نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۱ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
رابطه علم لدنی با علم معصوم(ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
«علم لدنی اصطلاحی است که از این آیه در قرآن کریم که در مورد حضرت خضر است اخذ شده است: ﴿وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾[۱] میتوان گفت ویژگی این علم این است که از راههای طبیعی به دست نیامده است. بلکه موهبتی الهی است که خدا به هر که بخواهد اعطا میکند. در مورد علم امام نیز روایاتی وجود دارد که نشان میدهد این علم موهبتی از جانب خداوند است که شامل حال امام میشود. مرحوم کلینی دو روایت در این مورد نقل میکند. روایت اول که از امام رضا(ع) است به لحاظ سند مرفوعه است. در این روایت حضرت میفرمایند که اگر خداوند بنده ای را به امامت برگزیند به او علمی الهی میکند که بعد از آن در پاسخ هیچ سؤالی در نمیماند. و به درستی به همه سؤالها پاسخ میگوید. روایت دوم از نظر سند روایت صحیح است. این روایت از امام صادق نقل شده است که ایشان در ظمن خطبهای صفات و خصوصیات ائمه را توصیف میکنند. در ضمن صفاتی که برای امام در این روایت عنوان میشود این است که بعد از آنکه امام قبلی از دنیا رفت خداوند علم خودش را به امام بعدی میدهد و اسرار خودش را در نزد او به ودیعه میگذارد و او را مخزن علم خویش قرار میدهد. (...) ابن میثم در توضیح این مسأله تأکید میکند که بین علم غیب که اختصاص به خدا دارد و جز او کسی علم به آن ندارد و آنچه که ما در باره علم حضرت علی(ع) اثبات کردیم فرق است مراد از علم غیب علمی است که مستفاد از سبب و علتی که آن را افاده کند نباشد. و این تنها در مورد خداوند صادق است اما غیر خدا همه علم غیب خود را با واسطه یا بدون واسطه به سبب جود الهی دارند. پس بنابراین علم دیگران علم غیب نیست بلکه اطلاع از امور غیبی است که البته نصیب هرکسی نمیشد و تنها اختصاص به کسانی دارد که عنایت خاص الهی شامل آنهاست. در نتیجه دلیل نفی علم غیب از سوی حضرت علی(ع) روشن میشود. زیرا علم آن حضرت مستفاد از جود الهی است»[۲].
«در قرآن کریم واژه ﴿لَدُنْ﴾ به تنهایی ۲ بار، به شکل ﴿لَّدُنَّا﴾ ۲ بار ﴿لَدُنْکَ﴾ ۲ بار و به شکل ﴿لَدُنِّی﴾ ۱ بار به کار رفته است.[۳] از جمله در آیه ۶۵ سوره کهف آمده: ﴿فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَهً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾[۴]علم لدنی از الطاف الهی برای پیامبر (ص) دانسته شده و تأیید نظر مفسران است. علامه در المیزان ذیل آیه ۶۵ سوره کهف آن علم را در حیطه و انحصار الهی میداند که حس و فکر در آن دخالت ندارد و از راه اکتساب به دست نمیآید و دلیل بر آن را جمله ﴿مِن لَّدُنَّا﴾ از نزد خدا، دانسته است که به عنوان خاستگاه آن محسوب میشود و از آخر آیات استفاده کرده که مقصود از آن علم به تأویل حوادث است.[۵] (...) در جای دیگر از آن مرادف با عقل کل و عصمت از خطا و علم به ماوراءالطبیعه و علم غیب ذکر کرده است. [۶] که انبیای الهی از آن بهرهمند بودهاند. بعضی از معاصرین علم لدنی را به استناد آیه ۶۵ سوره کهف درباره حضرت خضر(ع) مخصوص انبیا دانسته است.[۷] مرحوم نراقی در جواب سؤال علم لدنی انبیا و ائمه(ع)، علم به غیر محسوسات را ابتدا تقسیم و دستهبندی نموده. قسم سوم به تمام فروعاتش علم لدنی است که از قول خداوند متعال اخذ گردیده است. ﴿وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾[۸] این علم افضل علوم بلکه علم حقیقی است[۹]. ایشان برای همه انبیا نوعی از "علم لدنی" را قایل میشود و آن را مستند به سنت میداند[۱۰]. به هر حال "علم لدنی" که مأخوذ از خرمن دانش الهی است یک نوع علم غیبی است که به انبیا و اولیای الهی افاضه شده است. (...) در یکی از تفاسیراهل سنت نیز علم لدنی را بخشش خدای سبحان و در مقابل علم اکتسابی قرار داده و شامل امور غیبی دانسته است و به همان آیه ۶۵ سوره کهف اشاره کرده که درباره فیض علم الهی برای حضرت خضر(ع) است.[۱۱] در تفسیر روح البیان تأویل رؤیا را جزئی از اجزای نبوت دانسته برای این که آن را علم لدنی معرفی کرده که خداوند متعال به هر که بخواهد تعلیم مینماید.[۱۲] نسفی هم علم لدنی را به علم الهامی معنا کرده.[۱۳] که باز هم همان علم غیب میشود که حقیقت آن نزد خدای حکیم است. شاذلی نیز علم لدنی را برای حضرت یوسف، بخشش الهی و به معنای تعبیر رؤیا و یا بعض از غیب دانسته است[۱۴]» [۱۵].]]]]
۲. حجت الاسلام و المسلمین باقری؛
حجت الاسلام و المسلمین باقری در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان «بررسی علم اولیای الهی» در اینباره گفته است:
«ویژگی علم لدنی این است که از راههای طبیعی به دست نیامده، بلکه موهبتی الهی است که خداوند متعال به هر که بخواهد، عطا میکند.
درباره علم امام(ع) روایاتی وجود دارد که نشان میدهد این دانش، موهبتی از جانب خدای متعال است که شامل حال امام میشود. مرحوم شیخ کلینی دو روایت در این زمینه نقل میکند.
روایت اول از امام صادق(ع) است ، نقل شده که ایشان در خطبهای صفات و خصوصیات ائمه(ع) را توصیف میکنند. در این روایت صفاتی که برای امام بیان میشود این است که بعد از رحلت امام قبلی خدای متعال علم خودش را به امام بعدی میدهد و اسرار خود را نزد او به ودیعه میگذارد و او را مخزن علم و پناهگاه حکمت خویش قرار میدهد.
روایت دوم از امام رضا(ع) است که میفرمایند: اگر خدای متعال بندهای را به امامت برگزیند، به او علمی الهام میکند که بعد از آن در پاسخ هیچ پرسشی در نمیماند و به درستی به همه سؤالها پاسخ میگوید»[۱۶].
« شیعه معتقد است، امام از علم غیب و لدنی بهرهمند است به بیان سید لاری مراد از علم امام ظاهری به دست آمده از طریق نشانهها، حواس ظاهری و علوم کسبی نیست، بلکه مراد علم باطنی فطری لدنی است که خداوند از طریق الهام، وحی، روح القدس و مانند آنها، از طریق اسباب خاص به انبیا و اوصیا میبخشد[۱۷][۱۸].]]]]
«علوم اهل بیت (ع) بر درس و تکرار متوقف نیست و از روی قیاس و فکر و حدس به دست نمیآید، چرا که ایشان پرسشهای دشوار را پیش از تأمل پاسخ میدهند و هیچ مستفید و ممتحن و هیچ منکری، امری از امور دین را از ایشان نپرسیده است مگر آنکه بیتوقف و تأمل پاسخ گفتهاند، معارف و علوم ایشان از ادراک دیگران به دور است، مناقب و مدایح ایشان، مثل ظهور نور شمس و قمر است، در شرافت بر همه سابقاند و در عرصه یقین بر همه فایق، عجز و قصور بر ایشان راه ندارد و نقص و فتور، گِرد ایشان نمیگردد و در جمیع صفات غالبند.[۱۹] بنابراین، علم امام لدنّی است و هر کس علمش مستفاد از کتب و معلمین باشد، او ورثه انبیا در علم ایشان نیست. علوم انبیا تنها از سوی خداوند متعال قابل دستیابی است، چنانکه قرآن میفرماید: ﴿اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ ﴾[۲۰] علم واقعی که تنها برای انبیا و اوصیاست از سوی قلم "یا عقل اول" نازل شده است که در سرسلسله مقامات و فرشتگان ملکوت است و بر همه عالم سلطه دارد. و نباید گمان کرد که تعلیم خداوند، تنها مختص انبیا (ع) است، زیرا خداوند میفرماید: ﴿وَ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ﴾[۲۱] یعنی هر کس که در سلوک خود به حقیقت تقوا نایل شود، خداوند آنچه را نمیداند به او تعلیم مینماید.[۲۲]علم لدنی از راه وحی و الهام به دست میآید. الهام درجات خفیفهای از وحی است و در تمام زمانها و برای تمام افراد امکانپذیر است و هر قدر روح فرد به اعتدال نزدیکتر شود، الهامات وارد شده فزونی و شدت مییابد، و این از برکات و رحمات الهی است که وقتی باب نبوت و وحی منسد میگردد، باب الهام گشوده میشود»[۲۳].
«از منابع علوم معصومان(ع) علم لدنی میباشد که دانشمندان اسلام در مورد آن نظرات مختلفی را بیان نمودهاند که در ذیل برخی از آنها را بیان مینماییم:
ابوحامد غزالی: نبوت و ولایت یکی از درجات شرف آدمی است. و حاصل آن سه خاصیت است، ... سومین خاصیت این است که آنچه از علوم که دیگران به آموختن حاصل شود، وی را از باطن خویش حاصل شود، و بعضی از علمها به خاطر صافی دل حاصل شود بدون تعلم همه علوم یا بیشتر از آنها به کسی تعلق گیرد که دلش صافتر و قویتر باشد بدون تعلم، این علم لدنی است چنان که ذات ازلی گفت که ﴿وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾.[۲۴]
عزالدین محمود کاشانی: علم لدنی علمی است که اهل قرب را به تعلیم و تفهیم ربانی معلوم و مفهوم شود، نه با دلایل عقلی و نقلی، چنانکه کلام قدیم قرآن کریم در حق حضرت خضر(ع) گفت: ﴿وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾، و فرق بین علم الیقین و علم لدنی آن است که علم الیقین ادراک نور ذات و صفات الهی است. و علم لدنی ادراک معانی و کلمات از حق، بیواسطه بشر، و آن سه قسم است: وحی، الهام، فراست.
صاحب رساله اسرار القلوب: هر کلمهای که در نتیجه مواظبت به طاعت و عبادت بدون واسطه، از طریق کشف و الهام در قلب ظاهر شود این علم لدنی است. پس در علم لدنی بابی از علم بدون سبب شناخته شدهای از خارج در قلب گشوده میشود.
شمسالدین محمد آملی: حصول برخی از علوم به تعلیم الهی که آن را علم لدنی گویند و آن به چند وجه است، به وحی، الهام، مناجات، فراست، جذب و ریاضت.
مفسرین قرآن در تبیین مراد از علم لدنی، دو دسته شدهاند: بعضی همچون صاحب جوامع الجامع ، صاحب تفسیر زاد المسیر ، و صاحب تفسیر جلالین ... وغیره، با اشاره مختصر از کنار این مسئله گذشته و به این مقدار که میگویند این علم، علم مغیبات است اکتفا کردهاند و برای تأکید سخن خودشان، سخن ابن عباس را نقل میکنند که در ذیل آیه ﴿وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾ گفته: «أعْطَاهُ عِلْمًا مِن عِلْمِ الْغَیْبِ»[۲۵]
اما بعضی دیگر از مفسرین این مسأله را شرح و بسط داده، خصائص و ویژگیهایی را برای این علم ذکر نمودهاند، از جمله اینکه:
«ابن طاووس معتقد است علم ائمه(ع) از این قبیل علم لدنی است. یعنی آنان بدون تعلم و شاگردی کردن نزد کسی عالم شدهاند. به نظر او امامان(ع) حتی نزد پدران خود نیز علم نیاموختهاند. وی در این باره میگوید: علوم ائمه(ع) که خود نشانهای الهی و معجزهای ربانی است، مهمترین دلیل بر امامت ایشان است، زیرا آنان هرگز نزد معلم و استادی زانو نزده و از کسی نیاموختهاند و هیچ کس از دوستان و دشمنان ندیده و نشنیده است که این دانشها را مانند دیگران نزد کسی، حتی پدران خود آموخته باشند یا در کتابی خوانده و مطالب آن را حفظ کرده باشند، بلکه هرگاه امامی از دنیا میرفت، امام بعدی که به نصب امام پیشین جانشین او بود، علم و همه کمالاتی را که برای مقام امامت بدان نیاز داشت وارث میشد. هرچند ابن طاووس از واژه علم لدنی استفاده نکرده است، اما تفسیری که درباره علوم ائمه(ع) نموده است بر علم لدنی منطبق میشود. علاوه بر این، عبارتی را از غزالی نقل میکند که وی گفته است، علم امیرمؤمنان(ع)، علم لدنی و موهبت الهی است»[۲۸].
«از جمله راههای انتقال این علوم بر اساس آیات قرآن، اعطای آن از طریق علم لدنی یا علم حضوری است که پیشتر درباره آن بحث شده است؛ چنانکه خود حضرت علی(ع) درباره اعطای این علم از جانب خداوند متعال میفرماید: به من فضایلی اعطا شده که احدی در آنها بر من سبقت نداشته است؛ مرگ و میرها را میدانم؛ نژادها و احکام واقعی و درست را میدانم، آنچه پیش از من بوده، از دستم نرفته و آنچه از دیدهام نهان است، در علمم آشکار است؛ به اذن خدا مژده میدهم و از طرف او ادای وظیفه میکنم و به مردم ابلاغ مینمایم. همه اینها از عنایت خداست و اوست که به علم خود، مرا بدان قدرت داده است[۳۷]»[۳۸].
«علم لدنی صرفاً مختص امور معنوی نیست و شامل امور و علوم مادی هم میشود. در واقع علم لدنی بدون واسطه و کلاس و درس و تحصیل به فردی افاضه میشود اما اینکه به دلیل اینکه از غیب است و نوع رسیدن به این مقام از راه معنوی است پس باید شامل علوم معنوی هم بشود خیر اینطور نیست؛ علم لدنی شامل تمامی امور و حوزههای علوم میشود و از این حیث فرقی بین علوم نیست. مثلا خداوند به حضرت سلیمان(ع) علم زبان داده بود که حتی زبان حیوانات را میدانست و با مورچگان صحبت میکرد و ... اگر در احوالات و زندگی ائمه(ع) دقت کنیم به وضوح میبینیم که آنان بتصریح و یا اشاره بسته به سطح مخاطب خویش از مسائلی صحبت میکنند که مربوط به حوزه علوم مادی میشود، مثل طب، شیمی، علوم و تکنولوژی، امور رزمی. قرآن کریم صراحت دارد به اینکه خداوند به حضرت داوود(ع) صنعت زرهسازی را آموخت : ﴿وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شَاكِرُونَ﴾[۳۹] این موارد و امور دیگری که در خبرها از ائمه(ع) در باره علوم روز، طب علم شیمی و ... به ما رسیده نشان میدهد که علم لدنی دایره محدودی ندارد و همه علوم را شامل میشود»[۴۰]
«علم لدنی: علمی است که از راه و طریق عادی به دست نیامده است؛ یعنی، اکتسابی نیست، و از طریق استاد و تعلیم و تعلم به دست نیامده، بلکه موهبتی الهی است.
علم غیب: علم به اموری که برای نوع بشر پوشیده و جزو اسرار الهی و مخزون در منبع علم الهی است. کشف و شهود امری که دیدههای نوع بشر نمیبیند و گوشها آن را نمیشنود. البته باید توجه داشت که علم، یعنی کشف و شهود بنابراین علم غیب، امر نسبی است؛ یعنی، علم به چیزی که برای سایرین غیب است. کشف و شهود چیزی که برای دیگران غایب و نامعلوم است.
با توجه به دو تعریف فوق، معلوم میشود که هر علم غیبی، علم لدنی است. چون غیب بر همگان پوشیده است و کسی جز خدا آن را نمیداند، مگر کسانی که خداوند بخواهد و چنین علمی را به آنان موهبت کند ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ﴾[۴۱] اما هر علم لدنی، علم غیب نیست یعنی ممکن است خداوند علم برخی از امور را که برای نوع بشر از طرق عادی قابل اکتساب و تحصیل است، به بعضی انسانها بدون کسب و تحصیل، اعطا کند. چنین علمی موهبتی و لدنی است اما علم به غیب نیست، چون برای سایرین پوشیده نیست. مثل این که خداوند بر اثر یک عنایت، به شخص بیسوادی سواد خواندن و نوشتن اعطا کند و یا کسی را حافظ قرآن قرار دهد.[۴۲]
حاصل سخن:هر علم غیبی، علم لدنی است اما برخی علوم لدنی، علم غیب نیستند. به اصطلاح منطقی رابطه بین این دو، عموم و خصوص مطلق است. علم لدنی، عام مطلق و علم غیب، خاص مطلق است»[۴۳].
۱۱. پژوهشگران وبگاه راسخون.
پژوهشگران «وبگاه راسخون» در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«علم لدنی، علمی است که خداوند بدون واسطه به بندهای الهام میکند. علم لدنی، علم غیر اکتسابی است؛ یعنی در به دست آوردن ان نیازی به تحصیل و رفتن به مدرسه و زانو زدن پیش استاد نیست. این علم، مستقیم از جانب سرچشمه همه علوم؛ یعنی خداوند، به برخی از بندگان الهام میشود؛ چنان که در قران درباره حضرت خضر(ع) آمده است: ﴿فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾[۴۴] پیامبران الهی و ائمه(ع) از پیشتازان این علم بوده و پس از آنان برخی از اولیای الهی با ریاضتهای شرعی و تهذیب و تزکیه نفس خود به این مقام رسیدهاند[۴۵].
↑او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه ۲۶.
↑بانو امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ۱۴، ص ۱۵۶.
↑خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۹.
↑ که این (قرآن) باز خوانده فرستادهای گرامی است، توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد، آنجا فرمانگزاری امین است؛ و همنشین شما، دیوانه نیست، و بیگمان او (- جبرئیل) را در افق روشن دیدار کرده است، و او در (رساندن) وحی، تنگچشمی نمیورزد؛ سوره تکویر، آیه: ۱۹ - ۲۴.
↑ این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.
↑ این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ سوره هود، آیه: ۴۹.