معرفت و شناخت امام مهدی چه ضرورتی دارد؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۶ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۴۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

معرفت و شناخت امام مهدی چه ضرورتی دارد؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / آشنایی با امام مهدی / معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی)
مدخل اصلیشناخت امام مهدی

معرفت و شناخت امام مهدی چه ضرورتی دارد؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ جامع اجمالی

* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخ‌ها ودیدگاه‌های متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده می‌شود:
محدثی عارفی مروجی طبسی موسوی‌نسب صمدی سلیمیان ملکی راد الهامی تونه‌ای

ضرورت شناخت امام

از مهم‌ترین تکالیف مؤمنان، پس از معرفت به خدا و رسول او، معرفت و شناخت امام مهدی(ع) است چون شناخت امام، اساس خداشناسی است و بدون معرفت امام، شناخت خدای متعال ممکن نیست، در همین راستا امام حسین(ع) می‌‌فرماید: «معرفت خدا این است که مردم هر عصر و زمان، امام و رهبر دوران خود را شناسایی کرده، فرمان برداری و پیروی او را واجب بدانند»[۱].

به عبارت دیگر شناخت، زمینه‌‏ساز اعتقاد و ایمان و در نتیجه عمل و تعهّد است. شناخت امام و اعتقاد به او، از اهمیتی ویژه برخوردار بوده و امری واجب برای هرشخص مؤمن و متدین دانسته شده است که پیوندی ناگسستنی با معرفت خدا و پیامبر دارد و زمینه‏‌ساز بینش عمیق در دین و منش درست و پسندیده در زندگی است. همان‏گونه که اطاعت و تبعیت از امام و دوستی او، بایسته و واجب است، شناخت شخصیت و ویژگی‌‏های او نیز ضروری است.

ایمان حقیقی، در سایۀ شناخت خدا و رسول و امامان و امام زمان(ع) و تسلیم بودن در برابر ایشان است[۲]. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «به درستی بهترین و واجب‌ترین فریضه‌ها بر انسان، شناخت پروردگار و اقرار به بندگی او و پس از آن شناخت فرستاده خدا می‌باشد و گواهی دادن به پیامبری او و در مرحله بعد شناختن امامی که به صفت و نامش در حال سختی و راحتی به او اقتدا می‌نمایی»[۳].[۴]

دلایل ضرورت شناخت امام زمان(ع)

دلیل عقلی

ادلۀ عقلی ضرورت شناخت امام عبارت است از:

  1. شناخت امام مقدمه اطاعت: امامت نقش اساسی در حفظ نظام و کمال بشر و حرکت او به سوی خدا و اجرای احکام الهی دارد و اطاعت امر امام، از نظر شرع و عقل واجب است. ازاین‌رو در وجوب شناخت امام ـ بر حسب حکم عقل و شرع ـ جای هیچ‌گونه تردید و شبهه‌ای نیست؛ زیرا مقدمۀ اطاعت است و بدون وجوب آن، اطاعت و نصب امام، بیهوده خواهد بود[۵].
  2. شناخت امام عامل شناخت شخص: به حکم عقل شناخت امام مهدی(ع) لازم و ضروری است، زیرا آن حضرت امامی است که اطاعتش واجب است و کسی که اطاعتش واجب است، صفاتش را باید شناخت تا با شخص دیگری که مقام او را به دروغ و کذب ادعا می‌کند اشتباه نگردد. بنابراین بر همۀ معتقدان به امامت خصوصاً منتظران لازم است تا شناخت صحیحی از امام مهدی(ع) پیدا کنند[۶].

