آیات مهدوی در قرآن کدامند و چگونه باید به آنها استدلال کرد؟ (پرسش)
آیات مهدوی در قرآن کدامند و چگونه باید به آنها استدلال کرد؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / آشنایی با معارف مهدویت / مهدویت در اسلام / مهدویت در قرآن |
تعداد پاسخ | ۳ پاسخ |
آیات مهدوی در قرآن کدامند و چگونه باید به آنها استدلال کرد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵ ج۲» در اینباره گفته است:
«با توجه به فراوانی آیات مربوط به مهدویت در قرآن کریم برای رعایت اختصار به توضیح چند آیه بسنده میشود:
۱. غلبه اسلام بر جمیع ادیان: ﴿يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ* هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴾[۱].
واژه "یظهره" فعل مضارع از باب اِفعال است که وقتی همراه با "عَلَی" میآید، به معنای "یغلبه" (غلبه و برتری دادن) است. خداوند در این آیات اشاره میکند که دشمنان دین و حقیقت میخواهند نور خدا ر خاموش کنند؛ در حالی که خداوند نور خود را کامل میکند و تلاشهای آنان ره به جایی نمیبرد. خداوند وقتی از اراده دشمنان برای خاموشی نور خدا و نابودی دین خبر میدهد، تنها از جلوگیری این اراده خبر نمیدهد و نمیگوید: ما نمیگذاریم آنان نور خدا را خاموش کنند؛ بلکه از اتمام نور سخن میفرماید: خدا این نور را تمام میکند. سپس به روشنی میگوید: خدا رسولش را با هدایت (دلایل روشن و برهانهای آشکار) و دین حق (آیینی که اصول و فروعش همه بر اساس واقعیت و حقیقت است) فرستاد. نتیجه چنین هدایت و دینی که با خود دلایل شفاف و مطالب حق و درست به همراه دارد، پیروزی بر همه مکاتب و آیینهای دیگر است که خداوند آن را اراده کرده است.
ضمیر "ه" در "لیظهره" به دین برمیگردد؛ چرا که ظاهر عبارت غلبه دین است نه غلبه شخص به باید بین غالب و مغلوب تناسب و هم سنخی باشد. غلبه اسلام بر دیگر ادیان، هم از نظر منطق و استدلال است و هم از نظر غلبه عینی و عملی؛ یعنی، روزی فرا میرسد که اسلام با پشتوانه عظیم معرفتی و آموزههایی که دارد، بر همه ادیان غالب میشود و نفوذ ظاهری و حکومت دین مقدس اسلام بر جهان سایه میافکند و همه را تحت الشعاع خود در قرار میدهد. گفتنی ست: خداوند در سه جای قرآن عبارتی بسیار شبیه به هم آورده که نشان دهنده اهمیت مطلب و حتمی الوقوع بودن این رویداد بزرگ (غلبه اسلام) است. به علاوه که خداوند در آخر آیه ۲۸ سوره فتح از عبارت ﴿وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا ﴾ استفاده کرده است که شاهِد تحقیق این واقعیت و گواه بر آن، خود خداوند است. با توجه به اینکه چنین امری هنوز رخ نداده است، این خبر و مسلم و قطعی و یکی از آموزههای دین مقدس اسلام است. قیامی که نتیجهاش نابودی شرک و گسترش دین اسلام در همه جای کرده زمین است. محمد بن فضیل میگوید: از امام کاظم (ع) درباره قول خداوند ﴿لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ ﴾[۲].
ابوبصیر میگوید: از امام صادق (ع) درباره آیه ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾[۳]. پرسیدم، فرمود: "وَ اللَّهِ مَا نَزَلَ تَأْوِيلُهَا بَعْدُ وَ لَا يَنْزِلُ تَأْوِيلُهَا حَتَّى يَخْرُجَ الْقَائِمُ (ع) فَإِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ لَمْ يَبْقَ كَافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَ لَا مُشْرِكٌ بِالْإِمَامِ إِلَّا كَرِهَ خُرُوجَهُ حَتَّى لَوْ كَانَ كَافِرٌ أَوْ مُشْرِكٌ فِي بَطْنِ صَخْرَةٍ لَقَالَتْ يَا مُؤْمِنُ فِي بَطْنِي كَافِرٌ فَاكْسِرْنِي وَ اقْتُلْهُ"[۴].
