فدک: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۰: خط ۱۰:
==آشنایی کلی==
==آشنایی کلی==
=== موقعیت و جایگاه جغرافیایی ===
=== موقعیت و جایگاه جغرافیایی ===
«فدک» روستایی است در شمال [[مدینه]] و به فاصله دو یا سه [[روز]] راه (حدود ۱۴۰ یا ۱۵۰کیلومتر) از آن.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸.</ref> فاصله این روستا تا [[خیبر]] هم، حدود دو روز راه بر آورد شده است.<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۱۵.</ref> برخی فدک را بر گرفته از نام یکی از [[نوادگان]] [[نوح نبی]]{{ع}} گفته‌اند و آورده‌اند که چون [[فدک بن حام بن نوح]]، نخستین کسی بود که در این [[سرزمین]] ساکن شد، این ناحیه را به اسم او، «فَدَک» نامیده‌اند.<ref>البلادی، معجم معالم الحجاز، ص۲۷.</ref> این روستا دارای قلعه ای به نام "شمروخ" بود<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۱۵.</ref> و در [[صدر اسلام]]، از [[آبادانی]] بسیار برخوردار بوده، نخلستان‌ها و چشمه‌های آب جوشان بسیاری در خود داشته‌است.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸؛ ابن عبدالحق، مراصد الاطلاع، ج۳، ص۱۰۲۰. واقدی (م. ۲۰۷) در باره پر آبی این منطقه می‌نویسد: «.... خیبر آن قدر آب داشت که گویی بر روی آب قرار گرفته است. فدک هم این گونه بود». (واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۱۳.)</ref> چندان که [[ارزش]] درختان [[نخل]] این ناحیه را در آن [[زمان]]، با ارزشِ درختان نخل [[شهر]] [[کوفه]] در [[قرن هفتم]] برابر دانسته‌اند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۳۶.</ref> فدک بواسطه [[قرابت]] با خیبر - که از مراکز عمده [[یهودیان]] به شمار می‌‌رفت - از نظر [[اجتماعی]] و مذهبی تابع یهودیان این منطقه به شمار می‌‌رفت. از این رو زمانی که [[رسول خدا]]{{صل}} به خیبر [[حمله]] برد، یهودیان فَدَک در صدد [[یاری]] یهودیان خیبر علیه [[مسلمانان]] بر آمدند، و چون رسول خدا{{صل}} از این امر با خبر شد، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را با صد نفر به سوی آنان فرستاد<ref>طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۵۴</ref> تا از [[صحت]] و سقم این خبر [[آگاهی]] یابد. با روشن شدن صحت این خبر، [[اهل]] فَدُک در [[بیم]] و [[هراس]] [[منتظر]] [[سرنوشت]] [[جنگ خیبر]] شدند و چون خبر [[سقوط]] [[قلعه‌های یهود]] در خیبر و [[پیروزی]] [[سپاه اسلام]] را دریافت کردند، [[وحشت]] بیشتری بر آنان مستولی شد و تصمیم گرفتند بدون [[جنگ]] و [[خونریزی]] [[تسلیم]] شوند؛ لذا قاصدی نزد [[رسول خدا]]{{صل}} فرستادند که [[اموال]] و میوه‌های خود را به نصف، [[مصالحه]] نمایند.