علم کلی در کلام اسلامی
علم کلی امام یعنی علم تفصیلی به تمام جزئیات. اما در اینکه آیا علم امام کلی است یا اجمالی اختلاف نظر وجود دارد، برخی در این زمینه توقف کردهاند و برخی دیگر براساس ادلهای قائل به علم کلی و تفصیلی شدهاند، بدین معنا که هیچ دانشی نیست که برای غیر خداوند ممکن باشد و امام نسبت به آن آگاه نباشد و گروهی دیگر قول به اجمال را پذیرفتهاند، این گروه معتقدند تام بودن علوم امامان (ع) موجه نیست و ضرورتی ندارد امام (ع) به همۀ امور جهان به صورت جزئی و تفصیلی آگاه باشد. ریشه این اختلاف، ظهور متفاوت برخی روایاتی است که در این موضوع نقل شده است، بنابراین اثبات یا نفی تام بودن علوم آنان، به تحلیل و جمعبندی روایات این موضوع وابسته است.
مقدمه
در مورد اینکه آیا علم امام کلی و تفصیلی است و یا اجمالی، سه دیدگاه اساسی وجود دارد، برخی قائل هستند علم امام تفصیلی و به جزئیات است، اما گروهی دیگر آن را اجمالی میدانند.
اقوال در مسأله
دربارۀ قلمرو علوم امامان (ع) در رابطه با محدوده و گسترۀ علم امام در میان علمای شیعه سه دیدگاه اساسی وجود دارد:
دیدگاه اول: قول به توقف
برخی از صاحبنظران معتقدند، در باب نوع، کمیت و کیفیت علم امام، به نتیجۀ روشن و صریحی نمیتوان دست یافت و ادلۀ عقلی و نقلی هیچکدام قضاوت صریح و مفید یقین در این باره به دست نمیدهند. چراکه بعضی روایات دلالت دارند بر اینکه امامان (ع) "ما کان و ما یکون" را میدانند[۱]، وارثان علم پیامبر و کانون و معدن علماند[۲] و از سوی دیگر، بعضی دیگر از روایات[۳] دلالت میکنند بر اینکه آنان علم غیب ندارند.
شیخ انصاری در تأیید این نظریه مینویسد: "مسألۀ اندازۀ دانستههای امام، از جهت فراگیر بودن و فراگیر نبودن و نیز چگونگی علم او به آنها، از جهت متوقف بودن آنها بر خواست امام، یا توقف بر توجه آنها به خود شیء و یا عدم توقف بر آن، (احتمالاتی است) و از روایات گوناگون، چیزی که مورد اطمینان باشد به دست نمیآید، پس سزاوارتر آن است که علم آن را به خود ایشان واگذار کنیم"[۴]. آیت الله محقق مشکینی نیز در حاشیه خود بر کفایة الاصول روایات وارد شده در این باب را مفید قطع نمیداند، زیرا دلالتشان صریح و قطعی نیست، از سوی دیگر، ظن و گمان در اصولِ دین حجیت ندارد و انسان در عقیده خویش باید از یقین پیروی کند[۵].[۶]
دیدگاه دوم: قول به تفصیل
گروهی معتقد به تام بودن علوم امامان (ع) هستند؛ تام بودن علم امام بدین معناست، هیچ دانشی نیست که برای غیر خداوند ممکن باشد و امام نسبت به آن آگاه نباشد. مطابق این دیدگاه، امام به تمام علوم و جزئیات حوادث جهان، در تمام زمانها، در محدودۀ قابل تصور برای غیر خداوند آگاه است. امام از همۀ حوادث گذشته، حال و آینده اطلاع دارد و احاطۀ علمی او به حوادث و مسائل، اعم از امور دینی و غیر آن بالاتر از آن است که در تصور آید. البته برخی دانشها که لازمۀ مقام خداوند است و جز او کسی به آنها آگاه نیست، از فرض این بحث خارج است.
