امامت در معارف و سیره حسینی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

امامت و موضوعات و مسائل حول آن از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار است که در هر عصر و زمانی از اعصار حیات اهل بیت(ع) مورد تاکید آن حضرات بوده و معصومین با بیان‌های مختلف، به تبیین مفهوم امامت، و موضوعات آن پرداخته‌اند. عصر امام حسین(ع) نیز از این مسأله مستثنی نبوده و فرمایشات آن حضرت پیرامون امامت با توجه به شرایط سیاسی موجود در آن عصر که منتهی به قیام عاشورا و شهادت حضرت گردید، غالباً در قالب روایات و کلمات پراکنده از ایشان برجای مانده است. بارزترین مباحثی که امام حسین(ع) پیرامون امامت مطرح می‌کند حول سه محور است: ویژگی‌های امام؛ وظایف و مسئولیت‌های امام و وظایف مردم نسبت به امام. تاکید بر حقانیت و افضلیت خویش نسبت به یزید فاسق بر حکومت و رهبری مردم از جمله موضوعات دیگری است که در کلمات آن حضرت قابل مشاهده است.

معناشناسی

معنای لغوی امام و امامت

اهل لغت برای امام معانی مختلفی ذکر کرده‌ و گفته‌اند: امام در معانی پیشوا، پیشرو، مقتدا، قیِّم، مصلح، الگو، طریق و راه اصلی، راهنما[۱] و کسی که همواره مقصود و هدف حرکت و تلاش دیگران قرار گیرد، آمده است[۲]. همچنین به معنای مصلح و سرپرست[۳] و شاقول و ریسمان بنّایی نیز به کار رفته است[۴].[۵]. صرف نظر از اختلافات معنایی واژۀ «امام»، اغلب لغت شناسان (لغویین) امام را از مصدر ائتمام به معنای تقدم و پیشوایی و به معنای چیزی که مورد اقتدا و پیروی قرار گیرد، دانسته‌اند[۶].[۷]

معنای اصطلاحی

علاوه بر اهل لغت، متکلمان اسلامی نیز با اندک تفاوت‌هایی در قیود تعریف، امامت را به ریاست عامه در امر دین و دنیا از باب جانشینی پیامبر (ص) تعریف کرده‌اند[۸].[۹]

حقیقت امامت

نصب الهی

امام حسین (ع) در سخنانی ‌که در سال بعد از مرگ معاویه در حج در‌ جمع‌ حجاج‌ بیان فرمود، ضمن سخنانی بلیغ و شیوا به مسائل‌ اساسی‌ در رابطه با الهی بودن و غیر انتخابی بودن مقام امامت چنین اشاره فرموده ‌اند: «شما را به خدا سوگند مى دهم، آیا مى دانید‌ که‌ پیامبر‌ خدا، او علی(ع)] را روز غدیر خم، بر پا داشت و به‌ ولایتِ‌ او ندا داد و فرمود: حاضر به غایب برساند؟»[۱۰].

در روایت دیگری از امام حسین (ع) چنین نقل شده که فرمود: «پدرم امیر مؤمنان (ع) از پیامبر خدا (ص) از‌ جبرئیل‌ روح‌ الأمین، از خداوند که نام‌هایش پاک و ذاتش باشکوه است چنین خبر‌ داد‌ [که مى‌فرماید]: «منم خداوند یکتایى که خدایى جز من نیست. بندگان من! مرا بپرستید و هر‌ یک‌ از شما که مرا با گواهى خالصانه به یکتایى و یگانگى ام دیدار‌ کند‌، باید بداند که به قلعه من در‌ آمده‌ است‌، و هر کس به قلعه من در آید‌، از‌ عذاب من، ایمن است». گفتند: اى فرزند پیامبر خدا! گواهى خالصانه براى خدا‌، یعنى‌ چه؟ فرمود: «اطاعت از خدا‌ و پیامبرش‌ و پذیرفتن ولایت‌ خاندان‌ پیامبر»[۱۱].

با توجه به این احادیث می‌توان‌ نتیجه‌ گرفت که امام حسین (ع)امامت را مقام و منصبی الهی دانسته و بر آن است که انتصاب امام تنها از‌ جانب خدا است و هرگز‌ امکان‌ ندارد این مقام گزینشی‌ باشد‌، از این رو انتخاب اهل حل و عقد، شورا یا تعیین خلیفه قبلی نمی‌تواند تعیین‌ کننده‌ مقام امامت در شخصی باشند‌[۱۲].

ضرورت امامت

اهمیت‌ و ضرورت شناخت و معرفت نسبت‌ به‌ امام معصوم درحدی است که عدم این شناخت موجب مرگ جاهلیت برای انسان می‌شود‌. در روایتی‌ از امام‌ حسین (ع) و آن حضرت از پدرشان و ایشان از رسول خدا(ص) در‌ باب ضرورت معرفت امام‌ چنین نقل شده که آن حضرت فرموده است: «هر‌ کس‌ بمیرد‌ ولى امامى از فرزندان من نداشته باشد، به مرگ جاهلى مرده است و بدانچه در جاهلیت و اسلامْ عمل کرده است، مؤاخذه مى شود»[۱۳].