ادله نقلی شناخت امام

ادلۀ نقلی ضرورت شناخت امام عبارت است از:

  1. شناخت امام، عامل شناخت و اطاعت از خداوند: هدف از آفرینش، بندگی خداوند متعال است‌ و اساس و پایه بندگی، شناخت خداست. عالی‌ترین تبلور این معرفت، شناخت پیامبر(ص) و اوصیای اوست. امام حسین(ع) به اصحاب خود فرمود: «ای مردم! همانا خداوند متعال بندگان را نیافرید، مگر برای آنکه او را بشناسند. پس در آن هنگام که او را شناختند، بندگی او را خواهند کرد. و آن هنگام که او را بندگی کردند، با عبادت او از عبادت غیر او بی‌نیاز می‌گردند". شخصی‌ پرسید: "ای پسر رسول خدا! پدر و مادرم به فدایت، معنای شناخت خدا چیست؟" ایشان فرمود: "معرفت خدا عبارت است از اینکه اهل هر زمان امامی را که اطاعتش بر آنان واجب است، بشناسد»[۷].
  2. جلوگیری از انحراف و گمراهی: ضرورت شناخت حضرت مهدی(ع) زمانی احساس می‌شود که انسان‌ها در اثر فاصله گرفتن از امام به فساد و گمراهی کشیده می‌شوند و برای رهایی از این دام خطرناک، راهی جز پیروی از امام نخواهد بود. امام کاظم(ع) می‌فرماید: «امام، حجت بندگان است، هر که او را رها کند، گمراه می‌شود و هر که همراه او باشد، نجات می‌یابد و رستگار می‌شود»[۸].
  3. شناخت امام مقدمۀ سایر معرفت‌ها: تاکید ویژۀ روایات بر معرفت امام بدین سبب است که شناخت امام، کلید باقی معرفت‌ها حتی توحید است؛ زیرا اگرچه معرفت الهی اساس دیگر معارف است، اما تبیین حقایق توحیدی نیز در گرو شناخت امام و پیوند با اوست. به همین دلیل، امام صادق(ع) توصیه فرمود در زمان غیبت قائم، این دعا را زیاد بخوانید: «خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، رسولت را نخواهم شناخت. خدایا! رسولت را به من بشناسان و گرنه حجتت را نخواهم شناخت. خدایا! حجتت را به من بشناسان و گرنه، از دین خود گمراه خواهم شد»[۹]. اگرچه این دعا، معرفت خدا، پیامبر و امام را در پیوندی ناگسستنی معرفی کرده، اما تمرکز اصلی انسان منتظر را بر خواستۀ سوم، یعنی کسب معرفت امام عصر(ع) معطوف نموده است؛ زیرا رشتۀ دیانت و هدایت انسان در گرو معرفت حجت عصر است و آن دو معرفت نیز در سایۀ معرفت امام هستند، با اینکه از نظر رتبه، توحید و نبوت، مقدم بر امامت و ریشۀ آن به شمار می‌روند.
  4. جلوگیری از بطلان عمل (قبولی اعمال): پذیرش و قبولی اعمال و جلوگیری از بطلان عمل، در گرو پذیرفتن ولایت امامان معصوم(ع) است. امام باقر(ع) به زراره فرمود: «اسلام بر پنج چیز بنا نهاده شده: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت. زراره می‌گوید عرض کردم: کدام یک از آنها برتر است؟ امام(ع) فرمود: "ولایت؛ زیرا کلید و حاکم و راهنمای آنها است (...) اگر مردی شب تا صبح را به نماز و روز خود را به روزه سپری کند و تمام ثروت خود را صدقه بدهد و همه ساله به حج برود، اما ولی خدا را نشناخته باشد تا از او پیروی نماید، و تمام کارهایش به راهنمایی او نباشد، هرگز نزد خداوند اجر و ثوابی ندارد و از اهل ایمان نخواهد بود»[۱۰].
  5. فرار از مرگ جاهلیت: در روایاتی که مورد پذیرش شیعه و اهل سنت است، تصریح شده هر کس امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت از دنیا می‌رود. امام باقر(ع) نیز فرمود: «هر کس بمیرد و امامی نداشته باشد، مرگ او مرگ جاهلیت است و هیچ کس در این جهت معذور نیست تا امام خود را بشناسد»[۱۱]. رسول خدا(ص) فرمود: «هر کس منکر قائم از فرزندانم در زمان غیبتش بشود و در همان حال بمیرد، قطعاً به مرگ جاهلیت مرده است»[۱۲].
  6. شناخت امام معیار کفر و نفاق: از نگاه شیعه، این معرفت چنان با اهمیت است که بود و نبود آن، معیار ایمان و کفر شناخته شده و کوتاهی نسبت به آن، مساوی با ضلالت و گمراهی است. امام باقر(ع) به محمد بن مسلم فرمود: «هر کس از این امت صبح کند و تحت ولایت امامی از سوی خدا نباشد، در سرگردانی و تحیر و گمراهی به سر برده است و اگر در آن حالت بمیرد، به مرگ کفر و نفاق از دنیا رفته است»[۱۳].
  7. شناخت امام عامل ورود به بهشت: امیر مؤمنان علی(ع) در این‌باره فرمود: «پیشوایان، مدیران الهی بر مردمند و رؤسای بندگان او هستند. هیچ‌کس ـ مگر شخصی که آنها را بشناسد و آنان نیز او را بشناسند ـ وارد بهشت نخواهد شد. و کسی ـ جز آنکه آنها را انکار کند و آنان نیز او را انکار کنند ـ داخل دوزخ نگردد»[۱۴].[۱۵]

