اولو الامر در حدیث: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[اولی الامر]] از مفاهیمی است که [[پیشوایان دین]] برای تبیین چیستی [[مقام امامت]] آن را به کار بردهاند. | [[اولی الامر]] از مفاهیمی است که [[پیشوایان دین]] برای تبیین چیستی [[مقام امامت]] آن را به کار بردهاند. [[اولی الامر]] کسانیاند که مدیر [[سیاسی]] [[جامعه]]، [[مبیّن]] [[احکام خدا]] و [[سنت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[معصوم]] و نیز دارای [[علم]] [[حقیقی]] و [[خطاناپذیر]] به [[احکام]] و سنتاند. این مفهوم در متون [[روایی]]، به طور [[مستفیض]] بر [[امامان شیعه]] اطلاق شده است؛ از اینرو، تمام ویژگیهای یاد شده برای آن بزرگواران وجود دارد. | ||
بازخوانی روایاتی که در بردارنده تعبیر [[اولی الامر]] است، نشان از این واقعیت دارد که به لحاظ [[تاریخی]]، از دوران [[رسول الله]]{{صل}}، این مفهوم بر [[امامان]] [[پاک]]{{عم}} اطلاق شده است. ناگفته پیداست که [[نزول]] [[آیه اولی الامر]] و امر به [[اطاعت]] از آنها در [[قرآن کریم]]، موجب شد که [[صحابه پیامبر]] اکرم{{صل}}، درباره مصداق این مفهوم سؤالاتی بکنند؛ از اینرو، وجود یا شیوع [[روایات]] یاد شده امری طبیعی به نظر میرسد. در این باره، [[جابر بن عبد الله انصاری]] [[نقل]] میکند که وقتی [[آیه اولی الامر]] نازل شد، از [[رسول خدا]]{{صل}} سؤال کردم: یا [[رسول الله]]! [[خدا]] و رسولش را شناختهایم، [[اولی الامر]] که [[خداوند]] [[اطاعت]] از آنها را قرین [[اطاعت]] از خودش قرار داد، چه کسانیاند؟ [[پیامبر]] اخدا{{صل}} فرمود: “ای [[جابر]]! آنها [[جانشینان]] من و [[امامان]] مسلماناناند؛ نخستین آنها [[علی بن ابیطالب]]، سپس [[حسن]] و سپس [[حسین]]{{عم}} است”<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۳.</ref>. | بازخوانی روایاتی که در بردارنده تعبیر [[اولی الامر]] است، نشان از این واقعیت دارد که به لحاظ [[تاریخی]]، از دوران [[رسول الله]] {{صل}}، این مفهوم بر [[امامان]] [[پاک]] {{عم}} اطلاق شده است. ناگفته پیداست که [[نزول]] [[آیه اولی الامر]] و امر به [[اطاعت]] از آنها در [[قرآن کریم]]، موجب شد که [[صحابه پیامبر]] اکرم {{صل}}، درباره مصداق این مفهوم سؤالاتی بکنند؛ از اینرو، وجود یا شیوع [[روایات]] یاد شده امری طبیعی به نظر میرسد. در این باره، [[جابر بن عبد الله انصاری]] [[نقل]] میکند که وقتی [[آیه اولی الامر]] نازل شد، از [[رسول خدا]] {{صل}} سؤال کردم: یا [[رسول الله]]! [[خدا]] و رسولش را شناختهایم، [[اولی الامر]] که [[خداوند]] [[اطاعت]] از آنها را قرین [[اطاعت]] از خودش قرار داد، چه کسانیاند؟ [[پیامبر]] اخدا {{صل}} فرمود: “ای [[جابر]]! آنها [[جانشینان]] من و [[امامان]] مسلماناناند؛ نخستین آنها [[علی بن ابیطالب]]، سپس [[حسن]] و سپس [[حسین]] {{عم}} است”<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۳.</ref>. | ||
[[حاکم حسکانی]] نیز ناقل [[روایات]] فراوانی است که در آنها [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}}، این مفهوم را در آن دوران، بر [[امیر المؤمنین]]{{ع}} منطبق کرده است<ref>عبید الله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۵.</ref>. همچنین بازخوانی [[منابع روایی]] و [[تاریخی]] نخستین، بیانگر این [[حقیقت]] است که برخی از [[امامان]] [[پاک]]{{عم}} برای [[اثبات]] [[فضیلت]] و [[برتری]] خود، به این [[آیه]] [[استدلال]] کردهاند که برخی از این نمونهها عبارتاند از: | [[حاکم حسکانی]] نیز ناقل [[روایات]] فراوانی است که در آنها [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}}، این مفهوم را در آن دوران، بر [[امیر المؤمنین]] {{ع}} منطبق کرده است<ref>عبید الله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۵.</ref>. همچنین بازخوانی [[منابع روایی]] و [[تاریخی]] نخستین، بیانگر این [[حقیقت]] است که برخی از [[امامان]] [[پاک]] {{عم}} برای [[اثبات]] [[فضیلت]] و [[برتری]] خود، به این [[آیه]] [[استدلال]] کردهاند که برخی از این نمونهها عبارتاند از: | ||
# [[امام علی]]{{ع}} در شورای شش نفرهای که برای [[انتخاب]] [[جانشین]] پس از [[عمر بن خطاب]] تشکیل شده بود، با اشاره به این [[آیه]]، خود را مصداق آن معرفی کرد<ref>محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۵۴۵.</ref>. ایشان همچنین در نامهای به [[معاویه]]، با بیان این [[آیه]]، [[فضیلت]] خود را به [[معاویه]] [[یادآوری]] میکند. همچنین آن [[حضرت]] در میان [[مهاجران]] و [[انصار]] [[سخنرانی]] کردند و از طریق این [[آیه]]، یکی از [[فضایل]] خود را تبیین ساختند<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۷۵.</ref>؛ | # [[امام علی]] {{ع}} در شورای شش نفرهای که برای [[انتخاب]] [[جانشین]] پس از [[عمر بن خطاب]] تشکیل شده بود، با اشاره به این [[آیه]]، خود را مصداق آن معرفی کرد<ref>محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۵۴۵.</ref>. ایشان همچنین در نامهای به [[معاویه]]، با بیان این [[آیه]]، [[فضیلت]] خود را به [[معاویه]] [[یادآوری]] میکند. همچنین آن [[حضرت]] در میان [[مهاجران]] و [[انصار]] [[سخنرانی]] کردند و از طریق این [[آیه]]، یکی از [[فضایل]] خود را تبیین ساختند<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۷۵.</ref>؛ | ||
#پس از [[بیعت مردم]] با [[امام حسن]]{{ع}}، ایشان با [[تلاوت]] این [[آیه]] به [[مدح]] [[اهل بیت پیامبر]] اکرم{{صل}} پرداختند<ref>محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الامالی، ص۳۴۹؛ محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۱۲۱.</ref>؛ | # پس از [[بیعت مردم]] با [[امام حسن]] {{ع}}، ایشان با [[تلاوت]] این [[آیه]] به [[مدح]] [[اهل بیت پیامبر]] اکرم {{صل}} پرداختند<ref>محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الامالی، ص۳۴۹؛ محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۱۲۱.</ref>؛ | ||
#زمانی که [[معاویه]] از [[امام حسین]]{{ع}} میخواهد، بالای [[منبر]] برود و [[خطبه]] بخواند، ایشان بر فراز [[منبر]]، خطبهای [[شبیه]] [[خطبه امام]] [[حسن]]{{ع}} که پیش از این از آن یاد شد، ایراد فرمود و با اشاره به این [[آیه]]، [[اطاعت]] [[مردم]] از خود و [[اهل بیت]] [[رسول الله]]{{صل}} را [[واجب]] دانست<ref>احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۲، ص۲۹۹.</ref>. [[روایات]] رسیده از [[امامان معصوم]]{{عم}}، راجع به [[تعیین]] مصداق این مفهوم، به چند گروه تقسیم میشوند که مروری دگربار بر آنها خالی از [[لطف]] نیست. | # زمانی که [[معاویه]] از [[امام حسین]] {{ع}} میخواهد، بالای [[منبر]] برود و [[خطبه]] بخواند، ایشان بر فراز [[منبر]]، خطبهای [[شبیه]] [[خطبه امام]] [[حسن]] {{ع}} که پیش از این از آن یاد شد، ایراد فرمود و با اشاره به این [[آیه]]، [[اطاعت]] [[مردم]] از خود و [[اهل بیت]] [[رسول الله]] {{صل}} را [[واجب]] دانست<ref>احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۲، ص۲۹۹.</ref>. [[روایات]] رسیده از [[امامان معصوم]] {{عم}}، راجع به [[تعیین]] مصداق این مفهوم، به چند گروه تقسیم میشوند که مروری دگربار بر آنها خالی از [[لطف]] نیست. | ||
##روایاتی که مصداق [[اولی الامر]] را [[امام علی]]{{ع}} دانستهاند<ref>فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۱۰۸-۱۱۰؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۴۱؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۳۵۲؛ عبید الله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۱۹۰.</ref>؛ | ## روایاتی که مصداق [[اولی الامر]] را [[امام علی]] {{ع}} دانستهاند<ref>فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۱۰۸-۱۱۰؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۴۱؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۳۵۲؛ عبید الله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۱۹۰.</ref>؛ | ||
##روایاتی که مصداق [[اولی الامر]] را سه [[امام]] نخستین [[شیعه]] معرفی کردهاند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۸۶؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ص۲۴۹؛ عبید الله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ص۱۹۱.</ref>؛ | ## روایاتی که مصداق [[اولی الامر]] را سه [[امام]] نخستین [[شیعه]] معرفی کردهاند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۸۶؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ص۲۴۹؛ عبید الله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ص۱۹۱.</ref>؛ | ||
##روایاتی که مصداق [[اولی الامر]] را [[اهل بیت]] یا [[آل محمد]]{{صل}} معرفی کردهاند<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۲۸ و ۲۳۷؛ الامالی، ص۵۳۱؛ فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۱۰۸.</ref>؛ | ## روایاتی که مصداق [[اولی الامر]] را [[اهل بیت]] یا [[آل محمد]] {{صل}} معرفی کردهاند<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۲۸ و ۲۳۷؛ الامالی، ص۵۳۱؛ فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۱۰۸.</ref>؛ | ||
##روایاتی که گفتهاند مصداق [[اولی الامر]] همان اوصیایند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸-۱۸۹؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۴۹؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الاختصاص، ص۲.</ref>؛ | ## روایاتی که گفتهاند مصداق [[اولی الامر]] همان اوصیایند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸-۱۸۹؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۴۹؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الاختصاص، ص۲.</ref>؛ | ||
##روایاتی که مصداق [[اولی الامر]] را [[امامان]] دوزادهگانه{{عم}} معرفی کردهاند<ref>علی بن حسین بن بابویه قمی، الامامة و التبصرة، ص۱۳۳-۱۳۴؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ص۲۰۵ و ۲۷۶ و ج۲، ص۲۱؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۱۴. این روایات صحیحاند؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۲۲ و ۲۵۳؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۴؛ عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۳۱؛ الخصال، ج۲، ص۴۷۹؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص۸۰؛ علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص۵۳؛ فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۱۰۸؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref>. | ## روایاتی که مصداق [[اولی الامر]] را [[امامان]] دوزادهگانه {{عم}} معرفی کردهاند<ref>علی بن حسین بن بابویه قمی، الامامة و التبصرة، ص۱۳۳-۱۳۴؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ص۲۰۵ و ۲۷۶ و ج۲، ص۲۱؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۱۴. این روایات صحیحاند؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۲۲ و ۲۵۳؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۴؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۳۱؛ الخصال، ج۲، ص۴۷۹؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص۸۰؛ علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص۵۳؛ فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۱۰۸؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref>. | ||
تعدد [[روایات]] در این باره به گونهای است که تردیدی در صدور آنها از [[امامان]]{{عم}} باقی نمیگذارد. آنچه در این میان مهم است، تبیین مفهوم این واژه در [[روایات]] و [[تعیین]] ویژگیهای آن است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۳۳۴.</ref>. | تعدد [[روایات]] در این باره به گونهای است که تردیدی در صدور آنها از [[امامان]] {{عم}} باقی نمیگذارد. آنچه در این میان مهم است، تبیین مفهوم این واژه در [[روایات]] و [[تعیین]] ویژگیهای آن است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۳۳۴.</ref>. | ||
==مدارک روایی از شیعه و سنی== | == مدارک روایی از شیعه و سنی == | ||
===مدارک [[اهل سنت]]=== | === مدارک [[اهل سنت]] === | ||
# [[مجاهد]] در [[تفسیر]] خود تصریح مینماید که [[آیه اولیالامر]] در [[شأن]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[جنگ تبوک]] نازل شد: {{متن حدیث|عَنْ مُجَاهِدٍ [فِي قَوْلِهِ تَعَالَى]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا}} يَعْنِي [الَّذِينَ] صَدَقُوا بِالتَّوْحِيدِ {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ}} يَعْنِي فِي فَرَائِضِهِ {{متن قرآن|وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ}} يَعْنِي فِي سُنَّتِهِ {{متن قرآن|وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} قَالَ: نَزَلَتْ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حِينَ خَلَّفَهُ رَسُولُ اللَّهِ بِالْمَدِينَةِ فَقَالَ: أَ تُخَلِّفُنِي عَلَى النِّسَاءِ وَ الصِّبْيَانِ فَقَالَ: أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى حِينَ قَالَ لَهُ: {{متن قرآن|اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ}}<ref>«در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور)» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.</ref> فَقَالَ اللَّهُ: {{متن قرآن|وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} قَالَ: [هُوَ] عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَلَّاهُ اللَّهُ الْأَمْرَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ فِي حَيَاتِهِ- حِينَ خَلَّفَهُ رَسُولُ اللَّهِ بِالْمَدِينَةِ، فَأَمَرَ اللَّهُ الْعِبَادَ بِطَاعَتِهِ وَ تَرْكِ خِلَافِهِ}}<ref>احقاق الحق و ازهاق الباطل (ط. مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۹ ه.ق)، ج۱۴، ص۳۵۰.</ref>. {{متن حدیث|ابوالنضر عیاشی... أَبِي بَصِيرٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{عم}}، أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ. قُلْتُ: إِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ: فَمَا مَنَعَهُ أَنْ يُسَمِّي عَلِيّاً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{عم}}: قُولُوا لَهُمْ: إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ عَلَى رَسُولِهِ الصَّلَاةَ وَ لَمْ يُسَمِّ ثَلَاثاً وَ لَا أَرْبَعاً- حَتَّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذَلِكَ، وَ أَنْزَلَ الْحَجَّ فَلَمْ يُنْزِلْ: طُوفُوا سَبْعاً حَتَّى فَسَّرَ ذَلِكَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنْزَلَ: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} فَنَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ، وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ أَهْلِ بَيْتِي إِنِّي سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ لَا يُفَرِّقَ بَيْنَهُمَا- حَتَّى يُورِدَهُمَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَأَعْطَانِي ذَلِكَ}}<ref>احقاق الحق و ازهاق الباطل (ط. مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۹ ه.ق)، ج۱۴، ص۳۵۰.</ref>. | # [[مجاهد]] در [[تفسیر]] خود تصریح مینماید که [[آیه اولیالامر]] در [[شأن]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در [[جنگ تبوک]] نازل شد: {{متن حدیث|عَنْ مُجَاهِدٍ [فِي قَوْلِهِ تَعَالَى]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا}} يَعْنِي [الَّذِينَ] صَدَقُوا بِالتَّوْحِيدِ {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ}} يَعْنِي فِي فَرَائِضِهِ {{متن قرآن|وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ}} يَعْنِي فِي سُنَّتِهِ {{متن قرآن|وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} قَالَ: نَزَلَتْ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حِينَ خَلَّفَهُ رَسُولُ اللَّهِ بِالْمَدِينَةِ فَقَالَ: أَ تُخَلِّفُنِي عَلَى النِّسَاءِ وَ الصِّبْيَانِ فَقَالَ: أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى حِينَ قَالَ لَهُ: {{متن قرآن|اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ}}<ref>«در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور)» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.</ref> فَقَالَ اللَّهُ: {{متن قرآن|وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} قَالَ: [هُوَ] عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَلَّاهُ اللَّهُ الْأَمْرَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ فِي حَيَاتِهِ- حِينَ خَلَّفَهُ رَسُولُ اللَّهِ بِالْمَدِينَةِ، فَأَمَرَ اللَّهُ الْعِبَادَ بِطَاعَتِهِ وَ تَرْكِ خِلَافِهِ}}<ref>احقاق الحق و ازهاق الباطل (ط. مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۹ ه. ق)، ج۱۴، ص۳۵۰.</ref>. {{متن حدیث|ابوالنضر عیاشی... أَبِي بَصِيرٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{عم}}، أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ. قُلْتُ: إِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ: فَمَا مَنَعَهُ أَنْ يُسَمِّي عَلِيّاً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{عم}}: قُولُوا لَهُمْ: إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ عَلَى رَسُولِهِ الصَّلَاةَ وَ لَمْ يُسَمِّ ثَلَاثاً وَ لَا أَرْبَعاً- حَتَّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذَلِكَ، وَ أَنْزَلَ الْحَجَّ فَلَمْ يُنْزِلْ: طُوفُوا سَبْعاً حَتَّى فَسَّرَ ذَلِكَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنْزَلَ: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} فَنَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ، وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ أَهْلِ بَيْتِي إِنِّي سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ لَا يُفَرِّقَ بَيْنَهُمَا- حَتَّى يُورِدَهُمَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَأَعْطَانِي ذَلِكَ}}<ref>احقاق الحق و ازهاق الباطل (ط. مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۹ ه. ق)، ج۱۴، ص۳۵۰.</ref>. | ||
#بنا بر نقل «ابن حمّویَة» که از علمای برجسته عامه است، در [[زمان]] [[خلافت عثمان]]، در [[مجلسی]] که بیش از دویست نفر از اکابر [[اصحاب]] از [[مهاجر]] و [[انصار]] حضور داشتند (و به نام برخی از معاریف آنان ذیلاً اشاره میکنیم) امیرالمؤمنین علی{{ع}} [[احتجاجات]] مهمی با آنان در [[اثبات]] [[حقانیت]] خود به [[آیات قرآن]] مینماید. ایشان از جمله به [[آیه]] مورد بحث [[استشهاد]] میکند و همگی حضار نیز میپذیرند. ذیلاً به بخش کوچکی از این [[روایت]] اشاره میکنیم: «[[أبو إسحاق]] إبراهیم بن سعدالدین بن حمویة با سندهای خود از [[سلیم بن قیس هلالی]] روایت میکند و میگوید: | # بنا بر نقل «ابن حمّویَة» که از علمای برجسته عامه است، در [[زمان]] [[خلافت عثمان]]، در [[مجلسی]] که بیش از دویست نفر از اکابر [[اصحاب]] از [[مهاجر]] و [[انصار]] حضور داشتند (و به نام برخی از معاریف آنان ذیلاً اشاره میکنیم) امیرالمؤمنین علی {{ع}} [[احتجاجات]] مهمی با آنان در [[اثبات]] [[حقانیت]] خود به [[آیات قرآن]] مینماید. ایشان از جمله به [[آیه]] مورد بحث [[استشهاد]] میکند و همگی حضار نیز میپذیرند. ذیلاً به بخش کوچکی از این [[روایت]] اشاره میکنیم: «[[أبو إسحاق]] إبراهیم بن سعدالدین بن حمویة با سندهای خود از [[سلیم بن قیس هلالی]] روایت میکند و میگوید: | ||
