امام باقر در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
(←پانویس) |
||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
[[رده:امام باقر]] | [[رده:امام باقر]] | ||
[[رده:چهارده معصوم]] | [[رده:چهارده معصوم]] | ||
[[رده:مدفونان در بقیع]] | [[رده:مدفونان در بقیع]] | ||
[[رده:اسیران واقعه کربلا]] | [[رده:اسیران واقعه کربلا]] |
نسخهٔ ۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۰۴
امام محمد باقر(ع) | |
---|---|
نقش | امام پنجم شیعیان |
نام | محمد بن علی |
کنیه | ابوجعفر |
زادروز | ۱ رجب، سال ۵۷ ق |
زادگاه | مدینه |
مدت امامت | ۱۹ سال (۹۵-۱۱۴ ق) |
شهادت | ۷ ذیالحجه، ۱۱۴ق |
مدفن | بقیع، مدینه |
محل زندگی | مدینه |
لقب(ها) | باقر، شاکر |
پدر | امام سجاد علیه السلام |
مادر | فاطمه دختر امام حسن |
همسر(ان) | ام فروه • ام حکیم |
فرزند(ان) | امام صادق (علیه السلام) و ... |
طول عمر | ۵۷ سال |
امام محمد باقر (ع) اول ماه رجب سال ۵۷ﻫ. در مدینه به دنیا آمد. پدر ایشان امام زینالعابدین(ع) و مادر ارجمندش "ام عبدالله فاطمه" دختر امام حسن مجتبی(ع) است. پیامبر اکرم(ص) به ایشان لقب "باقرالعلوم" داده بود، به معنای شکافنده علوم.
مهمترین ویژگی روزگار امامت امام باقر(ع) فرصتی بود که در پی ضعیف شدن بنیامیه برای راه انداختن نهضتی علمی و فکری پیش آمد و امام در این مدت، هم شاگردانی همچون "ابان بن تَغلب"، "زُراره"، "کمیت اسدی" و "محمد بن مسلم" را تربیت کرد و هم عموم مردم را با تعالیم راستین دینی از راه سخنرانی، مباحثه با اهل فِرَق و اعزام مبلغ به میان مردم آشنا نمود.
سرانجام "هشام بن عبدالملک"، دهمین حاکم اموی فرمان داد تا "ابراهیم بن ولید"، با زهری کشنده امام(ع) را مسموم کند و ایشان در ماه ذیالحجه ۱۱۴ﻫ. در ۵۷ سالگی به شهادت رسید و پیکر پاکش در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
ولادت
امام محمد باقر (ع) روز جمعه اول ماه رجب[۱] یا سوم صفر سال ۵۷ﻫ.[۲] در مدینه به دنیا آمد و نام مبارکشان محمد است[۳].
پدر و مادر
جد والامقام امام باقر(ع)، حسین بن علی(ع) و پدرش امام زینالعابدین(ع) و مادر ارجمندش "ام عبدالله" فاطمه ـ دختر امام حسن مجتبی(ع) ـ است[۴]؛ لذا از این جهت در میان اهل بیت(ع) او نخستین کسی است که از نظر نسب پدری و مادری، علوی و فاطمی است و به "علویٌ من علویین" و "هاشمیٌ من هاشمیین" معروف است[۵]. درباره مقام و مرتبه "ام عبدالله" کلینی دو روایت آورده است. در یکی امام باقر(ع) میفرماید: ام عبدالله در کنار دیواری بود. دیوار شکاف برداشت. ام عبدالله گفت: به حق مصطفی به تو اذن فرود داده نشد. دیوار وقتی سقوط کرد که ام عبدالله از کنار آن رفته بود. امام صادق(ع) درباره جدهاش میفرماید: او صدیقه و از راستگویان بود. در میان "آل حسن" خانمی به فضیلت وی تاکنون نبوده است[۶][۷]
کنیهها و القاب
پیامبر اسلام(ص) به ایشان لقب "باقرالعلوم" را ارزانی فرمود، به معنای شکافنده علوم. پیامبر اکرم(ص) به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: ای جابر تو زنده میمانی تا زمانی که فرزندم را از نسل حسین به نام محمد که شکافنده علم دین است ملاقات کنی، هرگاه وی را دیدی سلام من را به او برسان[۸].
از دیگر القاب شریف ایشان: شاکر، امین و شبیه (به پیامبر) است و کنیه گرامیاش، ابوجعفر است[۹][۱۰]
فرزندان
امام باقر (ع) هفت فرزند داشت که امام جعفر صادق(ع) یکی از آنان است[۱۱].
سرگذشت تاریخی
امام باقر(ع) در روزگار طفولیت بود که همراه کاروان جد گرامیاش، حضرت حسین بن علی(ع)، به کربلا رفت. آن امام ارجمند(ع) چهار سال با امام حسین(ع) و سی و چهار سال با پدر گرامیاش زیست و در سال ۹۵ﻫ. به امامت رسید و حدود بیست سال امامت کرد.
