نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۴ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۲۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۴ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۲۹ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
چرا انتظار فرجافضل اعمال است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پس اگر انتظار فرج با نیتخالص و به قصد تعبد انجام شده، مشوب به هیچ انگیزه مادی و دنیوی نباشد، از میان همه عباداتِ بافضیلت برترینِ آنها است و به همین سبب میتواند از بهترین راههای تقرب به خداوند متعال قرار گیرد.
انتظار فرج، وابستگی و رابطه انسان را با خدای کریم، و ایمانش را به اینکه خداوند عز و جل بر کار خویش چیره و مسلط بوده و بر هر چیزی قادر و توانا است و با حکمت و رحمت امر بندگانش را تدبیر مینماید، مستحکم میسازد. این از مهمترین نتایجی است که صلاحانسان و امکان طی مدارج کمال او در آن است. و هدف از اکثر احکام شرعی و همه عبادات هم چیزی جز این نیست، بلکه این ایمان توحیدی شرط قبولی آنها است و بدون آن، عباداتانسان، هیچ ارزشی نخواهد داشت. انتظاررسوخ دهنده این ایمان در قلبانسان است. این اثر مهم انتظار را در احادیث شریف این گونه میبینیم.
امام صادق (ع) میفرمایند: آیا شما را از اموری که خداوند عز و جل هیچ عبادتی را جز به واسطه آنها نمیپذیرد آگاه نکنم؟ ... شهادت به اینکه خداوندی جز الله نیست و اینکه محمدبنده و فرستاده او است، اقرار به آنچه خداوند به آن امر فرموده است، ولایت ما و بیزاری از دشمنان ما - فقط ائمه - و تسلیم در برابر آنان، ورع و سختکوشی، وقار و آرامش و انتظار قائم (ع) ...[۷].
روایات شریفه تصریح میکند که آراستگی به انتظار حقیقی - با توجه به آثار و نتایجی که به آنها اشاره نمودیم - منتظر را به مقامات چندی نایل میگرداند. از آن جمله است مقامهمراهی با حضرت مهدی (ع) که امام صادق (ع) در ادامه حدیث فوق به آن این گونه بدان اشاره فرمودهاند: هر کس که از قرار گرفتن در زمره اصحاب قائم شادمان میشود باید انتظار بکشد.
از دیگر مقاماتی که منتظران به آن نایل میآیند این است که اجر و پاداش شرکت در حرکت جهادیحضرت مهدی (ع) نصیب آنان میشود. امام صادق (ع) میفرماید: هر کدام از شما که با اعتقاد به این امر و در انتظار آن، از دنیا برود چون کسی است که در اردوگاه قائم (ع) حضور داشته است ...[۸].
دیگر اینکه به چنین شخصی اجر شهید داده میشود حضرت علی (ع) میفرمایند: هرکه امر ما ولایت ما را بپذیرد در قیامت با ما در حظیرة القدس است و کسی که منتظر امر ما باشد چون کسی است که در راه خدا به خون خود آغشته گردد.[۹] بلکه چنین شخصی به بالاترین مراتب شهدا و مجاهدین نایل خواهد شد که امام صادق (ع) فرمودهاند: هر کدام از شما که در انتظار این امر از دنیا برود چون کسی است که در اردوگاه قائم (ع) حضور داشتهاست.
راوی گوید: آن حضرت مکثی کرده و سپس فرمودند: نه، بلکه چون کسی است که به همراه قائمشمشیر زده است سپس فرمود: نه، به خداسوگند چنین کسی تنها به مانند کسانی خواهد بود که در رکاب پیامبر اکرم (ص) به شهادت رسیدهاند[۱۰].