{{متن حدیث|رَأَيْتُ عَلِيّاً{{ع}} فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} فِي خِلَافَةِ عُثْمَانَ وَ جَمَاعَةٌ يَتَحَدَّثُونَ وَ يَتَذَاكَرُونَ الْعِلْمَ فَذَكَرُوا قُرَيْشاً وَ فَضْلَهَا وَ سَوَابِقَهَا وَ هِجْرَتَهَا وَ مَا قَالَ فِيهَا رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} مِنَ الْفَضْلِ مِثْلَ قَوْلِهِ{{صل}} الْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَيْشٍ وَ قَوْلِهِ{{صل}} النَّاسُ تَبَعٌ لِقُرَيْشٍ وَ قُرَيْشٌ أَئِمَّةُ الْعَرَبِ الی ان قال بعد ذکر مفاخرة کل [[حی]] برجال قومه. و فی الحلقة أکثر من مائتی [[رجل]] فیهم [[علی بن أبی طالب]]{{ع}} و [[سعد بن أبی وقاص]] و [[عبدالرحمن بن عوف]] والزبیر و [[طلحة]] و [[المقداد]] و [[هاشم بن عتیبه]] و [[عبدالله بن عمر]] و [[الحسن]] و الحسین{{عم}} و انی [[عباس]] و [[محمد بن ابی بکر]] و [[عبدالله بن جعفر]] و من الأنصار [[ابی بن کعب]] و [[زید بن ثابت]] و [[أبو أیوب الأنصاری]] و [[أبوالهیثم بین التیهان]] و [[محمد بن مسلمة]] و [[قیس بن سعد بن عبادة]] و [[جابر بن عبدالله]] و [[أنس بن مالک]] و [[زید بن أرقم]] و...}}. ایشان از [[حضرت امیرالمؤمنین]] [[علی]]{{ع}} درخواست مینمایند که مطلبی بیان فرماید. [[حضرت]] به [[آیات]] مختلف [[قرآن]] با همه آنان [[احتجاج]] مینمایند و از جمله به آیه مورد بحث پیرامون [[مقام]] و [[منزلت]] [[اهل بیت]]{{عم}} استناد میفرمایند و همگی حاضران [[اذعان]] به [[صحت]] سخن حضرت میکنند. | {{متن حدیث|رَأَيْتُ عَلِيّاً {{ع}} فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فِي خِلَافَةِ عُثْمَانَ وَ جَمَاعَةٌ يَتَحَدَّثُونَ وَ يَتَذَاكَرُونَ الْعِلْمَ فَذَكَرُوا قُرَيْشاً وَ فَضْلَهَا وَ سَوَابِقَهَا وَ هِجْرَتَهَا وَ مَا قَالَ فِيهَا رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} مِنَ الْفَضْلِ مِثْلَ قَوْلِهِ {{صل}} الْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَيْشٍ وَ قَوْلِهِ {{صل}} النَّاسُ تَبَعٌ لِقُرَيْشٍ وَ قُرَيْشٌ أَئِمَّةُ الْعَرَبِ الی ان قال بعد ذکر مفاخرة کل [[حی]] برجال قومه. و فی الحلقة أکثر من مائتی [[رجل]] فیهم [[علی بن أبی طالب]] {{ع}} و [[سعد بن أبی وقاص]] و [[عبدالرحمن بن عوف]] والزبیر و [[طلحة]] و [[المقداد]] و [[هاشم بن عتیبه]] و [[عبدالله بن عمر]] و [[الحسن]] و الحسین {{عم}} و انی [[عباس]] و [[محمد بن ابی بکر]] و [[عبدالله بن جعفر]] و من الأنصار [[ابی بن کعب]] و [[زید بن ثابت]] و [[أبو أیوب الأنصاری]] و [[أبوالهیثم بین التیهان]] و [[محمد بن مسلمة]] و [[قیس بن سعد بن عبادة]] و [[جابر بن عبدالله]] و [[أنس بن مالک]] و [[زید بن أرقم]] و...}}. ایشان از [[حضرت امیرالمؤمنین]] [[علی]] {{ع}} درخواست مینمایند که مطلبی بیان فرماید. [[حضرت]] به [[آیات]] مختلف [[قرآن]] با همه آنان [[احتجاج]] مینمایند و از جمله به آیه مورد بحث پیرامون [[مقام]] و [[منزلت]] [[اهل بیت]] {{عم}} استناد میفرمایند و همگی حاضران [[اذعان]] به [[صحت]] سخن حضرت میکنند. | ||
{{متن حدیث|فَأَنْشُدُكُمُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَ تَعْلَمُونَ حَيْثُ نَزَلَتْ: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} وَ حَيْثُ نَزَلَتْ {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>}}. | {{متن حدیث|فَأَنْشُدُكُمُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَ تَعْلَمُونَ حَيْثُ نَزَلَتْ: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} وَ حَيْثُ نَزَلَتْ {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>}}. | ||
{{متن حدیث|قَالَ النَّاسُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ خَاصَّةٌ فِي بَعْضِ الْمُؤْمِنِينَ أَمْ عَامَّةٌ لِجَمِيعِهِمْ فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيَّهُ أَنْ يُعَلِّمَهُمْ وُلَاةَ أَمْرِهِمْ وَ أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمْ مِنَ الْوَلَايَةِ مَا فَسَّرَ لَهُمْ مِنْ صَلَاتِهِمْ وَ زَكَاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ حَجِّهِمْ فَنَصَبَنِي لِلنَّاسِ عَلَماً بِغَدِيرِ خُمٍّ ثُمَّ خَطَبَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي بِرِسَالَةٍ ضَاقَ بِهَا صَدْرِي فَظَنَنْتُ أَنَّ النَّاسَ مُكَذِّبِيَّ فَأَوْعَدَنِي لَأُبَلِّغَنَّهَا أَوْ لَيُعَذِّبَنِّي ثُمَّ أَمَرَ فَنُودِيَ بِالصَّلَاةَ جَامِعَةً ثُمَّ خَطَبَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قُمْ يَا عَلِيُّ فَقُمْتُ فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ فَقَامَ سَلْمَانُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَالاهُ كَمَا ذَا فَقَالَ لَا كَوَلَائِي فَمَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِيٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ- فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> فَكَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} فَقَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى تَمَامِ نُبُوَّتِي وَ تَمَامِ دِينِ اللَّهِ وَلَايَةِ عَلِيٍّ بَعْدِي فَقَامَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ فَقَالا يَا رَسُولَ اللَّهِ هَؤُلَاءِ الْآيَاتُ خَاصَّةٌ فِي عَلِيٍّ-؟ فَقَالَ{{صل}} بَلَى خَاصَّةٌ فِيهِ وَ فِي أَوْصِيَائِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ قَالا يَا رَسُولَ اللَّهِ بَيِّنْهُمْ لَنَا- قَالَ عَلِيٌّ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ وَارِثِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي ثُمَّ ابْنِي الْحَسَنُ ثُمَّ ابْنِي الْحُسَيْنُ ثُمَّ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ الْقُرْآنُ مَعَهُمْ وَ هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ لَا يُفَارِقُونَهُ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ حَتَّى يَرِدُوا عَلَيَّ حَوْضِ}}. | {{متن حدیث|قَالَ النَّاسُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ خَاصَّةٌ فِي بَعْضِ الْمُؤْمِنِينَ أَمْ عَامَّةٌ لِجَمِيعِهِمْ فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيَّهُ أَنْ يُعَلِّمَهُمْ وُلَاةَ أَمْرِهِمْ وَ أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمْ مِنَ الْوَلَايَةِ مَا فَسَّرَ لَهُمْ مِنْ صَلَاتِهِمْ وَ زَكَاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ حَجِّهِمْ فَنَصَبَنِي لِلنَّاسِ عَلَماً بِغَدِيرِ خُمٍّ ثُمَّ خَطَبَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي بِرِسَالَةٍ ضَاقَ بِهَا صَدْرِي فَظَنَنْتُ أَنَّ النَّاسَ مُكَذِّبِيَّ فَأَوْعَدَنِي لَأُبَلِّغَنَّهَا أَوْ لَيُعَذِّبَنِّي ثُمَّ أَمَرَ فَنُودِيَ بِالصَّلَاةَ جَامِعَةً ثُمَّ خَطَبَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قُمْ يَا عَلِيُّ فَقُمْتُ فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ فَقَامَ سَلْمَانُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَالاهُ كَمَا ذَا فَقَالَ لَا كَوَلَائِي فَمَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِيٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ- فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> فَكَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} فَقَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى تَمَامِ نُبُوَّتِي وَ تَمَامِ دِينِ اللَّهِ وَلَايَةِ عَلِيٍّ بَعْدِي فَقَامَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ فَقَالا يَا رَسُولَ اللَّهِ هَؤُلَاءِ الْآيَاتُ خَاصَّةٌ فِي عَلِيٍّ-؟ فَقَالَ {{صل}} بَلَى خَاصَّةٌ فِيهِ وَ فِي أَوْصِيَائِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ قَالا يَا رَسُولَ اللَّهِ بَيِّنْهُمْ لَنَا- قَالَ عَلِيٌّ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ وَارِثِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي ثُمَّ ابْنِي الْحَسَنُ ثُمَّ ابْنِي الْحُسَيْنُ ثُمَّ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ الْقُرْآنُ مَعَهُمْ وَ هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ لَا يُفَارِقُونَهُ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ حَتَّى يَرِدُوا عَلَيَّ حَوْضِ}}. | ||
بعد از این [[احتجاج]]، برخی از حاضران قسم خوردند که همه آنچه را که [[مولی]]{{ع}} فرمود از [[رسول اکرم]]{{صل}} شنیدهاند و برخی دیگر [[اذعان]] به بخشی از آن نمودند. به دلیل اهمیت موضوع، در اینجا به اسامی آنان اشاره میکنیم: {{متن حدیث|فَقَالُوا كُلُّهُمْ اللَّهُمَّ نَعَمْ- قَدْ سَمِعْنَا ذَلِكَ وَ شَهِدْنَا كَمَا قُلْتَ سَوَاءً وَ قَالَ بَعْضُهُمْ قَدْ حَفِظْنَا جُلَّ مَا قُلْتَ وَ لَمْ نَحْفَظْ كُلَّهُ وَ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ حَفِظُوا أَخْيَارُنَا وَ أَفَاضِلُنَا فَقَالَ عَلِيٌّ{{ع}} صَدَقْتُمْ لَيْسَ كُلُّ النَّاسِ يَسْتَوِي فِي الْحِفْظِ أَنْشُدُكُمْ بِاللَّهِ مَنْ حَفِظَ ذَلِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ لَمَّا قَامَ وَ أَخْبَرَ بِهِ فَقَامَ زَيْدُ بْنُ أَرْقَمَ وَ الْبَرَاءُ بْنُ عَازِبٍ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ فَقَالُوا نَشْهَدُ لَقَدْ حَفِظْنَا قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ هُوَ قَائِمٌ عَلَى الْمِنْبَرِ وَ أَنْتَ إِلَى جَنْبِهِ وَ هُوَ يَقُولُ أَيُّهَا النَّاسُ أَمَرَنِيَ اللَّهُ أَنْ أَنْصِبَ لَكُمْ إِمَامَكُمْ وَ الْقَائِمَ فِيكُمْ بَعْدِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي وَ الَّذِي فَرَضَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ فِي كِتَابِهِ طَاعَتَهُ وَ قَرَنَهُ بِطَاعَتِهِ وَ طَاعَتِي وَ أَمَرَكُمْ بِوَلَايَتِهِ وَ إِنِّي رَاجَعْتُ رَبِّي خَشْيَةَ طَعْنِ أَهْلِ النِّفَاقِ وَ تَكْذِيبِهِمْ فَأَوْعَدَنِي لَأُبَلِّغَنَّهَا أَوْ لَيُعَذِّبَنِّي- أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَكُمْ فِي كِتَابِهِ بِالصَّلَاةِ فَقَدْ بَيَّنْتُهَا لَكُمْ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ فَقَدْ بَيَّنْتُهَا لَكُمْ وَ فَسَّرْتُهَا وَ أَمَرَكُمْ بِالْوَلَايَةِ وَ إِنِّي أُشْهِدُكُمْ أَنَّهَا لِهَذَا خَاصَّةً وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى يَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ لِابْنَيْهِ مِنْ بَعْدِهِ ثُمَّ لِلْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مِنْ وُلْدِهِمْ{{عم}} لَا يُفَارِقُونَ الْقُرْآنَ وَ لَا يُفَارِقُهُمُ الْقُرْآنُ حَتَّى يَرِدُوا عَلَيَّ الْحَوْضَ أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ بَيَّنْتُ لَكُمْ مَفْزَعَكُمْ بَعْدِي وَ إِمَامَكُمْ وَ دَلِيلَكُمْ وَ هَادِيَكُمْ وَ هُوَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ هُوَ فِيكُمْ بِمَنْزِلَتِي فِيكُمْ فَقَلِّدُوهُ دِينَكُمْ وَ أَطِيعُوهُ فِي جَمِيعِ أُمُورِكُمْ فَإِنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ مَا عَلَّمَنِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عِلْمِهِ وَ حِكْمَتِهِ فَاسْأَلُوهُ وَ تَعَلَّمُوا مِنْهُ وَ مِنْ أَوْصِيَائِهِ بَعْدَهُ- وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ وَ لَا تَتَقَدَّمُوهُمْ وَ لَا تَخَلَّفُوا عَنْهُمْ فَإِنَّهُمْ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُمْ وَ لَا يُزَايِلُونَهُ وَ لَا يُزَايِلُهُمْ ثُمَّ جَلَسُوا}}<ref>نقل از «فرائد السمطین فی السمط الأول فی الباب الثامن و الخمسین عن التابعین الکبیر» به نقل از: الغدیر فی الکتاب والسنة و الأدب (ط. مرکز الغدیر، ۱۴۱۶ ه.ق.)، ج۱، ص۳۳۸.</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۴ ص ۲۲۵.</ref> | بعد از این [[احتجاج]]، برخی از حاضران قسم خوردند که همه آنچه را که [[مولی]] {{ع}} فرمود از [[رسول اکرم]] {{صل}} شنیدهاند و برخی دیگر [[اذعان]] به بخشی از آن نمودند. به دلیل اهمیت موضوع، در اینجا به اسامی آنان اشاره میکنیم: {{متن حدیث|فَقَالُوا كُلُّهُمْ اللَّهُمَّ نَعَمْ- قَدْ سَمِعْنَا ذَلِكَ وَ شَهِدْنَا كَمَا قُلْتَ سَوَاءً وَ قَالَ بَعْضُهُمْ قَدْ حَفِظْنَا جُلَّ مَا قُلْتَ وَ لَمْ نَحْفَظْ كُلَّهُ وَ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ حَفِظُوا أَخْيَارُنَا وَ أَفَاضِلُنَا فَقَالَ عَلِيٌّ {{ع}} صَدَقْتُمْ لَيْسَ كُلُّ النَّاسِ يَسْتَوِي فِي الْحِفْظِ أَنْشُدُكُمْ بِاللَّهِ مَنْ حَفِظَ ذَلِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ لَمَّا قَامَ وَ أَخْبَرَ بِهِ فَقَامَ زَيْدُ بْنُ أَرْقَمَ وَ الْبَرَاءُ بْنُ عَازِبٍ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ فَقَالُوا نَشْهَدُ لَقَدْ حَفِظْنَا قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ هُوَ قَائِمٌ عَلَى الْمِنْبَرِ وَ أَنْتَ إِلَى جَنْبِهِ وَ هُوَ يَقُولُ أَيُّهَا النَّاسُ أَمَرَنِيَ اللَّهُ أَنْ أَنْصِبَ لَكُمْ إِمَامَكُمْ وَ الْقَائِمَ فِيكُمْ بَعْدِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي وَ الَّذِي فَرَضَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ فِي كِتَابِهِ طَاعَتَهُ وَ قَرَنَهُ بِطَاعَتِهِ وَ طَاعَتِي وَ أَمَرَكُمْ بِوَلَايَتِهِ وَ إِنِّي رَاجَعْتُ رَبِّي خَشْيَةَ طَعْنِ أَهْلِ النِّفَاقِ وَ تَكْذِيبِهِمْ فَأَوْعَدَنِي لَأُبَلِّغَنَّهَا أَوْ لَيُعَذِّبَنِّي- أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَكُمْ فِي كِتَابِهِ بِالصَّلَاةِ فَقَدْ بَيَّنْتُهَا لَكُمْ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ فَقَدْ بَيَّنْتُهَا لَكُمْ وَ فَسَّرْتُهَا وَ أَمَرَكُمْ بِالْوَلَايَةِ وَ إِنِّي أُشْهِدُكُمْ أَنَّهَا لِهَذَا خَاصَّةً وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى يَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ لِابْنَيْهِ مِنْ بَعْدِهِ ثُمَّ لِلْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مِنْ وُلْدِهِمْ {{عم}} لَا يُفَارِقُونَ الْقُرْآنَ وَ لَا يُفَارِقُهُمُ الْقُرْآنُ حَتَّى يَرِدُوا عَلَيَّ الْحَوْضَ أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ بَيَّنْتُ لَكُمْ مَفْزَعَكُمْ بَعْدِي وَ إِمَامَكُمْ وَ دَلِيلَكُمْ وَ هَادِيَكُمْ وَ هُوَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ هُوَ فِيكُمْ بِمَنْزِلَتِي فِيكُمْ فَقَلِّدُوهُ دِينَكُمْ وَ أَطِيعُوهُ فِي جَمِيعِ أُمُورِكُمْ فَإِنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ مَا عَلَّمَنِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عِلْمِهِ وَ حِكْمَتِهِ فَاسْأَلُوهُ وَ تَعَلَّمُوا مِنْهُ وَ مِنْ أَوْصِيَائِهِ بَعْدَهُ- وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ وَ لَا تَتَقَدَّمُوهُمْ وَ لَا تَخَلَّفُوا عَنْهُمْ فَإِنَّهُمْ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُمْ وَ لَا يُزَايِلُونَهُ وَ لَا يُزَايِلُهُمْ ثُمَّ جَلَسُوا}}<ref>نقل از «فرائد السمطین فی السمط الأول فی الباب الثامن و الخمسین عن التابعین الکبیر» به نقل از: الغدیر فی الکتاب والسنة و الأدب (ط. مرکز الغدیر، ۱۴۱۶ ه. ق.)، ج۱، ص۳۳۸.</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۴ ص ۲۲۵.</ref> | ||
===مدارک [[شیعه]]=== | === مدارک [[شیعه]] === | ||
*در [[نصوص]] [[روایی]] دلالت [[آیه شریفه]] بر اینکه مراد از [[اولی الامر]] [[ائمه معصومین]]{{عم}} هستند، به حدی مورد تأکید قرارگرفته که حضرات [[ائمه]]{{عم}} در [[احتجاجها]]، گاه به [[شیعیان]] توصیه میکردند که اگر [[مخالفین]] حجتهای شما را نپذیرفتند، میتوانید با آنان [[مباهله]] کنید. برای نمونه به بیانی از [[ابومسروق]] از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} اشاره مینماییم: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي مَسْرُوقٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: قُلْتُ إِنَّا نُكَلِّمُ النَّاسَ فَنَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> فَيَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي أُمَرَاءِ السَّرَايَا فَنَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> فَيَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي الْمُؤْمِنِينَ وَ نَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> فَيَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي قُرْبَى الْمُسْلِمِينَ قَالَ فَلَمْ أَدَعْ شَيْئاً مِمَّا حَضَرَنِي ذِكْرُهُ مِنْ هَذِهِ وَ شِبْهِهِ إِلَّا ذَكَرْتُهُ فَقَالَ لِي إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَادْعُهُمْ إِلَى الْمُبَاهَلَةِ قُلْتُ وَ كَيْفَ أَصْنَعُ قَالَ أَصْلِحْ نَفْسَكَ ثَلَاثاً وَ أَظُنُّهُ قَالَ وَ صُمْ وَ اغْتَسِلْ وَ ابْرُزْ أَنْتَ وَ هُوَ إِلَى الْجَبَّانِ فَشَبِّكْ أَصَابِعَكَ مِنْ يَدِكَ الْيُمْنَى فِي أَصَابِعِهِ ثُمَّ أَنْصِفْهُ وَ ابْدَأْ بِنَفْسِكَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبَّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ الرَّحْمَنَ الرَّحِيمَ إِنْ كَانَ أَبُو مَسْرُوقٍ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَى بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَيْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِيماً ثُمَّ رُدَّ الدَّعْوَةَ عَلَيْهِ فَقُلْ وَ إِنْ كَانَ فُلَانٌ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَى بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَيْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِيماً ثُمَّ قَالَ لِي فَإِنَّكَ لَا تَلْبَثُ أَنْ تَرَى ذَلِكَ فِيهِ فَوَ اللَّهِ مَا وَجَدْتُ خَلْقاً يُجِيبُنِي إِلَيْهِ}}<ref>الکافی (ط. الإسلامیة، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۲، ص۵۱۴.</ref>. | * در [[نصوص]] [[روایی]] دلالت [[آیه شریفه]] بر اینکه مراد از [[اولی الامر]] [[ائمه معصومین]] {{عم}} هستند، به حدی مورد تأکید قرارگرفته که حضرات [[ائمه]] {{عم}} در [[احتجاجها]]، گاه به [[شیعیان]] توصیه میکردند که اگر [[مخالفین]] حجتهای شما را نپذیرفتند، میتوانید با آنان [[مباهله]] کنید. برای نمونه به بیانی از [[ابومسروق]] از [[اصحاب امام صادق]] {{ع}} اشاره مینماییم: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي مَسْرُوقٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: قُلْتُ إِنَّا نُكَلِّمُ النَّاسَ فَنَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> فَيَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي أُمَرَاءِ السَّرَايَا فَنَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> فَيَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي الْمُؤْمِنِينَ وَ نَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> فَيَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي قُرْبَى الْمُسْلِمِينَ قَالَ فَلَمْ أَدَعْ شَيْئاً مِمَّا حَضَرَنِي ذِكْرُهُ مِنْ هَذِهِ وَ شِبْهِهِ إِلَّا ذَكَرْتُهُ فَقَالَ لِي إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَادْعُهُمْ إِلَى الْمُبَاهَلَةِ قُلْتُ وَ كَيْفَ أَصْنَعُ قَالَ أَصْلِحْ نَفْسَكَ ثَلَاثاً وَ أَظُنُّهُ قَالَ وَ صُمْ وَ اغْتَسِلْ وَ ابْرُزْ أَنْتَ وَ هُوَ إِلَى الْجَبَّانِ فَشَبِّكْ أَصَابِعَكَ مِنْ يَدِكَ الْيُمْنَى فِي أَصَابِعِهِ ثُمَّ أَنْصِفْهُ وَ ابْدَأْ بِنَفْسِكَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبَّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ الرَّحْمَنَ الرَّحِيمَ إِنْ كَانَ أَبُو مَسْرُوقٍ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَى بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَيْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِيماً ثُمَّ رُدَّ الدَّعْوَةَ عَلَيْهِ فَقُلْ وَ إِنْ كَانَ فُلَانٌ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَى بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَيْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِيماً ثُمَّ قَالَ لِي فَإِنَّكَ لَا تَلْبَثُ أَنْ تَرَى ذَلِكَ فِيهِ فَوَ اللَّهِ مَا وَجَدْتُ خَلْقاً يُجِيبُنِي إِلَيْهِ}}<ref>الکافی (ط. الإسلامیة، ۱۴۰۷ ه. ق.)، ج۲، ص۵۱۴.</ref>. | ||
