بحث:علل غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
نویسنده: آقای یوسفی
پاسخ تفصیلی
انواع غیبت و تفاوت علت با حکمت غیبت
- یکی از مهمترین مباحثی که در موضوع مهدویت به آن پرداخته میشود، غیبت و علل غیبت آن حضرت هست[۱]. همانطور که میدانیم، امام زمان(ع) دو غیبت دارد: غیبت صغری و غیبت کبری[۲]. غیبت صغری مجموعا ۶۹ سال طول کشیده و پس از آن (از سال ۳۲۹ ه.ق) غیبت کبری آغاز شده است و تاکنون و تا زمانی که بر ما پوشیده است ادامه خواهد یافت[۳].
- توجّه به این نکته ضروری است، از آنجایی که فلسفه و علل غیبت فرع بر امامت ایشان است، این بحث فقط برای کسانی مفید خواهد بود که اصل امامت آن امام همام را پذیرفته باشند و اگر کسی امامت و مهدی بودن آن حضرت را قبول نداشته باشد آگاهی از فلسفه و علل غیبت، فایدهای برای او نخواهد داشت[۴]. از سوی دیگر، دلیل اثبات قضیهای با فلسفه و حکمت آن تفاوت دارد. در مسئله غیبت امام عصر(ع) نیز گاه از دلیل تحقق این پدیده پرسش میشود و زمانی از فلسفه و حکمتِ آن. بیتردید، دلیل تحقق غیبت با فلسفۀ آن تفاوت دارد. برای اثبات تحقق غیبت حضرت مهدی(ع) کافی است از لحاظ تاریخی، وجود امام زمان(ع) احراز شود و سپس زنده بودن وی و عدم حضورش در میان مردم اثبات گردد[۵]؛ اما برای بیان حکمت و فلسفۀ غیبت باید گفت هر چیزی در این عالم از جمله غیبت امام عصر(ع) بدون حکمت و فسلفه نیست، چراکه خدای حکیم کار عبث و بیهوده انجام نمیدهد، هر چند علت آن برای ما به تفصیل روشن نباشد[۶]. هر چند بر پایۀ برخی روایات، موضوع غیبت سری از اسرار خداوند است[۷] و اساساً بعد از ظهور امام مهدی(ع) حکمت غیبت مشخص میشود[۸]؛ اما با این حال در برخی روایات دیگر، بعضی از حکمتهای آن بیان شده که قابل توجّه است و میتواند ما را نسبت به وقوع غیبت و لزوم آن به اطمینان بیشتری برساند.
علل غیبت امام زمان(ع)
- برخی از علل غیبت امام مهدی(ع) عبارت است از:
اراده و مشیت الهی
- حکمت اصلی غیبت همان اراده و مشیت حق تعالی است که قبل از وجود ایشان برای وی چنین پیشبینی کرده است. غیبت امام مهدی(ع)، بیشتر از ناحیۀ خدا و براساس مشیت، حکمت و ارادۀ او بوده است[۹].
حفظ جان امام زمان(ع)
- در روایات متعددی ذکر شده است، امام مهدی(ع) در پردۀ غیبت قرار گرفتند تا جان ایشان حفظ شود. توضیح اینکه، خدای بزرگ، پس از وجود مقدس خاتم الأنبیا(ص)، جانشین معصومی را برای او تعیین فرمود تا وظایف ناتمام رسالت او را بر روی زمین به اتمام برساند. تفسیر آیات، بیان حقایق قرآن، رهبری جامعه اسلامی و تربیت نفوس مستعد از وظایفی است که پس از پیامبر اسلام (ص)، به جانشین او واگذار میشود. اما کسانی، از ناآگاهی و غفلت بیشتر مردم سوء استفاده کردند و کوشیدند تا مسیر جانشینی پیامبر(ص) را عوض کنند؛ به همین سبب بود که امیرمؤمنان علی(ع) را پس از چند سال حکومت، به شهادت رساندند و بعد از او، آن بلاها را به سر امام حسن و امام حسین (ع) و سایر امامان(ع) آوردند. اگر وجود مقدس ولی عصر(ع)، که واپسین ذخیرۀ خدای متعال برای امت مسلمان است، از نظرها پنهان نمیشد، او را نیز مانند اجدادش به ظلم و جور حاکمان جبار به شهادت میرساندند. انگیزۀ سلاطین و حاکمان، برای سرکوب و نابود کردن وجود مقدس ولی عصر(ع)، خیلی بیشتر بوده است؛ زیرا اخباری که از پیغمبر اکرم(ص) به دست آنان رسیده بود، از این حکایت داشت که دوازدهمین پیشوای مسلمانان و واپسین جانشین پیامبر، حکومت کفر را از روی زمین برخواهد چید. همین دلیل باعث شده بود سلاطین و جباران در صدد برآیند تا نگذارند امام زمان(ع) متولد شود و اگر تولد یافت، او را به شهادت برسانند[۱۰]. امام صادق(ع) از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل میکند که حضرت فرمودند: «آن جوان ناچار میباید غائب شود. عرض کردند: یا رسول الله برای چه غیبت میکند؟ فرمود: میترسد او را بکشند»[۱۱].
