جبر و اختیار: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[جبر و اختیار در قرآن]] - [[جبر و اختیار در نهج البلاغه]] - [[جبر و اختیار در کلام اسلامی]] - [[جبر و اختیار در فقه سیاسی]] - [[جبر و اختیار در معارف و سیره علوی]] | پرسش مرتبط  = }}
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[جبر و اختیار در قرآن]] | [[جبر و اختیار در حدیث]] | [[جبر و اختیار در کلام اسلامی]] | [[جبر و اختیار در فلسفه اسلامی]] | [[جبر و اختیار در عرفان اسلامی]] | [[جبر و اختیار در نهج البلاغه]] | [[جبر و اختیار از دیدگاه برون‌دینی]]| [[جبر و اختیار معصوم]]| [[مقام جبر و اختیار]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[جبر و اختیار (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''[[جبر و اختیار]]''' مجبور یا مختار بودن [[انسان]] در انجام دادن یا ترک کارها، از مباحث مهم و چالش برانگیز فلسفی و کلامی<ref> [[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>.
'''[[جبر]]''' به‌معنای وادار کردن بر کار و عمل و ناچار شدن بر آن با قهر و غلبه است و '''[[اختیار]]''' در برابر آن قرار دارد، [[انسان]] در حال اختیار، [[اعمال]] خویش را بدون آنکه از سوی عامل دیگری تحت فشار قرار گیرد انجام می‌دهد. این مبحث از مباحث مهمی‌ است که همواره ذهن [[بشر]] را در عرصه‌های گوناگون [[دانش]] و [[فرهنگ]] به خود مشغول کرده است. [[اسلام]] قائل به [[اختیار انسان]] است لکن نه بدان معنا که در اعمال خویش مستقل است و می‌تواند بدون تکیه بر حول و قوّه [[الهی]] کاری انجام دهد بلکه [[خداوند]]، نه [[بندگان]] را به فعل مجبور می‌کند و نه آنها را به خود وامی‌نهد تا هرچه می‌خواهند انجام دهند و این معنای [[امر بین الامرین]] است.


==واژه‌شناسی لغوی==
== معناشناسی ==
*بحث از کیفیت اعمال [[بندگان]] موجب پیدایش یکی از مسائل مهم علمی معروف به [[جبر و اختیار]] و در نتیجه پدیدار شدن سه نظریه مهم گردید. ۱. [[جبر]] مطلق ۲.‌اختیار مطلق ۳. [[امر بین الامرین]] مشکل عمده فراراه هر یک از دو نظریه [[جبر و اختیار]] مطلق [[ناتوانی]] از جمع بین پذیرش [[اراده الهی]] در کنار استناد افعال به [[بندگان]] می‌باشد و این در حالی است که نظریه [[امر بین الامرین]] از یک سو وجود [[انسان]] و دیگر معلولات را با تمامی ویژگی‌هایش مستند به علت اصلی "[[خدا]]" دانسته و از سویی دیگر [[اراده]] و [[اختیار انسان]] را متعلّق [[اراده]] تخلف‌ناپذیر الهی می‌داند؛ به‌گونه‌ای که اگر [[انسان]] در اعمال خویش [[اختیار]] نداشته باشد خلاف [[اراده]] ذات [[حق تعالی]] است؛ زیرا [[اختیار انسان]] ظلّ [[اراده]] حقیقی الهی است، در نتیجه [[اختیار انسان]] منافی با فرض [[قدرت]] و [[علم الهی]] نخواهد بود. چنانکه پذیرش [[قدرت الهی]] نافی [[اختیار انسان]] نیست<ref>المیزان، ج۱، ص۱۰۹.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>.
=== معنای لغوی ===
*واژه [[جبر]]، مصدر متعدی<ref>لغت نامه، ج ۴، ص ۷۴۸۷، «جبر».</ref> از ریشه "ج ـ ب ـ ر"<ref>مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۵۰۱، «جبر».</ref> و در لغت به معنای ترمیم و [[اصلاح]] چیزی<ref>العین، ج ۶، ص ۱۱۶، «جبر».</ref> یا مصدر لازم به معنای بهبود شکستگی و رهایی از [[فقر]] است<ref>العین، ج ۶، ص ۱۱۶، «جبر».</ref>. «جبّار» نیز چوبی است که استخوان شکسته را با آن می‌بندند<ref>مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۵۰۱.</ref> ماده [[جبر]] در اصل برای [[اصلاح]] با [[قهر]]، [[زور]] و شدت وضع شده<ref>تاج العروس، ج ۶، ص ۱۵۸، «جبر».</ref> و سپس در معنای [[ظهور]] [[عظمت]]، نفوذ [[قدرت]] و تسلط بر امور<ref>التحقیق، ج ۲، ص ۴۵ - ۴۶، «جبر».</ref> به کار رفته است. "[[سلطان]]" را جبّار گویند، زیرا [[مردم]] را بر آنچه می‌خواهد مجبور می‌سازد یا امور آن‌ها را [[اصلاح]] می‌کند. اطلاق این کلمه بر [[خداوند]] از آن روست که با نعمت‌هایش امور زندگی و نیازهای [[مردم]] را به سامان می‌آورد<ref>مفردات، ص ۱۸۳، «جبر».</ref>؛ اما هرگاه بر [[انسان]] اطلاق شود، با مذمت ملازم و به معنای کسی است که از [[حقیقت]] سر باز می‌زند<ref>مفردات، ص ۱۸۳، «جبر».</ref> [[جبر]] شعبه‌ای از ریاضیات نیز هست که با روشی ویژه به [[کشف]] مجهولاتِ عددی و غیر عددی می‌پردازد<ref>لغت نامه، ج ۴، ص ۷۴۹۰.</ref><ref> [[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>.
[[جبر]]، در لغت به معنای ترمیم و [[اصلاح]] چیزی<ref>العین، ج ۶، ص۱۱۶، «جبر».</ref> یا به‌معنای بهبود شکستگی و [[رهایی]] از [[فقر]] است<ref>العین، ج ۶، ص۱۱۶، «جبر».</ref>. ماده جبر در اصل برای اصلاح با قهر، [[زور]] و شدت وضع شده<ref>تاج العروس، ج ۶، ص۱۵۸، «جبر».</ref> و سپس در معنای ظهور عظمت، نفوذ [[قدرت]] و [[تسلط]] بر امور<ref>التحقیق، ج ۲، ص۴۵ - ۴۶، «جبر».</ref> به کار رفته است<ref>مفردات، ص۱۸۳، «جبر».</ref>.<ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹]]، ص۴۷۶ - ۴۹۶.</ref> و اختیار به معنای ([[برگزیدن]] بهترین چیز و شخص) و ترجیح یک چیز بر دیگر چیزهاست<ref>فرهنگ معارف اسلامی، ج ۱، ص۱۰۵.</ref>.<ref> [[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹]]، ص۴۷۶ - ۴۹۶.</ref> اختیار به این معناست که [[انسان]] دست‌کم برخی از امور خویش را از سر [[اراده]] و تصمیم انجام می‌دهد؛ به‌گونه‌ای که قدرت بر ترک آن را نیز داراست<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۲۴.</ref>.
*[[اختیار]] نیز مصدر و از ریشه "خ ـ ی ـ ر" به معنای [[اصطفاء]]<ref>لسان العرب، ج ۴، ص ۲۶۶، «خیر».</ref> [[برگزیدن]] [[بهترین]] چیز و شخص و ترجیح یک چیز بر دیگر چیزهاست<ref>فرهنگ معارف اسلامی، ج ۱، ص ۱۰۵.</ref>
*[[جبر]] در لغت به معنای [[اصلاح]] چیزی همراه با نوعی [[قهر]] است<ref>مفردات، ص‌۱۸۳، «جبر».</ref>. و در اصطلاح متکلّمان، به وادار کردن بر کار و عمل و ناچار شدن بر آن با [[قهر]] و [[غلبه]] گفته می‌شود، و [[حقیقت]] آن ایجاد فعل در آفریده‌هاست بدون اینکه بتوانند آن را دفع کنند یا از به وجود آمدن آن در خودشان جلوگیری کنند<ref>تصحیح الاعتقاد، مفید، ص‌۴۶، سلسلة مؤلّفات الشّیخ المفید، ج‌۵.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/9/45.htm#f7، فرهنگ قرآن، ج۹.]</ref>.
*مقصود از [[جبر]] در این مدخل، [[جبر]] بر [[اعتقاد]] و افعال می‌باشد و از جمله‌هایی مانند {{متن قرآن|وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى }}<ref> اگر خداوند می‌خواست همه آنان را بر رهنمود (خود) گرد می‌آورد؛ سوره انعام، آیه:۳۵.</ref> و {{متن قرآن|لَوْ شَاء الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُم }}<ref> اگر (خداوند) بخشنده می‌خواست ما آن (بت) ها را نمی‌پرستیدیم؛ سوره زخرف، آیه:۲۰.</ref> استفاده شده است<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/9/45.htm#f7، فرهنگ قرآن، ج۹.]</ref>.


