حدیث کساء

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۱۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

حدیث کساء
متن حدیث
«... فَقالَ: يا فاطِمَةُ، ائتِينِي بِالكِساء اليَمانِي فَغَطِّينِي بِهِ، فَأتَيتُهُ بِالكِساءِ اليَمانِي فَغَطَّيتُهُ بِهِ ...»
ترجمه حدیث
... پیامبر فرمود: ای فاطمه برایم کساء یمانی را بیاور و مرا بدان بپوشان من کساء یمانی را برایش آوردم و او را بدان پوشاندم ...
مشخصات حدیث
صادره ازپیامبر خاتم (ص)
راویان
محتوای حدیث
سبب صدورحدیثی درباره فضیلت پنج تن آل عبا (ع)
دلالت حدیث
منابع حدیث
منابع شیعه
منابع اهل سنت

مقدمه

روزی پیامبر خدا (ص) عبای یمانی خود را‌طلبید و بر روی خود کشید. امام حسن، امام حسین و سپس علی بن ابی طالب و حضرت زهرا زیر آن ردای پیامبر قرار گرفتند. آنگاه پیامبر دست به آسمان برداشت و چنین دعا کرد: خداوندا! اینان خاندان منند، گوشت آنان گوشت من و خونشان خون من است، آنچه آنان را آزرده می‌کند مرا می‌آزارد. من با هرکه با ایشان بجنگد در جنگم و با هرکه با آنان از در صلح درآید در آشتی‌ام، دشمن دشمنشان و دوستدار دوستشان هستم، آنان از منند و من از ایشان، درودها و آمرزش و رضوان خود را بر آنان قرار بده و هرنوع پلیدی را از آنان دور ساز و آنان را به نحو کامل پاک گردان. از سوی خدا ندا آمد که من همۀ هستی را به خاطر این پنج تن که زیر عبا جمع شده‌اند آفریده‌ام، یعنی فاطمه و پدرش و همسرش و فرزندانش، جبرئیل هم نزد آنان رفت و سلام و تحیّت الهی را برایشان نازل کرد و گفت خداوند وحی کرده و فرموده است: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱]. این ماجرا که دربارۀ این پنج تن معصوم به‌طور خلاصه یاد شد، سبب شده که آنان را اصحاب کساء و آن روز را یوم العباء و یوم الکساء گویند. نیز آل عبا و پنج تن آل عبا هم گفته می‌شود.

آنچه به شرح مفصّل این واقعه مربوط می‌شود حدیث کساء نام دارد که خواندن آن فضیلت دارد و از جابر بن عبد اللّه انصاری نقل شده است. آیه‌ای که در شأن و منقبت این خاندان نازل شد، به آیه تطهیر معروف است، که دلیل عصمت اهل بیت (ع) و از برجسته‌ترین فضیلت‌های این خاندان است و بر این آیه جهت امامت] حضرت علی (ع) و ائمه دیگر استدلال شده است. توسل به اصحاب کساء نیز سفارش شده است[۲] علی اللّه فی کلّ الأمور توکّلی و بالخمس اصحاب الکساء توسّلی در روایات، اصحاب کساء به پیامبر و اهل بیت او گفته می‌شود و احادیث فراوانی در فضیلت و مقام آنان نقل شده است.[۳] گروهی از غلات منحرف به الوهیّت این پنج تن قائل‌اند که به اصحاب علباء معروفند.[۴]

تجمع اهل بیت در زیر عبا (کسا)

فضیلت برتری خداوند به این خاندان نشان و شایستگی ایشان است و هم این که آنان در بالاترین درجات تقوایند و به حق اعمالشان با این نتیجه‌گیری هماهنگی دارد و بیانات پیامبر در مورد آنان این شایستگی را آشکارتر می‌کند.

امام سجاد (ع) ما به مردی از اهل شام فرمود: آیا آیه ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ[۵] را در سوره احزاب خوانده‌ای؟ عرض کرد: مگر مراد این آیه شما هستید؟ فرمود: بله مقصود آیه ما هستیم [۶].

ابوسعید خدری از رسول خدا (ص) نقل کرده است: "آیه تطهیر درباره پنج نفر نازل شده است: درباره من، علی، فاطمه، حسن و حسین"[۷].

فخر رازی در تفسیر آیه مباهله می‌گوید: هنگامی که پیامبر با آن عبای مویین سیاه بیرون آمد حسن و حسین را داخل آن عبا جا داد، سپس علی و فاطمه آمدند. آنگاه پیامبر فرمود: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۸]. و در مورد صحت این حدیث می‌گوید این حدیث مورد اتفاق اهل تفسیر و حدیث است[۹].

حدیث کساء به دو شکل نقل شده است:

  1. مفصل[۱۰]
  2. مختصر[۱۱].

حدیث مفصل کساء، متواتر نیست، اما حدیث مختصر کساء، متواتر است[۱۲][۱۳].

اعتبار سنجی حدیث کساء

مقدمه

حقانیت و جایگاه اهل بیت(ع) در آیات قرآن و بسیاری از روایات تأکید شده است. یکی از آن موارد حدیث شریف کساء است که بیانگر عظمت پنج تن آل عبا و سبب یا شأن نزول آیه تطهیر[۱۴] است؛ آیهای که به اعتقاد شیعه و برخی از اهل سنت، در وصف اهل بیت(ع) و مهمترین دلیل اثبات عصمت آنهاست.

گونه‌های مختلف حدیث کساء در مهمترین منابع روایی شیعه و اهل سنت با طرق متفاوت وجود دارد. یکی از راویان، جابر بن عبدالله انصاری است که آن را از حضرت فاطمه(س) نقل کرده است. محتوای سرشار از معارف حدیث کساء باعث شده این حدیث در قرون اخیر، بیشتر مورد اهتمام اندیشمندان قرار گرفته و آثار متعددی درباره آن در قالب کتاب، مقاله، پایاننامه و... پدید آید و شیعیان با برگزاری مجالس قرائت حدیث کساء، به پیامبر(ص) و خاندان آن حضرت تقرب جویند. از آنجا که شبهاتی درباره اعتبار حدیث مذکور به روایت حضرت زهرا(س) مطرح شده است، نوشتار پیش رو تلاش دارد وثاقت سندی و صدوری حدیث کساء را بررسد.[۱۵]

واژه‌شناسی

در ابتدا بایسته است معنای واژه «کساء» و اصطلاح «حدیث کساء» تبیین گردد.

کساء

کساء واژه ای عربی و مشتق از ریشه «ک س و» الكِسوَةُ و الكُسوَةُ[۱۶] و به معنای لباس[۱۷] و پوشیدن و پوشاندن لباس است[۱۸].

از این ریشه، پنج واژه در قرآن کریم به کار رفته است: ﴿كِسْوَتُهُنَّ[۱۹]، ﴿نَكْسُوهَا[۲۰]، ﴿اكْسُوهُمْ[۲۱]، ﴿كِسْوَتُهُمْ[۲۲]، ﴿فَكَسَوْنَا[۲۳].

از دیدگاه مفسران، این واژگان نیز در همان معنای لغوی یعنی لباس و پوشاندن لباس استفاده شده است[۲۴].

در ادعیه نیز همان معنای لغوی مراد است: «اللَّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيَانٍ»[۲۵]. «فَرِّجْ عَنِ الْمَكْرُوبِينَ وَ اكْسُ الْعَارِينَ»[۲۶].

اما در روایات مشهور به حدیث کساء، این واژه معنایی فراتر از پوشش دارد و دارای کاربردهای متفاوتی است، از جمله زیرانداز[۲۷]، روانداز[۲۸]، عباء[۲۹] و لباسی که روی لباس‌های دیگر قرار می‌گیرد[۳۰]. بیشتر راویان این حدیث شریف، از آن به عنوان کساء یاد نموده‌اند. نوع کساء نیز فدکی[۳۱]، خیبری[۳۲]، یمانی[۳۳] و جنس آن پشم یا موی سیاه[۳۴] و... ذکر شده که بیان‌گر دقت راویان و اهمیت این حدیث و تکرار حدیث به مناسبت‌های متفاوت است.[۳۵]

حدیث کساء

مراد از حدیث کساء، ماجرای بر سر کشاندن و پوشاندن کساء توسط پیامبر بر خویشتن و حسنین و علی بن ابی طالب و فاطمه زهرا(ع) و سخنانی است که حضرت در قالب دعا در این هنگام بیان فرمودند و مصادیق خمسه طیبه را تعیین کردند. به دلیل کاربست واژه کساء، این روایت که گونه‌های متعدد و نقل مختلفی دارد، به حدیث کساء معروف است. زنده نگاه داشتن اصطلاح «اصحاب کساء»، «آل عبا» و... در سیره معصومان(ع) مشهود است و منابع متعدد تاریخی و روایی از اهتمام فراوان پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع)[۳۶] به حفظ و تبیین آن حکایت دارد. از این رو حدیث کساء به طرق مختلفی در بیشتر منابع اهل سنت وجود دارد[۳۷]. و همچنین این حدیث در منابع شیعی با طرق گوناگون آمده است[۳۸].

به اختصار آماری از احادیث کساء در مهمترین کتب حدیثی فریقین بر مبنای محورهای ذیل ارائه می‌شود[۳۹]:

دسته اول، احادیثی که در آنها از آیه تطهیر یا واژگان آیه برای معرفی اهل بیت(ع) عصمت و طهارت(ع) استفاده شده است. این روایات، بیشتر در ادعیه وجود دارد[۴۰]. احادیثی که بدون اشاره به کساء، فقط به تبیین مصادیق و نزول آیه تطهیر اشاره دارند، در دسته دوم قرار دارد. دسته سوم مشتمل بر احادیثی است که حضرت رسول اکرم(ص)، اهل بیت(ع) خویش را ذیل کساء قرار می‌دهند و برایشان دعا می‌فرمایند، ولی در این احادیث از آیه تطهیر و نزول آن سخنی به میان نیامده است. دسته چهارم شامل احادیثی است که هم به آیه تطهیر اشاره نموده و هم گزارش می‌کند پیامبر اکرم(ص) به وسیله کساء اهل بیت خویش را جدا و برای ایشان دعا فرموده است. دستۀ پنجم به روایاتی اشاره دارد که در روز مباهله، حضرت رسول(ص) به وسیله کساء اهل بیت خویش را معرفی نموده و در دسته آخر روایاتی آمده که پس از نزول آیه تطهیر، پیامبر(ص) اهل بیت خویش را اوقات نماز صدا زده و آیه تطهیر را پشت در خانه ایشان قرائت می‌فرمودند. با توجه به این مدل دسته‌بندی، تمام روایاتِ مرتبط با آیه تطهیر و کساء، احادیث منسوب به «کساء» و به عبارت دیگر قرائتی از مضمون «حدیث کساء» خواهند بود[۴۱].

