معنای انتظار چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'سر' به 'سر') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
::::::«مفهوم اسلامی گسترده و درست [[انتظار]]، عبارت است از اینکه [[انسان]] پیوسته چشم به راه روزی باشد که هدف و مقصود نهایی خدایی برآورده شود، و روزی فرا رسد که [[انسانیت]] از یک زندگانی عادلانه کامل، تحت [[رهبری]] و [[زعامت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} برخوردار باشد. | ::::::«مفهوم اسلامی گسترده و درست [[انتظار]]، عبارت است از اینکه [[انسان]] پیوسته چشم به راه روزی باشد که هدف و مقصود نهایی خدایی برآورده شود، و روزی فرا رسد که [[انسانیت]] از یک زندگانی عادلانه کامل، تحت [[رهبری]] و [[زعامت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} برخوردار باشد. | ||
::::::در این مفهوم گسترده تمامی [[مذاهب اسلامی]] شریکاند؛ زیرا بعد از آنکه دانستیم که غرض و هدف [[خداوند]] از [[آفرینش انسان]] چیست و [[روایات]] [[متواتر]] یقینآور را از [[رسول خدا]] درباره [[حضرت مهدی]] {{ع}} دانستیم و دیگر برای [[انکار]] وجود مقدس آن حضرت عذری و بهانهای در پیشگاه [[خداوند متعال]] نداشتیم؛ و بعد از آنکه دانستیم که برآورده شدن این هدف فقط وابسته به [[اراده]] و خواست [[خداوند]] است و جز [[خداوند]] دیگران [[رأی]] و خواستهای نمیتوانند داشته باشند؛ بنابراین هر روز احتمال [[قیام]] شکوهمند [[حضرت مهدی]] {{ع}} و برپایی و تحقق بخشیدن به هدف بزرگ خدایی، مطرح میباشد، زیرا در هر لحظه احتمال آن میرود که [[خداوند]] [[اراده]] فرماید و [[دستور]] [[ظهور]] و [[قیام]] به آن حضرت بدهد. | ::::::در این مفهوم گسترده تمامی [[مذاهب اسلامی]] شریکاند؛ زیرا بعد از آنکه دانستیم که غرض و هدف [[خداوند]] از [[آفرینش انسان]] چیست و [[روایات]] [[متواتر]] یقینآور را از [[رسول خدا]] درباره [[حضرت مهدی]] {{ع}} دانستیم و دیگر برای [[انکار]] وجود مقدس آن حضرت عذری و بهانهای در پیشگاه [[خداوند متعال]] نداشتیم؛ و بعد از آنکه دانستیم که برآورده شدن این هدف فقط وابسته به [[اراده]] و خواست [[خداوند]] است و جز [[خداوند]] دیگران [[رأی]] و خواستهای نمیتوانند داشته باشند؛ بنابراین هر روز احتمال [[قیام]] شکوهمند [[حضرت مهدی]] {{ع}} و برپایی و تحقق بخشیدن به هدف بزرگ خدایی، مطرح میباشد، زیرا در هر لحظه احتمال آن میرود که [[خداوند]] [[اراده]] فرماید و [[دستور]] [[ظهور]] و [[قیام]] به آن حضرت بدهد. | ||
::::::در این مسأله، [[امامیه]] با دیگران اختلافی ندارند؛ زیرا بنا به [[عقیده]] آنان، [[خداوند متعال]] [[دستور]] [[ظهور]] به آن حضرت را بعد از اختفاء میدهد، و بر طبق نظر دیگران که گفته بودند حضرت در آینده متولد خواهد شد و با [[شمشیر]] [[قیام]] خواهد کرد، احتمال آن هست که حضرت متولد شده باشد و [[خداوند]] به او [[دستور]] [[خروج]] و [[ظهور]] بدهد و این احتمال در هر لحظه و ساعتی وجود دارد. بلکه میتوان گفت [[انتظار]]، مفهومی کلیتر و قدیمیتر از مفهوم اسلامی دارد. اما قدمت آن، بدین جهت که قبلا گفتیم [[پیامبران]] پیشین همگی نوید و [[بشارت]] [[ظهور]] آن حضرت را به [[پیروان]] خود دادهاند، و [[انسانیت]]، پیوسته در [[انتظار]] او به | ::::::در این مسأله، [[امامیه]] با دیگران اختلافی ندارند؛ زیرا بنا به [[عقیده]] آنان، [[خداوند متعال]] [[دستور]] [[ظهور]] به آن حضرت را بعد از اختفاء میدهد، و بر طبق نظر دیگران که گفته بودند حضرت در آینده متولد خواهد شد و با [[شمشیر]] [[قیام]] خواهد کرد، احتمال آن هست که حضرت متولد شده باشد و [[خداوند]] به او [[دستور]] [[خروج]] و [[ظهور]] بدهد و این احتمال در هر لحظه و ساعتی وجود دارد. بلکه میتوان گفت [[انتظار]]، مفهومی کلیتر و قدیمیتر از مفهوم اسلامی دارد. اما قدمت آن، بدین جهت که قبلا گفتیم [[پیامبران]] پیشین همگی نوید و [[بشارت]] [[ظهور]] آن حضرت را به [[پیروان]] خود دادهاند، و [[انسانیت]]، پیوسته در [[انتظار]] او به سر میبرده - گرچه شخصیت و عنوان او بنابر آنچه [[ذکر]] کردیم مورد [[تحریف]] واقع شده است - و در آینده نیز تا وقتی که [[ستم]] و بیدادگری وجود داشته باشد، در حال [[انتظار]] به سر خواهد برد. | ||
::::::و اما اینکه گفتیم مفهوم [[انتظار]]، اعم و کلیتر از مفهوم اسلامی است؛ از این رواست که [[پیروان]] دیگر [[ادیان]] آسمانی نیز با صرفنظر از نام و عنوان، به [[پیشوایی]] جهانی که برپا دارنده [[عدل]] و داد است معتقدند، و ملتزم به [[انتظار]] [[ظهور]] او میباشند. این [[عقیده]] به خودی خود، [[بهترین]] انگیزه برای [[تربیت]] و تهذیب [[نفوس]] تمامی [[پیروان]] و معتقدان به این [[ادیان]] است، که باعث رشد و [[تربیت]] و تهذیب [[اخلاق]] آنان و تکمیل درجه [[اخلاص]] و نیروی [[اراده]] و [[ایمان]] اشخاص میشود تا مقدمات [[ظهور]] را در خود و دیگر برادران دینی و انسانی خود فراهم آورند<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص۳۵۴، ۳۵۵.</ref>. | ::::::و اما اینکه گفتیم مفهوم [[انتظار]]، اعم و کلیتر از مفهوم اسلامی است؛ از این رواست که [[پیروان]] دیگر [[ادیان]] آسمانی نیز با صرفنظر از نام و عنوان، به [[پیشوایی]] جهانی که برپا دارنده [[عدل]] و داد است معتقدند، و ملتزم به [[انتظار]] [[ظهور]] او میباشند. این [[عقیده]] به خودی خود، [[بهترین]] انگیزه برای [[تربیت]] و تهذیب [[نفوس]] تمامی [[پیروان]] و معتقدان به این [[ادیان]] است، که باعث رشد و [[تربیت]] و تهذیب [[اخلاق]] آنان و تکمیل درجه [[اخلاص]] و نیروی [[اراده]] و [[ایمان]] اشخاص میشود تا مقدمات [[ظهور]] را در خود و دیگر برادران دینی و انسانی خود فراهم آورند<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص۳۵۴، ۳۵۵.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
::::::*«"[[انتظار]]"، در لغت به معنای چشمداشت و چشمبهراه بودن است<ref> ر. ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، کلمه انتظار.</ref> و در اصطلاح [[مهدویت]] به معنای چشمبهراه آمدن واپسین ذخیره الهی و برپایی [[حکومت]] [[عدل و قسط]] در سراسر گیتی آمده است. به بیان دیگر: "[[انتظار]] کیفیتی روحی است که موجب به وجود آمدن حالت آمادگی "[[انسانها]]" برای آنچه [[انتظار]] دارند، میشود و ضد آن یأس و ناامیدی است. هرچه [[انتظار]] بیشتر و شعله آن فروزانتر و پرفروغتر باشد، تحرک و پویایی [[انسان]] و در نتیجه آمادگیاش نیز بیشتر خواهد بود. آیا نمیبینی اگر مسافری در راه داشته باشی و چشمبهراه آمدن او باشی، هرچه زمان رسیدن نزدیکتر شود، آمادگی برای آمدنش فزونی مییابد ..."<ref> ر. ک: محمّد تقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه: مهدی حائری قزوینی، ج ۲، ص ۲۳۵.</ref>. البته در خاستگاه این حالت، دیدگاههای متفاوتی مطرح شده است. یکی از نویسندگان معاصر با بیان اینکه برخی [[دوست]] دارند حالت [[انتظار]] را یک مسأله روانی ناشی از حرمان در اقشار محروم [[جامعه]] و [[تاریخ]] [[تفسیر]] کنند و حالت فرار- از واقعیت گرانبار با مشقّتها- به سوی تصوّر آیندهای که محرومان در آن بتوانند تمام [[حقوق]] از دست رفته و سیادتشان را بازپس گیرند. نوشته است: این گمانه، نوعی خیال بافی یا گریز از دامن واقعیت به آغوش تخیل است. ایشان پس از این در دیدگاه یاد شده مناقشه نموده، مینویسد: بیگمان، هنگامی که در پیشینه تاریخی مسأله، نظر کنیم و گستره وسیع نفوذ آن را در [[عقاید]] دینی معروف [[تاریخ]] [[انسان]] بنگریم، چنین توجیهی برای مسأله [[انتظار]] کاملا غیر علمی و بیپایه خواهد بود. مسأله [[انتظار]] از محدوده [[دین]] فراتر رفته و [[مذاهب]] و رویکردهای غیر دینی نظیر مارکسیسم را نیز شامل شده است. چنان که "[[برتراند راسل]]" میگوید: "[[انتظار]]، تنها به [[ادیان]] تعلّق ندارد، بلکه مکاتب و [[مذاهب]] نیز [[ظهور]] نجاتبخشی که [[عدل]] را بگستراند و [[عدالت]] را تحقق بخشد، [[انتظار]] میکشند"<ref> فصلنامه انتظار، ج ۶، محمّد مهدی آصفی، مقاله انتظار پویا.</ref>. امّا "[[فرج]]" به معنای گشایش است؛ گشایشی که امید امیدواران است و به [[یقین]] تحققپذیر است و ناامیدی در آن راه ندارد، و ممکن است طول بکشد. ولی طول کشیدن تحقّق مطلوب، از لوازم امیدهای بزرگ است. امیدهای کوچک به زودی تحققپذیرند و امید، هرچه بزرگتر باشد، تحقق دیرتر و دراز مدتتری دارد، به خصوص اگر بزرگترین امیدها باشد که مقصود همان [[فرج]] است. و آن گشایش برای همه خلق و سیادت [[عدل]] و داد برای همیشه، در [[جهان]] است<ref> ر. ک: سید رضا صدر، راه مهدی علیه السّلام، ص ۸۶.