جز
جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = '
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 ') |
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله شهید مطهری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله شهید مطهری؛ | ||
| تصویر = 600.jpg | | تصویر = 600.jpg | ||
| پاسخدهنده = مرتضی مطهری | | پاسخدهنده = مرتضی مطهری | ||
| پاسخ = آیت الله شهید '''[[مرتضی مطهری]]''' در کتاب ''«[[آشنایی با قرآن (کتاب)|آشنایی با قرآن]]»'' در این باره گفته است: | |||
::::::«در [[نهج البلاغه]] روایتی هست که [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} به شخصی فرمود: آیا میخواهی من الان به تو بگویم این اسب تو که آبستن است کرهاش ماده است یا نر؟ گفت: یا [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]] {{ع}}! این که [[غیب]] است، شما مگر [[غیب]] میدانید؟ خندید، فرمود این که [[غیب]] نیست، فراگرفتهای است از عالمی [[پیامبر خاتم|پیامبر]].<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.</ref> شاگردی است. یک نادانی از یک عالم آموخته. آن عالم هم که [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} باشد در ذات خودش نادانی بوده، از عالمی که علم ذاتش است خدا آموخته است. نه من [[غیب]] میدانم نه [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}}. خدا [[غیب]] را میداند، خدا به پیغمبرش گفته و پیغمبرش به ما گفته است. این که [[غیب]] نیست، یعنی آن خبرهایی که [[انبیا]] میدهند آنها [[تعلم]] است نه [[علم غیب]]. [[علم غیب]] در اصطلاح [[قرآن]] یعنی یک کسی از ذات خود بدون [[تعلم]]، [[غیب]] را بداند، او [[عالم الغیب]] است. خدا عالم الغیب است، [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}}، [[متعلم الغیب]] هستند. پس [[علم غیب]] یک مسئله است، [[تعلم غیب]] مسئله دیگری است به [[نص]] خود [[قرآن]] که میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>(او) [[دانای غیب]] است و کسی را بر غیب خود آگاه نمیکند مگر پیامبری را که (برای این امر) بپسندد. (جن، ۲۶ و ۲۷).</ref> احدی را آگاه نمیکند مگر آنکه کسی از [[پیامبران]] و [[رسولان]] خودش را بپسندد، که او را {{متن قرآن|يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ}} مطلع میکند، خودش او را بر [[غیب]] خودش مسلط میکند یعنی آگاه میکند، او را [[متعلم الغیب]] میکند»<ref>[http://www.lib.motahari.ir/Content/924/0 آشنایی با قرآن ج۹، ص ۲۳۷ و ۲۳۸.]</ref>. | ::::::«در [[نهج البلاغه]] روایتی هست که [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} به شخصی فرمود: آیا میخواهی من الان به تو بگویم این اسب تو که آبستن است کرهاش ماده است یا نر؟ گفت: یا [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]] {{ع}}! این که [[غیب]] است، شما مگر [[غیب]] میدانید؟ خندید، فرمود این که [[غیب]] نیست، فراگرفتهای است از عالمی [[پیامبر خاتم|پیامبر]].<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.</ref> شاگردی است. یک نادانی از یک عالم آموخته. آن عالم هم که [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} باشد در ذات خودش نادانی بوده، از عالمی که علم ذاتش است خدا آموخته است. نه من [[غیب]] میدانم نه [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}}. خدا [[غیب]] را میداند، خدا به پیغمبرش گفته و پیغمبرش به ما گفته است. این که [[غیب]] نیست، یعنی آن خبرهایی که [[انبیا]] میدهند آنها [[تعلم]] است نه [[علم غیب]]. [[علم غیب]] در اصطلاح [[قرآن]] یعنی یک کسی از ذات خود بدون [[تعلم]]، [[غیب]] را بداند، او [[عالم الغیب]] است. خدا عالم الغیب است، [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}}، [[متعلم الغیب]] هستند. پس [[علم غیب]] یک مسئله است، [[تعلم غیب]] مسئله دیگری است به [[نص]] خود [[قرآن]] که میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>(او) [[دانای غیب]] است و کسی را بر غیب خود آگاه نمیکند مگر پیامبری را که (برای این امر) بپسندد. (جن، ۲۶ و ۲۷).