بحث:غدیر خم: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - ' نامهای ' به ' نام‌های ')
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۳: خط ۱۳:
==[[نصب امام علی]]{{ع}} به [[امامت]] در غدیر خم==
==[[نصب امام علی]]{{ع}} به [[امامت]] در غدیر خم==
*بعد از تمام شدن [[اعمال]] [[رسول خدا]] و رفتن آن [[حضرت]] به سمت [[مدینه]] از [[حجة الوداع]]، [[آیه]] بلاغ نازل شد که [[خداوند]] در آن به آن [[حضرت]] [[دستور]] داد که [[جانشین]] بعد از خودش را معرفی کند. [[خداوند]] در این [[آیه]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر!  آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>.
*بعد از تمام شدن [[اعمال]] [[رسول خدا]] و رفتن آن [[حضرت]] به سمت [[مدینه]] از [[حجة الوداع]]، [[آیه]] بلاغ نازل شد که [[خداوند]] در آن به آن [[حضرت]] [[دستور]] داد که [[جانشین]] بعد از خودش را معرفی کند. [[خداوند]] در این [[آیه]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر!  آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>.
*این [[آیه]] آنقدر مهم است که [[رسول خدا]]{{صل}} در میان بیان [[خطبه]] آن را مطرح و درباره [[نزول]] این [[آیه]] و تأکید [[خدا]] در [[ابلاغ]] [[ولایت]] در غدیر خم، با [[مردم]] سخن می‌گوید و در بخش زیادی از [[خطبه]] به بیان مسائل مربوط به این [[آیه]] می‌پردازد و می‌فرماید: "هان [[مردمان]]! آنچه بر من فرود آمده، در [[تبلیغ]] آن کوتاهی نکرده‌ام و حال برایتان [[سبب نزول]] [[آیه]] را بیان می‌کنم؛ همانا [[جبرئیل]] سه مرتبه از سوی [[سلام]]، پروردگارم - که تنها او [[سلام]] است - بر من فرود آمد و فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که [[علی بن ابی طالب]]، [[برادر]]، [[وصی]] و [[جانشین]] من در میان [[امت]] و [[امام]] پس از من است. [[جایگاه]] او نسبت به من همچون [[هارون]] نسبت به [[موسی]] است، لیکن [[پیامبری]] پس از من نخواهد بود. او ([[علی]])، صاحب اختیارتان پس از [[خدا]] و [[رسول]] است". به سبب اهمیت این [[آیه]]، [[مخالفان]] [[ولایت اهل بیت]]{{عم}} نیز بسیار تلاش کرده‌اند تا در دلالت آن بر [[ولایت]] [[امیرمؤمنان]] خدشه وارد کنند و به این منظور، [[شبهات]] فراوانی را مطرح کردند. در منابع و مصادر معتبر [[اهل سنت]] به این [[حقیقت]]، اعتراف شده که [[آیه]] [[ابلاغ]] نیز در [[روز غدیر]] نازل شد. [[اسامی]] تعدادی از علمای [[اهل سنت]] که این مطلب را یادآور شده‌اند:
*این [[آیه]] آنقدر مهم است که [[رسول خدا]]{{صل}} در میان بیان [[خطبه]] آن را مطرح و درباره [[نزول]] این [[آیه]] و تأکید [[خدا]] در [[ابلاغ]] [[ولایت]] در غدیر خم، با [[مردم]] سخن می‌گوید و در بخش زیادی از [[خطبه]] به بیان مسائل مربوط به این [[آیه]] می‌پردازد و می‌فرماید: "هان [[مردمان]]! آنچه بر من فرود آمده، در [[تبلیغ]] آن کوتاهی نکرده‌ام و حال برایتان [[سبب نزول]] [[آیه]] را بیان می‌کنم؛ همانا [[جبرئیل]] سه مرتبه از سوی [[سلام]]، پروردگارم - که تنها او [[سلام]] است - بر من فرود آمد و فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که [[علی بن ابی طالب]]، [[برادر]]، [[وصی]] و [[جانشین]] من در میان [[امت]] و [[امام]] پس از من است. [[جایگاه]] او نسبت به من همچون [[هارون]] نسبت به [[موسی]] است، لکن [[پیامبری]] پس از من نخواهد بود. او ([[علی]])، صاحب اختیارتان پس از [[خدا]] و [[رسول]] است". به سبب اهمیت این [[آیه]]، [[مخالفان]] [[ولایت اهل بیت]]{{عم}} نیز بسیار تلاش کرده‌اند تا در دلالت آن بر [[ولایت]] [[امیرمؤمنان]] خدشه وارد کنند و به این منظور، [[شبهات]] فراوانی را مطرح کردند. در منابع و مصادر معتبر [[اهل سنت]] به این [[حقیقت]]، اعتراف شده که [[آیه]] [[ابلاغ]] نیز در [[روز غدیر]] نازل شد. [[اسامی]] تعدادی از علمای [[اهل سنت]] که این مطلب را یادآور شده‌اند:
#[[ابن أبی حاتم عبدالرحمن بن محمد بن ادریس رازی]]؛
#[[ابن أبی حاتم عبدالرحمن بن محمد بن ادریس رازی]]؛
#[[احمد بن موسی بن مردویه]]؛
#[[احمد بن موسی بن مردویه]]؛
خط ۲۷: خط ۲۷:
*همچنین [[ابن مردویه]] از [[عبدالله بن مسعود]] [[روایت]] کرده است که در زمان [[رسول خدا]] ما این [[آیه]] را این‌گونه قرائت می‌کردیم: {{عربی|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ أَنَّ عَلِيّاً مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}<ref>الدر المنثور، سیوطی، ج۲، ص۲۹۸.</ref>.
*همچنین [[ابن مردویه]] از [[عبدالله بن مسعود]] [[روایت]] کرده است که در زمان [[رسول خدا]] ما این [[آیه]] را این‌گونه قرائت می‌کردیم: {{عربی|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ أَنَّ عَلِيّاً مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}<ref>الدر المنثور، سیوطی، ج۲، ص۲۹۸.</ref>.
*در [[راه]] بازگشت از [[حج]] وقتی [[رسول خدا]]{{صل}} [[دستور]] داد تا [[مردم]] یک‌جا بایستند، ابتدای کاروان به [[جحفه]] رسیده بود که آن [[حضرت]] [[دستور]] داد تا آنها بازگردند و افراد در همان جا [[منتظر]] ماندند تا دنباله کاروان از [[راه]] برسد. به [[دستور]] [[جبرئیل]] آن [[حضرت]] کمی به سمت راست مسیر حرکت کرد. در آن منطقه درختچه‌های زیادی بود که [[رسول خدا]]{{صل}} [[دستور]] داد تا زیر این درختچه‌ها را تمیز کنند و با سنگ مکان بلندی ساخته شود تا ایشان روی آن بایستد. از همان ابتدا که [[پیامبر]]{{صل}} بر روی بلندی ایستاد، [[علی]]{{ع}} هم کمی [[پایین‌تر]] از ایشان [[ایستاده]] بود تا اینکه آن [[حضرت]] [[دست]] خود را بر بازوی [[علی]]{{ع}} زد و [[علی]]{{ع}} [[دست]] خود را به سوی [[رسول خدا]]{{صل}} دراز کرد. آن [[حضرت]] [[دست]] [[علی]]{{ع}} را گرفت و بالا کشید به طوری که هم‌ردیف [[رسول خدا]]{{صل}} شد<ref>الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۷۶-۷۰.</ref>. آن‌گاه [[رسول خدا]]{{صل}} [[خطبه]] معروف [[غدیر]] را خواندند و در آن ضمن بیان بسیاری از [[دستورهای الهی]] مانند [[احکام]] [[حج]] و [[واجبات]] و [[محرمات]]، [[انتصاب الهی]] [[امام علی]]{{ع}} را به امر [[خدای متعال]] به [[مردم]] [[ابلاغ]] فرمودند.
