شرک

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از شرک ورزیدن)

شرک به معنای مشارکت و همراه شدن در چیزی و در اصطلاح قرآن و علوم اسلامی به مفهوم شریک قائل شدن برای خدا در امور مختص به اوست. در قرآن کریم مسئله شرک، آیات فراوانی را به خود اختصاص داده است. شرک انواع مختلفی دارد مانند: شرک ذاتی؛ شرک صفاتی؛ شرک افعالی؛ شرک در خالقیت؛ شرک در ربوبیت؛ شرک در حاکمیت و شرک در عبادت. برخی از عواملی که موجب شرک ورزی می‌شود نیز عبارت است از: جهالت (بی‌عقلی و نادانیهوای نفس؛ حس‌گرایی؛ تعصب و تقلید از نیاکان؛ زمامداران ستمگر؛ غلو و غیره. بر اساس آموزه‌های قرآن کریم، شرک آثار شوم گسترده‌ای دارد. شماری از این پیامدها عبارت‌اند از: کوری باطن؛ بی‌پناهی و تحیر؛ محرومیت از مغفرت الهی؛ حبط اعمال؛ خواری و ناکامی و عذاب اخروی.

مقدمه

انسان‌ها در آغاز بر اساس فطرت خود معتقد به توحید بوده‌اند و اعتقاد به شرک به جهت انحراف و نداشتن درک صحیح از مسائل غیر محسوس و ماورایی به وجود آمد، از این روی شرک به خدای متعال پیشینه دیرینه‌ای دارد و بشریت پیوسته به آن مبتلا بوده است.

در قرآن کریم تأکید بسیاری بر نفی و نکوهش شده است. متکلمان در دفاع از دین به بحث از شرک و جواب از شبهات مشرکان و ملحدان پرداخته‌اند و افزون بر مناظره‌هایی که ملحدان داشتند در کتاب‌های کلامی از اقسام شرک و اثبات توحید بحث کرده‌اند[۱].

معناشناسی

واژه شرک، مصدر از ریشه "ش - ر - ک" و شرک به معنای مشارکت و همراه شدن در چیزی و مقابل انفراد است[۲]. بسیاری از لغویان در توضیح این ریشه، آن را به معنای شرکت دانسته‌اند[۳]. ابن‌فارس یکی از دو معنای اصلی شرک را مقارنت و شرکت دانسته است؛ به این معنا که چیزی به گونه‌ای میان دو نفر باشد که هیچ‌یک به تنهایی حق تصرف در آن را نداشته باشد[۴]. مصطفوی در تحقیق ریشه "ش ـ ر ـ ک" و در کوشش برای بازگرداندن همه کاربردهای آن به معنایی واحد، بر این نظر تأکید کرده که معنای اصلی این ریشه، تقارن دو یا چند نفر در عملی یا امری است؛ به گونه‌ای که برای هر یک از آنان بهره یا تأثیری در آن عمل یا امر باشد[۵].

کاربرد واژه شرک و مشتقات آن در اصطلاح قرآن و علوم اسلامی هماهنگ با معنای لغوی آن و به مفهوم شریک قائل شدن برای خدا در امور مختص به او، مانند وجوبِ وجود، الوهیت، معبود بودن و تدبیر شئون آفریدگان است[۶] و مشرک کسی است که به یگانگی خدا ایمان نداشته باشد، یا در یکی از مقامات ویژه خدایی، چیزی را شریک او بداند و برای موجودی جز خدا "استقلال در تأثیر" قائل باشد[۷].

از واژگان مرتبط با شرک، الحاد و کفر است. الحاد به معنای منحرف‌ شدن از حق است[۸] و مقصود از آن انحراف از توحید و میل به شرک است[۹] و گاهی به معنای کفر به کار می‌رود[۱۰]. تفاوت کفر با شرک در این است که کفر انکار وحدانیت حق‌تعالی یا نبوت پیامبر اسلام(ص)[۱۱] یا یکی از ضروریات دین[۱۲] است و از این نظر کفر اعم از شرک است؛ از این‌رو برخی معتقدند در اصطلاح قرآن کریم کفر به معنای شرک نیست؛ چون شامل اهل کتاب هم می‌شود و قرآن اهل کتاب را از نظر تاریخی مشرک نمی‌داند، ولی کافر می‌داند و حتی کافر اعم از مشرک و اهل کتاب است؛ یعنی افراد ملحد را نیز دربر می‌گیرد[۱۳]؛ بنابراین عناوینی چون کفر، الحاد و شرک برای اعتقاد غیر موحد به کار می‌رود و مشرک و کافر و ملحد در این جهت مشترک‌اند که از جرگه توحید خارج و از مغفرت الهی بی‌نصیب‌اند.[۱۴].[۱۵]