وجه استدلال به این حدیث، این‌ است که معرفت امام به عنوان یک تکلیف دینی بر هر مسلمانی واجب است؛ تا آنجا که نشناختن او، اصل ایمان و اسلام را خدشه دار می‌سازد. روشن است که‌ چنین‌ حکم قطعی، مستلزم آن است که زمان، هیچ گاه، فاقد امام نباشد. از این حدیث، نکته دیگری نیز استفاده می‌شود و آن این است که امامت، صرفاً، یک مقام عادی‌ و در‌ حد رهبری سیاسی نیست که عهده‌دار برقراری نظم و امنیت جامعه بشری باشد؛ بلکه مقام امامت، با ایمان و دین مردم ارتباط دارد، تا‌ آن‌ جا که نشناختن او، زندگی‌ انسان‌ را به زندگی جاهلیت پیش از اسلام مبدل می‌سازد. از اینجا روشن می‌شود که جایگاه امامت در جهان بینی اسلامی، همان جایگاه‌ نبوت‌ است. همان گونه که‌ نشناختن‌ پیامبر و عدم اطاعت از او، ایمان و اسلام انسان را مخدوش می‌سازد، نشناختن و عدم اطاعت از امام نیز چنین است. در این صورت، شرایط و صفات امام نیز باید در مرتبه شرایط‌ و صفات‌ پیامبر باشد و این، همان دیدگاه شیعه در مسئله امامت است[۱۴].

امامت چنان از اهمیت و ارزش بالایی برخوردار است که می‌توان گفت بدون معرفت امام شناخت خدای متعال‌، میسور نیست‌. در حقیقت امام‌‌شناسی و معرفت ائمه پایه و اساس خداشناسی است. این یک حقیقت انکار ناپذیر است که امام صادق (ع) از زبان سید‌ الشهدا (ع) نقل فرموده است: آنجا که می‌فرماید: «امام حسین (ع) روزی‌ بر یارانش وارد شد‌ و فرمود‌: «اى مردم! خداوند بزرگِ بِشْکوه، بندگانش را نیافریده، جز براى آنکه او را بشناسند و چون او را شناختند، عبادتش کنند و چون عبادتش کردند، با عبادت او، از عبادت جز او‌، بى نیاز شوند». پس مردى گفت: اى فرزند پیامبر خدا! پدر و مادرم فداى تو! معرفت خدا، یعنى چه؟ فرمود: «شناخت مردم هر عصر نسبت به امامى که اطاعتش بر آنان، واجب‌ است‌»[۱۵].[۱۶]

اقسام امام

«بشربن غالب» به امام حسین(ع) عرض کرد: «معنای این آیه ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ روزی که هر انسانی را با امامش فرا می‌خوانیم[۱۷] چیست؟ حضرت فرمودند: امام دوگونه است: امام هدایت که مردم را به هدایت می‌خواند، و پیشوای گمراهی که به سوی گمراهی دعوت می‌نماید. هر که امام هدایت را اجابت کند او را به بهشت می‌رساند و هر که از پیشوای ضلالت پیروی کند او را به آتش سوق می‌دهد»[۱۸].

شرایط امام

در کلمات مختلف امام حسین(ع) که در مواضع گوناگون از آن حضرت نقل شده، به شرایط و ویيگی‌های امام تصریح شده که بارزترین انها عصمت، علم غیب و افضلیت است. در کنار این شرایط، حضرت شرایط دیگری را نیز برای امام مورد تاکید قرار گرفته است. به عنوان نمونه: حضرت در پاسخ به نامه کوفیان که اظهار کرده بودند بدون امام هستند، فرمود: «... به جان خویش که امام و پیشوا و رهبر مسلمین نمی شود مگر آن کسی که به کتاب خدا عمل کند و انصاف گیرد و مجری حق باشد و خویشتن را خالص کند.»[۱۹].

منصوص بودن از جانب خدا

یکی از شرایط امام، منصوص بودن او از جانب خدای متعال است بدین معنا که بر امامت وی از سوی خدای متعال دلیل روشن و صریحی وجود داشته باشد. امام حسین (ع) در روایتی از پیامبراکرم (ص) این شرط را این گونه بیان می‌فرماید: «بر رسول خدا (ص) وارد شدم در حالی که ایشان در فکر و غمّ بود‌. سبب را پرسیدم. ایشان‌ فرمود‌: فرزندم! جبرئیل بر من فرود آمد و گفت: ای رسول خدا، خداوند علیّ اعلی سلام تو را می‌رساند و می‌فرماید: پیامبری ات را به پایان بردی و روزگارت به پایان رسید، اسم اعظم و میراث علم‌ الهی و آثار دانش پیامبری را به علی بن ابی طالب بسپار؛ زیرا من زمین را جز با عالمی که بندگی من با او دانسته شود و ولایت من با او شناخته شود‌ نگذارم‌ و من پیام رسانی از جهان غیب را از نسل تو نبریده‌ام، چنانکه آن را از نسل پیامبرانی که میان تو و آدم بودند نیز قطع نکردم. پرسیدم: ای رسول خدا‌! بعد‌ از شما چه کسی این مهم را بر عهده می‌گیرد؟ فرمود: پدرت علی بن ابی طالب، برادر و جانشین من ـ و پس از علی، حسن، سپس تو و نه نفر از نسل‌ تو‌ جمعا دوازده امام ـ عهده دار آن خواهید بود...»[۲۰].