==اختیار در اصطلاح==
واژه «جبر» در لغت به معانی بستن استخوان شکسته، [[غنی]] کردن، و کسی را به [[زور]] بر کاری و ادار کردن است. هر چند در لغت [[عرب]] [[جبر]] به معنای [[اجبار]] نیز استعمال شده است، این استعمال چندان رایج نیست<ref>ر.ک: فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ص۹۰-۷۹؛ بستانی، بطرس، محیط المحیط، ص۹۰.</ref> معنای اجبار آنگاه حاصل می‌شود که نیرویی قاهر، [[انسان]] را به زور به کاری وادار کند<ref>[[محمد بیابانی|بیابانی، محمد]]، [[جبر و اختیار و عدل الهی (مقاله)| مقاله «جبر و اختیار و عدل الهی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۲]]، ص۳۰۹.</ref>.
* اصطلاح [[اختیار]] در دانش‌های گوناگون کاربرد دارد و در هریک از آن‌ها، معنایی خاص از آن مراد است<ref> [[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>:
#در [[فقه]] در برابر اضطرار است<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۳۸۵.</ref>، چنان که گفته می‌شود: خوردن مردار در حال [[اختیار]] جایز نیست؛ اما در حال اضطرار جایز است<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۱۲.</ref><ref> [[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>.
#در [[حقوق]] معنایی در برابر اکراه دارد؛ مانند اینکه گفته می‌شود: خریدار و فروشنده باید بر اساس [[اراده]] و [[اختیار]] معامله کنند نه از روی اکراه؛ اکراه در صورتی است که شخص را به ضرری تهدید کنند و او با همین تهدید به کاری تن دهد<ref> [[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>
#در [[فلسفه]] و [[کلام]] معنایی مقابل [[اجبار]] دارد<ref>مصطلحات فلسفی، ص ۶۳.</ref> که با [[قدرت]] ملازم است<ref>شرح مصطلحات کلامی، ص ۱۱.</ref> [[انسان]] در حال [[اختیار]]، اعمال خویش را بدون آنکه از سوی عامل دیگری تحت فشار قرار گیرد<ref>معارف قرآن، ص ۳۷۶.</ref>، از روی میل، [[علم]] و [[اراده]] انجام می‌دهد<ref>فرهنگ معارف اسلامی، ج ۱، ص ۱۰۵ - ۱۰۶؛ شرح مصطلاحات کلامی، ص ۱۱.</ref> یا ترک می‌کند، چنان که [[جبر]] به این معناست که [[انسان]] کارهای خویش را تحت تأثیر عاملی دیگر انجام دهد<ref>مصطلحات فلسفی، ص ۶۹ - ۷۳.</ref> این بحث، از جنبه فلسفی، بیشتر با [[وجوب]] و امکان، اصل علیت و عدم تخلف معلول از علت تامه‌اش پیوند دارد و از این جنبه، [[حکما]] در پی آن‌اند که رابطه میان افعال [[انسان]] با حوادث و الزامات طبیعی و عللی را که تابع [[اختیار]] او نیستند [[تبیین]] و به دنبال آن، رابطه [[اختیار انسان]] و [[قانون]] علیت را روشن کنند<ref>فرهنگ معارف اسلامی، ص ۶۲۸.</ref><ref> [[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>
*از جنبه کلامی‌ نیز این بحث از سویی درصدد پی‌بردن به رابطه میان [[اختیار انسان]] با [[قضا و قدر]]، [[لوح محفوظ]]، [[قدرت]] مطلق و [[علم]] بی‌نهایت الهی و [[اراده]] و [[مشیت]] و از سوی دیگر، در پی یافتن رابطه میان مجبور بودن [[انسان]] با [[ارسال پیامبران]]، نازل کردن [[کتاب‌های آسمانی]] و برنامه‌ها و [[احکام]] عبادی است<ref>فرهنگ معارف اسلامی، ص ۶۲۸.</ref><ref> [[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>
*بحث‌های [[جبر و اختیار]] را ذیل [[آیات]] بسیاری می‌توان پی‌گرفت؛ از جمله [[آیه]] ۱۷ سوره [[انفال]] که به صراحت افعالی انسانی چون [[قتل]] و رَمی‌را به [[خداوند]] نسبت می‌دهد و آن‌ها را از [[بندگان]] نفی می‌کند: {{متن قرآن|فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى }}<ref> پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند؛ سوره انفال، آیه: ۱۷.</ref>، [[آیه]] ۱۵۵ [[سوره اعراف]] که [[هدایت]] و اضلال [[بندگان]] را به [[خداوند]] نسبت می‌دهد: {{متن قرآن|تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَاء وَتَهْدِي مَن تَشَاء }}<ref> با آن هرکس را بخواهی گمراه می‌داری و هرکس را بخواهی راهنمایی می‌فرمایی؛ سوره اعراف، آیه: ۱۵۵.</ref> و [[آیه]] ۲۹ [[سوره کهف]] که تصریح می‌کند [[انسان‌ها]] در [[ایمان آوردن]] یا [[کفر]] ورزیدن مختارند: {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ }}<ref> و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند؛ سوره کهف، آیه: ۲۹.</ref> و نیز [[آیه]] ۱۹ سوره [[اسراء]] که می‌فرماید: مؤمنانی که خواهان [[آخرت]] اند و در این راه می‌کوشند، [[پاداش]] خود را می‌بینند: {{متن قرآن|وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُم مَّشْكُورًا }}<ref> و از کوشش آنانکه جهان واپسین را بخواهند و فراخور آن بکوشند و مؤمن باشند؛ سپاسگزاری خواهد شد؛ سوره اسراء، آیه: ۱۹.</ref>؛ همچنین آیاتی که به [[قضا و قدر الهی]] اشاره دارند؛ مانند {{متن قرآن|وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلاً لاَّ مُبَدِّلِ لِكَلِمَاتِهِ }}<ref> و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد؛ هیچ دگرگون کننده‌ای برای سخنان وی نیست؛ سوره انعام، آیه: ۱۱۵.</ref> یا بر [[مشیت]] نافذ [[خداوند]] تأکید می‌کنند؛ نظیر {{متن قرآن|وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ }}<ref> و اگر پروردگارت می‌خواست مردم را امّتی یگانه می‌کرد؛ و آنان هماره اختلاف می‌ورزند؛ سوره هود، آیه: ۱۱۸.</ref> یا به [[علم مطلق خداوند]] به همه امور پیش از تحقق آن‌ها تصریح دارند؛ مثل {{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الأَرْضِ وَلا فِي أَنفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ }}<ref> هیچ گزندی در زمین و به جان‌هایتان نمی‌رسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است؛ سوره حدید، آیه: ۲۲.</ref> بحث [[توحید افعالی]] و ربوبی و نظر [[یهود]] درباره واگذاری [[تدبیر امور]] [[جهان]] به خود جهانیان از دیگر مباحث کلیدی مربوط به [[جبر و اختیار]] است<ref> [[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>.