امامان (ع) افزون بر علم به احکام شریعت، به تمامی حوادث گذشته، حال و آینده علم داشتند، مگر اموری که از اختصاصات علم الهی است مانند زمان فرا رسیدن قیامت یا در دایره بدائات قرار میگیرد. از این رو امامان (ع) از تمام حوادث و جزئیات آینده و از جمله اینکه در چه زمان و مکانی و به دست چه کسی یا کسانی شهید خواهند شد، آگاه بودند، اما این علم غیب مانند معجزه برای پیامبران از ابزارهای امامت بوده و برای امام ایجاد تکلیف نمیکرد، بلکه امام موظف بود طبق ظواهر امر و مجاری طبیعی و عادی عمل کند[۷].
دیدگاه دوم و نظر برخی بزرگان
- مرحوم مظفر از جمله کسانی است که قائل به عمومیت علم امام است، وی میگوید: "امام علم حضوری به همه جزئیات حوادث ـ حتی به وقت قیامت ـ دارد، امام همانطور که در خانه خود نشسته است به علم حضوری میداند فلان شخص مشغول دزدی (...) و فلان شخص مشغول خواندن قرآن است؛ امام حتی وقت قیامت و تعداد قطرات باران و زمان و مکان باریدن آن و اوصاف بچههایی که در شکمهای مادرانشان هستند، به علم حضوری میداند؛ (...) خلاصه اینکه امام به همۀ حوادث گذشته و آینده و به همۀ موضوعات خارجی علم حضوری دارد"[۸].[۹]
- آیت الله ابوالحسن رفیعی قزوینی در این زمینه نوشتهاند: "... امام قبل از وصول به مقام امامت و ولایت، واجب است احاطه به تمام معقولات و مدرکات را دارا باشد، وگرنه وصول به مقام ولایت و امامت قبل از احاطۀ تمام به معقولات و حوادث، طفره عقلیّه خواهد بود و طفره عقلیّه مثل حسّیه، مُحال عقلی است"[۱۰]. به عقیدۀ ایشان، امام پیش از آنکه امام شود، لازم است احاطۀ کامل به همۀ معقولات و همۀ "ماکان و مایکون و ما هو کائن" تا روز قیامت داشته باشد؛ یعنی شرط امامت امام این است که پیش از رسیدن به امامت، همۀ حوادث گذشته و آینده و حال را بداند و از همۀ امور غیبی و همۀ آنچه قابل درک است آگاه باشد و اگر پیش از رسیدن به امامت از همۀ امور غیبی و همه جزئیات حوادث گذشته و حال و آینده آگاه نباشد ممکن نیست به امامت برسد.
- سید ابوالفضل قمی در کتاب اُمَراءِ هستی[۱۱] و سید محمد علی کاظمینی بروجردی در کتاب جواهرالولایة[۱۲] مینویسند: "علم امام نامتناهی و لایَتَغیّر است". معنای عبارت این است که امام بهطور نامحدود از همه امور غیبی و همه حوادث گذشته و حال و آینده آگاه است و ممکن نیست علمش تغییر کند[۱۳].
- مرحوم کلینی[۱۴] و مشهور علما بر اساس یک سلسله روایات میگویند: ائمه (ع) افزون بر علم به احکام شریعت، به تمامی حوادث گذشته، حال و آینده علم داشتند؛ مگر اموری که از اختصاصات علم الهی است؛ مانند زمان فرارسیدن قیامت یا علم به هفتاد و سومین حرف اسم اعظم[۱۵].
- آخوند خراسانی در این باره چنین میگوید: "آری، کسی که مشمول عنایت خداوند باشد و جان پاکش به عالم لوح محفوظ که از بزرگترین عوالم ربوبی است و اصل کتاب میباشد، اتصال یابد، حقایق آن چنان که هست نزد او هویدا میگردد؛ همانگونه که چه بسا برای رسول گرامی اسلام (ص) و برخی از اوصیا اتفاق میافتد و بر همه موجودات آن چنان که بودهاند و خواهند شد، معرفت پیدا میکند"[۱۶].
