آخرت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۰ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

آخرت در مقابل دنیا به‌معنای واپسین، به جهان پس از دنیا که جاودانه است گفته می‌شود و برای آنچه در دنیا انجام داده، پاداش و یا کیفر می‌بیند و قیامت به معنای برخاستن عبارت است از روز برخاستن و زنده‌ شدن مردگان از قبرها. حدود یک چهارم آیات قرآن درباره معاد و عالم آخرت است و البته اعتقاد به آخرت یکی از اصول مشترک ادیان آسمانی است. ایمان به آخرت در کنار ایمان به خدا و پیامبران و کتاب‌های آسمانی و فرشتگان قرار گرفته است.

مقدمه

«قیامت» از مسائلی است که تمام ادیان الهی از آن خبر داده‌اند و آن روز بازگشت همه انسان‌ها به حیات ابدی است. در قرآن کریم آیات بسیاری از وقوع روز قیامت خبر داده‌اند. اعتقاد به قیامت و معاد از اصول و ضروریات دین اسلام است. از جمله ویژگی‌های روز قیامت عبارت از: ظهور مالکیت حق، عظمت و وحشت روز قیامت و فراگیری رحمت و مغفرت الهی است[۱].

معناشناسی

قیامت در لغت به معنای برخاستن است[۲]. این واژه در اصطلاح کلامی به معنای روز جزا[۳] و روز برخاستن و زنده‌ شدن مردگان از قبرهاست[۴]. از الفاظ مرتبط با قیامت، بعث، حشر، معاد و نشر است. قیامت و بعث به معنای برانگیخته‌ شدن مردم پس از مرگ برای حساب[۵] و حشر به معنای خارج‌ کردن جماعتی با ناراحتی و ناآرامی[۶] یا جمع‌کردن آنان در یک ناحیه[۷] است و معاد به معنای بازگشت مردم به حقیقت خود[۸] و نشر به معنای پخش‌ شدن آفریدگان یا زنده‌ کردن آنهاست[۹]. برخی این الفاظ را مترادف و اختلاف آنها را اعتباری می‌دانند[۱۰].[۱۱]

آخرت در قرآن

حدود یک چهارم آیات قرآن درباره معاد و عالم آخرت است. واژه آخرت که ۱۴۳ بار در قرآن به کار رفته، در نُه مورد با کلمه "دار" آمده است، مانند: ﴿وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ[۱۲]؛ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ[۱۳]، در پنج مورد در برابر واژه "الاولی" و هشتاد بار برابر "الدنیا" به کار رفته است: ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ[۱۴].

واژه "آخرت" محور اصلی کلماتی چون: "بعث"، "قیامت"، "میزان"، "صراط"، "نشر"، المیزان"، "یوم الدین"، "یوم الحساب"، "یوم الحسره"، "یوم الفرقان"، "یوم الساعه"، "یوم الآخر"، "یوم القیامه"، "یوم التغابن"، "یوم عظیم"، "یوم یقوم الاشهاد"، "یوم البعث" و "برزخ" است[۱۵].

آخرت در ادیان آسمانی

تحقیقات باستان‌شناسی درباره انسان‌های نخستین، نشان می‌دهد که آنها به نوعی حیات غیر آشکار برای مردگان اعتقاد داشتند؛ لذا همراه آنها غذا و سلاح دفن می‌کردند[۱۶]. طبق آیات قرآن، اعتقاد و ایمان به آخرت از آموزه‌های اصلی همه ادیان آسمانی بوده و پیامبران، مردمان را به آن هشدار می‌داده‌اند: ﴿وَالآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الأُولَى صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى[۱۷].

اعتقاد به آخرت یکی از اصول مشترک ادیان آسمانی است به گونه‌ای که هیچ پیغمبری نبوده مگر اینکه آگاهی دادن از عالم پس از مرگ جزء برنامه‌های تبلیغی او بوده است. تحقیقات باستان‌شناسی نیز حاکی از آثاری است که اعتقاد گذشتگان را به عالم آخرت آشکار می‌سازد.

