دیدگاه اهل سنت درباره امام مهدی چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
دیدگاه اهل سنت درباره امام مهدی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / آشنایی با امام مهدی / وجود امام مهدی / امام مهدی از دیدگاه اهل سنت
مدخل اصلیدیدگاه اهل سنت درباره امام مهدی
تعداد پاسخ۸ پاسخ

دیدگاه اهل سنت درباره امام مهدی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ جامع اجمالی

دیدگاه اهل سنت درباره امام مهدی

مهدویت و یا موعود باوری به معنای اعتقاد به یک نجات‌بخش است که در آخرالزمان برای نجات و رهایی انسان‌ها و برقراری صلح و عدالت خواهد آمد. مهدویت یکی از بحث های ریشه ای و اصیل است، و اختصاصی به تشیع ندارد و قبل از اینکه مسئله ای شیعی باشد یک مسئله اسلامی و مورد قبول بیشتر مسلمانان است، اگر در مواردی جزئی اختلاف هایی وجود دارد.

اعتقاد به وجود امام مهدی (ع) از نظر اهل سنت

عقیده به مهدویت و باور به ظهور و قیام مهدی موعود ـ به عنوان نجات‌‏دهنده عالم بشریت و اصلاح‏گر موعود ـ باور و اعتقادی است که براساس کتاب و سنّت، پدید آمده و بیشتر مسلمانان به آن اذعان دارند[۱]. یعنی اعتقاد به وجود ولی عصر (ع) به عنوان نجات‌‏دهندۀ عالم بشریت و اصلاح‏‌گر موعود ویژۀ شیعیان نیست و اصل این عقیده از نظر اهل سنت با شیعه همسان بوده و بین این دو فرقه از حیث بشارت‌‌های پیامبر (ص) راجع به ظهور آن حضرت و مأموریت جهانی وی و دربارۀ شخصیت برجسته و مقدس آن بزرگوار و حتی نشانه‌‌های ظهور و و‌یژگی‌‌های انقلاب او تفاوتی وجود ندارد[۲]، چنان‌که چهار نفر از بزرگان علمای مذاهب چهارگانۀ اهل سنّت[۳] در جواب استفتایی به صحّت اصل ظهور مهدی در آخر الزمان و اینکه عالم را پر از عدل‏ و داد کند و عیسی (ع) به آن حضرت اقتدا نماید و اوصاف دیگر آن حضرت رسما فتوای مستدل و قاطع داده‌‏اند[۴][۵]

از مصادر معتبر تاریخ و حدیث استفاده می‏‌شود در تمامی عصرها و دوران‏‌ها این یک عقیدۀ عمومی امّت اسلام بوده است و همه بر آن اتفاق نظر داشته‌‏اند؛ لذا مدعیان دروغین مهدویت را به جهت اینکه واجد صفات و نشانی‏‌های مهدی موعود نیستند رد می‌‏کردند و هرگز در مقام رد آنها صحّت اصل و اساس این عقیده را منکر نمی‌‏شدند و این اتفاق‏ نظر به حدّی است که تندرو‌ترین گروه‌‏های اهل سنت (وهابیان) نیز این موضوع را پذیرفته و از آن به طور جدّی دفاع می‌‏کنند و از عقاید مسلّم اسلامی می‌‏دانند[۶] و حرکت‌‌هایی که از سوی مدعیان مهدویت در جوامع اسلامی اهل سنت رخ داده مانند جنبش مهدی سودانی در قرن گذشته و حرکتی که در آغاز این قرن در حرم مکه اتفاق افتاد و جنبش‌‌ها‌یی مانند "جنبش جهاد و هجرت" در مصر و حرکت‌‌های مشابه آن نشأت گرفته از اعتقاد به وجود ولی عصر (ع) است نه در اثر به وجود آمدن خلأ فکری و یا تحت تأثیر تفکرات شیعی، آنگونه که برخی تصور می‌کنند[۷].

دیدگاه اهل سنت دربارۀ ظهور امام مهدی (ع)

جایگاه اعتقاد به حضرت مهدی (ع) در میان اهل سنت چنان است که علمای ایشان با نقل روایتی از رسول گرامی اسلام (ص)، منکران ظهور امام مهدی (ع) را منکران رسالت پیامبر اسلام شمرده‌اند[۸]؛ محمد بن سفارینی حنبلی در کتاب لوامع‌‌الانوار در این مورد ابتدا روایاتی از رسول گرامی اسلام (ص) نقل کرده‌اند که در آنها اولاً ظهور امام مهدی (ع) امر قطعی و لازم‌‌الاجرا دانسته شده است[۹]؛ ثانیاً تکذیب‌کنندگان امام از دین خارج و کافر تلقی شده‌اند[۱۰].[۱۱]

برخی از دیدگاه‌های اهل سنت دربارۀ ظهور امام مهدی (ع) عبارت‌اند از:

  1. ظهور امام مهدی (ع) امر قطعی و لازم‌الاجراست؛
  2. ایمان به خروج مهدی (ع) واجب و منکر آن کافر است؛
  3. منکران ظهور امام مهدی (ع) منکران رسالت پیامبر گرامی اسلام (ص) هستند؛
  4. مهدویت از موضوعات و مسائل اعتقادی ثابت و اصیل؛
  5. از راه‌های مطمئنه و قطعی نظیر تواتر ثابت شده و از امور غیبی به شمار می‌آید[۱۲][۱۳]

تفاوت شیعه و اهل سنت در عقیده به مهدویت

تفاوت شیعه و اهل سنت در اعتقاد به مهدویت این است که شیعه معتقد است هم اکنون حضرت مهدی زنده است؛ ولی بعضی از اهل سنت معتقدند او در آخرالزمان به دنیا می‌آید و عدۀ کمی از آنان در مورد ولادت و غیبت او با شیعیان هم‌‌عقیده‌اند[۱۴] و معتقدند حضرت مهدی پسر بلاواسطۀ حضرت امام حسن عسکری (ع) است و در کتبشان به این مطلب تصریح کرده‌اند[۱۵] از جمله:

  1. ابن اثیر در حوادث سال ۲۶۰ هجری می‌نویسد: «از جمله حوادث سال ۲۶۰ آن بود که در آن امام حسن عسکری (ع) وفات یافت و او یکی از امامان دوازده‌گانه به عقیدۀ شیعه است که ولادتش در سال ۲۳۲ بود. او پدر محمًّد است که شیعه او را منتظر نامند»[۱۶]؛
  2. حافظ ابو عبدالله محمد بن یوسف گنجی شافعی می‌گوید: امام عسکری (ع) روز جمعه هشتم ربیع الاوّل در سال ۲۶۰ در سامرّا از دنیا رفت و در خانه‌ای که پدرش دفن شده بود دفن گردید پسرش را بعد از خود گذاشت و اوست امام منتظر»[۱۷] و...[۱۸]. کهن‌‌ترین کتاب اهل سنت دربارۀ مهدی (ع)، کتاب "فتن و ملاحم" اثر حافظ نعیم بن حماد مروزی است که مؤلف آن از اساتید بخاری و دیگران بوده است که از مصنفان صحاح ششگانه به شمار می‌رود‌[۱۹].

ویژگی‌های مهدی موعود در احادیث و منابع اهل سنّت

در منابع روایی اهل سنّت، روایات معتبر و صحیحی از پیامبر اکرم (ص) دربارۀ مهدی موعود نقل شده که برای معرّفی و شناخت آن حضرت قابل توجّه است از جمله:

  1. شیخ ابراهیم حموی شافعی در فرائد السمطین از رسول خدا (ص) نقل کرده است: «خلفا و جانشینان من و حجّت‌‏های خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند: اوّل آنان برادرم و آخرشان فرزندم؛ گفته شد: ای رسول خدا! برادرت کیست؟ فرمود: علی بن ابی طالب. سؤال شد: فرزندت کیست؟ فرمود: مهدی که زمین را از قسط و عدل آکنده می‌‏سازد؛ همان‌‏سان که از ظلم‏‌وجور پر شده است. قسم به آنکه مرا به حق به عنوان بشارت‌‏دهنده و ترساننده برانگیخت! اگر از عمر دنیا یک روز باقی نمانده باشد خداوند آن روز را چنان طولانی سازد تا فرزندم مهدی خروج کند پس از خروج او عیسی پسر مریم پشت سرش به نماز می‌‏ایستد»[۲۰].
  2. در سنن ابی داوود و تذکرة خواص الامه از عبد اللّه بن عمر نقل شده است رسول خدا (ص) فرمودند: در آخر الزمان مردی از فرزندان من قیام می‌‏کند که اسم او، همانند اسم من و کنیه‏‌اش مثل کنیه من است زمین را از عدل پر می‌‏سازد چنان‏که از ظلم پر شده است و او مهدی است»[۲۱][۲۲]

با بررسی و مطالعه منابع روایی اهل سنّت سیمای کلی حضرت مهدی (ع) را چنین می‌‏توان تصویر کرد:

  1. مهدی (ع) خلیفه در پایان امت پیامبر (ص)، امیر در پایان فتنه‌‏ها و انقطاع زمان، مالک و فرمانروای زمین، پادشاه و فرمانروای انسان‏‌ها، امام و پیشوای مردم، ولیّ و سرپرست امت، سلطان مشرق و مغرب است؛
  2. از اهل بیت و از خاندان پیامبر و از فرزندان فاطمه زهرا (س) است؛
  3. مهدی (ع) از فرزندان حسین (ع) است؛
  4. او کسی است که عیسی بن مریم پشت سرش نماز می‌‏خواند؛
  5. او مال را فراوان می‌‏بخشد و آن را شمارش نمی‌‏کند و... [۲۳].

