اختلاف در قرآن: تفاوت میان نسخهها
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
==تفرقه افکنان== | ==تفرقه افکنان== | ||
وجود تیرههای قومی [[اوس و خزرج]] و مسلمانان [[مهاجر]] در کنار [[انصار]] و نیز [[ظهور]] پدیده [[نفاق]] و حضور [[اهلکتاب]] بهویژه [[یهود]] در [[مدینه]]، [[همبستگی]] میان مسلمانان را دشوار ساخته بود و زمینه تفرقه و [[اختلاف]] را میانشان تشدید میکرد؛ ازاینرو [[پیامبر]]{{صل}} در نخستین روزهای ورود خود به مدینه، میان مسلمانان [[عقد برادری]] بست و با اهلکتاب پیماننامهای مبنی بر عدم دخالت آنان در امور مسلمانان امضاکرد.<ref>مکاتیب الرسول، ج۳، ص۶ـ۵۶؛ السیرةالنبویه، ابنکثیر، ج۲، ص۱۵۲ـ۱۵۸؛ ینابیعالمودّه، ج۲، ص۲۸۹ و ج۱، ص۱۷۸ ـ۱۷۹.</ref> با این حال، گاه [[آتش فتنه]] و اختلاف میان آنان چنان شعلهور میشد که برای آغاز [[جنگ]] با یکدیگر همپیمان میشدند؛ چنانکه در ماجرای [[افک]]، و [[تهمت]] زدن به یکدیگر، [[مشاجره]] لفظی میان [[اوس و خزرج]] در حضور [[پیامبر]] بالا گرفت؛ بهطوری که [[حضرت]] [[مسجد]] را ترک کرد.<ref>المیزان، ج۱۵، ص۹۹؛ السیرة النبویه، ابنهشام، ج۳، ص۳۰۰ـ۳۰۱.</ref> در این میان [[منافقان]] که به رغم [[دشمنی]] [[باطنی]] در صف [[مسلمانان]] حضور داشتند، از هیچ کوششی برای [[تضعیف]] روحیّه مسلمانان و ایجاد [[تفرقه]] میان آنان کوتاهی نمیکردند. آنان همواره از مسلمانان میخواستند که در [[جنگها]] حضور نیابند {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا}}<ref>«و هنگامی که دستهای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دستهای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) میخواستند؛ میگفتند خانههای ما بیحفاظ است با آنکه بیحفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند» سوره احزاب، آیه ۱۳.</ref>، و خود برای ایجاد شکاف میان صفوف مسلمانان، یا از شرکت در [[جنگ]] دوری میجستند {{متن قرآن|لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«اگر غنیمتی در دسترس و سفری آسان میبود از تو پیروی میکردند اما راه سخت بر آنان گران است و به زودی به خداوند سوگند میخورند که اگر یارایی میداشتیم با شما روانه میشدیم؛ خود را (با دروغ) نابود میکنند و خداوند میداند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.</ref> یا در بحبوحه [[نبرد]]، به بهانهای واهی، [[جنگ]] را رها میکردند. {{متن قرآن|لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ}}<ref>«بیگمان آنان پیشتر هم فتنهجویی کردند و کارها را برای تو دگرگون ساختند تا آنکه حق فرا رسید و فرمان خداوند آشکار شد با آنکه آنان نمیپسندیدند» سوره توبه، آیه ۴۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا}}<ref>«و هنگامی که دو رویان و بیماردلان گفتند: خداوند و پیامبرش به ما جز وعده فریبنده ندادهاند؛» سوره احزاب، آیه ۱۲.</ref> [[ | وجود تیرههای قومی [[اوس و خزرج]] و مسلمانان [[مهاجر]] در کنار [[انصار]] و نیز [[ظهور]] پدیده [[نفاق]] و حضور [[اهلکتاب]] بهویژه [[یهود]] در [[مدینه]]، [[همبستگی]] میان مسلمانان را دشوار ساخته بود و زمینه تفرقه و [[اختلاف]] را میانشان تشدید میکرد؛ ازاینرو [[پیامبر]]{{صل}} در نخستین روزهای ورود خود به مدینه، میان مسلمانان [[عقد برادری]] بست و با اهلکتاب پیماننامهای مبنی بر عدم دخالت آنان در امور مسلمانان امضاکرد.<ref>مکاتیب الرسول، ج۳، ص۶ـ۵۶؛ السیرةالنبویه، ابنکثیر، ج۲، ص۱۵۲ـ۱۵۸؛ ینابیعالمودّه، ج۲، ص۲۸۹ و ج۱، ص۱۷۸ ـ۱۷۹.</ref> با این حال، گاه [[آتش فتنه]] و اختلاف میان آنان چنان شعلهور میشد که برای آغاز [[جنگ]] با یکدیگر همپیمان میشدند؛ چنانکه در ماجرای [[افک]]، و [[تهمت]] زدن به یکدیگر، [[مشاجره]] لفظی میان [[اوس و خزرج]] در حضور [[پیامبر]] بالا گرفت؛ بهطوری که [[حضرت]] [[مسجد]] را ترک کرد.<ref>المیزان، ج۱۵، ص۹۹؛ السیرة النبویه، ابنهشام، ج۳، ص۳۰۰ـ۳۰۱.</ref> در این میان [[منافقان]] که به رغم [[دشمنی]] [[باطنی]] در صف [[مسلمانان]] حضور داشتند، از هیچ کوششی برای [[تضعیف]] روحیّه مسلمانان و ایجاد [[تفرقه]] میان آنان کوتاهی نمیکردند. آنان همواره از مسلمانان میخواستند که در [[جنگها]] حضور نیابند {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا}}<ref>«و هنگامی که دستهای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دستهای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) میخواستند؛ میگفتند خانههای ما بیحفاظ است با آنکه بیحفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند» سوره احزاب، آیه ۱۳.</ref>، و خود برای ایجاد شکاف میان صفوف مسلمانان، یا از شرکت در [[جنگ]] دوری میجستند {{متن قرآن|لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«اگر غنیمتی در دسترس و سفری آسان میبود از تو پیروی میکردند اما راه سخت بر آنان گران است و به زودی به خداوند سوگند میخورند که اگر یارایی میداشتیم با شما روانه میشدیم؛ خود را (با دروغ) نابود میکنند و خداوند میداند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.</ref> یا در بحبوحه [[نبرد]]، به بهانهای واهی، [[جنگ]] را رها میکردند. {{متن قرآن|لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ}}<ref>«بیگمان آنان پیشتر هم فتنهجویی کردند و کارها را برای تو دگرگون ساختند تا آنکه حق فرا رسید و فرمان خداوند آشکار شد با آنکه آنان نمیپسندیدند» سوره توبه، آیه ۴۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا}}<ref>«و هنگامی که دو رویان و بیماردلان گفتند: خداوند و پیامبرش به ما جز وعده فریبنده ندادهاند؛» سوره احزاب، آیه ۱۲.</ref> [[عبدالله بن ابی]] سردسته منافقان با [[اهانت]] به پیامبر{{صل}}، برخی [[مهاجران]] را به باد [[ناسزا]] گرفت و از [[انصار]] خواست که در بازگشت، آنان را با [[خواری]] از [[مدینه]] بیرون رانند: {{متن قرآن|يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«میگویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایهتر، فرومایهتر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.</ref>، و این امر، [[آتش فتنه]] و تفرقه را میان مهاجران و انصار برافروخت که با [[نزول]] [[آیات الهی]] و دخالت پیامبر{{صل}} خاموش شد.<ref>صحیح البخاری، ج۴، ص۱۶۰ـ۱۶۴؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۴۴۲؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۸۳.</ref> منافقان در اقدامی تفرقهافکنانه و خطرناک، به سفارش [[ابوعامر]] [[راهب]] از [[روم]]، مسجدی را بنا نهادند که بهسبب زیانرسانی آن به [[همبستگی]] [[اجتماع]] مسلمانان، به [[مسجد ضرار]] معروف شد... و از پیامبر{{صل}} خواستند تا برای افتتاح مسجد در آن [[نماز]] گزارد تا بدینوسیله به آن اعتبار [[دینی]] بخشیده، از آن بهصورت پایگاهی [[مقدّس]] ضدّ مسلمانان بهره جویند. [[قرآن]]، بنیانگذاری این مسجد را مایه زیان، [[ترویج]] [[کفر]]، ابزاری برای پراکندن مسلمانان و جنگ با [[خدا]] و [[رسول]] دانست و از پیامبر خواست تا آن را ویرانکند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کسانی هستند که مسجدی را برگزیدهاند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند میخورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی میدهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref>.<ref>جامع البیان، مج۷، ج۱۱، ص۳۲ـ۳۳؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۰۹ـ۱۱۰.</ref> بهسبب تفرقه افکنیهای [[منافقان]]، [[پیامبر]] هماره مراقب آنان بود که در حضور یا غیاب [[حضرت]]، توطئههای آنان به [[مسلمانان]] آسیب نرساند. | ||
