اعتدال در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
| موضوع مرتبط = اعتدال
| موضوع مرتبط = اعتدال
| عنوان مدخل  = [[اعتدال]]
| عنوان مدخل  = [[اعتدال]]
| مداخل مرتبط = [[اعتدال در قرآن]] - [[اعتدال در حدیث]] - [[اعتدال در اخلاق اسلامی]] - [[اعتدال در معارف دعا و زیارات]] - [[اعتدال در معارف و سیره سجادی]] - [[اعتدال در معارف و سیره نبوی]] - [[اعتدال در جامعه‌شناسی اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[اعتدال در لغت]] - [[اعتدال در قرآن]] - [[اعتدال در حدیث]] - [[اعتدال در نهج البلاغه]] - [[اعتدال در اخلاق اسلامی]] - [[اعتدال در معارف دعا و زیارات]] - [[اعتدال در معارف و سیره سجادی]] - [[اعتدال در معارف و سیره نبوی]] - [[اعتدال در سیره معصوم]] - [[اعتدال در جامعه‌شناسی اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}

نسخهٔ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۱۲

مقدمه

جایگاه میانه‌روی در کلام نبوی

جایگاه میانه‌روی در سیره نبوی(ص)

میانه‌روی در عبادت

رعایت میانه‌روی در انفاق و بخشش

رعایت میانه‌روی در امور اقتصادی

میانه‌روی در پوشش‌

میانه‌روی در زندگی

پیامبر اعظم(ص) همگان را به میانه‌روی و اعتدال فرا می‌خواند: «بر شما باد میانه‌روی، بر شما باد میانه‌روی، بر شما باد میانه‌روی»[۴۹]. عایشه می‌گوید: پیامبر نزد من آمد و زنی از قبیله بنی اسد با من بود. حضرت پرسید: او کیست؟ گفتم: فلانی است که شب‌ها (به خاطر عبادت) نمی‌خوابد. حضرت فرمود: بس کن. به اندازه توانتان کار کنید. محبوب‌ترین (کارها) نزد خداوند آن است که کننده آن بر آن عمل مداومت داشته باشد. (نه اینکه بسیار انجام دهد و خود را خسته کند)[۵۰].

رسول الله(ص) حفظ توازن را در امور معاش و معاد و نیازهای روح و بدن لازم می‌دید و اجازه نمی‌داد کسی راه افراط و تفریط بپیماید. ایشان، رهبانیت و غوطه‌ور شدن در شهوت‌های حیوانی را به یک نسبت محکوم می‌ساخت و حد وسط این دو را با گفتار و رفتار خود نشان می‌داد. همچنین آنها را که همه وقت خود را در نماز و روزه صرف می‌کردند و به کارهای زندگی بی‌اعتنا بودند، از انحراف بازمی‌داشت. پس می‌فرمود: «بدن شما و زن و فرزند و یارانتان همگی حقوقی بر شما دارند و باید آنها را رعایت کنید»[۵۱]. در یکی از سفرها، بعضی از اصحاب به دلیل کج‌فهمی، روزه گرفته و از شدت گرما، هریک به گوشه‌ای افتاده و از حال رفته بودند. دیگران نیز در نصب چادرها و سیراب کردن چارپایان و خدمات دیگر می‌کوشیدند. ایشان فرمود: «همه ثواب متعلق به کسانی است که این کارها را انجام می‌دهند»[۵۲]. حضرت علی(ع) درباره سیره پیامبر اعظم(ص) می‌فرماید: «سِيرَتُهُ الْقَصْدُ»؛ «سیره آن حضرت، میانه‌روی بود»[۵۳].

میانه‌روی و اعتدال در امور اقتصادی نیز هم‌پای اعتدال در امور عبادی مورد عنایت رسول خدا(ص) بود. از رسول اکرم(ص) نقل است: «الْبَسُوا وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا فِي أَنْصَافِ الْبُطُونِ فَإِنَّهُ جُزْءٌ مِنَ النُّبُوَّةِ»[۵۴].