در پایان باید خاطرنشان کرد به رغم فراوانی و تواتر احادیث مربوط به مهدی آخر الزمان این اعتقاد به صورت جدی و پررنگ در میان اهل سنت شیوع ندارد[۲۴][۲۵]

پاسخ‌ها ودیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت الله مصباح یزدی؛
آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی، در کتاب «آفتاب ولایت» در این‌باره گفته است: «اعتقاد به وجود ولی عصر (ع)، ویژه شیعیان نیست. ما با برادران اهل تسنن، که بیشتر مسلمانان جهان را تشکیل می‌دهند، در پاره‌ای از مباحث اعتقادی، مثل اصل امامت و مباحث فرعی اختلاف‌های داریم؛ اما به تصدیق بسیاری از بزرگان اهل تسنن، یکی از مطالبی که در آن، بین شیعه و سنی و هیچ طایفه‌ای از طوایف مسلمانان اختلاف وجود ندارد، اعتقاد به ظهور حضرت مهدی (ع) است. دو کتاب از اهل تسنن را به خاطر بسپارید که این مطلب را به روشنی تصدیق کرده‌اند: یکی کتاب "الصواعق المحرقه"، نوشته ابن حجر هیثمی که از بزرگان اهل تسنن است. وی در این کتاب، اعتقاد به صاحب الامر (ع) را امری مشترک بین همه مسلمانان دانسته و روایات را در این زمینه، بیش از حد تواتر معرفی کرده است[۲۶]. یکی دیگر از بزرگان اهل تسنن شبلنجی است که کتاب نورالأبصار را نوشته. او در این کتاب تصریح می‌کند که روایات درباره مهدی آخر الزمان (ع)، فوق حد تواتر است[۲۷]. ابن ابی الحدید معتزلی، در شرح نهج البلاغه معتقد است که درباره ظهور امام مهدی (ع) اختلافی میان مسلمانان وجود ندارد و تمام طوایف آن‌ها بر این مطلب اتفاق نظر دارند[۲۸]. بسیاری از عالمان اهل تسنن، درباره وجود امام زمان (ع) و علایم ظهور حضرت، کتاب‌های فراوانی نوشته‌اند که یکی از آن‌ها حافظ گنجی شافعی و دیگری مولانا متقی هندی است . کتاب البیان فی اخبار صاحب الزمان را حافظ گنجی شافعی از حافظان قرآن و بزرگان اهل تسنن نوشته که و در حدود قرن هفتم هجری می‌زیسته است[۲۹]. از دیگر بزرگان اهل تسنن که در قرن دهم هجری و در کشور هندوستان می‌زیسته، مولا متقی هندی، صاحب کتاب البرهان علی علامات مهدی آخرالزمان است[۳۰]. آری، بزرگان اهل تسنن همانند شیعیان، به اصل وجود صاحب الزمان (ع) اعتقاد دارند[۳۱]؛ البته ممکن است آدم‌های منحرف و کوردلی پیدا شوند که آفتاب را نیز انکار کنند که در این جا مورد نظر نیستند. بزرگان اهل تسنن اعتراف دارند که اخبار درباره وجود امام مهدی (ع) متواتر، بلکه فوق حد تواتر است»[۳۲].
۲. حجت الاسلام و المسلمین کورانی؛
حجت الاسلام و المسلمین علی کورانی، در کتاب «عصر ظهور» در این‌باره گفته است:

«برخی تصور می‌کنند که اعتقاد به مهدی منتظر، ویژه شیعیان است در حالی که اصل این عقیده از نظر اهل سنت با شیعه همسان بوده و بین این دو فرقه از حیث بشارت‌های پیامبر (ص) راجع به ظهور آن حضرت و مأموریت جهانی وی و درباره شخصیت برجسته و مقدس آن بزرگوار و حتی نشانه‌های ظهور و ویژگی‌های انقلاب او، تفاوتی وجود ندارد. و تنها فرقی که در این مورد وجود دارد این است که ما شیعیان او را امام دوازدهم بنام محمد بن حسن عسکری (ع) و متولد به سال ۲۵۵ هجری می‌دانیم و بر این عقیده هستیم که خداوند عمر او را همچون عمر خضر (ع) طولانی نموده و او اکنون زنده و غایب است، تا خداوند هر زمان اراده فرماید ظهور خواهد کرد در حالی که اغلب دانشمندان اهل سنت می‌گویند هنوز متولد نشده و غایب نیست بلکه بزودی متولد خواهد شد و به آنچه پیامبر (ص) بشارت داده جامه عمل می‌پوشاند و عده کمی از آنان در مورد ولادت و غیبت او با ما هم‌عقیده‌اند.

اصالت اعتقاد به حضرت مهدی (ع) از دیدگاه اصل سنت از آنجا روشن می‌گردد که روایات فراوانی در منابع و اصول روائی و اعتقادی آنها و نیز فتاوا و آراء دانشمندان و تاریخ علمی و سیاسی آنان در خلال نسل‌های گذشته وجود دارد که گواه بر این عقیده است. بنابراین حرکت‌هایی که از سوی مدعیان مهدویت در جوامع اسلامی اهل سنت رخ داد مانند جنبش مهدی سودانی در قرن گذشته و حرکتی که در آغاز این قرن در حرم مکه اتفاق افتاد و جنبش‌هایی که اندیشه‌های مهدویت را به شکل آشکاری نشان می‌داد، مانند "جنبش جهاد و هجرت" در مصر و حرکت‌های مشابه آن، که در اثر بوجود آمدن خلأ فکری و یا تحت تأثیر تفکرات شیعی، درباره حضرت مهدی (ع) آنگونه که برخی تصور می‌کنند، پدید نیامد.

شمار راویان احادیث مربوط به حضرت مهدی (ع) از صحابه و تابعین اهل سنت کمتر از راویان شیعه نیست همچنین است اشخاصی از آنان که روایات یاد شده را در اصول و مجموعه‌های احادیث، تدوین نموده و کسانی که دارای تألیفات ویژه‌ای در این زمینه می‌باشند.

شاید کهن‌ترین کتابی که از اهل سنت درباره مهدی (ع) به‌دست ما رسیده است، کتاب "فتن و ملاحم" اثر حافظ نعیم بن حماد مروزی (متوفای سال ۲۲۷ﻫ) باشد که مؤلف آن از اساتید بخاری و دیگران بوده است و از مصنفان صحاح ششگانه بشمار می‌رود نسخه‌ای از این کتاب در کتابخانه دائرة المعارف عثمانی در حیدرآباد هند شماره ۳۱۸۷- ۸۳ و نسخه‌ای در کتابخانه ظاهریه دمشق به شماره ۶۲- أدب، وجود دارد و نسخه‌ای در کتابخانه موزه انگلستان است که حدود دویست صفحه پشت‌ورو دارد و تاریخ نسخه‌برداری آن سال ۷۰۶ هجری می‌باشد و روی پاره‌ای از صفحات آن عبارت (وقف حسین افندی) دیده می‌شود که نشانگر این است که نسخه مذکور از موقوفات ترکیه گرفته شده است و در سال ۱۹۲۴ م. در کتابخانه بریتانیا ثبت گردیده است. و یکی از منابع ما در کتاب حاضر که از آن روایت نقل کرده‌ایم همین نسخه است. اما سایر منابع روائی و اعتقادی اهل سنت که راجع به حضرت مهدی (ع) سخن گفته و یا بخشی از کتاب خود را به این موضوع اختصاص داده‌اند به بیش از پنجاه مأخذ می‌رسد که کتب صحاح نیز در میان آنهاست. و اما شمار تألیفات، رساله‌ها و پژوهش‌های ویژه این موضوع تقریبا به تعداد منابع و مأخذ می‌باشد.

چنانکه قدیمی‌ترین اثر شیعی درباره عقیده مهدی (ع) که به‌دست ما رسیده کتاب "غیبت" و یا کتاب "قائم" از فضل بن شاذان نیشابوری است که معاصر نعیم بن حماد بوده است وی کتاب خویش را قبل از ولادت حضرت مهدی (ع) و غیبت او تألیف نموده است! نسخه‌های این کتاب در قرون گذشته در دسترس علمای ما بوده است ولی متأسفانه در این قرن از آن خبری نیست تنها مقداری از این اثر در ضمن تألیفات و کتابهای دانشمندانی‌ که از آن کتاب استفاده کرده‌اند برجای مانده است، به‌ویژه علامه مجلسی که روایاتی از آن کتاب را در دائرة المعارف خود "بحار الانوار" نقل نموده است.

با گذشت زمان، عقیده به حضرت مهدی (ع) از عقائد ثابت اسلامی شد که علمای اهل سنت و عموم آن مردم بر این عقیده چنان هماهنگی و توافق یافتند که اگر مخالفی پیدا می‌شد و آن را انکار می‌کرد و یا در آن تردید و شبهه ایجاد می‌کرد، دانشمندان و محققان با او به مخالفت برخاسته و پاسخگوی وی بودند، زیرا آن شخص به حقیقت، در یکی از عقائد مسلم اسلام که روایات آن در حد تواتر از رسول خدا (ص) رسیده و ثابت شده است، تردید کرده بود»[۳۳].
۳. حجت الاسلام و المسلمین کارگر؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رحیم کارگر، در کتاب «مهدویت پیش از ظهور» در این‌باره گفته است:

«عقیده به مهدویت و باور به ظهور و قیام مهدی موعود -به عنوان نجات‌‏دهنده عالم بشریت و اصلاح‏گر موعود- باور و اعتقادی است که براساس کتاب و سنّت، پدید آمده و بیشتر مسلمانان به آن اذعان دارند. این باور داشت - به عنوان اندیشه اصیل اسلامی، بر پایه استوارترین دلایل عقلی و نقلی بنا نهاده شده و هیچ‏یک از مسلمانان - به ‏جز عده‏‌ای اندک، به انکار و یا تردید آن نپرداخته است. اهل سنت و شیعه، در طی اعصار و مرور قرن‌‏ها، بر این اتفاق داشته و دارند که در آخر الزمان، یک نفر از اولاد رسول (ص) و فرزندان علی و فاطمه زهرا (ع) - که صفات و علاماتش در احادیث مذکور است- در هنگامی که دنیا پر از ظلم ‏و جور شده باشد، ظهور نماید و جهان را پر از عدل‏ و داد کند. همه او را هم‏نام و هم‏ کنیه پیغمبر (ص) و ملقّب به مهدی معرفی کرده‏‌اند و همه اتفاق دارند بر اینکه تا او ظهور نکند، سیر این عالم و این جامعه بشری به پایان نخواهد رسید و تا این دادگستر بزرگ و رهبر حکومت عدل جهانی قیام نکرده است، بشر باید منتظر ظهور او باشد و بداند که جهان، محکوم ظلم ستمگران و فسادگران نیست و سرانجام همه تباهی‌‏ها و نگرانی‏‌ها به راحتی و امنیّت و آسایش مبدّل می‌‏شود و مستکبران و مفسدان، ریشه‏‌کن می‌‏گردند[۳۴].