</ref> احدی را آگاه نمیکند مگر آنکه کسی از [[پیامبران]] و [[رسولان]] خودش را بپسندد، که او را {{متن قرآن|يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ}} مطلع میکند، خودش او را بر [[غیب]] خودش مسلط میکند یعنی آگاه میکند، او را [[متعلم الغیب]] میکند»<ref>[http://www.lib.motahari.ir/Content/924/0 آشنایی با قرآن ج۹، ص ۲۳۷ و ۲۳۸.]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۵. آیتالله امینی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۵. آیتالله امینی؛ | ||
| تصویر = 173589.jpg | | تصویر = 173589.jpg | ||
| پاسخدهنده = ابراهیم امینی | | پاسخدهنده = ابراهیم امینی | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«خبرهاى غیبى است که از [[على بن ابى طالب]]{{ع}} و سایر [[ائمه]]{{عم}} صادر شده و در کتابها موجود است، از بعض وقایع آینده خبر دادند که بعداً مطابق واقع در آمد و صدق گفتارشان ظاهر شد. نمونههاى فراوانى از این قبیل اخبار براى هر یک از [[ائمه]]{{عم}} در کتابها دیده مىشود. از باب نمونه به بعض آنها اشاره مىشود: | ::::::«خبرهاى غیبى است که از [[على بن ابى طالب]]{{ع}} و سایر [[ائمه]]{{عم}} صادر شده و در کتابها موجود است، از بعض وقایع آینده خبر دادند که بعداً مطابق واقع در آمد و صدق گفتارشان ظاهر شد. نمونههاى فراوانى از این قبیل اخبار براى هر یک از [[ائمه]]{{عم}} در کتابها دیده مىشود. از باب نمونه به بعض آنها اشاره مىشود: | ||
::::::*هنگامى که [[على بن ابى طالب]]{{ع}} بیه مردم فرمود: مسائل و مشکلات خود را از من بپرسید قبل از آن که مرا نیابید، به خدا سوگند! اگر از احوال گروهى که صد نفر را گمراه مىسازند و صد نفر را هدایت مىکنند از من بپرسید فرمانده و محرک آنان را به شما معرفى خواهم کرد، در آن هنگام مردى برخاست و گفت: از تعداد موهاى سر و ریش من خبر بده. حضرت فرمود: به خدا سوگند، [[رسول خدا]]{{صل}} به من خبر داد که: نزد هر مویى از موهاى سرت فرشتهاى است که تو را لعنت مىکند. و بر هر مویى از ریش تو شیطانى گمارده شده که گمراهت مىگرداند. در خانهات کودکى دارى که فرزند [[پیغمبر]] را به قتل مىرساند. مرد مذکور "[[انس نخعى]]" پدر "[[سنان بن انس]]" قاتل [[امام حسین]]{{ع}} بود<ref>[http://lib.eshia.ir/15335/2/286 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص ۲۸۶.]</ref>. | ::::::*هنگامى که [[على بن ابى طالب]]{{ع}} بیه مردم فرمود: مسائل و مشکلات خود را از من بپرسید قبل از آن که مرا نیابید، به خدا سوگند! اگر از احوال گروهى که صد نفر را گمراه مىسازند و صد نفر را هدایت مىکنند از من بپرسید فرمانده و محرک آنان را به شما معرفى خواهم کرد، در آن هنگام مردى برخاست و گفت: از تعداد موهاى سر و ریش من خبر بده. حضرت فرمود: به خدا سوگند، [[رسول خدا]]{{صل}} به من خبر داد که: نزد هر مویى از موهاى سرت فرشتهاى است که تو را لعنت مىکند. و بر هر مویى از ریش تو شیطانى گمارده شده که گمراهت مىگرداند. در خانهات کودکى دارى که فرزند [[پیغمبر]] را به قتل مىرساند. مرد مذکور "[[انس نخعى]]" پدر "[[سنان بن انس]]" قاتل [[امام حسین]]{{ع}} بود<ref>[http://lib.eshia.ir/15335/2/286 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص ۲۸۶.]</ref>. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۷. آیتالله محمدی ریشهری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۷. آیتالله محمدی ریشهری؛ | ||
| تصویر = 11046759983.jpg | | تصویر = 11046759983.jpg | ||
| پاسخدهنده = محمد محمدی ریشهری | | پاسخدهنده = محمد محمدی ریشهری | ||
| پاسخ = آیت الله '''[[محمد محمدی ریشهری]]''' در دو کتاب ''«[[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]»'' و ''«[[شرح زیارت جامعه کبیره ۴ (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]]»'' در این باره گفته است: | |||
