مقاومت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[مقاومت در لغت]] - [[مقاومت در قرآن]] - [[مقاومت در سیره معصوم]] - [[مقاومت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[مقاومت لغت]] | [[مقاومت قرآن]] | [[مقاومت حدیث]] | [[مقاومت نهج البلاغه]] | [[مقاومت معارف دعا و زیارات]] | [[مقاومت کلام اسلامی]] | [[مقاومت اخلاق اسلامی]] | [[مقاومت معارف مهدویت]]| [[مقاومت فقه سیاسی]] | [[مقاومت در معارف انقلاب اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[مقاومت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''مقاومت''' به‌معنای [[عدل]] و [[اعتدال]] و [[ثبات]]، عبارت است از [[اعتقاد]] و اقدامی پایدار، ثابت و مستمر در چارچوب مبانی [[اسلام]]، جهت تحقق اهداف و مقاصد عالی [[الهی]] و [[انسانی]]. مقاومت از دیدگاه [[قرآن]]، کوششی برای بازگرداندن چیزی به حالت طبیعی خود است. مقاومت دو رکن اساسی دارد: ایمان راسخ و عمیق و استفاده از تمام توان مادی. برخی از ویژگی‌های مقاومت عبارت است از [[فطری]] بودن؛ فراگیری و همه جانبه بودن؛ هدفدار و [[منظم]] بودن و دائمی بودن آن. هدف اصلی مقاومت، ایجاد [[تعادل]] و توازن در انسان و [[جامعه انسانی]] است. هر چند مقاومت صرفا در برابر دشمن خارجی نیست بلکه به مقابله با هواهای نفسانی و ناهنجاری‌های اجتماعی نیز مقاومت گفته می‌شود.


== مقدمه ==
«مقاومت» و [[ایستادگی]] در برابر [[حاکمان جائر]]، یکی از اقدامات معمول در سیره سیاسی پیشوایان معصوم به شمار می‌آید. آنان با این روش افزون بر عمل به [[تکلیف]] [[سیاسی]] ـ [[الهی]] خویش، شیوه‌های گوناگون [[مبارزه]] را به توده‌ها نشان داده و در زمینه سیاسی به آنان [[آگاهی]] می‌دادند. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به مدت ۱۳ سال در [[مکه]] با مقاومت و ایستادگی در برابر مشرکان قریش زمینه تأسیس [[حکومت]] در [[مدینه]] را فراهم ساخت و بعد از ایشان نیز هر یک از [[امامان معصوم]] {{عم}} به شیوه‌ای متناسب با [[زمان]] خویش، در برابر جائران وقت ایستادگی کردند و سرانجام در این راه هر کدام به نحوی به [[شهادت]] رسیدند<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۹۷.</ref>.


==مفهوم مقاومت==
== معناشناسی ==
===معنای لغوی مقاومت===
برای واژه «مقاومت» معانی متعددی ذکر شده است. از جمله: [[عدل]] و [[اعتدال]]<ref>زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس، تحقیق و تصحیح: علی شیری، ج۱۷، ص۵۹۲؛ طریحی‌، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین‌، ج۳، ص۵۶۶.</ref>، [[ثبات]]<ref>ابن‌اثیر جزری‌، مبارک بن محمد‌، النهایة، ج۴، ص۱۲۵.</ref> قرار داشتن در راه راست بی‌هیچ [[انحراف]] و کژی به سمت‌وسویی<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۶۹۲.</ref> و ضد اعوجاج<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، تحقیق: ابراهیم سامرائی، ج۵، ص۵۴۰.</ref>،که معنای [[عدل]] و [[اعتدال]] [[شهرت]] بیشتری دارد<ref>فیروزآبادی، مجد الدین، قاموس المحیط، ص۱۱۵۲؛ جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۵، ص۲۰۱۷.</ref>. برخی گفته‌اند: «استقامت‌» همان «اقامه» است که «س» و «ت» معنای آن را تأکید می‌کند<ref>رضوی، سیدعباس؛ قدمی، غلامرضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، مدخل «استقامت».</ref>. برخی برای «مقاومت» و «استقامت» ریشه مشترکی قائل شده و آن را از مشتقات «قام» و «قیام» می‌دانند<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۱، ص۴۷؛ میرقادری‌، سید فضل‌الله؛ کیانی، حسین، «بن‌مایه ادب مقاومت در قرآن»، فصلنامه ادبیات هنر دینی، سال ۱۳۹۱، ش۱، ص۷۴؛ دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۱۴، ص۲۱۳۰۲.</ref>.
*واژه "مقاومت" به‌صراحت در [[قرآن]] نیامده است‌. کاربرد مقاومت در [[فرهنگ اسلامی]] و بررسی لغوی و [[تفسیری]] بیانگر آن است که "مقاومت" واژه‌ای بومی‌سازی شده است که ریشه [[قرآنی]] دارد. [[اثبات]] آن با طرح نکات زیر قابل دسترسی است‌.
===رابطه معنایی مقاومت و استقامت===
#بومی‌سازی لغات، نوعی [[تولید علم]] "مفهوم‌سازی‌" است. وام‌گیری لغات و بومی‌سازی در زبان‌شناسی، امری رایج بوده و هست‌، مثلاً کلمه "تمدن" که [[عربی]] است در [[زبان فارسی]] در جایی به‌کار می‌رود که [[عرب]] بدان "الحضارة" می‌گوید<ref>مهریزی، رضا، «واژه‌گزینی و رویکرد بومی تولید علم»، پگاه حوزه، سال۱۳۸۹، ش۲۹۸، ص۲۸‌.</ref>. مفهوم مقاومت در [[سیر]] [[تحول]] و به‌کارگیری لغات چنیین وضعیتی پیدا کرده است.
{{همچنین|استقامت}}
#در [[علم]] صرف [[عربی]] باب "مفاعله" و "تفاعل" برای [[مشارکت]] کاربرد دارند، که "مفاعله‌" [[مشارکت]] یک طرفه و "تفاعل" [[مشارکت]] دو طرفه را می‌رساند و نکته قابل‌توجه این است که "قام‌" فقط در باب "مفاعله" کاربرد دارد و ناظر به زمان و مکانی است که از آن یک مقاومت و [[تسلط]] یک طرفه به‌دست آید<ref>میرقادری‌، سید فضل‌الله؛ کیانی، حسین، «بن‌مایه ادب مقاومت در قرآن»، فصلنامه ادبیات هنر دینی، سال ۱۳۹۱، ش۱، ص۷۵‌.</ref>. یعنی "مقاومت" مفهومی دارد که فقط برای [[جبهه حق]] قابلیت کاربرد دارد. ازاین‌رو براساس مفهوم [[قرآنی]] کاربرد واژه "مقاومت" برای [[جبهه]] [[باطل]] صحیح به‌نظر نمی‌رسد.
بررسی مفهوم لغوی «مقاومت‌» و «استقامت» نشان می‌دهد [[ارتباط]] تنگاتنگ و معناداری میان این دو واژه وجود دارد و [[جانشینی]] هر یک از آن دو خللی در معنا و مفهوم آن ایجاد نمی‌کند. «مقاومت» و «استقامت» هر دو یک [[حقیقت]] را دنبال می‌کنند و آن [[ایستادگی]] و باقی‌ماندن بر مسئله‌ای تا [[حق]] آن کامل اداء و تمام آثار آن ظاهر شود<ref>[[اصغر زاهدی‌تیر|زاهدی‌تیر، اصغر]]، [[محمد هادی امین ناجی|امین ناجی، محمد هادی]]، [[بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن (مقاله)|بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن]]، [[مطالعات تفسیری (نشریه)|فصلنامه تفسیری]]، ص۲۲۲؛ [[سید فضل‌الله میرقادری|میرقادری، سید فضل‌الله]]، [[حسین کیانی|کیانی، حسین]]، [[بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن (مقاله)|بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن]].</ref>.
*واژه‌پژوهان و لغت‌شناسان آورده‌اند‌: [[استقامت]] از ریشه "ق‌و‌م‌" است. برای آن معانی متعدد و مختلفی ذکر کرده‌اند. ازجمله: [[عدل]] و [[اعتدال]]<ref>زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس، تحقیق و تصحیح: علی شیری، ج۱۷، ص۵۹۲؛ طریحی‌، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین‌، ج۳، ص۵۶۶.</ref>، [[ثبات]]<ref>ابن‌اثیر جزری‌، مبارک بن محمد‌، النهایة، ج۴، ص۱۲۵.</ref> قرار داشتن در [[راه]] راست بی‌هیچ [[انحراف]] و کژی به سمت‌وسویی<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۶۹۲.</ref> و ضد اعوجاج<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، تحقیق: ابراهیم سامرائی، ج۵، ص۵۴۰.</ref>، که معنای [[عدل]] و [[اعتدال]] [[شهرت]] بیشتری دارد<ref>فیروزآبادی، مجد الدین، قاموس المحیط، ص۱۱۵۲؛ جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۵، ص۲۰۱۷.</ref>. برخی گفته‌اند: "استقامت‌" همان "اقامه" است که "س" و "ت" معنای آن را تأکید می‌کند<ref>رضوی، سیدعباس؛ قدمی، غلامرضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، مدخل «استقامت».</ref>. برخی برای "مقاومت" و "استقامت" ریشه مشترکی قائل شده و آن را از مشتقات "قام" و "قیام" می‌دانند<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۱، ص۴۷؛ میرقادری‌، سید فضل‌الله؛ کیانی، حسین، «بن‌مایه ادب مقاومت در قرآن»، فصلنامه ادبیات هنر دینی، سال ۱۳۹۱، ش۱، ص۷۴؛ دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۱۴، ص۲۱۳۰۲.</ref>.
*همان‌گونه که واژه‌پژوهان برای "مقاومت" چندین معنا برشمرده‌اند‌، [[مفسران]] نیز معانی: [[اعتدال]] و [[دوری از افراط و تفریط]]<ref>ابن‌عاشور، محمد طاهر، التحریر و التنویر، ج۶، ص۲۳۷.</ref>، [[ثبات]] و دوام و [[طلب]] [[قیام]] و [[پیروی]] از [[راه خدا]]<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۳۰۴؛ ج۹، ص۳۸؛ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۰، ص۱۱۶؛ ج۱۱، ص۴۷.</ref> و [[استقامت]] در [[اوامر و نواهی]] [[الهی]]؛ اعم از [[عقاید]] و [[اعمال]]<ref>فیض کاشانی، محمدمحسن، الاصفی فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۵۷.</ref> [[دعوت]] و [[استقامت]] بر [[توحید]]<ref>ابن‌عطیه اندلسی، عبدالحق، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۵، ص۳۰.</ref> [[ثبات قدم]] در جمیع [[دستورات]] [[دینی]] از [[عقاید حقه]] و [[اخلاق فاضله]] و [[اعمال صالحه]]<ref>طیب، سید عبدالحسین، تفسیر أطیب البیان، ج۷، ص۱۳۳.</ref> را بازگو کرده‌اند‌، که اغلب ناظر به [[استقامت]] در مبانی هستند. همان‌طور که از بررسی لغوی و [[تفسیری]] برمی‌آید مفهوم "مقاومت" در [[حقیقت]] ترجمان واژه "استقامت" و واجد بار معنایی و مفهوم جامع [[قرآنی]] آن است، با این تفاوت که برخی برای مقاومت معنای تقابلی، ضدیت و مخالفت‌کردن را نیز ذکر کرده‌اند<ref>بستانی، فواد افرام، فرهنگ ابجدی عربی به فارسی، ترجمه رضا مهیار، ص۶۸۰؛ دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۱۴، ص۲۱۳۰۲.</ref>. اما باید توجه داشت معنای تقابلی، ضدیت و [[جنگ]]، در برابر تجاوز‌، [[تعدی]] و [[فتنه‌انگیزی]] کاربرد دارند که روش مقاومت می‌باشد. روش مقاومت در [[حقیقت]] عنصری از [[نظام]] مقاومت برای [[اصلاح]] [[انحراف]] و [[فساد]] در چهارچوب مبانی و اهداف است که منعطف به زمان، مکان و [[مصلحت]] است و امکان [[آزمون]] و [[خطا]] در آن نیز وجود دارد، اما مبانی مانند اصل [[توحید]]، [[عدالت]] و [[فطرت]] [[خطاپذیر]] نیست‌. امری ثابت ولایتغییر است که با [[تکوین]] هماهنگی دارد.
*بررسی مفهوم لغوی "مقاومت‌" و "استقامت" نشان می‌دهد [[ارتباط]] تنگاتنگ و معناداری میان این دو واژه وجود دارد و [[جانشینی]] هر یک از آن دو خللی در معنا و مفهوم آن ایجاد نمی‌کند. "مقاومت" و "استقامت" هر دو یک [[حقیقت]] را دنبال می‌کنند و آن [[ایستادگی]] و باقی‌ماندن بر مسئله‌ای تا [[حق]] آن کامل اداء و تمام آثار آن ظاهر شود<ref>[[اصغر زاهدی‌تیر|زاهدی‌تیر، اصغر]]، [[محمد هادی امین ناجی|امین ناجی، محمد هادی]]، [[بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن (مقاله)|بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن]]، [[مطالعات تفسیری (نشریه)|فصلنامه تفسیری]]، ص222</ref>.


===معنای اصطلاحی مقاومت===
در معنای اصطلاحی «مقاومت» می‌توان گفت: «مقاومت» [[اعتقاد]] و اقدامی پایدار، ثابت و مستمر در چارچوب مبانی [[اسلام]]، جهت تحقق اهداف و مقاصد عالی [[الهی]] و [[انسانی]] است، بدون اینکه [[افراط]] و [[تفریط]] یا [[انحراف]] و [[خروج]] از مبانی و اهداف صورت پذیرد. این تعریف همه [[معارف الهی]] اعم از [[اعتقاد]]، [[اخلاق]] و [[رفتار]]، [[اوامر و نواهی]] [[الهی]]، ایجاد مقتضی و [[ایستادگی]] در برابر [[انحرافات]] و از میان بردن موانع را شامل می‌شود.
*در معنای اصطلاحی "مقاومت" می‌توان گفت: "مقاومت" [[اعتقاد]] و اقدامی پایدار، [[ثابت]] و مستمر در چارچوب مبانی [[اسلام]]، جهت تحقق اهداف و مقاصد عالی [[الهی]] و [[انسانی]] است، بدون اینکه [[افراط و تفریط]] یا [[انحراف]] و [[خروج]] از مبانی و اهداف صورت پذیرد. این تعریف همه [[معارف الهی]] اعم از [[اعتقاد]]، [[اخلاق]] و [[رفتار]]، [[اوامر و نواهی]] [[الهی]]، ایجاد مقتضی و [[ایستادگی]] در برابر [[انحرافات]] و از میان بردن موانع را شامل می‌شود.


