آیا امام علی علم غیب دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
| موضوعات وابسته    =  
| موضوعات وابسته    =  
| پاسخ‌دهنده        =  
| پاسخ‌دهنده        =  
| پاسخ‌دهندگان      = [[علی نمازی شاهرودی|نمازی شاهرودی]]؛ [[مرتضی مطهری|مطهری]]؛ [[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]؛ [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]؛ [[ابراهیم امینی|امینی]]؛ [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]؛ [[مهدی هادوی تهرانی|هادوی تهرانی]]؛ [[عزیزالله عطاردی]]؛ [[سید محمد مهدی میرباقری|میرباقری]]؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]؛ [[سید محمد نجفی یزدی|نجفی یزدی]]؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی]]؛ [[سید جعفر حسینی|حسینی]]؛ [[محمد حسین نصیری|نصیری]]؛ [[علی اکبر بابازاده|بابازاده]]؛ [[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]؛ [[سید عبدالحمید ابطحی|ابطحی]]؛ [[عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]؛ [[سید ملک محمد مرعشی|مرعشی]]؛ [[عظیم عظیم‌پور |عظیم‌پور]]؛ [[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]؛ [[پرسمان (وبگاه)|پژوهشگران وبگاه پرسمان]]؛ [[پاسخ‌گویان (وبگاه)|پژوهشگران وبگاه پاسخ‌گویان]]؛ [[عاشورا (وبگاه)|پژوهشگران پایگاه تخصصی عاشورا]]؛ [[ثقلین (وبگاه)|پژوهشگران وبگاه ثقلین]]؛ پژوهشگران [[ماهنامه موعود]]
| پاسخ‌دهندگان      = [[علی نمازی شاهرودی|نمازی شاهرودی]]؛ [[مرتضی مطهری|مطهری]]؛ [[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]؛ [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]؛ [[ابراهیم امینی|امینی]]؛ [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]؛ [[مهدی هادوی تهرانی|هادوی تهرانی]]؛ [[عزیزالله عطاردی]]؛ [[سید محمد مهدی میرباقری|میرباقری]]؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]؛ [[سید محمد نجفی یزدی|نجفی یزدی]]؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی]]؛ [[سید جعفر حسینی|حسینی]]؛ [[محمد حسین نصیری|نصیری]]؛ [[علی اکبر بابازاده|بابازاده]]؛ [[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]؛ [[سید عبدالحمید ابطحی|ابطحی]]؛ [[محمد هادی غفاری|غفاری]]؛ [[عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]؛ [[سید ملک محمد مرعشی|مرعشی]]؛ [[سید امین موسوی|موسوی]]؛ [[عظیم عظیم‌پور |عظیم‌پور]]؛ [[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]؛ [[پرسمان (وبگاه)|پژوهشگران وبگاه پرسمان]]؛ [[پاسخ‌گویان (وبگاه)|پژوهشگران وبگاه پاسخ‌گویان]]؛ [[عاشورا (وبگاه)|پژوهشگران پایگاه تخصصی عاشورا]]؛ [[ثقلین (وبگاه)|پژوهشگران وبگاه ثقلین]]؛ پژوهشگران [[ماهنامه موعود]]
}}
}}
''' آیا [[امام علی]]{{ع}} [[علم غیب]] دارد؟''' یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان ''«[[آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشته‌اند؟ (پرسش)|آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشته‌اند؟»]]'' است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود.
''' آیا [[امام علی]]{{ع}} [[علم غیب]] دارد؟''' یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان ''«[[آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشته‌اند؟ (پرسش)|آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشته‌اند؟»]]'' است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود.
خط ۱۸: خط ۱۸:
[[پرونده:11546943.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[علی نمازی شاهرودی]]]]
[[پرونده:11546943.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[علی نمازی شاهرودی]]]]
آیت‌الله [[علی نمازی شاهرودی|نمازی شاهرودی]] در کتاب ''«[[علم غیب (کتاب)|علم غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
آیت‌الله [[علی نمازی شاهرودی|نمازی شاهرودی]] در کتاب ''«[[علم غیب (کتاب)|علم غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
::::::«روایات متواتره‌ای است که [[ائمه هدی]] {{عم}} فرمودند: {{عربی|اندازه=155%|«عِندَنا عِلمُ المَنايا وَ البَلايا وَ فَصلِ الخِطابِ وَ أنسابِ العَرَبِ وَ مَولِدِ الإسْلامِ»}}<ref>علم بلایا و منایا و فصل الخطاب و علم انساب نزد ماست؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۴۶ (باب نهم از ابواب علومهم{{عم}} از کتاب الإمامه)</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نقل نموده که فرمود: {{عربی|اندازه=155%|«قَالَ اَمیرُالمؤُمِنینَ{{ع}}: اُعْطِیْتُ تِسْعاً لَم یُعطَهَا اَحَدٌ قَبْلی سِوَی النَّبیّ.لَقَد فُتِحَتْ لِیَ السُّبُلُ وَعَلِمْتُ المَنَایَا وَالبَلایَا وَالاَنْسَابَ وَفَصْلَ الخِطَابِ وَلَقَد نَظَرْتُ فِی المَلَکْوتِ بِاِذْنِ رَبّی فَمَا غَابَ عَنّی مَا کَانَ قَبْلی وَلَا مَا  یَأتِی بَعْدِی. وَاِنَّ بِوِلَایَتِی اَکمَلَ الله لِهذِهِ الأُمَّهِ دِینَهُمْ»}}<ref> نُه چیز به من بخشیده شده که پیش از من به هیچ کس داده نشده مگر به [[پیامبر|پیغمبر اکرم]]{{صل}} همانا به تحقیق راه‌ها برای من باز شده یعنی راه‌های آسمان و زمین و مرگ‌ها و بلایا و نَسَب‌ها و فصل الخطاب را می‌دانم. نیز، به اذن پروردگار به ملکوت آسمان نظر کردم؛ آن چه پیش از من بوده و آن چه بعد از من خواهد آمد، از من پنهان نشد همه را دیدم؛  بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۴۱، ح۱۴</ref>. [[علامه مجلسی]] پس از نقل این حدیث، در بیان آن می‌فرماید: «همانا به تحقیق راه‌ها برای من باز شده» یعنی راه‌های علم به معارف و غیوب و یا راه‌های تقرب به خدا و یا راه‌های آسمان و زمین؛ چنان که در حدیثی وارد شده است. و «منایا مرگ‌ها را می‌دانم» یعنی اجل‌های مردم را. مقصود از «بلایا» اموری است که خدا به واسطه آن‌ها بندگان را امتحان می‌نماید، مانند امراض و آفات، و یا اعم از آن‌هاست و شامل خیرات هم می‌شود. مقصود از علم به «نسب‌ها» این است که: پدر هر شخصی را می‌دانم و بنابراین اولاد حلال را از حرام زادگان می‌شناسم» <ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8&option=com_mtree&task=readonline&link_id=16234&page=113&chkhashk=0F2FCD66D0&Itemid=&lang=fa علم غیب، ص۱۱۳.]</ref>.
::::::«روایات متواتره‌ای است که [[ائمه هدی]] {{عم}} فرمودند: {{عربی|اندازه=155%|«عِندَنا عِلمُ المَنايا وَ البَلايا وَ فَصلِ الخِطابِ وَ أنسابِ العَرَبِ وَ مَولِدِ الإسْلامِ»}}<ref>علم بلایا و منایا و فصل الخطاب و علم انساب نزد ماست؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۴۶ (باب نهم از ابواب علومهم{{عم}} از کتاب الإمامه)</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نقل نموده که فرمود: {{عربی|اندازه=155%|«قَالَ اَمیرُالمؤُمِنینَ{{ع}}: اُعْطِیْتُ تِسْعاً لَم یُعطَهَا اَحَدٌ قَبْلی سِوَی النَّبیّ.لَقَد فُتِحَتْ لِیَ السُّبُلُ وَعَلِمْتُ المَنَایَا وَالبَلایَا وَالاَنْسَابَ وَفَصْلَ الخِطَابِ وَلَقَد نَظَرْتُ فِی المَلَکْوتِ بِاِذْنِ رَبّی فَمَا غَابَ عَنّی مَا کَانَ قَبْلی وَلَا مَا  یَأتِی بَعْدِی. وَاِنَّ بِوِلَایَتِی اَکمَلَ الله لِهذِهِ الأُمَّهِ دِینَهُمْ»}}<ref> نُه چیز به من بخشیده شده که پیش از من به هیچ کس داده نشده مگر به [[پیامبر|پیغمبر اکرم]]{{صل}} همانا به تحقیق راه‌ها برای من باز شده یعنی راه‌های آسمان و زمین و مرگ‌ها و بلایا و نَسَب‌ها و فصل الخطاب را می‌دانم. نیز، به اذن پروردگار به ملکوت آسمان نظر کردم؛ آن چه پیش از من بوده و آن چه بعد از من خواهد آمد، از من پنهان نشد همه را دیدم؛  بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۴۱، ح۱۴</ref>. [[علامه مجلسی]] پس از نقل این حدیث، در بیان آن می‌فرماید: «همانا به تحقیق راه‌ها برای من باز شده» یعنی راه‌های علم به معارف و غیوب و یا راه‌های تقرب به خدا و یا راه‌های آسمان و زمین؛ چنان که در حدیثی وارد شده است. و «منایا مرگ‌ها را می‌دانم» یعنی اجل‌های مردم را. مقصود از «بلایا» اموری است که خدا به واسطه آن‌ها بندگان را امتحان می‌نماید، مانند امراض و آفات، و یا اعم از آن‌هاست و شامل خیرات هم می‌شود. مقصود از علم به «نسب‌ها» این است که: پدر هر شخصی را می‌دانم و بنابراین اولاد حلال را از حرام زادگان می‌شناسم» <ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8&option=com_mtree&task=readonline&link_id=16234&page=113&chkhashk=0F2FCD66D0&Itemid=&lang=fa علم غیب، ص۱۱۳.]</ref>.


خط ۵۹: خط ۵۸:
[[پرونده:173589.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[ابراهیم امینی]]]]
[[پرونده:173589.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[ابراهیم امینی]]]]
::::::آیت‌الله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
::::::آیت‌الله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
::::::«[[علی بن ابی طالب|علی‌(ع)]] در یکی‌ از خطبه‌‏هایش از بعضی‌ [[امور غیبی‌]] خبر داد، یکی‌ از اصحاب عرض کرد: یا أمیر المؤمنین! [[علم غیب]] داری‌؟! حضرت خندید و فرمود: ای‌ برادر کلبی‌! این [[علم غیب]] نیست، بلکه تعلمی‌ است از صاحب علم. [[علم غیب]] عبارت است از [[علم به قیامت]] و علم به چیزهایی‌ که خدا در این آیه فرموده: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ]]}}﴾}}.<ref>«بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست»؛ سروه لقمان: ۳۴.</ref> ‏خدا از بچه‌‏ای‌ که در رحم مادر است خبر دارد که پسر است یا دختر، زشت است یا زیبا، سخاوت‏مند است یا بخیل، شقی‌ است یا سعید. خدا می‌‏داند چه شخصی‌ هیزم دوزخ است و چه شخصی‌ در بهشت هم نشین [[انبیا]] خواهد شد. این، [[علم غیبی‌]] است که غیر از خدا کسی‌ نمی‌‏داند اما چیزهای‌ دیگر را خدا به‏ پیغمبرش تعلیم داده او هم به من یاد داد و دعا کرد که سینه و قلبم آنها را حفظ کند». <ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/572 بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۹۳.]</ref>
::::::«خبرهاى‌ غیبى‌ است که از [[على‌ بن ابى‌ طالب]]{{ع}} و سایر [[ائمه]]{{عم}} صادر شده و در کتاب‏ها موجود است، از بعض وقایع آینده خبر دادند که بعداً مطابق واقع در آمد و صدق گفتارشان ظاهر شد. نمونه‌‏هاى‌ فراوانى‌ از این قبیل اخبار براى‌ هر یک از [[ائمه]]{{عم}} در کتاب‏ها دیده مى‌‏شود. از باب نمونه به بعض آنها اشاره مى‌‏شود:
::::::*هنگامى‌ که [[على‌ بن ابى‌ طالب]]{{ع}} بیه مردم فرمود: مسائل و مشکلات خود را از من بپرسید قبل از آن که مرا نیابید، به خدا سوگند! اگر از احوال گروهى‌ که صد نفر را گمراه مى‌‏سازند و صد نفر را هدایت مى‌‏کنند از من بپرسید فرمانده و محرک آنان را به شما معرفى‌ خواهم کرد، در آن هنگام مردى‌ برخاست و گفت: از تعداد موهاى‌ سر و ریش من خبر بده. حضرت فرمود: به خدا سوگند، [[رسول خدا]]{{صل}} به من خبر داد که: نزد هر مویى‌ از موهاى‌ سرت فرشته‏‌اى‌ است که تو را لعنت مى‌‏کند. و بر هر مویى‌ از ریش تو شیطانى‌ گمارده شده که گمراهت مى‌‏گرداند. در خانه‌ات کودکى‌ دارى‌ که فرزند [[پیغمبر]] را به قتل مى‌‏رساند. مرد مذکور "[[انس نخعى‌]]" پدر "[[سنان بن انس]]" قاتل [[امام حسین]]{{ع}} بود<ref>[http://lib.eshia.ir/15335/2/286 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص: ۲۸۶.]</ref>.