از مصادر معتبر تاریخ و حدیث استفاده می‏‌شود که در تمامی عصرها و دوران‏‌ها، این یک عقیده عمومی امّت اسلام بوده است و همه بر آن اتفاق داشته‌‏اند، لذا مدعیان دروغین مهدویت را - به جهت اینکه واجد صفات و نشانی‏‌های مهدی موعود نیستند- رد می‌‏کردند و هرگز در مقام رد آنها، صحّت اصل و اساس این عقیده را منکر نمی‌‏شدند. خلاصه اتفاق مسلمین بر اصل ظهور مهدی و بعضی از ویژگی‌‏ها و خصوصیات او، همیشه مورد قبول بوده و علمای بزرگ اهل سنت، به آن تصریح و تأکید کرده‌‏اند.

کسانی‌‏که در تاریخ، مطالعه و پژوهش دارند، می‌‏دانند که ظهور مصلح منتظر و مهدی آل محمد، مورد اتفاق و مسلّم نزد تمام مسلمین بوده است؛ چنان‏که چهار نفر از بزرگان علمای مذاهب چهارگانه اهل سنّت - ابن حجر شافعی مؤلّف القول المختصر، ابو السرور احمد بن ضیاء الحنفی، محمد بن احمد مالکی و یحیی بن محمد حنبلی- در جواب استفتایی، به صحّت اصل ظهور مهدی در آخر الزمان و اینکه عالم را پر از عدل‏ و داد کند. و عیسی به آن حضرت اقتدا نماید و اوصاف دیگر آن حضرت، رسما فتوای مستدل و قاطع داده‌‏اند[۳۵].

این اتفاق‏ نظر به حدّی است که تندروترین گروه‌‏های اهل سنت (وهابیان) نیز این موضوع را پذیرفته و از آن به طور جدّی دفاع می‌‏کنند و از عقاید مسلّم اسلامی می‌‏دانند. حتّی احمد امین ازهری مصری -به رغم پاره‌‏ای سخنان غیر منصفانه درباره مهدویت- اعتراف می‌‏کند: اما در مورد اهل سنت باید گفت: ایشان نیز بدین عقیده (اندیشه ظهور مهدی) گرویده و به آن ایمان دارند. آن‏گاه خاطرنشان ساخته که ابن حجر عسقلانی، احادیث وارد شده درباره امام مهدی (ع) را برشمرده و آنها را در حدود پنجاه حدیث یافته است. همچنین می‌‏گوید: امام شوکانی، به منظور اثبات درستی این عقیده، کتابی نوشته و آن را التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر و الدجال و المسیح نامیده است[۳۶].

ابن خلدون نیز -به رغم انکار احادیث مربوط به مهدویت- اذعان می‌‏کند: اعلم انّ فی المشهور بین الکافه من اهل الاسلام علی ممرّ الاعصار انّه لا بدّ فی آخر الزمان من ظهور رجل من اهل بیت یؤیّد الدین و یظهر العدل ...؛ مشهور بین همه مسلمانان -در همه عصرها- این است که به یقین در آخر الزمان، فردی از خاندان نبوت ظهور می‌‏کند؛ که دین را مدد می‌‏رساند و عدل را می‏‌گستراند. مسلمانان از او پیروی می‏‌کنند و به همه کشورهای اسلامی حاکم می‌‏شود. او مهدی نام دارد و از شرایط ظهور او قیام دجّال است که در روایات صحیحه مطرح شده است و عیسی نیز پس از او نازل می‌‏شود و دجّال را می‌‏کشد و یا در کشتن او، مساعدت می‌‏کند و در نماز به مهدی اقتدا خواهد کرد[۳۷]. ابن حجر هیثمی گفته است: اعتقاد به وجود مهدی منتظر، بنابراین احادیث، صحیح امری لازم است. عیسی و دجّال در زمان او ظاهر می‏‌شوند و هرجا المهدی به طور مطلق آورده شود، مراد او است[۳۸].

ابن ابی الحدید، روشن‏تر از همه می‌‏گوید: قد وقّع اتفاق الفریقین من المسلمین اجمعین علی انّ الدنیا و التکلیف لا ینقضی الّا علیه؛ میان همه فرقه‏‌های مسلمین، اتفاق قطعی است که عمر دنیا و احکام و تکالیف پایان نمی‏‌پذیرد؛ مگر پس از ظهور مهدی[۳۹].

و سویدی نیز گفته است: آنچه علما بر آن اتفاق ‏نظر دارند، این است که مهدی آن ‏کسی است که در آخر الزمان قیام می‌‏کند و زمین را از عدل و داد پر می‏‌کند و احادیث راجع به مهدی و ظهور او بسیار است[۴۰]. در میان اندیشمندان اهل سنّت، بیش از پنجاه کتاب درباره ظهور و قیام مهدی موعود، نوشته شده که به بیان شخصیت و ویژگی‌‏های آن حضرت و علایم ظهور و وقایع و خصوصیات عصر ظهور، می‌‏پردازند. (...) بر این اساس، احادیث نبوی درباره قیام مهدوی، به اندازه‌‏ای فراوان است که در کمتر موضوعی به این میزان حدیث نقل شده است. به همین جهت، دانشمندان علم حدیث، در موارد فراوانی، به متواتر بودن احادیث مهدی، تصریح کرده‌‏اند. احمد بن محمد بن صدیق شافعی مغربی در کتاب ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون، متواتر بودن روایات مربوط به مهدی موعود را به شیوه‏‌ای بی‌‏نظیر و بی‌‏سابقه اثبات می‌‏کند[۴۱].

حافظ ابو عبد اللّه گنجی شافعی نیز می‏‌گوید: احادیث پیامبر اکرم (ص) درباره مهدی -به دلیل راویان بسیاری که دارد- به حد تواتر رسیده است[۴۲]. ابن حجر عسقلانی در کتاب فتح الباری می‌‏گوید: اخبار متواتری رسیده است که مهدی از این امت است و عیسی فرود خواهد آمد و پشت سر او نماز خواهد خواند[۴۳]. بیهقی نوشته است: احادیث مربوط به خروج مهدی، صحیح‌‏ترین اسناد را دارد[۴۴] و ... این امر به حدّی برای برخی از علمای اهل سنّت، دارای اهمیت و اعتبار بوده که با انکارکنندگان ظهور مهدی مخالفت کرده‌‏اند. در کتاب‏‌های فرائد السطین، البرهان، العرف الوردی و ... از جابر بن عبد اله انصاری از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده‏‌اند که: هرکه ظهور مهدی را انکار کند، به آنچه بر محمد نازل شده، کفر ورزیده است[۴۵]. در روایت دیگری نیز نقل کرده‌‏اند: هرکس مهدی را انکار کند، به راستی کافر است[۴۶].

معرفی مهدی موعود: در منابع روایی اهل سنّت، روایات معتبر و صحیحی از پیامبر اکرم (ص) درباره مهدی موعود نقل شده که برای معرّفی و شناخت آن حضرت قابل توجّه است. ابتدا چند روایت در این زمینه نقل می‌‏شود؛ آن‏گاه سیمای کلی آن حضرت در احادیث و منابع اهل سنّت بیان می‌‏گردد.

  1. شیخ ابراهیم حموی شافعی در فرائد السمطین از رسول خدا (ص) نقل کرده است: خلفا و جانشینان من و حجّت‌‏های خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند: اوّل آنان برادرم و آخرشان فرزندم؛ گفته شد: ای رسول خدا! برادرت کیست؟ فرمود: علی بن ابی طالب. سؤال شد: فرزندت کیست؟ فرمود: مهدی، که زمین را از قسط و عدل آکنده می‌‏سازد؛ همان‌‏سان که از ظلم‏‌وجور پر شده است. قسم به آنکه مرا به حق، به عنوان بشارت‌‏دهنده و ترساننده برانگیخت! اگر از عمر دنیا یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز چنان طولانی سازد تا فرزندم مهدی خروج کند. (پس از خروج او) عیسی پسر مریم پشت سرش به نماز می‌‏ایستد[۴۷]
  2. در سنن ابی داوود و تذکرة خواص الامه از عبد اللّه بن عمر نقل شده است که گفت: رسول خدا (ص) فرمود: در آخر الزمان، مردی از فرزندان من قیام می‌‏کند که اسم او، همانند اسم من و کنیه‏‌اش مثل کنیه من است؛ زمین را از عدل پر می‌‏سازد؛ چنان‏که از ظلم پر شده است و او مهدی است[۴۸].
  3. متقی هندی در کنز العمال آورده است: علی (ع) از پیامبر (ص) پرسید: آیا مهدی از ما آل محمد است یا از غیر ما است؟ حضرت فرمود: بلکه او از ما است. خداوند به سبب او ختم کند (اتمام بخشد)؛ چنان‏که به ما آغاز کرد. به ما از فتنه نجات یابند، چنان‏که از شرک نجات یافتند. خداوند به سبب ما دل‏هایتان را پس از کینه و دشمنی به یکدیگر پیوند داد[۴۹].
  4. پیامبر اکرم (ص) فرموده است: قیامت فرا نرسد تا اینکه کسی از عترتم به ‏پا خیزد و زمین را همچنان‏که پر از ظلم و تجاوزهای آشکار شده، آکنده از عدل‏ و داد کند[۵۰].
  5. از رسول خدا (ص) نقل شده است: همانا خداوند از عترتم، مردی را برمی‌‏انگیزاند که دندان‌‏هایش برّاق و گشاده‌‏اند و پیشانی‏‌اش بلند و تابنده است. زمین را آکنده از عدل می‌‏کند و مال را به نحوی خاص زیاد می‌‏گرداند[۵۱].
  6. در کتاب الجمع بین الصّحاح السّتة روایت مشهوری را از پیامبر اکرم (ص) نقل می‌‏کند که: اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خدای تعالی آن روز را چنان طولانی کند تا در آن روز مردی از من یا از بیتم قیام می‌‏کند که اسم او اسم من است ....[۵۲].