پیشینه

انسان‌ها در آغاز بر اساس فطرت خود معتقد به توحید بوده‌اند و اعتقاد به شرک به جهت انحراف و نداشتن درک صحیح از مسائل غیر محسوس و ماورایی به وجود آمد و گروهی برای اینکه نمی‌توانستند آن حقایق را درک کنند، موجودی ملموس را می‌تراشیدند تا صفات خداوند را در آن واسطه‌ها ببینند[۱۶]؛ این است که شرک به خدای تعالی پیشینه دیرینه‌ای دارد و بشریت پیوسته به آن مبتلا بوده‌ است[۱۷]. در حقیقت انسان‌های اولیه بت را از آن جهت می‌پرستیدند که آن را نماینده و رمز یک امر حقیقی دیگر می‌دانستند که اصل آن مخفی است و بت مظهر آن امر مخفی است.

در عصر کنونی نیز ادیانی مانند هندوئیسم، بودیسم و شینتو، بت می‌پرستند[۱۸]. از سوی دیگر، پرستش نیاکان نیز در میان گروهی رواج داشته که ریشه آن ازجمله در ترس از بازگشت مردگان بوده‌ است[۱۹]. تقدیم هدایا به قبور مردگان از روی همین احساس و عقیده درباره ارواح آنها پیدا شده است[۲۰]. این اعتقاد کم‌کم به نیاکان‌پرستی تبدیل شد و اکنون مظاهر آن در سرزمین‌هایی مانند ژاپن به چشم می‌خورد و بتان در مواردی مجسمه نیاکان‌اند[۲۱].[۲۲]

شرک در قرآن کریم

در قرآن کریم مسئله شرک، آیات فراوانی را به خود اختصاص داده است؛ به گونه‌ای که تنها واژه شرک و مشتقات آن نزدیک به ۲۰۰ بار در قرآن آمده است. بیشترین کاربرد مشتقات شرک در قالب باب اِفعال بوده و شکل‌های ﴿أَشْرَكُوا، ﴿يُشْرِكُونَ، ﴿تُشْرِكُونَ، ﴿شُرَكَاءُ و ﴿مُشْرِكِينَ بیشترین بسامد قرآنی را دارند. باب اِفعال از "شرک" به همان معنای ثلاثی مجرد به کار رفته است[۲۳]. افزون بر این، در آیات بسیاری با تعابیر آلهه[۲۴]، اَصنام[۲۵]، ارباب[۲۶]، اَنداد[۲۷]، اَوثان[۲۸]؛ نُصُب[۲۹]، بَعْل[۳۰] و نیز نام‌های خاص بت‌های لات، عُزّی، مَنات[۳۱] و ۵ بت قوم نوح، یعنی وَدّ، سُواع، یَغوث، نَسر و یَعوق[۳۲] به موضوع شرک پرداخته است.

همچنین در قرآن در مواردی به مشرک از آن جهت که در اعتقاد خویش، برخی از شئون خداوندی را انکار می‌کند، "کافر" نیز اطلاق شده است که در این فرض، شماری از آیات دربردارنده تعبیر کفر نیز مفهوم شرک را دربر می‌گیرد[۳۳].

اقسام شرک

شرک در برابر توحید است و همانند توحید، اقسام ذاتی، صفاتی، افعالی و عبادی دارد. از یک منظر هم می‌توان شرک را به شرک در حوزه عقیده و شرک در حوزه عمل قسمت کرد که در این صورت شرک ذاتی، صفاتی و افعالی در قلمرو عقیده و شرک عبادی در عرصه عمل جای می‌گیرد.