میانه‌روی و اعتدال در مسائل اقتصادی مورد تاکید اسلام است. پیامبر اکرم(ص) در این زمینه می‌فرماید: کسی که مقتصد و میانه‌رو باشد، هرگز فقیر و نیازمند نمی‌شود[۵۵]. یکی از اصول مسلّم زندگی، توجه به میانه‌روی در هزینه‌ها و درآمدها است، به گونه‌ای که اگر بین آن دو اعتدال برقرار نباشد، زندگی دچار اختلال خواهد شد. حضرت در جایی می‌فرماید: خوشا به حال آن مسلمانی که درآمدش به قدر کفاف باشد[۵۶]. ایشان میانه‌روی را ضامن بی‌نیازی می‌دانست و مصرف بیش از نیاز را سبب فقر و نیازمندی برمی‌شمرد. ایشان می‌فرماید: هرکس میانه‌رو باشد خدا او را بی‌نیاز می‌کند و هر کس که تبذیر کند و بیشتر از آنچه نیاز دارد، مصرف کند خدا او را فقیر می‌گرداند[۵۷][۵۸]

اعتدال و میانه‌روی

اعتدال از اصولی است که در قرآن کریم بدان عنایت شده است و در زندگی سراسر نور پیامبر اکرم(ص) و ائمه هدی(ع) در تمام اعمال و رفتارشان به روشنی دیده می‌شود. آنان هرگز در هیچ امری از اعتدال خارج نشدند. سیره رسول خدا(ص) در همه شئون زندگی معتدل بود، همان طور که علی(ع) درباره آن حضرت فرموده است: «سِيرَتُهُ الْقَصْدُ»[۵۹].

رسول خدا(ص) در رفتار فردی، در خانواده و اجتماع، در اداره امور و سیاست و حتی در رویارویی با دشمنان و در میدان نبرد اعتدال را رعایت می‌کرد و از افراط و تفریط پرهیز می‌کرد. در خبر مشهور و متفق شیعه و سنی آمده است که امام حسین(ع) گفت: از پدرم امیرمؤمنان علی(ع) درباره سیره رسول خدا(ص) در خارج از منزل پرسیدم، فرمود: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ مُعْتَدِلَ الْأَمْرِ غَيْرَ مُخْتَلِفٍ‌»[۶۰].

یکی از حوزه‌های اعتدال و میانه‌روی، اعتدال در امر دین و عبادت است. درباره اعتدال و میانه‌روی در عبادات، روایاتی بسیار در کتب حدیث نقل شده است. شیخ کلینی و ملامحسن فیض در مبحث «الایمان و الکفر» بابی با عنوان «الاقتصاد فی العباده»[۶۱] (میانه‌روی در عبادت) آورده‌اند. همچنین شیخ حرّ عاملی، بابی با عنوان «استحباب الاقتصاد فی العباده عند خوف الملل»[۶۲] (استحباب میانه‌روی در عبادت در صورت ترس از ملالت) آورده است. دراین باره، امام باقر(ع) از رسول خدا(ص) چنین روایت کرده است: «إِنَّ هَذَا الدِّينَ مَتِينٌ فَأَوْغِلُوا فِيهِ بِرِفْقٍ وَ لَا تُكَرِّهُوا عِبَادَةَ اللَّهِ إِلَى عِبَادِ اللَّهِ فَتَكُونُوا كَالرَّاكِبِ الْمُنْبَتِ الَّذِي لَا سَفَراً قَطَعَ وَ لَا ظَهْراً أَبْقَى»[۶۳].

آنان که اندازه نمی‌شناسند و در هر امری زیاده روی یا کوتاهی می‌کنند به مقصد نمی‌رسند. دینداری نیز اعتدال می‌طلبد و برای سیر دادن آدمیان به مقاصدی که دین مشخص کرده است باید ملاحظه استعداد و مرتبه وجودی آنان را کرد و تدرّج را در تربیت رعایت کرد. امام صادق(ع) می‌فرماید: «اجْتَهَدْتُ فِي الْعِبَادَةِ وَ أَنَا شَابٌّ‌، فَقَالَ لِي أَبِي(ع): يَا بُنَيَّ، دُونَ مَا أَرَاكَ تَصْنَعُ؛ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً رَضِيَ عَنْهُ بِالْيَسِيرِ»[۶۴][۶۵]