- محمد حسین اصفهانی مقام علمی امام را از آنچه آخوند گفتند، هم بالاتر میداند و در تعلیقۀ خود بر کلامِ نقل شده از صاحب کفایه میافزاید: "چرا چنین نباشد، حال آنکه او در سیر خود به سوی عوالم قدسی، با عالم عقل کلی اتصال مییابد و مقام او مقام عقل نخستین میشود که از عالم نفس کلی، که همان عالم لوح محفوظ است، بالاتر است؟![۱۷].
- امام خمینی معتقد است خداوند متعال، انسان کامل و آدم نخستین را بر صورت جامع خویش آفریده و او را آیین اسماء و صفات خویش قرار داد. همۀ اسمای حق در نشئۀ انسانی ظاهر گشت و انسان به رتبۀ احاطه و جمع رسید. انسانِ کامل، جامع همه مراتب عقلی، مثالی و حسی بوده و عوالم غیب و شهود و آنچه در آنهاست در او منطوی است، چنانچه خداوند همه اسماء را به آدم آموخت. انسان کامل با وحدت خود، واجد همه مراتب غیب و شهود بوده و با بساطتش جامع همه کتابهای الهی است[۱۸].
چنان که ملاحظه شد، برخی اندیشمندان بر این عقیدهاند که احاطۀ علمیِ امام آنچنان گسترده است که حتی شامل علم الساعه روز قیامت و... نیز میشود و این برخلاف نظر برخی دیگر از علمای قائل به تعمیم علم امام است[۱۹]، آنها با توجه به برخی آیات و روایات و همچنین شواهدی که در زندگی پیشوایان دینی هست میگویند، گرچه امام به همه چیز و حقایق نهان و آشکار علم دارد، اما برخی امور بر او پوشیده میماند و علم آنها فقط مخصوص خداست[۲۰].
البته این نوع علم از ابزارهای امامت بود و برای ایشان ایجاد تکلیف نمیکرد، بلکه امام موظف بود طبق ظواهر امر و مجاری طبیعی و عادی عمل کند. ایشان در مقام آگاهی باطنی، بر اساس علمی که خداوند در جهت انجام رسالت و امامت در اختیار آنان قرار داده، از پایان حوادث و جریانات روزگار و از جمله سرنوشت خویش، با خبر هستند[۲۱].
احادیث دربارۀ دیدگاه دوم
در جوامع حدیثی شیعه، در ابواب علم ائمه، احادیث متعددی دربارۀ علم تفصیلی امامان به حوادث روزگار و از جمله فرجام کارشان موجود است. حماد از امام صادق (ع) نقل میکند که فرمودند: «نحن و الله نعلم ما فی السموات و ما فی الارض و ما فی الجنه و ما فی النار و ما بین ذلک» حماد میگوید: من از این فرمایش حضرت مبهوت شدم و به ایشان نگریستم، حضرت خطاب به من سه بار فرمود: «همه اینها را از کتاب خدا میدانم، سپس این آیه را تلاوت فرمود: ﴿وَ يَوْمَ نَبْعَثُ في كُلِّ أُمَّةٍ شَهيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهيداً عَلى هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمينَ﴾، سپس باز فرمود: همه اینها را از کتاب خدا میدانم؛ زیرا آن روشنگر همه چیز است و تمام امور را بیان میکند[۲۲]. وضعیت امامان (ع) نسبت به همدیگر به گونهای است که هر چیزی را یک امام میداند، امام دیگر نیز میداند؛ زیرا آنان نور یگانهای هستند و همه متصل به نور محمدی (ص) هستند.