- شهادت و کشته شدن در راه خدا، یکی از افتخارات معصومین است و امام زمان(ع) نیز سرانجام به شهادت خواهد رسید و در این بحثی نیست، اما باید دید علت ترس او چیست؟ اگر آن حضرت کشته میشد، زمین خالی از حجت میماند. اگر آن حضرت کشته میشد، حکومت عدل جهانی بدون رهبر میماند. امام صادق(ع) به جمعی که در خدمتش بودند، فرمود: «بنی امیه و بنی عباس وقتی فهمیدند زوال ملکشان بر دست توانای قائم ما(ع) خواهد بود، با ما دشمنی کردند و شمشیرهایشان را برای کشتن ما به کار بردند تا نسل ما را قطع نمایند، به این امید که قائم ما را کشته باشند»[۱۲].[۱۳]
- البته ترس یاد شده هرگز خوف مذموم نیست که از ضعف نفس برمیخیزد، بلکه هراسی عقلی است که امری بس پسندیده و در برخی موارد لازم و ضروری است. ترس برخاسته از بستر خود دوستی که سبب گریز از خطر کردن به روز حادثه در مسیر حفظ دین و مکتب میگردد، ضعف نفسانی و صفتی ناپسند در برابر شجاعت است؛ اما خوفی که سبب حفظ جان آدمی و هدر نشدن و بیاثر نمردن گردد، ممدوح و عاقلانه، بلکه واجب است، زیرا مهم آن است که نثار خون نتیجه دهد و به ثمر بنشیند[۱۴].
تحقق آمادگی جهانی برای قیام حضرت مهدی(ع)
- یکی از علتهای مهم غیبت امام مهدی(ع) و طولانی شدن پنهانزیستی آن حضرت، آماده ساختن جامعۀ بشری، برای رسیدن به مقصد نهایی و الهی خود است[۱۵]. آمادگی جهان عبارت است از: بالا رفتن سطح آگاهی مردم و درک نیاز به پیشوایی عادل و عالم، به وجود آمدن امکانات و زمینههای مناسب برای تشکیل یک حکومت جهانی، به ستوه آمدن مردم از ظلم و بیدادگری و خواست جهانی و مردمی برای گسترش و احیای عدالت، معنویت و امنیت جهانی[۱۶]. در توضیح مطلب فوق باید گفت برنامۀ قیام و انقلاب حضرت مهدی(ع) همانند همه پیامبران الهی، از راه بهرهگیری از وسائل و اسباب طبیعی انجام میگیرد و هیچگاه اعجاز اساس آن را تشکیل نمیدهد. معجزات جنبۀ استثنایی دارند و در روند برنامههای اصلاحی رهبر آسمانی، جز در موارد استثنایی، دخالت نخواهد داشت. به همین دلیل، همه انبیا از سلاح روز، تربیت افراد لایق، مشورتهای لازم، طرح نقشههای مؤثر، تاکتیکهای نظامی حساب شده و خلاصه فراهم ساختن هر گونه امکان مادی و معنوی برای پیشبرد هدفشان استفاده میکردند. بنابراین، اجرای طرح حکومت حق و عدالت در سطح جهانی نیز باید استفاده از وسایل مادی و معنوی لازم، تحقق پذیرد. البته باید دانست حداقل چند نوع آمادگی لازم است تا آن حضرت ظهور کند و طرح حکومت حق و عدل را ارائه نماید وگرنه بدون چنین آمادگیها امام مثمر ثمر نخواهد بود؛ یعنی همانند اجداد طاهرش (ع) موفق به اجرای طرحهای خود نخواهد شد، و آن آمادگیها عبارتند از: آمادگی روانی؛ آمادگی فرهنگی و صنعتی؛ آمادگی از حیث یک نیروی ضربتی انقلابی و... [۱۷].
رهایی از بیعت با طاغوت
- یکی از عواملی که در روایات بسیار به آن اشاره شده، عدم بیعت امام مهدی(ع) با خلفای جور و طاغوتهاست. آن حضرت به جهت اینکه مثل پدرانش مجبور به بیعت با طاغوت نشود، به فرمان خدا از چشم مردم مخفی شد. چراکه بیعت نوعی عقد و قرارداد دو سویه بین حاکم و فرمانبرداران است که از یک سو خلیفه را متعهد به ادارۀ جامعه میکند و از طرف دیگر بیعتکنندگان متعهد میشوند ضمن شنیدن و اطاعت از خلیفه، از او حمایت کنند. در نتیجه آن حضرت زمانی که ظهور میکند، بیعت هیچکس و هیچ حکومت غاصب و ستمگری را ـ حتی به عنوان تقیه ـ بر گردن ندارد[۱۸].
- غیبت سبب میشود امام آزادانه قیام کند و با هیچ حاکمی پیمان نبسته باشد، زیرا امامان (ع) به تعهدهای خود پایبندند و اجازه نقض پیمان ندارند. دیگر امامان ناگزیر بودند حکومتها را به رسمیت بشناسند، ولی امام زمان (ع) وظیفهای به نام "تقیه" ندارد. به همین جهت، با طاغوتهای زمان خویش بیعت نمیکند. بیتردید، اگر غیبت نباشد این امر تحقق نمییابد.