  1. شرک ذاتی: شرک ذاتی به معنای باور به دو یا بیش از دو واجب الوجود و غنی بالذات در نظام هستی است[۳۴]. به نظر می‌رسد نه در عصر نزول قرآن و نه در هیچ دوره‌ای کسی چنین باوری نداشته است؛ زیرا پیروان همه مکاتب معهود شرک، در محدوده خالقیت، ربوبیت، الوهیت و عبادت مشرک هستند نه در مرتبه ذات[۳۵]. البته شرک ذاتی از مصادیق بارز شرک است و معتقد به آن از دایره اسلام و جهان‌بینی توحیدی خارج است و همه احکام فقهی شرک بر چنین کسی مترتب است[۳۶].
  2. شرک صفاتی: اعتقاد به اینکه صفات الهی با ذات خداوند مغایرند و وجودی مستقل از ذات او دارند، شرک صفاتی است. لازم اعتقاد به جدا بودن صفات ذاتی مانند علم از ذات خدا، تعدد قدما و شرک است[۳۷].
  3. شرک افعالی: این شرک در برابر توحید اَفعالی است و از آنجا که توحید افعالی به معنای اعتقاد به منتهی شدن همه امور و حرکت‌ها و تأثیر و تأثرهای عالم به ذات الهی است: ﴿وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى[۳۸]، شرک افعالی به معنای باور به اثرگذاری غیر خدا در امور عالم است. مهم‌ترین اقسام شرک افعالی، هماهنگ با اقسام توحید افعالی عبارت‌اند از شرک در خالقیت، مالکیت، ربوبیّت، رزاقیت و ولایت[۳۹].
  4. شرک در خالقیت: شرک در خالقیت بدین معناست که انسان بر خلاف نگاه توحیدی که خالق همه چیز را خدا می‌داند[۴۰]، به گونه‌ای غیر خدا را در خلق برخی امور مستقل یا شریک خدا بداند[۴۱].[۴۲]
  5. شرک در ربوبیت: ربوبیّت به معنای پروراندن و تدبیر کردن است[۴۳]. ربّ از صفات فعلی خدا از همین ریشه و به مفهوم پرورنده است. شرک در ربوبیّت در تقابل با توحید در ربوبیّت به معنای قائل شدن نقش برای غیر خدا در پروراندن جهان هستی و تدبیر آن است. قرآن کریم بر پیوند میان ربوبیّت و خالقیت دلالت دارد[۴۴]، از این رو می‌توان براساس پذیرش خالقیت خدا بر اثبات توحید ربوبی و نفی شرک در ربوبیت استدلال کرد؛ با این بیان که خالق عالم فقط خداست و هر خالقی ربّ و مدبّر است و در نتیجه، ربّ و مدبّر عالم فقط خداست[۴۵].[۴۶]
  6. شرک در حاکمیت: قرآن کریم از فرمانروایی بر عالم، به "مُلک" تعبیر کرده[۴۷] و هرگونه شرک در آن را از غیر خدا نفی کرده[۴۸] و این حاکمیت را مختص خداوند دانسته است[۴۹].[۵۰]
  7. شرک عبادی: شرک عبادی به معنای نهایت خضوع و تذلل انسان در برابر کسانی است که آنها را در تدبیر برخی شئون عالم اثرگذار و مستقل بداند[۵۱]. از آنجا که این شرک در عمل ظهور می‌یابد، به آن "شرک عملی" نیز گفته‌اند[۵۲].[۵۳]

شرک خفی و جلی

شرک جلی یا شرک بزرگ عبارت است از شریک قرار دادن برای خداوند و شرک خفی یا کوچک در برابر شرک جلیّ و بزرگ بدین معناست که انسان به رغم اعتقاد به انواع توحید، به مراتب عالی آن دست نیافته و از این‌رو در باور و رفتار گرفتار نوعی شرک پوشیده و مخفی است.

شرک خفیّ همانند شرک جلیّ در هر دو قلمرو عقیده و عمل تحقق‌پذیر است و در مقابل مفهوم اخلاص قرار دارد که پاک کردن نیت و عمل برای خداست. این گونه شرک برخلاف شرک جلیّ در قلمرو مؤمنان دست‌نایافته به درجات خالص ایمان مطرح است، از این رو موجب خروج از قلمرو ایمان و اسلام نمی‌شود و از آنجا که اندکی از مؤمنان به مراتب عالی توحید و ایمان دست می‌یابند، بیشتر مؤمنان به گونه‌ای گرفتار این شرک‌اند. فرمان قرآن کریم بر ایمان آوردن مؤمنان با این هدف است که مؤمنان به مراحل برتر ایمان و توحید دست یابند و ایمان خود را افزایش دهند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ[۵۴].[۵۵] در روایات، مخفی بودن این شرک به راه رفتن مورچه‌ای در شب تاریک بر سنگی سیاه تشبیه شده که آگاهی از آن بسیار دشوار است[۵۶]. آیه ﴿وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ[۵۷] به آلوده بودن بیشتر مؤمنان به گونه‌ای از شرک اشاره دارد و خطاب به رسول خدا (ص)تأکید می‌کند که بیشتر مردم به خدا ایمان نمی‌آورند، مگر اینکه در همان حال مشرک‌اند. مراد از شرک در این آیه، شرک خفی است که با ایمان جمع می‌شود[۵۸].[۵۹]