::::::*[[سوید بن غفله]] مى‌‏گوید: یک روز [[حضرت على‌]]{{ع}} مشغول خطبه بود، مردى‌ از پایین منبر برخاست و گفت: یا [[امیرالمؤمنین]]! از وادى‌ القرى‌ عبور نمودم، خبردار شدم که [[خالد بن عرفطه]] مرده است، برایش طلب مغفرت کن، [[على‌]]{{ع}} فرمود: به خدا سوگند او نمرده و نخواهد مرد تا سپاه ضلالت را رهبرى‌ کند که پرچم‌دارش [[حبیب ‏بن حمار]] باشد. در آن هنگام مردى‌ از پاى‌ منبر برخاست و گفت: یا [[امیرالمؤمنین]]! من [[حبیب بن حمار]] هستم، چگونه این مطلب را درباره‌‏ام مى‌‏فرمایى‌ با این‏که شیعه و دوست‏دار شما هستم!؟ [[على‌]]{{ع}} فرمود: تو [[حبیب بن حمار]] هستى‌؟ عرض کرد: آرى‌ من [[حبیب بن حمار]] مى‌‏باشم. فرمود: تو را به خدا تو [[حبیب بن حمار]] هستى‌؟ عرض کرد: آرى‌ به خدا سوگند، فرمود: به خدا سوگند! تو پرچم‌دار آن سپاه خواهى‌ بود و از این در وارد مسجد کوفه خواهى‌ شد، و با دست مبارک به "باب الفیل" اشاره کرد. [[ثابت ثمالى‌]] مى‌‏گوید: به خدا سوگند! نمردم تا دیدم که [[ابن زیاد]] [[عمر سعد]] را با سپاهى‌ به جنگ [[امام حسین]]{{ع}} فرستاد، و [[خالد بن عرفطه]] فرمانده آن سپاه و [[حبیب بن حمار]] پرچم‌دارش بود و از "باب الفیل" داخل مسجد کوفه شدند<ref>[http://lib.eshia.ir/15335/2/286 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص: ۲۸۶.]</ref>.
::::::*[[اسماعیل بن رجاء]] مى‌‏گوید: یک روز [[على‌ بن ابى‌ طالب]]{{ع}} خطبه مى‌‏خواند و از ملاحم خبر مى‌‏داد. شخصى‌ به نام "[[اعشى‌ باهله]]" که جوان کم سنى‌ بود برخاست و گفت: سخن شما به خرافه شباهت دارد! فرمود: اى‌ جوان اگر در گفتارت گناهکارى‌‏ خدا به دست غلام ثقیف به قتلت برساند. در آن هنگام چند نفر از پاى‌ منبر برخاسته و گفتند: یا [[امیرالمؤمنین]] غلام ثقیف کیست؟ فرمود: مردى‌ است که بر شهر شما مسلط مى‌‏شود و احکام الهى‌ را پایمال مى‌‏سازد. و با شمشیر گردن این جوان را مى‌‏زند. گفتند: چند سال حکومت مى‌‏کند؟ فرمود: بیست سال، اگر به بیست سال برسد. گفتند: کشته مى‌‏شود یا به مرگ طبیعى‌ از دنیا مى‌‏رود؟ فرمود: به واسطه مرض اسهال به مرگ مى‌‏رسد. [[اسماعیل بن رجاء]] مى‌‏گوید: با چشم خودم دیدم که "[[اعشى‌ باهله]]" را اسیر کرده و نزد حجاج آوردند، او را کتک زد و توبیخ نمود و در همان مجلس گردنش را زد<ref>[http://lib.eshia.ir/15335/2/286 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص: ۲۸۹.]</ref>.
::::::*[[حضرت على‌]]{{ع}} به یکى‌ از اصحاب به نام "[[عمرو بن حمق خزاعى‌]]" فرمود: بعد از من کشته مى‌‏شوى‌ و سرت را از شهرى‌ به شهر دیگر مى‌‏برند. سر تو نخستین سرى‌ است در اسلام که از جایى‌ به جاى‌ دیگر برده مى‌‏شود. در زمان خلافت معاویه، عمرو مورد تعقیب قرار گرفت و از ترس فرار کرد و به طایفه خودش بنى‌ خزاعه پناه برد. ولى‌ آنان او را تحویل مأمورین خلیفه دادند و به دست آنان به قتل رسید و سرش را از عراق نزد معاویه در شام بردند<ref>[http://lib.eshia.ir/15335/2/286 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص: ۲۹۰.]</ref>.
::::::*[[جویریه]] یکى‌ از اصحاب خاص [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بود، یک روز نزد آن حضرت آمد، در حالى‌ که خوابیده بود و گروهى‌ از اصحاب نزدش حاضر بودند [[جویریه]] صدا زد: اى‌ شخص خواب! بیدار شو، ضربتى‌ بر سرت وارد خواهد شد که ریشت را خضاب مى‌‏کند. [[على‌]]{{ع}} تبسم نمود و فرمود: اى‌ [[جویریه]] تو نیز گوش فرا دار تا سرنوشتت را بگویم. به خدایى‌ که جانم در دست اوست! تو را خواهند برد پیش آن مرد تند خوى‌ پرخور پست فطرت، دست و پایت را مى‌‏بُرند سپس به شاخه درخت شخص کافرى‌ به دارت زنند. راوى‌ مى‌‏گوید: بعد از این داستان طولى‌ نکشید که زیاد، [[جویریه]] را گرفت، دست و پایش را قطع کرد و بر شاخه درخت "[[ابن معکبر]]" به دار زد<ref>[http://lib.eshia.ir/15335/2/286 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص: ۲۹۰.]</ref>.
::::::*[[میثم تمار]] یکى‌ از اصحاب مخصوص [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بود که اسرار زیادى‌ را از آن جناب شنیده بود، وقتى‌ آنها را براى‌ مردم نقل مى‌‏کرد [[حضرت على‌]]{{ع}} را به خرافه‌‏گویى‌ و فریب‌کارى‌ نسبت مى‌‏دادند. یک روز [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در حضور بسیارى‌ از اصحاب به میثم فرمود: تو بعد از من دست‏گیر مى‌‏شوى‌ و بر دار آویخته مى‌‏گردى‌. در روز دوم از بینى‌ و دهانت به قدرى‌ خون مى‌‏آید که ریشت بدان خضاب مى‌‏گردد. در روز سوم نیزه‏اى‌ بر بدنت مى‌‏زنند وبدان وسیله به شهادت نائل مى‌‏گردى‌. در انتظار آن روز باش. محل دارت در خانه "[[عمرو بن حریث]]" است و دهمین فردى‌ هستى‌ که به دار آویخته مى‌‏شوى‌ و چوبه دار تو از همه آنان کوتاه‏تر مى‌‏باشد. درخت خرمایى‌ را که بر چوبش به دار آویخته مى‌‏شوى‌ به تو نشان خواهم داد. بعد از دو روز آن درخت را به میثم نشان داد. میثم گاهى‌ نزد آن درخت مى‌‏رفت، در آن جا نماز مى‌‏خواند و درخت را مخاطب ساخته مى‌‏گفت: خدا تو را مبارک کند، من براى‌ تو آفریده شده‏ام و تو براى‌ من‏ روییده‏اى‌. گاهى‌ که عمرو بن حریث را ملاقات مى‌‏نمود مى‌‏گفت: همسایگى‌ مرا نیکو بدار. ولى‌ عمرو مقصود او را نمى‌‏فهمید و مى‌‏گفت: قصد دارى‌ خانه ابن‏مسعود را بخرى‌ یا خانه ابن حکم را؟ بعد از قتل [[على‌]]{{ع}} درخت خرما را بریدند، میثم مراقب چوب درخت بود و گاهى‌ نزدش مى‌‏رفت. تا این که او را گرفته و نزد [[عبیداللَّه بن زیاد]] بردند. به ابن زیاد گفتند: این شخص از دوستان نزدیک [[على‌]] بود گفت: این مرد عجمى‌ چنین مقامى‌ داشت؟! گفتند: آرى‌، عبیداللَّه به میثم خطاب نمود و گفت: خداى‌ تو کجاست؟ جواب داد: در کمین ستم‌کاران است، گفت: شنیده‏‌ام از خواص ابو تراب بوده‌‏اى‌؟ جواب داد؟ تا حدى‌، مقصودت چیست؟ گفت: شنیده‌‏ام از سرنوشت تو خبر داده است؟ پاسخ داد: آرى‌. گفت: به تو خبر داد که من با تو چه رفتارى‌ مى‌‏کنم؟ جواب داد: مولایم [[على‌]]{{ع}} به من خبر داد که تو مرا به دار مى‌‏زنى‌ و دهمین فردى‌ هستم که به دار آویخته مى‌‏شوم و چوبه دارم از همه کوتاه‏تر است. عبیداللَّه گفت: من بر خلاف پیش بینى‌ [[على‌]] با تو عمل خواهم نمود. میثم گفت: چگونه مى‌‏توانى‌ با خبر [[على‌]]{{ع}} مخالفت کنى‌؟ با این که [[رسول خدا]]{{صل}} به او خبر داده و [[جبرئیل]] به [[رسول خدا]] خبر داده و خدا به [[جبرئیل]] خبر داده است؟! من حتى‌ محل چوبه دارم را مى‌‏دانم و نخستین مسلمانى‌ هستم که بر دهانش لجام مى‌‏زنند. عبیداللَّه دستور داد او را به زندان بردند. مختار نیز در زندان بود، میثم به مختار گفت: تو از زندان آزاد مى‌‏شوى‌ و براى‌ انتقام خون [[حسین]]{{ع}} قیام مى‌‏کنى‌ و [[ابن زیاد]] را به قتل مى‌‏رسانى‌. طولى‌ نکشید که مختار از زندان آزاد شد، میثم را نزد [[ابن زیاد]] بردند، دستور داد او را بر چوب درختى‌ که نزدیک خانه [[عمرو بن حریث]] بود به دار آویختند. در آن هنگام [[عمرو بن حریث]]، معناى‌ سخن گذشته میثم را فهمید، بدان جهت به کنیزش دستور داد هر شب آن جا را آب و جارو کند و چراغ روشن نماید. مردم اطراف میثم اجتماع‏ مى‌‏کردند و او بالاى‌ چوبه دار از فضائل [[اهل بیت]]{{عم}} و بدى‌‏هاى‌ بنى‌ امیه سخن مى‌‏گفت. به [[ابن زیاد]] خبر رسید که میثم شما را رسوا ساخت، دستور داد دهانش را ببندید تا سخن نگوید. بر طبق اخبار [[على‌]]{{ع}} در روز دوم خون از بینى‌ و دهانش جارى‌ شد و در روز سوم نیزه‏‌اى‌ به بدنش زدند و بدین وسیله شربت شهادت را نوشید<ref>[http://lib.eshia.ir/15335/2/286 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص: ۲۹۱.]</ref>.
::::::*[[رشید هجرى‌]] را نزد زیاد بردند، زیاد به او گفت: [[على‌]] خبر داد: من با تو چه مى‌‏کنم؟ رشید جواب داد: فرمود: دست و پایم را قطع مى‌‏کنى‌ سپس به دارم مى‌‏زنى‌. زیاد گفت: به خدا سوگند بر خلاف پیش‌بینى‌ [[على‌]] با تو رفتار مى‌‏کنم تا دروغ او ظاهر شود. سپس گفت: آزادش کنید. وقتى‌ رشید خواست خارج شود زیاد گفت: او را برگردانید، عذابى‌ بهتر از این برایش سراغ ندارم، دست و پایش را ببرید و بر دارش بیاویزید. دست و پایش را بریدند ولى‌ از سخن گفتن خاموش نشد، زیاد گفت: زبانش را قطع کنید، رشید گفت: مولایم [[على‌]]{{ع}} به من خبر داده بود که زبانت را قطع مى‌‏نمایند. زبانش را قطع کردند و آن گاه بدارش زدند<ref>[http://lib.eshia.ir/15335/2/286 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص: ۲۹۴.]</ref>.