- امام حسن مجتبی(ع) در این باره فرمود: «هر کدام از ما در زمان خود به سبب تقیه، بیعت حاکمان و طاغوتهای زمان را پذیرفتیم؛ مگر حضرت مهدی(ع) که عیسی بن مریم(ع) به امامت آن حضرت نماز میگزارد. خداوند ولادتش را مخفی نگه میدارد و برای او غیبتی قرار میدهد، تاوقتی قیام میکند بیعت حاکمی بر گردنش نباشد. او نهمین فرزند، برادرم حسین(ع) است»[۱۹].[۲۰] در روایتی دیگر، حسن ابن فضال میگوید: علی بن موسی الرضا(ع) فرمود: «شیعیانم را میبینم که در زمان شهادت سوّمین فرزندم امام عسکری در جستجوی امام خود همه جا را میگردند، امّا او را نمییابند، عرض کردم برای چه ای پسر رسول خدا؟ فرمود: برای اینکه امامشان غایب میشود. عرض کردم: چرا غایب میشود؟ فرمود: برای اینکه وقتی قیام کرد بیعت هیچکس بر گردنش نباشد»[۲۱].[۲۲]
- اسحاق بن یعقوب در نامهاش که به دست دومین نائب خاص حضرت ولی عصر(ع) محمد بن عثمان عمری به آن حضرت رساند، در ضمن سؤالات خویش از حکمت غیبت پرسید و آن حضرت پاسخ فرمود: «اما در خصوص علت غیبت بدان که خدای سبحان میفرماید: ای مؤمنان! از اموری نپرسید که چون هویدا گردند، اندوهگین میشوید. همه پدرانم ناگزیر از بیعت طاغوت زمانشان بودند؛ اما من در حالی ظهور خواهم کرد که بیعت هیچ طاغوتی را بر گردن ندارم»[۲۳].[۲۴]
- در نتیجه، با توجه به اینکه حضرت مهدی(ع) آخرین نمایندۀ خدا بر روی زمین است و حکومت او جهانی و بدون رقیب و نظیر است و همۀ حاکمان در برابر او خاضع و فرمانبر داراند، نباید حتی برای یک لحظه زیر فرمان دیگران باشد و حکومت کسی را بپذیرد[۲۵].
افاضۀ تدریجی
- بیشک، امام معصوم(ع) واسطۀ فیض خدا بر خلق است و حضور مشهودانۀ ایشان خود فیضی مضاعف است؛ اما این فیضرسانی با شرایط و مقدمات خاصی ملازم است که بدون آنها موجود مستفیض، یا از فیض محروم میشود؛ یا از آن بهرۀ تامی نمیبرد. برخورداری از فیض حکومت صالحان، گرچه از سوی مبدأ فیاض بدون گذراندن مقدمات مانع ندارد، اما قابلها فاقد استعداد لازم برای دریافت جمعی فیض و تابع شرایط، مقدمات و زمینههای لازماند، به گونهای که تا آن شرایط و مقدمات در بستر زمان فراهم نیایند، نمیتوانند به این فیض الهی برسند و از شرایط اساسی استقرار حکومت صالحان، پرورش انسانهای صالح و ایجاد آمادگی در مردم برای پذیرش حکومت عادلانۀ جهانی است که غیبت امام معصوم عصر(ع) برای تحقق این شرایط است[۲۶].
- در نتیجه، امامان واسطۀ فیض الهی و منبع هدایت و راهنمایی مردم هستند. خداوند به منظور استمرار هدایت مردم طبق مصلحت، وجود او را در پس پردۀ غیبت قرار میدهد تا علاوه بر حفظ نظام عالم، نزول فیض و رحمت حق از طریق او به بندگان ادامه یابد و راه هدایت و رستگاری بر روی مردم باز باشد. به نظر میرسد با توجّه به وجود مشکلات زیاد فراروی امامان، غیبت بهترین وسیلۀ این هدایتبخشی باشد. امیر مؤمنان(ع) فرموده است: «زمین هیچگاه از حجت الهی خالی نیست که برای خدا با برهان روشن، قیام کند به صورت آشکار و شناخته شده و یا بیمناک و پنهان؛ تا حجت خدا باطل نشود و نشانههایش از میان نرود (دلیلهای روشن هدایت از بین نروند)»[۲۷]. [۲۸]
آزمایش و امتحان مردم
- در برخی از روایات، حکمت غیبت حضرت مهدی(ع)، آزمایش مردم و جدا شدن انسانهای صالح از ناصالح بیان شده است[۲۹]. گروهی که ایمان محکمی ندارند باطنشان ظاهر شود و کسانی که ایمان در اعماق دلشان ریشه کرده، به واسطۀ انتظار فرج و صبر بر شدائد و ایمان به غیب ارزششان معلوم شود و به درجاتی از ثواب نائل گردند[۳۰]. غیبت آن حضرت سبب میشود تا نفاق پنهان عدّهای آشکار شود و ایمان حقیقی محبّان و شیعیان واقعی امام(ع) در کورۀ ولایت امام غایب(ع) از ناخالصیها و دوروییها و سستمایهها جدا و پاک شود و در یک کلام مؤمن از منافق معلوم گردد[۳۱]. در روایات تأکید شده که غیبت امام عصر(ع) امتحان و غربالی برای انسانهاست تا افراد صالح و شایسته از دیگران جدا شوند. "زرارة بن أعین میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم میفرمود: «قائم دارای غیبتی خواهد بود. سپس فرمود: او، منتظری است که مردم در ولادتاش به شک و تردید میافتند. بعضی میگویند: زمانی که پدرش (امام حسن عسکری(ع)) رحلت کرد، فرزندی از خود به جای ننهاد و برخی میگویند: دو سال قبل از وفات پدرش؛ متولد شده است، زیرا خدای عزوجل دوست دارد آفریدگانش را در بوتۀ آزمون قرار دهد و در این هنگام، باطلگرایان، گرفتار شک و تردید خواهند شد»[۳۲].[۳۳] جابر گوید: به امام باقر(ع) عرض کردم، فرج شما چه هنگام خواهد بود؟ فرمود: «دور است، دور است؛ فرج ما پیش نخواهد آمد تا اینکه غربال شوید، باز غربال شوید... تا اینکه ناخالصی از بین برود و صافی باقی بماند»[۳۴]. امام صادق(ع) نیز فرموده است: «مردم باید خالص و پاک شوند و از هم تمییز داده شد و غربال شوند و مردم بسیاری از غربال خارج شوند»[۳۵].[۳۶]
- بر اساس روایات، خداوند سختترین امتحان را در رابطه با تعهدات خواهد گرفت؛ از اینرو، در عصر غیبت، شیعیان را امتحان میکند؛ چراکه شیعیان این ملاک و معیار را پذیرفته و معتقد به غیبت حضرت مهدی هستند. چنانکه امام صادق (ع) میفرماید: «خداوند به وسیله غیبت امام مهدی شیعیان را امتحان میکند و میزان استواری ایمان و ثبات قدم آنان را میآزماید»[۳۷].