با بررسی و مطالعه منابع روایی اهل سنّت، سیمای کلی حضرت مهدی (ع) را چنین می‌‏توان تصویر کرد: او خلیفه در پایان امت من، امیر در پایان فتنه‌‏ها و انقطاع زمان، مالک و فرمان‏روای زمین، پادشاه و فرمان‏روای انسان‏‌ها، امام و پیشوای مردم، ولیّ و سرپرست امت، سلطان مشرق و مغرب و ... است.

او از اهل بیت است؛ خداوند امر او را در یک شب اصلاح می‏‌کند؛

مهدی از خاندان پیامبر و از فرزندان فاطمه زهرا است؛

مهدی از فرزندان حسین است؛

او کسی است که عیسی بن مریم پشت سرش نماز می‌‏خواند؛

او مال را فراوان می‌‏بخشد و آن را شمارش نمی‌‏کند؛

معادن را استخراج و اموال را تقسیم می‌‏کند؛

مال را می‏‌بخشد و بر کارگزاران خود سخت‏گیری می‌‏کند و بر مسکینان مهربانی می‌‏ورزد؛

خداوند، زمین را به واسطه او زنده می‌‏کند. او در آنجا عدالت می‌‏ورزد، در نتیجه زمین با عدل زنده می‏‌شود؛ بعد از آنکه از ظلم مرده بود؛

از خلافت او ساکنان زمین و آسمان خشنودند؛

خداوند او را برای فریادرسی مردمان برمی‌‏انگیزد؛ امت در زمان او متنعّم و بهره‌‏مند می‌‏شوند و زمین محصولات خود را، بیرون می‌‏ریزد.

او بر تمام کشورها و شهرها مستولی می‌‏شود و لشکرهای کفر را شکست می‌‏دهد.

دین اسلام و توحید به وسیله او، عالم‌‏گیر خواهد شد و در زمین کسی نخواهد ماند، مگر اینکه به توحید خداوند گواهی دهد و...[۵۳].

در پایان باید خاطرنشان کرد که، به رغم فراوانی و تواتر احادیث مربوط به مهدی آخر الزمان، این اعتقاد به صورت جدی و پررنگ در میان اهل سنت شیوع ندارد[۵۴][۵۵].
۴.حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛
حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵» در این‌باره گفته است:

«هر چند اکثر علمای اهل سنت قائل به ولادت امام مهدی (ع) نیستند و بر این باورند که ایشان در آخر الزمان به دنیان خواهد آمد، ولی برخی از آنان به ولادت ایشان اعتراف کردند که به برخی از کلمات آنها اشاره می‌کنم: مسعودی[۵۶]، ابی الحسن علی بن الحسین (متوفای ۳۴۶) رحلت حضرت عسکری (ع) را از حوادث سال ۲۶۰ هجری گفته و به ولادت امام زمان (ع) تصریح کرده است؛ وی می‌گوید: در سال ۲۶۰ هجری ابومحمَّد حسن عسکری (ع) از دنیا رفت و او ۲۹ سال داشت و او پدر مهدی منتظر و امام دوازدهم نزد شیعه امامیّه است.[۵۷] ابن اثیر (متوفای ۶۳۰) در حوادث سال ۲۶۰هجری می‌نویسد: از جمله حوادث سال ۲۶۰ آن بود که در ن ابومحمًّد عسکری (امام حسن عسکری (ع)) وفات یافت و او یکی از امامان دوازده‌گانه به عقیده شیعه است که ولادتش در سال ۲۳۲ بود. او پدر محمًّد است که شیعه او را منتظر نامند.[۵۸] شمس الدین ابو المظفر سبط ابن جوزی حنفی (متوفای ۶۵۴) راجع به حضرت مهدی (ع) چنین گفته است: او محمد بن حسن بن علی بن محمد بن علی بن محمد بن علی بن موسی الرضا بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب و کنیه‌اش ابوعبدالله و ابوالقاسم است. و او خلف حجّت، صاحب زمان، قائم منتظر و آخرین ائمه است.

عبدالعزیز بن محمود بن بزاز به نقل از ابن عمر به ما گفت که رسول خدا (ص) فرمود: در آخر زمان مردی از فرزندانم که اسم او مثل اسم من و کنیه او مثل کنیه من است خارج می‌شود و زمین را پر از عدل می‌کند، همان طور که از ظلم پر شده باشد. او همان مهدی است.[۵۹] حافظ ابو عبدالله محمد بن یوسف گنجی شافعی (متوفای ۶۵۸) مانند دیگران رحلت حضرت عسکری و ولادت حضرت مهدی (ع) را بیان کرده و او را امام منتظر نامیده است. او می‌گوید: امام عسکری (ع) روز جمعه هشتم ربیع الاوّل در سال ۲۶۰ در سامرّا از دنیا رفت و در خانه‌ای که پدرش دفن شده بود دفن گردید پسرش را بعد از خود گذاشت و وست امام منتظر، کتاب کفایة الطالب را در اینجا تمام کرده و حالات امام منتظر را در کتابی مخصوص می‌نگاریم.[۶۰] ابن خلکان، ابوالعبّاس شمس‌الدین برمکی اربلی شافعی (متوفای ۶۸۱) درباره ولادت، سن، مادر و پدر آن حضرت چنین می‌گوید: ابوالقاسم محمًّد بن حسن عسکری بن علی هادی بن محمد جواد، دوازدهمین امام از امامان دوازده‌گاه بنابر اعتقاد شیعه می‌باشد و معروف است به حجت. و او همان است که شیعه معتقد است او منتظر، قائم و مهدی می‌باشد... ولادتش روز جمعه نیمه شعبان سال ۲۵۵ بوده وقتی که پدرش وفات یافت –که ذکرش گذشت- پنج سال داشت.[۶۱] عمادالدین ابوالفداء اسماعیل بن نورالدین شافعی (متوفای ۷۳۲) می‌گوید: علی هادی (امام دهم (ع)) در سال ۲۵۴ هجری در سامرّا وفات یافت. او پدر حسن عسکری است و حسن عسکری یازدهمین امام از ائمه دوازده‌گانه است و او حسن فرزند علی زّکی، فرزند محمدجواد، فرزند علی الرضا، فرزند موسی الکاظم، فرزند جعفر الصادق، فرزند محمد الباقر، فرزند علی زین العابدین، فرزند حسین، فرزند علی بن ابی طالب است که ذکرش گذشت –رضی الله عنهم اجمعین- ولادت حسن عسکری در سال ۲۳۰ بود و در ربیع الاوّل سال ۲۶۰ در «سرّ من رای» از دنیا رفت و در کنار قبر پدرش علی زکی به خاک سپرده شد. بعد اضافه می‌کند: حسن عسکری نامبرده پدر محمَّد منتظر، صاحب سرداب است و به عقیده امامیّه او امام دوازدهم می‌باشد او را قائم، مهدی و حجّت نامند و در سال ۲۵۵ هجری متولد شده است.[۶۲] ابن صبّاغ نورالدین علی بن محمًّد بن صبّاغ مالکی (متوفای ۸۵۵) درباره امام حسن عسکری (ع) می‌گوید: مدت امامت امام حسن عسکری (ع) دو سال بود... و او بعد از خودش، فرزندش حجّت قائم را باقی گذاشت که برای حکومت حق، انتظارش کشیده می‌شود. پدرش ولادت او را مخفی نگاه داشته و جریانش را مستور کرده بود و آن به علت سختی کار و خوف از سلطان وقت بود که شیعه را جستجو کرده و آنان را بازداشت می‌نمود.[۶۳] وی در مورد ولادت و نسب شریف ایشان چنین می‌گوید: ابوالقاسم محمد حجت، پسر حسن خالص در سامرا، نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری به دنیا آمد؛ اما نسبش؛ او ابوالقاسم «م ح م د» حجّت فرزند حسن خالص فرزند علی هادی، فرزند محمَّد جواد (ع) است.[۶۴] عبدالوهاب شعرانی شافعی مصری (متوفای ۹۷۳) درباره حضرت مهدی (ع) چنین می‌گوید: او از اولاد امام حسن عسکری و تولدش نیمه شعبان سال ۲۵۵ می‌باشد و او باقی می‌ماند تا با عیسی بن مریم (ع) اجتماع کند.[۶۵] ابن حجر هیتمی مکّی شافعی (متوفای ۹۷۴ هجری) حالات امامان شیعه (ع) را نقل کرده و چون به امام حسن عسکری (ع) می‌رسد، می‌نویسد: او (امام عسکری (ع)) در سامرّا وفات یافت و نزد پدر و عمویش[۶۶] دفن گردید. عمرش به وقت رحلت ۲۸ سال بود؛ به قولی او را مسموم کردند. و از خودش فرزندی جز ابوالقاسم محمَّد، حجّت را باقی نگذاشت، عمر او به وقت وفات پدرش، پنج سال بود لکن خدا در آن کمی سنّ به وی حکمت را عطا کرده بود.[۶۷]