*در برخی کلمات [[اهل بیت]]{{عم}}، به طور کلی به معنای [[اولی الامر]] اشاره شده و در برخی دیگر، اسامی یکایک [[ائمه اطهار]]{{عم}} تا [[امام عصر]]{{ع}} ذکر شده است: | * در برخی کلمات [[اهل بیت]] {{عم}}، به طور کلی به معنای [[اولی الامر]] اشاره شده و در برخی دیگر، اسامی یکایک [[ائمه اطهار]] {{عم}} تا [[امام عصر]] {{ع}} ذکر شده است: | ||
#بُرید عِجلی میگوید: {{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ{{ع}} عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ}}<ref>«خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref> قَالَ إِيَّانَا عَنَى أَنْ يُؤَدِّيَ الْأَوَّلُ إِلَى الْإِمَامِ الَّذِي بَعْدَهُ الْكُتُبَ وَ الْعِلْمَ وَ السِّلَاحَ... ثُمَّ قَالَ لِلنَّاسِ: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً- أَمَرَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِطَاعَتِنَا}}<ref>الکافی، ج۱، ص۲۷۶.</ref>. | # بُرید عِجلی میگوید: {{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ {{ع}} عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ}}<ref>«خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref> قَالَ إِيَّانَا عَنَى أَنْ يُؤَدِّيَ الْأَوَّلُ إِلَى الْإِمَامِ الَّذِي بَعْدَهُ الْكُتُبَ وَ الْعِلْمَ وَ السِّلَاحَ... ثُمَّ قَالَ لِلنَّاسِ: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً- أَمَرَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِطَاعَتِنَا}}<ref>الکافی، ج۱، ص۲۷۶.</ref>. | ||
# [[أبو بصیر]] از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] میکنند که حضرتش فرمود: {{متن حدیث|أَوْصَى النَّبِيُّ{{صل}} إِلَى عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ{{عم}} و هما صبیان. ثُمَّ قَالَ: [ذلک] قَوْلُ اللَّهِ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} وَ أَرَادَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ}}<ref>دلائل الإمامة (ط. بعثت، ۱۴۱۳ ه.ق.). ص۴۳۶.</ref>. | # [[أبو بصیر]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] میکنند که حضرتش فرمود: {{متن حدیث|أَوْصَى النَّبِيُّ {{صل}} إِلَى عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ {{عم}} و هما صبیان. ثُمَّ قَالَ: [ذلک] قَوْلُ اللَّهِ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} وَ أَرَادَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ}}<ref>دلائل الإمامة (ط. بعثت، ۱۴۱۳ ه. ق.). ص۴۳۶.</ref>. | ||
# [[مفضل بن عمر]] از [[یونس بن ظبیان]] و او از [[جابر بن یزید جعفی]] که همگی از برجستگان [[اصحاب امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} بودند- از [[جابر بن عبدالله انصاری]] [[روایت]] میکند که گفت: {{متن حدیث|لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ{{صل}} {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَرَفْنَا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَمَنْ أُولُو الْأَمْرِ الَّذِينَ قَرَنَ اللَّهُ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِكَ فَقَالَ{{ع}}: هُمْ خُلَفَائِي يَا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ بَعْدِي أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْرُوفُ فِي التَّوْرَاةِ بِالْبَاقِرِ وَ سَتُدْرِكُهُ يَا جَابِرُ فَإِذَا لَقِيتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ سَمِيِّي وَ كَنِيِّي حُجَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ بَقِيَّتُهُ فِي عِبَادِهِ ابْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ذَاكَ الَّذِي يَفْتَحُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى يَدَيْهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا ذَاكَ الَّذِي يَغِيبُ عَنْ شِيعَتِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ غَيْبَةً لَا يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَهَلْ يَقَعُ لِشِيعَتِهِ الِانْتِفَاعُ بِهِ فِي غَيْبَتِهِ فَقَالَ{{ع}} إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِهِ وَ يَنْتَفِعُونَ بِوَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ تَجَلَّلَهَا سَحَابٌ يَا جَابِرُ هَذَا مِنْ مَكْنُونِ سِرِّ اللَّهِ وَ مَخْزُونِ عِلْمِهِ فَاكْتُمْهُ إِلَّا عَنْ أَهْلِهِ}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة (ط. اسلامیه، ۱۳۹۵ ه.ق)، ج۱، ص۲۵۳.</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۴ ص ۲۲۹.</ref> | # [[مفضل بن عمر]] از [[یونس بن ظبیان]] و او از [[جابر بن یزید جعفی]] که همگی از برجستگان [[اصحاب امام باقر]] {{ع}} و [[امام صادق]] {{ع}} بودند- از [[جابر بن عبدالله انصاری]] [[روایت]] میکند که گفت: {{متن حدیث|لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ {{صل}} {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَرَفْنَا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَمَنْ أُولُو الْأَمْرِ الَّذِينَ قَرَنَ اللَّهُ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِكَ فَقَالَ {{ع}}: هُمْ خُلَفَائِي يَا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ بَعْدِي أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْرُوفُ فِي التَّوْرَاةِ بِالْبَاقِرِ وَ سَتُدْرِكُهُ يَا جَابِرُ فَإِذَا لَقِيتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ سَمِيِّي وَ كَنِيِّي حُجَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ بَقِيَّتُهُ فِي عِبَادِهِ ابْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ذَاكَ الَّذِي يَفْتَحُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى يَدَيْهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا ذَاكَ الَّذِي يَغِيبُ عَنْ شِيعَتِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ غَيْبَةً لَا يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَهَلْ يَقَعُ لِشِيعَتِهِ الِانْتِفَاعُ بِهِ فِي غَيْبَتِهِ فَقَالَ {{ع}} إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِهِ وَ يَنْتَفِعُونَ بِوَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ تَجَلَّلَهَا سَحَابٌ يَا جَابِرُ هَذَا مِنْ مَكْنُونِ سِرِّ اللَّهِ وَ مَخْزُونِ عِلْمِهِ فَاكْتُمْهُ إِلَّا عَنْ أَهْلِهِ}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة (ط. اسلامیه، ۱۳۹۵ ه. ق)، ج۱، ص۲۵۳.</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۴ ص ۲۲۹.</ref> | ||
==اولو الامر در احادیث== | == اولو الامر در احادیث == | ||
در [[روایات]] و [[احادیث]] مستفیضهای که از [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] نقل شده، مقصود و مصداق «[[اولی الامر]]» [[ائمه معصوم]]{{عم}} است؛ از جمله: | در [[روایات]] و [[احادیث]] مستفیضهای که از [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] نقل شده، مقصود و مصداق «[[اولی الامر]]» [[ائمه معصوم]] {{عم}} است؛ از جمله: | ||
۱. از [[برید العجلی]] در [[حدیث]] بلندی از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] شده است که: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}{{متن حدیث|إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً- أَمَرَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِطَاعَتِنَا}}<ref>محمد بن یعقوب الکلینی، اصول کافی، ج۱، ص۳۳۲، حدیث ۱ (کتاب الحجة)، با تلخیص؛ محمدباقر المجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۹۰، «کتاب الامامة» باب وجوب طاعتهم{{عم}}.</ref>. | ۱. از [[برید العجلی]] در [[حدیث]] بلندی از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] شده است که: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}{{متن حدیث|إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً- أَمَرَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِطَاعَتِنَا}}<ref>محمد بن یعقوب الکلینی، اصول کافی، ج۱، ص۳۳۲، حدیث ۱ (کتاب الحجة)، با تلخیص؛ محمدباقر المجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۹۰، «کتاب الامامة» باب وجوب طاعتهم {{عم}}.</ref>. | ||
یعنی امام باقر{{ع}} [[آیه اولی الامر]] را قرائت فرمودند و گفتند: «مقصود از آن فقط ما هستیم و [[خداوند]] همه [[مؤمنان]] را تا [[قیامت]] به [[اطاعت]] و [[پیروی]] از ما امر کرده است». | یعنی امام باقر {{ع}} [[آیه اولی الامر]] را قرائت فرمودند و گفتند: «مقصود از آن فقط ما هستیم و [[خداوند]] همه [[مؤمنان]] را تا [[قیامت]] به [[اطاعت]] و [[پیروی]] از ما امر کرده است». | ||
۲. [[فاضل مقداد سیوری حلی]] در شرح کتاب [[باب حادی عشر (کتاب)|باب حادی عشر]] مینویسد: | ۲. [[فاضل مقداد سیوری حلی]] در شرح کتاب [[باب حادی عشر (کتاب)|باب حادی عشر]] مینویسد: | ||
[[جابر بن عبدالله انصاری]] نقل میکند: | [[جابر بن عبدالله انصاری]] نقل میکند: | ||
وقتی این [[آیه شریفه]] نازل شد که: «ای کسانی که [[ایمان]] آوردهاید! اطاعت کنید از [[خدا]] و اطاعت کنید از [[پیامبر]]{{صل}} و اولی الامر از شما». [[خدمت]] پیامبر{{صل}} عرض کردم: خدا را شناختیم و اطاعت کردیم و تو را شناختیم و اطاعت کردیم. اولی الامر چه کسانی هستند که خداوند پیروی از آنها را دستور داده است؟ | وقتی این [[آیه شریفه]] نازل شد که: «ای کسانی که [[ایمان]] آوردهاید! اطاعت کنید از [[خدا]] و اطاعت کنید از [[پیامبر]] {{صل}} و اولی الامر از شما». [[خدمت]] پیامبر {{صل}} عرض کردم: خدا را شناختیم و اطاعت کردیم و تو را شناختیم و اطاعت کردیم. اولی الامر چه کسانی هستند که خداوند پیروی از آنها را دستور داده است؟ | ||
[[حضرت]] فرمود: آنها [[جانشینان]] من هستند. ای جابر، نخستین آنان برادرم علی{{ع}} است، سپس بعد از او فرزندش حسن{{ع}} سپس حسین{{ع}} سپس [[علی بن حسین]]{{ع}}، سپس [[محمد بن علی]]{{ع}} و تو او را [[درک]] میکنی ای جابر، چون او را درک کردی [[سلام]] مرا به او برسان. سپس [[جعفر بن محمد]]{{ع}}، سپس [[موسی بن جعفر]]{{ع}}، سپس [[علی بن موسی الرضا]]{{ع}}، سپس محمد بن علی{{ع}}، سپس [[علی بن محمد]]{{ع}}، سپس [[حسن بن علی]]{{ع}}، سپس [[محمد بن حسن]]{{ع}}، که خداوند به وسیله او [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر میکند همانگونه که پر از [[ظلم و جور]] شده بود<ref>حسن بن یوسف حلی، باب حادی عشر، شرح: فاضل مقداد سیوری حلی، مترجم: عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، ص۱۱۴ و ۱۱۵.</ref>. | [[حضرت]] فرمود: آنها [[جانشینان]] من هستند. ای جابر، نخستین آنان برادرم علی {{ع}} است، سپس بعد از او فرزندش حسن {{ع}} سپس حسین {{ع}} سپس [[علی بن حسین]] {{ع}}، سپس [[محمد بن علی]] {{ع}} و تو او را [[درک]] میکنی ای جابر، چون او را درک کردی [[سلام]] مرا به او برسان. سپس [[جعفر بن محمد]] {{ع}}، سپس [[موسی بن جعفر]] {{ع}}، سپس [[علی بن موسی الرضا]] {{ع}}، سپس محمد بن علی {{ع}}، سپس [[علی بن محمد]] {{ع}}، سپس [[حسن بن علی]] {{ع}}، سپس [[محمد بن حسن]] {{ع}}، که خداوند به وسیله او [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر میکند همانگونه که پر از [[ظلم و جور]] شده بود<ref>حسن بن یوسف حلی، باب حادی عشر، شرح: فاضل مقداد سیوری حلی، مترجم: عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، ص۱۱۴ و ۱۱۵.</ref>. | ||
۳. [[سلیم بن قیس هلالی]] به نقل از [[امام علی]]{{ع}} میگوید: | ۳. [[سلیم بن قیس هلالی]] به نقل از [[امام علی]] {{ع}} میگوید: | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} درباره [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} به من فرمود: [[اولی الامر]] که [[خدای تعالی]] او را در کنار نام خویش و رسولش در آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ...}} قرار داده است و [[مردم]] را در منازعهها به آنان ارجاع داد، آیا میدانی کیستند؟ | [[رسول خدا]] {{صل}} درباره [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} به من فرمود: [[اولی الامر]] که [[خدای تعالی]] او را در کنار نام خویش و رسولش در آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ...}} قرار داده است و [[مردم]] را در منازعهها به آنان ارجاع داد، آیا میدانی کیستند؟ | ||
عرض کردم: یا [[رسول الله]]! آنان چه کسانی هستند؟ | عرض کردم: یا [[رسول الله]]! آنان چه کسانی هستند؟ | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
۴. [[مجاهد]] در [[تفسیر]] این آیه به نقل از [[ابن عباس]] چنین میگوید: | ۴. [[مجاهد]] در [[تفسیر]] این آیه به نقل از [[ابن عباس]] چنین میگوید: | ||
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} هنگام عزیمت به [[جنگ تبوک]] [[تصمیم]] گرفت علی{{ع}} را در [[مدینه]] به [[جانشینی]] خود [[منصوب]] کند و با بقیه [[مسلمانان]] به سمت میدان جنگ تبوک برود. | [[پیامبر اکرم]] {{صل}} هنگام عزیمت به [[جنگ تبوک]] [[تصمیم]] گرفت علی {{ع}} را در [[مدینه]] به [[جانشینی]] خود [[منصوب]] کند و با بقیه [[مسلمانان]] به سمت میدان جنگ تبوک برود. | ||
در این هنگام علی{{ع}} به [[پیامبر]]{{صل}} عرض کرد: مرا در مدینه در کنار [[زنان]] و [[کودکان]] میگذارید و از [[فضیلت]] این [[جهاد]] بزرگ [[محروم]] میکنید و همراه دیگر مسلمانان به [[جنگ]] میروید! | در این هنگام علی {{ع}} به [[پیامبر]] {{صل}} عرض کرد: مرا در مدینه در کنار [[زنان]] و [[کودکان]] میگذارید و از [[فضیلت]] این [[جهاد]] بزرگ [[محروم]] میکنید و همراه دیگر مسلمانان به [[جنگ]] میروید! | ||
پیامبر{{صل}} در پاسخ فرمود: | پیامبر {{صل}} در پاسخ فرمود: | ||
{{متن حدیث|اما ترضی أن نکون منی بمنزلة هارون من موسی، حین قال: اخلفنی فی قومی و اصلح» فقال عز وجل {{متن قرآن|وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}}}؛ یعنی آیا [[راضی]] نمیشوی که نسبت تو به من همانند نسبت [[هارون]] با [[موسی]] باشد به هنگامی که [عازم [[کوه]] طور شد و] به برادرش هارون گفت: تو [[جانشین]] من در [[قوم]] و قبیلهام باش و مواظب امور باش تا باز گردم، [[خداوند]] نیز در این باره فرمود {{متن قرآن|وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>سلیمان بن ابراهیم القندوزی الحنفی، ینابیع المودة ج۱، باب ۳۸، ص۳۴۱؛ السید نور الله المرعشی التستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۴۲۵؛ محمد بن علی المازندرانی، (ابن شهر آشوب)، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۰-۲۱؛ سید هاشم البحرانی، غایة المرام و حجة الخصام، ج۳، ص۱۰۴، باب ۵۸؛ محمدباقر المجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۹۷؛ برای اطلاع بیشتر درباره حدیث منزلت و طرق فراوان آن ر.ک: سید علی المیلانی، نفحات الازهار، ج۱۷ و ۱۸؛ محمدباقر المجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۸۳-۳۰۴؛ شهاب الدین المرعشی النجفی، ملحقات احقاق الحق، ج۲۳، ص۶۰-۷۵.</ref>. | {{متن حدیث|اما ترضی أن نکون منی بمنزلة هارون من موسی، حین قال: اخلفنی فی قومی و اصلح» فقال عز وجل {{متن قرآن|وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}}}؛ یعنی آیا [[راضی]] نمیشوی که نسبت تو به من همانند نسبت [[هارون]] با [[موسی]] باشد به هنگامی که [عازم [[کوه]] طور شد و] به برادرش هارون گفت: تو [[جانشین]] من در [[قوم]] و قبیلهام باش و مواظب امور باش تا باز گردم، [[خداوند]] نیز در این باره فرمود {{متن قرآن|وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>سلیمان بن ابراهیم القندوزی الحنفی، ینابیع المودة ج۱، باب ۳۸، ص۳۴۱؛ السید نور الله المرعشی التستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۴۲۵؛ محمد بن علی المازندرانی، (ابن شهر آشوب)، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۰-۲۱؛ سید هاشم البحرانی، غایة المرام و حجة الخصام، ج۳، ص۱۰۴، باب ۵۸؛ محمدباقر المجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۹۷؛ برای اطلاع بیشتر درباره حدیث منزلت و طرق فراوان آن ر. ک: سید علی المیلانی، نفحات الازهار، ج۱۷ و ۱۸؛ محمدباقر المجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۸۳-۳۰۴؛ شهاب الدین المرعشی النجفی، ملحقات احقاق الحق، ج۲۳، ص۶۰-۷۵.</ref>. | ||
یعنی واژه «[[اولی الامر]]» ناظر به کار توست و تو اولی الامر هستی. | یعنی واژه «[[اولی الامر]]» ناظر به کار توست و تو اولی الامر هستی. | ||
[[حاکم حسکانی]] نیز در کتاب خود [[شواهد التنزیل (کتاب)|شواهد التنزیل]] [[روایت]] بالا را نقل کرده و میافزاید: | [[حاکم حسکانی]] نیز در کتاب خود [[شواهد التنزیل (کتاب)|شواهد التنزیل]] [[روایت]] بالا را نقل کرده و میافزاید: | ||
{{متن قرآن|...وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} در [[آیه شریفه]] یعنی: [[اطاعت]] کنید از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} که [[ولی امر]] [[مسلمانان]] است که [[خداوند سبحان]] در [[زمان]] [[حیات رسول خدا]]{{صل}} به او [[ولایت امری]] [[عنایت]] فرمود در زمانی که [[پیامبر]]{{صل}} او را به [[جانشینی]] خویش در [[مدینه]] برگزید. و همچنین [[خدا]] بندگانش را امر به اطاعت و ترک [[مخالفت]] او [[فرمان]] داد<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹۰، حدیث۲۰۳.</ref>. | {{متن قرآن|...وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} در [[آیه شریفه]] یعنی: [[اطاعت]] کنید از [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} که [[ولی امر]] [[مسلمانان]] است که [[خداوند سبحان]] در [[زمان]] [[حیات رسول خدا]] {{صل}} به او [[ولایت امری]] [[عنایت]] فرمود در زمانی که [[پیامبر]] {{صل}} او را به [[جانشینی]] خویش در [[مدینه]] برگزید. و همچنین [[خدا]] بندگانش را امر به اطاعت و ترک [[مخالفت]] او [[فرمان]] داد<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹۰، حدیث۲۰۳.</ref>. | ||
۵. [[علامه قندوزی]] در [[ینابیع المودة (کتاب)|ینابیع المودة]] به نقل از [[حسن بن صالح]] مینویسد: | ۵. [[علامه قندوزی]] در [[ینابیع المودة (کتاب)|ینابیع المودة]] به نقل از [[حسن بن صالح]] مینویسد: | ||
[[امام صادق]]{{ع}} درباره این [[آیه]] فرمود: | [[امام صادق]] {{ع}} درباره این [[آیه]] فرمود: | ||
{{متن حدیث|اولی الامر هم الأئمة من اهل البیت{{عم}}}}<ref>ینابیع المودة، ج۱، باب ۳۸، ص۳۴۱.</ref>. | {{متن حدیث|اولی الامر هم الأئمة من اهل البیت {{عم}}}}<ref>ینابیع المودة، ج۱، باب ۳۸، ص۳۴۱.</ref>. | ||
۶. [[عبدالغفار بن القاسم]] نیز میگوید: | ۶. [[عبدالغفار بن القاسم]] نیز میگوید: | ||
از [[امام باقر]]{{ع}} درباره «اولی الامر» در آیه شریفه پرسیدم. [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|کان والله علی منهم}}<ref>احمد بن موسی ابن مردویه، مناقب علی بن ابی طالب، ص۲۳۰، حدیث ۳۲۸؛ علی بن عیسی الاربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج۱، ص۳۳۰.</ref>.. | از [[امام باقر]] {{ع}} درباره «اولی الامر» در آیه شریفه پرسیدم. [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|کان والله علی منهم}}<ref>احمد بن موسی ابن مردویه، مناقب علی بن ابی طالب، ص۲۳۰، حدیث ۳۲۸؛ علی بن عیسی الاربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج۱، ص۳۳۰.</ref>.. | ||
۷. [[ابن مردویه]] در کتاب المناقب خود، علاوه بر [[حدیث]] بالا روایت دیگری را به نقل از [[نعمان بن بشیر]] روایت کرده و مینویسد: | ۷. [[ابن مردویه]] در کتاب المناقب خود، علاوه بر [[حدیث]] بالا روایت دیگری را به نقل از [[نعمان بن بشیر]] روایت کرده و مینویسد: | ||
{{متن حدیث|إن علیا تلاها یعنی اولی الامر منکم، و قال أنا منهم}}<ref>مناقب علی بن ابی طالب، ص۲۳۰، حدیث ۳۲۷.</ref>؛ «یعنی علی{{ع}} [[آیه اولی الامر]] را [[تلاوت]] کرد و فرمودند: من از آنها میباشم». | {{متن حدیث|إن علیا تلاها یعنی اولی الامر منکم، و قال أنا منهم}}<ref>مناقب علی بن ابی طالب، ص۲۳۰، حدیث ۳۲۷.</ref>؛ «یعنی علی {{ع}} [[آیه اولی الامر]] را [[تلاوت]] کرد و فرمودند: من از آنها میباشم». | ||