احادیثی که از آثار و فواید انتظار سخن به میان آوردهاند بسیارند و چنین بر میآید که تفاوت مراتبی که برای منتظرین در آنها ذکر شده است کشف از تفاوت عمل مؤمنان به مقتضیات انتظار حقیقی دارد و هر چه مرتبه انتظارمؤمن بالاتر برود فواید و آثار مبارک آن نیز بیشتر خواهد بود. این امر طبیعتاً به میزان پیاده کردن حقیقت و مقتضیات انتظار باز میگردد و به همین دلیل باید معنی حقیقی آن را بشناسیم. در بخش بعد به این مهم خواهیم پرداخت»[۱۱].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«چون نشان دهنده بالاترین مرتبه توحید در انسان است و ارزش هر عملی در اسلام با معیار توحید سنجیده میشود. امیر مؤمنان (ع) در این خصوص فرمودهاند: «"اِنتَظِرُوا الفَرَجَ. ولا تَیأسُوا مِن رَوحِ اللهِ فَإِنَّ اَحَبَّ الاَعمالِ اِلی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ انتظارُ الفرجِ مادامَ عَلیهِ المَؤمِنُ"»[۱۲].
منتظر فرج (از جانب خدا) باشید. و از رحمت و دستگیری خداوندناامید نباشید. همانا دوست داشتنیترین کارها در پیشگاه خدای عزوجلانتظار فرج است تا وقتی که مؤمن این حالت خود را حفظ کند. "فرج" یعنی گشایش و راحتی و در گرفتاریها معنا دارد. کسی که گرفتاری ندارد، فرج برایش بیمعناست، چون فرج به معنای رفع گرفتاری است. انتظار فرج یعنی امید به رحمتخداوند در گرفتاریها. هر قدراعتقاد به توحید در انسان قویتر باشد، انتظار فرج در او بیشتر و شدیدتر میشود. به همان اندازه که یأس از رحمتخداوند، مبغوض ذات مقدسش میباشد، انتظار فرج، محبوب اوست. چون آن یأس به شرک منتهی میشود که مبغوضترین عمل در پیشگاه خداوند است، انتظار فرج – که ضد آن میباشد – محبوبترین اعمال نزد او به شمار میآید. سخن دیگری از امیر مؤمنان (ع) "انتظار فرج" را بالاترین عبادتمؤمن دانسته است: «":أفضلُ عبادةِ المؤمنِ انتظارُ فَرَجِ اللّ"»[۱۳]. "فرجالله" یعنی "فرج من الله" گشایشی از جانب خداوند. بالاترین عبادتمؤمن، انتظار فرج از جانب خداوند است. این عبادت یک عمل قلبی میباشد که ارزش آن از همه عبادات دیگر بیشتر است. ممکن است انسان عبادتهای زیادی انجام دهد، ولی روح و اساس همه عبادتها "توحید" و اعتقاد قوی به خداوند است که در گرفتاریها عمق آن روشن میشود. تا وقتی کسی گرفتار نشده است، معلوم نیست اعتقادش به خداوند – به عنوان تنها نقطه امید – چقدر است و حتی خودش هم نمیداند. در گرفتاریها – به خصوص گرفتاریهای سخت – خودش و دیگران، قوت اعتقادش دست و پنجه نرم کند، ولی هیچ گاه صبر خود را از دست ندهد و رضای قلبی خود را نسبت به قضای الهی حفظ کند، آن گاه معلوم میشود که مؤمن واقعی است. وقتی کسی از امام صادق (ع) میپرسد: «"بِأَيِّ شَيْ ءٍ يَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ بِأَنَّهُ مُؤْمِنٌ"»: به چه چیزی معلوم میشود که شخص مؤمن است؟ حضرت در پاسخ میفرمایند: «"بِالتَّسْلیمِ للّهِ، وَالرِّضا فیما وَرَدَ عَلَیْهِ مِنْ سُرورٍ أَوْ سَخَطٍ"»[۱۴]. اگر آن چه در زندگی برای انسان پیش میآید، همیشه شادی بخش باشد، راضی بودن از قضای الهی کار سختی نیست. ولی اگر اموری باعث ناراحتی انسان گردند، آن وقت حفظ رضا بسیار مشکل میشود.