*در [[راه]] بازگشت از [[حج]] وقتی [[رسول خدا]]{{صل}} [[دستور]] داد تا [[مردم]] یک‌جا بایستند، ابتدای کاروان به [[جحفه]] رسیده بود که آن [[حضرت]] [[دستور]] داد تا آنها بازگردند و افراد در همان جا [[منتظر]] ماندند تا دنباله کاروان از [[راه]] برسد. به [[دستور]] [[جبرئیل]] آن [[حضرت]] کمی به سمت راست مسیر حرکت کرد. در آن منطقه درختچه‌های زیادی بود که [[رسول خدا]]{{صل}} [[دستور]] داد تا زیر این درختچه‌ها را تمیز کنند و با سنگ مکان بلندی ساخته شود تا ایشان روی آن بایستد. از همان ابتدا که [[پیامبر]]{{صل}} بر روی بلندی ایستاد، [[علی]]{{ع}} هم کمی [[پایین‌تر]] از ایشان [[ایستاده]] بود تا اینکه آن [[حضرت]] [[دست]] خود را بر بازوی [[علی]]{{ع}} زد و [[علی]]{{ع}} [[دست]] خود را به سوی [[رسول خدا]]{{صل}} دراز کرد. آن [[حضرت]] [[دست]] [[علی]]{{ع}} را گرفت و بالا کشید به طوری که هم‌ردیف [[رسول خدا]]{{صل}} شد<ref>الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۷۶-۷۰.</ref>. آن‌گاه [[رسول خدا]]{{صل}} [[خطبه]] معروف [[غدیر]] را خواندند و در آن ضمن بیان بسیاری از [[دستورهای الهی]] مانند [[احکام]] [[حج]] و [[واجبات]] و [[محرمات]]، [[انتصاب الهی]] [[امام علی]]{{ع}} را به امر [[خدای متعال]] به [[مردم]] [[ابلاغ]] فرمودند.
*در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است: "[[رسول خدا]]{{صل}} به [[مردم]] فرمود: "به [[علی]] برای [[امیرالمؤمنین]] شدن او [[درود]] بفرستید"<ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۲۹۲؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۵۲.</ref>. سپس [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} نزد [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} آمدند و ولایتش را به او تبریک گفتند و اولین کسی که به ایشان تبریک گفت، [[عمر بن خطاب]] بود که گفت: [[مبارک]] باد بر تو ای [[علی]]، مولای من، و مولای هر مرد و [[زن]] مؤمنی شدی"<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۵۰؛ الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۷۷.</ref>.
*در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است: "[[رسول خدا]]{{صل}} به [[مردم]] فرمود: "به [[علی]] برای [[امیرالمؤمنین]] شدن او [[درود]] بفرستید"<ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۲۹۲؛ مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۲، ص۲۵۲.</ref>. سپس [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} نزد [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} آمدند و ولایتش را به او تبریک گفتند و اولین کسی که به ایشان تبریک گفت، [[عمر بن خطاب]] بود که گفت: [[مبارک]] باد بر تو ای [[علی]]، مولای من، و مولای هر مرد و [[زن]] مؤمنی شدی"<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۵۰؛ الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۷۷.</ref>.
*[[امام باقر]]{{ع}} در این باره چنین [[روایت]] کرده‌اند که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "ای [[مردم]]، شما بیشتر از آن هستید که همگی بخواهید در یک زمان با [[دست]] با من [[بیعت]] کنید. برای همین [[خدای متعال]] به من [[دستور]] داده است که از زبان‌های شما برای [[ولایت علی]] و امامانی که بعد از او می‌آیند و از من و او هستند، [[اقرار]] بگیرم؛ چنانکه به شما اعلام کردم که [[ذریه]] من از صلب او هستند. پس همگی بگویید: ما شنیدیم و [[فرمانبردار]] و [[راضی]] هستیم و در مقابل آنچه از [[پروردگار]] درباره [[جانشینی علی]] و اولادش [[ابلاغ]] کردی، [[تسلیم]] هستیم. ما بر این امر، با قلب‌ها و [[جان‌ها]] و زبان‌ها و دست‌هایمان با تو [[بیعت]] می‌کنیم و بر همین [[بیعت]] [[زندگی]] می‌کنیم و می‌میریم و دوباره [[مبعوث]] می‌شویم. ما درباره آن هیچ [[تغییر]] و تبدیل و شکی روا نمی‌داریم و [[پیمان‌شکنی]] نمی‌کنیم و از [[خدا]] و تو و [[امیرالمؤمنین]] و فرزندانش که از [[ذریه]] تو و از صلب [[علی]] هستند و از [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] می‌آیند، [[اطاعت]] می‌کنیم؛ زیرا [[جایگاه]] و [[منزلت]] آنها را نزد [[خدا]] و خودم به شما اعلام کردم. هر آینه آنچه را که بر عهده داشتم به جای آوردم و بدانید که [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]]{{عم}} [[جوانان]] [[اهل]] بهشت‌اند و بعد از و پدرشان [[علی]]، [[امام]] هستند و قبل از [[علی]] من [[پدر]] آنها هستم. بگویید: با قلب‌ها و [[جان‌ها]] و زبان‌ها و دست‌هایمان با [[خدا]] و شما و [[علی]] و [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] و امامانی که یاد کردی [[پیمان]] می‌بندیم و آن را تبدیل نمی‌کنیم.