</ref>. امّا [[احادیث]] [[انتظار]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} نزد [[شیعه]] [[امامیه]]، فراوان است که دستهای از آنها از طرق صحیح به ما رسیده است. در روایاتی که سخن از [[انتظار]] گفتهاند، به دو دسته [[روایت]] برمیخوریم: | ::::::*«"[[انتظار]]"، در لغت به معنای چشمداشت و چشمبهراه بودن است<ref> ر. ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، کلمه انتظار.</ref> و در اصطلاح [[مهدویت]] به معنای چشمبهراه آمدن واپسین ذخیره الهی و برپایی [[حکومت]] [[عدل و قسط]] در سراسر گیتی آمده است. به بیان دیگر: "[[انتظار]] کیفیتی روحی است که موجب به وجود آمدن حالت آمادگی "[[انسانها]]" برای آنچه [[انتظار]] دارند، میشود و ضد آن یأس و ناامیدی است. هرچه [[انتظار]] بیشتر و شعله آن فروزانتر و پرفروغتر باشد، تحرک و پویایی [[انسان]] و در نتیجه آمادگیاش نیز بیشتر خواهد بود. آیا نمیبینی اگر مسافری در راه داشته باشی و چشمبهراه آمدن او باشی، هرچه زمان رسیدن نزدیکتر شود، آمادگی برای آمدنش فزونی مییابد ..."<ref> ر. ک: محمّد تقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه: مهدی حائری قزوینی، ج ۲، ص ۲۳۵.</ref>. البته در خاستگاه این حالت، دیدگاههای متفاوتی مطرح شده است. یکی از نویسندگان معاصر با بیان اینکه برخی [[دوست]] دارند حالت [[انتظار]] را یک مسأله روانی ناشی از حرمان در اقشار محروم [[جامعه]] و [[تاریخ]] [[تفسیر]] کنند و حالت فرار- از واقعیت گرانبار با مشقّتها- به سوی تصوّر آیندهای که محرومان در آن بتوانند تمام [[حقوق]] از دست رفته و سیادتشان را بازپس گیرند. نوشته است: این گمانه، نوعی خیال بافی یا گریز از دامن واقعیت به آغوش تخیل است. ایشان پس از این در دیدگاه یاد شده مناقشه نموده، مینویسد: بیگمان، هنگامی که در پیشینه تاریخی مسأله، نظر کنیم و گستره وسیع نفوذ آن را در [[عقاید]] دینی معروف [[تاریخ]] [[انسان]] بنگریم، چنین توجیهی برای مسأله [[انتظار]] کاملا غیر علمی و بیپایه خواهد بود. مسأله [[انتظار]] از محدوده [[دین]] فراتر رفته و [[مذاهب]] و رویکردهای غیر دینی نظیر مارکسیسم را نیز شامل شده است. چنان که "[[برتراند راسل]]" میگوید: "[[انتظار]]، تنها به [[ادیان]] تعلّق ندارد، بلکه مکاتب و [[مذاهب]] نیز [[ظهور]] نجاتبخشی که [[عدل]] را بگستراند و [[عدالت]] را تحقق بخشد، [[انتظار]] میکشند"<ref> فصلنامه انتظار، ج ۶، محمّد مهدی آصفی، مقاله انتظار پویا.</ref>. امّا "[[فرج]]" به معنای گشایش است؛ گشایشی که امید امیدواران است و به [[یقین]] تحققپذیر است و ناامیدی در آن راه ندارد، و ممکن است طول بکشد. ولی طول کشیدن تحقّق مطلوب، از لوازم امیدهای بزرگ است. امیدهای کوچک به زودی تحققپذیرند و امید، هرچه بزرگتر باشد، تحقق دیرتر و دراز مدتتری دارد، به خصوص اگر بزرگترین امیدها باشد که مقصود همان [[فرج]] است. و آن گشایش برای همه خلق و سیادت [[عدل]] و داد برای همیشه، در [[جهان]] است<ref> ر. ک: سید رضا صدر، راه مهدی علیه السّلام، ص ۸۶.</ref>. امّا [[احادیث]] [[انتظار]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} نزد [[شیعه]] [[امامیه]]، فراوان است که دستهای از آنها از طرق صحیح به ما رسیده است. در روایاتی که سخن از [[انتظار]] گفتهاند، به دو دسته [[روایت]] برمیخوریم: | ||
::::#روایتهایی که سخن از [[انتظار فرج]] و گشایش به معنای عام و کلی به میان آورده است؛ در این معنا، آموزههای دینی بر آن است تا افزون بر بیان [[فضیلت]] "گشایش عمومی" و امید به آینده، یأس و نومیدی را نیز مورد [[نکوهش]] قرار داده، از ورود آن به [[جوامع بشری]] جلوگیری نماید. اهتمام آموزههای اسلامی در بیان معنای عام [[انتظار]] و امید تا بدان حد بوده که گاهی از آن به عنوان [[عبادت]] یاد نموده. [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} فرمود:{{عربی|" انْتِظَارُ الْفَرَجِ عِبَادَةٌ"}}<ref> اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۱۰۱؛ شیخ طوسی، أمالی، ص ۴۰۵.</ref>. همان حضرت فرمود:{{عربی|" أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۷. همچنین ر. ک: سنن الترمذی، ج ۵، ص ۵۶۵.</ref> گاهی پا از همه آنچه گفته شد، فراتر نهاده شده و از آن به عنوان [[برترین]] کارهای [[امت]] [[پیامبر خاتم]] {{صل}} یاد میشود<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ"}}؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۳۶؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۴.</ref> گاهی هم به آثار وضعی [[انتظار]] اشاره شده، خود [[انتظار فرج]] نوعی [[فرج]] و گشایش معرفی گشته است<ref> در این باره امام سجّاد{{ع}} فرمود:{{عربی|اندازه=120%|" انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ"}}؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۱۷؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۹.</ref> و سرانجام از آن به عنوان [[برترین]] [[جهاد]] [[امت]] [[اسلام]] یاد شده است<ref> رسول گرامی اسلام{{صل}} فرمود:{{عربی|" أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}؛ حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۳۷.</ref>. و از سوی دیگر یأس و ناامیدی از [[رحمت]] [[پروردگار]] به شدّت مورد مذمت قرار گرفته و در شمار [[گناهان]] بزرگ به حساب آمده است<ref> ر. ک: سوره یوسف، آیه:۸۷.</ref>. | ::::#روایتهایی که سخن از [[انتظار فرج]] و گشایش به معنای عام و کلی به میان آورده است؛ در این معنا، آموزههای دینی بر آن است تا افزون بر بیان [[فضیلت]] "گشایش عمومی" و امید به آینده، یأس و نومیدی را نیز مورد [[نکوهش]] قرار داده، از ورود آن به [[جوامع بشری]] جلوگیری نماید. اهتمام آموزههای اسلامی در بیان معنای عام [[انتظار]] و امید تا بدان حد بوده که گاهی از آن به عنوان [[عبادت]] یاد نموده. [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} فرمود:{{عربی|" انْتِظَارُ الْفَرَجِ عِبَادَةٌ"}}<ref> اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۱۰۱؛ شیخ طوسی، أمالی، ص ۴۰۵.</ref>. همان حضرت فرمود:{{عربی|" أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۷. همچنین ر. ک: سنن الترمذی، ج ۵، ص ۵۶۵.</ref> گاهی پا از همه آنچه گفته شد، فراتر نهاده شده و از آن به عنوان [[برترین]] کارهای [[امت]] [[پیامبر خاتم]] {{صل}} یاد میشود<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ"}}؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۳۶؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۴.</ref> گاهی هم به آثار وضعی [[انتظار]] اشاره شده، خود [[انتظار فرج]] نوعی [[فرج]] و گشایش معرفی گشته است<ref> در این باره امام سجّاد{{ع}} فرمود:{{عربی|اندازه=120%|" انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ"}}؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۱۷؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۹.</ref> و سرانجام از آن به عنوان [[برترین]] [[جهاد]] [[امت]] [[اسلام]] یاد شده است<ref> رسول گرامی اسلام{{صل}} فرمود:{{عربی|" أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}؛ حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۳۷.</ref>. و از سوی دیگر یأس و ناامیدی از [[رحمت]] [[پروردگار]] به شدّت مورد مذمت قرار گرفته و در شمار [[گناهان]] بزرگ به حساب آمده است<ref> ر. ک: سوره یوسف، آیه:۸۷.</ref>. | ||
