القاب امام مهدی چیستند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۹: خط ۳۹:
{{جمع شدن|۳. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛}}
{{جمع شدن|۳. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛}}
[[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]]
[[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در دو کتاب ''«[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]»'' و ''«[[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}.
:::::*«از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}.
::::::واژه "بقیت"، به معنای، بازمانده و پاینده و آن چیزی است که از چیزی باقی گذاشته شود. عبارت "بقیة اللّه"، هم در [[قرآن مجید]] و هم در روایات آمده است.
::::::واژه "بقیت"، به معنای، بازمانده و پاینده و آن چیزی است که از چیزی باقی گذاشته شود. عبارت "بقیة اللّه"، هم در [[قرآن مجید]] و هم در روایات آمده است.
خط ۶۷: خط ۶۷:
::::::در کتاب کافی نقل شده است: وقتی از [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[امام مهدی|قائم]]{{ع}} پرسیدند، آن حضرت فرمود: همه ما قائم به امر خداییم؛ یکی پس از دیگری، تا زمانی که صاحب شمشیر بیاید. چون صاحب شمشیر آمد، امر و دستوری غیر از آنچه بوده است، می‏‌آورد پدرانش مأمور به تقیه و صبر بودند و او مأمور به جهاد و برانداختن ظلم است‏"<ref> {{عربی|" كُلُّنَا قَائِمٌ‏ بِأَمْرِ اللَّهِ‏ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ حَتَّى‏ يَجِي‏ءَ صَاحِبُ‏ السَّيْفِ‏ فَإِذَا جَاءَ صَاحِبُ‏ السَّيْفِ‏ جَاءَ بِأَمْرٍ غَيْرِ الَّذِي‏ كَانَ‏‏‏‏ ‏‏‏‏"}}، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۳۶، ح ۲</ref>.  
::::::در کتاب کافی نقل شده است: وقتی از [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[امام مهدی|قائم]]{{ع}} پرسیدند، آن حضرت فرمود: همه ما قائم به امر خداییم؛ یکی پس از دیگری، تا زمانی که صاحب شمشیر بیاید. چون صاحب شمشیر آمد، امر و دستوری غیر از آنچه بوده است، می‏‌آورد پدرانش مأمور به تقیه و صبر بودند و او مأمور به جهاد و برانداختن ظلم است‏"<ref> {{عربی|" كُلُّنَا قَائِمٌ‏ بِأَمْرِ اللَّهِ‏ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ حَتَّى‏ يَجِي‏ءَ صَاحِبُ‏ السَّيْفِ‏ فَإِذَا جَاءَ صَاحِبُ‏ السَّيْفِ‏ جَاءَ بِأَمْرٍ غَيْرِ الَّذِي‏ كَانَ‏‏‏‏ ‏‏‏‏"}}، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۳۶، ح ۲</ref>.  
::::::گفتنی است این لقب، همانند بسیاری از القاب دیگر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏، ویژه آن حضرت نیست و سایر [[امامان]]{{عم}} نیز به این عنوان ملقّب بوده‌‏اند. در این باره [[حکم بن ابی نعیم]] گوید: در مدینه خدمت [[امام باقر]]{{ع}} رسیده و عرض کردم: "من بین رکن و مقام نذر کرده و به عهده گرفته‏‌ام که اگر شما را ملاقات کنم، از مدینه بیرون نروم، تا زمانی که بدانم [[قائم آل محمد]]{{صل}} هستید یا نه؟ حضرت هیچ پاسخی به من نفرمود. سی روز در مدینه بودم. سپس در بین راهی به من برخورد کرد و فرمود: ای حکم! هنوز این جایی؟ گفتم: آری؛ من نذر خود را عرض کردم و مرا امر و نهی نکرده و پاسخی نفرمودید. فرمود: فردا صبح زود به منزل من بیا. فردا خدمتش رفتم؛ فرمود: مطلبت را بپرس. عرض کردم: من بین رکن و مقام، نذر کرده و روزه و صدقه‌‏ای برای خدا به عهده گرفته‏‌ام که اگر شما را ملاقات کردم، از مدینه بیرون نروم؛ جز آن‏که بدانم آیا شما قائم آل محمد هستید یا نه؟ اگر شما هستید، ملازم خدمتتان باشم و اگر نیستید، روی زمین بگردم و در طلب معاش برآیم. فرمود: ای حکم! همه ما قائم به امر خدا هستیم. عرض کردم: شما مهدی هستی؟ فرمود: همه ما به سوی خدا هدایت می‌‏کنیم. عرض کردم: شما صاحب شمشیری؟ فرمود: همه ما صاحب شمشیر و وارث شمشیریم شمشیر؛ [[پیغمبر]]، به ما به ارث رسیده و همراه ما است. عرض کردم: شما هستید آن‏که دشمنان خدا را می‌‏کشد و دوستان خدا به وسیله او عزیز می‌‏شود و دین خدا آشکار می‌‏گردد؟ فرمود: ای حکم! چگونه من او باشم، در صورتی که به چهل و پنج رسیده‏‌ام؛ حال آن‏که صاحب این امر از من به دوران شیرخوارگی نزدیک‌‏تر و هنگام سواری چالاک‌‏تر است"<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۳۶، ح ۱</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۵ - ۲۸۶.</ref>.
