قدس در قرآن
مقدمه
«سرزمین» برای همه ملتها، یک نقش بنیادین دارد. گاه این نقش تا آنجا افزایش مییابد که جزو هویت فرهنگی آن ملت به شمار میآید؛ چنانچه آن جامعه را از «سرزمین» جدا کنیم، هویت تاریخی فرهنگی خویش را از دست میدهد. بسیاری از تمدنها و فرهنگها به زمینی شناخته میشود که در آن شکل گرفته و به تکامل و شکوفایی دست یافتهاند. تمدنها از اینرو به سرزمینها نسبت داده میشود تا «هویت» پیدا کند. چنانچه میگویم تمدن بابلی یا تمدن بینالنهرین. چگونگی پیوند اقوام و تمدنها به سرزمینها و نسبت این وابستگی موجب میشود که تفاوتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعیای در میان مردمی پدید آید. برخی از مکانها، فضاها، زمانها و سرزمینها قداست مییابد و به شکل «تابو» و محرمات خود را نشان میدهد، به گونهای که ورود به محدوده و حریم آن گناه بزرگ و بزه نابخشودنی به حساب آمده، مرتکب هتک حرمت را به سختترین کیفرها عذاب میدهند و یا جانش را میستانند. سرزمین «قدس» و «بیت المقدس» از جمله سرزمین و اماکنی است که از قداست دینی و ملی خاصی برخوردار است؛ همه پیروان ادیان ابراهیمی آن را به دیده احترام مینگرند و برای او ارزش و قداستی ویژه قائل میشوند؛ تا آنجا که نام سرزمین را به «قدس» همراه میسازند تا همواره احترام و ارزش آن را در اذهان زنده دارند. این احترام از نظر قوم «یهودا» از یک ویژگی دیگری نیز برخوردار است؛ آنان این سرزمین را یک «سرزمین ملی» خویش نیز به حساب میآورند و از اینرو «هویت قومی و دینی» خویش را با این سرزمین آمیختهاند. در این نوشتار کوشش بر این است تا نگرش قرآن را به این سرزمین شناخته و پیرامون چگونگی، درستی و نادرستی ادعای ادیان الهی پیرامون قداست سرزمین و به ادعای ویژه قوم یهود به پژوهش بنشینیم.
خداوند در قرآن میفرماید: ﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ... * يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ * قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ﴾[۱]. در این آیه خداوند، سرزمین فلسطین را سرزمین مقدس نامیده است، با آنکه در آنجا مردمان زورمند و جبّار زندگی میکردند و قوم موسی را که از مصر کوچ کرده بودند به آن سرزمین راه نمیدادند. این آیه به این نکته اشاره دارد که این سرزمین از نظر «موسی و قوم او» مقدس بوده است و برای آن ارزش و اعتبار ویژهای در حد حرمت و احترام قائل بودند. پرسش این است که این قداست و احترام برای این سرزمین در اندیشه یهودیان از کجا آمده و ریشه در چه چیزی دارد؟ با آنکه این قوم برای بار نخست به این سرزمین وارد شدهاند؛ و به ظاهر هیچ عُلقه و پیوندی میان ایشان و سرزمینی که میخواهند به آن وارد و به اشغال خود در آورند نیست.
اما با نگاهی به پیشینه تاریخی قوم موسی(ع) در مییابیم که میان ایشان و سرزمین قدس نوعی پیوند ملی-دینی برقرار است. میدانیم که قوم موسی و اسباط دوازدهگانه آن فرزندان یعقوب (اسرائیل)(ع) است و یعقوب فرزند اسحاق فرزند خلیل (ابوالانبیاء)(ع) است. و میدانیم که حضرت ابراهیم پس از آنکه از ظلم و بیداد نمرود از شهر «اور» در بین النهرین مهاجرت و کوچ میکند؛ به همراه سارا همسر و لوط پسرخالهاش به سوی سرزمینهای پیرامون دریای مدیترانه حرکت میکنند و آن حضرت در سرزمین فلسطین ساکن میگردد. خداوند برای نخستین بار سرزمینی که حضرت ابراهیم به آنجا هجرت میکند به عنوان سرزمین مبارک میستاید و میفرماید: ﴿وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ﴾[۲]. نکته جالب توجه در این آیه آن است که خداوند سرزمین را به عنوان مکانی که برای جهانیان مبارک قرار داده شده، توصیف و میستاید؛ بنابراین آیه نمیپذیرد که برکت زمین قدس ویژهٔ یهودیان است. بلکه سرزمینی است که برای همه انسانها بلکه جهانیان برکت و خیر است. علت و سبب برکت این سرزمین برای عموم جهانیان جز به این نیست که این سرزمین جایگاه پیامبران و مرکز دعوت به توحید و یکتاپرستی است. بنابر این قداست سرزمین قدس به جهت بُعد دینی آن است نه ملّی آن.
از دیدگاه قرآن قومیت و اعتبارات ملی و قومی ارزشی ندارد و آنچه موجب ارزش است دین، تقوا، توحید و یکتاپرستی است: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾[۳]. بنابراین آن چه از دیدگاه خداوند موجب قداست و احترام میشود ابعاد دینی قضیه است نه ابعاد قومی و ملی آن، چنانچه یهود پنداشتهاند؛ یهود بیشتر بر ابعاد ملی و قومی قضیه تکیه دارند و به ابعاد دینی آن توجه ندارند؛ چون اگر با معیار قداست دینی بنگریم، سرزمین قدس، قداست خاصی برای همۀ مؤمنان و دینداران جهان وارد و خاص قوم و دینی نیست؛ از سوی دیگر برای دانستن ارزش و قداست یک چیز در نزد دینی باید به میزان پایبندی آنان به ارزشهای دینی و چگونگی برخورد اهل آن دین نسبت به موضوع نگاه شود. با نگاهی به تاریخ و چگونگی برخورد یهودیان در مییابیم که آنان هیچ قداستی واقعی برای قدس قایل نیستند؛ خداوند در سوره اسرا به یک سنت و قانون الهی توجه میدهد و بیان میدارد که میزان در این امور، نحوه و چگونگی برخورد اهل یک دین به ارزشها و باورهای دینی است به یهودیان در طول تاریخ نه تنها برای آن سرزمین ارزش واقعی قایل نشدند بلکه در رفتارهای ناهنجار خود موجبات هتک حرمت آن سرزمین را بارها و بارها فراهم آورند. در بینش یهودی سرزمین قدس، ارض موعود است که در تورات بدان اشاره شده است و آنان در پی این مقصود همواره از هیچ کوششی دریغ و فروگذار نکردهاند، با این همه هرگاه به آن مکان مقدس و مبارک در آمدند از هیچ کوششی در هتک حرمت و شکستن تابو و حرمتهای آن نیز خودداری نورزیدهاند. و در آن سرزمین مقدس به سرکشی، نافرمانی و گناه پرداخته و حرمتهای دینی را نقض نمودهاند.