احادیث فراوان دیگری نیز از آگاهی معصومان به جفر، جامعه و مصحف خبر دادهاند، در منابع تاریخی و حدیثی شیعه و اهل سنت، اخبار فراوان و متعددی درباره آگاهی و خبر دادن پیامبر اسلام و انبیای پیشین، امیرالمؤمنین (ع) و امام حسن (ع)، از شهادت امام حسین (ع) وجود دارد، همچنان که روایات متعدد دیگری نیز در حدّ تواتر، در مآخذ تاریخی، کلامی و حدیثی کهن وجود دارد که به روشنی دلالت میکند که امام حسین (ع) از فرجام کار خویش کاملاً آگاه بود و از آن در مقاطع مختلف قیام با تعبیرات و شیوههای مختلف خبر داده است. افزون بر این، اموری همانند لطف الهی، ضرورت اتمام نعمت، شاهد بودن پیامبر و امام بر احوال امت و... ، نیز مقتضی آگاه بودن امامان از جزئیات حوادث است[۲۳].
خلاصه اینکه امام از آنجا که مظهر جمیع صفات جمال و کمال الهیاند؛ لذا از جانب خداوند، دارای علم غیباند، و به همۀ امور احاطه دارند ولی از این نکته نباید غفلت کرد که این نوع علم، در اعمال و رفتار و تکالیف آنان اثری ندارد؛ زیرا هیچ گاه مخالف قضا و قدر الهی کاری انجام نمیدهند[۲۴].
دیدگاه سوم: قول به اجمال
گروهی دیگر معتقد به محدودیت علوم امامان (ع) هستند؛ این گروه معتقدند تام بودن علوم امامان (ع) موجه نیست و ضرورتی ندارد امام به همۀ امور جهان به طور جزئی و تفصیلی آگاه باشد. اینان آگاهی امام از غیب را نه تنها شرط برای امامت نمیدانند، بلکه آن را محدود به بعضی از موضوعات خارجی و رویدادها و حوادث میدانند. برخی نیز به صراحت وجود چنین تمامیتی را نفی کردهاند[۲۵].
دیدگاه سوم و نظر برخی از بزرگان
شیخ مفید در این زمینه مینویسد: "اجماع شیعه تنها بر علم امام بر احکام شرع منعقد است و لزومی ندارد به تمامی وقایع و جزئیات به تفصیل آگاه باشد؛ لذا اطلاق در علم امام را نمیپذیریم و هرکس چنین قائل شد؛ بدون دلیل و مدرک سخن گفته است"[۲۶]. وی در جایی دیگر میگوید: امامان (ع) از ضمایر بعضی از بندگان آگاه بودند و از هرچه باید بشود، پیش از شدن آن خبر داشتند؛ ولی این صفت واجبی در آنان، یا شرطی لازم برای امامت نیست (...) و اما به صورت مطلق گفتن که امامان از غیب آگاهاند، خطایی آشکار است، چه این صفت تنها مخصوص کسی است که به خود از چیزها باخبر است، نه به علم مستفاد و این جز مخصوص خدای عزوجل نیست[۲۷].
شیخ مفید معتقد است، این گونه نیست که امام همیشه و همواره به همۀ حوادث و پیش آمدها علم داشته باشد، برای نمونه وی در پاسخ به این پرسش که آیا امام علی (ع) و امام حسین (ع) از زمان و مکان شهادت خویش علم داشته است؟ و اگر داشته، چگونه رفتن به مسجد و کربلا توجیه میشود؟ میگوید: اجماع شیعه تنها بر علم امام بر احکام شرع منعقد است[۲۸].[۲۹]
ایشان در کتاب مسائل عُکبریّه میفرماید: "... هرگز علمای شیعه اجماع نکردهاند که امام همه حوادث آینده را بدون استثناء میداند و اگر کسی بگوید: امام همه حوادث را بدون استثناء میداند، این را قبول نداریم و گوینده آن را تصدیق نمیکنیم"[۳۰].[۳۱]
برخی از دانشمندان همچون سید مرتضی و میثم بحرانی[۳۲] بر این عقیدهاند که امام به احکام شرعی و امور مربوط به دین علم دارد، اما علم فعلیِ وی تنها به کلیات احکام و معارف است و نمیتواند به تفصیل، به تمامی جزئیات امور و احکام بالفعل آگاهی کامل داشته باشد. سیدمرتضی[۳۳] از کسانی است که قائل به محدودیت علم امام بوده و میگوید علم امام شامل تمام موضوعات نمیشود. برخی از کسانی که جملۀ سید مرتضی را نقل کرده و بر ایشان اشکال نگرفتهاند، روشن است این نظریه را قبول دارند[۳۴].