*[[امام باقر]]{{ع}} در این باره چنین [[روایت]] کرده‌اند که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "ای [[مردم]]، شما بیشتر از آن هستید که همگی بخواهید در یک زمان با [[دست]] با من [[بیعت]] کنید. برای همین [[خدای متعال]] به من [[دستور]] داده است که از زبان‌های شما برای [[ولایت علی]] و امامانی که بعد از او می‌آیند و از من و او هستند، [[اقرار]] بگیرم؛ چنانکه به شما اعلام کردم که [[ذریه]] من از صلب او هستند. پس همگی بگویید: ما شنیدیم و [[فرمانبردار]] و [[راضی]] هستیم و در مقابل آنچه از [[پروردگار]] درباره [[جانشینی علی]] و اولادش [[ابلاغ]] کردی، [[تسلیم]] هستیم. ما بر این امر، با قلب‌ها و [[جان‌ها]] و زبان‌ها و دست‌هایمان با تو [[بیعت]] می‌کنیم و بر همین [[بیعت]] [[زندگی]] می‌کنیم و می‌میریم و دوباره [[مبعوث]] می‌شویم. ما درباره آن هیچ [[تغییر]] و تبدیل و شکی روا نمی‌داریم و [[پیمان‌شکنی]] نمی‌کنیم و از [[خدا]] و تو و [[امیرالمؤمنین]] و فرزندانش که از [[ذریه]] تو و از صلب [[علی]] هستند و از [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] می‌آیند، [[اطاعت]] می‌کنیم؛ زیرا [[جایگاه]] و [[منزلت]] آنها را نزد [[خدا]] و خودم به شما اعلام کردم. هر آینه آنچه را که بر عهده داشتم به جای آوردم و بدانید که [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]]{{عم}} [[جوانان]] [[اهل]] بهشت‌اند و بعد از و پدرشان [[علی]]، [[امام]] هستند و قبل از [[علی]] من [[پدر]] آنها هستم. بگویید: با قلب‌ها و [[جان‌ها]] و زبان‌ها و دست‌هایمان با [[خدا]] و شما و [[علی]] و [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] و امامانی که یاد کردی [[پیمان]] می‌بندیم و آن را تبدیل نمی‌کنیم.
*ما آنچه را که به ما [[ابلاغ]] کردی به بزرگ و کوچک [[فرزندان]] و [[اهل]] خود می‌رسانیم و [[خدا]] را بر عمل خود [[شاهد]] می‌گیریم که او کافی است و تو و [[ملائکه]] بر ما [[شاهد]] هستید و [[خداوند]] بزرگ‌ترین [[شاهد]] است. ای [[مردم]]، چه می‌گویید؟ هر آینه [[خداوند]] هر صدای آشکار و پنهانی را می‌داند و "هر کسی [[هدایت]] شود، به نفع خود [[هدایت]] شده است و هر کسی [[گمراه]] شود، علیه خود [[گمراه]] شده است" و هر کس [[بیعت]] کند، در واقع با [[خداوند]] [[بیعت]] کرده است، چرا که "[[دست خدا]] بالای دست‌های آنها است". ای [[مردم]]، [[تقوای الهی]] پیشه و با [[علی]] [[بیعت]] کنید. ای [[مردم]]، آنچه را که به شما گفتم، بگویید و به [[علی]] برای [[ولایت]] یافتن او بر [[مؤمنین]] تبریک بگویید. ای [[مردم]]، کسانی که برای [[بیعت]] با وی و [[پذیرش]] ولایتش [[سبقت]] بگیرند، از [[رستگاران]] در بهشت‌های جاودان هستند. ای [[مردم]]، سخنی را بگویید که [[خداوند]] به سبب آن از شما [[راضی]] باشد.
*ما آنچه را که به ما [[ابلاغ]] کردی به بزرگ و کوچک [[فرزندان]] و [[اهل]] خود می‌رسانیم و [[خدا]] را بر عمل خود [[شاهد]] می‌گیریم که او کافی است و تو و [[ملائکه]] بر ما [[شاهد]] هستید و [[خداوند]] بزرگ‌ترین [[شاهد]] است. ای [[مردم]]، چه می‌گویید؟ هر آینه [[خداوند]] هر صدای آشکار و پنهانی را می‌داند و "هر کسی [[هدایت]] شود، به نفع خود [[هدایت]] شده است و هر کسی [[گمراه]] شود، علیه خود [[گمراه]] شده است" و هر کس [[بیعت]] کند، در واقع با [[خداوند]] [[بیعت]] کرده است، چرا که "[[دست خدا]] بالای دست‌های آنها است". ای [[مردم]]، [[تقوای الهی]] پیشه و با [[علی]] [[بیعت]] کنید. ای [[مردم]]، آنچه را که به شما گفتم، بگویید و به [[علی]] برای [[ولایت]] یافتن او بر [[مؤمنین]] تبریک بگویید. ای [[مردم]]، کسانی که برای [[بیعت]] با وی و [[پذیرش]] ولایتش [[سبقت]] بگیرند، از [[رستگاران]] در بهشت‌های جاودان هستند. ای [[مردم]]، سخنی را بگویید که [[خداوند]] به سبب آن از شما [[راضی]] باشد.
خط ۳۵: خط ۳۵:
*[[ابن عباس]] در ادامه بیان داستان [[معراج]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از زبان آن [[حضرت]]، به بیان [[واقعه غدیر]] می‌پردازد و می‌گوید: سپس [[رسول خدا]] دو [[دست]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} را گرفت و ایشان را از [[زمین]] بلند کرد... سپس فرمود: "ای [[مردم]]! [[خداوند]] -تبارک و تعالی- مولا و [[سرپرست]] من است و من [[سرپرست]] و مولای [[مؤمنان]] هستم؛ هر فردی که من مولایش هستم پس [[علی]] مولای اوست؛ خداوندا! هر کسی [[علی]] را [[دوست]] دارد، او را [[دوست]] بدار و هر کسی که با [[علی]] [[دشمنی]] می‌کند [[دشمن]] بدار و یاری‌کننده او را [[یاری]] کن و کسی که در پی [[خواری]] اوست [[خوار]] گردان".
*[[ابن عباس]] در ادامه بیان داستان [[معراج]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از زبان آن [[حضرت]]، به بیان [[واقعه غدیر]] می‌پردازد و می‌گوید: سپس [[رسول خدا]] دو [[دست]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} را گرفت و ایشان را از [[زمین]] بلند کرد... سپس فرمود: "ای [[مردم]]! [[خداوند]] -تبارک و تعالی- مولا و [[سرپرست]] من است و من [[سرپرست]] و مولای [[مؤمنان]] هستم؛ هر فردی که من مولایش هستم پس [[علی]] مولای اوست؛ خداوندا! هر کسی [[علی]] را [[دوست]] دارد، او را [[دوست]] بدار و هر کسی که با [[علی]] [[دشمنی]] می‌کند [[دشمن]] بدار و یاری‌کننده او را [[یاری]] کن و کسی که در پی [[خواری]] اوست [[خوار]] گردان".