::::::گفتنی است این لقب، همانند بسیاری از القاب دیگر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏، ویژه آن حضرت نیست و سایر [[امامان]]{{عم}} نیز به این عنوان ملقّب بوده‌‏اند. در این باره [[حکم بن ابی نعیم]] گوید: در مدینه خدمت [[امام باقر]]{{ع}} رسیده و عرض کردم: "من بین رکن و مقام نذر کرده و به عهده گرفته‏‌ام که اگر شما را ملاقات کنم، از مدینه بیرون نروم، تا زمانی که بدانم [[قائم آل محمد]]{{صل}} هستید یا نه؟ حضرت هیچ پاسخی به من نفرمود. سی روز در مدینه بودم. سپس در بین راهی به من برخورد کرد و فرمود: ای حکم! هنوز این جایی؟ گفتم: آری؛ من نذر خود را عرض کردم و مرا امر و نهی نکرده و پاسخی نفرمودید. فرمود: فردا صبح زود به منزل من بیا. فردا خدمتش رفتم؛ فرمود: مطلبت را بپرس. عرض کردم: من بین رکن و مقام، نذر کرده و روزه و صدقه‌‏ای برای خدا به عهده گرفته‏‌ام که اگر شما را ملاقات کردم، از مدینه بیرون نروم؛ جز آن‏که بدانم آیا شما قائم آل محمد هستید یا نه؟ اگر شما هستید، ملازم خدمتتان باشم و اگر نیستید، روی زمین بگردم و در طلب معاش برآیم. فرمود: ای حکم! همه ما قائم به امر خدا هستیم. عرض کردم: شما مهدی هستی؟ فرمود: همه ما به سوی خدا هدایت می‌‏کنیم. عرض کردم: شما صاحب شمشیری؟ فرمود: همه ما صاحب شمشیر و وارث شمشیریم شمشیر؛ [[پیغمبر]]، به ما به ارث رسیده و همراه ما است. عرض کردم: شما هستید آن‏که دشمنان خدا را می‌‏کشد و دوستان خدا به وسیله او عزیز می‌‏شود و دین خدا آشکار می‌‏گردد؟ فرمود: ای حکم! چگونه من او باشم، در صورتی که به چهل و پنج رسیده‏‌ام؛ حال آن‏که صاحب این امر از من به دوران شیرخوارگی نزدیک‌‏تر و هنگام سواری چالاک‌‏تر است"<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۳۶، ح ۱</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۵ - ۲۸۶.</ref>.
:::::*«'''[[صاحب الغیبة]]''': در برخی [[روایات]] از این [[لقب]]، برای معرفی [[حضرت مهدی]] {{ع}} و اثبات [[غیبت]] برای ایشان استفاده شده است. [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: {{عربی|"... وَ هُوَ صَاحِبُ اَلْغَيْبَةِ قَبْلَ خُرُوجِهِ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۲، ح ۵.</ref>؛ "و او است [[صاحب]] [[غیبت]] قبل از ظهورش...".
::::::همچنین از [[امام حسین]] {{ع}} [[نقل]] شده است: {{عربی|"قَائِمُ هَذِهِ الْأُمَّةِ هُوَ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِی وَ هُوَ صَاحِبُ الْغَیبَةِ..."}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۷.</ref>؛ "[[قائم]] این [[امت]]، نهمین از [[فرزندان]] من است و او [[صاحب الغیبه]] است..." البته احتمال دارد مقصود از این ترکیب، [[لقب]] نباشد؛ بلکه ترجمه آن مقصود باشد؛ یعنی، کسی که دارای [[غیبت]] است. احتمال دیگر اینکه این [[لقب]] نیز مانند بعضی از [[القاب]]، جهت [[تقیه]] به کار می‌رفته است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
:::::*'''غریم‌''': این واژه در کتاب‌های لغت، هم به معنای طلبکار آمده است و هم به معنای بدهکار<ref>مجمع البحرین، ج ۶، ص ۱۲۵؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۴۳۶.</ref>. در [[روایات]] فراوانی از آن، به عنوان یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}} یاد شده است. بیشتر به نظر می‌رسد مقصود، معنای نخست آن باشد. این [[لقب]] نیز، از روی [[تقیه]] بوده که هرگاه [[شیعیان]] می‌خواستند مالی را نزد آن [[حضرت]] یا [[وکیلان]] ایشان بفرستند، یا [[وصیت]] کنند و یا از جانب آن [[حضرت]] مطالبه کنند، این [[لقب]] را به کار می‌بردند.
::::::[[شیخ مفید]] به این نکته تصریح کرده، می‌نویسد: "کلمه [[غریم]]، رمزی بود بین [[شیعه]] که وقتی [[حضرت مهدی]] {{ع}} را از روی [[تقیه]] یاد می‌کردند، از آن استفاده می‌نمودند"<ref>الارشاد، ص ۳۵۴.</ref>.
