منابع مالی اهل بیت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

پیامبر و ائمه معصومین(ع) همانند سایر مردم نیاز به غذا، لباس مسکن داشتند و خود آنان مردم را تشویق به اهمیت دادن به مسائل اقتصادی می‌کردند، چند سؤال در اینجا مطرح می‌شود: پیامبر اسلام و اهل بیت(ع) از چه طریقی نیازمندی‌های مادی خویش را تأمین می‌کردند، آیا آنان صرفاً از بیت المال استفاده می‌کردند؟ آیا فعالیت‌های اقتصادی از قبیل: کشاورزی، دامداری و تجارت داشتند؟ کمک‌های مالی آنان به نیازمندان از چه طریقی تهیه می‌شد؟

توضیح اینکه رسول گرامی اسلام(ص) و خاندان آن حضرت کمک‌های مالی فراوانی به فقرا، مستمندان، نیازمندان می‌کردند. برده‌هایی را می‌خریدند و در راه خدا آزاد می‌کردند که در روایتی آمده است امیرمؤمنان(ع) هزار برده در راه خدا خرید و آزاد کرد[۱].

امام سجاد(ع) نیز بردگانی در راه خدا آزاد کرد: آن بزرگوار بردگانی را خریداری کرده، مدتی تحت آموزش و تربیت قرار می‌داد و سپس آزادشان می‌کرد و آنان به صورت انسان‌های نمونه به فعالیت فرهنگی و تربیتی می‌پرداختند و پس از آزادی نیز ارتباطشان با امام قطع نمی‌شد. «علی بن طاووس» ضمن اعمال ماه رمضان می‌نویسد: علی بن الحسین(ع) شب آخر ماه رمضان بیست نفر برده (یا اندکی بیشتر یا کمتر) را آزاد می‌کرد و می‌گفت خداوند در هر شب ماه رمضان هنگام افطار هفتاد هزار نفر از اهل دوزخ را از عذاب آتش آزاد می‌کند و در شب آخر به تعداد کل شب‌های رمضان آزاد می‌کند. دوست دارم خداوند ببیند که من در دنیا بردگان خود را آزاد می‌کنم تا بلکه مرا در روز رستاخیز از آتش دوزخ آزاد سازد.

امام هیچ خدمتگزاری را بیش از یک سال نگه نمی‌داشت. وقتی که برده‌ای را در اول یا وسط سال به خانه می‌آورد شب عید فطر او را آزاد می‌ساخت و در سال بعد به جای او شخص دیگری را می‌آورد و باز او را در ماه رمضان آزاد می‌ساخت و این روال تا آخر عمر او همچنان ادامه داشت. امام بردگان سیاه پوست را (با وجود آنکه به آنان نیاز نداشت) می‌خرید و در مراسم حج به عرفات می‌آورد و آن گاه که به سوی مشعر کوچ می‌کرد آنان را آزاد می‌کرد و جوایز مالی به آنان می‌داد[۲].

پول‌ها و لباس‌هایی به شعرا به عنوان جایزه می‌دادند. همچنین در زمان پیامبر اسلام هیأت‌ها و نمایندگانی از اعراب می‌آمدند و اظهار اسلام می‌کردند، پیامبر هم هدایایی به آنها می‌داد. این کمک‌ها از چه طریقی بود؟ از بیت المال؟ و اگر از بیت المال استفاده می‌کردند تمام این هزینه‌ها را از آنجا بر می‌داشتند؟ یا مبلغی از آنها را؟ مخصوصاً گاهی ائمه(ع) پول‌های فراوانی به عنوان صله و جایزه به شعرای شیعی و مدافع ولایت می‌دادند که شاید برای برخی قابل تصور نبود. آیا اینها از چه محلی بود؟

در پاسخ این سؤال‌ها ذهنیت عمومی در جامعه ما این است که تأمین معاش و زندگی پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع) از محل بیت المال بوده و اگر بخشش‌ها یا کمک‌هایی هم نسبت به فقرا یا نیازمندان داشتند، آن هم از منبع بیت المال و وجوه عامه بوده که در اختیار آنان بوده است و نسبت به آن ولایت داشتند. اما بررسی‌ها و پژوهش‌ها در تاریخ زندگی پیشوایان اسلام نشان دهد آن بزرگواران اموال و دارایی‌های شخصی نیز داشتند و همه جا و در همه موارد، از بیت المال استفاده نمی‌کردند[۳].