*[[ابن عباس]] در ادامه می‌گوید: "[[منافقان]] و مریض دلان و کسانی که در فرمایش [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[شک]] داشتند، گفتند: "ما از درگاه [[خدا]] از این گفتار او که واقع نخواهد شد [[بیزاری]] می‌جوئیم و هیچ گاه [[راضی]] نخواهیم شد که [[علی]]، [[وزیر]] و [[یاور]] (و [[جانشین]]) او شود؛ [[پیامبر]]{{صل}} [[علی]]{{ع}} را به سبب [[تعصب]] فامیلی [[انتخاب]] کرد". [[سلمان]] و [[ابوذر]] و [[مقداد]] و [[عمار بن یاسر]] گفتند: "به [[خدا]] قسم، ما از آنجا حرکت نکرده بودیم که [[آیه]] ([[اکمال دین]]) نازل شد، و [[رسول خدا]]{{صل}} سه بار [[آیه]] را تکرار کرده سپس فرمود: "همانا [[اکمال دین]] و [[اتمام نعمت]] و [[رضایت]] پروردگارم به [[رسالت]] من و [[جانشینی]] [[علی بن ابی طالب]] تعلق گرفت (و در [[حقیقت]]، کامل شدن [[دین]] به [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است)<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۴۳۵.</ref>.<ref>[[ حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۸۹-۱۹۶.</ref>
*[[ابن عباس]] در ادامه می‌گوید: "[[منافقان]] و مریض دلان و کسانی که در فرمایش [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[شک]] داشتند، گفتند: "ما از درگاه [[خدا]] از این گفتار او که واقع نخواهد شد [[بیزاری]] می‌جوئیم و هیچ گاه [[راضی]] نخواهیم شد که [[علی]]، [[وزیر]] و [[یاور]] (و [[جانشین]]) او شود؛ [[پیامبر]]{{صل}} [[علی]]{{ع}} را به سبب [[تعصب]] فامیلی [[انتخاب]] کرد". [[سلمان]] و [[ابوذر]] و [[مقداد]] و [[عمار بن یاسر]] گفتند: "به [[خدا]] قسم، ما از آنجا حرکت نکرده بودیم که [[آیه]] ([[اکمال دین]]) نازل شد، و [[رسول خدا]]{{صل}} سه بار [[آیه]] را تکرار کرده سپس فرمود: "همانا [[اکمال دین]] و [[اتمام نعمت]] و [[رضایت]] پروردگارم به [[رسالت]] من و [[جانشینی]] [[علی بن ابی طالب]] تعلق گرفت (و در [[حقیقت]]، کامل شدن [[دین]] به [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است)<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۴۳۵.</ref>.<ref>[[ حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۸۹-۱۹۶.</ref>
==غدیر خم==
«غدیر خم» نام منطقه‌ای در نزدیکی «[[جحفه]]» حدود ۱۵۶ کیلومتری شمال [[غربی]] [[مکه]] است که «شهرک [[رابغ]]» در ۲۶ کیلومتری آن قرار دارد. در [[صدر اسلام]] حُجاج [[عراق]]، [[شام]]، [[یمن]] از این نقطه برای بازگشت به کشورهای خود از یکدیگر جدا شده و هر یک مسیر خاص خود را پیش می‌گرفتند. «غدیر خم» که مسجدی با همین نام نیز در آن بنا شده، [[شاهد]] یکی از وقایع بسیار مهم و تعیین کننده در [[تاریخ اسلام]] بوده است.
در [[سال دهم هجرت]]، به [[دستور الهی]] آخرین [[سفر]] [[پیامبر]]{{صل}} به مکه برای [[تعلیم]] [[حج]] و اعلام [[ولایت ائمه]]{{عم}} آغاز شد. در این سفر بیش از صد و بیست هزار نفر آن حضرت را [[همراهی]] می‌کردند، که در شرایط آن [[زمان]] سابقه نداشت.
بلافاصله پس از پایان [[مراسم حج]]، اعلام شد همه حجاج از مکه خارج شوند و برای برنامه‌ای مهم در [[غدیرخم]] - که کمی قبل از محل جدا شدن کاروان‌ها بود - حضور یابند. سه [[روز]] پس از پایان مراسم حج، سیل [[جمعیت]] به سوی [[غدیر]] [[حرکت]] کردند.
با رسیدن به محل [[موعود]]، [[فرمان]] از سوی پیامبر{{صل}} صادر شد و مرکب‌ها از حرکت ایستادند، و [[مردم]] پیاده شدند و هر کس جایی برای توقف سه [[روزه]] آماده کرد.
به [[دستور پیامبر]]{{صل}}، [[سلمان]] و [[ابوذر]] و [[مقداد]] و [[عمار]] مکانی را زیر چند درخت [[کهنسال]] کنار برکه آماده کردند؛ و روی درختان، پارچه‌ای برای سایبان قرار دادند. در زیر سایبان، منبری به بلندی قامت پیامبر{{صل}} از سنگ‌ها و روانداز شتران ساختند، به طوری که حضرت، هنگام [[خطبه]] بر همه مردم مشرِف باشند.
هنگام ظهر، پس از ادای [[نماز جماعت]]، پیامبر{{صل}} بر فراز [[منبر]] ایستادند، و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را فرا خواندند تا بر فراز منبر در سمت راست حضرت بایستند. قبل از شروع [[خطابه]]، امیرالمؤمنین{{ع}} بر فراز منبر، یک پله [[پایین‌تر]] در طرف راست پیامبر{{صل}} ایستاده بودند.
با در نظر گرفتن این شکل خاص از منبر و [[سخنرانی]]، که دو نفر بر فراز [[منبر]] در حالت [[قیام]] دیده می‌شوند و بیش از صد و بیست هزار نفر این منظره [[بدیع]] را می‌نگرند، به استقبال سخنان حضرت خواهیم رفت.
[[سخنرانی]] [[تاریخی]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[غدیر]] که حدود یک [[ساعت]] طول کشید در یازده بخش قابل ترسیم است.
حضرت در اولین بخش سخن، به [[حمد]] و [[ثنای الهی]] پرداختند و صفات [[قدرت]] و [[رحمت]] [[حق تعالی]] را ذکر فرمودند، و بعد از آن به [[بندگی]] خود در مقابل [[ذات الهی]] [[شهادت]] دادند.
در بخش دوم، سخن را متوجه مطلب اصلی نمودند و تصریح کردند که باید [[فرمان]] مهمی درباره [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} [[ابلاغ]] کنم، و اگر این [[پیام]] را نرسانم [[رسالت الهی]] را نرسانده‌ام و [[ترس]] از [[عذاب]] او دارم.
در سومین بخش، [[امامت دوازده امام]] بعد از خود تا آخرین [[روز]] [[دنیا]] را اعلام فرمودند تا همه طمع‌ها یک باره قطع شود. از نکات مهم در سخنرانی حضرت، اشاره به عمومیت [[ولایت]] آنان بر همه [[انسان‌ها]]، در طول زمان‌ها و در همه مکان‌ها و [[نفوذ]] کلماتشان در جمیع امور بود، و [[نیابت]] تام [[ائمه]]{{عم}} را از [[خدا]] و [[رسول]]{{صل}} در [[حلال و حرام]] و همه امور اعلام فرمودند.
