سیره نظامی امام حسین

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

در نهضت عاشورا به یک سری تاکتیک‌های نظامی و تبلیغی برمی خوریم که از سوی حسین بن علی(ع) انجام گرفته است. شیوه‌های نظامی به‌طور عمده یا حالت دفاعی داشته است، یا تهاجمی. روش‌های تبلیغی نیز به‌طور عمده جهت آگاهانیدن مردم و پیامرسانی و بهره‌برداری بیشتر از این حرکت بوده است؛ چه آنچه زمان خود آن حضرت و توسط خود او انجام گرفته است، یا پس از شهادتش. در اینکه آن حضرت در قیام کربلا به‌عنوان یک مبارز مسلّط به همه فنون رزمی و تاکتیک‌های نظامی و دفاعی و تبلیغی عمل کرده است، شکّی نیست. آنچه مطرح می‌‌شود، تنها نمونه‌هایی است که از تأمّل بر حوادث این نهضت به نظر می‌‌رسد و مدیریّت شگفت و نظم و تدبیر آن حضرت را در آن حادثه که آمیخته‌ای از احساسات و عواطف و تعقّل است، نشان می‌‌دهد.

تاکتیک‌های نظامی

  1. حفاظت شخصی: سیدالشهدا(ع) هنگام دیدار با والی مدینه "ولید بن عتبه" پس از مرگ معاویه، با همراه داشتن گروه محافظ از جوانان بنی هاشم نزد والی رفت. جمعی از یاران، خویشان و پیروان خود را مسلّحانه همراه برد، در حالی که شمشیرها را آخته زیر لباس‌ها پنهان کرده بودند و به آنان سفارش کرد که بیرون در بمانند و اگر صدای امام از درون به مدد خواهی بلند شد، به داخل بریزند و طبق فرمان امام، عمل کنند[۱]. این تدبیر ایمنی را برای پیشگیری از هر نوع خطر و سوء قصد ولید انجام داد. گروه همراه را تا سی نفر نوشته‌اند[۲].
  2. گزارش‌گر اطلاعاتی: چون ابا عبداللَّه(ع) به اتفاق خانواده و همراهان از مدینه به سوی مکّه حرکت کرد، برادرش محمد حنفیّه را در مدینه باقی گذاشت تا حرکت‌های حکومتی را به‌عنوان یک گزارشگر اطّلاعاتی به امام خبر دهد و آنچه را در مدینه می‌‌گذرد، بی‌کم و کاست به آن حضرت برساند. او تعبیر "عین" (مأمور اطلاعاتی) درباره محمد حنفیّه به کار برده است: «اَمَّا اَنتَ فَلا عَلَیکَ اَن تُقیمَ بِالمَدینَةِ فَتَکُونَ لی عَیناً عَلَیهِم لا تُخْفی عَنّی شَیئاً مِنْ اُمُورِهِمْ»[۳]. امّا تو، عیبی ندارد که در مدینه بمانی تا برای من خبررسان از آنان باشی و از کارهایشان چیزی را از من پنهان نکنی.
  3. خنثی کردن توطئه ترور: به امام خبر رسیده بود که یزید، گروهی را تحت فرمان عمروبن سعید اشدق برای ترور یا دستگیری وی به مکّه فرستاده است. حضرت برای خنثی کردن توطئه ترور و نیز برای حفظ حرمت حرم خدا و برای اینکه خونش در مکّه ریخته نشود، حج را به عمره تبدیل کرد و روز هشتم ذی حجّه از مکّه خارج شد[۴].
  4. جمع‌آوری اطلاعات: از آنجا که آگاهی از وضعیّت دشمن و مردم هوادار، در تصمیم‌گیری‌های یک پیشوا نقش مؤثّر دارد، سیدالشهدا(ع) پیوسته می‌‌کوشید از اوضاع داخلی کوفه اطلاعات کافی داشته باشد. این اطلاعات را از جمله از راه‌های زیر به دست می‌‌آورد:
    1. استنطاق و پرسش از مسافرانی که از کوفه می‌‌آمدند و به‌عنوان شاهدانِ عینی جریانات، از آنجا خبر می‌‌دادند. نمونه‌هایی همچون بشربن غالب که در ذات عرق با امام برخورد کرد، یا فرزدق در یکی دیگر از منزلگاه‌ها.
    2. مکاتبات و نامه نگاری با پیروان خود در کوفه، بصره و یمن (مناطقی که در محبّت به اهل بیت، ریشه دارتر بودند) و گزارش‌های مکتوب از اوضاع آن مناطق و حمایت مردمی و نصرت در قیام را جویا می‌‌شدند و حتّی این آگاهی‌ها را در مواقع لزوم، به سربازان دشمن که راه را بر او می‌‌گرفتند یا با او به نبرد برمی خاستند، اعلام می‌‌فرمود.
  5. مصادره: در مسیر راه عراق، کاروانی تجارتی از یمن به سوی شام می‌‌رفت و برای یزید، اجناس قیمتی می‌‌برد. وقتی امام حسین(ع) در منزلگاه تنعیم به آن کاروان برخورد، کالاهای آن را مصادره کرد تا راه برای وابستگان به یزید، ناامن شود. به افراد کاروان هم فرمود: هر کس بخواهد با ما به عراق بیاید، کرایه کاملش را خواهیم داد و با او رفتار خوب خواهیم داشت و هر کس هم بخواهد جدا شود، کرایه‌اش را تا اینجا می‌‌پردازیم. برخی جدا شدند، بعضی هم همراه امام آمدند[۵]. به این شیوه، هم ضربه اقتصادی به حکومت یزید زد و هم از افراد دشمن، جذب نیرو کرد.
  6. جذب نیرو: سیدالشهدا(ع) از هر فرصتی برای جذب نیرو به جبهه حق بهره می‌‌گرفت. یکی از آن موارد متعدّد، ملاقاتی بود که با زهیر بن قین در منزلگاه زَرود داشت. زهیر که ابتدا از رو به رو شدن با امام، گریزان بود، پس از این دیدار به امام پیوست و در عاشورا هم حماسه آفرید و شهید شد.
  7. تصفیه نیرو: امام حسین(ع) چندین بار در طول راه کربلا با پیشگویی از وضع آینده و شهادتِ خود و همراهان، افراد بی‌انگیزه و غیر مطیع و دنیاپرست را که به امید غنیمت همراه شده بودند تصفیه کرد، تا گروه زبده و عاشقِ شهادت و خالص و برخوردار از انضباط و اطاعت محض از فرماندهی و رهبری برای حضور در میدان نبرد بمانند. در منزلگاه زباله و شب عاشورا، نمونه‌هایی از این تصفیه‌ها بود. در منزل زُباله برخی برگشتند؛[۶]. امّا شب عاشورا کسی نرفت.
  8. آرایش اردوگاه: وقتی در سرزمین کربلا فرود آمد، دستور داد چادرها را نزدیک به هم بزنند، طناب‌های خیمه‌ها را از لا به لای هم بگذرانند، در مقابل خیمه‌ها حضور داشته باشند تا در جنگ با دشمن از یک طرف مواجه شوند، در حالی که خیمه‌ها سمت راست و چپ و پشت سرشان باشد و از پشت سر مورد حمله قرار نگیرند: اَمَرَ بِاِطْنابِ الْبُیُوتِ فَقُرِّبَتْ حَتّی دَخَلَ بَعضُها فی بَعضٍ وَ جَعَلُوها وَراءَ ظُهُورِهِم لِیَکُونَ الحَربُ مِنْ وَجْهٍ واحِدٍ وَ اَمَر بِحَطَبٍ وَ قَصَبٍ کانُوا اَجْمَعُوهُ وَراءَ البُیُوتِ فَطُرِحَ ذلِکَ فی خَندَقٍ جَعَلُوهُ وَاَلْقَوْا فیهِ النَّارَ وَ قالَ: لا نُؤتی مِنْ وَراءِنا[۷].
  9. سازماندهی: امام حسین(ع) صبح روز عاشورا اصحاب را سازماندهی کرد، نماز صبح خوانده شد. زهیر بن قین را، فرمانده جناح راست و حبیب بن مظاهر را فرمانده جناح چپ قرار داد، پرچم را به دست عباس سپرد، چادرها را پشت سر خویش قرار دادند، در گودالی که پشت چادرها به صورت خندق حفر کرده بودند، هیزم و نی ریختند. گودال، مثل نهر آبی بود که شب عاشورا برای پیشگیری از حمله دشمن از پشتِ سر کنده بودند و در آن آتش افروختند[۸].
  10. ایجاد مانع: در روز عاشورا، نیروهایی از دشمن می‌‌خواستند از پشت خط دفاعی، از لا به لای خیمه‌ها حمله کنند (طناب خیمه‌ها یکی از موانع بود) و سه، چهار نفر از یاران امام در آن منطقه به دفاع پرداخته بودند. عمر سعد دستور داد خیمه‌ها را آتش بزنند. امام حسین(ع) فرمود: بگذارید آتش بزنند (البته خیمه‌ها از خالیِ اصحاب و... بود). در این صورت دیگر نخواهند توانست از لابه لای خیمه‌ها بر شما شبیخون بزنند و چنان شد[۹]. این تاکتیک، حتی در مورد انتخاب جای مناسب برای خیمه زدن نیز جلوه گر بود. در قسمتی فرود آمد که تپه‌هایی داشت و آنها به‌عنوان موانع طبیعی برای جلوگیری یا کنترل حمله دشمن از سمت چپ قرارگاه امام بود. حفر خندق در پشت خیمه‌ها و آتش افروختن در آنها نیز به‌عنوان ایجاد مانع به کار گرفته شد.
  11. مهلت خواهی شب عاشورا برای نماز و دعا و تلاوت قرآن: گرچه این را می‌‌توان به‌عنوان امری عبادی و معنوی به حساب آورد، لکن با توجّه به نقش روحیّه معنوی رزمندگان، این مهلت خواهی برای شعله ور ساختن بُعد معنوی و تقویت روحیّه رزمی و شهادت طلبانه در نیروهای تحت امر، تأثیر بسزایی داشت و یک تاکتیک نظامی محسوب می‌‌شد؛ به‌ویژه نشان دادن جایگاه یاران در بهشت، آنان را بی‌تاب شهادت ساخت و برخی مانند بُریر، شوخی می‌‌کردند.
  12. در آخرین لحظات بی‌یاوری و غربت سیدالشهدا(ع) که پیاده می‌‌جنگید، باز مواظب بود تا تیر دشمن به او اصابت نکند و در پی لحظات غفلت دشمن بود تا حمله کند و بر جمع سپاه دشمن حمله می‌‌بُرد[۱۰].
  13. پوشش برای پیوستن به امام: تعدادی از شهدای کربلا که از یاران امام بودند، از کسانی بودند که همراه سپاه کوفه و عمرسعد، به کربلا آمدند و آنجا به حسین بن علی(ع) پیوستند و با کوفیان جنگیدند. این تاکتیک نشان دهنده کنترل شدید اطراف کوفه و ممانعت از پیوستن هواداران به سیدالشهدا(ع) است، بگونه ای که برای برخی از شیعیان انقلابی، هیچ راهی نمانده بود، جز آنکه در پوشش سپاه کوفه، خود را به خطّ درگیری رسانده، به امام ملحق شوند.
  14. طرز آرایش جبهه و استقرار نیروها و نصب چادرها در کربلا به صورت نعلی شکل بود، تا هم تسلّط بر مجموعه مواضع خودی باشد و هم خود در وسط این شکل قرار گیرد و هم امکان محاصره شدن توسّط سپاه کوفه را سلب کند.

خصوصیات منطقه عملیات در کربلا به صورت زیر بوده است

  1. نزدیک رودخانه دجله و فرات
  2. دجله در سمت چپ و فرات در سمت راست کربلا
  3. از نظر آب و هوایی در منطقه خشک و گرم عراق قرار گرفته و در ضلع شمال شرقی، ایران قرار دارد و در جنوبِ غربی، حجاز واقع شده است.
  4. منطقه، رملی و نیمه جنگلی است.
  5. در حاشیه نهر علقمه، نخلستانی قرار دارد.
  6. دارای تپه ماهور و پستی و بلندی‌های بسیار
  7. نهر علقمه از فرات منشعب شده است و در نزدیکی اردوگاه حسینی قرار دارد.
  8. موسم تابستان با گرمای مخصوص منطقه.
  9. کربلا در حاشیه فرات و قبرستان یهود قرار گرفته است.
  10. از نظر اهمیت جغرافیایی، نقطه کور، منزوی و فراموش شده، فاقد هر گونه امتیاز و اهمیّت ویژه سیاسی، فرهنگی، نظامی و اقتصادی است.

خصوصیات حرکت زمینی سیّدالشهدا(ع)

(عقب نشینی تاکتیکی در زمان غیرقابل پیش بینی)

  1. بهره‌گیری از زمین جهت ایجاد جنگ روانی؛
  2. انتخاب کمیّت زمین برای به دست‌گیری ابتکار عمل در جنگ؛
  3. در اختیار گرفتن زمان و سلب آن از دشمن؛
  4. ایجاد توازن دفاعی؛
  5. تجزیه نیرو و تغییر جهت دشمن به سمت ضعف؛
  6. به هم زدن نظم تشکیلاتی و ایجاد تغییر در قرارگاه جنگی دشمن؛
  7. سلب اختیار از دشمن و به دست گرفتن ابتکار حرکت؛
  8. اخلال در سیستم تصمیم‌گیری فرماندهان نظامی؛
  9. عقب نشینی تاکتیکی؛
  10. به دست گرفتن ابتکار عمل در زمین؛
  11. به موضع انفعالی کشیدن دشمن؛
  12. استفاده از پوشش طبیعی و تصنّعی زمین و بهره‌گیری از آن جهت استتار و اختفاء؛
  13. جلوگیری از تمرکز قوا هنگام حمله دشمن و ایجاد فاصله جغرافیایی بین فرماندهی، تدارکات و ارتباطات؛
  14. ایجاد شتابزدگی در تصمیم‌گیری نظامی و کُندی در عمل دشمن؛
  15. سلب هرگونه بهره‌گیری استراتژیک از زمین (از دشمن)؛
  16. افزایش محدودیت در میدان عمل و کاهش شدید میزان کارآیی دشمن؛
  17. تعیین جهت حمله و نوع آرایش جنگی دشمن به وسیله زمین؛
  18. به دست گرفتن ابتکار عمل در سازماندهی و تجدید سازمان از لحاظ کمّی و کیفی؛
  19. تعیین نوع بهره وری از زمین برای دشمن (به صورت مطلوب)؛
  20. موضع‌گیری و آرایش مطلوب در دفع حمله؛
  21. احراز آمادگی در هر شرایطی تا هر زمان و سلب آمادگی از دشمن به وسیله زمین؛
  22. بدون حرکت و صرف انرژی، آرایش دشمن را برای چند ساعت به صورت جنگ روانی بر هم زد[۱۱].

مختصات جبهه جنگی حضرت اباعبداللَّه الحسین(ع)

  1. نام عملیّات: هیهات منّا الذّله؛
  2. سال عملیّات: ۶۱ هجری قمری؛
  3. ماه عملیّات: محرم الحرام؛
  4. روز عملیّات: جمعه دهم محرّم؛
  5. نوع عملیّات (جنگ): جهاد ابتدایی؛
  6. استراتژی حرکت و حمله: افشای چهره نفاق تشکیل حکومت؛
  7. موضع جنگی: دفاعی؛
  8. طول جبهه دفاعی (قطرنعل): ۱۸۰ متر؛
  9. طول محور عملیات: ۳۶۰ متر؛
  10. فاصله خیمه ها: ۲ متر؛
  11. تعداد خیمه ها: ۶۰ عدد؛
  12. ترکیب کیفیّت نیرو: بنی هاشم، یاران، زنان، کودکان؛
  13. وضعیت روحی و روانی: عاشقانی حفاظت پیشه؛
  14. تعداد سواره‌نظام: ۳۲ نفر؛
  15. تعداد پیاده نظام: ۴۰ نفر؛
  16. تعداد کلّ نیروهای رزمی: ۷۲نفر؛
  17. فرمانده کلّ قوا: سیدالشهدا حسین بن علی؛
  18. پرچمدار لشکر: ابوالفضل العباس(ع)؛
  19. فرمانده سمت راست: زهیربن قین؛
  20. فرمانده سمت چپ: حبیب بن مظاهر؛
  21. وضعیت تدارکات: محاصره کامل؛
  22. وضعیت تجهیزات: کمبود شدید؛
  23. وضعیت آب وآذوقه: محاصره (تشنگی گرسنگی
  24. موقعیت جغرافیایی: قتلگاه؛
  25. زمان و ساعت شروع حمله: دوساعت گذشته ازروز(۸ صبح)؛
  26. رمز عملیّات: «لاحَولَ وَلاقُوَّةَ إلاَّ بِاللَّهِ العَلِی العَظیم»؛
  27. نوع آرایش جنگی: ساعتی مثلثی نعلی؛
  28. تعداد برهم زدن آرایش دشمن:در سه مرحله که مرحله چهارم به جنگ تن به تن انجامید؛
  29. طول مدّت عملیّات: ۸ ساعت؛
  30. پایان عملیات: غروب آفتاب همان روز.

مختصات جبهه جنگی یزید بن معاویه

  1. نام جنگ و عملیات: بیعت ظالمانه؛
  2. استراتژی عملیات: محو کامل اسلام ناب محمدی؛
  3. ترکیب کیفیت نیرو: مردان مجهّز و آماده؛
  4. موقعیت جغرافیایی: استراتژیک‌ترین منطقه؛
  5. وضعیت روحی و روانی: در خواب کامل سیاسی؛
  6. تعداد سواره‌نظام: به علّت کثرت آنان، نامعلوم؛
  7. تعداد پیاده نظام: به علت کثرت آنان، نامعلوم؛
  8. کلّ نیروی رزمی: ۳۰۰۰۰ نفر؛
  9. فرمانده کل لشکر: عمر سعد؛
  10. پرچمدار لشکر: درید، غلام عمر سعد؛
  11. فرمانده سواره‌نظام: عروة بن قیس احمصی؛
  12. فرمانده پیاده نظام: شبث بن ربعی؛
  13. فرمانده ستون سمت راست: عمروبن حجاج؛
  14. فرمانده ستون سمت چپ: شمربن ذی الجوشن؛
  15. وضعیت تدارکات: سریع، به‌موقع، فوق العاده؛
  16. وضعیت تجهیزات: به میزان چند ماه؛
  17. وضعیت آب: مسلّط بر رود فرات؛
  18. وضعیت آذوقه: به میزان چند ماه؛
  19. نوع جنگ: تهاجمی؛
  20. موازنه قوا: برتری کمّی (۴۰۰ نفر مقابل ۱ نفر)؛
  21. خط مشی سیاسی فرهنگی: نفاق؛
  22. رمز اوّل عملیات: لشکر خدا بپاخیزید؛
  23. رمز دوم عملیات: پرتاب تیر توسطّ عمرسعد؛
  24. تعداد آرایش: سه عدد؛
  25. آرایش اول: مدوّر، پله چپ و راست (پیاده سنگین)؛
  26. آرایش دوم: ستون سمت چپ، سواره سنگین؛
  27. آرایش سوم: ستون سمت راست، سواره سنگین؛
  28. تن به تن: خطی، بسیجی، عمومی، سواره؛
  29. رعایت قوانین جنگی: نقض کامل[۱۲].

روش‌های روانی، تبلیغی

روش‌هایی که از سوی سیدالشهدا(ع) در طول نهضت و در روز عاشورا، و نیز توسّط خانواده او به کار گرفته شد، هم مایه ماندگاری نهضت و مصونیّت چهره آن است، هم عامل روحیّه بخشی به یارانِ شرکت کننده در آن حماسه، که امام را با همه هستی یاری کردند، و هم مایه تزلزل در انگیزه سپاه کوفه و موجب ضعف یا رسوایی یا خنثی شدن تبلیغات دشمن گشته است، که به برخی از آنها اشاره می‌‌شود:

  1. نامشروع دانستن خلافت یزید: امام حسین(ع) با این موضع، در افکار هواداران یزید، ایجاد تزلزل کرد و با امتناع آشکار از بیعت و اعلان آن، جوّ سکوت را شکست.
  2. شهود صحنه: با همراه بردن زنان و کودکان در سفر کربلا، به عنوان عاملان ثبت وقایع و شاهدان زنده که همه صحنه‌ها را دیده‌اند، از تحریف و مسخ چهره واقعه جلوگیری کرد. به علاوه حضور زنان و کودکان در قافله حسینی، تأثیر عاطفی و برانگیزنده افکار بر ضدّ امویان در طول سفر داشت؛ حتی پس از شهادت و در دوران اسارت.
  3. نامه نگاری و پیام‌رسانی به بزرگان کوفه و بصره و سران قبایل و اعزام نماینده به کوفه و تماس با پایگاه هواداران به عنوان یک کار تشکیلاتی.
  4. سنجش افکار: محاسبه زمینه اقدام در کوفه، از راه اعزام مسلم بن عقیل به آنجا و ارزیابی وضعیّت هوادان و نویسندگان دعوتنامه‌ها و درخواست از مسلم برای گزارش دقیق از اوضاع کوفه و میزان تعهّد و وفای مردم.
  5. مشروعیّت نهضت: آن حضرت، حرکت سیاسی خود بر ضدّ حکومت را به تکلیف شرعی و امر به معروف و نهی از منکر و احیای سنت پیامبر(ص) پیوند داد، تا ضمن مشروعیت بخشیدن به قیام خود، تعریضی به نامشروع بودن خلافت و تعارض آن با سنّت نبوی داشته باشد.
  6. بهره‌گیری عاطفی: از آنجا که حسین بن علی(ع) را مردم به عنوان فرزند پیامبر و فاطمه می‌‌شناختند، وی از این موقعیّت و زمینه عاطفی خود در دلها، چه برای جذب نیروی یاری دهنده، چه برای سلب انگیزه جنگ از دشمن و چه برای افشاگری نسبت به ماهیّت سلطه حاکم استفاده کرد. این شیوه، هم توّسط خود امام، هم از طریق حضرت زینب، امام سجاد و سایر اهل بیت انجام می‌‌گرفت. حتی پوشیدن بُرد، زره و عمامه پیامبر(ص) و برگرفتنِ ذوالفقار و یادآوری خویشاوندی خود با پیامبر خدا نیز، در تحریک عواطف دینی نیروهای دشمن مؤثّر بوده و به عنوان یک شیوه تبلیغاتی و روانی قابل توجه است.
  7. اتمام حجّت: برای بستن راه هر گونه عذر و بهانه و توجیه و تأویل، آن حضرت مکرر اقدام به اتمام حجّت کرد، هم برای بازداشتن دشمن از کشتن او، هم برای پیوستن افراد به جبهه حق. در این اتمام حجّت، گاهی هم تکیه روی حسب و نسب خویش می‌‌کرد. مثلاً در خطبه صبح عاشورا، برای متزلزل ساختنِ انگیزه دشمن، بر این نسب تأکید می‌‌شد که: فَانْسِبُونی فَانْظُروا مَنْ اَنَا؟... اَلَسْتُ... اَلسْتُ..[۱۳]. نسب مرا بدانید، بنگرید که من کیستم؟ آیا من آن نیستم که.... اینها هر شبهه ای را رفع و دفع می‌‌کرد و دشمن را خلع سلاح می‌‌نمود.
  8. آماده‌سازی: یاران و اهل بیت خود را از نظر روانی آماده می‌‌ساخت که با حادثه عاشورا شجاعانه رو به رو شوند و با سخنان و خطابه‌ها، روحیه شهادت‌طلبی در یاران، و صبر و تحمّل در بستگان ایجاد می‌‌کرد و هر گونه ابهام در مسیر و هدف و سرانجام را می‌‌زدود.
  9. جذب عاطفی: برخوردی که در گرمای نیمروز، با سپاه تشنه حرّ داشت و همه را سیراب کرد، سپس برگزاری نماز جماعت به امامت سیدالشهدا(ع) و اقتدای آنان به حضرت، آنگاه سخنرانی توجیهی و تبیینی برای سپاه دشمن، در واقع نوعی آمیختنِ لطف و نوازش با روشنگری و تبیین، نقش مهمّی در جذب عاطفی آنان داشت. سرانجام هم حرّ، به امام پیوست.
  10. جبران کمیّت با کیفیّت: گرچه یاران آن حضرت در کربلا اندک بودند، امّا این کمیّت اندک را، با کیفیّت بالا و روحیّه والا در یاران خویش جبران کرد، چه در سخنان طول راه، چه میثاق شب عاشورا و اعلام ایستادگی یاران تا پای جان و نیز نشان دادن جایگاه اصحاب خود در بهشت، به آن جمع حاضر.
  11. تقویت بُعد معنوی: مهلت خواهی شب عاشورا و سپری کردن آن شب با انس با خدا و تلاوت و عبادت و زمزمه‌هایی که از خیمه‌ها بر می‌‌خاست، همه به عنوان عامل معنوی و تقویت روحی در شبِ قبل از عملیات مؤثّر بود و یاران در صبح عاشورا بی‌تاب شهادت بودند و شوخی می‌‌کردند و میان خود و بهشت، فاصله ای جز تحمّل ضربت شمشیرها نمی‌دیدند.
  12. خطابه با دشمن: در عاشورا، استفاده از صدای بلند و رسا و القای خطابه‌های مهم خطاب به نیروهای دشمن، آن هم در میدان کربلا و توسّط خود امام و یاران برگزیده اش، نوعی اتمام حجّت و سخن آخر بود، برای ایجاد تزلزل در دشمن و بستن راه توجیه در آینده و تلاش جهت بیدار ساختن وجدان‌های خفته.
  13. رَجَز: استفاده از رجزهای حماسی توسط امام و یارانش در درگیری‌های تن به تن یا عمومی. خواندن رجز، هم رزمنده را تقویت روحی می‌‌کرد، هم دشمن را تحقیر می‌‌نمود و هم مبیّن انگیزه و اندیشه و ایمان جنگجوی حسینی بود.
  14. افشاگری‌های اسرا: پس از عاشورا، اسیران اهل بیت(ع)، از تجمّعهای مردمی در کوفه، مجلس ابن زیاد، شام، دمشق، حتّی مجلس یزید، استفاده کرده، پیام خون شهدا را می‌‌رساندند، ضمن معرّفی خود و امام حسین(ع)، بر ضد حکام افشاگری می‌‌کردند. این شیوه را، چه در خطبه‌ها و چه در سخنانی که در برخوردهای متفرقه ابراز می‌‌شد، به کار می‌‌گرفتند.
  15. مجالس یاد: اهل بیت، پس از بازگشت از سفر کربلا به مدینه، مجالس عزا و سوگواری برپاداشتند و پیوسته از حادثه عاشورا و فجایع سپاه کوفه یاد می‌‌کردند. بارزترین آنها یاد کردن امام سجاد(ع) از حسین و شهادت او با لب تشنه بود، هنگام نوشیدن آب، یا دیدن صحنه ذبح گوسفند.
  16. فرهنگ گریه و نوحه: امامان شیعه تأکید فراوان کردند که مظلومیت اهل بیت و حادثه عاشورا همواره یاد شود و زنده بماند. این فرهنگ یاد و یادآوری در قالب مفاهیمی همچون: گریه، نوحه خوانی، مرثیه سرودن، زیارت، تربت سیدالشهدا(ع)، کام‌گیری با آب فرات و تربت، یاد کردن از عطش حسین هنگام آب نوشیدن، برگزاری مجالس عزاداری برای اهل بیت و... شکل گرفت. این فرهنگ، تا کنون هم سبب زنده ماندن و جاودانه شدن آن حماسه گشته است.

در مجموعِ حرکت عاشورا، چه از بُعد نظری و چه عملی، روشها و محورهایی مورد توجه قرار گرفته است تا:

  1. پیام نهضت به همه رسانده شود
  2. در دراز مدّت، منافقان نفوذی در تشکیلات حکومتی و پست‌های کلیدی معرفی و افشا گردند
  3. امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح فساد اجتماعی، زنده شود
  4. راه مبارزه سیاسی فرهنگی برای نسل‌های آینده ترسیم گردد

سنّت احیاگری نسبت به حادثه کربلا نیز از سوی امامان شیعه و پیروان عاشورا، در طول تاریخ شیعه، آن پیام‌ها را مطرح ساخته و آن حماسه را زنده نگه‌داشته و عظیم‌ترین عامل برانگیزنده، وحدت بخش، راهنما و جهت ده را پدید آورده است. اوج‌گیری روحیّه شهادت‌طلبی و افزایش شناخت و آگاهی سیاسی و به وحدت رسیدنِ نیروهای معتقد به ولایت و رهبری ائمّه، از آثار این تحوّل است[۱۴].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. کامل، ابن اثیر، ج ۲، ص۵۳۰، مقتل الحسین، خوارزمی، ج ۱، ص۱۸۲
  2. مقتل الحسین، خوارزمی، ج ۱، ص۱۸۳
  3. بحار الانوار، ج ۴۴، ص۳۲۹، اعیان الشیعه، ج ۱، ص۵۸۸.
  4. حیاة الامام الحسین، ج ۳، ص۴۶، موسوعة کلمات الامام الحسین، ص۳۲۴
  5. تاریخ طبری، ج ۴، ص۲۸۹، حیاة الامام الحسین، ج ۳، ص۵۹، کامل، ابن اثیر، ج ۲، ص۵۴۷
  6. کامل، ابن اثیر، ج ۲، ص۵۴۹
  7. مناقب، ابن‌شهرآشوب، ج ۴، ص۹۹، کامل، ابن اثیر، ج ۲، ص۵۶۰
  8. مناقب، ابن‌شهرآشوب، ج ۴، ص۹۹، کامل، ابن اثیر، ج ۲، ص۵۶۰
  9. همان، ص۵۶۶
  10. همان، ص۵۷۲
  11. صاحب طرح، بر اساس نقشه عملیاتی و ترسیم صحنه و مستندات تاریخی، نکات فوق را تشریح می‌کند
  12. پایان نقل از جزوه پیشین
  13. کامل، ابن اثیر، ج ۲، ص۵۶۱
  14. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۱۰۰-۱۱۲.