وقار: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[وقار در قرآن]] - [[وقار در حدیث]] - [[وقار در نهج البلاغه]] - [[وقار در اخلاق اسلامی]] - [[وقار در معارف دعا و زیارات]] - [[وقار در معارف و سیره سجادی]] - [[وقار در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط = وقار (پرسش)}} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[وقار در قرآن]] - [[وقار در حدیث]] - [[وقار در نهج البلاغه]] - [[وقار در اخلاق اسلامی]] - [[وقار در معارف دعا و زیارات]] - [[وقار در معارف و سیره سجادی]] - [[وقار در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط = وقار (پرسش)}} | ||
خط ۱۱: | خط ۱۰: | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[آداب ظاهری تلاوت قرآن]] | * [[آداب ظاهری تلاوت قرآن]] | ||
* [[عفت]] | * [[عفت]] |
نسخهٔ ۱ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۵۳
مقدمه
- این ملکه، آدمی را همچون کوهی استوار در مقابل طوفانهای حوادث پای برجا میدارد، و او را در رسیدن به مشکلترین هدفها ثابت نگاه میدارد. اثر این ملکه، وقار و تسلّط کامل بر اعصاب است.
- در مقابل این ملکه نیز، سبکسری قرار دارد. انسان سبکسر در مقابل کوچکترین مصیبت و مشکل به فریاد و فغان پرداخته، آرامش خویش را از دست میدهد. پر واضح است که چنین کس، نمیتواند هیچ مشکلی را از مقابل خویشتن برداشته به مبارزه با آن بپردازد: ﴿إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا﴾[۱][۲].
رابطه وقار با زیارت
- آرامش و وقار ظاهری، نشانه طمأنینه درونی است. رفتار شتابزده هم گویای باطن آشفته و نابسامان است. در توصیههای مربوط به زیارت آمده است که: با وقار و آرامش راه بروید، قدمها را کوچک بردارید، حالت طمأنینه داشته باشید، با حالت ذکر و تسبیح و تکبیر، وارد حرم و مزار شوید. اینها جهات شکلی و آداب ظاهری است که در باطن و درون زائر هم اثر میگذارد[۳].
- پیاده رفتن بعضی از ائمه(ع) به سفر حج را شنیدهاید؛ مثل امام مجتبی و امام کاظم(ع). پیاده روی هم اثرگذار بر روح و روان است. صفوان جمّال نقل میکند که با حضرت صادق(ع) همسفر بود، به کوفه که رسیدند، امام دستور داد تا مرکب را بخواباند و فرمود: اینجا قبر جدم امیرمؤمنان(ع) است. سپس حضرت غسل کرد، لباس دیگری پوشید، به طرف تپهای که قبر علی(ع) آنجا بود راه افتاد و به صفوان فرمود: تو هم مثل من کن، گامهایت را کوچک بردار، نگاهت را به طرف پایین بگیر، متواضعانه راه برو... سپس خودش با صفوان به طرف قبر حرکت کردند، درحالی که سکینه و وقار بر آن دو حاکم بود و تسبیح و تقدیس و تهلیل مگفتند تا به قبر شریف رسیدند[۴]. در حدیث دیگری است که امام هادی(ع) که زیارت جامعه کبیره را به موسی بن عبد الله نخعی آموخته، پیش از بیان متن زیارتنامه به وی فرمود: هرگاه وارد حرم شدی و قبر را دیدی، بایست و ۳۰ بار، الله اکبر بگو، سپس کمی جلو برو، در حالی که همراه با آرامش و وقار باشی، فاصله گامهایت را کوتاه کن، بایست، باز هم ۳۰ بار تکبیر بگو، سپس نزدیک قبر برو، باز هم ۴۰ بار تکبیر بگو، سپس بگو: «السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّهِ»[۵][۶].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «بیگمان انسان را آزمندی بیشکیب آفریدهاند چون شرّی بدو رسد بیتاب است و چون خیری بدو رسد بازدارنده است» سوره معارج، آیه ۱۹-۲۱.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۶۱-۶۲.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۳۴۲، ۳۴۳.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۰۵.
- ↑ وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۰۴.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۳۴۲، ۳۴۳.