پس مراد از ظهور و غلبه دین، برتری در زمین است؛ به گونهای که دیگر جایی برای شرک باقی نمیماند. به عبارت دیگر، هر چه زمان بیشتر میگذرد و جوامع بشری هم نزدیکتر و از حال هم آگاهتر میشود و واقعیت "دهکده کوچک جهانی" ملموستر میگردد. نیاز به وجود یک مدیر و حاکم عادل و حکیم، با دانایی و توانایی مافوق بشری و با قانونی جامع و کامل، برای سعادت و کمال مادی و معنوی انسانها، بیش از پیش آشکار میشود؛ چرا که پراکندگی و کوتاهنگری قوانین بشری، با حاکمانی خودسر، خودخواه و هوسران، روز به روز بر سقوط ارزشها و حذف امنیت و آرامش این دهکده کوچک افزوده و هراس از آیندهای تاریک و مبهم را افزایش داده است و انتظار یک منجی و مصلح عدالت گستر را در قلبهای مضطرب و نگران، افزون ساخته است. خداوندِ آگاه به سرّ و نهان بشر، برای این روز تدبیری اندیشیده و برنامهریزی کرده است و آن تدبیر چیرگی دین اسلام و آموزههای گران سنگ آن بر همه ادیان به دست رادمردی الهی است تا بشر با او از گرداب تباهی، فقر، تبعیض و فساد رهایی یابد.
۲. خلافت مؤمنان، وعده الهی: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴾[۵]؛ خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده است که حتماً آنان را در این زمین جانشین [خود] قرار دهد؛ همانگونه که کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین خود قرار داد. و آن دینی که برایشان پسندیده است، به سودشان مستقر میکند، و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند و هر کس پس از آن به کفر گراید، آنانند که نافرمانند.
این آیه خطاب به امت [[[پیامبر]]]] بوده و خداوند در آن از تعبیر وعده استفاده کرده است و وعدههای خدا تخلف بردار نیست. بنابراین، مفاد آن این میشود که خداوند، به گروهی از امت پیامبر اسلام وعده "استخلاف" روی زمین را داده است. تغییر خطاب در آیه از غایب (وعد الله) به متکلم وحده (یعبدوننی) و استفاده از عبارت نکره "شیئاً" در سیاق نفی که مفید عموم است، هر دو به خوبی بر از بین رفتن شرک به طور کامل و حاکمیت توحید دلالت دارد.
اکنون جای این پرسش است که: منظور خداوند از این وعده، شامل چه افرادی میشود؟ برخی از مفسران معتقدند: آیه عمومیت دارد و در نتیجه آن چنین است که در هر زمان، که پایههای ایمان و عمل صالح در میان مسلمانان مستحکم شود؛ آنان دارای حکومتی ریشه دار و پرنفوذ خواهند شد. البته بیشک، حکومت حضرت مهدی (ع) مصداق کامل این آیه است.[۶].
از ظاهر آیه استفاده میشود که آیه مربوط به برخی از افراد امت اسلام است و اینان دارای مجتمعی صالح خواهند بود. این جامعه دارای دین مرضیّ خدا بوده و دین اسلام به گونهای در جامعه برقرار میگردد که تزلزلی در آن راه نخواهد یافت و امنیت به گونهای در آن اجتماع به وجود میآید که دیگر از هیچ دشمنی (خارجی، داخلی، علنی و پنهانی) نمیترسند [چرا که همه زمینههای خوف از بین میرود و لذا خوف تبدیل به امنیت میشود]. این چنین امنیتی است که جای امتنان دارد؛ چرا که آیه در مقام امتنان و منت گذاشتن بر مردم است و امتنان وقتی مناسب و پذیرفتنی است که جامعه از هر جهت در امان بوده و آزادی برای همه باشد.در این جامعه اخلاص در عبادت عمومیت پیدا میکند و بنیان هر کرامتی غیر از تقوا منهم میشود. این جامعه با این صفات تاکنون به وجود نیامده است. پس اگر مصداقی داشته باشد، در روزگار امام مهدی (ع) میباشد و حق مطلب این است که اگر واقعاً بخواهیم حق معنای آیه را به آن بدهیم، آیه جز با اجتماعی که با ظهور حضرت مهدی (ع) تشکیل میشود، قابل انطباق با هیچ مجتمعی نیست[۷].