اموال خصوصی

«اموال خصوصی» اموالی است که پیامبر(ص) یا ائمه(ع) شخصاً مالک آنها بودند و تکلیف این‌گونه اموال در زمان حیات آن حضرات با خود ایشان بوده و پس از درگذشت ایشان مطابق قانون ارث در اسلام به وراث آنان منتقل می‌شود، همان‌گونه که امام باقر(ع) فرمود: «حضرت علی(ع) علم رسول خدا و حضرت فاطمه(س) مال رسول خدا را به ارث بردند»[۴].[۵]

اموال خصوصی پیامبر خاتم

برخی از اموال خصوصی پیامبر اسلام(ص) عبارت است از:

  1. اموال موروثی: برخی از اموال رسول گرامی اسلام(ص) از راه ارث به دست حضرت رسید. ماوردی آنجا که صدقات پیامبر را نام می‌برد، در این باره می‌نویسد: «... اما غیر از این صدقات هشتگانه پیامبر از اموال او واقدی نقل کرده است که: رسول خدا(ص) از پدرش، عبدالله، ام ایمن حبشیه را که اسمش برکت بود و پنج شتر و مقداری گوسفند به ارث برد. از مادرش آمنه بنت وهب خانه وی را که پیامبر در آن خانه متولد شد و خانه در شعب بنی علی است، به ارث برد. و از همسرش خدیجه دختر خویلد عنها خانه‌اش را در مکه که بین صفا و مروه پشت بازار عطارین قرار گرفته و اموال دیگری را به ارث برد»[۶].
  2. اموال و املاک شخصی پیامبر(ص): پیامبر(ص) علاوه بر خانه‌های محقر و اثاث خانه‌ای که داشت دارای شمشیر و زره[۷]، الاغ، میش، استر و شتر[۸] نیز بوده است[۹].

اموال خصوصی امامان

برخی از اموالی که برای ائمه(ع) نام برده شده عبارت است از:

  1. املاک و مزرعه‌ها و اموال شخصی امیرمؤمنان(ع):
    1. امیرالمؤمنین(ع) زمینی بین (خَوَرتَق و کوفه)[۱۰] و در روایت دیگری بین نجف تا حیره تا کوفه به چهل هزار در هم از بزرگان قبیله و رؤسای آن محل خریداری کرد[۱۱].
    2. محصول غله علی(ع) در مدینه: مرحوم شیخ مفید نقل می‌کند ابو مخنف روایت کرده است که وقتی امیرمؤمنان(ع) خواست از بصره برود در بین مردم ایستاد و فرمود: «ای مردم بصره چرا بر من اعتراض می‌کنید، به خدا سوگند این دو (اشاره به پیراهن و عبای خود کرد) از دسترنج بافت خانواده من است. آن گاه فرمود: بر من چه خرده‌ای می‌گیرید. به خدا سوگند این نیست (اشاره کرد به کیسه‌ای که در دست داشت) مگر از محصول غله من در مدینه. اگر من از نزد شما رفتم و بیش از آنچه می‌بینید به همراه خود بردم، من در زمره خائنین هستم. سپس از بصره بیرون رفت و مردم او را بدرقه کردند»[۱۲].
    3. محصول مزرعه «ینبع»: بکر بن عیسی می‌گوید: همواره امیرمؤمنان(ع) می‌فرمود: ای مردم کوفه اگر در آن روز که از نزد شما می‌روم جز اثاثیه خانه‌ام و ستوران باربرم و (فلان) غلامم چیز دیگ دیگری با خود داشتم بدانید که خائنم. هزینه زندگی علی(ع) از غله‌ای که برای او از مدینه می‌رسید و آن حاصل مزرعه او در ینبع بود، تأمین می‌شد[۱۳].
  2. املاک امام حسن مجتبی(ع): جصّاص در احکام القرآن می‌نویسد: روایت شده است: حسن و حسین، پسران علی(ع) از زمین‌های عراق خریداری کردند[۱۴].
  3. املاک امام حسین(ع): امام حسین(ع) ناحیه‌ای را که قبر حضرت آنجاست از اهل «نینوی» و «غاضریه» به شصت هزار درهم خرید و دوباره به آنان بخشید و شرط کرد که زائرین قبر مبارکش را راهنمایی کرده و سه روز از آنان پذیرایی کنند[۱۵].
  4. املاک امام سجاد(ع): علی بن الحسین(ع) چشمه‌ای واقع در «ذی خشب» داشت و ولید فرزند عتبه فرزند ابوسفیان آن را به قیمت هفتاد و اندهزار دینار (طلا) از او خرید و شب شنبه را برای آبیاری (مزرعه سکینه) استثنا کرد...[۱۶].
  5. املاک امام محمد باقر(ع): امام باقر هم املاک و مزارعی داشته است. امام صادق(ع) فرمود: «پدرم زمینی را به چند هزار به هشام بن عبدالملک فروخت و شرط کرد که ده سال زکات آن مال به عهده هشام باشد. حضرت این را شرط کرد، چون هشام والی (زمامدار) بود»[۱۷].
  6. املاک و مزارع امام هفتم(ع): طبق نقل یکی از فرزندان آن امام، آن حضرت روزی برای سرکشی مزرعه‌ای که در «سایه»[۱۸] داشت به آنجا تشریف برد و در راه در یک بامداد، با هوای سردی مواجه شد و غلام صاحب مزرعه‌ای که در آن نقطه بود، مقداری غذا و وسیله گرما برای حضرت آورد. امام بعد از پایان سفر به پاداش این کار غلام را از صاحبش خرید و آزاد کرد[۱۹].
  7. اموال موروثی امام هادی(ع): در حدیثی آمده است ابوعلی بن راشد به حضرت هادی(ع) می‌گوید از پدر بزرگوارت امام جواد(ع) اموالی نزد این جانب است. تکلیف آنها را روشن فرمایید. حضرت هادی(ع) در پاسخ او چنین می‌فرماید: اموالی که پدرم به سبب مقام امامت در اختیار داشت، تنها در اختیار من قرار می‌گیرد و اموال شخصی پدرم باید طبق کتاب و سنت پیامبر میان وارثان او تقسیم گردد[۲۰].[۲۱]