::::::*هنگامى‌ که [[حضرت على‌]]{{ع}} عازم جنگ نهروان بود به اصحابش فرمود: گروه خوارج کنار آب نهر کشته مى‌‏شوند، از آنان ده نفر باقى‌ نمى‌‏ماند و از شما هم ده نفر کشته نمى‌‏شود. همان طور که آن جناب فرموده بود جنگ پایان یافت<ref>[http://lib.eshia.ir/15335/5/3 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۵، ص: ۳.]</ref>.
::::::*[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به اهل بصره فرمود: آب، شهر شما را فرا مى‌‏گیرد و همه را غرق مى‌‏کند جز مسجد شهر را. گویا مسجد را همانند سینه مرغى‌ در میان آب مشاهده مى‌‏کنم. چنان که آن حضرت خبر داده بود آب از طرف جزیره فارس و از کوه معروف به "جبل سنام" جارى‌ شد، بصره را فرا گرفت و تمام شهر را خراب کرد جز مسجد جامع شهر<ref>[http://lib.eshia.ir/26580/1/0 نهج البلاغه، ص:۵۵، خ ۱۳.]</ref>».<ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/570 بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۷۹ - ۲۸۶.]</ref>
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۱۱۰: خط ۱۱۸:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۲. حجت الاسلام و المسلمین نجفی یزدی؛}}
{{جمع شدن|۱۲. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛}}
[[پرونده:120129.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید امین موسوی|موسوی]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«خبرهای غیبی فراوانی از [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در کتب حدیثی و تاریخی شیعه و سنی نقل شده است، به طوری که [[ابن ابی‌ الحدید]] گوید: [[حضرت علی]]{{ع}} اخبار غیبی بسیار فرموده و همگی صحیح بوده و اگر ما بخواهیم همه آن‌ها را بیان کنیم باید جزوه‌های بسیاری به آن اختصاص دهیم و کتاب‌های سیره آن اخبار را به صورت مشروح آورده‌اند<ref>شرح نهج‌ البلاغه، ج۷، ص۵۰.</ref> که همه آن‌ها حکایت از آگاهی گسترده و احاطه آن حضرت بر امور غیبی است و در بسیاری از این موارد روی جزئیات تکیه شده است که این به خوبی نشان از آن است که این خبرها از آگاهی به [[علم غیب]] سرچشمه گرفته است. در [[نهج‌ البلاغه]] در خطبه‌های متعددی اخبار غیبی از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بیان شده است از جمله:
:::::#خبر دادن [[حضرت علی]]{{ع}} از آمدن تعداد نیرو در جنگ جمل از کوفه همراه [[امام حسن]]{{ع}} [[ابو طفیل]] گوید: [[علی]]{{ع}} فرمود: از کوفه دوازده هزار و یک نفر به سوی شما می‌آید. به تپه ذی‌قار نشستم و آن‌ها را شمارش کردم. یکی بیش و کم نبود<ref>تاریخ طبری، ابی‌ جعفر محمد بن جریر طبری، ج۴، ص۵۰۰.</ref>
:::::#'''اخبار [[حضرت علی]]{{ع}} درباره خوارج در جنگ نهروان:''' [[حضرت علی]]{{ع}} در جنگ نهروان به باقی نماندن دو نفر از خوارج و به شهادت نرسیدن، بیش از ده نفر از لشکریانش خبر دادند که این خبر دادن [[علی]]{{ع}} با سندها وعبارت‌های مختلف در کتاب‌های گوناگون نقل شده است. در خطبه ۵۹ درباره هلاکت خوارج فرموده است: {{عربی|اندازه=150%|« مَصَارِعُهُمْ‏ دُونَ‏ النُّطْفَةِ وَ اللَّهِ لَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ عَشَرَةٌ وَ لَا يَهْلِكُ مِنْكُمْ عَشَرَة»}}<ref>کشتنگاه آنان این سوی نطفه (نهر) است. به خدا، که ده کس از آنان نرهد و از شما ده تن هلاک نشود؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۵۹، ص ۴۸.</ref>. [[ابی‌ سلیمان مرعشی]] گوید: [[حضرت علی]]{{ع}} به سوی نهروان حرکت کرد و من هم همراه او حرکت می‌کردم. او فرمود: قسم به خداوندی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، از شما دو تن کشته نمی‌شود و از آن‌ها ده نفر باقی نمی‌ماند<ref>کنزالعمال، ج۱۱، ص۴۳۵. تاریخ بغدادی، احمد خطیب بغدادی، ج۱۴، ص۳۶۴.</ref>. [[ابن ابی‌ الحدید معتزلی]] گوید: این خبر غیبی از معجزات آن حضرت به شمار می‌رود، زیرا خبر تفصیلی دادن از شمار کشتگان ارتباط با عالم ورای حس را به خوبی می‌نمایاند و این گونه پیشگویی فراتر از توان بشری است<ref>شرح نهج‌البلاغه، ج۵، ص۴.</ref>. در خطبه ۶۰ هنگامی که به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} عرض کردند: خوارج تار و مار شدند، فرمود: {{عربی|اندازه=150%|« كَلَّا وَ اللَّهِ إِنَّهُمْ‏ نُطَفٌ‏ فِي‏ أَصْلَابِ‏ الرِّجَالِ‏ وَ قَرَارَاتِ النِّسَاءِ وَ كُلَّمَا نَجَمَ مِنْهُمْ قَرْنٌ قُطِعَ حَتَّى يَكُونَ آخِرُهُمْ لُصُوصاً سَلَّابِين‏»}}<ref>هرگز به خدا که نطفه-هایند در پشت‌های مردان و زهدان‌های مادران. هرگاه مهم‌تری از آنان سر برآورد، از پایش در اندازند، چندان که آخرِ کار مالِ مردم ربایند و دست به دزدی یازند.</ref>. در این جا، به سرکوبی خوارج در حکومت‌های مختلف و نیز پایان کار آن‌ها اشاره فرموده است، و به گفته [[ابن ابی‌ الحدید]] "این مسئله عیناً واقع شد، زیرا دعوت خوارج مضمحل گردید و مردان فعال آن‌ها از بین رفتند و سرانجام اخلاف آن‌ها دزدانی شدند متظاهر به فسق و فساد" <ref>شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی‌الحدید، ج۵، ص۷۳.</ref>.
:::::#'''اخبار از شهادت خودش:'''احادیث خبر دادن [[حضرت علی]]{{ع}} از شهادت خود، گاهی اخبار از خضاب شدن محاسنش به خون سرش و گاهی به خبر دادن از قاتلش [[ابن ملجم]] با اسناد و تعابیر گوناگون بیان شده است؛ در این جا از باب نمونه برخی از آن روایات نقل می‌شود: [[ابن سعد]] از [[ابو نعیم]] و او از [[ابو طفیل]] نقل می‌کند که [[علی]]{{ع}} مردم را به بیعت کردن با خود فراخواند. [[عبدالرحمن بن ملجم مرادی]] برای بیعت آمد و [[علی]]{{ع}} دو مرتبه او را برگرداند و بیعتش را نپذیرفت، سپس فرمود: چه چیزی از شقی‌ترین امت جلوگیری می‌کند، هر آینه محاسن مرا با خون سرم رنگین خواهد کرد. [[ابن‌ سعد]] گوید: راوی دیگری هم غیر از [[ابو نعیم]] به همین اسناد از [[علی]]{{ع}} نقل می‌کند، که در دنباله این مطلب فرمود: بخدا سوگند این عهدی است که [[پیامبر]]{{صل}} فرموده است<ref>الطبقات الکبری، ج۳، ص ۲۴.</ref>. [[سالم بن ابی جعد]] از [[عبدالله بن سبع]] نقل می‌کند که شنیدم [[علی]]{{ع}} می‌فرمود: همانا ریش من از خون سرم خضاب خواهد شد و شقی‌ترین مردم منتظر چیست؟ گفتند: ای امیرالمؤمنین بگو آن کیست؟ تا جانش را بستانیم؟ فرمود: در این صورت به خدا سوگند در قبال خون من کسی غیر از قاتل مرا کشته‌اید. [[عبدالله بن موسی]] از اسرائیل از [[سنان بن حبیب]] از نبل از دختر بدر، از قول شوهرش نقل می‌کند که می‌گفته است: خودم شنیدم [[علی]]{{ع}} می‌فرمود: همانا ریش من از خون سرم خضاب خواهد شد.