قرآن با توجه به نمونه اسرائیلی و یهودی شیوه برخورد با مقدسات به یک سنت الهی اشاره میکند که بیان آن ما را به حقایق پیرامون جایگاه «قدس» در قرآن و نیز در باورهای یهودی و اسلامی رهنمون میسازد. پیش از ورود در این بحث به این نکته اشاره میشود که قدس از دیدگاه مسلمانان از جایگاه ویژه دینی، ملّی و قومی برخوردار است. به نظر قرآن و مسلمانان، قدس سرزمینی است که دری از درهای آسمان از آنجا باز میشود و معراج از آن مکان برای پیامبر امکانپذیر شده است. از دیدگاه قرآن «معبد قدس» یک «مسجد» است و بُعد خضوع و خشوع در برابر حق در آنجا حدی است که به وجود آن مکان پاک و مسجد شریف اقصی، سرزمینهای پیرامونی آن نیز مبارک و برکت یافته است؛ خداوند میفرماید: ﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ﴾[۴].
در این آیه، خداوند نام دو مکان را با تقدیس، تبرک و احترام یاد میکند ذکر این دو مکان شریف در کنار هم از یک راز و رمز الهی خبر میدهد. خداوند بر معبد مقدس قدس نام مسجد مینهد و آن را قرین مسجد الحرام قرار میدهد. این نشان از تقدّس و ارزش آن از نظر خداوند تبارک و تعالی دارد. خداوند ابراهیم و لوط را به این سرزمین مبارک رهنمون میسازد تا عقیده توحیدی را از آنجا به همه جهان گسترش دهد. حضرت ابراهیم پس از سکونت در سرزمین مبارک قدس، به سوی حجاز حرکت میکند و در آنجا بیت الله الحرام و خانه کعبه را بنا میگذارد تا یک حلقه اتصال قدسی میان این دو مکان پدید آورد. شگفت آنکه روزی حضرت ابراهیم(ع) از قدس به حجاز سیر میکند و دیگر روز پیامبر خدا فرزند آن فریادگر توحید و یکتاپرستی از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر داده میشود. از این جا معلوم میشود که ارتباط تنگاتنگ و استواری میان این دو مکان مقدس برقرار است.[۵]
بیت المقدس در قرآن
مفسّران «المسجد الاقصی» در آیه نخست سوره اسراء را به «مسجد بیت المقدس» تعبیر کردهاند. به نظر آنان، این آیه به سیر شبانه پیامبر اکرم(ص) از مکه به بیت المقدس و معراج اشاره دارد.[۶]
در آیات ۱۴۲ و ۱۵۰ سوره بقره در بیان تغییر قبله نیز تلویحاً از بیت المقدس یاد شده است. آن گونه که از بیانات برخی مفسران دوره نخست بر میآید، پیامبر در ماههای نخست هجرت به مدینه رو به بیت المقدس ـ قبله یهودیان ـ نماز میگزارد و پس از آن، خداوند مسجدالحرام را قبله ویژه مسلمانان قرار داد و راه طعنه برخی یهودیان مدینه را بست.[۷] عموم مفسران در تفسیر این آیات، روایات مربوط به تغییر قبله از بیت المقدس به مسجدالحرام را معتبر دانستهاند. به جز این دو دسته از آیات، مفسران نخستین مانند طبرسی، طبری و سیوطی، برخی از دیگر آیات قرآن از جمله آیات پیش گفته در بخش نامهای قدس در قرآن را نیز مربوط به بیت المقدس دانستهاند.
البته در روایات اسلامی از جمله روایات شیعی و سنی که از پیامبر(ص) و معصومان(ع) نقل شده به اهمیت و ارزش این شهر توجه داده شده است. در روایتی آمده که در شب قدر به فرشتگان امر شد تا به همراه جبرئیل و میکائیل از سدرةالمنتهی در ۴ مکان یعنی کعبه، قبر رسول الله، طور سینا و بیت المقدس هبوط کنند. همچنین حدیث مشهور نبوی آمده که بیت المقدس پس از مکه و مدینه سومین شهر مقدس اسلام و مسلمانان است.[۸]
ویژگیهای قدس شریف
این شهر بر اساس آیات و روایات از ویژگیهایی برخوردار است. از همین روست که در میان دیگر مکانهای روی زمین از جایگاه خاصی سود میبرد. البته از برخی از آیات این گونه بر میآید که سرزمین فلسطین یا شام از قداستی برخوردار است که باید مورد توجه قرار گیرد؛ زیرا خداوند در آیاتی آن را برای حضرت ابراهیم(ع) و بلکه حتی بنی اسرائیل و مسلمانان به عنوان سرزمین مبارک و مقدسی دانسته است که در ذیل آیات پیش گفته در منابع تفسیری به آن پرداخته شده است. چنان که گفته شد بیت المقدس و یا قدس و یا اورشلیم به باور بیشتری و بلکه همه مفسران، همان قریه و آبادی است که بنی اسرائیل پس از رهایی از ستم فرعونی و درخواست بهرهمندی از نعمتهای زمینی دنیا، مامور شدند تا وارد آن شوند.[۹]
این سرزمین، سرزمین آباد و پر برکتی بوده است که در آیه ۵۸ سوره بقره به آن اشاره شده است. در این آیه از واژه رغد برای بیان فراوانی نعمت و برکت این سرزمین استفاده شده که راغب اصفهانی در مفردات خویش مینویسد که این واژه به معنای پاک و فراوان است[۱۰] با اشاره که در این آیه به مسئله خوردن میشود و «رغدا» به عنوان حال فعل «کلوا» قرار گرفته میتوان این برداشت را درست دانست که مراد از فراوانی و پاک در این آیه، فراوانی نعمتهای خوراکی پاکی است که بنی اسرائیل از خداو پیامبرش خواسته بودند. خداوند از این فراوانی سرزمینی به عنوان سرزمین مبارک یاد میکند. این واژه هر چند اختصاص به نعمتهای مادی ندارد بلکه برکات معنوی را شامل میشود، در هر حال به فراوانی نعمتهای این سرزمین اشاره مستقیمی نیز میکند.
از ویژگیهای برجسته بیت المقدس وجود مسجداقصی در این سرزمین است. این مطلب در گزارش آیه ۱ سوره اسراء[۱۱] به روشنی بیان شده است. نکته در خور توجه آن است که قرآن زمانی از مسجدالاقصی سخن میگوید که هنوز در اختیار مسلمانان قرار نگرفته است و رومیان بر آن حکومت میکردند و به ظاهر معبدی برای یهودیان و مسیحیان بوده است.[۱۲] در گزارش قرآن از آن به نام خاص مسجداقصی یاد میکند که تعبیر همسنگ مسجدالحرام است. در حقیقت این دو مسجد همسنگ یک دیگر قرار میگیرند و از آن به نام معبد و کلیسا و یا کنیسه یاد نمیشود. این خود نشان دهنده آن است که در زمانی که آیه نازل شده است دست کم مؤمنان از آن به نام مسجد تحلیل میکردند. این مسئله از آنجا تقویت میشود که مسجداقصی در زمانهای نخست بیعت تا زمانی که در مدینه تغییر قبله انجام میگیرد، به عنوان قبله و مسجد در نظر مسلمانان از جایگاه خاص برخوردار بوده است.
در آیه ۱۴۲ سوره بقره[۱۳] و نیز ۱۴۳[۱۴] قبله بودن مسجداقصی گزارش میشود که اکنون باز به فرمان الهی از آن عدول شده و میبایست که مسجدالحرام به عنوان قبله قرارگیرد. میتوان این برداشت را تقویت کرد که در کاربرد مسجدالاقصی و مسجدالحرام در سوره اسراء به طور نمادین به مسئله قبله بودن این دو مسجد و قداست و جایگاه خاص آن اشاره میشود که محل سیر و معراج پیامبر اکرم(ص) بوده است.