==پیشینه و آراء==
=== معنای اصطلاحی ===
جبر در اصطلاح متکلّمان، به وادار کردن بر کار و عمل و ناچار شدن بر آن با قهر و غلبه گفته می‌شود و حقیقت آن ایجاد فعل در آفریده‌هاست بدون اینکه بتوانند آن را دفع کنند یا از به وجود آمدن آن در خودشان جلوگیری کنند<ref>تصحیح الاعتقاد، مفید، ص‌۴۶، سلسلة مؤلّفات الشّیخ المفید، ج‌۵.</ref><ref>[[فرهنگ قرآن (کتاب)|فرهنگ قرآن]]، ج۹.</ref> و [[اختیار]] در اصطلاح [[فقه]] در برابر [[اضطرار]] است<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص۳۸۵.</ref> و در [[حقوق]] معنایی در برابر [[اکراه]] دارد و در [[فلسفه]] و [[کلام]] معنایی مقابل اجبار دارد<ref>مصطلحات فلسفی، ص۶۳.</ref> که با [[قدرت]] ملازم است<ref>شرح مصطلحات کلامی، ص۱۱.</ref>. انسان در حال اختیار، [[اعمال]] خویش را بدون آنکه از سوی عامل دیگری تحت فشار قرار گیرد<ref>معارف قرآن، ص۳۷۶.</ref>، از روی میل، [[علم]] و [[اراده]] انجام می‌دهد<ref>فرهنگ معارف اسلامی، ج ۱، ص۱۰۵ - ۱۰۶؛ شرح مصطلاحات کلامی، ص۱۱.</ref> یا ترک می‌کند، چنان که جبر به این معناست که [[انسان]] کارهای خویش را تحت تأثیر عاملی دیگر انجام دهد<ref>مصطلحات فلسفی، ص۶۹ - ۷۳.</ref>.<ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹]]، ص۴۷۶ ـ ۴۹۶؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص۳۰۵.</ref>


==معنای امر بین امرین==
== [[جبر و اختیار در قرآن]] ==
{{اصلی|جبر و اختیار در قرآن}}
بحث‌های جبر و اختیار را ذیل [[آیات]] بسیاری می‌توان پی‌گرفت؛ مانند:
# [[آیه]] ۱۷ [[سوره انفال]] که به صراحت افعالی [[انسانی]] چون [[قتل]] و رَمی را به [[خداوند]] نسبت می‌دهد و آنها را از [[بندگان]] [[نفی]] می‌کند: {{متن قرآن|فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى}}<ref>پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند؛ سوره انفال، آیه ۱۷.</ref>؛
# آیه ۱۵۵ [[سوره اعراف]] که [[هدایت]] و [[اضلال]] بندگان را به خداوند نسبت می‌دهد: {{متن قرآن|تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَاء وَتَهْدِي مَن تَشَاء}}<ref>با آن هرکس را بخواهی گمراه می‌داری و هرکس را بخواهی راهنمایی می‌فرمایی؛ سوره اعراف، آیه ۱۵۵.</ref>؛
# آیه ۲۹ [[سوره کهف]] که تصریح می‌کند [[انسان‌ها]] در [[ایمان آوردن]] یا [[کفر]] ورزیدن مختارند: {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ}}<ref>و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند؛ سوره کهف، آیه ۲۹.</ref>.<ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹]]، ص۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>


==انسان و سرنوشت==
== پیشینه جبر و اختیار ==
{{اصلی|جبر و اختیار در کلام اسلامی}}
مبحث جبر و اختیار و نقش [[انسان]] در [[افعال]] خویش و پیوند آن با [[اراده]] [[خدای متعال]]، از مباحث مهمی‌ است که همواره ذهن [[بشر]] را ـ اعم از [[مسلمان]] و غیر مسلمان ـ در عرصه‌های گوناگون [[دانش]] و [[فرهنگ]] به خود مشغول کرده است<ref>کیهان اندیشه، ش ۶۵، ص۱۵۷، «رساله جبر و اختیار».</ref>. در [[زمان]] [[حیات]] [[رسول اکرم]]{{صل}}، این بحث به صورت پراکنده مطرح بود و طبق نقل [[صحیح مسلم]]<ref>صحیح مسلم، ج ۴، ص۲۰۴۶.</ref> و [[سنن ابن ماجه]]<ref>سنن ابن ماجه، ج ۱، ص۳۲ - ۳۳.</ref> مشرکان قریش درباره قَدَر با ایشان [[منازعه]] می‌کردند؛ ولی رواج این بحث در [[زمان]] [[حیات]] ایشان نبود و پس از ایشان، از نیمه دوم قرن اول هجری، [[رشد]] و گسترش یافت<ref>انسان و سرنوشت، ص۳۱.</ref>.