- از دیدگاه روایات، غیبت حضرت ولی عصر(ع) نیز در فرآیند امتحان الهی قرار گرفته و خداوند امت اسلامی را به وسیلۀ آن امتحان مینماید، عدهای با اعتقاد و ایمان محکم به او معتقد میشوند و سخنان قرآن و پیامبر و امامان در مورد حضرت مهدی(ع) را تصدیق میکنند، عدهای نیز ممکن است آن را نپذیرند و دستۀ سوم نیز ممکن است به آن به دیدۀ تردید نگاه کنند. امام صادق(ع) در این خصوص فرمودند: «حضرت صالح(ع) از دید مردم مدتی پنهان شدند و سپس به سوی آنان بازگشتند، مردم به سه دسته تقسیم شدند: گروهی او را انکار کردند. عدهای تردید پیدا کردند و دسته سوم با ایمان به حضرت صالح وفادار ماندند". سپس امام صادق(ع) فرمود: "همانا "قائم" به مانند صالح خواهد بود»[۳۸].[۳۹].
فراهم آمدن تمام یاران
- یکی از حکمتهای پنهان زیستی امام زمان(ع)، این است که شیعیان ضعیف و کم ظرفیت، تربیت شده و سطح آگاهی و تحمّل و آمادگی آنها بالا برود[۴۰]؛ در نتیجه، امام باید تا فراهم آمدن تمام یارانش انتظار بکشد[۴۱].[۴۲]
خالی شدن صلبهای کافران از مؤمنان
- طول غیبت، باعث میشود در اصلاب فاسدان و منافقان و کافران، اگر مؤمنی باقی باشد، همه به دنیا بیایند؛ چنانکه شیوۀ امامان معصوم نیز چنین بوده و حتی پیشبینیهایی در مورد بعضی از افراد منافق و ناصبی داشتند. بعد از مدتی نیز از صلب آنان، افرادی مؤمن و دوستدار اهل بیت(ع) به دنیا میآمدند[۴۳]. امام مهدی (ع) با دشمنان خدا هیچ گونه سازشی نخواهد کرد، بلکه همۀ آنها را به قتل خواهد رساند. از این رو، ارادۀ خدا بر این است که غیبت آن حضرت طول بکشد تا تمام مؤمنانی که میباید متولد شوند، به دنیا بیایند[۴۴]. ابراهیم کرخی میگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: خداوند سالمت بدارد؛ آیا علی(ع) در دین خدا قوی نبود؟ فرمود: آری چنین بود: گفتم: پس چگونه مردم بر او چیره شدند و او جلوی ایشان نایستاد؟ چه چیزی باعث شد جلوی آنها را نگیرد؟ فرمود: آیهای از قرآن، او را از این کار بازداشت. گفتم: آن آیه کدام است؟ فرمود: ﴿لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾[۴۵]. خداوند عز و جل فرزندانی مؤمن، در پشت افرادی از کافران و منافقان قرار داده است و حضرت علی، پدران کافر یا منافق را نمیکشت تا اینکه این امانتهای الهی از پشت آنان خارج شوند و وقتی این فرزندان از صلب آنان خارج میشدند، بر هرکدام که دست مییافت، با آنها میجنگید. قائم ما اهل بیت نیز چنین است، تا تمام امانتهای الهی از پشت پدرانشان (کافران و منافقان) خارج نشوند، ظهور نکرده و کسی را نمیکشد. اما وقتی امانتها خارج شدند، بر کافران و منافقان مسلّط شده، آنان را میکشت»[۴۶].[۴۷] در روایتی دیگر، امام صادق (ع) میفرماید: «قائم... ظهور نمیکند تا ودیعههای خداوند جل جلاله [از صلب پدرانشان] بیرون آیند (متولد شوند). پس چون قیام کند، بر دشمنان خدا چیره میشود و آنها را میکشد»[۴۸].[۴۹]
تنبه مردم نسبت به نعمت امامت
- بهترین راه تنبّه انسان آن است که نعمت از او گرفته شود و چه نعمتی عظیمتر و با برکتتر از وجود پیامبر و معصومین(ع) که در طول ۲۷۳ سال از آغاز بعثت نبی اکرم(ص) تا شهادت امام حسن عسکری(ع) این نعمت در بین مردم بود ولی مردم ناسپاسی کردند و خداوند این نعمت را از بشریت گرفت؛ اگر مردم آن زمان قدرشناس بودند و ارزش نعمت را درک میکردند، امروز ما در فراق و هجران بسر نمیبردیم. حال که چنین شده است، باید شب و روز به دنبال این نعمت بزرگ الهی باشیم، تا خداوند این هدیه را بار دیگر به ما برگرداند و از نعمت وجودش، در ایام ظهور بهرهمند شویم. مروان انباری گوید: حضرت ابوجعفر(ع) فرمود: «اگر خداوند حضور ما را در نزد مردمی کراهت داشته باشد، ما را از آنها جدا میسازد»[۵۰].[۵۱]
تأدیب انسانها
- ادب کردن انسانها به ویژه مسلمانها یکی دیگر از فلسفههای غیبت است؛ چراکه بیشتر آنها در زمان حیات و حضور امامان پیشین، آنگونه که شایسته بود از ایشان استفاده و حمایت نکردند. افزون بر آن، گاهی با برخوردهای ناشایست خود باعث محروم شدن جامعۀ بشری از فیض آنها شدند. امام باقر(ع) نیز در اینباره میفرماید: «شما مردمی هستید که با دل، ما را دوست میدارید؛ ولی عمل شما با این محبت، ناسازگار است. به خدا سوگند! اختلاف اصحاب پدید نمیآید و به همین دلیل صاحب شما از دست شما گرفته میشود»[۵۲].[۵۳]
- بهترین راه تأدیب این افراد گرفتن نعمت از آنهاست که موجب میشود بیدار شوند و با تغییر راه و روش خود، آن نعمت از دست رفته را از خداوند درخواست کنند و چه نعمتی عظیمتر و بابرکتتر از وجود پیامبر و معصومین (ع) بود که در طول ۲۷۳ سال از آغاز بعثت نبی اکرم (ص) تا شهادت امام عسکری (ع) بین مردم بودند، ولی مردم قدر ایشان را ندانستند و خداوند این نعمت را از آنان گرفت. حکومتهای ستمگر با آنها جنگیدند، آنها را به زندان انداختند، توهین کردند و یکی پس از دیگری به شهادت رساندند. اگر مردم آن روز، قدرشناس این نعمتها بودند، امروز ما در هجران امام عزیزمان نمیسوختیم. حال که چنین شده است، باید شب و روز به دنبال این نعمت بزرگ الهی باشیم، تا خداوند این هدیه را بار دیگر به ما برگرداند و از نعمت وجودش، در ایام ظهور بهرهمند شویم. مروان انباری گوید: حضرت ابوجعفر (ع) فرمود: «اگر خداوند حضور ما را در نزد مردمی کراهت داشته باشد، ما را از آنها جدا میسازد»[۵۴].