جامع‌نگری و اعتدال‌گرایی در ارزش‌های اخلاقی

پیامبر بزرگوار اسلام به همه ارزش‌های والای اخلاقی نگاهی جامع و همراه با اعتدال داشت. آن حضرت هم به رعایت ارزش‌های اخلاقی توجه و تأکید می‌کرد و هم پیروان خود را به رعایت میانه‌روی درباره این ارزش‌ها سفارش می‌فرمود. برای مثال، آن بزرگوار به فرمانده‌ای که برای پیکار با کافران فرستاد، چنین سفارش کرد: «به نام خدا و در راه خدا با کافران پیکار کن، ولی تعدّی، زیاده‌روی و مثله مکن و کودکان را مکش»[۶۶]. همچنین در کلام دیگری فرمود: «پیرمرد سال خورده، بچه‌های کوچک و زنان را نکشید»[۶۷]. رسول خدا(ص)، رعایت اخلاق اجتماعی را نیز به مسلمانان سفارش می‌کرد و می‌فرمود: اخلاق خود را برای خانواده و همسایگان و کسانی که با آنها رابطه و هم‌نشینی دارید، نیکو گردانید.... آنچه برای خود نمی‌پسندید، برای دیگران نیز نپسندید و آنچه برای خود دوست دارید، برای دیگران نیز بخواهید[۶۸].

آن حضرت به اخلاق اجتماعی، اخلاق شهروندی، چگونگی برخورد با غیرمسلمانان، اخلاق خانوادگی و اخلاق سیاسی نیز نگاهی جامع و کامل داشت. آموزه‌های نبوی به گونه‌ای است که اعتدال را در جامعه بشری برقرار میسا‌زد و موجب تضمین سعادت و سلامت زندگی فردی و اجتماعی می‌شود. این آموزه‌ها همه جنبه‌های وجود انسان را دربرمی‌گیرد. انسان موجودی متغیر، در حال تحول و همواره در حرکت و تکاپوست. این تکاپو و تلاش در بستری خاص صورت می‌گیرد که نباید از مدار خویش خارج شود؛ زیرا اگر انسان از ویژگی‌های انسانی خویش و از کاروان انسانیت که بر اساس فطرت الهی حرکت می‌کند، دور افتد و خارج از چارچوب آموزه‌های الهی گام بردارد، به هلاکت و شقاوت گرفتار می‌شود. به نص صریح قرآن کریم، انسان‌های تربیت شده در مکتب اسلام، اعتدال و میانه‌روی را در رفتار رعایت می‌کنند[۶۹].

در آموزه‌های پیامبر اعظم(ص) به رشد هماهنگ ارزش‌های اخلاقی در وجود انسان توجه ویژه شده و هیچ یک از نیازهای وجودی انسان نادیده گرفته نشده است. برای مثال، پیامبر خدا کسانی را که به بهانه زهدورزی و عبادت، از مسئولیت‌های اجتماعی و خانوادگی سر باز می‌زدند و از خانواده خود دوری می‌کردند تا به عبادت و راز و نیاز با خدا بپردازند، از این کار باز می‌داشت. در مقابل، آنها را از سرگرمی به دنیا و امیال و هواهای نفسانی نهی می‌کرد و آنها را به رعایت اعتدال فرا می‌خواند. تکامل اخلاقی انسان در همه زمینه‌ها و جنبه‌ها و تحقق اهداف متعالی پیامبران که همان هدایت و سعادت انسان است، فقط با رعایت طبیعت انسانی به صورت معتدل امکان پذیر است، نه با افراط و تفریط.