<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۰۶-۷۰۷؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۲۲۴. (جوهری در این باره می‌گوید: {{عربی|وَ قَدْ رَويَّ أنَّهُ صَالِحَهُمْ عَلَيْهَا كُلَّهُا، أللهُ أعْلَمُ أيَّ الْدمْرَيْنَ كَانَ}}؛ روایت شده است که تمام آن را صلح نمودند. خدا آگاه‌تر است که کدام قول صحیح بوده است». (احمد بن عبدالعزیز جوهری، ألسَّقیفُة وَ الْفَدَک، ص۹۷)</ref> [[پیامبر اکرم]]{{صل}} پیشنهاد آنان را پذیرفت و بدین ترتیب [[فَدَک]] - که به نقل برخی [[روایات]]، محصول سالیانه‌اش ۲۴ و به [[نقلی]] دیگر، ۷۰ هزار دینار بود،<ref>شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج۷، ص۴۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۲۹، ص۱۲۳.</ref> - بدون جنگ و خونریزی در [[اختیار]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} قرار گرفت.<ref>طبری، تاریخ، ج۳، ص۹۵.</ref>
[[فدک]] امروزه به «الحائط» موسوم است و از لحاظ تقسیمات [[اداری]] از توابع [[امارت]] «[[حائل]]» به شمار می‌‌رود. این منطقه، در غرب «الحُلیفه» و جنوب «ضرغد»، و در ده کیلومتری [[مرز]] شرقی [[خیبر]]، دارای موقعیت مشخصی است. این منطقه، تا پایان سال ۱۹۷۵ میلادی، شامل ۲۱ روستا و دارای ۱۱۰۰۰ نفر [[جمعیت]] بوده و سکنه‌اش بیش از ۱۴۰۰ نفر نبوده است. «الحائط» (فدک) در حال حاضر، سرزمینی است پوشیده از نخلستان‌ها و برخوردار از امکانات [[کشاورزی]] و در عین حال مجاور سرزمین‌های خشک [[حره]] و در معرض تابش [[آفتاب]] گرم. "حائط"، بی‌هیچ نشانی از [[تاریخ]]، در لابلای نخلستان‌ها و صحرای خشک متروک، امروزه اهمیت خود را به عنوان منزلگاه مسافران از دست داده است.<ref>سید محمد باقر نجفی، مدینه‌شناسی، ج۲، ص۴۸۹ -۴۹۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>
=== موقعیت و جایگاه اقتصادی ===
=== موقعیت و جایگاه اقتصادی ===
فدک، ده یا دهستانی پر [[ثروت]] و [[نعمت]] و حاصل‌خیز و دارای نخلستان‌هایی با درختان بسیار و چشمه‌های جوشان بود<ref>معجم البلدان، ج۳، ص۸۵۵.</ref> و اهالی آن بیشتر به کشاوزی و صنایع دستی [[اشتغال]] داشتند. خرما و برخی محصولات [[تجاری]] آن نیز نامبرده شده است. این سرزمین، دو تا سه [[روز]] با [[مدینه]] فاصله داشت و از منابع مهم درآمد در منطقه [[حجاز]] محسوب می‌شد<ref>معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸.</ref>.
فدک، ده یا دهستانی پر [[ثروت]] و [[نعمت]] و حاصل‌خیز و دارای نخلستان‌هایی با درختان بسیار و چشمه‌های جوشان بود<ref>معجم البلدان، ج۳، ص۸۵۵.</ref> و اهالی آن بیشتر به کشاوزی و صنایع دستی [[اشتغال]] داشتند. خرما و برخی محصولات [[تجاری]] آن نیز نامبرده شده است. این سرزمین، دو تا سه [[روز]] با [[مدینه]] فاصله داشت و از منابع مهم درآمد در منطقه [[حجاز]] محسوب می‌شد<ref>معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸.</ref>.