برخی دیگر از منابعی که این [[تفسیر]] را نقل کردهاند عبارتاند از: | برخی دیگر از منابعی که این [[تفسیر]] را نقل کردهاند عبارتاند از: | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
# [[احمد بن علی الطبرسی]]، [[الاحتجاج (کتاب)|الاحتجاج]]، ج۲، ۲۳۷.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۱۶۸.</ref> | # [[احمد بن علی الطبرسی]]، [[الاحتجاج (کتاب)|الاحتجاج]]، ج۲، ۲۳۷.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۱۶۸.</ref> | ||
==[[احتجاج]] [[ائمه اطهار]]{{عم}} به [[آیه شریفه]]== | == [[احتجاج]] [[ائمه اطهار]] {{عم}} به [[آیه شریفه]] == | ||
[[امیرمؤمنان علی]] و ائمه اطهار{{عم}} در موارد فراوان و مناسبتهای گوناگون به این [[آیه]] [[استدلال]] و احتجاج کرده و خود را به عنوان مصداق [[آیه اولی الأمر]] معرفی نمودهاند و در واقع از مواردی که [[امامان شیعه]] درباره آن [[تقیه]] نمیکردند، مسئله [[امامت]] ایشان بوده و آشکارا میگفتند که مقصود از [[اولی الامر]] آنان میباشند. در ادامه به بیان چند نمونه بسنده میشود. | [[امیرمؤمنان علی]] و ائمه اطهار {{عم}} در موارد فراوان و مناسبتهای گوناگون به این [[آیه]] [[استدلال]] و احتجاج کرده و خود را به عنوان مصداق [[آیه اولی الأمر]] معرفی نمودهاند و در واقع از مواردی که [[امامان شیعه]] درباره آن [[تقیه]] نمیکردند، مسئله [[امامت]] ایشان بوده و آشکارا میگفتند که مقصود از [[اولی الامر]] آنان میباشند. در ادامه به بیان چند نمونه بسنده میشود. | ||
١. [[امام علی]]{{ع}}: [[حافظ سلیمان بن ابراهیم القندوزی حنفی]] صاحب [[ینابیع المودة (کتاب)|ینابیع المودة]] در کتاب خود نقل میکند: | ١. [[امام علی]] {{ع}}: [[حافظ سلیمان بن ابراهیم القندوزی حنفی]] صاحب [[ینابیع المودة (کتاب)|ینابیع المودة]] در کتاب خود نقل میکند: | ||
در دوران [[خلافت عثمان]] روزی جمعی از [[مهاجران]] و [[انصار]] در [[مسجد]] نشسته بودند و امیرمؤمنان علی{{ع}} نیز در میان آنان بود. هرکس درباره [[فضائل]] خود سخن میگفت و آن [[حضرت]] ساکت بود. وقتی بیان فضائل آنان به پایان رسید، رو به [[امام]] گفتند: ای [[ابوالحسن]] بگو! | در دوران [[خلافت عثمان]] روزی جمعی از [[مهاجران]] و [[انصار]] در [[مسجد]] نشسته بودند و امیرمؤمنان علی {{ع}} نیز در میان آنان بود. هرکس درباره [[فضائل]] خود سخن میگفت و آن [[حضرت]] ساکت بود. وقتی بیان فضائل آنان به پایان رسید، رو به [[امام]] گفتند: ای [[ابوالحسن]] بگو! | ||
آن حضرت فرمود: ای گروه [[قریش]] و انصار! از شما میپرسم این فضائل را [[خداوند]] به سبب خودتان به شما داده است یا به واسطه دیگری؟ | آن حضرت فرمود: ای گروه [[قریش]] و انصار! از شما میپرسم این فضائل را [[خداوند]] به سبب خودتان به شما داده است یا به واسطه دیگری؟ | ||
گفتند: خداوند به واسطه محمد{{صل}} بر ما [[منت]] نهاد و این فضائل را به ما عطا کرد. | گفتند: خداوند به واسطه محمد {{صل}} بر ما [[منت]] نهاد و این فضائل را به ما عطا کرد. | ||
سپس حضرت بخشی از آیاتی را که درباره خودش نازل شده بود، بیان میکند و از آنان [[اقرار]] میگیرد که این [[آیات]] درباره او نازل شده است آنگاه فرمود: | سپس حضرت بخشی از آیاتی را که درباره خودش نازل شده بود، بیان میکند و از آنان [[اقرار]] میگیرد که این [[آیات]] درباره او نازل شده است آنگاه فرمود: | ||
شما را به [[خدا]] [[سوگند]] میدهم! آیا میدانید هنگامی که آیه «اولی الامر» و آیات دیگر نازل شد خداوند پیامبرش را [[مأمور]] کرد که سرپرستان امور [[امت]] را به آنان معرفی کند و [[ولایت]] را برای امت توضیح دهد، همان طور که [[نماز]]، [[زکات]] و [[حج]] را برای آنان شرح داده است. به دنبال این مسائل [[رسول خدا]]{{صل}} در [[غدیرخم]] مرا به امامت [[مردم]] [[نصب]] کرده است<ref>ینابیع المودة، ج۱، باب ۳۸، ص۳۴۵-۳۴۶ (با تلخیص).</ref>. | شما را به [[خدا]] [[سوگند]] میدهم! آیا میدانید هنگامی که آیه «اولی الامر» و آیات دیگر نازل شد خداوند پیامبرش را [[مأمور]] کرد که سرپرستان امور [[امت]] را به آنان معرفی کند و [[ولایت]] را برای امت توضیح دهد، همان طور که [[نماز]]، [[زکات]] و [[حج]] را برای آنان شرح داده است. به دنبال این مسائل [[رسول خدا]] {{صل}} در [[غدیرخم]] مرا به امامت [[مردم]] [[نصب]] کرده است<ref>ینابیع المودة، ج۱، باب ۳۸، ص۳۴۵-۳۴۶ (با تلخیص).</ref>. | ||
[[محدث]] [[حافظ ابراهیم بن محمد جوینی]] در کتاب خود همین جریان را با تفصیل بیشتری آورده است<ref>ابراهیم بن محمد الجوینی، فرائد السمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السمطین، ج۱، باب ۵۸، ص۳۱۲، ۳۱۴.</ref>. | [[محدث]] [[حافظ ابراهیم بن محمد جوینی]] در کتاب خود همین جریان را با تفصیل بیشتری آورده است<ref>ابراهیم بن محمد الجوینی، فرائد السمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السمطین، ج۱، باب ۵۸، ص۳۱۲، ۳۱۴.</ref>. | ||
٢. [[امام صادق]]{{ع}}: [[حسین بن علاء]] میگوید: نظرم را درباره [[جانشینان پیامبر]] به امام صادق{{ع}} گفتم که [[اطاعت]] از آنان [[واجب]] است. | ٢. [[امام صادق]] {{ع}}: [[حسین بن علاء]] میگوید: نظرم را درباره [[جانشینان پیامبر]] به امام صادق {{ع}} گفتم که [[اطاعت]] از آنان [[واجب]] است. | ||
[[حضرت]] فرمود: آری، آنان کسانی هستند که [[خداوند]] درباره آنان فرموده است: «از [[خدا]] و [[رسول]] و [[اولی الامر]] اطاعت کنید»<ref>محمد بن یعقوب الکلینی، اصول کافی، ج۱، ص۲۴۲، حدیث ۷.</ref><ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۱۷۱.</ref> | [[حضرت]] فرمود: آری، آنان کسانی هستند که [[خداوند]] درباره آنان فرموده است: «از [[خدا]] و [[رسول]] و [[اولی الامر]] اطاعت کنید»<ref>محمد بن یعقوب الکلینی، اصول کافی، ج۱، ص۲۴۲، حدیث ۷.</ref><ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۱۷۱.</ref> | ||
==[[اولی الامر]] و اوصاف ویژه== | == [[اولی الامر]] و اوصاف ویژه == | ||
بنا به [[روایات]]، اولی الامر در [[آیات]] دیگر [[قرآن]] با اوصافی ویژه معرفی شدهاند؛ از جمله: | بنا به [[روایات]]، اولی الامر در [[آیات]] دیگر [[قرآن]] با اوصافی ویژه معرفی شدهاند؛ از جمله: | ||
#آنان همان «[[آل]] ابراهیماند» که [[خداوند]] آنان را برگزید و به ایشان کتاب، [[حکمت]] و [[مُلک]] [[عظیم]] عطا کرد و [[مردم]] به آنان [[حسادت]] میورزند. [[امام رضا]]{{ع}} در تفاوت بین [[عترت]] و [[امت]] فرمود: {{متن حدیث|وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي مَوْضِعٍ آخَرَ مِنْ [کتابه] {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}}<ref>«یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک میبرند؟ بیگمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.</ref> ثُمَّ رَدَّ الْمُخَاطَبَةَ فِي أَثَرِ هَذِهِ إِلَى سَائِرِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> يَعْنِي الَّذِي قَرَنَهُمْ بِالْكِتَابِ وَ الْحِكْمَةِ وَ حَسَدُوا}}<ref>همو. عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۳۰؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۰۳، ح۱۵۴ و ص۴۰۵، ح۱۵۶، «مُلک عظیم پادشاهی بزرگ در برخی روایات به اطاعت مفروضه معنا شده است» تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۰۳- ۴۰۵، ح۱۵۴، ۱۵۹ و ۱۶۰.</ref>؛... خداوند بلند مرتبه در جای دیگری از کتاب خود فرمود: «آیا مردم بر آنچه خداوند از فضلش به آنان داد، حسادت میورزند؛ پس به تحقیق به [[آل ابراهیم]] کتاب و حکمت دادیم و به آنان [[ملک]] بزرگ دادیم» سپس در پی همین سخن، به سایر [[مؤمنان]] خطاب کرد و فرمود: «ای مؤمنان، [[اطاعت]] کنید از [[خدا]] و اطاعت کنید از [[پیامبر]] و از اولی الامر خودتان» منظور از اولی الامر کسانیاند که خداوند آنان را با کتاب و حکمت مقرون کرد و به آنان حسادت میبرند از این جهت که خدا به آنان کتاب و حکمت داده است. | # آنان همان «[[آل]] ابراهیماند» که [[خداوند]] آنان را برگزید و به ایشان کتاب، [[حکمت]] و [[مُلک]] [[عظیم]] عطا کرد و [[مردم]] به آنان [[حسادت]] میورزند. [[امام رضا]] {{ع}} در تفاوت بین [[عترت]] و [[امت]] فرمود: {{متن حدیث|وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي مَوْضِعٍ آخَرَ مِنْ [کتابه] {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}}<ref>«یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک میبرند؟ بیگمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.</ref> ثُمَّ رَدَّ الْمُخَاطَبَةَ فِي أَثَرِ هَذِهِ إِلَى سَائِرِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> يَعْنِي الَّذِي قَرَنَهُمْ بِالْكِتَابِ وَ الْحِكْمَةِ وَ حَسَدُوا}}<ref>همو. عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۰؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۰۳، ح۱۵۴ و ص۴۰۵، ح۱۵۶، «مُلک عظیم پادشاهی بزرگ در برخی روایات به اطاعت مفروضه معنا شده است» تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۰۳- ۴۰۵، ح۱۵۴، ۱۵۹ و ۱۶۰.</ref>؛... خداوند بلند مرتبه در جای دیگری از کتاب خود فرمود: «آیا مردم بر آنچه خداوند از فضلش به آنان داد، حسادت میورزند؛ پس به تحقیق به [[آل ابراهیم]] کتاب و حکمت دادیم و به آنان [[ملک]] بزرگ دادیم» سپس در پی همین سخن، به سایر [[مؤمنان]] خطاب کرد و فرمود: «ای مؤمنان، [[اطاعت]] کنید از [[خدا]] و اطاعت کنید از [[پیامبر]] و از اولی الامر خودتان» منظور از اولی الامر کسانیاند که خداوند آنان را با کتاب و حکمت مقرون کرد و به آنان حسادت میبرند از این جهت که خدا به آنان کتاب و حکمت داده است. | ||
#آنان کسانیاند که [[خداوند]] ولایتشان را در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> معرفی کرده است. [[کلینی]] با سند خود از حسین بن ابی العلاء چنین نقل میکند: «به [[امام صادق]]{{ع}} گفتم: آیا [[اطاعت]] از [[اوصیا]] [[واجب]] است؟ فرمود: آری، خداوند درباره آنان فرمود: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و آنان کسانیاند که خداوند دربارهشان فرمود: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref><ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۷، ح۷ و ص۱۸۹، ح۱۶، و به همین مضمون، صدوق، معانی الاخبار، ص۲۷۶-۲۷۷.</ref><ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۸۲.</ref> | # آنان کسانیاند که [[خداوند]] ولایتشان را در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> معرفی کرده است. [[کلینی]] با سند خود از حسین بن ابی العلاء چنین نقل میکند: «به [[امام صادق]] {{ع}} گفتم: آیا [[اطاعت]] از [[اوصیا]] [[واجب]] است؟ فرمود: آری، خداوند درباره آنان فرمود: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و آنان کسانیاند که خداوند دربارهشان فرمود: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref><ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۷، ح۷ و ص۱۸۹، ح۱۶، و به همین مضمون، صدوق، معانی الاخبار، ص۲۷۶-۲۷۷.</ref><ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۸۲.</ref> | ||
===[[اولی الامر]] در ردیف [[خدا]] و [[پیامبر]]=== | === [[اولی الامر]] در ردیف [[خدا]] و [[پیامبر]] === | ||
اولی الامر در [[قرآن]] در کنار خدا و رسولش آمده و خداوند هر چه را برای خود و رسولش، از [[وجوب]] ردّ فییء و بخشی از [[غنایم]] و [[وجوب اطاعت]] [[پسندیده]]، برای آنان نیز پسندیده و قرار داده است. | اولی الامر در [[قرآن]] در کنار خدا و رسولش آمده و خداوند هر چه را برای خود و رسولش، از [[وجوب]] ردّ فییء و بخشی از [[غنایم]] و [[وجوب اطاعت]] [[پسندیده]]، برای آنان نیز پسندیده و قرار داده است. | ||
[[امام رضا]]{{ع}} درباره [[شأن]] ذیالقربای [[رسول خدا]]{{صل}} میفرماید: | [[امام رضا]] {{ع}} درباره [[شأن]] ذیالقربای [[رسول خدا]] {{صل}} میفرماید: | ||
{{متن حدیث|فَمَا رَضِيَهُ لِنَفْسِهِ وَ لِرَسُولِهِ{{صل}} رَضِيَهُ لَهُمْ وَ كَذَلِكَ الْفَيْءُ مَا رَضِيَهُ مِنْهُ لِنَفْسِهِ وَ لِنَبِيِّهِ{{صل}} رَضِيَهُ لِذِي الْقُرْبَى كَمَا أَجْرَاهُمْ فِي الْغَنِيمَةِ فَبَدَأَ بِنَفْسِهِ جَلَّ جَلَالُهُ ثُمَّ بِرَسُولِهِ ثُمَّ بِهِمْ وَ قَرَنَ سَهْمَهُمْ بِسَهْمِ اللَّهِ وَ سَهْمِ رَسُولِهِ{{صل}} وَ كَذَلِكَ فِي الطَّاعَةِ قَالَ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> فَبَدَأَ بِنَفْسِهِ ثُمَّ بِرَسُولِهِ ثُمَّ بِأَهْلِ بَيْتِهِ}}<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۳۸.</ref>؛ | {{متن حدیث|فَمَا رَضِيَهُ لِنَفْسِهِ وَ لِرَسُولِهِ {{صل}} رَضِيَهُ لَهُمْ وَ كَذَلِكَ الْفَيْءُ مَا رَضِيَهُ مِنْهُ لِنَفْسِهِ وَ لِنَبِيِّهِ {{صل}} رَضِيَهُ لِذِي الْقُرْبَى كَمَا أَجْرَاهُمْ فِي الْغَنِيمَةِ فَبَدَأَ بِنَفْسِهِ جَلَّ جَلَالُهُ ثُمَّ بِرَسُولِهِ ثُمَّ بِهِمْ وَ قَرَنَ سَهْمَهُمْ بِسَهْمِ اللَّهِ وَ سَهْمِ رَسُولِهِ {{صل}} وَ كَذَلِكَ فِي الطَّاعَةِ قَالَ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> فَبَدَأَ بِنَفْسِهِ ثُمَّ بِرَسُولِهِ ثُمَّ بِأَهْلِ بَيْتِهِ}}<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۸.</ref>؛ | ||
پس آنچه را [[خداوند]] برای خود و پیامبرش پسندید، برای آنان نیز پسندید و همین طور در مسئله فییء هر چه از سهم آن برای خود و پیامبرش پسندید، برای [[خویشان]] [[پیامبر]] نیز پسندید؛ همانگونه که در [[غنایم]] آنان را [[شریک]] قرار داد، پس خداوند بلند مرتبه از خود آغاز کرد، سپس رسولش و آنگاه خویشان را و سهم آنان را با سهم خود و پیامبرش مقرون ساخت [اشاره است به [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى...}}<ref>«و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref> و به همین منوال خداوند بلند مرتبه درباره [[اطاعت]]، فرمود: «ای [[مؤمنان]] اطاعت کنید [[خدا]] را و اطاعت کنید پیامبر را و [[اولی الامر]] از خودتان را» در اینجا نیز از خود شروع کرد و سپس از رسولش و آنگاه از [[اهل بیت]] او». | پس آنچه را [[خداوند]] برای خود و پیامبرش پسندید، برای آنان نیز پسندید و همین طور در مسئله فییء هر چه از سهم آن برای خود و پیامبرش پسندید، برای [[خویشان]] [[پیامبر]] نیز پسندید؛ همانگونه که در [[غنایم]] آنان را [[شریک]] قرار داد، پس خداوند بلند مرتبه از خود آغاز کرد، سپس رسولش و آنگاه خویشان را و سهم آنان را با سهم خود و پیامبرش مقرون ساخت [اشاره است به [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى...}}<ref>«و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref> و به همین منوال خداوند بلند مرتبه درباره [[اطاعت]]، فرمود: «ای [[مؤمنان]] اطاعت کنید [[خدا]] را و اطاعت کنید پیامبر را و [[اولی الامر]] از خودتان را» در اینجا نیز از خود شروع کرد و سپس از رسولش و آنگاه از [[اهل بیت]] او». | ||
مردی از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} میپرسد: کمترین چیزی که موجب [[گمراهی]] [[آدمی]] میشود، چیست؟ [[امام]] میفرماید: | مردی از [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} میپرسد: کمترین چیزی که موجب [[گمراهی]] [[آدمی]] میشود، چیست؟ [[امام]] میفرماید: | ||
{{متن حدیث|أَنْ لَا يَعْرِفَ مَنْ أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَتِهِ وَ فَرَضَ وَلَايَتَهُ وَ جَعَلَهُ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ قُلْتُ فَمَنْ هُمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ بِنَفْسِهِ وَ نَبِيِّهِ فَقَالَ- {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}}}<ref>همو، معانی الاخبار، ص۳۹۴، ح۴۵ و نیز ر.ک: همو، کمال الدین، ص۲۸۵ و همو، علل الشرایع، ص۱۲۳-۱۲۴، ح۱.</ref>؛ | {{متن حدیث|أَنْ لَا يَعْرِفَ مَنْ أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَتِهِ وَ فَرَضَ وَلَايَتَهُ وَ جَعَلَهُ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ قُلْتُ فَمَنْ هُمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ بِنَفْسِهِ وَ نَبِيِّهِ فَقَالَ- {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}}}<ref>همو، معانی الاخبار، ص۳۹۴، ح۴۵ و نیز ر. ک: همو، کمال الدین، ص۲۸۵ و همو، علل الشرایع، ص۱۲۳-۱۲۴، ح۱.</ref>؛ | ||
کمترین چیزی که موجب گمراهی است این است که [[انسان]] نداند [[خداوند]] دستور به [[اطاعت]] از چه کسی داده و [[ولایت]] چه کسی را [[واجب]] ساخته و [[حجت]] خود در [[زمین]] و [[شاهد]] بر خلقش قرار داده است. [[راوی]] میگوید: آن افراد چه کسانیاند؟ [[امام]] میفرماید: آنان [همان اولی الامرند] کسانیاند که خداوند آنان را با خود و پیامبرش کنار هم آورد و فرمود: «ای [[مؤمنان]]، [[خدا]] را اطاعت کنید و [[پیامبر]] و [[اولی الامر]] از خودتان را اطاعت کنید». | کمترین چیزی که موجب گمراهی است این است که [[انسان]] نداند [[خداوند]] دستور به [[اطاعت]] از چه کسی داده و [[ولایت]] چه کسی را [[واجب]] ساخته و [[حجت]] خود در [[زمین]] و [[شاهد]] بر خلقش قرار داده است. [[راوی]] میگوید: آن افراد چه کسانیاند؟ [[امام]] میفرماید: آنان [همان اولی الامرند] کسانیاند که خداوند آنان را با خود و پیامبرش کنار هم آورد و فرمود: «ای [[مؤمنان]]، [[خدا]] را اطاعت کنید و [[پیامبر]] و [[اولی الامر]] از خودتان را اطاعت کنید». | ||
در خطبهای از [[امام حسن]]{{ع}} نیز پس از [[بیعت مردم]] با ایشان، چنین [[روایت]] شده است: | در خطبهای از [[امام حسن]] {{ع}} نیز پس از [[بیعت مردم]] با ایشان، چنین [[روایت]] شده است: | ||
{{متن حدیث|... فَأَطِيعُونَا فَإِنَّ طَاعَتَنَا مَفْرُوضَةٌ إِذْ كَانَتْ بِطَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولِهِ مَقْرُونَةً قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ}} {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}<ref>شیخ مفید، امالی المفید، ص۳۴۸؛ طوسی (شیخ طوسی)، امالی الطوسی، ص۱۲۱، ح۱۸۸ و ص۶۹۱، ح۱۴۶۹ طبرسی در کتاب احتجاج، ج۱، ص۵۹۴-۵۹۳ و ابن شهر آشوب در مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۶۷ از امام حسین{{ع}} این روایت را نقل کردهاند.</ref>؛ | {{متن حدیث|... فَأَطِيعُونَا فَإِنَّ طَاعَتَنَا مَفْرُوضَةٌ إِذْ كَانَتْ بِطَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولِهِ مَقْرُونَةً قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ}} {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}<ref>شیخ مفید، امالی المفید، ص۳۴۸؛ طوسی (شیخ طوسی)، امالی الطوسی، ص۱۲۱، ح۱۸۸ و ص۶۹۱، ح۱۴۶۹ طبرسی در کتاب احتجاج، ج۱، ص۵۹۴-۵۹۳ و ابن شهر آشوب در مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۶۷ از امام حسین {{ع}} این روایت را نقل کردهاند.</ref>؛ | ||
«پس از ما اطاعت کنید؛ اطاعت از ما واجب است؛ زیرا به [[اطاعت از خدا]] و رسولش مقرون شده است. خداوند بلند مرتبه میفرماید: «خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولی الامر از خودتان را اطاعت کنید». | «پس از ما اطاعت کنید؛ اطاعت از ما واجب است؛ زیرا به [[اطاعت از خدا]] و رسولش مقرون شده است. خداوند بلند مرتبه میفرماید: «خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولی الامر از خودتان را اطاعت کنید». | ||
[[اطاعت از اولی الامر]] همسان با اطاعت از خدا و [[رسول]] او امری [[مولوی]] و نه ارشادی است و تا [[قیامت]] ادامه خواهد داشت. مرحوم [[کلینی]] و [[عیاشی]] از [[امام باقر]]{{ع}} درباره [[تفسیر]] «اولی الامر» و اطاعت از آنان چنین نقل میکنند: | [[اطاعت از اولی الامر]] همسان با اطاعت از خدا و [[رسول]] او امری [[مولوی]] و نه ارشادی است و تا [[قیامت]] ادامه خواهد داشت. مرحوم [[کلینی]] و [[عیاشی]] از [[امام باقر]] {{ع}} درباره [[تفسیر]] «اولی الامر» و اطاعت از آنان چنین نقل میکنند: | ||