امّا در کتاب‌های آسمانی مربوط به ادیان گذشته که اکنون در دست ما قرار دارد، توجّه چندانی به آخرت نشده است. از میان ادیان بزرگ شناخته شده، شاید اوستا نخستین کتابی باشد که با صراحت از جهانی در پایان دنیا یاد و درباره حالات آن، حتّی بیش‌تر از کتاب مقدّس بحث کرده است[۱۸]. هندوان و بوداییان نیز به جهان سعادت‌مندی معتقدند که بی‌درنگ پس از مرگ یا پس از تناسخ‌های مکرّر به آن می‌پیوندند[۱۹]. در تورات کنونی به ندرت ذکری از آخرت به میان آمده[۲۰]، حتّی برخی از دانشمندان یهودی با صراحت وجود آن را انکار کرده‌اند[۲۱]. در انجیل کنونی، توجّه بیش‌تری به مباحث آخرت شده؛ امّا باز هم به آخرت‌شناسی اهمّیّت کمی داده شده است[۲۲]، در صورتی که دین اسلام برای آخرت اهمیّت خاصّی قائل شده و اعتقاد به آن را در کنار اعتقاد به توحید، شرط مسلمانی دانسته است[۲۳].[۲۴]

نام‌های آخرت

قیامت در متون دینی، با نام‌های بسیاری آمده است که هر یک وجهی دارند، مانند واقعه، حاقّه، قارعه، غاشیه، طامه[۲۵]، الساعه، یوم‌الجمع، یوم‌التغابن، یوم‌الفصل، یوم‌الحشر، یوم‌التلاق، یوم‌التناد[۲۶].

وجوهی برای نام‌های روز قیامت که در قرآن آمده ذکر شده است، مانند:

  1. ﴿يَوْمِ الدِّينِ[۲۷]: به جهت اینکه در روز قیامت آثار دین و حقایق آن روشن می‌شود[۲۸]؛
  2. ﴿يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ[۲۹]: به جهت اینکه روز قیامت روز آشکارشدن حقایق، امور پنهان و باطن است[۳۰]؛
  3. ﴿يَوْمَ الْحَسْرَةِ[۳۱] به جهت اینکه انسان‌ها به سبب فرصت‌هایی که برای انجام اعمال خیر داشتند و از دست دادند و گناهانی که کرده‌اند، حسرت و ندامت می‌خورند[۳۲]؛
  4. ﴿يَوْمَ الْجَمْعِ[۳۳]: به جهت اینکه امور پراکنده در دین و نشئه ملک، در روز قیامت و نشئه ملکوت جمع می‌شوند[۳۴].[۳۵]

صفات آخرت

در آیات و روایات صفاتی برای آخرت بیان شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:

  1. در جهان آخرت، از نظام اجتماعی و تعاون و مدنیت، همانگونه که در دنیا وجود دارد، خبری نیست. در آن جهان، هر انسانی به نتیجه‌ اندیشه و گفتار و کردار خویش می‌رسد و با آنچه در دنیا کرده است، قرین می‌گردد[۳۶].
  2. حقیقت ناب تنها در آخرت برای انسان آشکار می‌گردد و از این رو، شک و تردید در آنجا برای کسی پیش نمی‌آید و اختلاف نظری میان انسان‌ها رخ نمی‌دهد[۳۷].
  3. انسان در آخرت متوجه می‌شود مؤثر راستین در وقایع جهان، تنها خداوند بوده و علل و اسباب دیگر تأثیر مستقلی نداشته‌اند[۳۸].
  4. لذت و رنج در آن جهان به گونه‌ای دیگر است و با دنیا قیاس‌پذیر نیست[۳۹].
  5. انسان در دنیا توانِ آن را ندارد که به تمام و کمال، نتیجه کوشش‌های خویش را به‌دست آورد؛ ولی در آخرت، آن را به گونه کامل می‌بیند و هیچ عاملی مانع آن نیست[۴۰].
  6. آنچه آدمی در دنیا می‌کند، همانند بذری است که می‌کارد و در آخرت نتیجه می‌دهد و آنان که در دنیا تنها برای بهره‌های دنیوی می‌کوشند، نصیبی از آخرت نخواهند برد[۴۱].[۴۲]

ارتباط دنیا و آخرت

باور به پیوستگی دنیا و آخرت و تأثیر و تأثّر متقابل این دو بر یکدیگر، ایجاب می‌کند آخرت را در امتداد دنیا ببینیم و صلاح و فساد یکی را مایه صلاح و فساد دیگری به حساب آوریم[۴۳]. از روایات فراوانی به دست می‌آید اعمال دنیایی ما دارای صورت‌های آخرتی است که در آخرت به صورت نعمت و یا عذاب ظاهر می‌شود[۴۴]. بنابراین میان دنیا و آخرت ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. دنیا رَحِمِ آخرت و محل تربیت انسان‌ها و پرورش استعدادهاست. عقاید، اخلاق و اعمال ما در دنیا، تعیین‌ کننده سرنوشتمان در آخرت بوده، چهره آن جهانی ما همان صورتی است که در دنیا برای خویش می‌سازیم. آخرت، چیزی جز باطن دنیا نیست: ﴿يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ[۴۵]. به همین جهت در روایتی از رسول خدا (ص) دنیا، کشتزار آخرت دانسته شده است[۴۶]. از این‌رو انسان باید در دنیا زمینه برخورداری از نعمت‌های آخرت را فراهم نماید؛ ﴿مَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ[۴۷].[۴۸]