::::#روایتهایی که در آن به [[انتظار]] به معنای خاص اشاره شده است؛ در این معنا [[انتظار]] به معنای چشمبهراه بودن آیندهای با تمام ویژگیهای یک [[جامعه]] مورد [[رضایت]] خداوندی است. برخی از سخنان [[معصومین]]{{عم}} در این باره اینگونه است: [[امام باقر]]{{ع}}- آنگاه که [[دین]] [[مرضی]] [[خداوند]] را تعریف میکند- پس از شمردن اموری میفرماید:"... و [[تسلیم]] به [[امر]] ما، و [[پرهیزکاری]] و فروتنی، و [[انتظار]] [[قائم]] ما ..."<ref>{{عربی|اندازه=120%|" وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِنَا وَ الْوَرَعُ وَ التَّوَاضُعُ وَ انْتِظَارُ قَائِمِنَا "}}؛ شیخ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۲۳، ح ۱۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "بر شما باد به [[تسلیم]] و رد امور به ما و [[انتظار]] [[امر]] ما و [[امر]] خودتان و [[فرج]] ما و [[فرج]] شما"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" عَلَيْكُمْ بِالتَّسْلِيمِ وَ الرَّدِّ إِلَيْنَا وَ انْتِظَارِ أَمْرِنَا وَ أَمْرِكُمْ وَ فَرَجِنَا وَ فَرَجِكُمْ "}}؛ رجال کشی، ص ۱۳۸.</ref>. از مجموعه سخنانی که [[نقل]] شده به دست میآید که [[انتظار]] فرج- چه به معنای عام و چه به معنای خاصّ- در [[دین]] مقدس [[اسلام]] بویژه در آموزههای مکتب [[تشیع]]، [[جایگاه]] والایی دارد. البته از [[روایات]] [[انتظار]] [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} به دست میآید، اینکه [[انتظار]] [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} تنها، راه نیست؛ بلکه خود نیز موضوعیت دارد. بدان معنا که اگر کسی در [[انتظار]] راستین به | ::::#روایتهایی که در آن به [[انتظار]] به معنای خاص اشاره شده است؛ در این معنا [[انتظار]] به معنای چشمبهراه بودن آیندهای با تمام ویژگیهای یک [[جامعه]] مورد [[رضایت]] خداوندی است. برخی از سخنان [[معصومین]]{{عم}} در این باره اینگونه است: [[امام باقر]]{{ع}}- آنگاه که [[دین]] [[مرضی]] [[خداوند]] را تعریف میکند- پس از شمردن اموری میفرماید:"... و [[تسلیم]] به [[امر]] ما، و [[پرهیزکاری]] و فروتنی، و [[انتظار]] [[قائم]] ما ..."<ref>{{عربی|اندازه=120%|" وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِنَا وَ الْوَرَعُ وَ التَّوَاضُعُ وَ انْتِظَارُ قَائِمِنَا "}}؛ شیخ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۲۳، ح ۱۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "بر شما باد به [[تسلیم]] و رد امور به ما و [[انتظار]] [[امر]] ما و [[امر]] خودتان و [[فرج]] ما و [[فرج]] شما"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" عَلَيْكُمْ بِالتَّسْلِيمِ وَ الرَّدِّ إِلَيْنَا وَ انْتِظَارِ أَمْرِنَا وَ أَمْرِكُمْ وَ فَرَجِنَا وَ فَرَجِكُمْ "}}؛ رجال کشی، ص ۱۳۸.</ref>. از مجموعه سخنانی که [[نقل]] شده به دست میآید که [[انتظار]] فرج- چه به معنای عام و چه به معنای خاصّ- در [[دین]] مقدس [[اسلام]] بویژه در آموزههای مکتب [[تشیع]]، [[جایگاه]] والایی دارد. البته از [[روایات]] [[انتظار]] [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} به دست میآید، اینکه [[انتظار]] [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} تنها، راه نیست؛ بلکه خود نیز موضوعیت دارد. بدان معنا که اگر کسی در [[انتظار]] راستین به سر برد، تفاوتی ندارد که به [[منتظر]] خویش دست یابد، یا دست نیابد. در این باره شخصی از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید: چه میفرمایید درباره کسی که دارای [[ولایت]] [[پیشوایان]] است و [[انتظار]] [[ظهور]] [[حکومت]] [[حق]] را میکشد و در این حال از [[دنیا]] میرود؟ حضرت {{ع}} در پاسخ فرمود: "او همانند کسی است که با [[امام مهدی|حضرت قائم]]{{ع}} در [[خیمه]] او بوده باشد سپس- کمی [[سکوت]] کرد و- فرمود: مانند کسی است که با [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} در "مبارزاتش" همراه بوده است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ ثُمَّ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} "}}؛ برقی، محاسن، ج ۱، ص ۱۷۳؛ محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۵.</ref>. یکی از نویسندگان معاصر از منظری دیگر نگریسته، پس از [[نقل]] [[روایات]] مربوط به [[انتظار فرج]] نوشته است: "[[فرج]] بر دو قسم است: [[فرج شخصی]] و [[فرج عمومی]]؛ و [[فرج شخصی]] خود بر دو نوع تقسیم میشود: | ||
::::# [[پاک]] شدن [[انسان]] از [[اخلاق]] زشت و ویژگیها و [[صفات]] پست و فرومایه، و در پی آن، رسیدن به [[کمالات]] فطری و درجههای والای انسانی و [[اخلاق]] و منش الهی. | ::::# [[پاک]] شدن [[انسان]] از [[اخلاق]] زشت و ویژگیها و [[صفات]] پست و فرومایه، و در پی آن، رسیدن به [[کمالات]] فطری و درجههای والای انسانی و [[اخلاق]] و منش الهی. | ||
::::#فرجی که به [[امام]] [[ولی عصر]] و [[امام]] [[قائم]] به [[حق]] منسوب است، که این نوع از [[فرج شخصی]]، به نوبه خود، بر دو نوع است: | ::::#فرجی که به [[امام]] [[ولی عصر]] و [[امام]] [[قائم]] به [[حق]] منسوب است، که این نوع از [[فرج شخصی]]، به نوبه خود، بر دو نوع است: | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
::::##امید داشتن به آینده بهتر؛ | ::::##امید داشتن به آینده بهتر؛ | ||
::::##حرکت و تلاش برای گذر از وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب. | ::::##حرکت و تلاش برای گذر از وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب. | ||
::::#'''[[انتظار]] غلط و ویرانگر؛''' [[انتظار]] ویرانگر، فلج کننده و بازدارنده است- در واقع نوعی "اباحیگری"- که همواره مورد مذمت و سرزنش قرار گرفته است. درباره برداشت دوم از [[انتظار]] [[علامه مطهری]] مینویسد: این نوع [[انتظار]] حاصل برداشت قشری از [[مردم]]، از [[مهدویت]] و [[قیام]] و [[انقلاب]] [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} است که صرفاً ماهیت انفجاری دارد؛ تنها از گسترش و اشاعه و رواج ستمها، تبعیضها، اختناقها، حقکشیها و تباهیها ناشی میشود. نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آنگاه که [[حق]] و [[حقیقت]] طرفداری نداشته باشد و [[باطل]]، یکهتاز میدان گردد و جز نیروی [[باطل]] نیرویی [[حکومت]] نکند و فرد صالحی در [[جهان]] یافت نشود؛ این انفجار رخ میدهد و دست [[غیب]] برای [[نجات]] حقیقت- نه اهل [[حقیقت]] زیرا [[حقیقت]] طرفداری ندارد- از آستین بیرون میآید. بنابراین هر اصلاحی محکوم است؛ زیرا هراصلاح یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشنی هست دست [[غیب]] [[ظاهر]] نمیشود! برعکس؛ هرگناه، [[فساد]]، [[ستم]]، [[تبعیض]]، حقکشی و هر [[پلیدی]] به [[حکم]] اینکه مقدمه [[صلاح]] کلی است و انفجار را قریب الوقوع میکند، روا است؛ زیرا هدف وسیلههای [[نامشروع]] را [[مشروع]] میکند. پس [[بهترین]] کمک به تسریع در [[ظهور]] و [[بهترین]] شکل [[انتظار]]، ترویج و اشاعه [[فساد]] است! ... این نوع برداشت از [[ظهور]] و [[قیام]] [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} و این نوع [[انتظار]] فرج- که منجر به نوعی تعطیل در [[حدود]] و مقررات اسلامی میشود و نوعی "اباحیگری" به شمار میآید- به هیچوجه با [[موازین]] اسلامی و قرآنی سازگار نیست<ref> مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی علیه السّلام، ص ۵۴،( با تصرّف).</ref>. بنیانگذار [[نظام]] مقدس جمهوری اسلامی در بیانی ارزشمند به برداشت های ناصحیح از [[انتظار]] اینگونه اشاره کرده است:"... بعضی از برداشتهایی که از [[انتظار فرج]] شده است را عرض میکنم. بعضیها [[انتظار فرج]] را به این میدانند که در [[مسجد]]، در حسینیه، در منزل بنشینند و [[دعا]] کنند و [[فرج]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} را از [[خدا]] بخواهند. اینها [[مردم]] صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقا میشناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و [[منتظر]] [[امام مهدی|حضرت صاحب]]{{ع}} بود. اینها به [[تکالیف]] شرعی خود [[عمل]] میکردند و [[نهی از منکر]] هم میکردند و [[امر به معروف]] هم میکردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری از ایشان برنمیآمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند، نبودند. یک دسته دیگری بودند که [[انتظار فرج]] را میگفتند این است که ما کاری نداشته باشیم به اینکه بر [[جهان]] چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، به این چیزها ما [[کار]] نداشته باشیم، ما [[تکلیف]] خودمان را [[عمل]] میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاء اللّه، درست می کند، دیگر ما تکلیفی نداریم. [[تکلیف]] ما همین است که [[دعا]] کنیم ایشان بیایند و کاری به [[کار]] آنچه در [[دنیا]] میگذرد یا در مملکت خودمان میگذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دستهای، [[مردم]] [[صالح]] بودند. یک دستهای میگفتند که خوب، باید [[عالم]] پر از [[معصیت]] بشود تا حضرت بیاید، ما باید [[نهی از منکر]] نکنیم، [[امر به معروف]] هم نکنیم تا [[مردم]] هر کاری میخواهند بکنند، [[گناه]] زیاد بشود که [[فرج]] نزدیک بشود. یک دستهای از این بالاتر بودند، میگفتند: باید دامن زد به گناهها، [[دعوت]] کرد [[مردم]] را به [[گناه]] تا [[دنیا]] پر از [[جور]] و [[ظلم]] بشود و حضرت تشریف بیاورند. این هم یک دستهای بودند که البته در بین این دسته، منحرفهایی هم بودند، اشخاص ساده [[لوح]] هم بودند، منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن میزدند. یک دسته دیگری بودند که میگفتند که هر حکومتی اگر در [[زمان غیبت]] محقق بشود، این [[حکومت]] [[باطل]] است و برخلاف [[اسلام]] است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این [[امر]] که هر علمی بلند بشود قبل از [[ظهور]] حضرت، آن [[علم]]، [[علم]] [[باطل]] است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن [[روایات]] اشاره دارد که هرکس [[علم]] بلند کند با [[علم]] [[مهدی]]، به عنوان [[مهدویت]] بلند کند، [[باطل]] است ...