==مبانی مقاومت==
== نگاه قرآنی ==
*هر موضوعی با پیش‌فرض‌هایی روبرو است که مبنای [[تعیین]] اهداف، اصول، [[استراتژی]] و روش‌های آن موضوع قرار می‌گیرد. مقاومت به‌عنوان یک موضوع کلیدی در [[قرآن]] نیز دارای مبانی و اصول ثابتی است که تحقق مقاومت و هرگونه [[اقدام]] در وضع [[قوانین]] و [[انتخاب]] روش باید بر اساس آن صورت پذیرد، مهم‌ترین مبانی مقاومت عبارت‌اند از:
{{اصلی|مقاومت در قرآن}}
#'''توحیدگرایی''': اساس مقاومت در [[قرآن]] بر [[توحید]] بنا شده است. [[امر]] به مقاومت و [[ایستادگی]] در [[قرآن]] از جمله [[آیه]] {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند)» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref> به دو موضوع بنیادین برمی‌گردد که یکی شناختن [[خدا]] و دیگری [[برقراری عدالت]] و [[قسط]] در [[جامعه بشری]] است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۷۳.</ref>. که [[جامعه]] متکثر را به‌سوی "توحید" سوق می‌دهد. [[امام خمینی]] می‌گوید: "ما از این اصل [[اعتقادی]] ([[توحید]])، اصل [[آزادی]] [[بشر]] را می‌آموزیم..."<ref>خمینی، سید روح‌الله، صحیفه امام، ج۵، ص۳۸۸.</ref>. [[آیت‌الله]] [[خامنه‌ای]] مفهوم [[توحید]] [[اجتماعی]] را که مقاومت بر اساس آن شکل می‌گیرد، به‌معنای [[پایبندی]] به [[وحدت]] و [[یکپارچگی]] [[جهان]] و [[خویشاوندی]] تمام اجزا و عناصر آن، [[برابری]] [[انسان‌ها]] در [[آفرینش]] و مایه‌های [[انسانی]] و در امکان تعالی و [[تکامل]] و [[آزادگی]] همه [[انسان‌ها]] از قید [[اسارت]] و [[عبودیت]] غیر [[خدا]] می‌داند<ref>خامنه‌ای، سیدعلی، طرح کلی اندیشه اسلامی، ص۵۲-۵۳؛ خامنه‌ای، سیدعلی، روح توحید، ص۵-۱۲.</ref>. در [[اسلام]] "خط مشی و برنامه" با "حقیقت" یکسانند. [[قرآن]] با پیوند بین [[الوهیت]] و [[عبودیت]]، مسئله [[عقیده]] را در چهارچوب بنیادین "توحید" و "عدالت" [[تفسیر]] کرد و با ارائه [[جهان‌بینی]] و [[ایدئولوژی]] جامعی، تمامی امور را در شبکه هستی به [[خداوند]] واگذار کرد. [[اسلام]] با [[دعوت]] به [[اقرار]] و [[ایمان]] به {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} با معنای [[حقیقی]] آن در تمامی امور، [[حاکمیت]] را به [[خدا]] بازگرداند و تجاوزگرانی که با قائل شدن این [[حق]] برای خویشتن در [[دنیا]] به [[سلطنت]] [[خداوند]] [[تجاوز]] می‌نمایند را طرد کرد<ref>سید قطب، نشانه‌های راه، ترجمه: محمود محمودی، ص۴۱-۵۳.</ref>. براین اساس مقاومت بر [[توحید]] بنا می‌شود و امر به مقاومت، [[امر]] به اقامه [[توحید]] و لوازم آن است؛ اعم از [[تشکیل حکومت]] و [[تعیین]] [[استراتژی]] جهت تحقق [[حاکمیت خدا]] و ایفای [[حقوق انسانی]] بر اساس مبانی است و بر مبنای آن [[مبارزه]] با [[شرک]]، [[بی‌عدالتی]]، [[دفع تجاوز]]، [[ستمگری]] و [[ظلم]] و [[دفاع از مظلوم]] شکل می‌گیرد.
[[قرآن]]، کتابی آسمانی و [[کتاب]] مقاومت در معنای عام آن است. کتابی که به [[هدف]] ایجاد توازن و [[تعادل]] و برپایی [[عدالت]] و ایجاد [[امنیت]] در [[جامعه بشری]] نازل شده است تا هیچ فتنه‌ای در عالم نباشد و [[تمام دین]] برای [[خدا]] باشد<ref>سوره انفال، آیه ۳۹.</ref>. مقاومت از دیدگاه [[قرآن]]، کوششی برای بازگرداندن چیزی به حالت طبیعی خود است. مقاومت از دیدگاه [[قرآن]]، مفهومی متداول و برگرفته از یک معنای [[ایمانی]] و [[شرعی]] و معروف، به نام "جهاد" است که می‌توان معنای [[حقیقی]] آن را در سخن [[خدای متعال]] خطاب به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} یافت<ref>سوره فرقان، آیه ۵۲.</ref>. مقاومت شامل مقاومت در برابر [[امیال نفسانی]]، طغیان‌گری‌ها، [[خرافه‌ها]]، تجاوزها، و اشغال‌گری‌ها می‌شود. شاید برخی بر این [[باور]] باشند که مقاومت تنها در میدان [[جنگ]] رخ می‌نماید اما این جزئی از مفهوم مقاومت و معنای آن وسیع‌تر و به جهاد نزدیک‌تر است. جهاد نیز چون مقاومت هر نوع کوششی را که در پی به [[اعتدال]] و توازن رساندن [[انسان]] و برپایی [[عدالت]] در روی [[زمین]] است، شامل می‌شود. بنابراین جهاد، چند گونه است: جهاد نفس، جهاد شهوات، جهاد [[باطل]]، جهاد [[طغیان‌گر]]، جهاد در برابر [[دشمنان]] که همان جنگ و یکی از انواع جهاد است.
#'''[[عدالت]]''': یکی از مهم‌ترین مبانی مقاومت بعد از [[توحید]] "عدالت" است. برخی [[اعتقاد]] و [[باور]] به "خدا" در [[اندیشه]] را [[توحید نظری]] و فردی، و "عدالت اجتماعی" را [[تجلی]] [[خدا]] در [[زندگی]] و [[توحید]] [[اجتماعی]] می‌دانند<ref>مطهری‌، مرتضی‌، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۷۴.</ref>. ابن‌عاشور با [[فطری]] دانستن [[عدالت]] می‌نویسد: "خداوند از ایجاد تا [[ختم رسالت]] [[پیامبران]]، [[هدف]] واحدی را دنبال می‌کرد و آن [[حفظ نظام]] این عالم و تأمین [[مصالح]] و احوال [[اهل]] عالم بوده است و آن را تحت آن چه [[عدالت]] و [[استقامت]] نامیده است در [[نفوس]] پیروانش آنها را علاقمند می‌کند و به‌سمت [[عدالت]] و [[استقامت]] می‌کشاند‌"<ref>ابن‌عاشور، محمد طاهر، اصول النظام الاجتماعی فی الاسلام‌، ص۸.</ref>. [[مطهری]] "عدالت" را معیار [[اسلام]] و [[منشأ دین]] و [[قانون]] می‌داند؛ بدین‌معنا که [[عدالت]] به‌مثابه اصلی است که [[دین]] و [[قانون]] براساس آن ایجاد می‌گردد و می‌نویسد: "عدل [[قرآن]]، همدوش [[توحید]]، رکن معاد‌، [[هدف]] [[تشریع]] [[نبوّت]]، [[فلسفه]] [[زعامت]] و [[امامت]]، معیار کمال فرد‌، و مقیاس [[سلامت]] [[اجتماع]] است"<ref>مطهری‌، مرتضی‌، مجموعه آثار، ج۱، ص۶۱.</ref>. جوادی‌آملی می‌نویسد: "نادیده‌انگاشتن [[قسط و عدل]]، [[مخالفت]] با [[نظام]] طبیعی و اهتمام به آن، هماهنگی با [[نظام هستی]] است"<ref>جوادی‌آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۱۷، ص۱۹۲-۱۹۳.</ref>. [[عدالت]] مفهومی مشترک در میان مکتب‌های [[الهی]] و بشری است. ازاین‌رو اگر نظریه [[عدالت]] در درون پارادایم خودش؛ یعنی با [[جهان‌بینی دینی]] تعریف نشود‌، همه چیز به‌هم می‌ریزد<ref>سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص۳۴۹.</ref>. [[قرآن]] همگان را به [[عدالت]] و [[احسان]] [[امر]] می‌کند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن فرمان می‌دهد» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>. [[پیامبر]] نیز [[رسالت]] خود را اقامه [[عدالت]] در [[جامعه]] برمی‌شمارد: {{متن قرآن|وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ}}<ref>«و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم» سوره شوری، آیه ۱۵.</ref>. [[آیات]] متعدد بیانگر آن است بین توحید‌، [[عدل]] و [[احسان]] رابطه [[تکوینی]] وجود دارد و این رابطه معنایی به‌خاطر [[جامعیت]] مفهوم "عدالت" است‌<ref>طیب، سید عبدالحسین، تفسیر أطیب البیان، ج۱۱، ص۴۶۹.</ref>. و از سوی دیگر تنظیم‌کننده [[روابط]] و تأمین‌کننده نیازمندی‌های بشری نیز هست. با این بیان "مقاومت" از منظر [[قرآن]]، همچون امور [[تکوینی]]، بر اساس [[عدالت]] یا [[تابعی]] از [[عدالت]] است‌، ازاین‌رو همه فعالیت‌های [[اجتماعی]] و هرگونه [[اقدام]] و [[برنامه‌ریزی]] و وضع [[قوانین]] در حوزه‌های مختلف نیز باید برآمده از [[عدالت]] و تأمین‌کننده نیاز‌ها و ایفای [[حقوق]] طبیعی [[انسان‌ها]] و [[جوامع انسانی]] باشد، در غیر این صورت [[خروج]] از مقاومت تلقی می‌شود.
#'''[[فطرت]]''': در [[قرآن کریم]] و [[روایات]] بر وجود [[فطرت]] مشترک میان [[آدمیان]] تأکید شده است که از [[حقیقت]] خود مبدل نخواهد شد: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>. مطابق فرمایش [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هر [[انسانی]] بر [[فطرت توحیدی]] [[آفریده]] شده است: {{متن حدیث|كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۳.</ref> از [[فطرت بشر]]، هم اصول مشترک [[الهی]] بر می‌آید و هم اصول مشترک [[انسانی]]<ref>جوادی‌آملی، عبدالله، روابط بین الملل در اسلام، ص۲۳.</ref>. [[ایمان به خدا]] و [[نفی]] [[شرک]] و [[طاغوت]] و [[وحدت]] [[هدف]]، نشانه‌های [[فطرت انسانی]] است و هرگونه [[شرک]] و ستم‌گری و هرگونه [[اختلاف]] و تفرقه‌، [[انحراف]] از [[فطرت]] قلمداد می‌شود‌<ref>صدر، سید محمدباقر، اسلام راهبر زندگی، ص۱۷۲‌.</ref>. [[انسان]] به [[حکم]] [[فطرت]]، عدول از [[حق]]، [[عدالت]] و [[انسانیت]] را، فارغ از [[اعتقاد]] به [[باورهای دینی]] نمی‌پسندد. [[تاریخ]] [[گواهی]] می‌دهد در [[جوامع بشری]] تلاش برای اقامه [[عدالت]] و دست‌یابی به [[حقوق انسانی]] از سوی آگاهان [[جامعه]] همواره وجود داشته و با [[ظلم]]، [[تجاوز]]، [[ستمگری]] و [[سلطه]] به مقابله و [[مبارزه]] برخاسته‌اند و برهمین‌اساس است که [[مطهری]] انسان‌هایی را که بر اساس [[فطرت]]، [[اهل]] [[احسان]]، [[جود]] و [[عدالت]] باشند‌، را به [[خداپرستی]] [[فطری]] تعبیر نموده است و نزد [[خدا]] ماْجور می‌داند حتی اگر [[مشرک]] باشند‌<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۷۷.</ref>. همه [[تمایلات]] و [[سنن]] [[فطری]] [[بشر]] را می‌توان به‌طور خلاصه [[استقامت]] در [[دعوت]] به [[عدل]] و بازداشتن از [[ظلم]] و [[انحراف از حق]] بیان داشت که هرانسانی به [[فطرت]] [[سلیم]] خود آن را [[عدالت]] می‌داند‌<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۷، ص۷۳.</ref>. براساس رویکرد [[جهان شمولی اسلام]]، در [[قرآن]] [[امر]] به "مقاومت" با [[تبیین]] [[عدالت]]، [[آزادی]]، [[حقوق]] طبیعی و [[کرامت]] [[انسان در قرآن]] مبتنی بر [[فطرت]] مشترک [[انسانی]] بنا نهاده شده است و برهمین‌اساس [[تشریع احکام]] و وضع [[قوانین]] و دستورالعمل‌های فردی و [[اجتماعی]] بر مبنای [[فطرت]] [[الهی]] در [[قرآن]] مورد تاکید قرار گرفته است.
#'''[[آخرت‌گرایی]]''': یکی دیگر از مبانی مقاومت در [[قرآن]]، [[حقیقت]] [[معاد]] است که از [[اعتقاد به توحید]] ریشه می‌گیرد‌. [[انسان]] [[معتقد]] به [[معاد]]، در همه عرصه‌ها با [[جهاد]] و [[مبارزه]] و بذل [[مال]] و [[جان]] تا مرز [[شهادت]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}} «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.</ref>، خود را در مسیر [[اطاعت]] و برخورداری از [[نصرت]] و [[فلاح]] و [[رستگاری]] [[حقیقی]] می‌بیند و به احدی الحسنیین می‌اندیشد<ref>{{متن قرآن|قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ}} «بگو آیا برای ما جز یکی از دو نکویی را انتظار دارید؟ و ما برای شما انتظار داریم که خداوند شما را از سوی خویش یا به دست ما به عذابی دچار فرماید پس چشم به راه باشید که ما نیز با شما چشم به راهیم» سوره توبه، آیه ۵۲.</ref>. یکی از عمده‌ترین تفاوت حامیان [[اندیشه‌ها]] و مکتب‌های مادی و غیرمادی، [[باور]] یا عدم [[باور]] آنان به [[معاد]] و به [[جهان آخرت]] است.[[اعتقاد]] به [[معاد]]، [[بینش]] [[انسان]] را از تنگنای [[دنیا]] به فراخنای [[جهان]] باقی پیوند می‌دهد، و [[همّت]] او را بلندمرتبه‌تر از آن می‌گرداند که بخواهد به تعلّقات [[دنیوی]] و [[مادّی]] و تضییع [[حقوق]] دیگران [[خشنود]] گردد و بدان [[رضایت]] دهد. [[حضرت علی]]{{ع}} [[هدف]] نهایی از [[خلقت]] را [[قیامت]] می‌داند. {{متن حدیث|فَإِنَّ الْغَايَةَ، الْقِيَامَةُ}}<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹۰.</ref>. این اصل در حوزه [[اندیشه]] و نظر و عملکرد منشأ اثر است، یکی از آثار [[اعتقاد]] به [[معاد]]، توجه به عواقب [[اعمال]] است که موجب می‌شود [[انسان]] به [[عدالت]] [[رفتار]] کند و [[آزادی]] منطبق بر [[فرمان الهی]] را در نظر بگیرد و در محدوده [[حکم خداوند]] عمل کند و بی‌مبالاتی و [[بی‌بندوباری]] که در [[آخرت]] موجب [[عذاب]] می‌شود، نداشته باشد‌<ref>سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص۱۸۲.</ref>. جوادی‌آملی می‌نویسد: "فراموشی [[معاد]] موجب تبه‌کاری و [[ستمگری]] فردی و [[اجتماعی]] است"‌<ref>جوادی‌آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج۴ (معاد در قرآن)، ص۲۲.</ref>. [[اعتقاد]] به معاد‌، موجب [[اطاعت‌پذیری]] از [[خدا]] و [[عامل مقاومت]] و [[پایداری]] در برابر [[ولایت کافران]]<ref>{{متن قرآن|فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ}} «و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری می‌آزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که می‌دانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۲۴۹.</ref> و موجب [[استقامت]] و [[نصرت الهی]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ}} «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود می‌آیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد!» سوره فصلت، آیه ۳۰.</ref>، آخرت‌اندیشی و [[وارستگی]] [[مجاهدان]]<ref>{{متن قرآن|فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ}} «آری، کسانی باید در راه خدا نبرد کنند که زندگی این جهان را به جهان واپسین می‌فروشند» سوره نساء، آیه ۷۴.</ref> و سالم‌سازی [[اقتصاد]]<ref>{{متن قرآن|وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ * الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ * وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ * أَلَا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ * لِيَوْمٍ عَظِيمٍ * يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ * كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ}} «وای بر کم‌فروشان! * آنان که چون از مردم پیمانه گیرند تمام پیمایند * و چون پیمانه دهند یا وزن کنند کم نهند * آیا آنان نمی‌دانند که برانگیخته خواهند شد * در روزی بزرگ؟ * روزی که مردم نزد پروردگار جهانیان بپا می‌ایستند * نه چنین است، کارنامه بدکاران در «سجّین» است» سوره مطففین، آیه ۱-۷.</ref> می‌گردد. [[قرآن]] [[حیات]] [[حقیقی]] را [[زندگی]] [[اخروی]] دانسته و در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ}}<ref>«و بی‌گمان زندگی سرای واپسین است که زندگی (راستین) است» سوره عنکبوت، آیه ۶۴.</ref> به آن [[اذعان]] نموده است.