۳. بندگان صالح وارثان زمین: ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ ﴾[۸] و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد. همه مفسران بر این باورند که خداوند تعالی در این باره به کتابهای انبیا اشاره دارد و میفرماید: در کتابهای پیامبران نوشتهایم که زمین را بندگان صالح به ارث میبرد. البته در این اختلاف شده که: آیا خداوند در همه کتابهای پیامبران به این آیه اشاره کرده است یا در بعضی از آنها؟ گروهی میگویند: مراد از زبور همان کتاب حضرت داوود است و مراد از "ذکر". تورات حضرت موسی. برخی دیگر مراد از "ذکر" را قرآن کریم میدانند (البته با توجه به اینکه در خود قرآن، کلمه ذکر برای قرآن آمده است). در این صورت مراد از کلمه "بعد" در آیه، بعد بودن از جهت رتبه است، نه زمان.
کلمه "ارض" وقتی به صورت مطلق و بدون قرینه میآید، همه کره زمین را در برمیگیرد و مراد از "وراثتِ زمین" این است که سلطه بر منافع و استفاده از آنها از دیگران، به بندگان صالح منتقل شده و برکات زندگی نصیب ایشان و مختصّ آنان خواهد شد. امام باقر (ع) میفرماید: و قوله ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ﴾ قال: اَلکُتُبُ کُلُّها ذِکر، وَ ﴿أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ ﴾[۹]؛ مراد از کلمه "ذکر" در ﴿وَلَقَد کَتَبنا﴾ همه کتابهای]پیامبران[است. و مراد از ﴿اَنّ الاَرضَ...﴾، قائم و یاران او میباشد. از روایت بالا استفاده میشود که این وعده الهی در همه کتابهای آسمانی بیان شده است.
۴. وراثت و پیشوایی مستضعفان خواست خدا: ﴿وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ﴾[۱۰]؛ و میخواهیم کسانی که در آن سرزمین فرو دست شده بودند، منت نهیم و آنان را پیشوایان [[[مردم]]] گردانیم و ایشان را وارث [[[زمین]]] کنیم.
هر چند ظاهر آیه بیان یک قسمت از حوادث روزگار قوم بنی اسرائیل و حضرت موسی (ع) است؛ ولی میدانیم که خداوند از گفتن این داستانها هدف دارد و گویا میخواهد بگوید: مستکبران و زورمنداران ادامه حیات و حکومت خود را در استثمار مستضعفان میدانند و به دنبال آنند که به گونهای از آنان بهرهکشی کنند و در نهایت آنها را از هستی و حیات مناسب محروم سازند؛ ولی اراده خداوند بر خلاف خواست قدرتمندان است و به بندگان خود کمک میکند. لذا در اینجا از فعل مضارع بهره گرفته که دلالت به استمرار دارد و میگوید: اراده دائمی و سنت ما چنین است که به مستضعفان (لایق) کمک کنیم.