<ref> روح اللّه موسوی، صحیفه نور، ج ۲۱، ۱۴ فروردین ۱۳۶۷.</ref>. بدون شک [[منتظر]] راستین، برای چنان برنامه مهمّی، هرگز نمیتواند نقش تماشاگر را داشته باشد؛ بلکه باید از هماکنون به طور حتم در صف [[یاران]] آن حضرت قرار گیرد؛ چرا که [[ایمان]] به نتایج و عاقبت این تحوّل بزرگ، هرگز به او اجازه نمیدهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن "[[اعمال]] [[پاک]]" و "روحی پاکتر" و برخورداری از "شهامت" و "[[آگاهی]]" کافی است. سخن را در این بخش با بیانی ارزشمند از دانشوری دلسوخته کامل میکنیم که فرمود: ... تو ای شخص الهی، که امروز به امید دیدار [[رهبر]] الهیات نشستهای و آه سوزان از درون شعلهورت بیرون میآوری، تو ای [[منتظر]] قدوم [[زمامدار]] [[عادل]] مطلق، که در [[دل]] شبهای تاریک، با وجود پشت پردهای او، به راز ونیاز میپردازی. او با توست، چرا تو با او نیستی؟! اگر میخواهی با او باشی، همین مزرعه و گلشن روی [[زمین]] را نظاره کن، اینجاست [[جایگاه]] شکفتن آن دسته گل ابدیت. آیا میدانی که هواپرستی تو، [[ستمکاری]] تو بر دیگران، بیاعتنایی تو به [[دستورات]] الهی، پایمال کردن این مزرعه و گلشن است که دسته گل خندان تو از همانجا | ::::#'''[[انتظار]] غلط و ویرانگر؛''' [[انتظار]] ویرانگر، فلج کننده و بازدارنده است- در واقع نوعی "اباحیگری"- که همواره مورد مذمت و سرزنش قرار گرفته است. درباره برداشت دوم از [[انتظار]] [[علامه مطهری]] مینویسد: این نوع [[انتظار]] حاصل برداشت قشری از [[مردم]]، از [[مهدویت]] و [[قیام]] و [[انقلاب]] [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} است که صرفاً ماهیت انفجاری دارد؛ تنها از گسترش و اشاعه و رواج ستمها، تبعیضها، اختناقها، حقکشیها و تباهیها ناشی میشود. نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آنگاه که [[حق]] و [[حقیقت]] طرفداری نداشته باشد و [[باطل]]، یکهتاز میدان گردد و جز نیروی [[باطل]] نیرویی [[حکومت]] نکند و فرد صالحی در [[جهان]] یافت نشود؛ این انفجار رخ میدهد و دست [[غیب]] برای [[نجات]] حقیقت- نه اهل [[حقیقت]] زیرا [[حقیقت]] طرفداری ندارد- از آستین بیرون میآید. بنابراین هر اصلاحی محکوم است؛ زیرا هراصلاح یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشنی هست دست [[غیب]] [[ظاهر]] نمیشود! برعکس؛ هرگناه، [[فساد]]، [[ستم]]، [[تبعیض]]، حقکشی و هر [[پلیدی]] به [[حکم]] اینکه مقدمه [[صلاح]] کلی است و انفجار را قریب الوقوع میکند، روا است؛ زیرا هدف وسیلههای [[نامشروع]] را [[مشروع]] میکند. پس [[بهترین]] کمک به تسریع در [[ظهور]] و [[بهترین]] شکل [[انتظار]]، ترویج و اشاعه [[فساد]] است! ... این نوع برداشت از [[ظهور]] و [[قیام]] [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} و این نوع [[انتظار]] فرج- که منجر به نوعی تعطیل در [[حدود]] و مقررات اسلامی میشود و نوعی "اباحیگری" به شمار میآید- به هیچوجه با [[موازین]] اسلامی و قرآنی سازگار نیست<ref> مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی علیه السّلام، ص ۵۴،( با تصرّف).</ref>. بنیانگذار [[نظام]] مقدس جمهوری اسلامی در بیانی ارزشمند به برداشت های ناصحیح از [[انتظار]] اینگونه اشاره کرده است:"... بعضی از برداشتهایی که از [[انتظار فرج]] شده است را عرض میکنم. بعضیها [[انتظار فرج]] را به این میدانند که در [[مسجد]]، در حسینیه، در منزل بنشینند و [[دعا]] کنند و [[فرج]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} را از [[خدا]] بخواهند. اینها [[مردم]] صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقا میشناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و [[منتظر]] [[امام مهدی|حضرت صاحب]]{{ع}} بود. اینها به [[تکالیف]] شرعی خود [[عمل]] میکردند و [[نهی از منکر]] هم میکردند و [[امر به معروف]] هم میکردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری از ایشان برنمیآمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند، نبودند. یک دسته دیگری بودند که [[انتظار فرج]] را میگفتند این است که ما کاری نداشته باشیم به اینکه بر [[جهان]] چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، به این چیزها ما [[کار]] نداشته باشیم، ما [[تکلیف]] خودمان را [[عمل]] میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاء اللّه، درست می کند، دیگر ما تکلیفی نداریم. [[تکلیف]] ما همین است که [[دعا]] کنیم ایشان بیایند و کاری به [[کار]] آنچه در [[دنیا]] میگذرد یا در مملکت خودمان میگذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دستهای، [[مردم]] [[صالح]] بودند. یک دستهای میگفتند که خوب، باید [[عالم]] پر از [[معصیت]] بشود تا حضرت بیاید، ما باید [[نهی از منکر]] نکنیم، [[امر به معروف]] هم نکنیم تا [[مردم]] هر کاری میخواهند بکنند، [[گناه]] زیاد بشود که [[فرج]] نزدیک بشود. یک دستهای از این بالاتر بودند، میگفتند: باید دامن زد به گناهها، [[دعوت]] کرد [[مردم]] را به [[گناه]] تا [[دنیا]] پر از [[جور]] و [[ظلم]] بشود و حضرت تشریف بیاورند. این هم یک دستهای بودند که البته در بین این دسته، منحرفهایی هم بودند، اشخاص ساده [[لوح]] هم بودند، منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن میزدند. یک دسته دیگری بودند که میگفتند که هر حکومتی اگر در [[زمان غیبت]] محقق بشود، این [[حکومت]] [[باطل]] است و برخلاف [[اسلام]] است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این [[امر]] که هر علمی بلند بشود قبل از [[ظهور]] حضرت، آن [[علم]]، [[علم]] [[باطل]] است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن [[روایات]] اشاره دارد که هرکس [[علم]] بلند کند با [[علم]] [[مهدی]]، به عنوان [[مهدویت]] بلند کند، [[باطل]] است ...<ref> روح اللّه موسوی، صحیفه نور، ج ۲۱، ۱۴ فروردین ۱۳۶۷.</ref>. بدون شک [[منتظر]] راستین، برای چنان برنامه مهمّی، هرگز نمیتواند نقش تماشاگر را داشته باشد؛ بلکه باید از هماکنون به طور حتم در صف [[یاران]] آن حضرت قرار گیرد؛ چرا که [[ایمان]] به نتایج و عاقبت این تحوّل بزرگ، هرگز به او اجازه نمیدهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن "[[اعمال]] [[پاک]]" و "روحی پاکتر" و برخورداری از "شهامت" و "[[آگاهی]]" کافی است. سخن را در این بخش با بیانی ارزشمند از دانشوری دلسوخته کامل میکنیم که فرمود: ... تو ای شخص الهی، که امروز به امید دیدار [[رهبر]] الهیات نشستهای و آه سوزان از درون شعلهورت بیرون میآوری، تو ای [[منتظر]] قدوم [[زمامدار]] [[عادل]] مطلق، که در [[دل]] شبهای تاریک، با وجود پشت پردهای او، به راز ونیاز میپردازی. او با توست، چرا تو با او نیستی؟! اگر میخواهی با او باشی، همین مزرعه و گلشن روی [[زمین]] را نظاره کن، اینجاست [[جایگاه]] شکفتن آن دسته گل ابدیت. آیا میدانی که هواپرستی تو، [[ستمکاری]] تو بر دیگران، بیاعتنایی تو به [[دستورات]] الهی، پایمال کردن این مزرعه و گلشن است که دسته گل خندان تو از همانجا سر برخواهد زد؟ هر بامداد که از [[خواب]] شبانه برمیخیزی، دست به سوی خدای بزرگی که در همه جا حاضر است بلند کن و بگو: [[بار]] پروردگارا، آن [[جمال]] دلربای با عظمت و آن سیمای محبوبت را به ما نشان بده<ref>{{عربی|اندازه=120%|" اللّهمّ أرنا الّطلعة الرّشيدة و الغرّة الحميدة "}}</ref>. میگویی: از کجا بدانم که [[محبوب]] ابدی من چهره زیبای خود را به من نشان داده است؟ ... پاسخ این [[سؤال]] را از کردار و [[گفتار]] روزانه خود بپرس اگر دیدی [[گفتار]] و کردار تو مطابق [[دستورات]] الهی و [[وجدان]] [[پاک]] صورت میگیرد، بدان که آن [[محبوب]] زیبای ابدیت، گام در نهانخانه [[دل]] تو گذاشته است و تو کسی هستی که اگر امروز [[دولت]] آن [[رهبر]] [[عادل]] الهی فرا رسید، شایسته زندگی در زیر [[پرچم]] الهی آن یگانه پیشوای [[بشریت]] میباشی. آری، اینست امید و [[انتظار]] ... <ref> محمّد تقی جعفری، شرح نهج البلاغه، ص ۲۹۰.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص: ۱۵۹-۱۶۸.</ref>. | ||