استاد مطهری معتقد است کمال انسان در تعادل و توازن اوست؛ یعنی باید رشد ارزش‌ها در وی، رشدی هماهنگ و متعادل باشد. نمونه این اعتدال، در سیره امام علی(ع) به عنوان مظهر انسان کامل متجلی است. همه ارزش‌های انسانی در حد والا و به طور هماهنگ و معتدل در وجود آن حضرت رشد کرده بود و افراط و تفریط در رفتار ایشان راه نداشت. وجود آن حضرت، تجسم کمال انسانی در جنبه‌های گوناگون بود. به اعتقاد شهید مطهری، بیشتر جوامع بشری به دلیل گرایش صددرصد به باطل، به انحطاط کشیده نمی‌شوند، بلکه گاه با افراط در حق، دچار فساد و تباهی می‌شوند. بی‌شک عبادت، ایثار، فداکاری، خدمت به خلق خدا، بخشش، آزادی، عشق، محبت، تواضع و ویژگی‌های نیکویی مانند آن از جمله ویژگی‌های بسیار ارزشمند اخلاقی است که هیچ انسان عاقلی آن را انکار نمی‌کند و در اسلام و آموزه‌های نبوی، عبادت شمرده می‌شود. با این حال، اگر در این ویژگی‌های نیکو و ارزشمند افراط شود، ارزش و نقش مؤثر خود را از دست می‌دهند و حتی موجب انحطاط ارزش‌های اخلاقی می‌شوند[۷۰][۷۱].

اعتدال در مصرف و پرهیز از اسراف و تبذیر

اسراف یا مصرف بیش از نیاز به قصد لذت یا برای فخرفروشی و خودنمایی، سرمایه‌ها و امکانات جامعه را هدر می‌دهد. به این ترتیب، دیگر افراد از مواهب و نعمت‌های الهی محروم و بی‌بهره می‌مانند. در مقابل اسراف و تبذیر، انفاق امری بسیار پسندیده است، چنان که پیامبر اکرم(ص) به ابوذر می‌فرماید: «اگر به اندازه کوه احد زر داشتم، همه را در راه خدا انفاق می‌کردم»[۷۲]. بر اساس آموزه‌های نبوی، عزت و شرافت هر ملتی در گرو همت عالی آن ملت است. ملتی که در پی کسب عزت و شرافت است، باید با همت بسیار بلند، برای دست یابی به مواهب الهی و تولید روزافزون بکوشد. برای تحقق این هدف، صرفه جویی در مصرف، نقش مهم و تعیین کننده‌ای دارد. پیامبر گرامی اسلام می‌فرماید: «کسی که به آنچه خدا روزی وی کرده، راضی باشد، از بی‌نیازترین مردم است»[۷۳]. گفتنی است قناعت به معنای اعتدال در مصرف و خرسندی به داشته‌هاست که با اسراف و خست متفاوت است، چنان که خداوند متعال در آیه‌ای از قرآن درباره یکی از ویژگی‌های بندگان مخلص چنین می‌فرماید: وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا[۷۴]. قوام و استواری زندگی انسانی، به رعایت میانه‌روی در همه امور؛ چه در امور اجتماعی و سیاسی و چه در امور اقتصادی وابسته است. بنابراین، اقتصادی که بر پایه اسلام و آموزه‌های نبوی استوار است، برای افراد و جوامع دو ارمغان دارد: الف) بشر را از بزرگ‌ترین رنج تاریخی او که معیشت و تأمین نیازهای زندگی است، می‌رهاند. ب) جامعه و فرد را از پی آمدهای شوم فقر که اخلاق نادرست، فساد، فحشا، کفر و بی‌دینی است، حفظ می‌کند. ازاین رو، یکی از تدابیر اسلام که رسول خدا(ص) بر آن تأکید و سفارش کرده، جلوگیری از فقر و معرفی الگوی مصرف مناسب است. آن حضرت در این باره می‌فرماید: «هیچ خرجی در راه خدا محبوب‌تر از آن نیست که با میانه‌روی همراه باشد»[۷۵][۷۶].