==اهمیت مقاومت==
آیاتی که در [[قرآن کریم]] بر "مقاومت" و "استقامت" دلالت دارند، به چند دسته تقسیم می‌شوند، که هر دسته آن ناظر به مسائل مربوط به خود می‌باشند.
==مقاومت در قرآن==
# آیاتی که در آنها [[فرمان]] و امر به مقاومت آمده است، مانند: {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref>.
*آیاتی که در [[قرآن کریم]] بر "مقاومت" و "استقامت" دلالت دارند، به چند دسته تقسیم می‌شوند، که هر دسته آن ناظر به مسائل مربوط به خود می‌باشند.
# آیاتی که در آنها از آثار مقاومت [[سخن]] گفته است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره احقاف، آیه ۱۳.</ref> و ...<ref>[[اصغر زاهدی‌تیر|زاهدی‌تیر، اصغر]]، [[محمد هادی امین ناجی|امین ناجی، محمد هادی]]، [[بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن (مقاله)|بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن]]، [[مطالعات تفسیری (نشریه)|فصلنامه تفسیری]]، ص۲۲۵.</ref>.
#آیاتی که در آنها [[فرمان]] و امر به مقاومت آمده است، مانند: {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref> و {{متن قرآن|فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ}}<ref>«پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن» سوره شوری، آیه ۱۵.</ref>، {{متن قرآن|فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.</ref> و {{متن قرآن|أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ}}<ref>«خدای شما خدایی یگانه است پس به او رو آورید» سوره فصلت، آیه ۶.</ref>.
# آیاتی که در آنها از آثار مقاومت [[سخن]] گفته است: در [[آیات]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره احقاف، آیه ۱۳.</ref> و {{متن قرآن|وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاء غَدَقًا}}<ref>«و اینکه (به من وحی شده است) اگر بر راه (حقّ) پایداری ورزند آنان را از آبی (و رفاهی) فراوان سیراب می‌کنیم» سوره جن، آیه ۱۶.</ref>. مخاطب یک [[آیه]] از چهار آیه‌ای که [[فرمان]] مقاومت و [[استقامت]] داده همه [[انسان‌ها]] هستند و این [[آیه]] با بیان [[وحدانیت]] [[خدای سبحان]]، خواهان مقاومت و [[استقامت]] [[بندگان]] در مسیر حرکت به‌سوی [[خدا]] است: {{متن قرآن|أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ}}<ref>«خدای شما خدایی یگانه است پس به او رو آورید» سوره فصلت، آیه ۶.</ref>. اما سه [[آیه]] دیگر مشخصاً بعضی از [[پیامبران]] را مخاطب قرار داده است. در دو [[آیه]]<ref>{{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}} «پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید که او به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره هود، آیه ۱۱۲؛ {{متن قرآن|فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ}} «پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم» سوره شوری، آیه ۱۵.</ref> از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} خواسته شده است، همان‌گونه که به او [[فرمان]] داده شده، مقاومت و [[استقامت]] ورزد<ref>جمعی از نویسندگان، دائرة‌المعارف قرآن کریم، ج۳، ص۱۵۰.</ref>. در [[تفسیر مجمع البیان]] در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ... وَلَا تَطْغَوْا}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن... و سرکشی نورزید» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref> به دلالت ایجابی و سلبی مقاومت اشاره و آمده است: مقاومت و [[استقامت]]، همان ادای رسالتی است که [[پیامبر]] بدان [[مأمور]] شده بود و منظور از {{متن قرآن|وَلَا تَطْغَوْا}} این است که با کم و زیاد کردن آن؛ از حد مقاومت و [[استقامت]] که همان "اسلام" است، خارج نشوید<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۳۰۴.</ref>. [[آیت‌الله]] [[خامنه‌ای]] می‌گوید: "از نظر [[قرآن]] مقاومت پای فشردن در نظر و عمل برطریق مستقیم و گم نکردن [[هدف]] است"<ref>خامنه‌ای، سیدعلی، خطبه نماز جمعه ۱۴/۳/۱۳۸۹، دسترسی از طریق: http: //farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۹۵۲۴.</ref> و نیز ملاک مقاومت در {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ}} باید اهداف و مبانی باشد نه روش. [[استقامت]] در اهداف لازم است نه روش، در روش‌ها [[آزمون]] و [[خطا]] جاری است<ref>خامنه‌ای، سیدعلی، بصیرت و استقامت (مجموعه سخنرانی)، ص۹۹.</ref>.
===موضوع و [[هدف]] مقاومت در [[قرآن]]===
*برخی [[حقیقت اسلام]] را همان [[عدالت]] و [[توحید]] می‌دانند. [[زمخشری]] در ذیل [[آیات]] {{متن قرآن|شَهِدَ اللَّهُ... قَائِمًا بِالْقِسْطِ... * إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ}}<ref>«خداوند -که به دادگری ایستاده است- گواهی می‌دهد... * بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۸-۱۹.</ref> آورده است: {{عربی|قد آذن أن الإسلام هو العدل و التوحيد، و هو الدين عند اللَّه، و ما عداه فليس عنده في شيء من الدين... أن دين الإسلام هو العدل والتوحيد}}<ref>زمخشری، جارالله محمود بن عمر، الکشاف، ج۱، ص۳۴۵.</ref> یعنی [[خداوند]] اجازه داده است و می‌توان به‌جای [[اسلام]]، [[توحید]] و [[عدالت]] را قرار داد. از این بیان چنین برداشت می‌شود که هرچه به [[توحید]] و [[عدالت]] نزدیک شویم به [[اسلام]] نزدیک شده‌ایم، از‌این‌رو می‌توان گفت: [[امر]] به مقاومت‌، [[امر]] به [[توحید]] و [[عدالت]] است که همان [[اسلام]] می‌باشد. شاید برهمین‌اساس باشد که [[آیت‌الله]] [[خامنه‌ای]] می‌گوید: مقاومت و [[استقامت]] مد نظر قرآن‌، [[ایستادگی]] بر مبانی و [[هدف]] است نه روش، که در [[آیه]] {{متن قرآن|فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ}}<ref>«پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن» سوره شوری، آیه ۱۵.</ref> بر آن تأکید شده است<ref>خامنه‌ای، سیدعلی، بصیرت و استقامت (مجموعه سخنرانی)، ص۹۹.</ref>.
*[[علامه طباطبایی]] [[هدف]] از مقاومت را نمایان کردن استعدادها و ویژگی‌ها و آثار گوناگون به‌حسب [[شخصیت]] ذاتی و [[دستورات]] [[دین]] در زمینه‌های مختلف می‌داند و می‌نویسد: [[استقامت]] به‌معنای [[طلب]] [[قیام]] و استدعای [[ظهور]] همه آثار و [[منافع]] است، معنای [[استقامت]] در هر آیه‌ای با توجه به زمینه‌ای که [[استقامت]] در آن مطرح شده متفاوت است، مانند: [[قیام]] به [[حق]] [[توحید]] در [[عبودیت]] در [[آیه]] {{متن قرآن|أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ}}<ref>«خدای شما خدایی یگانه است پس به او رو آورید» سوره فصلت، آیه ۶.</ref>، و [[ثبات]] بر [[ربوبیت]] [[حق]] در همه [[شئون]] [[زندگی]] و محافظت بر [[توحید]] در همه امور [[باطنی]] و ظاهری در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا}}<ref>«آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند.».. سوره فصلت، آیه ۳۰.</ref> و [[قیام]] به [[وظایف دینی]] در [[آیه]] {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار!» سوره روم، آیه ۳۰.</ref> [[ظهور]] دارد<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۰، ص۴۷-۴۸.</ref>. ظاهر این [[آیات]] به روشنی خواهان مقاومت بر مدار [[اوامر و نواهی]] [[خداوند]] است. در [[تفسیر فی ظلال القرآن]] در ذیل همین [[آیه]] می‌نویسد: مقاومت و استقامت‌، [[امر]] به راهی است که [[انحرافی]] در آن نیست. [[خداوند]] از [[پیامبر]]{{صل}} می‌خواهد [[دین اسلام]] را همان طور که [[خدا]] [[اراده]] و نازل کرد بدون هیچ‌گونه زیادی و [[کاستی]] اقامه کند<ref>سید قطب، ۱۴۱۲ ق، فی ظلال القرآن، ج۴، ص۱۹۳۱‌.</ref><ref>[[اصغر زاهدی‌تیر|زاهدی‌تیر، اصغر]]، [[محمد هادی امین ناجی|امین ناجی، محمد هادی]]، [[بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن (مقاله)|بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن]]، [[مطالعات تفسیری (نشریه)|فصلنامه تفسیری]]، ص225</ref>.


==عرصه های مقاومت==
== موضوع و [[هدف]] مقاومت ==  
* [[مقاومت بر حفظ اصول]]
برخی [[حقیقت اسلام]] را همان [[عدالت]] و [[توحید]] می‌دانند. [[امر]] به مقاومت‌، امر به [[توحید]] و عدالت است که همان [[اسلام]] است. شاید برهمین اساس باشد که یکی از علمای اسلامی می‌گوید: مقاومت و [[استقامت]] مد نظر قرآن‌، [[ایستادگی]] بر مبانی و [[هدف]] است نه روش، که در [[آیه]] ۱۵ سوره شوری بر آن تأکید شده است<ref>خامنه‌ای، سیدعلی، بصیرت و استقامت (مجموعه سخنرانی)، ص۹۹.</ref>.
* [[مقاومت سیاسی]]
* [[مقاومت فرهنگی]]
* [[مقاومت اقتصادی]]
* [[مقاومت نظامی]]
==آثار مقاومت==
==عوامل مقاومت بخش==
==موانع مقاومت==
==زیان های ترک مقاومت (سازش)==
==الگوهای مقاومت==
==نمونه های تاریخی مقاومت و سازش==
==اقدامات دشمن برای شکستن مقاومت==
==مسئولیتهای مقاومان==
==آینده مقاومت==


[[علامه طباطبایی]] [[هدف]] از مقاومت را نمایان کردن استعدادها و ویژگی‌ها و آثار گوناگون به‌حسب [[شخصیت]] ذاتی و [[دستورات]] [[دین]] در زمینه‌های مختلف می‌داند و می‌نویسد: [[استقامت]] به‌معنای [[طلب]] [[قیام]] و استدعای [[ظهور]] همه آثار و [[منافع]] است، معنای [[استقامت]] در هر آیه‌ای با توجه به زمینه‌ای که [[استقامت]] در آن مطرح شده متفاوت است، مانند: [[قیام]] به [[حق]] [[توحید]] در [[عبودیت]]<ref>سوره فصلت، آیه ۶.</ref>، [[ثبات]] بر [[ربوبیت]] [[حق]] در همه [[شئون]] [[زندگی]] و محافظت بر [[توحید]] در همه امور [[باطنی]] و ظاهری<ref>سوره فصلت، آیه ۳۰.</ref> و [[قیام]] به [[وظایف دینی]]<ref>سوره روم، آیه ۳۰.</ref><ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۰، ص۴۷-۴۸.</ref>.<ref>[[اصغر زاهدی‌تیر|زاهدی‌تیر، اصغر]]، [[محمد هادی امین ناجی|امین ناجی، محمد هادی]]، [[بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن (مقاله)|بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن]]، [[مطالعات تفسیری (نشریه)|فصلنامه تفسیری]]، ص۲۲۵.</ref>