:::::*"[[انتظار]]"، در لغت به معنای چشم داشت و چشم به راه بودن<ref> ر. ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، کلمه انتظار</ref> است؛ اما در اصطلاح، به معنای چشم به راه بودن برای [[ظهور]] واپسین ذخیرۂ الهی و آماده شدن برای [[یاری]] او در برپایی [[حکومت]] [[عدل و قسط]] در سراسر گیتی است. به بیان دیگر، "کیفیتی روحی است که باعث پدید آمدن حالت آمادگی انسانها برای آنچه [[انتظار]] دارند، میشود و ضد آن، یأس و ناامیدی است. هر چه [[انتظار]] بیشتر باشد و هر چه شعله آن فروزان تر و پر فروغ تر باشد، تحرک و پویایی او و در نتیجه آمادگی نیز بیشتر خواهد بود"<ref> ر.ک: محمدتقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه: مهدی حائری قزوینی، ج ۲، ص ۲۳۵ </ref>. و "فَرَج" به معنای "گشایش" است. یکی از اندیشوران معاصر، با بیان این که برخی [[دوست]] دارند حالت [[انتظار]] را یک امیله روانی ناشی از حرمان در اقشار محروم [[جامعه]] و [[تاریخ]] [[تفسیر]] کنند و حالت فرار از واقعیت گرانبار یا مشقّت ها به سوی تصور آیندهای که محرومان در آن بتوانند تمام [[حقوق]] از دست رفته و سیادتشان را باز پس گیرند، نوشته است: "این گمانه، نوعی خیال بافی با نوعی گریز از دامن واقعیت به آغوش تخیل است"<ref> محمد مهدی آصفی، «انتظار پویا»، فصلنامه انتظار، ش۶ </ref>. بنابراین بر خلاف پندار برخی که اندیشه [[مهدویت]] را ساخته [[شیعه]] میدانند، باورداشت [[مهدویت]]، نه فقط ویژه [[پیروان]] [[اهل بیت]]{{عم}} نیست، بلکه بخش برجستهای از باورهای اسلامی و یکی از مسائل مهم و ریشهای در [[اصول]] اسلامی به شمار میآید که بین همه گروهها و [[مذاهب اسلامی]] بر پایه نویدهای [[قرآن]] و آموزههای [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} باد، شکل گرفته است. [[روایت]] های مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}} - همانگونه که در منابع [[شیعه]] آمده است. در بسیاری از کتابهای شناخته شده [[اهل سنت]] نیز آمده است<ref>ر.ک: محمدامیر ناصری، الامام المهدي في الأحاديث المشتركة بين السنة والشيعة.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، ص: ۱۸۸-۱۸۹.</ref>. | :::::*"[[انتظار]]"، در لغت به معنای چشم داشت و چشم به راه بودن<ref> ر. ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، کلمه انتظار</ref> است؛ اما در اصطلاح، به معنای چشم به راه بودن برای [[ظهور]] واپسین ذخیرۂ الهی و آماده شدن برای [[یاری]] او در برپایی [[حکومت]] [[عدل و قسط]] در سراسر گیتی است. به بیان دیگر، "کیفیتی روحی است که باعث پدید آمدن حالت آمادگی انسانها برای آنچه [[انتظار]] دارند، میشود و ضد آن، یأس و ناامیدی است. هر چه [[انتظار]] بیشتر باشد و هر چه شعله آن فروزان تر و پر فروغ تر باشد، تحرک و پویایی او و در نتیجه آمادگی نیز بیشتر خواهد بود"<ref> ر.ک: محمدتقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه: مهدی حائری قزوینی، ج ۲، ص ۲۳۵ </ref>. و "فَرَج" به معنای "گشایش" است. یکی از اندیشوران معاصر، با بیان این که برخی [[دوست]] دارند حالت [[انتظار]] را یک امیله روانی ناشی از حرمان در اقشار محروم [[جامعه]] و [[تاریخ]] [[تفسیر]] کنند و حالت فرار از واقعیت گرانبار یا مشقّت ها به سوی تصور آیندهای که محرومان در آن بتوانند تمام [[حقوق]] از دست رفته و سیادتشان را باز پس گیرند، نوشته است: "این گمانه، نوعی خیال بافی با نوعی گریز از دامن واقعیت به آغوش تخیل است"<ref> محمد مهدی آصفی، «انتظار پویا»، فصلنامه انتظار، ش۶ </ref>. بنابراین بر خلاف پندار برخی که اندیشه [[مهدویت]] را ساخته [[شیعه]] میدانند، باورداشت [[مهدویت]]، نه فقط ویژه [[پیروان]] [[اهل بیت]]{{عم}} نیست، بلکه بخش برجستهای از باورهای اسلامی و یکی از مسائل مهم و ریشهای در [[اصول]] اسلامی به شمار میآید که بین همه گروهها و [[مذاهب اسلامی]] بر پایه نویدهای [[قرآن]] و آموزههای [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} باد، شکل گرفته است. [[روایت]] های مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}} - همانگونه که در منابع [[شیعه]] آمده است. در بسیاری از کتابهای شناخته شده [[اهل سنت]] نیز آمده است<ref>ر.ک: محمدامیر ناصری، الامام المهدي في الأحاديث المشتركة بين السنة والشيعة.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، ص: ۱۸۸-۱۸۹.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۹: | ||
::::::[[امام صادق]] {{ع}} به [[ابوبصیر]] فرمود: "هر شخصی که در حال [[انتظار]] بمیرد، [[شهید]] خواهد بود، اگر چه در رختخواب هم مرده باشد"<ref>همان.</ref>. | ::::::[[امام صادق]] {{ع}} به [[ابوبصیر]] فرمود: "هر شخصی که در حال [[انتظار]] بمیرد، [[شهید]] خواهد بود، اگر چه در رختخواب هم مرده باشد"<ref>همان.</ref>. | ||
::::::چگونه میتوان پذیرفت که فردی به ترویج [[فساد]] کمک کند و اجر شهید را ببرد؟! چگونه ممکن است فردی نسبت به منکرات بی تفاوت باشد و اجر شهید را ببرد؟ چگونه [[انسان]] بی تفاوت و کسی که [[فساد]] و [[ستم]] را گسترش میدهد، میتواند مصداق کسی باشد که در کنار [[حضرت حجت]] {{ع}} در راه [[خدا]] [[شمشیر]] زده و در کنار [[رسول خدا]] {{صل}} [[جهاد]] و رزم نموده و در کنارش به [[شهادت]] رسیده است؟! اگر [[انتظار فرج]] عامل محرکی برای تجدید نظر فردی و اجتماعی نبود، هرگز چنین روایاتی دربارهاش صادر نمیگردید. | ::::::چگونه میتوان پذیرفت که فردی به ترویج [[فساد]] کمک کند و اجر شهید را ببرد؟! چگونه ممکن است فردی نسبت به منکرات بی تفاوت باشد و اجر شهید را ببرد؟ چگونه [[انسان]] بی تفاوت و کسی که [[فساد]] و [[ستم]] را گسترش میدهد، میتواند مصداق کسی باشد که در کنار [[حضرت حجت]] {{ع}} در راه [[خدا]] [[شمشیر]] زده و در کنار [[رسول خدا]] {{صل}} [[جهاد]] و رزم نموده و در کنارش به [[شهادت]] رسیده است؟! اگر [[انتظار فرج]] عامل محرکی برای تجدید نظر فردی و اجتماعی نبود، هرگز چنین روایاتی دربارهاش صادر نمیگردید. | ||
::::::[[ناصر مکارم شیرازی|آیت الله مکارم شیرازی]] برای روشن شدن مفهوم [[انتظار]] و آثار سازنده آن، میفرماید: "ارتشی که در [[انتظار]] [[جهاد]] آزادی بخش به | ::::::[[ناصر مکارم شیرازی|آیت الله مکارم شیرازی]] برای روشن شدن مفهوم [[انتظار]] و آثار سازنده آن، میفرماید: "ارتشی که در [[انتظار]] [[جهاد]] آزادی بخش به سر میبرد، حتماً به حالت آماده باش کامل در میآید، سلاحی که برای چنین میدان نبردی شایسته است، به دست میآورد، سلاحهای موجود را [[اصلاح]] میکند، سنگرهای لازم را میسازد، آمادگی رزمی نفرات خود را بالا میبرد، روحیه افراد خود را تقویت میکند و شعله [[عشق]] و شوق را برای چنان مبارزهای در [[دل]] فرد فرد سربازانش زنده نگه میدارد. ارتشی که دارای چنین آمادگی نیست، هرگز در [[انتظار]] به سر نمیبرد و اگر بگوید، [[دروغ]] میگوید"<ref>جزوه درسهای استاد مکارم شیرازی پیرامون انگیزه پیدایش مذهب، ص ۴۷.</ref>. | ||
::::::وی مینویسد: "کسانی که [[انتظار]] یک [[مصلح جهانی]] را میکشند، [[انتظار]] [[انقلاب]] و دگرگونی و تحولی را دارند که وسیعترین و اساسیترین انقلابهای انسانی در طول [[تاریخ]] [[بشر]] روی کره [[زمین]] است"<ref>همان، ص ۴۶.</ref>. | ::::::وی مینویسد: "کسانی که [[انتظار]] یک [[مصلح جهانی]] را میکشند، [[انتظار]] [[انقلاب]] و دگرگونی و تحولی را دارند که وسیعترین و اساسیترین انقلابهای انسانی در طول [[تاریخ]] [[بشر]] روی کره [[زمین]] است"<ref>همان، ص ۴۶.</ref>. | ||
::::::[[حقیقت]] [[انتظار]] از دو عنصر نفی و اثبات ترکیب یافته است، نفی یعنی از بین بردن نابسامانیهای موجود و عواملی که موجب [[اختلاف]] و از هم پاشیدگی میباشد، و اثبات یعنی [[جانشین]] کردن عوامل رشد و ترقی جای آنها. باید خود را [[اصلاح]] کنیم و اندیشههایمان را از کجنظری، [[حسادت]]، [[کینه]] و صدها [[عیب]] دیگر برهانیم؛ چون اگر این عیبها در ما باشد، چگونه میتوانیم [[منتظر]] تحولی باشیم که اساس آن [[مبارزه]] با همه آن عیبهاست و سرانجام دامان ما را خواهد گرفت. | ::::::[[حقیقت]] [[انتظار]] از دو عنصر نفی و اثبات ترکیب یافته است، نفی یعنی از بین بردن نابسامانیهای موجود و عواملی که موجب [[اختلاف]] و از هم پاشیدگی میباشد، و اثبات یعنی [[جانشین]] کردن عوامل رشد و ترقی جای آنها. باید خود را [[اصلاح]] کنیم و اندیشههایمان را از کجنظری، [[حسادت]]، [[کینه]] و صدها [[عیب]] دیگر برهانیم؛ چون اگر این عیبها در ما باشد، چگونه میتوانیم [[منتظر]] تحولی باشیم که اساس آن [[مبارزه]] با همه آن عیبهاست و سرانجام دامان ما را خواهد گرفت. | ||
خط ۱۸۰: | خط ۱۸۰: | ||
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونهای]]]] | [[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونهای]]]] | ||