[[یهود]] نیز در کنار منافقان و گاه با همدستی آنان، هماره پراکندن صفوف متّحد مسلمانان را پیمیگرفتند. {{متن قرآن|وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«و دستهای از اهل کتاب گفتند: در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان فرو فرستاده شده است، ایمان آورید و در پایان آن بدان کفر ورزید باشد که آنان (از ایمان خود) بازگردند» سوره آل عمران، آیه ۷۲.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنْتُمْ شُهَدَاءُ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! چرا مؤمنان را از راه خداوند باز میدارید و آن را با آنکه خود (به درستی آن) گواهید کژ میخواهید و خداوند از آنچه میکنید غافل نیست» سوره آل عمران، آیه ۹۹.</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَأَنَّ أَكْثَرَكُمْ فَاسِقُونَ}}<ref>«بگو ای اهل کتاب! آیا جز از این رو با ما میستیزید که ما به خداوند و آنچه بر ما و آنچه از پیش فرو فرستاده شده است، ایمان داریم و بیشتر شما نافرمانید؟» سوره مائده، آیه ۵۹.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اختلاف - نصیری (مقاله)|مقاله «اختلاف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | [[یهود]] نیز در کنار منافقان و گاه با همدستی آنان، هماره پراکندن صفوف متّحد مسلمانان را پیمیگرفتند. {{متن قرآن|وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«و دستهای از اهل کتاب گفتند: در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان فرو فرستاده شده است، ایمان آورید و در پایان آن بدان کفر ورزید باشد که آنان (از ایمان خود) بازگردند» سوره آل عمران، آیه ۷۲.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنْتُمْ شُهَدَاءُ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! چرا مؤمنان را از راه خداوند باز میدارید و آن را با آنکه خود (به درستی آن) گواهید کژ میخواهید و خداوند از آنچه میکنید غافل نیست» سوره آل عمران، آیه ۹۹.</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَأَنَّ أَكْثَرَكُمْ فَاسِقُونَ}}<ref>«بگو ای اهل کتاب! آیا جز از این رو با ما میستیزید که ما به خداوند و آنچه بر ما و آنچه از پیش فرو فرستاده شده است، ایمان داریم و بیشتر شما نافرمانید؟» سوره مائده، آیه ۵۹.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اختلاف - نصیری (مقاله)|مقاله «اختلاف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> |
نسخهٔ ۹ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۲۸
مقدمه
اختلاف از ریشه "خ ل ف" بدین معنا است که انسان راهی را در پیش گیرد که غیر از راه دیگری است.[۱] خلف، به معنای آمد و شد نیز آمده است؛[۲] مانند شب و روز که پشت سر هم در رفت و آمد هستند.[۳]
اختلاف در قرآن
واژه اختلاف در قرآن به صورت ماضی و مضارع ۳۵ بار و به صورت اسم فاعل ۱۰ بار آمده است؛ نظیر ﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۴]، ﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴾[۵]، ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۶]، ﴿وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيمَا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ﴾[۷]؛ و غیر از معنای تفرقه بهمعنای تفاوت تکوینی میان موجودات گوناگون نیز استعمال شده است؛ چنانکه به تفاوت حیوانات ﴿وَمَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ﴾[۸] و میوههای گوناگون ﴿وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ﴾[۹] با همین واژه اشاره شده است. همچنین قرآن از تفاوت زبان و رنگ مردم، به اختلاف تعبیر کرده و آن را از نشانههای خدا برشمرده است: ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ﴾[۱۰].[۱۱] افزون بر واژه اختلاف، این مفهوم در قالب الفاظی چون تنازع ﴿وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۲]؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾[۱۳]، ﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾[۱۴]، و شیع بهمعنای دستههای گوناگون ﴿قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ﴾[۱۵]، ﴿إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ﴾[۱۶]، نزغ شیطان ﴿وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ﴾[۱۷]؛ ﴿وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا﴾[۱۸]، فرق و مشتقّات آن ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾[۱۹]، و شقاق ﴿وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا﴾[۲۰] نیز آمده است، و در همه جا از تفرقه و جدایی بهصورت امری نکوهیده و زیان بخش یادشده است.
با توجّه به آیه ﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۲۱]، به نظر میرسد تفرقه و اختلاف که معلول زندگی اجتماعی بشر است، ریشه تاریخی داشته و از دوران نخستین بهصورت دامنهداری آغاز شده است. اختلاف و نزاع قابیل با برادرش هابیل و نیز اختلاف عمیق دینداران با کافران و مشرکان که در لابهلای قصّههای قرآن آمده، در همین جهت قابل بررسی است؛[۲۲] چنانکه به تفصیل اختلاف میان بنیاسرائیل در برخورد با رخدادهای گوناگون چون گوسالهپرستی ﴿قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا﴾[۲۳]، کشته شدن بیگناهی از یکی از تیرههای دوازدهگانه ﴿وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ﴾[۲۴]، و ترفند فرعون و استفاده از شکاف اجتماعی برای استثمار بنیاسرائیل ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ﴾[۲۵]، و تفرقه بین یهود و نصارا با پیدایش فرقههای مذهبی متعدّد میان ایشان ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۲۶] گزارش شده است.[۲۷]
اختلاف عقیدتی
نگرشهای گوناگون در تفسیر هستی، آفریننده آن، اسماء و صفات او، فرجام کار جهان و سرانجامِ بشر از مهمترین عوامل تفرقه و جدایی گروههای انسانی است.
گروهی از انسانها به رغم پذیرش ضرورت وجود آفریننده حکیم، وحدانیّت او را در مرحله اصل آفرینش یا تدبیر هستی، انکار میکنند. از این دسته در اصطلاح قرآن با عنوان مشرکان یاد شده است. گروهی از مشرکان به دو مبدأ در اصل آفرینش قائل بوده،[۲۸] و گروهی نیز چون بتپرستان، به نیروهای طبیعی و غیبی متعدّدی از قبیل فرشتگان، خورشید، ستارگان، ماه و... گرایش یافتهاند.[۲۹]
قرآن کریم عقاید آنان را با براهینی مانند: ﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ﴾[۳۰] و برهان حضرت ابراهیم: ﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ ﴾[۳۱]، تخطئه کرده و روز قیامت را روز فیصله و روز کیفر سخت مشرکان دانسته است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾[۳۲] اختلاف دینی میان ادیان نیز یکی دیگر از موارد اختلاف عقیدتی است. همه ادیان آسمانی بر اصل پرستش خداوند در جایگاه یگانه آفریننده هستی و مدبّر آن اتّفاق نظر دارند. آنچه بیشتر میان ایشان جدایی انداخته، نوع اعتقاد به رسالت پیامبران است؛ زیرا براساس سنّت الهی پیروان هر پیامبر آسمانی موظّف بودهاند به استناد بشارت پیامبر خود مبنی بر آمدن پیامبر جدید و ارائه معجزه از سوی او، به آیین وی تن دهند؛ امّا از میان پیروان برخی از پیامبران گروهی که منافع خود را در خطر میدیدند، از روی ستم و طغیان، همه بشارتها را نادیده انگاشته به مخالفت با پیامبر نوظهور برمیخاستند؛ بهطور مثال، یهود با آمدن عیسی(ع) به آیین مسیحیت تن ندادند؛ چنانکه بسیاری از یهودیان و مسیحیان با آمدن پیامبر اسلام(ص) از روی تعصّب و دشمنی، همچنان بر عقاید گذشته خود ثابت ماندند [۳۳] و بدین ترتیب، اختلاف دینی میان پیروان ادیان آسمانی پدیدار شد.