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۱

فدک روستایی آباد و حاصل‌خیز در ۱۳۰ کیلومتری مدینه بود که در سال ۷ هجری بدون خون‌ریزی به دست پیامبر (ص) فتح شد و براساس آیات قرآن به عنوان، "فیئ" و ملک شخصی پیامبر (ص) بود و حضرت به دستور خداوند آن را به حضرت زهرا (س) بخشید. اما بعد از ایشان خلیفه اول براساس اهداف سیاسی آن را غصب کرد و در برابر استدلالات و بینه حضرت حاضر به پس دادن آن نشد. غصب فدک نمادی از مظلومیت اهل بیت (ع) است.

آشنایی کلی

موقعیت و جایگاه جغرافیایی

«فدک» روستایی است در شمال مدینه و به فاصله دو یا سه روز راه (حدود ۱۴۰ یا ۱۵۰کیلومتر) از آن.[۱] فاصله این روستا تا خیبر هم، حدود دو روز راه بر آورد شده است.[۲] برخی فدک را بر گرفته از نام یکی از نوادگان نوح نبی(ع) گفته‌اند و آورده‌اند که چون فدک بن حام بن نوح، نخستین کسی بود که در این سرزمین ساکن شد، این ناحیه را به اسم او، «فَدَک» نامیده‌اند.[۳] این روستا دارای قلعه ای به نام "شمروخ" بود[۴] و در صدر اسلام، از آبادانی بسیار برخوردار بوده، نخلستان‌ها و چشمه‌های آب جوشان بسیاری در خود داشته‌است.[۵] چندان که ارزش درختان نخل این ناحیه را در آن زمان، با ارزشِ درختان نخل شهر کوفه در قرن هفتم برابر دانسته‌اند.[۶] فدک بواسطه قرابت با خیبر - که از مراکز عمده یهودیان به شمار می‌‌رفت - از نظر اجتماعی و مذهبی تابع یهودیان این منطقه به شمار می‌‌رفت. از این رو زمانی که رسول خدا(ص) به خیبر حمله برد، یهودیان فَدَک در صدد یاری یهودیان خیبر علیه مسلمانان بر آمدند، و چون رسول خدا(ص) از این امر با خبر شد، امیرالمؤمنین(ع) را با صد نفر به سوی آنان فرستاد[۷] تا از صحت و سقم این خبر آگاهی یابد. با روشن شدن صحت این خبر، اهل فَدُک در بیم و هراس منتظر سرنوشت جنگ خیبر شدند و چون خبر سقوط قلعه‌های یهود در خیبر و پیروزی سپاه اسلام را دریافت کردند، وحشت بیشتری بر آنان مستولی شد و تصمیم گرفتند بدون جنگ و خونریزی تسلیم شوند؛ لذا قاصدی نزد رسول خدا(ص) فرستادند که اموال و میوه‌های خود را به نصف، مصالحه نمایند.[۸] پیامبر اکرم(ص) پیشنهاد آنان را پذیرفت و بدین ترتیب فَدَک - که به نقل برخی روایات، محصول سالیانه‌اش ۲۴ و به نقلی دیگر، ۷۰ هزار دینار بود،[۹] - بدون جنگ و خونریزی در اختیار پیامبر اسلام(ص) قرار گرفت.[۱۰]

فدک امروزه به «الحائط» موسوم است و از لحاظ تقسیمات اداری از توابع امارت «حائل» به شمار می‌‌رود. این منطقه، در غرب «الحُلیفه» و جنوب «ضرغد»، و در ده کیلومتری مرز شرقی خیبر، دارای موقعیت مشخصی است. این منطقه، تا پایان سال ۱۹۷۵ میلادی، شامل ۲۱ روستا و دارای ۱۱۰۰۰ نفر جمعیت بوده و سکنه‌اش بیش از ۱۴۰۰ نفر نبوده است. «الحائط» (فدک) در حال حاضر، سرزمینی است پوشیده از نخلستان‌ها و برخوردار از امکانات کشاورزی و در عین حال مجاور سرزمین‌های خشک حره و در معرض تابش آفتاب گرم. "حائط"، بی‌هیچ نشانی از تاریخ، در لابلای نخلستان‌ها و صحرای خشک متروک، امروزه اهمیت خود را به عنوان منزلگاه مسافران از دست داده است.[۱۱].[۱۲]

موقعیت و جایگاه اقتصادی

فدک، ده یا دهستانی پر ثروت و نعمت و حاصل‌خیز و دارای نخلستان‌هایی با درختان بسیار و چشمه‌های جوشان بود[۱۳] و اهالی آن بیشتر به کشاوزی و صنایع دستی اشتغال داشتند. خرما و برخی محصولات تجاری آن نیز نامبرده شده است. این سرزمین، دو تا سه روز با مدینه فاصله داشت و از منابع مهم درآمد در منطقه حجاز محسوب می‌شد[۱۴].