حاکمان معاصر امامت او عبارتاند از: ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک[۱۲].
مهمترین ویژگی روزگار امامت امام باقر(ع) آن بود که فرصتی برای راه انداختن نهضتی علمی و فکری پیش آمد. بیشتر دوران زندگانی امام باقر(ع) در زمان قدرت آل مروان از بنی امیه سپری شد. دورانی بود که مروانیان اوج قدرت را تجربه میکردند و پایان دوران امامت حضرت باقر(ع)، همزمان شد با نشانههای ضعفِ قدرت بنی امیه. همین موضوع باعث شد که امام باقر(ع) و بعد امام صادق(ع) فرصت مناسبی برای بیان معارف ناب اسلامی بیابند. امام از این فرصت بهره جست و شاگردان برجستهای تربیت کرد و فرهنگ شیعی و آموزههای راستین اسلام را گسترانید. پیش از آن، دیگر امامان تنها مجال یافتند از کیان اسلام به دفاع برخیزند و بقای دین را پی جویند؛ زیرا بنیان دین آسمانی با خطری جدی رو به رو گشته بود. در روزگار امام باقر(ع) میباید آنچه امامان پیشین حفظ کرده بودند، به میان جامعه میرفت و گسترش مییافت[۱۳].
در مدت کوتاهی که عمر بن عبدالعزیز خلیفه بود (۹۹-۱۰۱ق)، اموال فدک و موقوفات علی(ع) را به علویان بازگرداند؛ ولی به این بهانه که "زید بن حسن" بزرگتر از امام باقر(ع) است، آنها را به زید داد[۱۴][۱۵]
این دوره را باید سرآغاز نهضتی عظیم و همهجانبه در زمینه فرهنگ و معارف اسلامی دانست. مشکلات عدیده قدرت غاصب از طرفی و شیوع ترجمه فلسفه، گسترش مباحث کلامی و پیدایش نحلههای متعدّد در علم عقاید و کلام، سر بر آوردن گروهی صوفی مسلک و زهد پیشه که عکس العملی در مقابل دنیاگرایی مسلمانان بود، پیدایش فقهای درباری و متکلّمان و...، لزوم توجّه به فرهنگ و معارف اسلام را بسیار حیاتی میکرد و از سوی دیگر، جبهه نظامی و انقلابهای مسلّحانه را شورشگران علوی و دیگران گرم نگه میداشتند و تنها نظارتی را از سوی امام طلب میکرد. در چنین شرایطی امام(ع) شرح، توضیح، تفسیر و تبیین حقایق اسلام را وجهه همّت خود قرار داد، در همه زمینهها (عقاید، کلام، فقه، حدیث، تفسیر قرآن و سایر علوم) به شکافتن علوم مشغول شد. سخنانی که از امام باقر(ع) و فرزندش در زمینه معارف مختلف اسلامی رسیده به تنهایی بیشتر از تمام سخنانی است که از سیزده معصوم دیگر در دست است. اقیانوسی از علوم مختلف توسّط امام باقر (ع) و فرزندانش ایجاد شد که تا انسان در یکی از شاخههای علوم اسلامی به پژوهش نپردازد، از عمق و وسعت آن آگاه نخواهد شد.
بنابراین میتوان عصر امامان معصوم(ع) را دو دوره دانست: یکی دوره تثبیت و دیگر دوره ترویج. امامت امام باقر(ع) در دوره دوم جای داشت و وقت آن بود که تعالیم دینی از حلقه شیعیانی معدود به عرصه گسترده جامعه اسلامی راه یابند و آموزههای شیعی در چارچوبی منطقی، آشکارا پدیدار گردند. گفتهاند که امام باقر(ع) در یک روز هزار مسئله بیان فرمود[۱۶] و این نشان میدهد که در دوره ترویج، فرصتی گرانبها به دست آمده بود و امام(ع) به خوبی از آن سود برده است[۱۷].
امام باقر(ع) برای بهره بردن از فرصت پیش آمده، دو شیوه برگزید:
- آموزش و پرورش شاگردان مستعد و تشکیل حوزه علمی؛ از معروفترین شاگردان برجسته او میتوان از ابان بن تَغلب، زُراره، کمیت اسدی و محمد بن مسلم نام برد[۱۸].
- آشنا ساختن عموم مردم با تعالیم راستین دینی از گذر سخنرانی، جلسههای علمی ـ دینی، مباحثه با اهل فِرَق و اعزام مبلغ به میان مردم[۱۹].