بخش قابل توجّهی از آیات قرآن که پیروان ادیان آسمانی بهویژه یهود و نصارا را خطاب کرده و از آنان خواسته تا به اسلام بگروند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا﴾[۳۴]، و از عقاید باطل خود همچون تثلیث ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا﴾[۳۵] و فرزند و محبوب خدا بودن: ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴾[۳۶] دست برداشته یا دست کم بر محور اصول مشترک با مسلمانان همصدا شوند ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ﴾[۳۷]، به این نوع اختلاف ناظر است. برای پرهیز مسلمانان از چنین اختلافی، از آنان خواسته شده که به رسالت تمام پیامبران و آسمانی بودن کتابهایشان ایمان آورده، میانشان جدایی نیندازند. ﴿آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ﴾[۳۸] گاهی به رغم برخورداری پیروان یک دین از عقاید مشترک، در اثر گذشت زمان و ظهور شبهات نوپدید، برخورد با فرهنگهای متفاوت و... شکافهای مذهبی میان پیروان یک دین رخنُموده که باعث ظهور فرقههای گوناگون درون دینی میشود؛ چنانکه بهسبب نوع تفسیر از تثلیث و چگونگی حلول الهی در عیسی(ع) فرقههای گوناگونی همچون: ملکانیّه، نسطوریّه، یعقوبیّه و... میان مسیحیان ایجاد شده است.[۳۹] بر این اساس، قرآن از مسلمانان خواسته است به سان یهود و نصارا دچار تفرقه دینی نشوند: ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۴۰] عموم مفسّران، تفرقه یهود و نصارا و دسته دسته شدنشان را انشعاب مذهبی و پیدایش فرقههای گوناگون دانستهاند.[۴۱] قرآن، در کنار دعوت اکید مسلمانان به اتّحاد و همبستگی و چنگ زدن به ریسمان الهی: ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾[۴۲]، از آنان خواسته شده تا بهسان پیروان ادیان پیشین که به پراکندگی فرقهای دچار شدهاند، پراکنده نشوند ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۴۳]. این امر نشان میدهد که قرآن کریم، ظهور چنین پراکندگی را پیشبینی کرده و بهسبب خطرآفرینی، به شدّت درباره آن هشدار داده است.
علامه طباطبایی معتقد است: تأکید قرآن بر اتّحاد و پرهیز از اختلاف بهسبب پیشبینی وقوع اختلاف در امّت اسلامی است؛ چنانکه شیوه قرآن در مواردی از این دست، همین است.[۴۴] بیشتر مفسّران، ذیل این دسته از آیات روایت مشهوری از پیامبراکرم(ص) را آوردهاند [۴۵] که در آن آمده است: یهود به ۷۱ فرقه، و نصارا به ۷۲ فرقه پراکنده شدند، و امّت من به ۷۳ فرقه پراکنده خواهند شد و همه آنان از بین میروند، به استثنای یک فرقه که رهایی خواهند یافت.[۴۶] درباره مضمون این روایت و اینکه یگانه فرقه نجات یافته کدام است، محدّثان و متکلّمان اختلاف دارند.[۴۷] عالمان شیعه معتقدند: پیامبراکرم(ص) پس از بیان این جمله، بر شانه امیرمؤمنان(ع) دست گذاشت و او و پیروانش را مصداق فرقه نجات یافته دانست.[۴۸] پیدا است که عصمت اهلبیت با استناد به آیه تطهیر ﴿ُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۴۹] و نیز یاد کرد آنان با عنوان ثقل اصغر در کنار قرآن که مانع گمراهی امّتند، در حدیث ثقلین که ازجمله احادیث متواتر نزد فریقین است،[۵۰] دیدگاه عالمان شیعه را تقویت میکند. گروهی از محقّقان چون ابنحزم و شهرستانی کوشیدهاند با برشمردن فرقههای مسلمانان، شمار آنان را به ۷۳ فرقه رسانده،[۵۱] عقاید اختصاصی هر یک از آنان را مشخّص سازند. صرف نظر از این دیدگاهها، وجود اختلاف میان مسلمانان و پیدایش فرقههای کلامی چون اهلِ حدیث، مرجئه، خوارج، اشاعره، معتزله، مجسّمه و... و نیز پیدایش فرقههای فقهی مانند شافعی، حنبلی، مالکی و... از واقعیّتهای انکارناپذیر تاریخ مسلمانان است که همچنان بهصورت چالشی جانکاه، مانع یگانگی همه جانبه آنان شده و نتایج تلخی چون سیطره بیگانگان بر آنان را به همراه داشته است.[۵۲]
گذشته از انواع اختلافات دینی که از نگاه قرآن، امری نکوهیده تلقّی شده است، قرآن تفاوت شریعتها و قوانین هر یک از ادیان را به خداوند نسبت داده است ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ﴾[۵۳].[۵۴]؛ البتّه از نگاه قرآن فقط یک دین وجود دارد: ﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴾[۵۵] نیز ﴿شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ﴾[۵۶] و یگانه دین پذیرفته شده نزد خداوند همان است: ﴿وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾[۵۷]؛ امّا بهسبب مقتضیات هر عصر، و تعالی تدریجی اندیشهها همگام با گذر زمان، متناسب با هر عصر و سطح نیازهای مردم همان دوران، شرایعی پیشبینی شده: ﴿لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا﴾، و با آمدن دورانی جدید شریعت پیشین نسخ میشده است؛[۵۸] با آمدن اسلام و گام نهادن بشر در واپسین پلّکان رشد و تعالی، آخرین شریعت آسمانی و کاملترین آنها بر مردم عرضه شد ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۵۹]، و با رسالت پیامبر اسلام، نبوّت نیز خاتمه یافت ﴿مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[۶۰].[۶۱][۶۲]
اختلاف اجتماعی
گفته شده: انسان، مدنی بالطبع است و بهطور فطری از تنها زیستن میگریزد. زندگی گروهی نیز در کنار فوایدی همچون تلاش متقابل برای رفع نیازمندیها، مشکلاتی نیز دارد که تنازعات و مرافعات، ازجمله آنها است. در فلسفه اسلامی، ضرورت وجود قانون و شریعتی، آن هم شریعت آسمانی که بهطور طبیعی ارسال پیامبران را درپی دارد، بر همین اساس تبیین شده است.[۶۳]
گروهی از مفسّران، آیه ﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۶۴] را با الهام از این نگرش تفسیر کردهاند. از نظر آنان، انسانها در آغاز زندگی بدوی و سادهای داشته و بهسبب محدود بودن اجتماعهای بشری و پیچیده نبودن روابط اجتماعی، با اختلافات و منازعات دامنهداری روبهرو نبودهاند؛ امّا بعدها با پیچیدهتر شدن زندگی اجتماعی و پیدایش اختلافها، ارسال پیامبران به همراه شریعتهای آسمانی برای رفع اختلاف ضرورت یافت.[۶۵]
پیشبینی قوانین قضایی و احکام مربوط به مرافعات در اسلام برای رفع این دسته از اختلافات اجتماعی است. قرآن، یکی از منصبها و وظایف پیامبران را داوری میان مردم و رفع مشاجرات آنان دانسته است: ﴿وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ﴾؛ چنانکه درباره داوود(ع) میفرماید: ﴿يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ﴾[۶۶] و داستان داوری او را میان دو فرشته که بهصورت دو برادر تمثّل یافته بودند، باز گفته است ﴿ وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاء الصِّرَاطِ إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ﴾[۶۷].[۶۸]
در برخی آیات، از داوری پیامبر(ص) میان مردم سخن بهمیان آمده است ﴿وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ﴾[۶۹]، ﴿إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۷۰]، و کسانی را مؤمنان راستین میشناسد که برای داوری نزد پیامبر(ص) آمده، پس از داوری حضرت، دغدغهای در دل نداشته باشند: ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾[۷۱]، و داوری بردن نزد حاکمان جور را مورد عتاب قرار داده است: ﴿ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ ﴾[۷۲] متکلّمان مسلمان با توسعه فلسفه رسالت، یکی از مناصب جانشینان پیامبر(ص) را نیز داوری برای رفع مشاجرات دانستهاند؛ چنانکه فقیهان شیعه یکی از وظایف فقیه جامع الشرائط در دوران غیبت امام معصوم(ع) را همین امر دانستهاند.[۷۳] اختلاف میان زن و شوهر را میتوان از این دسته اختلافات اجتماعی برشمرد؛ زیرا گاه هماهنگی کامل فکری و رفتاری میان همسران وجود ندارد و اختلاف پدید میآید. در چنین مواردی که هنوز مشاجرات ریشه دار نشده، باید داوری از خانواده زن و داوری از خانواده مرد برگزیده شوند و اختلاف را برطرف سازند: ﴿وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا﴾[۷۴].[۷۵] همچنین خداوند استفاده مردم از سحر را برای جدایی انداختن میان زن و شوهر نکوهیده است: ﴿فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ﴾[۷۶].[۷۷]
ریشههای اختلاف
