رابطه علم لدنی با علم معصوم چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۲ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۳۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

رابطه علم لدنی با علم معصوم چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم
مدخل بالاترعلم معصوم / ویژگی علم معصوم
مدخل اصلیعلم لدنی
مدخل وابستهعلم موهوبی

رابطه علم لدنی با علم معصوم(ع) چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

اوجاقی

حجت الاسلام و المسلمین ناصرالدین اوجاقی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم امام از دیدگاه کلام امامیه» در این‌باره گفته‌ است:

«علم لدنی اصطلاحی است که از این آیه در قرآن کریم که در مورد حضرت خضر است اخذ شده است: وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا[۱] می‌توان گفت ویژگی این علم این است که از راه‌های طبیعی به دست نیامده است. بلکه موهبتی الهی است که خدا به هر که بخواهد اعطا می‌کند. در مورد علم امام نیز روایاتی وجود دارد که نشان می‌دهد این علم موهبتی از جانب خداوند است که شامل حال امام می‌شود. مرحوم کلینی دو روایت در این مورد نقل می‌کند. روایت اول که از امام رضا(ع) است به لحاظ سند مرفوعه است. در این روایت حضرت می‌فرمایند که اگر خداوند بنده ای را به امامت برگزیند به او علمی الهی می‌کند که بعد از آن در پاسخ هیچ سؤالی در نمی‌ماند. و به درستی به همه سؤال‌ها پاسخ می‌گوید. روایت دوم از نظر سند روایت صحیح است. این روایت از امام صادق نقل شده است که ایشان در ظمن خطبه‌ای صفات و خصوصیات ائمه را توصیف می‌کنند. در ضمن صفاتی که برای امام در این روایت عنوان می‌شود این است که بعد از آنکه امام قبلی از دنیا رفت خداوند علم خودش را به امام بعدی می‌دهد و اسرار خودش را در نزد او به ودیعه می‌گذارد و او را مخزن علم خویش قرار می‌دهد. (...) ابن میثم در توضیح این مسأله تأکید می‌کند که بین علم غیب که اختصاص به خدا دارد و جز او کسی علم به آن ندارد و آنچه که ما در باره علم حضرت علی(ع) اثبات کردیم فرق است مراد از علم غیب علمی است که مستفاد از سبب و علتی که آن را افاده کند نباشد. و این تنها در مورد خداوند صادق است اما غیر خدا همه علم غیب خود را با واسطه یا بدون واسطه به سبب جود الهی دارند. پس بنابراین علم دیگران علم غیب نیست بلکه اطلاع از امور غیبی است که البته نصیب هرکسی نمی‌شد و تنها اختصاص به کسانی دارد که عنایت خاص الهی شامل آنهاست. در نتیجه دلیل نفی علم غیب از سوی حضرت علی(ع) روشن می‌شود. زیرا علم آن حضرت مستفاد از جود الهی است»[۲].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین صالحی مالستانی؛ | تصویر = 11607.jpg | پاسخ‌دهنده = حسین صالحی مالستانی]]]]