کسب و کار

  1. پیامبر اکرم(ص) و کار جهت تأمین معاش: پیامبر اکرم(ص) دنبال کار و طلب معاش بود و این یکی از ایرادهایی بود که دشمنان به آن حضرت می‌گرفتند. زراره می‌گوید: مردی حضور امام صادق(ع) آمد و گفت: یابن رسول الله من نمی‌توانم به خوبی با دست خود کار کنم (مثل این که دستش عیبی داشته که قادر به کار نبوده است)، سرمایه‌ای هم ندارم که تجارت کنم از طرفی نیازمند و محرومم (حضرت دید که سر و گردن او سالم است). فرمود: کار کن و کالا را با سر خود حمل نما و از مردم بی‌نیاز باش. رسول خدا(ص) سنگی بر دوش خود حمل کرد و در دیوار یکی از باغ‌های خود می‌گذاشت[۲۲].[۲۳]
  2. امیرمؤمنان(ع) و کار: آن حضرت هم مانند دیگران برای کسب معاش کوشش می‌کرد و دنبال کار می‌رفت که خودش فرمود: «یک روز در مدینه خیلی گرسنه شدم و برای این که کاری پیدا کنم بیرون مدینه رفتم. دیدم زنی مقداری خاک آماده کرده می‌خواهد آب روی آن بریزد (گل درست کند) نزد او رفتم و پس از صحبت و معین کردن مزد و اجرت بنا شد آب بیاورم. خاک‎ها را گل کنم و برای آوردن هر دلو آب یک خرما مزد بگیرم. شانزده دلو آب کشیدم به طوری که دست‎هایم تاول زد. سپس خرماها را گرفتم و خدمت پیغمبر(ص) آمدم و با حضرت از آن خرما خوردیم»[۲۴].[۲۵]

کشاورزی

  1. پیامبر اکرم(ص) و کشاورزی: رسول خدا(ص) در مزرعه و زمین خود کار می‌کرد. درباره کار دستی پیامبر(ص) هم خبری نقل شده که به آن اشاره می‌کنیم: امام صادق(ع) درباره کار پیامبر(ص) می‌فرماید: به‌درستی که رسول خدا(ص) سنگی را در مسیر راه قرار داد تا آب را از زمینش برگرداند. به خدا سوگند آن سنگ تاکنون آسیبی به شتر و انسانی نرسانده است[۲۶]. رسول اکرم(ص) به درختکاری و زراعت علاقه فراوانی داشت و در فرصت‌هایی که به دست می‌آمد خود شخصاً درخت می‌کاشت یا زمین را برای افشاندن بذر مهیا می‌کرد[۲۷].
  2. امیرمؤمنان و کشاورزی: بخش عمده‌ای از عمر پربرکت حضرت علی(ع) در دوران حکومت خلفای سه‌گانه گذشت، دورانی که در نظر ابتدایی، دوران فراغت آن حضرت به نظر می‌رسید، اما اگر به دقت بررسی کنیم خواهیم دید که دوران بازداشتن امیرالمؤمنین(ع) از تصدی خلافت، دوران کناره‌گیری آن حضرت از سایر شئون جامعه اسلامی نبود، بلکه در این فترت امام به انجام خدمات علمی و اجتماعی بسیاری موفق شد که تاریخ نظیر آن را برای دیگران ضبط نکرده است. یکی از اشتغالات امیرالمؤمنین(ع) در دوره خلفای سه گانه عبارت بود از: انجام خدمات اجتماعی که یکی از آنان کشاورزی و درختکاری است[۲۸].
  3. امام سجاد(ع) و کشاورزی: آن حضرت نیز مانند دیگر ائمه(ع) مزرعه داشت و مشغول کشاورزی بود و افرادی هم بودند که برای آن حضرت کارهای کشاورزی را انجام می‌دادند. به عنوان نمونه می‌توان به حدیثی که مرحوم شیخ حر عاملی از امام صادق(ع) نقل کرده است، اشاره کرد: وی می‌نویسد: امام سجاد(ع) به کسی که کارهای حضرت را انجام می‌داد و ناظر دخل و خرج بود و در شب خرماها را چیده بود فرمود: این کار را انجام مده، مگر نمی‌دانی رسول خدا(ص) از درو کردن (زراعت) و چیدن (میوه) در شب نهی فرموده است...[۲۹].[۳۰]
  4. امام هفتم(ع) و کشاورزی: از علی بن ابی حمزه روایت شده که گفت: امام هفتم(ع) را دیدم که در مزرعه خود مشغول کار بود. به او گفتم فدایت شوم شما چرا کار می‌کنید؟ کارگران شما کجایند؟ فرمود: ای علی بن حمزه کسی که از من و پدرم بالاتر بود با دست خود در زمینش کار می‌کرد. پرسیدم او کیست؟ فرمود: رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و همه پدران و اجداد ما که با دست خود کار می‌کردند و این کار سیره همه انبیا و پیامبران و رسولان و اوصیا و جانشینان پیامبران و مردان شایسته است[۳۱].[۳۲]
  5. امام هشتم(ع) و کشاورزی: حموی می‌نویسد: در اطراف مدینه محلی بوده است به نام «خاخ» که در آنجا منازل محمد بن جعفر بن محمد و علی بن موسی الرضا(ع) و دیگران قرار داشته و مزرعه محمد بن جعفر و امام رضا(ع) «حضر» نام داشت[۳۳].[۳۴]