نام کتاب آیه تطهیر برای معرفی اهل بیت تعیین مصادیق آیه تطهیر تعیین واقعه کساء بدون ذکر آیه تطهیر حدیث کساء(هم آیه تطهیر و هم واقعه کساء) روایت مباهله و کساء روایات پس از واقعه کساء ونزول آیه تطهیر
کتاب سلیم ۱ ۱ - ۳ - -
تفسیر قمی ۱ ۱ - ۱ - ۱
تفسیر فرات کوفی - ۴ ۱ ۶ ۱ ۳
تفسیر العیاشی - - - ۱ - -
المسترشد فی... ۲ ۱ ۱ - - -
کافی - - - ۱ - -
الامامة والتبصرة.. - ۱ - - - -
فضائل امیرالمؤمنین(ع) ۱ ۳ ۱ ۱ - ۲
کفایة الاثر - ۲ - - - -
تحف العقول ۲ - - - - -
الغیبة - - - ۱ - -
دعائم الاسلام ۲ - - - - -
کامل الزیارات ۱ - - - - -
من لا یحضره... ۴ - - - - -
الامالی (صدوق) ۶ ۱ - - - -
خصال - ۱ - ۲ - -
عیون أخبار الرضا(ع) ۱ - - - ۱ -
کمال الدین و تمام النعمة - - - ۱ - -
معانی الاخبار ۱ - - ۳ - -
علل الشرائع - ۲ - 23 - -
مناجات الهیات حضرت امیر(ع) - ۳ ۲ - - ۲
الاختصاص ۱ - - - ۱ -
المزار (مفید) ۱ - - - - -
الارشاد ۱ - - - - -
الامالی (مفید) ۱ - - - - ۱
کنز الفوائد ۱ - - - - -
تهذیب الاحکام ۱ - - - - -
مصباح المتهجد 13 - - - - -
الامالی (طوسی) ۷ ۴ - - - ۲
شواهد التنزیل ۵ ۳۲ 33 - - 27
روضة الواعظین ۱ ۱ - - - -
اعلام الوری ۲ - - - - -
مکارم الاخلاق ۱ - - - - -
بشارة المصطفی ۴ - - - - ۱
الخرائج و الحرائج ۱ - - - - -
الاحتجاج ۴ - - ۱ ۱ -
الفضائل ۱ - - ۱ - -
عمدة عیون ۳ - ۴ 10 - ۲
مجموعه ورام ۱ - - ۱ - -
المزار الکبیر ۸ - - - - -
اقبال الاعمال ۱ ۲ - - - -
جمال الأسبوع ۵ - - - - -
سعد السعود  - - ۱ ۲ ۱ -
الطرائف ۳ ۱ ۴ ۵ - ۲
کشف الغمة ۷ - ۳ ۴ - ۲
کشف الیقین ۲ - - ۱ - -
نهج الحق و کشف الصدق ۱ - - ۲ - ۲
المزار شهید الأول ۵ - - - - -
ارشاد القلوب ۲ - - - - -
غرر الاخبار ۱ - - ۱ - -
اعلام الدین ۲ - - - - -
البلد الامین ۱ ۳ - - - -
المصباح الکفعمی ۷ - - - - -
تأویل الآیات ۴ ۲ - ۳ - -
وسائل الشیعه ۲ - - - - -
اثبات الهداة 16 17 ۴ 24 - ۳
هدایة الامة ۱ - - - - -
البرهان 19 10 ۵ 20 ۳ ۸
الانصاف فی النص... - ۲ - ۱ - -
مدینة معاجز ۳ - - - - -
بحار الانوار 77 25 13 30 ۳ 13
تفسیر نور الثقلین ۴ ۷ ۳ ۷ ۱ ۳
مسند الامام احمد بن حنبل - - ۵ ۳ - ۲
صحیح مسلم - - - - - -
سنن ترمذی - - ۱ ۲ - ۱
مستدرک ۱ ۲ ۱ ۲ - ۱
مجمع الزوائد - ۳ ۶ ۱ - ۳
المعجم الأوسط ۲ ۱ ۲ ۱ - -
المعجم الکبیر ۱ ۶ 16 ۴ - ۴
تاریخ مدینة دمشق ۵ 12 17 10 - ۳
أسد الغابه - ۱ ۱ ۲ - ۳

چنانکه در جدول بالا نیز ذکر شده، علاوه بر روایات شأن نزول آیه تطهیر، حضرت رسول(ص) هنگام واقعه مباهله نیز قبل از مباهله نمودن نجرانیان، به وسیله کساء، حضرت فاطمه زهرا(س)، حضرت علی(ع)، امام حسن و امام حسین(ع) را می‌پوشانند [۴۲] و اصطلاح حدیث کساء به این واقعه نیز نسبت داده می‌شود؛ چراکه حضرت با این رفتار در حال معرفی مصادیق اصحاب کساء بودند.

به علت وجود راویان متفاوت، توصیف‌های متفاوت از نوع کساء[۴۳]، نحوه اجتماع اصحاب ذیل کساء[۴۴] و مکان‌های مختلفی که ذکر شده[۴۵] می‌‌توان گفت این حدیث شریف در زمان‌های متفاوتی تکرار شده است. همچنان که طبری معتقد است وجود اختلاف در کیفیت گرد آمدن ایشان، وصفهای گوناگون از کساء، کیفیت دعای آن حضرت و پاسخ ایشان به ام سلمه... همگی دلیل بر تکرار این عمل در خانه ام سلمه است[۴۶]. ابن حجر نیز طبری را تأیید می‌کند و میافزاید که گفتار طبری مؤید آن است که آنچه روایت شده آن حضرت نیز در خانه فاطمه در حق آنان بیان نموده[۴۷] که بر اساس روایت نقل شده از جابر، این جریان در خانه حضرت فاطمه(س) هم رخ داده و روایات واثلة بن اسقع[۴۸]، تنها کسی که در روایات اهل سنت غیر از همسران پیامبر هنگام صدور حدیث کساء در خانه حضرت زهرا(س) حضور داشته است، نیز آن را تثبیت و تأیید می‌کند[۴۹]. البته از منظر صاحب الکلمة الغراء فی تفضیل الزهرا(س)، تکرار حدیث کساء قطعی است تا جایی که علما از تکرار آن، تکرار نزول آیه تطهیر را احتمال دادهاند؛ ولی صحیح این است که آیه یک بار نازل شده اما حدیث کساء به علت اهمیت فوقالعاده آن همراه با آیه تکرار شده است تا با نهادینه شدن واقعه کساء شبهه کجاندیشان دفع شود[۵۰].[۵۱]

گونه‌های اعتبارسنجی حدیث

در اعتبارسنجی و پذیرش روایات دو دیدگاه وجود دارد: وثوق سندی (وثوق مخبری) و وثوق صدوری (وثوق خبری). از منظر دیدگاه اول، هیچ قرینه و نشانه ای جز درستی سند وثاقت نمی‌آورد و غیر از سند راهی برای سنجه اعتبار روایت وجود ندارد. بنا بر این مبنا، حتی وجود یک راوی ضعیف در سند، روایت را از درجه اعتبار ساقط می‌کند[۵۲]. شهید ثانی، محقق اردبیلی، شیخ حسن عاملی، سید محمد عاملی و از معاصران سید ابوالقاسم خویی سرآمد شخصیتهای مکتب سندیاند[۵۳]. اما در دیدگاه دوم معیار و تراز عمل به حدیث، اطمینان به صدور آن از معصوم است و قوت سند یکی از راه‌های رسیدن به وثاقت است. بنابراین در صورت ضعف سند، به کمک قرینه‌ها و نشانه‌های همراه با حدیث می‌‌توان به وثاقت آن دست یافت[۵۴].

آقا جمال خوانساری، علامه کرکی، محمد تقی مجلسی، علامه مجلسی، شیخ بهایی، وحید بهبهانی، بحر العلوم، نراقی، میرزای قمی، شیخ انصاری، صاحب جواهر، صاحب ریاض، حاج آقا رضا همدانی، آقای بروجردی و امام خمینی از برجسته‌ترین اندیشمندان مکتب وثاقت صدوری هستند[۵۵].

به دو دلیل دیدگاه دوم یعنی وثاقت صدوری مورد پذیرش است:

  1. بنا بر اقوال بزرگان علم اصول همچون محقق حلی در مقدمة المعتبر فی شرح المختصر[۵۶]، محقق اصفهانی در نهایة الدرایة[۵۷]، محقق همدانی در مصباح الفقیه[۵۸]، حسینی سیستانی در قاعدة لا ضرر ولاضرار[۵۹]، وحید بهبهانی در الفوائد الحائریه[۶۰] و دیگر بزرگان دریافت می‌شود، بیشتر اندیشمندان وثاقت صدوری را پذیرفته‌اند.
  2. اعتقاد به وثوق سندی، دارای پیامدهایی منفی از جمله اسقاط بسیاری از روایات شیعیان و طعن به عالمان شیعه و تضعیف مذهب تشیع[۶۱] و اختلال در اوضاع فقه و نداشتن دلیل برای صدور فتوا[۶۲] است؛ لذا مبنای پژوهش پیش رو وثاقت صدوری است.[۶۳]

حدیث کساء در سنجه اعتبار

از دو منظر می‌‌توان اعتبار حدیث کساء را مورد سنجش قرار داد:

وثاقت سندی

همان طور که مطرح شد، حدیث کساء دارای نقلهای متعددی است که در منابع عامه و شیعیان وجود دارد. در منابع روایی و تفسیری و تاریخی اهل سنت، نقلهای زیادی حتی فراتر از روایات موجود در میان شیعیان از طرق مختلفی بیان شده که دارای اسنادی صحیح است. برای نمونه، ابن حنبل در مسند خویش از عطاء بن ابی‌رباح چنین روایت می‌کند: «حَدَّثَنِي مَنْ سَمِعَ أُمَّ سَلَمَةَ تَذْكُرُ أَنَّ النَّبِيَّ(ص) كَانَ فِي بَيْتِهَا فَأَتَتْهُ فَاطِمَةُ بِبُرْمَةٍ فِيهَا خَزِيرَةٌ- فَدَخَلَتْ بِهَا عَلَيْهِ فَقَالَ:لَهَا: ادْعِي زَوْجَكِ وَ ابْنَيْكِ- فَجَاءَ عَلِيٌّ وَ حَسَنٌ وَ حُسَيْنٌ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَجَلَسُوا يَأْكُلُونَ مِنْ تِلْكَ الْخَزِيرَةِ وَ هُوَ عَلَى مَنَامَةٍ لَهُ عَلَى دُكَّانٍ تَحْتَهُ كِسَاءٌ خَيْبَرِيٌّ وَ أَنَا فِي الْحُجْرَةِ أُصَلِّي- فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ هَذِهِ الْآيَةَ: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۶۴] قَالَتْ فَأَخَذَ فَضْلَ الْكِسَاءِ فَغَشَّاهُمْ بِهِ ثُمَّ أَخْرَجَ يَدَهُ فَأَلْوَى بِهَا إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ- اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ خَاصَّتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً- اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ خَاصَّتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً قَالَتْ فَأَدْخَلْتُ رَأْسِي الْبَيْتَ فَقُلْتُ وَ أَنَا مَعَكُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ» از منظر ابن حنبل، روایت صحیح است، از سه طریق وارد شده و در یکی از اسناد آن، همه راویان ثقهاند[۶۵]. همچنین مفسران اهل سنت در کتب تفسیری خویش ذیل آیه تطهیر و آیه مباهله به حدیث کساء اشاره کردهاند؛ حدیثی که اهل کساء را فقط شامل پیامبر اکرم(ص)، امیرمؤمنان علی(ع)، امام حسن و امام حسین(ع)، و حضرت فاطمه(س) می‌داند و مهمترین دلیل انحصار «اصحاب کساء» به «اهل بیت»(ع)، رفتار پیامبر اکرم(ص) در حدیث کساء است که حضرت با عبایی امیر مؤمنان علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و امام حسن و امام حسین(ع) را می‌پوشاند و برای ایشان چنین دعا مینماید: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ حَامَّتِي [وَ خَاصَّتِي] فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً...»[۶۶].