::::::آقای '''[[مجتبی تونهای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[مجتبی تونهای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«"[[انتظار]]" در لغت بهمعنای چشمداشت و چشمبهراه بودن و نوعی امید به آینده داشتن است. نتیجهای که از معنای لغوی "[[انتظار]]" به دست میآید این است که کسی که [[عمل]] زشت و ناهنجاری انجام داده، [[منتظر]] [[کیفر]] آن است، و کسی که بذری را در [[زمین]] پاشیده [[منتظر]] است که محصولش از [[زمین]] | ::::::«"[[انتظار]]" در لغت بهمعنای چشمداشت و چشمبهراه بودن و نوعی امید به آینده داشتن است. نتیجهای که از معنای لغوی "[[انتظار]]" به دست میآید این است که کسی که [[عمل]] زشت و ناهنجاری انجام داده، [[منتظر]] [[کیفر]] آن است، و کسی که بذری را در [[زمین]] پاشیده [[منتظر]] است که محصولش از [[زمین]] سر برآورد و سرسبز شود و کسی که [[کار]] [[خیر]] و شایستهای انجام داده، [[منتظر]] است تا روزی فرارسد و او [[پاداش]] [[کار]] خیرش را دریافت کند. و اما [[انتظار]] در [[اسلام]] -بهویژه [[مذهب]] [[تشیع]]- عبارت از [[ایمان]] استوار بر [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} و امید به [[ظهور]] مبارک آن واپسین حجّت الهی، و آغاز [[حکومت صالحان]] است. [[انتظار فرج]] در [[اسلام]]، در واقع نوعی آمادگی است؛ آمادگی برای [[پاک]] شدن، [[پاک]] زیستن. آمادگی برای حرکتی مستمرّ و دائم، توأم با خودسازی و دگرسازی و [[زمینهسازی]]. و سرانجام آمادگی برای تهیه قوا برای شرکت در [[نهضت]] عظیم [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} که آغاز آن، [[ظهور]] حضرت و پایان آن، شکست تاریکیها و ظلمها و نتیجه آن، برپایی [[حکومت]] [[عدل الهی]] و [[نهضت]] سبز مهدوی است. | ||
::::::[[مسلمانان]] براساس وعدههای صریحی که [[قرآن کریم]] بدانها داده است، [[عقیده]] دارند که طبق قانون [[خلقت]] و [[سنت]] [[آفرینش]]، [[تاریخ]] بر مبنای سنّتهای الهی و وعدههای خدایی به پیش میرود، و اگر چند روزی [[دنیا]] به نفع [[ستمگران]] تمام شده، ولی سرانجام [[حکومت]] مطلق [[جهان]] به دست [[صالحان]] و حقپرستان خواهد افتاد و [[عدالت]] و [[امنیت]] براساس قانون [[خدا]] در سرتاسر [[جهان]] برقرار خواهد شد. از [[آیات]] متعدد [[قرآن]] ([[توبه]]،٣٢ و ٣٣-نور،٥٥-غافر،٥١-انبیاء،١٠٥ و ١٠٦-قصص،٤-سجده،٢٨ و ٢٩-صافّات،١٧١ و ١٧٣-حج،٤١) به خوبی استفاده میشود که [[جهان]] روزی را در پیش دارد که [[حکومت]] مطلق [[دنیا]] به دست پاکان و [[صالحان]] خواهد افتاد و روزی را که [[مسلمانان]] [[انتظار]] میکشند، همانروز [[قیام]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} است. | ::::::[[مسلمانان]] براساس وعدههای صریحی که [[قرآن کریم]] بدانها داده است، [[عقیده]] دارند که طبق قانون [[خلقت]] و [[سنت]] [[آفرینش]]، [[تاریخ]] بر مبنای سنّتهای الهی و وعدههای خدایی به پیش میرود، و اگر چند روزی [[دنیا]] به نفع [[ستمگران]] تمام شده، ولی سرانجام [[حکومت]] مطلق [[جهان]] به دست [[صالحان]] و حقپرستان خواهد افتاد و [[عدالت]] و [[امنیت]] براساس قانون [[خدا]] در سرتاسر [[جهان]] برقرار خواهد شد. از [[آیات]] متعدد [[قرآن]] ([[توبه]]،٣٢ و ٣٣-نور،٥٥-غافر،٥١-انبیاء،١٠٥ و ١٠٦-قصص،٤-سجده،٢٨ و ٢٩-صافّات،١٧١ و ١٧٣-حج،٤١) به خوبی استفاده میشود که [[جهان]] روزی را در پیش دارد که [[حکومت]] مطلق [[دنیا]] به دست پاکان و [[صالحان]] خواهد افتاد و روزی را که [[مسلمانان]] [[انتظار]] میکشند، همانروز [[قیام]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} است. | ||
::::::[[اصل]] "[[انتظار فرج]]" از یک [[اصل]] کلّی اسلامی مایه میگیرد، و آن، [[اصل]] [[حرمت]] یأس و نومیدی از [[لطف]] و [[رحمت]] [[خداوند]] است. آنچه از [[روایات]] به دست میآید، [[انتظار فرج]]، نوعی [[عبادت]] است، [[ایمان]] به [[غیبت]] است، اقرار به یگانگی [[خدا]] و [[رسالت]] [[پیامبر]] {{صل}} و [[پیشوایی]] [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}} است، تلاش و سازندگی است، عامل مقاومت و پایداری است، نوعی فریاد و خروشی از درون، و عدم پذیرش سلطهها و اعتراض به [[زمامداران]] خودسر و خودپرست است. | ::::::[[اصل]] "[[انتظار فرج]]" از یک [[اصل]] کلّی اسلامی مایه میگیرد، و آن، [[اصل]] [[حرمت]] یأس و نومیدی از [[لطف]] و [[رحمت]] [[خداوند]] است. آنچه از [[روایات]] به دست میآید، [[انتظار فرج]]، نوعی [[عبادت]] است، [[ایمان]] به [[غیبت]] است، اقرار به یگانگی [[خدا]] و [[رسالت]] [[پیامبر]] {{صل}} و [[پیشوایی]] [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}} است، تلاش و سازندگی است، عامل مقاومت و پایداری است، نوعی فریاد و خروشی از درون، و عدم پذیرش سلطهها و اعتراض به [[زمامداران]] خودسر و خودپرست است. | ||
خط ۱۹۳: | خط ۱۹۳: | ||
::::::نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفتهاند: | ::::::نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفتهاند: | ||
::::::«دوره [[غیبت]] [[امام مهدی]]{{ع}} دورانِ سختی است که [[شیعه]] در فراق [[امام]] مهربان خود سپری میکند؛ ولی امید به آمدن او، [[دل]] و [[جان]] آنها را شور و نشاط میبخشد و تحمّل سختیها و دشمنیها را آسان میکند. این امید و آرزوی [[ظهور]] او که همیشه و همه جا برای انسانهای [[مؤمن]]، نجاتبخش و راهگشا بوده، در [[روایات]] اسلامی، "[[انتظار]]" نامیده شده است؛ انتظاری که منتظران را به [[امام]] [[موعود]] خود وصل میکند و مرهمی بر زخم فراق ایشان است. آری؛ "[[انتظار]]" آن اکسیر ارزشمندی است که [[مؤمنان]] [[منتظر]] در دوره [[غیبت]] را آماده استقبال از [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی موعود]] میکند و راه و رسم چگونه زیستن را به آنها میآموزد. | ::::::«دوره [[غیبت]] [[امام مهدی]]{{ع}} دورانِ سختی است که [[شیعه]] در فراق [[امام]] مهربان خود سپری میکند؛ ولی امید به آمدن او، [[دل]] و [[جان]] آنها را شور و نشاط میبخشد و تحمّل سختیها و دشمنیها را آسان میکند. این امید و آرزوی [[ظهور]] او که همیشه و همه جا برای انسانهای [[مؤمن]]، نجاتبخش و راهگشا بوده، در [[روایات]] اسلامی، "[[انتظار]]" نامیده شده است؛ انتظاری که منتظران را به [[امام]] [[موعود]] خود وصل میکند و مرهمی بر زخم فراق ایشان است. آری؛ "[[انتظار]]" آن اکسیر ارزشمندی است که [[مؤمنان]] [[منتظر]] در دوره [[غیبت]] را آماده استقبال از [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی موعود]] میکند و راه و رسم چگونه زیستن را به آنها میآموزد. | ||
:::::*برای "[[انتظار]]" معانی گوناگونی گفتهاند؛ ولی با دقت و تأمّل در این کلمه میتوان به [[حقیقت]] معنای آن پیبرد. [[انتظار]]، چشم به راه بودن است و این چشم به راهی به تناسب بستر و زمینه آن ارزش مییابد و آثار و پیامدهایی دارد. [[انتظار]] تنها یک حالت روحی و درونی نیست؛ بلکه از درون و بیرون سرایت میکند و حرکت و اقدام را میآفریند. به همین [[دلیل]] است که در [[روایات]]، [[انتظار]]، یک [[عمل]] و بلکه [[بهترین]] [[اعمال]]، معرفی شده است. [[انتظار]] به "[[منتظر]]" شکل میدهد و به کارها و تلاشهای او جهت خاصّی میبخشد. بنابراین "[[انتظار]]" با نشستن و دست روی دست گذاشتن، نمیسازد. [[انتظار]] با چشم به در دوختن و حسرت خوردن، تمام نمیشود؛ بلکه در [[حقیقت]] [[انتظار]]، حرکت و نشاط و شور آفرینی نهفته است. آنکه در [[انتظار]] مهمان عزیزی است، | :::::*برای "[[انتظار]]" معانی گوناگونی گفتهاند؛ ولی با دقت و تأمّل در این کلمه میتوان به [[حقیقت]] معنای آن پیبرد. [[انتظار]]، چشم به راه بودن است و این چشم به راهی به تناسب بستر و زمینه آن ارزش مییابد و آثار و پیامدهایی دارد. [[انتظار]] تنها یک حالت روحی و درونی نیست؛ بلکه از درون و بیرون سرایت میکند و حرکت و اقدام را میآفریند. به همین [[دلیل]] است که در [[روایات]]، [[انتظار]]، یک [[عمل]] و بلکه [[بهترین]] [[اعمال]]، معرفی شده است. [[انتظار]] به "[[منتظر]]" شکل میدهد و به کارها و تلاشهای او جهت خاصّی میبخشد. بنابراین "[[انتظار]]" با نشستن و دست روی دست گذاشتن، نمیسازد. [[انتظار]] با چشم به در دوختن و حسرت خوردن، تمام نمیشود؛ بلکه در [[حقیقت]] [[انتظار]]، حرکت و نشاط و شور آفرینی نهفته است. آنکه در [[انتظار]] مهمان عزیزی است، سر از پا نمیشناسد و در تلاش است تا خود و محیط اطراف خود را برای آمدن مهمان، آماده کند و موانع [[حضور]] او را بر طرف سازد. | ||