شیخ صدوق[۳۵] نیز از جمله کسانی است که قائل به محدودیت علم امام است و مدعی است تمامی امامیه غیر از غلات با او موافق هستند. برخی دیگر از علما مانند صاحب جواهر[۳۶]، میرزای قمی[۳۷]، کراجکی[۳۸] و... نیز قائل به محدودیت علم امام هستند[۳۹].
شیخ حر عاملی در این زمینه گفته است: "علم و آگاهی امامان (ع) به حکم همۀ افراد شبهه در موضوعات یا معلوم نیست یا معلومالعدم است، یعنی یقین داریم که امامان (ع) علم حضوری به احکام همۀ جزئیات در موضوعات ندارند؛ زیرا چنین علمی از شعب علم غیب است که به ذات خداوند اختصاص دارد، هر چند امامان (ع) نیز به مقدار نیازشان از غیب باخبرند و چنانچه اراده نمایند از امری یا موضوعی آگاه شوند، بر چنین کاری قادرند"[۴۰].[۴۱]
دلیل اختلاف میان دانشمندان
ریشه این اختلاف، ظهور متفاوت برخی روایاتی است که در این موضوع نقل شده است، بنابراین اثبات یا نفی تام بودن علوم آنان، به تحلیل و جمعبندی روایات این موضوع وابسته است و این اختلافات گاه به حدی است که جمع میان آنها ممکن نیست به گونه ایی که گروهی[۴۲]، دیگری را اهل ضلالت میدانند[۴۳].
علم اجمالی در کنار علم کلی
آنچه جای بررسی و تأمل دارد این است که آیا افزون بر علوم تفصیلی و جزئی، علوم اجمالی و کلی نیز در اختیار پیامبران و دیگر برگزیدگان خداوند قرار میگرفت؟ به نظر میرسد پاسخ این پرسش نیز مثبت است؛ زیرا اولا به طور طبیعی بخشی از علوم مربوط به جهان، آخرت، روابط اجتماعی، سیاست و... کلی و اجمالی خواهد بود. علوم پیامبران نیز از این قاعده مستثنا نیست. چنین نمونههایی در آیات قرآن نیز کم نیست؛ برای نمونه، خبرهایی که درباره عذاب کافران در قیامت بیان شدهاند، درباره یکایک افراد نیستند، بلکه درباره عنوان کلی کافران است. قوانینی هم که در قرآن بیان شدهاند، کلیاند؛ مانند اینکه انسان متناسب به تلاش خود، به مقاماتی میرسد[۴۴]؛ تقوا موجب گشایش میشود[۴۵]؛ نماز، انسان را از بدیها دور میکند[۴۶]؛ ایمان و تقوا موجب آبادانی سرزمینها خواهند شد[۴۷]؛ انسان بسیار آزمند و کم طاقت است[۴۸] و... .
افزون بر این گونه موارد، بنابر برخی تفاسیر، ماهیت برخی از دانشهای برگزیدگان خداوند، اقتضای اجمالی بودن آنها را دارد. «علم الاسماء» یکی از این دانشهاست. چنان که اشاره شد، خداوند برای آنکه شایستگی حضرت آدم (ع) را برای خلافت در زمین اثبات کند، علم الاسماء را به او آموخت که فرشتگان از فراگیری آن ناتوان بودند. گفته شد که درباره ماهیت علم الاسماء، تفسیرهای گوناگونی بیان شده است. برخی علم الاسماء را علم به حقایق کلی میدانند که سرچشمه تمام حقایق جهان است. این اسما به حقایق کلی و پوشیده در نزد خداوند اشاره دارند که محدود به حد مشخصی نیستند. کثرت در آنها، عددی نیست؛ بلکه در مراتب و درجات است. بنابراین در مرتبه غیبی خود، حقایقی کلی و باشعورند که در مرتبه نزول، همه حقایق جهان را شامل میشوند[۴۹]. چنین تفسیری از علم الاسماء نشان میدهد که این علم، دانشی اجمالی به همه حقایق جهان است. بنابراین آشنایی با این حقایق، صاحب آن را هنگام تطبیق این علوم بر مصادیق جزئی، از دیگر شیوههای علم آموزی مانند وحی و تعقل بینیاز نمیسازد[۵۰].