اموال عمومی (خالصه)

اموال و املاکی که متعلق به حکومت اسلامی بوده است و پیامبر(ص) به‌عنوان ولی مسلمانان در آنها تصرف می‌کرد و طبق تشخیص خود در راه مصالح اسلام و مسلمانان به مصرف می‌رساند، اصطلاحاً خالصه نامیده می‌شود[۳۵].

فدک

فدک، ده یا دهستانی پر ثروت و نعمت و حاصل‌خیز و دارای نخلستان‌هایی با درختان بسیار و چشمه‌های جوشان بود[۳۶] و اهالی آن بیشتر به کشاوزی و صنایع دستی اشتغال داشتند. خرما و برخی محصولات تجاری آن نیز نامبرده شده است. این سرزمین، دو تا سه روز با مدینه فاصله داشت و از منابع مهم درآمد در منطقه حجاز محسوب می‌شد[۳۷]. همچنین این سرزمین به دلیل موقعیت جغرافیایی‌اش، یکی از نزدیک‌ترین منزلگاه‌ها به مسیر تجاری مکه به شام بود و این مسئله بر اهمیت اقتصادی آن می‌افزود. فاصله اندک آن با قلعه‌های خیبر که از نظر اقتصادی و نظامی مهم بودند نیز دلیل دیگری بر اهمیت آن بود. مورخان گفته‌اند: یک بار هنگامی که درآمد فدک را به محضر امیرالمؤمنین (ع) آورده بودند و پول‌های طلای آن را در برابر ایشان ریخته بودند، چنان انبوه بود که آن کس که در سوی دیگر نشسته بود دیده نمی‌شد؛ اما همه آنها تا ظهر آن روز میان فقرای شهر تقسیم شد و هیچ چیز باقی نماند[۳۸]. درآمد فدک را در آن روزگار بیست و چهار هزار دینار گفته‌اند[۳۹].[۴۰]

بیت المال

بیت المال عبارت است از خانه ثروت، خزانه دولت و حکومت، محلّی که اموال عمومی و مالیات‌ها و خراج و غنایم جنگی و زکات در آنجا نگهداری می‌‌شود و زیر نظر والی مسلمین یا دولت اسلامی به مصارف عمومی می‌رسد. بیت المال به خود آن اموال عمومی هم گفته می‌شود. همه افراد جامعه در بیت المال سهم دارند و باید در راه مصالح عمومی خرج شود و کسی حق برداشت شخصی یا بیش از حقّ و سهم خود از آن ندارد. بیت المال باید در اختیار کسانی امین و باتقوا باشد تا از حیف و میل و ضایع ساختن و هدر دادن آن جلوگیری کنند. از این رو خیانت و دزدی از بیت المال، از بدترین گناهان است. امیرالمؤمنین (ع) در تعدادی از نامه‌های خود در نهج البلاغه خطاب به والیان و استانداران و خزانه‌داران حکومتی توصیه کرده است که در حفظ بیت المال کوشا باشند و آن را ملک شخصی خود و اطرافیان نپندارند[۴۱].

امام(ع) و نایب او متولی بیت المال است و هرگونه صلاح ببیند آن را در مصالح مسلمانان هزینه می‌کند.[۴۲] حاکم جائر حقّ تصرّف در بیت المال ندارد؛ لکن در صورت تصرّف و هزینه کردن آن در مصالح مسلمانان در اینکه ذمّه‌اش بَری می‌شود یا ضامن خواهد بود، اختلاف است[۴۳].[۴۴]

انفال

انفال در اصطلاح فقه امامیه به اموال خاص معصوم[۴۵] و به تعبیری دیگر اموالی که مالک خصوصی ندارد و به امام و حاکم اسلامی تعلق دارد[۴۶] اطلاق می‌شود[۴۷].[۴۸]