اختلاف عقیدتی و اجتماعی، امری عارضی و ناخواسته است و مردم در سایه آموزههای الهی میتوانند خود را از آن برهانند؛ ازاینرو، این دسته از اختلافها را میتوان برخاسته از ریشهها و عواملی دانست که بخشی از آن، اختلاف عقیدتی را به دنبال میآورند و بخشی نیز اختلاف اجتماعی را سبب میشوند.[۷۸]
جهل و نادانی
بخشی از اختلاف عقیدتی برون دینی و درون دینی، از جهل مردم به حقایق ناشی شده است؛ بهگونهای که اگر حقیقت بهصورت روشن بر آنان آشکار شود به راحتی تسلیم آن خواهند شد و دامنه اختلاف، برچیده خواهد شد. در مقابل، بخشی از جهلها بر اثر کوتاهی بوده، در کنار نکوهیده بودن، عقوبت الهی را در پی دارد؛ چنانکه بنیاسرائیل بهسبب چنین جهلی پس از گذشتن از رود نیل و با دیدن بتپرستان، از موسی(ع) تقاضای بتپرستی کردند ﴿وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ﴾[۷۹]، و بر اثر همین جهل در دوران ۴۰ روز غیبت موسی(ع) با نیرنگ سامری به گوسالهپرستی روی آورده، باعث پراکندگی شدند ﴿وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ أَلَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لَا يُكَلِّمُهُمْ وَلَا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا اتَّخَذُوهُ وَكَانُوا ظَالِمِينَ﴾[۸۰]؛ چنانکه مشرکان، بهسبب ناآگاهی، به ورطه اختلاف افتادند: ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ﴾[۸۱].[۸۲]
تعصبات جاهلی
برخی از صف آراییها در برابر دعوت پیامبران که باعث ایجاد شکافهای عقیدتی میان مردم میشده، بر اثر تعصّبات جاهلانهای بوده که آنان را گاه تا کام مرگ کشانده است. مقاومت بتپرستان از این دست بوده است؛ زیرا آنان هماره اعلام میکردند که نمیتوانیم از آیین پدران خود دست بشوییم. خداوند در آیات بسیاری، آنان را نکوهیده و در برابر این پرسش قرار داده است که آیا اگر نیاکانشان از روی نادانی بت میپرستیدهاند، کار آنان جای پیروی دارد! ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ﴾[۸۳] برخی از منازعات میان مسلمانان، همچون ستیز میان اوس و خزرج، در تعصّبات جاهلی و برتر دانستن هر یک بر دیگری ریشه داشتهاست[۸۴].[۸۵]
دنیاخواهی
در شماری از آیات تصریح شده که اختلاف امّتها بهویژه یهود و نصارا پس از آگاهی و دستیابی به براهین روشن بوده و این اختلاف برخاسته از دنیاطلبی آنان بوده است: ﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴾[۸۶]، ﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۸۷] عموم مفسّران، بغی را بهمعنای حسدورزی و ستیز با یکدیگر در طلب دنیا و گردنکشی در برابر حق دانستهاند؛[۸۸] زیرا روشن است که گروهی در سایه حمایت و نشر یک آیین میان مردم، به مناصب اجتماعی مهمّی دست یافته، در سایه آن اهداف دنیایی خود را پی میگیرند. در نتیجه دستکشیدن از آیین پیشین و تسلیم در برابر آیین جدید ـهرچند حقّانیّت آن را باور داشته باشندـ بهمعنای از دست دادن تمام موقعیّتهای اجتماعی است؛ بدین سبب بر آیین باطل خود پایفشرده، زمینه اختلافهای عقیدتی و شکاف اجتماعی را فراهم میسازند.
مقاومت حاکمان ستمگری چون فرعون در برابر موسی(ع) و ایجاد تفرقه در میان مردم ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ﴾[۸۹] و اسلام نیاوردن گروه فراوانی از یهود و نصارا بهویژه دانشورانشان در برابر دعوتِ به حقّ پیامبر(ص) ﴿الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾[۹۰] در دنیاخواهی آنان ریشه داشته است. تفرقه افکنیهای منافقان در ماجرای ساختن مسجد ضرار ﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴾[۹۱][۹۲] نیز بهسبب حفظ موقعیّت اجتماعی و انتقام از مسلمانان بوده است.[۹۳]
رذایل اخلاقی
بسیاری از اختلافات اجتماعی میان دینداران از رذیلتهایی اخلاقی چون خودخواهی و تحقیر دیگران، ناشی میشود؛ چنانکه یهودیان، مسیحیان را دارای هیچ منزلتی نزد خدای متعال نمیدانستند و مسیحیان نیز همین برخورد را با یهودیان داشتند و هر یک خود را برحق و دیگری را باطل میپنداشتند: ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ﴾[۹۴].[۹۵]
تفسیر ناصواب آیات
قرآن، آیات خود را به دو دسته محکم و متشابه تقسیم و اعلام کرده است که بیماردلان به قصد فتنهاندازی به آیات متشابه آن تمسّک میکنند ﴿هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ﴾[۹۶] .
به گواهی تاریخ، پیدایش همه یا بسیاری از فرقههای فقهی و کلامی میان مسلمانان چون: خوارج، مصوّبه، مشبّهه، مجبّره، صوفیّه و... بر اثر استناد به آیات متشابه و سوء برداشت ازاین دسته آیات بوده است؛[۹۷] چنانکه خوارج با برداشت نادرست از آیه ﴿ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ ﴾[۹۸].[۹۹] و مشبّهه با تفسیر ناصواب آیاتی چون ﴿وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ﴾[۱۰۰]، ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى﴾[۱۰۱] و... با جسمانی دانستن خداوند، زمینه تفرقه را میان مسلمانان پدید آوردند.[۱۰۲].[۱۰۳]
شیطان
گذشته از رذیلتهای اخلاقی که به نوعی به شیطان بازمیگردد، به استناد برخی آیات، بسیاری از ستیزها و تفرقهها از دخالت بدون واسطه یا با واسطه شیطان ناشی میشود؛ چنانکه از نگاه قرآن، شیطان از رهگذر شرابخواری و قمار درصدد ایجاد دشمنی میان مردم است: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ﴾[۱۰۴] و یوسف(ع) شکاف ایجاد شده میان خود و برادرانش را به شیطان نسبت داده است: ﴿وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ﴾[۱۰۵].[۱۰۶][۱۰۷]
تفرقه افکنان
وجود تیرههای قومی اوس و خزرج و مسلمانان مهاجر در کنار انصار و نیز ظهور پدیده نفاق و حضور اهلکتاب بهویژه یهود در مدینه، همبستگی میان مسلمانان را دشوار ساخته بود و زمینه تفرقه و اختلاف را میانشان تشدید میکرد؛ ازاینرو پیامبر(ص) در نخستین روزهای ورود خود به مدینه، میان مسلمانان عقد برادری بست و با اهلکتاب پیماننامهای مبنی بر عدم دخالت آنان در امور مسلمانان امضاکرد.[۱۰۸] با این حال، گاه آتش فتنه و اختلاف میان آنان چنان شعلهور میشد که برای آغاز جنگ با یکدیگر همپیمان میشدند؛ چنانکه در ماجرای افک، و تهمت زدن به یکدیگر، مشاجره لفظی میان اوس و خزرج در حضور پیامبر بالا گرفت؛ بهطوری که حضرت مسجد را ترک کرد.[۱۰۹] در این میان منافقان که به رغم دشمنی باطنی در صف مسلمانان حضور داشتند، از هیچ کوششی برای تضعیف روحیّه مسلمانان و ایجاد تفرقه میان آنان کوتاهی نمیکردند. آنان همواره از مسلمانان میخواستند که در جنگها حضور نیابند ﴿وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا﴾[۱۱۰]، و خود برای ایجاد شکاف میان صفوف مسلمانان، یا از شرکت در جنگ دوری میجستند ﴿لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴾[۱۱۱] یا در بحبوحه نبرد، به بهانهای واهی، جنگ را رها میکردند. ﴿لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ﴾[۱۱۲]؛ ﴿وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا﴾[۱۱۳] عبدالله بن ابی سردسته منافقان با اهانت به پیامبر(ص)، برخی مهاجران را به باد ناسزا گرفت و از انصار خواست که در بازگشت، آنان را با خواری از مدینه بیرون رانند: ﴿يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۱۴]، و این امر، آتش فتنه و تفرقه را میان مهاجران و انصار برافروخت که با نزول آیات الهی و دخالت پیامبر(ص) خاموش شد.[۱۱۵] منافقان در اقدامی تفرقهافکنانه و خطرناک، به سفارش ابوعامر راهب از روم، مسجدی را بنا نهادند که بهسبب زیانرسانی آن به همبستگی اجتماع مسلمانان، به مسجد ضرار معروف شد... و از پیامبر(ص) خواستند تا برای افتتاح مسجد در آن نماز گزارد تا بدینوسیله به آن اعتبار دینی بخشیده، از آن بهصورت پایگاهی مقدّس ضدّ مسلمانان بهره جویند. قرآن، بنیانگذاری این مسجد را مایه زیان، ترویج کفر، ابزاری برای پراکندن مسلمانان و جنگ با خدا و رسول دانست و از پیامبر خواست تا آن را ویرانکند: ﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴾[۱۱۶].[۱۱۷] بهسبب تفرقه افکنیهای منافقان، پیامبر هماره مراقب آنان بود که در حضور یا غیاب حضرت، توطئههای آنان به مسلمانان آسیب نرساند.