:::::#'''اخبار [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} از چگونگی به شهادت رسیدن [[میثم تمار]]:''' [[میثم تمار]] یکی از اصحاب خاص [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است که اسرار بسیاری از آن جناب شنیده بود. روزی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به او فرمود: همانا تو پس از من گرفتار خواهی شد و به دار آویخته شوی و حربه به تو خواهند زد، و چون سومین روز  شود، از سوراخ‌های بینی و دهانت خون باز شود که ریشت را رنگین نماید، پس چشم به راه آن خضاب باش، و به درب خانه عمرو بن حریث به دار آویخته خواهی شد. تو دهمین نفری که در آنجا به دار آویخته می‌شوی و چوبه دار تو از همه آنان کوتاه‌تر می‌باشد، و از آن‌ها به آستانه خانه نزدیک‌تر خواهی بود. برو تا آن درخت خرمایی که بر تنه آن به دار کشیده شوی به تو نشان دهم، و نشانش داد»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۰۶ - ۲۱۰.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
 
{{جمع شدن|۱۳. حجت الاسلام و المسلمین نجفی یزدی؛}}
[[پرونده:Pic1419.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد نجفی یزدی]]]]
[[پرونده:Pic1419.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد نجفی یزدی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد نجفی یزدی]]''' در کتاب ''«[[پیشگویی‌های امیرالمؤمنین ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ اب‍ی‌ طال‍ب‌ (کتاب)|پیشگویی‌های امیرالمؤمنین ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ اب‍ی‌ طال‍ب‌]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد نجفی یزدی]]''' در کتاب ''«[[پیشگویی‌های امیرالمؤمنین ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ اب‍ی‌ طال‍ب‌ (کتاب)|پیشگویی‌های امیرالمؤمنین ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ اب‍ی‌ طال‍ب‌]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
خط ۱۱۸: خط ۱۳۶:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۳. حجت الاسلام و المسلمین قدردان قراملکی؛}}
{{جمع شدن|۱۴. حجت الاسلام و المسلمین قدردان قراملکی؛}}
[[پرونده:11355.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد حسن قدردان قراملکی]]]]
[[پرونده:11355.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد حسن قدردان قراملکی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن قدردان قراملکی]]'''، در کتاب ''«[[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن قدردان قراملکی]]'''، در کتاب ''«[[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
خط ۱۲۴: خط ۱۴۲:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۴. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛}}
{{جمع شدن|۱۵. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛}}
[[پرونده:6353525282.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید جعفر حسینی|حسینی]]]]
[[پرونده:6353525282.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید جعفر حسینی|حسینی]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر حسینی]]''' در کتاب ''«[[آشنایی با نهج البلاغه امام علی (کتاب)|آشنایی با نهج البلاغه امام علی]]»'' در این باره گفته است:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر حسینی]]''' در کتاب ''«[[آشنایی با نهج البلاغه امام علی (کتاب)|آشنایی با نهج البلاغه امام علی]]»'' در این باره گفته است:
خط ۱۴۵: خط ۱۶۳:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۵. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛}}
{{جمع شدن|۱۶. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛}}
[[پرونده:1368238.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسین نصیری|نصیری]]]]
[[پرونده:1368238.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسین نصیری|نصیری]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسین نصیری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان''«[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایان‌نامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]»'' در این‌باره گفته است:  
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسین نصیری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان''«[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایان‌نامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]»'' در این‌باره گفته است:  
خط ۱۵۲: خط ۱۷۰:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۶. حجت الاسلام و المسلمین [[علی اکبر بابازاده|بابازاده]]؛}}
{{جمع شدن|۱۷. حجت الاسلام و المسلمین [[علی اکبر بابازاده|بابازاده]]؛}}
[[پرونده:Pic1332.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی اکبر بابازاده|بابازاده]]]]
[[پرونده:Pic1332.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی اکبر بابازاده|بابازاده]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی اکبر بابازاده|بابازاده]]''' در کتاب ''«[[آفتاب ولایت (کتاب)|آفتاب ولایت]]»'' در این باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی اکبر بابازاده|بابازاده]]''' در کتاب ''«[[آفتاب ولایت (کتاب)|آفتاب ولایت]]»'' در این باره گفته است:
خط ۱۶۴: خط ۱۸۲:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۷. حجت الاسلام و المسلمین خوش‌باور؛}}
{{جمع شدن|۱۸. حجت الاسلام و المسلمین خوش‌باور؛}}
[[پرونده:11270.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[داوود خوش‌باور|خوش‌باور]]]]
[[پرونده:11270.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[داوود خوش‌باور|خوش‌باور]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوش‌باور]]'''، در پایان‌نامه در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم غیب از دیدگاه فریقین (پایان‌نامه)| علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوش‌باور]]'''، در پایان‌نامه در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم غیب از دیدگاه فریقین (پایان‌نامه)| علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
خط ۱۸۱: خط ۱۹۹:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۸. آقای دکتر ابطحی؛}}
{{جمع شدن|۱۹. آقای دکتر ابطحی؛}}
[[پرونده:11187.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید عبدالحمید ابطحی|ابطحی]]]]
[[پرونده:11187.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید عبدالحمید ابطحی|ابطحی]]]]
::::::آقای دکتر '''[[سید عبدالحمید ابطحی]]''' در مقاله  ''«[[فرآیند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان (مقاله)| فرآیند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آقای دکتر '''[[سید عبدالحمید ابطحی]]''' در مقاله  ''«[[فرآیند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان (مقاله)| فرآیند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
خط ۲۳۱: خط ۲۴۹:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۹. آقای دکتر ملازاده (عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث)؛}}
{{جمع شدن|۲۰. آقای دکتر ملازاده (عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث)؛}}
[[پرونده:11345.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد هادی ملازاده|ملازاده]]]]
[[پرونده:11345.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد هادی ملازاده|ملازاده]]]]
آقای دکتر [[محمد هادی ملازاده]] در مقاله ''«[[نقد کتاب عصای موسی در مسأله نفی آگاهی ائمه از جزئیات وفات خود (مقاله)|نقد کتاب عصای موسی در مسأله نفی آگاهی ائمه از جزئیات وفات خود]]»'' در این‌باره گفته‌است:
آقای دکتر [[محمد هادی ملازاده]] در مقاله ''«[[نقد کتاب عصای موسی در مسأله نفی آگاهی ائمه از جزئیات وفات خود (مقاله)|نقد کتاب عصای موسی در مسأله نفی آگاهی ائمه از جزئیات وفات خود]]»'' در این‌باره گفته‌است:
خط ۲۳۸: خط ۲۵۶:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲۰. آقای موسوی (پژوهشگر مجمع جهانی اهل بيت)؛}}
{{جمع شدن|۲۱. آقای موسوی (پژوهشگر مجمع جهانی اهل بيت)؛}}
[[پرونده:87544444.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]]]
[[پرونده:87544444.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]]]
::::::آقای '''[[سید عبدالرحیم موسوی حصینی]]'''، در کتاب ''«[[آگاهی امامان از غیب  (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آقای '''[[سید عبدالرحیم موسوی حصینی]]'''، در کتاب ''«[[آگاهی امامان از غیب  (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
خط ۲۵۸: خط ۲۷۶:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲۱. آقای مرعشی؛}}
{{جمع شدن|۲۲. آقای مرعشی؛}}
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید ملک محمد مرعشی|مرعشی]]]]
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید ملک محمد مرعشی|مرعشی]]]]
::::::آقای '''[[سید ملک محمد مرعشی]]''' در کتاب ''«[[غلوپژوهی (کتاب)|غلوپژوهی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آقای '''[[سید ملک محمد مرعشی]]''' در کتاب ''«[[غلوپژوهی (کتاب)|غلوپژوهی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
خط ۲۶۴: خط ۲۸۲:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲۲. آقای عظیم‌پور؛}}
{{جمع شدن|۲۳. آقای عظیم‌پور؛}}
[[پرونده:1368162.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عظیم عظیم‌پور]]]]
[[پرونده:1368162.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عظیم عظیم‌پور]]]]
::::::آقای '''[[عظیم عظیم‌پور]]''' در کتاب ''«[[ امام علی در نهج البلاغه (کتاب)| امام علی در نهج البلاغه]]»'' در این باره گفته است:
::::::آقای '''[[عظیم عظیم‌پور]]''' در کتاب ''«[[ امام علی در نهج البلاغه (کتاب)| امام علی در نهج البلاغه]]»'' در این باره گفته است:
خط ۲۸۶: خط ۳۰۴:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲۳. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛}}
{{جمع شدن|۲۴. آقای غفاری؛}}
[[پرونده:245.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد هادی غفاری|غفاری]]]]
آقایان '''[[محمد هادی غفاری]]''' و '''[[محمد رضا باغبان‌زاده امشه]]'''، در مقاله ''«[[نقد رویکرد ابن‌تیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی بر اساس متون اهل سنت (مقاله)|نقد رویکرد ابن‌تیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی بر اساس متون اهل سنت]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::«در باب [[علم امام]] [[علی]]{{ع}}، متکلمان شیعه معتقدند ایشان عالم‌ترین شخص پس از [[رسول خدا]]{{صل}} بوده است. آن‌ها برای اثبات این ادعا، چنین استناد می‌کنند: [[علی]]{{ع}} از نظر حدس و ذکاوت بسیار قوی بود و به دلیل علاقه فراوان به یادگیری و مصاحبت همیشگی با [[رسول خدا]]{{صل}} به تعلیم از ایشان{{صل}} علاقه‌مند بود. وقتی کسی دارای این خصوصیات باشد، معلوم است که وی بعد از معلم خود داناتر از هر کسی خواهد بود. از این رو، پیامبر{{صل}} در حق علی{{ع}} فرمود: "قاضی‌ترین شما [[علی]]{{ع}} است"؛ و معلوم است که قضاوت به علوم بسیاری نیازمند است. تا جایی که بزرگان صحابه و تابعان در مسائلی که برای ایشان پیش می‌آمد به او مراجعه می‌کردند، سخن او را می‌پذیرفتند و از اجتهاد و رأی خود باز می‌گشتند. از سوی دیگر، دلیل دیگری که شیعیان به آن استناد می‌کنند، گفتار آن حضرت است که فرمود: "اگر زمینه فراهم می‌شد و من بر مسند می‌نشستم، برای اهل تورات با توراتشان و برای اهل قرآن با قرآنشان و میان اهل انجیل به انجیلشان و میان اهل زبور با زبورشان داوری می‌کردم. به خدا قسم هیچ آیه‌ای نازل نشده است در شب یا روز، دره یا کوه، مگر اینکه من بهتر از همه می‌دانم که درباره چه کسی و راجع به چه چیزی نازل شده است". این سخن دلالت بر آن دارد که [[حضرت]]{{ع}} به مجموع علوم الاهی احاطه داشته است<ref>حلی، باب حادی عشر، ص: ۱۰۷.</ref>»<ref>[[نقد رویکرد ابن‌تیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی بر اساس متون اهل سنت (مقاله)|نقد رویکرد ابن‌تیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی بر اساس متون اهل سنت]]، [[پژوهش‌نامه مذاهب اسلامی (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌نامه مذاهب اسلامی]]، شماره ۵ ص ۷۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
 
{{جمع شدن|۲۵. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛}}
[[پرونده:11742.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]]
[[پرونده:11742.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]]
::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
خط ۲۹۳: خط ۳۱۷:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲۴. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛}}
{{جمع شدن|۲۶. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛}}
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::پژوهشگران ''«[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=112087 وبگاه پرسمان]»'' وابسته به «[[نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه‌ها]]» در پاسخ به این پرسش آورده است:
::::::پژوهشگران ''«[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=112087 وبگاه پرسمان]»'' وابسته به «[[نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه‌ها]]» در پاسخ به این پرسش آورده است:
خط ۲۹۹: خط ۳۲۳:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲۵. پژوهشگران وبگاه پاسخ‌گویان؛}}
{{جمع شدن|۲۷. پژوهشگران وبگاه پاسخ‌گویان؛}}
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::پژوهشگران ''«[http://www.pasokhgooyan.ir/node/4905 وبگاه پاسخ‌گویان]»'' در پاسخ به این پرسش آورده است:
::::::پژوهشگران ''«[http://www.pasokhgooyan.ir/node/4905 وبگاه پاسخ‌گویان]»'' در پاسخ به این پرسش آورده است:
خط ۳۰۶: خط ۳۳۰:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲۶. پژوهشگران پایگاه تخصصی عاشورا؛}}
{{جمع شدن|۲۸. پژوهشگران پایگاه تخصصی عاشورا؛}}
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
:::::: پژوهشگران پایگاه تخصصی عاشورا در کتاب ''[[دانشنامه امام علی (کتاب)|دانشنامه امام علی]]'' در پاسخ به این پرسش آورده است:
:::::: پژوهشگران پایگاه تخصصی عاشورا در کتاب ''[[دانشنامه امام علی (کتاب)|دانشنامه امام علی]]'' در پاسخ به این پرسش آورده است:
خط ۳۱۲: خط ۳۳۶:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲۷. پژوهشگران وبگاه ثقلین؛}}
{{جمع شدن|۲۹. پژوهشگران وبگاه ثقلین؛}}
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::پژوهشگران ''«[http://thaqalain.ir/?p=70242 وبگاه ثقلین]»'' در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
::::::پژوهشگران ''«[http://thaqalain.ir/?p=70242 وبگاه ثقلین]»'' در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
خط ۳۳۲: خط ۳۵۶:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲۸. پژوهشگران ماهنامه موعود؛}}
{{جمع شدن|۳۰. پژوهشگران ماهنامه موعود؛}}
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::پژوهشگران ''«[http://mouood.org/component/k2/item/3730-%D8%B9%D9%84%D9%85-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%8B-%D9%86%D8%B2%D8%AF-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%A4%D9%85%D9%86%DB%8C%D9%86%D8%B9-%D8%A7%D8%B3%D8%AA.html ماهنامه موعود]»'' در مقاله ''«[[علم کتاب تماماً نزد امیرالمؤمنین است (مقاله)|علم کتاب تماماً نزد امیرالمؤمنین است]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::پژوهشگران ''«[http://mouood.org/component/k2/item/3730-%D8%B9%D9%84%D9%85-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%8B-%D9%86%D8%B2%D8%AF-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%A4%D9%85%D9%86%DB%8C%D9%86%D8%B9-%D8%A7%D8%B3%D8%AA.html ماهنامه موعود]»'' در مقاله ''«[[علم کتاب تماماً نزد امیرالمؤمنین است (مقاله)|علم کتاب تماماً نزد امیرالمؤمنین است]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«توجّه دارید که قرآن مجید دارنده این قدرت را به عنوان کسی که اندکی از علم کتاب را دارد، یاد می‌کند و از این نکته معلوم می‌شود که دانش این کتاب باید بسیار گسترده باشد که اندکی از آن، این گونه انسان را قدرتمند می‌کند و بنابراین در احادیث متعدّد از [[اهل‌ البیت]]{{عم}} ذکر شده است که فرمودند: دانش آنکه بخشی از علم الکتاب را داشت، در مقابل دانش کسی که تمامی علم کتاب را دارد، همانند تری بال مگسی است از آب دریا.
::::::«توجّه دارید که قرآن مجید دارنده این قدرت را به عنوان کسی که اندکی از علم کتاب را دارد، یاد می‌کند و از این نکته معلوم می‌شود که دانش این کتاب باید بسیار گسترده باشد که اندکی از آن، این گونه انسان را قدرتمند می‌کند و بنابراین در احادیث متعدّد از [[اهل‌ البیت]]{{عم}} ذکر شده است که فرمودند: دانش آنکه بخشی از علم الکتاب را داشت، در مقابل دانش کسی که تمامی علم کتاب را دارد، همانند تری بال مگسی است از آب دریا.