دراین روایت امام حسین (ع) با تمسک به سخن پیامبر (ص)امامت را جانشینی پیامبر معرفی نموده که دارای ویژگی هایی همچون نص الهی، داشتن مقام ولایت‌ الهی‌ بر مردم‌ و تبلغ دین و برپا کننده حدود الهی است[۲۱].

عصمت

امام حسین (ع) در پاسخ درخواست مروان از ایشان که آن حضرت را به بیعت با یزید فراخوانده بود، می‌‌فرماید: «ای دشمن خدا از من دور شو که ما از اهل بیت رسول خدا هستیم و تو رجس و پلیدی هستی و ما از اهل بیت پاکیزه ای هستیم که خداوند در باره انها این آیه را بر پیامبرش نازل کرد: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۲۲].[۲۳] در این کلام، امام حسین (ع) خود را از اهل بیتی می‌‌داند که خداوند تطهیرشان کرده و آیه تطهیر را در شانشان نازل فرموده است.

در روایت دیگری از امام حسین(ع) از پدرش امیرالمؤمنین(ع) نقل شده که حضرت فرمود: «در خانه امّ سلمه خدمت رسول خدا(ص) رسیدم، تا اینکه آیه ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا نازل شد، رسول خدا(ص) فرمود: ای علی این آیه در حق تو و در حق دو نوه ام حسن و حسین] و امامان از فرزندان تو نازل شده است...»[۲۴].

علم غیب

یکی از ویژگی‌های مهم و برجسته امام، دارا بودن علم به دین و اخبار و امور غیبی‌ است. متکلمان امامیه معتقدند: امام باید‌ به‌ جمیع احکام شریعت عالم باشد؛ زیرا او حافظ شریعت است و حفظ شریعت بدون‌ آگاهی‌ کامل‌ و جامع از آن ممکن نخواهد بود.

در همین راستا چنین نقل شده که مردى امام حسین (ع) را که آهنگ‌ کربلا‌ داشت، در‌ ثَعلَبیه‌ دید‌. بر او در آمد‌ و سلام داد. امام حسین (ع) از او پرسید: «کجایى هستى؟». گفت: اهل کوفه ام. امام فرمود‌: «هان‌! به خدا سوگند، اى مرد کوفى‌! اگر‌ تو‌ را‌ در‌ مدینه مى دیدم‌، جاى‌ پاى جبرئیل(ع) را در خانه مان و جایگاه نزول او بر جدّمان ‌را به تو‌ نشان‌ مى‌ دادم. اى مرد کوفى! آیا آبشخور علمِ‌ مردم‌، نزد‌ ما‌ باشد‌ و آن‌ گاه، آنها بدانند و ما ندانیم؟! این، نشدنى است»[۲۵].

در روایت دیگری نیز از شخصی به نام جُعَید هَمْدانى که از‌ همراهان امام حسین(ع) در کربلا بود، چنین نقل شده که می‌گوید: «به امام حسین(ع) عرض کردم: فدایت شوم! به چه چیزْ، حکم مى‌کنید؟ فرمود: «اى جُعَید! به حُکم خاندان داوود‌ (ع) حکم مى‌کنیم. پس چون در چیزى در ماندیم، روح القُدُس به ما یاد مى‌دهد»[۲۶]. در این روایت به مهمترین منبع‌ علم‌ امام که روح القدس باشد‌ اشاره‌ شده است[۲۷].

در روایتی که از امام حسین(ع) از قول رسول خدا(ص) نقل شده، آن حضرت ضمن اشاره به تعداد و مصادیق امامان و جانشینان خود، به برخی اوصاف و ویژگی‌هایی که به واسطه خدای متعال در اختیار آن حضرت قرار داده شده و پس از ایشان به دیگر امامان منتقل می‌گردد تصریح کرده است که از جمله آنها علم خاصی است که مشتمل بر آگاهی از اسم اعظم الهی است.