در همین آیه به این نکته نیز توجه داده شده است که برکت سرزمین پیرامونی مسجد الاقصی به خاطر وجود این مسجد و قبله گاه بودن آن است. در حقیقت وجود مسجدالاقصی که قبله نخستین مسلمانان بوده خود عاملی برای برکت و فراوانی روزی مادی و معنوی این سرزمین میباشد. این مسجد از زمانهای گذشته مورد احترام یهودیان و مسیحیان بوده است، ولی یهودیان که خود را تنها دین برحق الهی میدانستند با مسیحیان با خشونت برخورد میکردند و نمیگذاشتند که آنان از این مسجد برای مراسم عبادی خویش استفاده کنند.
قرآن در گزارشی درباره رفتار یهودیان نسبت به مسجداقصی و اهمال و تخریب آن و نیز بازداشت مسیحیان از بهرهگیری از آن مسجد مقدس میفرماید: ﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَـٰجِدَ ٱللَّهِ أَن يُذْكَرَ فِيهَا ٱسْمُهُۥ وَسَعَىٰ فِى خَرَابِهَآ أُو۟لَـٰٓئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَن يَدْخُلُوهَآ إِلَّا خَآئِفِينَ لَهُمْ فِى ٱلدُّنْيَا خِزْىٌۭ وَلَهُمْ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌۭ﴾[۱۵]. در این آیه چنان که صاحب مجمع البیان بیان میکند مراد از مساجد مسجدالاقصی است که یهودیان نه تنها خود در آبادی آن نمیکوشیدند بلکه در گزارشهایی که تاریخ نیز آن را تأیید میکند با جلوگیری از بهرهگیری دیگران از آن کاری کردند تا رو به ویرانی نهاد و زمانی که پیامبر(ص) برای معراج به آنجا رفته بود ویرانه بود که بعدها پس از فتح اسلامی ساخته و بازسازی شد.[۱۶]
فخر رازی درباره کسانی که از ورود به مساجد خدا از سوی یهودیان منع شده بودند مینویسد که این گروه مسیحیان فلسطین بودند که هرگاه میخواستند وارد مسجدالاقصی برای عبادت شوند با ترس و خوف از رفتار یهودیان به آنجا میرفتند و عبادت میکردند.[۱۷] به هر حال در گزارشهای قرآن به این نکته اشاره شده است که مسجدالاقصی مکانی مقدس برای یهودیان و مسیحیان و مسلمانان بوده است. این در صورتی است که رفتار یهودیان را نسبت به ابن مسیحیان از آن رو بدانیم که آنان نمیخواستند غیر از خودشان کسانی دیگر از این مکان مقدس استفاده کنند. البته رفتار یهودیان دوره پیامبر با مسجد که میگذاشتند تا تعمیر نشود و خود به ویرانی بگذارد را این گونه توجیه کنیم که آنان هر چند که این مکان را مقدس میشمردند و خود برای عبادتهای گاه و بیگاه از آن بهره میبرند ولی تلاشی برای آبادانی آن نداشته و میگذاشتند تا به ویرانی و خرابی رود. این شاید بازتاب قداستی بود که مسیحیان از این مکان به عمل میآوردند و میکوشیدند تا عبادت خویش را در آنجا به جا آورند.
این سخن از آنجا تأیید میشود که یهودیان و مسیحیان هر دو این مکان را همانند مسلمانان آغازین قبله نماز خود میدانستند و بدان سو نماز و دعا میگذاشتند، چنان که به این مسئله در آیات مربوط به تغییر قبله برای مسلمانان اشاره شده است.
از جمله ویژگیهای خاص شهر قدس و بیت المقدس عبارتند از:
- قبله اول مسلمانان؛ این عنوان را میتوان از آیات ۱۴۲ و ۱۵۰ سوره بقره به دست آورد که فرمان تغییر قبله از آن به سمت کعبهوشهر مکه صادر شده است.
- مقصد اسراء؛ از آیه نخست سوره اسراء به دست میآید که مقصد سیر زمینی شبانه حضرت پیامبر(ص) که با تسبیح الهی و فرمان و قدرتش انجام گرفته، شهر قدس و مسجد اقصی در این شهر بوده است.
- مبدای معراج: از برخی از روایات به ویژه روایات معراجی به دست میآید که این شهر و مسجد آن، مبدا و آغاز معراج آسمانی و صعودی آن حضرت(ص) به «سدره المنتهی» و «قاب قوسین او ادنی» بوده است. پیامبر معراج خود به بهشت و دیدار از بهشت و دوزخ را از این شهر شروع کرده است.[۱۸]
- قبله گاه پیامبران بنی اسرائیل و ساحت قدس: شهر قدس را به اعتبار مسجدی که قبله گاه پیامبران از موسی(ع) تا عیسی(ع) بوده از ویژگی خاصی برخوردار است.
- سرزمین مبارک: خداوند بارها از این سرزمین و پیرامونش به عنوان مکان مقدس یاد کرده که در آیات پیش گفته به آنها اشاره شده است.
- مسجد مبارک و مسجد الاقصی: در این سرزمین مسجد اقصی و مسجد مبارک قرار دارد که در آیه ۱ سوره اسراء و برخی دیگر از آیات به آن اشاره شده است.
- باب حطه و توبه: در این شهر باب توبه و حطه قرار دارد؛ خداوند در آیه ۵۸ سوره بقره فرمان میدهد که از این در وارد شده و سجده کرده و کلمه حطه را بگویند تا خداوند گناهان را بریزد و مردمان را بیامرزد و بر احسان خویش بدانان بیافزاید.