یهود نیز در کنار منافقان و گاه با همدستی آنان، هماره پراکندن صفوف متّحد مسلمانان را پیمیگرفتند. ﴿وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ﴾[۱۱۸]، ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنْتُمْ شُهَدَاءُ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴾[۱۱۹]؛ ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَأَنَّ أَكْثَرَكُمْ فَاسِقُونَ﴾[۱۲۰].[۱۲۱]
آثار زیان بار اختلاف
سیطره ستم گران
یکی از شیوههای شناخته شده در گذشته و نیز در عرف سیاسی امروز برای حکومت جائرانه بر مردم، تفرقهانداختن میان آنان است: فَرِّقْ تَسُدْ = تفرقهبیانداز و حکومت کن.[۱۲۲] قرآن نیز بر زمینهسازی تفرقه برای سیطره ستمگران صحّه گذاشته است؛ چنانکه از فرعون * با عنوان مستکبری یاد میکند که با دسته دسته کردن قوم خود، بنیاسرائیل را استثمار میکرد: «اِنَّ فِرعَونَ عَلا فِی الاَرضِ و جَعَلَ اَهلَها شِیَعـًا یَستَضعِفُ طَـائِفَةً مِنهُم» (قصص / ۲۸، ۴)، و دامنه این ستمگری چنان گسترش یافت که پسران بنیاسرائیل را سر میبرید و زنانشان را به اسارت درمیآورد: «یُذَبِّحُ اَبناءَهُم و یَستَحیی نِساءَهُم» (قصص / ۲۸، ۴)، و پراکنده بودن بنیاسرائیل، باعث عدم مقابله با این ستم میشد. برخی روایات، عذابی را که از بالا بر سر مردم در اثر تفرقه فرود میآید، سیطره حاکمان ستمگر دانسته است: «هُوَ القادِرُ عَلی اَن یَبعَثَ عَلَیکُم عَذابـًا مِن فَوقِکُم». (انعام / ۶، ۶۵)[۱۲۳][۱۲۴]
سیطره فرومایگان
ستیز و اختلاف که اغلب میان فرهیختگان و نخبگان قومی راه مییابد، باعث تضعیف نیروهایشان میشود و زمینه را برای قدرتیابی فرومایگان فراهممیسازد؛ چنانکه در برخی روایات، مقصود از برانگیختن عذاب از زیر پای مردم بر اثر تفرقه آنان، حاکمیّت فرومایگان و بردگان دانسته شده است: «هُوَ القادِرُ عَلی اَن یَبعَثَ عَلَیکُم عَذابـًا مِن فَوقِکُم اَو مِن تَحتِ اَرجُلِکُم». (انعام / ۶، ۶۵)[۱۲۵][۱۲۶]
جنگ و خون ریزی
به گواهی تاریخ، بسیاری از اختلافات فکری و مذهبی، باعث ایجاد شکاف و صف آرایی طیفهای اجتماعی شده و کشمکشهای لفظی به جنگ و خونریزی انجامیده است. جنگهای صلیبی میان مسلمانان و مسیحیان که سالها به طول انجامید و زیانهای جانی و مالی فراوانی را به ۲ طرف وارد آورد،[۱۲۷]جنگ میان فرقههای مسلمان در شهرهایی چون ری، بغداد، و... و صفآراییهای سنیّان با شیعیان، حنابله با شافعیان، اشاعره با معتزلیان و... از نمونههای منازعات دینی و فرقهای است؛ چنانکه بسیاری از جنگها در تاریخ هر کشوری، از ستیزهای اجتماعی میان اقوام گوناگون ناشی بوده است. قرآن کریم در آیه «قُل هُوَ القادِرُ عَلی اَن یَبعَثَ عَلَیکُم عَذابـًا... اَو یَلبِسَکُم شِیَعـًا و یُذیقَ بَعضَکُم بَأسَ بَعض» (انعام / ۶، ۶۵) از وقوع خطر جنگ * و خونریزی بر اثر تفرقه و دسته دسته شدن هشدار داده،[۱۲۸] و میفرماید: وقتی آتش جنگ برافروخته شود، فقط فتنهجویان را دربرنمیگیرد؛ بلکه همه طیفهای اجتماعی را در کام خود فرو میبرد: «وَاتَّقوا فِتنَةً لاتُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَموا مِنکُم خاصَّةً».(انفال / ۸، ۲۵)[۱۲۹][۱۳۰]
راه یافت ضعف و سستی میان صفوف مسلمانان
قرآن به مسلمانان سفارش میکند که هماره به تقویت نیروی خود در برابر دشمنان همت گمارند: «واَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة و مِن رِباطِ الخَیلِ» (انفال / ۸، ۶۰)؛ ازاینرو درباره هرکاری که باعث ایجاد ضعف و فتور در صفوف آنان شود، هشدار داده است؛ بدین سبب مسلمانان را از تفرقه بازمیدارد؛ زیرا تفرقه و ستیز، باعث ضعف و سستی آنان میشود: «ولاتَنـزَعوا فَتَفشَلوا.».. (انفال / ۸، ۴۶). قرآن علّت شکست مسلمانان در جنگ اُحد را سستی و ضعفی که در اثر تنازع و اختلاف در آنان نفوذ کرده بود، میداند: «حَتّی اِذا فَشِلتُم وتَنـزَعتُم فِی الاَمرِ وعَصَیتُم مِن بَعدِ ما اَرکُم ماتُحِبّونَ» (آلعمران / ۳، ۱۵۲)؛ چه، گروهی از مسلمانان که به محافظت از تنگهای مخصوص مأموریّت داشتند، با یکدیگر در رها کردن یا استمر ار محافظت تنگه، اختلاف کردند و با جداشدن اکثریّت آنان، راه برای هجوم دشمن هموار شد [۱۳۱].[۱۳۲]
فرو ریختن هیمنه مسلمانان
قرآن در کنار سفارش مسلمانان به تقویت قوا، از آنان میخواهد برای بازداشتن دشمنان از تعرّض به آنان، از سلاح ارهاب و ترساندن بهره گیرند: «... تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّاللّهِ و عَدُوَّکُم» (انفال / ۸، ۶۰)؛ بدین سبب آنان را از تفرقه و ستیز بازداشته؛ زیرا این امر، هیبت آنان را در چشم دشمنان فرومیریزد و به دشمنان جرأت میدهد تا به آنان هجوم برند: «ولاتَنـزَعوا فَتَفشَلوا و تَذهَبَ ریحُکُم».(انفال / ۸، ۴۶)[۱۳۳][۱۳۴]
شدت یافتن تکالیف
خداوند از آغاز خلقت میان روزهای هفته، روز جمعه را برای استراحت و انجام برخی برنامههای عبادی قرارداده؛ امّا یهود با این ادّعا که خداوند تا روزجمعه مشغول آفرینش هستی بوده و روز شنبه استراحت کرده است، ضمن نسبت دادن امور جسمانی به خداوند، یعنی خستگی و نیاز به استراحت داشتن، در مخالفت با تعطیلی روز جمعه، شنبه را برای خود روز تعطیلی اعلام کردند. خداوند به کیفر چنین اختلاف و عنادی، انجام برخی از امور مباح چون ماهیگیری را بر آنان ممنوع کرد: «اِنَّما جُعِلَ السَّبتُ عَلَی الَّذینَ اختَلَفوا فیهِ» (نحل / ۱۶، ۱۲۴)[۱۳۵]، و همین امر باعث شد تا گروهی از بنیاسرائیل که در کنار دریا میزیستند و با نیرنگ، ماهیان را روز شنبه به حوضچههای کنار ساحل کشانده و روز یکشنبه آنها را صید میکردند، به شدّت مورد کیفر الهی قرار گیرند و بهصورت میمون و خوک درآیند: «وسـَلهُم عَنِ القَریَةِ الَّتی کانَت حاضِرَةَ البَحرِ اِذ یَعدونَ فِیالسَّبتِ اِذ تَأتیهِم حیتانُهُم یَومَ سَبتِهِم شُرَّعـًا و یَومَ لایَسبِتونَ لاتَأتیهِم... * فَلَمّا عَتَوا عَن مانُهوا عَنهُ قُلنا لَهُم کونوا قِرَدَةً خـسِـین». (اعراف / ۷، ۱۶۳ـ۱۶۶) این امر نشانمیدهد که اختلاف، گاه باعث شدّت یافتن احکام تشریعی میشود.[۱۳۶]
قیامت، پایان اختلاف ها
کافران و فاسقان، با ورود به جهنّم گناهان خود را به دوش یکدیگر انداخته، به لعن و نفرین هم میپردازند: «کُلَّما دَخَلَت اُمَّةٌ لَعَنَت اُختَها» (اعراف / ۷، ۳۸)، و گروهی، شدّت یافتن عذاب گمراهکنندگان را از خداوند میخواهند: «رَبَّنا هـؤُلاءِ اَضَلّونا فَـاتِهِم عَذابـًا ضِعفـًا مِنَ النّارِ». (اعراف / ۷، ۳۸) با این حال، قیامت * پایان اختلافهای دینی، مذهبی و اجتماعی است؛ ازاینرو، یکی از نامهای آن یوم الفصل است: «هـذا یَومُ الفَصلِ جَمَعنـکُم والاَوَّلین». (مرسلات / ۷۷، ۳۸ نیز دخان / ۴۴، ۴۰؛ مرسلات / ۷۷، ۱۳) [۱۳۷] در آن روز، دیگر میان حقّ و باطل جدایی افتاده و با داوری خداوند، حقّانیّت و بطلان هر یک از ادیان و مذاهب و فرجام کار برای پیروان آنان روشن خواهد شد: «فَاللّهُ یَحکُمُ بَینَهُم یَومَ القِیـمَةِ فِیما کانوا فِیهِ یَختَلِفون» (بقره / ۲، ۱۱۳)، «اِنَّ رَبَّکَ یَقضی بَینَهُم یَومَ القِیـمَةِ فیما کانوا فیهِ یَختَلِفون» (جاثیه / ۴۵، ۱۷؛ یونس / ۱۰، ۹۳)؛ چنانکه صف یهودیان، نصارا، صابئان، مجوس، مشرکان و مسلمانان؛ با داوری خداوند در روز قیامت از یکدیگر جدا میشود: «اِنَّ الَّذینَ ءامَنوا والَّذینَ هادوا والصّـبِـینَ والنَّصـری والمَجوسَ والَّذینَ اَشرَکوا اِنَّ اللّهَ یَفصِلُ بَینَهُم یَومَ القِیـمَةِ» (حج / ۲۲، ۱۷)، و آنان که به بهشت راه مییابند، بهسان برادران بر روی تختهای بهشتی رودرروی یکدیگر نشسته، گفتوگو میکنند؛ درحالیکه هیچ کینهای از یکدیگر در دل ندارند: «ونَزَعنا ما فی صُدورِهِم مِن غِلّ اِخونـًا عَلی سُرُر مُتَقـبِلین». (حجر / ۱۵، ۴۷)[۱۳۸]
اختلاف در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم
- ﴿مَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ﴾[۱۳۹]
