آیه تطهیر چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟ (پرسش)
آیه تطهیر چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | اثبات عصمت امام - اثبات عصمت اهل بیت |
مدخل اصلی | اثبات عصمت امام در قرآن - اثبات عصمت اهل بیت در قرآن - آیه تطهیر |
مدخل وابسته | اهل بیت - امامان دوازدهگانه |
تعداد پاسخ | ۱۱ پاسخ |
آیه تطهیر چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
پاسخ جامع اجمالی
آیه تطهیر به بخشی از آیه سی و سوم سوره احزاب اشاره دارد: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾. این آیه از بهترین ادله امامت اهلبیت (ع) است، به طوری که اگر هیچ دلیلی غیر از این آیه نبود، همین آیه به تنهایی امامت و ولایت اهلبیت (ع) را به اثبات میرساند[۱]. متکلمان و مفسران شیعه با استناد به این آیه قاطعانه حکم به عصمت اهل بیت از گناه و اشتباه کردهاند[۲].[۳]
آیه تطهیر و اثبات عصمت اهل بیت (ع)
آیه با ﴿إِنَّمَا﴾ که به تصریح لغویان، برای حصر است، آغاز شده و انحصار ارادۀ الهی به آنان را بیان میکند[۴].
مراد از ﴿يُرِيدُ اللَّهُ﴾ نیز یا اراده تشریعی خداوند است و یا اراده تکوینی. میدانیم که خواست تشریعی خداوند آن است که همه بندگان به اختیار از پلیدیها اجتناب کنند و پاکیزه گردند. پس اراده تشریعی بر پاک بودن بندگان به افراد خاصی اختصاص ندارد و افراد خاصی اراده نشدهاند و مخاطب اراده تشریعی عموم مکلفاناند، در حالی که خداوند سبحان در آیه تطهیر، از اراده خویش بر پاک ساختن اشخاص معین و محدودی خبر میدهد. از اینرو نمیتوان گفت در این آیه اراده تشریعی مورد نظر است؛ بلکه یقیناً مراد آیه، خبر دادن از اراده تکوینی خدای متعال بر پاک گردانیدن اهلبیت (ع) است[۵].
اراده تکوینی ارادهای است که به فعل و ترک دیگری ربطی ندارد و مربوط به خود اراده کننده است؛ مثل اینکه انسان اراده میکند بخوابد یا نخوابد؛ برود یا نرود؛ بنشیند یا بایستد. اما ارادهای که انجام یا ترک آن به خواسته غیر وابسته باشد، اراده تشریعی است؛ مانند پدری که به فرزندش بگوید: «این کار را انجام بده». و مولایی از عبد خود بخواهد که کاری را انجام دهد یا ترک کند.
بنابراین احکامی که خداوند برای بندگان وضع کرده است، چه برای یک نفر[۶]، چه برای عموم مردم و یا گروه خاصی از آنان در راستای اراده تشریعی او هستند؛ مانند آیه: ﴿يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ﴾[۷].
اما اراده تکوینی آن است که خداوند چیزی یا کسی را به هر نحو که بخواهد جعل کند و بیافریند. خدای تعالی میفرماید: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[۸].
در آیه تطهیر نیز واژه «اراده» متعلق به خداوند است و او است که طهارت اهلبیت را اراده فرموده و آنها را طاهر قرار داده است، نه اینکه از اهلبیت خواسته که طهارت داشته باشند. دلیل دیگر اراده تکوینی آیه، دلالت آیه بر عصمت اهلبیت (ع) میباشد؛ چراکه عصمت اکتسابی نیست؛ زیرا خداوند میفرماید: ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ﴾[۹] و در جای دیگر میفرماید: ﴿وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا﴾[۱۰].
پس وقتی حقیقت عصمت به لطف و فضل پروردگار عنایتی باشد نه اکتسابی، احتمال اینکه اراده در اینجا اراده تشریعی باشد از میان میرود[۱۱].