حکومت اموی از عصر عبدالملک مروان به بعد به ظاهر، سیاستِ مماشات با "آل ابیطالب" را در پیش گرفت و این از مهمترین علل شدت یافتن فعالیتهای علمی ـ فرهنگی امام بود[۲۰]. افزون بر این، نحلههای کژاندیش فقهی و کلامی نیز در این روزگار ظهور و بروز یافته بودند و از این رو لازم بود برای مقابله با انحرافات فکری جدید، حرکت علمی نظاممندی راه افتد و مرکزیت و مرجعیت فکری جامعه را در دست گیرد. بر جای ماندن صدها روایت از امام باقر(ع) درباره مسائل فکری و دینی نشان میدهد که امام باقر(ع) برای از میان بردن بیراهههای فکری و دینی بسیار کوشیده است[۲۱][۲۲]
محور دیگر دوران امامت حضرت، نظارت عمومی بر جریانهای کلّی جامعه و جلوگیری از ضربه وارد شدن به اسلام بود. نقطه و علامتگذاری حروف، آموزش کیفیّت، ضرب سکّه و... از موارد دفاع از جامعه اسلامی در مقابل خطرات خارجی است و در پایان برای ارشاد مردم بعد از شهادت وصیّت کرد، مالی از او وقف شود تا به مدّت ده سال در موسم حج و در منی برای حضرت اقامه عزا شود. زمان و مکان و فلسفه اقامه مجلس، از جدیت حضرت برای روشن شدن حقایق و هدایت توده مردم حکایت دارد[۲۳].
سفرهای امام
علاوه بر حضور آن حضرت در کوفه و شام در خلال فاجعه عاشورا، گزارشهای تاریخی و روایی از حضور دیگر باره ایشان در این سرزمینها خبر میدهد. ظاهراً امام به اجبار خلفا بارها به شام سفر کرده بوده است. در یک مورد هم، پس از درخواست عبدالملک جهت حضور ایشان در شام با هدف مناظره با یکی از عالمان قَدَری مسلک، آن حضرت، فرزند خود امام صادق(ع) را به آن دیار گسیل میدارد[۲۴]. تیراندازی حیرتافکن امام که به اصرار هشام بن عبدالملک و در شام صورت پذیرفت[۲۵]، در کنار مناظره شگرف آن حضرت با اسقف مسیحیان و اسلام آوردن یک نصرانی در همان سفر[۲۶] از توانایی موهوبی امام در علم و جسم حکایت میکند. سفرهای حضرت باقر(ع) به شام با رخدادهایی رنجآور نیز همراه بوده است. نامه خلیفه به مردم مَدین جهت انسداد دروازههای شهر بر امام و دستور منع آن حضرت و همراهانشان از نوشیدنی و خوردنی[۲۷]، از شمار همین رنجهاست. برخی از پژوهشگران نیز از حبس امام در زندان هشام در شام خبر دادهاند[۲۸].[۲۹]
امامت و ولایت
برای اثبات امامت امام باقر (ع) نصوص فراوانی از رسول خدا (ص) و امیرالمومنین (ع) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) رسیده است[۳۰] مانند:
- زید بن علی بن الحسین (ع) میگوید: نزد پدرم علی بن الحسین (ع) بودم که جابر بن عبدالله انصاری صحابی رسول خدا (ص) وارد شد و با پدرم مشغول گفتگو بود که برادرم محمد از یکی از حجرهها بیرون آمد. جابر بعد که او را شناخت سر و دست او را بوسه زد و سلام رسول خدا (ص) را به او رسانید، آنگاه رو به پدرم کرد و گفت: روزی رسول خدا (ص) به من فرمود: ای جابر وقتی که خدمت فرزندم باقر رسیدی سلام مرا به او برسان، او شبیهترین مردم به من است دانش او دانش من و فرمان او فرمان من است آنگاه فرمود: «سَبْعَةٌ مِنْ وُلْدِهِ أُمَنَاءُ مَعْصُومُونَ أَئِمَّةٌ أَبْرَارٌ وَ السَّابِعُ مَهْدِيُّهُمْ الَّذِي يَمْلَأُ الدُّنْيَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»؛ هفت نفر از فرزندان او امینان معصوم و پیشوایان نیکوکارند و هفتمین آنان مهدی آنان است همو که دنیا را پر از عدل و داد میکند آنگونه که از ظلم و ستم پر شده بود. بعد رسول خدا (ص) آیه وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ[۳۱] را تلاوت کرد[۳۲].