- بنابراین، وقتی امّت، قدر پیامبر و امام را نشاسند و وظایف خود را در برابر او انجام ندهند، بلکه اوامر او را نافرمانی کنند، رواست که خداوند، پیشوای ایشان را از آنها جدا کند، تا به خود آیند و در روزگار غیبت او، ارزش و برکت وجود او را دریابند. در این صورت، غیبت امام به مصلحت امام است؛ گرچه آنها ندانند و درک نکنند. بدینسان غیبت آخرین حجت خداوند نماد خشم خداوند بر زمینیان است که با چراغهای هدایت به گونهای ناشایست برخورد کردند[۵۵].
اجرای سنت انبیاء
- خداوند نسبت به پیامبران، سنتهایی برقرار کرده بود که میبایست شبیه آنها در مورد قائم آل محمد (ع) نیز جاری شود. یکی از سنتها، مسئلۀ غیبت پیامبران بود. میبایست پیامبران به امر خداوند، بنابر علتها و مصلحتهایی، مدتی از مردم فاصله بگیرند. این غیبتها گاهی کوتاه مدت و گاهی طولانی بود، در امت اسلامی این مسئله به امام زمان (ع) اختصاص یافت. سدیر صیرفی میگوید: امام صادق(ع) به من فرمود: «برای قائم ما دو غیبت است که زمانش به طول میانجامد". صیرفی میگوید: عرض کردم: چرا؟ آن حضرت فرمود: "خواست خدا چنین است که سنتهای سایر پیامبران نسبت به غیبتشان درباره او اجرا شود... خداوند میفرماید: ﴿لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَنْ طَبَقٍ﴾[۵۶]؛ "همه شما پیوسته از حالی به حالی دیگر منتقل میشوید (تا به کمال برسید)". آنچه که بر سر امتهای پیشین آمده است، بر سر این امت نیز خواهد آمد و این سنت تغییرناپذیر است»[۵۷].[۵۸]
- در نتیجه، یکی از راهکارهایی که در زندگی انبیاء مشاهده میشود استفاده از حالت غیبت است. آنان وظیفه دارند تا مردم را به طرف خدا راهنمایی کرده و دین الهی را به آنان ارائه نمایند. از این رو، باید برای انجام این مسئولیت مهم برنامهریزی مناسب داشته باشند. و چون دشمنان خدا برای نابودی دین حق از هیچ عملی حتی کشتن پیامبران روی گردان نبودند تا صدای دین از بین برود، لذا انبیاء به امر الهی در مواردی از حالت غیبت استفاده میکردند.امامت امام مهدی (ع) در راستای نبوت و رسالت پیام آوران الهی است، و روشن است که خداوند برای ایشان نیز، چنین راهکاری (به علت مشابهت) در نظر بگیرد[۵۹].