::::::«خبر دادن [[امام علی]] {{ع}} از [[غیبت امام مهدی]] {{ع}}: {{عربی|«عَنِ ابْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: أَتَيْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ {{ع}} فَوَجَدْتُهُ مُفَكِّراً يَنْكُتُ فِي الْأَرْضِ فَقُلْتُ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا لِي أَرَاكَ مُفَكِّراً تَنْكُتُ فِي الْأَرْضِ أَ رَغْبَةً فِيهَا قَالَ: لَا وَ اللَّهِ مَا رَغِبْتُ فِيهَا وَ لَا فِي الدُّنْيَا يَوْماً قَطُّ وَ لَكِنِّي فَكَّرْتُ فِي مَوْلُودٍ يَكُونُ مِنْ ظَهْرِي الْحَادِيَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِي هُوَ الْمَهْدِيُّ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً تَكُونُ لَهُ حَيْرَةٌ وَ غَيْبَةٌ يَضِلُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَهْتَدِي فِيهَا آخَرُونَ فَقُلْتُ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِنَّ هَذَا لَكَائِنٌ فَقَالَ: نَعَمْ كَمَا أَنَّهُ مَخْلُوقٌ وَ أَنَّى لَكَ بِالْعِلْمِ بِهَذَا الْأَمْرِ يَا أَصْبَغُ أُولَئِكَ خِيَارُ هَذِهِ الْأُمَّةِ مَعَ أَبْرَارِ هَذِهِ الْعِتْرَة»}}<ref> به نقل از اصبغ بن نباته: بر [[امیر المؤمنین]]{{ع}}، وارد شدم. او را دیدم که در فکر فرو رفته و آرام بر زمین میکوبد. گفتم: ای امیر المؤمنان! چرا شما را اندیشناک میبینم و بر زمین میکوبی؟ آیا علاقهای به آن داری؟ فرمود: نه، به خدا سوگند، تاکنون یک روز هم به زمین و دنیا رغبتی نورزیدهام؛ اما در اندیشه مولودی از نسل خودم هستم که یازدهمین فرزند من است. او همان مهدی است که زمین را از عدالت پر میکند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است. او حیرت و غیبتی دارد که گروههایی در آن، گمراه و گروههایی دیگر، رهنمون میشوند. گفتم: ای امیر المؤمنان، آیا این میشود؟. فرمود: آری، همان گونه که به دنیا میآید، و تو کجا و آگاهی از این امر کجا، ای اصبغ بن نباته! آنان برگزیدگان این امت به همراه نیکان این عترتاند؛ کمال الدین: ص ۲۸۸، ح ۱، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۸، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۷۱ ح ۱۸.</ref>. | ::::::«خبر دادن [[امام علی]] {{ع}} از [[غیبت امام مهدی]] {{ع}}: {{عربی|«عَنِ ابْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: أَتَيْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ {{ع}} فَوَجَدْتُهُ مُفَكِّراً يَنْكُتُ فِي الْأَرْضِ فَقُلْتُ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا لِي أَرَاكَ مُفَكِّراً تَنْكُتُ فِي الْأَرْضِ أَ رَغْبَةً فِيهَا قَالَ: لَا وَ اللَّهِ مَا رَغِبْتُ فِيهَا وَ لَا فِي الدُّنْيَا يَوْماً قَطُّ وَ لَكِنِّي فَكَّرْتُ فِي مَوْلُودٍ يَكُونُ مِنْ ظَهْرِي الْحَادِيَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِي هُوَ الْمَهْدِيُّ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً تَكُونُ لَهُ حَيْرَةٌ وَ غَيْبَةٌ يَضِلُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَهْتَدِي فِيهَا آخَرُونَ فَقُلْتُ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِنَّ هَذَا لَكَائِنٌ فَقَالَ: نَعَمْ كَمَا أَنَّهُ مَخْلُوقٌ وَ أَنَّى لَكَ بِالْعِلْمِ بِهَذَا الْأَمْرِ يَا أَصْبَغُ أُولَئِكَ خِيَارُ هَذِهِ الْأُمَّةِ مَعَ أَبْرَارِ هَذِهِ الْعِتْرَة»}}<ref> به نقل از اصبغ بن نباته: بر [[امیر المؤمنین]]{{ع}}، وارد شدم. او را دیدم که در فکر فرو رفته و آرام بر زمین میکوبد. گفتم: ای امیر المؤمنان! چرا شما را اندیشناک میبینم و بر زمین میکوبی؟ آیا علاقهای به آن داری؟ فرمود: نه، به خدا سوگند، تاکنون یک روز هم به زمین و دنیا رغبتی نورزیدهام؛ اما در اندیشه مولودی از نسل خودم هستم که یازدهمین فرزند من است. او همان مهدی است که زمین را از عدالت پر میکند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است. او حیرت و غیبتی دارد که گروههایی در آن، گمراه و گروههایی دیگر، رهنمون میشوند. گفتم: ای امیر المؤمنان، آیا این میشود؟. فرمود: آری، همان گونه که به دنیا میآید، و تو کجا و آگاهی از این امر کجا، ای اصبغ بن نباته! آنان برگزیدگان این امت به همراه نیکان این عترتاند؛ کمال الدین: ص ۲۸۸، ح ۱، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۸، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۷۱ ح ۱۸.</ref>. | ||