::::::آری و با تکیه بر همین علم و منبع بود که عدّه‌ای از اصحاب [[امام صادق]] {{ع}} مثل عبدالأعلی و عبید بن عبدالله بن بشیر، همگی از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدند که می‌فرمود: من می‌دانم آنچه در زمین‌ها و آنچه در بهشت و آنچه در جهنّم و آنچه بوده و آنچه خواهد بود. آنگاه حضرت اندکی درنگ نمود و چون دید که این سخن بر شنوندگان سنگین آمد، فرمود: من اینها را از کتاب خدا می‌دانم، خداوند می‌فرماید: در قرآن است بیان همه چیز. روایات اهل بیت قاطعانه اعلام می‌دارد که صاحب این علم، [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} و پس از او [[ائمه اطهار]]{{عم}}، از اولاد معصومان او می‌باشند. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} به ابوسعید خدری که از آن آیه مبارک پرسیده بود، فرمود: او برادرم [[علی بن ابی‌طالب]] است. و [[امام صادق]] {{ع}} در حدیث صحیح فرمود: {{عربی|اندازه=155%|«الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ‏ هُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع‏}}»}}<ref>آنکه در نزد او دانش کتاب است، همان [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است.</ref> و سپس حضرت برای اینکه عظمت این دانش، معلوم گردد به آیه دیگر استناد جسته، فرمود: خداوند عزوجل فرموده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ]]}}﴾}}<ref>«و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است»؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref>. آنگاه [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} فرمود: علم این کتاب با این عظمت نزد [[علی]]{{ع}} است»<ref>[http://mouood.org/component/k2/item/3730-%D8%B9%D9%84%D9%85-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%8B-%D9%86%D8%B2%D8%AF-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%A4%D9%85%D9%86%DB%8C%D9%86%D8%B9-%D8%A7%D8%B3%D8%AA.html وبگاه ماهنامه موعود].</ref>.
::::::آری و با تکیه بر همین علم و منبع بود که عدّه‌ای از اصحاب [[امام صادق]] {{ع}} مثل عبدالأعلی و عبید بن عبدالله بن بشیر، همگی از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدند که می‌فرمود: من می‌دانم آنچه در زمین‌ها و آنچه در بهشت و آنچه در جهنّم و آنچه بوده و آنچه خواهد بود. آنگاه حضرت اندکی درنگ نمود و چون دید که این سخن بر شنوندگان سنگین آمد، فرمود: من اینها را از کتاب خدا می‌دانم، خداوند می‌فرماید: در قرآن است بیان همه چیز. روایات اهل بیت قاطعانه اعلام می‌دارد که صاحب این علم، [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} و پس از او [[ائمه اطهار]]{{عم}}، از اولاد معصومان او می‌باشند. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} به ابوسعید خدری که از آن آیه مبارک پرسیده بود، فرمود: او برادرم [[علی بن ابی‌طالب]] است. و [[امام صادق]] {{ع}} در حدیث صحیح فرمود: {{عربی|اندازه=155%|«الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ‏ هُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع‏}}»}}<ref>آنکه در نزد او دانش کتاب است، همان [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است.</ref> و سپس حضرت برای اینکه عظمت این دانش، معلوم گردد به آیه دیگر استناد جسته، فرمود: خداوند عزوجل فرموده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ]]}}﴾}}<ref>«و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است»؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref>. آنگاه [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} فرمود: علم این کتاب با این عظمت نزد [[علی]]{{ع}} است»<ref>[http://mouood.org/component/k2/item/3730-%D8%B9%D9%84%D9%85-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%8B-%D9%86%D8%B2%D8%AF-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%A4%D9%85%D9%86%DB%8C%D9%86%D8%B9-%D8%A7%D8%B3%D8%AA.html وبگاه ماهنامه موعود].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۳۱. پژوهشگران وبگاه تبیان؛}}
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::پژوهشگران ''«[https://article.tebyan.net/230231/%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8 وبگاه تبیان]»'' در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
::::::«گزیده‌ای از خبرهای غیبی [[نهج‌ البلاغه]]:
:::::#'''سقوط شهر بصره؛''' وقتی جنگ جمل به پایان رسید و بصره فتح شد. [[حضرت علی]]{{ع}} در بصره خطبه‌ای ایراد کرد که بخشی از آن از خبرهای غیبی آن حضرت محسوب می‌شود: {{عربی|اندازه=150%|« وَ ايْمُ اللَّهِ لَتُغْرَقَنَّ بَلْدَتُكُمْ حَتَّى كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى جَامِعِهَا كَجُؤْجُؤِ سَفِينَةٍ أَوْ نَعَامَةٍ جَاثِمَة‏»}}<ref>سوگند به خدا، سرزمین شما را آب غرق می کند، گویا مسجد شما را می نگرم که چون سینه کشتی یا چونان شترمرغی که بر سینه خوابیده باشد بر روی آب مانده باشد؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳، ترجمه محمد دشتی.</ref>.
:::::#'''حکومت کوتاه مروان بن حکم:''' "مگر پس از کشته شدن عثمان با من بیعت نکرد؟ مرا به بیعت او نیازی نیست دست او دست یهودی است اگر با دست خود بیعت کند، در نهان بیعت را می‌شکند{{عربی|اندازه=150%|« أَمَا إِنَّ لَهُ إِمْرَةً كَلَعْقَةِ الْكَلْبِ‏ أَنْفَهُ‏ وَ هُوَ أَبُو الْأَكْبُشِ الْأَرْبَعَةِ وَ سَتَلْقَى الْأُمَّةُ مِنْهُ وَ مِنْ وُلْدِهِ مَوْتاً أَحْمَر»}}<ref>آگاه باشید او حکومت کوتاه مدتی خواهد داشت مانند فرصت کوتاه سگی که با زبان بینی خود را پاک میکند. او پدر چهار فرمانرواست. و امت اسلام از دست او و پسرانش روز خونینی خواهند داشت؛ نهج البلاغه، ۷۳، ترجمه محمد دشتی.</ref>.
:::::#'''خبر از سلطه ستمگری بیباک:''' "آگاه باشید! پس از من مردی با گلوی گشاده و شکمی بزرگ بر شما مسلط خواهد شد که هرچه بیابد می‌خورد و تلاش می‌کند آنچه ندارد به دست آورد، او را بکشید! ولی هرگز نمی‌توانید او را بکشید.{{عربی|اندازه=150%|« إِنَّهُ‏ سَيَأْمُرُكُمْ‏ بِسَبِّي‏ وَ الْبَرَاءَةِ مِنِّي فَأَمَّا السَّبُّ فَسُبُّونِي فَإِنَّهُ لِي زَكَاةٌ وَ لَكُمْ نَجَاةٌ وَ أَمَّا الْبَرَاءَةُ فَلَا تَتَبَرَّءُوا مِنِّي فَإِنِّي وُلِدْتُ عَلَى الْفِطْرَةِ وَ سَبَقْتُ إِلَى الْإِسْلَامِ وَ الْهِجْرَة»}}<ref> آگاه باشید! به‌زودی معاویه شما را به بیزاری و بدگویی من وادار می‌کند. بدگویی را به هنگام اجبار دشمن اجازه می‌دهم که مایه بلندی درجات من و نجات شماست. اما هرگز در دل از من بیزاری نجویید که من بر فطرت توحید تولد یافته‌ام و در ایمان و هجرت پیشقدم همه بوده‌ام؛ نهج البلاغه، ۵۷، ترجمه محمد دشتی.</ref>.
:::::#'''خبر از قتلگاه خوارج:''' به هنگام حرکت برای جنگ با خوارج، شخصی گفت خوارج از پل نهروان عبور کردند [[امام]]{{ع}} فرمود: "قتلگاه خوارج این سوی نهر است، به خدا سوگند از آنها جز ده نفر باقی نمی‌ماند و از شما نیز ده نفر کشته می‌شود<ref>نهج البلاغه، ۵۹، ترجمه محمد دشتی.</ref> [[شیخ طبرسی]] نوشته: به عقیده شیعه کسی را می‌توان عالم به غیب توصیف کرد که همه غیب‌ها را بداند و علم او ذاتی باشد. و هیچ کس جز خدا این چنین نیست. اما خبرهای فراوانی که دانشمندان شیعه و سنی از [[حضرت علی]]{{ع}} و سایر [[امامان]] نقل کرده‌اند همه از [[رسول خدا]]{{صل}} به آنان رسیده و [[رسول اکرم]]{{صل}} از خداوند آموخته است
:::::#'''خبر از خونریزی حجاج:''' "آگاه باشید! به خدا سوگند پسرکی از طایفه ثقیف "[[حجاج‌ بن یوسف]]" بر شما مسلط می‌شود که هوس‌باز و گردنکش و ستمگر است سبزه‌زارهای شما را می‌چرد و چربی شما را آب می‌کند"<ref>نهج البلاغه، ۱۱۶، ترجمه محمد دشتی.</ref>
:::::#'''خبر از ظهور حکومت [[حضرت مهدی]]{{ع}}:''' [[حضرت مهدی]]{{ع}} خواسته‌ها را تابع هدایت [[وحی]] می‌کند، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوس‌های خویش قرار می‌دهند، در حالیکه به نام تفسیر نظریه‌های گوناگون خود را بر قرآن تحمیل می‌کنند، او نظریه‌ها و اندیشه‌ها را تابع قرآن می‌سازد<ref>نهج البلاغه، ۱۳۸، ترجمه محمد دشتی.</ref>.
:::::#'''خبر از آینده شوم خوارج:''' آگاه باشید! به‌زودی پس از من به خواری و ذلت گرفتار می شوید و شمشیر برنده بر شما مسلط می‌گردد و به استبدادی دچار خواهد شد که برای دیگر ستمگران راه و رسم حکومت قرار خواهد گرفت<ref>نهج البلاغه، ۵۸، ترجمه محمد دشتی.</ref>.
:::::#'''خبر از آینده بنی امیه:''' تا آنکه برخی از شما گمان می‌برند که دنیا به کام بنی‌امیه شد. و همه خوبی‌ها را افزون به آنها سپرده و آنها را از سر چشمه خود سیراب کرده و تازیانه و شمشیرشان از سر این امت کنار نخواهد رفت. کسانی که چنین می‌اندیشند در اشتباه‌اند زیرا سهم بنی‌امیه تنها جرعه‌ای از زندگی لذت‌بخش است که مدتی آن را می مکند سپس همه آنچه را که نوشیدند بیرون می‌ریزند<ref>نهج البلاغه، ۸۷، ترجمه محمد دشتی.</ref>.
:::::#'''خبر از آینده کوفه:''' ای کوفه تو را می‌نگرم گویا چنان چرم‌های بازار عکاظ کشیده می‌شوی، زیر پای حوادث لگدکوب می‌گردی و حوادث فراوان تو را دربر می‌گیرد. من به خوبی می‌دانم. ستمگری نسبت به تو قصد بد نمی‌کند مگر آنکه خداوند او را به بلایی گرفتار سازد یا قاتلی بر او مسلط گرداند<ref>نهج البلاغه، ۴۷، ترجمه محمد دشتی.</ref>.