همچنین این سرزمین به دلیل موقعیت جغرافیایی‌اش، یکی از نزدیک‌ترین منزلگاه‌ها به مسیر تجاری مکه به شام بود و این مسئله بر اهمیت اقتصادی آن می‌افزود. فاصله اندک آن با قلعه‌های خیبر که از نظر اقتصادی و نظامی مهم بودند نیز دلیل دیگری بر اهمیت آن بود. مورخان گفته‌اند: یک بار هنگامی که درآمد فدک را به محضر امیرالمؤمنین (ع) آورده بودند و پول‌های طلای آن را در برابر ایشان ریخته بودند، چنان انبوه بود که آن کس که در سوی دیگر نشسته بود دیده نمی‌شد؛ اما همه آنها تا ظهر آن روز در میان فقرای شهر تقسیم شد و هیچ چیز باقی نماند[۱۵]. درآمد فدک را در آن روزگار بیست و چهار هزار دینار گفته‌اند[۱۶].[۱۷]

پیشینه تاریخی

در زمان پیامبر خاتم(ص)

«فدک» دهکده‌ای آباد و نام منطقه‌ای حاصل‌خیز در ۱۳۰ کیلومتری مدینه در شرق خیبر است. این روستا که مملو از فوّاره[۱۸]و انواع درختان میوه و خرماست[۱۹] در سال ۷ هجری بدون خون‌ریزی به دست پیامبر (ص) فتح شد. بنابر حکم صریح قرآن سرزمین‌هایی که بدون درگیری نظامی به فتح مسلمانان درآیند، "فیئ" و ملک شخصی پیامبر (ص) می‌شوند و مسلمانان دیگر حقّی در آن ندارند و پیامبر (ص) می‌تواند هرگونه مصلحت بداند درباره آنها تصمیم بگیرد. پس از نزول آیۀ ﴿وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ[۲۰] پیامبر به فرمان خدا در زمان حیات خویش، فدک را به فاطمه زهرا (س) بخشید و در همان مجلس سندی نیز تنظیم کرد که امیرمؤمنان (ع) و ام ایمن گواهان آن بودند. حضرت زهرا (س) نماینده‌ای برای خود برگزید که امور فدک را از نزدیک اداره کند و کارمندانی نیز به فرمان او درآورد. فدک از سه سال پیش از وفات پیامبر در دست فاطمه (ع) بود و بنی هاشم از محصول آن بهره می‌بردند[۲۱].

در دوران خلافت ابوبکر

غصب فدک

پس از رحلت پیامبر (ص)، خلیفۀ اول، نماینده حضرت زهرا (س) را اخراج کرد و فدک را به بهانۀ حدیث ساختگی نَحْنُ مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ لَا نُوَرِّثُ[۲۲] به تصرف خویش درآورد.

امیرمؤمنان (ع) و حضرت زهرا (س) از راه‌های گوناگون کوشیدند فدک را بازپس گیرند و برای اثبات مالکیت خود، استدلال و احتجاج کردند. حضرت زهرا (ع) هم در خطبۀ معروف خویش از غصب آن انتقاد می‌نماید و با استناد به آیات قرآن، ادعای آنان را در اینکه پیامبر ارث باقی نمی‌گذارد ردّ می‌کند[۲۳]. علاوه بر اینکه فدک مدت‌ها در اختیار حضرت فاطمه (س) بود و از این رو، نیازی نبود آن حضرت برای اثبات مالکیت خویش بینه اقامه کند؛ اما از او بینه خواستند. سرانجام، با اینکه حضرت فاطمه (س) بینه و شاهد اقامه کرد نپذیرفتند و فدک را بازنگرداندند، فاطمه (س) با ابوبکر قهر کرد و دیگر هیچ‌گاه با او سخن نگفت. فدک از آن پس چند بار دست به دست گشت. سرانجام در زمان خلافت مأمون عباسی به گونۀ رسمی و مستند به مالکیت فرزندان زهرا (س) درآمد[۲۴].

اهداف غصب فدک

فدک خیلی بزرگ بود، نخل‌های آن به تعداد نخل‌های کوفۀ امروز و محصول خرمای آن بیشتر از خیبر بود و ابوبکر و عمر هدفشان از تصرّف آن این بود که علی (ع) به کمک محصولات و غلّۀ آن در مخاصمه‌ای که دربارۀ خلافت داشت قدرت نگیرد، ازاین‌رو بعد از فدک، فاطمه و علی و سایر بنی‌هاشم و بنی مطّلب را از حقّشان نسبت به خمس جلوگیری کردند، چراکه انسان تهیدست، همتش هم سست و خودش خوار می‌شود و در پی کسب و کار می‌رود و ریاست‌طلبی و حکومت را رها می‌کند.