::::::{{عربی|«عَنِ ابْنِ نُبَاتَةَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} أَنَّهُ ذَكَرَ الْقَائِمَ {{ع}} فَقَالَ: أَمَا لَيَغِيبَنَّ حَتَّى يَقُولَ الْجَاهِلُ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَة»}}<ref> به نقل از اصبغ بن نباته: [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[قائم]]{{ع}} را یاد کرد و فرمود: هان، چنان غیبتی میکند که نادان میگوید: خدا را با خاندان؛ کمال الدین: ص ۳۰۲، ح ۹، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۸، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۱۱۹ ح ۱۹.</ref> <ref>دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص۱۰۳ - ۱۰۵.</ref>. | ::::::{{عربی|«عَنِ ابْنِ نُبَاتَةَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} أَنَّهُ ذَكَرَ الْقَائِمَ {{ع}} فَقَالَ: أَمَا لَيَغِيبَنَّ حَتَّى يَقُولَ الْجَاهِلُ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَة»}}<ref> به نقل از اصبغ بن نباته: [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[قائم]]{{ع}} را یاد کرد و فرمود: هان، چنان غیبتی میکند که نادان میگوید: خدا را با خاندان؛ کمال الدین: ص ۳۰۲، ح ۹، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۸، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۱۱۹ ح ۱۹.</ref> <ref>دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص۱۰۳ - ۱۰۵.</ref>. | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۸. آیتالله عطاردی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۸. آیتالله عطاردی؛ | ||
| تصویر = 1368233.jpg | | تصویر = 1368233.jpg | ||
| پاسخدهنده = عزیزالله عطاردی | | پاسخدهنده = عزیزالله عطاردی | ||
| پاسخ = آیت الله '''[[عزیزالله عطاردی]]''' در مقاله ''«[[شک و شبهه در نهج البلاغه (مقاله)|شک و شبهه در نهج البلاغه]]»'' در این باره گفته است: | |||
::::::«یکی از شبهات وارده درباره [[نهج البلاغه]] موضوع [[علم غیب]] است، مخالفین گویند: در [[نهج البلاغه]] مطالبی اظهار شده که گوینده آن مدعی [[علم غیب]] میباشد، در صورتی که اطلاع از [[غیب]] مخصوص خداوند است و جز ذات پروردگار کسی از [[غیب]] اطلاع ندارد. اکنون باید نخست درباره [[غیب]] سخن گفت، تا معلوم شود که [[غیب]] چیست، و [[امام علی|امام علی بن ابی طالب]]{{ع}}، در خطبهها و سخنان خود چه گفته و از چه موضوعی پرده برداشته که این چنین مورد حمله قرار گرفته و گفتههایش را در این مورد قبول نکردهاند و در انتساب آنها به آن حضرت تردید نمودهاند. | ::::::«یکی از شبهات وارده درباره [[نهج البلاغه]] موضوع [[علم غیب]] است، مخالفین گویند: در [[نهج البلاغه]] مطالبی اظهار شده که گوینده آن مدعی [[علم غیب]] میباشد، در صورتی که اطلاع از [[غیب]] مخصوص خداوند است و جز ذات پروردگار کسی از [[غیب]] اطلاع ندارد. اکنون باید نخست درباره [[غیب]] سخن گفت، تا معلوم شود که [[غیب]] چیست، و [[امام علی|امام علی بن ابی طالب]]{{ع}}، در خطبهها و سخنان خود چه گفته و از چه موضوعی پرده برداشته که این چنین مورد حمله قرار گرفته و گفتههایش را در این مورد قبول نکردهاند و در انتساب آنها به آن حضرت تردید نمودهاند. | ||