انتظار فرج همراه با رضا و تسلیم به قضای الهی: بی جهت نیست که در مذهب اهل بیت (ع) بالاترین عبادتخدا، صبر و رضا نسبت به قضای الهی میباشد. امام صادق (ع) در این باره فرمودهاند: «"رَأْسُ طَاعَةِ اَللَّهِ اَلصَّبْرُ وَ اَلرِّضَا عَنِ اَللَّهِ فِيمَا أَحَبَّ اَلْعَبْدُ أَوْ كَرِهَ"»[۱۵]. "سر" در انسان شریفترین و مهمترین عضو است، زیرا حیات و بقای بقیه اعضاء، به بقا و حیات سر او بستگی دارد. اگر سر در بدن کسی نباشد، او مردهای بیش نیست و دیگر اعضا و جوارحش فایدهای به حال او ندارند. حیات معنوای انسان نیز همین طور است. زندگی واقعی انسان، به ایمان و بندگی کردن او در پیشگاه خداوند میباشد. هدف از خلقت انسان، بندگی کردن اوست. روحبندگی – که حیات معنوی انسان به وجود آن بستگی دارد – همانا صبر در گرفتاریها و رضا نسبت به خداوند به خصوص در اموری است که برای انسانمکروه و ناپسند میباشد. مؤمن موحد با همه وجودش معتقد است که سر نخ همه گرفتاریها به دست خداست و او خود بندهاش را به گرفتاری مبتلا میکند تا میزانبندگی او را بیازماید. همه ما باید امتحانبندگیخدا را بدهیم. باید معلوم شود که هر کس چقدر واقعاً بنده است. بهترین نشانه بنده بودن این است که انسان درهر حالی فقط و فقط به خدای خود متکی و امیدوار باشد، نه خوشیها انسان را از این که خود را حقیقتاً بندهخدا بداند خارج کند و نه ناخوشیها صبر و رضا را از کف او برباید. بهترینبندگیخدا به این است که در گرفتاریها انتظار فرج را از دست ندهیم بلکه هر چه گرفتاری شدیدتر میشود، انتظار فرج در ما بیشتر و شدیدتر گردد. روحبندگیخدا و رأس طاعات، همین عبادت قلبی است که ریشه در اعتقاد عمیق و قوی به توحیدپروردگار دارد. پس میتوانیم تصدیق کنیم که برترین و بالاترین عبادتمؤمن، انتظار فرجی است که در گرفتاریها از خدای متعال دارد و این عبادت قلبی، روح همه عبادات دیگر میباشد»[۱۶].
«یکی از عناوین مهم معرفتی در فرهنگ دینی، مساله انتظار است که نباید آن را به عنوان یک امر متوسط و معمولی و یا در ردیف سایر مستحبات و اعمال مستحبی قرار داد؛ زیرا در منابع معرفتی اسلامی از جمله آیات، روایات و سیره پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع)، انتظار یکی از ضرورتهای ایمانی هر مؤمنی در طول تاریخ دینی بشریت بوده است. در تبیین این مطلب، توجه به نکات ذیل اهمیت دارد.
الف. استدلال به آیه صد و پنج انبیاء؛ خداوند متعال در آیه شریفه یکصد و پنجم سوره مبارکه انبیاء میفرماید: ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾[۱۷]
به عبارت دیگر، سؤال این است که آیا خداوند تبارک و تعالی فقط به عنوان یک خبر، وراثتصالحین بر زمین را در قرآن کریم مطرح میکند یا خیر؟ یعنی آیا این آیه شریفه، صرفاً بر این مطلب دلالت دارد که خدا در کتاب زبور بعد از کتاب ذکر(تورات)، نوشته است که صالحینوارثزمین هستند و دیگر هیچ.
پاسخ این است که این مطلب، یک اخبار صرف نیست، بلکه اخبار از وقوع یک واقعیت حتمی در جهان است؛ واقعیتی که تمام انبیاء عظام الهی (ع) وعده ظهور آن را دادهاند. وعده ظهور یک مصلح کل و منجیصالح در روی زمین. وعده تحقق غایت خلقت در روزی خاص و با شکوه. آری، بعثت یکایک انبیاء بزرگوار الهی (ع) برای این بود که هر یک از ایشان، بخشی از دین را برای مردم زمان خود بازگو کنند و در این خلال، به امت خویش متذکر میشدند که نه پیامرسانی آنها تمام حقیقیت دین است و نه عمل مردم بر طبق آن پیامها، غایت خلقت و مطلوب نهایی خداوند متعال به حساب میآید؛ بلکه قرار است که حقیقتدین، غایت خلقت و مطلوب نهایی خداوند در یک زمان خاصی در روی زمین محقق شود.