- هنگامی که حضرت زین العابدین (ع) در بستر بیماری و مرض فوت افتاده بود یکی از یارانش عرضه میدارد: اگر پیشآمدی کرد که هیچ کس را از آن گریزی نیست باید بعد از شما به که پناه بریم؟ فرمود: «إِلَى ابْنِی هَذَا وَ أَشَارَ إِلَى مُحَمَّدٍ ابْنِهِ إِنَّهُ وَصِیِّی وَ وَارِثِی وَ عَیْبَةُ عِلْمِی وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ وَ بَاقِرُ الْعِلْمِ»؛ این پسرم ـ اشاره به محمد کرد ـ او وصی و وارث و حافظ علم من است و معدن دانش است و باقر العلم است. از آن حضرت معنای باقر العلم را پرسید فرمود: «سَوْفَ یَخْتَلِفُ إِلَیْهِ خُلَّاصُ شِیعَتِی وَ یَبْقُرُ الْعِلْمَ عَلَیْهِمْ بَقْراً»؛ به زودی ارادتمندان پاک من نزد او میروند و او برای ایشان به واقع دانش را میشکافد. سؤال شد: یا ابن رسول الله چرا وصیت به فرزند بزرگترت نکردی؟ فرمود: «لَيْسَتِ الْإِمَامَةُ بِالصِّغَرِ وَ الْكِبَرِ هَكَذَا عَهِدَ إِلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ هَكَذَا وَجَدْنَا مَكْتُوباً فِي اللَّوْحِ وَ الصَّحِيفَةِ»؛ امامت به کوچکی و بزرگی نیست چنین رسول خدا به ما دستور داده و در لوح و صحیفه نام او نوشته شده است. سؤال شد: بعد از ایشان نام چند نفر وصی و امام را پیغمبر ذکر کرده؟ فرمود: «وَجَدْنَا فِي الصَّحِيفَةِ وَ اللَّوْحِ اثْنَيْ عَشَرَ أَسَامِيَ مَكْتُوبَةً بِإِمَامَتِهِمْ وَ أَسَامِي آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ ثُمَّ قَالَ يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ مُحَمَّدٍ ابْنِي سَبْعَةٌ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ فِيهِمُ الْمَهْدِيُّ»[۳۳]. در صحیفه و لوح نام دوازده نفر با اسم پدر و مادرشان ذکر شده. سپس فرمود از نژاد این پسرم محمد هفت نفر امام خواهند بود که مهدی جزء همین هفت نفر است[۳۴].
فضایل و مناقب
امام باقر(ع) را آیینه تمام نمای پیامبر(ص) و امامان پیشین دانستهاند. در روایتی که پیامبر برای جابر بن عبدالله انصاری نام یکایک امامان معصوم(ع) را باز میگوید، آمده است که چون پیامبر به امام باقر(ع) میرسد، به جابر فرمان میدهد سلام مرا بدو برسان[۳۵].
برخی از فضائل آن امام همام عبارت است از:
- علم: امام باقر(ع) سرآمد عالمان روزگار خویش بود. برخی دانشمندان بزرگ مسلمان گفتهاند که او چنان به رموز و اسرار علوم آگاه بود و احکام و حکمتها و لطایف علمی را به طالبان عطا میفرمود که کسی جز کوردلان یا گمراهان منکر آن نتواند بود[۳۶].
- حلم: فرو خوردن خشم و خویشتنداری هنگام غضب، از صفات آشکار امام باقر(ع) است.
- تسلیم: رضا و تسلیم در برابر خواست و اراده الهی، از دیگر ویژگیها و فضیلتهای امام باقر(ع) است. در روایتی همان امام همام(ع) میفرماید: "ما [اهل بیت] دست به دعا برمیداریم و حاجت خویش را از خدا میخواهیم؛ اما چون قضای الهی به گونهای دیگر رقم خورد، همان را میپسندیم"[۳۷].
- انفاق: دستگیری از فقیران و تهیدستان، یکی دیگر از فضیلتهای اخلاقی امام باقر(ع) است. امام(ع) از این نظر میان مردم شهرتی چشمگیر داشت و همه او را به احسان و کرم میشناختند هر چند دارایی فراوانی نداشت. امام صادق(ع) در این باره میفرماید: "دارایی پدرم در میان خاندانش، کمتر بود؛ ولی خرجش بیشتر. با این حال، او هر جمعه یک دینار صدقه میداد"[۳۸].
- هیبت: شخصیت امام باقر(ع) جلوۀ ویژهای در چشم دیگران داشت و دیگران تحت تاثیر شخصیت آن حضرت قرار میگرفتند.
از دیگر فضائل امام باقر(ع) است: عبادت و راز و نیاز، فروتنی، مهم شمردن امر آخرت، سخاوت و کار و کوشش[۳۹]. امام باقر(ع) در کنار کار علمی، به کار در باغ و مزرعه خویش هم میپرداخت و زندگی خود و بستگان را تأمین میکرد[۴۰].