::::::در قرآن مجید از [[غیب]] مکرر سخن گفته شده، در جایی میفرماید: این قرآن راهنمای پرهیزکاران است، آن پرهیزکارانی که ایمان به غیب دارند، در جایی دیگر فرمود: این خبرهای غیبی است که ما برای شما میفرستیم و تو قبلا از آنها اطلاعی نداشتی، در یک آیه میفرماید: غیب را جز خداوند کسی نمیداند، و یا اینکه خداوند به غیب آسمانها و زمین عالم است، و یا اینکه خداوند عالم به غیب و شهادت است. به طور کلی در قرآن مجید کلمه غیب در آیات مختلفی تکرار شده است و بیش از پنجاه آیه در قرآن مجید هست که در آن غیب ذکر شده است. در سوره مبارکه جن میفرماید: علم غیب مخصوص خداوند است و آن را برای کسی آشکار نمیکند، مگر برای رسولان برگزیدهاش، در این آیه شریفه تصریح گردیده که خداوند پیامبران خود را از علم غیب و اسرار نهانی آگاه میگرداند و آنها میتوانند چیزهایی را مشاهده کنند و یا مطالبی بگویند که دیگران توانایی آن را ندارند. بنابراین معلوم شد که پیغمبران هم میتوانند از غیب مطلع باشند و از آینده خبر دهند و از اسرار مطلع گردند و مردم را از گذشته باخبر سازند، و در قرآن مجید، در داستان [[حضرت عیسی]] {{ع}}، با صراحت میگوید که من از آنچه در منزل ذخیره میکنید اطلاع میدهم. غیب یعنی آنچه با حواس ظاهری قابل درک نیست، و دیدگان آن را در نمییابند، همانند این که مۆمنین، به بهشت و دوزخ و عذاب قبر و فرشتگان معتقد هستند و آنها را مشاهده نمیکنند، و یا اینکه [[امام مهدی]] {{ع}}، زنده و در میان مردم هست و افراد عادل او را میبینند. | ::::::در قرآن مجید از [[غیب]] مکرر سخن گفته شده، در جایی میفرماید: این قرآن راهنمای پرهیزکاران است، آن پرهیزکارانی که ایمان به غیب دارند، در جایی دیگر فرمود: این خبرهای غیبی است که ما برای شما میفرستیم و تو قبلا از آنها اطلاعی نداشتی، در یک آیه میفرماید: غیب را جز خداوند کسی نمیداند، و یا اینکه خداوند به غیب آسمانها و زمین عالم است، و یا اینکه خداوند عالم به غیب و شهادت است. به طور کلی در قرآن مجید کلمه غیب در آیات مختلفی تکرار شده است و بیش از پنجاه آیه در قرآن مجید هست که در آن غیب ذکر شده است. در سوره مبارکه جن میفرماید: علم غیب مخصوص خداوند است و آن را برای کسی آشکار نمیکند، مگر برای رسولان برگزیدهاش، در این آیه شریفه تصریح گردیده که خداوند پیامبران خود را از علم غیب و اسرار نهانی آگاه میگرداند و آنها میتوانند چیزهایی را مشاهده کنند و یا مطالبی بگویند که دیگران توانایی آن را ندارند. بنابراین معلوم شد که پیغمبران هم میتوانند از غیب مطلع باشند و از آینده خبر دهند و از اسرار مطلع گردند و مردم را از گذشته باخبر سازند، و در قرآن مجید، در داستان [[حضرت عیسی]] {{ع}}، با صراحت میگوید که من از آنچه در منزل ذخیره میکنید اطلاع میدهم. غیب یعنی آنچه با حواس ظاهری قابل درک نیست، و دیدگان آن را در نمییابند، همانند این که مۆمنین، به بهشت و دوزخ و عذاب قبر و فرشتگان معتقد هستند و آنها را مشاهده نمیکنند، و یا اینکه [[امام مهدی]] {{ع}}، زنده و در میان مردم هست و افراد عادل او را میبینند. | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۳. حجت الاسلام و المسلمین نجفی یزدی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۳. حجت الاسلام و المسلمین نجفی یزدی؛ | ||
| تصویر = Pic1419.jpg | | تصویر = Pic1419.jpg | ||
| پاسخدهنده = سید محمد نجفی یزدی | | پاسخدهنده = سید محمد نجفی یزدی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد نجفی یزدی]]''' در کتاب ''«[[پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (کتاب)|پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«[[عبایه بن ربعی]] گوید: [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} بسیار میفرمود: {{عربی|«سَلونی قَبلَ اَن تَفقِدونی»}}؛<ref>«از من بپرسید قبل از اینکه مرا نیابید»</ref>، به خدا سوگند که هیچ زمین سبز و یا خشکی نیست و نه گروهی که صد نفر را گمراه کند و یا صد نفر را هدایت کند مگر اینکه من میشناسم جلودار آن و محرک آن و سخنگوی آن را تا قیامت. | ::::::«[[عبایه بن ربعی]] گوید: [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} بسیار میفرمود: {{عربی|«سَلونی قَبلَ اَن تَفقِدونی»}}؛<ref>«از من بپرسید قبل از اینکه مرا نیابید»</ref>، به خدا سوگند که هیچ زمین سبز و یا خشکی نیست و نه گروهی که صد نفر را گمراه کند و یا صد نفر را هدایت کند مگر اینکه من میشناسم جلودار آن و محرک آن و سخنگوی آن را تا قیامت. | ||