این آیه بشارتی است برای همه حق پرستان و عدالت خواهان که حکومت ظلم و جور دائمی نیست و در نهایت، پیروزی برای رنج دیدگان خواهد بود. بیشتر از هر چیز دیگر، این آیه، به حکومت جهانی و انقلاب نورانی حضرت مهدی (ع) مربوط میشود، و قیام امام زمان (ع)، مصداق اصلی و کامل و تمام آن قرار میگیرد. امام علی (ع) درباره این آیه فرمود: «هم آل محمد يبعث الله مهديهم بعد جهدهم فيعزهم و يذل عدوهم»[۱۱]؛ این افراد خاندان پیامبرند که خداوند مهدی آنان را –بعد از سعی و تلاش که انجام دادند- برمیانگیزد و به آنان عزت میدهد و دشمنانشان را خوار و ذلیل میسازد.
خداوند در آیه، تعبیر "منت" را آورده و این نشانه عظمت و بزرگی این مسأله است؛ چرا که خداوند در موارد خاصی –مانند فرستادن پیامبران- تعبیر منت آورده است: ﴿لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً﴾[۱۲]؛ به راستی خداوند بر مؤمنان منت نهاد که در میان آنان رسولانی برانگیخت. شیخ صدوق در کتاب "کمال الدین و تمام النعمه" روایات ولادت آن حضرت را نقل کرده است. طبق این روایت، هنگامی که حضرت به دنیا آمد، ابتدا به یگانگی خداوند و رسالت پیامبر و ولایت ائمه اهل بیت (ع) شهادت داد و سپس آیه یاد شده را تلاوت فرمود[۱۳].
۵. حیات دوباره: ﴿اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴾[۱۴]؛ بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده میگرداند. به راستی آیات [خود] را برای شما روشن گردانیدهایم، باشد که بیندیشید.
خداوند پس از آنکه مؤمنان را مورد نکوهش قرار داد که آیا وقت خشوع نرسیده است. در ادامه به حیات زمین اشاره میکند؛ گویا میخواهد میان قلبهایی که مردهاند و با ذکر الهی زنده میشوند، با زمین مردهای که به برکت قطرات باران دوباره زنده و سرسبز میشود، شباهت برقرار کند. در اینجا خداوند میفرماید: چنین حیاتی تحقق مییابد یُحیی الارض. با توجه به ارتباط این آیه با آیه قبل، میتوان استفاده کرد که دلهای مرده نیز به خواست او زنده خواهد شد. امام باقر (ع) درباره این آیه شریفه فرمود: «يحييها الله عزوجل بالقائم بعد موتها، بموتها: كفر اهلها، و الكافر ميت»[۱۵].
۶. ذخیره الهی: ﴿بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ ﴾[۱۶].
این آیه در ادامه آیاتی است که درباره گفتوگوی شعیب (ع) با قومش در رابطه با چگونگی معامله و مسائل مادی است. در پایان به آنان گوشزد میکند که ثروت فراوانی که از راه نادرست به دست آید، مفید نبوده و هنگام نیاز، به کار نمیآید؛ بلکه مال حالال برای شما بهتر است. این درصورتی است که ایمان داشته باشید؛ زیرا این مال باقی بوده و برکات الهی را برای شما به همراه خواهد داشت. درک این واقعیت و کسب برکات، وقتی است که شما به خداوند ایمان داشته باشید.