امام حسین(ع) می‌فرمایند: «روزی بر رسول خدا(ص)وارد شدم؛ او را غمناک و در فکر فرو رفته دیدم؛ گفتم: ای رسول خدا چه شده است که در فکر فرو رفته‌اید؟ حضرت پاسخ داد: ای پسرم، همانا جبرئیل نزد من آمد و فرمود: «خداوند بزرگ و برتر به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: همانا رسالت خود را سپری کرده (و دوران زندگی تو به کمال رسیده است)، پس اسم اعظم و میراث علمی و آثار علم نبوت را به علی بن ابی طالب واگذار؛ زیرا زمین را بحال خود رها نمی‌کنم، مگر اینکه همواره عالمی در آن باقی می‌گذارم که به وسیله او راه عبادت و بندگی و سرپرستی و رهبری‌ام شناخته می‌شود... .

گفتم: ای رسول خدا! چه کسی این امر را پس از شما به دست می‌گیرد؟ پاسخ داد: پدرت علی بن ابی طالب که برادر و جانشین من است و بعد از علی(ع)، حسن و سپس تو و نه امام که همه از فرزندان تو هستند، دوازده امام، قدرت را به دست خواهند گرفت. سرانجام قائم ما قیام می‌کند و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد»[۲۸]. شبیه روایت یاد شده به صورت‌های مختلف و متعدد از امام حسین(ع)، نقل شده است[۲۹]. از این روایت و روایات مشابه آن می‌توان جهت اثبات تعداد و مصادیق امامان و نیز برخی شرایط امام همچون علم غیب و همچنین ضرورت نیاز به امام استناد نمود.

افضلیت

امام حسین(ع) در نامه‌ای هم که به اهل بصره می‌‌نویسد به زیبایی شایستگی خود و خاندان اهل بیت(ع) را از هر شخص دیگری نسبت به تصدی منصب امامت و خلافت را تشریح کرده و می‌‌فرماید: «خدا، محمد(ص) را از مخلوق خویش برگزید و به نبوت کرامت داد و او را به پیامبری خویش معین کرد و آنگاه وی را به سوی خویش برد که اندرز بندگان گفته بود و رسالت خویش را رسانیده بود. ما خاندان و دوستان و جانشینان و وارثان وی بودیم و از همه مردم به جای وی، در میان مردم شایسته‌تر؛ اما قوم ما دیگران را بر ما ترجیح دادند که رضایت دادیم و تفرقه را خوش نداشتیم و سلامت را دوست داشتیم، در صورتی که می‌‌دانستیم حق ما نسبت به این کار از کسانی که عهده دار آن شدند، بیشتر بود...»[۳۰].

پیامبر گرامى اسلام(ص) نیز در روایتى به شایستگى امام حسین(ع) براى امامت و رهبرى امّت اشاره فرموده، دلیل آن را شایستگى و بهترین خلق بودن ایشان معرفى کرده و می‌فرماید: «خیرُ الخلقِ بعد اخیه و هو امام المسلمین و حجةٌ على خلقه»[۳۱].

امام حسین(ع) در سخنى جامع، در نامه‌اى به بزرگان بصره مى‌فرمایند: «خداوند محمّد(ص) را پیامبر بر خلقش برگزید... و ما اهل، دوستداران، جانشینان و وارثان او هستیم... مى‌دانیم که ما از کسانى که این امر را بر عهده گرفته‌اند، به این حقى که مستحق آنیم، سزاوارتریم...»[۳۲].

همراهی با حق و حق گویی

یکی دیگر از شرایط لازم در امام همراهی با حق و حقگویی است. امام حسین (ع) ضمن معرفی اهل بیت پیامبر (ص) آنها را نشانه حق معرفی می‌کند‌ که‌ خداوند حق را در‌ دل‌ و زبان آنها جاری ساخته است: «ما، اهل بیت کرامت و معدن رسالتیم و نشانه‌هاى برافراشته حق؛ کسانى که خداوند عز و جل، حق را در دلمان به ودیعت نهاد و زبانمان را به آن، گویا کرد‌. پس‌ به اذن‌ خداى عز و جل به سخن در آمد...»[۳۳].

در روایت دیگری امام حسین (ع)، اهل بیت پیامبر (ص) را محور‌ حق و حق گویان راستین معرفی می‌فرماید: «ما خاندان پیامبر خدا هستیم. حق‌، ‌‌در‌ میان ماست و زبان ما به حق، گویاست»[۳۴].[۳۵]

تعداد امامان اهل بیت (ع)

امام حسین (ع) فرمودند: علی (ع) فرمود: به پیامبر خدا (ص) گفتم: از تعداد امامان (ع)پس از خودت، مرا آگاه کن. فرمود: «ای علی! آنان، دوازده نفرند که نخستین آنان، تویی و آخرین آنها، قائم است»[۳۶].[۳۷]

مصادیق امامان

امام حسین (ع) در مسیر راه کوفه پس از برخورد با سپاه حر در خطابه‌ای که ایراد کرد، چنین فرمود: «ای مردم! اگر تقوای خدا پیشه کنید و حق را برای صاحبانش بشناسید، خدا از شما بیشتر راضی خواهد بود، ما دودمان پیامبریم و به عهده‌داری این امر و ولایت بر شما از دیگران که به ناحق مدعی آنند و در میان شما به ستم و تجاوز حکومت می‌کنند سزاوارتریم»[۳۸].