نتیجه‌گیری

در مجموع، اهمیت شناخت امام زمان در موارد زیر خلاصه می‌شود:

  1. شرط اسلام واقعی‏: براساس روایات مختلف، معرفت امام عصر، شرط اسلام است و اگر کسی بدون شناخت امام از دنیا برود، گویا از اسلام واقعی و اصیل بی‌‏بهره بوده است. و شناخت امام زمان، زمانی می‌‏تواند انسان را از مرگ جاهلی دور کند که بتواند به دستورات او پاینده بوده و از ارشادات و هدایت‏‌های او بهره‏‌مند شود.
  2. رسیدن به هدایت واقعی‏: شناخت امام عصر(ع)، چراغ هدایت و رمز دین‏داری است و نتیجه آن، دستیابی به صراط مستقیم، خداشناسی، حق‌‏شناسی و راه کمال و سعادت است.
  3. رسیدن به ثواب یاری او: براساس بعضی از روایات، شناخت امام زمان و باور قلبی به او، باعث نزدیکی هرچه بیشتر انسان به او می‏‌شود. اگر با این معرفت از دنیا برود، از پاداش‌‏های بی‌شماری برخوردار خواهد شد که یکی از آنها درک ثواب یاری امام عصر(ع) در زمان ظهور است؛ یعنی، چنین شخصی، همچون کسی است که در لشکر آن حضرت بوده و یا زیر پرچم او نشسته است[۱۶].