==اختیار [[انسان]] و شبهه‌ها==
ریشه این امر را باید در [[آیات قرآن]]، سخنان [[رسول اکرم]]{{صل}} درباره [[قضا و قدر]] و ملازمه ظاهری آن با مجبور بودن [[انسان]] دانست<ref>درآمدی بر علم کلام، ص۱۲۶.</ref> البته ارتباط [[مسلمانان]] با سایر [[ملت‌ها]] و [[پیروان]] سایر [[ادیان]] و بروز حوادث سخت در [[جامعه اسلامی]]، [[اختلافات]] و آشوب‌های اواخر [[خلافت عثمان]]، جنگ‌های زمان خلافت [[حضرت علی]]{{ع}}، [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}} و بسته شدن باب [[وحی]] به رواج بحث جبر و اختیار دامن زدند<ref>دانش نامه جهان اسلام، ج ۹، ص۵۶۷.</ref>. [[نظریه جبر]] و قَدَر، پرطرفدار بوده و بنابر نقل [[شهرستانی]]<ref>الملل والنحل، ج ۱، ص۴۷.</ref> نظریه{{عربی|"إن القَدَر خیره و شره من اللّه"}} نزد [[صحابه]] متقدم تقریبا [[اجماعی]] بوده است. یافعی نیز همین نظر را دارد<ref>مرهم العلل، ص۱۵۳.</ref>.<ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹]]، ص۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>


==اختیار در سایر موجودات==
== [[اثبات]] [[اختیار انسان]] ==
[[آزادی]] و [[اختیار]] از اصول [[فطری]] است و اثبات آن، نیازمند تعالیم [[شرع]] نیست<ref>باب حادی عشر، ص۱۵۱.</ref>، از این رو حتی طرفداران [[جبر]]، در عمل اصل اختیار و [[آزادی اراده]] را به رسمیت می‌شناسند و به نظر می‌رسد، همه این مباحث و [[نزاع‌ها]] تنها جنبه [[علمی]] دارد<ref>نمونه، ج ۲۶، ص۶۴.</ref>.


==جبر بر [[ایمان]]==
افزون بر وجدان و [[فطرت]] عمومی، [[ادله]] دیگر برای اثبات اختیار عبارت‌اند از:
# '''[[پاداش]] و [[کیفر]]''': [[قرآن کریم]] در آیاتی تأکید می‌کند پاداش و [[عذاب اخروی]] به [[اعمال انسان]] نظر دارد: {{متن قرآن|أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَى نُزُلا بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref> اما آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند برای آنچه انجام می‌دادند به پذیرایی، آنان را بوستانسراهاست؛ سوره سجده، آیه ۱۹.</ref>. حال اگر [[انسان]] در این [[اعمال]] مختار نباشد، [[تشویق]] و توبیخ یا [[پاداش]] و [[عذاب]] بی‌معنا و بی‌دلیل است. در [[روایات]]، نیز به این دلیل اشاره شده است<ref>الکافی، ج ۱؛ ص۱۵۹.</ref>.
# '''[[ارسال پیامبران]] و انزال [[کتاب‌های آسمانی]]''': [[قرآن کریم]] ارسال پیامبران و نازل ساختن کتاب‌های آسمانی را به این سبب می‌داند که [[انسان‌ها]] عذری نداشته باشند و نگویند اگر رسولی به سوی آنها می‌آمد، [[ایمان]] می‌آوردند و به [[گناه]] و [[خواری]] عذاب گرفتار نمی‌شدند: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى}}<ref> و اگر ما پیش از آن با عذابی آنان را نابود می‌کردیم می‌گفتند: پروردگارا! چرا فرستاده‌ای برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیش از آنکه زبون و خوار گردیم پیروی کنیم؛ سوره طه، آیه ۱۳۴.</ref>.
# '''[[اوامر و نواهی الهی]]''': قرآن کریم و روایات، سرشار از [[اوامر و نواهی]] [[خداوند]] به [[افعال]] و اعمالی خاص است. اگر انسان در فعل و ترک آنها مختار نباشد، [[امر و نهی]] [[الهی]] به آنها [[بیهوده]] است<ref>المیزان، ج ۷، ص۲۲.</ref>.<ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹]]، ص۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>


==جبر بر توحید==
== معنای [[امر بین امرین]] ==
هرچند بنابر [[آیات]]، [[انسان]]، مختار و [[نظریه جبر]] [[باطل]] است، ولی این بدان معنا نیست که او در اعمال خویش مستقل است و می‌تواند بدون تکیه بر حول و قوّه الهی کاری انجام دهد، از این رو در روایات صحیح و متعددی آمده است خداوند، نه [[بندگان]] را به فعل مجبور می‌کند و نه آنها را به خود وامی‌نهد تا هرچه می‌خواهند انجام دهند<ref>بحارالانوار، ج ۵، ص۲ - ۶۷.</ref> و این، همان معنای [[امر بین الامرین]] است.


==جبر بر دین==
دانشمندان [[شیعی]] در تبیین این نظریه گفته‌اند: فعلی که از انسان صادر می‌شود، هم فعل اوست و هم [[فعل خداوند]]؛ بدین معنا که انسان از نظر وجودی ممکن است و همان [[طور]] که در وجود خویش به [[خداوند]] وابسته است، در [[افعال]] نیز به او وابسته است<ref>توضیح المراد، ص۵۵۸.</ref>؛ به دیگر عبارت، همان‌گونه که فاعلیت اختیاری [[انسان]] انکارپذیر نیست، تأثیر عالی و استقلالی خداوند در افعال او که در مرتبه ای بالاتر از تأثیر انسان در کارهایش قرار دارد، انکارپذیر نیست<ref>آموزش عقائد، مصباح، ص۱۳۴.</ref>، پس انسان از آن رو که مباشر فعل خویش است و [[اختیار]] او آخرین جزء علت تامه برای تحقق فعل اوست، فاعل مختار [[اعمال]] خود است؛ ولی از آن رو که وجود، [[قدرت]]، [[اراده]] و سایر اموری که میان انسان و فعل او واسطه‌اند، همگی [[آفریده]] [[آفریدگار]] توانا و یکتایند، نمی‌توان انسان را موجد مستقل افعال دانست، بلکه جاعل و موجد کامل و تام پدیده‌ها، مالک بی‌نیاز [[حقیقی]] یعنی [[خداوند متعال]] است، به همین علت، فعل واحد در همان حال که به انسان نسبت داده می‌شود، به خداوند نیز مستند است<ref>توضیح المراد، ص۵۵۷؛ اسفار، ج ۶، ص۳۷۴.</ref> و بدون [[اذن]] او، هیچ حادثه‌ای در عالم محقق نمی‌شود؛ به دیگر بیان، هر فاعلی، در هر نوع فعل، تصرف و تأثیری وامدار نیروی الهی است و این لازم [[توحید]] در افعال است که بنابر آن، [[استقلال]] در اثرگذاری منحصر به خداست و تأثیر هر موجودی با قدرتی است که [[خدا]] به او داده است<ref>معارف قرآن، ص۱۹۸.</ref>.


==جبر بر اعمال==
بنابراین دیدگاه، قدرت و [[اراده خداوند]] به فعل انسان تعلق می‌گیرد؛ ولی به واسطه اسبابی که در میان جای می‌گیرند<ref>مجموعه رسائل فلسفی، ص۲۷۴ - ۲۷۶.</ref>. طولی بودن سلسله وجود در هرم هستی به همین معناست و طبق آن وجودهای مختلف در طول یکدیگر قرار دارند؛ وجودی در رأس هرم است و دیگر وجودها پس از او، ولی همگی به نحوی اثر می‌گذارند<ref>توضیح المراد، ص۵۵۶.</ref>. وساطت دیگر اسباب در طول سبب نخستین، با این ناسازگار نیست که او آفریدگار همه موجودات است<ref>کیهان اندیشه، ش ۶۵، ص۱۵۹؛ رساله «جبر و اختیار»، ص۱۵۹.</ref>.<ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹]]، ص۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>


==جبر بر هدایت==
== [[شبهات]] درباره [[اختیار انسان]] ==
درباره اختیار انسان چندین [[شبهه]] مطرح شده است، مانند:
=== شبهه اول: [[علم]] پیشین [[خدا]] به پدیده‌ها و ثبت آنها در [[لوح محفوظ]] ([[قضا و قدر]]) ===
برخی [[آیات]] تصریح دارند هر مصیبتی پیش از وقوع در کتاب لوح محفوظ<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص۳۶۲.</ref> ثبت است: {{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الأَرْضِ وَلا فِي أَنفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ}}<ref>هیچ گزندی در زمین و به جان‌هایتان نمی‌رسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است؛ سوره حدید، آیه ۲۲.</ref> و [[خداوند]] آن را می‌داند. این سبب شده است برخی [[گمان]] کنند [[انسان]] در [[افعال]] خویش مجبور است؛ زیرا اگر [[گناه]] کسی در [[علم الهی]] ثبت است، چنانچه او گناه نکند، [[علم خداوند]] به [[جهل]] تبدیل می‌شود<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص۴۶۷.</ref>.