منابع

پانویس

  1. ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۱، ص ۴۳۳ و خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج ۲، ص ۴۰.
  2. لسان العرب، ص ۴۳۳.
  3. لسان العرب، ص ۴۳۳.
  4. نبی‌اللهی، علی و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۲۵.
  5. لسان العرب، ج ۳، ص ۳۵۴ و کتاب العین، ج ۵، ص ۵۴ - ۵۵.
  6. لسان العرب، ج ۳، ص ۳۵۴ و کتاب العین، ج ۵، ص ۵۴ - ۵۵.
  7. نبی‌اللهی، علی و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۲۵.
  8. سید جلال الدین مجتبوی، علم اخلاق اسلامی (ترجمه جامع السعادات)، ج ۱، ص ۱۰۶.
  9. همان.
  10. شیخ صدوق ج ۱، ص ۱۷۸؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۱۸۰ و ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۱، ص۱۶۷.
  11. جلال الیدن سیوطی، الجامع الصغیر، ج۲، ص۱۴ و المتقی الهندی، کنزالعمال، ج۳، ص۲۸.
  12. کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۳؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۶۱ و حسن بن ابی‌الحسن دیلمی، ارشادالقلوب، ج۱، ص۷۶.
  13. حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۳۶؛ حسین بن سعید اهوازی، الزهد، ص۶۸ و احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۳.
  14. نبی‌اللهی، علی و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۲۵-۶۲۶.
  15. نهج الفصاحه، ص۱۸۱ و عبدالله بن سعید عبادی لحجمی، منتهی السؤل، ص۳۳۰.
  16. نبی‌اللهی، علی و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۲۶.
  17. « سِيرَتُهُ‌ الْقَصْدُ»نهج البلاغه، ص۱۳۹.
  18. نبی‌اللهی، علی و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۲۶.
  19. ابویعلی الموصلی، مسند، ج ۳، ص ۳۳۴؛ ابن حبان، صحیح، ج ۲، ص ۷۳ و کنزالعمال، ج ۳، ص ۲۸.
  20. ماوردی، اعلام النبوه، ص ۲۲۹.
  21. الرازی، المحصول، ج ۴، ص ۶۹ و عمادالدین یحیی عامری، بهجة المحافل و بغیة الأماثل، ج ۲، ص ۲۶۱.
  22. نبی‌اللهی، علی و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۲۶-۶۲۷.
  23. « كَانَ‌ رَسُولُ‌ اللَّهِ‌(ص) مُعْتَدِلَ‌ الْأَمْرِ غَيْرَ مُخْتَلِفٍ‌»؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج ۱، ص ۳۱۸؛ همو، معانی الاخبار، ص ۸۲: الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۶؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة، ج ۱، ص ۲۸۹ و ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، س ۳۴۱.
  24. نبی‌اللهی، علی و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۲۷.
  25. « إِنَ‌ هَذَا الدِّينَ‌ مَتِينٌ‌ فَأَوْغِلُوا فِيهِ بِرِفْقٍ وَ لَا تُكَرِّهُوا عِبَادَةَ اللَّهِ إِلَى عِبَادِ اللَّهِ فَتَكُونُوا كَالرَّاكِبِ الْمُنْبَتِّ الَّذِي لَا سَفَراً قَطَعَ وَ لَا ظَهْراً أَبْقَى»؛ الکافی، ج ۲، ص ۸۷؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۶۸، ص ۲۱۴ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۱۱۰؛ الکافی، ج ۲، ص ۸۶: البیهقی، السنن الکبری، ج ۳، ص ۱۷؛ ابن سلامه، مسند الشهاب، ج ۲، ص ۱۸۴؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۳۸۴ و کنزالعمال، ج ۳، ص ۳۶.
  26. نبی‌اللهی، علی و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۲۷.
  27. نبی‌اللهی، علی و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۲۸.
  28. البخاری، صحیح، ج ۲، ص ۴۸؛ ابن حجر، فتح الباری، ج ۳، ص ۳۰ و العینی، عمدة القاری، ج ۷، ص ۲۰۸.
  29. نبی‌اللهی، علی و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۲۸.
  30. عوالی اللآلی، ج ۳، ص ۴۴۸ - ۴۴۹؛ صحیح بخاری، ج ۷، ص ۲۳۴؛ ابن الأشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۱۰۱؛ صحیح ابن حبان، ج ۱۰، ص ۲۳۱ - ۲۳۲ و المعجم الکبیر، ج ۱۱، ص ۲۵۴.
  31. نبی‌اللهی، علی و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۲۸.