- ﴿وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا﴾[۱۴۰]
- ﴿ُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ﴾[۱۴۱]
- ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا﴾[۱۴۲]
- ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا﴾[۱۴۳]
- ﴿مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ﴾[۱۴۴]
- ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾[۱۴۵][۱۴۶].
- راه حل کاهش اختلاف
- ﴿وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ﴾[۱۴۷]
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا﴾[۱۴۸]
- ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ﴾[۱۴۹]
- ﴿وَلَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا﴾[۱۵۰]
- ﴿وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى﴾[۱۵۱]
- ﴿وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ﴾[۱۵۲]
- ﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ﴾[۱۵۳][۱۵۴].
- نکات:
- اهتمام پیامبر به وحدت میان جامعه و پیشگیری از اختلاف و نزاع در دین بپرهیزید که سست شوید و مهابت شما از بین برود ﴿وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ﴾[۱۵۵]
- خداوند در قرآن مطرح میکند ﴿لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ﴾[۱۵۶]. اینگونه برای هر امتی کردارشان آراسته میگردد و اعتقاد پیدا میکند.
- خداوند فرموده است: آنهایی که جز خدا را میخوانند دشنام مدهید که آنان از روی دشمنی و به نادانی خدا را دشنام خواهند داد: ﴿وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ﴾[۱۵۷].
- راه حل اختلاف جوامع اسلامی برگشت به سخنان پیامبر و اطاعت از آن حضرت است.
- ایجاد اخوت و اصلاح میان مردم ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ﴾[۱۵۸]
- نباید دشمنی گروهی شما را بر آن دارد که از جاده عدالت خارج شده و عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است ﴿وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى﴾[۱۵۹]
- با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به شیوهای که نیکوتر است مجادله نمای و در جایی که غرض از گفتگو غلبه و چیزی مانند آن باشد وکشف حقیقت نباشد، مذمت میشود: ﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ﴾[۱۶۰][۱۶۱].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ مفردات، ص۲۹۴، «خلف».
- ↑ الصحاح، ج۴، ص۱۳۵۴، «خلف».
- ↑ نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ «مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی میکند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
- ↑ «بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند ، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.
- ↑ «و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه برهانها (ی روشن) برای آنان آمد، اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۰۵.
- ↑ «و مردم جز امّتی یگانه نبودند که اختلاف ورزیدند و اگر سخنی از پروردگارت پیشی نگرفته بود میان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوری میشد» سوره یونس، آیه ۱۹.
- ↑ «و در آنچه در زمین برای شما با رنگهای گوناگون پدید آورد بیگمان نشانهای برای گروهی است که در یاد میگیرند» سوره نحل، آیه ۱۳.
- ↑ «و اوست که باغهایی با داربست و بیداربست و خرمابن و کشتزار با خوردنیهایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوهاش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱.
- ↑ «و از نشانههای او آفرینش آسمانها و زمین و گوناگونی زبانها و رنگهای شماست؛ به راستی در این نشانههایی برای دانشوران است» سوره روم، آیه ۲۲.
- ↑ المیزان، ج۱۶، ص۱۶۷؛ نمونه، ج۱۶، ص۳۹۴.
- ↑ «و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست میداشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را میخواستید؛ سپس شما را از (دنبال کردن) آنان روگردان کرد تا بیازمایدتان؛ و از شما در گذشت و خداوند به مؤمنان بخشش دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست میشدید و در کار (جنگ) اختلاف مییافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشهها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.
- ↑ «بگو: او تواناست که عذابی آسمانی یا زمینی بر شما برانگیزد یا شما را گروه گروه به جان هم اندازد و رنج برخی از شما را به برخی دیگر بچشاند؛ بنگر چگونه آیات را گونه گون میآوریم باشد که آنان دریابند» سوره انعام، آیه ۶۵.
- ↑ «تو را با کسانی که دینشان را پاره پاره کردند و گروه گروه شدند کاری نیست ؛ کار آنان تنها با خداوند است سپس آنان را از آنچه میکردند آگاه میسازد» سوره انعام، آیه ۱۵۹.
- ↑ «و پدر و مادر خود را بر اورنگ (خویش) فرا برد و همه برای او به فروتنی در افتادند و گفت: پدر جان! این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را درست گردانید و بیگمان به من نیکی فرمود هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد و شما را پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را خراب کرده بود از بیابان (نزد من) آورد؛ به راستی پروردگارم در آنچه بخواهد، نازکبین است؛ همانا اوست که دانای فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۱۰۰.
- ↑ «و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند که شیطان میان آنان را میشوراند؛ بیگمان شیطان برای انسان دشمنی آشکار است» سوره اسراء، آیه ۵۳.
- ↑ «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدینگونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
- ↑ «و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.
- ↑ «مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی میکند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۴، ص۱۲ـ۱۳؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۵۴۳؛ جامعالبیان، مج۲، ج۲، ص۴۵۵ـ۴۵۸.
- ↑ «(موسی) گفت: برو که تو را در زندگی (کیفر) این است که بگویی: (به من) دست نزنید! و تو را موعدی است که در آن با تو خلاف نمیورزند و (اینک) در خدایت که پیوسته در خدمتش بودی بنگر که آن را میسوزانیم سپس (خاکستر) آن را در دریا به هر سو میپاشیم» سوره طه، آیه ۹۷.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن (با هم) به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان میکردید آشکار کرد» سوره بقره، آیه ۷۲.
- ↑ «بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دستهدسته کرد. دستهای از آنان را به ناتوانی میکشاند، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را زنده وا مینهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.
- ↑ «و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه برهانها (ی روشن) برای آنان آمد، اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۰۵.
- ↑ نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ تاریخ جامع ادیان، ص۴۴۹ـ۴۸۴؛ اغاثة اللهفان، ج۲، ص۲۹۶ـ۳۰۰.
- ↑ المیزان، ج۷، ص۱۷۳، ۱۸۷ و۲۳۶ـ۲۴۰ و ج۱۰، ص۲۷۸ـ۲۷۹؛ اغاثةاللهفان، ج۲، ص۲۵۲ـ۳۰۰.
- ↑ «اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی میبودند، هر دو تباه میشدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۲.
- ↑ «و چون شب بر او چادر افکند ستارهای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمیدارم آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بیگمان از گروه گمراهان خواهم بود. هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگتر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بیزارم» سوره انعام، آیه ۷۶-۷۸.