انفال ملک رسول خدا (ص) و پس از آن حضرت، ملک ائمه (ع) است. از این رو، هر گونه تصرف در آن، بدون اذن آنان جایز نیست؛ لکن در زمان غیبت، تصرف در انفال و تملّک آن، برای شیعه بنابر قول مشهور مباح است؛ هرچند در قلمرو آن اختلاف است که تمامی انواع انفال است یا آنچه که به مناکح (نکاح کنیزهای به اسارت گرفته شده در جنگ بدون اذن امام)، مساکن (منازل واقع در زمین‌های امام) و متاجر (خرید و فروش غنائم جنگی که جنگ بدون اذن امام صورت گرفته و نیز داد و ستد یا اجاره زمین‌ها و درختان متعلّق به امام) مرتبط می‌‏شود[۴۹].

زکات

یکی از منابع مالی دولت اسلامی برای تحقق اهداف و برنامه‌های مالی، زکات است. فلسفۀ قانون زکات را می‌توان در رعایت سهم جامعه و تعدیل ثروت خلاصه کرد[۵۰]. یکی از هدف‌های بزرگ سیستم مالیاتی زکات صرف یک قسمت از زکات در راه کمک‌های اقتصادی بیگانگان و گروه‌هایی است که می‌توانند در توسعۀ طرز فکر اسلامی و ایجاد امنیت جامعه اسلامی مفید و مؤثر باشند[۵۱].[۵۲]

زکات، از عوامل مهم تحقق عدالت اجتماعی، مبارزه با فقر و محرومیت، کم نمودن فاصله طبقاتی و تقویت بنیۀ مالی و حکومت اسلامی است و پیامبر (ص) در اهمیت آن فرمود: «الزَّكَاةُ قَنْطَرَةُ الْإِسْلَامِ مَنْ عَبَّرَهَا نَجَا»؛ زکات پل مسلمانی است هر که برو بگذرد نجات یابد[۵۳].[۵۴]

دریافت زکات در قرآن به صورت تکلیف بر پیامبر(ص) و در نتیجه متوجه به اولی الامر آمده: ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً[۵۵] و سیرۀ عملی پیامبر اسلام(ص) نیز خود دلیل واضحی بر این حقیقت است که زکات از نظر درآمد و مصرف از شؤون حکومت اسلامی است. تعدادی از صحابه از طرف پیامبر(ص) برای جمع‌آوری زکات بارها اعزام شدند و زکات جمع‌آوری شده توسط آن حضرت به مصارف خود رسید. چنانکه سیرۀ امام علی(ع) نیز چنین بود[۵۶].[۵۷]

خمس

یکی از منابع مالی اهل بیت(ع) خمس است. خمس؛ یعنی پرداختن بیست درصد از مازاد درآمد سال پس از کسر تمام هزینه‌های زندگی سالانه که طبق دستور اسلام بر برخی از استفاده‌های مالی مردم بسته شده است. خمس از واجبات اکید اسلامی است و در تشریع حکم وجوب و جریان عملی آن در صدر اسلام اختلافی بین علمای اسلام نیست[۵۸].

خراج

«خراج» مالیاتی است که از سوی دولت اسلامی بر زمین‌های خراجی مقرر می‌گردد. منظور از زمین‌های خراجی زمین‌هایی است که به عموم مسلمانان تعلّق دارد و آن دو قسم است:

  1. زمین‌های آبادی که با قهر و غلبه بر کفّار از آنان گرفته شده است.
  2. زمین‌های آباد گرفته شده از کفّار از طریق مصالحه بر آنها، بدین گونه که زمین‌های مورد مصالحه از آنِ مسلمانان باشد و کفّار تنها حقّ سکونت در آنها را داشته باشند[۵۹].

خراج هرچند به معنای مطلقِ مالیاتِ اراضی خراجی است؛ خواه مالیات، سهمی از محصول زمین ـ مثلا نصف یا ثلث آن ـ باشد یا مقداری مال معین از غیر آن؛ لکن گاه در کلمات فقها همراه «مقاسمه» به کار رفته که مراد از آن، مقداری مال از غیر محصول زمین خراجی است و مراد از «مقاسمه» سهمی از محصول زمین می‌باشد.

خراج پس از جمع‌آوری طبق تشخیص و دستور حاکم واقعی اسلام، در راه مصالح عمومی و امنیت و دفاع از مرزها و آنچه که موجب تقویت و رشد جامعه اسلامی از نظر اقتصاد و سیاست و... است صرف می‌گردد. از این عبارت به خوبی استفاده می‌شود که «خراج» از منابع اساسی اقتصاد و رفاه زندگی عمومی مسلمین و تأمین معاش و مصالح آنهاست، و به همین جهت باید برای پربار کردن آن کوشش همه‌جانبه به عمل آید[۶۰].