تفاوت دنیا و آخرت

میان دنیا و آخرت تفاوت‌هایی وجود دارد که برخی از آنها عبارت‌اند از:

  1. ثبات و تغییر: در این جهان حرکت و تغییر وجود دارد، کودک به نوجوانی و میان‌سالی و آنگاه به پیری می‌رسد، ولی در جهان آخرت، پیری و فرسودگی و کهنگی وجود ندارد؛ مرگی در آن جهان نیست، بلکه آن عالم، عالم بقا و ثبات است.
  2. این جهان مخلوط است و آن جهان خالص: در این عالم، مرگ و زندگی، جماد و نبات با هم آمیخته و پیوسته‌اند؛ ولی آن جهان، سراپا حیات و زندگی است و تبدیل و تبدّلی در آن وجود ندارد: ﴿وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ[۴۹]. اعضای بدن در آن جهان، همه درک و شعور دارند و کارهای خود را که در دنیا مرتکب شده‌اند، بازگو می‌کنند: ﴿الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[۵۰]. ﴿وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ[۵۱].
  3. این جهان، خانه کشت است و آخرت، خانه بهره‌برداری: امیرمؤمنان می‌فرماید: "امروز روز عمل است و حسابی در کار نیست، و فردا روز حساب است و امکان عمل نیست"[۵۲].
  4. در آخرت هر کسی سرنوشتی جداگانه دارد: در این دنیا کارهای خوب و بد دیگران در دیگر افراد اثرگذار است ولی در آخرت محال است کسی در عمل دیگری سهیم گردد: ﴿وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ[۵۳]، ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى[۵۴].[۵۵].

ایمان به آخرت

اهمیت ایمان به آخرت

ایمان به آخرت در کنار ایمان به خدا و پیامبران و کتاب‌های آسمانی و فرشتگان قرار گرفته است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا[۵۶].[۵۷]

آثار و برکات ایمان به آخرت

ایمان به آخرت، تأثیرات شگرفی در زندگی انسان دارد از جمله: عقیده به آخرت، چهره مرگ را که برای بشر همواره آزاردهنده بوده است، زیبا نشان می‌دهد. عقیده به آخرت، فضائل اخلاقی را در روح انسان پرورش می‌دهد و او را از قید و بند تباهی‌ها نجات می‌دهد. اعتقاد به آخرت، بهترین ضامن اجرایی برای انجام صحیح و درست تمام کارهاست. دلبستگی به آخرت، امیدواری و خوش‌بینی به آینده انسانی و ریشه کن کردن یأس و ناامیدی است. شخص معتقد به آخرت به فکر خودسازی و اصلاح نفس خویش می‌افتد. آزاد زندگی می‌کند و استقلال خود را حفظ نموده و زیر بار ذلت نمی‌رود. باورمند به آخرت، با تمام تباهی‌ها و ستم‌ها و تبعیض‌ها می‌ستیزد و در مقابل رنج‌ها و محرومیت‌ها و گرفتاری‌هایی که متحمّل می‌شود به رحمت خدا و پاداش او امیدوار می‌گردد. بنابراین عقیده به عالم آخرت، بهترین تکیه‌گاه انسان‌های مؤمن به شمار می‌رود. مؤمن در پناه عقیده به آخرت، خود را از هر گونه لغزشی نگه می‌دارد و با قوّت روح و آرامش دل به انتظار لقا و رحمت پروردگار خویش از مرگ با چهره گشاده و نیکو استقبال می‌کند و زبان حال و قال او این است که ﴿الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ[۵۸].[۵۹]

منازل آخرت

آخرت دارای منازلی است:

  1. لحظه مرگ، آخرین روز دنیا و اولین روز آخرت است. در آن لحظه مال، فرزند و اعمال خوب و بد انسان[۶۰] تمثّل پیدا می‌‌کنند[۶۱] و ملائکه از آسمان نزد محتضر حاضر می‌‌شوند[۶۲].
  2. قبر یا عالم برزخ: پس از آنکه مرده را در قبر گذاشتند، دو ملک وارد قبر شده و از مسائل اعتقادی خدا، پیامبر، امام، دین، کتاب و قبله سؤال می‌‌کنند[۶۳]. این مرحله برای نیکوکاران باغی از باغ‌های بهشت و برای بدکاران، حفره ای از حفره‌های جهنم است[۶۴] و تا قیامت کبری در آن خواهند ماند[۶۵].
  3. نشانه‌های قیامت (اشراط الساعه): پس از این مرحله و پایان یافتن عمر دنیا، رستاخیز فرا می‌‌رسد، که دارای نشانه‌ها و مقدماتی است؛ از قبیل: خروج حضرت مهدی (ع)، پدیدار شدن دودی در آسمان، تحولات کیهانی و غیره[۶۶].
  4. نفخ صور: در این هنگام در صور (شیپور) دمیده شده و همه مردگان ناگهانی و وحشت زده از قبور سر برآورده و ندای الهی را لبیک می‌‌گویند[۶۷].[۶۸]. نفخ صور دو مرحله دارد: اماته و احیاء و به صیحه، صاخه، زجره، رجفه (که همگی به معنای فریاد است) نیز در قرآن تعبیر شده است[۶۹].
  5. میزان اعمال: آنگاه همگی در صحنه محشر برای حسابرسی گرد آمده و به انتظار به سر می‌‌برند[۷۰]، در این هنگام میزان‌های سنجش گذاشته شود[۷۱] و به حساب همگی رسیدگی می‌‌شود[۷۲].
  6. شاهدان اعمال و گواهان دادگاه الهی: هنگام حسابرسی در دادگاه الهی، همه شاهدان اعمال، حضور داشته و آماده گواهی دادن هستند. اولین شاهد، خودِ خداوند متعال است[۷۳]، سپس پیامبران الهی[۷۴]، فرشتگان ناظر اعمال[۷۵]، مکان انجام عمل[۷۶]، زمان انجام عمل[۷۷]، قرآن کریم[۷۸]، نامه اعمال[۷۹] و اعضای بدن[۸۰].
  7. تطایر کتب: پس از حسابرسی، انسان‌ها به سه گروه تقسیم می‌‌شوند: گروهی که هیچ حسنه‌ای در نامه اعمال آنان نیست و گروهی که هیچ سیّئه‌ای در نامه اعمال ندارند، جایگاه این دو گروه مشخّص است. اما گروه سوم که اکثریت را تشکیل می‌‌دهند آنهایند که در پرونده آنان هم عمل صالح است و هم طالح، این گروه بی صبرانه برای دریافت نامه اعمال خود لحظه شماری می‌‌کنند. در این هنگام نامه اعمال هر کس به پرواز درآمده و به سوی او نزدیک می‌‌شود، تا اینکه یا در دست راست او قرار می‌‌گیرد و بهشتی می‌‌شود و یا به دست چپ او قرار می‌‌گیرد و جهنمی می‌‌گردد[۸۱].
  8. پل صراط: پس از دریافت نامه اعمال می‌‌بایست از گذرگاهی همگانی که پلی است از مو باریک‌تر و از لبه شمشیر تیزتر[۸۲] و روی دوزخ نصب شده است عبور کنند[۸۳].
  9. بهشت و جهنّم: آخرین منزل آخرت، بهشت و دوزخ است، که اکثر متکلمان معتقدند هم اکنون وجود دارد، هر چند در اینکه در کجا قرار دارد، اختلاف نظر دارند[۸۴].[۸۵]

ویژگی‌های روز قیامت

قرآن کریم ازجمله اوصاف روز قیامت را ظهور مالکیت خداوند[۸۶]، وحشت و هول عظیم در آن[۸۷] و بازگشت به رحمت رحمانیه حق‌تعالی برای متقین[۸۸] شمرده‌ است. برخی از ویژگی‌های روز قیامت عبارت‌اند از:

  1. عظمت و وحشت روز قیامت: قرآن کریم در آیات بسیاری به عظمت و وحشت در روز قیامت اشاره کرده است و قیامت را روزی معرفی کرده که هول و وحشت آن کودکان را پیر می‌کند[۸۹] و هر مادر شیردهی فرزند شیرخوار خود را فراموش می‌کند و مردم از هراس قیامت به حالت مستی دیده می‌شوند[۹۰]. طبق برخی روایات نیز شدت عظمت روز قیامت به حدی است که وقتی جهنم را حاضر می‌کنند، همه انبیا(ع) و فرشتگان به جزع و ناله می‌افتند و نجات خود را طلب می‌کنند، غیر از پیامبر اسلام(ص) که نجات امت خود را طلب می‌کند[۹۱].
  2. فراگیری رحمت و مغفرت الهی: اندیشمندان اسلامی بر اساس برخی از آیات[۹۲]، رحمت حق‌تعالی را در قیامت وسیع‌تر و بزرگ‌تر از رحمت او در دنیا می‌دانند[۹۳]. طبق بعضی روایات برای خداوند صد رحمت است که یک جزء آن را در دنیا قرار داده است و اهل دنیا با آن به همدیگر رحم و مهربانی می‌کنند و ۹۹ جزء آن را برای اهل آخرت نگه داشته است[۹۴]. اهل معرفت رحمت مطلق حق‌تعالی را رحمتی عام می‌دانند که شامل همه موجودات می‌شود که رحمت رحمانیه است و سبب ظهور و ایجاد عالم است؛ اما رحمتی که سبب شفقت بر بندگانش است، رحمت رحیمیه است که یک تجلی آن در روز قیامت رخ می‌دهد تا میان مردم به عدل حکم کند[۹۵].

البته در قرآن کریم و روایات ویژگی‌ها و نشانه‌های دیگری نیز از روز قیامت بیان شده‌ است، ازجمله:

  1. طولانی‌ بودن روز قیامت؛ زیرا روز آن به اندازه پنجاه هزار سال است[۹۶]؛
  2. ناگهانی‌بودن روز قیامت[۹۷]؛
  3. زلزله روز قیامت که امر عظیمی است[۹۸]؛
  4. جمع‌ شدن خورشید و ماه[۹۹]؛
  5. شکافته‌ شدن آسمان[۱۰۰].[۱۰۱]

ویژگی‌های اهل آخرت

  1. عدم تکلیف: اهل آخرت از تکلیف معاف‌اند[۱۰۲] زیرا با وجود تکلیف، امکان ایصال ثواب به مطیع نخواهد بود و حال آنکه بهشت محل ایصال ثواب است[۱۰۳].
  2. آزادی و اختیار: اهل آخرت در انجام اعمال آزاد و مختار بوده و هیچ گونه اجبار و اضطراری برای آنها نیست[۱۰۴]. با این حال از بهشتیان فعل قبیح صادر نمی‌شود، چون انگیزه کار قبیح در آنها وجود ندارد.
  3. معرفت به ذات الهی: اهل آخرت عارف به ذات الهی بوده و تمام حوادثی را که در دنیا بر آنان گذشته است نیز به یاد می‌‌آورند[۱۰۵] زیرا اگر آنچه به آنها از پاداش و کیفر می‌‌رسد، ندانند از ناحیه چه کسی صورت گرفته و به چه جهت است، عنوان پاداش و کیفر بر آن صادق نخواهد بود، حال آنکه آنچه در آخرت به انسان می‌‌رسد، قطعاً پاداش یا کیفر اعمال اوست[۱۰۶].
  4. تناسب پاداش با عمل: پاداش اهل آخرت متناسب با اعمال آنان[۱۰۷] و ملازم آنهاست.
  5. رابطه صمیمی بهشتیان: در آخرت بین نیکوکاران انس و الفت، صفا و صمیمیت برقرار است: ﴿إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ[۱۰۸].[۱۰۹]، امّا در اجتماع بدکاران تنفر و بیزاری از یکدیگر و ناسزاگویی حکم‌فرماست: ﴿إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ[۱۱۰].[۱۱۱].[۱۱۲]

عوامل غفلت از آخرت و تکذیب آن

هر انسان حق‌طلب درباره آخرت حساسیّت ویژه‌ای دارد؛ چنان که یقین به آخرت از صفات انسان‌های پاک سرشت دانسته شده است[۱۱۳] و قرآن نیز به اندیشه درباره آخرت و حوادث مربوط به آن دعوت کرده است[۱۱۴]، ولی از آنجا که آخرت برای انسان‌ها نامحسوس است، به علل گوناگونی مورد غفلت و تکذیب قرار می‌گیرد. برخی از این علل عبارت‌اند از:

  1. سطحی‌نگری: غافلان از آخرت، فقط ظاهری از زندگی دنیا را می‌شناسند: ﴿يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ[۱۱۵].
  2. استکبار: کسانی که به آخرت ایمان نمی‌آورند، دل‌هایشان حق را انکار می‌کند و مستکبرند: ﴿إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ[۱۱۶].
  3. دنیادوستی: قرآن، خطاب به دنیا دوستان می‌گوید: شما دنیای زودگذر را دوست دارید و آخرت را وامی‌گذارید: ﴿كَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَتَذَرُونَ الآخِرَةَ [۱۱۷].
  4. مرض قلب: برخی از مردم می‌گویند: ما به خدا و روز بازپسین ایمان آورده‌ایم؛ ولی مؤمن] راستین [نیستند... در دل‌هایشان مرضی است: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ[۱۱۸]؛ مقصود از مرض، شکّ و نفاق است[۱۱۹].
  5. دل باختگی به ثروت و فزونی نعمت: از قوم ثمود، اشرافی که دل‌باخته ثروت خود بودند، آخرت را تکذیب و پیامبری صالح (ع) را انکار کردند: ﴿وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ[۱۲۰][۱۲۱].[۱۲۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. احمدی امیری، سید علی، مقاله «قیامت»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.
  2. ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۲/۵۰۶؛ ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ۴/۱۳۵.
  3. قاضی‌عبدالجبار، تنزیه القرآن عن المطاعن، ۴۹۱؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۵/۲۸۴.
  4. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۰/۱۹۰.
  5. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۶/۱۵ و ۸/۲۶۶.
  6. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۷/۱۴۷.
  7. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۹/۵۵۹.
  8. ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۱۱.
  9. طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۱/۷۱.
  10. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۴/۳۶۱؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۶۷۵.
  11. احمدی امیری، سید علی، مقاله «قیامت»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰؛ کوشا، محمد علی، مقاله «آخرت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۳۱-۳۳؛ فرهنگ شیعه، ص 40.
  12. «و اگر می‌دانستند زندگانی این جهان جز سرگرمی و بازیچه‌ای نیست و بی‌گمان زندگی سرای واپسین است که زندگی (راستین) است» سوره عنکبوت، آیه ۶۴.
  13. «و پیش از تو جز مردانی از مردم شهرها را که به آنان وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ آیا روی زمین گردش نکرده‌اند تا بنگرند سرانجام پیشینیانشان چگونه بوده است؟ و به راستی سرای واپسین برای پرهیزگاران بهتر است؛ آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره یوسف، آیه ۱۰۹.
  14. «و از ایشان کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا! در این جهان به ما نکویی بخش و در جهان واپسین هم نکویی ده و ما را از عذاب آتش نگاه دار» سوره بقره، آیه ۲۰۱.
  15. کوشا، محمد علی، مقاله «آخرت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۳۱-۳۳؛ فرهنگ شیعه، ص۴۰؛ خراسانی، علی، مقاله «آخرت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  16. تاریخ جامع ادیان، ص ۷ ـ ۱۰ و ۲۳ و ۳۱ و ۵۷ و ۵۹ و ۹۱ و ۳۲۴؛ به سوی جهان ابدی، ص ۱۵ ـ ۴۷.
  17. «با آنکه جهان واپسین بهتر و پایدارتر است این (حقیقت) بی‌گمان در صحیفه‌های (آسمانی) پیشین (نیز آمده) است. صحیفه‌های ابراهیم و موسی\1 سوره اعلی، آیه ۱۷-۱۹.
  18. مجموعه آثار، بازرگان، ج ۹، درس دینداری، ص ۳۲۲.
  19. اوپانیشاد، ص ۶۹ و ۱۱۳ و ۲۶۳ و ۳۱۱؛ بودا، ص ۳۸۱ ـ ۴۰۶.
  20. الحکمة المتعالیه، ج ۹، ص ۱۸۱ و ۱۸۲.
  21. گنجینه‌ای از تلمود، ص ۳۶۲ ـ ۳۶۵.
  22. مجموعه آثار، بازرگان، ج ۱، ذره بی انتها، ص ۴۶۵ و ج ۹، درس دینداری، ص ۳۲۲.