ب. استدلال به آیه شریفه نهم صف؛ خداوند متعال در این آیه شریفه میفرماید: ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾[۱۸]
نتیجه اینکه، مسئله انتظار یکی از عمیقترین مفاهیم دینی در میان تمامی ادیان الهی و از دقیقترین مباحث الاهیاتی و آخرالزمانی است و لذا نمیتوان آن را همانند یک عمل مستحبی دانست و یا در کنار یکی از مستحبات به حساب آورد.
نکته دوم: بایستههای انتظار واقعی از منظر روایات؛ آنطور که از روایات برداشت میشود، ایمان بدون انتظار، ایمان کاملی نیست؛ یعنی مؤمن بدون اینکه منتظر باشد، قطعاً به ایمان خویش توجه عمیقی نداشته و نخواهد داشت. یعنی ویژگی:
ایمان بدون انتظار: این گونه است که انسان، به حداقلها میاندیشد و قائل است که، تنها باید ایمان خویش را حفظ کرده و واجبات و محرمات را رعایت نماید؛ در این صورت روشن است که قطعاً انتظار در چنین افرادی، باعث تحرک و جنب و جوش نمیشود.
ولی ویژگی: ایمان به همراه انتظار: اینگونه است که انسان، به حداکثرها فکر میکند و معتقد است که: نه تنها باید ایمان خویش را حفظ کرده و واجبات و محرمات را رعایت نماید، بلکه به عنوان یک مسلمان و مؤمن، باید به دنبال تحقق مقصود خداوند متعال از خلقت آسمانها و زمین و ارسال رسل و انزال کتب باشد و امیدوار به رویت آن روز به اصلاح خود و جامعه میپردازد؛ در این صورت بدیهی است که، انتظار در چنین انسانی، باعث تحرک و جنب و جوش میشود و هرگز او را آرام نمیگذارد.
آری، انتظاری را که دین مبین اسلام از مسلمان و مؤمن میخواهد همین گونه انتظار است، نه انتظاری که انسان را منزوی کرده و بیاطلاع از اقدامات ضد دینی شیاطین نگه دارد و بدین روست که در روایات از قول پیامبر اکرم (ص) آمده است: «"أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ"»[۱۹]؛ أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ[۲۰]؛ انْتِظَارُ الْفَرَجِ عِبَادَةٌ[۲۱]؛ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ[۲۲]؛ أَفْضَلُ جِهَادِ أُمتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}[۲۳].
و یا این تعبیری که در کلمات امیرالمؤمنین (ع) هست که فرمودند: «"انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَیأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللهِ فَإِن أَحَب الْأَعْمَالِ إِلَی اللهِ عَز وَ جَل انْتِظَارُ الْفَرَجِ"»[۲۴]
و یا فرمایش امام سجاد (ع) که منتظران را برترین افراد زمان خود معرفی کرده و میفرمایند: «"إِن أَهْلَ زَمَانِ غَیبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کل زَمَان"»[۲۶]
و یا کلامامام صادق (ع) که منتظران را اولیاءخدا معرفی فرموده و میفرمایند: «"طُوبَی لِشِیعَةِ قَائِمِنَا الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ فِی غَیبَتِهِ وَ الْمُطِیعِینَ لَهُ فِی ظُهُورِهِ أُولَئِک أَوْلِیاءُ اللهِ الذِینَ لا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُون"»[۲۷]
یا روایت دیگری که از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: «"منْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ کانَ کمَنْ کانَ مَعَ الْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِهِ لَا بَلْ کانَ کالضارِبِ بَینَ یدَی رَسُولِ اللهِ بِالسیفِ"»[۲۸]
آری انتظاری که در روایات مطرح شده، این نیست که منتظر طبق آن در خانه خود بنشیند و کاری نداشته باشد که بر سر اسلام و مسلمین چه میآید، یا این نیست که منتظر باید بیگانه باشد از اینکه دشمنان اسلام چه حرکات و تحرکاتی را ضد اسلام تدارک میبینند. زیرا اساساً در فرهنگ روایی، نام چنین عملی را انتظار نمیدانند و یا اصلاً این انتظار، مد نظر اهل بیت (ع) نیست. بله، انتظاری را که امام خمینی در فرمایشاتشان میفرمودند که: ارزش دارد انسان در مقابل ظلم بایستد و مشتش را گره کند و توی دهنش بزند و نگذارد که اینقدر ظلم زیاد بشود، این ارزش دارد. ما تکلیف داریم آقا! اینطور نیست که حالا که ما منتظرظهور امام زمان(ع) هستیم، پس دیگر بنشینیم در خانههایمان، تسبیح را دست بگیریم و بگوییم عجل علی فرجه عجل با کار شما باید تعجیل بشود، شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او؛ و فراهم کردن اینکه مسلمین را با هم مجتمع کنید، همه با هم بشوید، إن شاءالله ظهور میکند ایشان[۲۹].