==منابع==
== ارکان مقاومت ==  
[[قرآن]] دو رکن اساسی را برای مقاومت بر می‌شمارد:
# '''ایمان راسخ و عمیق''': هر کس به چیزی [[ایمان]] ژرف و بی‌شائبه داشته باشد، بدون تردید در راه آن [[جان]] فشانی می‌کند و از همه چیز خود برای رسیدن به آن می‌گذرد. بر این اساس مقاومت، زمانی پدید می‌آید که [[ایمان]] و [[عقیده]] در [[دل‌ها]] محکم و [[استوار]] گردد.
# '''استفاده از تمام توان مادی''': اگر [[انسان]] به [[یقین]] برسد، ولی اسباب و وسایل لازم برای مقاومت را مهیا نسازد، کامیاب نمی‌گردد، پس [[انسان]] می‌بایست تمام توانایی‌های بشری خود را به کار گیرد تا به واسطه آنها بتواند در این مسیر [[پیروز]] شود. [[خداوند متعال]] هرگاه از ابزار مقاومت [[سخن]] می‌گوید واژه "مال" را مقدم بر نفس می‌داند و این [[دلیل]] بر آن است که هنگام مقاومت باید از [[مال]] خود گذشت و از آن در راستای [[جهاد در راه خدا]] استفاده کرد<ref>سوره حدید، آیه ۲۵؛ سوره آل عمران، آیه ۱۴؛ سوره انفال، آیه ۶۰؛ سوره نحل، آیه ۸؛ سوره اسراء، آیه ۶۴؛ سوره حشر، آیه ۶.</ref>.<ref>[[سید فضل‌الله میرقادری|میرقادری، سید فضل‌الله]]، [[حسین کیانی|کیانی، حسین]]، [[بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن (مقاله)|بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن]]</ref>


==پانویس==
== مراحل مقاومت ==
{{یادآوری پانویس}}
[[قرآن]] میثاقی برای [[مؤمنان]] قرار داد تا توشه خود را برای مقاومت آماده سازند. حال در روند یک مقاومت، چه مراحلی باید طی شود تا نتیجه مطلوب، حاصل آید؟ قرآن در این زمینه بر چهار مرحله تکیه دارد:
{{پانویس2}}
# '''تعمیق و ترسیخ [[عقیده]] و [[ایمان]]''': [[انسان]] نخست باید [[ایمان]] و عقیده‌اش را [[استوار]] گرداند تا بتواند در راه [[هدف]] خود از [[جان]] و [[مال]] بگذرد و در مقاومت سربلند شود. اگر همه اسباب و لوازم مقاومت بدون توجه به [[ایمان]] و [[عقیده]] آماده گردد، رکن مهمی از ارکان مقاومت که همان [[اذن]] و [[همراهی]] [[خداوند]] است فراچنگ نمی‌آید و در این حالت، مقاومت نتیجه مطلوب به دنبال نخواهد داشت.
# '''دریافت [[اسرار]] [[دشمنان]] و [[کشف]] نقشه آنان''': اگر بخواهیم در برابر [[دشمن]] [[پایداری]] کنیم، باید آنان را خوب بشناسیم و از نقشه‌های آنان [[آگاهی]] شویم تا عکس‌العملی مناسب در برابر آنان داشته باشیم. [[خداوند]] بلند مرتبه در [[سوره بقره]] در مواجهه با [[منافقان]] با اشاره به مراحلی که آنان برای ترساندن [[مؤمنان]] از آن بهره می‌برند، تأکید می‌فرماید که [[مؤمنان]] باید بعد از تعمیق [[ایمان]] خود به دنبال [[شناخت]] [[اسرار]] و نقشه‌های [[دشمنان]] باشند. [[خداوند]] در این [[سوره]]، [[اسرار]] و رازهای درونی [[منافقین]] را آشکار می‌سازد و از چهار مرحله سخن می‌گوید که [[دشمنان]] برای [[ترساندن]] [[مؤمنان]] به کار می‌برند: [[خیرخواه]] [[مؤمنان]] نبودن<ref>سوره بقره، آیه ۱۰۵.</ref>؛ [[گمراه کردن]] [[مؤمنان]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۰۹.</ref>؛ تسلم نشدن در برابر [[دین اسلام]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۲۰.</ref> و [[لجاجت]] و استمرار در بدخواهی برای [[مؤمنان]]<ref>سوره بقره، آیه ۲۱۷.</ref>.
# '''[[تشویق]] [[مؤمنان]] به [[جنگ]] و رویارویی با [[دشمنان]]''': بعد از [[رسوخ]] و تثبیت [[ایمان]] در [[دل]] [[مؤمنان]] و [[آگاه کردن]] آنان نسبت به [[دشمن]]، باید ایشان را به [[جنگ]] و رویارویی با [[دشمن]] [[تشویق]] کرد<ref>سوره بقره، آیات ۱۹۰ ـ ۱۹۳و  ۱۹۰.</ref>.
# '''[[بشارت]] به مجاهدین''': پس از اینکه [[جنگ]] پایان یافت، [[خداوند]] به همه جهادگران [[پاداش]] می‌دهد، پاداش او [[رحمت]] و [[رضوان]] خداوندی و [[بهشت]] جاویدان است<ref>سوره توبه، آیه ۲۰-۲۲.</ref>. [[خداوند]] به کسانی که به [[شهادت]] رسیده‌اند، بشارت زنده جاویدان بودن می‌دهد<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref>. اگر در هنگام [[جهاد]]، نقصی در [[اموال]] و [[جان]] صورت گیرد این نزد [[خداوند]]، به حساب می‌آید و به تعبیر [[قرآن]]، [[جهاد در راه خدا]] تجارتی است که سود فراوان در آن است و این سود، همان [[فوز عظیم]] است<ref>سوره توبه، آیه ۱۱۱.</ref>. از دیدگاه قرآن [[جنگ در راه خدا]] تجارتی است که [[انسان]] را از [[عذاب]] [[جهنم]] [[نجات]] می‌دهد<ref>سوره صف، آیه ۱۰-۱۱.</ref>.<ref>[[سید فضل‌الله میرقادری|میرقادری، سید فضل‌الله]]، [[حسین کیانی|کیانی، حسین]]، [[بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن (مقاله)|بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن]].</ref>


[[رده:مدخل]]
== ویژگی‌های مقاومت ==
[[رده:مقاومت]]
# '''[[فطری]] بودن''': مقاومت، حالتی [[فطری]] است، زیرا آفریده‌های این [[جهان]] به طور مشترک دارای صفت مقاومت هستند که در همه موجودات از ریزترین واحد تا بزرگ‌ترین مجموعه، ساری و جاری است. برای سالم ماندن و آسیب‌ناپذیری همه جانبه (مادی و [[معنوی]]) [[انسان]]، از یک‌سو، [[دستور]] این است که [[انسان]] به سوی پدیده‌های منفی [[گرایش]] نداشته باشد،  و  از سوی دیگر، لازم است در برابر نیروهای منفی مقاومت کرد و با آنها [[مبارزه]] نمود تا آسیب‌ها نابود گردند<ref>سوره بقره، آیه ۱۹۳.</ref>.
# '''مقاومت در برابر عناصر منفی''': مقاومت همواره در برابر ضدّ مقاومت است، یعنی از یک سو [[تجاوز]]، [[ستم]] [[اعمال]] می‌شود و از سوی دیگر مقاومت به شکل‌های گوناگون و متناسب با پدیده منفی، که امری خارجی است، همیشه ارادی بوده و از طرف [[فرد]]، گروه، [[جامعه]] و [[ملّت]] و در برابر پدیده بیرونی ظاهر می‌گردد. بیان [[قرآن]] در مورد دو سویه بودن امر مقاومت و ضدّ مقاومت چنین است<ref>سوره حجرات، آیه ۹.</ref>.
# '''فراگیری و همه جانبه بودن''': مقاومت، گونه‌ها و شیوه‌های فراوان ـ از [[مجاهدت]] با نفس گرفته تا [[مبارزه مسلحانه]] ـ دارد، اما به علت وصف کلیت و شمول، هیچ گونه‌ای از آن جایگزین گونه دیگر نمی‌گردد. [[قرآن]] با صراحت اعلام می‌کند که هرگاه مورد [[تجاوز]] و [[ستم]] قرار گرفتید، [[مقابله به مثل]] که از اشکال مقاومت است، بر شما [[واجب]] است<ref>سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref>.
# '''اصالت [[دفاع]] در مقاومت''': اصالت مقاومت بر [[دفاع]] است و همیشه از سوی نیروهای [[عدل]] و [[حق]] در برابر نیروهای منفی [[ستمگر]] و [[تجاوزگر]] صورت می‌پذیرد<ref>سوره بقره، آیه ۱۹۱.</ref>.
# '''هدفدار و [[منظم]] بودن''': مقاومت امری هدفدار، [[منظم]] و یک‌پارچه است. [[خداوند]] در [[سوره صف]]، مقاومتی [[منظم]] و یک‌پارچه را به تصویر می‌کشد<ref>سوره صف، آیه ۴.</ref>. [[لزوم]] [[وحدت]] و یکپارچگی، لازمه مقاومت در برابر [[مشرکان]] و یا به طور کلی نیروهای منفی است که جملگی در برابر حق‌طلبان می‌ایستد و در صدد آسیب رساندن به آنان بر می‌آیند<ref>سوره توبه، آیه ۳۶.</ref>.
# '''[[شرعی]] بودن''': مقاومت، [[دستور الهی]] و یک واجب شرعی است و از ضروریات [[زندگی]] [[بشر]] است. [[خداوند متعال]]، [[صلاح]] [[زندگی]] [[بشر]] را بر اساس مقاومت قرار داده، به فرستاده‌اش چنین [[دستور]] می‌دهد<ref>سوره نساء، آیه ۸۴  و سوره انفال، آیه ۶۵.</ref>. این‌گونه [[تشویق]] و [[برانگیختن]] از جانب [[خداوند]] برای برقراری توازن و [[اعتدال]] [[جامعه]] و [[حفظ]] [[حقوق]] دیگران و ارزش‌هایی است که [[زندگی]] بر مبنای آن قرار داده شده و هرگز بدون مقاومت، آن [[تعادل]] و توازن برقرار نخواهد شد. و در جای دیگر، تخلّف‌کنندگان از امر مقاومت را [[نکوهش]] می‌کند<ref>سوره توبه، آیه ۸۱.</ref>.
# '''دائمی بودن''': از آنجا که [[خداوند متعال]] در [[قرآن]] با بیانات مختلف، [[انسان‌های صالح]] و [[تقواپیشگان]] را [[جانشین]] خود در [[زمین]] می‌داند و آنان را وارث زمین خواهد کرد، از سوی دیگر همین انسان‌های شایسته و باتقوا به طور طبیعی همواره با موانعی از [[امیال نفسانی]]، [[ستم]] و [[تجاوز]] و [[طغیان]] دیگران روبه‌رو خواهند بود، بنابراین جهت دستیابی به اهداف خویش، لازم است مقاومت نمایند، و به ناگزیر، مقاومت امری همیشگی خواهد بود و به زمانی خاص محدود نمی‌شود.
# '''قدسی بودن مقاومت''': مقاومت در راه [[حق]] یک مکانیسم اجرایی ساده و عینی و بدون پشتوانه نیست، بلکه افزون بر آثار ظاهری [[دنیوی]] که برای [[انسان‌ها]] به بار می‌آورد، ویژگی بسیار مهم آن [[قداست]] است. مقاومت در راه [[حق]] به یکی از این دو نتیجه می‌رسد: نخست [[پیروزی]] نهایی و دیگر [[شهادت]] که فوزی عظیم است. [[قرآن]] کشتگان در [[راه خدا]] را زنده می‌داند که نزد [[پروردگار]] روزی داده می‌شوند و این گونه بر [[قداست]] مقاومت در راه [[حق]]، مهر [[تأیید]] می‌زند<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref>. [[قرآن]] در جای دیگر کشته شدن یا [[مرگ]] در [[راه خدا]] را همراه با [[غفران الهی]] و [[رحمت]] بی‌پایان و [[برتر]] از همه امکانات [[دنیوی]]، می‌داند<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۵۷.</ref>. همچنین [[خداوند]] به کسانی که در راه خدا [[هجرت]] کرده، سپس کشته شده و یا مرگشان فرا رسیده، [[وعده]] [[نیکو]] داده است<ref>سوره حج، آیه ۵۸.</ref>. همین پشتوانه [[قداست]] است که مقاومت در راه خدا را با اشکال گونه‌گون آن شورآفرین و آرمان‌خیز و شادی‌آور ساخته است و [[مجاهدان]] راه خدا در مسیری که در پیش گرفته‌اند هرگز [[اندوهگین]] نمی‌شوند و در عزم راسخ آنان خللی ایجاد نمی‌گردد<ref>[[سید فضل‌الله میرقادری|میرقادری، سید فضل‌الله]]، [[حسین کیانی|کیانی، حسین]]، [[بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن (مقاله)|بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن]].</ref>.
 
== اهمیت و ضرورت مقاومت ==
[[انسان]] به دلیل ویژگی [[اجتماعی]] بودنش نمی‌تواند تنها و بدون دیگران [[زندگی]] کند. او از آن هنگام که خود را [[شناخت]] و این نیاز را [[احساس]] نمود که باید در جمع [[زندگی]] کند و متوجه زندگی خود و دیگران شد، به دنبال دست یافتن به بهترین‌ها بود. بنابراین می‌بایست برای [[حفظ]] بقای خویش در برابر حوادث [[روزگار]] مقاومت نشان می‌داد. این احساس بشری نسبت به مقاومت، باعث پیدایش و استمرار آن گردید، پس مقاومت را می‌توان یک ضرورت در زندگی [[بشر]] دانست. از طرف دیگر هر جا سخن از [[فرهنگ]] مقاومت است، در برابر آن فرهنگ [[ذلّت]] و تن به [[خواری]] دادن مطرح می‌شود و انسان با توجه به [[سرشت]] و [[طبیعت]] ذاتی خویش ناگزیر است برای [[رهایی]] از [[ذلت]] و خواری و [[تسلیم نشدن]] در برابر پدیده‌های طبیعی و اجتماعی [[پایداری]] کند، به دیگر سخن انسان برای شناخت، حفظ و توسعه ارزش‌های مربوط به [[سعادت دنیوی]] و اخروی‌اش و همچنین شناخت [[ضد ارزش‌ها]] و دور کردن آنها از خود و دیگران باید دست به مقاومت بزند. بنابراین [[حیات]] و بقای انسان بر پایه مقاومت [[استوار]] است و او برای بقای خویش و داشتن زندگی [[واقعی]] و ایده‌آل، لازم است همواره در برابر نیروهای منفی و زیان‌بار، پایداری مناسب داشته باشد.
 