::::::حضرت [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمود: به خدا سوگند، اگر بخواهم هر کدام از شما را به تمامی کارهایتان و رفت و آمدتان خبر دهم، خواهم داد ولی میترسم که به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} درباره من کافر شوید. بدانید که من این اخبار را به عدهای که از این نظر مصون هستند خواهم داد. و سوگند به آن خدائی که [[پیامبر]]{{صل}} را به حق به پیامبری برگزید و از میان مردم انتخاب کرد، من جز سخن راست نمیگویم، تمامی اینها را او به من سپرده است، جایگاه هلاکت هر هلاکشونده و نجات هر نجاتیابنده و به سرانجام این امر و خلاصه هیچ مسألهای نماند که بر سرم بگذرد مگر اینکه در گوش من نهاد و به من تعلیم نمود. | ::::::حضرت [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمود: به خدا سوگند، اگر بخواهم هر کدام از شما را به تمامی کارهایتان و رفت و آمدتان خبر دهم، خواهم داد ولی میترسم که به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} درباره من کافر شوید. بدانید که من این اخبار را به عدهای که از این نظر مصون هستند خواهم داد. و سوگند به آن خدائی که [[پیامبر]]{{صل}} را به حق به پیامبری برگزید و از میان مردم انتخاب کرد، من جز سخن راست نمیگویم، تمامی اینها را او به من سپرده است، جایگاه هلاکت هر هلاکشونده و نجات هر نجاتیابنده و به سرانجام این امر و خلاصه هیچ مسألهای نماند که بر سرم بگذرد مگر اینکه در گوش من نهاد و به من تعلیم نمود. | ||
خط ۱۶۰: | خط ۱۶۰: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۴. حجت الاسلام و المسلمین قدردان قراملکی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۴. حجت الاسلام و المسلمین قدردان قراملکی؛ | ||
| تصویر = 11355.jpg | | تصویر = 11355.jpg | ||
| پاسخدهنده = محمد حسن قدردان قراملکی | | پاسخدهنده = محمد حسن قدردان قراملکی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن قدردان قراملکی]]'''، در کتاب ''«[[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«[[امام علی]]{{ع}} بارها به [[علم غیب]] خویش تصریح داشته است، چنان که میفرماید: {{عربی|«ألا و إنا أهل بیت من علم الله علمنا و بحکم الله حکمنا و من قول صادق سمعنا»}}<ref> «همانا ما خاندانی هستیم که علم خداوند متعال علم ما میباشد و به حکم خداوند متعال حکم میکنیم و از راستگویی سخن شنیدهایم».شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۷۶.</ref> در این حدیث حضرت، علم [[اهل بیت]] را به صورت شفاف از جانب خداوند توصیف و تأکید میکند که منبع علم و شنیدن ما قول صادق است که در آن هیچ احتمال خلاف و خطایی نیست. {{عربی|«أَلهَمَنِی اللهُ عَزَّوَجَلَّ عِلمَ ما فِیهِ»}}.<ref> «خداوند متعال دانش آنچه در آن است را به من الهام فرمود»[[بحار الأنوار (کتاب)|بحار الأنوار]]، ج ۲۶، ص۴.</ref> حضرت در خطبه دیگر تأکید میکند که به اموری که از دید مردم نهان است، علم و آگاهی دارد. {{عربی|«لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ مِمَّا طُوِیَ عَنْکُمْ غَیْبُهُ»}}.<ref>«اگر نسبت به آنچه میدانم و از شما پوشیده مانده آگاهی بیابید»نهج البلاغه خطبه ۱۱۵.</ref> در این خطبه حضرت به اموری که در سراپرده غیب است، مانند خبردادن از ظهور حجاج بن یوسف، اذعان میکند. حضرت با اتکا به علم غیب خویش از مردم میخواست پیش از آنکه حضرت را از دست بدهند از هر مسئله و نکتهای سؤال نمایند: {{عربی|«فَاسألُونی قبلَ أن تَفقِدُونی، فَوَالذی نَفسِی بِیَدِهِ لا تَسألُونِّی عن شَیءٍ فیما بَینَکُم و بینَ الساعَةِ، و لا عَن فئةٍ تَهدِی مِائةً و تُضِلُّ مِائةً إلاّ أنبَأتُکُم...»}}.<ref>«پس از من بپرسید قبل از آنی که دیگر مرا نیابید، سوگند به آنکه جانم در دست اوست، از هر چیزی که نزد شما تا روز قیامت وجود دارد، و نیز از گروهی که صد نفری را هدایت کنند و صد نفری را گمراه کنند نپرسید مگر آنکه شما را نسبت به آن آگاه سازم...»نهج البلاغه، خطبه ۹۲.