:::::#'''خبر از فتنه‌های آینده:''' این حوادث هنگامی رخ نشان می‌دهد که جنگ در میان شما طولانی و دنیا چون بر شما تنگ شود که ایام بلا را طولانی پندارید تا روزی که خداوند پرچم فتح و پیروزی را برای باقیمانده نیکان شما به اهتراز درآورد<ref>نهج البلاغه، ۹۳، ترجمه محمد دشتی.</ref>»<ref>[https://article.tebyan.net/230231/%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8 وبگاه تبیان].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۳۹۰: خط ۴۳۰:
[[رده:پرسش‌های علم غیب امام]]
[[رده:پرسش‌های علم غیب امام]]
[[رده:پرسش‌های نیازمند ترجمه]]
[[رده:پرسش‌های نیازمند ترجمه]]
[[رده:(ب ت): پرسش‌هایی با ۲۹ پاسخ]]
[[رده:(ب ج): پرسش‌هایی با ۳۱ پاسخ]]
[[رده:(ب ت): پرسش‌های علم غیب معصوم با ۲۹ پاسخ]]
[[رده:(ب ج): پرسش‌های علم غیب معصوم با ۳۱ پاسخ]]

نسخهٔ ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۲۴

الگو:پرسش غیرنهایی

آیا امام علی علم غیب دارد؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

آیا امام علی(ع) علم غیب دارد؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشته‌اند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

علی نمازی شاهرودی

آیت‌الله نمازی شاهرودی در کتاب «علم غیب» در این‌باره گفته‌ است:

«روایات متواتره‌ای است که ائمه هدی (ع) فرمودند: «عِندَنا عِلمُ المَنايا وَ البَلايا وَ فَصلِ الخِطابِ وَ أنسابِ العَرَبِ وَ مَولِدِ الإسْلامِ»[۱]. امام صادق (ع) از امیرالمؤمنین(ع) نقل نموده که فرمود: «قَالَ اَمیرُالمؤُمِنینَ(ع): اُعْطِیْتُ تِسْعاً لَم یُعطَهَا اَحَدٌ قَبْلی سِوَی النَّبیّ.لَقَد فُتِحَتْ لِیَ السُّبُلُ وَعَلِمْتُ المَنَایَا وَالبَلایَا وَالاَنْسَابَ وَفَصْلَ الخِطَابِ وَلَقَد نَظَرْتُ فِی المَلَکْوتِ بِاِذْنِ رَبّی فَمَا غَابَ عَنّی مَا کَانَ قَبْلی وَلَا مَا یَأتِی بَعْدِی. وَاِنَّ بِوِلَایَتِی اَکمَلَ الله لِهذِهِ الأُمَّهِ دِینَهُمْ»[۲]. علامه مجلسی پس از نقل این حدیث، در بیان آن می‌فرماید: «همانا به تحقیق راه‌ها برای من باز شده» یعنی راه‌های علم به معارف و غیوب و یا راه‌های تقرب به خدا و یا راه‌های آسمان و زمین؛ چنان که در حدیثی وارد شده است. و «منایا مرگ‌ها را می‌دانم» یعنی اجل‌های مردم را. مقصود از «بلایا» اموری است که خدا به واسطه آن‌ها بندگان را امتحان می‌نماید، مانند امراض و آفات، و یا اعم از آن‌هاست و شامل خیرات هم می‌شود. مقصود از علم به «نسب‌ها» این است که: پدر هر شخصی را می‌دانم و بنابراین اولاد حلال را از حرام زادگان می‌شناسم» [۳].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های مصداقی

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. علم بلایا و منایا و فصل الخطاب و علم انساب نزد ماست؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۴۶ (باب نهم از ابواب علومهم(ع) از کتاب الإمامه)
  2. نُه چیز به من بخشیده شده که پیش از من به هیچ کس داده نشده مگر به پیغمبر اکرم(ص) همانا به تحقیق راه‌ها برای من باز شده یعنی راه‌های آسمان و زمین و مرگ‌ها و بلایا و نَسَب‌ها و فصل الخطاب را می‌دانم. نیز، به اذن پروردگار به ملکوت آسمان نظر کردم؛ آن چه پیش از من بوده و آن چه بعد از من خواهد آمد، از من پنهان نشد همه را دیدم؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۴۱، ح۱۴
  3. علم غیب، ص۱۱۳.
  4. نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.
  5. (او) دانای غیب است و کسی را بر غیب خود آگاه نمی‌کند مگر پیامبری را که (برای این امر) بپسندد. (جن، ۲۶ و ۲۷).
  6. آشنایی با قرآن ج۹، ص ۲۳۷ و ۲۳۸.
  7. پاسداران وحی، ص ۱۹۳.
  8. «از من بپرسید قبل از آنی که دیگر مرا نیابید، پس قسم به آن کسی که جانم در دست اوست از مسأله‌ای در زمان خود تا روز قیامت مگر آنکه شما را نسبت به آن آگاه خواهم ساخت. هم چنین پرسشی در خصوص گروهی که صد نفری را هدایت کنند و صد نفری را گمراه سازند، نپرسید مگر آنکه شما را نسبت به دعوت کننده آن، و رئیس آن و رهبر آن و وضعیت تسلط یافتن آنها و چگونگی پایان یافتن حرکت آنها، و اینکه چه کسی از آنها کشته می‌شود و چه کسی از آنها به مرگ طبیعی می‌میرد؛ آگاه خواهم ساخت».
  9. معارف دین، ج۱، ص۹۴..
  10. «انه سیأمرکم بسبی والبرائه منی»، نهج البلاغه، خطبه ۹۳.
  11. «أما انکم ستلقون بعدی ذلا شاملاً و سیفاً قاطعاً و أثره یتخذها الظالمون فیکم سنه»، نهج البلاغه، خطبه ۹۳
  12. علم موروثی، علم لدنی، پیشگویی‌های امام علی (ع)
  13. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص: ۲۸۶.
  14. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص: ۲۸۶.
  15. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص: ۲۸۹.
  16. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص: ۲۹۰.
  17. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص: ۲۹۰.
  18. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص: ۲۹۱.
  19. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص: ۲۹۴.
  20. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۵، ص: ۳.
  21. نهج البلاغه، ص:۵۵، خ ۱۳.
  22. بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۷۹ - ۲۸۶.
  23. به نقل از اصبغ بن نباته: بر امیر المؤمنین(ع)، وارد شدم. او را دیدم که در فکر فرو رفته و آرام بر زمین می‌کوبد. گفتم: ای امیر المؤمنان! چرا شما را اندیشناک می‌بینم و بر زمین می‌کوبی؟ آیا علاقه‌ای به آن داری؟ فرمود: نه، به خدا سوگند، تا‌کنون یک روز هم به زمین و دنیا رغبتی نورزیده‌ام؛ اما در اندیشه مولودی از نسل خودم هستم که یازدهمین فرزند من است. او همان مهدی است که زمین را از عدالت پر می‌کند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است. او حیرت و غیبتی دارد که گروه‌هایی در آن، گم‌راه و گروه‌هایی دیگر، ره‌نمون می‌شوند. گفتم: ای امیر المؤمنان، آیا این می‌شود؟. فرمود: آری، همان گونه که به دنیا می‌آید، و تو کجا و آگاهی از این امر کجا، ای اصبغ بن نباته! آنان برگزیدگان این امت به همراه نیکان این عترت‌اند؛ کمال الدین: ص ۲۸۸، ح ۱، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۸، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۷۱ ح ۱۸.
  24. به نقل از اصبغ بن نباته: امیرمؤمنان(ع) قائم(ع) را یاد کرد و فرمود: هان، چنان غیبتی می‌کند که نادان می‌گوید: خدا را با خاندان؛ کمال الدین: ص ۳۰۲، ح ۹، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۸، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۱۱۹ ح ۱۹.
  25. دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص۱۰۳ - ۱۰۵.
  26. دانش‌نامه امیرالمؤمنین(ع)، ج ۱۱، ص۱۳۳ - ۱۹۴.
  27. به خدا سوگند، از شما، بیش از ده تن، کشته نمی‌شوند و از آنها، بیش از ده تن، زنده نمی‌مانند!؛ الکامل فی التاریخ؛ ج۲، ص ۴۰۵.
  28. شرح زیارت جامعه کبیره
  29. ر.ک: قیصری، داود، شرح فصوص الحکم، تحقیق: علامه حسن‌زاده آملی، ج۱، ص ۲۴۷-۲۵۱
  30. محمد بن یعقوب کلینی، کافی (کتاب)|کافی]]، ج۱، ص۲۵۸: حضرت امام صادق(ع) فرمودند:« إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ عَلِم‏»
  31. وبگاه اسلام کوئست
  32. وبگاه تبیان
  33. «و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست»؛ سوره رعد، آیه ۴۳.
  34. «عفریتی از میان جن‌ها به سلیمان پاسخ داد قبل از این که از جایت برخیزی تخت را حاضر می‌کنم». (نمل۳۹).
  35. «کسی که در نزد او علمی از کتاب بود نه همه علم الکتاب از اسم اعظمی که در نزدش بود استفاده کرد و در یک چشم به هم زدن فاصله بین یمن تا شام را جمع کرد و تخت را آورد و بعد زمین را دوباره پهن کرد». (نمل۴۰).
  36. فرهنگستان علوم اسلامی قم
  37. نهج البلاغه، خطبه ۷۲، نهج البلاغه خطبه‌های ۱۳؛ ۱۵؛ ۵۷؛ ۵۸؛ ۸۹؛ ۱۳۸؛ ۱۷۶. همچنین ر.ک: شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص ۳۱۵-۳۳۲.
  38. ر.ک: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۶، ص۱۴۶-۱۴۸.
  39. کلام نوین اسلامی ج۲ ص۳۸۱.
  40. بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بی‌گمان خداوند دانایی آگاه است؛ سوره لقمان، آیه: ۳۴.
  41. شهود یکی از روش‌های علم‌آموزی ائمه، دوفصلنامه معرفت کلامی، شماره ۲، تابستان ۱۳۸۹، ص۱۴۷.
  42. شرح نهج‌ البلاغه، ج۷، ص۵۰.
  43. تاریخ طبری، ابی‌ جعفر محمد بن جریر طبری، ج۴، ص۵۰۰.
  44. کشتنگاه آنان این سوی نطفه (نهر) است. به خدا، که ده کس از آنان نرهد و از شما ده تن هلاک نشود؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۵۹، ص ۴۸.
  45. کنزالعمال، ج۱۱، ص۴۳۵. تاریخ بغدادی، احمد خطیب بغدادی، ج۱۴، ص۳۶۴.
  46. شرح نهج‌البلاغه، ج۵، ص۴.
  47. هرگز به خدا که نطفه-هایند در پشت‌های مردان و زهدان‌های مادران. هرگاه مهم‌تری از آنان سر برآورد، از پایش در اندازند، چندان که آخرِ کار مالِ مردم ربایند و دست به دزدی یازند.
  48. شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی‌الحدید، ج۵، ص۷۳.
  49. الطبقات الکبری، ج۳، ص ۲۴.
  50. گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۰۶ - ۲۱۰.
  51. «از من بپرسید قبل از اینکه مرا نیابید»
  52. پیشگویی‌های امیرالمؤمنین ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ اب‍ی‌ طال‍ب‌
  53. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۷۶.
  54. بحار الأنوار، ج ۲۶، ص۴.
  55. نهج البلاغه خطبه ۱۱۵.
  56. نهج البلاغه، خطبه ۹۲.
  57. پاسخ به شبهات کلامی: امامت، ص ۲۰۵.
  58. الغدیر ج ۵، ص ۵۲ - ۵۹.
  59. همان کسانی که غیب را باور می‌دارند ؛ سوره بقره، آیه: ۳.
  60. بهشت‌هایی جاودان که (خداوند) بخشنده به بندگانش در (جهان) نهان وعده کرده است؛ بی‌گمان وعده او شدنی است ؛ سوره مریم، آیه: ۶۱.
  61. و همه آنچه را که از اخبار پیامبران برای تو حکایت می‌کنیم، چیزی است که با آن دلت را استوار می‌داریم در حالی که در این سوره برای تو حقیقت و برای مؤمنان اندرز و یادکردی آمده است ؛ سوره هود، آیه: ۱۲۰.
  62. این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم و تو هنگامی که آنان تیرچه‌های قرعه خود را در آب می‌افکندند تا بدانند کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم در این کار ستیزه می‌ورزیدند نزد آنان نبودی؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.
  63. این از خبرهای نهانی است که به تو وحی؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۲.
  64. این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم ؛ سوره هود، آیه: ۴۹.
  65. او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.
  66. به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۵.
  67. و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.
  68. بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند و درنمی‌یابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد ؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.
  69. « جز فرستاده‌ای را که بپسندد». سوره جن، ۲۷.
  70. «احنف بن قیس یکی از یاران رسول خدا(ص) است که پیامبر در حق او دعا کرده، مردی باهوش و عاقل بود، در هنگامه جنگ جمل به امیرالمؤمنین(ع) گفت: دوست داری با ۲۰۰ سوار برای یاری شما به لشکریانت ملحق گردم یا با جمعیت «بنی سعید» از جنگ کناره‌گیری کنم؟ که آنگاه شمشیر را از تو باز می‌دارم، امام(ع) فرمود: از جنگ کناره بگیر، احنف پس از جنگ و فتح بصره خود را به امام(ع) رساند و به یاران آن حضرت ملحق شد»؛ اسد الغابة، ابن اثیر ج۱، ص ۵۵.
  71. « بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بی‌گمان خداوند دانایی آگاه است»؛ سوره لقمان، آیه ۳۴.
  72. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۸، ص ۲۱۸.
  73. آشنایی با نهج‌البلاغه امام علی، ص۶۰-۶۲
  74. گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
  75. متن خطبه ۹۲ فيض الاسلام ص ۲۷۳، ابن ابى الحديد ج ۷ ص ۴۴.