همین گونه انتظار است، نه انتظاری که انسان را منزوی کرده و او را بیاطلاع میخواهد از آن چه بر ضد دین واقع میشود.
بنابراین آن انتظاری که دارای ثواب زیادی است، انتظاری است که منتظر به دنبال تحقق کامل دین، برای تمام بشریت باشد. بله این همان انتظاری است که انسانمؤمن را به تاسیس و تشکیل حکومت اسلامی سوق میدهد.
نکته سوم: آسیب شناسی انتظار و منتظران؛ کسانی که تاریخ معاصر ایران را مطالعه کردند به خوبی میدانند که قبل از انقلاب اسلامی، گروهی بودند و هستند که با برداشتهای سطحی و غلط از برخی روایات، معتقد بودند که باید برای ظهور حضرت مهدی (ع)، فساد را در جامعه اسلامی و انسانی گسترش داد. در حالیکه این برداشت نه تنها یک ادعای عوامانه از مفاهیم دقیق دینی است، بلکه قویاً به نظر میرسد القایی باشد که از ناحیهدشمنان اسلام بر مسلمین وارد شده است؛ زیرا یکی از توطئههایی که دشمنان اسلام دارند، تحریف مفاهیم عمیق و ریشه دار اسلامی است.
نکته چهارم: تبیین مراتب انتظار نسبت به منتظران؛ بنابراین طبق بیانی که برای انتظار ذکر شد، منتظر به مقدار درکی که از مفهوم انتظار دارد، در یک تقسیم بندی، دارای مراتب مختلفی است که عبارتند از:
نکته پنجم: انکشاف آثار واقعی انتظار، پس از زمان ظهور؛ بدیهی است که تحقق کامل حاکمیتدین و کمال دینداری، بعد از زمان ظهور حضرت مهدی (ع) ظاهر میشود و این حقیقت انتظار است، خواه اسم آن را مدینه فاضله بگذارند و خواه اسم آن را جامعه پر از عدل و داد بگذارند و یا نام دیگری برای آن انتخاب کنند و این، از خصوصیات دین مبین اسلام است؛ چرا که دین اسلام، دین جامع و کاملی است که تمام ابعاد آن در جامعهزمان ظهور محقق شود. همچنانکه در برخی از روایات به این واقعیات اشاره شده است و ویژگیهایی برای آن دوران بر شمرده شده است که عبارتند از:
ویژگی اول: برقراری عدالت و رفع ظلم؛ به عنوان مثال پیامبر اکرم (ص) در تبیین ویژگی آن زمان به عدم وقوع ظلم و برقراری قسط و عدل بین مردم اشاره فرموده و میفرمایند:«"الْمَهْدِی مِنْ وُلْدِی تَکونُ لَهُ غَیبَةٌ، اذا ظهر یملأ الأرض قسطاً و عدلا کمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً"»[۳۰]
البته به نظر میرسد گسترش عدالت و قسط، تنها یک برگ از زمان ظهور باشد و برگ دیگر آن، این است که در آن موقع، دیگر به کسی ظلم نمیشود و اساساً به صورت عادی امکان ندارد که انسانی به انسان دیگر ظلم نماید.