رفتار حضرت رسول(ص) و استفاده از واژه «أهل» در نقل‌های حدیث کساء از طرق مختلف یا به همین مضمون یا به صورت نقل به معنا در مکان‌ها و زمان‌های مختلف در منابع فریقین تکرار شده است؛ مثلاً از عمر بن أبی سلمه نقل شده: نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ عَلَى النَّبِيِّ(ص) ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۶۷][۶۸]. حدیث کساء نزد شیعیان نیز دارای منزلت خاصی است و از طرق مختلفی نقل شده است. این روایات هم در کتب تفسیری روایی ذیل آیه تطهیر[۶۹] و مباهله و هم در کتب روایی اصیل شیعه[۷۰] به طُرق متفاوت موجود است، از مهمترین نقل‌های حدیث کساء احتجاجات و استشهادات ائمه اطهار(ع) به حدیث کساء است[۷۱].

یکی از نقل‌های حدیث کساء، واقعه متواتر مباهله با نصارای نجران و توجه خاص پیامبر اکرم(ص) به حضور انحصاری خمسه طیبه(ع) در آن جریان تاریخی و استفاده از واژه «أهل» درباره ایشان است: «... وَ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: ﴿نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ[۷۲] دَعَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً(ع) وَ قَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِيَ»[۷۳]. که همین حضور پنج تن آل عبا(ع) موجب مصالحه نجرانیان گردید[۷۴].

در برخی نقل‌های واقعه مباهله نیز استفاده از عبا و جدا نمودن اهل بیت(ع) توسط پیامبر(ص) از بقیه ذکر شده، چنانکه آمده است: فردای روزی که رسول خدا برای مباهله به سوی نجرانیان رفتند، امام علی(ع) در سمت راستشان، امام حسن و امام حسین(ع) در سمت چپ و حضرت فاطمه زهرا(س) پشت سرشان بودند؛ و بر کتف رسول الله کسایی بود: « قَطَوَانِيٌ رَقِيقٌ خَشِنٌ لَيْسَ بِكَثِيفٍ وَ لَا لَيِّنٍ» و قبل از شروع مباهله خمسه طیبه(ع) ذیل کساء قرار میگیرند[۷۵]. همچنین امام کاظم(ع) در یکی از مناظرات خود چنین احتجاج می‌فرمایند: «... وَ لَمْ يَدَّعِ أَحَدٌ أَنَّهُ أَدْخَلَ النَّبِيُّ(ص) تَحْتَ الْكِسَاءِ عِنْدَ الْمُبَاهَلَةِ لِلنَّصَارَى إِلَّا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ فَكَانَ تَأْوِيلُ قَوْلِهِ تَعَالَى ﴿أَبْنَاءَنَا الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ ﴿نِسَاءَنَا فَاطِمَةَ وَ ﴿أَنْفُسَنَا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ(ع)...»[۷۶].

منابع فریقین اعم از کتب تفسیری، روایی و تاریخی، واقعه مباهله را ذیل آیه ۶۱ سوره آل عمران نقل کرده و مراد از ﴿أَبْنَاءَنَا، امام حسن و امام حسین(ع) و مراد از ﴿نِسَاءَنَا، فاطمه زهرا(س) و مراد از ﴿أَنْفُسَنَا را امیرمؤمنان علی(ع) دانسته‌اند[۷۷].

زمخشری ذیل این آیه می‌نویسد: "و فيه دليل لا شيء أقوى منه على فضل أصحاب الكساء"[۷۸]. بیان زمخشری مصادیق اصحاب کساء را مشخص می‌کند.

حدیث کساء معروف در این زمان به روایت جناب جابر بن عبدالله انصاری از حضرت فاطمه زهرا(س) نیز یکی از این نقلهاست که به اختصار سند آن بررسی می‌شود.

با بررسی داده‌های روایی و منابع متعدد و فهرست نسخه‌های خطی قابل دسترس، دو سند برای حدیث کساء یافت شد. سند اول در کتاب عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الآیات و الاخبار و الاقوال، مستدرک حضرت فاطمه زهرا(س) تا امام جواد(ع) جلد ۱۱، ص۹۳۰ همراه با حدیث کساء، چاپ شده که محقق این کتاب، آن را از کتابخانه جامع تهران گرفته است[۷۹][۸۰]. مرعشی نجفی در ملحقات کتاب احقاق الحق و ازهاق الباطل، سند و متن حدیث کساء را از رساله «بافقی یزدی قمی نجفی» آورده است. بافقی یزدی حدیث کساء را از جلد یازدهم عوالم العلوم از میان هفتاد جلد موجود در کتابخانه میرزا سلیمان یزد نقل کرده است اما مشخص ننموده از متن کتاب آن را نوشته یا از حاشیه کتاب، در ادامه مرعشی نجفی از صدوقی یزدی درخواست می‌کند این حدیث و سند آن را از کتاب عوالم العلوم در یزد ببیند، اما صدوقی این متن و سند را از حاشیه کتاب برای مرعشی میفرستد، مرعشی با بررسی درمییابد این دو نسخه از حدیث کساء کاملاً منطبق بر یکدیگر هستند. همچنین درباره سند حدیث شریف کساء می‌نویسد حدیث یک بار در جلد ۱۱ و یک بار هم در جلد ۶۲ نقل شده است[۸۱] و[۸۲].

با بررسی انجام شده، هشت نسخه از جلد یازدهم کتاب عوالم العلوم در کتابخانه‌های مختلف یافت شد؛ قدیمی‌ترین نسخه در کتابخانه آیت الله گلپایگانی قم به شماره ۸۵۷۳ - ۵۸/۲۳ است، دو نسخه به شماره‌های ۱۳۲۹ط و ۳۶۲۱، در کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی تهران، یک نسخه به شماره ۲۰۳۱، در کتابخانه مرکز اسناد و مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، یک نسخه به شماره ۴۰۰، در کتابخانه آیتالله مرعشی و یک نسخه به شماره ۴۸۹ در کتابخانه وزیری یزد[۸۳] و دو نسخه به شماره‌های ۴۰۴۰۰، ۱۷۸۸۴ در مرکز اسناد آستان قدس رضوی نگهداری می‌شود.

از این نسخه‌ها فقط در حاشیه نسخه ۳۶۲۱ کتابخانه مجلس، حدیث کساء همراه با سند به طور کامل ذکر شده است.

سند دوم نیز در یادداشت‌های حسینی شیرازی وجود دارد که در برخی کتب ایشان چاپ شده است[۸۴].

سندی که عبدالله بحرانی ذکر کرده به شرح زیر است: رأيت بخط الشيخ الجليل السيد هاشم، عن شيخه السيد ماجد البحراني عن الحسن بن زين الدین الشهيد الثاني، عن شيخه المقدس الاردبيلي، عن شيخه علي بن عبد العالي الكركي، عن الشيخ علي هلال الجزائري عن الشيخ أحمد بن فهد الحلي، عن الشيخ علي بن الخازن الحائري، عن الشيخ ضياء الدين علي بن الشهيد الأول، عن أبيه، عن فخر المحققين، عن شيخه العلامة الحلي، عن شيخه المحقق، عن شيخه ابن نما الحلي، عن شيخه محمد بن إدريس الحلي، عن ابن حمزة الطوسي صاحب «ثاقب المناقب» عن الشيخ الجليل محمد بن شهر آشوب، عن الطبرسي صاحب «الإحتجاج» عن شيخه الجليل الحسن بن محمد ابن الحسن الطوسي، عن أبيه شيخ الطائفة، عن شيخه المفيد، عن شيخه ابن قولويه القمي، عن شيخه الكليني، عن علي بن إبراهيم، [عن أبيه إبراهيم] بن هاشم عن أحمد بن محمد بن أبي نصر البزنطي، عن قاسم بن يحيى الجلاء الكوفي، عن أبي بصير، عن أبان بن تغلب البكري، عن جابر بن يزيد الجعفي، عن جابر بن عبدالله الانصاري، عن فاطمة الزهراء(س) بنت رسول الله(ص).

سلسله راویان سند حدود سی نفرند که به اختصار احوال رجال آن به ترتیب بررسی می‌‌شود:

  1. سید هاشم بحرانی فرزند سید سلیمان بن عبدالجواد حسینی بحرانی توبلی[۸۵] معروف به علامه بحرانی[۸۶] متوفای ۱۱۰۷ق است و در کتب رجالی توثیق شده است[۸۷].
  2. سید ابو علی ماجد بن هاشم بن علی بن المرتضی بن علی بن ماجد حسینی بحرانی، متوفای سنه ۱۰۲۸ق، ثقه وصف شده است[۸۸]. در این قسمت از سند اشکال وارد شده است که میان سید ماجد متوفای سال ۱۰۲۸ق و سید هاشم متوفای سال ۱۱۰۷ق حدود ۸۰ سال فاصله است، بنابراین سید ماجد به دلیل اختلاف طبقه نمی‌تواند از ایشان نقل کند [۸۹] و[۹۰]، در حالی که با معمر دانستن ایشان اشکال پاسخ داده می‌شود.
  3. شهید ثانی (جمال الدین ابو منصور الحسن بن الشیخ زین الدین بن علی بن الشهید الثانی عاملی جبعی) از شاگردان مقدس اردبیلی و متوفای سنه ۱۰۱۱ق و ثقه است[۹۱].
  4. احمد بن محمد معروف به «مقدس اردبیلی» از منظر حر عاملی هم عصر با شیخ بهایی متوفای سنه ۹۹۳ق و توثیق شده است[۹۲].
  5. علی بن عبد العالی العاملی الکرکی متوفای سال ۹۳۷ق نیز از منظر صاحب أمل الآمل فردی موثق است[۹۳].
  6. زین الدین علی بن هلال الجزائری شیخ الاسلام و فقیه اهل بیت(ع) در عصر خود بوده است[۹۴].
  7. جمال الدین ابو العباس احمد بن شمس الدین محمد بن فهد الاسدی الحلی متوفای ۸۴۱ ق[۹۵]، فاضل، عالم، ثقه، صالح، زاهد، عابد، ورع، جلیل القدر[۹۶] و از جمله راویانی که از ایشان اجازه داشتند زین الدین علی بن الحسن بن الخازن الحائری است[۹۷].
  8. به گفته حر عاملی «شیخ زین الدین علی بن الخازن الحائری»، فاضل، عابد، صالح و از شاگردان شهید است که از احمد بن فهد الحلی روایت می‌کند[۹۸].
  9. الشیخ ضیاء الدین ابو القاسم علی بن محمد بن مکی العاملی الجزینی فرزند شهید اول، به گفته حر عاملی فردی فاضل، محقق، صالح، باورع، جلیل القدر و ثقه بوده است[۹۹]. وی عالمی امامی و متوفای ۸۵۶ق است[۱۰۰].
  10. مراد از «أبیه»، شمس الدین محمد بن جمال الدین مکی بن محمد بن حامد بن احمد العاملی الجزینی متوفای ۷۸۶ق است. محدث قمی ایشان را شیخ الامام، أستاذ فقهاء الانام، رئیس المذهب و الملّة و رأس المحققین الاجلّة، محقق حقائق الأولین و الآخرین و... وصف نموده است که جامع فنون العقلیات و النقلیات و حاوی صنوف الفضائل والکمالات بودهاند[۱۰۱].
  11. محمد بن العلامة الکبیر الحسن بن یوسف بن علی بن المطهر الأسدی، الفقیه، المجتهد فخرالدین أبوطالب الحلی، مشهور به فخر المحققین، متوفای ۷۷۱ق است[۱۰۲]. از منظر شیخ حر عاملی، فاضل، فقیه، ثقه و جلیلالقدر بودند که از پدرشان علامه حلی روایت میکردند[۱۰۳].
  12. الحسن بن یوسف بن علی بن المطهر الأسدی، جمال الدین ابو منصور، معروف به علامه حلّی متوفای ۷۲۶ ق[۱۰۴] است. شهرت علامه حلی و وثاقت وی مشخص است[۱۰۵].
  13. مراد از «محقق»، [[[نجم الدین ابوالقاسم جعفر بن الحسن بن یحیی بن الحسن بن سعید الحلی]]، متوفای سال ۶۷۶ ق[۱۰۶] است و وثاقت و قدر و منزلت ایشان به قدری روشن است که نیازی به ذکر نیست[۱۰۷].
  14. ابن نما حلی، محمد بن جعفر بن محمد بن نما الحلی نجیب الدین ابوجعفر یا ابوابراهیم متوفای ۶۴۵ق عالم محقق فقیه جلیل، صاحب مصنفات از مشایخ پدر علامه و جناب محقق حلّی است و او پدر شیخ جعفر صاحب کتاب مثیر الاحزان مقتل معروف، و جد شیخ جلال الدین ابو محمد حسن بن نظام الدین احمد بن محمد بن جعفر بن محمد بن نماست که یکی از مشایخشهید اول است[۱۰۸]. همچنین وی از ابن ادریس و محقق جعفر بن الحسن الحلی روایت می‌کند[۱۰۹].
  15. احمد بن ادریس فقیه امامی ابو عبدالله عِجلی، الحلّی، مصنف السرائر معروف به ابن ادریس؛ متوفای سال ۵۹۸ق در «حله»[۱۱۰].
  16. ابن حمزه طوسی صاحب الثاقب فی المناقب؛ عمادالدین ابو جعفر محمد بن علی بن حمزه طوسی مشهدی، زنده در سال ۵۶۰ق[۱۱۱] و متوفای ۵۶۶ق[۱۱۲]، فقیه، عالم، واعظ و نویسنده کتابهای الوسیلة، الواسطة، الرائع فی الشرائع، مسائل فی الفقه است[۱۱۳].
  17. محمد بن علی بن شهر آشوب بن ابی نصر بن ابی الجیش، ابوجعفر السَّروَی المازندرانی، الحافظ، ملقب به رشیدالدین، و معروف به ابن شهر آشوب متوفای ۵۸۸ق[۱۱۴] جامع محاسن و مورد وثوق[۱۱۵] است. وی از ابی علی الحسن بن محمد بن الحسن الطوسی روایت میکرده است[۱۱۶].
  18. ابو منصور احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی صاحب الاحتجاج، در کتب رجالی «عالم فاضل فقیه محدث ثقه، صاحب کتاب الاحتجاج علی أهل اللجاج حسن کثیر الفوائد» معرفی شدهاند[۱۱۷].
  19. محمد بن حسن بن علی طوسی[۱۱۸] پدر محقق خواجه نصیر الدین است[۱۱۹]. به گفتۀ حر عاملی «عالم، فاضل، فقیه، محدث، جلیل، ثقه، دارای کتبی مانند الامالی و شرح النهایه[۱۲۰]» است.
  20. محمد بن حسن بن علی، شیخ ابو جعفر طوسی، معروف به شیخ الطائفه[۱۲۱]، متوفای ۴۵۸ ق[۱۲۲] است. در رجال ابن داوود درباره وی آمده است: لم أوضح من أن يوضح حاله[۱۲۳]. نجاشی ایشان را جليل في أصحاب و ثقة عين می‌داند[۱۲۴]. دو کتاب تهذیب الاحکام والاستبصار که از کتب اصلی شیعیان است، نوشته شیخ الطائفه است[۱۲۵].
  21. محمد بن محمد بن نعمان عبدالسلام حارثی، ابو عبد الله عکبری، بغدادی، که بعدها به شیخ مفید مشهور شد[۱۲۶]، متوفای سال ۴۱۳ق[۱۲۷] و از منظر طوسی و حر عاملی، وی موثقترین اهل زمانش بود[۱۲۸].
  22. جعفر بن محمد بن جعفر بن موسی بن قولویه، ابوالقاسم قمی، صاحب کتاب کامل الزیارات، متوفای ۳۶۸ ق[۱۲۹] است. حر عاملی وی را از موثق‌ترین‌ها در بین اصحاب و از اجلای در فقه و حدیث معرفی می‌کند [۱۳۰].
  23. محمد بن یعقوب بن اسحاق، ابوجعفر کلینی، رازی، بغدادی، صاحب کتاب الکافی یکی از کتب اربعه شیعیان امامیه[۱۳۱] متوفای ۳۲۸ق[۱۳۲] است که موثقترین افراد در نقل حدیث معرفی شده است[۱۳۳].
  24. علی بن ابراهیم بن هاشم، أبو الحسن قمّی، صاحب تفسیر معروف به نام تفسیر قمّی[۱۳۴] در کتب رجالی ثقه در حدیث، اطمینانآور، قابل اعتماد با مذهبی صحیح[۱۳۵] وصف شده است، تاریخ وفات ایشان یافت نشد، ولی وی در سال ۳۰۷ زنده بوده است[۱۳۶].
  25. [ابراهیم بن هاشم]]، محدث ابو اسحاق قمی، والد علی بن ابراهیم صاحبِ تفسیر قمی، در اصل کوفی بود و اولین کسی بود که حدیث کوفیان را در قم نشر داد[۱۳۷]. سال وفات وی یافت نشد، ولی قبل از سال ۲۴۷ق زنده بوده است[۱۳۸]. ذکر شده که ایشان با امام رضا(ع) ملاقات داشته است. دو کتاب النوادر و قضایا أمیر المؤمنین(ع) از کتب معروف این محدث است[۱۳۹].
  26. احمد بن محمد بن ابی نصر، ملقب به بزنطی[۱۴۰] «ثقه جلیل القدر»[۱۴۱] متوفای سال ۲۱۰ یا ۲۲۱ق[۱۴۲] است. کشّی در رجال خود روایاتی را در توثیق ابن ابی‌نصر بزنطی ذکر می‌کند[۱۴۳]. ابی نصر از اصحاب امام کاظم، امام رضا و امام جواد(ع) بوده است، همچنین ایشان از اصحاب اجماع است و از غیرثقه روایت نمی‌کند[۱۴۴].
  27. قاسم بن یحیی الجلاء الکوفی؛ در نسخه‌هایی که ذکر شده نام این شخص «قاسم بن یحیی الجلاء الکوفی» آمده است، اما فردی با این مشخصات در موسوعات رجالی یافت نشد، البته شخصی با عنوان «قاسم بن یحیی» در رجال حدیثی موجود است که فقط از جد خود «حسن بن راشد» نقل میکرده و جد قاسم بن یحیی، استادِ جناب برقی است و روایاتی از او در المحاسن ذکر شده است. آقا بزرگ تهرانی در الذریعه پس از ذکر سلسله سندی که قاسم بن یحیی در آن حضور دارد می‌نویسد: يظهر من هذا السند أن قاسم بن يحيى من رواه الحديث و من مشائخ البرقي و الحسن بن راشد، كان جده و شيخ روايته[۱۴۵]. بنابراین قاسم بن یحیی را از راویان حدیث می‌داند؛ اگر چنانچه پذیرفته شود، قاسم بن یحیی الجلاء الکوفی، همان قاسم بن یحیی بن حسن بن راشد است، می‌‌توان به وثاقت او پی برد؛ اگر هم پذیرفته نشود که این دو یک نفر هستند، باز هم مجهول الحال بودن قاسم بن یحیی با توجه به اینکه ابن ابی‌نصر بزنطی در سند این روایت حضور دارد و اینکه أبی نصر از غیر ثقه نقل نمی‌کند و از اصحاب اجماع است[۱۴۶]، خدشه‌ای در سند حدیث ایجاد نمی‌کند و از اعتبار حدیث نمی‌کاهد؛ چراکه اصحاب اجماع فقط از ثقه نقل می‌کنند و علما حدیثی که یکی از اصحاب اجماع در سند آن وجود داشته باشد، به عنوان حدیث صحیح قبول می‌کنند و به ضعف راوی قبل از آن توجه نمی‌کنند[۱۴۷]. علاوه بر این برخی معتقدند مراد از «قاسم بن یحیی»، «قاسم بن یحیی الحذاء کوفی» و همان «أبی بصیر» است[۱۴۸]، چنانکه در کتاب نور الآفاق و شهاب لأهل النفاق نیز به همین شکلی که بیان شد، ذکر شده است[۱۴۹] و[۱۵۰].
  28. أبان بن تغلب بن رباح ابوسعید البکری الجریری متوفای ۱۴۱ق[۱۵۱] ثقة، جليل القدر[۱۵۲] و به گواهی نجاشی عظيم المنزلة في أصحابنا لقى أبا محمد علي بن الحسين و أبا جعفر و أبا عبد الله(ع) و روى عنهم و كانت له عندهم حظوة و قدم است[۱۵۳].
  29. ابن الحارث بن عبد یغوث بن کعب بن الحارث بن معاویة بن وائل بن مرار بن جعفی، متوفی سال ۱۲۸ق؛ از منظر آیت الله خویی ثقه است[۱۵۴].
  30. جابر بن عبدالله الانصاری از اصحاب رسول خدا(ص) است و در جنگ بدر و هجده غزوه دیگر شرکت داشته؛ ایشان تا زمان امام باقر(ع) را درک کرده و متوفای ۷۸ق است. جناب جابر مقام و منزلت والایی دارد و روایت‌های ایشان بیشتر از پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) است[۱۵۵]. همچنین جابر بن عبدالله انصاری از افرادی است که از حضرت فاطمه زهرا(س)، اطلاعات و رازهای غیبی شنیده است؛ از جمله حدیث لوح که از حضرت نقل نموده است[۱۵۶].