در کتاب عیون أخبار الرضا (ع) از امام حسین (ع) اینچنین نقل شده است: پدرم علی بن ابی طالب (ع) برایم نقل کرد که پیامبر خدا (ص) فرمود: «هر کس بمیرد، ولی امامی از فرزندان من نداشته باشد، به مرگ جاهلی مرده است و بدانچه در جاهلیت و اسلام عمل کرده است، مؤاخذه می‌شود»[۳۹].

در کتاب الإستنصار از امام حسین (ع) آمده است: پیامبر خدا (ص) فرمود: «من و دوازده نفر از اهل بیتم ـ که نخستینِ آنها علی بن ابی طالب است ـ از اَوتاد (میخ‌های) زمین هستیم که خدا، زمین را به خاطر آنان، از فرو کشیدن ساکنانش نگاه می‌دارد و هر گاه [همه] دوازده نفر از خاندانم بروند، زمین، ساکنانش را فرو می‌بَرَد»[۴۰].

در کتاب کمال‌الدین از امام حسین (ع) نقل شده است: در نهمین فرزند از نسل من، سنّتی از یوسف (ع) و سنّتی از موسی بن عمران (ع) است و او، قائم ما اهل بیت است. خدای ـ تبارک و تعالی ـ، کار او در یک شب، به سامان می‌کند»[۴۱].

از عبداللّه بن عمر نقل شده است: شنیدم که حسین بن علی (ع) می‌فرماید: «اگر از دنیا جز یک روز نمانَد، خدا آن روز را چندان طولانی می‌کند تا مردی از نسل من، قیام کند و دنیا را از انصاف و داد پُر کند، همان‌گونه که از بیداد و ستم پُر شده است. از پیامبر خدا (ص) شنیدم که این چنین می‌فرمود»[۴۲].

در کتاب دلائل الإمامة از امام حسین (ع) نقل شده است: پیامبر (ص) به فاطمه ـ که درودهای خدا بر او باد ـ فرمود: «مهدی، از نسل توست»[۴۳].[۴۴]

حقوق امام (وظایف امت در برابر امام)

بدون شک مردم در قبال امام تکالیف و وظایفی دارند که اگر به آنها عمل کنند هرگز رهبری و حکومت بر آنها به دست ستمکاران و طاغوت‌ها نمی‌افتد[۴۵] در ادامه برخی از وظایف امّت نسبت به امام در کلام امام حسین(ع) بیان می‌گردد.

شناخت امام

امام حسین(ع) در خطبه‌ای خطاب به اصحاب خود پس از بیان اینکه شناخت خدای متعال و عبادت او، فلسفه خلقت است، در پاسخ به یکی از اصحاب که از چگونگی شناخت خدا سوال کرد، فرمود: شناخت خدا به واسطه شناخت امام هر عصری است که اطاعت از او بر همگان واجب شده است[۴۶].

وجوب اطاعت از امام

امام حسین (ع) در روایتی می‌فرماید: «خداوند تبارک و تعالى همه آداب را به پیامبرش آموخت و چون آنها را استوار کرد، کار را به او‌ وا‌ نهاد‌ و فرمود: «آنچه را پیامبر برایتان آورده، بگیرید و آنچه‌ را‌ از آن باز داشته، رها کنید». بى گمان، پیامبر خدا، همان آدابى را که آموخته بود، به على یاد‌ داد‌ و چون‌ على آنها را استوار ساخت، کار (ولایت) را به او‌ وا نهاد و فرمود: هر که من مولاى اویم، پس على، مولاى اوست». [۴۷].

دراین روایت دو نکته مهم وجود دارد‌:

یکی‌ اینکه‌ خداوند همه آداب را به پیامبرش می‌آموزد و امر را به او‌ می‌سپارد.از این رو امام حسین (ع) به قرآن استناد می‌کند که خداوندامر فرموده هرچه را پیامبر برایتان‌ آورده‌ بگیرید‌ وغیر آن را رها کنید.

دیگر اینکه می‌فرماید: «پیامبر نیز آداب را به‌ علی‌(ع) می‌دهد و ولایت را به اومی سپارد و می‌فرماید هرکه من مولای اویم علی مولای اوست‌». آنچه‌ از‌ این بیان برداشت می‌شود این است که ولایت علی (ع) مصداق آیه ﴿مَآ ءَاتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُواْ است. پس‌ طبق‌ این‌ روایت شایستگی‌هایی که خدا به پیامبرش داده او آنها را به علی (ع) می‌بخشد‌ و اینها در راستای یکدیگرند؛ زیرا شایسته نیست باوجود فرد برتری که رسول خدا امر‌ به‌ ولایت‌ او کرده مردم شخص ‌دیگری را انتخاب کنند؛ چراکه امامت واقعیتی است در وجود امام که مردم‌ توانایی‌ شناخت آن را ندارند و فقط باید از طریق خدا به مردم معرفی‌ شود‌.