پاسخ‌ها ودیدگاه‌های متفرقه

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «مَعْرِفَةُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ اَلَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طَاعَتُهُ»؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۹.
  2. "لا یکون العبد مؤمنا حتّی یعرف اللّه و رسوله و الأئمّة کلّهم و إمام زمانه و یردّ إلیه و یسلّم له"؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸۰.
  3. مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۷۱.
  4. ر.ک: موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۴۵، ۴۶؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۹۶؛ عارفی، اسحاق، امامت‌پژوهی، ص۸۵؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۷۴؛ کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۶۰، ۶۲.
  5. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۱، ص۱۱۷-۱۱۹.
  6. ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص ۱۴۷؛ موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۴۵، ۴۶؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۹۶.
  7. «أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ مَا خَلَقَ اَلْعِبَادَ إِلاَّ لِیَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اِسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ... مَعْرِفَةُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ اَلَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طَاعَتُهُ»؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۹.
  8. معجم احادیث الإمام المهدی، ج ۴، ص ۱۴۸.
  9. «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ. اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ. اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی»؛ الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۳۴۳؛ مصباح الزائر، ص ۳۱۲.
  10. «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَی خَمْسَةِ أَشْیَاءَ عَلَی الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَایَةِ قَالَ زُرَارَةُ فَقُلْتُ وَ أَیُّ شَیْ‏ءٍ مِنْ ذَلِکَ أَفْضَلُ فَقَالَ الْوَلَایَةُ أَفْضَلُ... أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَیْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِیعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِیعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ یَعْرِفْ وَلَایَةَ وَلِیِّ اللَّهِ فَیُوَالِیَهُ وَ یَکُونَ جَمِیعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ إِلَیْهِ مَا کَانَ لَهُ عَلَی اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ حَقٌّ فِی ثَوَابِهِ وَ لَا کَانَ مِنْ أَهْلِ الْإِیمَانِ ثُمَّ قَالَ أُولَئِکَ الْمُحْسِنُ مِنْهُمْ یُدْخِلُهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ بِفَضْلِ رَحْمَتِهِ»؛ اصول کافی، ج ۲، ص ۱۸.
  11. «مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمَوْتُهُ مِیتَةٌ جَاهِلِیَّةٌ وَ لَا یُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّی یَعْرِفُوا إِمَامَهُم»؛‏ محاسن برقی، ص ۱۵۵.
  12. "مَنْ أَنْکَرَ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدِی فِی زَمَانِ غَیْبَتِهِ فَمَاتَ فَقَدْ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً"؛ کمال الدین،ج ۲، ص ۴۱۲.
  13. «یَا ابْنَ مُسْلِمٍ مَنْ أَصْبَحَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَصْبَحَ تَائِهاً مُتَحَیِّراً ضَالًّا إِنْ مَاتَ عَلَی هَذِهِ الْحَالِ مَاتَ مِیتَةَ کُفْرٍ وَ نِفَاقٍ»؛ الغیبة، نعمانی، ص۱۲۸.
  14. «وَ إِنَّمَا اَلْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اَللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَی عِبَادِهِ وَ لاَ یَدْخُلُ اَلْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لاَ یَدْخُلُ اَلنَّارَ إِلاَّ مَنْ أَنْکَرَهُمْ»؛ نهج البلاغه، ص ۲۱۲، خطبه ۱۵۲.