در روایات متعدد مصداق کامل و تمام "بقیة الله" حضرت مهدی (ع) معرفی شده و این لفظ به آن جناب تأویل گشته است. صدوق در روایتی از امام باقر (ع) نقل میکند: «اول ما ينطق به هذه الاية ﴿بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴾ثم يقول: انا بقية الله في ارضه و خليفته و حجته عليكم فلا يسلم إلا قال: السلام عليك يا بقية الله في أرضه»[۱۷] نخستین سخن او (قائم) این آیه از قرآن است: ﴿بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾ سپس میگوید: منم بقیة الله در زمین و منم خلیفه خداوند و حجت او بر شما و هر درود فرستندهای، به او چنین سلام گوید: «السلام عليك يا بقية الله في أرضه»»[۱۸].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد علی رضایی اصفهانی، در کتاب «مهدویت» در اینباره گفته است:
«در مجامع حدیثی ۳۲۴ آیه قرآن با احادیث مربوط ذکر شده که مرتبط با مهدویت است، البته دلالت و پیوند این آیات با مباحث مهدویت یکسان نیست گاهی تفسیر آیه در مورد امام عصر (ع) است و گاهی تأویل و بطن و گاهی آیه بر آن حضرت تطبیق (جری) شده و گاهی به نوعی ارتباط بین مباحث مهدویت و آیه برقرار شده است[۱۹]. لازم به یادآوری است که ارزش این روایات نیز از نظر سندی و دلالتی یکسان نیست در این جا فارغ از این مباحث لیست آیاتی که در احادیث مرتبط با مهدویت معرفی شده بدین قرار است:
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حبیبالله طاهری در کتاب «سیمای آفتاب (کتاب)» در اینباره گفتهاست:
|
پرسشهای وابسته
- آیات مهدوی در قرآن کدامند و چگونه باید به آنها استدلال کرد؟ (پرسش)
- مهمترین آیات قرآن درباره مهدویت کدامند؟ (پرسش)
- آیا آیه ۳۹ سوره انفال درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۳۳ سوره توبه درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۸۶ سوره هود درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیات ۳۴ تا ۳۸ سوره حجر درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۵ و ۶ سوره اسراء درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- ارتباط آیه ۸۱ از سوره اسراء با امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۵۱ و ۶۱ سوره انبیاء درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۳۹ سوره حج درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۳۵ سوره نور درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۵۵ سوره نور درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۰۵ سوره انبیا درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۶۲ سوره نمل درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۵ و ۶ سوره قصص درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۴۸ سوره بقره درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۶۹ و ۷۰ سوره زمر درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیات ۱ تا ۴ سوره شورى درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۲۸ سوره فتح درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیات ۴۱ تا ۴۴ سوره ق درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۸ و ۹ سوره صف درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیات ۲۸ تا ۳۰ سوره ملک درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیات ۴۰ تا ۴۴ سوره معارج درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴ سوره شعراء درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۵۵ سوره مائده درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۲۱۰ سوره بقره درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۵ سوره ابراهیم درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۵۳ سوره فصلت درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۴۴ سوره ابراهیم درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱۳ سوره صف درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۲۴ سوره شوری درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ۱ تا ۳ سوره عصر درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ (پرسش)
- آیا مهدویت در قرآن کریم مطرح شده است؟ (پرسش)
- دیدگاه علامه طباطبایی درباره آیه ۵۵ سوره نور چیست و چگونه بر مهدویت دلالت میکند؟ (پرسش)
- مراد از خنس و کنس چیست؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ توبه / ۳۲، ۳۳ و فتح / ۲۸ و صف / ۸ و ۹. میخواهند نور خدا را با سخنان خویش خاموش کنند؛ ولی خداوند نمیگذارد تا نور خدا را کامل کند، هر چند کافران را خوش نیاید. او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست فرستاد تا آن را بر هرچه دین است پیروز گرداند؛ هر چند مشرکان خوش نداشته باشند.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۴۳۲، ح ۹.؛ پیروز میکند خدا دین اسلام را بر همه دینها هنگام قیام قائم.
- ↑ توبه/۳۳.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۷۰، ح ۱۶. قسم به خدا! هنوز تأویل آن نیامده و تأویل آن نمیآید تا اینکه قائم خروج کرد؛ کافری به خدا و مشرکی به امام باقی نمیماند؛ مگر اینکه خروج و را کراهت دارد و حتی اگر کافر یا مشرکی در دل سنگی پنهان شده باشد، آن سنگ میگوید: ای مؤمن! درون من کافری هست؛ مرا بشکن و او را بکش.
- ↑ سوره نور؛ آیه:۵۵.
- ↑ تفسیر نمونه، ج ۱۴، ذیل آیه.
- ↑ تفسیر المیزان، ج ۱۵، ذیل آیه.
- ↑ انبیاء / ۱۰۵.
- ↑ مجمع البیان، ج ۴، ذیل آیه.
- ↑ قصص / ۵.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۸۴.
- ↑ آل عمران / ۱۶۴.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۱۷، ح ۱ و ۲.