شبراوی، عبدالله بن محمد بن عامر شبراوی مصری شافعی (متوفای ۱۱۷۲) رحلت امام عسکری و ولادت امام مهدی (ع) را چنین ذکر می‌کند: دوازدهمین امام ابوالقاسم «م ح م د» حجّت است گویند مهدی منتظر اوست. امام «م ح م د» حجّت پسر امام حسن خالص در شب نیمه شعبان سال ۲۵۵، پنج سال پیش از وفات پدرش به دنیا آمد. پدرش ولادت او را به علت دشواری وقت و ترس از خلفا مخفی نگاه داشته بود. امام «م ح م د» حجّت، لقبش مهدی، قائم، منتظر، خلف، صالح، صاحب الزمان بود. مشهورترین القابش همان «مهدی» (ع) است. لذا شیعه معتقد شده است او همان است که در احادیث صحیحه می‌گویند در آخرالزمان ظهور خواهد کرد.[۶۸]»[۶۹].
۵. حجت الاسلام و المسلمین الهی‌نژاد؛
حجت الاسلام و المسلمین حسین الهی‌نژاد، در کتاب «بررسی و تحلیل انتظار در اهل‌سنت» در این‌باره گفته است:

«جایگاه اعتقاد به حضرت مهدی (ع) در میان اهل سنت چنان است که علمای اهل سنت با نقل روایتی از رسول گرامی اسلام (ص)، منکران ظهور امام مهدی (ع) را منکران رسالت پیامبر گرامی اسلام (ص) شمرده‌اند[۷۰].

محمد بن سفارینی حنبلی در کتاب لوامع‌الانوار در این مورد ابتدا روایاتی از رسول گرامی اسلام (ص) نقل کرده‌اند که در آنها اولاً ظهور امام مهدی (ع) امر قطعی و لازم‌الاجرا دانسته شده است[۷۱]؛ ثانیاً تکذیب‌کنندگان امام مهدی (ع) از دین خارج و کافر تلقی شده‌اند[۷۲] که وی بعد از ذکر آنها به بیان اعتقادات اهل سنت دربارۀ امام مهدی (ع) اشاره کرده و شیعیان را نیز در این مورد هم‌نظر با آنان دانسته است[۷۳].

حمود‌ بن عبدالله التویجری در کتاب الاحتجاج بالأثر علی من أنکر المهدی المنتظر می‌نویسد: اعتقاد به ظهور امام مهدی (ع) در مسیر اعتقاد به رسالت پیامبر گرامی اسلام (ص) است و رد اعتقاد به امام مهدی (ع) رد اعتقاد به رسالت حضرت رسول (ص) است[۷۴]. همو در جای دیگری از این کتاب در رد قول ابن‌ محمود صاحب کتاب لا مهدی ینتظر بعد الرسول خیر البشر که به سبب عدم نقل عقیده به امام مهدی (ع) در کتاب‌های اعتقادی، اعتقادی بودن آن را زیر سؤال برده است، می‌گوید: هر آن چیزی که پیامبر گرامی اسلام (ص) خبر از رخدادش در آینده داده است، تصدیق و ایمان به آن واجب است و جزو مسائل اعتقادی هر مسلمانی قلمداد می‌شود، چه در کتاب‌های اعتقادی آمده باشد و چه نیامده باشد[۷۵]؛ البته ادعای برخی اندیشمندان اهل سنت این است که مهدویت به عنوان یک موضوع اعتقادی در برخی کتاب‌های اعتقادی اهل سنت آمده است[۷۶][۷۷].

بی‌تردید التویجری در کتاب خود در خصوص حضرت مهدی (ع) به چند نکته مهم اشاره کرده است: نخست اعتقاد به حضرت مهدی (ع) را در جهت اعتقاد به رسالت تعبیر کرده است که این نشان از جایگاه مهم و خطیر مهدویت در میان اهل سنت دارد؛ دوم تصدیق و باور مهدویت و رخداد ظهور را تا حد تکلیف وجوبی ارتقا داده است؛ سوم باور داشت مهدویت را یک موضوع اعتقادی که همه مسلمانان باید بدان اذعان داشته باشند، تلقی کرده است؛ چهارم منکران ظهور امام مهدی (ع) را جزو افراد فاسدالعقیده دانسته است.

علامه البانی که در دوران معاصر نزد سلفی‌های اهل سنت علامه، عالم بزرگ و مجدد عصر شناخته می‌شود و بیانات و مطالب ایشان درباره مسائل دینی مورد توجه و قبول همه اهل سنت است، در کتاب موسوعه خویش در مورد ظهور امام مهدی (ع) به نکاتی چند اشاره می‌کند که در اینجا آنها را خلاصه‌وار بیان می‌کنیم: ظهور امام مهدی‌(ع) از موضوعات اعتقادی اهل سنت است و نیز از مسائل اعتقادی ثابت و اصیل اهل سنت به حساب می‌آید و از راه‌های مطمئنه و قطعی نظیر تواتر برای اهل سنت ثابت شده است و از امور غیبی به شمار می‌آید و ایمان به آن بر همه مسلمانان واجب است و ظهور امام مهدی (ع) را جزء اهل مکابره و جاهل انکار نمی‌کند[۷۸].

عبدالمحسن العباد در کتاب عقیدة أهل‌السنة و الأثر فی المهدی المنتظر در این مورد می‌نویسد: احادیثی که درباره امام مهدی (ع) نقل شده، فراوان است و مؤلفان بسیاری درباره متواتر بودن آنها کتاب نوشته‌اند و این موارد جزء اعتقادات اهل سنت، جماعه و اشاعره است[۷۹].

قاطبه علما و اندیشمندان اهل سنت به متواتر بودن روایات مهدویت اذعان کرده و آن را جزو مسلمات اعتقادی اهل سنت دانسته‌اند. مثلاً شوکانی در کتاب الفتح‌الربانی، برزنجی در کتاب الاشاعة لاشراط الساعه، قنوجی در کتاب الاذاعه، کتانی در کتاب نظم‌المتناثر و عسقلانی در کتاب فتح‌الباری[۸۰] همگی به موضوع مهدویت به عنوان یک باور اصلی در میان اهل سنت و متواتر و قطعی بودن آن تأکید می‌ورزند»[۸۱].
۶. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛
حجت الاسلام و المسلمین عباس رحیمی، در کتاب «امید فردا» در این‌باره گفته است: «آنچه در کتاب‌های اهل سنت در مورد مسئله مهدویت آمده اگر بیش‌تر از کتاب‌های شیعه نباشد کمتر نیست. احادیث بسیاری از پیامبر (ص) درباره ظهور، ویژگی‌های حکومت، علامات ظهور و خروج آن حضرت و رجعت دوستان و دشمنان او در کتاب‌های اهل سنت نقل شده است. تنها فرقی که اهل سنت در این باره با شیعه دارند این است که شیعه معتقد است هم اکنون حضرت مهدی زنده است؛ ولی بعضی از اهل سنت معتقدند که او آخرالزمان به دنیا می‌آید»[۸۲].
۷. حجت الاسلام و المسلمین موسوی‌نسب؛
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی‌نسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«اهل سنت همانند شیعیان معتقدند که مهدی موعود (ع) از نسل پیامبر (ص) و از فرزندان فاطمه زهرا (ع) است و زمین بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد به وسیله آن حضرت پر از عدل و داد خواهد شد. عدّه زیادی از علمای اهل سنت ایمان به خروج مهدی را واجب و منکر آن را کافر به حساب آورده‌اند.

در این رابطه یوسف بن یحیی المقدس شافعی، دانشمند معروف اهل تسنّن در صفحه ۱۵۷ کتاب عقد الدّرر می‌گوید: "من کذّب بالمهدی فقد کفر"؛ و سهیلی در شرح سیر از جابر عبد اللّه انصاری از پیامبر (ص) نقل می‌کند که: "من أنكر خروج المهدي فقد كفر"؛ یعنی هرکس خروج مهدی (ع) را انکار کند کافر است[۸۳].

احمد بن محمد بن صدیق می‌گوید: «ایمان به خروج مهدی واجب و اعتقاد به ظهور او به جهت تصدیق پیامبر (ص) حتمی و ثابت است»[۸۴]. و همین تعبیر از دانشمندانی همچون سفارینی حنبلی، ناصر الدین البانی، عبد المحسن بن حمد العبّاد نیز رسیده است[۸۵].

و در مهم‌ترین منابع اهل سنت مانند صحیح ترمذی، سنن ابن ماجه و سنن ابوداود که از صحاح ستّه می‌باشند مباحث مهدویت به میان آمده است و بخاری در کتاب تاریخ خود در چند مورد نام حضرت مهدی (ع) را ذکر کرده است همانند "الْمَهْدِيُّ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ"[۸۶] و حدیث "المهدي حقّ من ولد فاطمة"[۸۷].