  15. ر.ک: مروجی طبسی، محمد جواد، بامداد بشریت، ص ۲۹-۳۲؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص ۴۸ – ۵۳؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۹۶؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۷۴؛ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۱، ص۱۱۷-۱۱۹.
  16. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۶۰، ۶۲.
  17. المحاسن، ج۱، ص۱۵۵ - ۱۵۶.
  18. الغیبه، نعمانی، ص۱۲۷.
  19. کفایة الأثر، ص۲۶۳؛ بحار الأنوار، ج۴، ص۵۵. کمتر چیزی که در شناختن امام لازم است، اعتقاد به همطرازی او جز در مقام نبوت با پیغمبر و وراثت او از پیامبر است و اینکه اطاعتش طاعت خدا و رسول است و هماره تسلیم او باشد و (در آنچه نداند) به او رد کند و گفتار او را بگیرد و بداند که امام پس از رسول خدا(ص) علی بن ابی طالب(ع) است و پس از او حسن سپس حسین و سپس علی بن الحسین و آنگاه محمد بن علی و پس از او منم و پس از من فرزندم موسی و پس از او فرزندش علی و بعد از او فرزندش محمد و پس از او فرزندش علی و سپس فرزندش حسن و حجت پایانی از فرزندان حسن است.
  20. الکافی، ج۱، ص۲۰۱.
  21. زاد المعاد، ص۴۲۳؛ مفاتیح الجنان، «دعای عدیله». آن امام قائم که چشم‌ها در انتظار اوست و امیدها به آمدنش دوخته شده، کسی است که جهان هستی به برکت وجودش، باقی و برقرار است.
  22. الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ الغیبه، نعمانی، ص۱۶۶. (بار خدایا! خودت، خودت را بر من بشناسان که اگر خودت را برایم نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت! خدایا! پیامبرت را بر من بشناسان، وگرنه حجتت را نخواهم شناخت! خدایا! حجتت را بر من بشناسان که اگر حجتت را بر من نشناسانی، دینم را رها می‌کنم و گمراه خواهم شد!)
  23. علل الشرایع، ج۱، ص۹؛ بحار الأنوار، ج۵، ص۳۱۲.
  24. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ص373-377.
  25. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۹۶.
  26. اصول کافی، ج ۱ ص ۱۸۰
  27. اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۳
  28. اصول کافی، ج ۱ ص ۱۸۷
  29. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۹۶.
  30. عارفی، اسحاق، امامت‌پژوهی، ص۸۵.
  31. عارفی، اسحاق، امامت‌پژوهی، ص۹۴ - ۹۸.
  32. کفایه الاثر، ص ۱۴۹.
  33. کفایه الاثر، ص ۲۲۳.
  34. معجم احادیث الإمام المهدی، ج ۴، ص ۱۴۸.
  35. مصباح الزائر، ص ۳۱۲.
  36. اصول کافی، ج ۲، ص ۱۸.
  37. مناقب، ال ابی طالب، ج ۱، ص ۳۰۱.
  38. محاسن برقی،ص ۱۵۵، الثقات ابن حبان، ج ۷، ص ۴۹.
  39. کمال الدین ،ج ۲، ص ۴۱۲.
  40. مروجی طبسی، محمد جواد، بامداد بشریت، ص ۲۹-۳۲.
  41. مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۷۱.
  42. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۴۵، ۴۶.
  43. «مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ»؛ الکافی، ج۱، ص۳۷۲.
  44. «يَا ابْنَ مُسْلِمٍ مَنْ أَصْبَحَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَصْبَحَ تَائِهاً مُتَحَيِّراً ضَالًّا إِنْ مَاتَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ مَاتَ مِيتَةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ»؛ الغیبة، نعمانی، ص۱۲۸.
  45. «مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۰۹؛ کفایة الأثر، ص۲۹۶؛ صحیح بخاری، ج۵، ص۱۳؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۲۱ و ۲۲.
  46. مسند احمد، ج۴، ص۹۶؛ العلل الوارده فی الاحادیث النبویه، ج۷، ص۶۳؛ کنز العمال، ج۱، ص۱۰۳ و ج۶، ص۶۵؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۰۳؛ شرح احقاق الحق، ج۱۳، ص۸۵.
  47. تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۵۳۰.
  48. قرب الاسناد، ص۳۵۱.
  49. الامامة و التبصرة، ص۱۰؛ اعلام الوری، ص۴۴۲.
  50. «يا يَحْيى مَنْ بَاتَ لَيْلَةَ لَا يَعْرِفُ فِيهَا إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ بحار الانوار، ج۲۳، ص۷۸.