با بررسی موقعیت راویان و تحلیل وثاقت آنان در موسوعات رجالی، روشن می‌شود راویان موثق هستند.[۱۵۷]

وثاقت صدوری

بسیاری از بزرگان سند نقل شده را پذیرفته‌اند و در بررسی سندی ملاحظه شد که با توجه به وثاقت راویان، سند مورد تأیید و معتبر است اما اگر هم پذیرفته نشود، بازهم نمیتوان حدیث را کنار گذاشت؛ زیرا عبارات والا و معارف فوق العاده حدیث و دلالت‌های آن گواهی می‌دهد که کلام از جانب معصوم صادر شده است.

متن و محتوای حدیث شریف کساء از دو جهت می‌تواند وثاقت آن را اثبات کند.[۱۵۸]

عدم مخالفت و تعارض حدیث با آیات و روایات

مهمترین دلیلی که می‌‌توان جهت رد اشکالات وارد شده بر این حدیث مطرح کرد، آن است که نه تنها هیچ یک از بندها و عبارات محتوای آن با هیچ آیه و روایتی در تعارض نیست، بلکه آیات و روایات بسیاری در تأیید محتوای شریفش وجود دارد[۱۵۹].‌[۱۶۰]

دارا بودن معارف عمیق، معرفتی، سیاسی فقهی، اجتماعی، تربیتی

یکی از دلایلی که در تأیید وجود حدیث کساء مطرح است دارا بودن محتوای عمیق آن است[۱۶۱] که می‌‌توان به آموزههای معرفتی، سیاسی فقهی، اجتماعی و تربیتی آن اشاره کرد. جایگاه اهل بیت(ع)، مقام ایشان، برخی ویژگی‌های ایشان مانند عصمت، واسطه استجاب الدعوه بودن، اهل بیت نبوت بودن از جمله آموزههای معرفتیحدیث، اهمیت نقش مادر در خانواده، چگونگی برقراری انواع ارتباطات کلامی و غیر کلامی در خانواده از جمله آموزه‌های تربیتی، استحباب ابتداء سلام، استحباب سؤال و تحقیق، وجوب اطاعت از پدر نیز برخی از آموزه‌های فقهی آن است. بنابراین معارف والای حدیث بیان از صدور آن از معصوم دارد؛ همچنان که ابن ابیالحدید درباره خطبه شقشقیه می‌نویسد: این خطبه گواه بر صدور آن از جانب امیرمؤمنان علی(ع) است[۱۶۲].[۱۶۳]

مؤیدات وثاقت صدور

در جهت وثاقت صدور حدیث کساء می‌‌توان مؤیداتی را نیز بیان کرد.

وجود نقل‌های متعدد از حدیث کساء در منابع فریقین

همان طور که مطرح شد حدیث کساء با نقل‌های متعددی از طرق مختلف بیان شده است. در جدول زیر به اختلاف‌ها و شباهت‌های این نقل‌ها اشاره می‌شود:

شباهت‌ها تفاوت‌ها
۱. در نقل‌های منسوب به حدیث کساء پیامبر(ص) برای حضرت زهرا(س) و حضرت علی، امام حسن و امام حسین(ع) دعا کرده است. مضمون دعاهایی که پیامبر در حق اصحاب کساء فرموده، با هم متفاوت است.
۲. در تمام نقل‌هایی که کساء و مانند آن در آن ذکر شده، پیامبر(ص) پس از آنکه اهل بیت(ع) را با کساء جدا می‌فرماید، دعا می‌کند. به جای واژه کساء، از واژگانی مانند ثوب، عباء، خمیصه، مرط و شمله استفاده شده است و اوصافی مانند خیبری، فدکی، سوداء، قطوانیه، مرحل و ... دارد.
۳. در اکثر روایات حضرت جبرئیل، ششمین اصحاب کساء معرفی شده است. در برخی روایات به جای ام سلمه، از دیگر زنان پیامبر(ص) مانند صفیه و زینب نام برده شده است.
. در تمام روایاتی که ام سلمه اجازه ورود گرفته، به او اجازه داده نشده است[۱۶۴]. نحوه نشستن اصحاب کساء کنار پیامبر(ص) در روایات مختلف ذکر شده است. در برخی روایات آیه تطهیر بعد از دعای پیامبر(ص) و برخی قبل از دعای حضرت رسول و برخی همزمان با یکدیگر بیان شده است.
۵. در بیشتر روایات، واقعه در خانه ام سلمه رخ داده است.

وجود نسخه‌هایی دیگر از حدیث کساء

یکی از مؤیداتی که می‌‌توان در صدور حدیث کساء مطرح نمود، وجود نسخه‌های دیگری از حدیث کساء است، برخی از این نسخه‌ها عبارتند از:

غرر الاخبار و درر الآثار

کتاب مزبور نوشته شیخ حسن ابن الحسن دیلمی از علمای قرن هشتم است. این کتاب اولین مصدری است که فرازهایی از حدیث کساء در آن ذکر شده[۱۶۵] و طبق بیان آقابزرگ تهرانی درباره حدیث کساء موجود در این کتاب، نسخه‌های متعددی از غرر وجود داشته که در یکی از آنها حدیث کساءاختلاف بسیار کمی با حدیث کساء موجود در کتاب منتخب طریحی داشته و به دست ما نرسیده است[۱۶۶].[۱۶۷]

کتاب المناقب اثر علوی دمشقی حنفی

دومین مصدری که حدیث کساء در آن وجود دارد، کتاب المناقب نوشته علامه ابو محمد حسین بن محمد بن علوی دمشقی از خاندان نقبای شام است. آیت الله مرعشی نجفی در شرح احقاق الحق بیان می‌کند که حدیث کساء را به خط ایشان در کتاب المناقب که متعلق به تاریخ ۹۸۷ق بوده و از صفیه بنت شبیه به نقل از عایشه روایت شده، مشاهده کرده است[۱۶۸]. صاحب الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء(س) نیز این کتاب را یکی از مصادر حدیث کساء ذکر می‌کند[۱۶۹].[۱۷۰]

نسخه خطی (۱۰۳۳ق)

نسخه‌ای خطی با عنوان حدیث کساء و ترجمه آن در کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی که تاریخ کتابت آن قرن دهم است[۱۷۱]. به شماره ۸۹۵۴ وجود دارد که حدیث کساء را به طور کامل نقل کرده و نیم قرن قبل از کتاب منتخب طریحی است.[۱۷۲]

نسخة المنتخب فی جمع المراثی و الخطب طریحی

این کتاب تألیف شیخ فخرالدین طریحی از دیگر کتاب‌هایی است که حدیث کساء در آن ذکر شده است[۱۷۳]. صاحب این اثر نویسنده مجمع البحرین و از بزرگان قرن دهم است. برخی این کتاب را به عنوان کتاب حدیثی قبول ندارند و آن را از خصایص کتاب طریحی می‌دانند[۱۷۴].

نهج المحجة فی فضائل الائمه اثر احسائی

چهارمین مصدری که حدیث کساء در آن آمده، کتاب نهج المحجة فی فضائل الائمة و اثبات حقهم و غصب غیرهم و بدع الغاصبین المبتدعین، اثر علی بن نقی احسائی متعلق به قرن دوازدهم است که در ابتدای حدیث چنین آورده: و روي حديث الكساء من طرقنا مبسوطا مشتملا على فضل شيعة آل محمد[۱۷۵] از این سخن برمی‌آید که احسائی به طرق و اسناد متعددی از حدیث کساء دسترسی داشته است.[۱۷۶]

نسخه خطی التحفة الکسائیه اثر بافقی

شیخ حسین بن محمد بن علی بن عبدالغفور بن غلام علی بافقی یزدی حائری مشهور به «شیخ کسائی»، متوفای ۱۳۱۰ق، در نسخهٔ خطی با عنوان التحفة الکسائیه، حدیث کساء را از کتاب منتخب طریحی نقل کرده است. ایشان پس از حمد و ثنای الهی ابتدا حدیث کساء را آورده، سپس به بسیاری از فضایل و مناقب و مصائب ایشان اشاره کرده است[۱۷۷].

علاوه بر این موارد با توجه به احادیث من بلغ[۱۷۸] نیز می‌‌توان این حدیث شریف را توثیق نمود.[۱۷۹]

. توجه علما و بزرگان به حدیث کساء

یکی از دلایلی که در پذیرشِ حدیث در اصول فقه، هنگام ضعف سندیِ آن مطرح می‌شود، عمل فقها و شهرت حدیث است که این ضعف را جبران می‌کند[۱۸۰]. حدیث کساء نیز می‌تواند مشمول این قاعده قرار بگیرد، بنابراین بازخورد بزرگان و نوع مواجهه علما و بزرگان در خصوص حدیث کساء بیانگر اهمیت حدیث مزبور نزد ایشان است.[۱۸۱]

اهتمام ایشان به برگزاری مجالس حدیث کساء و قرائت مداوم آن

با توجه به اینکه بسیاری از بزرگان ما به خواندن آن توصیه کرده[۱۸۲] و خود نیز همواره در عمل از آن استفاده نموده و مجالسی از آن در خانههایشان برگزار می‌کنند، این حدیث شریف مورد توجه قرار می‌گیرد[۱۸۳]. حتی برخی به دلیل مجرب بودن و فراوانی آثار مترتب بر آن[۱۸۴]، حدیث را مستغنی از سند دانسته‌اند[۱۸۵].[۱۸۶]

اهتمام علما به ترجمه حدیث کساء و نشر آن

سیره آیات عظام و علما نشان از علاقه و توجه ویژه ایشان به حدیث کساء است؛ از جمله ایشان می‌‌توان ملا فتح الله متخلص به حکیم وفایی شوشتری[۱۸۷]، جعفر شرف الدین[۱۸۸]، سید ابراهیم محمدی متخلص به رجا شوشتری[۱۸۹]، سید عدنان غریفی[۱۹۰]، السید هاشم بن السید محسن اللعیبی الموسوی و مهدی عبدالکریم جزی برخورداری گزی اصفهانی[۱۹۱] است. در این میان رجائی زفرهای علاوه بر به نظم درآوردن حدیث کساء نقل شده از حضرت فاطمه زهرا(س) در قالب‌های گوناگون، حدیث کساء نقلهای دیگر را نیز در قالب‌های مختلف به نظم درآورده است[۱۹۲].