جایگاه علمی امام
جایگاه علمی امام باقر(ع) واضحتر از آن است که احتیاج به بیان داشته باشد. پیامبر گرامی اسلام(ص) او را باقر خواند. جابر بن عبدالله انصاری با همین وصف، سلام پیامبر را به آن حضرت رساند[۴۱]. به تصریح پیامبر، از امام باقر(ع) با همین نام در تورات یاد شده است[۴۲]. آنچنان که پیشوایان لغت عرب بیان کردهاند[۴۳]، امام باقر(ع) به جهت وسعتی که به علم بخشید و نهان علوم را شکافت، به باقرالعلوم به معنای شکافنده دانشها مشهور شده است. این معنا از شخص پیامبر[۴۴] و نیز از ابوخالد کابلی از امام سجاد(ع)[۴۵] و از جابربن یزید الجعفی[۴۶] گزارش شده است. بسیاری از عالمان عامه نیز وجه توصیف آن حضرت به باقر را، شکافندگی او در علم بیان کردهاند[۴۷]. هرچند که برخی معانی دیگری را نیز برای این لقب بیان داشتهاند[۴۸]. از گفتوگوی ابرش کلبی با هشام بن عبدالملک، و منازعه زید بن علی با او چنین برمیآید که آن حضرت در زمان حیات خود به باقرالعلم مشهور بوده است[۴۹]. وسعت و شهرت دانش آن حضرت به قدری بود که صاحبان علم آن دوران، چون "حکم بن عتیبه"، مانند کودکان نوآموز به پیشگاه حضرت حاضر میشدند[۵۰]. "قتاده بن دعامه" فقیه، نسبشناس و لغوی بصره که از نگاه ابنحنبل (م ۲۴۱ق) احفظ بصریون است[۵۱]، پس از گفتوگوی علمی با امام به آن حضرت عرض کرد: “به خدا سوگند من محضر فقها و ابنعباس را درک کردهام، اما نزد هیچ یک از آنان اضطرابی را که اکنون قلبم دارد نداشتهام. امام به او فرمود: “آیا میدانی [همینک] کجا هستی؟ «أَنْتَ بَيْنَ يَدَيْ بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ[۵۲]»[۵۳].
برتری علمی امام بر عالمان زمان خود، گاهی سبب خشم دشمنان او میشده است. مناظره "نافع" با آن حضرت در مناسک حج که منجر به کینه هشام بن عبدالملک نسبت به ایشان گردید، نمونهای از این موارد است[۵۴]. سایر مناظرات شگفت آن حضرت با دانشمندان مذاهب مختلف و سران ملل گوناگون و احاطه او بر زبانهای غیرعربی چون سریانی و عبری نیز حکایتگر جایگاه والای علمی آن حضرت است[۵۵][۵۶]
معاجز و کرامات
از امام باقر (ع) امور خارق العاده و کرامات و معجزاتی در منابع معتبر نقل شده که علاوه بر نصوص میتواند شاهد و گواهی بر امامت آن حضرت باشد[۵۷]، مانند:
- ابوبصیر میگوید: خدمت امام باقر(ع) رسیدم و عرض کردم: "شما وارث رسول خدا(ص) هستید؟ فرمود: آری! گفتم: رسول خدا وارث پیامبران بود و هر چه را که آنها میدانستند میدانست؟ فرمود: آری! گفتم: شما میتوانید مرده را زنده کنید و کور مادر زاد و مبتلا به پیسی را بهبود بخشید؟ فرمود: آری به اذن خدا! آنگاه به من فرمود: ای ابا محمد! نزدیک من بیا، پس نزدیکش رفتم، حضرت به چهرهام و چشمم دست کشید که فوراً بینا شدم و خورشید و آسمان و زمین و خانهها و هر چه را که در شهر بود دیدم"[۵۸][۵۹]
- جابر بن یزید روایت کرده: در خدمت امام محمد باقر (ع) به سفر رفتیم آن حضرت عازم حیره بود، وقتی به کربلا مشرف شدیم به من فرمود: «هَذِهِ رَوضَةٌ مِن رِیَاضِ الجَنّةِ لَنَا وَ لِشِیعَتِنَا وَ حُفرَةٌ مِن حُفَرِ جَهَنّمَ لِأَعدَائِنَا». این زمین برای ما و شیعیان ما بوستانی است از بوستانهای بهشت و برای دشمنان ما حفرهای است از حفرههای جهنم. پس دست مبارکش را در میان سنگها داخل کرد و سیبی برایم بیرون آورد که هرگز به آن خوشبویی ندیده بودم و به هیچوجه با میوههای دنیایی شباهت نداشت و دانستم از میوههای بهشت است و از آن خوردم و از برکت و فضیلت آن تا چهار روز به طعام حاجت نیافتم و حدثی از من سرنزد[۶۰][۶۱]
امام باقر(ع) از نگاه عالمان عامّه