  51. «وَ أَتَاهُ رَجُلُ فَقَالَ لَهُ مَا أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ مُؤْمِناً وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ كَافِراً وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا فَقَالَ لَهُ قَدْ سَأَلْتَ فَافْهَمِ الْجَوَابَ أَمَّا أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ مُؤْمِناً أَنْ يُعَرِّفَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى نَفْسَهُ - فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ وَ يُعَرِّفَهُ نَبِيَّهُ(ص) فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ وَ يُعَرِّفَهُ إِمَامَهَ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ قُلْتُ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِنْ جَهِلَ جَمِيعَ الْأَشْيَاءِ إِلَّا مَا وَصَفْتَ قَالَ نَعَمْ إِذَا أُمِرَ أَطَاعَ وَ إِذَا نُهِيَ انْتَهَى وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ كَافِراً مَنْ زَعَمَ أَنَّ شَيْئاً نَهَى اللَّهُ عَنْهُ أَنَّ اللَّهَ أَمَرَ بِهِ وَ نَصَبَهُ دِيناً يَتَوَلَّى عَلَيْهِ وَ يَزْعُمُ أَنَّهُ يَعْبُدُ الَّذِي أَمَرَهُ بِهِ وَ إِنَّمَا يَعْبُدُ الشَّيْطَانَ وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا أَنْ لَا يَعْرِفَ حُجَّةَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ شَاهِدَهُ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِي أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَتِهِ وَ فَرَضَ وَلَايَتَهُ قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ صِفْهُمْ لِي فَقَالَ الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِنَفْسِهِ وَ نَبِيِّهِ فَقَالَ ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ أَوْضِحْ لِي فَقَالَ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِي آخِرِ خُطْبَتِهِ يَوْمَ قَبَضَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا - كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ مُسَبِّحَتَيْهِ وَ لَا أَقُولُ كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ الْمُسَبِّحَةِ وَ الْوُسْطَى فَتَسْبِقَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لَا تَزِلُّوا وَ لَا تَضِلُّوا وَ لَا تَقَدَّمُوهُمْ فَتَضِلُّوا "»؛ الکافی، ج ۲، ص ۴۱۴.
  52. «كَيْفَ يَهْتَدِي مَنْ لَمْ يُبْصِرْ وَ كَيْفَ يُبْصِرُ مَنْ لَمْ يُنْذَرْ اتَّبِعُوا رَسُولَ اللَّهِ (ص) وَ أَقِرُّوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اتَّبِعُوا آثَارَ الْهُدَى فَإِنَّهَا عَلَامَاتُ الْأَمَانَةِ وَ التُّقَى وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَوْ أَنْكَرَ رَجُلُ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ وَ أَقَرَّ بِمَنْ سِوَاهُ مِنَ الرُّسُلِ لَمْ يُؤْمِنْ اقْتَصُّوا الطَّرِيقَ بِالْتِمَاسِ الْمَنَارِ وَ الْتَمِسُوا مِنْ وَرَاءِ الْحُجُبِ الْآثَارَ تَسْتَكْمِلُوا أَمْرَ دِينِكُمْ وَ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۱۲.
  53. «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولِكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»؛ الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۳۴۳.
  54. کفایة الاثر، ص۲۹۶.
  55. مسند احمد، ج۴، ص۹۶، علل الدار قطنی، ج۷، ص۶۳، مجمع الزوائد، کنزالعمال، ج۱، ص۱۰۳و ج۶، ص۶۵، تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۰۳، شرح احقاق الحق، ج۱۳، ص۸۵.
  56. تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۵۳۰.
  57. قرب الاسناد، ص ۳۵۱.
  58. الامامة و التبصره، ص۱۰.
  59. کافی، ج۱، ص۳۷۲.
  60. بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۷۸.
  61. کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص ۳۴۳.
  62. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص ۴۸ - ۵۳.
  63. صمدی، قنبر علی، بایسته‌های ظهور، فصلنامه مشرق موعود، ص۱۱۷-۱۴۲.
  64. آیه: ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
  65. .« اول عبادة الله معرفته». شیخ صدوق، توحید، ص ۳۴؛ شیخ طوسی، امالی، ص ۲۲.
  66. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۹.
  67. کافی، ج ۱، ص ۳۴۲.
  68. لطف الله صافی گلپایگانی، پیرامون معرفت امام (ع)، ص ۶۹.
  69. نهج البلاغه، ص ۲۱۲، خطبه ۱۵۲.