آشکار شدن ناتوانی همه مکاتب مدعی اصلاح و عدالت (اتمام حجت)
- با غیبت طولانی ولی الهی، همۀ گروهها، افراد، اندیشهها و نظامها، امکان حکومت بر مردم و مدیریت جامعه را پیدا کرده و ضعف و ناتوانی خود را در ادارۀ جامعه و رفع مشکلات و گسترش عدالت بروز میدهند. این در حالی است که حکومت و ولایت بر مردم، شایسته و بایستۀ اولیای الهی ـ به خصوص دوازده امام معصوم ـ است و خداوند میخواهد بدین ترتیب با مردم اتمام حجت کند و توجّه و خواست آنان را به حکومت معصومان جلب نماید. امام صادق(ع) در این زمینه میفرماید: «ظهور تحقق نمییابد تا اینکه گروهی نماند، مگر اینکه بر مردم حکومت کرده باشد تا کسی نگوید: اگر ما حکومت داشتیم؛ عدالت را (میگستراندیم)! آنگاه قائم به حق و عدل قیام میکند[۶۰].[۶۱]
تمرین ولایتپذیری
- مردم در زمان حضور ائمه(ع) آمادگی پذیرش ولایت انسان کامل را نداشتند و همین امر سبب مهجوریت ائمه(ع) در جامعه و در نهایت شهادت آنها گردید. بنابراین خداوند در عصر غیبت کبری، فرصتی را فراهم کرد تا مردم با اطاعت از نواب عام و بالاخص ولایت مطلقه فقیه، به نوعی ولایتپذیری را تمرین کنند تا برای پذیرش ولایت انسان کامل در عصر ظهور که همان امام زمان(ع) است، آماده گردند. انتظاری که از ابتدای عالم آغاز شده است، تنها با فراهم شدن زمینههای شکوفایی آن خواهد شکفت و این در صورتی است که همۀ انسانها در طلب منجی باشند. انتظار مهدی(ع) در منتظرانش، شوق یاری و همراهی او را ایجاد میکند و به انسان حیات و او را از بیهدفی نجات میدهد و این نه تنها در زندگی فردی منتظر مؤثر است، بلکه در حوزۀ رابطۀ فرد با جامعه نیز تأثیرگذاری مثبتی دارد؛ چراکه شرط ظهور، آمادگی جمعی است و انتظار، جریان مبارکی است که در حیات فرد و اجتماع جاری میشود و در همۀ عرصههای زندگی، رنگ الهی به انسان و حیات او میبخشد. بنابراین وظیفۀ منتظر رنگ خدایی داشتن است که به برکت انتظار در جای جای زندگی فردی و اجتماعی او جلوهگر میشود. با این نگاه، دیگر وظایف بر دوش منتظران سنگینی نمیکند بلکه به عنوان جریان شیرینی به زندگیشان معنا میبخشد[۶۲].
قدرشناسی
- یکی از حکمتها و اسرار مهم غیبت امام مهدی (ع)، توجّه بیشتر مردم به قدر و منزلت آن موعود امتهاست. پس از آن همه قدرناشناسی که نسبت به پدران بزرگوار آن حضرت روا داشتند، او در پس پردۀ غیبت قرار گرفت تا گوهر گرانبهای وجودش، بیشتر مورد توجّه قرار گیرد و هنگام ظهور با پذیرش و استقبال کامل مردم روبهرو شود[۶۳]. انسان عموماً نهادش بر این استوار است، تا هنگامی که به فراق چیزی مبتلا نشود، آن را ارج نمینهد و تا مدتها سرابها او را به خود مشغول نسازند، به چشمۀ حیات عنایت چندانی ندارد. پنهان بودن امام عصر(ع) نیز از این قبیل است که پس از آن همه قدرناشناسیهایی که نسبت به اجدادشان (ع) روا داشتند از میان آدمیان رخ بر تافت و این چنین سرود که: حال که یازده گوهر گرانبها را در هم شکستید، به حرمان آخرینشان گرفتار آیید، تا تنگنای ظلمت ناشی از فراق این چشمه آفتاب، شما را بر آن دارد که به هنگام ظهورش از آن گوهر شبچراغ نور فراوان برگیرید[۶۴].
ارتکاب گناه توسط مردم
- در احادیث گوناگون، ارتکاب گناه توسط مردم، علت عدم درک محضر امام زمان(ع) بیان شده است؛ از جمله آنکه خود ایشان در این باره فرموده اند: «ما را از شما حبس نمیکند، مگر اعمال ناپسندی که از ناحیۀ شما به ما میرسد»[۶۵].[۶۶] و امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «زمین از حجت خدا خالی نمیماند؛ ولی خداوند به دلیل ستم پیشه بودن و زیاده روی انسانها، آنان را از وجود ظاهری حجت خود محروم میسازد»[۶۷].[۶۸]
- پس وجود امام هدایتگر مسلّم است، ولی حضورش در میان مردم باید به دست خود مردم تضمین گردد؛ مردم وظیفه دارند وی را به طور کامل از گزند دشمنان حفظ کنند و غیبت او معلول ستم کاری و اسراف بندگان است[۶۹].[۷۰]
نتیجه گیری
- بنابراین، به طور کلی میتوان گفت امام زمان(ع) دو غیبت دارد: غیبت صغری و غیبت کبری. غیبت صغری مجموعا ۶۹ سال طول کشیده است و پس از آن (از سال ۳۲۹ ه.ق) غیبت کبری آغاز شده است و تاکنون و تا زمانی که بر ما پوشیده است ادامه خواهد یافت. هر چند بر پایۀ برخی روایات، غیبت سری از اسرار الهی است و حکمت آن بعد از ظهور امام مهدی(ع) مشخص خواهد شد؛ اما در برخی دیگر از روایات، به حکمتهایی نظیر حفظ جان امام، تحقق آمادگی جهانی برای قیام حضرت مهدی، اراده و مشیت حق تعالی، عدم بیعت امام با طاغوت، افاضه تدریجی، آزمایش انسانها، فراهم آمدن تمام یاران، خالی شدن صلبهای کافران از مؤمنان، تنبّه مردم به نعمت امام، تادیب انسانها، اجرای سنت انبیاء، اتمام حجت، تمرین ولایتپذیری، قدرشناسی، و ارتکاب گناه توسط مردم اشاره شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک. کرمی، رضا علی، خانواده منتظر امام زمان، ص ۱۸.
- ↑ «لِلْقَائِمِ غَیْبَتَانِ: إِحْدَاهُمَا طَوِیلَةٌ وَ الْأُخْرَی قَصِیرَةٌ...»؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۵.
- ↑ ر.ک. هدایتنیا، فرجالله؛ امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص۳۶۰- ۳۶۳.
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۷۰ ـ ۷۶؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۹۸- ۱۰۷.
- ↑ ر.ک. حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، صص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ - ۱۸۰.
- ↑ ر.ک. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۴۷.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۱۵۸؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص ۹۱.