{{متن حدیث|إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً أَمَرَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِطَاعَتِنَا}}<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۷۶، ح۱؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۰۳، ح۱۵۴ و ص۴۰۸، ح۱۶۹ و نیز ر.ک: صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۲۲، ح۸ و طبری، الاحتجاج، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref>؛ | {{متن حدیث|إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً أَمَرَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِطَاعَتِنَا}}<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۷۶، ح۱؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۰۳، ح۱۵۴ و ص۴۰۸، ح۱۶۹ و نیز ر. ک: صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۲۲، ح۸ و طبری، الاحتجاج، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref>؛ | ||
«خداوند از اولی الامر تنها ما را [[اراده]] کرده و به تمام مؤمنان تا [[روز قیامت]] به اطاعت از ما دستور داده است». | «خداوند از اولی الامر تنها ما را [[اراده]] کرده و به تمام مؤمنان تا [[روز قیامت]] به اطاعت از ما دستور داده است». | ||
و به همین مضمون روایاتی دیگر نیز نقل شده است؛ از جمله حسین بن ابی العلاء به نقل از [[کلینی]] با سند {{عربی|حسن كالصحيح}}<ref>ر.ک: مجلسی، مرآة العقول، ج۲، ص۳۲۶.</ref> میگوید: | و به همین مضمون روایاتی دیگر نیز نقل شده است؛ از جمله حسین بن ابی العلاء به نقل از [[کلینی]] با سند {{عربی|حسن كالصحيح}}<ref>ر. ک: مجلسی، مرآة العقول، ج۲، ص۳۲۶.</ref> میگوید: | ||
«به [[امام صادق]]{{ع}} در باره باورمان نسبت به [[اوصیا]] گفتم: آیا [[اطاعت]] آنان [[واجب]] است؟ فرمود: آری، [زیرا] آنان کسانیاند که [[خداوند]] [امر به اطاعت از آنان کرد و] فرمود: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref><ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۷، ح۷ و ص۱۸۹، ح۱۶ و به همین مضمون ر.ک: اهوازی، الزهد، ص۱۰۴، ح۲۸۶.</ref><ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۸۳.</ref> | «به [[امام صادق]] {{ع}} در باره باورمان نسبت به [[اوصیا]] گفتم: آیا [[اطاعت]] آنان [[واجب]] است؟ فرمود: آری، [زیرا] آنان کسانیاند که [[خداوند]] [امر به اطاعت از آنان کرد و] فرمود: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref><ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۷، ح۷ و ص۱۸۹، ح۱۶ و به همین مضمون ر. ک: اهوازی، الزهد، ص۱۰۴، ح۲۸۶.</ref><ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۸۳.</ref> | ||
===پیوند «[[اولی الامر]]» با اوصاف [[عترت]]=== | === پیوند «[[اولی الامر]]» با اوصاف [[عترت]] === | ||
«اولی الامر» در [[روایات]] با اوصاف دیگر عترت به وسیله [[احادیث]] [[ثقلین]]، [[غدیرخم]]، [[حدیث کسا]] و [[نجوم]]، پیوند خورده و [[تفسیر]] شده است. امام صادق{{ع}} به یکی از [[یاران]] خود میفرماید: | «اولی الامر» در [[روایات]] با اوصاف دیگر عترت به وسیله [[احادیث]] [[ثقلین]]، [[غدیرخم]]، [[حدیث کسا]] و [[نجوم]]، پیوند خورده و [[تفسیر]] شده است. امام صادق {{ع}} به یکی از [[یاران]] خود میفرماید: | ||
{{متن حدیث|إِنَّكُمْ أَخَذْتُمْ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ جَذْوِهِ يَعْنِي مِنْ أَصْلِهِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} وَ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا لَا مِنْ قَوْلِ فُلَانٍ وَ لَا مِنْ قَوْلِ فُلَانٍ}}<ref>تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۱۱، ح۱۷۳.</ref>؛ | {{متن حدیث|إِنَّكُمْ أَخَذْتُمْ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ جَذْوِهِ يَعْنِي مِنْ أَصْلِهِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} وَ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا لَا مِنْ قَوْلِ فُلَانٍ وَ لَا مِنْ قَوْلِ فُلَانٍ}}<ref>تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۱۱، ح۱۷۳.</ref>؛ | ||
شما این امر [امر [[ولایت]]] را از سرچشمهاش گرفتهاید؛ از قول خداوند که میفرماید: «[[خدا]] را اطاعت کنید و [[رسول]] و اولی الامر از خودتان را اطاعت کنید» و از قول [[رسول خدا]]{{صل}} که میفرماید: «اگر به آن [[تمسک]] جویید، هرگز [[گمراه]] نمیشوید، [شما از قول خدا و رسول او گرفتهاید] نه از قول فلانی و فلانی. | شما این امر [امر [[ولایت]]] را از سرچشمهاش گرفتهاید؛ از قول خداوند که میفرماید: «[[خدا]] را اطاعت کنید و [[رسول]] و اولی الامر از خودتان را اطاعت کنید» و از قول [[رسول خدا]] {{صل}} که میفرماید: «اگر به آن [[تمسک]] جویید، هرگز [[گمراه]] نمیشوید، [شما از قول خدا و رسول او گرفتهاید] نه از قول فلانی و فلانی. | ||
در [[حدیث]] دراز دامن و با [[سند صحیح]] از ابا [[بصیر]] نیز چنین نقل شده است: | در [[حدیث]] دراز دامن و با [[سند صحیح]] از ابا [[بصیر]] نیز چنین نقل شده است: | ||
{{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ و جَلَّ: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} فَقَالَ: «نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ و الْحَسَنِ و الْحُسَيْنِ{{عم}}». فَقُلْتُ لَهُ: إِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ: فَمَا لَهُ لَمْ يُسَمِّ عَلِيّاً و أَهْلَ بَيْتِهِ{{عم}} فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ قَالَ: فَقَالَ: «قُولُوا لَهُمْ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} نَزَلَتْ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ، و لَمْ يُسَمِّ اللَّهُ لَهُمْ ثَلَاثاً و لَاأَرْبَعاً حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَتْ عَلَيْهِ الزَّكَاةُ، وَ لَمْ يُسَمِّ لَهُمْ مِنْ كُلِّ أَرْبَعِينَ دِرْهَماً دِرْهَمٌ حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَ الْحَجُّ، فَلَمْ يَقُلْ لَهُمْ: طُوفُوا أُسْبُوعاً حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَتْ {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} و نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ و الْحَسَنِ و الْحُسَيْنِ{{عم}}، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} فِي عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ؛ و قَالَ{{ع}}: أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ و أَهْلِ بَيْتِي؛ فَإِنِّي سَأَلْتُ اللَّهَ- عَزَّ و جَلَّ- أَنْ لَا يُفَرِّقَ بَيْنَهُمَا حَتّى يُورِدَهُمَا عَلَيَّ الْحَوْضَ، فَأَعْطَانِي ذلِكَ؛ و قَالَ: لَاتُعَلِّمُوهُمْ؛ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ، و قَالَ: إِنَّهُمْ لَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ بَابِ هُدًى، و لَنْ يُدْخِلُوكُمْ فِي بَابِ ضَلَالَةٍ، فَلَوْ سَكَتَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} فَلَمْ يُبَيِّنْ مَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ لَادَّعَاهَا آلُ فُلَانٍ و آلُ فُلَانٍ، و لكِنَّ اللَّهَ- عَزَّ و جَلَّ- أَنْزَلَهُ فِي كِتَابِهِ، تَصْدِيقاً لِنَبِيِّهِ{{صل}}: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> فَكَانَ عَلِيٌّ و الْحَسَنُ و الْحُسَيْنُ وَ فَاطِمَةُ{{عم}}، فَأَدْخَلَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} تَحْتَ الْكِسَاءِ فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ، ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ، إِنَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ أَهْلًا و ثَقَلًا، و هؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي و ثَقَلِي...}}؛ | {{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ و جَلَّ: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} فَقَالَ: «نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ و الْحَسَنِ و الْحُسَيْنِ {{عم}}». فَقُلْتُ لَهُ: إِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ: فَمَا لَهُ لَمْ يُسَمِّ عَلِيّاً و أَهْلَ بَيْتِهِ {{عم}} فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ قَالَ: فَقَالَ: «قُولُوا لَهُمْ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} نَزَلَتْ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ، و لَمْ يُسَمِّ اللَّهُ لَهُمْ ثَلَاثاً و لَاأَرْبَعاً حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَتْ عَلَيْهِ الزَّكَاةُ، وَ لَمْ يُسَمِّ لَهُمْ مِنْ كُلِّ أَرْبَعِينَ دِرْهَماً دِرْهَمٌ حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَ الْحَجُّ، فَلَمْ يَقُلْ لَهُمْ: طُوفُوا أُسْبُوعاً حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَتْ {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} و نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ و الْحَسَنِ و الْحُسَيْنِ {{عم}}، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} فِي عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ؛ و قَالَ {{ع}}: أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ و أَهْلِ بَيْتِي؛ فَإِنِّي سَأَلْتُ اللَّهَ- عَزَّ و جَلَّ- أَنْ لَا يُفَرِّقَ بَيْنَهُمَا حَتّى يُورِدَهُمَا عَلَيَّ الْحَوْضَ، فَأَعْطَانِي ذلِكَ؛ و قَالَ: لَاتُعَلِّمُوهُمْ؛ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ، و قَالَ: إِنَّهُمْ لَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ بَابِ هُدًى، و لَنْ يُدْخِلُوكُمْ فِي بَابِ ضَلَالَةٍ، فَلَوْ سَكَتَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} فَلَمْ يُبَيِّنْ مَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ لَادَّعَاهَا آلُ فُلَانٍ و آلُ فُلَانٍ، و لكِنَّ اللَّهَ- عَزَّ و جَلَّ- أَنْزَلَهُ فِي كِتَابِهِ، تَصْدِيقاً لِنَبِيِّهِ {{صل}}: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> فَكَانَ عَلِيٌّ و الْحَسَنُ و الْحُسَيْنُ وَ فَاطِمَةُ {{عم}}، فَأَدْخَلَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} تَحْتَ الْكِسَاءِ فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ، ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ، إِنَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ أَهْلًا و ثَقَلًا، و هؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي و ثَقَلِي...}}؛ | ||
ابا [[بصیر]] میگوید: از [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[آیه]] {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} پرسیدم فرمود: [[اولی الامر]] درباره [[علی بن أبی طالب]] و حسن و حسین{{عم}} است گفتم: [[مردم]] میگویند چرا [[نام علی]] و [[اهل بیت]] ایشان در [[کتاب خدا]] نیست؟ فرمود: به آنان بگو: [[نماز]] بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شد، ولی [[خداوند]] رکعات آن را که ۳ یا ۴ تاست، [در کتابش] نیاورد تا آنکه [[رسول خدا]]{{صل}} آن را برای [[مردم]] [[تفسیر]] کرد. [[زکات]] بر ایشان نازل شد، ولی این را که هر ۴۰ درهم یک درهم زکات دارد، ذکر نکرد تا آنکه رسول خدا{{صل}} برای آنان مقدار زکات را تفسیر کرد، و [[حج]] نازل شد و [[خدا]] به مردم نگفت هفت بار [[طواف]] کنید تا آنکه رسول خدا{{صل}} برای آنان تفسیر کرد، [[آیه]] {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}. نیز درباره علی و حسن و حسین{{عم}} نازل شد و رسول خدا{{صل}} [آن را تفسیر کرد و] درباره علی{{ع}} فرمود: هر کس من مولای اویم [و [[اطاعت]] من بر او [[واجب]] است] علی هم مولای او است [و اطاعتش برای او واجب است] و فرمود: شما را به [[کتاب خدا]] و [[اهل]] بیتم سفارش میکنم. من از خدا خواستهام بین آن دو جدایی نیندازد تا بر من در سر [[حوض]] [[کوثر]] وارد شوند و خدا آن را به من عطا کرد و نیز فرمود: شما [لازم نیست] چیزی به آنان یاد دهید آنان از همه شما آگاهترند و فرمود: آنان شما را از در [[هدایت]] بیرون نمیبرند و به در [[گمراهی]] نمیآورند. اگر رسول خدا{{صل}} ساکت میشدند و [[اهل بیت]] خود را که مراد این آیه است معرفی نمیفرمود، [[آل]] فلان و آل فلان ادعا میکردند، لیکن [[خداوند]] در کتاب خود سخن پیامبرش را [[تصدیق]] کرد و [درباره اهل بیت] چنین فرمود: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} پس علی و حسن و حسین{{عم}} تنها مراد از اهل بیت در این آیه بودند و رسول خدا{{صل}} آنان را زیر [[کسا]] آوردند و فرمودند: خدایا، برای هر [[پیامبری]] اهلی و [افراد] [[ارجمندی]] است و اینان اهل من و افراد ارجمند من هستند.»..<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۸۶، ح۱؛ و نیز ر.ک: حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹۱، ح۲۰۳؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۴۹، ح۱۶۹.</ref>. | ابا [[بصیر]] میگوید: از [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[آیه]] {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} پرسیدم فرمود: [[اولی الامر]] درباره [[علی بن أبی طالب]] و حسن و حسین {{عم}} است گفتم: [[مردم]] میگویند چرا [[نام علی]] و [[اهل بیت]] ایشان در [[کتاب خدا]] نیست؟ فرمود: به آنان بگو: [[نماز]] بر [[رسول خدا]] {{صل}} نازل شد، ولی [[خداوند]] رکعات آن را که ۳ یا ۴ تاست، [در کتابش] نیاورد تا آنکه [[رسول خدا]] {{صل}} آن را برای [[مردم]] [[تفسیر]] کرد. [[زکات]] بر ایشان نازل شد، ولی این را که هر ۴۰ درهم یک درهم زکات دارد، ذکر نکرد تا آنکه رسول خدا {{صل}} برای آنان مقدار زکات را تفسیر کرد، و [[حج]] نازل شد و [[خدا]] به مردم نگفت هفت بار [[طواف]] کنید تا آنکه رسول خدا {{صل}} برای آنان تفسیر کرد، [[آیه]] {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}. نیز درباره علی و حسن و حسین {{عم}} نازل شد و رسول خدا {{صل}} [آن را تفسیر کرد و] درباره علی {{ع}} فرمود: هر کس من مولای اویم [و [[اطاعت]] من بر او [[واجب]] است] علی هم مولای او است [و اطاعتش برای او واجب است] و فرمود: شما را به [[کتاب خدا]] و [[اهل]] بیتم سفارش میکنم. من از خدا خواستهام بین آن دو جدایی نیندازد تا بر من در سر [[حوض]] [[کوثر]] وارد شوند و خدا آن را به من عطا کرد و نیز فرمود: شما [لازم نیست] چیزی به آنان یاد دهید آنان از همه شما آگاهترند و فرمود: آنان شما را از در [[هدایت]] بیرون نمیبرند و به در [[گمراهی]] نمیآورند. اگر رسول خدا {{صل}} ساکت میشدند و [[اهل بیت]] خود را که مراد این آیه است معرفی نمیفرمود، [[آل]] فلان و آل فلان ادعا میکردند، لیکن [[خداوند]] در کتاب خود سخن پیامبرش را [[تصدیق]] کرد و [درباره اهل بیت] چنین فرمود: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} پس علی و حسن و حسین {{عم}} تنها مراد از اهل بیت در این آیه بودند و رسول خدا {{صل}} آنان را زیر [[کسا]] آوردند و فرمودند: خدایا، برای هر [[پیامبری]] اهلی و [افراد] [[ارجمندی]] است و اینان اهل من و افراد ارجمند من هستند.»..<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۸۶، ح۱؛ و نیز ر. ک: حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹۱، ح۲۰۳؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۴۹، ح۱۶۹.</ref>. | ||
به همین رو است که با این [[تفسیر]] روشن از [[اولی الامر]] در [[کلام]] [[معصومان]] در آثار [[شیعی]]، هر کس آنان را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است. [[راوی]] میگوید: از [[امام صادق]]{{ع}} درباره پایههای [[اسلام]] پرسیدم که هیچ کس در صورت کوتاهی در [[شناخت]] آنها، معذور نیست و هرکس درباره شناخت آنها کوتاهی کند، دینش تباه شده و عملش پذیرفته نمیشود... فرمود: [پایههای [[اسلام]] عبارتاند از]: | به همین رو است که با این [[تفسیر]] روشن از [[اولی الامر]] در [[کلام]] [[معصومان]] در آثار [[شیعی]]، هر کس آنان را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است. [[راوی]] میگوید: از [[امام صادق]] {{ع}} درباره پایههای [[اسلام]] پرسیدم که هیچ کس در صورت کوتاهی در [[شناخت]] آنها، معذور نیست و هرکس درباره شناخت آنها کوتاهی کند، دینش تباه شده و عملش پذیرفته نمیشود... فرمود: [پایههای [[اسلام]] عبارتاند از]: | ||
«[[گواهی]] به [[وحدانیت خدا]] و [[ایمان]] به [[رسالت]] محمد{{صل}} و [[اقرار]] به آنچه از جانب [[خداوند]] آورده و [[حق]] [[زکات]] در [[اموال]] و [[ولایت]] [[آل محمد]] که خداوند به آن دستور داده است. عرض کردم: آیا در میان سایر امور در امر ولایت، [[برتری]] شناخته شدهای هست برای کسی که آن را بگیرد [و [[پیروی]] کند]. | «[[گواهی]] به [[وحدانیت خدا]] و [[ایمان]] به [[رسالت]] محمد {{صل}} و [[اقرار]] به آنچه از جانب [[خداوند]] آورده و [[حق]] [[زکات]] در [[اموال]] و [[ولایت]] [[آل محمد]] که خداوند به آن دستور داده است. عرض کردم: آیا در میان سایر امور در امر ولایت، [[برتری]] شناخته شدهای هست برای کسی که آن را بگیرد [و [[پیروی]] کند]. | ||
فرمود: {{متن حدیث|نَعَمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: مَنْ مَاتَ وَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً... وَ هَكَذَا يَكُونُ الْأَمْرُ وَ الْأَرْضُ لَا تَكُونُ إِلَّا بِإِمَامٍ وَ مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً...}}؛ | فرمود: {{متن حدیث|نَعَمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}} وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: مَنْ مَاتَ وَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً... وَ هَكَذَا يَكُونُ الْأَمْرُ وَ الْأَرْضُ لَا تَكُونُ إِلَّا بِإِمَامٍ وَ مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً...}}؛ | ||
آری، خداوند بلند مرتبه فرمود: «[[خدا]] را [[اطاعت]] کنید و [[رسول]] و اولی الامر از خودتان را اطاعت کنید» و [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: «هرکس بمیرد و [[امام]] خود را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است [آری] و چنین است امر ولایت». | آری، خداوند بلند مرتبه فرمود: «[[خدا]] را [[اطاعت]] کنید و [[رسول]] و اولی الامر از خودتان را اطاعت کنید» و [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: «هرکس بمیرد و [[امام]] خود را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است [آری] و چنین است امر ولایت». | ||
پس از آن امام صادق{{ع}} از رسول خدا{{صل}} تا [[امام باقر]]{{ع}} را به عنوان امام بر میشمردند و از [[انحراف]] دیگران در تعیین مصادیق [[حدیث]] «هر کس بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است». پرده برداشتند؛ آنگاه [[ضرورت وجود امام]] بر حق را در [[معرفت]] [[حلال و حرام]] خدا گوشزد کرده، فرمودند: | پس از آن امام صادق {{ع}} از رسول خدا {{صل}} تا [[امام باقر]] {{ع}} را به عنوان امام بر میشمردند و از [[انحراف]] دیگران در تعیین مصادیق [[حدیث]] «هر کس بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است». پرده برداشتند؛ آنگاه [[ضرورت وجود امام]] بر حق را در [[معرفت]] [[حلال و حرام]] خدا گوشزد کرده، فرمودند: | ||
{{متن حدیث|وَ الْأَرْضُ لَا تَكُونُ إِلَّا بِإِمَامٍ وَ مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}. | {{متن حدیث|وَ الْأَرْضُ لَا تَكُونُ إِلَّا بِإِمَامٍ وَ مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}. | ||
«و [[زمین]] پابرجا نیست جز به امام و هر کس بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است»<ref>کلینی، [[الکافی]]، ج۲، ص۱۹، ح۶، و نیز ر.ک: [[صدوق]]، [[معانی الاخبار]]، ص۳۹۴، ح۴۵؛ [[تفسیر فرات کوفی]]، ص۳۲-۳۳ و نیز ر.ک: [[تفسیر]] [المنسوب إلی] القمی، ج۱، ص۱۴۱؛ [[تفسیر العیاشی]]، ج۱، ص۴۰۴، ح۱۵۴ و ص۴۱۴، ح۱۷۹. | «و [[زمین]] پابرجا نیست جز به امام و هر کس بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است»<ref>کلینی، [[الکافی]]، ج۲، ص۱۹، ح۶، و نیز ر. ک: [[صدوق]]، [[معانی الاخبار]]، ص۳۹۴، ح۴۵؛ [[تفسیر فرات کوفی]]، ص۳۲-۳۳ و نیز ر. ک: [[تفسیر]] [المنسوب إلی] القمی، ج۱، ص۱۴۱؛ [[تفسیر العیاشی]]، ج۱، ص۴۰۴، ح۱۵۴ و ص۴۱۴، ح۱۷۹. | ||