حجت الاسلام و المسلمین حسین صالحی مالستانی در مقاله «علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی» در این‌باره گفته‌است:
«در قرآن کریم واژه لَدُنْ به تنهایی ۲ بار، به شکل لَّدُنَّا ۲ بار لَدُنْکَ ۲ بار و به شکل لَدُنِّی ۱ بار به کار رفته است.[۳] از جمله در آیه ۶۵ سوره کهف آمده: فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَهً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا[۴] علم لدنی از الطاف الهی برای پیامبر (ص) دانسته شده و تأیید نظر مفسران است. علامه در المیزان ذیل آیه ۶۵ سوره کهف آن علم را در حیطه و انحصار الهی می‌داند که حس و فکر در آن دخالت ندارد و از راه اکتساب به دست نمی‌آید و دلیل بر آن را جمله مِن لَّدُنَّا از نزد خدا، دانسته است که به عنوان خاستگاه آن محسوب می‌شود و از آخر آیات استفاده کرده که مقصود از آن علم به تأویل حوادث است.[۵] (...) در جای دیگر از آن مرادف با عقل کل و عصمت از خطا و علم به ماوراءالطبیعه و علم غیب ذکر کرده است. [۶] که انبیای الهی از آن بهره‌مند بوده‌اند. بعضی از معاصرین علم لدنی را به استناد آیه ۶۵ سوره کهف درباره حضرت خضر(ع) مخصوص انبیا دانسته است.[۷] مرحوم نراقی در جواب سؤال علم لدنی انبیا و ائمه(ع)، علم به غیر محسوسات را ابتدا تقسیم و دسته‌بندی نموده. قسم سوم به تمام فروعاتش علم لدنی است که از قول خداوند متعال اخذ گردیده است. وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا[۸] این علم افضل علوم بلکه علم حقیقی است[۹]. ایشان برای همه انبیا نوعی از "علم لدنی" را قایل می‌شود و آن را مستند به سنت می‌داند[۱۰]. به هر حال "علم لدنی" که مأخوذ از خرمن دانش الهی است یک نوع علم غیبی است که به انبیا و اولیای الهی افاضه شده است. (...) در یکی از تفاسیر اهل سنت نیز علم لدنی را بخشش خدای سبحان و در مقابل علم اکتسابی قرار داده و شامل امور غیبی دانسته است و به همان آیه ۶۵ سوره کهف اشاره کرده که درباره فیض علم الهی برای حضرت خضر(ع) است.[۱۱] در تفسیر روح البیان تأویل رؤیا را جزئی از اجزای نبوت دانسته برای این‌ که آن را علم لدنی معرفی کرده که خداوند متعال به هر که بخواهد تعلیم می‌نماید.[۱۲] نسفی هم علم لدنی را به علم الهامی معنا کرده.[۱۳] که باز هم همان علم غیب می‌شود که حقیقت آن نزد خدای حکیم است. شاذلی نیز علم لدنی را برای حضرت یوسف، بخشش الهی و به معنای تعبیر رؤیا و یا بعض از غیب دانسته است[۱۴]» [۱۵].

|}

{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین باقری؛ | تصویر = 11786.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|باقری]]

حجت الاسلام و المسلمین باقری در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان «بررسی علم اولیای الهی» در این‌باره گفته است:
«ویژگی علم لدنی این است که از راه‌های طبیعی به دست نیامده، بلکه موهبتی الهی است که خداوند متعال به هر که بخواهد، عطا می‌کند.
درباره علم امام(ع) روایاتی وجود دارد که نشان می‌دهد این دانش‌، موهبتی از جانب خدای متعال است که شامل حال امام می‌شود. مرحوم شیخ کلینی دو روایت در این زمینه نقل می‌کند.
روایت اول از امام صادق(ع) است ، نقل شده که ایشان در خطبه‌ای صفات و خصوصیات ائمه(ع) را توصیف می‌کنند. در این روایت صفاتی که برای امام بیان می‌شود این است که بعد از رحلت امام قبلی خدای متعال علم خودش را به امام بعدی می‌دهد و اسرار خود را نزد او به ودیعه می‌گذارد و او را مخزن علم و پناهگاه حکمت خویش قرار می‌دهد.
روایت دوم از امام رضا(ع) است که می‌فرمایند: اگر خدای متعال بنده‌ای را به امامت برگزیند، به او علمی الهام می‌کند که بعد از آن در پاسخ هیچ پرسشی در نمی‌ماند و به درستی به همه سؤال‌ها پاسخ می‌گوید»[۱۶].

|}

{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین سلطانی؛ | تصویر = 765454.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|مصطفی سلطانی]]