- ↑ ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۱۲۸-۱۳۴؛ کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵ ـ ۱۱۹.
- ↑ ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵، ۱۱۹؛ خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۵۰.
- ↑ ر.ک. مصباح یزدی، محمد تقی، آفتاب ولایت، ص۱۲۰ – ۱۲۲.
- ↑ «لا بد للغلام من غیبة. فقیل له: و لم یا رسول الله؟ قال: یخاف القتل»؛ بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۹۰، ح ۱.
- ↑ کتاب الغیبه، ص ۱۰۶.
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۷۰ - ۷۶.
- ↑ ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۱۲۸-۱۳۴.
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۷۰ – ۷۶؛ حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، صص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ – ۱۸۰؛ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص۸۹ -۹۴
- ↑ ر.ک. کارگر، حکیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵، ۱۱۹.
- ↑ ر.ک. مصباح یزدی، محمد تقی، آفتاب ولایت، ص۱۲۰ – ۱۲۲؛حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، صص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ – ۱۸۰؛ قرائتی، محسن، شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم، ص ۱۸ – ۱۹؛ محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۳۲؛ کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵، ۱۱۹؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۳۸۸ – ۳۹۱؛ جلالی، غلام رضا، فلسفه غیبت در منابع کلام شیعی، چشم به راه مهدی، ص ۴۰۷ -۴۱۱؛ باقریزاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۴۱-۴۴؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۴۶؛ کریمی، محمد علی، آیا ظهور نزدیک است، ص ۱۴-۲۱؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۲۰۳.
- ↑ ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵، ۱۱۹.
- ↑ «مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلاَّ وَ یَقَعُ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ إِلاَّ اَلْقَائِمُ اَلَّذِی یُصَلِّی خَلْفَهُ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُخْفِی وِلاَدَتَهُ وَ یُغَیِّبُ شَخْصَهُ لِئَلاَّ یَکُونَ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ إِذَا خَرَجَ ذَلِکَ اَلتَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ أَخِیَ اَلْحُسَیْنِ»؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۲.
- ↑ ر.ک. حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، صص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ - ۱۸۰.
- ↑ «کَأَنِّی بِالشِّیعَةِ عِنْدَ فَقْدِهِمُ الثَّالِثَ مِنْ وُلْدِی یَطْلُبُونَ الْمَرْعَی فَلَا یَجِدُونَهُ قُلْتُ لَهُ وَ لِمَ ذَلِکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ لِأَنَّ إِمَامَهُمْ یَغِیبُ عَنْهُمْ فَقُلْتُ وَ لِمَ قَالَ لِئَلَّا یَکُونَ فِی عُنُقِهِ لِأَحَدٍ بَیْعَةٌ إِذَا قَامَ بِالسَّیْفِ»؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.
- ↑ ر.ک. موسوی نسب، جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۲۸-۲۳۰.
- ↑ «وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَیْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ ﴿ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ﴾ إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ لِأَحَدٍ مِنْ آبَائِی (ع) إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّی أَخْرُجُ حِینَ أَخْرُجُ وَ لَا بَیْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِیتِ فِی عُنُقِی»؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۱۶۱ ـ ۱۶۲؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۵۴۴ ـ ۵۴۵.
- ↑ ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۱۲۸-۱۳۴.
- ↑ ر.ک. هرنجی، منصور، انتظار و وظایف منتظران، ص ۳۵-۴۰.
- ↑ ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۱۲۸-۱۳۴.
- ↑ «لا تخلوا الأرض من قائم لله بحجّة امّا ظاهرا مشهورا و امّا خائفا مغمورا لئلّا تبطل حجج الله و بیناته...»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۷.
- ↑ ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵، ۱۱۹.
- ↑ ر.ک. حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، صص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ ـ ۱۸۰.
- ↑ ر.ک. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۴۷.
- ↑ ر.ک. رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۸۳ ال ۸۵.
- ↑ «عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (ع) یَقُولُ إِنَّ لِلْغُلَامِ غَیْبَةً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ قُلْتُ وَ لِمَ ذَاکَ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَقَالَ یَخَافُ وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی بَطْنِهِ وَ عُنُقِهِ ثُمَّ قَالَ (ع) وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ الَّذِی یَشُکُ النَّاسُ فِی وِلَادَتِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ إِذَا مَاتَ أَبُوهُ مَاتَ وَ لَا عَقِبَ لَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ قَدْ وُلِدَ قَبْلَ وَفَاةِ أَبِیهِ بِسَنَتَیْنِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ أَنْ یَمْتَحِنَ خَلْقَهُ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَرْتَابُ الْمُبْطِلُون»؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۶، ب ۳۳، ح ۳۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۵۹، ح ۸.
- ↑ ر.ک. طبسی، نجمالدین، تا ظهور، ج۱، ص ۱۳-۱۹.
- ↑ "هیهات! هیهات! لا یکون فرجنا حتّی تغربلوا ثمّ تغربلوا حتی یذهب الکیدر و یبقی الصفو"؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳
- ↑ «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَنْ یُمَحَّصُوا وَ یُمَیَّزُوا وَ یُغَرْبَلُوا وَ یُسْتَخْرَجُ فِی الْغِرْبَالِ خَلْقٌ کَثِیرٌ»، کافی، ج ۱، ص۳۷۰.
- ↑ ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵، ۱۱۹.
- ↑ «غَیْرَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ أَنْ یَمْتَحِنَ الشِّیعَةَ»؛ الکافی، ج۱ ص۳۳۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۳۴۲.