[[حدیث]] {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}} در [[مصادر اهل سنت]] نیز با اسانید گوناگون نقل شده است، ر.ک: [[ابن حنبل]]، [[مسند]] [[احمد بن حنبل]]، ج۹، ص۲۸۴، ح۵۳۸۶ و ج۲۸، ص۸۸، ح۱۶۸۷۶؛ محققان مسند در پانوشت، مصادر و أسانید این حدیث را برشمردهاند و به [[صحت]] آن [[اقرار]] دارند.</ref><ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۸۵.</ref> | [[حدیث]] {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}} در [[مصادر اهل سنت]] نیز با اسانید گوناگون نقل شده است، ر. ک: [[ابن حنبل]]، [[مسند]] [[احمد بن حنبل]]، ج۹، ص۲۸۴، ح۵۳۸۶ و ج۲۸، ص۸۸، ح۱۶۸۷۶؛ محققان مسند در پانوشت، مصادر و أسانید این حدیث را برشمردهاند و به [[صحت]] آن [[اقرار]] دارند.</ref><ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۸۵.</ref> | ||
===[[اولی الامر]] [[مرجع]] حل [[اختلافها]]=== | === [[اولی الامر]] [[مرجع]] حل [[اختلافها]] === | ||
چون اولی الامر به [[کتاب خدا]] و [[سنت]] [[رسول]] او [[آگاهی]] کامل دارند، مرجع حل اختلافها و نزاعهایند. [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: | چون اولی الامر به [[کتاب خدا]] و [[سنت]] [[رسول]] او [[آگاهی]] کامل دارند، مرجع حل اختلافها و نزاعهایند. [[امام باقر]] {{ع}} میفرماید: | ||
{{متن حدیث|... فَإِنْ خِفْتُمْ تَنَازُعاً فِي أَمْرٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ كَذَا نَزَلَتْ وَ كَيْفَ يَأْمُرُهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ وُلَاةِ الْأَمْرِ وَ يُرَخِّصُ فِي مُنَازَعَتِهِمْ إِنَّمَا قِيلَ ذَلِكَ لِلْمَأْمُورِينَ الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ- {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ..}}}}<ref>کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۷۶، ح۱؛ البته روشن است که مراد از اصطلاح {{عربی|كذا أنزلت}} در نوع این احادیث با توجه به قراین و شواهد، به این معناست: «این چنین، تفسیر واقعی آیه است»؛ یعنی خداوند این معنا را اراده کرد و اگر آیه بدین صورت تفسیر شود، مراد خدا حفظ خواهد بود و غیر از این معنا، از ناحیه خدا نیست.</ref>. | {{متن حدیث|... فَإِنْ خِفْتُمْ تَنَازُعاً فِي أَمْرٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ كَذَا نَزَلَتْ وَ كَيْفَ يَأْمُرُهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ وُلَاةِ الْأَمْرِ وَ يُرَخِّصُ فِي مُنَازَعَتِهِمْ إِنَّمَا قِيلَ ذَلِكَ لِلْمَأْمُورِينَ الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ- {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ.. }}}}<ref>کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۷۶، ح۱؛ البته روشن است که مراد از اصطلاح {{عربی|كذا أنزلت}} در نوع این احادیث با توجه به قراین و شواهد، به این معناست: «این چنین، تفسیر واقعی آیه است»؛ یعنی خداوند این معنا را اراده کرد و اگر آیه بدین صورت تفسیر شود، مراد خدا حفظ خواهد بود و غیر از این معنا، از ناحیه خدا نیست.</ref>. | ||
«اگر [[ترس]] از [[نزاع]] درباره چیزی داشتید، آن را به [[خدا]] و رسول و اولی الامر ارجاع دهید. [[آیه]] چنین نازل شده است؛ [زیرا] چگونه ممکن است [[خداوند]] بلند مرتبه به [[اطاعت]] [[صاحبان امر]] [[فرمان]] دهد، ولی [[منازعه]] آنان را جایز شمرد؟! [زیرا اگر اولی الامر با یکدیگر منازعه کنند، جایی برای اطاعت از آنان باقی نمیماند]؛ بنابراین خطاب {{متن قرآن|إِنْ تَنَازَعْتُمْ}} به کسانی است که به آنان فرمان داده از خدا و رسول و اولی الامرشان اطاعت کنند». | «اگر [[ترس]] از [[نزاع]] درباره چیزی داشتید، آن را به [[خدا]] و رسول و اولی الامر ارجاع دهید. [[آیه]] چنین نازل شده است؛ [زیرا] چگونه ممکن است [[خداوند]] بلند مرتبه به [[اطاعت]] [[صاحبان امر]] [[فرمان]] دهد، ولی [[منازعه]] آنان را جایز شمرد؟! [زیرا اگر اولی الامر با یکدیگر منازعه کنند، جایی برای اطاعت از آنان باقی نمیماند]؛ بنابراین خطاب {{متن قرآن|إِنْ تَنَازَعْتُمْ}} به کسانی است که به آنان فرمان داده از خدا و رسول و اولی الامرشان اطاعت کنند». | ||
حاصل آنکه در نزاع با [[اهل سنت]] درباره تشخیص اولی الامر باید به [[قرآن]] و [[سنت]] مراجعه کرد. با مراجعه به قرآن میبینیم [[اولی الامر]] معصوماند؛ زیرا [[اطاعت از اولی الامر]] به طور مطلق آمده است. با مراجعه به [[روایات]] نیز آنها را [[متواتر]] (به [[تواتر اجمالی]]) و برخی را با [[سند صحیح]] مییابیم و از مضامین آنها [[عصمت]] اولی الامر را به روشنی [[درک]] میکنیم. | حاصل آنکه در نزاع با [[اهل سنت]] درباره تشخیص اولی الامر باید به [[قرآن]] و [[سنت]] مراجعه کرد. با مراجعه به قرآن میبینیم [[اولی الامر]] معصوماند؛ زیرا [[اطاعت از اولی الامر]] به طور مطلق آمده است. با مراجعه به [[روایات]] نیز آنها را [[متواتر]] (به [[تواتر اجمالی]]) و برخی را با [[سند صحیح]] مییابیم و از مضامین آنها [[عصمت]] اولی الامر را به روشنی [[درک]] میکنیم. | ||
به هر حال از مجموعه [[آیات]] و روایاتی که ملاحظه شد، میتوان استفاده کرد که در [[نسل]] [[بشر]] (و به طور قطع از [[زمان]] [[ابراهیم]]{{ع}}) سلسلهای از [[دودمان]] ابراهیم از ناحیه [[خدا]] [[گزینش]] شده و به ویژگیهای منحصر به فرد موصوف گشتهاند (و این لطفی است که [[خداوند]] به [[ابراهیم خلیل]] فرمود و دعاهایش را در [[حق]] ذریهاش [[اجابت]] کرد). مدار اصلی این ویژگیها «[[توحید]] باوری» است. گزینش این سلسله در [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۳۳.</ref> بیان شده است. در این [[آیه]] ابتدا از گزینش دو نفر یعنی [[آدم]] و نوح نام میبرد و سپس از گزینش «[[آل ابراهیم]]» و «[[آل عمران]]» یعنی گزینش سلسله و دودمان ابراهیم و [[عمران]] خبر میدهد. | به هر حال از مجموعه [[آیات]] و روایاتی که ملاحظه شد، میتوان استفاده کرد که در [[نسل]] [[بشر]] (و به طور قطع از [[زمان]] [[ابراهیم]] {{ع}}) سلسلهای از [[دودمان]] ابراهیم از ناحیه [[خدا]] [[گزینش]] شده و به ویژگیهای منحصر به فرد موصوف گشتهاند (و این لطفی است که [[خداوند]] به [[ابراهیم خلیل]] فرمود و دعاهایش را در [[حق]] ذریهاش [[اجابت]] کرد). مدار اصلی این ویژگیها «[[توحید]] باوری» است. گزینش این سلسله در [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۳۳.</ref> بیان شده است. در این [[آیه]] ابتدا از گزینش دو نفر یعنی [[آدم]] و نوح نام میبرد و سپس از گزینش «[[آل ابراهیم]]» و «[[آل عمران]]» یعنی گزینش سلسله و دودمان ابراهیم و [[عمران]] خبر میدهد. | ||
آل عمران نیز همان [[آل]] ابراهیماند؛ زیرا آل عمران کسی جز [[مریم]] و فرزندش [[عیسی]] نیست و به فرموده قرآن، عیسی{{ع}} [[ذریه ابراهیم]] است<ref>{{متن قرآن|متن}} انعام، ۸۵.</ref>. پس آل ابراهیم تنها این سلسله میباشند. خداوند درباره آنان فرموده است: {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}}<ref>«یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک میبرند؟ بیگمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.</ref> [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز جزء آل ابراهیم است. خداوند برای آل ابراهیم در [[دودمان پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} که جز [[عترت طاهره]] نیستند، [[حقوقی]] ویژه از جمله، [[حق خمس]]، [[انفال]] قرار داد، مودتشان را [[واجب]] کرد، در [[صلوات]]، آنان را همردیف [[رسول مکرم اسلام]] قرار داد<ref>ر.ک: صحیح بخاری، کتاب «فضائل الصحابة»، ج۳، ص۱۲۳۳، ح۳۱۹۰، ص۱۸۰۲، ح۴۱۵۹؛ صحیح مسلم، ج۱، ص۳۰۵، ح۴۰۶.</ref>، آنان را [[تطهیر]] نمود و [[وارث]] [[خاتم الانبیا]] نهاد و بالاخره اطاعتشان را نیز همردیف [[اطاعت]] خود و رسولش قرار داد و فرمود: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}؛ پس اگر اطاعت از این سلسله به طور مطلق واجب است، از اینرو است که [[خداوند]] به آنان کتاب و [[حکمت]] و [[ملک عظیم]] (که [[فرمانروایی]] در دلهای [[پاک]] [[مؤمنان]] است)<ref>ر.ک: قمی مشهدی، کنز الدقائق، ج۳، ص۴۲۸-۴۳۱.</ref> داده و آنها از سلسله [[برگزیدگان]] از [[نسل]] ابراهیماند.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۸۸.</ref> | آل عمران نیز همان [[آل]] ابراهیماند؛ زیرا آل عمران کسی جز [[مریم]] و فرزندش [[عیسی]] نیست و به فرموده قرآن، عیسی {{ع}} [[ذریه ابراهیم]] است<ref>{{متن قرآن|متن}} انعام، ۸۵.</ref>. پس آل ابراهیم تنها این سلسله میباشند. خداوند درباره آنان فرموده است: {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}}<ref>«یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک میبرند؟ بیگمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.</ref> [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز جزء آل ابراهیم است. خداوند برای آل ابراهیم در [[دودمان پیامبر]] [[اکرم]] {{صل}} که جز [[عترت طاهره]] نیستند، [[حقوقی]] ویژه از جمله، [[حق خمس]]، [[انفال]] قرار داد، مودتشان را [[واجب]] کرد، در [[صلوات]]، آنان را همردیف [[رسول مکرم اسلام]] قرار داد<ref>ر. ک: صحیح بخاری، کتاب «فضائل الصحابة»، ج۳، ص۱۲۳۳، ح۳۱۹۰، ص۱۸۰۲، ح۴۱۵۹؛ صحیح مسلم، ج۱، ص۳۰۵، ح۴۰۶.</ref>، آنان را [[تطهیر]] نمود و [[وارث]] [[خاتم الانبیا]] نهاد و بالاخره اطاعتشان را نیز همردیف [[اطاعت]] خود و رسولش قرار داد و فرمود: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}؛ پس اگر اطاعت از این سلسله به طور مطلق واجب است، از اینرو است که [[خداوند]] به آنان کتاب و [[حکمت]] و [[ملک عظیم]] (که [[فرمانروایی]] در دلهای [[پاک]] [[مؤمنان]] است)<ref>ر. ک: قمی مشهدی، کنز الدقائق، ج۳، ص۴۲۸-۴۳۱.</ref> داده و آنها از سلسله [[برگزیدگان]] از [[نسل]] ابراهیماند.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۸۸.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۳۸
مقدمه
اولی الامر از مفاهیمی است که پیشوایان دین برای تبیین چیستی مقام امامت آن را به کار بردهاند. اولی الامر کسانیاند که مدیر سیاسی جامعه، مبیّن احکام خدا و سنت پیامبر اکرم (ص) معصوم و نیز دارای علم حقیقی و خطاناپذیر به احکام و سنتاند. این مفهوم در متون روایی، به طور مستفیض بر امامان شیعه اطلاق شده است؛ از اینرو، تمام ویژگیهای یاد شده برای آن بزرگواران وجود دارد. بازخوانی روایاتی که در بردارنده تعبیر اولی الامر است، نشان از این واقعیت دارد که به لحاظ تاریخی، از دوران رسول الله (ص)، این مفهوم بر امامان پاک (ع) اطلاق شده است. ناگفته پیداست که نزول آیه اولی الامر و امر به اطاعت از آنها در قرآن کریم، موجب شد که صحابه پیامبر اکرم (ص)، درباره مصداق این مفهوم سؤالاتی بکنند؛ از اینرو، وجود یا شیوع روایات یاد شده امری طبیعی به نظر میرسد. در این باره، جابر بن عبد الله انصاری نقل میکند که وقتی آیه اولی الامر نازل شد، از رسول خدا (ص) سؤال کردم: یا رسول الله! خدا و رسولش را شناختهایم، اولی الامر که خداوند اطاعت از آنها را قرین اطاعت از خودش قرار داد، چه کسانیاند؟ پیامبر اخدا (ص) فرمود: “ای جابر! آنها جانشینان من و امامان مسلماناناند؛ نخستین آنها علی بن ابیطالب، سپس حسن و سپس حسین (ع) است”[۱].
حاکم حسکانی نیز ناقل روایات فراوانی است که در آنها رسول گرامی اسلام (ص)، این مفهوم را در آن دوران، بر امیر المؤمنین (ع) منطبق کرده است[۲]. همچنین بازخوانی منابع روایی و تاریخی نخستین، بیانگر این حقیقت است که برخی از امامان پاک (ع) برای اثبات فضیلت و برتری خود، به این آیه استدلال کردهاند که برخی از این نمونهها عبارتاند از:
- امام علی (ع) در شورای شش نفرهای که برای انتخاب جانشین پس از عمر بن خطاب تشکیل شده بود، با اشاره به این آیه، خود را مصداق آن معرفی کرد[۳]. ایشان همچنین در نامهای به معاویه، با بیان این آیه، فضیلت خود را به معاویه یادآوری میکند. همچنین آن حضرت در میان مهاجران و انصار سخنرانی کردند و از طریق این آیه، یکی از فضایل خود را تبیین ساختند[۴]؛
- پس از بیعت مردم با امام حسن (ع)، ایشان با تلاوت این آیه به مدح اهل بیت پیامبر اکرم (ص) پرداختند[۵]؛
- زمانی که معاویه از امام حسین (ع) میخواهد، بالای منبر برود و خطبه بخواند، ایشان بر فراز منبر، خطبهای شبیه خطبه امام حسن (ع) که پیش از این از آن یاد شد، ایراد فرمود و با اشاره به این آیه، اطاعت مردم از خود و اهل بیت رسول الله (ص) را واجب دانست[۶]. روایات رسیده از امامان معصوم (ع)، راجع به تعیین مصداق این مفهوم، به چند گروه تقسیم میشوند که مروری دگربار بر آنها خالی از لطف نیست.
- روایاتی که مصداق اولی الامر را امام علی (ع) دانستهاند[۷]؛
- روایاتی که مصداق اولی الامر را سه امام نخستین شیعه معرفی کردهاند[۸]؛
- روایاتی که مصداق اولی الامر را اهل بیت یا آل محمد (ص) معرفی کردهاند[۹]؛
- روایاتی که گفتهاند مصداق اولی الامر همان اوصیایند[۱۰]؛
- روایاتی که مصداق اولی الامر را امامان دوزادهگانه (ع) معرفی کردهاند[۱۱].
تعدد روایات در این باره به گونهای است که تردیدی در صدور آنها از امامان (ع) باقی نمیگذارد. آنچه در این میان مهم است، تبیین مفهوم این واژه در روایات و تعیین ویژگیهای آن است[۱۲].
مدارک روایی از شیعه و سنی
مدارک اهل سنت
- مجاهد در تفسیر خود تصریح مینماید که آیه اولیالامر در شأن امیرالمؤمنین (ع) در جنگ تبوک نازل شد: «عَنْ مُجَاهِدٍ [فِي قَوْلِهِ تَعَالَى]: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا﴾ يَعْنِي [الَّذِينَ] صَدَقُوا بِالتَّوْحِيدِ ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ﴾ يَعْنِي فِي فَرَائِضِهِ ﴿وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ﴾ يَعْنِي فِي سُنَّتِهِ ﴿وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ قَالَ: نَزَلَتْ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حِينَ خَلَّفَهُ رَسُولُ اللَّهِ بِالْمَدِينَةِ فَقَالَ: أَ تُخَلِّفُنِي عَلَى النِّسَاءِ وَ الصِّبْيَانِ فَقَالَ: أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى حِينَ قَالَ لَهُ: ﴿اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ﴾[۱۳] فَقَالَ اللَّهُ: ﴿وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ قَالَ: [هُوَ] عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَلَّاهُ اللَّهُ الْأَمْرَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ فِي حَيَاتِهِ- حِينَ خَلَّفَهُ رَسُولُ اللَّهِ بِالْمَدِينَةِ، فَأَمَرَ اللَّهُ الْعِبَادَ بِطَاعَتِهِ وَ تَرْكِ خِلَافِهِ»[۱۴]. «ابوالنضر عیاشی... أَبِي بَصِيرٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)، أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ. قُلْتُ: إِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ: فَمَا مَنَعَهُ أَنْ يُسَمِّي عَلِيّاً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع): قُولُوا لَهُمْ: إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ عَلَى رَسُولِهِ الصَّلَاةَ وَ لَمْ يُسَمِّ ثَلَاثاً وَ لَا أَرْبَعاً- حَتَّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذَلِكَ، وَ أَنْزَلَ الْحَجَّ فَلَمْ يُنْزِلْ: طُوفُوا سَبْعاً حَتَّى فَسَّرَ ذَلِكَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنْزَلَ: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ فَنَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ، وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ أَهْلِ بَيْتِي إِنِّي سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ لَا يُفَرِّقَ بَيْنَهُمَا- حَتَّى يُورِدَهُمَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَأَعْطَانِي ذَلِكَ»[۱۵].
- بنا بر نقل «ابن حمّویَة» که از علمای برجسته عامه است، در زمان خلافت عثمان، در مجلسی که بیش از دویست نفر از اکابر اصحاب از مهاجر و انصار حضور داشتند (و به نام برخی از معاریف آنان ذیلاً اشاره میکنیم) امیرالمؤمنین علی (ع) احتجاجات مهمی با آنان در اثبات حقانیت خود به آیات قرآن مینماید. ایشان از جمله به آیه مورد بحث استشهاد میکند و همگی حضار نیز میپذیرند. ذیلاً به بخش کوچکی از این روایت اشاره میکنیم: «أبو إسحاق إبراهیم بن سعدالدین بن حمویة با سندهای خود از سلیم بن قیس هلالی روایت میکند و میگوید:
«رَأَيْتُ عَلِيّاً (ع) فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فِي خِلَافَةِ عُثْمَانَ وَ جَمَاعَةٌ يَتَحَدَّثُونَ وَ يَتَذَاكَرُونَ الْعِلْمَ فَذَكَرُوا قُرَيْشاً وَ فَضْلَهَا وَ سَوَابِقَهَا وَ هِجْرَتَهَا وَ مَا قَالَ فِيهَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) مِنَ الْفَضْلِ مِثْلَ قَوْلِهِ (ص) الْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَيْشٍ وَ قَوْلِهِ (ص) النَّاسُ تَبَعٌ لِقُرَيْشٍ وَ قُرَيْشٌ أَئِمَّةُ الْعَرَبِ الی ان قال بعد ذکر مفاخرة کل حی برجال قومه. و فی الحلقة أکثر من مائتی رجل فیهم علی بن أبی طالب (ع) و سعد بن أبی وقاص و عبدالرحمن بن عوف والزبیر و طلحة و المقداد و هاشم بن عتیبه و عبدالله بن عمر و الحسن و الحسین (ع) و انی عباس و محمد بن ابی بکر و عبدالله بن جعفر و من الأنصار ابی بن کعب و زید بن ثابت و أبو أیوب الأنصاری و أبوالهیثم بین التیهان و محمد بن مسلمة و قیس بن سعد بن عبادة و جابر بن عبدالله و أنس بن مالک و زید بن أرقم و...». ایشان از حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) درخواست مینمایند که مطلبی بیان فرماید. حضرت به آیات مختلف قرآن با همه آنان احتجاج مینمایند و از جمله به آیه مورد بحث پیرامون مقام و منزلت اهل بیت (ع) استناد میفرمایند و همگی حاضران اذعان به صحت سخن حضرت میکنند.
«فَأَنْشُدُكُمُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَ تَعْلَمُونَ حَيْثُ نَزَلَتْ: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...﴾ وَ حَيْثُ نَزَلَتْ ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۱۶]».
«قَالَ النَّاسُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ خَاصَّةٌ فِي بَعْضِ الْمُؤْمِنِينَ أَمْ عَامَّةٌ لِجَمِيعِهِمْ فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيَّهُ أَنْ يُعَلِّمَهُمْ وُلَاةَ أَمْرِهِمْ وَ أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمْ مِنَ الْوَلَايَةِ مَا فَسَّرَ لَهُمْ مِنْ صَلَاتِهِمْ وَ زَكَاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ حَجِّهِمْ فَنَصَبَنِي لِلنَّاسِ عَلَماً بِغَدِيرِ خُمٍّ ثُمَّ خَطَبَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي بِرِسَالَةٍ ضَاقَ بِهَا صَدْرِي فَظَنَنْتُ أَنَّ النَّاسَ مُكَذِّبِيَّ فَأَوْعَدَنِي لَأُبَلِّغَنَّهَا أَوْ لَيُعَذِّبَنِّي ثُمَّ أَمَرَ فَنُودِيَ بِالصَّلَاةَ جَامِعَةً ثُمَّ خَطَبَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قُمْ يَا عَلِيُّ فَقُمْتُ فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ فَقَامَ سَلْمَانُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَالاهُ كَمَا ذَا فَقَالَ لَا كَوَلَائِي فَمَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِيٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ- فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾[۱۷] فَكَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فَقَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى تَمَامِ نُبُوَّتِي وَ تَمَامِ دِينِ اللَّهِ وَلَايَةِ عَلِيٍّ بَعْدِي فَقَامَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ فَقَالا يَا رَسُولَ اللَّهِ هَؤُلَاءِ الْآيَاتُ خَاصَّةٌ فِي عَلِيٍّ-؟ فَقَالَ (ص) بَلَى خَاصَّةٌ فِيهِ وَ فِي أَوْصِيَائِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ قَالا يَا رَسُولَ اللَّهِ بَيِّنْهُمْ لَنَا- قَالَ عَلِيٌّ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ وَارِثِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي ثُمَّ ابْنِي الْحَسَنُ ثُمَّ ابْنِي الْحُسَيْنُ ثُمَّ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ الْقُرْآنُ مَعَهُمْ وَ هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ لَا يُفَارِقُونَهُ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ حَتَّى يَرِدُوا عَلَيَّ حَوْضِ».