==جبرگرایان==
==== پاسخ ====
این شبهه با تبیین صحیح آموزه قضا و قدر و رابطه علم الهی با موجودات عالم پاسخ داده می‌شود: [[اعتقاد]] به [[قضا و قدر الهی]] و علم خداوند به همه چیز پیش از تحقق آنها، مستلزم [[جبر]] نیست. [[جبر]] زمانی لازم می‌آید که [[اراده]] [[بشر]] در کار دخیل نباشد. قضا و قدر الهی چیزی جز سرچشمه گرفتن [[نظام]] سببی و مسببی [[جهان]] از علم و [[اراده الهی]] نیست. اعتقاد به قضا و قدر به معنای اعتقاد به این است که همه کارها بر اساس [[قانون علیت]] انجام می‌شوند و [[انکار]] آن یعنی انکار علیت و قائل شدن به تصادف و [[هرج و مرج]] در هستی<ref>انسان و سرنوشت، ص۳۲ ـ ۳۸.</ref>.<ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹]]، ص۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>


==آثار جبرگرایی مشرکان==
=== شبهه دوم: [[اضلال]] ===
برخی آیات با صراحت از اضلال انسان به دست خداوند[[سخن]] می‌گویند و تأکید می‌کنند هرکس را خدا [[گمراه]] سازد، هیچ گاه به [[هدایت]] برنمی‌گردد: {{متن قرآن|فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَاللَّهُ أَرْكَسَهُم بِمَا كَسَبُواْ أَتُرِيدُونَ أَن تَهْدُواْ مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلاً}}<ref> چه بر سر شما آمده است که درباره منافقان، دو گروه شده‌اید در حالی که خداوند آنان را برای آنچه که انجام داده‌اند واژگون کرده است؛ آیا می‌خواهید کسی را که خداوند گمراه وا نهاده است راهنمایی کنید؟ و هر کس را که خداوند گمراه وانهد هرگز راهی برای او نمی‌یابی؛ سوره نساء، آیه ۸۸.</ref> و [[خداوند]] هرکه را بخواهد، [[گمراه]] یا [[هدایت]] می‌کند: {{متن قرآن|فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاء وَيَهْدِي مَن يَشَاء}}<ref> خداوند هر که را بخواهد بیراه می‌دارد و هر که را بخواهد به راه می‌آورد؛ سوره ابراهیم، آیه ۴.</ref>. «[[اضلال]]» به معنای ایجاد حالتی است در [[انسان]] که باعث می‌شود او از قبول [[حق]] روی برتابد، چنان که [[کافران]] به رسالت حضرت محمد{{صل}} [[اقرار]] نکردند، هرچند [[صداقت]] او را [[باور]] داشتند<ref>جامع البیان، ج ۶، ص۲۶۶.</ref>.


==زمینه‌های جبرگرایی مشرکان==
==== پاسخ ====
بررسی آیاتی که بر [[اختیار انسان]] دلالت دارند، نشان می‌دهد نمی‌توان بر پایه [[آیات]] یاد شده [[جبر]] را پذیرفت، بلکه باید گفت خداوند هیچ کاری را بدون [[حکمت]] انجام نمی‌دهد؛ اگر به کسی [[اجازه]] [[ایمان]] یا [[کفر]] و [[نفاق]] می‌دهد، سزاوار بوده و طبع و ختم یا [[توفیق]]، بر اساس [[مجازات]] است و ابتدایی نیست<ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹]]، ص۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>.


==جبر در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱==
== [[اختیار]] در سایر موجودات ==
منظور آن دسته از آیاتی است که با تعبیرهای مختلف از [[اجبار]] و اکراه کردن دیگران پرهیز می‌دهد و معنای آن این نیست که [[پیامبر]] چنین کاری انجام می‌دهد، بلکه در [[مقام]] گوشزد و [[پیشگیری]] است.
از برخی آیات استفاده می‌شود [[جن]] همانند انسان دارای شعور و اختیار است و از همین رو به او [[وعده]] [[پاداش]] و [[کیفر]] و [[بهشت و جهنم]] داده شده است: {{متن قرآن|وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ}}<ref>و اگر می‌خواستیم رهنمود هر کس را به او (به اجبار) ارزانی می‌داشتیم اما همه را مختار آفریدیم که راه خیر یا شرّ را برگزینند و این گفته من حقّ یافته است که دوزخ را از پریان و آدمیان همگی پر خواهم کرد؛ سوره سجده، آیه ۱۳.</ref>. [[ابلیس]] نیز در [[قرآن]] موجودی مختار است که پس از [[فرمان]] [[سجده]] بر [[حضرت آدم]]{{ع}} گفت: من از او برترم: {{متن قرآن|قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ}}<ref>خداوند فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت:من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریده‌ای؛ سوره اعراف، آیه ۱۲.</ref>؛ زیرا اگر از خود اختیاری نداشت باید می‌گفت من مجبورم [[نافرمانی]] کنم. حیوانات نیز برخلاف نظر مشهور که آنها را مانند گیاهان می‌داند، از [[نعمت]] [[اختیار]] برخوردارند و گاه کارهایی را که موجب آسیب رسیدن به آنهاست ترک می‌کنند، اگرچه اختیار موجود در آنها ضعیف‌تر از [[اختیار انسان]] است<ref>المیزان، ج ۷، ص۸۱.</ref>.<ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹]]، ص۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>
#{{متن قرآن|نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخَافُ وَعِيدِ}}<ref>«ما به آنچه می‌گویند داناتریم و تو بر آنان چیره نیستی  از این روی هر کس را که از وعده عذاب من می‌هراسد با قرآن پند بده!» سوره ق، آیه ۴۵.</ref>
#{{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسان که روی زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>
#{{متن قرآن|لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ * إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ}}<ref>«مبادا خود را از اینکه (مشرکان) ایمان نمی‌آورند به هلاکت افکنی * اگر بخواهیم از آسمان بر آنان نشانه  ای فرو می‌فرستیم تا فروتنانه بدان گردن نهند» سوره شعراء، آیه ۳.</ref>
#{{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكُوا وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ}}<ref>«و اگر خداوند می‌خواست شرک نمی‌ورزیدند و ما تو را بر آنان نگهبان نگمارده‌ایم و تو گمارده بر  آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.</ref>