- دومین مسجد در هستی: از ابوذر غفاری نقل شده است که گفت: گفتمای رسول خدا اولین مسجدی که بر زمین پی نهاده شد کدام است؟ فرمود: «مسجدالحرام» گفتم: پس از آن کدام مسجد است؟ فرمود: «مسجد الا قصی»[۱۹]
- باغ بهشت: امام علی(ع) فرمودند: چهار نقطه در دنیا از باغهای بهشت است: مسجد الحرام، مسجد النبی، مسجد بیت المقدس، مسجدکوفه. [۲۰]
- قصر بهشتی در دنیا: بیت المقدس یکی از چهار قصر بهشتی دنیاست. از امیرمؤمنان علی(ع) روایت است که فرمود: چهار قصر از قصرهای بهشت در دنیا هستند: مسجد الحرام، مسجد النبی، مسجدبیت المقدس، مسجد کوفه. [۲۱]
اینها تنها برخی از ویژگیها و خصوصیاتی است که میتوان برای سرزمین فلسطین و قدس شریف و مسجد الاقصی بر شمرد. در آیات و روایات ویژگیها و فضایل دیگری برای آن بیان شده است که برخی از آنها در کتبی چون فضایل قدس گردآوری و تدوین شده است.[۲۲].[۲۳]
سرزمین مقدس
قدس، بیت المقدس و سرزمین مبارک نامهای سرزمینی است که از سوی خداوند تبرک و قداست یافته است. هرچند که همه مناطق زمین به جهت آیه و نشانهای الهی بودن و انتساب به آفریدگارشان از جایگاهی بلند و رفیع برخوردار بوده و از قداست و برکت بهره مند میباشند.[۲۴] ولی سرزمین فلسطین تنها سرزمینی است که در قرآن به عنوان سرزمین مقدس توصیف شده است. به این معنا که گاه سرزمینهای دیگری نیز از سوی خداوند به صفت و ویژگی برکت متصف شده است؛ چنان که در آیه ۹۶ سوره آل عمران[۲۵] درباره سرزمین مکه که خانه خدا در آن قرار دارد میفرماید: ان اول بیت وضع للناس للذی ببکه مبارکا و هدی للعالمین؛ نخستین خانهای که برای مردمان قرار داده شده آنی است که در بکه (مکه) مبارک و مرکز هدایت جهانیان است. [۲۶]
قداست فلسطین در آیات قرآن
در تمام آیاتی که ارتباط به سرزمین فلسطین دارد سخن از دو وصف قداست و مبارک است. به این معنا که این سرزمین افزون بر ویژگی مبارک بودن سرزمینی مقدس است. قداست ویژگی انحصاری این سرزمین است. البته قداست سرزمین اختصاص به شهر قدس و بیت المقدس نداشته بلکه در آیات قرآنی به بخشهای دیگری از سرزمین فلسطین این صفت داده شده است. از آن میان میتوان به آیه ۱۱ و ۱۲سوره طه اشاره کرد که میفرماید: فلما اتیها نودی یا موسی انی انا ربک فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی؛ پس زمانی که موسی به سرزمین مقدس درآمد از سوی خدا موسی خوانده شد که من خود پروردگار توام؛ پس کفشهایت را بر کن؛ زیرا تو در سرزمین و وادی مقدس طوی هستی.
در این آیه به صراحت سرزمین و وادی طوی به عنوان سرزمین مقدس مورد تأکید قرار گرفته و به جهت همین قداست از وی خواسته شده تا کفشهایش را به احترام و قداست سرزمین از پای خویش درآورد. در آیه ۳۰ سوره قصص[۲۷] همین سرزمین به سرزمین مبارک نیز ستوده و توصیف شده است که بیان خصوصیت و ویژگی دیگری برای این سرزمین است. به هر حال از آیات قرآن بر میآید که سرزمین فلسطین سرزمین مقدسی است و این تقدس و قداست اختصاصی به شهر بیت المقدس و یا وادی طوی در سرزمین سینا ندارد. هرچند که قداست طوی به جهاتی مورد تأکید قرار گرفته است.
در سخنان موسی(ع) همه سرزمینی که مردم بنی اسرائیل مامور شدند تا پس از رهایی از دست فرعونیان در آن سکونت گزینند و زیست کنند، سرزمین مقدس دانسته شده است؛[۲۸] بنابراین همه سرزمین فلسطین مقدس و مبارک است. در آیه ۱۳۷ اعراف و نیز یونس آیه ۹۳ و اسراء آیه ۱۰۴ سرزمین فلسطین و شرق و غرب آن به عنوان سرزمین مبارک یاد شده است که زمانی بنی اسرائیل از آن بهره مند شدند تا خداوند نعمت وعده داده خویش را بر آنان به بهترین وجه به کمال برساند.
در حقیقت در اختیار گرفتن حکومت منطقه فلسطین و پیرامون آن از آن رو به بنی اسرائیل داده شد که خداوند از سوی موسی به آنان وعده داده بود تا آن حضرت(ع) را در جنگ با فرعون یاری داده و همراه او باشند. این گونه بود که خداوند به وعده خویش عمل کرد و آنان را وارث آن سرزمین مقدس و مبارک گرداند.[۲۹]
اگر به پیشینه این توصیف در گزارشهای قرآنی بپردازیم در مییابیم که این سرزمین در زمان حضرت ابراهیم(ع) به عنوان سرزمین مبارکی مسکن آن حضرت انتخاب شده است. خداوند در آیه ۷۱ سوره انبیاء[۳۰] درباره مهاجرت حضرت ابراهیم از سرزمین بابل پس از آتش سوزی مشهور و رهایی از آن میفرماید: و نجیناه و لوطا الی الارض التی بارکنا فیها للعالمین؛ ما ابراهیم را به همراه لوطا از دست دشمنان کافرش نجات داده و به سوی سرزمین بردیم که آن را برای جهانیان مبارک گردانیدیم. نکته جالب در این آیه آن است که این سرزمین خاص را که حضرت ابراهیم و یارانش را به آنجا کوچانده و از بدی دشمنانش رهایی بخشیده، سرزمینی مبارک برای جهانیان دانسته است. از این رو میتوان گفت که خاص قوم و قبیله و یا دینی نیست و همه انسانها بلکه جهانیان از جن و انس از آن سود میبرند و از برکات آن استفاده میکنند.
برخی از مفسران به جهت آنکه شرایع آسمانی و قوانین وحیانی الهی در این سرزمین بر جهانیان نازل شده را علت اصلی آن دانستهاند که خداوند این سرزمین را برای جهانیان مبارک دانسته است؛ زیرا همه ادیان توحیدی الهی از این سرزمین به جهان گسترش یافته و همگان از آن بهره مند شدهاند.[۳۱] در تورات این سرزمین مبارک که حضرت ابراهیم به آنجا کوچ کرده، سرزمین کنعان نامیده شده[۳۲] و آن را در زمره سرزمینهای میان فرات تا نیل[۳۳] دانسته است.
به هر حال سرزمین فلسطین در آیات قرآنی سرزمینی مقدس و مبارک است. البته در آیات قرآن گستره بیش تری از فلسطین امروزی به عنوان سرزمین مبارک یاد شده است که میتوان گفت شامل شامات (فلسطین، اردن، سوریه و لبنان) میشود. سرزمین فلسطین به نامهای نیک دیگری نیز ستایش شده است. در آیه ۹۳ سوره یونس از آن به نام جایگاه صدق و راستی و در آیه ۵۰ سوره مؤمنون به سرزمین بلند و والا مقامی که از امنیت و آب فراوان بهره مند است یاد و ستوده شده است. [۳۴]
ارزش و جایگاه قدس
سرزمین فلسطین و قدس به جهاتی در نزد همه شرایع ابراهیمی از ارزش و جایگاه بالا و مقام عالی برخوردار میباشد. همه پیروان هر یک از سه شریعت ابراهیمی (اسلام و یهود و مسیحیت) تقدس آن را معتبر دانسته و از قداست آن یاد و دفاع میکنند. [۳۵]
آثار و بناهای دینی فراوانی در این سرزمین برای هر یک از پیروان این سه شریعت توحید آسمانی وجود دارد که میتوان به دیوار ندبه برای یهودیان، کلیسای قیامت برای مسیحیان و مسجدالاقصی برای مسلمانان یاد کرد.[۳۶] چنان که گفته شد قداست سرزمین اختصاص به شهر قدس نداشته بلکه همه سرزمین فلسطین از چنین قداستی برخوردار میباشد. این مطلب را روایات نیز تأیید میکند؛ زیرا در بیان قداست فلسطین روایاتی وارد شده که اختصاص به شهر قدس و جایی که مسجدالاقصی قرار گرفته ندارد. از جمله علل میتوان به قداست شهرالخلیل به عنوان مکان کوچ و هجرت حضرت ابراهیم(ع) و نیز محل دفن آن حضرت اشاره کرد.[۳۷]
آن سرزمین به جهاتی چند مقدس و مبارک گفته شده است که از آن جمله به جهت فراوانی آب و سرزمین حاصل خیز[۳۸] گهواره شرایع آسمانی و توحیدی[۳۹] و مسکن صالحان و پیامبران[۴۰] از مهمترین دلایل این ستایش بیان شده است.