از دیگاه [[قرآن]]، هدف اصلی مقاومت، ایجاد [[تعادل]] و توازن در انسان و [[جامعه انسانی]] است و جز موارد یاد شده، این اهداف را می‌توان برای آن برشمرد:
# تقویت روحیه [[ایثار]] و فداکاری؛
# حفظ کرامت و [[عزت نفس]]؛
# [[حفظ وحدت]] و همدلی بین افراد جامعه؛
# اجرای حق و [[عدالت]] و نابودی باطل و [[کفر]]؛
# حفظ عزت [[اجتماعی]] و ریشه‌کن کردن [[فساد]]؛
# هموار کردن راه‌های [[پیشرفت]] [[انسان‌ها]] به سوی [[معبود]]؛
# [[حفظ]] [[استقلال]] [[وطن]] و جلوگیری از اشغال آن و دفع خطرها و تهدیدهای [[دشمن]]؛
# [[دفاع از مظلوم]] و مقاومت در برابر [[ستمگران]] و [[تجاوزگران]] و اشغالگران<ref>[[سید فضل‌الله میرقادری|میرقادری، سید فضل‌الله]]، [[حسین کیانی|کیانی، حسین]]، [[بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن (مقاله)|بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن]]</ref>.
 
== اقسام مقاومت ==
فعالیت‌ها و آموزش‌های [[عقیدتی]] ـ [[سیاسی]] [[پیشوایان معصوم]] در تربیت امت مبارز از راه [[آموزش]] درس مقاومت و [[پایداری]] به ایشان در دو روش کلی مقاومت و [[مبارزه]] مثبت و [[مقاومت منفی]] قابل تبیین است.
 
=== مقاومت مثبت ===
پیشوایان معصوم به روش‌های گوناگون [[امت اسلامی]] را به مقاومت و مبارزه مثبت بر ضد حاکمانی [[جائر]] فراخوانده‌اند.
# ایجاد تنفر و انزجار از ستم و [[ستمگران]]: [[تربیت]] [[امت]] بر تنفر و انزجار از ستم و ستمگران، نخستین شیوه پیشوایان معصوم به منظور بارورساختن [[رشد]] سیاسی امت و تعمیق [[درک]] سیاسی ایشان در راستای تهاجم بر [[ستمکاران]]، ایجاد تحرک و مبارزه با جمود و رکود بوده است. در [[روایات]] وارده از [[اهل‌بیت]] {{عم}} که از [[حکومت]] و مسئولیت حاکم [[اسلامی]] [[سخن]] می‌گوید، به طور آشکار جایگاه [[دین]] در [[نفی ستم]] و [[مقابله با ظلم]] بیان شده است<ref>ر.ک: ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی ج۲، باب الظلم؛ محمد ملک‌زاده، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۱۰۰.</ref>
# تربیت نیروهای شجاع و [[مبارز]]: دومین روش [[تربیتی]] پیشوایان معصوم در راستای آموزش مقاومت و مبارزه مثبت به امت اسلامی، تربیت نیروهای شجاع و مبارز است تا در شرایط سخت و درگیری‌های طاقت‌فرسا [[استوار]] و [[ثابت قدم]] باشند. بدیهی است این امر زمانی تحقق می‌یابد که بر [[ایمان]] و [[یقین]] [[مسلمانان]] افزوده شود، زیرا [[ترس]] زیاد از [[ناتوانی]] نفس و [[ضعف یقین]] نشأت می‌گیرد. در بسیاری از روایات، شجاعت در کنار صبر آمده است، زیرا غلبه بر هواهای نفسانی و لذایذ دنیوی با صبر قرین است<ref>ر.ک: نهج‌البلاغه، حکمت ۴.</ref>. از این‌رو [[پیشوایان معصوم]] در دانشگاه [[تربیتی]] خود شیعیانی با [[ایمان]]، [[متعهد]] و [[شجاع]] [[تربیت]] می‌کردند.
# بیدارساختن وجدان انقلابی [[مردم]]: [[پیشوای معصوم]] از طریق برانگیختن [[احساسات]] و [[عواطف]] [[انسانی]]، وجدان‌های انقلابی مردم را به سوی اهداف [[مقدس]] و [[الهی]] معطوف می‌کرد. پس از [[شهادت امام حسین]] {{ع}} [[مردمان]] [[کوفه]] و [[شام]] آن‌چنان گرفتار غبار [[غفلت]] و [[جهالت]] شده بودند که خطبه‌های آتشینی چون [[خطبه امام سجاد]] {{ع}} و عمه بزرگوارش [[زینب کبری]] {{س}}، نمی‌توانست آنان را از [[خواب غفلت]] و جهالت بیدار سازد. در این مقطع، [[امام سجاد]] {{ع}} با برانگیختن [[احساس]] [[ندامت]] و [[گناه]] از سوی مردم، آنان را به سمت [[نفرت]] از [[بنی‌امیه]] و مبارزه‌جویی با آنان سوق داد و از این عامل روانی، برای [[مبارزه]] با [[دستگاه جور]] و زنده نگه داشتن [[حماسه عاشورا]] به خوبی بهره برد<ref>ر.ک: محسن الامین عاملی، اعیان‌الشیعه، ص۳۲۱-۳۲۳.</ref>
# تأیید جنبش‌های انقلابی و مکتبی: پس از [[شهادت]] جانسوز [[امام حسین]] {{ع}}، در طول [[تاریخ]] حضور [[اهل‌بیت]] {{عم}} [[جنبش‌ها]] و قیام‌های کوچک و بزرگی روی داد که برخی از آنها با [[هدف]] [[دفاع]] از [[خاندان]] اهل‌بیت {{عم}} و مظلومیت ایشان و برخی دیگر با اهداف دنیاخواهانه و رسیدن به جاه و مقام بود. موضع [[سیاسی]] [[پیشوایان معصوم]] در برابر [[قیام‌ها]]، تأیید جنبش‌های انقلابی و مکتبی بود؛ ولی همواره بدون [[پذیرش رهبری]] و دخالت مستقیم در آنها صورت می‌پذیرفت.
# رویکرد [[پند]] و [[تذکر]] در مسیر [[اصلاح]]: [[امر به معروف و نهی از منکر]] در بینش سیاسی اهل‌بیت {{عم}} ضروری‌ترین گامی است که باید به منظور [[حفظ]] [[سلامت]] و صلاح جامعه و اصلاح آن برداشته شود. رویکرد پند و تذکر در مسیر اصلاح [[مفاسد اجتماعی]] و مبارزه با کج‌روی‌ها و [[استبداد]] و [[ظلم]] [[حاکمان]] همواره پیش از هر اقدام انقلابی مورد تأیید بوده و یکی از شیوه‌های سیاسی پیشوایان معصوم شمرده می‌شود.
# [[دعوت]] به [[صبر]] و [[استقامت]] در طریق [[حق]]: [[پیشوایان معصوم]] در راستای تربیت امت مبارز همواره به [[پیروان]] خود هشدار می‌دادند که مبادا به خاطر سختی‌های راه حق، از تداوم مسیر منصرف شوند. [[بهترین]] [[الگو]] در این زمینه [[عملکرد سیاسی]] [[ائمه]] {{عم}} در مواجهه با مشکلات و استقامت ورزیدن در برابر [[سختی‌ها]]ست. ایشان با درس عملی خویش به پیروانشان می‌آموختند که هرگز به خاطر مشکلات راه حق، آن را [[انکار]] نکنند [[باطل]] را بر حق ترجیح ندهند<ref> ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۱۶؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۷۶.</ref>.
# مقابله با روحیه عافیت‌طلبی و توجیه‌گری: یکی از تلاش‌های مستمر [[ائمه اطهار]] {{عم}}، تلاش برای مقابله با روحیه عافیت‌طلبی و توجیه‌گری [[امت مسلمان]] بوده است. [[امام علی]] {{ع}} بارها [[قوم]] خود را به خاطر همین روحیه عافیت‌طلبانه و توجیه‌گرانه که با هر بهانه‌ای همچون گرمی تابستان، فرا رسیدن ایام برداشت محصول و امثال آن از [[همراهی]] با آن حضرت سرباز می‌زدند، [[سرزنش]] می‌کرد.
# ترویج [[مکتب]] [[جهاد]] و [[شهادت]]: با وجود آنکه بعد از [[نهضت]] انقلابی [[امام حسین]] {{ع}} در هیچ مقطعی از عصر [[ائمه اطهار]] {{عم}} شرایط برای قیام مسلحانه بر ضد [[زمامداران]] و [[حاکمان جائر]] مساعد نبود، آنان در این رهگذر از [[تبلیغ]] [[ارزش]] جهاد و شهادت و زنده نگه داشتن [[روحیه]] [[غیرت]]، ایثارگری و [[شهادت‌طلبی]] در [[امت اسلامی]] [[غفلت]] نورزیدند.
# زنده نگه‌داشتن نهضت عاشورا توسط [[ائمه]] {{عم}}:
یکی از روش‌های [[مبارزاتی]] که توسط [[پیشوایان معصوم]] پس از [[شهادت امام حسین]] {{ع}} [[برگزیده]] شد، زنده نگه داشتن [[نهضت عاشورا]] و احیای [[فرهنگ]] این [[قیام]] خونین در میان [[مسلمانان]] بود. این روش، برگرفته از روش [[قرآن کریم]] است که برای ماندگاری فرهنگ [[انبیاء]]، قصص ایشان را یادآوری کرده و از این راه فرهنگ پیام‌آوران [[الهی]] را که [[فرهنگ]] [[توحید]] و [[مبارزه]] با [[طاغوتیان]] است، زنده نگه داشته است. [[ائمه اطهار]] {{عم}}، با [[الگو]] گرفتن از این روش الهی، با شیوه‌های مختلف یاد اسوه‌های [[نهضت عاشورا]] را گرامی می‌داشتند که در این بخش به عمده‌ترین آنها اشاره می‌شود<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۱۰۰ ـ ۱۰۸.</ref>.
 
=== مقاومت منفی ===
دومین شیوه [[مبارزاتی]] و ایستادگی در برابر جائران در [[مکتب]] [[تربیتی]] [[اهل‌بیت]] {{عم}} استفاده از [[استراتژی]] مقاومت منفی بود. مقاومت منفی نیز در اشکال گوناگون قابل تبیین است مانند.
# قطع رابطه با ظالمان و [[بیدادگران]]: [[پیشوایان معصوم]] برای اتخاذ این استراتژی، به هواداران و طرفداران خود [[فرمان]] می‌دادند که با [[دستگاه حکومت]] قطع رابطه کرده و هیچ معامله‌ای در هیچ سطحی با آنان نداشته باشند. این استراتژی به طور عمده از عصر [[امام سجاد]] {{ع}} به بعد یعنی دوره پس از [[شهادت امام حسین]] {{ع}} با جدیت بیش‌تری دنبال شد، زیرا از این دوره فشارها، تهدیدات و تبعیدها نسبت به اهل‌بیت {{عم}} و [[خاندان]] و [[پیروان]] ایشان شدت یافت. در این شرایط، زمینه اتخاذ [[سیاست]] قطع رابطه و مقاومت منفی در برابر [[حاکم ستمگر]] فراهم شد. بر همین اساس [[فقهای اسلام]] در طول تاریخ عصر غیبت هر نوع اعانت به [[ظالمان]] و [[تصدی]] امور آنان را [[حرام]] دانسته و بدان [[فتوا]] داده‌اند. از نظر [[اسلام]] پذیرش [[مسئولیت]] در [[دستگاه ظلم]] یا پیوستن به آنها در هر مسئولیتی حرام است، مگر آنکه [[هدف]]، [[خدمت]] به اسلام و دفع [[ظلم]] از دیگران باشد و [[کمک به ظالم]] در آن [[منصب]]، بیش از خدمت و [[مصلحت]] موردنظر نباشد.
# توصیه به [[تقیه]] و رازداری سیاسی: مقصود از تقیه و رازداری سیاسی، [[ترک مخاصمه]] و تعطیل کردن [[مبارزه]] و مقاومت در برابر جائران و [[ستمگران]] نیست؛ بلکه مراد، مبارزه [[انسان]] به صورت مخفیانه و پنهانی است تا بهانه‌ای به دست [[دشمنان]] داده نشود. این روش، روشی معقول و منطقی است که در [[جوامع بشری]] کاربرد فراوان دارد و [[پیشوایان معصوم]] نیز برای [[حفظ]] [[تشیع]]، حفظ خود و شاگردانشان از این روش بسیار استفاده کرده و دیگران را نیز به [[پیروی]] از آن توصیه می‌کردند. تقیه از [[بهترین]] کارهای [[مؤمن]] است که در پرتو آن، خود و [[برادران]] دینی‌اش را از گزند [[مجرمان]] حفظ می‌کند. تقیه در جای خود نه تنها [[دلیل]] بر عجز، [[تسلیم]] و عقب‌نشینی نیست، بلکه یک نوع رازداری سیاسی و [[عقیدتی]] شمرده می‌شود و نوعی سپر [[دفاعی]] برای ذخیره‌سازی نیروها و [[تغییر]] شکل مبارزه است.
[[ائمه اطهار]] {{عم}} در راستای خط‌مشی ویژه [[مبارزاتی]] خود، همواره پیروانشان را به [[مبارز]] اصل تقیه و رازداری سیاسی فرا می‌خواندند. آنان به حدی بر این اصل تأکید داشتند که گاه از [[شیعیان]] خود به [[دلیل]] عدم اهتمام به این امر شکوه می‌کردند<ref>ابو جعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۱۴.</ref>.<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۱۱۷ ـ ۱۱۹.</ref>
 