درباره نشر این حدیث نیز نکاتی مطرح می‌شود:

  1. آرزوی مرعشی نجفی بود که حدیث کساء را در کتاب عوالم به صورت چاپ شده ببیند[۱۹۳]. سند دست نوشته بافقی یزدی دست مرعشی نجفی بوده و ایشان از محمد صدوقی شهید محراب می‌خواهد که از نسخه عوالم سند حدیث کساء و متن آن را برایشان بنویسد. وقتی این دو نوشته را با هم مقابله می‌کند می‌بیند حرف به حرف مانند یکدیگرند و هیچ تفاوتی با هم ندارند[۱۹۴] و آن نسخه سندی عوالم العلوم با عنوان «سند حدیث کساء» توسط حاج ملا علی آقا در تبریز چاپ می‌شود[۱۹۵].
  2. سید محمد باقر موحد ابطحی با تلاش فراوان، نسخه خطی عوالم العلوم را که در کتابخانه دانشگاه تهران نگهداری می‌شده، به چاپ می‌رساند[۱۹۶].
  3. محمد تقی بافقی یزدی پس از استنساخ حدیث کساء از نسخه خطی عوالم العلوم در مقدمه آن از شیعیان درخواست می‌کند که این حدیث و کتاب عوالم را به طبع برسانند[۱۹۷].
  4. پس از قرن دوازدهم علمایی که درباره سیره حضرت صدیقه طاهره(س) کتاب نوشته‌اند، حدیث کساء و حتی اشعار منظوم آن را نیز در کتبشان ضمیمه کرده‌اند.[۱۹۸]

پاسخگویی به شبهات وارد بر حدیث کساء

سیره علما و بزرگان بیانگر آن است که ایشان هماره از حدیث شریف کساء دفاع می‌نمودند و هنگام ایجاد شبهه بر این حدیث ایشان همیشه در صحنه حاضر و پاسخگو بودند. آیت الله بهجت در پاسخ به شبهاتی که درباره سند این روایت مطرح می‌‌شد مطالب روشنی بیان میکردند. برای نمونه ایشان معتقد بود کسانی که اهل تعقل و درایت باشند و با دقت به این حدیث بنگرند، صحت این روایت را درمییابند و دیگر نیازی به سند آن ندارند[۱۹۹]. همچنین ناراحتی آیت الله تبریزی از حذف حدیث کساء در برخی چاپ‌های مفاتیح الجنان و شمردن حدیث کساء از مسلمات بین مؤمنان و آن را از مصادیق ﴿وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ[۲۰۰] دانستن، از موارد پاسخ گویی به شبهات وارده است[۲۰۱].[۲۰۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «خداوند اراده کرده که از شما خاندان، پلیدی را دور کند و شما را کاملا پاک سازد». سوره احزاب آیه۳۳
  2. متن حدیث کساء در عوالم العلوم بحرانی، ج ۱۱(حضرت زهرا)، ص ۶۳۸ با ذکر اسناد آن آمده است. در مفاتیح الجنان نیز از عوالم نقل شده است.
  3. بحار الأنوار، ج ۳۷ ص ۳۵ تا ۹۸
  4. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۷۸.
  5. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  6. طبری، جامع البیان، ج۲۲، ص۷، ذیل آیه؛ نیز ر. ک: طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۱۲۰.
  7. سیوطی، الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۸، ذیل آیه ۳۳ سوره احزاب؛ همچنین: حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۸ و ۴۰؛ طبری، جامع البیان، ج۲۲، ص۷، ذیل آیه ۳۳ سوره أحزاب؛ و در منابع شیعی: حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۴، ص۲۷۴، ذیل آیه ۳۳ سوره احزاب.
  8. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  9. فخرالدین رازی، تفسیر مفاتیح الغیب، ج۸، ص۲۴۷.
  10. عبد الله بحرانی، عوالم العلوم، ج۱۱، ص۹۳۱.
  11. ابن مغازلی شافعی، المناقب ترجمه سید جواد مرعشی نجفی، ص۲۴۰؛ سنن ترمذی، جلد ۵ کتاب المناقب، باب ۶۱، ح۳۸۷۱، ص۶۵۶؛ صحیح مسلم، کتاب فضائل، جزء ۱۵ و ۱۶، باب ۸ و ۹، ح۲۴۲۴، ص۱۹۴؛ همچنین: حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۵۶.
  12. ناصر مکارم شیرازی، آیات ولایت در قرآن، ص۱۶۷.
  13. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۶۷- ۶۸.
  14. ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  15. منصوری و قریب دوست، اعتبارسنجی حدیث کساء، دوفصلنامه حدیث پژوهی.
  16. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۵، ص۳۹۱؛ ابن درید، محمد بن حسن، جمهرة اللغة، ج۲، ص۸۵۷.
  17. راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ج۱، ص۷۱۱.
  18. ر.ک: مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۰، ص۶۲.
  19. ﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ... «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
  20. ﴿...وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «... و (این) برای آن (است) که تو را نشانه‌ای برای مردم کنیم- و به استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا می‌چینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن می‌پوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: می‌دانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.
  21. ﴿وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا «و دارایی‌هایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کم‌خردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.
  22. ﴿لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ... «خداوند شما را در سوگندهای بیهوده بازخواست نمی‌کند اما از سوگندهایی که آگاهانه خورده‌اید باز می‌پرسد بنابراین کفّاره (شکستن) آن، خوراک دادن به ده مستمند است از میانگین آنچه به خانواده خود می‌دهید یا (تهیّه) لباس آنان و یا آزاد کردن یک بنده.».. سوره مائده، آیه ۸۹.
  23. ﴿ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ «سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپاره‌ای و گوشتپاره را استخوان‌هایی آفریدیم پس از آن بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۴.
  24. ر.ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۵۸۷؛ طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۳۱؛ طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ج۲، ص۳۲۵؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۰۰؛ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۲۴۰؛ ج۴، ص۱۷۲؛ فضل الله، سید محمدحسین، تفسیر من وحی القرآن، ج۷، ص۷۵.
  25. کفعمی، البلد الأمین و الدرع الحصین، ص۱۹۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹۵، ص۱۲۰.
  26. نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۵، ص۶۰.
  27. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۴۴، ص۱۱۹.
  28. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، ص۱۹۸.
  29. شیبانی، محمد بن حسن، نهج البیان عن کشف معانی القرآن، ج۴، ص۲۲۲.
  30. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، ص۱۹۹.
  31. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۳۳۳.
  32. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۳۳۲.
  33. بحرانی اصفهانی، عبد الله بن نور الله، عوالم العلوم، مستدرک حضرت زهرا(س) تا امام جواد(ع)، ج۱۱، ص۹۳۳.
  34. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، ص۱۹۹.
  35. منصوری و قریب دوست، اعتبارسنجی حدیث کساء، دوفصلنامه حدیث پژوهی.
  36. هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۶۴۶.
  37. ر.ک: حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ص۱۸ - ۱۴۱ (برخی اسانید)؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، ص۱۹۶ – ۲۰۰؛ زمخشری، محمود، الکشاف، ج۱، ص۳۶۹؛ فخرالدین رازی، ابو عبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج۸، ص۲۴۷؛ هیثمی، ابن حجر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۶۷ - ۱۶۸؛ ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۴۴، ص۱۱۸ – ۱۱۹؛ ترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الصحیح (سنن الترمذی)، ج۵، ص۱۹۲، ۴۷۹ و ۵۱۲؛ نسائی، احمد بن علی، السنن الکبری، ج۵، ص۱۱۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۳، ص۲۰۳ - ۲۰۷؛ ج۱۴، ص۱۳۸ - ۱۴۴؛ ابن اثیر، أسد الغابة، ج۳، ص۶۰۷ و....
  38. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۹۳؛ کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۳۳۲ - ۳۴۰؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۷۲؛ ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، ج۲، ص۵۶۱؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۷۸؛ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۳۶۸، ۵۵۹ و ۵۶۵؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ج۱، ص۱۴۸؛ ابن بطریق، یحیی بن حسن، عمدة عیون صحاح الاخبار فی مناقب إمام الابرار، ص۳۲ - ۴۶؛ ابن طاووس، سعد السعود للنفوس منضود، ص۱۰۶ و ۲۰۴؛ همو، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ج۱، ص۱۲۳ – ۱۲۹؛ حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، ص۲۲۹.
  39. استخراج روایات از نرم‌افزارهای جامع الاحادیث، کتابخانه احادیث فریقین و مکتبة اهل البیت(ع) صورت گرفته است؛ برای جست‌وجو نیز از واژگانی چون «تطهیراً»، «کساء» و واژگان مترادف «کساء» مانند «عباء»، «مرط»، «خمیصة» و... استفاده شده است.
  40. در برخی کتب، استفاده از یک یا چند واژه از آیه تطهیر یا مضامین آن مانند طهارة، مطهرین و... در وصف اهل بیت(ع) جزئی از این آمار قرار گرفته است (نک: موحد ابطحی اصفهانی، علی، آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، ج۱) اما در این پژوهش فقط روایاتی مدنظر هستند که واژگان آیه تطهیر در آنها به کار رفته باشد.
  41. شایان ذکر است که احادیث شبیه هم که دارای طرق و راویان مختلف است، در شمارش حساب نشده است، همچنین چینش بر اساس قرن و در دو دسته شیعه و اهل سنت بیان شده است. جدول و دسته‌بندی روایات را می‌‌توان بر اساس راویان نیز تنظیم نمود؛ برای نمونه کتاب الموسوعة الامامة فی نصوص اهل السنة (مرعشی نجفی، شهاب الدین، الموسوعة الامامة فی نصوص أهل السنة، ص۱۷۲ – ۱۷۴). با توجه به نام راویان اهل سنت احادیث کساء را آورده است.
  42. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۸۷؛ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص۱۱۵.
  43. «مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْرٍ أَسْوَدَ» (حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۲، ص۵۶)؛ «كِسَاءٌ خَيْبَرِيٌّ». (حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، ص۲۲۹)
  44. «... حَتَّى دَخَلُوا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَأَقْعَدَهُمَا [وَ أقعدهما] فِي حَجْرِهِ وَ [جَلَسَ] عَلِيٌّ عَنْ يَمِينِهِ وَ جَلَسَتْ فَاطِمَةُ عَنْ يَسَارِهِ...» (کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۳۳۵)؛ «... فَجَلَسَ عَلِيٌّ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ جَلَسَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ عَنْ يَمِينِهِ وَ شِمَالِهِ وَ أَجْلَسَ فَاطِمَةَ خَلْفَهُ...» (کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۳۳۴)؛ «عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً، وَ حُسَيْناً، فَجَعَلَ حَسَناً عَنْ يَمِينِهِ وَ حُسَيْناً عَنْ يَسَارِهِ وَ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ تُجَاهَهُمْ ثُمَّ غَشَّاهُمْ بِكِسَاءٍ خَيْبَرِيٍّ». (حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۲، ص۵۳)
  45. مکان‌هایی مانند خانه ام سلمه (نک: مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۲۲۸)؛ خانه حضرت زهرا(س) (نک: ابن أبی‌شیبه، مصنف فی الاحادیث و الآثار ابن أبی‌شیبه، ج۶، ص۳۷۰) و «روایت جابر بن عبدالله انصاری» (بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، مدینة معاجز الائمة الاثنی‌عشر(ع)، ج۱۱، ص۹۳۳)؛ خانه صفیه (نک: نیشابوری، الحاکم، المستدرک، ج۳، ص۱۴۸)؛ خانه زینب (نک: حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۲، ص۵۳).
  46. طبری، محب الدین، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ص۲۲.
  47. هیثمی، ابن حجر، مجمع الزوائد، ج۲، ص۴۲۴.
  48. «آنچه باعث شد واثله سعادت حضور در خانه حضرت فاطمه(س) و در جمع اصحاب کساء را پیدا کند این بود که وی مدت سه سال افتخار خدمتگزاری خاندان رسالت را داشت» (مهدی‌پور، علی‌اکبر، حدیث ثقلین با دو قرائت، ص۸۶).
  49. ر.ک: نیشابوری، الحاکم، المستدرک، ج۲، ص۴۵۱.
  50. نک: شرف الدین موسوی، سید عبدالحسین، الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء(س) و عقیلة الوحی، ص۳۸.
  51. منصوری و قریب دوست، اعتبارسنجی حدیث کساء، دوفصلنامه حدیث پژوهی.
  52. ر.ک: برزگر، مهدی، «ملاک پذیرش خبر و تأملی بر دیدگاه آیت‌الله خویی»، فصلنامه فقه، شماره ۶۸، ص۹۸؛ ربانی بیرجندی، محمدحسن، «وثوق صدوری و وثوق سندی و دیدگاه‌ها»، فصلنامه فقه، شماره ۱۹ و ۲۰، ص۱۴۸.
  53. نک: ربانی بیرجندی، محمدحسن، «وثوق صدوری و وثوق سندی و دیدگاه‌ها»، فصلنامه فقه، شماره ۱۹ و ۲۰، ص۱۴۸.
  54. نک: برزگر، مهدی، «ملاک پذیرش خبر و تأملی بر دیدگاه آیت‌الله خویی»، فصلنامه فقه، شماره ۶۸، ص۹۸؛ ربانی بیرجندی، محمدحسن، «وثوق صدوری و وثوق سندی و دیدگاه‌ها»، فصلنامه فقه، شماره ۱۹ و ۲۰، ص۱۴۸.
  55. ربانی بیرجندی، محمدحسن، «وثوق صدوری و وثوق سندی و دیدگاه‌ها»، فصلنامه فقه، شماره ۱۹ و ۲۰، ص۱۴۸.
  56. محقق حلی، المعتبر فی شرح المختصر، ج۱، ص۲۹.
  57. اصفهانی غروی، محمدحسین، القواعد الفقهیة والاجتهاد والتقلید، نهایة الدرایة فی شرح الکفایة، ج۲، ص۳۹۹.
  58. همدانی، آقا رضا بن محمد هادی، مصباح الفقیه، مقدمه، ص۳۳.
  59. حسینی سیستانی، سید علی، قاعدة لا ضرر ولا ضرار، ص۸۷.
  60. وحید بهبهانی، الفوائد الحائریه، ص۴۸۷.
  61. محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر فی شرح المختصر، ج۱، ص۲۹.
  62. بهبهانی، محمدباقر بن محمد اکمل، الاجتهاد و التقلید (الفوائد الحائریه)، ص۲۲۴.
  63. منصوری و قریب دوست، اعتبارسنجی حدیث کساء، دوفصلنامه حدیث پژوهی.
  64. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  65. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۴۴، ص۱۱۸ و ۱۱۹.
  66. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۳۳۳؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، ص۱۹۸.
  67. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  68. ابن اثیر، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۱، ص۴۹۰؛ ترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الصحیح (سنن الترمذی)، ج۵، ص۱۹۲ و ۴۷۹؛ حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۲۰؛ بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۴۶۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۲۲۶.
  69. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۹۳؛ کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۳۳۲ - ۳۴۰؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۵۶۰؛ بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۴۴۶.
  70. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۷۲؛ ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، ج۲، ص۵۶۱؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۷۸؛ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۳۶۸، ۵۵۹ و ۵۶۵؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ج۱، ص۱۴۸؛ ابن بطریق، یحیی بن حسن، عمدة عیون صحاح الاخبار فی مناقب إمام الابرار، ص۳۲ - ۴۶؛ ابن طاووس، علی بن موسی، سعد السعود للنفوس منضود، ص۱۰۶ و ۲۰۴؛ همو، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ج۱، ص۱۲۳ – ۱۲۹؛ حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، ص۲۲۹.
  71. هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۴۶۴؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ج۱، ص۱۴۸.
  72. «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  73. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۱؛ بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۶۳۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۷، ص۲۶۴.
  74. نک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۵۸۱.
  75. مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص۱۱۵؛ نک: کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۸۷.
  76. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۸۵.
  77. ابن ابی‌حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۶۶۷؛ زمخشری، محمود، الکشاف، ج۳، ص۳۶۸ – ۳۶۹؛ واحدی، علی بن احمد، اسباب النزول القرآن، ص۱۰۷؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۴۷؛ ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر والتنویر، ج۳، ص۱۱۴؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۲، ص۳۹؛ نیشابوری، نظام الدین حسن بن محمد، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج۲، ص۱۷۸؛ ترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الصحیح (سنن الترمذی)، ج۵، ص۷۰؛ کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۸۶؛ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۵۶۵.
  78. زمخشری، محمود، الکشاف، ج۳، ص۳۷۰.
  79. بحرانی اصفهانی، عبد الله بن نور الله، عوالم العلوم، مستدرک حضرت زهرا(س) تا امام جواد(ع)، ص۹۲۷.
  80. این مطلب توسط موحد ابطحی، محقق کتاب نوشته شده است.
  81. قاضی شوشتری، نورالله مرعشی، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۲، ص۵۵۳ – ۵۵۷.
  82. این عبارات چکیده‌ای از ملحقات آیت‌الله مرعشی در پاورقی این کتاب است.
  83. این نسخه خطی، با عنوان «سرور المؤمنین» ترجمه کتاب عوالم العلوم است.
  84. حسینی شیرازی، سید محمد، أجوبة المسائل العلویه، ص۷۴؛ همو، من فقه الزهراء(س)، ج۱، ص۵۳.
  85. حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الامل، ج۲، ص۳۴۱؛ خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، ج۱۹، ص۲۴۵.
  86. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱۲، ص۴۲۴.
  87. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱۲، ص۴۲۴؛ افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، تعلیقة أمل الامل، ص۳۳۱.
  88. حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الامل، ج۲، ص۲۲۶؛ خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، ج۱۴، ص۱۵۳.
  89. بحرانی اصفهانی، عبد الله بن نور الله، عوالم العلوم، مستدرک حضرت زهرا(س) تا امام جواد(ع)، ج۱۱، ص۹۳۰.
  90. حاشیه دوم که توسط محققان مؤسسه امام مهدی(ع) نوشته شده است.
  91. حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الامل، ج۱، ص۵۷ و ۶۳؛ خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، ج۴، ص۳۳۶.
  92. حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الامل، ج۲، ص۲۳.
  93. حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الامل، ج۱، ص۱۲۱ – ۱۲۲.
  94. حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الامل، ج۲، ص۱۰.
  95. افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، تعلیقة أمل الامل، ص۹۶.
  96. حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الامل، ج۲، ص۲۱.
  97. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۹، ص۶۴.
  98. حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الامل، ج۲، ص۱۸۶؛ خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، ج۱۲، ص۷.
  99. حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الامل، ج۱، ص۱۳۴.
  100. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۹، ص۱۷۱.
  101. قمی، عباس، الفوائد الرضویة، ج۲، ص۹۸۸ – ۹۸۹.
  102. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۸، ص۱۹۱.
  103. حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الامل، ج۲، ص۲۶۱.
  104. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۸ ص۷۷.
  105. نک: حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الامل، ج۲، ص۸۱-۸۲؛ امین، سید محسن، أعیان الشیعه، ج۵، ص۳۹۷.
  106. قمی، عباس، الکنی و الالقاب، ج۲، ص۶۲۵.
  107. حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الامل، ج۲، ص۴۸.
  108. قمی، عباس، الفوائد الرضویة، ج۲، ص۷۲۰.
  109. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، ج۱۷، ص۳۰۵.
  110. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۶، ص۲۵۰.
  111. لم تعلم سنة وفاة ابن حمزة، لكنه كان حيا في سنة ستين وخمس مائة و هي سنة تأليفه ثاقب المناقب. (سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۶، ص۲۸۴)
  112. جمعی از بزرگان، تاریخ الفقه و تطوراته (المنتخب)، ص۱۲.
  113. حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الامل، ج۲، ص۲۸۵
  114. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۶، ص۲۸۶.
  115. حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الامل، ج۲، ص۲۸۵.
  116. افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، تعلیقة أمل الامل، ص۲۰۳.
  117. حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الامل، ج۲، ص۱۷.
  118. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، ج۱۶، ص۲۷۸.
  119. حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الامل، ج۲، ص۲۵۹.
  120. حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الامل، ج۲، ص۷۶.
  121. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۵، ص۲۷۹.
  122. ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ص۱۱۴.
  123. حلی، حسن بن علی بن داود، رجال ابن داود، ص۳۰۶.
  124. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۴۰۳.
  125. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۴۰۳.
  126. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۵، ص۳۳۴.
  127. افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، تعلیقة أمل الامل، ص۳۰۵.
  128. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ج۲، ص۱۵۷؛ حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الامل، ج۲، ص۳۰۴.
  129. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۴، ص۱۲۲.
  130. حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الامل، ج۲، ص۵۵.
  131. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۴، ص۴۷۸.
  132. حلی، حسن بن علی بن داود، رجال ابن داود، ص۳۴۱.
  133. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۷۷.
  134. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۴، ص۲۶۵.
  135. علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی (خلاصة الأقوال)، ص۱۰۰؛ حلی، حسن بن علی بن داود، رجال ابن داود، ص۲۳۷؛ مازندرانی، محمد بن اسماعیل حائری، منتهی المقال فی أحوال الرجال، ج۴، ص۳۲۴.
  136. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۴، ص۲۶۵.
  137. حلی، حسن بن علی بن داود، رجال ابن داود، ص۲۰.
  138. اعتمدنا في تحديد ذلك على رواية له عن بعض أصحابه، ذكرت فيها قضية الامام الهادي(ع) مع المتوكل العباسي، و قد قتل المتوكل سنة (۲۴۷)ه. انظر الكافي، ج۷- كتاب الايمان والنذور، باب النوادر، الحديث ۲۱. (سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۳، ص۵۵)
  139. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ج۲، ص۴.
  140. برقی، احمد بن محمد بن خالد، رجال البرقی، ص۵۴.
  141. طوسی، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی - الابواب، ج۳، ص۳۳۲.
  142. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، ج۳، ص۱۹.
  143. کشی، محمد بن عمر بن عبدالعزیز، رجال الکشی، ص۵۸۷ – ۵۸۹.
  144. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال، ج۱، ص۴۱۴.
  145. آقابزرگ تهرانی، محمد محسن، الذریعة إلی تصانیف الشیعه، ج۱۰، ص۶۲.
  146. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۳، ص۹۶.
  147. نک: خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، ج۸، ص۴۰.
  148. برخی چنین بیان کردند که با دقت در نسخه عوالم العلوم می‌‌توان دریافت کاتب کلمه «عن» را به صورت خاصی می‌نویسد و این کلمه قبل از «ابی بصیر» وجود ندارد، ولی در این پژوهش این مطلب یافت نشد.
  149. نجفی رازی، نور الآفاق و شهاب لأهل النفاق، ص۵.
  150. در صورتی که مراد از «قاسم بن یحیی کوفی» ابی‌بصیر نباشد، این شخصیت در موسوعات رجالی، با مشخصه دو عنوان دارد: یحیی بن ابی‌القاسم ابو بصیر اسدی (نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۴۴۱) و لیث بن البختری المرادی (طوسی، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی، ص۱۴۴) که کنیه هر دو ابی‌بصیر است؛ ولی چون هر دو توثیق شدند فرقی ندارد.
  151. طوسی، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی - الابواب، ج۳، ص۱۰۹.
  152. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ج۲، ص۴۴.
  153. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۱۰؛ طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ج۲، ص۴۴.
  154. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، ج۴، ص۳۴۴.
  155. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، ج۴، ص۳۳۰ – ۳۳۵.
  156. ابن بابویه، علی بن حسین، الامامة والتبصرة من الحیرة، ص۱۰۳ – ۱۰۶.
  157. منصوری و قریب دوست، اعتبارسنجی حدیث کساء، دوفصلنامه حدیث پژوهی.
  158. منصوری و قریب دوست، اعتبارسنجی حدیث کساء، دوفصلنامه حدیث پژوهی.
  159. القول فيما ترويه المتهمون والمضعفون. و إن كان هناك ما يعضد روايتهم و يدل على صحتها وجب العمل به. و إن لم يكن هناك ما يشهد لروايتهم بالصحة وجب التوقف في أخبارهم. (طوسی، محمد بن حسن، عدة الأصول، ج۱، ص۱۵۱)
  160. منصوری و قریب دوست، اعتبارسنجی حدیث کساء، دوفصلنامه حدیث پژوهی.
  161. نک: شروح حدیث کساء مانند: مؤید، علی حیدر، فی رحاب حدیث الکساء؛ حسینی شیرازی، سید محمد، من فقه الزهراء(س)؛ ارزیده، محمد علی، حدیث شریف کساء آینه معرفت و تربیت.
  162. نک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱، ص۲۰۵.
  163. منصوری و قریب دوست، اعتبارسنجی حدیث کساء، دوفصلنامه حدیث پژوهی.
  164. در برخی نقل‌ها از زبان ام سلمه آمده است: بعد از آنکه دعای پیامبر(ص) درباره پسر عمویش علی و فرزندان او تمام شد، حضرت مرا داخل کساء کرد: فأدخلني في الكساء بعد ما مضى دعاؤه لابن عمه و ابنيه و ابنته فاطمة (کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۳۳۵؛ حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۱۲) که طبق تبیین آیت‌الله جوادی این جمله نشان می‌دهد رسول اکرم(ص) خواسته است با در نظر گرفتن موقعیت و شخصیت ام سلمه، عنایتی در حقّ او کند تا از او دلجویی شده باشد». (جوادی آملی، عبدالله، شمیم ولایت، ج۵، ص۳۵۹)
  165. «حتّى أنّهم ذكروا لمّا دخلوا تحت الكساء قال سبحانه و تعالى للملائكة: «يا ملائكتي و سكّان سماواتي، ما خلقت سماء مبنيّة، و لا أرض مدحيّة، و لا قمر يسري، و لا فلك يجري، إلّا لأجل الخمسة الذين تحت الكساء». فقال جبرئيل(ع): يا إلهي و سيّدي و مولاي، و من تحت الكساء؟ فقال جلّ جلاله: «فاطمة و أبوها و بعلها و بنوها». فقال: يا ربّ، أ تأذن لي أن أنزل إليهم و أبشّرهم و أكون معهم؟ فقال: «نعم». فنزل، و قال: السلام عليكم يا حبيبي يا محمّد، أ تأذن لي أن أكون معكم فأكون سادسكم؟ فقال: «نعم، قد أذنت لك». فقال: يا حبيبي يا محمّد، ربّك يقرئك السلام و يخصّك بالتحيّة و الإكرام و يقول: «و عزّتي و جلالي و علويّ و ارتفاعي، ما خلقت سماء مبنيّة، و لا أرضا مدحيّة، و لا شمسا، و لا قمرا، و لا نجما، و لا جنّة، و لا نارا إلّا لأجلكم»». (دیلمی، حسن بن محمد، غرر الاخبار و درر الآثار فی مناقب أبی الائمة الاطهار(ع)، ص۲۹۸ و ۲۹۹)
  166. آقابزرگ تهرانی، محمد محسن، الذریعة إلی تصانیف الشیعه، ج۱۶، ص۳۶.
  167. منصوری و قریب دوست، اعتبارسنجی حدیث کساء، دوفصلنامه حدیث پژوهی.
  168. ... كذا الحسين العلوي الدمشقي الحنفي من اسرة نقباء الشام و قد رأيته بخطه. (قاضی شوشتری، نورالله مرعشی، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۲، ص۵۵۷) ... و منهم العلامة المحدث ابو محمد الحسين بن محمد بن احمد العلوي الدمشقي من اسرة نقباء الشام في كتاب «المناقب» رأيت بخطه الشريف رواية حديث الكساء و قد أنهى سنده إلى صفية بنت شيبة و هي عن عائشة و كان تاريخ الكتاب سنة ۹۷۸. (قاضی شوشتری، نورالله مرعشی، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۲، ص۵۲۳)
  169. انصاری زنجانی خوئینی، اسماعیل، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، ج۱۹، ص۳۷۴.
  170. منصوری و قریب دوست، اعتبارسنجی حدیث کساء، دوفصلنامه حدیث پژوهی.
  171. نک: درایتی، مصطفی، فهرستگان نسخه‌های خطی ایران، ج۱۲، ص۸۰۹.
  172. منصوری و قریب دوست، اعتبارسنجی حدیث کساء، دوفصلنامه حدیث پژوهی.
  173. از منظر صاحب عروة الوثقی این خبر هر چند مرسل است، از جمله اخبار کثیره در خصوص آیه تطهیر است و ضعف آن مضر نیست. (یزدی، سید محمدکاظم، عروة الوثقی، ج۲، ص۴۴۴)
  174. «حدیث معروف به حدیث شریف کساء که در زمان ما شایع است، به این کیفیت در کتب معتبره معروفه و اصول حدیث و مجامع متقنه محدثین دیده نشده و می‌‌توان گفت از خصایص کتاب منتخب است». (قمی، عباس، منتهی الامال، ج۱، ص۸۲). البته گفته محدث قمی، قبل از دیدن کتاب عوالم العلوم است؛ ایشان پس از دیدن عوالم، نظرشان درباره حدیث کساء تعدیل می‌شود و الحاق حدیث کساء به مفاتیح نیز در زمان محدث قمی صورت می‌گیرد. (نک: اشعری، محمدجواد، فاطمه محور حدیث کساء، ص۱۷ - ۲۸؛ سلمان‌پور، محمدمهدی، پژوهشی در حدیث شریف کساء، ص۴۷ - ۵۸).
  175. نک: آقابزرگ تهرانی، محمد محسن، الذریعة إلی تصانیف الشیعه، ج۲۴، ص۴۲۴.
  176. منصوری و قریب دوست، اعتبارسنجی حدیث کساء، دوفصلنامه حدیث پژوهی.
  177. آقابزرگ تهرانی، محمد محسن، الذریعة إلی تصانیف الشیعه، ج۳، ص۴۶۳.
  178. برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج۱، ص۲۵؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۸۱.
  179. منصوری و قریب دوست، اعتبارسنجی حدیث کساء، دوفصلنامه حدیث پژوهی.
  180. نائینی، محمدحسین، أجود التقریرات، ج۲، ص۱۰۰؛ مشکینی اردبیلی، علی، اصطلاحات الاصول و معظم أبحاثها، ج۶، ص۱۵۵.
  181. منصوری و قریب دوست، اعتبارسنجی حدیث کساء، دوفصلنامه حدیث پژوهی.
  182. نک: موحد ابطحی اصفهانی، علی، حدیث کساء و آثار شگفت، ص۹۵ - ۱۰۶ و ۲۶۸ - ۲۹۰؛ تلافی داریانی، علی اکبر، بررسی جامع حدیث کسا و پاسخ شبهات.
  183. برای نمونه نک: حدیث شریف کساء از منظر آیت‌ الله بهجت قدس سره، سایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌الله بهجت، https://bahjat.ir.
  184. نک: موحد ابطحی اصفهانی، علی، حدیث کساء و آثار شگفت، ص۱۷۸ – ۱۰۹؛ فردوسی، حسین، داستان‌هایی عجیب و واقعی از توسل به حدیث کساء؛ اکسیر حل مشکلات.
  185. نک: تبریزی، میرزا جواد، نصایح (درس‌های برگرفته از زی طلبگی و آداب تعلیم و تعلم آیت العظمی میرزا جواد تبریزی)، ص۱۶۹.
  186. منصوری و قریب دوست، اعتبارسنجی حدیث کساء، دوفصلنامه حدیث پژوهی.
  187. سجادی، عیسی، حدیث شریف کساء و شاعران شوشتر (به گویش‌های فارسی عربی شوشتری)، ص۱۹ - ۳۰.
  188. سجادی، عیسی، حدیث شریف کساء و شاعران شوشتر (به گویش‌های فارسی عربی شوشتری)، ص۷۴ – ۹۵.
  189. سجادی، عیسی، حدیث شریف کساء و شاعران شوشتر (به گویش‌های فارسی عربی شوشتری)، ص۳۵ – ۴۶.
  190. غریفی، سید عدنان، نظم حدیث کساء، ص۱۸ – ۳۰.
  191. جزی برخورداری گزی اصفهانی، ملامهدی عبد الکریم، تذکرة القبور، ص۱۴۴- ۱۵۰.
  192. نک: رجائی زفره‌ای، محمد علی، گلچین رجاء زفره‌ای، ص۱۳ – ۱۵.
  193. موحد ابطحی اصفهانی، علی، حدیث کساء و آثار شگفت، ص۴۹.
  194. موحد ابطحی اصفهانی، علی، حدیث کساء و آثار شگفت، ص۵۶.
  195. مرعشی نجفی، شهاب الدین، سند حدیث کساء.
  196. موحد ابطحی اصفهانی، علی، حدیث کساء و آثار شگفت، ص۵۵.
  197. موحد ابطحی اصفهانی، علی، حدیث کساء و آثار شگفت، ص۵۵.
  198. منصوری و قریب دوست، اعتبارسنجی حدیث کساء، دوفصلنامه حدیث پژوهی.
  199. نک: حدیث شریف کساء از منظر آیت‌ الله بهجت، سایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌الله بهجت، https:// bahjat.ir.
  200. «و به سوی او راه جویید» سوره مائده، آیه ۳۵.
  201. نک: تبریز تبریزی، میرزا جواد، نصایح (درس‌های برگرفته از زی طلبگی و آداب تعلیم و تعلم آیت العظمی میرزا جواد تبریزی)، ص۱۶۰ – ۱۶۲.
  202. منصوری و قریب دوست، اعتبارسنجی حدیث کساء، دوفصلنامه حدیث پژوهی.