دیدگاه شیخ مفید درباره اجمالی یا تفصیلی بودن علم امام
در تفکر شیخ مفید، اجماع شیعه تنها بر علم امام بر احکام شرع منعقد است و لزومی ندارد امام از تمام وقایع و جزئیات به تفصیل آگاه باشد. از پرسش و پاسخهای مطرح شده در کتاب المسائل العکبریه[۵۱] در مورد مسئله علم امام به زمان شهادت خویش و قاتلش دانسته میشود وی میان علم تفصیلی و اجمالی فرق گذاشته و معتقد است اخبار وارده، ظاهراً متفاوت میباشد. بر اساس برخی اخبار، امام فیالجمله از این مسئله باخبر بوده و بعضی دیگر ظاهر در این است که امام به تفصیل قاتلش را میشناخت. مفید تصریح میکند که درباره علم تفصیلی امام به زمان مرگش خبر قطعی در دست نیست[۵۲]. بنابراین، علم اجمالی امام به وقایع و حوادث آینده را منکر نیست، اما علم تفصیلی امام را نمیپذیرد.
شخصی در ضمن سؤال ادعا میکند شیعیان اجماع دارند بر این که امام به حوادث آینده علم دارد. شیخ مفید در پاسخ او میگوید: آنچه شیعیان بر آن اجماع دارند، آگاهی امام از حکم همه حوادثی است که در آینده به وقوع خواهند پیوست، اما از اعیان حوادث به صورت تفصیلی و جداگانه آگاهی ندارند[۵۳].
به اعتقاد مفید، مقتضای ادله، بیش از این نیست که امام باید به همه احکام دینی و مسائل مورد نیاز مردم، علم تفصیلی داشته باشد، ولی دلیلی بر آگاهی امامان از تمام حوادث گذشته و حال و آینده به نحو تفصیلی وجود ندارد، بنابراین ائمه(ع) به اجمال از امور آینده و از جمله سرنوشت خویش آگاه بودند، چنان که امام حسین (ع) میدانست سرانجام شهید خواهد شد، اما لازم نیست بداند در سال ۶۱ قمری در راه سفر به کوفه شهید خواهد شد[۵۴].
وی در جای دیگر در پاسخ کسانی که میگویند ائمه (ع) چگونه با آگاهی به حوادث و جزئیات، اقدام به برخی کارها میکنند، میگوید: «أئمه ولو اینکه به حوادث به طور کلی آگاهی دارند، آگاه به جزئیات امور نیستند»[۵۵].
بنابراین از عبارات شیخ مفید چنین استنباط میشود که او در علم به دین قائل به تفصیل است[۵۶]، اما در علم امام به غیب، قطعاً قائل به تفصیل نیست؛ زیرا معتقد است این علم برای امام واجب نیست و جزء شروط امامت نیز به حساب نمیآید. از این رو عدم چنین علمی به امامت امام صدمهای نمیزند و بنابراین به علم تفصیلی در این حوزه اعتقادی ندارد[۵۷].[۵۸]
نتیجه
در مجموع نمیتوان انکار کرد که بخشی از علوم امامان (ع) تفصیلی و جزئی بوده است. آیات قرآن دربارۀ مسائل جزئی احکام، برخی مباحث مربوط به معاد، نکات اخلاقی، حوادث جاری جامعه زمان پیامبران و... بهترین شاهد بر آن است که برخی از علوم پیامبران، به مسائل جزئی مربوط بوده است. پیامبران در حوادث و شرایط مختلف، به خداوند روی میآوردند و از او کمک میخواستند و راهنماییهای وحیانی خداوند، یاور آنان بوده است[۵۹].