و گروه زیادی از علمای اهل سنت که در علم حدیث تخصّص دارند، تصریح به تواتر احادیث مهدویت نموده‌اند[۸۸] و صدها حدیث پیرامون مهدویت نقل نموده‌اند و در این زمینه کتب مستقل فراوانی ویژه مباحث مهدویت به رشته تحریر درآورده‌اند که به چند نمونه اشاره می‌گردد:

  1. البرهان، نوشته علّامه متقی هندی؛
  2. العرف الوردی، نوشته جلال الدین سیوطی؛
  3. القول المختصر، نوشته احمد بن علی هیثمی؛
  4. مناقب المهدی، نوشته ابو نعیم اصفهانی؛
  5. البیان، نوشته محمد بن یوسف گنجی؛
  6. عقد الدّرر، نوشته یوسف بن یحیی شافعی»[۸۹].
۸. حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حبیب‌الله طاهری در کتاب «سیمای آفتاب» در این‌باره گفته‌است:
  1. «در بین علمای اهل سنت افرادی هستند که معتقدند حضرت مهدی پسر بلاواسطه حضرت امام حسن عسکری است و در کتبشان به این مطلب تصریح کرده‌اند و علمای شیعه در کتب مربوطه به این جهت اشاره کرده‌اند، مانند: اربلی در "کشف الغمهعلامه مجلسی در بحار و لطف‌الله صافی گلپایگانی در منتخب الاثر و ابراهیم امینی در دادگستر جهان و...»[۹۰].
۹. حجت الاسلام و المسلمین الهامی؛
حجت الاسلام و المسلمین داوود الهامی، در کتاب «آخرین امید» در این‌باره گفته است:

دانشمند معروف شیخ علی منصور ناصف شوکانی نویسنده کتاب التاج الجامع للاصول که در کتاب خود احادیث قابل اطمینان کتب حدیث اهل تسنن آخرالزمان را جمع‌آوری کرده است، می‌نویسد: اشتهر بين العلماء سلفاَ و خلقاَ انه في آخرالزمان لا بد من ظهور رجل من اهل بيت يسمى المهدي يستولي على الممالك الاسلامية و يتبعه المسلمون و يعدل بينهم و يؤيد الدين. تا آنجا که می‌‌گوید: قد روي احاديث المهدي جماعة من خيار الصحابة اخرجها المحدثين کابي داود، والترمذي، وابن ماجه، والطبراني، وابي يعلي، والبزاز، والامام احمد، والحاكم عنهم ولقد اخطاء من ضعف احاديث المهدي كلها كابن خلدون و غیره[۹۲]. سپس شوکانی در رابطه با صحت و اصالت این احادیث می‌‌گوید: اگر کسی ذره‌ای ایمان و مختصری انصاف داشته باشد، هیچ وقت نمی‌تواند دراصالت این احادیث و صحت این عقیده تردید نماید[۹۳].

تاکنون کتاب‌های زیادی در این‌باره نوشته شده و نویسندگان آنها متفقاً صحت احادیث مربوط به مصلح جهانی یعنی مهدی (ع) را پذیرفته‌اند و تنها افراد بسیار معدودی مانند ابن خلدون و احمد امین مصری در صدور این روایات از پیامبر تردید کرده‌اند و قرائنی وجود دارد که انگیزه آنها در این کار ضعف اخبار نبوده، بلکه فکر می‌‌کردند روایات مربوط به مهدی مشتمل بر مسائلی است که به سادگی نمی‌توان آنها را باور کرد یا به خاطر اینکه احادیث درست را از نادرست نتوانسته‌اند جداکنند.

بسیاری از علمای اهل سنت، علاوه بر اذعان بر اصالت مهدویت و صحیح دانستن احادیث آن، دست به تألیف کتب و رساله‌هایی در این‌باره زده‌اند تا نسل‌های بعدی، حقیقت و واقعیتی را که در شرع مطهر بر زبان رسول اکرم (ص) جاری شده، به خوبی بشناسند.

مؤلف کتاب الامام المهدی استاد علی محمد علی دخیل اسامی ۲۰۵ نفر از بزرگان علمای اهل سنت را در کتاب خود آورده به این ترتیب که تعداد ۳۰ نفر از آنها مستقلاً درباره حضرت مهدی (ع) کتاب نوشته‌اند و ۳۱ نفر دیگر فصلی را در کتاب‌های خود به روایات حضرت مهدی اختصاص داده‌اند و ۱۴۴ نفرشان به تناسب‌های مختلف روایات حضرت مهدی (ع) را در کتاب‌های خود آورده‌اند»[۹۴].

عسقلانی می‌‌نویسد: خبر متواتر، مفید یقین است و عمل کردن به آن، نیازی به بحث ندارد[۹۵].

مفتی شافعی سید احمد شیخ الاسلام می‌‌نویسد: احادیثی که درباره مهدی وارد شده کثیر و متواتر است[۹۶]. در بین آنها، هم حدیث صحیح وجود دارد، هم حسن، هم ضعیف اما چون زیادند و نویسندگان آنها بسیار، بعض آن احادیث بعضی دیگر را تقویت می‌‌کند و مجموعاً مفید یقین می‌‌گردند.

شیخ عبدالعزیز بن باز رئیس حوزه و دانشکده اسلامی مدینه منوره می‌‌گوید: موضوع مهدی امری معلوم است و روایات در این‌باره مستفیض[۹۷]، بلکه متواتر هستند[۹۸]. و یکدیگر را تأیید می‌‌نمایند. و اینها در حقیقت دلالت دارند بر اینکه امر آن شخص موعود (حضرت مهدی)ثابت و حتمی، و قیامش از واقعیات است[۹۹].

همچنین نویسنده معاصر مصری عبدالحسیب طه حمیده اعتراف دارد بر اینکه: این تفکر -اعتقاد به مهدی- به خودی خود صحیح و درست است[۱۰۰].

دانشمند بزرگ سنی عراقی، شیخ صفاء‌الدین آل‌شیخ الحلقه این حقیقت را روشن‌تر بیان نموده و گفته است: اما احادیث در مورد مهدی منتظر به اندازه‌ای زیاد است که یقین می‌‌آورد که ظهور مهدی (ع) در آخرالزمان حتمی است، پس او سلامت اسلام (اسلام بدون بدعت و تحریف) قوت ایمان و صفای اسلام را بازمی‌‌گرداند... و بدون هیچ‌گونه شک و شبهه‌ای روایات قیام آن حضرت به حد تواتر رسیده، بلکه با تمام معانی که برای متواتر تعریف شده متواتر دانستن احادیثی که از طرق کمتری هم نقل گردیده، صحیح می‌‌باشد.

و اما آثاری که از صحابه پیامبر (ص) به جای مانده و بر حضرت مهدی (ع) دلالت دارد، بسیارند و حکم رفع دارند بنابراین مطالبی که این دانشمندان در کتب خویش آورده‌اند کافی است از جمله: البرزغی در کتاب الاشاعة لاشراط الساعة، آلوسی در تفسیر خود، ترمذی، ابوداود ابن ماجه، حاکم نیشابوری، ابویعلی، طبرانی، عبدالرزاق، ابن حنبل، مسلم، ابونعیم، ابن عساکر، بیهقی، خطیب، در تاریخ بغداد، دارقطنی، رویانی، نعیم بن حماد در کتاب الفتن و ابن ابی شیبه، ابونعیم کوفی، البزاز، دیلمی، عبدالجبار الخولانی، در کتاب تاریخ خود، الجوینی، ابن حیان، ابوعمرو الدانی در کتاب سنن خود...

پس ایمان به خروج حضرت مهدی (ع) واجب است و باور داشتن آن حضرت، تصدیق احادیث پیامبر اکرم (ص) خواهد بود[۱۰۱].

خلاصه اعتقاد اهل سنت این است که به زودی در آخرالزمان حضرت مهدی (ع) با شمشیر قیام می‌‌نماید و این عقیده براساس اخبار و روایات بسیاری است که به حد تواتر و استفاضه از رسول اکرم (ص) نقل شده است.

از مطالب بسیار شگفت‌انگیز در این زمینه، چیزی است که احمد امین مصری در کتاب خود المهدی والمهدویة[۱۰۲] نقل می‌‌کند که روش ابن خلدون چنین است که خبر واحد را اگر عقل تأیید کند، می‌‌پذیرد ولی احادیث بسیار زیاد را اگر عقل تأییدشان نکند، کنار می‌‌گذارد و او وجود مهدی (ع) و اعتقاد به مهدویت را تنها به این دلیل انکار می‌‌کند که مخالف عقل اوست!»[۱۰۳].