بعد از این احتجاج، برخی از حاضران قسم خوردند که همه آنچه را که مولی (ع) فرمود از رسول اکرم (ص) شنیدهاند و برخی دیگر اذعان به بخشی از آن نمودند. به دلیل اهمیت موضوع، در اینجا به اسامی آنان اشاره میکنیم: «فَقَالُوا كُلُّهُمْ اللَّهُمَّ نَعَمْ- قَدْ سَمِعْنَا ذَلِكَ وَ شَهِدْنَا كَمَا قُلْتَ سَوَاءً وَ قَالَ بَعْضُهُمْ قَدْ حَفِظْنَا جُلَّ مَا قُلْتَ وَ لَمْ نَحْفَظْ كُلَّهُ وَ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ حَفِظُوا أَخْيَارُنَا وَ أَفَاضِلُنَا فَقَالَ عَلِيٌّ (ع) صَدَقْتُمْ لَيْسَ كُلُّ النَّاسِ يَسْتَوِي فِي الْحِفْظِ أَنْشُدُكُمْ بِاللَّهِ مَنْ حَفِظَ ذَلِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ لَمَّا قَامَ وَ أَخْبَرَ بِهِ فَقَامَ زَيْدُ بْنُ أَرْقَمَ وَ الْبَرَاءُ بْنُ عَازِبٍ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ فَقَالُوا نَشْهَدُ لَقَدْ حَفِظْنَا قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ هُوَ قَائِمٌ عَلَى الْمِنْبَرِ وَ أَنْتَ إِلَى جَنْبِهِ وَ هُوَ يَقُولُ أَيُّهَا النَّاسُ أَمَرَنِيَ اللَّهُ أَنْ أَنْصِبَ لَكُمْ إِمَامَكُمْ وَ الْقَائِمَ فِيكُمْ بَعْدِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي وَ الَّذِي فَرَضَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ فِي كِتَابِهِ طَاعَتَهُ وَ قَرَنَهُ بِطَاعَتِهِ وَ طَاعَتِي وَ أَمَرَكُمْ بِوَلَايَتِهِ وَ إِنِّي رَاجَعْتُ رَبِّي خَشْيَةَ طَعْنِ أَهْلِ النِّفَاقِ وَ تَكْذِيبِهِمْ فَأَوْعَدَنِي لَأُبَلِّغَنَّهَا أَوْ لَيُعَذِّبَنِّي- أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَكُمْ فِي كِتَابِهِ بِالصَّلَاةِ فَقَدْ بَيَّنْتُهَا لَكُمْ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ فَقَدْ بَيَّنْتُهَا لَكُمْ وَ فَسَّرْتُهَا وَ أَمَرَكُمْ بِالْوَلَايَةِ وَ إِنِّي أُشْهِدُكُمْ أَنَّهَا لِهَذَا خَاصَّةً وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى يَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ لِابْنَيْهِ مِنْ بَعْدِهِ ثُمَّ لِلْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مِنْ وُلْدِهِمْ (ع) لَا يُفَارِقُونَ الْقُرْآنَ وَ لَا يُفَارِقُهُمُ الْقُرْآنُ حَتَّى يَرِدُوا عَلَيَّ الْحَوْضَ أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ بَيَّنْتُ لَكُمْ مَفْزَعَكُمْ بَعْدِي وَ إِمَامَكُمْ وَ دَلِيلَكُمْ وَ هَادِيَكُمْ وَ هُوَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ هُوَ فِيكُمْ بِمَنْزِلَتِي فِيكُمْ فَقَلِّدُوهُ دِينَكُمْ وَ أَطِيعُوهُ فِي جَمِيعِ أُمُورِكُمْ فَإِنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ مَا عَلَّمَنِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عِلْمِهِ وَ حِكْمَتِهِ فَاسْأَلُوهُ وَ تَعَلَّمُوا مِنْهُ وَ مِنْ أَوْصِيَائِهِ بَعْدَهُ- وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ وَ لَا تَتَقَدَّمُوهُمْ وَ لَا تَخَلَّفُوا عَنْهُمْ فَإِنَّهُمْ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُمْ وَ لَا يُزَايِلُونَهُ وَ لَا يُزَايِلُهُمْ ثُمَّ جَلَسُوا»[۱۸][۱۹]
مدارک شیعه
- در نصوص روایی دلالت آیه شریفه بر اینکه مراد از اولی الامر ائمه معصومین (ع) هستند، به حدی مورد تأکید قرارگرفته که حضرات ائمه (ع) در احتجاجها، گاه به شیعیان توصیه میکردند که اگر مخالفین حجتهای شما را نپذیرفتند، میتوانید با آنان مباهله کنید. برای نمونه به بیانی از ابومسروق از اصحاب امام صادق (ع) اشاره مینماییم: «عَنْ أَبِي مَسْرُوقٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قُلْتُ إِنَّا نُكَلِّمُ النَّاسَ فَنَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۲۰] فَيَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي أُمَرَاءِ السَّرَايَا فَنَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۲۱] فَيَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي الْمُؤْمِنِينَ وَ نَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾[۲۲] فَيَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي قُرْبَى الْمُسْلِمِينَ قَالَ فَلَمْ أَدَعْ شَيْئاً مِمَّا حَضَرَنِي ذِكْرُهُ مِنْ هَذِهِ وَ شِبْهِهِ إِلَّا ذَكَرْتُهُ فَقَالَ لِي إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَادْعُهُمْ إِلَى الْمُبَاهَلَةِ قُلْتُ وَ كَيْفَ أَصْنَعُ قَالَ أَصْلِحْ نَفْسَكَ ثَلَاثاً وَ أَظُنُّهُ قَالَ وَ صُمْ وَ اغْتَسِلْ وَ ابْرُزْ أَنْتَ وَ هُوَ إِلَى الْجَبَّانِ فَشَبِّكْ أَصَابِعَكَ مِنْ يَدِكَ الْيُمْنَى فِي أَصَابِعِهِ ثُمَّ أَنْصِفْهُ وَ ابْدَأْ بِنَفْسِكَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبَّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ الرَّحْمَنَ الرَّحِيمَ إِنْ كَانَ أَبُو مَسْرُوقٍ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَى بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَيْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِيماً ثُمَّ رُدَّ الدَّعْوَةَ عَلَيْهِ فَقُلْ وَ إِنْ كَانَ فُلَانٌ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَى بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَيْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِيماً ثُمَّ قَالَ لِي فَإِنَّكَ لَا تَلْبَثُ أَنْ تَرَى ذَلِكَ فِيهِ فَوَ اللَّهِ مَا وَجَدْتُ خَلْقاً يُجِيبُنِي إِلَيْهِ»[۲۳].
- در برخی کلمات اهل بیت (ع)، به طور کلی به معنای اولی الامر اشاره شده و در برخی دیگر، اسامی یکایک ائمه اطهار (ع) تا امام عصر (ع) ذکر شده است:
- بُرید عِجلی میگوید: «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ﴾[۲۴] قَالَ إِيَّانَا عَنَى أَنْ يُؤَدِّيَ الْأَوَّلُ إِلَى الْإِمَامِ الَّذِي بَعْدَهُ الْكُتُبَ وَ الْعِلْمَ وَ السِّلَاحَ... ثُمَّ قَالَ لِلنَّاسِ: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۲۵] إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً- أَمَرَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِطَاعَتِنَا»[۲۶].
- أبو بصیر از امام باقر (ع) روایت میکنند که حضرتش فرمود: «أَوْصَى النَّبِيُّ (ص) إِلَى عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ (ع) و هما صبیان. ثُمَّ قَالَ: [ذلک] قَوْلُ اللَّهِ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ وَ أَرَادَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»[۲۷].
- مفضل بن عمر از یونس بن ظبیان و او از جابر بن یزید جعفی که همگی از برجستگان اصحاب امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بودند- از جابر بن عبدالله انصاری روایت میکند که گفت: «لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ (ص) ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَرَفْنَا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَمَنْ أُولُو الْأَمْرِ الَّذِينَ قَرَنَ اللَّهُ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِكَ فَقَالَ (ع): هُمْ خُلَفَائِي يَا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ بَعْدِي أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْرُوفُ فِي التَّوْرَاةِ بِالْبَاقِرِ وَ سَتُدْرِكُهُ يَا جَابِرُ فَإِذَا لَقِيتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ سَمِيِّي وَ كَنِيِّي حُجَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ بَقِيَّتُهُ فِي عِبَادِهِ ابْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ذَاكَ الَّذِي يَفْتَحُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى يَدَيْهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا ذَاكَ الَّذِي يَغِيبُ عَنْ شِيعَتِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ غَيْبَةً لَا يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَهَلْ يَقَعُ لِشِيعَتِهِ الِانْتِفَاعُ بِهِ فِي غَيْبَتِهِ فَقَالَ (ع) إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِهِ وَ يَنْتَفِعُونَ بِوَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ تَجَلَّلَهَا سَحَابٌ يَا جَابِرُ هَذَا مِنْ مَكْنُونِ سِرِّ اللَّهِ وَ مَخْزُونِ عِلْمِهِ فَاكْتُمْهُ إِلَّا عَنْ أَهْلِهِ»[۲۸][۲۹]
اولو الامر در احادیث
در روایات و احادیث مستفیضهای که از اهل بیت عصمت و طهارت نقل شده، مقصود و مصداق «اولی الامر» ائمه معصوم (ع) است؛ از جمله: ۱. از برید العجلی در حدیث بلندی از امام باقر (ع) روایت شده است که: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...﴾«إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً- أَمَرَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِطَاعَتِنَا»[۳۰]. یعنی امام باقر (ع) آیه اولی الامر را قرائت فرمودند و گفتند: «مقصود از آن فقط ما هستیم و خداوند همه مؤمنان را تا قیامت به اطاعت و پیروی از ما امر کرده است».
۲. فاضل مقداد سیوری حلی در شرح کتاب باب حادی عشر مینویسد: جابر بن عبدالله انصاری نقل میکند: وقتی این آیه شریفه نازل شد که: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید از خدا و اطاعت کنید از پیامبر (ص) و اولی الامر از شما». خدمت پیامبر (ص) عرض کردم: خدا را شناختیم و اطاعت کردیم و تو را شناختیم و اطاعت کردیم. اولی الامر چه کسانی هستند که خداوند پیروی از آنها را دستور داده است؟
حضرت فرمود: آنها جانشینان من هستند. ای جابر، نخستین آنان برادرم علی (ع) است، سپس بعد از او فرزندش حسن (ع) سپس حسین (ع) سپس علی بن حسین (ع)، سپس محمد بن علی (ع) و تو او را درک میکنی ای جابر، چون او را درک کردی سلام مرا به او برسان. سپس جعفر بن محمد (ع)، سپس موسی بن جعفر (ع)، سپس علی بن موسی الرضا (ع)، سپس محمد بن علی (ع)، سپس علی بن محمد (ع)، سپس حسن بن علی (ع)، سپس محمد بن حسن (ع)، که خداوند به وسیله او زمین را از عدل و داد پر میکند همانگونه که پر از ظلم و جور شده بود[۳۱].
۳. سلیم بن قیس هلالی به نقل از امام علی (ع) میگوید: رسول خدا (ص) درباره آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...﴾ به من فرمود: اولی الامر که خدای تعالی او را در کنار نام خویش و رسولش در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ...﴾ قرار داده است و مردم را در منازعهها به آنان ارجاع داد، آیا میدانی کیستند؟
عرض کردم: یا رسول الله! آنان چه کسانی هستند؟ فرمود: علی! تو اولین نفر از آنان هستی[۳۲].
۴. مجاهد در تفسیر این آیه به نقل از ابن عباس چنین میگوید: پیامبر اکرم (ص) هنگام عزیمت به جنگ تبوک تصمیم گرفت علی (ع) را در مدینه به جانشینی خود منصوب کند و با بقیه مسلمانان به سمت میدان جنگ تبوک برود. در این هنگام علی (ع) به پیامبر (ص) عرض کرد: مرا در مدینه در کنار زنان و کودکان میگذارید و از فضیلت این جهاد بزرگ محروم میکنید و همراه دیگر مسلمانان به جنگ میروید!
پیامبر (ص) در پاسخ فرمود: «اما ترضی أن نکون منی بمنزلة هارون من موسی، حین قال: اخلفنی فی قومی و اصلح» فقال عز وجل ﴿وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾»؛ یعنی آیا راضی نمیشوی که نسبت تو به من همانند نسبت هارون با موسی باشد به هنگامی که [عازم کوه طور شد و] به برادرش هارون گفت: تو جانشین من در قوم و قبیلهام باش و مواظب امور باش تا باز گردم، خداوند نیز در این باره فرمود ﴿وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۳۳].
یعنی واژه «اولی الامر» ناظر به کار توست و تو اولی الامر هستی.
حاکم حسکانی نیز در کتاب خود شواهد التنزیل روایت بالا را نقل کرده و میافزاید: ﴿...وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...﴾ در آیه شریفه یعنی: اطاعت کنید از امیرمؤمنان علی (ع) که ولی امر مسلمانان است که خداوند سبحان در زمان حیات رسول خدا (ص) به او ولایت امری عنایت فرمود در زمانی که پیامبر (ص) او را به جانشینی خویش در مدینه برگزید. و همچنین خدا بندگانش را امر به اطاعت و ترک مخالفت او فرمان داد[۳۴].
۵. علامه قندوزی در ینابیع المودة به نقل از حسن بن صالح مینویسد: امام صادق (ع) درباره این آیه فرمود: «اولی الامر هم الأئمة من اهل البیت (ع)»[۳۵].
۶. عبدالغفار بن القاسم نیز میگوید: از امام باقر (ع) درباره «اولی الامر» در آیه شریفه پرسیدم. حضرت فرمود: «کان والله علی منهم»[۳۶]..
۷. ابن مردویه در کتاب المناقب خود، علاوه بر حدیث بالا روایت دیگری را به نقل از نعمان بن بشیر روایت کرده و مینویسد: «إن علیا تلاها یعنی اولی الامر منکم، و قال أنا منهم»[۳۷]؛ «یعنی علی (ع) آیه اولی الامر را تلاوت کرد و فرمودند: من از آنها میباشم».
برخی دیگر از منابعی که این تفسیر را نقل کردهاند عبارتاند از:
- محمد بن یعقوب الأندلسی، تفسیر بحر المحیط، ج۳، ص۶۸۶.
- فخرالدین الرازی، تفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، ج۴، جزء ۱۰، ص۱۱۳.
- محمد بن نعمان العکبری (شیخ مفید) الامالی، (سلسله مؤلفات شیخ مفید)، ج۴، مجلس ۴۱، ص۳۴۸ و ۳۴۹.
- محمد بن الحسن الطوسی، الأمالی، مجلس ۵، ص۱۲۱ و ۱۲۲.
- محمد بن علی بن بابویه الصدوق، کمال الدین و تمام النعمة، جزء ۲، ص۳۱۶.
- سید بن طاووس، سعد السعود، ص۲۳۳.
- احمد بن علی الطبرسی، الاحتجاج، ج۲، ۲۳۷.[۳۸]
احتجاج ائمه اطهار (ع) به آیه شریفه
امیرمؤمنان علی و ائمه اطهار (ع) در موارد فراوان و مناسبتهای گوناگون به این آیه استدلال و احتجاج کرده و خود را به عنوان مصداق آیه اولی الأمر معرفی نمودهاند و در واقع از مواردی که امامان شیعه درباره آن تقیه نمیکردند، مسئله امامت ایشان بوده و آشکارا میگفتند که مقصود از اولی الامر آنان میباشند. در ادامه به بیان چند نمونه بسنده میشود.
١. امام علی (ع): حافظ سلیمان بن ابراهیم القندوزی حنفی صاحب ینابیع المودة در کتاب خود نقل میکند: در دوران خلافت عثمان روزی جمعی از مهاجران و انصار در مسجد نشسته بودند و امیرمؤمنان علی (ع) نیز در میان آنان بود. هرکس درباره فضائل خود سخن میگفت و آن حضرت ساکت بود. وقتی بیان فضائل آنان به پایان رسید، رو به امام گفتند: ای ابوالحسن بگو!
آن حضرت فرمود: ای گروه قریش و انصار! از شما میپرسم این فضائل را خداوند به سبب خودتان به شما داده است یا به واسطه دیگری؟ گفتند: خداوند به واسطه محمد (ص) بر ما منت نهاد و این فضائل را به ما عطا کرد.
سپس حضرت بخشی از آیاتی را که درباره خودش نازل شده بود، بیان میکند و از آنان اقرار میگیرد که این آیات درباره او نازل شده است آنگاه فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم! آیا میدانید هنگامی که آیه «اولی الامر» و آیات دیگر نازل شد خداوند پیامبرش را مأمور کرد که سرپرستان امور امت را به آنان معرفی کند و ولایت را برای امت توضیح دهد، همان طور که نماز، زکات و حج را برای آنان شرح داده است. به دنبال این مسائل رسول خدا (ص) در غدیرخم مرا به امامت مردم نصب کرده است[۳۹].
محدث حافظ ابراهیم بن محمد جوینی در کتاب خود همین جریان را با تفصیل بیشتری آورده است[۴۰].
٢. امام صادق (ع): حسین بن علاء میگوید: نظرم را درباره جانشینان پیامبر به امام صادق (ع) گفتم که اطاعت از آنان واجب است. حضرت فرمود: آری، آنان کسانی هستند که خداوند درباره آنان فرموده است: «از خدا و رسول و اولی الامر اطاعت کنید»[۴۱][۴۲]
اولی الامر و اوصاف ویژه
بنا به روایات، اولی الامر در آیات دیگر قرآن با اوصافی ویژه معرفی شدهاند؛ از جمله:
- آنان همان «آل ابراهیماند» که خداوند آنان را برگزید و به ایشان کتاب، حکمت و مُلک عظیم عطا کرد و مردم به آنان حسادت میورزند. امام رضا (ع) در تفاوت بین عترت و امت فرمود: «وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي مَوْضِعٍ آخَرَ مِنْ [کتابه] ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا﴾[۴۳] ثُمَّ رَدَّ الْمُخَاطَبَةَ فِي أَثَرِ هَذِهِ إِلَى سَائِرِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...﴾[۴۴] يَعْنِي الَّذِي قَرَنَهُمْ بِالْكِتَابِ وَ الْحِكْمَةِ وَ حَسَدُوا»[۴۵]؛... خداوند بلند مرتبه در جای دیگری از کتاب خود فرمود: «آیا مردم بر آنچه خداوند از فضلش به آنان داد، حسادت میورزند؛ پس به تحقیق به آل ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و به آنان ملک بزرگ دادیم» سپس در پی همین سخن، به سایر مؤمنان خطاب کرد و فرمود: «ای مؤمنان، اطاعت کنید از خدا و اطاعت کنید از پیامبر و از اولی الامر خودتان» منظور از اولی الامر کسانیاند که خداوند آنان را با کتاب و حکمت مقرون کرد و به آنان حسادت میبرند از این جهت که خدا به آنان کتاب و حکمت داده است.
- آنان کسانیاند که خداوند ولایتشان را در آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۴۶] معرفی کرده است. کلینی با سند خود از حسین بن ابی العلاء چنین نقل میکند: «به امام صادق (ع) گفتم: آیا اطاعت از اوصیا واجب است؟ فرمود: آری، خداوند درباره آنان فرمود: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...﴾[۴۷] و آنان کسانیاند که خداوند دربارهشان فرمود: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۴۸][۴۹][۵۰]
اولی الامر در ردیف خدا و پیامبر
اولی الامر در قرآن در کنار خدا و رسولش آمده و خداوند هر چه را برای خود و رسولش، از وجوب ردّ فییء و بخشی از غنایم و وجوب اطاعت پسندیده، برای آنان نیز پسندیده و قرار داده است. امام رضا (ع) درباره شأن ذیالقربای رسول خدا (ص) میفرماید: «فَمَا رَضِيَهُ لِنَفْسِهِ وَ لِرَسُولِهِ (ص) رَضِيَهُ لَهُمْ وَ كَذَلِكَ الْفَيْءُ مَا رَضِيَهُ مِنْهُ لِنَفْسِهِ وَ لِنَبِيِّهِ (ص) رَضِيَهُ لِذِي الْقُرْبَى كَمَا أَجْرَاهُمْ فِي الْغَنِيمَةِ فَبَدَأَ بِنَفْسِهِ جَلَّ جَلَالُهُ ثُمَّ بِرَسُولِهِ ثُمَّ بِهِمْ وَ قَرَنَ سَهْمَهُمْ بِسَهْمِ اللَّهِ وَ سَهْمِ رَسُولِهِ (ص) وَ كَذَلِكَ فِي الطَّاعَةِ قَالَ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...﴾[۵۱] فَبَدَأَ بِنَفْسِهِ ثُمَّ بِرَسُولِهِ ثُمَّ بِأَهْلِ بَيْتِهِ»[۵۲]؛
پس آنچه را خداوند برای خود و پیامبرش پسندید، برای آنان نیز پسندید و همین طور در مسئله فییء هر چه از سهم آن برای خود و پیامبرش پسندید، برای خویشان پیامبر نیز پسندید؛ همانگونه که در غنایم آنان را شریک قرار داد، پس خداوند بلند مرتبه از خود آغاز کرد، سپس رسولش و آنگاه خویشان را و سهم آنان را با سهم خود و پیامبرش مقرون ساخت [اشاره است به آیه شریفه ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى...﴾[۵۳] و به همین منوال خداوند بلند مرتبه درباره اطاعت، فرمود: «ای مؤمنان اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر را و اولی الامر از خودتان را» در اینجا نیز از خود شروع کرد و سپس از رسولش و آنگاه از اهل بیت او».