  32. شافعی، کتاب الأم، ج ۱، ص ۱۸۷؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۲، ص ۲۷۱؛ عبدالرزاق صنعانی، المصنّف، ص ۳۶۲ و صحیح ابن حبان، ج ۵، ص ۵۷.
  33. نبی‌اللهی، علی و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۲۸.
  34. مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۳، ص ۱۱؛ ترمذی، سنن، ۱۹۸۳ م، ج ۲، ص ۹؛ بیهقی، السنن الکبری، ج ۳، ص ۲۰۷ و مسند احمد، ج ۵، ص ۹۳.
  35. نبی‌اللهی، علی و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۲۸.
  36. زمخشری، الکشاف، ج ۲، ص ۶۶۲ و فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۳۴ - ۶۳۵.
  37. نبی‌اللهی، علی و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۲۹.
  38. الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۶۷۱ و کنزالعمال، ج ۱۵، ص ۹۱۶.
  39. « لَا أَفْتَقِرُ مَنِ اقْتَصَدَ»؛ نهج الفصاحه، ص ۶۷۸.
  40. نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۶۶ و نهج الفصاحه، ص ۵۰۰.
  41. نبی‌اللهی، علی و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۲۹.
  42. حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۲۹۹.
  43. الکافی، ج ۴، ص ۵۴ و دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۲۵۵.
  44. نبی‌اللهی، علی و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۲۹.
  45. مجموعه ورام، ج۱، ص۱۶۳ و ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج ابلاغه، ج۱۹، ص۱۶۳.
  46. نبی‌اللهی، علی و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۰.
  47. الهیثمی، مجمع الزوائد ج ۵، ص ۱۳۵؛ الجامع الصغیر ، ج ۲، ص ۷۰۳ و کنزالعمال، ج ۱۵، ص ۳۱۲.
  48. نبی‌اللهی، علی و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۰.
  49. خصال، ص۶۸.
  50. صحیح بخاری، ج۱، ص۱۶.
  51. صحیح مسلم، ج۳، ص۱۶۳.
  52. صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۴.
  53. نهج البلاغه، خطبه ۹۴.
  54. «بپوشید و بخورید و بیاشامید، ولی با میانه‌روی. میانه‌روی، از ویژگی‌های نبوت است». میزان الحکمه، ج۱، ص۱۱۶.
  55. تنبیه الخواطر، ج۱، ص۱۶۷.
  56. اصول کافی، ج۳، ص۲۱۰.
  57. تنبیه الخواطر، ج۱، ص۱۶۷.
  58. اسحاقی، سید حسین، کانون محبت ص ۶۵.
  59. «سیره و رفتار او میانه‌روی است». نهج البلاغه، خطبه ۹۴.
  60. «رسول خدا در همه امور معتدل و میانه‌رو بود. نه اینکه گاهی افراط یا تفریط کند». عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۳۱۸.
  61. الکافی، ج۲، ص۸۶.
  62. وسائل الشیعه، ج۱، ص۸۲.
  63. «همانا این دین، دینی محکم و متین است، پس با ملایمت در آن درآیید (تندروی نکنید) و عبادت خدا را به بندگان خدا با کراهت تحمیل نکنید تا مانند سوار درمانده‌ای بشوید که نه مسافتی را پیموده و نه مرکبی به جا گذاشته است (به سبب زیادی سرعت، مرکبش در میان راه از رفتن بازمانده و خودش هم به مقصد نرسیده است)». وسائل الشیعه، ج۱، ص۸۲.
  64. «من جوان بودم و در عبادت مستحب بسیار کوشا. پدرم به من فرمود: فرزندم از این کمتر عمل کن، وقتی بنده‌ای محبوب خدا باشد، خدا با عمل کم از او راضی می‌شود». وسائل الشیعه، ج۱، ص۸۷.
  65. اسحاقی، سید حسین، مروارید نبوت ص ۵۵.
  66. رسول جعفریان، سیره رسول خدا(ص)، ص۴۴۹.
  67. متقی هندی، کنز العمال، ح۱۱۰۱۳.
  68. تحف العقول، ص۱۴.
  69. نک: وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید، و بی‌گمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  70. مرتضی مطهری، انسان کامل، ص۴۱.
  71. صمیمی، سید رشید، اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی، ص ۴۷.
  72. انقلاب تکاملی اسلام، ص۱۹۱.
  73. من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۵۸.
  74. «و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.
  75. میزان الحکمه، ج۱۰، ص۴۸۹۰.
  76. صمیمی، سید رشید، اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی، ص ۱۰۱.