بنابراین این قداست و مبارک بودن به دو جهت مادی و معنوی مورد تأیید و گزارش قرار گرفته است. البته میبایست علت معنوی را بر علل دیگری ترجیح داد؛ زیرا رسالت پیامبران و دعوت مردمان به توحید که از این سرزمین آغاز شده اصل اساسی در تبرک سرزمین میبایست برشمرد؛ چون همین مسأله رسالت پیامبران است که زمینهساز برکت و خیر فراوان بر مردمان شده است. هر چند که دیگر وجوه نیز میتواند خود از برکات همین نعمت عظیم باشد؛ چه این که قرآن هدایت بشری و عمل به آموزههای وحیانی را از علل نزول برکات زمینی و آسمانی برشمرده است. با توجه به آیه ۸ سوره نمل و نیز سیاق آیه ۳ سوره قصص میتوان گفت که علت اصلی تبرک سرزمینی همین مسأله توحید و پرسش خدای یگانه و عمل به دستورهای وی بوده باشد؛ زیرا در یک نظام اعتقادی توحیدی، تقدس و تبریک سرزمینی و یا مکان و یا زمانی در بیشتر موارد به سبب رخدادهای مهم دینی است که در آنها روی داد و یا مناسکی است که میبایست در آن زمان و یا مکان به جا آورده شود که از آن جمله میتوان به مسئله تبرک سحر و ماه رمضان و ذی الحجه و سرزمین مکه و عرفات و منی یاد کرد.[۴۱]
مبارک خواندن خانه خدا[۴۲] و یا قرآن[۴۳] و یا اطراف مسجدالاقصی[۴۴] و یا شب قدر[۴۵] از سوی خدا نیز بر همین اساس و موازین میباشد. به هر حال در تمام منابع اسلامی و یهودی قداست اختصاصی به آبادی قدس و اورشلیم نداشته بلکه شامل همه فلسطین است. البته اختلاف نظرهایی در تعیین حدود سرزمین مقدس وجود دارد. محدوده این سرزمین مقدس بر پایه باورهایی یهودی متغیر است و این تغییر به دورههای گوناگونی برمی گردد که یهودیان بر مناطقی چیره بوده و یا آن را از دست میدادند. از این رو معیار در قداست به وجود دولت یهودی و چیرگی آنان بستگی مییابد که همواره در دورههای مختلف متغیر بوده است.[۴۶] با توجه به باورهای تورانی یهودیان درباره مرزهای دولت موعود میتوان گفت که مرزهای آن برای یهودیان مشخص است[۴۷] که در برخی از تفاسیر اسلامی نیز این محدوده بازتاب یافته است.[۴۸]
با این همه در بینش و نگرش بیشتری مفسران و مورخان اسلامی که قداست سرزمین فلسطین را فراتر از جریان مالکیت بنی اسرائیل بر آن مینگرند، با توجه به آیات گوناگون قرآن نظریات متعددی درباره حدود آن ارایه دادهاند که میتوان آنها را به سه دسته سرتاسر سرزمین شام؛ از مصر تا فرات؛ بخشهایی از شام (سرزمین فلسطین) دستهبندی کرد. با این همه قداست از آن سرزمین فلسطین است که شامل صحرای سینا و سرزمین فلسطین کنونی و بخشی از اردن و لبنان و سوریه را شامل میشود. به نظر میرسد که تسری قداست آن به پیرامون به مناسبتهای گوناگونی است که برای پیامبران ابراهیمی رخ داده است. از این رو قداست را به همه سرزمین و منطقه شامات تسری دادهاند که مهد پیامبران و محل ظهور و گسترش ادیان توحیدی و الهی بوده است.[۴۹][۵۰]
قدس و یهودیان
چنان که گفته شد در گزارشی از تورات، سرزمین مقدس فلسطین، سرزمین موعود یهودیان دانسته شده است. برخی از مفسران یهودی با توجه به آیاتی که سرزمینهای شرق و غرب بیت المقدس و فلسطین را به عنوان میراث ایشان بیان کرده است بر این باورند که همه مناطق خاورمیانه و دست کم از نیل تا فرات سرزمین موعود ایشان است. قرآن در آیه ۱۳۷ سوره اعراف بیان میکند: ﴿وَأَوْرَثْنَا ٱلْقَوْمَ ٱلَّذِينَ كَانُوا۟ يُسْتَضْعَفُونَ مَشَـٰرِقَ ٱلْأَرْضِ وَمَغَـٰرِبَهَا ٱلَّتِى بَـٰرَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ ٱلْحُسْنَىٰ عَلَىٰ بَنِىٓ إِسْرَٰٓءِيلَ بِمَا صَبَرُوا۟ وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُۥ وَمَا كَانُوا۟ يَعْرِشُونَ﴾[۵۱]
در این آیه قوم بنی اسرائیل بر سرزمین فلسطین و یا بیت المقدس و شرق و غرب آن از سوی خداوند چیره و مسلط شدند؛ زیرا مستضعفانی بودند که در راه دین خدا پایداری و مقاومت کرده بودند و این پاداش مقاومت و پایداری ایشان بود. در این آیات و نیز آیات ۹۳ سوره یونس و ۱۷ و ۱۰۴ سوره اسراء ماجرای قدرت گرفتن و تسلط بنی اسرائیل بر سرزمین فلسطین و پیرامون آن پس از بیان ماجرای غرق شدن فرعونیان بیان شده و در آیه ۵۹ سوره شعراء نیز به صراحت و شفافیت از جانشینی ایشان به جای فرعونیان یاد شده است.
به نظر میرسد با توجه به سلطه فرعونیان بر سرزمینهای فلسطین و اطراف آن، منظور از این آیات استخلاف و تسلط بنی اسرائیل در جای فرعونیان و کشورهای مستعمره ایشان است که شامل تسلط بر سرزمین فلسطین و شام و اردن باشد.[۵۲] قرآن در آیات دیگری این دولت و چیرگی ایشان را محدود به عوامل چندی کرده است. از این رو برخی از مفسران و دانشمندان اسلامی هنگام سخن گفتن از دوگانگی و تعارض در فرمان خداوند مبنی بر واگذاری سرزمینهای مقدس به بنی اسرائیل از یک سو و حرام شمردن ورود ایشان به آن سرزمینها در آیات ۲۱ و ۲۶ سوره مائده این حکومت وراثت و خلافت را مشروط به طاعت و بندگی خدا دانستهاند؛ [۵۳] زیرا چنان که بیان شد یهودیان در همان زمان به خاطر تخلف از فرمان خداوند دچارسرگردانی شده و چهل سال در تپه و بیابانهای اطراف بیت المقدس و فلسطین میگشتند و اجازه ورود به شهر و آبادیی را نداشتهاند. بنابراین همانگونه که در همان آغاز از نعمت وراثت به جهت طغیان و سرکشی بازماند، هر زمانی دیگری که چنین کنند از آنجا رانده خواهند شد.