:::::*سخن درباره [[انتظار]] رویدادی بینظیر است که در زیبایی و [[کمال]]، نهایت ندارد. [[انتظار]] روزگاری که در سبزی و خرّمی در تمام روزگاران گذشته، مثالی نداشته است و [[جهان]] چنان دوران زیبایی را هرگز تجربه نکرده است. این، همان [[انتظار]] [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی]]{{ع}} است که در [[روایات]]، از آن به "[[انتظار فرج]]" یاد شده و از [[بهترین]] [[اعمال]] و [[عبادات]]، بلکه پشتوانه قبولی همه [[اعمال]]، شمرده شده است. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "[[بهترین]] [[اعمال]] [[امت]] من، [[انتظار فرج]] است"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۵۵، ح ۳، ص ۵۴۷.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} به [[یاران]] خود فرمود: "آیا شما را از چیزی [[آگاه]] نکنم که [[خداوند]]، بدون آن، هیچ عملی را از [[بندگان]] نمیپذیرد؟ ... . گواهی به یگانگی [[خدا]] و [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} و اقرار به آنچه [[خدا]] [[امر]] فرموده و [[ولایت]] ما و بیزاری از [[دشمنان]] ما –یعنی ما [[امامان]]{{عم}} به خصوص- و [[تسلیم]] شدن در برابر [[امامان]]{{عم}} و [[پرهیزکاری]] و کوشش و خویشتن داری و [[انتظار]] [[قائم]]<ref>غیبت نعمانی، باب ۱۱، ح ۱۶، ص ۲۰۷.</ref>. بنابراین "[[انتظار فرج]]"، انتظاری است که ویژگیهای خاص و منحصر به فرد دارد که لازم است به خوبی دانسته شود، تا رمز ان همه [[فضیلت]] و آثار که برای آن خواهیم شمرد، [[آشکار]] شود»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۷.</ref>. | :::::*سخن درباره [[انتظار]] رویدادی بینظیر است که در زیبایی و [[کمال]]، نهایت ندارد. [[انتظار]] روزگاری که در سبزی و خرّمی در تمام روزگاران گذشته، مثالی نداشته است و [[جهان]] چنان دوران زیبایی را هرگز تجربه نکرده است. این، همان [[انتظار]] [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی]]{{ع}} است که در [[روایات]]، از آن به "[[انتظار فرج]]" یاد شده و از [[بهترین]] [[اعمال]] و [[عبادات]]، بلکه پشتوانه قبولی همه [[اعمال]]، شمرده شده است. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "[[بهترین]] [[اعمال]] [[امت]] من، [[انتظار فرج]] است"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۵۵، ح ۳، ص ۵۴۷.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} به [[یاران]] خود فرمود: "آیا شما را از چیزی [[آگاه]] نکنم که [[خداوند]]، بدون آن، هیچ عملی را از [[بندگان]] نمیپذیرد؟ ... . گواهی به یگانگی [[خدا]] و [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} و اقرار به آنچه [[خدا]] [[امر]] فرموده و [[ولایت]] ما و بیزاری از [[دشمنان]] ما –یعنی ما [[امامان]]{{عم}} به خصوص- و [[تسلیم]] شدن در برابر [[امامان]]{{عم}} و [[پرهیزکاری]] و کوشش و خویشتن داری و [[انتظار]] [[قائم]]<ref>غیبت نعمانی، باب ۱۱، ح ۱۶، ص ۲۰۷.</ref>. بنابراین "[[انتظار فرج]]"، انتظاری است که ویژگیهای خاص و منحصر به فرد دارد که لازم است به خوبی دانسته شود، تا رمز ان همه [[فضیلت]] و آثار که برای آن خواهیم شمرد، [[آشکار]] شود»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۷.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} |
نسخهٔ ۲۴ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۱۱
معنای انتظار چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت کبری |
مدخل اصلی | مفهوم انتظار |
مدخل وابسته | ؟ |
معنای انتظار چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- تعریف لغوی و اصطلاحی «انتظار» چیست؟
- مقصود از انتظار چیست؟
- مفهوم حقیقی انتظار چیست؟
- انتظار فرج به چه معناست؟ و جایگاه آن در فرهنگ شیعه و ویژگیهای آن کدامند؟
پاسخ نخست
- آیتالله سید علی حسینی خامنهای، در کتاب «انتظار فرج امام زمان» در اینباره گفته است:
- «انتظار فرج یک مفهوم بسیار وسیع و گستردهیی است. یک انتظار، انتظار فرج نهایی است؛ یعنی اینکه بشریت اگر میبیند که طواغیت عالم ترکتازی میکنند و چپاولگری میکنند و افسارگسیخته به حق انسانها تعدی میکنند، نباید خیال کند که سرنوشت دنیا همین است؛ نباید تصور کند که بالاخره چارهیی نیست و بایستی به همین وضعیت تن داد؛ نه، بداند که این وضعیت یک وضعیت گذراست -"لِلْبَاطِلِ جَوْلَةٌ"- و آن چیزی که متعلق به این عالم و طبیعت این عالم است، عبارت است از استقرار حکومت عدل؛ و او خواهد آمد. انتظار فرج و گشایش، در نهایت دورانی که ما در آن قرار داریم و بشریت دچار ستمها و آزارهاست، یک مصداق از انتظار فرج است، لکن انتظار فرج مصداقهای دیگر هم دارد. وقتی به ما میگویند منتظر فرج باشید، فقط این نیست که منتظر فرج نهایی باشید، بلکه معنایش این است که هر بنبستی قابل گشوده شدن است. فرج، یعنی این؛ فرج، یعنی گشایش. مسلمان با درسِ انتظار، فرج میآموزد و تعلیم میگیرد که هیچ بنبستی در زندگی بشر وجود ندارد که نشود آن را باز کرد و لازم باشد که انسان ناامید دست روی دست بگذارد و بنشیند و بگوید دیگر کاری نمیشود کرد؛ نه، وقتی در نهایتِ زندگیِ انسان، در مقابله با این همه حرکت ظالمانه و ستمگرانه، خورشیدِ فرج ظهور خواهد کرد، پس در بنبستهای جاری زندگی هم همین فرج متوقع و مورد انتظار است. این، درس امید به همه انسانهاست؛ این، درس انتظار واقعی به همه انسانهاست؛ لذا انتظار فرج را افضل اعمال دانستهاند؛ معلوم میشود انتظار، یک عمل است، بیعملی نیست. نباید اشتباه کرد، خیال کرد که انتظار یعنی اینکه دست روی دست بگذاریم و منتظر بمانیم تا یک کاری بشود. انتظار یک عمل است، یک آمادهسازی است، یک تقویت انگیزه در دل و درون است، یک نشاط و تحرک و پویایی است در همه زمینهها. این، در واقع تفسیر این آیات کریمه قرآنی است که: ﴿﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾﴾[۱] یا ﴿﴿إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾﴾[۲]. یعنی هیچ وقت ملتها و امتها نباید از گشایش مأیوس شوند[۳]»[۴].
پاسخهای دیگر
۱. آیتالله صدر؛ |
---|
|
۲. آیتالله شهید مطهری؛ |
---|
|
۳. آیتالله مکارم شیرازی؛ |
---|
|
۴. آیتالله حکیم؛ |
---|
|
۵. حجت الاسلام و المسلمین قرائتی؛ |
---|
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین موسوینسب؛ |
---|
|
۷. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛ |
---|
|
۸. حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛ |
---|
|
۹. حجت الاسلام والمسلمین سلیمیان؛ |
---|
|
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛ |
---|
|
۱۱. حجت الاسلام و المسلمین رضوی؛ |
---|
|
۱۲. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛ |
---|
|
۱۳. حجت الاسلام و المسلمین مروجی طبسی؛ |
---|
|
14. حجت الاسلام و المسلمین حسینی گرگانی؛ |
---|
|
15. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛ |
---|
|
16. آقای باقریزاده اشعری؛ |
---|
|
17. آقای تونهای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ |
---|
|
18. نویسندگان کتاب نگین آفرینش؛ |
---|
|
19. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛ |
---|
|
20. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛ |
---|
|
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم؛ سوره قصص، آیه:۵.
- ↑ موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بیگمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث میدهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره اعراف، آیه:۱۲۸.
- ↑ بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان ۲۹/۰۶/۱۳۸۴
- ↑ حسینی خامنهای، سید علی؛ انتظار فرج امام زمان، ص95-96.
- ↑ صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۳۵۴، ۳۵۵.
- ↑ قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۱۴.
- ↑ یادداشتهای استاد مطهری، ج۹، ص۳۹۴.
- ↑ چلچراغ حکمت ج۱۰، ص۳۶، ۳۷.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۸۵.
- ↑ مکیال المکارم ۲، ۱۵۲- ۱۵۳.
- ↑ النجم الثاقب، ۴۲۸ چاپ علمیه اسلامیه.
- ↑ مائده، ۲۴.
- ↑ تاریخ الغیبة الکبری، ۳۴۲.
- ↑ شهید مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی به ضمیمه شهید، ۶۱- ۶۸ با تلخیص.
- ↑ کمال الدین، ۳۱۹.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ص ۲۵۵.
- ↑ قرائتی، محسن، جهتنما، ص ۶۱ - ۶۲.
- ↑ التحقیق فى کلمات القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.
- ↑ ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۳۸۱؛ عزیز اللّه حیدرى، انسان معاصر، ص ۳۲.
- ↑ دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۳۲۱.
- ↑ ر.ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، ذیل کلمه انتظار؛ محمد معین، فرهنگ فارسی، ذیل کلمه «انتظار».
- ↑ غیبة نعمانی، ص ۲۰۷، ح ۱۶.
- ↑ معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۴۱، ۲۴۲.