پانویس

  1. ر.ک: کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۳۴، ۴۳؛ مصباح یزدی، محمد تقی، آفتاب ولایت، ص۱۱۷ ـ ۱۱۹.
  2. ر.ک: کورانی، علی، عصر ظهور، ص۳۷۷.
  3. ابن حجر شافعی، ابو السرور احمد بن ضیاء الحنفی، محمد بن احمد مالکی و یحیی بن محمد حنبلی.
  4. البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان، باب ۱۳؛ امامت و مهدویت، ج ۳، ص ۲۸۱.
  5. ر.ک: کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۳۴، ۴۳.
  6. ر.ک: کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۳۴، ۴۳.
  7. ر.ک: کورانی، علی، عصر ظهور، ص۳۷۷.
  8. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَنْ أَنْکَرَ خُرُوجَ الْمَهْدِیِّ، فَقَدْ کَفَرَ بِمَا أنْزَلَ عَلَی مُحَمَّد»؛ السیوطی، جلال الدین؛ العرف الوردی فی اخبار المهدی، ص ۱۴۲.
  9. «وَ فِی حَدِیثِ حُذَیْفَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ عَنِ النَّبِیِّ (ص): یَا حُذَیْفَةُ لَوْ لَمْ‏ یَبْقَ‏ مِنَ‏ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ‏ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ‏ اللَّهُ‏ ذَلِکَ‏ الْیَوْمَ‏ حَتَّی‏ یَمْلِکَ‏ رَجُلٌ‏ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی تَجْرِی الْمَلَاحِمُ عَلَی یَدَیْهِ وَ یَظْهَرُ الْإِسْلَامُ وَ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ»
  10. «وَ قَدْ رَوَی الْإِمَامُ الْحَافِظُ بْن الْإِسْکَافِ بِسَنَدٍ مَرضِیٍّ إِلی جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَن کَذَّبَ بِالدَّجّالِ فَقَد کَفَرَ وَ مَن کَذَّبَ بِالْمَهْدِیِّ فَقَدْ کَفَرَ»
  11. ر.ک: الهی‌نژاد، حسین، بررسی و تحلیل انتظار در اهل‌سنت، ص ۵۶ ـ۵۷.
  12. وَ خلاصَةِ اَلْقَوْلِ إِنَّ عَقِیدَةَ خُرُوجُ الْمَهْدِیِّ عَقِیدَةُ ثَابِتَةٌ مُتَواتِرَةٌ عَنْهَصل یَجِبُ الْإِیمَانُ بِهَا لِأَنَّهَا مِنْ أُمُورِ الْغَیْبِ و اَلْإِیمَانُ بِهَا مِنْ صِفَاتِ اَلْمُتَّقِینَ کَمَا قَالَ تَعَالَی الم، ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِلْمُتَّقِینَ، الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ إِنَّ إِنْکَارَهَا لاَ یَصْدُرُ إِلاَّ مِنْ جَاهِلٍ أَوْ مُکَابِرٍ أَسْأَلُ اللَّهَ تَعَالَی أَنْ یَتَوَفَّانَا عَلَی الْإِیمَانِ بِهَا وَ بِکُلِّ مَا صَحَّ فِی الْکِتَابِ وَ السُّنَّةِ؛ البانی، ناصرالدین، موسوعه الالبانی، ج ۹، ص ۲۷۷.
  13. ر.ک: الهی‌نژاد، حسین، بررسی و تحلیل انتظار در اهل‌سنت، ص ۵۶ ـ۵۷؛ مصباح یزدی، محمد تقی، آفتاب ولایت، ص۱۱۷ ـ ۱۱۹.
  14. ر.ک: کورانی، علی، عصر ظهور، ص۳۷۷؛ رحیمی، عباس، امید فردا، ص۱۲.
  15. ر.ک: طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۳۸۷.
  16. الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص ۲۷۴.
  17. کفایة الطالب فی المناقب، فصل: فرع فی ذکر الائمه، ص ۳۱۲.
  18. ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، آفتاب ولایت، ص۱۱۷ ـ ۱۱۹؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲ ص ۱۱۰.
  19. ر.ک: کورانی، علی، عصر ظهور، ص۳۷۷.
  20. «انّ خلفائی و اوصیائی و حجج اللّه علی الخلق بعدی اثنا عشر اوّلهم اخی و آخرهم ولدی؛ قیل یا رسول اللّه! و من اخوک؟ قال: علیّ بن ابی طالب، قیل، فمن ولدک؟ قال: المهدی (ع)؛ یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما و الّذی بعثنی بالحقّ بشیرا و نذیرا لو لم یبق من الدّنیا الّا یوم واحد لطوّل اللّه ذلک الیوم حتّی یخرج به ولدی المهدیّ فینزل روح اللّه عیسی بن مریم فیصلّی خلقه»؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۰، ج ۲۷؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج، ۴۷، ص ۷۱.
  21. «قال رسول اللّه (ص): «یخرج من آخر الزمان رجل من ولدی اسمه کاسمی و کنیته ککنیتی یملأ الارض عدلا کما ملئت جورا، فذلک المهدی»؛ تذکرة الخواص الامه، ص ۳۷۷؛ سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۲۰.
  22. ر.ک: کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۳۴، ۴۳.
  23. ر.ک: کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۳۴، ۴۳.
  24. سپتوی، عبد العلیم، المهدی المنتظر، ج ۱، ص ۶۰.
  25. ر.ک: کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۳۴، ۴۳.
  26. ر.ک: ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه فی الرد علی أهل البدع و الزندقه، فصل ۱، باب ۱۱، ص ۱۶۲ـ۱۶۷. وی در این کتاب از اعتقاد مسلمانان به ظهور امام مهدی (ع) دفاع و به تواتر روایات در این باره تصریح کرده است.
  27. ر.ک: مؤمن بن حسن بن مؤمن شبلنجی، نورالأبصار فی مناقب آل النبی الأطهار، ص ۱۸۷ـ۱۸۹. شبلنجی، ضمن تصریح به تواتر احادیث المهدی، تأکید فراوانی دارد که امام مهدی (ع) از خاندان رسول و اهل بیت (ع) است.
  28. وی می‌نویسد: "... مهدی (ع) که در آخر الزمان ظهور می‌کند، بنا بر عقیده بیشتر محدثان، از فرزندان فاطمه (س) است. اصحاب ما، معتزله نیز به این حقیقت اعتراف دارند و بزرگان ما نیز در کتاب‌هایشان به آن تصریح کرده‌اند با این تفاوت که معتقدند: آن حضرت هنوز خلق نشده است و در آخرالزمان خلق خواهد شد". (ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج ۱، باب ۱۶، ص ۲۸۱)
  29. ابو عبدالله گنجی شافعی (م ۶۵۸ ق) در این کتاب احادیثی را درباره امام مهدی (ع) بررسی کرده و آن‌ها را صحیح و حسن دانسته است.
  30. علاءالدین علی بن حسام الدین، معروف به متقی الهندی (م ۹۷۵ ق ـ)، صاحب کتاب معروف کنزالعمال است. وی در کتاب البرهان علی علامات مهدی آخرالزمان با شیوه‌ای برهانی و استدلالی از عقیده مهدویت دفاع کرده است و با استناد به فتاوای بزرگان مذاهب اربعه (شافعی، حنفی، مالکی، حنبلی)، منکران اعتقاد به ظهور مهدی (ع) را در صورتی که به حق باز نگردند، واجب القتل و مهدور الدم دانسته است.(ر.ک: متقی الهندی، البرهان علی علامات مهدی آخرالزمان، ص ۱۷۸ـ۱۸۳)
  31. ر.ک: سیدثامر‌هاشم العمیدی، در انتظار ققنوس (کاوشی در قلمرو موعودشناسی و مهدی‌باوری)، فصل اول (مهدی در کتاب و سنت) و فصل دوم (تبارشناسی مهدی)، ص ۵۹ـ۱۹۸.
  32. مصباح یزدی، محمد تقی، آفتاب ولایت، ص۱۱۷ - ۱۱۹.
  33. کورانی، علی، عصر ظهور، ص۳۷۷.
  34. لطف اللّه صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۱۶۳
  35. ر. ک: البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان، باب ۱۳؛ به نقل از: امامت و مهدویت، ج ۳، ص ۲۸۱
  36. المهدی و المهدویت، ص ۴۱ و ۴۸ و ۱۱۰؛ به نقل از: در انتظار ققنوس، ص ۴۶ و ۴۷
  37. مقدمه العبر، ص ۳۶۷
  38. البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان، ص ۱۶۹
  39. شرح نهج البلاغه، ج ۱۲، ص ۵۳؛ آینده جهان، ص ۱۴۶
  40. امامت و مهدویت، ج ۲ ص ۳۱۲؛ آینده جهان، ص ۱۴۵
  41. ر. ک: ابراز الوهم المکنون، ص ۴۳۷
  42. البیان، باب ۱۱؛ منتخب الاثر، ص ۳۶
  43. فتح الباری، ج ۵، ص ۳۶۲
  44. الاعتقاد و الهدایه الی سبیل الرشاد، ص ۱۲۷
  45. من انکر خروج المهدی فقد کفر بما انزل علی محمد ینابیع المودّه، ج ۳، ص ۱۰۸؛ فرائد السمطین، ج ۲، ص ۳۳۲؛ البرهان، ص ۱۷۷
  46. من کذّب بالمهدی فقد کفر عقد الدرر، ص ۱۵۷؛ منتخب الأثر، ص ۱۴۹
  47. انّ خلفائی و اوصیائی و حجج اللّه علی الخلق بعدی اثنا عشر اوّلهم اخی و آخرهم ولدی؛ قیل یا رسول اللّه! و من اخوک؟ قال: علیّ بن ابی طالب، قیل، فمن ولدک؟ قال: المهدی (عج)؛ یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما و الّذی بعثنی بالحقّ بشیرا و نذیرا لو لم یبق من الدّنیا الّا یوم واحد لطوّل اللّه ذلک الیوم حتّی یخرج به ولدی المهدیّ فینزل روح اللّه عیسی بن مریم فیصلّی خلقه شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۰، ج ۲۷؛ بحار الانوار، ج، ۴۷، ص ۷۱
  48. قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله: یخرج من آخر الزمان رجل من ولدی اسمه کاسمی و کنیته ککنیتی یملأ الارض عدلا کما ملئت جورا، فذلک المهدی تذکرة الخواص الامه، ص ۳۷۷؛ سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۲۰