  23. مجموعه آثار، ج ۴، معاد، ص ۶۲۱ و ۶۲۲ و ۶۳۴.
  24. خراسانی، علی، مقاله «آخرت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱؛ کوشا، محمد علی، مقاله «آخرت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۳۱-۳۳؛ احمدی امیری، سید علی، مقاله «قیامت»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.
  25. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۰/۹۹؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳/۱۶ و ۱۹/۱۱۵.
  26. قمی، تفسیر القمی، ۲/۲۵۶؛ ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۶۹و ۱۸۷.
  27. «مالک روز پاداش و کیفر» سوره فاتحه، آیه ۴.
  28. امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۵–۲۷۶.
  29. «روزی که رازهای نهان، آشکار گردد» سوره طارق، آیه ۹.
  30. امام خمینی، چهل حدیث، ۹۵.
  31. « روز دریغ » سوره مریم، آیه ۳۹.
  32. امام خمینی، حدیث جنود، ۵۳؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۹۲.
  33. « روز گرد آمدن» سوره شوری، آیه ۷.
  34. امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۱–۲۷۲.
  35. سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی، مقاله «قیامت»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.
  36. سوره نجم، آیه ۳۹.
  37. سوره ق، آیه ۲۲.
  38. سوره نور، ۲۵.
  39. سوره زخرف، ۷۱.
  40. سوره زلزال، آیه ۷ و ۸.
  41. سوره شوری، آیه ۲۰.
  42. فرهنگ شیعه، ص۴۰.
  43. باقری‌فر، علی، مقاله «آخرت»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۱۶.
  44. بحار الانوار، ج۷، ص۲۲۸؛ و ج۹، ص۲۲۹.
  45. «نمایی از زندگانی این جهان را می‌شناسند و از جهان واپسین غافلند» سوره روم، آیه ۷.
  46. عوالی اللئالی، ج۱، ص۲۶۷.
  47. «هر کس کشت جهان واپسین را بخواهد به کشت او می‌افزاییم و آنکه کشت این جهان را بخواهد از آن بدو می‌دهیم و در جهان واپسین هیچ بهره‌ای ندارد» سوره شوری، آیه ۲۰.
  48. کوشا، محمد علی، مقاله «آخرت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۳۱-۳۳؛ باقری‌فر، علی، مقاله «آخرت»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۱۶.
  49. «و اگر می‌دانستند زندگانی این جهان جز سرگرمی و بازیچه‌ای نیست و بی‌گمان زندگی سرای واپسین است که زندگی (راستین) است» سوره عنکبوت، آیه ۶۴.
  50. «امروز بر دهان‌هایشان مهر می‌نهیم و از آنچه انجام می‌دادند دست‌هایشان با ما سخن می‌گویند و پاهایشان گواهی می‌دهند» سوره یس، آیه ۶۵.
  51. «و به پوست‌های تن خود می‌گویند: چرا به زیان ما گواهی دادید؟ می‌گویند: خداوند ما را به سخن آورد همان که هر چیز را به سخن می‌آورد و او نخست بار شما را آفرید و به سوی او بازگردانده خواهید شد» سوره فصلت، آیه ۲۱.
  52. «إن اليوم عمل و لا حساب و غدا حساب و لا عمل»؛ ‏نهج البلاغه، خطبه ۴۲.
  53. «امروز ای گنهکاران (از مؤمنان) جدا گردید!» سوره یس، آیه ۵۹.
  54. «و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمی‌دارد» سوره انعام، آیه ۱۶۴.
  55. کوشا، محمد علی، مقاله «آخرت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۳۱-۳۳.
  56. «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده و کتابی که پیش از آن فرود آورده است ایمان بیاورید و هر کس به خداوند و فرشتگان او و کتاب‌های (آسمانی) وی و پیامبران او و به روز بازپسین کفر ورزد بی‌گمان به گمراهی ژرفی در افتاده است» سوره نساء، آیه ۱۳۶.
  57. کوشا، محمد علی، مقاله «آخرت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۳۱-۳۳.
  58. «همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد می‌گویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم)» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
  59. کوشا، محمد علی، مقاله «آخرت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۳۱-۳۳.
  60. شرح اصول کافی، ج۱، ص ۵۱.
  61. فتح الباری، ج۸، ص ۴۳۰