'''نتیجه''': در این [[آیات]]:
== منابع ==
#هر گونه [[جبر]] و [[اجبار]] و اکراه بر [[ایمان]] از طرف [[پیامبر]] نفی گردیده است: {{متن قرآن|أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسان که روی زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>
{{منابع}}
#شیوه [[دعوت]] و [[رفتار پیامبر]] براساس [[حکمت]] و اقناع و [[تذکر]] است و [[پیامبر]] از [[رفتار]] [[جباران]] به دور است: {{متن قرآن|وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ}}<ref>«ما به آنچه می‌گویند داناتریم و تو بر آنان چیره نیستی  از این روی هر کس را که از وعده عذاب من می‌هراسد با قرآن پند بده!» سوره ق، آیه ۴۵.</ref> [[مشیت الهی]] در [[دعوت]] [[پیامبران]] چنین است که [[باب]] [[اختیار]] و [[انتخاب]] باز باشد و عده‌ای [[ایمان]] بیاورند و عده‌ای نیاورند و [[گفتگو]] و [[جدل]] همیشه میان آنان در اشکال و مراتب مختلف رخ بدهد<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۴۰۹.</ref>.
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹''']]
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']]
# [[پرونده:1313.jpg|22px]] [[فرهنگ قرآن (کتاب)|'''فرهنگ قرآن''']]، ج۹
# [[پرونده:1368100.jpg|22px]] [[محمد بیابانی|بیابانی، محمد]]، [[جبر و اختیار و عدل الهی (مقاله)| مقاله «جبر و اختیار و عدل الهی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۲''']]
{{پایان منابع}}


==منابع==
== پانویس ==
# [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم''']]
{{پانویس}}
# [[پرونده:1313.jpg|22px]] [[فرهنگ قرآن ج۹ (کتاب)|'''فرهنگ قرآن''']]


==پانویس==
{{کلام اسلامی}}
{{پانویس2}}
{{حکمت}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:اصطلاحات کلامی]]
[[رده:جبر و اختیار]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۱

جبر به‌معنای وادار کردن بر کار و عمل و ناچار شدن بر آن با قهر و غلبه است و اختیار در برابر آن قرار دارد، انسان در حال اختیار، اعمال خویش را بدون آنکه از سوی عامل دیگری تحت فشار قرار گیرد انجام می‌دهد. این مبحث از مباحث مهمی‌ است که همواره ذهن بشر را در عرصه‌های گوناگون دانش و فرهنگ به خود مشغول کرده است. اسلام قائل به اختیار انسان است لکن نه بدان معنا که در اعمال خویش مستقل است و می‌تواند بدون تکیه بر حول و قوّه الهی کاری انجام دهد بلکه خداوند، نه بندگان را به فعل مجبور می‌کند و نه آنها را به خود وامی‌نهد تا هرچه می‌خواهند انجام دهند و این معنای امر بین الامرین است.

معناشناسی

معنای لغوی

جبر، در لغت به معنای ترمیم و اصلاح چیزی[۱] یا به‌معنای بهبود شکستگی و رهایی از فقر است[۲]. ماده جبر در اصل برای اصلاح با قهر، زور و شدت وضع شده[۳] و سپس در معنای ظهور عظمت، نفوذ قدرت و تسلط بر امور[۴] به کار رفته است[۵].[۶] و اختیار به معنای (برگزیدن بهترین چیز و شخص) و ترجیح یک چیز بر دیگر چیزهاست[۷].[۸] اختیار به این معناست که انسان دست‌کم برخی از امور خویش را از سر اراده و تصمیم انجام می‌دهد؛ به‌گونه‌ای که قدرت بر ترک آن را نیز داراست[۹].

واژه «جبر» در لغت به معانی بستن استخوان شکسته، غنی کردن، و کسی را به زور بر کاری و ادار کردن است. هر چند در لغت عرب جبر به معنای اجبار نیز استعمال شده است، این استعمال چندان رایج نیست[۱۰] معنای اجبار آنگاه حاصل می‌شود که نیرویی قاهر، انسان را به زور به کاری وادار کند[۱۱].

معنای اصطلاحی

جبر در اصطلاح متکلّمان، به وادار کردن بر کار و عمل و ناچار شدن بر آن با قهر و غلبه گفته می‌شود و حقیقت آن ایجاد فعل در آفریده‌هاست بدون اینکه بتوانند آن را دفع کنند یا از به وجود آمدن آن در خودشان جلوگیری کنند[۱۲][۱۳] و اختیار در اصطلاح فقه در برابر اضطرار است[۱۴] و در حقوق معنایی در برابر اکراه دارد و در فلسفه و کلام معنایی مقابل اجبار دارد[۱۵] که با قدرت ملازم است[۱۶]. انسان در حال اختیار، اعمال خویش را بدون آنکه از سوی عامل دیگری تحت فشار قرار گیرد[۱۷]، از روی میل، علم و اراده انجام می‌دهد[۱۸] یا ترک می‌کند، چنان که جبر به این معناست که انسان کارهای خویش را تحت تأثیر عاملی دیگر انجام دهد[۱۹].[۲۰]

جبر و اختیار در قرآن

بحث‌های جبر و اختیار را ذیل آیات بسیاری می‌توان پی‌گرفت؛ مانند:

  1. آیه ۱۷ سوره انفال که به صراحت افعالی انسانی چون قتل و رَمی را به خداوند نسبت می‌دهد و آنها را از بندگان نفی می‌کند: ﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى[۲۱]؛
  2. آیه ۱۵۵ سوره اعراف که هدایت و اضلال بندگان را به خداوند نسبت می‌دهد: ﴿تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَاء وَتَهْدِي مَن تَشَاء[۲۲]؛
  3. آیه ۲۹ سوره کهف که تصریح می‌کند انسان‌ها در ایمان آوردن یا کفر ورزیدن مختارند: ﴿وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ[۲۳].[۲۴]

پیشینه جبر و اختیار

مبحث جبر و اختیار و نقش انسان در افعال خویش و پیوند آن با اراده خدای متعال، از مباحث مهمی‌ است که همواره ذهن بشر را ـ اعم از مسلمان و غیر مسلمان ـ در عرصه‌های گوناگون دانش و فرهنگ به خود مشغول کرده است[۲۵]. در زمان حیات رسول اکرم(ص)، این بحث به صورت پراکنده مطرح بود و طبق نقل صحیح مسلم[۲۶] و سنن ابن ماجه[۲۷] مشرکان قریش درباره قَدَر با ایشان منازعه می‌کردند؛ ولی رواج این بحث در زمان حیات ایشان نبود و پس از ایشان، از نیمه دوم قرن اول هجری، رشد و گسترش یافت[۲۸].