مردی از امیرمؤمنان علی (ع) میپرسد: کمترین چیزی که موجب گمراهی آدمی میشود، چیست؟ امام میفرماید: «أَنْ لَا يَعْرِفَ مَنْ أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَتِهِ وَ فَرَضَ وَلَايَتَهُ وَ جَعَلَهُ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ قُلْتُ فَمَنْ هُمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ بِنَفْسِهِ وَ نَبِيِّهِ فَقَالَ- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...﴾»[۵۴]؛ کمترین چیزی که موجب گمراهی است این است که انسان نداند خداوند دستور به اطاعت از چه کسی داده و ولایت چه کسی را واجب ساخته و حجت خود در زمین و شاهد بر خلقش قرار داده است. راوی میگوید: آن افراد چه کسانیاند؟ امام میفرماید: آنان [همان اولی الامرند] کسانیاند که خداوند آنان را با خود و پیامبرش کنار هم آورد و فرمود: «ای مؤمنان، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولی الامر از خودتان را اطاعت کنید».
در خطبهای از امام حسن (ع) نیز پس از بیعت مردم با ایشان، چنین روایت شده است: «... فَأَطِيعُونَا فَإِنَّ طَاعَتَنَا مَفْرُوضَةٌ إِذْ كَانَتْ بِطَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولِهِ مَقْرُونَةً قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ» ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...﴾[۵۵]؛ «پس از ما اطاعت کنید؛ اطاعت از ما واجب است؛ زیرا به اطاعت از خدا و رسولش مقرون شده است. خداوند بلند مرتبه میفرماید: «خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولی الامر از خودتان را اطاعت کنید». اطاعت از اولی الامر همسان با اطاعت از خدا و رسول او امری مولوی و نه ارشادی است و تا قیامت ادامه خواهد داشت. مرحوم کلینی و عیاشی از امام باقر (ع) درباره تفسیر «اولی الامر» و اطاعت از آنان چنین نقل میکنند: «إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً أَمَرَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِطَاعَتِنَا»[۵۶]؛ «خداوند از اولی الامر تنها ما را اراده کرده و به تمام مؤمنان تا روز قیامت به اطاعت از ما دستور داده است».
و به همین مضمون روایاتی دیگر نیز نقل شده است؛ از جمله حسین بن ابی العلاء به نقل از کلینی با سند حسن كالصحيح[۵۷] میگوید: «به امام صادق (ع) در باره باورمان نسبت به اوصیا گفتم: آیا اطاعت آنان واجب است؟ فرمود: آری، [زیرا] آنان کسانیاند که خداوند [امر به اطاعت از آنان کرد و] فرمود: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۵۸][۵۹][۶۰]
پیوند «اولی الامر» با اوصاف عترت
«اولی الامر» در روایات با اوصاف دیگر عترت به وسیله احادیث ثقلین، غدیرخم، حدیث کسا و نجوم، پیوند خورده و تفسیر شده است. امام صادق (ع) به یکی از یاران خود میفرماید: «إِنَّكُمْ أَخَذْتُمْ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ جَذْوِهِ يَعْنِي مِنْ أَصْلِهِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...﴾ وَ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا لَا مِنْ قَوْلِ فُلَانٍ وَ لَا مِنْ قَوْلِ فُلَانٍ»[۶۱]؛ شما این امر [امر ولایت] را از سرچشمهاش گرفتهاید؛ از قول خداوند که میفرماید: «خدا را اطاعت کنید و رسول و اولی الامر از خودتان را اطاعت کنید» و از قول رسول خدا (ص) که میفرماید: «اگر به آن تمسک جویید، هرگز گمراه نمیشوید، [شما از قول خدا و رسول او گرفتهاید] نه از قول فلانی و فلانی.
در حدیث دراز دامن و با سند صحیح از ابا بصیر نیز چنین نقل شده است: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ و جَلَّ: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...﴾ فَقَالَ: «نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ و الْحَسَنِ و الْحُسَيْنِ (ع)». فَقُلْتُ لَهُ: إِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ: فَمَا لَهُ لَمْ يُسَمِّ عَلِيّاً و أَهْلَ بَيْتِهِ (ع) فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ قَالَ: فَقَالَ: «قُولُوا لَهُمْ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) نَزَلَتْ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ، و لَمْ يُسَمِّ اللَّهُ لَهُمْ ثَلَاثاً و لَاأَرْبَعاً حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَتْ عَلَيْهِ الزَّكَاةُ، وَ لَمْ يُسَمِّ لَهُمْ مِنْ كُلِّ أَرْبَعِينَ دِرْهَماً دِرْهَمٌ حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَ الْحَجُّ، فَلَمْ يَقُلْ لَهُمْ: طُوفُوا أُسْبُوعاً حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَتْ ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...﴾ و نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ و الْحَسَنِ و الْحُسَيْنِ (ع)، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِي عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ؛ و قَالَ (ع): أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ و أَهْلِ بَيْتِي؛ فَإِنِّي سَأَلْتُ اللَّهَ- عَزَّ و جَلَّ- أَنْ لَا يُفَرِّقَ بَيْنَهُمَا حَتّى يُورِدَهُمَا عَلَيَّ الْحَوْضَ، فَأَعْطَانِي ذلِكَ؛ و قَالَ: لَاتُعَلِّمُوهُمْ؛ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ، و قَالَ: إِنَّهُمْ لَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ بَابِ هُدًى، و لَنْ يُدْخِلُوكُمْ فِي بَابِ ضَلَالَةٍ، فَلَوْ سَكَتَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فَلَمْ يُبَيِّنْ مَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ لَادَّعَاهَا آلُ فُلَانٍ و آلُ فُلَانٍ، و لكِنَّ اللَّهَ- عَزَّ و جَلَّ- أَنْزَلَهُ فِي كِتَابِهِ، تَصْدِيقاً لِنَبِيِّهِ (ص): ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۶۲] فَكَانَ عَلِيٌّ و الْحَسَنُ و الْحُسَيْنُ وَ فَاطِمَةُ (ع)، فَأَدْخَلَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ (ص) تَحْتَ الْكِسَاءِ فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ، ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ، إِنَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ أَهْلًا و ثَقَلًا، و هؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي و ثَقَلِي...»؛ ابا بصیر میگوید: از امام صادق (ع) درباره آیه ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...﴾ پرسیدم فرمود: اولی الامر درباره علی بن أبی طالب و حسن و حسین (ع) است گفتم: مردم میگویند چرا نام علی و اهل بیت ایشان در کتاب خدا نیست؟ فرمود: به آنان بگو: نماز بر رسول خدا (ص) نازل شد، ولی خداوند رکعات آن را که ۳ یا ۴ تاست، [در کتابش] نیاورد تا آنکه رسول خدا (ص) آن را برای مردم تفسیر کرد. زکات بر ایشان نازل شد، ولی این را که هر ۴۰ درهم یک درهم زکات دارد، ذکر نکرد تا آنکه رسول خدا (ص) برای آنان مقدار زکات را تفسیر کرد، و حج نازل شد و خدا به مردم نگفت هفت بار طواف کنید تا آنکه رسول خدا (ص) برای آنان تفسیر کرد، آیه ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...﴾. نیز درباره علی و حسن و حسین (ع) نازل شد و رسول خدا (ص) [آن را تفسیر کرد و] درباره علی (ع) فرمود: هر کس من مولای اویم [و اطاعت من بر او واجب است] علی هم مولای او است [و اطاعتش برای او واجب است] و فرمود: شما را به کتاب خدا و اهل بیتم سفارش میکنم. من از خدا خواستهام بین آن دو جدایی نیندازد تا بر من در سر حوض کوثر وارد شوند و خدا آن را به من عطا کرد و نیز فرمود: شما [لازم نیست] چیزی به آنان یاد دهید آنان از همه شما آگاهترند و فرمود: آنان شما را از در هدایت بیرون نمیبرند و به در گمراهی نمیآورند. اگر رسول خدا (ص) ساکت میشدند و اهل بیت خود را که مراد این آیه است معرفی نمیفرمود، آل فلان و آل فلان ادعا میکردند، لیکن خداوند در کتاب خود سخن پیامبرش را تصدیق کرد و [درباره اهل بیت] چنین فرمود: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ پس علی و حسن و حسین (ع) تنها مراد از اهل بیت در این آیه بودند و رسول خدا (ص) آنان را زیر کسا آوردند و فرمودند: خدایا، برای هر پیامبری اهلی و [افراد] ارجمندی است و اینان اهل من و افراد ارجمند من هستند.»..[۶۳].
به همین رو است که با این تفسیر روشن از اولی الامر در کلام معصومان در آثار شیعی، هر کس آنان را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است. راوی میگوید: از امام صادق (ع) درباره پایههای اسلام پرسیدم که هیچ کس در صورت کوتاهی در شناخت آنها، معذور نیست و هرکس درباره شناخت آنها کوتاهی کند، دینش تباه شده و عملش پذیرفته نمیشود... فرمود: [پایههای اسلام عبارتاند از]: «گواهی به وحدانیت خدا و ایمان به رسالت محمد (ص) و اقرار به آنچه از جانب خداوند آورده و حق زکات در اموال و ولایت آل محمد که خداوند به آن دستور داده است. عرض کردم: آیا در میان سایر امور در امر ولایت، برتری شناخته شدهای هست برای کسی که آن را بگیرد [و پیروی کند]. فرمود: «نَعَمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...﴾ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَنْ مَاتَ وَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً... وَ هَكَذَا يَكُونُ الْأَمْرُ وَ الْأَرْضُ لَا تَكُونُ إِلَّا بِإِمَامٍ وَ مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً...»؛ آری، خداوند بلند مرتبه فرمود: «خدا را اطاعت کنید و رسول و اولی الامر از خودتان را اطاعت کنید» و رسول خدا (ص) فرمود: «هرکس بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است [آری] و چنین است امر ولایت».
پس از آن امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) تا امام باقر (ع) را به عنوان امام بر میشمردند و از انحراف دیگران در تعیین مصادیق حدیث «هر کس بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است». پرده برداشتند؛ آنگاه ضرورت وجود امام بر حق را در معرفت حلال و حرام خدا گوشزد کرده، فرمودند: «وَ الْأَرْضُ لَا تَكُونُ إِلَّا بِإِمَامٍ وَ مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً». «و زمین پابرجا نیست جز به امام و هر کس بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است»[۶۴][۶۵]
اولی الامر مرجع حل اختلافها
چون اولی الامر به کتاب خدا و سنت رسول او آگاهی کامل دارند، مرجع حل اختلافها و نزاعهایند. امام باقر (ع) میفرماید: «... فَإِنْ خِفْتُمْ تَنَازُعاً فِي أَمْرٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ كَذَا نَزَلَتْ وَ كَيْفَ يَأْمُرُهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ وُلَاةِ الْأَمْرِ وَ يُرَخِّصُ فِي مُنَازَعَتِهِمْ إِنَّمَا قِيلَ ذَلِكَ لِلْمَأْمُورِينَ الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ- ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ.. ﴾»[۶۶]. «اگر ترس از نزاع درباره چیزی داشتید، آن را به خدا و رسول و اولی الامر ارجاع دهید. آیه چنین نازل شده است؛ [زیرا] چگونه ممکن است خداوند بلند مرتبه به اطاعت صاحبان امر فرمان دهد، ولی منازعه آنان را جایز شمرد؟! [زیرا اگر اولی الامر با یکدیگر منازعه کنند، جایی برای اطاعت از آنان باقی نمیماند]؛ بنابراین خطاب ﴿إِنْ تَنَازَعْتُمْ﴾ به کسانی است که به آنان فرمان داده از خدا و رسول و اولی الامرشان اطاعت کنند». حاصل آنکه در نزاع با اهل سنت درباره تشخیص اولی الامر باید به قرآن و سنت مراجعه کرد. با مراجعه به قرآن میبینیم اولی الامر معصوماند؛ زیرا اطاعت از اولی الامر به طور مطلق آمده است. با مراجعه به روایات نیز آنها را متواتر (به تواتر اجمالی) و برخی را با سند صحیح مییابیم و از مضامین آنها عصمت اولی الامر را به روشنی درک میکنیم.
به هر حال از مجموعه آیات و روایاتی که ملاحظه شد، میتوان استفاده کرد که در نسل بشر (و به طور قطع از زمان ابراهیم (ع)) سلسلهای از دودمان ابراهیم از ناحیه خدا گزینش شده و به ویژگیهای منحصر به فرد موصوف گشتهاند (و این لطفی است که خداوند به ابراهیم خلیل فرمود و دعاهایش را در حق ذریهاش اجابت کرد). مدار اصلی این ویژگیها «توحید باوری» است. گزینش این سلسله در آیه شریفه ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ﴾[۶۷] بیان شده است. در این آیه ابتدا از گزینش دو نفر یعنی آدم و نوح نام میبرد و سپس از گزینش «آل ابراهیم» و «آل عمران» یعنی گزینش سلسله و دودمان ابراهیم و عمران خبر میدهد.
آل عمران نیز همان آل ابراهیماند؛ زیرا آل عمران کسی جز مریم و فرزندش عیسی نیست و به فرموده قرآن، عیسی (ع) ذریه ابراهیم است[۶۸]. پس آل ابراهیم تنها این سلسله میباشند. خداوند درباره آنان فرموده است: ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا﴾[۶۹] پیامبر اکرم (ص) نیز جزء آل ابراهیم است. خداوند برای آل ابراهیم در دودمان پیامبر اکرم (ص) که جز عترت طاهره نیستند، حقوقی ویژه از جمله، حق خمس، انفال قرار داد، مودتشان را واجب کرد، در صلوات، آنان را همردیف رسول مکرم اسلام قرار داد[۷۰]، آنان را تطهیر نمود و وارث خاتم الانبیا نهاد و بالاخره اطاعتشان را نیز همردیف اطاعت خود و رسولش قرار داد و فرمود: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾؛ پس اگر اطاعت از این سلسله به طور مطلق واجب است، از اینرو است که خداوند به آنان کتاب و حکمت و ملک عظیم (که فرمانروایی در دلهای پاک مؤمنان است)[۷۱] داده و آنها از سلسله برگزیدگان از نسل ابراهیماند.[۷۲]
منابع
پانویس
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۳.
- ↑ عبید الله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۵.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۵۴۵.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۷۵.
- ↑ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الامالی، ص۳۴۹؛ محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۱۲۱.
- ↑ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۲، ص۲۹۹.
- ↑ فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۱۰۸-۱۱۰؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۴۱؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۳۵۲؛ عبید الله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۱۹۰.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۸۶؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ص۲۴۹؛ عبید الله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ص۱۹۱.
- ↑ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۲۸ و ۲۳۷؛ الامالی، ص۵۳۱؛ فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۱۰۸.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸-۱۸۹؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۴۹؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الاختصاص، ص۲.
- ↑ علی بن حسین بن بابویه قمی، الامامة و التبصرة، ص۱۳۳-۱۳۴؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ص۲۰۵ و ۲۷۶ و ج۲، ص۲۱؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۱۴. این روایات صحیحاند؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۲۲ و ۲۵۳؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۴؛ عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۳۱؛ الخصال، ج۲، ص۴۷۹؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص۸۰؛ علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص۵۳؛ فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۱۰۸؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۲.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۳۳۴.
- ↑ «در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور)» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.
- ↑ احقاق الحق و ازهاق الباطل (ط. مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۹ ه. ق)، ج۱۴، ص۳۵۰.
- ↑ احقاق الحق و ازهاق الباطل (ط. مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۹ ه. ق)، ج۱۴، ص۳۵۰.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ نقل از «فرائد السمطین فی السمط الأول فی الباب الثامن و الخمسین عن التابعین الکبیر» به نقل از: الغدیر فی الکتاب والسنة و الأدب (ط. مرکز الغدیر، ۱۴۱۶ ه. ق.)، ج۱، ص۳۳۸.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۴ ص ۲۲۵.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ الکافی (ط. الإسلامیة، ۱۴۰۷ ه. ق.)، ج۲، ص۵۱۴.
- ↑ «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید» سوره نساء، آیه ۵۸.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۷۶.
- ↑ دلائل الإمامة (ط. بعثت، ۱۴۱۳ ه. ق.). ص۴۳۶.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة (ط. اسلامیه، ۱۳۹۵ ه. ق)، ج۱، ص۲۵۳.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۴ ص ۲۲۹.
- ↑ محمد بن یعقوب الکلینی، اصول کافی، ج۱، ص۳۳۲، حدیث ۱ (کتاب الحجة)، با تلخیص؛ محمدباقر المجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۹۰، «کتاب الامامة» باب وجوب طاعتهم (ع).
- ↑ حسن بن یوسف حلی، باب حادی عشر، شرح: فاضل مقداد سیوری حلی، مترجم: عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، ص۱۱۴ و ۱۱۵.
- ↑ سلیم بن قیس الهلالی، کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۶۲۶ (با تلخیص)؛ عبیدالله بن عبدالله الحاکم الحسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۸۹.
- ↑ سلیمان بن ابراهیم القندوزی الحنفی، ینابیع المودة ج۱، باب ۳۸، ص۳۴۱؛ السید نور الله المرعشی التستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۴۲۵؛ محمد بن علی المازندرانی، (ابن شهر آشوب)، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۰-۲۱؛ سید هاشم البحرانی، غایة المرام و حجة الخصام، ج۳، ص۱۰۴، باب ۵۸؛ محمدباقر المجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۹۷؛ برای اطلاع بیشتر درباره حدیث منزلت و طرق فراوان آن ر. ک: سید علی المیلانی، نفحات الازهار، ج۱۷ و ۱۸؛ محمدباقر المجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۸۳-۳۰۴؛ شهاب الدین المرعشی النجفی، ملحقات احقاق الحق، ج۲۳، ص۶۰-۷۵.
- ↑ شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹۰، حدیث۲۰۳.
- ↑ ینابیع المودة، ج۱، باب ۳۸، ص۳۴۱.
- ↑ احمد بن موسی ابن مردویه، مناقب علی بن ابی طالب، ص۲۳۰، حدیث ۳۲۸؛ علی بن عیسی الاربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج۱، ص۳۳۰.
- ↑ مناقب علی بن ابی طالب، ص۲۳۰، حدیث ۳۲۷.
- ↑ ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۱۶۸.
- ↑ ینابیع المودة، ج۱، باب ۳۸، ص۳۴۵-۳۴۶ (با تلخیص).
- ↑ ابراهیم بن محمد الجوینی، فرائد السمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السمطین، ج۱، باب ۵۸، ص۳۱۲، ۳۱۴.
- ↑ محمد بن یعقوب الکلینی، اصول کافی، ج۱، ص۲۴۲، حدیث ۷.
- ↑ ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۱۷۱.
- ↑ «یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک میبرند؟ بیگمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ همو. عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۳۰؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۰۳، ح۱۵۴ و ص۴۰۵، ح۱۵۶، «مُلک عظیم پادشاهی بزرگ در برخی روایات به اطاعت مفروضه معنا شده است» تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۰۳- ۴۰۵، ح۱۵۴، ۱۵۹ و ۱۶۰.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۷، ح۷ و ص۱۸۹، ح۱۶، و به همین مضمون، صدوق، معانی الاخبار، ص۲۷۶-۲۷۷.
- ↑ نجارزادگان، فتحالله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۸۲.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۳۸.
- ↑ «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.
- ↑ همو، معانی الاخبار، ص۳۹۴، ح۴۵ و نیز ر. ک: همو، کمال الدین، ص۲۸۵ و همو، علل الشرایع، ص۱۲۳-۱۲۴، ح۱.
- ↑ شیخ مفید، امالی المفید، ص۳۴۸؛ طوسی (شیخ طوسی)، امالی الطوسی، ص۱۲۱، ح۱۸۸ و ص۶۹۱، ح۱۴۶۹ طبرسی در کتاب احتجاج، ج۱، ص۵۹۴-۵۹۳ و ابن شهر آشوب در مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۶۷ از امام حسین (ع) این روایت را نقل کردهاند.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۷۶، ح۱؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۰۳، ح۱۵۴ و ص۴۰۸، ح۱۶۹ و نیز ر. ک: صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۲۲، ح۸ و طبری، الاحتجاج، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۴.
- ↑ ر. ک: مجلسی، مرآة العقول، ج۲، ص۳۲۶.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۷، ح۷ و ص۱۸۹، ح۱۶ و به همین مضمون ر. ک: اهوازی، الزهد، ص۱۰۴، ح۲۸۶.
- ↑ نجارزادگان، فتحالله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۸۳.
- ↑ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۱۱، ح۱۷۳.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۸۶، ح۱؛ و نیز ر. ک: حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹۱، ح۲۰۳؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۴۹، ح۱۶۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۹، ح۶، و نیز ر. ک: صدوق، معانی الاخبار، ص۳۹۴، ح۴۵؛ تفسیر فرات کوفی، ص۳۲-۳۳ و نیز ر. ک: تفسیر [المنسوب إلی] القمی، ج۱، ص۱۴۱؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۰۴، ح۱۵۴ و ص۴۱۴، ح۱۷۹. حدیث «مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» در مصادر اهل سنت نیز با اسانید گوناگون نقل شده است، ر. ک: ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۹، ص۲۸۴، ح۵۳۸۶ و ج۲۸، ص۸۸، ح۱۶۸۷۶؛ محققان مسند در پانوشت، مصادر و أسانید این حدیث را برشمردهاند و به صحت آن اقرار دارند.
- ↑ نجارزادگان، فتحالله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۸۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۷۶، ح۱؛ البته روشن است که مراد از اصطلاح كذا أنزلت در نوع این احادیث با توجه به قراین و شواهد، به این معناست: «این چنین، تفسیر واقعی آیه است»؛ یعنی خداوند این معنا را اراده کرد و اگر آیه بدین صورت تفسیر شود، مراد خدا حفظ خواهد بود و غیر از این معنا، از ناحیه خدا نیست.
- ↑ «خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۳۳.
- ↑ ﴿متن﴾ انعام، ۸۵.
- ↑ «یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک میبرند؟ بیگمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.
- ↑ ر. ک: صحیح بخاری، کتاب «فضائل الصحابة»، ج۳، ص۱۲۳۳، ح۳۱۹۰، ص۱۸۰۲، ح۴۱۵۹؛ صحیح مسلم، ج۱، ص۳۰۵، ح۴۰۶.
- ↑ ر. ک: قمی مشهدی، کنز الدقائق، ج۳، ص۴۲۸-۴۳۱.
- ↑ نجارزادگان، فتحالله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۸۸.