- ↑ حدید / ۱۷.
- ↑ خدای تعالی زمین را به واسطه قائم (ع) زنده میکند، پس از آنکه مرده باشد، و مقصود از مردن آن، کفر اهل زمین است و کافر همان مرده است.
- ↑ هود / ۸۶. ذخیره خدا برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید و من نگهبان شما نیستم.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۳۱، ح ۱۶.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۱۴۸، ۱۵۴.
- ↑ ر.ک: ادامه مقاله.
- ↑ ر.ک: معجم احادیث الامام المهدی (ع)، الجزء السابع، تالیف الهیئة العلمیة فی مؤسسه المعارف الاسلامیة؛ و کتب تفسیر روایی مثل البرهان، نورالثقلین، صافی و نمونه و ...
- ↑ همان، ج ۲، ص ۸۷ و معجم احادیث المهدی، الجزء السابع، ص ۳۸۳.
- ↑ همان، ج ۲، ص ۳۶۶ و همان، ص ۶۰۳.
- ↑ همان، ج ۱، ص ۳۱۲ و همان، ص ۲۴۶.
- ↑ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۶۵ و همان، ص ۳۵۰.
- ↑ همان، ج ۲، ص ۱۴۹ و معجم احادیث المهدی، الجزء السابع، ص ۴۶۷.
- ↑ همان، ج ۲، ص ۳۹۱ و همان، ص ۶۱۹.
- ↑ مناقب ابنشهرآشوب، ج ۳، ص ۳۸۰ و معجم احادیث الامام المهدی، ص ۴۳۵.
- ↑ رضایی اصفهانی، محمد علی، مهدویت، ص ۱۹۳، ۱۹۴.
- ↑ با کافران جهاد کنید تا در زمین فتنه و فسادی نماند و آیین همه دین خدا شود؛ انفال، آیه ۳۹.
- ↑ کافران میخواهند که نور خدا را با نفس تیره و گفتار جاهلانه خود خاموش کنند، ولی خدا نمیگذارد تا آنکه خود را به منتهای ظهور و حد اعلای کمال برساند؛ توبه، آیه ۳۲.
- ↑ اوست خدا که رسول خود را با دین حق به هدایت خلق فرستاد تا بر همه ادیان عالم او را تسلط و برتری دهد؛ توبه، آیه ۳۳؛ فتح، آیه ۲۸.
- ↑ و خدا میخواست که صدق سخنان حق را ثابت گردانیده و ریشه کافران را از بیخ و بن برکند؛ انفال، آیه ۷.
- ↑ بگو که حق آمد و باطل را نابود ساخت که باطل خود لایق محو و نابودی است؛ اسراء، آیه ۸۱.
- ↑ ما بعد از تورات در زبور داوود نوشتیم که البته بندگان نیکوکار من ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد؛ انبیاء، آیه ۱۰۵.
- ↑ خداوند وعده فرموده به کسانی از شما که ایمان آورده و نیکوکار گردد در زمین خلافت دهد؛ نور، آیه ۵۵.
- ↑ همانا عهد ما درباره بندگانی که به رسالت فرستادیم سبقت گرفته است که البته آنها بر کافران فتح و پیروزی یابند و سپاهان ما غالبند؛ صافات، آیات ۱۷۱-۱۷۳.
- ↑ ما البته رسولان خود و کسانی که ایمان آوردهاند را در حیات دنیا نصرت و ظفر میدهیم؛ غافر، آیه ۵۱.
- ↑ خدا حتم گردانیده که البته من و رسولانم غالب میشویم که خداوند قوی و مقتدر است؛ مجادله، آیه ۲۱.
- ↑ همانا حزب خدا پیروزند؛ مائده، آیه ۵۶.
- ↑ اراده کردیم بر مستضفعان آن سرزمین منت نهاده، آنان را امام مردم و وارث ملک و جاه قرار دهیم؛ قصص، آیه ۵.
- ↑ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب (کتاب)، ص۱۸ -۱۹.