در بخش چهارم [[خطبه]]، پیامبر{{صل}} با بلند کردن و معرفی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ‌}}. سپس [[کمال دین]] و تمام [[نعمت]] را با [[ولایت ائمه]]{{عم}} اعلام فرمودند، و بعد از آن خدا و [[ملائکه]] و [[مردم]] را بر ابلاغ این [[رسالت]] [[شاهد]] گرفتند.
در بخش پنجم حضرت صریحاً فرمودند: «هر کس از ولایت ائمه{{عم}} سرباز زند، [[اعمال]] نیکش [[سقوط]] می‌کند و در [[جهنم]] خواهد بود». بعد از آن شمه‌ای از [[فضایل امیر المؤمنین]]{{ع}} را متذکر شدند.
مرحله ششم از [[سخنان پیامبر]]{{صل}} [[غضب الهی]] بر [[دشمنان اهل بیت]] را نمودار کرد. حضرت با [[تلاوت آیات]] عذاب و [[لعن]] از [[قرآن]] فرمودند: منظور از این [[آیات]] عده‌ای از [[اصحاب]] من هستند که [[مأمور]] به [[چشم‌پوشی]] از آنان هستم. سپس با اشاره به [[امامان]] [[گمراهی]] که [[مردم]] را به [[جهنم]] می‌کشانند فرمودند: «من از همه آنان بیزارم». همچنین با اشاره رمزی به «اصحاب [[صحیفه]] ملعونه»، تصریح کردند که بعد از من [[مقام امامت]] را [[غصب]] می‌کنند و [[غاصبین]] را [[لعنت]] کردند.
در بخش هفتم، حضرت تکیه سخن را بر اثرات [[ولایت]] و [[محبت اهل بیت]]{{عم}} قرار دادند و فرمودند: اصحاب [[صراط مستقیم]] در [[سوره حمد]]، [[شیعیان اهل بیت]]{{عم}} هستند. سپس آیاتی از [[قرآن]] درباره [[اهل بهشت]] [[تلاوت]] فرمودند و آنها را به [[شیعیان]] و [[پیروان]] [[آل محمد]]{{عم}} [[تفسیر]] نمودند. آیاتی هم درباره [[اهل جهنم]] تلاوت کردند و آنها را به [[دشمنان]] آل محمد{{عم}} معنی نمودند.
در بخش هشتم مطالبی اساسی درباره حضرت بقیة الله الاعظم حجة بن الحسن المهدی ارواحنا فداه فرمودند، و به اوصاف و [[شئون]] خاص حضرتش اشاره کردند؛ و آینده‌ای پر از [[عدل و داد]] به [[دست امام زمان]] [[عجل الله فرجه]] را به جهانیان مژده دادند.
در بخش نهم فرمودند: پس از اتمام [[خطابه]]، شما را به [[بیعت]] با خودم و سپس بیعت با [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} [[دعوت]] می‌کنم. این بیعت به امر [[خداوند تعالی]] است و پشتوانه این بیعت آن است که من با [[خداوند]] بیعت کرده‌ام.
در دهمین بخش، حضرت درباره [[احکام الهی]] سخن گفتند که مقصود بیان چند پایه مهم [[عقیدتی]] بود: از جمله این که چون بیان همه [[حلال‌ها]] و [[حرام‌ها]] توسط من امکان ندارد، با بیعتی که از شما درباره [[ائمه]]{{عم}} می‌گیرم [[حلال و حرام]] را تا [[روز قیامت]] بیان کرده‌ام؛ زیرا [[علم]] و عمل آنان [[حجت]] است. دیگر اینکه بالاترین [[امر به معروف و نهی از منکر]]، [[تبلیغ پیام]] [[غدیر]] درباره امامان{{عم}} و امر به [[اطاعت]] از ایشان و [[نهی]] از مخالفت‌شان است.
در آخرین مرحله خطابه، بیعت لسانی انجام شد و حضرت بیعت با زبان‌ها را مطرح کردند و مطلبی را که باید [[مردم]] به آن [[اقرار]] می‌کردند تعیین فرمودند، که خلاصه آن [[اطاعت]] از [[دوازده امام]]{{عم}} و [[عهد]] و [[پیمان]] بر عدم [[تغییر]] و تبدیل و بر رساندن [[پیام غدیر]] به نسل‌های [[آینده]] و غایبان از [[غدیر]] بود.
کلمات نهایی [[پیامبر]]{{صل}} [[دعا]] برای اقرار کنندگان به سخنان حضرت و [[نفرین]] بر منکرین اوامرشان بود، و با [[حمد]] [[خداوند]] [[خطابه]] حضرت پایان یافت. پس از اتمام خطابه پیامبر{{صل}}، دو [[خیمه]] برپا شد که در یکی خود آن حضرت و در دیگری [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} جلوس فرمودند. مردم دسته دسته وارد خیمه حضرت می‌شدند و پس از [[بیعت]] و تبریک، در خیمه امیرالمؤمنین{{ع}} حضور می‌یافتند و با آن حضرت بیعت می‌کردند و تبریک می‌گفتند.
[[زنان]] نیز، با قرار دادن ظرف آبی که پرده‌ای در وسط آن بود بیعت نمودند. به این صورت که امیرالمؤمنین{{ع}} دست [[مبارک]] را در یک سوی پرده داخل آب قرار داده و در سوی دیگر، زنان دست خود را در آب قرار می‌دادند.
در طول سه [[روز]] توقف در غدیر پس از ایراد خطابه؛ چند ماجرا به عنوان تأکید و اهمیت غدیر به وقوع پیوست: پیامبر{{صل}} در این [[مراسم]]، [[عمامه]] خود را که «[[سحاب]]» نام داشت به [[نشانه]] [[جانشینی امیرالمؤمنین]]{{ع}} بر سر آن حضرت قرار دادند.
[[حسان بن ثابت]] از پیامبر{{صل}} درخواست کرد تا در مورد غدیر شعری بگوید، و با [[اجازه]] حضرت اولین [[شعر غدیر]] را سرود.
[[جبرئیل]]{{ع}} به صورت [[انسانی]] ظاهر شد و خطاب به مردم فرمود: «پیامبر برای [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} عهد و پیمانی گرفت که جز [[کافر]] به [[خدا]] و رسولش آن را بر هم نمی‌زند».
مردی از [[منافقین]] گفت: «خدایا، اگر آن‌چه محمد می‌گوید از طرف توست، سنگی از [[آسمان]] بر ما ببار یا [[عذاب]] دردناکی بر ما بفرست». در همان لحظه سنگی از آسمان بر سر او فرود آمد و او را هلاک کرد، و این [[معجزه]] [[تأیید الهی]] بر غدیر را برای همگان روشن کرد.
پس از سه [[روز]]، [[مراسم]] پرشور [[غدیر]] پایان یافت. و آن روزها به عنوان «ایام الولایة» در صفحات [[تاریخ]] نقش بست. [[مردم]] پس از [[وداع]] با پیامبرشان و [[معرفت]] کامل به [[جانشینان]] آن حضرت تا [[روز قیامت]]، راهی [[شهر]] و [[دیار]] خود شدند. خبر [[واقعه غدیر]] در [[شهرها]] منتشر شد و به سرعت شایع گردید و بدین گونه [[خداوند]] حجتش را بر همه مردم تمام کرد.
اکنون با گذشت هزار و چهارصد سال، نام غدیر همچنان بر بلندترین قله [[تاریخ اسلام]] می‌درخشد؛ و [[خطابه]] غدیر به عنوان آخرین و بزرگ‌ترین [[پیام الهی]] در [[تاریخ انبیا]] برای [[بشریت]] شناخته شده است<ref>خطابه غدیر در آینه اسناد، محمد باقر انصاری، دلیل ما، ص۱۲.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۷۱۲.</ref>.