امام حسین(ع)، آن گاه که معاویه ایشان را به خطبه خواندن بر منبر فراخواند، فرمود: «ما حزب خدا و عترت پیامبر اکرم و یکی از دو ثقل یا گوهر گرانبهایی هستیم که رسول خدا ما را در کنار کتاب خدا قرار داد پس از ما اطاعت کنید که اطاعت و پیروی از ما واجب شده است؛ چراکه اطاعت ما در کنار اطاعت خدا و پیامبر قرار گرفته آنجا که خدای متعال می‌فرماید: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۴۸].[۴۹]

از امام صادق(ع) نقل شده که روزی "عبد الله بن شداد بن هادی" به شدّت بیمار شده و تب داشت، او را خدمت امام حسین(ع) بردند. با اشاره‌ای از امام(ع) «تب شدید» از بدن بیمار، رخت بربست و سلامت را بازیافت. بیمار در حالی که تشکر می‌کرد گفت: از لطف و محبت شما بحق خشنود شدم و دیدم که تب به فرمان شما از من دور شد. امام حسین(ع) فرمود: سوگند به خدا، خداوند هیچ پدیده‌ای را نیافرید جز آنکه آن را به اطاعت ما، فرمان داد[۵۰].

منابع

پانویس

  1. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۲۱؛ ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۵؛ راغب، حسین بن محمد، المفردات، ص۸۷.
  2. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷.
  3. ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج ۱۲، ص۲۵.
  4. ابن فارس، محمد، معجم مقاییس اللغة، ج ۱ ص۲۹؛ ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج ۱۲ ص۲۵ و ۲۶؛ صاحب ابن عباد، المحیط فی اللغة، ج ۱۰، ص۴۶۱.
  5. ر.ک: عالمی، سید محمد، بررسی تعریف امامت در مدرسه بغداد، ص۱۲؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۲۳.
  6. نک: طریحی، فخرالدین بن محمدعلی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۴؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۷؛ ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ص۳۳.
  7. اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی».
  8. نک: عضدالدین ایجی، المواقف فی علم کلام، ص۶۰۳؛ قوشچی، شرح تجرید، ص۴۷۲؛ میثم بن علی بن البحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۴.
  9. مختاری مازندرانی، محمد حسین، ‌امامت و رهبری، ص۳۰؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۲۵-۳۳.
  10. «أنشُدُکُمُ اللّهَ، أتعلَمونَ أنَّ رَسولَ اللّه نَصَبَهُ‌ یَومَ‌ غَدیرِ‌ خُمٍّ، فَنادى لَهُ بِالوِلایَهِ و قالَ: «لِیُبَلِّغِ الشّاهِدُ الغائِبَ»؟» سلیم ابن‌ قیس، ص ۷۸۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۳، ص۱۸۱.
  11. «أخبَرَنی جَبرَئیلُ الرّوحُ الأَمینُ عَنِ اللّهِ‌ تَقَدَّسَت‌ أسماؤُهُ وجَلَّ وَجهُهُ، قالَ: أنَا اللّهُ لا إلهَ إلّا أنَا؛ عِبادی فَاعبُدونی، وَلیَعلَم‌ مَن‌ لَقِیَنی‌ مِنکُم بِشَهادَهِ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ مُخلِصا بِها أنَّهُ قَد دَخَلَ حصنی، ومن دَخَلَ‌ حِصنی‌ أمِنَ عَذابی. قالوا: یَا بنَ رَسولِ اللّهِ، وما إخلاصُ الشَّهادَهِ للّهِ؟ قالَ: طاعَهُ‌ اللّهِ‌ ورَسولِهِ‌، ووِلایَهُ أهلِ بَیتِهِ»، شیخ طوسی، الامالی، ص۵۸۹.
  12. محمد رنجبر حسینی، عصمت عدل پیوست، تبیین آموزه امامت در احادیث حسینی.
  13. «بإسناده عن الحسین بن علیّ:حَدَّثَنی أبی عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ قالَ: «قالَ‌ رَسولُ‌ اللّهِ: مَن ماتَ ولَیسَ لَهُ إمامٌ‌ مِن‌ وُلدی‌ ماتَ‌ میتَهً‌ جاهِلِیَّهً، ویُؤخَذُ بِما‌ عمِلَ‌ فی الجاهِلِیَّهِ وَالإِسلامِ»» صدوق، ابن بابویه،عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۵۸
  14. ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۵۸.