خداوند در آیه ۱۲۹ سوره اعراف میفرماید: و یستخلفکم فی الارض فینظر کیف تعملون، آنان را بر زمین خلیفه گردانیدیم تا بنگریم چگونه عمل میکنند. در حقیقت خلافت ایشان برای روشن شدن عمل کرد آنان است. اگر به خوبی و درستی عمل کنند از آن سود میبرند. بنابراین خلافت ایشان مشروط به عمل کرد درست ایشان بوده است. این نکته در آیات دیگری چون آیه ۷ سوره ابراهیم به خوبی بیان شده است.
تمردهای بنی اسرائیل
درگزارشهای قرآن از وضعیت بیت المقدس و حکومت یهودیان به خوبی برمی آید که آنان زمانی که بر پایه آموزههای وحیانی عمل میکردند از حکومت و اقتدار برسرزمین برخوردار بودند ولی همین که عمل کردی نادرست داشتند نه تنها حکومت و قدرت از ایشان گرفته شد بلکه مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شدند.
خداوند در آغاز سوره اسراء نیز از سلطه اقوامی دیگر بر سرزمینهای مقدس برای مجازات بنی اسرائیل یاد میکند و از تکرار آن در صورت بدکرداری دوباره آنان خبر میدهد و میفرماید: ﴿وَقَضَيْنَآ إِلَىٰ بَنِىٓ إِسْرَٰٓءِيلَ فِى ٱلْكِتَـٰبِ لَتُفْسِدُنَّ فِى ٱلْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّۭا كَبِيرًۭا * فَإِذَا جَآءَ وَعْدُ أُولَىٰهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًۭا لَّنَآ أُو۟لِى بَأْسٍۢ شَدِيدٍۢ فَجَاسُوا۟ خِلَـٰلَ ٱلدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًۭا مَّفْعُولًا * ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ ٱلْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَـٰكُم بِأَمْوَٰلٍۢ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَـٰكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا * إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَآءَ وَعْدُ ٱلْـَٔاخِرَةِ لِيَسُـۥٓـُٔوا۟ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا۟ ٱلْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍۢ وَلِيُتَبِّرُوا۟ مَا عَلَوْا۟ تَتْبِيرًا * عَسَىٰ رَبُّكُمْ أَن يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَـٰفِرِينَ حَصِيرًا﴾[۵۴]
در این آیات به وضوح و روشنی از دو تمرد یاد میشود که یکی پیش از بعثت پیامبر(ص) اتفاق افتاده است که موجب شد تا بخت النصر بر ایشان بتازد و ایشان را به بردگی به بابل برد و سدههای طولانی گرفتار باشند و دیگر وعدهای است که هنوز انجام نشده است. در این آیات میفرماید که ایشان دوباره از نظر جمعیت و مال بهاندازه قدرتمند شوند که بتوانند بر فلسطین چیره شوند و آن گاه باز اگر طغیان کردند و بدکرداری را پیشه خود ساختند ما نیز باز میگردیم و با ایشان چنان کنیم که مرتبه نخست انجام دادیم. ظاهرا این همان زمانی است که یهودیان دوباره با جمعیت و قدرت و مال فراوان وارد بیت المقدس شدند و مسجد اقصی را در تصاحب گرفتهاند. این بار نیز دست به خون و خون ریزی زده و برخلاف آموزههای وحیانی که به ایشان حکم کرده است که مردمان را از خانههایشان آواره نسازند (قرآن این حکم را در سوره بقره آورده است) باز ایشان مردمان فلسطین را آواره ساخته و به دولت مردان خویش میگویند تا مردمان این جا را نکشید و یا از خانههایشان بیرون نکنید ما به این سرزمین نمیآییم و دولت مردان نیز برای رضایت یهودیان دست به جنایت و کشتار میزنند و خانههای فلسطینیان را به عنوان قوم جبار و گروهی سرکش و تروریست خراب میسازند و جوانانشان را میکشند و زنان و مردانشان را آواره میسازند. این زمان دوباره طغیان را آغاز کردهاند و این گونه است که خداوند چنان که وعده داده است که اگر ایشان دوباره همان رفتار را پیش گیرند ما نیز همانند قبل عمل میکنیم به زودی ایشان را آواره میسازد.
قدس، قبله نخستین و حرم دوم مسلمانان جهان، سرزمین اصلی و وطن میلیونها آواره مسلمان فلسطینی است که استکبار جهانی توسط صهیونیسم جنایتکار، از سال ۱۹۴۸ آن سرزمین را از دست ساکنانش خارج ساخت و تحت سلطه نیروهای اشغالگر قدس قرار داد. این توطئه از همان اولین سالهای اجرا، با مقاومت مردم مسلمان فلسطین و اعتراض مسلمانان و انسانهای آزاده و بیدار دل جهان مواجه شد و به شکل مبارزات پیگیر و سیاسی ـ نظامی، چهره خود را نشان داد. ملت مسلمان ایران نیز پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی مسأله آزادسازی فلسطین از چنگال غاصبان قدس را سرلوحه آرمانهایش قرار داده و همه ساله روز قدس را به روز فریاد کشیدن بر سر ستمکاران تاریخ تبدیل کرده است.[۵۵]
قدس در کلام امام
پس از پیروزی انقلاب، امام خمینی در اولین فرصت روزی را برای به نمایش گذاردن حساسیت جهانی نسبت به سرنوشت قدس و نجات آن از چنگال صهیونیستهای جنایتکار، به عنوان «روز قدس» تعیین نمودند و پیامی به همین مناسبت صادر نمودند. امام در این پیام که روز ۱۶ مرداد ۱۳۵۸ در سیزدهمین روز از ماه مبارک رمضان سال ۱۳۹۹ هجری قمری خطاب به مسلمانان جهان صادر کردند، چنین فرمودند: من طی سالیان دراز، خطر اسرائیل غاصب را گوشزد مسلمین نمودم که اکنون، این روزها به حملات وحشیانه خود به برادران و خواهران فلسطینی شدت بخشیده است و به ویژه در جنوب لبنان به قصد نابودی مبارزان فلسطینی پیاپی خانه و کاشانه ایشان را بمباران میکند.