::::::بنابراین استفاده از این [[لقب]] بیشتر در ارتباطات مالی [[شیعیان]] با [[حضرت مهدی]] {{ع}}- آن هم در طول [[غیبت]] صغرا- بوده است<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۵.</ref>. [[محمد بن صالح]] گوید: "وقتی پدرم از [[دنیا]] رفت و امر به من رسید، حواله‌هایی نزد پدرم بود که نشان می‌داد، مربوط به [[اموال]] [[غریم]] است"<ref>کافی، ج ۱، ص ۵۲۱، ح ۱۵.</ref>. [[اسحاق بن یعقوب]] گوید: "از [[شیخ]] عمری شنیدم که می‌گفت: با مردی شهری [[مصاحبت]] داشتم و به همراه او مالی برای [[غریم]] بود و آن را برای او فرستاد"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۶.</ref>. [[محمد]] بن [[هارون]] گوید: "از [[اموال]] [[غریم]]، پانصد [[دینار]] بر ذمه من بود"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۱۷.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
:::::*'''غلام‌''': در لغت به معنای پسربچه است<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج ۶، ص ۱۲۷.</ref>. در برخی [[روایات]] از [[حضرت مهدی]] {{ع}}، با عنوان "[[غلام]]" یاد شده است. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: [[پیامبر اسلام]] {{صل}} فرمود: {{عربی|"لَا بُدَّ لِلْغُلَامِ مِنْ غیبة " فقیل لَهُ : وَ لَمْ یا رَسُولَ اللَّهِ ؟ قَالَ : " یخاف الْقَتْلِ"}}<ref>علل الشرایع، ج ۱ ص ۲۴۳، ح ۱؛ کافی، ج ۱، ص ۳۳۷، ح ۵ و ص ۴۴۲، ح ۲۹.</ref>؛ "به ناگزیر برای [[غلام]] غیبتی است". گفته شد: ای [[رسول خدا]]! برای چه؟ فرمود: "از [[ترس]] [[مرگ]]". این [[لقب]] نیز، گاهی در معنای لغوی خود به کار می‌رفته و مقصود همان پسر بچه و [[جوان]] بوده است و گاهی به جهت شرایط [[حاکم]] بر زمان آن عصر، از روی [[تقیه]] گفته می‌شده و به عنوان [[لقب]] به کار می‌رفته است.
:::::*'''[[فرید]]''': در لغت به معنای "تک" است. در [[روایات]] به عنوان یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}} به کار رفته است. اصبغ بن نباته می‌گوید: "از [[امیر مؤمنان]] {{ع}} شنیدم که می‌فرمود: "[[صاحب]] این امر [[شرید]] (آواره)، [[طرید]] (رانده)، [[فرید]] (تک) و [[وحید]] (تنها) است"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۶، ح ۱۳.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
:::::*'''قائم‌''': با مراجعه به [[روایات]] مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}}، می‌توان گفت: هیچ لقبی به اندازه "[[قائم]]"، برای آن [[حضرت]] استعمال نشده است. گویا از آنجایی که [[قیام حضرت مهدی]] {{ع}}، درخشان‌ترین فصل زندگی ایشان است؛ اتصاف به این صفت و [[لقب]]، همواره در [[کلام]] [[معصومان]] {{عم}} مورد تصریح قرار گرفته است. بنابراین مهم‌ترین علت اتصاف به این [[لقب]]، آن است که وی در برابر اوضاع [[سیاسی]] و [[انحرافات]] دینی و [[اجتماعی]]، بزرگ‌ترین [[قیام]] [[تاریخ]] را [[رهبری]] خواهد کرد<ref>الارشاد، ص ۷۰۴، ح ۲.</ref>. البته می‌توان تمامی [[ائمه]] {{عم}} را [[قائم]] دانست؛ اما ویژگی‌های [[قیام امام مهدی]] {{ع}}، آن [[حضرت]] را از دیگر [[امامان]] ممتاز ساخته است.
::::::درباره وجه نامیده شدن [[حضرت]] به "[[قائم]]"، می‌توان به [[روایات]] زیر اشاره کرد: [[ابو حمزه ثمالی]] می‌گوید: از [[امام باقر]] {{ع}} پرسیدم: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! آیا همه شما [[قائم]] و به پا دارنده [[حق]] نیستید؟ فرمود: بلی؛ عرض کردم: چرا [[حضرت مهدی]] {{ع}} را [[قائم]] نامیده‌اند؟ فرمود: هنگامی که جد من [[حضرت]] [[سید الشهدا]] [[حسین بن علی]] {{عم}} [[شهید]] شد، [[ملائکه]] به درگاه [[خداوند]] ضجه و ناله نموده، نزد او شکایت کردند... پس خدای عز و جل [[امامان]] از [[فرزندان]] [[حسین]] {{ع}} را به آنان نشان داد و [[ملائکه]] از دیدن آنان خوشحال شدند. در آن هنگام دیدند که یکی از ایشان در حال [[قیام]] است و [[نماز]] می‌خواند. پس [[خداوند]] عز و جل فرمود: به وسیله این [[قائم]] ([[ایستاده]]) از آنان ([[قاتلان حسین]]) [[انتقام]] خواهم گرفت"<ref>دلائل الامامة، ص ۲۳۹.</ref>.
::::::از [[امام جواد]] {{ع}} پرسیده شد: چرا او را [[قائم]] می‌نامند؟ فرمود: {{عربی|"لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِكْرِهِ وَ اِرْتِدَادِ أَكْثَرِ اَلْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۳.</ref>؛ "چون پس از آن [[قیام]] می‌کند که از یادها رفته است و بیشتر معتقدان به امامتش برگشته‌اند".
::::::[[لقب]] "[[قائم]]" اگرچه در پاره‌ای از موارد به تنهایی به کار رفته است؛ ولی در بعضی از موارد، به‌ کلماتی دیگر اضافه شده که هرکدام گویای معنایی خاص است؛ مانند:
:::::#{{عربی|"القائِمَ مِن وُلدی"}} (قیام‌کننده از فرزندانم) برخی از [[معصومان]] {{عم}} اصرار داشته‌اند که آن [[قیام]] کننده را از [[فرزندان]] خود معرفی کنند تا کسانی که از غیر آنان خود را [[قائم]] معرفی می‌کنند، رسوا شوند. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: {{عربی|"مَنْ اَنْكَرَ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدي فِي زَمانِ غَيبَتِهِ فَماتَ فَقَد ماتَ ميتَةً جاهِليةً"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۹، ح ۱۲.</ref>؛ "کسی که [[قائم]] از [[فرزندان]] مرا در زمان غیبتش [[انکار]] کند، به [[مرگ جاهلی]] مرده است". [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{عربی|"اَلقائِمُ مِنْ وُلدی یعْمُرُ عُمْرَ خَلیلِ الرَّحْمنِ..."}}<ref>دلائل الامامة، ص ۲۵۸؛ الغیبة، ص ۱۸۹، ح ۴۴.</ref>؛ "[[قائم]] از [[فرزندان]] من [[عمر]] می‌کند، [[عمر]] او به اندازه [[عمر]] [[خلیل]] الرحمان است...".