  49. انّ علیّا سأل النبیّ: امنّا آل محمد المهدی ام من غیرنا؟ قال رسول اللّه: بل منّا یختم اللّه به کما فتح بنا و بنا ینقذون من الفتنة، کما انقذوا من الشّرک و بنا یؤلّف اللّه بین قلوبکم بعد عداوة الشّرک؛کنز العمال، ج ۷، ص ۲۶۳
  50. لا تقوم الساعة حتّی ... یخرج من عترتی ... من یملأها قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و عدوانا عقد الدرر، ص ۳۶؛ الدرّ المنثور، ج ۷، ص ۴۸۴
  51. لیبعثنّ اللّه من عترتی رجلا افرق الثنایا اجلی الجبهة یملک الارض عدلا و یفیض المال فیضا ینابیع المودّة، ص ۴۲۳؛ اسعاف الراغبین، باب ۳، ص ۱۳۵
  52. لو لم یبق من الدنیا الّا یوم واحد لطوّل اللّه ذلک الیوم حتّی یبعث رجل منّی و من اهل بیتی یواطی‏ء اسمه اسمیالعمده، ص ۴۳۴؛ ارشاد مفید، ص ۳۲۶.
  53. برای مطالعه بیشتر و بررسی منابع روایات ر. ک: نگارنده، آینده جهان، ص ۱۴۶- ۱۵۰(به نقل از: کنز العمال، ج ۱۴؛ ینابیع المودة؛ العرف الوردی فی الاخبار المهدی؛ المعجم الکبیر؛ البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان؛ فرائد السمطین؛ عقد الدرر؛ المهدی المنتظر؛ الفتن و الملاحم و ...)
  54. عبد العلیم سپتوی، المهدی المنتظر(مکه: مکتبة المکتبة، ۱۴۲۰)، ج ۱، ص ۶۰
  55. مهدویت پیش از ظهور، ص۳۴، ۴۳.
  56. در مورد شیعه یا سنی بودن او بحث است ولی کلام او مورد قبول هر دو گروه است.
  57. مروج الذهب، ج ۴، ص ۱۱۱، (ضمن احوال معتمد عبّاسی).
  58. الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص ۲۷۴.
  59. تذکرة الخواص، باب دوازدهم، فصل: فی ذکر الحجة المهدی، ص ۵۰۶.
  60. کفایة الطالب فی المناقب، فصل: فرع فی ذکر الائمه، ص ۳۱۲.
  61. وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۱۷۶، باب المیم، رقم ۶۴.
  62. المختصر فی اخبار البشر، معروف به تاریخ ابوالفداء، ج ۲، فصل خلافت مستعین عباسی، ص ۴.
  63. الفصول المهمة فی معرفة الائمه، آخر فصل یازدهم، ص ۱۰۹۱.
  64. همان، فصل دوازده، ص ۳۱۰ (در رابطه با امام زمان (ع)).
  65. الیواقیت و الجواهر، ج ۲، المبحث الخامس و الستون.
  66. گویا مراد عمه ایشان است زیرا در آن مکان فقط امام هادی، امام عسکری، نرجس خاتون مادر مهدی موعود و حکیمه دختر امام جواد و عمّه امام حسن عسکری (ع) مدفون هستند.
  67. الصواعق المحرقه، ج ۲، باب یازده، فصل ثالث، ص ۶۰۱.
  68. الاتحاف بحبّ الاشراف، باب خامس، ص ۳۶۹.
  69. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۱۱۰.
  70. «"قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَنْ أَنْكَرَ خُرُوجَ الْمَهْدِيِّ، فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أنْزَلَ عَلَى مُحَمَّدٍ"» (جلال الدین السیوطی؛ العرف الوردی فی اخبار المهدی، ص ۱۴۲).
  71. «"وَ فِي حَدِيثِ حُذَيْفَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنِ النَّبِيِّ (ص): يَا حُذَيْفَةُ لَوْ لَمْ‏ يَبْقَ‏ مِنَ‏ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ‏ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ‏ اللَّهُ‏ ذَلِكَ‏ الْيَوْمَ‏ حَتَّى‏ يَمْلِكَ‏ رَجُلٌ‏ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي تَجْرِي الْمَلَاحِمُ عَلَى يَدَيْهِ وَ يَظْهَرُ الْإِسْلَامُ وَ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ"»
  72. «"وَ قَدْ رَوَی الْإِمَامُ الْحَافِظُ بْن الْإِسْكَافِ بِسَنَدٍ مَرضِيٍّ إِلی جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَن كَذَّبَ بِالدَّجّالِ فَقَد كَفَرَ وَ مَن كَذَّبَ بِالْمَهْدِيِّ فَقَدْ كَفَرَ"»
  73. مَا يُفِيدُ مَجموعُهُ العِلْمَ القَطعِيَّ فَالإِيمانُ بِخُرُوجِ المَهْدِيِّ واجِبٌ كَما هُوَ مُقَرَّرٌ عِنْدَ أَهْلِ الْعِلْمِ وَ مُدَوَّنٌ فِي عَقَائِدِ أهْلِ السُّنَّةِ وَ الْجَمَاعَةِ وَ كَذَا عِنْدَ أهْلِ الشِّيعَةِ أَيْضاً (محمد السفارینی؛ لوامع الانوار؛ ج ۲، ص ۸۴).
  74. وَ إِذَا عُلِمَ هَذَا؛ فَالْإِيمَانُ بِخُرُوجِ الْمَهْدِيِّ فِي آخرالزمان دَاخِلٌ فِي ضمنِ الْإِيمَانِ بِأَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِمَا ثَبَتَ عَنِ النَّبيِّ (ص) مِنْ أَنْبَاءِ الغَيبِ؛ فَلا شَكَّ أَنَّهُ لَم يُحَقَّق الشَّهَادَةَ بِالرِّسَالَةِ. فَالإيْمَانُ بِهِ واجِبٌ وَ هُوَ مِنْ عَقَائِدِ أَهْلِ السُّنَّةِ وَ مِن ذَلِكَ الْإِيمَانُ بِخُرُوجِ الْمَهْدِيِّ فِي آخِرِ الزَّمانِ؛ لِأَنَّهُ قَدْ ثَبَتَ عَنِ النَّبيِّ (ص) أَنَّهُ أَخْبَرَ بِخُرُوجِهِ؛ فَمَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِخُرُوجِهِ فَهُوَ مُخَالِفٌ لِعَقِيدَةِ أَهْلِ السُّنَّةِ وَ الْجِمَاعَةِ (حمودبن عبدالله التویجری: الاحتجاج بالأثر علی من أنکر المهدی المنتظر، ج ۱، ص ۲۶).
  75. حمودبن عبدالله التویجری: الاحتجاج بالأثر علی من أنکر المهدی المنتظر، ج ۱، ص ۱۸۶.
  76. عبدالمحسن العباد؛ عقیدة أهل السنة و الأثر فی المهدی المنتظر، ص ۱۵۸.
  77. الهی‌نژاد، حسین، بررسی و تحلیل انتظار در اهل‌سنت، ص 53-55.
  78. وَ خلاصَةِ اَلْقَوْلِ إِنَّ عَقِيدَةَ خُرُوجُ الْمَهْدِيِّ عَقِيدَةُ ثَابِتَةٌ مُتَواتِرَةٌ عَنْهَصل يَجِبُ الْإِيمَانُ بِهَا لِأَنَّهَا مِنْ أُمُورِ الْغَيْبِ و اَلْإِيمَانُ بِهَا مِنْ صِفَاتِ اَلْمُتَّقِينَ كَمَا قَالَ تَعَالَی الم * ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ إِنَّ إِنْكَارَهَا لاَ يَصْدُرُ إِلاَّ مِنْ جَاهِلٍ أَوْ مُكَابِرٍ أَسْأَلُ اللَّهَ تَعَالَی أَنْ يَتَوَفَّانَا عَلَی الْإِيمَانِ بِهَا وَ بِكُلِّ مَا صَحَّ فِي الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ؛ ناصرالدین البانی؛ موسوعه الالبانی؛ ج ۹، ص ۲۷۷.
  79. إِنَّ أَحَادِيثَ الْمَهْدِيّ الْكَثِيرَة الَّتِي أَلَّفَ فِيهَا مُؤَلِّفُونَ وَ حَكی تواتُرَها جَمَاعَةٌ وَ اعْتَقَدَ مُوجِبَهَا أهلُ السُّنَّةِ وَ الْجَمَاعَةِ وَ غَيْرِهِمْ مِنَ الْأَشَاعِرَةِ تَدُلُّ عَلَی حَقِيقَةٍ ثَابِتَةٍ بِلاَ شَكٍّ هِيَ حُصُولُ مُقْتَضَاهَا فِي آخِرِ الزَّمَانِ (عبدالمحسن العباد؛ عقیدة أهل السنة و الأثر فی المهدی المنتظر، ص ۱۵۸).
  80. یوسف البرقاوی؛ «عقیدة الامة فی المهدی المنتظر»؛ ص ۱۱۲.
  81. الهی‌نژاد، حسین، بررسی و تحلیل انتظار در اهل‌سنت، ص 56-57.
  82. رحیمی، عباس، امید فردا، ص۱۲.
  83. آیة اللّه صافى گلپایگانى، امامت و مهدویت، ج ۳، ص ۸۵ و ۸۶.
  84. ابراز الوهم المکنون، ص ۴۳۳.
  85. على اصغر رضوانى، موعود شناسى، ص ۱۴۹.
  86. تاریخ بخارى، ج ۱، ص ۳۱۷.
  87. تاریخ بخارى، ج ۳، ص ۳۴۶.
  88. رضوانى، موعود شناسى، ص ۱۴۳.
  89. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۴۱، ۴۲.
  90. طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۳۸۷.
  91. صحاح سته عبارتند از صحیح بخاری، مسلم، سنن ابی داود، ترمذی، نسائی و ابن ماجه گاهی به همه اینها صحیح و به کتاب نسائی مجتبی نسائی اطلاق می‌گردد و هرگاه اصول خمسه گفته شود منظور پنج کتاب نخست است به استثنای کتاب ابن ماجه.
  92. ناصف، التاج، ج۵، ص۳۴۱.
  93. ابن ندیم، آن را در فهرست ص۲۲۳ آورده است.
  94. الهامی، داوود، آخرین امید، ص ۲۲۲-۲۲۳
  95. ابن حجر عسقلانی، نزهةالناظر ص۱۲ طبع کراچی.
  96. فتوحات الاسلامیة، ج۲، ص۲۵۰ طبع مکه.
  97. روایتی را گویند که به حد تواتر نرسیده اما راویان زیادی دارد و از طرق گوناگون نقل شده است (اعتبار دارد).
  98. متواتر روایتی را گویند که گروه زیادی آن را نقل کنند به طوری که از مجموع آنها یقین به صحت موضوع حاصل گردد.
  99. مجله الجامعة الاسلامیة، شماره ۳، ص۱۶۱.
  100. ادب الشیعة، ص۱۰۱ و نیز دکتر عبدالحلیم النجار در مقدمه خود بر کتاب المهدیة فی الاسلام تأکید می‌‌کند که دانشمندان علم حدیث معتقدند تفکر مهدویت به حد تواتر معنوی رسیده است.
  101. مجله التربیة الاسلامیة، سال ۱۴، شماره ۷، ص۳۰-۳۲.
  102. مجله التربیة الاسلامیة، سال ۱۴، شماره ۷، ص۳۰-۳۲.
  103. الهامی، داوود، آخرین امید، ص ۲۳۲-۲۳۵