عوامل شرک ورزی

  1. جهالت (بی‌عقلی و نادانی): بسیاری از آیات قرآن کریم، جهل را منشأ شرک شناسانده‌اند. جهل در برابر عقل به معنای سفاهت و حماقت است و همان‌گونه که عقل به نظری (نیروی عهده‌دار فهم و اندیشه) و عملی (نیروی عهده‌دار عزم و اراده) قسمت می‌شود،[۶۰] جهل نیز همین دو قسم را دارد: جهلی که عامل شرک است در برابر عقل عملی قرار دارد و این جهل با برخورداری از علم و دانش سازگار است.
  2. هوای نفس: از عوامل مهم شرک‌ورزی، پیروی از هوای نفس است. خواهش‌های نفسانی مشرکان را به اتخاذ آلهه می‌کشانند[۶۱]؛ زیرا هواپرستانِ حق‌گریز، با پذیرش توحید و قبول دعوت انبیا باید در حصار حدود و قواعد شرعی قرار گیرند، درحالی که آنان می‌خواهند بی‌قید و رها باشند و در پیروی از نفس اماره هیچ محدودیتی نداشته باشند[۶۲].
  3. حس‌گرایی: کسانی که از قلمرو امور حسّی فراتر نمی‌روند و از ادراک معارف ماورای طبیعت محروم‌اند در مواجهه با چنین معارفی اصل آن را منکر می‌شوند و در صورت پذیرش، آن معارف متعالی را در حدّ حسّ تنزل می‌دهند.
  4. تعصب و تقلید از نیاکان: تبعیت از بزرگان و تعصب به پیشینیان از عوامل و زمینه‌های بت‌پرستی مشرکان بود[۶۳]. نکوهش قرآن از تقلید پدران از این روست که اساساً در مسائل عقیدتی و اساس دین، تقلید روا نیست؛ زیرا مانع تعقل و کسب معرفت است و شخص به جای اندیشه و تعقل، معتقدات خود را از دیگران می‌گیرد. افزون بر اینکه مشرکان با تعصب‌های شدید قومی و با عدم بهره‌گیری از خردورزی بدون هیچ تأمّل و تفکّری بر آراء و تفکرات نیاکان خود پای می‌فشردند.
  5. زمامداران ستمگر: حاکمان ستمگر در جبهه مقابل پیامبران، همواره در راستای منافع خود در جهت اشاعه شرک و پایداری بر آن کوشیده‌اند؛ از جمله فرعون به دفاع از آیین بت‌پرستی برخاست و از مردم خواست دست او را در کشتن موسی باز بگذارند تا او دین مردم را تغییر ندهد[۶۴] سردمداران حکومت او نیز در راستای تثبیت بت‌پرستی از فرعون خواستند با موسی (ع)برخورد کند؛ زیرا او فرعون و خدایان را رها کرده است[۶۵].
  6. غلو: غلوّ درباره پیام‌آوران الهی، از ریشه‌های اصلی شرک به شمار می‌آید. پیامبران و اولیای الهی گرچه مظهر اسمای الهی و دارای چنان کمالی هستند که هرگز شناخت کامل منزلت آنان مقدور انسان‌های عادی نیست، با این حال عبد و مربوب‌اند. این منزلت موجب شده است عدّه‌ای به غلوّ گرفتار شده و پیامبران را از قلمرو مربوب و ممکن بودن به مقام ربوبی و واجب بالا برند.
  7. ربوبیت پنداری: شرک ربوبی از عوامل و ریشه‌های شرک عبادی است. از آنجا که مشرکان ربوبیّت آلهه را باور داشتند، خود را به عبادت آنها موظف می‌دانستند و در مقابل از خدایان انتظار داشتند که به اقتضای ربوبیتشان سودهای بیشتری به آنها داده و زیان‌هایی را دفع کنند. بنابراین جلب منفعت از سوی آلهه، از عوامل اساسی عبادت آنها به شمار می‌آمد. دستیابی به شفاعت بت‌ها از انگیزه‌های عبادت مشرکان بوده است[۶۶].[۶۷].[۶۸]