من از عموم مسلمانان جهان و دولتهای اسلامی میخواهم که برای کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آن، به هم بپیوندند، و جمیع مسلمانان جهان را دعوت میکنم آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است و میتواند تعیین کننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد، به عنوان «روز قدس» انتخاب و طی مراسمی همبستگی بینالمللی مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونی مردم مسلمان فلسطین اعلام نمایند. از خداوند متعال پیروزی مسلمانان را بر اهل کفر خواستارم.[۵۶]
سخنان امام خمینی در مورد اهمیت روز جهانی قدس هر ساله تکرار میشد. بخشی از این سخنان عبارتند از: روز قدس فقط روز فلسطین نیست، روز اسلام است؛ روز حکومت اسلامی است. روزی است که باید جمهوری اسلامی در سراسر کشورها بیرق آن برافراشته شود. روزی است که باید به ابرقدرتها فهماند که دیگر آنها نمیتوانند در ممالک اسلامی پیشروی کنند. من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اکرم میدانم، روزی است که بایدما تمام قوای خودمان را مجهز کنیم؛ و مسلمین از آن انزوایی که آنها را کشانده بودند خارج شوند، و با تمام قدرت و قوت در مقابل اجانب بایستند. ۲[۵۷] روز قدس، روزی است که باید به این روشنفکرانی که در زیر پرده با امریکا و عمال امریکا روابط دارند هشدارداد. هشدار به این که اگر از فضولی دست برندارید، سرکوب خواهید شد! …. روز قدس روزی است که باید به همه ابرقدرتها هشدار داد که باید دست خود را از روی مستضعفین بردارید و سر جای خود بنشینید…. روز قدس روز اسلام است. روز قدس روزی است که اسلام را باید احیا کرد و احیا بکنیم، و قوانین اسلام در ممالک اسلامی اجرا بشود. روز قدس روزی است که باید به همه ابرقدرتها هشدار بدهیم که اسلام دیگر تحت سیطره شما، به واسطه عمال خبیث شما، واقع نخواهد شد، روز قدس، روز حیات اسلام است.[۵۸]
«روز قدس» یک روز جهانی است. روزی نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است. روز مقابله ملتهایی است که در زیر فشار ظلم امریکا و غیرامریکا بودند، در مقابل ابرقدرتهاست. روزی است که باید مستضعفین مجهز بشوند در مقابل مستکبرین، و دماغ مستکبرین را به خاک بمالند. روزی است که بین منافقین و متعهدین امتیاز خواهد شد. متعهدین این روز را روز قدس میدانند، و عمل میکنند به آنچه باید بکنند. و منافقین ـ آنهایی که با ابرقدرتها در زیر پرده آشنایی دارند و با اسرائیل دوستی ـ در این روز بیتفاوت هستند، یا ملتها را نمیگذارند که تظاهر کنند. روز قدس روزی است که باید سرنوشت ملتهای مستضعف معلوم شود، باید ملتهای مستضعف اعلام وجود بکنند در مقابل مستکبرین. [۵۹]
مستضعفان جهان باید قدرت اسلامی خود را بیابند و از عربدههای شرق و غرب و وابستگان و تفالههای آنان نهراسند و با اعتماد به خداوند تعالی و اتکال به قدرت اسلام و ایمان بپاخیزند و دست جنایتکاران را از کشورهای خود کوتاه نمایند و آزادی قدس شریف و فلسطین را سرلوحه برنامه خود قرار دهند و ننگ سلطه صهیونیسم، تفاله امریکا را از دامن خود بزدایند و روز قدس را زنده نگه دارند. امید است با زنده نگهداشتن این روز، بیتفاوتیها زایل شود و غفلتها مرتفع گردد. [۶۰] مسلمین، از لبنان و قدس عزیز پشتیبانی نمایند. مسلمانان جهان باید روز قدس را روز همه مسلمین، بلکه مستضعفین بدانند و از آن نقطه حساس در مقابل مستکبرین و جهانخواران بایستند، و تا رهایی مظلومان از زیر ستم قدرتمندان از پای ننشینند.[۶۱] روز قدس یک روز اسلامی است، و یک بسیج عمومی اسلامی است. من امیدوارم که این امر مقدمه باشد از برای یک «حزب مستضعفین» در تمام دنیا. [۶۲] «… مسئله قدس یک مسئله شخصی نیست و یک مسئله مخصوص به یککشور و یا یک مسئله مخصوص به مسلمینجهان در عصر حاضر نیست، بلکه حادثهای است برای موحدین جهان و مؤمنان اعصار گذشته و حال و آینده…»[۶۳][۶۴]
منابع
پانویس
- ↑ «و یاد کن که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من! نعمت خداوند را بر خویش فرا یاد آورید... * ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید * گفتند: ای موسی! در آنجا گروهی گردنکش جای دارند و تا آنان از آن بیرون نیایند ما درون آن نخواهیم رفت اما اگر از آنجا بیرون آیند ما درون میرویم» سوره مائده، آیه ۲۰-۲۲.
- ↑ «و او و لوط را رهاندیم، به سوی سرزمینی که در آن برای جهانیان خجستگی نهاده بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۱.
- ↑ «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
- ↑ «پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گرداندهایم- برد تا از نشانههایمان بدو نشان دهیم، بیگمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.
- ↑ منصوری، خلیل، قدس در نگاه قرآن
- ↑ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل اسراء: ۱، بیروت حسن بن فضل طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل اسراء: ۱، چاپهاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدّر المنثور فی التفسیر بالماثور، ذیل اسراء: ۱، قم ۱۴۰۴.
- ↑ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل بقره: ۱۴۲ـ۱۵۰، حسن بن فضل طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل بقره: ۱۴۲ـ۱۵۰. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدّر المنثور فی التفسیر بالماثور، ذیل بقره: ۱۴۲ـ۱۵۰.
- ↑ ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، ج۲، ص۲۳۸، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲ و منابع دیگر روایی
- ↑ مجمع البیان، ج۱و ۲، ص۲۴۷
- ↑ مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص۳۵۸
- ↑ ﴿سُبْحَـٰنَ ٱلَّذِىٓ أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِۦ لَيْلًا مِّنَ ٱلْمَسْجِدِ ٱلْحَرَامِ إِلَى ٱلْمَسْجِدِ ٱلْأَقْصَا ٱلَّذِى بَـٰرَكْنَا حَوْلَهُۥ لِنُرِيَهُۥ مِنْ ءَايَـٰتِنَآ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلْبَصِيرُ﴾ «پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گرداندهایم- برد تا از نشانههایمان بدو نشان دهیم، بیگمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۱ و ۲، ص۷۷۴
- ↑ ﴿سَيَقُولُ ٱلسُّفَهَآءُ مِنَ ٱلنَّاسِ مَا وَلَّىٰهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ ٱلَّتِى كَانُوا۟ عَلَيْهَا قُل لِّلَّهِ ٱلْمَشْرِقُ وَٱلْمَغْرِبُ يَهْدِى مَن يَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٍۢ مُّسْتَقِيمٍۢ﴾ «به زودی کمخردان از مردم خواهند گفت: چه چیز آنان را از قبلهای که بر آن بودند بازگردانید؟ بگو: خاور و باختر از آن خداوند است، هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون خواهد شد» سوره بقره، آیه ۱۴۲.
- ↑ ﴿وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَـٰكُمْ أُمَّةًۭ وَسَطًۭا لِّتَكُونُوا۟ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِ وَيَكُونَ ٱلرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًۭا وَمَا جَعَلْنَا ٱلْقِبْلَةَ ٱلَّتِى كُنتَ عَلَيْهَآ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ ٱلرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى ٱلَّذِينَ هَدَى ٱللَّهُ وَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَـٰنَكُمْ إِنَّ ٱللَّهَ بِٱلنَّاسِ لَرَءُوفٌۭ رَّحِيمٌۭ﴾ «و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبلهای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی میکند و چه کسی واپس میگراید، و بیگمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
- ↑ «و ستمکارتر از کسی که نمیگذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها میکوشد کیست؟ آنان را جز این سزاوار نیست که هراسان در آن پا نهند، آنها در دنیا، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره بقره، آیه ۱۱۴.
- ↑ نگاه کنید: مجمع البیان، ج۱ و ۲، ص۳۶۱
- ↑ تفسیر کبیر، ج۲، ص۱۲
- ↑ اسراء، آیه ۱. سوره نجم و روایات تفسیری و منابع تفسیری معتبر شیعه و سنی.