:::::#"قائمهم" ([[قائم]] آنان): [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}}- زمانی که [[ائمه]] {{عم}} را معرفی می‌کند و سخن از [[حضرت مهدی]] {{ع}} به میان می‌آورد- بیشتر از آن [[حضرت]] با عنوان [[قیام]] کننده آنان ([[اهل بیت]]) یاد می‌فرماید؛ چنان‌که خطاب به [[حسین بن علی]] {{عم}} فرمود: "تو آقا و [[فرزند]] آقا هستی. تو [[امام]] و [[فرزند]] [[امام]] هستی. تو [[حجت]]، [[فرزند]] [[حجت]] و پدر حجت‌های نه‌گانه هستی که نهمین آنان [[قائم]] ایشان است"<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۵۲، ح ۱۷.</ref>. گویا [[پیامبر]] {{صل}} تنها [[قیام]] کننده (موفق) از [[فرزندان امام حسین]] {{ع}} را، آخرین ایشان معرفی کرده و او را از [[فرزندان]] آن [[حضرت]] دانسته است.
:::::#{{عربی|"قائِمٌ لِلْحَقِ مِنَّا"}} ([[قیام]] کننده برای [[حق]] از ما) [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} در روایتی فرمود: "[[قیامت]] بر پا نمی‌شود؛ مگر اینکه [[قیام]] کننده‌ای‌ برای [[حق]] از ما ([[اهل بیت]]) به پاخیزد"<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۵۹، ح ۲۳۰.</ref>. از این [[حدیث]] به دست می‌آید که تنها [[قیام]] برای اقامه [[حق]]، مطلوب است. همچنین قیامی که به تمامی [[صالحان]] وعده داده شده، تنها به وسیله فردی از [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} تحقق خواهد یافت.
:::::#{{عربی|"قائِمُنا أهلَ البَیتِ"}} ([[قائم]] ما [[اهل بیت]]): [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: "[[بهترین]] [[لباس]] هر زمان، [[لباس]] اهل آن زمان است؛ اما آن‌گاه که [[قائم]] ما [[اهل بیت]] [[قیام]] می‌کند، [[لباس علی]] {{ع}} را بر تن کرده و بر روش او [[حکومت]] خواهد نمود"<ref>کافی، ج ۱، ص ۴۱۱.</ref>.
:::::#"[[قائم آل محمد]]" ([[قیام]] کننده از [[آل محمد]] {{صل}}): [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: {{عربی|"تَمَامَ الامر بِقَائِمٍ آلِ مُحَمَّدٍ"}}<ref>شیخ صدوق، التوحید، ص ۲۳۲، ح ۱.</ref>؛ "تمام امر به دست [[قائم آل محمد]] است"<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
:::::*'''[[مضطر]]''': در لغت به معنای کسی است که بیماری، [[فقر]] و یا سختی‌های روزگار، او را ناگزیر به [[تضرع]] در درگاه [[خداوند]] کرده است<ref>مجمع البحرین، ج ۳، ص ۳۷۳.</ref>. در برخی [[روایات]] از این [[لقب]]، به عنوان یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}} یاد شده و در [[قرآن مجید]] نیز مورد اشاره قرار گرفته است: {{متن قرآن|أَمنْ یجِیبُ الْمُضْطَر إِذا دَعاهُ وَ یکشِفُ السوءَ}}<ref>نمل، آیه ۶۲.</ref>؛ "ای کسی که دعای [[مضطر]] را [[اجابت]] می‌کند و گرفتاری را برطرف می‌سازد".
::::::در برخی از [[روایات]]، این [[آیه]] [[تفسیر]] به [[حضرت مهدی]] {{ع}} و [[قیام]] ایشان شده است. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: "این [[آیه]] در مورد [[مهدی]] از [[آل محمد]] {{عم}} نازل شده است؛ به [[خدا]] [[سوگند]]! [[مضطر]] او است؛ هنگامی که در [[مقام ابراهیم]] دو رکعت [[نماز]] به جا می‌آورد و دست به درگاه [[خداوند متعال]] برمی‌دارد؛ [[خداوند]] دعای او را [[اجابت]] می‌کند، ناراحتی‌ها را برطرف می‌سازد و او را [[خلیفه]] روی [[زمین]] قرار می‌دهد"<ref>تفسیر نور الثقلین، ج ۴، ص ۹۴؛ ر.ک: الغیبة، ص ۱۸۱، ح ۳۰.</ref>.