پیامدهای شرک

بر اساس آموزه‌های قرآن کریم، شرک آثار شوم گسترده‌ای در زندگی و سرنوشت انسان دارد. شماری از این پیامدها بدین شرح‌اند:

  1. کوری باطن: مشرک بر اثر اعراض از توحید و رو آوردن به اوهامِ شرک، خود را در شرایطی قرار داده است که نه می‌تواند از دیدن خویشتن و مشاهده آیات انفسی بهره‌مند شود و نه از رؤیت حقیقت جهان هستی و آیات آفاقی حظّی ببرد[۶۹].
  2. بی‌پناهی و تحیر: از نگاه قرآن کریم، پناه بردن به غیر خدا و برگزیدن بت‌ها به سرپرستی و تدبیر امور خود مانند بنا کردن خانه عنکبوت است؛[۷۰] خانه‌ای که به سبب بنیانی سست، صاحب خود را از گزند حوادث حفظ نمی‌کند[۷۱] مشرک به سبب بی‌پناهی و بلاتکلیفی همواره در اضطراب و تحیر است و آرامش ندارد.
  3. محرومیت از مغفرت الهی: خداوند هر گناهی جز شرک را می‌بخشاید و مشرک هرگز مشمول مغفرت او نیست[۷۲].
  4. حبط اعمال: همه اعمال مشرکان بر اثر شرک نابود می‌گردد و در نتیجه آنان هیچ عمل صالحی ندارند تا با ترازوی حق سنجیده شود، از همین‌رو در قیامت برای توزین اعمال منکران توحید[۷۳]، سنجه و میزانی نصب نمی‌شود و سزای آنان به جرم کفر و ریشخند به پیامبران و آیات الهی، دوزخ است[۷۴].
  5. خواری و ناکامی: نتیجه پرستش و شریک قرار دادن غیر خدا، زمین‌گیر شدن و خواری است[۷۵].
  6. عذاب اخروی: عذاب دوزخ از پیامدهای شرک به خداست: ﴿فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ[۷۶].[۷۷]