  62. المیزان، ج۸،ص ۱۳۷.
  63. اوائل المقالات، ص ۷۵؛ بحارالانوار، ج۶، ص ۲۰۲؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۱۸.
  64. بحارالانوار، ج۶، ص ۲۰۵.
  65. سوره مؤمنون، آیه ۱۰۰.
  66. لمعة الاعتقاد، ص ۱۳۴؛ و مجمع البیان، ج۴، ص ۴۰۵؛ شرح احقاق الحق، ج۳، ص ۲۱۳.
  67. سوره یس، آیه ۵۱.
  68. مجمع البیان، ج۶، ص ۳۹۱؛ الکشاف، ص ۷۶۷ و ۱۰۵۰؛ تفسیر کبیر، ج۲۳، ص ۱۲۱؛ تصحیح اعتقادات الامامیه، ص ۹۸.
  69. منشور جاوید، ج۹، ص ۲۷۹-۲۶۷.
  70. سوره غاشیه، آیه ۲۵ و ۲۶.
  71. سوره انبیاء، آیه ۴۷.
  72. شرح المواقف، ص ۳۲۱.
  73. سوره یونس، آیه ۴۶.
  74. سوره نساء، آیه ۱۴.
  75. سوره انفطار، آیه ۱۱-۱۳.
  76. سوره زلزال، آیه ۴.
  77. بحارالأنوار، ج۷، ص ۳۰۵.
  78. بحارالأنوار، ج۷، ص ۳۱۹.
  79. سوره اسراء، آیه ۱۳.
  80. سوره نور، آیه ۲۴.
  81. احیاء علوم الدین، ج۴، ص ۵۲۰ و شرح العقیدة الطحاویه، ص ۴۰۴.
  82. شرح العقیدة الطحاویه، ص ۴۰۱؛ بحارالأنوار، ج۸، ص ۶۴.
  83. شرح المواقف، ص ۳۲۰؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۱۹ـ ۱۲۰؛ الأربعین فی اصول الدین، ص ۱۹؛ کشف المراد، ص ۵۷۶.
  84. کشف المراد، ص ۵۷۶؛ الاعتقادات، ص ۷۹؛ مجمع البیان، ج۱، ص ۱۲۹؛ گوهر مراد، ص ۴۸۲؛ شرح المواقف، ص ۳۰۱؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۰۵ـ ۱۰۹.
  85. رضایی، غلام‌رضا، مقاله «آخرت»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۳۴-۳۸.
  86. سوره حج، آیه ۵۶.
  87. سوره فرقان، آیه ۲۷.
  88. سوره مریم، آیه ۸۵.
  89. سوره مزمل، آیه ۱۷.
  90. سوره حج، آیه ۲.
  91. کلینی، الکافی، ۸/۳۱۲.
  92. مانند سوره حجر، آیه ۴۹.
  93. فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۱/۲۴۱؛ فیض کاشانی، کلمات مکنونه، ۱۳۲.
  94. استرآبادی، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهره، ۲۶.
  95. کاشانی، شرح فصوص، ۱۷۵.
  96. سوره معارج، آیه ۴.
  97. سوره انعام، آیه ۳۱، سوره یوسف، آیه ۱۰۷، سوره حج، آیه ۵۵.
  98. سوره حج، آیه ۱.
  99. سوره قیامه، آیه ۹.
  100. سوره مرسلات، آیه ۹، سوره انشقاق، آیه ۱.
  101. احمدی امیری، سید علی، مقاله «قیامت»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.
  102. شرح المواقف، ص ۳۷۹؛ اوائل المقالات، ص ۹۱ـ ۹۲.
  103. کشف المراد، ص ۱۰۵.
  104. اوائل المقالات، ص ۹۲.
  105. امالی سید مرتضی، ج۴، ص ۱۵؛ التبیان، ج۵، ص ۲۹.
  106. شرح نهج البلاغه، ج۵، ص ۱۴۲.
  107. بدایة المعارف، ج۲، ص ۲۸۶.
  108. «برادروار بر اورنگ‌هایی روبه‌رو می‌نشینند» سوره حجر، آیه ۴۷.
  109. الکشاف، ص ۶۴۲.
  110. «بی‌گمان این راستین است؛ (این) هم‌ستیزی دوزخیان است» سوره ص، آیه ۶۴.
  111. الکشاف، ص ۱۰۵۲.
  112. رضایی، غلام‌رضا، مقاله «آخرت»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۳۴-۳۸.
  113. المیزان، ج ۱، ص ۴۴ و ۴۵.
  114. سوره عنکبوت، آیه ۲۰.
  115. «نمایی از زندگانی این جهان را می‌شناسند و از جهان واپسین غافلند» سوره روم، آیه ۷.
  116. «خدای شما خدایی یگانه است بنابراین آنان که به جهان واپسین بی‌ایمانند دل‌هایی ناباور دارند و سرکشند» سوره نحل، آیه ۲۲.
  117. «هرگز! بلکه شما این جهان شتابان را دوست می‌دارید و جهان واپسین را وا می‌گذارید» سوره قیامه، آیه ۲۰-۲۱.
  118. «و برخی از مردم می‌گویند: به خداوند و روز واپسین ایمان آورده‌ایم با آنکه آنان مؤمن نیستند» سوره بقره، آیه ۸.
  119. مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۳۵.
  120. «و سرکردگان از قوم او که کفر ورزیده و لقای جهان واپسین را دروغ شمرده بودند و ما در زندگانی این جهان به آنها رفاه بخشیده بودیم گفتند: این (پیامبر) جز بشری مانند شما نیست، از آنچه می‌خورید می‌خورد و از آنچه می‌آشامید می‌آشامد» سوره مؤمنون، آیه ۳۳.
  121. المیزان، ج ۱۵، ص ۳۱ و ۳۳.
  122. خراسانی، علی، مقاله «آخرت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.