قاطبه عالمان عامّه امام باقر(ع) را به نیکویی ستوده و او را توثیق نمودهاند. مؤلفان کتب ششگانه (صحاح ستّه)، بیاستثنا از آن حضرت روایت کردهاند. جایگاه ارجمند آن امام در میان اندیشمندان سنّی چنان است که حتی عالمان متعصبِ آنان نیز از ستایش امام روی برنتافتهاند. برای نمونه "ابنحجر هیتمی" (م ۹۷۴ق) در وصف آن حضرت مینویسد: “او از گنجهای پنهان معارف و حقایق احکام به قدری آشکار ساخت که جز بر افراد بیبصیرت و دلهای ناپاک پوشیده نیست و از همین جهت او را شکافنده و جامع دانش و نشردهنده و برافرازنده علم نامیدهاند... برای وی، از استواری و ثبات در مراحل سلوک عرفانی، منزلتی است که وصفکنندگان از بیان آن عاجزند”[۶۲]. با این حال به نظر میرسد برخی از اندیشمندان سنّی تلاشهایی در جهت کمرنگ نشان دادن جایگاه علمی امام از خود بروز دادهاند. ذهبی (م ۷۴۸ق) پس از آنکه امام باقر را “سیّد”، “امام”، “تالی کتاب الله” و “کبیر الشأن” میخواند مینویسد: “او یکی از کسانی است که میان علم و عمل و سیادت و شرف و وثاقت و وقار و بزرگواری جمع نمود و شایسته خلافت بود!” ذهبی همچنین مینویسد: “وی [= امام باقر] کثیر الحدیث نبود... و درجه او در تفسیر قرآن، به ابن کثیر و امثال او نمیرسد...” [۶۳]. این امر در حالی است که ابن سعد (م۲۳۰ق) قرنها پیش از ذهبی، آن حضرت را “کثیرالحدیث” خوانده[۶۴] ابن کثیر (م ۷۷۴ق) خود در تفسیر آیه فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ[۶۵]، سخن امام مبنی بر «نَحْنُ أَهْلُ الذِّكْرِ» را صحیح برشمرده و عالمان اهلبیت همچون امام باقر را “خیرالعلماء” میداند[۶۶][۶۷]
آثار و نگاشتههای امام
افزون بر پنج نگاشته کوتاه از امام ـ که پاسخ آن حضرت به سؤالات فقهی شاگردان خود است[۶۸] ـ دستکم ده نگاشته یا رساله دیگر از آن حضرت برجای مانده است. کتابی از آن حضرت که بخشی از آن را امام صادق(ع) گزارش نموده[۶۹]، در کنار دو رساله به سعد الخیر ـ یکی در باب تقوا[۷۰] و دیگری در معرفت امام[۷۱] ـ دو متن دعا یکی برای ابوحمزه ثمالی[۷۲] و دیگری برای ابراهیم بن محمد[۷۳]، رسالهای به خلفای بنیامیه در باب جهاد[۷۴]، کتابی به سُدیر صیرفی[۷۵]، نامهای به هشام بن عبدالملک که از آن حضرت درباره حکم سارق و زانی شخص متوفی پرسیده بود[۷۶]، نگاشتهای برای عبدالعلی بن الحصین در باب مهدویت[۷۷] و متن آزادسازی عبدالله بن مبارک که در محرم سال ۱۱۳ ه به خط و خاتم حضرت نگاشته شده[۷۸] از جمله دستنوشتههای موجود آن حضرت است. علاوه بر این، سه نگاشته به "جابربن یزید جُعفی"[۷۹] ـ که هر سه ظاهراً از اسرار امام باقر(ع) بوده ـ رسالهای به اهل بصره[۸۰] کتابی به سعد بن طریف[۸۱] نامهای به عمر بن عبدالعزیز پس از شهادت امام سجاد(ع) نگاشتهای به احمد بن حمّاد المروزی [۸۲] و کتابی دیگر برای فرزند او ابوعلی[۸۳] در کنار دستنگاشتهای به شخصی نامعلوم جهت دسترسی به میراث مکتوم خود[۸۴]، از جمله آثار مکتوب آن حضرت بوده که متأسفانه باقی نمانده است. لذا در مصادر امامی، پانزده نگاشته موجود و ده اثر غیرموجود به آن حضرت نسبت داده شده است. علاوه بر این، ابنندیم، فهرستنگار شهیر عامه، از دو کتاب به نام “الهدایه” و “التفسیر” در زمره آثار علمی آن امام خبر داده است[۸۵]. ظاهراً بخشهایی از کتاب التفسیر آن حضرت ـ که منقول از ابوالجارود است[۸۶] ـ در آثاری چون تفسیر علی بن ابراهیم راه یافته است. علاوه بر وصیتنامه محمد بن حنفیّه که حضرت آن را نسخهبرداری نمود، صحیفه سجادیه اثر ارزشمند برجای مانده از امام سجاد(ع) نیز به خط آن حضرت و املای پدر نگاشته شده است[۸۷][۸۸][۸۹]
شهادت و محل دفن
حکام اموی، سرانجام از فعالیتهای امام(ع) به بیم افتادند و هشام بن عبدالملک، دهمین حاکم اموی فرمان داد تا ابراهیم بن ولید، با زهری کشنده امام باقر(ع) را مسموم کند. امام در ماه ذیالحجه ۱۱۴ﻫ. در ۵۷ سالگی به شهادت رسید و پیکر پاکش در قبرستان بقیع مدینه به خاک سپرده شد[۹۰][۹۱]
منابع
پانویس
- ↑ طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۲۱۵؛ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ص۱۵۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۲۱۲.