::::::بدون [[شک]] منظور از این [[تفسیر]]، منحصر ساختن مفهوم [[آیه]]، به وجود مبارک [[حضرت مهدی]] {{ع}} نیست؛ بلکه [[آیه]] معنای گسترده‌ای دارد که یکی از مصداق‌های روشن آن، [[وجود حضرت مهدی]] {{ع}} است. پس زمانی که همه‌جا را [[فساد]] می‌گیرد، درها بسته می‌شود، کارد به استخوان می‌رسد، [[بشریت]] در بن‌بست [[سختی]] قرار می‌گیرد و حالت اضطرار در کل عالم نمایان می‌شود؛ در این هنگام [[حضرت مهدی]] {{ع}} در مقدس‌ترین نقطه روی [[زمین]]، دست به [[دعا]] بر می‌دارد و تقاضای [[کشف]] سوء می‌کند. [[خداوند]] نیز این [[دعا]] را سرآغاز [[انقلاب مقدس]] جهانی او قرار می‌دهد و به مصداق‌ {{متن قرآن|يَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ}} او و یارانش را [[جانشینان]] روی [[زمین]] می‌کند"<ref>تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۲۱ و ۵۲۲.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
:::::*'''[[منتظر]]''': یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}}، "[[منتظر]]" است که در [[روایات]] فراوانی به آن اشاره شده است. [[حضرت مهدی]] {{ع}} خود نیز همانند دیگر [[انسان‌ها]]، [[منتظر]] است تا روزی فرا رسد و [[اراده خداوند]] متعال، به برپایی [[حاکمیت جهانی]] [[عدل و قسط]] تعلق گیرد. اما تنها کسی است که [[انتظار]] ظهورش کشیده می‌شود؛ ازاین‌رو "[[منتظر]]" نیز نامیده شده است.
::::::از [[امام جواد]] {{ع}} پرسیده شد: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! [[مهدی]]، به چه [[دلیل]] [[منتظر]] نامیده شده است؟ فرمود: "لان له غیبة یکثر ایامها و یطول امدها فینتظر خروجه المخلصون و ینکره المرتابون..."<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۳.</ref>؛ "به این علت که برای او غیبتی است که روزهایش زیاد می‌شود و مدتش بسیار طول می‌کشد. پس [[مخلصان]]، [[انتظار]] ظهورش را می‌کشند و اهل [[تردید]] او را [[انکار]] خواهند کرد...". زرارة بن اعین نیز می‌گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که می‌فرمود: {{عربی|"إِنَّ لِلْغُلَامِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَی بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هـُوَ الَّذِی يـُشـَكُّ فـِی وِلَادَتـِهِ..."}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۲، ح ۲۴.</ref>؛ "به درستی که برای [[قائم]] پیش از آنکه [[قیام]] کند، غیبتی است. عرض کردم: قربانت شوم! برای چه؟ فرمود: می‌ترسد- و به شکم خود اشاره کرد- سپس فرمود: او است منتظری که [[مردم]] در تولدش [[شک]] کنند..."<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
:::::*'''منتقم‌''': به معنای [[انتقام]] گیرنده و یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}} است. آن [[حضرت]] می‌فرماید: {{عربی|"أنا بَقِيّةُ اللّه ِ في أرضِهِ ، و المُنْتقِمُ مِن أعدائِهِ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۸۴، ح ۱.</ref>؛ "من باقی‌مانده [[خدا]] در روی [[زمین]] و [[انتقام]] گیرنده از [[دشمنان]] او هستم". [[امام صادق]] {{ع}} نیز فرمود: "چون [[حسین بن علی]] {{عم}} به [[شهادت]] رسید، [[فرشتگان الهی]] ضجه سر دادند و گفتند: پروردگارا! با [[حسین]] چنین شد؛ در حالی‌که او صفی تو و [[فرزند]] پیامبرت است!؟ پس [[خداوند]] [[نور]] [[قائم]] {{ع}} را به آنان نشان داد و فرمود: به وسیله این [شخص‌] [[انتقام]] او را خواهم گرفت"<ref>کافی، ج ۱، ص ۴۶۵، ح ۶؛ شیخ طوسی، امالی، ج ۲، ص ۳۳.</ref>. البته در پاره‌ای از [[روایات]] نیز گفته شده است: "آن [[حضرت]] [[انتقام]] گیرنده [[خون]] تمامی [[امامان]] {{عم}} و [[مظلومان]] است"<ref>ر.ک: الغیبة، ص ۱۴۰، ح ۱؛ کافی، ج ۲، ص ۸، ح ۱.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
:::::*'''[[منصور]]''': در [[احادیث]] فراوانی رسیده است که [[حضرت مهدی]] {{ع}}، {{عربی|"مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَيَّدٌ بِالنَّصْرِ"}} است؛ یعنی، به [[هنگام ظهور]]، [[رعب]] او در دل‌های قدرت‌مندان می‌افتد و نیروهای‌ غیبی و نامرئی، به کمک او و [[یاران]] او می‌شتابند. البته آنچه درباره [[یاری]] آن [[حضرت]] به وسیله نیروهای غیبی گفته شده، منافاتی با [[لزوم]] حضور [[مردم]] در صحنه ندارد و بایسته است که [[مردم]]، آن [[حضرت]] را تا رسیدن به اهداف متعالی‌اش [[یاری]] رسانند. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "[[انقلاب]] [[مهدی]] را سه [[سپاه]] [[یاری]] می‌کنند و در [[پیروزی]] او شرکت دارند: سپاهی از [[فرشتگان]]، سپاهی از [[مؤمنان]] و سپاهی از [[رعب]] و [[وحشت]]"<ref>الغیبة، ص ۱۹۸، ح ۹، ص ۲۴۳، ح ۴۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۹.</ref>.
::::::[[محمد بن مسلم]] ثقفی از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند که فرمود: {{عربی|"القَائِمَ مِنّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۳۰، ح ۱۶.</ref>؛ "[[قائم]] ما به [افتادن‌] [[ترس]] در [[دل]] [[دشمنان]]، [[یاری]] شده است"<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
:::::*'''مهدی‌''': یکی از مشهورترین [[القاب]] [[قائم آل محمد]] {{ع}}، [[مهدی]] است. "[[مهدی]]"، اسم مفعول و به معنای [[هدایت]] شده است. کلمه "[[مهدویت]]" نیز برگرفته از همین ریشه است. این واژه در بین [[اهل سنت]]، از شهرت بیشتری برخوردار است؛ به‌گونه‌ای که آن [[حضرت]] بیشتر با این واژه نزد آنها شناخته می‌شود.