</ref> حضرت در این کلام خویش میفرماید: از هر نکته و رازی تا قیامت سؤال کنید به آن جواب خواهم داد. حضرت در خطبه دیگر بعد از درخواست از سؤال از همه چیز میفزاید که وی به راههای آسمان از راههای زمین آگاهتر است. [[امام علی]] {{ع}} در موارد متعدد به پیشگویی حوادث آینده - که در اصطلاح ملاحم تعبیر میشود- میپرداخت که از عهده هیچ کس بر نمیآید . اینجا میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: (۱): خبر دادن از ویرانی کوفه؛ (۲): خبر دادن از ویرانی و حمله به بصره؛ (۳): پیشگویی حاکمیت بنی امیه و انقراض آن؛ (۴): پیشگویی ظهور حجاج بن یوسف با عنوان «غلام ثقیف»؛ (۵): تعیین کشتار دو طرف مقابل در جنگ نهروان قبل از جنگ؛ (۶): پیشگویی حمله مغولان و جنایت آنها»<ref>پاسخ به شبهات کلامی: امامت، ص ۲۰۵.</ref>. | ::::::«[[امام علی]]{{ع}} بارها به [[علم غیب]] خویش تصریح داشته است، چنان که میفرماید: {{عربی|«ألا و إنا أهل بیت من علم الله علمنا و بحکم الله حکمنا و من قول صادق سمعنا»}}<ref> «همانا ما خاندانی هستیم که علم خداوند متعال علم ما میباشد و به حکم خداوند متعال حکم میکنیم و از راستگویی سخن شنیدهایم».شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۷۶.</ref> در این حدیث حضرت، علم [[اهل بیت]] را به صورت شفاف از جانب خداوند توصیف و تأکید میکند که منبع علم و شنیدن ما قول صادق است که در آن هیچ احتمال خلاف و خطایی نیست. {{عربی|«أَلهَمَنِی اللهُ عَزَّوَجَلَّ عِلمَ ما فِیهِ»}}.<ref> «خداوند متعال دانش آنچه در آن است را به من الهام فرمود»[[بحار الأنوار (کتاب)|بحار الأنوار]]، ج ۲۶، ص۴.</ref> حضرت در خطبه دیگر تأکید میکند که به اموری که از دید مردم نهان است، علم و آگاهی دارد. {{عربی|«لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ مِمَّا طُوِیَ عَنْکُمْ غَیْبُهُ»}}.<ref>«اگر نسبت به آنچه میدانم و از شما پوشیده مانده آگاهی بیابید»نهج البلاغه خطبه ۱۱۵.</ref> در این خطبه حضرت به اموری که در سراپرده غیب است، مانند خبردادن از ظهور حجاج بن یوسف، اذعان میکند. حضرت با اتکا به علم غیب خویش از مردم میخواست پیش از آنکه حضرت را از دست بدهند از هر مسئله و نکتهای سؤال نمایند: {{عربی|«فَاسألُونی قبلَ أن تَفقِدُونی، فَوَالذی نَفسِی بِیَدِهِ لا تَسألُونِّی عن شَیءٍ فیما بَینَکُم و بینَ الساعَةِ، و لا عَن فئةٍ تَهدِی مِائةً و تُضِلُّ مِائةً إلاّ أنبَأتُکُم...»}}.<ref>«پس از من بپرسید قبل از آنی که دیگر مرا نیابید، سوگند به آنکه جانم در دست اوست، از هر چیزی که نزد شما تا روز قیامت وجود دارد، و نیز از گروهی که صد نفری را هدایت کنند و صد نفری را گمراه کنند نپرسید مگر آنکه شما را نسبت به آن آگاه سازم...»نهج البلاغه، خطبه ۹۲.</ref> حضرت در این کلام خویش میفرماید: از هر نکته و رازی تا قیامت سؤال کنید به آن جواب خواهم داد. حضرت در خطبه دیگر بعد از درخواست از سؤال از همه چیز میفزاید که وی به راههای آسمان از راههای زمین آگاهتر است. [[امام علی]] {{ع}} در موارد متعدد به پیشگویی حوادث آینده - که در اصطلاح ملاحم تعبیر میشود- میپرداخت که از عهده هیچ کس بر نمیآید . اینجا میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: (۱): خبر دادن از ویرانی کوفه؛ (۲): خبر دادن از ویرانی و حمله به بصره؛ (۳): پیشگویی حاکمیت بنی امیه و انقراض آن؛ (۴): پیشگویی ظهور حجاج بن یوسف با عنوان «غلام ثقیف»؛ (۵): تعیین کشتار دو طرف مقابل در جنگ نهروان قبل از جنگ؛ (۶): پیشگویی حمله مغولان و جنایت آنها»<ref>پاسخ به شبهات کلامی: امامت، ص ۲۰۵.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۳۳۰: | خط ۳۳۰: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲۴. آقای عظیمپور؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲۴. آقای عظیمپور؛ | ||
| تصویر = 1368162.jpg | | تصویر = 1368162.jpg | ||
| پاسخدهنده = عظیم عظیمپور | | پاسخدهنده = عظیم عظیمپور | ||
| پاسخ = آقای '''[[عظیم عظیمپور]]''' در کتاب ''«[[ امام علی در نهج البلاغه (کتاب)|امام علی در نهج البلاغه]]»'' در این باره گفته است: | |||