جزیه

جزیه در اصطلاح بر مالی اطلاق می‌شود که از سوی اهل کتاب، به امام و یا جانشین وی، به عنوان نوعی از مالیات سرانه، پرداخت می‌گردید و در مقابل، اهل کتاب از مزایای حکومت اسلامی نظیر تأمین جانی، مالی و مانند آن بهرمند می‌شدند[۶۱]. اهل ذمّه افرادی از اهل کتاب هستند که نه با مسلمانان می‌جنگند و نه اسلام می‌آورند و با محترم شمردن اسلام و آزار نرساندن به مسلمانان، در برابر حمایت دولت اسلامی از آنان و حقوق اجتماعی‌شان، مالیاتی از آنها دریافت می‌شود[۶۲].

منابع

پانویس

  1. فروع کافی، ج۵، ص٧۴، حدیث ٣ و ۴؛ مدارک دیگر این حدیث در بحث «امیرمؤمنان(ع) و کشاورزی» آمده است.
  2. اقبال الاعمال، ط ۲، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ١٣٩۹۰ ه. ق، ص٢۶١.
  3. علیدوست خراسانی، نورالله، منابع مالی اهل بیت، ص ۳۳ ـ ۳۴.
  4. «عن ابی جعفر علیه السلام قال: ورث علی علم رسول الله(ص) و ورثت فاطمة ترکته»، بصائرالدرجات فی فضائل آل محمد(ص)ريال ص۲۹۴، ح۶۶.
  5. علیدوست خراسانی، نورالله، منابع مالی اهل بیت، ص ۷۵.
  6. ماوردی، الاحکام السلطانیه، ط ۱، ۱۳۸۰هـ ١٩۶٠ م، ص١٧١.
  7. السیره الحلبیه، ج۳، ص۳۲۹. باب یذکر فیه سلاحه، الطبقات الکبری، ج۱، ص۴٨۵.
  8. السیرة الحلبیه، ج۳، ص۳۳۰؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۴٩٢.
  9. علیدوست خراسانی، نورالله، منابع مالی اهل بیت، ص ۷۶-۸۵.
  10. حموی می‌نویسد: انما هو موضع بالكوفة؛ خورنق جایی است در اطراف کوفه. معجم البلدان، ج۲، ص۴۰۱.
  11. اشترى امير المؤمنين(ع) ارضاً ما بين الخوريق إلى الحيرة إلى الكوفة و في خبر آخر: ما بين النجف إلى الحيرة إلى الكوفة من الدهاقين بأربعين الف درهم...؛ وسائل الشیعه، ج٢، کتاب الطهاره ابواب الدفن، باب ۱۲؛ باب استحباب بذل الأرض المملوکه لیدفن فیها المؤمن، ص۸۳۳.
  12. روى ابو مخنف انه(ع) لما اراد التوجه من البصرة قام فيهم فقال: ما تنقمون علي يا اهل البصرة و الله انهما (و أشار إلى قميصه وردائه) لمن غزل أهلي، و ما تنقمون مني يا أهل البصرة والله ما هي (و أشار إلى صره في يده) إلا من غلتي بالمدينة فان انا خرجت من عندكم باكثر مما ترون فانا من الخائنين ثم خرج و شيعه الناس؛ التستری، محمد تقی، بهج الصباغه فی شرح نهج البلاغه، قم، مطبعه مهر، منشورات تهران، مکتبه الصدر، ط ۱، ۱۳۹۸ هـ، ج۱۲، ص۱۰۵.
  13. روى بكر بن عيسى قال: كان علي(ع) يقول يا أهل الكوفة إذا أنا خرجت من عندكم بغير راحلتي و رحلي و غلامي فلان فأنا خائن و كانت نفقته تأتيه من غلته بالمدينة بينبع...؛ الغارات، ج۱، ص۶٨؛ بحار الانوار، ١۴٠٣ هـ. ق، ط ٢، ج۴١، ص۱۳۷.
  14. روي ان الحسن و الحسين ابني علي اشتروا من ارض السواد؛ الخصاص، ابی بکر احمد بن علی، احکام القرآن، تحقیق محمد الصادق قمحاوی، بیروت، لبنان، داراحیاء التراث العربی، ج۵، ص۳۲۳. در متن احکام القرآن اشتروا آمده است ولی اشتریا صحیح است. (مؤلف).
  15. ان الحسين(ع) اشترى النواحي التي فيها قبره من اهل نينوى، و الغاضرية، بستين الف درهم و تصدق بها عليهم و شرط ان يرشدوا إلى قبره و يضيفوا من زاره ثلاثة ايام؛ التوری الطبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، تهران، منشورات المکتبه الاسلامیه، ۱۳۸۳ هـ. ق، ج۲، ص۵١۴.
  16. «كان لعلي بن الحسين(ع) عين بذي خشب فاشتريها منه الوليد بن عتبة بن ابي سفيان و هو بضع وسبعون الف دينار و استثني منها سقي ليلة السبت السكينة النوري»؛ مستدرک الوسائل، ج۲، ص۴۶، باب ۱۵، حدیث ۵.
  17. «باع ابي من هشام بن عبد الملك ارضاً له بكذا و كذا الف دينار و اشترط عليه زكاة ذلك المال عشر سنين و انما فعل ذلك لان هشاما كان هو الوالي»؛ وسائل الشیعه، ج۶؛ کتاب الزکاه و الخمس، ص۱۱۸، باب ۱۸، حدیث ۱؛ فروع کافی، ج۳، ص۵٢۴؛ الشیخ الصدوق، علل الشرائع، النجف، منشورات مکتبه الحیدریه، ١٣٨۵ هـ. ق، ص٣٧۶.