پرسشهای وابسته
منابع
- هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود؟
- هاشمی، سید علی، علوم برگزیدگان
- بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه
- رنجبر، محسن، بررسی علم امام حسین به شهادت
- موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی
- امامخان، عسکری، منشأ و قلمرو علم امام
- پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء ج۱
- مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام
- صالحی نجف آبادی، نعمت الله، اقوال علما در علم امام
- نصیری، محمد حسین، گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات
- خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی
- منصوری رامسری، خلیل، بیکرانگی علم امام معصوم
- نجفی لاری، سید عبدالحسین، آگاهیهای آسمانی
- هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی
- یوسفی، زهرا، علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیتالله جوادی آملی
پانویس
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۶۱ و ۲۶۲.
- ↑ صفار، محمد بن حسن بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۵۶ و ۱۱۸.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج ۱، ص ۲۵۷.
- ↑ مانند شیخ انصاری، المکاسب، ج ۱، ص۳۷۴.
- ↑ محقق مشکینی، حاشیۀ بر کفایة الاصول، ج ۱، ص ۴۶۳ و ۴۶۴.
- ↑ ر.ک: بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص ۴۱ ـ ۵۳.
- ↑ ر.ک: بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۴۱ ـ ۵۳؛ هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود؟، فصلنامه مشرق موعود، ش ۳۷؛ پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء؛ رنجبر، محسن، بررسی علم امام حسین به شهادت، ش ۵۲، ص۹۷ ـ ۱۰۱.
- ↑ مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام.
- ↑ ر.ک: صالحی نجف آبادی، نعمت الله، اقوال علما در علم امام، ص۴۱۱ ـ ۴۱۳؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۴۱ ـ ۵۳.
- ↑ این قسمتی است از مکتوبی که ایشان در پاسخ بعضی از اهل منبر قم نوشتهاند
- ↑ امراء هستی، ص۲۲۴.
- ↑ جواهرالولایة، ص۳۲۱.
- ↑ ر.ک: صالحی نجف آبادی، نعمت الله، اقوال علما در علم امام، ص۴۱۱ ـ ۴۱۳.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۱۷۹، ح ۱.
- ↑ ر.ک: بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۴۱ ـ ۵۳؛ پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء.
- ↑ خراسانی، کفایة الاصول، ص۲۷۹.
- ↑ غروی اصفهانی، نهایة الدرایة فی شرح الکفایة، ج ۱، ص۶۶۳.
- ↑ امام خمینی، شرح دعای سحر، ترجمۀ سید احمد فهری، ص۱۶ و ۱۷.
- ↑ لواسانی، نور الافهام فی علم الکلام، ج ۲، ص۹۷.
- ↑ ر.ک: بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۴۱ ـ ۵۳.
- ↑ ر.ک: پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء؛ رنجبر، محسن، بررسی علم امام حسین به شهادت، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۵۲، ص۹۷ ـ ۱۰۱.
- ↑ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات ص۱۲۸ و مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار ج ۲۶ ص۸ و ج ۹۲ ص۸۵.
- ↑ ر.ک: رنجبر، محسن، بررسی علم امام حسین به شهادت، پژوهشکدۀ باقرالعلوم؛ منصوری رامسری، خلیل، بیکرانگی علم امام معصوم، وبگاه سماموس.
- ↑ ر.ک: امامخان، عسکری، منشأ و قلمرو علم امام.