ویژگی دوم: برقراری نظم و امنیت؛ امام علی (ع) درباره ویژگی آن زمان میفرماید: «"تَمْشِی الْمَرْأَةُ بَینَ الْعِرَاقِ وَ الشامِ لَا تَضَعُ قَدَمَیهَا إِلا عَلَی نَبَاتٍ وَ عَلَی رَأْسِهَا زَنْبِیلُهَا[زینتها] لَا یهَیجُهَا سَبُعٌ وَ لَا تَخَافُهُ"»[۳۱]
ویژگی سوم: تکامل انسان از حیث اخلاقی و عقلانی؛ امام باقر (ع) آن زمان را، زمان اوج تکامل انسان از حیث اخلاقی و عقلانی معرفی کرده و میفرماید: «"إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللهُ یدَهُ عَلَی رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ"»[۳۲]
ویژگی چهارم: گشایش ابواب علم؛ امام صادق (ع) آن زمان را دوران اطلاع مردم از علوم جدید و گشایش ابواب علم معرفی کرده و میفرمایند: «"العِلْم سَبْعة و عِشْرون حَرْفاً، فَجَمیع ما جاءت بِه الرُسُل حَرْفان فَلَم یعْرف الناس حتی الیوم غَیرِ الحَرْفین فَإذا قام قائِم أخرج الخَمْسة و العِشْرون فَبثها فی الناس"»[۳۳].
ویژگی پنجم: محو عصیان و معصیت الهی؛ امام صادق (ع) در تبیین ویژگیهای آن دوران به عدم انجام گناه در آن زمان که رکن رکین عبودیت الهی است، اشاره فرموده و میفرمایند: «"وَ لَا یعْصُونَ اللهَ عَز وَ جَل فِی أَرْضِهِ"»[۳۴]
یعنی آن زمان، زمانی است که تمام نقاط زمین رویش دارد؛ برای این که گناه نمیشود؛ زیرا بشر به حدی رسیده که دیگر به خویش اجازه گناه نمیدهد، هر چند ممکن است مواردی نیز وجود داشته باشد که برخی از افراد گناه کنند، لکن سخن در آن است که در آن زمان، نوع بشر به مرحلهای میرسد که دیگر بین خود و خداگناه نمیکند.
ویژگی ششم: اوج تکامل دینی؛ یکی دیگر از ویژگیهای دوران ظهور، رشد شخصیتی مردم از حیث عبادی است؛ چرا که بشر تا قبل از ظهور، به درستی نمیتواند خدا را عبادت کند. به عبارت دیگر، در طول تاریخبشریت، عبادتخدا همواره یکی از متغیراتی بوده که اعصار مختلفی را پشت سر گذارده، تا به زمان رسول خدا (ص) رسیده است. در آن زمان، مسلمین با تربیتی که اسلام به عنوان آخرین دین و نبی مکرم اسلام (ص) به عنوان آخرین پیامبر و ائمه اطهار (ع) به عنوان آخرین هادیان الهی مربی آن بودند، به خوبی توانستند خدا را عبادت کنند؛ عبادتی که در میان شرایع الهی، هیج سابقهای نداشت و برترین نوع عبادت به حساب میآمد؛ از این رو، دیگر کسی نمیتواند مانند مسلمین، خدا را عبادت کند، لکن کاملترین نوع عبادت، در زمان ظهور اتفاق میافتد، زیرا در آن زمان، همه چیز به خصوص دین و عبادت، در مرحله اعلای خود قرار میگیرد و این همان امری است که دین مبین اسلام به دنبال آن است. بر این اساس، کسانی که دین را در زمان ظهور، صرفاً امری شخصی و فردی معنا میکنند، واقعاً از مفاهیم و مبانی صحیح دینی بیاطلاعند.