ریشه این امر را باید در آیات قرآن، سخنان رسول اکرم(ص) درباره قضا و قدر و ملازمه ظاهری آن با مجبور بودن انسان دانست[۲۹] البته ارتباط مسلمانان با سایر ملت‌ها و پیروان سایر ادیان و بروز حوادث سخت در جامعه اسلامی، اختلافات و آشوب‌های اواخر خلافت عثمان، جنگ‌های زمان خلافت حضرت علی(ع)، رحلت پیامبر اکرم(ص) و بسته شدن باب وحی به رواج بحث جبر و اختیار دامن زدند[۳۰]. نظریه جبر و قَدَر، پرطرفدار بوده و بنابر نقل شهرستانی[۳۱] نظریه"إن القَدَر خیره و شره من اللّه" نزد صحابه متقدم تقریبا اجماعی بوده است. یافعی نیز همین نظر را دارد[۳۲].[۳۳]

اثبات اختیار انسان

آزادی و اختیار از اصول فطری است و اثبات آن، نیازمند تعالیم شرع نیست[۳۴]، از این رو حتی طرفداران جبر، در عمل اصل اختیار و آزادی اراده را به رسمیت می‌شناسند و به نظر می‌رسد، همه این مباحث و نزاع‌ها تنها جنبه علمی دارد[۳۵].

افزون بر وجدان و فطرت عمومی، ادله دیگر برای اثبات اختیار عبارت‌اند از:

  1. پاداش و کیفر: قرآن کریم در آیاتی تأکید می‌کند پاداش و عذاب اخروی به اعمال انسان نظر دارد: ﴿أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَى نُزُلا بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۳۶]. حال اگر انسان در این اعمال مختار نباشد، تشویق و توبیخ یا پاداش و عذاب بی‌معنا و بی‌دلیل است. در روایات، نیز به این دلیل اشاره شده است[۳۷].
  2. ارسال پیامبران و انزال کتاب‌های آسمانی: قرآن کریم ارسال پیامبران و نازل ساختن کتاب‌های آسمانی را به این سبب می‌داند که انسان‌ها عذری نداشته باشند و نگویند اگر رسولی به سوی آنها می‌آمد، ایمان می‌آوردند و به گناه و خواری عذاب گرفتار نمی‌شدند: ﴿وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى[۳۸].
  3. اوامر و نواهی الهی: قرآن کریم و روایات، سرشار از اوامر و نواهی خداوند به افعال و اعمالی خاص است. اگر انسان در فعل و ترک آنها مختار نباشد، امر و نهی الهی به آنها بیهوده است[۳۹].[۴۰]

معنای امر بین امرین

هرچند بنابر آیات، انسان، مختار و نظریه جبر باطل است، ولی این بدان معنا نیست که او در اعمال خویش مستقل است و می‌تواند بدون تکیه بر حول و قوّه الهی کاری انجام دهد، از این رو در روایات صحیح و متعددی آمده است خداوند، نه بندگان را به فعل مجبور می‌کند و نه آنها را به خود وامی‌نهد تا هرچه می‌خواهند انجام دهند[۴۱] و این، همان معنای امر بین الامرین است.

دانشمندان شیعی در تبیین این نظریه گفته‌اند: فعلی که از انسان صادر می‌شود، هم فعل اوست و هم فعل خداوند؛ بدین معنا که انسان از نظر وجودی ممکن است و همان طور که در وجود خویش به خداوند وابسته است، در افعال نیز به او وابسته است[۴۲]؛ به دیگر عبارت، همان‌گونه که فاعلیت اختیاری انسان انکارپذیر نیست، تأثیر عالی و استقلالی خداوند در افعال او که در مرتبه ای بالاتر از تأثیر انسان در کارهایش قرار دارد، انکارپذیر نیست[۴۳]، پس انسان از آن رو که مباشر فعل خویش است و اختیار او آخرین جزء علت تامه برای تحقق فعل اوست، فاعل مختار اعمال خود است؛ ولی از آن رو که وجود، قدرت، اراده و سایر اموری که میان انسان و فعل او واسطه‌اند، همگی آفریده آفریدگار توانا و یکتایند، نمی‌توان انسان را موجد مستقل افعال دانست، بلکه جاعل و موجد کامل و تام پدیده‌ها، مالک بی‌نیاز حقیقی یعنی خداوند متعال است، به همین علت، فعل واحد در همان حال که به انسان نسبت داده می‌شود، به خداوند نیز مستند است[۴۴] و بدون اذن او، هیچ حادثه‌ای در عالم محقق نمی‌شود؛ به دیگر بیان، هر فاعلی، در هر نوع فعل، تصرف و تأثیری وامدار نیروی الهی است و این لازم توحید در افعال است که بنابر آن، استقلال در اثرگذاری منحصر به خداست و تأثیر هر موجودی با قدرتی است که خدا به او داده است[۴۵].

بنابراین دیدگاه، قدرت و اراده خداوند به فعل انسان تعلق می‌گیرد؛ ولی به واسطه اسبابی که در میان جای می‌گیرند[۴۶]. طولی بودن سلسله وجود در هرم هستی به همین معناست و طبق آن وجودهای مختلف در طول یکدیگر قرار دارند؛ وجودی در رأس هرم است و دیگر وجودها پس از او، ولی همگی به نحوی اثر می‌گذارند[۴۷]. وساطت دیگر اسباب در طول سبب نخستین، با این ناسازگار نیست که او آفریدگار همه موجودات است[۴۸].[۴۹]

شبهات درباره اختیار انسان

درباره اختیار انسان چندین شبهه مطرح شده است، مانند:

شبهه اول: علم پیشین خدا به پدیده‌ها و ثبت آنها در لوح محفوظ (قضا و قدر)

برخی آیات تصریح دارند هر مصیبتی پیش از وقوع در کتاب لوح محفوظ[۵۰] ثبت است: ﴿مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الأَرْضِ وَلا فِي أَنفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ[۵۱] و خداوند آن را می‌داند. این سبب شده است برخی گمان کنند انسان در افعال خویش مجبور است؛ زیرا اگر گناه کسی در علم الهی ثبت است، چنانچه او گناه نکند، علم خداوند به جهل تبدیل می‌شود[۵۲].

پاسخ

این شبهه با تبیین صحیح آموزه قضا و قدر و رابطه علم الهی با موجودات عالم پاسخ داده می‌شود: اعتقاد به قضا و قدر الهی و علم خداوند به همه چیز پیش از تحقق آنها، مستلزم جبر نیست. جبر زمانی لازم می‌آید که اراده بشر در کار دخیل نباشد. قضا و قدر الهی چیزی جز سرچشمه گرفتن نظام سببی و مسببی جهان از علم و اراده الهی نیست. اعتقاد به قضا و قدر به معنای اعتقاد به این است که همه کارها بر اساس قانون علیت انجام می‌شوند و انکار آن یعنی انکار علیت و قائل شدن به تصادف و هرج و مرج در هستی[۵۳].[۵۴]

شبهه دوم: اضلال

برخی آیات با صراحت از اضلال انسان به دست خداوندسخن می‌گویند و تأکید می‌کنند هرکس را خدا گمراه سازد، هیچ گاه به هدایت برنمی‌گردد: ﴿فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَاللَّهُ أَرْكَسَهُم بِمَا كَسَبُواْ أَتُرِيدُونَ أَن تَهْدُواْ مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلاً[۵۵] و خداوند هرکه را بخواهد، گمراه یا هدایت می‌کند: ﴿فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاء وَيَهْدِي مَن يَشَاء[۵۶]. «اضلال» به معنای ایجاد حالتی است در انسان که باعث می‌شود او از قبول حق روی برتابد، چنان که کافران به رسالت حضرت محمد(ص) اقرار نکردند، هرچند صداقت او را باور داشتند[۵۷].