==پانویس==
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۳

غدیر خم: نام محلّی که پیامبر اسلام(ص) در بازگشت از حجة‌الوداع در سال دهم هجری، در روز ۱۸ ذی حجّه، امیر المؤمنین(ع) را به خلافت و امامت نصب کرد. غدیر به معنای برکه و آبگیر و خمّ نام منطقه‌ای بین مکه و مدینه در وادی اراک، در چهار میلی جحفه است که این واقعه در آنجا روی داد[۱].

مقدمه

  • این حادثه، سرفصلی نو در تاریخ اسلام شد و آن روز مهم به عنوان "عید" شناخته شد و فرهنگ شیعی براساس پیمان با مولایی که در آن روز و آن مکان به عنوان جانشین رسول خدا(ص) تعیین گشت، شکل گرفت و ولایت امیر المؤمنین(ع) به صورت روشن و بی‌تردید، اعلام شد. غدیر خم، هم به عنوان یک منطقۀ جغرافیایی قابل ذکر است، هم به عنوان یک روز مهمّ و تاریخی در اسلام و در فرهنگ شیعه.
  • از نظر جغرافیایی، منطقۀ غدیر خم در سرزمین جحفه و در مسیر سیلاب‌هایی بوده که تا دریای سرخ ادامه می‌یافت و "غدیر" (برکه و آبگیر)، به صورت طبیعی در آن منطقه پدید می‌آمد. نام آبگیری که در آن منطقه بوده به "خمّ" شهرت داشته است و کنار آن چشمۀ آبی و درختانی بوده که پیامبر در آن محدوده فرود آمد، هرچند اکنون اثری روشن از آن موقعیّت، به‌ویژه مسجد غدیر که آنجا بنا شده بود، باقی نمانده است.
  • این منطقه در ۲۰۰ کیلومتری مکّه در نزدیکی شهر "رابغ" و کنار روستای جحفه است که میقات حجّاج است و اینک هم به نام "غدیر" شناخته می‌شود[۲]. هم‌اکنون راه رسیدن به وادی "غدیر" از دو طریق است:
  1. راه جحفه، از کنار فرودگاه رابغ تا اوّل روستای جحفه، سپس ۴۵ کیلومتر به سمت شمال در ریگزار تا قصر علیا، سپس ۲ کیلومتر در سمت راست جاده با عبور از تپه‌های شنی، سپس بیابانی کوتاه به سمت راست جاده وادی "غدیر"، که فاصله‌اش تا میقات جحفه از سمت طلوع آفتاب،۸ کیلومتر است.
  2. راه رابغ، از تقاطع جادۀ مکّه رابغ به سمت مکّه در طرف چپ جاده ۱۰ کیلومتر سپس به سمت راست، جادۀ فرعی به طرف "غدیر" که فاصلۀ آن از جنوب شرقی تا رابغ ۲۶ کیلومتر است.[۳] به نوشتۀ یکی دیگر از محقّقان: در آن منطقه، ارتفاعات کوهستانی وجود دارد که راهی را که به یک دشت گسترده منتهی می‌شود مشخّص ساخته است، جایی که راهها از آنجا جدا می‌شود. از آنجا می‌توان به سمت "غربه" روی آورد که به سبب پخش شدن توده‌های شن، راه یافتن به آن منطقه دشوار است. ولی منطقۀ "غدیر" نزدیکی‌های حرّه است، سرزمینی پر از سنگ‌های سیاه و غیرقابل کشت. در انتهای حرّه، دشت گسترده‌ای باز می‌شود که چشمه‌های "غدیر" آنجاست.

نصب امام علی(ع) به امامت در غدیر خم

  1. ابن أبی حاتم عبدالرحمن بن محمد بن ادریس رازی؛
  2. احمد بن موسی بن مردویه؛
  3. احمد بن حمد ثعلبی؛
  4. ابو نعیم أحمد بن عبدالله اصفهانی؛
  5. ابو الحسن علی بن أحمد واحدی؛
  6. مسعود بن ناصر سجستانی؛
  7. عبدالله بن عبیدالله حسکانی؛
  8. ابن عساکر علی بن حسن دمشقی؛
  9. فخرالدین محمد بن عمر رازی؛
  10. محمد بن طلحه نصیبی شافعی.

غدیر خم

«غدیر خم» نام منطقه‌ای در نزدیکی «جحفه» حدود ۱۵۶ کیلومتری شمال غربی مکه است که «شهرک رابغ» در ۲۶ کیلومتری آن قرار دارد. در صدر اسلام حُجاج عراق، شام، یمن از این نقطه برای بازگشت به کشورهای خود از یکدیگر جدا شده و هر یک مسیر خاص خود را پیش می‌گرفتند. «غدیر خم» که مسجدی با همین نام نیز در آن بنا شده، شاهد یکی از وقایع بسیار مهم و تعیین کننده در تاریخ اسلام بوده است. در سال دهم هجرت، به دستور الهی آخرین سفر پیامبر(ص) به مکه برای تعلیم حج و اعلام ولایت ائمه(ع) آغاز شد. در این سفر بیش از صد و بیست هزار نفر آن حضرت را همراهی می‌کردند، که در شرایط آن زمان سابقه نداشت. بلافاصله پس از پایان مراسم حج، اعلام شد همه حجاج از مکه خارج شوند و برای برنامه‌ای مهم در غدیرخم - که کمی قبل از محل جدا شدن کاروان‌ها بود - حضور یابند. سه روز پس از پایان مراسم حج، سیل جمعیت به سوی غدیر حرکت کردند.