غصب فدک جنبۀ سیاسی داشت و می‌خواستند دست اهل بیت را از امور مالی کوتاه کرده و به پشتوانۀ اقتصادی آنان ضربه بزنند. فدک پیوسته در تاریخ به عنوان نشانه‌ای روشن از ظلم به اهل بیت (ع) مطرح بوده و ابعادی فراتر از تصرّف یک مزرعه و باغ یافته است. کوتاه کردن دست اهل بیت از آن، نمادی از کنار گذاشتن سیاسی بوده و فدک مترادف با حکومت شده است. گواه این مطلب، سخن موسی بن جعفر (ع) به هارون الرشید است که فدک را همۀ قلمرو و وسعت اسلام دانست که حقّ خاندان پیامبر بوده و دیگران غصب کرده‌اند[۲۵]. فاطمه (س) نیز با طرح مسألۀ فدک به عنوان نشانه‌ای از غصب و زور رژیم، می‌کوشید تا حکومت را محکوم کند و پافشاری ایشان از این‌رو بود، نه به خاطر ارزش اقتصادی آن.

بنابراین، فدک برای شیعیان تنها یادآور یک نزاع مالی نیست؛ بلکه نمادی از مظلومیت حضرت فاطمه (س) و امام علی (ع) است که با نام آنان گره خورده و ارزش اعتقادی یافته است[۲۶].

در زمان معاویه

بعد از امیرالمؤمنین (ع) معاویه، فدک را به مروان بن حکم داد؛ اما بعدها آن را پس گرفت. با روی کار آمدن مروان بن حکم، فدک دوباره به تصرف او درآمد و آن را به پسرش عبدالعزیز بخشید و از او به پسرش عمر بن عبدالعزیز رسید که با توجه به اوضاع سیاسی دوران خود، فدک را به اولاد فاطمه (س) برگرداند؛ اما پس از وی پادشاهان اموی، فدک را پس گرفتند. سفاح خلیفه عباسی، فدک را به فرزندان فاطمه (س) داد؛ اما منصور، آن را پس گرفت. در روزگار مأمون، گروهی از سادات به وی شکایت بردند که فدک را پیامبر (ص) به فاطمه (س) بخشید، مأمون باتوجه به نظر فقها، فدک را به اولاد فاطمه (س) داد؛ اما حاکمان بعد از او، فدک را به تصرف خود در آوردند.

فدک در حال حاضر به نام "الحائط" در مرز شرقی خیبر قرار دارد و شامل تعدادی روستا و بیش از ۱۱ هزار سکنه و سرزمینی پوشیده از نخلستان و برخوردار از امکانات کشاورزی است[۲۷].

خطبه فدکیه

خطبه فدکیه، خطبه‌ای که حضرت فاطمه زهرا (ع) در مسجد مدینه در حضور ابوبکر و جمعی از مهاجران و انصار ایراد کرد. از آنجا که آن سخنرانی در پی غصب فدک از حضرت زهرا (ع) توسّط خلیفه انجام گرفت و وی به عنوان اعتراض و دادخواهی سخنرانی کرد و در ضمن آن به مسألۀ فدک که میراث او از پدرش بود پرداخت، به "خطبۀ فدکیّه" معروف شده است. این خطبۀ غرّاء و عمیق که سرشار از فصاحت و بلاغت و از ذخائر عظیم فکری و فرهنگی شیعه و یادگار ماندگار دختر پیامبر است، نوعی استیضاح حکومت وقت است و در ضمن آنکه به مباحث توحیدی و معارفی و بعثت پیامبر و جایگاه قرآن و احکام آن می‌پردازد، از زیرپا گذاشتن وصیت پیامبر و غصب خلافت و سستی مهاجران و انصار در دفاع از حق و ولایت و ممانعت خلیفه از فدک و علل بروز آن رجعت سیاسی و احیای تفکّرات جاهلی به شدّت انتقاد می‌کند و سرشار از استدلال‌های قرآنی است و از منابع و مستندات حقانیّت حضرت علی (ع) و خلافت بر حقّ اوست. عالمان برجسته شرح‌های متعدّدی بر این خطبه نوشته و دقایق و ظرایف آن را تشریح کرده‌اند[۲۸] و در منابع فراوانی نقل شده است[۲۹].[۳۰]