  18. سایه در اطراف مدینه جایی است که زمین‌های کشاورزی در آنجا بود. معجم البلدان، ج۵، ص٣٠٠.
  19. تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۳۰-۲۹؛ البدایه والنهایه، ج۱۰، ص۱۸۳؛ حیاه الامام موسی بن جعفر(ع)، ج۱، ص١۵٣-١۵٢؛ فی رحاب ائمه اهل البیت، ج۲، جزء ۴، ص٨٧.
  20. «... عَنْ أَبِي عَلِيِّ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الثَّالِثِ(ع) إِنَّا نُؤْتَى بِالشَّيْ‏ءِ فَيُقَالُ هَذَا كَانَ لِأَبِي جَعْفَرٍ(ع) عِنْدَنَا فَكَيْفَ نَصْنَعُ فَقَالَ مَا كَانَ لِأَبِي(ع) بِسَبَبِ الْإِمَامَةِ فَهُوَ لِي وَ مَا كَانَ غَيْرَ ذَلِكَ فَهُوَ مِيرَاثٌ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ»؛ وسائل الشیعه، ج۶، ص٣٧۴.
  21. علیدوست خراسانی، نورالله، منابع مالی اهل بیت، ص۸۵ ـ ۹۷.
  22. «... عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: إِنَّ رَجُلًا أَتَى أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) فَقَالَ إِنِّي لَا أُحْسِنُ أَنْ أَعْمَلَ عَمَلًا بِيَدِي وَ لَا أُحْسِنُ أَنْ أَتَّجِرَ وَ أَنَا مُحَارَفٌ مُحْتَاجٌ فَقَالَ اعْمَلْ فَاحْمِلْ عَلَى رَأْسِكَ وَ اسْتَغْنِ عَنِ النَّاسِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) قَدْ حَمَلَ حَجَراً عَلَى عَاتِقِهِ فَوَضَعَهُ فِي حَائِطٍ لَهُ مِنْ حِيطَانِهِ...»؛ فروع، کافی، ج۵، ص٧٧-٧۶؛ المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۲، ج۳، ص١۴٣.
  23. علیدوست خراسانی، نورالله، منابع مالی اهل بیت، ص۱۳۰ ـ ۱۳۱.
  24. «عن علي(ع) قال جعت مرة بالمدينة جوعاً شديداً فخرجت اطلب العمل في حوالي المدينة فاذاً أنا بامرأة قد جمعت مدراً فظننتها تريد بله فأتيتها فقاطعتها كل ذنوب على تمرة فمددت ستة عشر ذنوباً حتى مجلت يداي ثم اتيت الماء فاصبت منه ثم اتيتها فقلت بكفي هذا بين يديها (و بسط اسماعيل بيديه و جمعها) فعدت لي ستة عشرة تمرة فاتيت النبي(ص) فاخبرته بذلك فأكل معي منها»؛ احمد بن محمد بن حنبل، مسند، بیروت، منشورات دار الفکر، بی‌تا، ج۱، ص١٣۵؛ الهندی علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، مؤسسه الرساله، ۱۳۹۹ ه، ۱۹۷۹م، ج۱۳، ص۱۷۹، حدیث ۳۶۵٣٢. کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج۱، ص۱۷۵؛ نظم دررالسمطین فی فضائل المصطفی و المرتضی و البتول و السبطین، ص۱۹۲-۱۹۱؛ اسکافی، ابی جعفر، محمد بن عبدالله المعتزلی، المعیار والموازنه فی فضائل الامام امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، تحقیق شیخ محمد باقر محمودی، ط ١، ١۴٠٢ ه، ۱۹۸۱م، ص۲۳۸ با اندک تفاوت.
  25. علیدوست خراسانی، نورالله، منابع مالی اهل بیت، ص ۱۳۴.
  26. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۵، ص‌۷۵: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) وَضَعَ حَجَراً عَلَى الطَّرِيقِ يَرُدُّ الْمَاءَ عَنْ أَرْضِهِ فَوَ اللَّهِ مَا نَكَبَ بَعِيراً وَ لَا إِنْسَاناً حَتَّى السَّاعَةِ».
  27. علیدوست خراسانی، نورالله، منابع مالی اهل بیت، ص ۱۳۸.
  28. علیدوست خراسانی، نورالله، منابع مالی اهل بیت، ص ۱۴۰.
  29. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) أَنَّهُ قَالَ لِقَهْرَمَانِهِ وَ وَجَدَهُ قَدْ جَذَّ نَخْلًا لَهُ مِنْ آخِرِ اللَّيْلِ فَقَالَ لَهُ لَا تَفْعَلْ أَ لَا تَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) نَهَى عَنِ الْحَصَادِ وَ الْجَذَاذِ بِاللَّيْلِ...»؛ وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۳۸، کتاب الزکوه، باب١۴، باب کراهه الحصاد و الجذاذ، حدیث ١٠.