- ↑ در انتظار امام، عبد الهادی فضلی، ص ۷۸
- ↑ مکیال المکارم، موسوی اصفهانی، ج ۲، ص ۲۱۹
- ↑ یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۴۰ تا ۲۴۲.
- ↑ ر. ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، کلمه انتظار.
- ↑ ر. ک: محمّد تقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه: مهدی حائری قزوینی، ج ۲، ص ۲۳۵.
- ↑ فصلنامه انتظار، ج ۶، محمّد مهدی آصفی، مقاله انتظار پویا.
- ↑ ر. ک: سید رضا صدر، راه مهدی علیه السّلام، ص ۸۶.
- ↑ اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۱۰۱؛ شیخ طوسی، أمالی، ص ۴۰۵.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۷. همچنین ر. ک: سنن الترمذی، ج ۵، ص ۵۶۵.
- ↑ " أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ"؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص ۳۶؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۴.
- ↑ در این باره امام سجّاد(ع) فرمود:" انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ"؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۱۷؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۹.
- ↑ رسول گرامی اسلام(ص) فرمود:" أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ"؛ حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۳۷.
- ↑ ر. ک: سوره یوسف، آیه:۸۷.
- ↑ " وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِنَا وَ الْوَرَعُ وَ التَّوَاضُعُ وَ انْتِظَارُ قَائِمِنَا "؛ شیخ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۲۳، ح ۱۳.
- ↑ " عَلَيْكُمْ بِالتَّسْلِيمِ وَ الرَّدِّ إِلَيْنَا وَ انْتِظَارِ أَمْرِنَا وَ أَمْرِكُمْ وَ فَرَجِنَا وَ فَرَجِكُمْ "؛ رجال کشی، ص ۱۳۸.
- ↑ " هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ ثُمَّ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) "؛ برقی، محاسن، ج ۱، ص ۱۷۳؛ محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۵.
- ↑ علی سعادت پرور، ظهور نور، ص ۸۲- ۸۱.
- ↑ " كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ "؛ صحیح مسلم، ج ۳، ص ۲۰؛ صحیح بخاری، ج ۲، ص ۱۸.
- ↑ محمّد رضا مظفر، عقاید الامامیه، ترجمه: علیرضا مسجدجامعی، ص ۱۱۸.
- ↑ مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی علیه السّلام، ص ۵۴،( با تصرّف).
- ↑ روح اللّه موسوی، صحیفه نور، ج ۲۱، ۱۴ فروردین ۱۳۶۷.
- ↑ " اللّهمّ أرنا الّطلعة الرّشيدة و الغرّة الحميدة "
- ↑ محمّد تقی جعفری، شرح نهج البلاغه، ص ۲۹۰.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص: ۱۵۹-۱۶۸.
- ↑ ر. ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، کلمه انتظار
- ↑ ر.ک: محمدتقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه: مهدی حائری قزوینی، ج ۲، ص ۲۳۵
- ↑ محمد مهدی آصفی، «انتظار پویا»، فصلنامه انتظار، ش۶
- ↑ ر.ک: محمدامیر ناصری، الامام المهدي في الأحاديث المشتركة بين السنة والشيعة.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، انتظار و منتظران، ص: ۱۸۸-۱۸۹.
- ↑ "النظر الانتظار: تأمل الشئ بالعین"؛ (الصحاح، ج۲، ص۸۳۰).
- ↑ " نَظَرتُهُ و انْتَظَرْتُه إِذا ارْتَقَبْتَ حضورَه"؛ (تاج العروس، ج۷، ص۵۳۹).
- ↑ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص:۱۱۷.
- ↑ المنجد، (عربی به فارسی)، ترجمه محمد بندر ریگی، ج ۲، ص ۱۹۵۸.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۶.
- ↑ رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۱۰۰-۱۰۱.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۱۷.
- ↑ رحیمی، عباس، امید فردا، ص:۳۰.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.
- ↑ همان.
- ↑ جزوه درسهای استاد مکارم شیرازی پیرامون انگیزه پیدایش مذهب، ص ۴۷.
- ↑ همان، ص ۴۶.
- ↑ سوره عصر، آیه ۳.
- ↑ بامداد بشریت، ص ۶۵-۶۸.
- ↑ "بگو: به من بگویید اگر آب (سرزمین) شما فرو رود چه کسی برای شما آبی روان میآورد؟؛ سوره ملک، آیه ۳۰.
- ↑ در حدیثهای فراوانی گفته شده است که: "هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا" -سلیمان حسینی بلخی قندوزی، ینابیع المودة، ج۳، ص١۴۵؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۵٢، ص١٩۵؛ شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمة، ج٢، صص۵٢٧ و ۵٢٨- یعنی مهدی (ع) خود همان خورشیدی است که از مغرب (محل غروب خورشید) طلوع میکند. برخی گفتهاند: از جمله نشانههای ظهور امام زمان (ع) طلوع خورشید از مغرب است؛ برخی دیگر میگویند: محل طلوع آن حضرت مغرب زمین است. شاید توجیهش آن باشد که امام زمان بعد از فتح انطاکیه، قسطنطنیه، روم و فرنگ، به سوی بیتالمقدس باز میگردد، و مسیح برای هلاکت دجال و یهودیان عنود حقپوش هبوط میکند؛ یعنی آغاز حرکت اصلاحی و عدالتگستر موعود منتظر همین طلوع خورشید از مغرب خواهد بود؛ خدا داند. به انتظار روزی که مفسر راستین دین ظهور کند، تا آنرا به معنای واقعی کلمه تفسیر نماید. بله، در برخی از روایتها چنین ذکر شده است: "أَوَّلُ الْآيَاتِ طُلُوعُ الشَّمْسِ" -إعلامالوری، ج٢، ص٢٧٩- و نیز آمده: "لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا، فَإِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ أَمِنَ النَّاسُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونُ". این حدیثها، طلوع شمس را از نشانههای قیامت میدانند. ملاحظه میکنید که طلوع به خود شمس نسبت داده شده است، ولی آنچه که ما پیشتر نقل نمودیم، این بود که: "هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا"؛ مرجع ضمیر "هو"، وجود مقدس مهدی موعود (ع) است؛ و این، منافات ندارد که طلوع خورشید از مغرب، از نشانههای نزدیکی قیامت باشد؛ و در برخی روایتها، تعبیر شده که مهدی فاطمه همان شمس بوده، و از علائم و اشراط الساعة، خود ظهور مهدی و آنچه که پیش و پس از ظهور اتفاق میافتد، باشد. چندی پیش، یکی از ستارهشناسان روسی پیشبینی کرده بود که در اواخر سال ١٩٨٢ میلادی فاجعهای برای خورشید پیش خواهد آمد و خورشید از مغرب طلوع خواهد کرد. حضرت باقر(ع) میفرماید: "نَعَمْ وَ النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا مِنَ الْمَحْتُومِ..." -إلزام الناصب، ج٢، ص١۴۶- یعنی: آری، ندای آسمانی و طلوع خورشید از مغرب حتمی خواهد بود. وقوع چنین پدیدهای که از نشانههای ظهور است، اگر معنای ظاهریاش مراد باشد، مستلزم در هم ریختن و از هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت و چرخش منظومه شمسی است؛ و این، با اصول حاکم بر نظام طبیعت سازگاری ندارد. بدیهی است که امام زمان(ع) بر روی همین زمین بدون هیچگونه تغییر قبل از قیامت، حکومت جهانی تشکیل میدهند. بر این اساس، تحقق چنین نشانهای به صورت معجزه هم امکان ندارد؛ زیرا، معجزه در محدوده نظام حاکم بر جهان صورت میگیرد. -دادگستر جهان، ص۲۲۰- به همینخاطر، نظریهای که ما در اول بحث ارائه دادیم تقویت میگردد. محدث، حکیم و فقیه بزرگوار، فیض کاشانی میگوید: گویا طلوع خورشید از مغرب، کنایه از ظهور حضرت مهدی(ع) است؛ همانگونه که از برخی اخبار نیز استفاده میشود. -وافی، ج۲، ص۴۴۶-؛ در ذیل روایتِ صعصعه نیز جملهای است که نشانگر همین معناست. صعصعه در پاسخ نزال بن سبره گفت: کسی که حضرت عیسی (ع) پشت سر وی نماز میگزارد، دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر و نهمین نفر از فرزندان حسین بن علی (ع) است؛ و هم اوست خورشیدی که از غروبگاهش طلوع میکند. - بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۹۵-. و این همان معنای کنائی است که از "طلوع خورشید از غروبگاهش" برداشت میشود؛ و ظهور حضرت حجت بن الحسن (ع) به طلوع خورشید از مغربش تشبیه شده است.
- ↑ شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص ١٠٣٣.
- ↑ اینان اولیای حقیقی من هستند؛ به سبب اینها هر فتنه کور و تاریک را دفع میکنم؛ و به سبب آنها شدائد و سختیها را برطرف میکنم و از آنها غُل و زنجیر را بر میدارم؛ و برهمینان صلوات و درود خداوند باد؛ زیرا، هدایت یافتهاند و انتظار را به کردار و رفتارشان تفسیر کرده، و میگویند: انتظار، یعنی عبرتِ عبرتانگیز و صبر بیصبرانه کشیدن؛ شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۱۱.
- ↑ حسینی گرگانی؛میرتقی، نزول مسیح و ظهور موعود، ص 35-38.
- ↑ موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۳.
- ↑ انشراح، آیه ۶.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۵، ص ۳۰۵–۳۰۹.
- ↑ باقریزاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۶۳، ۶۴.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۶.
- ↑ سوره اسراء، ۷۱.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۲۷۱.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص:۱۲۷.
- ↑ معارف و معاریف، ج ۲، ص ۴۷۸.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص:۱۳۰.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۵۵، ح ۳، ص ۵۴۷.
- ↑ غیبت نعمانی، باب ۱۱، ح ۱۶، ص ۲۰۷.
- ↑ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۷.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، جلد ۱۲، ص ۱۶۶
- ↑ أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي اِنْتِظَارُ اَلْفَرَجِ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ و انتظار الفرج من اعظم العمل؛ کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵
- ↑ انتظار الفرج عبادة. و... همان؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲
- ↑ مهدویت پرسشها و پاسخها، ص۹۶، ۱۱۷، ۲۶۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۵.
- ↑ آفتاب مهر، ج۱، ص ۸۱ - ۸۲.