== گونه‌های مقاومت ==
گونه‌های مختلف مقاومت را که در مقابل پدیده‌های منفی و بازدارنده تحقق می‌یابد، می‌توان در این موارد و عناوین خلاصه کرد:
# '''[[گرایش‌های نفسانی]]''': [[انسان]] به [[حکم]] [[فطرت]] و ساختار وجودی‌اش، دارای گرایش‌های نفسانی است که جهت بقای او لازم است. هرگاه آن [[گرایش‌ها]] از مسیر اصلی خود خارج شود، [[طغیان]] تحقق می‌یابد. در این هنگام، انسان با مقاومت در برابر [[سرکشی]] [[امیال نفسانی]] که از سرکشی [[دشمنان]] خطرناک‌تر و زیان‌بارتر است، در وجود خویش توازن و [[تعادل]] ایجاد می‌کند. سرکشی و طغیان آن [[امیال]] در [[نفس امّاره]]، متبلور می‌شود که مقابله و [[مبارزه]] و [[تسلط]] بر آن را “جهاد اکبر” می‌گویند.
# '''[[رذایل اخلاقی]] دیگران''': یکی از آسیب‌ها و موانع پیش روی [[انسان]] در راه رسیدن به کمال، رذایل اخلاقی دیگران است. ممکن است شخصی در راه [[تزکیه نفس]] و مقاومت در برابر سرکشی‌های آن، موفق باشد ولی از [[اخلاق ناپسند]] سایر افراد آسیب ببیند. از آنجا که انسان موجودی [[اجتماعی]] است، ناگزیر باید با همنوعان خود [[معاشرت]] داشته باشد و این معاشرت، موجب می‌شود از [[فضائل]] یا رذایل اخلاقی آنان متأثر و بهره‌مند گردد. گاهی این تأثیر‌پذیری ارادی نیست، بدین معنا که امواج ویژگی‌های منفی، خود به خود از شخصی به شخص دیگر منتقل می‌شود.
# '''[[کجروی]] و ناهنجاری‌های اجتماعی''': [[جامعه انسانی]]، مجموعه‌ای از نیروهای مثبت و منفی است. گاه قطع نظر از افراد [[کجروی‌ها]] و ناهنجاری‌های گروهی و جمعی دیده می‌شود و جماعتی حرکتشان واپس‌گرا و به سوی [[فساد]] است، هرچند به ظاهر [[تجاوز]] و یا طغیانی مشاهده نگردد. مقاومت در برابر [[کجروی‌ها]] و ناهنجاری‌های اجتماعی در [[حقیقت]]، اجرای [[فریضه]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] است.
# '''[[حاکمان جور]]''': خداوند در [[قرآن کریم]] از سویی، [[استبداد]] و [[سرکشی]] و استعلای مادی و قهری [[حاکمان ستمگر]] را به تصویر می‌کشد و از دیگر سو به مقاومت مؤمنانی اشاره دارد که با [[توکل به خدا]] در برابر آنان [[ایستادگی]] می‌کنند<ref>سوره قصص، آیه ۴.</ref>.
# '''اشغالگران''': کسانی بر اثر [[ستم]] و [[بیداد]] طغیانن‌گرایان از دیار خویش بیرون رانده شده‌اند و سرزمینشان اشغال شده است، سپس جهت باز پس گرفتن آن سرزمین با اشغال‌گران به پیکار برمی‌خیزند و در برابرشان مقاومت می‌نمایند<ref>[[سید فضل‌الله میرقادری|میرقادری، سید فضل‌الله]]، [[حسین کیانی|کیانی، حسین]]، [[بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن (مقاله)|بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن]]</ref>.
 
== مصادیق مقاومت ==
# '''[[مهاجرت]]''': یکی از شکل‌های مقاومت در [[قرآن کریم]]، مهاجرت کردن برای [[جهاد]] در راه [[خداوند]] است. [[خداوند متعال]] در آیه‌های فراوان به [[ثواب]] مهاجرت در [[راه خدا]] اشاره کرده و به [[مهاجرین]] [[وعده]] [[رحمت]] و [[بخشش گناهان]] داده و برای ایشان جایگاهی [[عظیم]] نزد خود برپا نموده است<ref>سوره بقره، آیه ۲۱۸؛ سوره توبه، آیه ۲۰-۲۲.</ref>.
# '''مقاومت با گفتار و موضع‌گیری مناسب''': مقاومت در [[قرآن]]، تنها مقاومت در برابر تهاجم به [[سرزمین]] نیست بلکه شامل [[پایداری]] در برابر تکذیب‌ها، سخریه‌ها، تخریب‌ها و شایعه‌پراکنی‌ها نیز می‌شود.
# '''مقاومت مسلحانه''': این شکل مقاومت در صورتی انجام می‌شود که فردی یا گروهی به حریم، [[شهر]]، منطقه و یا خاک [[کشور]] حمله کنند. در این حالت، مسأله [[دفاع]] [[شرعی]] پیش می‌آید که با توجه به [[آیات قرآنی]]، باید [[تدابیر]] لازم از طریق به کار بردن توان [[دفاعی]]، اندیشیده شود تا کشور در معرض خطر قرار نگیرد: {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref>. بنابر آیات قرآنی، [[حکومت اسلامی]] در صورتی که مورد [[تجاوز]] واقع شود باید از خود دفاع کند و این دفاع از اولین حقوقی است که هر موجودی از آن برخوردار است و [[اسلام]] این [[حق]] را به [[مسلمانان]] داده است که از خود دفاع کنند<ref>[[سید فضل‌الله میرقادری|میرقادری، سید فضل‌الله]]، [[حسین کیانی|کیانی، حسین]]، [[بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن (مقاله)|بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن]]</ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:136812498.jpg|22px]] [[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|'''سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور''']]
# [[پرونده:Motafsiri.jpg|22px]] [[اصغر زاهدی‌تیر]]، [[محمد هادی امین ناجی]]، [[بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن (مقاله)|'''بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن''']]، [[مطالعات تفسیری (نشریه)|فصلنامه مطالعات تفسیری]]
# [[پرونده:1100670.jpg|22px]] [[سید فضل‌الله میرقادری]]، [[حسین کیانی]]، [[بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن (مقاله)|'''بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن''']]، [[مطالعات ادبی متون اسلامی (نشریه)|فصلنامه مطالعات ادبی متون اسلامی]]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:مدخل‌های بازبینی شده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۶

مقاومت به‌معنای عدل و اعتدال و ثبات، عبارت است از اعتقاد و اقدامی پایدار، ثابت و مستمر در چارچوب مبانی اسلام، جهت تحقق اهداف و مقاصد عالی الهی و انسانی. مقاومت از دیدگاه قرآن، کوششی برای بازگرداندن چیزی به حالت طبیعی خود است. مقاومت دو رکن اساسی دارد: ایمان راسخ و عمیق و استفاده از تمام توان مادی. برخی از ویژگی‌های مقاومت عبارت است از فطری بودن؛ فراگیری و همه جانبه بودن؛ هدفدار و منظم بودن و دائمی بودن آن. هدف اصلی مقاومت، ایجاد تعادل و توازن در انسان و جامعه انسانی است. هر چند مقاومت صرفا در برابر دشمن خارجی نیست بلکه به مقابله با هواهای نفسانی و ناهنجاری‌های اجتماعی نیز مقاومت گفته می‌شود.

مقدمه

«مقاومت» و ایستادگی در برابر حاکمان جائر، یکی از اقدامات معمول در سیره سیاسی پیشوایان معصوم به شمار می‌آید. آنان با این روش افزون بر عمل به تکلیف سیاسی ـ الهی خویش، شیوه‌های گوناگون مبارزه را به توده‌ها نشان داده و در زمینه سیاسی به آنان آگاهی می‌دادند. پیامبر اکرم (ص) به مدت ۱۳ سال در مکه با مقاومت و ایستادگی در برابر مشرکان قریش زمینه تأسیس حکومت در مدینه را فراهم ساخت و بعد از ایشان نیز هر یک از امامان معصوم (ع) به شیوه‌ای متناسب با زمان خویش، در برابر جائران وقت ایستادگی کردند و سرانجام در این راه هر کدام به نحوی به شهادت رسیدند[۱].

معناشناسی

برای واژه «مقاومت» معانی متعددی ذکر شده است. از جمله: عدل و اعتدال[۲]، ثبات[۳] قرار داشتن در راه راست بی‌هیچ انحراف و کژی به سمت‌وسویی[۴] و ضد اعوجاج[۵]،که معنای عدل و اعتدال شهرت بیشتری دارد[۶]. برخی گفته‌اند: «استقامت‌» همان «اقامه» است که «س» و «ت» معنای آن را تأکید می‌کند[۷]. برخی برای «مقاومت» و «استقامت» ریشه مشترکی قائل شده و آن را از مشتقات «قام» و «قیام» می‌دانند[۸].

رابطه معنایی مقاومت و استقامت

بررسی مفهوم لغوی «مقاومت‌» و «استقامت» نشان می‌دهد ارتباط تنگاتنگ و معناداری میان این دو واژه وجود دارد و جانشینی هر یک از آن دو خللی در معنا و مفهوم آن ایجاد نمی‌کند. «مقاومت» و «استقامت» هر دو یک حقیقت را دنبال می‌کنند و آن ایستادگی و باقی‌ماندن بر مسئله‌ای تا حق آن کامل اداء و تمام آثار آن ظاهر شود[۹].

در معنای اصطلاحی «مقاومت» می‌توان گفت: «مقاومت» اعتقاد و اقدامی پایدار، ثابت و مستمر در چارچوب مبانی اسلام، جهت تحقق اهداف و مقاصد عالی الهی و انسانی است، بدون اینکه افراط و تفریط یا انحراف و خروج از مبانی و اهداف صورت پذیرد. این تعریف همه معارف الهی اعم از اعتقاد، اخلاق و رفتار، اوامر و نواهی الهی، ایجاد مقتضی و ایستادگی در برابر انحرافات و از میان بردن موانع را شامل می‌شود.

نگاه قرآنی

قرآن، کتابی آسمانی و کتاب مقاومت در معنای عام آن است. کتابی که به هدف ایجاد توازن و تعادل و برپایی عدالت و ایجاد امنیت در جامعه بشری نازل شده است تا هیچ فتنه‌ای در عالم نباشد و تمام دین برای خدا باشد[۱۰]. مقاومت از دیدگاه قرآن، کوششی برای بازگرداندن چیزی به حالت طبیعی خود است. مقاومت از دیدگاه قرآن، مفهومی متداول و برگرفته از یک معنای ایمانی و شرعی و معروف، به نام "جهاد" است که می‌توان معنای حقیقی آن را در سخن خدای متعال خطاب به پیامبر اکرم (ص) یافت[۱۱]. مقاومت شامل مقاومت در برابر امیال نفسانی، طغیان‌گری‌ها، خرافه‌ها، تجاوزها، و اشغال‌گری‌ها می‌شود. شاید برخی بر این باور باشند که مقاومت تنها در میدان جنگ رخ می‌نماید اما این جزئی از مفهوم مقاومت و معنای آن وسیع‌تر و به جهاد نزدیک‌تر است. جهاد نیز چون مقاومت هر نوع کوششی را که در پی به اعتدال و توازن رساندن انسان و برپایی عدالت در روی زمین است، شامل می‌شود. بنابراین جهاد، چند گونه است: جهاد نفس، جهاد شهوات، جهاد باطل، جهاد طغیان‌گر، جهاد در برابر دشمنان که همان جنگ و یکی از انواع جهاد است.

آیاتی که در قرآن کریم بر "مقاومت" و "استقامت" دلالت دارند، به چند دسته تقسیم می‌شوند، که هر دسته آن ناظر به مسائل مربوط به خود می‌باشند.

  1. آیاتی که در آنها فرمان و امر به مقاومت آمده است، مانند: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا[۱۲].
  2. آیاتی که در آنها از آثار مقاومت سخن گفته است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ[۱۳] و ...[۱۴].

موضوع و هدف مقاومت

برخی حقیقت اسلام را همان عدالت و توحید می‌دانند. امر به مقاومت‌، امر به توحید و عدالت است که همان اسلام است. شاید برهمین اساس باشد که یکی از علمای اسلامی می‌گوید: مقاومت و استقامت مد نظر قرآن‌، ایستادگی بر مبانی و هدف است نه روش، که در آیه ۱۵ سوره شوری بر آن تأکید شده است[۱۵].

علامه طباطبایی هدف از مقاومت را نمایان کردن استعدادها و ویژگی‌ها و آثار گوناگون به‌حسب شخصیت ذاتی و دستورات دین در زمینه‌های مختلف می‌داند و می‌نویسد: استقامت به‌معنای طلب قیام و استدعای ظهور همه آثار و منافع است، معنای استقامت در هر آیه‌ای با توجه به زمینه‌ای که استقامت در آن مطرح شده متفاوت است، مانند: قیام به حق توحید در عبودیت[۱۶]، ثبات بر ربوبیت حق در همه شئون زندگی و محافظت بر توحید در همه امور باطنی و ظاهری[۱۷] و قیام به وظایف دینی[۱۸][۱۹].[۲۰]

ارکان مقاومت

قرآن دو رکن اساسی را برای مقاومت بر می‌شمارد:

  1. ایمان راسخ و عمیق: هر کس به چیزی ایمان ژرف و بی‌شائبه داشته باشد، بدون تردید در راه آن جان فشانی می‌کند و از همه چیز خود برای رسیدن به آن می‌گذرد. بر این اساس مقاومت، زمانی پدید می‌آید که ایمان و عقیده در دل‌ها محکم و استوار گردد.
  2. استفاده از تمام توان مادی: اگر انسان به یقین برسد، ولی اسباب و وسایل لازم برای مقاومت را مهیا نسازد، کامیاب نمی‌گردد، پس انسان می‌بایست تمام توانایی‌های بشری خود را به کار گیرد تا به واسطه آنها بتواند در این مسیر پیروز شود. خداوند متعال هرگاه از ابزار مقاومت سخن می‌گوید واژه "مال" را مقدم بر نفس می‌داند و این دلیل بر آن است که هنگام مقاومت باید از مال خود گذشت و از آن در راستای جهاد در راه خدا استفاده کرد[۲۱].[۲۲]

مراحل مقاومت

قرآن میثاقی برای مؤمنان قرار داد تا توشه خود را برای مقاومت آماده سازند. حال در روند یک مقاومت، چه مراحلی باید طی شود تا نتیجه مطلوب، حاصل آید؟ قرآن در این زمینه بر چهار مرحله تکیه دارد:

  1. تعمیق و ترسیخ عقیده و ایمان: انسان نخست باید ایمان و عقیده‌اش را استوار گرداند تا بتواند در راه هدف خود از جان و مال بگذرد و در مقاومت سربلند شود. اگر همه اسباب و لوازم مقاومت بدون توجه به ایمان و عقیده آماده گردد، رکن مهمی از ارکان مقاومت که همان اذن و همراهی خداوند است فراچنگ نمی‌آید و در این حالت، مقاومت نتیجه مطلوب به دنبال نخواهد داشت.
  2. دریافت اسرار دشمنان و کشف نقشه آنان: اگر بخواهیم در برابر دشمن پایداری کنیم، باید آنان را خوب بشناسیم و از نقشه‌های آنان آگاهی شویم تا عکس‌العملی مناسب در برابر آنان داشته باشیم. خداوند بلند مرتبه در سوره بقره در مواجهه با منافقان با اشاره به مراحلی که آنان برای ترساندن مؤمنان از آن بهره می‌برند، تأکید می‌فرماید که مؤمنان باید بعد از تعمیق ایمان خود به دنبال شناخت اسرار و نقشه‌های دشمنان باشند. خداوند در این سوره، اسرار و رازهای درونی منافقین را آشکار می‌سازد و از چهار مرحله سخن می‌گوید که دشمنان برای ترساندن مؤمنان به کار می‌برند: خیرخواه مؤمنان نبودن[۲۳]؛ گمراه کردن مؤمنان[۲۴]؛ تسلم نشدن در برابر دین اسلام[۲۵] و لجاجت و استمرار در بدخواهی برای مؤمنان[۲۶].
  3. تشویق مؤمنان به جنگ و رویارویی با دشمنان: بعد از رسوخ و تثبیت ایمان در دل مؤمنان و آگاه کردن آنان نسبت به دشمن، باید ایشان را به جنگ و رویارویی با دشمن تشویق کرد[۲۷].
  4. بشارت به مجاهدین: پس از اینکه جنگ پایان یافت، خداوند به همه جهادگران پاداش می‌دهد، پاداش او رحمت و رضوان خداوندی و بهشت جاویدان است[۲۸]. خداوند به کسانی که به شهادت رسیده‌اند، بشارت زنده جاویدان بودن می‌دهد[۲۹]. اگر در هنگام جهاد، نقصی در اموال و جان صورت گیرد این نزد خداوند، به حساب می‌آید و به تعبیر قرآن، جهاد در راه خدا تجارتی است که سود فراوان در آن است و این سود، همان فوز عظیم است[۳۰]. از دیدگاه قرآن جنگ در راه خدا تجارتی است که انسان را از عذاب جهنم نجات می‌دهد[۳۱].[۳۲]

ویژگی‌های مقاومت

  1. فطری بودن: مقاومت، حالتی فطری است، زیرا آفریده‌های این جهان به طور مشترک دارای صفت مقاومت هستند که در همه موجودات از ریزترین واحد تا بزرگ‌ترین مجموعه، ساری و جاری است. برای سالم ماندن و آسیب‌ناپذیری همه جانبه (مادی و معنوی) انسان، از یک‌سو، دستور این است که انسان به سوی پدیده‌های منفی گرایش نداشته باشد، و از سوی دیگر، لازم است در برابر نیروهای منفی مقاومت کرد و با آنها مبارزه نمود تا آسیب‌ها نابود گردند[۳۳].
  2. مقاومت در برابر عناصر منفی: مقاومت همواره در برابر ضدّ مقاومت است، یعنی از یک سو تجاوز، ستم اعمال می‌شود و از سوی دیگر مقاومت به شکل‌های گوناگون و متناسب با پدیده منفی، که امری خارجی است، همیشه ارادی بوده و از طرف فرد، گروه، جامعه و ملّت و در برابر پدیده بیرونی ظاهر می‌گردد. بیان قرآن در مورد دو سویه بودن امر مقاومت و ضدّ مقاومت چنین است[۳۴].
  3. فراگیری و همه جانبه بودن: مقاومت، گونه‌ها و شیوه‌های فراوان ـ از مجاهدت با نفس گرفته تا مبارزه مسلحانه ـ دارد، اما به علت وصف کلیت و شمول، هیچ گونه‌ای از آن جایگزین گونه دیگر نمی‌گردد. قرآن با صراحت اعلام می‌کند که هرگاه مورد تجاوز و ستم قرار گرفتید، مقابله به مثل که از اشکال مقاومت است، بر شما واجب است[۳۵].
  4. اصالت دفاع در مقاومت: اصالت مقاومت بر دفاع است و همیشه از سوی نیروهای عدل و حق در برابر نیروهای منفی ستمگر و تجاوزگر صورت می‌پذیرد[۳۶].
  5. هدفدار و منظم بودن: مقاومت امری هدفدار، منظم و یک‌پارچه است. خداوند در سوره صف، مقاومتی منظم و یک‌پارچه را به تصویر می‌کشد[۳۷]. لزوم وحدت و یکپارچگی، لازمه مقاومت در برابر مشرکان و یا به طور کلی نیروهای منفی است که جملگی در برابر حق‌طلبان می‌ایستد و در صدد آسیب رساندن به آنان بر می‌آیند[۳۸].
  6. شرعی بودن: مقاومت، دستور الهی و یک واجب شرعی است و از ضروریات زندگی بشر است. خداوند متعال، صلاح زندگی بشر را بر اساس مقاومت قرار داده، به فرستاده‌اش چنین دستور می‌دهد[۳۹]. این‌گونه تشویق و برانگیختن از جانب خداوند برای برقراری توازن و اعتدال جامعه و حفظ حقوق دیگران و ارزش‌هایی است که زندگی بر مبنای آن قرار داده شده و هرگز بدون مقاومت، آن تعادل و توازن برقرار نخواهد شد. و در جای دیگر، تخلّف‌کنندگان از امر مقاومت را نکوهش می‌کند[۴۰].
  7. دائمی بودن: از آنجا که خداوند متعال در قرآن با بیانات مختلف، انسان‌های صالح و تقواپیشگان را جانشین خود در زمین می‌داند و آنان را وارث زمین خواهد کرد، از سوی دیگر همین انسان‌های شایسته و باتقوا به طور طبیعی همواره با موانعی از امیال نفسانی، ستم و تجاوز و طغیان دیگران روبه‌رو خواهند بود، بنابراین جهت دستیابی به اهداف خویش، لازم است مقاومت نمایند، و به ناگزیر، مقاومت امری همیشگی خواهد بود و به زمانی خاص محدود نمی‌شود.
  8. قدسی بودن مقاومت: مقاومت در راه حق یک مکانیسم اجرایی ساده و عینی و بدون پشتوانه نیست، بلکه افزون بر آثار ظاهری دنیوی که برای انسان‌ها به بار می‌آورد، ویژگی بسیار مهم آن قداست است. مقاومت در راه حق به یکی از این دو نتیجه می‌رسد: نخست پیروزی نهایی و دیگر شهادت که فوزی عظیم است. قرآن کشتگان در راه خدا را زنده می‌داند که نزد پروردگار روزی داده می‌شوند و این گونه بر قداست مقاومت در راه حق، مهر تأیید می‌زند[۴۱]. قرآن در جای دیگر کشته شدن یا مرگ در راه خدا را همراه با غفران الهی و رحمت بی‌پایان و برتر از همه امکانات دنیوی، می‌داند[۴۲]. همچنین خداوند به کسانی که در راه خدا هجرت کرده، سپس کشته شده و یا مرگشان فرا رسیده، وعده نیکو داده است[۴۳]. همین پشتوانه قداست است که مقاومت در راه خدا را با اشکال گونه‌گون آن شورآفرین و آرمان‌خیز و شادی‌آور ساخته است و مجاهدان راه خدا در مسیری که در پیش گرفته‌اند هرگز اندوهگین نمی‌شوند و در عزم راسخ آنان خللی ایجاد نمی‌گردد[۴۴].

اهمیت و ضرورت مقاومت

انسان به دلیل ویژگی اجتماعی بودنش نمی‌تواند تنها و بدون دیگران زندگی کند. او از آن هنگام که خود را شناخت و این نیاز را احساس نمود که باید در جمع زندگی کند و متوجه زندگی خود و دیگران شد، به دنبال دست یافتن به بهترین‌ها بود. بنابراین می‌بایست برای حفظ بقای خویش در برابر حوادث روزگار مقاومت نشان می‌داد. این احساس بشری نسبت به مقاومت، باعث پیدایش و استمرار آن گردید، پس مقاومت را می‌توان یک ضرورت در زندگی بشر دانست. از طرف دیگر هر جا سخن از فرهنگ مقاومت است، در برابر آن فرهنگ ذلّت و تن به خواری دادن مطرح می‌شود و انسان با توجه به سرشت و طبیعت ذاتی خویش ناگزیر است برای رهایی از ذلت و خواری و تسلیم نشدن در برابر پدیده‌های طبیعی و اجتماعی پایداری کند، به دیگر سخن انسان برای شناخت، حفظ و توسعه ارزش‌های مربوط به سعادت دنیوی و اخروی‌اش و همچنین شناخت ضد ارزش‌ها و دور کردن آنها از خود و دیگران باید دست به مقاومت بزند. بنابراین حیات و بقای انسان بر پایه مقاومت استوار است و او برای بقای خویش و داشتن زندگی واقعی و ایده‌آل، لازم است همواره در برابر نیروهای منفی و زیان‌بار، پایداری مناسب داشته باشد.

از دیگاه قرآن، هدف اصلی مقاومت، ایجاد تعادل و توازن در انسان و جامعه انسانی است و جز موارد یاد شده، این اهداف را می‌توان برای آن برشمرد:

  1. تقویت روحیه ایثار و فداکاری؛
  2. حفظ کرامت و عزت نفس؛
  3. حفظ وحدت و همدلی بین افراد جامعه؛
  4. اجرای حق و عدالت و نابودی باطل و کفر؛
  5. حفظ عزت اجتماعی و ریشه‌کن کردن فساد؛
  6. هموار کردن راه‌های پیشرفت انسان‌ها به سوی معبود؛
  7. حفظ استقلال وطن و جلوگیری از اشغال آن و دفع خطرها و تهدیدهای دشمن؛
  8. دفاع از مظلوم و مقاومت در برابر ستمگران و تجاوزگران و اشغالگران[۴۵].

اقسام مقاومت

فعالیت‌ها و آموزش‌های عقیدتی ـ سیاسی پیشوایان معصوم در تربیت امت مبارز از راه آموزش درس مقاومت و پایداری به ایشان در دو روش کلی مقاومت و مبارزه مثبت و مقاومت منفی قابل تبیین است.

مقاومت مثبت

پیشوایان معصوم به روش‌های گوناگون امت اسلامی را به مقاومت و مبارزه مثبت بر ضد حاکمانی جائر فراخوانده‌اند.

  1. ایجاد تنفر و انزجار از ستم و ستمگران: تربیت امت بر تنفر و انزجار از ستم و ستمگران، نخستین شیوه پیشوایان معصوم به منظور بارورساختن رشد سیاسی امت و تعمیق درک سیاسی ایشان در راستای تهاجم بر ستمکاران، ایجاد تحرک و مبارزه با جمود و رکود بوده است. در روایات وارده از اهل‌بیت (ع) که از حکومت و مسئولیت حاکم اسلامی سخن می‌گوید، به طور آشکار جایگاه دین در نفی ستم و مقابله با ظلم بیان شده است[۴۶]
  2. تربیت نیروهای شجاع و مبارز: دومین روش تربیتی پیشوایان معصوم در راستای آموزش مقاومت و مبارزه مثبت به امت اسلامی، تربیت نیروهای شجاع و مبارز است تا در شرایط سخت و درگیری‌های طاقت‌فرسا استوار و ثابت قدم باشند. بدیهی است این امر زمانی تحقق می‌یابد که بر ایمان و یقین مسلمانان افزوده شود، زیرا ترس زیاد از ناتوانی نفس و ضعف یقین نشأت می‌گیرد. در بسیاری از روایات، شجاعت در کنار صبر آمده است، زیرا غلبه بر هواهای نفسانی و لذایذ دنیوی با صبر قرین است[۴۷]. از این‌رو پیشوایان معصوم در دانشگاه تربیتی خود شیعیانی با ایمان، متعهد و شجاع تربیت می‌کردند.
  3. بیدارساختن وجدان انقلابی مردم: پیشوای معصوم از طریق برانگیختن احساسات و عواطف انسانی، وجدان‌های انقلابی مردم را به سوی اهداف مقدس و الهی معطوف می‌کرد. پس از شهادت امام حسین (ع) مردمان کوفه و شام آن‌چنان گرفتار غبار غفلت و جهالت شده بودند که خطبه‌های آتشینی چون خطبه امام سجاد (ع) و عمه بزرگوارش زینب کبری (س)، نمی‌توانست آنان را از خواب غفلت و جهالت بیدار سازد. در این مقطع، امام سجاد (ع) با برانگیختن احساس ندامت و گناه از سوی مردم، آنان را به سمت نفرت از بنی‌امیه و مبارزه‌جویی با آنان سوق داد و از این عامل روانی، برای مبارزه با دستگاه جور و زنده نگه داشتن حماسه عاشورا به خوبی بهره برد[۴۸]
  4. تأیید جنبش‌های انقلابی و مکتبی: پس از شهادت جانسوز امام حسین (ع)، در طول تاریخ حضور اهل‌بیت (ع) جنبش‌ها و قیام‌های کوچک و بزرگی روی داد که برخی از آنها با هدف دفاع از خاندان اهل‌بیت (ع) و مظلومیت ایشان و برخی دیگر با اهداف دنیاخواهانه و رسیدن به جاه و مقام بود. موضع سیاسی پیشوایان معصوم در برابر قیام‌ها، تأیید جنبش‌های انقلابی و مکتبی بود؛ ولی همواره بدون پذیرش رهبری و دخالت مستقیم در آنها صورت می‌پذیرفت.
  5. رویکرد پند و تذکر در مسیر اصلاح: امر به معروف و نهی از منکر در بینش سیاسی اهل‌بیت (ع) ضروری‌ترین گامی است که باید به منظور حفظ سلامت و صلاح جامعه و اصلاح آن برداشته شود. رویکرد پند و تذکر در مسیر اصلاح مفاسد اجتماعی و مبارزه با کج‌روی‌ها و استبداد و ظلم حاکمان همواره پیش از هر اقدام انقلابی مورد تأیید بوده و یکی از شیوه‌های سیاسی پیشوایان معصوم شمرده می‌شود.
  6. دعوت به صبر و استقامت در طریق حق: پیشوایان معصوم در راستای تربیت امت مبارز همواره به پیروان خود هشدار می‌دادند که مبادا به خاطر سختی‌های راه حق، از تداوم مسیر منصرف شوند. بهترین الگو در این زمینه عملکرد سیاسی ائمه (ع) در مواجهه با مشکلات و استقامت ورزیدن در برابر سختی‌هاست. ایشان با درس عملی خویش به پیروانشان می‌آموختند که هرگز به خاطر مشکلات راه حق، آن را انکار نکنند باطل را بر حق ترجیح ندهند[۴۹].
  7. مقابله با روحیه عافیت‌طلبی و توجیه‌گری: یکی از تلاش‌های مستمر ائمه اطهار (ع)، تلاش برای مقابله با روحیه عافیت‌طلبی و توجیه‌گری امت مسلمان بوده است. امام علی (ع) بارها قوم خود را به خاطر همین روحیه عافیت‌طلبانه و توجیه‌گرانه که با هر بهانه‌ای همچون گرمی تابستان، فرا رسیدن ایام برداشت محصول و امثال آن از همراهی با آن حضرت سرباز می‌زدند، سرزنش می‌کرد.
  8. ترویج مکتب جهاد و شهادت: با وجود آنکه بعد از نهضت انقلابی امام حسین (ع) در هیچ مقطعی از عصر ائمه اطهار (ع) شرایط برای قیام مسلحانه بر ضد زمامداران و حاکمان جائر مساعد نبود، آنان در این رهگذر از تبلیغ ارزش جهاد و شهادت و زنده نگه داشتن روحیه غیرت، ایثارگری و شهادت‌طلبی در امت اسلامی غفلت نورزیدند.
  9. زنده نگه‌داشتن نهضت عاشورا توسط ائمه (ع):