- ↑ ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۲۲۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 106؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۰۲.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۶۹؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۴۱؛ شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۵۵.
- ↑ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ص۱۵۸؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ص۴۹۸.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۶۹.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 106؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۲۶۶.
- ↑ «إِنَّكَ سَتُدْرِكُ رَجُلًا مِنِّي اسْمُهُ اسْمِي وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِي يَبْقُرُ الْعِلْمَ بَقْراً»؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۲، ص۲۳۶؛ فتال نیشابوری، محمد بن فتال، روضة الواعظین، ص۲۰۲؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۶۹.
- ↑ مصنفات شیخ مفید، ۱۱/ ۱۵۹- ۱۵۵.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 106؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۰۲؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۲۶۶.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۰۲.
- ↑ اعلام الوری، ۲۵۹.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 109.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۰۵-۳۰۶.
- ↑ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۲۶۳؛ فرهنگ شیعه، ص 109.
- ↑ بحارالانوار، ۴۶/ ۲۵۹.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 109.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۰۲؛ فرهنگ شیعه، ص 109.
- ↑ پیشوایان ما، ۱۷۳ و ۱۷۴.
- ↑ عوالم العلوم، ۱۸/ ۱۷۱.
- ↑ سیره چهارده معصوم، ۴۸۱.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 109.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۱۳۹-۱۴۰.
- ↑ التفسیر، ج۱، ص۲۳.
- ↑ دلائل الامامة، ص۲۳۴.
- ↑ الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۲۹۲.
- ↑ دلائل الامامة، ص۲۳۴؛ الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۲۹۲.
- ↑ ۱۹۹۳ AD,koblberg ۳۹۸/۷..
- ↑ موحدی، محمد علی، مقاله «امام باقر»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۷۴.
- ↑ ر.ک: الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ۲، ص ۱۶۰ و اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۹۱.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ کفایة الأثر، ص ۳۰۲.
- ↑ کفایة الأثر، ص ۲۴۲.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۴۳-۴۶؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۰۸.
- ↑ حلیة الابرار، ج۳، ص۳۶۱.
- ↑ الصواعق المحرقة، ۲۰۱.
- ↑ سنن النبی، ۳۷۲.
- ↑ وسائل الشیعة، ۷۱/ ۴۱۳.
- ↑ اعیان الشیعه، ۱/ ۶۵۳- ۶۵۱.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 108؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۰۲.
- ↑ عیون الاخبار، ج۱، ص۲۱۲؛ التاریخ، ج۲، ص۲۲۰؛ الکافی، ج۱، ص۴۶۹؛ الاختصاص، ص۶۲؛ الامالی، ص۶۳۷.
- ↑ کفایة الأثر، ص۵۴.
- ↑ المفردات، ص۱۳۸.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۴۶۹؛ الاختصاص، ص۶۲؛ الامالی، ص۶۳۷.
- ↑ کمالالدین، ج۱، ص۳۱۹.
- ↑ علل الشرایع، ج۱، ص۲۳۳.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۴۰۱.
- ↑ Kohlberg, Ibid..
- ↑ عیون الاخبار، ج۱، ص۲۱۲؛ المناقب، ج۴، ص۱۹۸.
- ↑ الاختصاص، ج۲، ص۱۶۰.
- ↑ الاعلام، ج۵، ص۱۸۹.
- ↑ «(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیدهدمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی میستایند» سوره نور، آیه ۳۶.
- ↑ الکافی، ج۶، ص۲۵۶.
- ↑ الکافی، ج۸، ص۱۲۰.
- ↑ دایرةالمعارف تشیع، ج۲، ص۳۵۷.
- ↑ موحدی، محمد علی، مقاله «امام باقر»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۷۵.
- ↑ ر.ک: بحار، ج ۴۶، ص ۲۳۳.
- ↑ اصول کافی، ج۲، ص۳۷۴.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۱۰۴.
- ↑ دلائل الإمامة (ط – الحدیثة)، ص ۲۲۱.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۴۸.
- ↑ الصواعق المحرقه، ج۲، ص۵۸۵.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۴۰۱.
- ↑ الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۴۹.
- ↑ «اگر نمیدانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
- ↑ التفسیر، ج۴، ص۵۷۳-۵۷۴.
- ↑ موحدی، محمد علی، مقاله «امام باقر»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۷۶.
- ↑ الفقیه، ج۳، ص۳۳۱؛ رساله المتعه، ص۱۳؛ تهذیب الاحکام، ج۳، ص۶۷؛ ج۵، ص۴۱۲؛ ج۹، ص۳۹۷.
- ↑ بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۲.
- ↑ الکافی، ج۸، ص۵۲.
- ↑ الکافی، ج۸، ص۵۶.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۵۸۷.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۵۷۲.
- ↑ الکافی، ج۵. ص۳.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۳۹۵.