::::::البته گاهی نیز در معنای فاعلی به معنای "هدایت‌کننده" به کار رفته است. [[محمد]] بن عجلان از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] کرده است: "... و [[قائم]] {{ع}} را از آن جهت [[مهدی]] گفته‌اند که [[مردم]] را به آیینی که از دست داده‌اند، [[هدایت]] می‌کند..."<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۸۳، ح ۲.</ref>. اما آنچه بیشتر در [[روایات]] آمده، همان معنای نخست است. [[امام باقر]] {{ع}} در این‌باره فرمود: "به درستی که [[مهدی]] نامیده شد؛ به جهت اینکه به امر مخفی [[هدایت]] می‌شود. او [[تورات]] و سایر کتاب‌های الهی را از غاری در [[انطاکیه]] بیرون خواهد آورد"<ref>علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۶۱، ح ۳؛ الغیبة، ص ۲۳۷، ح ۲۶.</ref>.
[[امام صادق]] {{ع}} نیز در پاسخ پرسشی فرمود: {{عربی|"لِأَنَّهُ يُهْدَى إِلَى كُلِّ أَمْرٍ خَفِيٍّ"}}<ref>کتاب الغیبة، ص ۴۷۱؛ الغیبة، ص ۲۳۷.</ref>؛ "به جهت‌ اینکه به تمامی امور [[پنهان]] [[هدایت]] می‌شود".
::::::گفتنی است [[لقب]] "[[مهدی]]"، بیشتر درباره آن [[حضرت]] [[بعد از ظهور]] و [[قیام]] و [[لقب]] "[[قائم]]"، [[قبل از ظهور]] و [[قیام]] استفاده شده است. [[امام صادق]] {{ع}} درباره برخی از [[وقایع پس از ظهور]] می‌فرماید: "... ثم یأمر منادیا فینادی: هذا المهدی..."<ref>الغیبة، ص ۳۱۳، ح ۵.</ref>؛ "به منادی [[دستور]] داده خواهد شد؛ پس ندا در می‌دهد که این است [[مهدی]]".
::::::[[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز فرمود: "[[پس از ظهور]] کسی نزد او آمده، می‌گوید: ای [[مهدی]]! به من عطا کن! و آن [[حضرت]] می‌فرماید: بگیر"<ref>الغیبة، ص ۹۲.</ref>. [[لقب مهدی]]، اگرچه اختصاص به [[آخرین امام]] ندارد و بقیه [[امامان]] {{عم}} نیز [[مهدی]] هستند؛ ولی تنها از پیشوای دوازدهم، به عنوان "[[مهدی]]" یاد شده است. این [[لقب]] از همان آغاز شکل‌گیری بحث "[[مهدویت]]"، بر زبان [[معصومین]] {{عم}} رایج بوده و در [[روایات]] فراوانی از [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، این [[لقب]] بیان شده است. بنابراین در کتاب‌های [[اهل سنت]] نیز فراوان این [[لقب]] آمده است<ref>ر.ک: الصنعانی، المصنف، ج ۱۱، ح ۲۰۷۷۳؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۳۰، ح ۴۰۸۵، ۴۰۸۶، ۴۰۸۷، ۴۰۸۸؛ سنن ابو داود، ج ۴، ص ۱۰۷، ح ۲۴۸۵.</ref>.
::::::[[امام حسین]] {{ع}} فرمود: "[[دوازده مهدی]] از ما است: نخستین ایشان [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} بود و آخرین ایشان نهمین [[فرزند]] از نسل من است..."<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۶۸، ح ۳۶.</ref>.
::::::[[محمد]] بن [[عمران]] گفت: من از [[امام ششم]] {{ع}} شنیدم که می‌فرمود: "ما [[دوازده مهدی]] هستیم"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|4. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛}}
{{جمع شدن|۵. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛}}
[[پرونده:151974.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[سید نذیر حسنی]]]]
[[پرونده:151974.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[سید نذیر حسنی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نذیر حسنی]]'''، در کتاب ''«[[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نذیر حسنی]]'''، در کتاب ''«[[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]»'' در این‌باره گفته است:
خط ۸۲: خط ۱۱۳:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|5. آقای کامل سلیمان؛}}
{{جمع شدن|۶. آقای کامل سلیمان؛}}
[[پرونده:151955.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[کامل سلیمان]]]]
[[پرونده:151955.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[کامل سلیمان]]]]
::::::آقای '''[[کامل سلیمان]]'''، در کتاب ''«[[روزگار رهایی ج۱ (کتاب)|روزگار رهایی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای '''[[کامل سلیمان]]'''، در کتاب ''«[[روزگار رهایی ج۱ (کتاب)|روزگار رهایی]]»'' در این‌باره گفته است:
خط ۸۹: خط ۱۲۰:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|6. [[مجتبی تونه‌ای|آقای تونه‌ای]] (پژوهشگر معارف مهدویت)؛}}
{{جمع شدن|۷. [[مجتبی تونه‌ای|آقای تونه‌ای]] (پژوهشگر معارف مهدویت)؛}}
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونه‌ای]]]]
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونه‌ای]]]]
::::::آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
خط ۹۵: خط ۱۲۶:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|7. نویسندگان کتاب [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]؛}}
{{جمع شدن|۸. نویسندگان کتاب [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]؛}}
[[پرونده:991395.jpg|بندانگشتی|100px|right|]]
[[پرونده:991395.jpg|بندانگشتی|100px|right|]]
::::::نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفته‌اند:
::::::نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفته‌اند:

نسخهٔ ‏۲۵ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۰۱

الگو:پرسش غیرنهایی

القاب امام مهدی چیستند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / آشنایی با امام مهدی / معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی)
مدخل اصلینام‌ها و القاب امام مهدی
مدخل وابسته؟

القاب امام مهدی(ع) چیستند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

علی رضا رجالی تهرانی
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا رجالی تهرانی، در کتاب «یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:
«نام اصلی حضرت(ع)، محمد است. نامی که پیغمبر اکرم (ص) برای او گذارده و فرمود: اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است. کنیه حضرت: ابوالقاسم است. و نیز ابو صالح و ابو عبداللّه و ابو ابراهیم و ابو جعفر و ابو الحسین هم گفته شده است[۱]»[۲].



پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. الزام النّاصب، شیخ حائری یزدی، ج ۱، ص ۴۸۳.
  2. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۵۹ الی ۶۱.
  3. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۰.
  4. رحیمی، عباس، امید فردا، ص:۱۶.
  5. ر.ک: اعیان الشیعه، ج۲، ص۴۴؛ بحار الانوار، ج۵۱، ص۲۸-۴۲.
  6. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص ۷۴.
  7. اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.
  8. اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.
  9. " وَ أَوَّلُ‏ مَا يَنْطِقُ‏ بِهِ‏ هَذِهِ‏ الْآيَةُ ﴿بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ‏ ثُمَّ يَقُولُ أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ خَلِيفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَيْكُم‏ ‏‏‏‏‏"، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۳۰، باب ۳۳، ح ۱۶.
  10. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۷۱، ح ۵.
  11. " السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّة ... وَ بَقِيَّةِ اللَّهِ ...‏‏‏‏‏"، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیة، ج ۲، ص ۶۰۹.
  12. " أَيْنَ‏ بَقِيَّةُ اللَّهِ‏ الَّتِي‏ لَا تَخْلُو مِنَ‏ الْعِتْرَةِ الْهَادِيَة‏‏‏‏‏"، سید بن طاوس، الاقبال، ص ۲۹۷.
  13. اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.
  14. " لَا ذَاكَ‏ اسْمٌ‏ سَمَّى‏ اللَّهُ‏ بِهِ‏ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ‏ لَمْ‏ يُسَمَ‏ بِهِ‏ أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا يُسَمَّى بِهِ بَعْدَهُ إِلَّا كَافِر‏‏‏‏‏"، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۱۱، ح۲؛ تفسیر فرات کوفی، ص۱۹۳، ۲۴۹؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۷۶.
  15. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۳۰، ح۱۶.
  16. " أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ‏ فِي‏ أَرْضِهِ‏ وَ الْمُنْتَقِمُ‏ مِنْ‏ أَعْدَائِهِ‏ فَلَا تَطْلُبْ‏ أَثَراً بَعْدَ عَيْنٍ‏ يَا أَحْمَدَ بْنَ‏ إِسْحَاق‏‏‏‏‏‏"، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۸۴، ح ۱.
  17. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۱۱۶ - ۱۱۸.
  18. ر. ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۴، ص ۹۳ و ج ۹۷، ص ۳۳۱
  19. نوعی چوب خوش‏بو
  20. " أَنَا خَاتَمُ‏ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي‏ يَدْفَعُ‏ اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ الْبَلَاءَ عَنْ‏ أَهْلِي‏ وَ شِيعَتِي‏‏"، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۶، ح ۲۱۵؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲
  21. " مَعَاشِرَ النَّاسِ‏ إِنِّي‏ نَبِيٌ‏ وَ عَلِيٌ‏ وَصِيِّي‏ أَلَا إِنَ‏ خَاتِمَ‏ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ‏ الْمَهْدِيُ‏ ‏‏"، فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ۹۷
  22. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۱۹۷ - ۱۹۸.
  23. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۶، ح ۱۳
  24. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۷۰.
  25. " يَوْمَئِذٍ مَنْ كَانَ بِالْمَدِينَةِ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ(ع) إِلَى مَكَّةَ فَيَلْحَقُونَ بِصَاحِبِ الْأَمْرِ وَ يُقْبِلُ‏ صَاحِبُ‏ الْأَمْرِ نَحْوَ الْعِرَاقِ‏ ‏‏‏‏"، نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۰، باب ۱۴، ح ۴۳
  26. " أَنَا صَاحِبُ‏ هَذَا الْأَمْرِ وَ لَكِنِّي‏ لَسْتُ‏ بِالَّذِي‏ أَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ كَيْفَ أَكُونُ ذَلِكَ عَلَى مَا تَرَى مِنْ ضَعْفِ بَدَنِي فَإِنَّ الْقَائِمَ هُوَ الَّذِي إِذَا خَرَجَ خَرَجَ فِي سِنِّ الشُّيُوخِ وَ مَنْظَرِ الشَّبَابِ‏ ‏‏‏‏"»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۵، ح ۸
  27. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۸۳ - ۲۸۴.
  28. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰؛ ص ۳۶۲؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹
  29. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۸۴.