«از باورهای اساسی و بالنده و زیبای جهان اسلام، اعتقاد به ظهور مصلحی بزرگ از جانب خالق هستی و فیض مطلق است. مصلحی که تلاشهای شبانه روزی دیگر مصلحان و مشعلداران هدایت را به ثمر برساند و انسان را که گرفتار کجرویها و دلخوشیهای زود گذر و فریبنده شده است و در هالهای از اضطراب و حیرت به سر میبرد نجات بخشد. به راستیانتظار وجود چنین نجات بخشی، دلهای مرده را زنده میکند و مردم را از یأس - که بزرگترین مشکل روانی قرن معاصر است - رها میسازد.
پس اندیشهانتظار و انتظار کشیدن به مفهوم سازنده و پویای آن از اهمیت والایی برخوردار است که مقایسه آن با دیگر اعمال، دشوار خواهد بود و همین امر، پیروانامامان معصوم (ع) را استوار نگه داشته است به نحوی که هرگز خود را فراموش نکرده و در افکار دیگران هضم نشدهاند»[۴۱].
۵. آقای دکتر شفیعی سروستانی (پژوهشگر معارف مهدویت)؛
انتظار، معیار ارزشانسانها: آرزوها و آمالانسانها، معیار خوبی برای سنجش میزان رشد، کمال و تعالی آنهاست تا آنجا که برخی میگویند: "بگو چه آرزویی داری، تا بگویم کیستی." آرزوهای بلند، متعالی و ارزشمند از کمال روح و رشد شخصیتانسانها و بلندای همت آنها حکایت میکند. به عکس، آرزوهای خرد، حقیر و بیارزش، نشان از بیهمتی و رشدنیافتگی افراد دارد. آرزوها، انسان را به حرکت وا میدارد و به طور طبیعی، هر چه همت، بلندتر و آرزو، ارزشمندتر باشد، حرکت و تلاش انسان نیز از ارزش بیشتری برخوردار خواهد بود. امام علی (ع) در همین زمینه میفرماید: "ارزش مرد به اندازه همت اوست"[۴۴]. و در جای دیگر میفرماید: "مرد را آن بهاست که در دیدهاش زیباست"[۴۵]. بدین ترتیب، میتوان گفت چون انسانمنتظر، برترین و ارزشمندترین آرزوهای ممکن را داراست، به طور طبیعی، از بهترین و والاترین ارزشها نیز برخوردار است.
با توجه به آنچه گفته شد، به رمز برشمردن فضایل بیشمار برای منتظران پی میبریم و درمییابیم که چرا از نظر اسلام، انسانمنتظر از چنین مقام و مرتبه بلندی برخوردار است»[۴۶].
«انتظار فرج، به معنای امید به آینده روشن و تحقّق ارزشها و خوبیها است. چنین نگاهی به انسان، شور و نشاط و حرکت میدهد؛ به گونهای که هم برای اصلاح خود اقدام میکند و هم محیط پیرامون خود را تحت تاثیر قرار میدهد. منتظر، ساکت و ساکن نمیماند، بلکه کارها و تلاشهای خود را در جهت زمینهسازی برای تحقّق ظهور انجام میدهد. چنین فردی در جامعه، نه تنها خود را از انحرافات اعتقادی و عملی به دور نگه میدارد؛ بلکه سعی در ساختن و اصلاح کردن جامعه دارد؛ بنابراین، انتظار، نه تنها یک عمل فردی که یک کار جمعی و تشکیلاتی است که به طور مداوم، جامعه و افراد را تحت تاثیر قرار میدهد و میتواند ضامن سلامتفکری و عملی فرد و جامعه باشد. نیز انتظار، سبب استقامت و پایداریمسلمانان برابر فشارها و سختیها میشود و از یأس و ناامیدی آنان، جلوگیری میکند و به این شکل، راه را برای غلبه و پیروزی آنان هموار میکند.
با این وصف، انتظار، ظرفیّت و توانایی فراوانی برای تحقق جامعه آرمانی و اسلامی موعود، ایجاد میکند که در سایه اعمال فردی و جمعی، کمتر به چشم میخورد؛ به همین سبب، با فضیلتترین عملها شمرده شده است»[۴۷].