- ↑ الکافی، ج۷، ص۳۵.
- ↑ الغیبه، ص۱۷۸.
- ↑ المناقب، ج۴، ص۲۰۸.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۳۹۶؛ اختیار معرفة الرجال، ص۱۹۳؛ بحارالانوار، ج۲، ص۷۰.
- ↑ الفهرست، ص۱۲۹.
- ↑ الفهرست، ص۱۷۸.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، ص۵۱۱.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، ص۵۱۱.
- ↑ روضة الواعظین، ج۱، ص۲۰۵.
- ↑ الفهرست، ص۳۶ و ۲۴۶.
- ↑ الفهرست، ص۳۶ و ۲۴۶.
- ↑ صحیفه، ص۱۶.
- ↑ الصحیفة السجادیة، علی بن الحسین زینالعابدین(ع)؛... الأمالی، محمدبن بابویه، تهران، کتابچی، ۱۳۷۶ ش؛ عیون أخبار الرضا(ع)، محمدبن بابویه، تهران، جهان، ۱۳۷۸ ق، کمالالدین و تمامالنعمه، محمدبن بابویه، تهران، الإسلامیه، ۱۳۹۵ ق؛ علل الشرایع، محمدبن بابویه، قم، الداوری، ۱۳۸۵ ش؛ من لایحضره الفقیه، محمدبن بابویه، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۳ ق؛ شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار، نعمان ابن حیون، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۹ ق، الطبقات الکبری، محمدبن سعد، بیروت، دارصادر، بیتا: المناقب، محمد بن شهرآشوب، قم، علامه، ۱۳۷۹ ق، عیون المعجزات، حسین بن عبدالوهاب، قم، الداوری، بیتا، عیون الاخبار، عبداللهبن قتیبه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ ق، البدایة و النهایة، اسماعیلبن کثیر، بیروت، دار احیاء التراث، ۱۴۰۸ ق، التفسیر، اسماعیلبن کثیر، دار طیبه، ۱۴۲۰ ق؛ الفهرست، محمدبن ندیم، بیروت، دارالمعرفه، ۱۳۹۸ ق، المفردات الراغب الاصفهانی، طیعه النور، ۱۴۲۷ ق؛ دلائل الامامة، محمد الاملی، قم، بعثت، ۱۴۱۳ق؛ الفرق بین الفرق، ابن طاهر البغدادی، بیروت، دارالآفاق، ۱۹۷۷ م، المحاسن و المساوی، ابراهیم البیهقی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ ق، کفایه الأثر، علی الخزاز، قم، بیدار، ۱۴۰۱ ق؛ سیر أعلام النبلاء، محمد الذهبی، الرساله، ط ۳، ۱۴۰۵ ق، الخرائج و الجرائح، سعید الراوندی، قم، الإمام المهدی، ۱۴۰۹ ق؛ الأعلام، خیرالدین الزرکلی، بیروت، دارالعلم ۱۹۸۰ م، دایرة المعارف تشیع، عباس زریاب خویی، تهران، ۱۳۷۲ ش؛ بصائر الدرجات، محمد الصفار، قم، مرعشی نجفی ۱۴۰۴ ق؛ الأمالی، محمد الطوسی، قم، دارالثقافه، ۱۴۱۴ ق؛ تهذیب الاحکام، محمد الطوسی، تهران، الاسلامیه، ۱۴۰۷ ق؛ التفسیر، محمد العیاشی، تهران، العلمیة، ۱۳۸۰ ق؛ اختیار معرفه الرجال، محمد الکشی، مشهد، ۱۴۰۹ ق، الکافی، محمد الکلینی، تهران، الاسلامیه، ۱۴۰۷ ق؛ بحارالانوار، محمدباقر المجلسی، بیروت، دار احیاء التراث، ۱۴۰۳ ق؛ اثبات الوصیة علی المسعودی، قم، انصاریان، ۱۳۸۴ ش؛ الاختصاص، محمد المفید، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق؛ الارشاد، محمد المفید، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق؛ رسالة المتعة محمد المفید، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق، الفهرست، احمد النجاشی، قم، النشر الاسلامی، ۱۳۶۵ ش؛ الغیبة، محمد النعمانی، تهران، صدوق، ۱۳۹۷ ق؛ روضة الواعظین، فتّال النیسابوری، قم، رضی، ۱۳۷۵ ش؛ الصواعق المحرقه، أحمد الهیتمی، بیروت، الرساله، ۱۴۱۷ ق؛ التاریخ، احمد الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا؛ AD Muhammad B. Ali, Leiden - New York ۱۹۹۳- Kohlberg. Ethan encyclopaedia of Islam.
- ↑ موحدی، محمد علی، مقاله «امام باقر»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۷۶.
- ↑ طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۲۱۵؛ ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابوطالب، ج۲، ص۲۲۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص۱۰۹؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۰۲؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۲۶۶.