با رسیدن به محل موعود، فرمان از سوی پیامبر(ص) صادر شد و مرکب‌ها از حرکت ایستادند، و مردم پیاده شدند و هر کس جایی برای توقف سه روزه آماده کرد. به دستور پیامبر(ص)، سلمان و ابوذر و مقداد و عمار مکانی را زیر چند درخت کهنسال کنار برکه آماده کردند؛ و روی درختان، پارچه‌ای برای سایبان قرار دادند. در زیر سایبان، منبری به بلندی قامت پیامبر(ص) از سنگ‌ها و روانداز شتران ساختند، به طوری که حضرت، هنگام خطبه بر همه مردم مشرِف باشند. هنگام ظهر، پس از ادای نماز جماعت، پیامبر(ص) بر فراز منبر ایستادند، و امیرالمؤمنین(ع) را فرا خواندند تا بر فراز منبر در سمت راست حضرت بایستند. قبل از شروع خطابه، امیرالمؤمنین(ع) بر فراز منبر، یک پله پایین‌تر در طرف راست پیامبر(ص) ایستاده بودند. با در نظر گرفتن این شکل خاص از منبر و سخنرانی، که دو نفر بر فراز منبر در حالت قیام دیده می‌شوند و بیش از صد و بیست هزار نفر این منظره بدیع را می‌نگرند، به استقبال سخنان حضرت خواهیم رفت.

سخنرانی تاریخی پیامبر(ص) در غدیر که حدود یک ساعت طول کشید در یازده بخش قابل ترسیم است. حضرت در اولین بخش سخن، به حمد و ثنای الهی پرداختند و صفات قدرت و رحمت حق تعالی را ذکر فرمودند، و بعد از آن به بندگی خود در مقابل ذات الهی شهادت دادند. در بخش دوم، سخن را متوجه مطلب اصلی نمودند و تصریح کردند که باید فرمان مهمی درباره علی بن ابی طالب(ع) ابلاغ کنم، و اگر این پیام را نرسانم رسالت الهی را نرسانده‌ام و ترس از عذاب او دارم. در سومین بخش، امامت دوازده امام بعد از خود تا آخرین روز دنیا را اعلام فرمودند تا همه طمع‌ها یک باره قطع شود. از نکات مهم در سخنرانی حضرت، اشاره به عمومیت ولایت آنان بر همه انسان‌ها، در طول زمان‌ها و در همه مکان‌ها و نفوذ کلماتشان در جمیع امور بود، و نیابت تام ائمه(ع) را از خدا و رسول(ص) در حلال و حرام و همه امور اعلام فرمودند. در بخش چهارم خطبه، پیامبر(ص) با بلند کردن و معرفی امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ‌». سپس کمال دین و تمام نعمت را با ولایت ائمه(ع) اعلام فرمودند، و بعد از آن خدا و ملائکه و مردم را بر ابلاغ این رسالت شاهد گرفتند. در بخش پنجم حضرت صریحاً فرمودند: «هر کس از ولایت ائمه(ع) سرباز زند، اعمال نیکش سقوط می‌کند و در جهنم خواهد بود». بعد از آن شمه‌ای از فضایل امیر المؤمنین(ع) را متذکر شدند.

مرحله ششم از سخنان پیامبر(ص) غضب الهی بر دشمنان اهل بیت را نمودار کرد. حضرت با تلاوت آیات عذاب و لعن از قرآن فرمودند: منظور از این آیات عده‌ای از اصحاب من هستند که مأمور به چشم‌پوشی از آنان هستم. سپس با اشاره به امامان گمراهی که مردم را به جهنم می‌کشانند فرمودند: «من از همه آنان بیزارم». همچنین با اشاره رمزی به «اصحاب صحیفه ملعونه»، تصریح کردند که بعد از من مقام امامت را غصب می‌کنند و غاصبین را لعنت کردند. در بخش هفتم، حضرت تکیه سخن را بر اثرات ولایت و محبت اهل بیت(ع) قرار دادند و فرمودند: اصحاب صراط مستقیم در سوره حمد، شیعیان اهل بیت(ع) هستند. سپس آیاتی از قرآن درباره اهل بهشت تلاوت فرمودند و آنها را به شیعیان و پیروان آل محمد(ع) تفسیر نمودند. آیاتی هم درباره اهل جهنم تلاوت کردند و آنها را به دشمنان آل محمد(ع) معنی نمودند. در بخش هشتم مطالبی اساسی درباره حضرت بقیة الله الاعظم حجة بن الحسن المهدی ارواحنا فداه فرمودند، و به اوصاف و شئون خاص حضرتش اشاره کردند؛ و آینده‌ای پر از عدل و داد به دست امام زمان عجل الله فرجه را به جهانیان مژده دادند.

در بخش نهم فرمودند: پس از اتمام خطابه، شما را به بیعت با خودم و سپس بیعت با علی بن ابی طالب(ع) دعوت می‌کنم. این بیعت به امر خداوند تعالی است و پشتوانه این بیعت آن است که من با خداوند بیعت کرده‌ام. در دهمین بخش، حضرت درباره احکام الهی سخن گفتند که مقصود بیان چند پایه مهم عقیدتی بود: از جمله این که چون بیان همه حلال‌ها و حرام‌ها توسط من امکان ندارد، با بیعتی که از شما درباره ائمه(ع) می‌گیرم حلال و حرام را تا روز قیامت بیان کرده‌ام؛ زیرا علم و عمل آنان حجت است. دیگر اینکه بالاترین امر به معروف و نهی از منکر، تبلیغ پیام غدیر درباره امامان(ع) و امر به اطاعت از ایشان و نهی از مخالفت‌شان است. در آخرین مرحله خطابه، بیعت لسانی انجام شد و حضرت بیعت با زبان‌ها را مطرح کردند و مطلبی را که باید مردم به آن اقرار می‌کردند تعیین فرمودند، که خلاصه آن اطاعت از دوازده امام(ع) و عهد و پیمان بر عدم تغییر و تبدیل و بر رساندن پیام غدیر به نسل‌های آینده و غایبان از غدیر بود. کلمات نهایی پیامبر(ص) دعا برای اقرار کنندگان به سخنان حضرت و نفرین بر منکرین اوامرشان بود، و با حمد خداوند خطابه حضرت پایان یافت. پس از اتمام خطابه پیامبر(ص)، دو خیمه برپا شد که در یکی خود آن حضرت و در دیگری امیرالمؤمنین(ع) جلوس فرمودند. مردم دسته دسته وارد خیمه حضرت می‌شدند و پس از بیعت و تبریک، در خیمه امیرالمؤمنین(ع) حضور می‌یافتند و با آن حضرت بیعت می‌کردند و تبریک می‌گفتند.

زنان نیز، با قرار دادن ظرف آبی که پرده‌ای در وسط آن بود بیعت نمودند. به این صورت که امیرالمؤمنین(ع) دست مبارک را در یک سوی پرده داخل آب قرار داده و در سوی دیگر، زنان دست خود را در آب قرار می‌دادند. در طول سه روز توقف در غدیر پس از ایراد خطابه؛ چند ماجرا به عنوان تأکید و اهمیت غدیر به وقوع پیوست: پیامبر(ص) در این مراسم، عمامه خود را که «سحاب» نام داشت به نشانه جانشینی امیرالمؤمنین(ع) بر سر آن حضرت قرار دادند. حسان بن ثابت از پیامبر(ص) درخواست کرد تا در مورد غدیر شعری بگوید، و با اجازه حضرت اولین شعر غدیر را سرود.