- ↑ «خداوند میان کسانی که ایمان دارند و کسانی که یهودیاند و صابئان و مسیحیان و زرتشتیان و کسانی که شرک میورزند در روز رستخیز داوری میکند، بیگمان خداوند بر هر چیزی گواه است» سوره حج، آیه ۱۷.
- ↑ مجمعالبیان، ج۱، ص۳۱۱ وج۲، ص۷۷۲؛ المیزان، ج۱، ص۲۲۳ و ج۵، ص۲۴۳؛ الملل والنحل، شهرستانی، ج۱، ص۲۰۹ـ۲۱۰.
- ↑ «ای اهل کتاب! به آنچه فرستادهایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست میشمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهرههایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم یا آنان را لعنت کنیم چنان که «اصحاب سبت» را لعنت کردیم و فرمان خداوند، انجام یافتنی است» سوره نساء، آیه ۴۷.
- ↑ «ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سهگانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بیگمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمانها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس» سوره نساء، آیه ۱۷۱.
- ↑ «و یهودیان و مسیحیان گفتند: ما فرزندان خداوند و دوستان اوییم؛ بگو: پس چرا شما را برای گناهانتان عذاب میکند؟ خیر، شما نیز بشری هستید از همان کسان که آفریده است، هر که را بخواهد میبخشاید و هر که را بخواهد عذاب میکند و فرمانفرمایی آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست از آن خداوند است و بازگشت (همگان) به سوی اوست» سوره مائده، آیه ۱۸.
- ↑ «بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.
- ↑ «این پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش به سوی او فرو فرستادهاند، ایمان دارد و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش، ایمان دارند (و میگویند) میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمینهیم و میگویند: شنیدیم و فرمان بردیم؛ پروردگارا! آمرزش» سوره بقره، آیه ۲۸۵.
- ↑ الملل والنحل، شهرستانی، ج۱، ص۲۲۰ـ۲۲۸.
- ↑ «و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه برهانها (ی روشن) برای آنان آمد، اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۰۵.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۹۳؛ الدرالمنثور، ج۲، ص۲۸۹ـ۲۹۰.
- ↑ «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدینگونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
- ↑ «و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه برهانها (ی روشن) برای آنان آمد، اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۰۵.
- ↑ المیزان، ج۳، ص۳۷۴.
- ↑ کشفالاسرار، ج۲، ص۵۵۶؛ التفسیرالکبیر، ج۸، ص۱۷۴؛ تفسیر قرطبی، ج۴، ص۱۰۳.
- ↑ المستدرک، ج۱، ص۴۷؛ الامالی، ص۵۲۳ـ۵۲۴؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۴.
- ↑ الملل والنحل، سبحانی، ج۱، ص۲۷ـ۳۰.
- ↑ کتاب سلیمبن قیس، ص۴۳۳ـ۴۳۴.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ کنزالعمال، ج۱، ص۱۷۲ـ۱۷۳؛ مسند احمد، ج۶، ص۲۳۲ـ۲۴۴؛ المستدرک، ج۳، ص۱۶۱؛ کتاب سلیمبن قیس، ص۲۰۱.
- ↑ الملل و النحل، شهرستانی، ج۱، ص۱۳.
- ↑ المنار، ج۳، ص۱۰ـ۱۱.
- ↑ «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی دادهایم و اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میگردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچهتان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند» سوره مائده، آیه ۴۸.
- ↑ جامعالبیان، مج۴، ج۶، ص۳۶۸؛ تفسیر قرطبی، ج۶، ص۱۳۷.
- ↑ «بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند ، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.
- ↑ «از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان میخوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمیگزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون میگردد» سوره شوری، آیه ۱۳.
- ↑ «و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره آل عمران، آیه ۸۵.
- ↑ المیزان، ج۳، ص۱۲۰ـ۱۲۱ و ج۵، ص۳۵۱ـ۳۵۳؛ المنار، ج۲، ص۲۸۳ـ۲۸۴.
- ↑ «مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیمخور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کردهاید- و آنچه بر روی سنگهای مقدّس (برای بتها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بختآزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بیآنکه گراینده به گناه باشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ «محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست» سوره احزاب، آیه ۴۰.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۱۷۱ـ۱۸۲؛ نمونه، ج۱۷، ص۳۳۷ـ۳۵۰.
- ↑ نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ الشفاء، ص۴۴۱ـ۴۴۳؛ کشفالمراد، ص۴۶۹.
- ↑ «مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی میکند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
- ↑ نمونه، ج۲، ص۹۵؛ راهنما، ج۲، ص۵۹؛ المیزان، ج۲، ص۱۳۰ـ۱۳۱.
- ↑ «ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.
- ↑ «و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟ آنگاه که بر داود وارد شدند و او از ایشان ترسید؛ گفتند: نترس! ما دو داد خواهیم که یکی بر دیگری ستم کرده است، میان ما به درستی داوری کن و ستم مکن و ما را به راه میانه راهنما باش! این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و میگوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد. (داود) گفت: بیگمان او با خواستن میش تو برای افزودن به میشهای خویش، به تو ستم کرده است و بسیاری از همکاران بر یکدیگر ستم روا میدارند جز آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و آنان اندکند؛ و داود دانست که ما او را آزمودهایم و از پروردگار خویش آمرزش خواست و به سجده درافتاد و (به سوی ما) بازگشت» سوره ص، آیه ۲۱-۲۴.
- ↑ جوامعالجامع، ج۶، ص۱۸ـ۱۹؛ منهجالصادقین، ج۸، ص۴۳ـ۴۴؛ مجمعالبیان، ج۸، ص۷۳۴ـ۷۳۶.
- ↑ «و چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده میشوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند ناگاه گروهی از آنان رو میگردانند» سوره نور، آیه ۴۸.
- ↑ «جز این نیست که گفتار مؤمنان چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده شوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند این است که میگویند: شنیدیم و فرمان بردیم و آنانند که رستگارند» سوره نور، آیه ۵۱.
- ↑ «پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمیآورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کردهای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.
- ↑ « بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند » سوره نساء، آیه ۶۰.
- ↑ المکاسب، ص۱۵۳.
- ↑ «و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.
- ↑ الصافی، ج۱، ص۴۴۹؛ المیزان، ج۴، ص۳۴۶.
- ↑ «(مردم) از آن دو چیزی را میآموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی میافکنند- در حالی که جز به اذن خداوند به کسی زیان نمیرساندند- چیزی را میآموختند که به آنان زیان میرسانید و برای آنها سودی نداشت و خوب میدانستند که هر کس خریدار آن باشد در جهان واپسین بهرهای ندارد و خود را به بد چیزی فروختند، اگر میدانستند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.
- ↑ نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ «و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم آنگاه آنان به قومی رسیدند که به پرستش بتهایی که داشتند رو آورده بودند ، گفتند: ای موسی! برای ما خدایی بگمار چنان که آنان خدایانی دارند، (موسی) گفت: به راستی که شما قومی نادانید» سوره اعراف، آیه ۱۳۸.
- ↑ «و قوم موسی در نبود او، از زیورهای (زراندود) خود گوسالهای ساختند، پیکری که بانگی داشت، آیا ندیدند که با آنان سخن نمیگوید و راهی به آنان نمینماید؟ آن را (به پرستش) گرفتند و ستمکار بودند» سوره اعراف، آیه ۱۴۸.
- ↑ «و یهودیان گفتند: مسیحیان هیچ بر حق نیستند و مسیحیان گفتند: یهودیان هیچ بر حق نیستند با آنکه (همه) آنان کتاب (آسمانی) را میخوانند، کسانی که چیزی نمیدانند (نیز) همانند گفتار آنان را گفتند؛ باری، خداوند میان آنها در آنچه اختلاف میداشتند، روز رستخیز داوری خواهد کرد» سوره بقره، آیه ۱۱۳.
- ↑ نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ «و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.
- ↑ المیزان، ج۱۵، ص۹۹؛ الصافی، ج۵، ص۱۷۸.
- ↑ نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ «بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند ، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.
- ↑ «مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی میکند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۴۱۹؛ المیزان، ج۲، ص۱۱۱؛ جامعالبیان، مج۲، ج۲، ص۴۵۹.
- ↑ «بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دستهدسته کرد. دستهای از آنان را به ناتوانی میکشاند، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را زنده وا مینهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.
- ↑ «کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) دادهایم او را میشناسند همانگونه که فرزندانشان را میشناسند؛ و به راستی دستهای از آنان حق را دانسته پنهان میدارند» سوره بقره، آیه ۱۴۶.
- ↑ «و کسانی هستند که مسجدی را برگزیدهاند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند میخورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی میدهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.