- ↑ جامع الاخبار، ص۷۰
- ↑ امالی طوسی، ص۳۷۹
- ↑ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۹۹، ص۳۸۰
- ↑ مانند کتاب فضائل القدس الشریف تالیف جمال الدین ابو الفرج محمد بن الجوزی
- ↑ منصوری، خلیل، قدس در نگاه قرآن
- ↑ عنکبوت، آیه ۵۶. فصلت، آیه ۱۰. انبیاء، آیه ۸۱ البته به شرط آنکه آن را مختص سرزمین خاورمیانه ندانیم. چنان که از آیه ۱۸ سوره سبا نیز بر میآید یمن نیز در این آیه به عنوان سرزمین مبارک خوانده شده است.
- ↑ ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍۢ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبَارَكًۭا وَهُدًۭى لِّلْعَـٰلَمِينَ﴾ «بیگمان نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آلعمران، آیه ۹۶.
- ↑ منصوری، خلیل، قدس در نگاه قرآن
- ↑ ﴿فَلَمَّآ أَتَىٰهَا نُودِىَ مِن شَـٰطِئِ ٱلْوَادِ ٱلْأَيْمَنِ فِى ٱلْبُقْعَةِ ٱلْمُبَـٰرَكَةِ مِنَ ٱلشَّجَرَةِ أَن يَـٰمُوسَىٰٓ إِنِّىٓ أَنَا ٱللَّهُ رَبُّ ٱلْعَـٰلَمِينَ﴾ «چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان» سوره قصص، آیه ۳۰.
- ↑ ﴿يَـٰقَوْمِ ٱدْخُلُوا۟ ٱلْأَرْضَ ٱلْمُقَدَّسَةَ ٱلَّتِى كَتَبَ ٱللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا۟ عَلَىٰٓ أَدْبَارِكُمْ فَتَنقَلِبُوا۟ خَـٰسِرِينَ﴾ «ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید» سوره مائده، آیه ۲۱.
- ↑ ﴿وَأَوْرَثْنَا ٱلْقَوْمَ ٱلَّذِينَ كَانُوا۟ يُسْتَضْعَفُونَ مَشَـٰرِقَ ٱلْأَرْضِ وَمَغَـٰرِبَهَا ٱلَّتِى بَـٰرَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ ٱلْحُسْنَىٰ عَلَىٰ بَنِىٓ إِسْرَٰٓءِيلَ بِمَا صَبَرُوا۟ وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُۥ وَمَا كَانُوا۟ يَعْرِشُونَ﴾ «و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده میشدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم که در آن برکت نهاده بودیم و سخن نیکوی پروردگارت درباره بنی اسرائیل به خاطر شکیبی که ورزیدند راست آمد و آنچه را فرعون و قومش میساختند و آنچه را بر میافراختند زیر و زبر» سوره اعراف، آیه ۱۳۷.
- ↑ ﴿وَنَجَّيْنَـٰهُ وَلُوطًا إِلَى ٱلْأَرْضِ ٱلَّتِى بَـٰرَكْنَا فِيهَا لِلْعَـٰلَمِينَ﴾ «و او و لوط را رهاندیم، به سوی سرزمینی که در آن برای جهانیان خجستگی نهاده بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۱.
- ↑ الکشاف، زمخشری، ج۳، ص۱۲۶.
- ↑ کتاب مقدس، تکوین ۱۲: ۵
- ↑ کتاب مقدس، تکوین ۱۵: ۷ تا ۹
- ↑ منصوری، خلیل، قدس در نگاه قرآن
- ↑ الموسوعه الفلسطینیه ج۳، ص۵۱۰ ذیل مدخل قدس.
- ↑ دایره المعارف تشیع، ج۳، ص۵۵۸
- ↑ التحریر و الننویر، ج۱۲، ص۱۶۲
- ↑ ، تفسیر قرطبی، ج۶، ص۸۳
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۲۷۶
- ↑ بحارالانوار، ج۱۳، ص۱۷۷
- ↑ المیزان، ج۱۴، ص۱۳۷
- ↑ ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍۢ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبَارَكًۭا وَهُدًۭى لِّلْعَـٰلَمِينَ﴾ «بیگمان نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آلعمران، آیه ۹۶.
- ↑ انعام، آیات ۹و ۱۵۵
- ↑ اسراء، آیه۱
- ↑ ﴿إِنَّآ أَنزَلْنَـٰهُ فِى لَيْلَةٍۢ مُّبَـٰرَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ﴾ «که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم» سوره دخان، آیه ۳.
- ↑ قاموس کتاب، مقدس ص۶۸۵
- ↑ کتاب مقدس، عدد۳۴.
- ↑ التحریر و التنویر، ج۶، ص۱۶۲
- ↑ تفسیر نمونه، ج۴، ص۲۳۷ و نیز، ج۱۲، ص۳۱۳.
- ↑ منصوری، خلیل، قدس در نگاه قرآن
- ↑ «و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده میشدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم که در آن برکت نهاده بودیم و سخن نیکوی پروردگارت درباره بنی اسرائیل به خاطر شکیبی که ورزیدند راست آمد و آنچه را فرعون و قومش میساختند و آنچه را بر میافراختند زیر و زبر کردیم» سوره اعراف، آیه ۱۳۷.
- ↑ المنار، ج۹، ص۹۸ و نیز تفسیر کبیر، ج۱۴، ص۲۲۱.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۲۸۹ و نیز تفسیر کبیر، ج۱۱، ص۱۹۷.
- ↑ «و به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) خبر دادیم که دو بار در این سرزمین تباهی میورزید و گردنکشی بزرگی میکنید * و چون وعده نخست (از) آن دو (تباهی) فرا رسد بندگانی سخت جنگاور را که داریم بر شما برمیانگیزیم که درون خانهها را جست و جو میکنند و (این) وعدهای انجام یافتنی است * سپس پیروزی بر آنان را دوباره بهره شما میکنیم و با داراییها و پسران به شما یاری میرسانیم و شمار شما را افزونتر میگردانیم * اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیدهاید و اگر بدی کنید به خویش کردهاید و چون وعده فرجامین فرا رسد (بندگانی دیگر را میفرستیم) تا چهرههایتان را اندوهبار گردانند و در آن مسجد وارد گردند چنان که بار نخست وارد آن شده بودند و تا بر هر چه دست یابند از میان بردارند * باشد که پروردگارتان بر شما بخشایش آورد و اگر (به نافرمانی) بازگردید ما نیز باز میگردیم و دوزخ را زندان کافران قرار دادهایم» سوره اسراء، آیه ۴-۸.
- ↑ منصوری، خلیل، قدس در نگاه قرآن
- ↑ صحیفه امام، ج۹، ص۲۶۷٫
- ↑ صحیفه امام، ج۹، ص۲۷۸
- ↑ صحیفه امام، ج۹، ص۲۷۷٫
- ↑ صحیفه امام، ج۹، ص۲۷۶٫
- ↑ صحیفه امام، ج۱۵، ص۶۱٫
- ↑ صحیفه امام، ج۱۵، ص۶۲٫
- ↑ صحیفه امام، ج۹، ص۲۸٫
- ↑ صحیفه امام، ج۱۶، ص۱۹۰
- ↑ منصوری، خلیل، قدس در نگاه قرآن