حجت الاسلام و المسلمین مصطفی سلطانی در کتاب «امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه» در این باره گفته است:
« شیعه معتقد است، امام از علم غیب و لدنی بهره‌مند است به بیان سید لاری مراد از علم امام ظاهری به دست آمده از طریق نشانه‌ها، حواس ظاهری و علوم کسبی نیست، بلکه مراد علم باطنی فطری لدنی است که خداوند از طریق الهام، وحی، روح القدس و مانند آنها، از طریق اسباب خاص به انبیا و اوصیا می‌بخشد[۱۷][۱۸].

|}

{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. آقای دکتر رستمی و خانم آل‌بویه؛ | تصویر = 11522.jpg | پاسخ‌دهنده = محمد زمان رستمی|رستمی]]]] آقای دکتر محمد زمان رستمی (استادیار دانشگاه قم) و خانم طاهره آل‌بویه (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب «علم امام» در این‌باره گفته‌‌اند:

«علوم اهل بیت (ع) بر درس و تکرار متوقف نیست و از روی قیاس و فکر و حدس به دست نمی‌آید، چرا که ایشان پرسش‌های دشوار را پیش از تأمل پاسخ می‌دهند و هیچ مستفید و ممتحن و هیچ منکری، امری از امور دین را از ایشان نپرسیده است مگر آن‌که بی‌توقف و تأمل پاسخ گفته‌اند، معارف و علوم ایشان از ادراک دیگران به دور است، مناقب و مدایح ایشان، مثل ظهور نور شمس و قمر است، در شرافت بر همه سابق‌اند و در عرصه یقین بر همه فایق، عجز و قصور بر ایشان راه ندارد و نقص و فتور، گِرد ایشان نمی‌گردد و در جمیع صفات غالبند.[۱۹] بنابراین، علم امام لدنّی است و هر کس علمش مستفاد از کتب و معلمین باشد، او ورثه انبیا در علم ایشان نیست. علوم انبیا تنها از سوی خداوند متعال قابل دست‌یابی است، چنان‌که قرآن می‌فرماید: اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ [۲۰] علم واقعی که تنها برای انبیا و اوصیاست از سوی قلم "یا عقل اول" نازل شده است که در سرسلسله مقامات و فرشتگان ملکوت است و بر همه عالم سلطه دارد. و نباید گمان کرد که تعلیم خداوند، تنها مختص انبیا (ع) است، زیرا خداوند می‌فرماید: وَ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ [۲۱] یعنی هر کس که در سلوک خود به حقیقت تقوا نایل شود، خداوند آنچه را نمی‌داند به او تعلیم می‌نماید.[۲۲] علم لدنی از راه وحی و الهام به دست می‌آید. الهام درجات خفیفه‌ای از وحی است و در تمام زمان‌ها و برای تمام افراد امکان‌پذیر است و هر قدر روح فرد به اعتدال نزدیک‌تر شود، الهامات وارد شده فزونی و شدت می‌یابد، و این از برکات و رحمات الهی است که وقتی باب نبوت و وحی منسد می‌گردد، باب الهام گشوده می‌شود»[۲۳].

|}

{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | تصویر = 11273.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|عرفانی]]

آقای محمد نظیر عرفانی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی علم معصومان در تفاسیر فریقین» در این‌باره گفته‌ است:
«از منابع علوم معصومان(ع) علم لدنی می‌باشد که دانشمندان اسلام در مورد آن نظرات مختلفی را بیان نموده‌اند که در ذیل برخی از آنها را بیان می‌نماییم:
  1. ابوحامد غزالی: نبوت و ولایت یکی از درجات شرف آدمی است. و حاصل آن سه خاصیت است، ... سومین خاصیت این است که آنچه از علوم که دیگران به آموختن حاصل شود، وی را از باطن خویش حاصل شود، و بعضی از علم‌ها به خاطر صافی دل حاصل شود بدون تعلم همه علوم یا بیشتر از آنها به کسی تعلق گیرد که دلش صاف‌تر و قوی‌تر باشد بدون تعلم، این علم لدنی است چنان که ذات ازلی گفت که وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا.[۲۴]
  2. عزالدین محمود کاشانی: علم لدنی علمی است که اهل قرب را به تعلیم و تفهیم ربانی معلوم و مفهوم شود، نه با دلایل عقلی و نقلی، چنانکه کلام قدیم قرآن کریم در حق حضرت خضر(ع) گفت: وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا، و فرق بین علم الیقین و علم لدنی آن است که علم الیقین ادراک نور ذات و صفات الهی است. و علم لدنی ادراک معانی و کلمات از حق، بی‌واسطه بشر، و آن سه قسم است: وحی، الهام، فراست.
  3. صاحب رساله اسرار القلوب: هر کلمه‌ای که در نتیجه مواظبت به طاعت و عبادت بدون واسطه، از طریق کشف و الهام در قلب ظاهر شود این علم لدنی است. پس در علم لدنی بابی از علم بدون سبب شناخته شده‌ای از خارج در قلب گشوده می‌شود.
  4. شمس‌الدین محمد آملی: حصول برخی از علوم به تعلیم الهی که آن را علم لدنی گویند و آن به چند وجه است، به وحی، الهام، مناجات، فراست، جذب و ریاضت.
مفسرین قرآن در تبیین مراد از علم لدنی، دو دسته شده‌اند: بعضی همچون صاحب جوامع الجامع ‌، صاحب تفسیر زاد المسیر‌ ، و صاحب تفسیر جلالین ... وغیره‌، با اشاره مختصر از کنار این مسئله گذشته و به این مقدار که می‌گویند این علم‌، علم مغیبات است اکتفا کرده‌اند و برای تأکید سخن خودشان‌، سخن ابن عباس را نقل می‌کنند که در ذیل آیه وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا گفته: «أعْطَاهُ عِلْمًا مِن عِلْمِ الْغَیْبِ»[۲۵]
اما بعضی دیگر از مفسرین این مسأله را شرح و بسط داده، خصائص و ویژگی‌هایی را برای این علم ذکر نموده‌اند، از جمله اینکه:
  1. به توفیق الهی تحقق می‌پذیرد.
  2. این علم‌، از ناحیه خداوند بدون واسطه حاصل می‌شود
  3. از طریق الهام حاصل شده و به اولیاء اختصاص دارد.
  4. علم به اسرار مخفی و بواطن اشیاء و حقیقت آنها.
  5. معرفت ذات و صفات باری تعالی است که به تعلیمات الهی به دست می‌آید[۲۶]»[۲۷].

|}

{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | تصویر = 11742.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|عظیمی]]

آقای عظیمی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی» در این‌باره گفته‌ است:
«ابن طاووس معتقد است علم ائمه(ع) از این قبیل علم لدنی است. یعنی آنان بدون تعلم و شاگردی کردن نزد کسی عالم شده‌اند. به نظر او امامان(ع) حتی نزد پدران خود نیز علم نیاموخته‌اند. وی در این باره می‌گوید: علوم ائمه(ع) که خود نشانه‌ای الهی و معجزه‌ای ربانی است، مهم‌ترین دلیل بر امامت ایشان است، زیرا آنان هرگز نزد معلم و استادی زانو نزده و از کسی نیاموخته‌اند و هیچ کس از دوستان و دشمنان ندیده و نشنیده است که این دانش‌ها را مانند دیگران نزد کسی، حتی پدران خود آموخته باشند یا در کتابی خوانده و مطالب آن را حفظ کرده باشند، بلکه هرگاه امامی از دنیا می‌رفت، امام بعدی که به نصب امام پیشین جانشین او بود، علم و همه کمالاتی را که برای مقام امامت بدان نیاز داشت وارث می‌شد. هرچند ابن طاووس از واژه علم لدنی استفاده نکرده است، اما تفسیری که درباره علوم ائمه(ع) نموده است بر علم لدنی منطبق می‌شود. علاوه بر این، عبارتی را از غزالی نقل می‌کند که وی گفته است، علم امیرمؤمنان(ع)، علم لدنی و موهبت الهی است»[۲۸].

|}

{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. خانم پارسانسب (پژوهشگر دانشكده اصول دين)؛ | تصویر = 1907.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|گل‌افشان پارسانسب]]

خانم گل‌افشان پارسانسب در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا» در این‌باره گفته‌ است:
«یکی از مسائلی که در حیطه‌ علم لدنی به حساب آورده شده است آگاهی به جهان غیب می‌باشد. عالم غیب در مقابل عالم شهود است چیزهایی که به‌وسیله‌ حواس قابل درک نباشند و از قلمرو حواس برتر و بالاتر باشند از علم غیب محسوب می‌شوند مانند اوضاع قیامت و معاد، بهشت و دوزخ، ثوابها و عقابهای اخروی، ملائکه و فرشتگان و حوادث گذشته و آینده که برای انسان با این حواس مادی غیر قابل درکند ولی نسبت به پروردگار جهان حاضر می‌باشند و در آیاتی چند از قرآن کریم به علم غیب اشاره شده و آن را فقط از آن خداوند به حساب آورده‌اند و هر چند قرآن علم غیب را از مختصات خداوند برشمرده ولی برخی بندگان لایق و برگزیدۀ خدا را استثناء کرده است [۲۹] که می‌فرماید: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ[۳۰]. کسی عالم به غیب نیست مگر آن اندازه دانش و اطلاعاتی که بر خداوند برای پیمبرانش پسندیده و در امر رسالت محتاج به آن باشند و در اطراف او فرشتگانی گماشته و حفظه قرار داده که هنگام نزول وحی شیاطین و جنیان را منع و طرد نمایند که اطلاع از کلمات وحی که از عالم ما فوق الطبیعه فرود می‌آید پیدا ننماید تا آنکه استراق سمع نموده به کَهَنه بیاموزند و معجزه با سحر مشتبه گردد[۳۱]، مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء[۳۲]، إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ذِي قُوَّةٍ عِندَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجْنُونٍ وَلَقَدْ رَآهُ بِالأُفُقِ الْمُبِينِ وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ [۳۳]، ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ [۳۴]، تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ [۳۵] از این قبیل آیات استفاده می‌شود که خداوند متعال پاره‌ای از حقایق و مطالب غیبی را بوسیلۀ وحی بر پیغمبران نازل می‌کند و بدین وسیله آنان را با جهان غیب مرتبط می‌سازد و پیغمبران و بندگان برگزیدۀ خدا علومشان وابسته به تأییدات و افاضات خداوند است»[۳۶].

|}

{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخ‌دهنده = ۸. خانم اکبری راد و خانم جمشیدی؛ | تصویر = 11936.jpg | پاسخ‌دهنده = طیبه اکبری راد|اکبری راد]]]]

خانم طیبه اکبری راد و خانم فاطمه جمشیدی در مقاله «بررسی مفهوم علم و کیفیت انتقال آن در احادیث» در این‌باره گفته‌ است:
«از جمله راههای انتقال این علوم بر اساس آیات قرآن، اعطای آن از طریق علم لدنی یا علم حضوری است که پیشتر درباره آن بحث شده است؛ چنانکه خود حضرت علی(ع) درباره اعطای این علم از جانب خداوند متعال می‌فرماید: به من فضایلی اعطا شده که احدی در آنها بر من سبقت نداشته است؛ مرگ و میرها را می‌دانم؛ نژادها و احکام واقعی و درست را می‌دانم، آنچه پیش از من بوده، از دستم نرفته و آنچه از دیده‌ام نهان است، در علمم آشکار است؛ به اذن خدا مژده می‌دهم و از طرف او ادای وظیفه می‌کنم و به مردم ابلاغ می‌نمایم. همه اینها از عنایت خداست و اوست که به علم خود، مرا بدان قدرت داده است[۳۷]»[۳۸].

|}

{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخ‌دهنده = ۹. پژوهشگران مرکز ملی پاسخ‌گویی به سؤالات دینی؛ | تصویر = 9030760879.jpg | پاسخ‌دهنده = ]] پژوهشگران وبگاه مرکز ملی پاسخ‌گویی به سؤالات دینی، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:

«علم لدنی صرفاً مختص امور معنوی نیست و شامل امور و علوم مادی هم می‌شود. در واقع علم لدنی بدون واسطه و کلاس و درس و تحصیل به فردی افاضه می‌شود اما اینکه به دلیل اینکه از غیب است و نوع رسیدن به این مقام از راه معنوی است پس باید شامل علوم معنوی هم بشود خیر اینطور نیست؛ علم لدنی شامل تمامی امور و حوزه‌های علوم می‌شود و از این حیث فرقی بین علوم نیست. مثلا خداوند به حضرت سلیمان(ع) علم زبان داده بود که حتی زبان حیوانات را می‌‏دانست و با مورچگان صحبت می‏‌کرد و ... اگر در احوالات و زندگی ائمه(ع) دقت کنیم به وضوح می‌بینیم که آنان بتصریح و یا اشاره بسته به سطح مخاطب خویش از مسائلی صحبت می‌کنند که مربوط به حوزه علوم مادی می‌شود، مثل طب، شیمی، علوم و تکنولوژی، امور رزمی. قرآن کریم صراحت دارد به اینکه خداوند به حضرت داوود(ع) صنعت زره‌سازی را آموخت : وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شَاكِرُونَ[۳۹] این موارد و امور دیگری که در خبرها از ائمه(ع) در باره علوم روز، طب علم شیمی و ... به ما رسیده نشان می‌دهد که علم لدنی دایره محدودی ندارد و همه علوم را شامل می‌شود»[۴۰]

|}

{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۰. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛ | تصویر = 9030760879.jpg | پاسخ‌دهنده = ]]

پژوهشگران «وبگاه پرسمان» وابسته به «نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه‌ها» در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
  • «علم لدنی: علمی است که از راه و طریق عادی به دست نیامده است؛ یعنی، اکتسابی نیست، و از طریق استاد و تعلیم و تعلم به دست نیامده، بلکه موهبتی الهی است.
  • علم غیب: علم به اموری که برای نوع بشر پوشیده و جزو اسرار الهی و مخزون در منبع علم الهی است. کشف و شهود امری که دیده‌‏های نوع بشر نمی‏‌بیند و گوش‌‏ها آن را نمی‏‌شنود. البته باید توجه داشت که علم، یعنی کشف و شهود بنابراین علم غیب، امر نسبی است؛ یعنی، علم به چیزی که برای سایرین غیب است. کشف و شهود چیزی که برای دیگران غایب و نامعلوم است.
  • با توجه به دو تعریف فوق، معلوم می‌‏شود که هر علم غیبی، علم لدنی است. چون غیب بر همگان پوشیده است و کسی جز خدا آن را نمی‏‌داند، مگر کسانی که خداوند بخواهد و چنین علمی را به آنان موهبت کند عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ[۴۱] اما هر علم لدنی، علم غیب نیست یعنی ممکن است خداوند علم برخی از امور را که برای نوع بشر از طرق عادی قابل اکتساب و تحصیل است، به بعضی انسان‌‏ها بدون کسب و تحصیل، اعطا کند. چنین علمی موهبتی و لدنی است اما علم به غیب نیست، چون برای سایرین پوشیده نیست. مثل این که خداوند بر اثر یک عنایت، به شخص بی‏سوادی سواد خواندن و نوشتن اعطا کند و یا کسی را حافظ قرآن قرار دهد.[۴۲]
  • حاصل سخن:هر علم غیبی، علم لدنی است اما برخی علوم لدنی، علم غیب نیستند. به اصطلاح منطقی رابطه بین این دو، عموم و خصوص مطلق است. علم لدنی، عام مطلق و علم غیب، خاص مطلق است»[۴۳].

|}

{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۱. پژوهشگران وبگاه راسخون. | تصویر = 9030760879.jpg | پاسخ‌دهنده = ]]

پژوهشگران «وبگاه راسخون» در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
«علم لدنی‌، علمی است که خداوند بدون واسطه به بنده‌ای الهام می‌کند. علم لدنی‌، علم غیر اکتسابی است‌؛ یعنی در به دست آوردن ان نیازی به تحصیل و رفتن به مدرسه و زانو زدن پیش استاد نیست‌. این علم‌، مستقیم از جانب سرچشمه همه علوم‌؛ یعنی خداوند، به برخی از بندگان الهام می‌شود؛ چنان که در قران درباره حضرت خضر(ع) آمده است‌: فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا [۴۴] پیامبران الهی و ائمه(ع) از پیشتازان این علم بوده و پس از آنان برخی از اولیای الهی با ریاضت‌های شرعی و تهذیب و تزکیه نفس خود به این مقام رسیده‌اند[۴۵].

|}

پرسش‌های وابسته

  1. منابع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  2. آیا شیوه دستیابی معصوم به علم با دیگران مشترک است یا متفاوت؟ (پرسش)
  3. رابطه قرآن با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  4. رابطه روح یا روح القدس با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  5. آیا ارتباط با ارواح می‌تواند یکی از منابع علم معصوم باشد؟ (پرسش)
  6. رابطه وحی یا الهام با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  7. رابطه تحدیث با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  8. رابطه نقر در گوش و نکت در دل با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  9. رابطه رؤیای صادق با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  10. رابطه کشف یا شهود با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  11. رابطه امام مبین یا کتاب مبین با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  12. رابطه ام الکتاب با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  13. رابطه کتاب اعمال با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  14. رابطه علم‌الکتاب با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  15. رابطه لوح یا لوح محفوظ با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  16. رابطه عرش با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  17. رابطه مصحف فاطمه یا کتاب‌هایی مثل جفر با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  18. رابطه مقام راسخان در علم با علوم معصوم چیست؟ (پرسش)
  19. رابطه عمود نور با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  20. رابطه اسم اعظم با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  21. رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  22. رابطه الف باب با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  23. علم معصوم امام به طور مستقیم از جانب خدا به او داده می‌شود یا با وساطت پیامبر خاتم؟ (پرسش)
  24. آیا تعلیم اسماء با علم معصوم ارتباط دارد؟ (پرسش)
  25. آیا علم ویژه معصوم قابل تعلیم و انتقال به دیگران است؟ (پرسش)
  26. دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    1. دیدگاه‌های دانشمندان عرفان اسلامی در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    2. دیدگاه‌های دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    3. دیدگاه‌های دانشمندان تفسیر در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    4. دیدگاه‌های دانشمندان حدیث در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    5. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    6. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب معتزله در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    7. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    8. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اباضیه در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    9. دیدگاه فرقه وهابیت در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

پانویس

  1. «و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم»؛ سوره کهف، آیه۶۵.
  2. علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۳۲
  3. محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل واژه "لدن".
  4. و بنده‌ای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم.
  5. طباطبایی، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج ۱۳، ص ۴۷۴.
  6. همان، ج ۲، ص ۲۸۶؛ ج ۵، ص ۲۳۵؛ میرزا خسروانی، تفسیر خسروی، ج ۵۵، ص ۳۶۶
  7. قرائتی، تفسیر نور، ج ۷، ص ۱۹۹
  8. «و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم». سوره کهف، آیه ۶۵
  9. نراقی، رسائل و مسائل فی حل غوامض المسائل، ج ۳، ص ۵۲ – ۵۶.
  10. نراقی، رسائل و مسائل فی حل غوامض المسائل، ج ۳، ص ۵۲ – ۵۶.
  11. طنطاوی، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ج ۸، ص ۵۶۴
  12. حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ج ۴، ص ۲۵۹.
  13. نسفی، تفسیر نسفی، ج ۱، ص ۵۶۶.
  14. شاذلی، سید بن قطب بن ابراهیم، فی ضلال القرآن، ج ۴، ص ۱۹۸۷.
  15. علم غيب و علم لدنی پيامبر از منظر امام خمينی، فصلنامه حضور، شماره ۸۸.
  16. بررسی علم اولیای الهی، ص۶۶.
  17. رسائل سید لاری، ص۱۳.
  18. امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۶۹
  19. اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۲۲۵.
  20. پروردگار تو کریم‌تر است کسی که به انسان آنچه را نمی‌دانست به توسط قلم آموخت؛ سوره علق، آیات: ۳-۵.
  21. سوره بقره، آیه: ۲۸۲.
  22. عین القضاه همدانی، زبدة الحقایق، ص۶۸.
  23. علم امام (با رویکرد قرآنی، روایی، عرفانی، فلسفی و کلامی).
  24. «و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم». سوره کهف، آیه ۶۵
  25. «به او علمی از علم غیب عطا نمود».
  26. اسماعیل حقی البروسوی، روح البیان، ج۵، ص۲۷۰.
  27. بررسی علم معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۸۸.
  28. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۱۲.
  29. امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص ۲۸۷
  30. او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه ۲۶.
  31. بانو امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ۱۴، ص ۱۵۶.
  32. خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۹.
  33. که این (قرآن) باز خوانده فرستاده‌ای گرامی است، توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد، آنجا فرمانگزاری امین است؛ و همنشین شما، دیوانه نیست، و بی‌گمان او (- جبرئیل) را در افق روشن دیدار کرده است، و او در (رساندن) وحی، تنگ‌چشمی نمی‌ورزد؛ سوره تکویر، آیه: ۱۹ - ۲۴.
  34. این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.
  35. این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ سوره هود، آیه: ۴۹.
  36. گل‌افشان پارسانسب، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۳۲.
  37. " وَ لَقَدْ أُعْطِيتُ‏ خِصَالًا مَا سَبَقَنِي‏ إِلَيْهَا أَحَدٌ قَبْلِي‏ عُلِّمْتُ‏ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ الْأَنْسَابَ‏ وَ فَصْلَ الْخِطَابِ فَلَمْ يَفُتْنِي مَا سَبَقَنِي وَ لَمْ يَعْزُبْ عَنِّي مَا غَابَ عَنِّي أُبَشِّرُ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُؤَدِّي عَنْهُ كُلُّ ذَلِكَ مِنَ اللَّهِ مَكَّنَنِي فِيهِ بِعِلْمِهِ ‏‏‏‏‏‏"؛کلینی، الکافی، جلد ۱، ص۵۳۰.
  38. بررسی مفهوم علم و کیفیت انتقال آن در احادیث؛ ص ۹۷.
  39. « و برای شما ساختن زرهی را به او آموختیم تا از (گزند) جنگتان نگه دارد پس آیا شما سپاسگزار هستید؟»؛ سوره انبیا، آیه۸۰.
  40. مرکز ملی پاسخ‌گویی به سؤالات دینی
  41. او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه۲۶ و ۲۷.
  42. (مانند جریان کربلایی کاظم که در کتاب داستان‌‏های شگفت شهید دستغیب می‌‏توانید مطالعه کنید).
  43. وبگاه پرسمان.
  44. و بنده‌ای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم؛ سوره کهف، آیه: ۶۵.
  45. وبگاه راسخون