جبرئیل(ع) به صورت انسانی ظاهر شد و خطاب به مردم فرمود: «پیامبر برای علی بن ابی طالب(ع) عهد و پیمانی گرفت که جز کافر به خدا و رسولش آن را بر هم نمی‌زند». مردی از منافقین گفت: «خدایا، اگر آن‌چه محمد می‌گوید از طرف توست، سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست». در همان لحظه سنگی از آسمان بر سر او فرود آمد و او را هلاک کرد، و این معجزه تأیید الهی بر غدیر را برای همگان روشن کرد. پس از سه روز، مراسم پرشور غدیر پایان یافت. و آن روزها به عنوان «ایام الولایة» در صفحات تاریخ نقش بست. مردم پس از وداع با پیامبرشان و معرفت کامل به جانشینان آن حضرت تا روز قیامت، راهی شهر و دیار خود شدند. خبر واقعه غدیر در شهرها منتشر شد و به سرعت شایع گردید و بدین گونه خداوند حجتش را بر همه مردم تمام کرد. اکنون با گذشت هزار و چهارصد سال، نام غدیر همچنان بر بلندترین قله تاریخ اسلام می‌درخشد؛ و خطابه غدیر به عنوان آخرین و بزرگ‌ترین پیام الهی در تاریخ انبیا برای بشریت شناخته شده است[۱۸].[۱۹].

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۳۴.
  2. از دانشمندان جغرافیدان معاصر در حجاز، «عاتق بن غیث بلادی» در دو کتاب خویش به نام‌های «علی طریق الهجره» و «معجم معالم الحجاز» آنجا را همراه با نقشه‌هایی توضیح داده و خودش نیز به آنجا سفر کرده است. نیز دکتر شیخ عبد الهادی فضلی از علمای شیعه شرق عربستان طی مقاله‌ای (تراثنا، شمارۀ ۲۱) منطقۀ غدیر را توصیف کرده و خود به آنجا رفته است
  3. چهارده قرن با غدیر، ص ۲۱۹
  4. برگرفته از کتاب «الطریق الی غدیر خم» ، اثر کمال السیّد. ترجمۀ این نوشتۀ مختصر، در شمارۀ ۲۷ فصلنامۀ میقات حج (بهار ۷۸) به قلم جواد محدثی با عنوان «راه غدیر» چاپ شده است
  5. در این زمینه ر. ک: «ماهنامۀ کوثر» ، شمارۀ ۲ ص ۲۹ که پنجاه نام برای روز غدیر ذکر کرده و مستندات روایی آنها را آورده است.
  6. صحیفۀ حوزه (ضمیمۀ جمهوری اسلامی) شمارۀ ۴۳(اسفند ۱۳۸۰)
  7. قطعات، از نویسنده، ص ۱۲۱
  8. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۳۴.
  9. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  10. اسباب نزول الآیات، واحدی نیشابوری، ص۱۳۵؛ شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج۱، ص۲۵۰؛ الدر المنثور، سیوطی، ج۲، ص۲۹۸؛ تفسیر آلوسی، ج۶، ص۱۹۳.
  11. الدر المنثور، سیوطی، ج۲، ص۲۹۸.
  12. الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۷۶-۷۰.
  13. اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۲۹۲؛ مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۲، ص۲۵۲.
  14. الامالی، شیخ صدوق، ص۵۰؛ الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۷۷.
  15. الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۸۲-۸۴. استاد یوسفی غروی نیز می‌نویسد: ابن طاووس از کتاب النشر و الطیّ از حذیفة بن یمان نقل می‌کند: هنگامی که علی(ع) از یمن آمد و در مکه با پیامبر(ص) ملاقات کرد؛ ما در آنجا حاضر بودیم. روزی علی(ع) رو به کعبه نماز میخواند که به هنگام رکوع سائلی به وی مراجعه کرد و او در همان حالت رکوع، حلقه انگشترش را به وی صدقه داد. در همین زمان، رسول خدا(ص) که در جای دیگر بود تکبیر گفت و آیه‌ای را که خداوند درباره این عمل علی(ع) نازل کرده بود قرائت کرد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵. پس از قرائت آیه، آن حضرت فرمود: برخیزید تا صاحب این صفات که خدا او را توصیف کرده است، بیابیم. به دنبال آن هنگامی که رسول خدا(ص) وارد مسجد می‌شد، با سائلی مواجه شد. آن حضرت از او پرسید: از کجا میآیی؟ جواب داد: از پیش آن نمازگزار که در حال رکوع این حلقه انگشتر را به من داد. پس رسول خدا(ص) تکبیر گفت و به سوی علی(ع) رفت. آن‌گاه از او پرسید: ای علی، امروز چه کار خیری انجام داده‌ای؟ علی(ع) جریان را برای آن حضرت بازگو کرد و پیامبر اکرم(ص) برای سومین بار تکبیر گفت. حلبی مینویسد: روایت شده است که وقتی آیه: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ... نازل شد، پیامبر(ص) دستور داد که ولایت علی(ع) اعلام شود و از این امر نگران بود. بحرانی در البرهان از زید بن ارقم روایت کرده است: رسول خدا(ص) عده‌ای را نزد خود فراخواند که من هم از جمله آنها بودم. او به ما فرمود که روح الامین، جبرئیل موضوع ولایت علی بن ابی طالب(ع) را بر او نازل کرده است و با ما مشورت کرد تا این مطلب را در ایام موسم حج اعلام کند. ما نمی‌دانستیم که چه بگوییم و از نزد وی پراکنده شدیم تا اینکه در جحفه فرود آمدیم و مشغول برپا کردن چادرهای خود بودیم که ناگهان شنیدیم رسول خدا(ص) با صدای بلند اعلام می‌کند: ای مردم! من فرستاده خدا هستم، پس دعوت کسی که شما را به سوی خدا فرا میخواند، اجابت کنید. در آن هنگام که هوا به شدت گرم بود به سوی او رفتیم. آن حضرت فرمود: ای مردم! بعد از ظهر عرفه چیزی بر من نازل شد که قلب مرا در فشار قرار داده است، زیرا خوف آن را دارم که اهل إفک آن را تکذیب کنند. تا اینکه در اینجا خداوند این آیه را نازل فرمود: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.
  16. الامالی، شیخ صدوق، ص۴۳۵.
  17. عباسی، حبیب، مقاله «علی بن ابی‌طالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۸۹-۱۹۶.
  18. خطابه غدیر در آینه اسناد، محمد باقر انصاری، دلیل ما، ص۱۲.
  19. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۷۱۲.