- ↑ «إِنَّ صَالِحاً(ع)غَابَ عَنْ قَوْمِهِ زَمَاناً وَ کَانَ یَوْمَ غَابَ عَنْهُمْ کَهْلًا مُبْدَحَ الْبَطْنِ حَسَنَ الْجِسْمِ وَافِرَ اللِّحْیَةِ خَمِیصَ الْبَطْنِ خَفِیفَ الْعَارِضَیْنِ مُجْتَمِعاً رَبْعَةً مِنَ الرِّجَالِ فَلَمَّا رَجَعَ إِلَی قَوْمِهِ لَمْ یَعْرِفُوهُ بِصُورَتِهِ فَرَجَعَ إِلَیْهِمْ وَ هُمْ عَلَی ثَلَاثِ طَبَقَاتٍ... إِنَّمَا مَثَلُ الْقَائِمِ(ع)مَثَلُ صَالِحٍ»؛ کمالالدین وتمام النعمة، ج ۱ ـ ۲، ص ۱۳۶ ـ ۱۳۷.
- ↑ ر.ک. هرنجی، منصور، انتظار و وظایف منتظران، ص ۳۵-۴۰.
- ↑ ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵ ـ ۱۱۹.
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرایع، ص ۱۴۷ و همو، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۶۴۱
- ↑ ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵ ـ ۱۱۹؛ حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، صص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ ـ ۱۸۰.
- ↑ ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵، ۱۱۹
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۷۰ ـ ۷۶.
- ↑ «اگر از يكديگر جدا مى بودند، كافرانشان را به عذابى دردآور عذاب مى كرديم.» سوره فتح، آیه ۲۵.
- ↑ «قُلْتُ لَهُ مَا بَالُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع)لَمْ یُقَاتِلْ مُخَالِفِیهِ فِی الْأَوَّلِ قَالَ لِآیَةٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ "لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِیماً"قَالَ قُلْتُ وَ مَا یَعْنِی بِتَزَایُلِهِمْ قَالَ وَدَائِعُ مُؤْمِنُونَ فِی أَصْلَابِ قَوْمٍ کَافِرِینَ فَکَذَلِکَ الْقَائِمُ(ع)لَنْ یَظْهَرَ أَبَداً حَتَّی تَخْرُجَ وَدَائِعُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذَا خَرَجَتْ ظَهَرَ عَلَی مَنْ ظَهَرَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ جَلَالُهُ فَقَتَلَهُمْ»؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۹، ح ۲۲۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۷، ح ۹.
- ↑ ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵ ـ ۱۱۹
- ↑ «وَ کَذَلِکَ الْقَائِمُ(ع)لَمْ یَظْهَرْ أَبَداً حَتَّی تَخْرُجَ وَدَائِعُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذَا خَرَجَتْ ظَهَرَ عَلَی مَنْ ظَهَرَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَتَلَهُم»؛ کمال الدین، ج۲، ص ۶۴۱.
- ↑ ر.ک. باقریزاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۴۱-۴۴.
- ↑ "إِنَّ اللَّهَ إِذَا کَرِهَ لَنَا جِوَارَ قَوْمٍ نَزَعَنَا مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِهِم"؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰.
- ↑ ر.ک. موسوی نسب، جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۲۸-۲۳۰.
- ↑ «وَ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُحِبُّونَّا بِقُلُوبِکُمْ وَ یُخَالِفُ ذَلِکَ فِعْلُکُمْ وَ اللَّهِ مَا یَسْتَوِی اخْتِلَافُ أَصْحَابِکَ وَ لِهَذَا أُسِرَّ عَلَی صَاحِبِکُم»؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۰.
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۴۸-۵۶.
- ↑ «إِنَّ اللَّهَ إِذَا کَرِهَ لَنَا جِوَارَ قَوْمٍ نَزَعَنَا مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِهِمْ»؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰.
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۴۸-۵۶؛ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۹۸ ـ ۱۰۱.
- ↑ «که شما از حالی به حالی دیگرگون میشوید،» سوره انشقاق، آیه ۱۹.
- ↑ «انّ الله عز و جل أبی الّا ان یجری فیه سنن الانبیاء فی غیباتهم و انّه لا بدّ له... من استیفاء مدد غیباتهم: قال الله عز و جل: لَتَرْکبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍای سنّنا علی سنن من کان قبلکم»؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۲؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۶، ح ۲۱۲؛ الخرائج، ج ۲، ص ۹۵۵.
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۷۰ ـ ۷۶.
- ↑ ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۱۸۴-۱۸۶.
- ↑ "ما یکون هذا الامر حتّی لا یبقی صنف من النّاس الا و قد ولّوا علی الناس حتی لا یقول قائل: انّا لو ولّینا، لعد لنا؛ ثمّ یقوم القائم بالحقّ و العدل"؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۴؛ الغیبة، نعمانی، ص ۲۷۴، ح ۵۳.
- ↑ ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵ ـ ۱۱۹؛ باقریزاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۴۱-۴۴؛ حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، صص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ ـ ۱۸۰؛ قرائتی، محسن، جهتنما، ص ۱۸ ـ ۱۹؛ باقریزاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۴۱-۴۴.
- ↑ ر.ک. کریمی، محمد علی، آیا ظهور نزدیک است، ص ۱۴-۲۱.
- ↑ ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵ ـ ۱۱۹.
- ↑ ر.ک. طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص۸۹ -۹۴.
- ↑ «فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ»؛ بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۷۶.
- ↑ ر.ک. قرائتی، محسن، شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم، ص ۱۸ ـ ۱۹.
- ↑ الغیبه، نعمانی، ب۱۰، ح۲.
- ↑ ر.ک. آفتاب مهر، ج۱، ص ۱۲۷-۱۳۰.
- ↑ حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، صص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ ـ ۱۸۰.
- ↑ ر.ک. حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۱۱۸-۱۲۹.