  15. «عن أبی عبد اللّه [الصادق] خَرَجَ الحُسَینُ‌ بنُ‌ عَلِیٍّ‌ عَلى أصحابِهِ فَقالَ: أیُّهَا النّاسُ! إنَّ اللّه َ جَلَّ ذِکرُهُ ما خلَقَ العِبادَ إلّا لِیَعرِفوهُ، فَإِذا عَرَفوهُ عَبَدوهُ‌، ‌‌فإِذا‌ عبَدوهُ استَغنَوا بعِبادَتِهِ عن عبادَهِ مَن سِواهُ. فَقالَ لَه رَجُلٌ: یَابنَ رَسولِ اللّه‌ ِ بِأَبی‌ أنتَ‌ واُمّی، فَما مَعرِفَهُ اللّه ِ؟ قالَ: مَعرِفَهُ أهلِ کُلِّ زَمانٍ إمامَهُمُ الَّذی یَجبُ علَیهِم طاعَتُهُ»، مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵، ص۳۱۲.
  16. محمد رنجبر حسینی، عصمت عدل پیوست، تبیین آموزه امامت در احادیث حسینی.
  17. سوره اسراء، آیه ۷۱.
  18. مقتل الحسین، خوارزمی، ج۱، ص۲۲۰ و ر.ک: فتوح، ابن اعثم کوفی، ج۵، ص۷۷.
  19. محمد بن جریر طبری ، تاریخ طبری ، ترجمه ابوالقاسم پاینده ، چاپ سوم (اساطیر، تهران ، ۱۳۶۹)، ج ۷، ص ۲۹۲۴.
  20. «دَخَلتُ عَلى رَسولِ اللّهِ (ص) وهُوَ متَفَکِّرٌ مَغمومٌ، فَقُلتُ: یا رَسولَ‌ اللّهِ‌! مالی أراکَ‌ مُتَفَکِّرا؟ قالَ: یا بُنَیَّ! إنَّ الرّوحَ الأَمینَ قَد أتانی، فَقالَ: یا رَسولَ اللّهِ! العَلِیُّ الأَعلى یُقرِئُکَ السَّلامَ‌ ویَقولُ لَکَ: إنَّکَ قَد قَضَیتَ نُبُوَّتَکَ وَاستَکمَلتَ أیّامَکَ، فَاجعَلِ الاِسمَ الأَکبرَ‌ ومیراثَ‌ العِلمِ‌ وآثارَ عِلمِ النُّبُوَّهِ عِندَ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ(ع)، فَإِنّی لا أترُکُ الأَرضَ إلّا وفیها عالِمٌ ‌‌یُعرَفُ‌ بِهِ طاعَتی ویُعرَفُ بِهِ وِلایَتی، فَإِنّی لَم أقطَع عِلمَ النُّبُوَّهِ مِنَ الغَیبِ من‌ ذُرِّیَّتکَ‌ کَما‌ لَم أقطَعها مِن ذُرِّیّاتِ الأَنبیاءِ الَّذینَ کانوا بَینَکَ وبَینَ أبیکَ آدَمَ»»، مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۴۵‌.
  21. محمد رنجبر حسینی، عصمت عدل پیوست، تبیین آموزه امامت در احادیث حسینی.
  22. «خدا فقط مى‏ خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند» سوره احزاب، آیه۳۳
  23. کوفی احمد بن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۷.
  24. کفایة الأثر فی النص على الأئمة الاثنی عشر، الخزاز القمی الرازی، ص۱۵۶.
  25. «لَقِیَ رَجُلٌ الحُسَینَ بنَ‌ عَلِیٍّ‌(ع) فی الثَّعلَبِیَّهِ وهُوَ یُریدُ کَربَلاءَ، فَدَخَلَ‌ عَلَیهِ فَسَلَّمَ عَلَیهِ، فَقالَ‌ لَهُ‌ الحُسَینُ(ع): من أیِّ البلادِ أنتَ‌؟ قالَ‌: مِن أهلِ الکوفَهِ. قالَ: أما وَاللّهِ یا أخا أهلِ الکوفَهِ، لَو لَقیتُکَ بِالمَدینَهِ‌ لَأَرَیتُکَ‌ أثَرَ جَبرَئیلَ(ع) مِن‌ دارِنا‌ ونُزولِهِ‌ بِالوَحیِ عَلى جَدّی‌، یا‌ أخا أهلِ الکوفَهِ، أفَمُستَقَى‌ النّاسِ‌ العلمَ من عِندِنا؛ فعَلِموا وجَهِلنا؟! هذا ما لا یَکونُ» حسن صفار، بصائر الدرجات، ج۲، ص۱۲؛ کلینى، کافی، ج۱، ص۳۹۸.
  26. «وکانَ مِمَّن خرَجَ مَعَ الحُسَین بِ کَربَلاءَ، قالَ: قُلتُ لِلحُسَینِ: جُعِلتُ‌ فِداکَ بِأَیِّ شَیءٍ تَحکُمونَ؟ قالَ: یا جُعَیدُ نَحکُمُ بِحُکمِ آلِ داوُدَ، فإِذا عیینا عَن شَیءٍ تَلَقّانا بِهِ روحُ القُدُسِ». صفار، بصائر الدرجات، ج۲، ص۴۵۲
  27. محمد رنجبر حسینی، عصمت عدل پیوست، تبیین آموزه امامت در احادیث حسینی.
  28. عوالم، بحرانی، ج۱۵، ص۲۲۷؛ و ر.ک: بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۴۵.
  29. مجلسی محمد باقر، بحارالانوار، ج۳۶، ص۲۵۵؛ عوالم، بحرانی، ج۱۵، ص۲۲۲ و ۲۳۰؛ ر.ک: اثباة الهداة، حرّعاملی، ج۲، ص۵۴۵؛ ر.ک: عیون اخبار الامام رضا(ع)­­، ج۱، ص۶۰، ح۲۵؛ اثباة الهداة، ج۳، ص۱۳۳.
  30. محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ص۲۹۳۰.
  31. گروه نویسندگان، کلمات الامام الحسین، قم، دارالمعروف، ۱۳۷۳، ص۱۲.
  32. محمد بن جریر طبرى، همان، ص۲۴۰ / المقرم، همان، ص۱۵۹ / محمدباقر مجلسى، همان، ص۳۴.
  33. «... عَلِمتَ أنّا أهلُ بیتِ الکَرامهِ ومَعدِنُ الرِّسالَهِ، وأعلامُ الحَقِّ الَّذینَ أودَعَهُ اللّهُ عز و جل قُلوبَنا، وأنطَقَ بِهِ ألسِنَتَنا، فَنَطَقَت بِإِذنِ اللّهِ عز و جل،..» مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴‌، ص۳۱۲.