  76. متن خطبه ۹۲ فيض الاسلام ص ۲۷۳،ابن ابى الحديد ج ۷ ص ۴۴.
  77. ای مردم! بپرسید از من، پیش از آن که من از میان شما بروم، سوگند به خدا که من به راههای آسمان‏ها از زمین آشناترم!! ای مردم!پیش از آن که من از میان شما بروم هر چه می‌‏خواهید از من بپرسید، زیرا علوم اولین و آخرین در نزد من است، به خدا قسم اگر من در مسند داوری بنشینم، میان اهل تورات از کتاب خودشان داوری می‏‌کنم،و به اهل انجیل از کتاب آنان، و به اهل زبور از زبور، قضاوت نموده، و به مردم مسلمان نیز از قرآن مجید بیان می‌‏کنم؛ بحار الانوار ج ۴۰ ص ۱۴۴ ح ۵۱،و ص ۱۳۰ ح ۶ با مطالب ديگر در اين زمينه .
  78. ما علی(ع) را در مورد پیشگویی‏هایش امتحان نمودیم، هر چه گفته و خبر داده بود، درست از آب در آمد، و لذا نتیجه گرفتیم که او هر چه می‏‌گوید راست می‏‌گوید؛ ابن ابى الحديد؛ ج ۷ ص ۴۸.
  79. شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏۵، ص: ۳.
  80. قدرت و قوت بشری کوچکتر از این است که این همه پیشگویی و غیب گویی نماید، برای آن حضرت در این مورد توانایی‏ها و کراماتی بود که به دیگران مقدور نیست،و به همین جهت است که گروهی از مردم در وی عجائبی را دیدند که از بشر ساخته نیست،و لذا گرفتار "غلو" گردیده و گفتند: خدا در وجود علی(ع) حلول کرده، و در او تجسم نموده است!!؛ شرح ابن ابى الحديد ج ۵ ص ۴.
  81. آفتاب ولایت؛ ص:۱۰۹.
  82. من شهر علم هستم و علی(ع) دروازه این شهر است.
  83. چون شب معراج به مقام قرب الهی رسیدم، پروردگارم با من سخن گفت و نجوا کرد؛ پس هیچ چیزی به من آموخته نشد جز این که آن را به علی(ع) آموختم.
  84. علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص۷۸ و ۷۹.
  85. فرآیند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان؛ فصلنامه امامت‌پژوهی؛ شماره ۲، ص۷۲-۷۴.
  86. «بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بی‌گمان خداوند دانایی آگاه است».
  87. نقد کتاب عصای موسی در مسأله نفی آگاهی ائمه از جزئیات وفات خود، فصلنامه پژوهش دینی (شماره ۲۰، بهار و تابستان ۱۳۸۹)
  88. « و کسی که دانش کتاب نزد اوست»؛ سوره رعد، آیه ۴۳.
  89. شواهد التتریل: ج ۱، ص ۳۰۷؛ حاکم حسکانى: توضیح الدلائل، ص ۱۶۳، علامه شهاب‌الدین شیرازی؛ النور المشتعل: ص ۱۲۵، حافظ ابى نعیم احمد بن عبدالله شافعی؛ تتریل الایات: ص ۱۵، حافظ حسین حبرى، نسخه خطی؛ ینابیع المودة: ص ۱۰۳، علامه قندوزى حنفى، چاپ استانبول؛ ارجح المطالب: ص ۸۶ و ۱۱۱، چاپ لاهور، علامه شیخ عبیدالله حنفی؛ الجامع لاحکام القرآن: ج ۹، ص ۳۳۶، علامه ابى‌عبدالله محمد بن احمد انصاری؛ الاتقان: ج ۱، ص ۱۳، سیوطى.
  90. «سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم»؛ سوره فاطر، آیه ۳۲.
  91. مراجعه شود به شواهد التتریل؛ ج ۱، ص ۱۰۳. و ینابیع المودة؛ ص ۱۰۳، چاپ استانبول.
  92. « و گوش‌های شنونده آن را به گوش گیرند»؛ سوره حاقه، آیه ۱۲.
  93. التفسیر الکبیر: ج ۳۰، ص ۱۰۷؛ تفسیر طبرى: ج ۲۹، ص ۳۱؛ اسباب الترول: ص ۲۴۹؛ تفسیر ابن کثیر: ج ۴، ص ۴۱۳؛ الدر المنثور: ج ۶، ص ۲۶۰؛ روح المعانى: ج ۲۹، ص ۴۳؛ ینابیع المودة: ص ۱۲۰؛ نور الابصار: ص ۱۰۵؛ کنزالعمال: ج ۶، ص ۴۰۸.
  94. مجمع البیان: طبرسى، ج ۱۰، ص ۳۴۵، که آن را از شیعه و سنى نقل کرده است.
  95. نهج البلاغه: خطبه ۱۷۵
  96. فرقه‌اى از شیعیان تندرو (غلاة)
  97. شرح نهج البلاغه: ج ۱۰، ص ۱۴.
  98. شرح نهج البلاغه: ج ۲، ص ۴۴۸، و ج ۱، ص ۲۰۸، که این روایت را از کتاب «الغارات» از ابن هلال ثقفى روایت کرده است. و سنان بن انس نخعى (که همان کودک مذکور در روایت است) از کسانى بود که در قتل امام حسین(ع) شرکت کرد. مراجعه شود به تهذیب التهذیب: ج ۷، ص ۳۳۷؛ کنزالعمال: ج ۱، ص ۲۲۸؛ ینابیع الموده: ص ۷۳.
  99. کنزالعمال: ج ۳، ص ۱۷۹.
  100. ذخائر العقبى: ص ۸۴؛ الصواعق المحرقة: ص ۷۷.
  101. نور الابصار: ص ۷۱؛ مناقب احمد الخوارزمى: ص ۶۰؛ مطالب السؤول: ص ۱۳.
  102. کتاب الام: ج ۴، ص ۲۳۳، فى باب الخلاف، فى قتال اهل البغى.
  103. مراجعه شود به اسد الغابه: ج ۴، ص ۱۶۹.
  104. مروج الذهب: ج ۲، ص ۴۰۵؛ الکامل لابن الاثیر: ج ۳،ص ۱۷۴ و ۱۷۵.
  105. لسان المیزان: ج ۳، ص ۴۳۹؛ اسد الغابه: ج ۴، ص ۳۵؛ منتخب کنز العمال: ج ۵، ص ۵۹؛ مسند احمد: ج ۱، ص ۱۵۶.
  106. شرح نهج البلاغه: ج ۲، ص ۱۲۵ و ۲۴۱؛ تهذیب التهذیب: ج ۷، ص ۳۵۸.
  107. شرح نهج البلاغه: ج ۱، ص ۲۱۰؛ مناقب المرتضوى: ص ۲۷۸.
  108. آگاهی امامان از غیب، ص ۶۷-۷۳.
  109. غلوپژوهی
  110. گویی مسجد شما را میبینم که چون سینه کشتی است و خداوند از بالا و پایین آن عذاب فرستاده است و تمام کسانی که در آنند غرق در آب خواهند شد؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏۱، ص: ۲۵۱
  111. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، چاپ بیروت رحلی، ج ۱، ص ۸۴.
  112. ای احنف گویی من او رئیس زنگیان را می‌بینم با لشکری در حال حرکت است که نه گرد و غباری دارد و نه بانگ و فریادی، نه صدای لجامها و نه شیهه اسبها بلند است به گامهای خود زمین را همانند گام شتر مرغان درمی‌نوردند و زیر و رو می‌کنند؛ شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج‏۸، ص: ۱۲۵.
  113. رک: شرح ابن ابی‌الحدید، چاپ رحلی، ج ۲، ص ۳۱۱ و شرح فیض‌الاسلام، ص ۳۹۶.
  114. گویی آنها را می‌بینیم گروهی هستند که چهره‌شان مانند سپر چکش خورده است، ولباسهای حریر و دیبا می‌پوشند، اسبهای برگزیده و نیکو نگاه می‌دارند، آنجا چنان کشتار سخت شود که زخم خورده از روی کشته راه رود و گریخته از چنگال آنها کمتر از گرفتار در دست آنهاست؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۱۲۸.
  115. هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد؛ سوره لقمان، آیه: ۳۴.
  116. بلادی است که با روس در برابر حمله تاتار متحد شدند؛ر.ک: شرح ابن‌ابی‌الحدید، ج۸، ص ۲۳۳.
  117. شرح ابن‌ابی‌الحدید، ج۸، ص ۲۳۳.
  118. ای کوفه گویا تو را می‌بینم که چون چرم عکاظی گسترده شوی و درهای سختی به رویت باز شود و بار سنگین بلا بر تو فرود آید و می‌دانم که هیچ ستمکاری بر تو اراده جور و ستم نکند جز اینکه خداوند او را به بلایی گرفتار نماید یا کشندهای را بر او چیره سازد؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۴۷.
  119. شرح‌ابن ابی‌الحدید، چاپ بیروت، رحلی، ج ۱، ص ۲۸۶ شرح خطبه۴۷.
  120. آگاه باشید که به زودی پس از من مردی گشاده گلو و شکم برآمده بر شما غالب می‌شود. هر چه بیابد می‌خورد و هرچه نیابد می‌طلبد. در صورت توانایی او را بکشید و او را هرگز نتوانید کشت. و بدانید که او شما را به ناسزا گفتن من و بیزاری جستن از من فرمان خواهد داد. اگر برای دشنام دادن من مجبور واقع شدید، پس مرا دشنام دهید که آن برای من زکات و برای شما راه نجات است. امّا اگر به بیزاری جستن از من وادار شدید، از من بیزاری مجویید در باطن دوستدار من باشید، زیرا من بر فطرت اسلام زادهام و در ایمان و هجرت پیشی جستهام؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۵۷.
  121. ابن‌ ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه،چاپ رحلی، ج ۱، ص ۳۵۵، شرح خطبه ۵۶.
  122. قتلگاه آنان این سوی آب نهروان است، به خدا سوگند ده نفر از آنان رها نگردد و ده تن از شما هلاک نشود؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۵۹.
  123. حکمی نیست مگر از جانب خدا.
  124. ترجمه و شرح نهج‌البلاغه، فیض‌الاسلام، شرح خطبه ۵۸، ص ۱۴۹.
  125. مگر پس از کشته شدن عثمان با من بیعت نکرد؟ من به بیعت او نیازی ندارم زیرا او بیعت‌شکن است. دستش در بیعت دادن چون دست یهود است. اگر آشکارا با دست خود بیعت کند در نهان پیمانشکنی کند. او در آینده بر مردم حکومت خواهد کرد امّا مدت این حکومت کوتاه است. چنانکه سگ بینی خود را می‌لیسد. او پدر چهار رئیس و فرمانروا خواهد بود و مردم از دست او و فرزندانش روز سرخ و خونینی را خواهند دید؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۷۳.
  126. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج ۲، رحلی، خطبه ۷۲، ص ۵۴.
  127. رک: ترجمه و شرح نهج‌البلاغه، فیض‌الاسلام، خطبه ۷۲، ص ۱۷۱.
  128. تسلّط و چیرگی بنی‌امیه بر مردم آن چنان فراگیر است تا اینکه گمان کننده دنیاپرست و ظاهربین گمان می‌کند که دنیا همانند شتر زانو بسته در اختیار بنی‌امیّه است که شیرش را به وفور تقدیم آنها می‌نماید و بر چشمهای با آب صاف و زلال فرودشان می‌آورد و تازیانه و شمشیرش از این امّت برداشته نمی‌شود و آنکه چنین گمان می‌برد، دروغ پنداشته است، بلکه دولت بنی‌امیه و بهره آنان از این دنیا در کوتاهی مدت و زود سپری شدن مانند آبی است در دهان که اندکی می‌چشند و هنوز نیاشامیده‌اند تمام آن را بیرون می‌اندازند؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۸۷.