- ↑ جامعالبیان، مج۷، ج۱۲، ص۳۱ـ۳۳؛ مجمعالبیان، ج۵، ص۱۱۰.
- ↑ نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ «و یهودیان گفتند: مسیحیان هیچ بر حق نیستند و مسیحیان گفتند: یهودیان هیچ بر حق نیستند با آنکه (همه) آنان کتاب (آسمانی) را میخوانند، کسانی که چیزی نمیدانند (نیز) همانند گفتار آنان را گفتند؛ باری، خداوند میان آنها در آنچه اختلاف میداشتند، روز رستخیز داوری خواهد کرد» سوره بقره، آیه ۱۱۳.
- ↑ نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد» سوره آل عمران، آیه ۷.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۶۷؛ تفسیر صحیح آیات مشکله، ص۳۱۳.
- ↑ « داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.
- ↑ الملل والنحل، شهرستانی، ج۱، ص۱۱۶ـ۱۱۷.
- ↑ «و (تنها) ذات بشکوه و کرامند پروردگارت ماندگار است» سوره الرحمن، آیه ۲۷.
- ↑ «(خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد» سوره طه، آیه ۵.
- ↑ الملل والنحل، سبحانی، ج۱، ص۵۵ـ۵۹.
- ↑ نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ «شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست میکشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.
- ↑ «و پدر و مادر خود را بر اورنگ (خویش) فرا برد و همه برای او به فروتنی در افتادند و گفت: پدر جان! این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را درست گردانید و بیگمان به من نیکی فرمود هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد و شما را پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را خراب کرده بود از بیابان (نزد من) آورد؛ به راستی پروردگارم در آنچه بخواهد، نازکبین است؛ همانا اوست که دانای فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۱۰۰.
- ↑ جامعالبیان، مج۸، ج۱۳، ص۹۵.
- ↑ نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ مکاتیب الرسول، ج۳، ص۶ـ۵۶؛ السیرةالنبویه، ابنکثیر، ج۲، ص۱۵۲ـ۱۵۸؛ ینابیعالمودّه، ج۲، ص۲۸۹ و ج۱، ص۱۷۸ ـ۱۷۹.
- ↑ المیزان، ج۱۵، ص۹۹؛ السیرة النبویه، ابنهشام، ج۳، ص۳۰۰ـ۳۰۱.
- ↑ «و هنگامی که دستهای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دستهای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) میخواستند؛ میگفتند خانههای ما بیحفاظ است با آنکه بیحفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند» سوره احزاب، آیه ۱۳.
- ↑ «اگر غنیمتی در دسترس و سفری آسان میبود از تو پیروی میکردند اما راه سخت بر آنان گران است و به زودی به خداوند سوگند میخورند که اگر یارایی میداشتیم با شما روانه میشدیم؛ خود را (با دروغ) نابود میکنند و خداوند میداند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.
- ↑ «بیگمان آنان پیشتر هم فتنهجویی کردند و کارها را برای تو دگرگون ساختند تا آنکه حق فرا رسید و فرمان خداوند آشکار شد با آنکه آنان نمیپسندیدند» سوره توبه، آیه ۴۸.
- ↑ «و هنگامی که دو رویان و بیماردلان گفتند: خداوند و پیامبرش به ما جز وعده فریبنده ندادهاند؛» سوره احزاب، آیه ۱۲.
- ↑ «میگویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایهتر، فرومایهتر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.
- ↑ صحیح البخاری، ج۴، ص۱۶۰ـ۱۶۴؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۴۴۲؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۸۳.
- ↑ «و کسانی هستند که مسجدی را برگزیدهاند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند میخورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی میدهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.
- ↑ جامع البیان، مج۷، ج۱۱، ص۳۲ـ۳۳؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۰۹ـ۱۱۰.
- ↑ «و دستهای از اهل کتاب گفتند: در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان فرو فرستاده شده است، ایمان آورید و در پایان آن بدان کفر ورزید باشد که آنان (از ایمان خود) بازگردند» سوره آل عمران، آیه ۷۲.
- ↑ «بگو: ای اهل کتاب! چرا مؤمنان را از راه خداوند باز میدارید و آن را با آنکه خود (به درستی آن) گواهید کژ میخواهید و خداوند از آنچه میکنید غافل نیست» سوره آل عمران، آیه ۹۹.
- ↑ «بگو ای اهل کتاب! آیا جز از این رو با ما میستیزید که ما به خداوند و آنچه بر ما و آنچه از پیش فرو فرستاده شده است، ایمان داریم و بیشتر شما نافرمانید؟» سوره مائده، آیه ۵۹.
- ↑ نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ النص والاجتهاد، ص۵۵۵؛ طرق حدیث الائمه، ص۴.
- ↑ المیزان، ج۷، ص۱۳۶.
- ↑ نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ المیزان، ج۷، ص۱۳۶.
- ↑ نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ الصحیح من سیره، ج۱، ص۶۱ـ۶۳.
- ↑ التبیان، ج۴، ص۱۶۲؛ المیزان، ج۷، ص۱۳۶ـ۱۳۷.
- ↑ مجمعالبیان، ج۴، ص۴۸۷؛ المیزان، ج۹، ص۵۱ـ۵۲.
- ↑ نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ مجمعالبیان، ج۲، ص۸۵۸ـ۸۵۹؛ جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۱۷۴ـ۱۷۵.
- ↑ نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ غریب القرآن، ص۱۶۶؛ مجمعالبحرین، ج۲، ص۲۳۷، «روح».
- ↑ نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۱۴، ص۵۰؛ التبیان، ج۶، ص۴۳۸؛ المیزان، ج۱۲، ص۳۷۰ـ۳۷۱.
- ↑ نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ التبیان، ج۸، ص۴۸۸ و ج۹، ص۲۳۷؛ جامعالبیان، مج۱۲، ج۲۳، ص۵۵ـ۵۶.
- ↑ نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ «و به پراکندگی نیفتادند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند (آن هم) از سر افزونجویی میان خود و اگر سخنی از سوی پروردگارت تا زمانی معیّن پیشی نگرفته بود بیگمان میان آنان داوری میشد و آنان که پس از ایشان به کتاب (آسمانی) رسیدند از آن در تردیدی گمانانگیز» سوره شوری، آیه ۱۴.
- ↑ «و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند که شیطان میان آنان را میشوراند؛ بیگمان شیطان برای انسان دشمنی آشکار است» سوره اسراء، آیه ۵۳.
- ↑ «و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود و شکیبا باشید که خداوند با شکیبایان است» سوره انفال، آیه ۴۶.
- ↑ «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدینگونه خداوند آیات خ» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
- ↑ «و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه برهانها (ی روشن) برای آنان آمد، اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۰۵.
- ↑ «از آن کسانی که دین خود را پراکندند و گروه گروه شدند؛ هر گروهی بدانچه نزد آنهاست شادمانند» سوره روم، آیه ۳۲.
- ↑ «و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود و شکیبا باشید که خداوند با شکیبایان است» سوره انفال، آیه ۴۶.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۷۳.
- ↑ «و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) میخوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراستهایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام میدادها» سوره انعام، آیه ۱۰۸.
- ↑ «ای مؤمنان، چون (برای جهاد) در راه خداوند به سفر میروید خوب بررسی کنید و به کسی که به شما ابراز اسلام میکند نگویید: تو مؤمن نیستی، که بخواهید کالای ناپایدار این جهان را بجویید زیرا غنیمتهای بسیار نزد خداوند است؛ خود نیز در گذشته چنین بودید و خداوند» سوره نساء، آیه ۹۴.
- ↑ «جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.
- ↑ «و از آنان که به خویش خیانت میورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمیدارد» سوره نساء، آیه ۱۰۷.
- ↑ «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.
- ↑ «و از چیزی که (در ذبح) نام خداوند بر آن برده نشده است نخورید؛ و آن به راستی نافرمانی (از خداوند) است و شیطانها بیگمان در یاران خویش میدمند که با شما چالش ورزند و اگر از آنان فرمانبرداری کنید به یقین مشرک خواهید بود» سوره انعام، آیه ۱۲۱.
- ↑ «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بیگمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۷۳.
- ↑ «و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود و شکیبا باشید که خداوند با شکیبایان است» سوره انفال، آیه ۴۶.
- ↑ «و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) میخوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراستهایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام میدادها» سوره انعام، آیه ۱۰۸.
- ↑ «و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) میخوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراستهایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام میدادها» سوره انعام، آیه ۱۰۸.
- ↑ «و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود و شکیبا باشید که خداوند با شکیبایان است» سوره انفال، آیه ۴۶.
- ↑ «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.
- ↑ «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بیگمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۷۳.