  70. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۷۱.
  71. نعمانی، الغیبة، ص ۳۲۹، ح ۲؛ کافی، ج ۱، ص ۳۷۱.
  72. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۱، ص۱۱۷-۱۱۹.
  73. موسوی اصفهانی، محمدتقی، مکیال المکارم، ج۲، ص۱۶۶.
  74. بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۴، ح۳.
  75. ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص ۱۴۷
  76. «لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى يَعْرِفَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ كُلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ وَ يَرُدَّ إِلَيْهِ وَ يُسَلِّمَ لَهُ ثُمَّ قَالَ كَيْفَ يَعْرِفُ الْآخِرَ وَ هُوَ يَجْهَلُ الْأَوَّلَ»؛ کافی، ج۱، ص۱۸۰.
  77. «أَخْبِرْنِي عَنْ مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ مِنْكُمْ وَاجِبَةٌ عَلى جَمِيعِ الْخَلْقِ؟ قال: إِنَّ اللَّهَ -عَزَّ وَ جَلَّ- بَعَثَ مُحَمَّداً(ص) إِلَى النَّاسِ أَجْمَعِينَ رَسُولًا وَ حُجَّةً لِلَّهِ عَلى جَمِيعِ خَلْقِهِ فِي أَرْضِهِ، فَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ بِمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ، وَ اتَّبَعَهُ، وَ صَدَّقَهُ، فَإِنَّ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ مِنَّا وَاجِبَةٌ عَلَيْهِ؛ وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ، وَ لَمْ يَتَّبِعْهُ وَ لَمْ يُصَدِّقْهُ وَ يَعْرِفْ حَقَّهُمَا، فَكَيْفَ يَجِبُ عَلَيْهِ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ وَ هُوَ لَايُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ يَعْرِفُ حَقَّهُمَا؟!»؛ کافی، ج۱، ص۱۸۱.
  78. «كُلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ بِعِبَادَةٍ يُجْهِدُ فِيهَا نَفْسَهُ وَ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْيُهُ غَيْرُ مَقْبُولٍ وَ هُوَ ضَالٌّ مُتَحَيِّرٌ وَ اللَّهُ شَانِئٌ لِأَعْمَالِهِ وَ مَثَلُهُ كَمَثَلِ شَاةٍ ضَلَّتْ عَنْ رَاعِيهَا وَ قَطِيعِهَا فَهَجَمَتْ ذَاهِبَةً وَ جَائِيَةً يَوْمَهَا فَلَمَّا جَنَّهَا اللَّيْلُ بَصُرَتْ بِقَطِيعٍ مَعَ غَيْرِ رَاعِيهَا فَحَنَّتْ إِلَيْهَا وَ اغْتَرَّتْ بِهَا فَبَاتَتْ مَعَهَا فِي رَبْضَتِهَا فَلَمَّا أَنْ سَاقَ الرَّاعِي قَطِيعَهُ أَنْكَرَتْ رَاعِيَهَا وَ قَطِيعَهَا فَهَجَمَتْ مُتَحَيِّرَةً تَطْلُبُ رَاعِيَهَا وَ قَطِيعَهَا فَبَصُرَتْ بِغَنَمٍ مَعَ رَاعِيهَا... وَ كَذَلِكَ وَ اللَّهِ يَا مُحَمَّدُ مَنْ أَصْبَحَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ ظَاهِراً عَادِلًا أَصْبَحَ ضَالًّا تَائِهاً وَ إِنْ مَاتَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ مَاتَ مِيتَةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ اعْلَمْ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ أَئِمَّةَ الْجَوْرِ وَ أَتْبَاعَهُمْ لَمَعْزُولُونَ عَنْ دِينِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ أَضَلُّوا فَأَعْمَالُهُمُ الَّتِي يَعْمَلُونَهَا ﴿كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ»
  79. . کافی، ج۱، ص۳۷۵.
  80. الهامی، داوود، آخرین امید، ص ۱۱-۱۴
  81. انّ قیمة کلّ امری‏ء و قدره معرفته؛ بحار الانوار، ج ۲، ص ۱۸۴
  82. «من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیّة»؛ الغدیر، ج ۱۰، ص ۳۶۰؛ میزان الحکمة، ج ۱، ص ۱۷۱، ح ۸۴۰؛ بحار الانوار، ج ۷۲، ص ۱۳۵
  83. کافی، ج ۱، ص ۳۷۷، ح ۳
  84. اللّهم عرّفنی نفسک فانّک ان لم تعرّفنی نفسک لم اعرف رسولک، اللّهم عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک؛ اللّهم عرّفنی حجّتک فانّک ان لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۳۴۳.
  85. مهدویت پیش از ظهور، ص۶۰، ۶۲.
  86. اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸۰.
  87. اصول کافی، ج ۲، ص ۳۷۷.
  88. غیبة نعمانی، ص ۶۲.
  89. مکیال المکارم، ج ۱، ص ۳۷.
  90. البرهان، ج ۲، ص ۳۴.
  91. کافی، ج ۱، ص ۱۶۳.
  92. کافی، ج ۱، ص ۳۳۷.
  93. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۷۴.