::::::*«پس از آنکه آتش جنگ جمل خاموش گشت، [[امام علی]]{{ع}}، اهل بصره را به خاطر اینکه در پی یک زن در آمده و به عنوان سپاه او، به جنگ علیه [[امام]]{{ع}} قیام کردند مورد سرزنش قرار داده و آنها را از حوادث تلخ و ناگواری که در آینده برای بصره اتفاق خواهد افتاد، اطلاع میدهد و میفرماید: {{عربی|«كَأَنِّي بِمَسْجِدِكُمْ كَجُؤْجُؤِ سَفِينَةٍ قَدْ بَعَثَ اللَّهُ عَلَيْهَا الْعَذَابَ مِنْ فَوْقِهَا وَ مِنْ تَحْتِهَا وَ غَرِقَ مَنْ فِي ضِمْنِهَا وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى وَ ايْمُ اللَّهِ لَتَغْرَقَنَّ بَلْدَتُكُمْ حَتَّى كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى مَسْجِدِهَا كَجُؤْجُؤِ سَفِينَةٍ أَوْ نَعَامَةٍ جَاثِمَة»}}<ref> گویی مسجد شما را میبینم که چون سینه کشتی است و خداوند از بالا و پایین آن عذاب فرستاده است و تمام کسانی که در آنند غرق در آب خواهند شد؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج۱، ص ۲۵۱</ref>. | ::::::*«پس از آنکه آتش جنگ جمل خاموش گشت، [[امام علی]]{{ع}}، اهل بصره را به خاطر اینکه در پی یک زن در آمده و به عنوان سپاه او، به جنگ علیه [[امام]]{{ع}} قیام کردند مورد سرزنش قرار داده و آنها را از حوادث تلخ و ناگواری که در آینده برای بصره اتفاق خواهد افتاد، اطلاع میدهد و میفرماید: {{عربی|«كَأَنِّي بِمَسْجِدِكُمْ كَجُؤْجُؤِ سَفِينَةٍ قَدْ بَعَثَ اللَّهُ عَلَيْهَا الْعَذَابَ مِنْ فَوْقِهَا وَ مِنْ تَحْتِهَا وَ غَرِقَ مَنْ فِي ضِمْنِهَا وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى وَ ايْمُ اللَّهِ لَتَغْرَقَنَّ بَلْدَتُكُمْ حَتَّى كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى مَسْجِدِهَا كَجُؤْجُؤِ سَفِينَةٍ أَوْ نَعَامَةٍ جَاثِمَة»}}<ref> گویی مسجد شما را میبینم که چون سینه کشتی است و خداوند از بالا و پایین آن عذاب فرستاده است و تمام کسانی که در آنند غرق در آب خواهند شد؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج۱، ص ۲۵۱</ref>. | ||
::::::*و در روایتی دیگر آمده است که: به خدا سوگند که شهر شما در آب غرق خواهد شد. گویی به مسجد آن مینگرم که همچون سینه کشتی یا شتر مرغی که سینه خود را بر زمین نهاده است، از آب بیرون مانده است. [[ابن ابی الحدید]] در شرح این خطبه میگوید: "همانگونه که در کتابهای ملاحم و رخدادهای مهم تاریخی آمده است، بصره را دوبار آب گرفت، نخست در زمان القادر باللَّه و بار دیگر در روزگار القائم بامراللَّه، در این حوادث تمامی ساختمانهای شهر را آب فراگرفت و تنها مسجد جامع آن از آب بیرون ماند که از دور مانند سینه پرندهای به نظر میرسید و این همان بود که [[امام علی|امیرالمومنین]]{{ع}} از آن خبر داده بود، آب از خلیج فارس و از جایی که معروف به جزیره فارس بود از طرف کوه "السنام" به طرف شهر بصره سرازیر شد، تمام ساختمانها را ویران کرد و ساکنانش را در خود فروبرد و بسیاری از اهالی شهر هلاک شدند. اخبار این دو واقعه در میان مردم بصره مشهور بود، زبان به زبان و نسل به نسل نقل میشده است<ref>ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، چاپ بیروت رحلی، ج ۱، ص ۸۴.</ref>. | ::::::*و در روایتی دیگر آمده است که: به خدا سوگند که شهر شما در آب غرق خواهد شد. گویی به مسجد آن مینگرم که همچون سینه کشتی یا شتر مرغی که سینه خود را بر زمین نهاده است، از آب بیرون مانده است. [[ابن ابی الحدید]] در شرح این خطبه میگوید: "همانگونه که در کتابهای ملاحم و رخدادهای مهم تاریخی آمده است، بصره را دوبار آب گرفت، نخست در زمان القادر باللَّه و بار دیگر در روزگار القائم بامراللَّه، در این حوادث تمامی ساختمانهای شهر را آب فراگرفت و تنها مسجد جامع آن از آب بیرون ماند که از دور مانند سینه پرندهای به نظر میرسید و این همان بود که [[امام علی|امیرالمومنین]]{{ع}} از آن خبر داده بود، آب از خلیج فارس و از جایی که معروف به جزیره فارس بود از طرف کوه "السنام" به طرف شهر بصره سرازیر شد، تمام ساختمانها را ویران کرد و ساکنانش را در خود فروبرد و بسیاری از اهالی شهر هلاک شدند. اخبار این دو واقعه در میان مردم بصره مشهور بود، زبان به زبان و نسل به نسل نقل میشده است<ref>ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، چاپ بیروت رحلی، ج ۱، ص ۸۴.</ref>. |