- ↑ ر.ک: بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۴۱ ـ ۵۳؛ نصیری، محمد حسین، گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات؛ هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود؟، فصلنامه مشرق موعود، ش ۳۷.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، المسائل العکبریه، مسأله ۲۰، ص۷۰.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج ۲، ص۳۸۱؛ رنجبر، محسن، بررسی علم امام حسین به شهادت، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۵۲، ص۹۷ ـ ۱۰۱؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۴۱ ـ ۵۳.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، امالی، ص۷۰.
- ↑ ر.ک: بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۴۱ ـ ۵۳.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۴۲، ص۲۵۷.
- ↑ ر.ک: صالحی نجف آبادی، نعمت الله، اقوال علما در علم امام، ص۴۱۱ ـ ۴۱۳.
- ↑ بحرانی، شرح نهج البلاغه، ص۶۷.
- ↑ الانتصار فی انفرادات الامامیه، ص۴۹۴. برای اطلاع از دیدگاه سید مرتضی در باره عدم گستردگی علم امام رجوع شود به دیگر آثار سید از جمله: تنزیه الانبیا ص۱۸۰ و کتاب الشافی ص۱۸۸.
- ↑ ر.ک: بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۴۱ ـ ۵۳؛ نجفی لاری، سید عبدالحسین، آگاهیهای آسمانی، ص۴۶ ـ ۴۹.
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص۳۵۹، باب السهو فی الصلاة.
- ↑ جواهر الکلام، ج ۱، ص۱۸۲.
- ↑ قوانین الاصول، ج ۱، ص۲۲۶.
- ↑ کنز الفوائد، ج ۱، ص۲۴۵.
- ↑ ر.ک: نجفی لاری، سید عبدالحسین، آگاهیهای آسمانی، ص۴۶ ـ ۴۹.
- ↑ حرعاملی، محمد بن حسن، الفوائد الطوسیه، ص۵۲۰.
- ↑ ر.ک: موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص۲۴۲ ـ ۲۴۳.
- ↑ کتاب القضاء، ص۵۱. این کتاب از آیتالله میرزا محمدحسن آشتیانی است.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود؟، فصلنامه مشرق موعود، ش ۳۷؛ صالحی نجف آبادی، نعمت الله، اقوال علما در علم امام، ص۴۱۱ ـ ۴۱۳.
- ↑ ﴿وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى﴾ «و اینکه آدمی را چیزی جز آنچه (برای آن) کوشیده است نخواهد بود» سوره نجم، آیه ۳۹.
- ↑ ﴿وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا﴾ «و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری میگشاید» سوره طلاق، آیه ۲.
- ↑ ﴿إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ﴾ «آنچه از این کتاب بر تو وحی شده است بخوان و نماز را بپا دار که نماز از کار زشت و کار ناپسند باز میدارد» سوره عنکبوت، آیه ۴۵.
- ↑ ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ﴾ «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ ﴿إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا * إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا * وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا﴾ «بیگمان انسان را آزمندی بیشکیب آفریدهاند * چون شرّی بدو رسد بیتاب است * و چون خیری بدو رسد بازدارنده است» سوره معارج، آیه ۱۹-۲۱.
- ↑ ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۶-۱۱۸.
- ↑ هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی ص ۱۴۰.
- ↑ شیخ مفید، المسائل العکبریه، ص۷۰.
- ↑ شیخ مفید، المسائل العکبریه، ص۷۰.
- ↑ شیخ مفید، المسائل العکبریه، ص۶۹: ما أجمعت الشیعة قط علی هذا القول و إنما إجماعهم ثابت علی أن الإمام یعلم الحکم فی کل ما یکون دون أن یکون عالماً بأعیان ما یحدث و یکون علی التفصیل و التمییز.
- ↑ شیخ مفید، المسائل العکبریة، ص۶۹-۷۱.
- ↑ شیخ مفید، المسائل العکبریة، ص۶۹.
- ↑ شیخ مفید، المسائل الجارودیه، ص۴۵.
- ↑ شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۶۷.
- ↑ یوسفی، زهرا، علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیتالله جوادی آملی، ص ۱۱۹.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، علوم برگزیدگان، ص۱۴۰.