  34. ««إنا أهلُ بیتِ رَسولِ‌ اللّهِ‌، وَالحَقُّ‌ فینا، وبِالحَقِّ تَنطِقُ ألسِنَتُنا» تفسیر فرات الکوفی، ج۵، ص۱۷.
  35. محمد رنجبر حسینی، عصمت عدل پیوست، تبیین آموزه امامت در احادیث حسینی.
  36. «قُلْتُ لِرَسُولِ اللَّهِ (ص) أَخْبِرْنِي بِعَدَدِ الْأَئِمَّةِ بَعْدَكَ فَقَالَ يَا عَلِيُّ هُمُ اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ‏ أَنْتَ‏ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ»، الأمالی، صدوق، ص۷۲۸، ح۹۹۸.
  37. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۴۱.
  38. الارشاد، ج۲، ص۷۹.
  39. «حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مِنْ وُلْدِي مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ يُؤْخَذُ بِمَا عَمِلَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ وَ الْإِسْلَامِ»، عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۵۸، ح۲۱۴.
  40. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ إِنِّي وَ اثْنَيْ عَشَرَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (ع) أَوْتَادُ الْأَرْضِ الَّتِي أَمْسَكَهَا اللَّهُ‏ بِهَا أَنْ‏ تَسِيخَ‏ بِأَهْلِهَا فَإِذَا ذَهَبَ الِاثْنَا عَشَرَ مِنْ أَهْلِي سَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا»، الاستبصار، ص۸.
  41. «فِي التَّاسِعِ مِنْ وُلْدِي سُنَّةٌ مِنْ يُوسُفَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ (ع) وَ هُوَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ يُصْلِحُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمْرَهُ‏ فِي‏ لَيْلَةٍ وَاحِدَةٍ»، کمال الدین، ص۳۱۷، ح۱؛ إعلام الوری، ج۲، ص۲۳۰.
  42. «سَمِعْتُ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ (ع) يَقُولُ‏ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ‏ اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً كَذَلِكَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) يَقُولُ‏»، کمال الدین، ص۳۱۸، ح۴؛ إعلام الوری، ج۲، ص۲۳۱.
  43. «أَنَّ النَّبِيَّ (ص) قَالَ لِفَاطِمَةَ (س): الْمَهْدِيُ‏ مِنْ‏ وُلْدِكَ‏»، دلائل الإمامة، ص۴۴۴، ح۴۱۷.
  44. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۴۰ ـ ۹۴۲.
  45. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۹۰.
  46. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ(ع) قَالَ: خَرَجَ اَلْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ اَلْعِبَادَ إِلاَّ لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اِسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَنْ سِوَاهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَمَا مَعْرِفَةُ اَللَّهِ قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ اَلَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ»، صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۹.
  47. «إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتعالى أدَّب نَبِیَّهُ الآدابَ کُلَّها، فَلَمَّا استَحکَمَ الأَدَبُ‌ فَوَّضَ‌ الأَمرَ إلَیهِ فَقالَ: مَآ ءَاتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُواْ إنَّ رَسولَ اللّه (ص) أدَّبَ عَلِیّا بِتِلکَ الآدابِ الَّتی أدَّبَهُ بِها، فلَمَّا استَحکَمَ الآدابُ کُلُّها فَوَّضَ الأَمرَ‌ إلَیهِ‌، فَقالَ‌: «مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَولاهُ‌»» تفسیر فرات کوفی‌،ج۲: ص۴۲۸
  48. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  49. محمد بن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۴۴، حدیث ۴۵.
  50. رجال کشی، شیخ طوسی، ج۱، ص۲۹۸.