منابع

پانویس

  1. صاحبی، باقر، مقاله «شرک»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۳۵۷ – ۳۶۵.
  2. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۳/۲۶۵؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۱.
  3. جمهرة اللغه، ج۲، ص۷۳۲؛ اساس البلاغه، ج۱، ص۳۲۸، "شرک".
  4. معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۲۶۵، "شرک".
  5. التحقیق، ج۶، ص۴۸، "شرک".
  6. بحار الانوار، ج۳، ص۳.
  7. خراسانی، علی، مقاله "شرک"، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶، ص۱۹۹ ـ ۲۰۰.
  8. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۷/۳۰۷؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۷۳۷.
  9. ابوالفتوح حسینی، مفتاح الباب، ۱۵۳؛ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۵۷۵.
  10. حلی، الباب الحادی‌عشر، ۱۵۳.
  11. امام خمینی، الطهاره، ۳/۴۳۷ و ۴۴۲؛ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۵۷۴.
  12. کاشف‌الغطاء، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ۴/۳۲۹.
  13. مطهری، مجموعه آثار، ۱۵/۹۸۶–۹۸۷.
  14. جوادی آملی، توحید در قرآن، ۵۷۶.
  15. صاحبی، باقر، مقاله «شرک»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۳۵۷ – ۳۶۵.
  16. مطهری، مجموعه آثار، ۱۵/۹۴۳–۹۴۴.
  17. توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۹.
  18. توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۹.
  19. توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۹.
  20. ناس، تاریخ جامع ادیان، ۲۴.
  21. ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۲۸؛ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۹.
  22. صاحبی، باقر، مقاله «شرک»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۳۵۷ – ۳۶۵.
  23. المصباح، ص۳۱۱، "شرک".
  24. سوره اعراف، آیه ۱۹۷.
  25. سوره اعراف، آیه ۱۳۸.
  26. سوره توبه، آیه ۳۱.
  27. سوره بقره، آیه ۲۲.
  28. سوره عنکبوت، آیه ۲۵.
  29. سوره مائده، آیه ۳.
  30. سوره صافات، آیه ۱۲۵.
  31. سوره نجم، آیه ۱۹.
  32. سوره نوح، آیه ۲۳.
  33. خراسانی، علی، مقاله "شرک"، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶، ص۲۰۰ ـ ۲۰۱.
  34. تفسیر موضوعی، ج۲، ص۵۷۸، "توحید در قرآن".
  35. المیزان، ج۲۰، ص۳۸۹.
  36. خراسانی، علی، مقاله "شرک"، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶، ص۲۰۱؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، قرآن و علم کلام، ص ۴۰۶؛ صاحبی، باقر، مقاله «شرک»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۳۵۷ – ۳۶۵.
  37. المیزان، ج۲۰، ص۳۸۹.
  38. «و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست» سوره نجم، آیه ۴۲.
  39. مجموعه آثار، ج۲، ص۱۲۳.
  40. سوره انعام، آیه ۱۰۲.
  41. جهان بینی توحیدی، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، ص۶۴ - ۶۷.
  42. خراسانی، علی، مقاله "شرک"، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶، ص۲۰۲ ـ ۲۰۴؛ صاحبی، باقر، مقاله «شرک»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۳۵۷ – ۳۶۵.
  43. مفردات، ص۳۳۶، "رب".
  44. سوره بقره، آیه ۲۱.
  45. «گفت: (نه،) بلکه پروردگارتان، پروردگار آسمان‌ها و زمین است که آنها را پدید آورده است و من بر این گواهم» سوره انبیاء، آیه ۵۶.
  46. خراسانی، علی، مقاله "شرک"، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶، ص۲۰۵ ـ ۲۰۸؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، قرآن و علم کلام، ص ۴۰۷.
  47. تفسیر نسفی، ج۱، ص۵۵۱؛ تفسیر لاهیجی، ج۲، ص۸۶۴.
  48. سوره اسراء، آیه ۱۱۱.
  49. سوره مائده، آیه ۱۷.
  50. خراسانی، علی، مقاله "شرک"، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶، ص۲۰۸ ـ ۲۰۹.
  51. معالم التوحید فی القرآن، ص۳۸۴.
  52. «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید» سوره اسراء، آیه ۲۳.
  53. خراسانی، علی، مقاله "شرک"، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶، ص۲۰۹ ـ ۲۱۱؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، قرآن و علم کلام، ص ۴۰۷.
  54. «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او ایمان بیاورید» سوره نساء، آیه ۱۳۶.
  55. نک: المیزان، ج۵، ص۱۱۲.
  56. الدر المنثور، ج۲، ص۱۷؛ فتح القدیر، ج۱، ص۶۲.
  57. «و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان می‌آورند (در باطن همچنان) مشرکند» سوره یوسف، آیه ۱۰۶.
  58. المیزان، ج۱۱، ص۲۷۶.
  59. خراسانی، علی، مقاله "شرک"، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶، ص۲۲۸.
  60. حکمت نظری و عملی در نهج البلاغه، ص۳۵.
  61. سوره نجم، آیه ۲۳.
  62. سوره قیامه، آیه ۵.
  63. سوره بقره، آیه ۱۷۰.
  64. سوره غافر، آیه ۲۶.
  65. سوره اعراف، آیه ۱۲۷.
  66. سوره یونس، آیه ۱۸.
  67. تفسیر موضوعی، ج۲، ص۶۶۶، "توحید در قرآن".
  68. خراسانی، علی، مقاله "شرک"، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶، ص۲۱۶ ـ ۲۲۴.
  69. سوره یس، آیه ۸ و ۹.
  70. تفسیر مقاتل، ج۳، ص۳۸۵.
  71. سوره عنکبوت، آیه ۴۱.
  72. سوره نساء، آیه ۱۱۶.
  73. التفسیر الکبیر، ج۳، ص۱۱۹.
  74. سوره کهف، آیه ۱۰۵.
  75. سوره اسراء، آیه ۲۲.
  76. «پس با خداوند خدایی دیگر (به پرستش) مخوان که از عذاب‌شدگان باشی» سوره شعراء، آیه ۲۱۳.
  77. خراسانی، علی، مقاله "شرک"، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶، ص۲۲۴ ـ ۲۲۸.