یکی از روش‌های مبارزاتی که توسط پیشوایان معصوم پس از شهادت امام حسین (ع) برگزیده شد، زنده نگه داشتن نهضت عاشورا و احیای فرهنگ این قیام خونین در میان مسلمانان بود. این روش، برگرفته از روش قرآن کریم است که برای ماندگاری فرهنگ انبیاء، قصص ایشان را یادآوری کرده و از این راه فرهنگ پیام‌آوران الهی را که فرهنگ توحید و مبارزه با طاغوتیان است، زنده نگه داشته است. ائمه اطهار (ع)، با الگو گرفتن از این روش الهی، با شیوه‌های مختلف یاد اسوه‌های نهضت عاشورا را گرامی می‌داشتند که در این بخش به عمده‌ترین آنها اشاره می‌شود[۵۰].

مقاومت منفی

دومین شیوه مبارزاتی و ایستادگی در برابر جائران در مکتب تربیتی اهل‌بیت (ع) استفاده از استراتژی مقاومت منفی بود. مقاومت منفی نیز در اشکال گوناگون قابل تبیین است مانند.

  1. قطع رابطه با ظالمان و بیدادگران: پیشوایان معصوم برای اتخاذ این استراتژی، به هواداران و طرفداران خود فرمان می‌دادند که با دستگاه حکومت قطع رابطه کرده و هیچ معامله‌ای در هیچ سطحی با آنان نداشته باشند. این استراتژی به طور عمده از عصر امام سجاد (ع) به بعد یعنی دوره پس از شهادت امام حسین (ع) با جدیت بیش‌تری دنبال شد، زیرا از این دوره فشارها، تهدیدات و تبعیدها نسبت به اهل‌بیت (ع) و خاندان و پیروان ایشان شدت یافت. در این شرایط، زمینه اتخاذ سیاست قطع رابطه و مقاومت منفی در برابر حاکم ستمگر فراهم شد. بر همین اساس فقهای اسلام در طول تاریخ عصر غیبت هر نوع اعانت به ظالمان و تصدی امور آنان را حرام دانسته و بدان فتوا داده‌اند. از نظر اسلام پذیرش مسئولیت در دستگاه ظلم یا پیوستن به آنها در هر مسئولیتی حرام است، مگر آنکه هدف، خدمت به اسلام و دفع ظلم از دیگران باشد و کمک به ظالم در آن منصب، بیش از خدمت و مصلحت موردنظر نباشد.
  2. توصیه به تقیه و رازداری سیاسی: مقصود از تقیه و رازداری سیاسی، ترک مخاصمه و تعطیل کردن مبارزه و مقاومت در برابر جائران و ستمگران نیست؛ بلکه مراد، مبارزه انسان به صورت مخفیانه و پنهانی است تا بهانه‌ای به دست دشمنان داده نشود. این روش، روشی معقول و منطقی است که در جوامع بشری کاربرد فراوان دارد و پیشوایان معصوم نیز برای حفظ تشیع، حفظ خود و شاگردانشان از این روش بسیار استفاده کرده و دیگران را نیز به پیروی از آن توصیه می‌کردند. تقیه از بهترین کارهای مؤمن است که در پرتو آن، خود و برادران دینی‌اش را از گزند مجرمان حفظ می‌کند. تقیه در جای خود نه تنها دلیل بر عجز، تسلیم و عقب‌نشینی نیست، بلکه یک نوع رازداری سیاسی و عقیدتی شمرده می‌شود و نوعی سپر دفاعی برای ذخیره‌سازی نیروها و تغییر شکل مبارزه است.

ائمه اطهار (ع) در راستای خط‌مشی ویژه مبارزاتی خود، همواره پیروانشان را به مبارز اصل تقیه و رازداری سیاسی فرا می‌خواندند. آنان به حدی بر این اصل تأکید داشتند که گاه از شیعیان خود به دلیل عدم اهتمام به این امر شکوه می‌کردند[۵۱].[۵۲]

گونه‌های مقاومت

گونه‌های مختلف مقاومت را که در مقابل پدیده‌های منفی و بازدارنده تحقق می‌یابد، می‌توان در این موارد و عناوین خلاصه کرد:

  1. گرایش‌های نفسانی: انسان به حکم فطرت و ساختار وجودی‌اش، دارای گرایش‌های نفسانی است که جهت بقای او لازم است. هرگاه آن گرایش‌ها از مسیر اصلی خود خارج شود، طغیان تحقق می‌یابد. در این هنگام، انسان با مقاومت در برابر سرکشی امیال نفسانی که از سرکشی دشمنان خطرناک‌تر و زیان‌بارتر است، در وجود خویش توازن و تعادل ایجاد می‌کند. سرکشی و طغیان آن امیال در نفس امّاره، متبلور می‌شود که مقابله و مبارزه و تسلط بر آن را “جهاد اکبر” می‌گویند.
  2. رذایل اخلاقی دیگران: یکی از آسیب‌ها و موانع پیش روی انسان در راه رسیدن به کمال، رذایل اخلاقی دیگران است. ممکن است شخصی در راه تزکیه نفس و مقاومت در برابر سرکشی‌های آن، موفق باشد ولی از اخلاق ناپسند سایر افراد آسیب ببیند. از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است، ناگزیر باید با همنوعان خود معاشرت داشته باشد و این معاشرت، موجب می‌شود از فضائل یا رذایل اخلاقی آنان متأثر و بهره‌مند گردد. گاهی این تأثیر‌پذیری ارادی نیست، بدین معنا که امواج ویژگی‌های منفی، خود به خود از شخصی به شخص دیگر منتقل می‌شود.
  3. کجروی و ناهنجاری‌های اجتماعی: جامعه انسانی، مجموعه‌ای از نیروهای مثبت و منفی است. گاه قطع نظر از افراد کجروی‌ها و ناهنجاری‌های گروهی و جمعی دیده می‌شود و جماعتی حرکتشان واپس‌گرا و به سوی فساد است، هرچند به ظاهر تجاوز و یا طغیانی مشاهده نگردد. مقاومت در برابر کجروی‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی در حقیقت، اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر است.
  4. حاکمان جور: خداوند در قرآن کریم از سویی، استبداد و سرکشی و استعلای مادی و قهری حاکمان ستمگر را به تصویر می‌کشد و از دیگر سو به مقاومت مؤمنانی اشاره دارد که با توکل به خدا در برابر آنان ایستادگی می‌کنند[۵۳].
  5. اشغالگران: کسانی بر اثر ستم و بیداد طغیانن‌گرایان از دیار خویش بیرون رانده شده‌اند و سرزمینشان اشغال شده است، سپس جهت باز پس گرفتن آن سرزمین با اشغال‌گران به پیکار برمی‌خیزند و در برابرشان مقاومت می‌نمایند[۵۴].

مصادیق مقاومت

  1. مهاجرت: یکی از شکل‌های مقاومت در قرآن کریم، مهاجرت کردن برای جهاد در راه خداوند است. خداوند متعال در آیه‌های فراوان به ثواب مهاجرت در راه خدا اشاره کرده و به مهاجرین وعده رحمت و بخشش گناهان داده و برای ایشان جایگاهی عظیم نزد خود برپا نموده است[۵۵].
  2. مقاومت با گفتار و موضع‌گیری مناسب: مقاومت در قرآن، تنها مقاومت در برابر تهاجم به سرزمین نیست بلکه شامل پایداری در برابر تکذیب‌ها، سخریه‌ها، تخریب‌ها و شایعه‌پراکنی‌ها نیز می‌شود.
  3. مقاومت مسلحانه: این شکل مقاومت در صورتی انجام می‌شود که فردی یا گروهی به حریم، شهر، منطقه و یا خاک کشور حمله کنند. در این حالت، مسأله دفاع شرعی پیش می‌آید که با توجه به آیات قرآنی، باید تدابیر لازم از طریق به کار بردن توان دفاعی، اندیشیده شود تا کشور در معرض خطر قرار نگیرد: ﴿وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۵۶]. بنابر آیات قرآنی، حکومت اسلامی در صورتی که مورد تجاوز واقع شود باید از خود دفاع کند و این دفاع از اولین حقوقی است که هر موجودی از آن برخوردار است و اسلام این حق را به مسلمانان داده است که از خود دفاع کنند[۵۷].

منابع

پانویس

  1. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۹۷.
  2. زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس، تحقیق و تصحیح: علی شیری، ج۱۷، ص۵۹۲؛ طریحی‌، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین‌، ج۳، ص۵۶۶.
  3. ابن‌اثیر جزری‌، مبارک بن محمد‌، النهایة، ج۴، ص۱۲۵.
  4. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۶۹۲.
  5. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، تحقیق: ابراهیم سامرائی، ج۵، ص۵۴۰.
  6. فیروزآبادی، مجد الدین، قاموس المحیط، ص۱۱۵۲؛ جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۵، ص۲۰۱۷.
  7. رضوی، سیدعباس؛ قدمی، غلامرضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، مدخل «استقامت».
  8. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۱، ص۴۷؛ میرقادری‌، سید فضل‌الله؛ کیانی، حسین، «بن‌مایه ادب مقاومت در قرآن»، فصلنامه ادبیات هنر دینی، سال ۱۳۹۱، ش۱، ص۷۴؛ دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۱۴، ص۲۱۳۰۲.
  9. زاهدی‌تیر، اصغر، امین ناجی، محمد هادی، بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن، فصلنامه تفسیری، ص۲۲۲؛ میرقادری، سید فضل‌الله، کیانی، حسین، بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن.
  10. سوره انفال، آیه ۳۹.
  11. سوره فرقان، آیه ۵۲.
  12. «پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید» سوره هود، آیه ۱۱۲.
  13. «آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره احقاف، آیه ۱۳.
  14. زاهدی‌تیر، اصغر، امین ناجی، محمد هادی، بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن، فصلنامه تفسیری، ص۲۲۵.
  15. خامنه‌ای، سیدعلی، بصیرت و استقامت (مجموعه سخنرانی)، ص۹۹.
  16. سوره فصلت، آیه ۶.
  17. سوره فصلت، آیه ۳۰.
  18. سوره روم، آیه ۳۰.
  19. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۰، ص۴۷-۴۸.
  20. زاهدی‌تیر، اصغر، امین ناجی، محمد هادی، بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن، فصلنامه تفسیری، ص۲۲۵.
  21. سوره حدید، آیه ۲۵؛ سوره آل عمران، آیه ۱۴؛ سوره انفال، آیه ۶۰؛ سوره نحل، آیه ۸؛ سوره اسراء، آیه ۶۴؛ سوره حشر، آیه ۶.
  22. میرقادری، سید فضل‌الله، کیانی، حسین، بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن
  23. سوره بقره، آیه ۱۰۵.
  24. سوره بقره، آیه ۱۰۹.
  25. سوره بقره، آیه ۱۲۰.
  26. سوره بقره، آیه ۲۱۷.
  27. سوره بقره، آیات ۱۹۰ ـ ۱۹۳و ۱۹۰.
  28. سوره توبه، آیه ۲۰-۲۲.
  29. سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.
  30. سوره توبه، آیه ۱۱۱.
  31. سوره صف، آیه ۱۰-۱۱.
  32. میرقادری، سید فضل‌الله، کیانی، حسین، بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن.
  33. سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  34. سوره حجرات، آیه ۹.
  35. سوره بقره، آیه ۱۹۴.
  36. سوره بقره، آیه ۱۹۱.
  37. سوره صف، آیه ۴.
  38. سوره توبه، آیه ۳۶.
  39. سوره نساء، آیه ۸۴ و سوره انفال، آیه ۶۵.
  40. سوره توبه، آیه ۸۱.
  41. سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.
  42. سوره آل عمران، آیه ۱۵۷.
  43. سوره حج، آیه ۵۸.
  44. میرقادری، سید فضل‌الله، کیانی، حسین، بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن.
  45. میرقادری، سید فضل‌الله، کیانی، حسین، بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن
  46. ر.ک: ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی ج۲، باب الظلم؛ محمد ملک‌زاده، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۱۰۰.
  47. ر.ک: نهج‌البلاغه، حکمت ۴.
  48. ر.ک: محسن الامین عاملی، اعیان‌الشیعه، ص۳۲۱-۳۲۳.
  49. ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۱۶؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۷۶.
  50. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۱۰۰ ـ ۱۰۸.
  51. ابو جعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۱۴.
  52. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۱۱۷ ـ ۱۱۹.
  53. سوره قصص، آیه ۴.
  54. میرقادری، سید فضل‌الله، کیانی، حسین، بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن
  55. سوره بقره، آیه ۲۱۸؛ سوره توبه، آیه ۲۰-۲۲.
  56. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  57. میرقادری، سید فضل‌الله، کیانی، حسین، بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن