آخرالزمان پس از ظهور

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از آخر الزمان پس از ظهور)

مقدمه

آخرالزمان پس از ظهور[۱] زمین پس از ظهور منجی آخرالزمان و برقراری عدالت و حقیقت در دنیا، به اوج شکوفایی خود خواهد رسید. نه تنها زمین، بلکه تمام کسانی که در آن زمان زندگی می‌کنند نیز به تکامل می‌رسند. زمین به گونه‌ای خواهد بود که رشک بهشت خواهد شد. رسول خدا (ص) فرمود: در آخرالزمان، زمانی که ظلم و ستم تمام جهان را فراگرفته، مردی از خاندان من به پا می‌خیزد و زمین را از عدل و داد پر می‌کند، ساکنان آسمان و زمین از او راضی خواهند شد. زمین هر دانه گیاهی را می‌رویاند و آسمان پی در پی باران رحمت فرو می‌فرستد،... در آن زمان زمین آنقدر مورد رحمت و نعمت الهی قرار گرفته است که مردم آرزو می‌کنند مرده‌هایشان زنده شده و آن روزگار را می‌دیدند[۲]. امام حسین (ع) فرمود: در آخرالزمان فتنه‌ای همه جا را فرا خواهد گرفت، سپس حضرت قائم (ع) ظهور خواهد کرد و تمام اختلافات برطرف خواهد شد[۳].

امام صادق (ع) در حدیثی مفصل به جناب جابر جعفی فرمود.... در شام سه گروه به سرکردگی أبقع و أصهب و سفیانی با هم درگیر شوند و جنگ سختی نمایند، لشکر سفیانی با سپاه أبقع جنگ می‌کند و آنان را شکست می‌دهد. سپس به جنگ لشکر أصهب آمده و او را نیز از بین می‌برد. سپس شتابان به سوی عراق روانه می‌شود و در قرقیسا نبردی رخ می‌دهد که صد هزار نفر از ستمگران در آن کشته می‌شوند. سپس با هفتاد هزار لشکر به کوفه سرازیر می‌شود و در کوفه گروهی را می‌کشد و گروهی را به دار می‌آویزد و گروهی را به اسارت می‌گیرد. سفیانی با لشکرش مشغول این جنایات هستند که ناگاه لشکر خراسانی وارد کوفه می‌شود. در لشکر خراسانی تعدادی از اصحاب حضرت مهدی (ع) وجود دارند. برخی در کوفه دست به شورش می‌زنند، اما چون از قدرتی قابل ملاحظه برخوردار نیستند، به دست سفیانی گرفتار می‌شوند و در میان "حیره" و "کوفه" کشته می‌شوند. سفیانی برای جنگ با حضرت مهدی (ع) لشکری را به سوی مدینه می‌فرستد، حضرت مهدی (ع) که در مدینه به سر می‌برد، به سوی مکه کوچ می‌کند، شخصی به فرماندهی لشکر سفیانی گزارش می‌دهد که حضرت مهدی (ع) به سوی مکه رفته است. لشکر سفیانی نیز راه خود را کج کرده و به سوی مکه پیشروی می‌کنند، اما نمی‌توانند حضرت را بیابند و حضرت مخفیانه و با احتیاط وارد مکه می‌شود. لشکر سفیانی در راه مکه به منطقه بیداء می‌رسد. در آنجا صدایی از آسمان شنیده می‌شود که به زمین دستور می‌دهد: لشکر را در خود فرو ببر! ناگاه زمین دهان باز کرده و کل لشکر را یک‌جا در خود فرو می‌برد و از آنان فقط سه نفر باقی می‌ماند. سه مرد که خداوند صورتشان را به عقب برگردانده است. این تأویل آیه قرآن است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا[۴].

در آن هنگام حضرت در مکه می‌باشد و تکیه به خانه کعبه داده و به حرم امن الهی پناهنده شده است، مردم را مورد خطاب قرار داده و می‌فرماید: ما اهل بیت رسول خدا (ص) هستیم و نزدیک‌ترین افراد به آن حضرت می‌باشیم، هر کسی که درباره حضرت آدم، نوح، ابراهیم (ع) و حضرت محمد (ص) و تمام پیامبران سؤالی دارد، من بهترین شخصی هستم که می‌تواند جواب آن سؤال را بدهد. من نسلی باقی‌مانده از آدم هستم، فرزندی هستم که نوح برای این روز ذخیره نموده، و برترین کسی هستم که ابراهیم برگزید، من شخص انتخاب شده رسول خدا محمد (ص) هستم، من آگاه‌ترین فرد به کتاب خدا و سنت رسول خدا هستم. شما را به خدا سوگند می‌دهم که به غایبان این خبر را برسانید، شما را به حقی که خدا و رسول او و اوصیای حضرت محمد (ص) و ذوی‌القربی به گردن شما دارند، سوگند می‌دهم که مرا یاری نموده و با دشمنان من نبرد کنید. زیرا ما (به خاطر ستم مردم) از دیده‌ها غایب شدیم و به ما ظلم روا داشتند و ما را از شهر خود بیرون نموده و فرزندان ما را پراکنده کردند و حق ما را غصب نمودند و بر ما افترا بستند. زنهار زنهار! که ما را سبک نشمارید و به یاری ما بشتابید تا خدا شما را یاری کند. آنگاه خداوند سیصد و سیزده نفر یاران او را جمع خواهد کرد، مانند پاره‌های ابری که در پاییز به هم متصل می‌شوند... و در میان رکن و مقام با حضرت بیعت می‌کنند. عهدنامه رسول خدا (که نشانه امامت اوست) همراه اوست. این عهدنامه پیمانی است که اوصیای الهی به همدیگر به ارث داده‌اند، زیرا حضرت قائم (ع) از فرزندان حسین (ع) است و کار او در یک شب اصلاح می‌شود و ظهور می‌کند. اگر (تشخیص اینکه او همان مهدی (ع) است) بر شما مشکل آمد، اما وارث بودن او از اوصیای قبل خود واضح می‌باشد، و اگر این هم برای شما واضح نبود، ندایی آسمانی خواهید شنید که اسم او و پدر و مادرش را صدا می‌زند، و این دیگر علامتی آشکار و انکارناپذیر است[۵]. حضرت مهدی (ع) در حدیثی طولانی خود از حوادث زمان ظهور سخن می‌گوید و می‌فرماید: وقتی از سوی خدا إذن خروج یافتم، در میان صفا و مروه در میان سیصد و سیزده نفر ظهور خواهم کرد. به کوفه می‌روم و مسجد آن را خراب کرده و مانند روز اول که بنا شده بود دوباره می‌سازم. ساختمان‌های افراد ستمگر که در حوالی مسجد کوفه بنا شده را ویران می‌کنم. سپس با مردم به حج می‌روم و پس از آن به مدینه می‌روم و حجره رسول خدا (ص) را خراب می‌کنم، دو تن از منافقین صدر اسلام (جبت و طاغوت) را از قبر بیرون می‌آورم و در حالی بدن‌‌شان‌تر و تازه است، آنها را مقابل بقیع به دو چوبه ‌دار می‌آویزم. آنگاه چوبه دار آنها سبز می‌شود و برگ می‌رویاند و این امتحانی سخت برای مردم آن زمان خواهد بود. در آن هنگام ندایی از آسمان بر‌می‌خیزد که‌ای آسمان هلاک کن (کافران را) و‌ای زمین آنان را فرو ببر. پس از آن دیگر در روی زمین هیچ کافری باقی نمی‌ماند و تمام مردم مؤمن خواهند بود که دل‌هایی آکنده از ایمان خالص دارند[۶].

رسول خدا (ص) فرمود:...در اوج یأس و ناامیدی و بدگمانی‌ها به ناگاه گشایش برای مردم رخ خواهد داد. مردی از بهترین افراد خاندان من و پاک‌ترین فرزندان من خواهد آمد، به همراه او عدالت و برکت و نیکی فراگیر می‌شود و حتی ذره‌ای ناعدالتی در او نخواهد بود. خداوند قرآن و اسلام و مسلمانان را به واسطه او عزیز می‌گرداند و مشرکین و بت‌پرستی را خوار می‌کند. او به شدت پرهیزکار و پارساست و از دنیا حتی ریگی را نیز برای خود اندوخته نمی‌کند. در حکومت او هیچ کس به ناحق تازیانه‌ای نمی‌خورد. خداوند به سبب او بدعت‌ها را از بین خواهد برد و تمام فتنه‌ها را خاموش خواهد کرد، دروازه حق به واسطه او باز و دروازه هر باطلی بسته خواهد شد. هر مسلمانی که اسیر شده به دست او آزاد خواهند شد... به درستی که اگر از عمر دنیا یک روز بیشتر باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را چنان طولانی می‌کند که تمام این وقایع در آن اتفاق بیفتد[۷]. یکی دیگر از وقایع پس از ظهور، جنگ مسلمانان با یهود است، در آن جنگ، یهود تار و مار می‌شوند و فرار می‌کنند. زمانی که مسلمانان بر مخفی‌گاه یهودیان می‌گذرند، به اذن خداوند آن مخفی‌گاه به صدا درمی‌آید و به حضور آن یهودی در میان خود خبر می‌دهد تا او را دستگیر کنند و به قتل برسانند[۸]. رسول خدا (ص) فرمود: هنگام ظهور حیوانات با مردم سخن خواهند گفت، حتی تازیانه‌ای که مرد به دست دارد و بند کفش او نیز با وی سخن می‌گویند و خبرهای داخل خانه‌اش را گزارش می‌کنند[۹].

رسول خدا (ص) فرمود: در زمان ظهور حضرت مهدی (ع) مردم مستغنی خواهند بود و فقیری پیدا نخواهد شد، تا جایی که اگر کسی بخواهد صدقه بدهد، کسی را نمی‌یابد که احتیاج به صدقه داشته باشد و کسی صدقه از او قبول نمی‌کند[۱۰]. امام صادق (ع) فرمود: زمانی که حضرت قائم (ع) ظهور کند، زمین چنان از نور الهی آن جناب نورانی شود که مردم دیگر احتیاجی به خورشید نداشته باشند و تاریکی‌ها برطرف شود و شب و روز یکسان و مساوی می‌شود. هر نفر در آن روزگار عمری هزار ساله خواهد داشت، و هزار پسر از خود خواهد داشت. لباس را که بر تن فرزند خود می‌کند همواره با بلند شدن قد آن بچه بلندتر می‌شود و احتیاجی به تعویض لباس نخواهد بود و به هر رنگی که دلخواه اوست در خواهد آمد. زمین گنج‌های خود را آشکار می‌کند و آن گنج‌ها روی زمین قرار می‌گیرد. مردم به واسطه معرفت خدا غنی می‌شوند و فقیر یافت نمی‌شود و خداوند همه مردم را از فضل و کرم خود بی‌نیاز می‌گرداند، تا جایی که اگر کسی بخواهد زکات بپردازد، فقیری را نمی‌یابد که مستحق گرفتن زکات باشد. او در پشت شهر کوفه مسجدی بنا خواهد کرد که هزار درب داشته باشد و خانه‌های کوفه به شهر کربلا متصل می‌شود[۱۱]. در حدیثی امام باقر (ع) فرمود: زمانی که حضرت مهدی (ع) ظهور نماید: ابتدا به سراغ قریش می‌رود و حق‌ستانی را از قبیله خود شروع می‌کند و این حق‌ستانی جز با شمشیر نخواهد بود، اگر حقی را بدهد، با شمشیر می‌دهد و اگر حقی را بستاند با شمشیر می‌گیرد. او در میان قریش چنان شمشیر می‌نهد که مردم دست به اعتراض می‌زنند و می‌گویند: اگر این شخص، فردی از خاندان رسول خدا (ص) بود رحم می‌کرد[۱۲].

امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) فرمود: حضرت مهدی (ع) به تمام شهرهایی که ذوالقرنین[۱۳] سفر کرده است، خواهد رفت و آن شهرها را اصلاح کرده و تمامی ستمکاران را به هلاکت می‌رساند و دل مؤمنان را (از این انتقام) شفا خواهد داد. او گنج‌های بیت‌المقدس را برداشته و به شهری می‌رود که هزار بازار دارد و در هر بازاری هزار باب مغازه وجود دارد و آن شهر را به تصرف خود در خواهد آورد[۱۴]. امام باقر (ع) فرمود: در حضرت مهدی (ع) شباهت‌هایی به چهار پیامبر الهی خواهد بود. شباهت‌هایی به موسی، عیسی، یوسف (ع) و حضرت محمد (ص)... او زمانی که قیام نماید به شیوه رسول خدا (ص) رفتار خواهد کرد. البته او احکام و شریعت رسول خدا (ص) را توضیح می‌دهد و تأویل و تبیین می‌نماید. او هشت ماه شمشیر بر دوش می‌نهد و آنقدر (از دشمنان خدا) خواهد کشت که خداوند راضی گردد. از حضرت پرسیدند: چگونه متوجه خواهد شده که خداوند راضی گشته؟ حضرت فرمود: خداوند شفقتی خاص در دل او قرار می‌دهد (و او از این نشانه خواهد فهمید که خداوند دیگر از انتقام راضی شده است)[۱۵]. یکی از ویژگی‌های پس از ظهور حضرت، کامل شدن عقول مردم است. حضرت دست بر سر مؤمنین می‌نهد و عقل‌های آنان را کامل می‌گرداند[۱۶].

امیرالمؤمنین (ع) فرمود: یکی از ویژگی‌های ظهور حضرت مهدی (ع) این است که دست خود را بر سر بندگان می‌گذارد. آن‌گاه مؤمنی باقی نمی‌ماند مگر اینکه قلبش از پاره‌های آهن محکم‌تر خواهد بود و کینه‌ها و دشمنی‌ها از دل بندگان زدوده می‌شود و بی‌نیازی و استغنا را خداوند در دل مردم قرار می‌دهد. در آن هنگام خداوند علم را در دل مؤمنان قرار می‌دهد، بنابراین کسی در آن روز به دانش دیگری محتاج نخواهد بود و این تأویل سخن خداست که می‌فرماید: ﴿يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ[۱۷][۱۸]. امام صادق (ع) فرمود: به درستی که هرگاه حضرت قائم (ع) قیام نماید، شیعیان ما در چشم‌ها و گوش‌های خود چنان قدرتی به دست خواهند آورد که با حضرت مهدی (ع) سخن می‌گویند و ایشان را می‌بینند، در حالی که میان‌شان چهار فرسخ فاصله است. در روایت دیگری فرمود: زمان ظهور، مؤمنی که در شرق عالم است برادر خود را که در مغرب عالم است، می‌بیند و زمین زیر پای مؤمنین پیچیده می‌شود و با طی‌الارض رفت و آمد خواهند کرد[۱۹].

امام باقر (ع) در حدیثی به ابوبصیر فرمود: در زمان ظهور حضرت قائم (ع) خداوند به فلک دستور می‌دهد که آهسته حرکت کند، بنابراین روزها و سال‌ها طولانی خواهد شد. ابوبصیر گفت: مردم معتقدند که اگر گردش اجرام تغییر کند، افلاک به هم خواهند خورد. حضرت فرمود: این سخن زندیق‌ها و کفار است؛ اما مسلمانان چنین عقیده‌ای ندارند، زیرا خداوند ماه را برای رسول خدا (ص) دو نیم کرد و آفتاب را برای یوشع بن نون برگرداند و خداوند در قرآن می‌فرماید: ﴿إِنَّ يَوْمًا عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ[۲۰]؛ و روز قیامت بسیار طولانی است و یک روز آن به اندازه هزار سال خواهد بود. در آن ایام روزها مانند ده روز، و ماه مانند ده ماه، و سال مانند ده سال می‌شود[۲۱]. در روایتی آمده است که ابری سفید همیشه بر سر آن جناب سایه می‌افکند و نداکننده‌ای از میان آن ابر صدا می‌زند: "این مهدی آل محمد (ص) است که زمین را از عدل پر می‌کند، چنان‌که از ظلم پر شده است". این ندا را جن و انس در شرق و غرب عالم می‌شنوند[۲۲]. امام صادق (ع) در توصیف زمان پس از ظهور فرمود: زمانی که حضرت مهدی (ع) ظهور نماید، به همراه لشکر خود از مکه خارج می‌شود، منادی ایشان ندا می‌کند: هیچ کس آب و غذا و آذوقه همراه نیاورد. حضرت قائم (ع) سنگ حضرت موسی (ع) (همان سنگی که برای بنی‌اسرائیل از میان آن آب بیرون می‌آورد) برمی‌دارد و در هر مکانی که اتراق می‌کنند، از آن سنگ چشمه‌ای خواهد جوشید که هر گرسنه‌ای از آن بیاشامد سیر، و هر تشنه‌ای سیراب خواهد شد؛ و بدین منوال سیر خواهند نمود تا به شهر نجف برسند. حضرت مهدی (ع) به کوفه خواهد رفت و مسجد سهله را خانه خود و مسجد کوفه را دارالحکومه و محل قضاوت خود قرار می‌دهد. او در قضاوت‌ها روشی را به کار می‌گیرد که حضرت داوود و حضرت سلیمان (ع) بدان روش قضاوت می‌نمودند. حضرت در محاکمه‌های خود از کسی گواهی نمی‌طلبد و با علم الهی خود از حقایق امور آگاه است و بدون شاهد حکم صادر خواهد نمود[۲۳].

پیش از ظهور زمانی است که مؤمنان در رنج و سختی به سر می‌برند. پایداری در دین از نگاه‌داشتن پاره آتش در کف دست سخت‌تر خواهد بود و دوران سلطه کفار و مغلوب بودن مؤمنان است. اما زمانی که حضرت قائم (ع) حکومت خود را برقرار نماید، هیچ کافری باقی نخواهد ماند و سرتاسر گیتی از ندای توحید پر خواهد شد. با کسانی که در ظاهر مسلمان هستند و شهادتین را بر زبان جاری می‌کنند، اما به اهل بیت (ع) بدگویی می‌کنند، در آن روزگار مانند یهود و نصاری رفتار خواهد شد. آنان باید به حضرت ایمان بیاورند یا اینکه مانند یهود و نصاری جزیه بدهند. امام صادق (ع) به ابوبصیر فرمود:‌ای ابومحمد! در زمان حضرت قائم (ع) در دولت حقه ما، مخالفین و دشمنان ما هیچ بهره‌ای ندارند. اکنون کشتن آنها بر ما و شما حرام می‌باشد، اما در زمان ظهور، ریختن خون آنان حلال خواهد بود[۲۴]. حضرت امام باقر (ع) فرمود: زمانی که حضرت قائم (ع) قیام نماید، کسانی را که با اهل بیت (ع) دشمنی دارند و بدگویی ایشان می‌نمایند، به دین حق دعوت می‌نماید. اگر بپذیرند، نجات می‌یابند و اگر نه، یا سر از تن آنان جدا خواهد کرد و با آنان را مانند کافران ذمی به دادن جزیه مجبور می‌کند و کیسه‌ای به گردن آنان می‌آویزد و از شهر بیرون می‌کند[۲۵]. مرحوم علامه مجلسی در کتاب مرأة العقول می‌فرماید: این حکم مربوط به ابتدای قیام است، ولی زمانی که حکومت حضرت گسترش می‌یابد، دیگر [[حق حیات]] نخواهند داشت، یعنی یا باید ایمان بیاورند و یا کشته خواهند شد. حضرت تمام سنت‌هایی که فراموش شده و از میان رفته است دوباره احیا خواهد نمود و هر تغییری که در دین ایجاد شده باشد دوباره به حالت اول باز خواهد گرداند. این اصلاحات اساسی از سوی حضرت تا جایی غیرمنتظره خواهد بود که مردم گمان می‌کنند دین و شریعت و کتابی جدید آمده است[۲۶]. اما حقیقت امر این است که تغییرها و تبدیل‌های بسیاری در دین ایجاد شده است، و زمانی که حضرت احکام را به صورت اصلی خود اجرا می‌نماید طبیعتاً عجیب خواهد بود. حضرت مساجد را خراب نموده و به همان روشی خواهد ساخت که در زمان رسول خدا (ص) ساخته می‌شد[۲۷].

امام صادق (ع) درباره یکی از نشانه‌های ظهور حضرت مهدی (ع) فرمود: زمانی که حضرت قائم (ع) ظهور نماید، هر شیعه‌ای صبح که از خواب برمی‌خیزد زیر سر خود نامه‌ای می‌یابد که در آن نوشته شده «طاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ». این واژه به معنای "پیروی شناخته شده" است[۲۸]. (این عبارت شاید به معنای پیامی است که به تمام شیعیان داده می‌شود، یعنی زمان اطاعت از امامی که بدان نوید داده شده‌اید و در انتظار آن به سر می‌بردید فرا رسیده است). یکی از ویژگی‌های زمان ظهور آن است که ملائکه و اجنه مسلمان در میان مردم، رفت و آمد خواهند داشت. آنان در حکومت حضرت به یاری مؤمنین می‌آیند، جبرئیل، میکائیل و فرشتگانی که در جنگ بدر به یاری پیامبر (ص) آمدند در آن روزگار نیز نازل می‌شوند. در روایات از لشگرهایی از ملائکه و ترس یاد شده است که مسلمانان را در جنگ‌ها یاری می‌کنند[۲۹].

امام باقر (ع) فرمود: ترس حضرت قائم (ع) و یارانش را یاری می‌کند (یعنی ترس در دل دشمنانش رخنه می‌کند) و در کارهایشان همیشه به پیروزی دست می‌یابند، زمین در زیر پای آنان پیچیده می‌شود و با طی‌الارض در زمین جابجا می‌شوند. او بر شرق تا غرب عالم پادشاهی خواهد نمود و تمام گنج‌های زمین برای آن حضرت آشکار خواهد شد. آن روز دین حضرت مهدی (ع) بر تمام دین‌ها فایق می‌آید، هر چند مشرکان این امر را خوش نداشته باشند. همچنین در روی زمین هیچ مکان ویرانی باقی نخواهد ماند مگر آنکه آباد می‌شود و حضرت مسیح عیسی بن مریم (ع) بر زمین نازل می‌شود، و به حضرت در نماز اقتدا می‌نماید... حضرت قائم (ع) پس از ظهور به مسجد الحرام رفته و تکیه به دیوار کعبه می‌دهد و سیصد و سیزده تن یاران خاص او به گرد او حلقه می‌زنند و با وی بیعت می‌نمایند. حضرت در ابتدا این آیه را می‌خواند: ﴿بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۳۰]؛ سپس می‌فرماید: من "بقیة الله" هستم و حجت و خلیفه پروردگار در میان شما هستم. از آن پس مردم فقط به ایشان این‌گونه سلام خواهند نمود: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ». حضرت قائم (ع) زمانی که ده هزار نفر به یاری او بیایند قیام خود را آغاز خواهد نمود. پس از آن تمام خدایان دروغین از بین خواهند رفت و به آتش می‌سوزند و فقط خدای یگانه پرستیده خواهد شد[۳۱].

در روایتی دیگر حضرت فرمود: زمانی که حضرت مهدی (ع) قیام نماید، در هر منطقه شخصی را می‌گمارد و به او می‌فرماید: کارهایی که باید انجام دهی در کف دست تو نوشته خواهد شد، اگر با مشکلی روبرو شدی که وظیفه خود را در آن نمی‌دانستی، به کف دست خود نظر کن و هر چه در آن می‌یابی رفتار کن[۳۲]. برخی این حدیث را به معنی وسایل ارتباطی امروزی معنی می‌کنند و به وسایلی چون بی‌سیم و موبایل تفسیر می‌کنند. هرچند این‌گونه تفاسیر نمی‌تواند غیر معقول از ذهن غیر شرعی باشد، اما امکان بروز پدیده‌ای معجزه‌آسا و خارق‌العاده نیز دور از ذهن نیست، زیرا حوادث زمان ظهور پر از رخدادهایی ماورایی و غیرمنتظره است.

ابی الجارود از امام باقر (ع) پرسید: چه زمانی حضرت قائم (ع) قیام خواهد نمود؟ حضرت فرمود: آن زمان را درک نخواهی کرد، قائم آل محمد (ع) هنگامی برای اجرای حقایق ظهور خواهد کرد که شیعیان ناامید شده‌اند. او سه روز مردم را دعوت خواهد کرد ولی کسی به دعوتش پاسخ نمی‌دهد. در روز چهارم او پرده خانه کعبه را در دست می‌گیرد و به درگاه خداوند عرضه می‌کند: "خدایا مرا یاری برسان" دعای او مستجاب می‌شود و فرشتگانی که در جنگ بدر رسول خدا (ص) را یاری رساندند فرود می‌آیند و با او بیعت می‌کنند. آن فرشتگان هنوز سلاح‌های جنگی خود را از خود جدا نکرده‌اند. پس از بیعت ملائکه، سیصد و سیزده تن از مردم با حضرت بیعت می‌نمایند. آنگاه حضرت به سوی مدینه رهسپار می‌شود و مردم نیز همراه وی به راه می‌افتند. او هزار و پانصد نفر از قریشی‌ها که همه فرزندان نامشروع هستند را به هلاکت می‌رساند. سپس به مسجد النبی رفته و دیوار مسجد را از بنیان خراب می‌نماید. "ازرق" و "زریق" (جبتِ و طاغوت که دو تن از منافقان صدر اسلام هستند) را از قبر بیرون می‌کند. برخی از مردم به خاطر این کار به شک و تردید دچار می‌شوند (و به آن حضرت‌ کافر می‌شوند) و حضرت آنان را به درک واصل می‌کند. سپس باقی‌مانده هیزم‌هایی که مردم پس از رسول خدا (ص) جمع نموده و می‌خواستند با آن خانه فاطمه زهرا (ع) و امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و امام حسن و امام حسین (ع) را بسوزانند، حاضر می‌نماید و ازرق و زریق را با آن هیزم‌ها می‌سوزاند. آن هیزم‌ها اکنون نزد ما به امانت قرار دارد. حضرت قصر (دارالاماره‌ی) مدینه را ویران می‌کند و سپس به سوی کوفه حرکت می‌کند. در کوفه شانزده هزار نفر زیدی مذهب هستند. آنان مردانی دین شناسند که تا دندان مسلح‌اند و قرآن می‌خوانند و از شدت عبادت پیشانی آنان پینه بسته است، اما نفاق تمامشان را فرو گرفته است. آنها به حضرت می‌گویند:‌ای فرزند فاطمه! برگرد، ما به شما نیازی نداریم. حضرت در پشت شهر نجف، در روز دوشنبه، هنگام عصر با آنان درگیر می‌شود و همه را در یک نیم‌روز از دم شمشیر می‌گذراند و جملگی چون شتران قربانی کشته می‌شوند و حتی یک نفر از اصحاب حضرت هم آسیبی نمی‌بیند. سپس به کوفه برمی‌گردد و با گروهی از مردان جنگی نبرد می‌کند و آنان را شکست داده و می‌کشد، تا اینکه خداوند از او راضی گردد. ابوجارود پرسید: از کجا می‌فهمد که خدا راضی شده است؟ حضرت فرمود:‌ای اباجارود! خداوند (در قرآن می‌فرماید) به مادر موسی وحی نمودیم و به زنبور عسل نیز وحی می‌نماییم[۳۳]، حضرت مهدی (ع) از مادر موسی و زنبور عسل بهتر است! (یعنی خداوند به حضرت مانند مادر موسی وحی می‌فرستد و رضایت خود را به ایشان می‌رساند). سپس حضرت امام باقر (ع) فرمود: حضرت قائم (ع) سیصد و نه سال مانند اصحاب کهف در زمین باقی می‌ماند و خداوند شرق و غرب عالم را برای او مهیا می‌سازد و تمام کفار کشته خواهند شد، تا جایی که جز اسلام محمد (ص) بر روی زمین دینی برقرار نخواهد ماند. او همانند سلیمان نبی (ع) رفتار می‌کند، به خورشید و ماه هر دستوری بدهد اطاعت می‌کنند، زمین در زیر پای او می‌پیچد و دستورات الهی را خداوند به قلب حضرت فرو می‌فرستد و ایشان نیز همان‌گونه عمل می‌نمایند[۳۴].

جناب مفضل از امام صادق (ع) روایت می‌کند که در زمان ظهور، مؤمنان به پرندگان آسمانی دستور می‌دهند و پرنده‌ها فرود می‌آیند و مؤمنان آن پرنده‌ها را ذبح نموده و گوشت آن را کباب می‌کنند و می‌خورند، اما استخوان‌های آن پرنده را نمی‌شکنند. سپس به آن اشاره می‌کند و می‌گوید: "به اذن الهی زنده شو!" آن پرنده دوباره زنده می‌شود و به پرواز درمی‌آید. مؤمنان همین کار را با کارهایی چون آهو نیز انجام می‌دهند. شهرها همه نورانی است و احتیاجی به خورشید و ماه نمی‌باشد. هر حیوان گزنده و اذیت‌کننده‌ای، بی‌آزار خواهد شد و قدرت شیطان از بین رفته است و وسوسه و حسد و فساد از میان خواهد رفت. درختان خاردار دیگر خار نخواهند داشت و زمین یکسره سبزه‌زار است و هر چه که برچینند، به جای آن دوباره روییده شود... کفار به هر جایی که پناه ببرند، آن مکان به سخن آمده و وی را معرفی می‌کند تا کشته شود. ملائکه در میان مردم رفت و آمد می‌کنند و بر مؤمنان از سوی خدا پیام می‌رسد و مردم کسانی را که دوست دارند به اذن الهی دوباره زنده می‌کنند و با هم زندگی می‌کنند[۳۵].

امام صادق (ع) به مفضل فرمود: به خدا سوگند‌ ای مفضل! گویا می‌بینم که حضرت مهدی (ع) به مکه آمده است، او عبای رسول خدا (ص) را بر دوش دارد و عمامه زرد رنگ پیامبر را بر سر بسته است، کفش‌های حضرت محمد (ص) را به پای کرده است و عصای آن حضرت را در دست گرفته است. چند رأس بز لاغر اندام پیشاپیش او می‌روند و تا نزدیکی خانه خدا پیش می‌رود و هیچ کس هم او را نمی‌شناسد. او به صورت جوانی ظاهر می‌شود و به تنهایی به سوی کعبه خواهد رفت و داخل کعبه می‌شود. او همچنان در تنهایی خواهد بود، تا نیمه‌های شب فرارسد. سپس جبرئیل و میکائیل (ع) و گروه گروه فرشتگان به سوی حضرت می‌آیند. جبرئیل (ع) به حضرت عرض می‌کند: سرور من! فرمان ده که دستور تو حق است و اطاعت می‌کنیم. سپس حضرت دست به صورت مبارک خود کشیده و می‌فرماید: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ[۳۶]؛ سپس حضرت در میان رکن و مقام می‌ایستد و با صدای بلند می‌فرماید: "ای گروه نقبای من، و‌ ای کسانی که از خواص پیروان من هستید، و‌ای کسانی که خداوند پیش از ظهور شما را برای من ذخیره نموده است تا به یاری من آیید، پس با رضایت خاطر و اشتیاق به سوی من بیایید" آنگاه صدای حضرت به تک‌تک آنان می‌رسد، در حالی که برخی در محراب عبادتند و برخی در رختخواب خود می‌باشند. آنان در یک چشم به هم زدن از شرق و غرب عالم نزد حضرت حاضر می‌شوند، آنان سیصد و سیزده نفرند که در صبح همگی در رکاب حضرت خواهند بود. آن‌گاه خداوند نوری را به صورت ستون از زمین تا آسمان می‌تاباند و تمام ساکنین زمین از آن نور منور شوند و در هر خانه‌ای خواهد تابید و دل مؤمنین از این نور شاد می‌شود، در حالی که هنوز از قیام حضرت آگاهی ندارند. مفضل پرسید: سرور من! آیا حضرت قائم (ع) در مکه باقی خواهد ماند؟ حضرت فرمود: خیر، بلکه مردی از اهل بیت خود را نایب قرار داده، بر مردم مکه حاکم می‌کند و از مکه خارج می‌شود. اما زمانی که حضرت از شهر بیرون می‌رود، اهل مکه شورش نموده و حاکم خود را می‌کشند. حضرت قائم (ع) به سوی مکه باز می‌گردد و مردم به عنوان عذرخواهی نزد او آمده و شروع به گریه و زاری می‌کنند و از محضر ایشان طلب توبه می‌کنند. آن‌گاه حضرت بدان‌ها پند می‌دهد و آنان را زنهار می‌دهد که دیگر چنین عملی را مرتکب نشوند و شخصی را از میان خودشان منصوب نموده و حاکم مکه می‌نماید. هنگامی که حضرت از مکه خارج می‌شود، باز هم مردم مکه دست به آشوب زده و آن خلیفه را ‌می‌کشند. آن‌گاه حضرت نقباء خود را به همراه گروهی از اجنه که او را یاری کنند فرا می‌خواند و بدان‌ها می‌گوید: من جلوه رحمت الهی هستم که بر همه چیز گسترده است، من نمی‌توانم به انتقام از آنان برخیزم، شما بروید و احدی از آنان را باقی نگذارید و همه آنان را به جز مؤمنین به قتل برسانید، زیرا آنان بهانه‌ای برای خود در نزد پروردگار و من باقی نگذاشتند. آن‌گاه لشکر حضرت به سوی مکه می‌رود؛ سوگند به خدا! از هر صد نفر آنان یکی هم باقی نمی‌ماند، بلکه بالاتر، از هر هزار نفر هم یکی باقی نمی‌ماند[۳۷]. در روایتی آمده است که حضرت مهدی (ع) با لشکر خود به سوی سوریه رفته و آنجا را فتح می‌کند. او هر بنده و غلامی را از صاحبش می‌خرد و آزاد می‌نماید[۳۸][۳۹].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. ر. ک: انتقام، برکت، جامه حضرت، جدید، حکومت حضرت، رجعت، عدل، قریش.
  2. کنز العمال: ج ۱۴ ص ۲۷۵.
  3. غیبت نعمانی: ص ۲۰۶.
  4. «ای اهل کتاب! به آنچه فرستاده‌ایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست می‌شمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهره‌هایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم» سوره نساء، آیه ۴۷.
  5. غیبت نعمانی: ص ۲۷۹.
  6. نوائب الدهور: ج ۳ ص ۳۵۴.
  7. ملاحم، ص ۱۳۲.
  8. کنز العمال: ج ۱۴ ص ۲۰۴.
  9. سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۳۲۵.
  10. کنز العمال: ج ۱۴ ص ۲۰۴.
  11. وافی: ج ۲، ص ۱۱۳ و غیبت طوسی: ص ۲۸۰ و دلائل الامامة: ص ۲۶۰.
  12. غیبت نعمانی: ص ۲۳۳. ر. ک: قریش.
  13. ر. ک: ذوالقرنین.
  14. سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۴۰۳.
  15. غیبت نعمانی: ص ۱۶۴.
  16. ر. ک: عقل.
  17. «خداوند هر یک را با توانگری خویش بی‌نیاز می‌گرداند» سوره نساء، آیه ۱۳۰.
  18. نجم الثاقب، باب سوم، فصل دوم:
  19. ر. ک: طی‌الارض. نجم الثاقب: ص ۱۶۵.
  20. «همانا یک روز نزد پروردگارت برابر هزار سال است از آنچه شما برمی‌شمارید» سوره حج، آیه ۴۷.
  21. نجم الثاقب: ص ۱۴۸.
  22. همان.
  23. ر. ک: قضاوت، مسجد سهله، مسجد کوفه. کافی: ج ۱ ص ۲۳۱.
  24. بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۳۶۷.
  25. همان: ص ۳۷۲ و روضه کافی: ح ۲۲۸.
  26. ر. ک: جدید.
  27. ر. ک: مساجد آخرالزمان.
  28. سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۵۳۰ و وافی، ج ۲ ص ۱۱۲.
  29. ر. ک: ترس، ملائکه.
  30. «برنهاده خداوند برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید» سوره هود، آیه ۸۶.
  31. سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۵۳۰.
  32. بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۳۶۵ و غیبت نعمانی: ص ۳۱۹.
  33. سوره قصص، آیه ۷: ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ «و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد»؛ سوره نحل، آیه ۶۸: ﴿وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ «و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوه‌ها و بر درخت و بر داربست‌هایی که (مردم) می‌سازند لانه گزین!».
  34. بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۳۶۵ و غیبت نعمانی: ص ۳۱۹.
  35. سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۵۴۴ و دلایل الامامة: ص ۲۴۱.
  36. «و می‌گویند: سپاس خداوند را که وعده خود را بر ما راست گرداند و این سرزمین را به ما به میراث داد، هر جای بهشت که بخواهیم جای می‌گیریم و پاداش اهل کردار، نیکوست» سوره زمر، آیه ۷۴.
  37. بحار الأنوار: ج ۵۳ ص ۶ و ۱۱۰.
  38. ملاحم: ص ۷۲.
  39. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۳۲-۴۷.