↑«و ما در زبور پس از تورات نوشتهایم که این زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد». سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
↑«اوست آن خدایی که پیامبر خود را همراه با هدایت و دین راستین فرستاد تا آن دین را بر همه ادیان پیروز گرداند، هر چند مشرکان را ناخوش آید». سوره صف، آیه ۹.
↑«محبوبترین اعمال به سوی خدای عزوجل انتظار فرج است برترین کارهای امت من انتظار فرج است. انتظار فرج عبادت است والاترین عبادت، انتظار فرج است بالاترین جهاد امت من، انتظار فرج است» تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص۳۳؛ بحارالأنوار، مجلسی، ج۵۱، ص۱۵۶.
↑«در انتظار گشایش باشید و از رحمت خداوند ناامید نشوید؛ زیرا دوست داشتنیترین کارها نزد خداوند انتظار گشایش است». نوادر الأخبار فیما یتعلق باصول الدین، محمد محسن فیض کاشانی، ص۲۴۹.
↑«هر کسی که در انتظار حکومت ما باشد، بسان کسی است که در راه خدا به خون خویش درغلتیده است». کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ص۶۴۵.
↑«آن گروه از مردم عصر غیبت امام دوازدهم که امامت او را پذیرفته و منتظر ظهور او هستند، برترین مردم همه روزگاران هستند». ریاضالأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار، نعمت الله جزائری، ج۳، ص۱۲۸.
↑«خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او، آنان دوستان خدا هستند، همانها که نه ترس به دل راه میدهند و نه اندوهگین میشوند». کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج۲، ص۳۵۷.
↑«هر که منتظر این امر باشد و بمیرد مانند کسی است که با قائم (ع) در خیمهاش باشد، نه بلکه مانند کسی است که پیش روی رسول خدا (ص) شمشیر زده باشد». کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج۲، ص۳۳۸.
↑«مهدی از فرزندان من است. او را غیبتی هست. زمانی که ظهور کند، زمین را از قسط و عدل پر سازد چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد». ینابیع المودة، قندوزی، ج۳، باب۷۸.
↑«اگر قائم ما قیام کند...زنی تواند زنبیل [زینت] به سر، بین عراق و شام رفت و آمد کند و جز بر سر سبزه قدم نگذارد، و درندهای او را نلرزاند و نترساند». تحف العقول، حرانی، النص، ۱۱۵.
↑«وقتی که قائم ما قیام کند خدا دستش را بر سر بندگان میگذارد تا عقلهایشان را جامع [و در بردارنده همه چیز] گرداند و افکار [و آرزوها]یشان جامه کمال پوشیده». کافی؛ شیخ کلینی، ج۱، ص۲۵؛ بحار الانوار، مجلسی، ج۵۲، ص۳۲۸؛ با کمی اختلاف: کمال الدین، شیخ صدوق، ج۲، ص۶۸۵.
↑«علم، بیست و هفت حرف است و همه آن علمهایی که پیامبران آوردهاند دو حرف است. پس مردم تا قیام حضرت مهدی بیش از دو حرف از علم را نمیدانند. پس زمانی که قائم قیام میکند، خارج مینماید بیست و پنج حرف دیگر را و بین مردم منتشر مینماید». بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۳۳۶.
↑«در زمین به نافرمانی خدا نمیپردازند». منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر (ع)، آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی دامت برکاته، ص۴۹۷، ح۸.
↑شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۳۲۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲؛ غیبت دوازدهمین ولی خداوند –صاحب عزت و جلال- از سلسله جانشینان رسول خدا- که درود خدا بر او و خاندانش باد- و امامان بعد از او، به درازا میکشد. ای ابا خالد! آن گروه از مردم که در زمان غیبت او امامتش را پذیرفته و منتظر ظهور اویند برترین مردم همه زمانها هستند؛ زیرا خداوند –که گرامی و بلندمرتبه است- چنان خرد، درک و شناختی به آنها ارزانی داشته که غیبت [و عدم حضور امام] برای آنها همانند مشاهده [و حضور امام] است.