پاسخ

بررسی آیاتی که بر اختیار انسان دلالت دارند، نشان می‌دهد نمی‌توان بر پایه آیات یاد شده جبر را پذیرفت، بلکه باید گفت خداوند هیچ کاری را بدون حکمت انجام نمی‌دهد؛ اگر به کسی اجازه ایمان یا کفر و نفاق می‌دهد، سزاوار بوده و طبع و ختم یا توفیق، بر اساس مجازات است و ابتدایی نیست[۵۸].

اختیار در سایر موجودات

از برخی آیات استفاده می‌شود جن همانند انسان دارای شعور و اختیار است و از همین رو به او وعده پاداش و کیفر و بهشت و جهنم داده شده است: ﴿وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ[۵۹]. ابلیس نیز در قرآن موجودی مختار است که پس از فرمان سجده بر حضرت آدم(ع) گفت: من از او برترم: ﴿قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ[۶۰]؛ زیرا اگر از خود اختیاری نداشت باید می‌گفت من مجبورم نافرمانی کنم. حیوانات نیز برخلاف نظر مشهور که آنها را مانند گیاهان می‌داند، از نعمت اختیار برخوردارند و گاه کارهایی را که موجب آسیب رسیدن به آنهاست ترک می‌کنند، اگرچه اختیار موجود در آنها ضعیف‌تر از اختیار انسان است[۶۱].[۶۲]

منابع

پانویس

  1. العین، ج ۶، ص۱۱۶، «جبر».
  2. العین، ج ۶، ص۱۱۶، «جبر».
  3. تاج العروس، ج ۶، ص۱۵۸، «جبر».
  4. التحقیق، ج ۲، ص۴۵ - ۴۶، «جبر».
  5. مفردات، ص۱۸۳، «جبر».
  6. رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹، ص۴۷۶ - ۴۹۶.
  7. فرهنگ معارف اسلامی، ج ۱، ص۱۰۵.
  8. رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص۴۷۶ - ۴۹۶.
  9. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۲۴.
  10. ر.ک: فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ص۹۰-۷۹؛ بستانی، بطرس، محیط المحیط، ص۹۰.
  11. بیابانی، محمد، مقاله «جبر و اختیار و عدل الهی»، دانشنامه امام علی ج۲، ص۳۰۹.
  12. تصحیح الاعتقاد، مفید، ص‌۴۶، سلسلة مؤلّفات الشّیخ المفید، ج‌۵.
  13. فرهنگ قرآن، ج۹.
  14. وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص۳۸۵.
  15. مصطلحات فلسفی، ص۶۳.
  16. شرح مصطلحات کلامی، ص۱۱.
  17. معارف قرآن، ص۳۷۶.
  18. فرهنگ معارف اسلامی، ج ۱، ص۱۰۵ - ۱۰۶؛ شرح مصطلاحات کلامی، ص۱۱.
  19. مصطلحات فلسفی، ص۶۹ - ۷۳.
  20. رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹، ص۴۷۶ ـ ۴۹۶؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص۳۰۵.
  21. پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند؛ سوره انفال، آیه ۱۷.
  22. با آن هرکس را بخواهی گمراه می‌داری و هرکس را بخواهی راهنمایی می‌فرمایی؛ سوره اعراف، آیه ۱۵۵.
  23. و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند؛ سوره کهف، آیه ۲۹.
  24. رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص۴۷۶ - ۴۹۶.
  25. کیهان اندیشه، ش ۶۵، ص۱۵۷، «رساله جبر و اختیار».
  26. صحیح مسلم، ج ۴، ص۲۰۴۶.
  27. سنن ابن ماجه، ج ۱، ص۳۲ - ۳۳.
  28. انسان و سرنوشت، ص۳۱.
  29. درآمدی بر علم کلام، ص۱۲۶.
  30. دانش نامه جهان اسلام، ج ۹، ص۵۶۷.
  31. الملل والنحل، ج ۱، ص۴۷.
  32. مرهم العلل، ص۱۵۳.
  33. رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹، ص۴۷۶ - ۴۹۶.
  34. باب حادی عشر، ص۱۵۱.
  35. نمونه، ج ۲۶، ص۶۴.
  36. اما آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند برای آنچه انجام می‌دادند به پذیرایی، آنان را بوستانسراهاست؛ سوره سجده، آیه ۱۹.
  37. الکافی، ج ۱؛ ص۱۵۹.
  38. و اگر ما پیش از آن با عذابی آنان را نابود می‌کردیم می‌گفتند: پروردگارا! چرا فرستاده‌ای برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیش از آنکه زبون و خوار گردیم پیروی کنیم؛ سوره طه، آیه ۱۳۴.
  39. المیزان، ج ۷، ص۲۲.
  40. رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹، ص۴۷۶ - ۴۹۶.
  41. بحارالانوار، ج ۵، ص۲ - ۶۷.
  42. توضیح المراد، ص۵۵۸.
  43. آموزش عقائد، مصباح، ص۱۳۴.
  44. توضیح المراد، ص۵۵۷؛ اسفار، ج ۶، ص۳۷۴.
  45. معارف قرآن، ص۱۹۸.
  46. مجموعه رسائل فلسفی، ص۲۷۴ - ۲۷۶.
  47. توضیح المراد، ص۵۵۶.
  48. کیهان اندیشه، ش ۶۵، ص۱۵۹؛ رساله «جبر و اختیار»، ص۱۵۹.
  49. رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹، ص۴۷۶ - ۴۹۶.
  50. مجمع البیان، ج ۹، ص۳۶۲.
  51. هیچ گزندی در زمین و به جان‌هایتان نمی‌رسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است؛ سوره حدید، آیه ۲۲.
  52. التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص۴۶۷.
  53. انسان و سرنوشت، ص۳۲ ـ ۳۸.
  54. رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹، ص۴۷۶ - ۴۹۶.
  55. چه بر سر شما آمده است که درباره منافقان، دو گروه شده‌اید در حالی که خداوند آنان را برای آنچه که انجام داده‌اند واژگون کرده است؛ آیا می‌خواهید کسی را که خداوند گمراه وا نهاده است راهنمایی کنید؟ و هر کس را که خداوند گمراه وانهد هرگز راهی برای او نمی‌یابی؛ سوره نساء، آیه ۸۸.
  56. خداوند هر که را بخواهد بیراه می‌دارد و هر که را بخواهد به راه می‌آورد؛ سوره ابراهیم، آیه ۴.
  57. جامع البیان، ج ۶، ص۲۶۶.
  58. رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹، ص۴۷۶ - ۴۹۶.
  59. و اگر می‌خواستیم رهنمود هر کس را به او (به اجبار) ارزانی می‌داشتیم اما همه را مختار آفریدیم که راه خیر یا شرّ را برگزینند و این گفته من حقّ یافته است که دوزخ را از پریان و آدمیان همگی پر خواهم کرد؛ سوره سجده، آیه ۱۳.
  60. خداوند فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت:من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریده‌ای؛ سوره اعراف، آیه ۱۲.
  61. المیزان، ج ۷، ص۸۱.
  62. رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹، ص۴۷۶ - ۴۹۶.