  30. علیدوست خراسانی، نورالله، منابع مالی اهل بیت، ص ۱۴۸.
  31. «عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ(ع) يَعْمَلُ فِي أَرْضٍ لَهُ قَدِ اسْتَنْقَعَتْ قَدَمَاهُ فِي الْعَرَقِ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيْنَ الرِّجَالُ فَقَالَ يَا عَلِيُّ قَدْ عَمِلَ بِالْيَدِ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي فِي أَرْضِهِ وَ مِنْ أَبِي فَقُلْتُ لَهُ وَ مَنْ هُوَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ آبَائِي(ع) كُلُّهُمْ كَانُوا قَدْ عَمِلُوا بِأَيْدِيهِمْ وَ هُوَ مِنْ عَمَلِ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ وَ الصَّالِحِينَ»؛ فروع کافی، ج۵، ص۷۵، حدیث ۱۰؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ابواب مقدمات تجارت، ص٢٣، حدیث ۶؛ بهج الصباعه فی شرح نهج البلاغه، ج۹، ص١٠٢-١٠١؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۹۸؛ احمد امین التکامل فی الاسلام، مطبعه الاداب فی النجف الاشرف، ١٣٨۵ ه، ١٩۶۵م، ج۴، ص٣٩.
  32. علیدوست خراسانی، نورالله، منابع مالی اهل بیت، ص ۱۵۳.
  33. معجم البلدان، ج۵، ص۱۰۰؛ وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، ج۴، ص١١٩٨.
  34. علیدوست خراسانی، نورالله، منابع مالی اهل بیت، ص ۱۵۳.
  35. علیدوست خراسانی، نورالله، منابع مالی اهل بیت، ص۱۹۳.
  36. معجم البلدان، ج۳، ص۸۵۵.
  37. معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸.
  38. کشف المحجة لثمرة المهجة، ص۱۸۲؛ الطرائف، ص۳۹۲.
  39. الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۱۱۳؛ کشف المحجة، ص۱۲۴.
  40. جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر، ص ۲۲۲ ـ ۲۲۴؛ استادی، رضا، مقاله «فدک»، دانشنامه امام علی ج۸، ص ۳۸۹.
  41. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۴۸.
  42. جامع المقاصد، ج ۳، ص۴۷۶.
  43. فقه الصادق، ج ۱۵، ص۶۵.
  44. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۲، ص ۱۵۵ -۱۵۸.
  45. شرایع‌الاسلام، ج‌۱، ص‌۱۸۳؛ جواهر الکلام، ج‌۱۶، ص‌۱۱۵‌ـ‌۱۱۶.
  46. دراسات فی ولایة الفقیه، ج‌۱، ص‌۱۰۳‌ـ‌۱۰۴؛ انفال و آثار آن در اسلام، ص‌۴۰.
  47. القاموس‌الفقهی، ص‌۳۵۸؛ الفقه الاسلامی، ج‌۸‌، ص‌۵۸۹۱‌.
  48. حسینی، صادقی فدکی، انفال، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۵ ـ ۲۳.
  49. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، ص۷۳۳-۷۳۵.
  50. الکافی، ج۱، ص۱۴۰؛ وسائل الشیعه، ج۲، ص۵۵؛ من الایحضره الفقیه، ص۱۵۱.
  51. فقه سیاسی، ج۹، ص۱۷۴.
  52. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۱۱۹.
  53. بحار الانوار، ج۹۶، ص۱۵ و ۲۳؛ فروع کافی، ج۳، ص۴۹۶.
  54. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۱۱۸؛ علیدوست خراسانی، نورالله، منابع مالی اهل بیت، ص ۲۱۲.
  55. «از دارایی‌های آنان زکاتی بردار» سوره توبه، آیه ۱۰۳.
  56. نهج البلاغه، خ ۱۱۰ و ۱۹۹؛ کلمات قصار ۲۵۲.
  57. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۱۱۹.
  58. علیدوست خراسانی، نورالله، منابع مالی اهل بیت، ص ۲۱۲.
  59. جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۱۷۴؛ کتاب المکاسب، ج۲، ص۲۳۹.
  60. علیدوست خراسانی، نورالله، منابع مالی اهل بیت، ص ۲۴۵؛ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۳، ص ۴۴۰- ۴۴۲.
  61. ابویعلی، الاحکام السلطانیه، ص۱۵۴؛ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۹۳.
  62. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۲۱۰؛ علیدوست خراسانی، نورالله، منابع مالی اهل بیت، ص۲۴۸.