  129. همانا ترسناکترین فتنه‌ها از نظر من، فتنه بنی‌امیه است که فتنه‌ای کور و تاریک است. قلمرو حکومتش همه جا را فراگیرد و آزار و گرفتاریش اختصاص به پرهیزگاران و شیعیان دارد. هرکس در این فتنه بینا باشد، آزار و سختی به او رو آورد و آنکه اهل بصیرت نباشد از آزار برهد و در آسایش بسر برد. سوگند به خدا بنی‌امیه پس از من، برای شما زمامداران بدی خواهند بود که همانند شتر پیر و بد خوی که به دست بر زمین کوبد و به پا لگد اندازد و به دهان گاز بگیرد و از دوشیدن شیرش منع کند ما خاندان پیامبر(ص) از آن فتنه بدوریم و مردم را بدان فرا نمی‌خوانیم کسی را نمی‌توانیم آشکارا به دین دعوت کنیم. سپس خداوند آن فتنه‌ها را از شما براندازد چنانکه پوست را از تن گوسفند جدا می‌سازد، بدست کسی که آنان را خوار و ذلیل گرداند و به راهی که نمی‌خواهند براند و جام لبالب بلا را به آنها بخوراند، عطایی جز شمشیر به آنان نبخشد و خلعتی جز خوف و ترس بر تن آنها نپوشاند. در آن هنگام است که قریش آرزو دارند دنیا را به آنچه که در آن است بدهند تا برای یک زمان کوتاه، هر چند به قدر کشتن شتری باشد، مرا ببینند، تا امروز برخی از آنچه را که از آنها می‌خواهم و به من نمی‌دهند، در آن روز همه را بپذیرم؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۹۳.
  130. ر.ک: ترجمه و شرح فیض‌الاسلام، ص ۲۷۶.
  131. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، چاپ رحلی، ج ۲، ص ۱۷۸، شرح خطبه ۹۲.
  132. ترجمه و شرح فیض‌الاسلام، ص ۲۷۸.
  133. عده‌ای عبداللَّه بن سبا را شخصیت دروغی می‌دانند؛ علاّمه عسکری، محمد جواد مغنیه و ....
  134. رک: شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی‌الحدید، رحلی، ج ۱، ص ۴۲۵ به بعد، شرح خطبه ۵۸ و چاپ وزیری، ج۵، ص ۵ و ج ۸، ص ۱۱۹ به بعد. و در منابعی آمده است که امام(ع) دستور داد، گودال‌هایی حفر کردند که با سوراخ به هم وصل می‌شدند، غلات را در گودالی قرار دادند و در گودال‌های دیگر، آتش برافروختند، که در اثر دود غلیظ، مُردند. نک: شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج ۱، ص ۲۵
  135. آیا پندارید که من بر رسول خدا(ص) که درود و سلام خدا بر او باد! دروغ می‌بندم؟! به خدا سوگند من نخستین کسی بودم که پیامبری او را پذیرفتم و نخستین کسی نخواهم بود که بر او دروغ ببندم؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۳۷.
  136. اسکافی، المعیار و الموازنة، ص ۳۲، به جای غال وقال، مفرط، آمده است؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج ۲۰ ص ۴۸۵؛ علّامه حلّی، العدد القویة، ص ۲۴۹، به جای مبغض قال، کذّاب مفترٍ، آمده است؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج ۵، ص ۴.
  137. قسم به آنکه جانم در دست اوست اگر بیم آن را نداشتم که گروهی از امّتم در مورد تو چیزی بگویند که مسیحیان در مورد فرزند مریم گفته بودند، هر آینه امروز درباره تو سخنانی می‌گفتم که از کنار هیچ گروهی از مردم عبور نمی‌کردی جز اینکه خاک زیر پایت را به تبرّک برمی‌گرفتند؛ سلیم بن قیس، ص ۴۱۲؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ج ۱، ص ۲۲۷ و ج ۲، ص ۱۶۷؛ شرح نهج‌البلاغه‌ابن ابی الحدید، چاپ رحلی، ج ۱، ص ۴۲۵ و چاپ وزیری، ج ۵، ص ۴.
  138. از من بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید. قسم به آن کسی که جانم به دست اوست نمیپرسید از چیزی که میان شما تا روز قیامت است و نه از گروهی که صد تن را به راه راست می‌خواند و صد تن را به ضلالت و گمراهی می‌کشاند، جز آنکه شما را آگاه می‌کنم از آن کسی که مردم را بدان فرا می‌خواند و آن کسی که آنها را رهبری می‌کند و آن کسی که آنها را می‌راند و آنجا را که فرود آیند و آنجا را که بارگشایند و آن که از آنان کشته شود و آن که از ایشان بمیرد؛به نقل از ترجمه شهیدی، ص ۴۷۳.
  139. ابن‌ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ بیروت، رحلی، ج ۲، ص ۱۷۵؛ و چاپ وزیری، ج ۷، ص ۴۶ و ج ۱۲ ص ۱۰۶.
  140. ابن‌ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ بیروت، رحلی، ج ۲، ص ۱۷۵؛ و چاپ وزیری، ج ۷، ص ۴۶ و ج ۱۲ ص ۱۰۶.
  141. ابن‌ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ بیروت، رحلی، ج ۱، ص ۲۰۸؛ و در چاپ وزیری، ج ۲، ص ۲۸۶ و ج ۷، ص ۴۴، شرح خطبه ۳۷، بسیاری از خبرهای غیبی امام(ع) آمده است
  142. ای مردم از من بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید، که من راههای آسمان را بهتر از راههای زمین میدانم، پیش از آنکه فتنهای پدید شود که همچون شتری بیصاحب گام بردارد، و مهار خود پایمال کند و مردمان را بکوبد و بیازارد، و عقل صاحب خردان را ببَرد و در حیرتشان گذارد؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۱۸۹ و شرح ابن ابی‌ الحدید، خطبه ۲۳۵، ج ۳، ص ۲۱۵.
  143. سوگند به آنکه دانه را بشکافت و انسان را آفرید. هر آنچه را به شما خبر میدهم از رسول امیّ(ص) است. رساننده خبر دروغ نگفته و شنونده نادان نبوده است. گویی مردی را میبینم که سخت گمراه است که از شام بانگ برآورد و بیرقهای خود را در اطراف کوفه برپا سازد. و چون دهان گشاید و سرکشی کند و به فرمان نیاید و جور و ستم از حدّ درگذرد، فتنه دندانش را در مردان زمان فرود بَرَد و موج جنگ از هرسو پدیدار گردد و… و در آن هنگام، چه توفان سخت و در هم کوبندهای که کوفه را درنَوَردد، و چه تند بادها که برآن بگذرد و دیری نپاید که دو سپاه در هم ریزند و با هم به ستیز برخیزند، آنچه برپاست درو شود و آنچه درو شده خورد گردد؛ نهج‌البلاغه، خصبه ۱۰۱.
  144. گروهی گویند منظور امام، معاویه و حوادث زمان او و فتنه‌های پس از او است، امّا قول اوّلی ارجح است.
  145. ابن‌ ابی‌ الحدید، شرح نهج‌ البلاغه،رحلی، ج ۲، ص ۱۹۴ و چاپ وزیری، ج ۷، ص۹۸ و ۹۹، شرح‌ خطبه ۱۰۰.
  146. به خدا سوگند به دولتی که خواهان آنید برسید و تا مدتی معین در آن بمانید… پس زمین برای شما خالی است و دستهایتان در آن گشاده است و دست زمامداران حقیقی از شما باز داشته است، و شمشیرهای شما بر آنها مسلّط و شمشیرهای آنان از شما بازداشته است. آگاه باشید هر خونی را خونخواهی است و هر حقی را خواهانی. همانا خونخواه خونهای ما همانند حاکمی است که درباره خودش حکم کند و او خدایی است که هرکس را بطلبد، از دستگیری او ناتوان نیست و هرکس بگریزد از چنگ او بیرون نرود. به خدا سوگند یاد میکنم که ای فرزندان امیّه پس از گذشت اندک زمانی، خواهید دانست که دولت دنیا در دست غیر شما خواهد بود و به سرای دشمنانتان انتقال خواهد یافت!؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۱۰۵.
  147. منطقه‌ای بین موصل و اربیل است.
  148. ابن‌ ابی‌ الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج ۲، ص ۲۰۱ و ۲۰۲ و چاپ وزیری، ج ۷، صص ۱۱۷ - ۱۲۳، شرح خطبه ۱۰۴.
  149. امام علی در نهج البلاغه.
  150. حلی، باب حادی عشر، ص: ۱۰۷.
  151. نقد رویکرد ابن‌تیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی بر اساس متون اهل سنت، دوفصلنامه پژوهش‌نامه مذاهب اسلامی، شماره ۵ ص ۷۰.
  152. «بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد»؛ سوره لقمان، آیه ۳۴.
  153. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۰۳.
  154. تجرید الاعتقاد، ص۲۸۲؛ کشف المراد، ص۲۵۵.
  155. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص ۱۲۳-۱۳۰.
  156. «آیا به شما علم غیب داده شده؟»
  157. نهج البلاغه خطبه صد و بیست و چهار، شرح نهج البلاغه ابن میثم:۱/۸۳-۸۵ و ج ۳/۱۳۸-۱۴۱.
  158. وبگاه پرسمان.
  159. وبگاه پاسخ‌گویان.
  160. رسول خدا(ص) مرا هزار باب از علم یاد داد که هر بابی هزار باب دیگر باز می‌کند؛ خصال صدوق ج۲ ص ۱۷۶.
  161. درباره اسرار غیب‌ها از من بپرسید که من وارث علوم انبیاء و مرسلین هستم؛ ینابیع المودة باب ۱۴ ص ۶۹.
  162. ینابیع المودة باب ۱۴ ص ۷۰ و کشف الغمه ص ۳۳.
  163. علی بن ابیطالب دانشمندترین امت من است و در مورد آنچه پس از من اختلاف کنند داناترین آنها در داوری کردن است؛ ارشاد مفید ج ۱ باب ۲ فصل ۱ حدیث ۱.
  164. بپرسید از من پیش از آنکه از میان شما بروم!.
  165. کفایة الخصام ص ۶۷۳، شرح نهج البلاغه ج ۲ ص ۲۷۷.
  166. بپرسید از من پیش از آنکه از میان شما بروم!.
  167. ینابیع المودة ص ۷۴، ارشاد مفید ج ۱ باب ۲ فصل ۱ حدیث ۴، امالی صدوق مجلس ۵۵ حدیث ۱.
  168. در سینه من دریای خروشان علم در تموج است ولی افسوس که کسی استعداد فهم آنرا ندارد.
  169. دانشنامه امام علی، ج۱، ص:۱۲۵۳
  170. او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.
  171. در حقیقت، خداست که علم به قیامت نزد اوست، و باران را فرو می‌‌فرستد، و آنچه را که در رحم‌هاست می‌‌داند و کسی نمی‌‌داند فردا چه به دست می‌‌آورد، و کسی نمی‌‌داند در کدامین سرزمین می‌‌میرد، به درستی خداست که دانا و آگاه است.
  172. وبگاه ثقلین.
  173. آنکه در نزد او دانش کتاب است، همان امیرالمؤمنین(ع) است.
  174. «و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است»؛ سوره انعام، آیه ۵۹.
  175. وبگاه ماهنامه موعود.
  176. سوگند به خدا، سرزمین شما را آب غرق می کند، گویا مسجد شما را می نگرم که چون سینه کشتی یا چونان شترمرغی که بر سینه خوابیده باشد بر روی آب مانده باشد؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳، ترجمه محمد دشتی.
  177. آگاه باشید او حکومت کوتاه مدتی خواهد داشت مانند فرصت کوتاه سگی که با زبان بینی خود را پاک میکند. او پدر چهار فرمانرواست. و امت اسلام از دست او و پسرانش روز خونینی خواهند داشت؛ نهج البلاغه، ۷۳، ترجمه محمد دشتی.
  178. آگاه باشید! به‌زودی معاویه شما را به بیزاری و بدگویی من وادار می‌کند. بدگویی را به هنگام اجبار دشمن اجازه می‌دهم که مایه بلندی درجات من و نجات شماست. اما هرگز در دل از من بیزاری نجویید که من بر فطرت توحید تولد یافته‌ام و در ایمان و هجرت پیشقدم همه بوده‌ام؛ نهج البلاغه، ۵۷، ترجمه محمد دشتی.
  179. نهج البلاغه، ۵۹، ترجمه محمد دشتی.
  180. نهج البلاغه، ۱۱۶، ترجمه محمد دشتی.
  181. نهج البلاغه، ۱۳۸، ترجمه محمد دشتی.
  182. نهج البلاغه، ۵۸، ترجمه محمد دشتی.
  183. نهج البلاغه، ۸۷، ترجمه محمد دشتی.
  184. نهج البلاغه، ۴۷، ترجمه محمد دشتی.
  185. نهج البلاغه، ۹۳، ترجمه محمد دشتی.
  186. وبگاه تبیان.