  30. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۴، ح ۲۱۱ و ص ۲۷۱، ح ۲۳۷
  31. " وَ آخِرُهُمُ‏ الْقَائِمُ‏ بِالْحَقِ‏ بَقِيَّةُ اللَّهِ‏ فِي‏ الْأَرْضِ‏ وَ صَاحِبُ‏ الزَّمَان‏‏ ‏‏‏‏"، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۲، ح ۲۳
  32. " مَنْ‏ أَحَبَ‏ أَنْ‏ يَلْقَى‏ اللَّهَ‏ وَ قَدْ كَمُلَ‏ إِيمَانُهُ‏ وَ حَسُنَ‏ إِسْلَامُهُ‏ فَلْيُوَالِ‏ الْحُجَّةَ صَاحِبَ‏ الزَّمَانِ‏ الْقَائِمَ‏ الْمُنْتَظَرَ الْمَهْدِي‏‏‏ ‏‏‏‏"، شاذان بن جبرئیل، الفضایل، ص ۱۶۶.
  33. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۸۴ - ۲۸۵.
  34. " كُلُّنَا قَائِمٌ‏ بِأَمْرِ اللَّهِ‏ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ حَتَّى‏ يَجِي‏ءَ صَاحِبُ‏ السَّيْفِ‏ فَإِذَا جَاءَ صَاحِبُ‏ السَّيْفِ‏ جَاءَ بِأَمْرٍ غَيْرِ الَّذِي‏ كَانَ‏‏‏‏ ‏‏‏‏"، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۳۶، ح ۲
  35. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۳۶، ح ۱
  36. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۸۵ - ۲۸۶.
  37. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۲، ح ۵.
  38. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۷.
  39. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
  40. مجمع البحرین، ج ۶، ص ۱۲۵؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۴۳۶.
  41. الارشاد، ص ۳۵۴.
  42. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۵.
  43. کافی، ج ۱، ص ۵۲۱، ح ۱۵.
  44. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۶.
  45. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۱۷.
  46. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
  47. طریحی، مجمع البحرین، ج ۶، ص ۱۲۷.
  48. علل الشرایع، ج ۱ ص ۲۴۳، ح ۱؛ کافی، ج ۱، ص ۳۳۷، ح ۵ و ص ۴۴۲، ح ۲۹.
  49. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۶، ح ۱۳.
  50. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
  51. الارشاد، ص ۷۰۴، ح ۲.
  52. دلائل الامامة، ص ۲۳۹.
  53. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۳.
  54. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۹، ح ۱۲.
  55. دلائل الامامة، ص ۲۵۸؛ الغیبة، ص ۱۸۹، ح ۴۴.
  56. عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۵۲، ح ۱۷.
  57. عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۵۹، ح ۲۳۰.
  58. کافی، ج ۱، ص ۴۱۱.
  59. شیخ صدوق، التوحید، ص ۲۳۲، ح ۱.
  60. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
  61. مجمع البحرین، ج ۳، ص ۳۷۳.
  62. نمل، آیه ۶۲.
  63. تفسیر نور الثقلین، ج ۴، ص ۹۴؛ ر.ک: الغیبة، ص ۱۸۱، ح ۳۰.
  64. تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۲۱ و ۵۲۲.
  65. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
  66. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۳.
  67. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۲، ح ۲۴.
  68. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
  69. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۸۴، ح ۱.
  70. کافی، ج ۱، ص ۴۶۵، ح ۶؛ شیخ طوسی، امالی، ج ۲، ص ۳۳.
  71. ر.ک: الغیبة، ص ۱۴۰، ح ۱؛ کافی، ج ۲، ص ۸، ح ۱.
  72. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
  73. الغیبة، ص ۱۹۸، ح ۹، ص ۲۴۳، ح ۴۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۹.
  74. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۳۰، ح ۱۶.
  75. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
  76. الارشاد، ج ۲، ص ۳۸۳، ح ۲.
  77. علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۶۱، ح ۳؛ الغیبة، ص ۲۳۷، ح ۲۶.
  78. کتاب الغیبة، ص ۴۷۱؛ الغیبة، ص ۲۳۷.
  79. الغیبة، ص ۳۱۳، ح ۵.
  80. الغیبة، ص ۹۲.
  81. ر.ک: الصنعانی، المصنف، ج ۱۱، ح ۲۰۷۷۳؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۳۰، ح ۴۰۸۵، ۴۰۸۶، ۴۰۸۷، ۴۰۸۸؛ سنن ابو داود، ج ۴، ص ۱۰۷، ح ۲۴۸۵.
  82. عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۶۸، ح ۳۶.
  83. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴.
  84. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
  85. منن الرحمن، ج ۲، ص ۲۳۳.
  86. مسند أحمد بن حنبل، ج ۴، ص ۲۶۴.
  87. حجت یعنی: دلیل، سند و منبع مورد اعتماد و مقامی که گفتارش حجت است. "م"
  88. منتظر، اسم مفعول از باب افتعال است و به‌معنای چیزی یا کسی است که مردم انتظار فرارسیدن آن‌را دارند. "م".
  89. حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۷۸.
  90. اعلام الوری، ص ۳۹۳؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۶۵ و ۳۰۹؛ المحجة البیضاء، ج ۴، ص ۳۳۷؛ منتخب الاثر، ص ۲۵۶ و ۳۴۵؛ الامام المهدی، ص ۸ و ۳۴۲؛ نور الابصار، ص ۱۶۸؛ الزام الناصب، ص ۱۴۰، ۱۴۱ و ۱۴۲.
  91. کامل سلیمان، روزگار رهایی، ج1، ص 68.
  92. معارف و معاریف، ج ۸، ص ۷۵۷.
  93. نجم الثاقب، باب دوم.
  94. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۶۰۴.
  95. بالادستان، محمد امین،حائری‌‎پور، محمد مهدی،یوسفیان، مهدی؛ نگین آفرینش، ج۱، ص ۴۳.
  96. بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۴۳.