منابع

پانویس

  1. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸.
  2. بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۱۵.
  3. البلادی، معجم معالم الحجاز، ص۲۷.
  4. بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۱۵.
  5. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸؛ ابن عبدالحق، مراصد الاطلاع، ج۳، ص۱۰۲۰. واقدی (م. ۲۰۷) در باره پر آبی این منطقه می‌نویسد: «.... خیبر آن قدر آب داشت که گویی بر روی آب قرار گرفته است. فدک هم این گونه بود». (واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۱۳.)
  6. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۳۶.
  7. طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۵۴
  8. واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۰۶-۷۰۷؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۲۲۴. (جوهری در این باره می‌گوید: وَ قَدْ رَويَّ أنَّهُ صَالِحَهُمْ عَلَيْهَا كُلَّهُا، أللهُ أعْلَمُ أيَّ الْدمْرَيْنَ كَانَ؛ روایت شده است که تمام آن را صلح نمودند. خدا آگاه‌تر است که کدام قول صحیح بوده است». (احمد بن عبدالعزیز جوهری، ألسَّقیفُة وَ الْفَدَک، ص۹۷)
  9. شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج۷، ص۴۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۲۹، ص۱۲۳.
  10. طبری، تاریخ، ج۳، ص۹۵.
  11. سید محمد باقر نجفی، مدینه‌شناسی، ج۲، ص۴۸۹ -۴۹۲.
  12. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت
  13. معجم البلدان، ج۳، ص۸۵۵.
  14. معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸.
  15. کشف المحجة لثمرة المهجة، ص۱۸۲؛ الطرائف، ص۳۹۲.
  16. الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۱۱۳؛ کشف المحجة، ص۱۲۴.
  17. جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر، ص ۲۲۲ ـ ۲۲۴.
  18. چشمه‌ای که آب آن فوران می‌کند.
  19. بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۱۶؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸.
  20. «و حقّ خویشاوند را به او برسان» سوره اسراء، آیه ۲۶.
  21. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۵۵؛ فرهنگ شیعه، ص ۳۵۶؛ قاضی خانی، حسین، فدک، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۲۱۳؛ بلادی، عاتق بن غيث، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة ص۲۳۵.
  22. احتجاج طبرسی‌، ج ۱، ص۲۰؛ الاختصاص‌، ص ۱۸۵- ۱۸۳.
  23. «یا بن ابی قحافه! أفی الکتاب ان ترث اباک و لا ارث ابی؟ لقد جئت شیئا فریّا»؛ کفایة الموحدین، ج ۲، ص ۳۶۱.
  24. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۵۷؛ قاضی خانی، حسین، فدک، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۲۱۵.
  25. مناقب، ج ۴، ص ۳۲۰؛ بحار الأنوار، ج ۲۹، ص ۲۰۰.
  26. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۵۵؛ قاضی خانی، حسین، فدک، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۲۱۵.
  27. ر.ک: قاضی خانی، حسین، فدک، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۲۱۷؛ فرهنگ شیعه، ص ۳۵۷؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۵۵.
  28. از جمله: "ملکۀ اسلام" میرزا خلیل کمره‌ای، "شرح خطبۀ حضرت زهرا" عز الدین حسینی زنجانی، "سوگنامۀ فدک" سید محمّد تقی نقوی، "شرح خطبه حضرت فاطمه" احمد مدرسی وحید تبریزی، "شرح خطبة الصدیقه فاطمة الزهراء" محمّد طاهر آل شبیز خاقانی، "سخنرانی حضرت فاطمه در مسجد پیامبر" علی رضا اللهیاری، "اللّمعه البیضاء" محمّد علی انصاری قراچه داغی
  29. از جمله: «مناقب ابن‌شهرآشوب»، ج ۲ ص۲۰۸، «کشف الغمه»، ج ۲ ص۱۰۵، «بحار الأنوار»، ج ۲۹ ص۲۱۵، «العوالم»، ج ۱۱ ص۴۶۷، «شرح ابن ابی الحدید»، ج ۱۶ ص۲۱۲، «بلاغات النساء»، ص۲۳ و...
  30. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۴۷.