معنای ﴿الرِّجْسَ﴾: کلمه «رجس» که در فارسی به معنای پلیدی است، مصادیق فراوان و دامنه وسیعی دارد و تمام پلیدیهای مادی و معنوی را در بر میگیرد. راغب اصفهانی در این باره مینویسد: «پلید چیزی چرکین و آلوده است...، و پلیدی چهار وجه دارد: گاهی طبیعت آدمی آن چیز را پلید میداند. گاهی عقل، در مواردی دین و در برخی موارد هم از هر سه جهت در چیزی پلیدی وجود دارد؛ به مانند مردار که طبیعت، عقل و دین دوری از آن را لازم میدانند»[۱۲]. پس هرچه که موجب تنفر و کوچکی شخصیت فرد شود «رجس» نامیده میشود.
معنای ﴿لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ﴾: «اذهاب» از باب افعال است؛ یعنی خداوند متعال در ابتدای خلقت اهلبیت (ع) اراده کرده است که پلیدی را از ایشان دور سازد. اذهاب در اینجا به معنای «دفع» است نه «رفع»[۱۳].
نکته دیگر اینکه در آیه مبارک واژه ﴿عَنْكُمُ﴾ بر ﴿الرِّجْسَ﴾ مقدم شده است؛ از این تقدیم به دست میآید، خدای متعال رجس را از اهلبیت دور کرده، نه ایشان را از رجس؛ مانند آنچه درباره حضرت یوسف (ع) آمده است: ﴿كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ﴾[۱۴] فرمود ما کاری کردیم که بدی به طرف یوسف نرفت، نه اینکه یوسف به طرف بدی نرفت، خدای متعال نفرمود: لنصرفه عن السوء و الفحشاء ما او را از بدی منصرف کردیم و اجازه ندادیم بدی به سوی او برود، بلکه فرمود: ﴿لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ﴾[۱۵].
تعبیر ﴿يُطَهِّرَكُمْ﴾ در پی ﴿يُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ﴾ تأکیدی بر طهارت و پاکیزگی به دنبال دور شدن پلیدیهاست و ﴿الرِّجْسَ﴾ هرگونه پلیدی فکری و عملی اعمّ از شرک، کفر، نفاق، جهل و گناه را در برمیگیرد[۱۶].
درباره مصداق اهل بیت در آیه تطهیر چند دیدگاه وجود دارد؛ برخی مصداق را تنها همسران پیامبر اکرم (ص) میدانند؛ عدهای علاوه بر همسران، خمسه طیبه را هم داخل اهل بیت قرار دادهاند، دیدگاه سوم، مصداق را تنها پنج تن آل عبا میداند که با بررسی احادیث نبوی؛ سیاق آیه، روایات مفسر آن و دلایل دیگر مانند آیه مباهله و ... همین نظریه اثبات میشود[۱۷]. مراد از اهلبیت در آیه به شهادت تغییر سیاق، همسران پیامبر نیستند، زیرا در صدر آیه و آیات قبل و بعد که درباره زنان پیامبر (ص) سخن میگوید، در تمامی آنها، ضمایر با صیغه مؤنث آمده است، در حالی که در اینجا یک باره سیاق عوض میشود و ضمیرها مذکّر میشود. این مطلب در روایاتی که از طریق شیعه و سنّی نقل شده نیز تأیید میشود[۱۸].
به یقین تطهیری که قرآن در این آیه بیان میکند، در درجه اول، تطهیر از آن چیزهایی است که خود قرآن آنها را رجس میداند. رجس در قرآن یعنی هر چه که قرآن از آن نهی میکند؛ هر چه که گناه شمرده میشود؛ میخواهد گناه اعتقادی باشد یا گناه اخلاقی و یا گناه عملی. اینها رجس و پلیدی است. این است که میگویند مفاد این آیه، دال بر عصمت اهل بیت یعنی منزه بودن آنها از هر نوع آلودگی است[۱۹]. با اثبات طهارت و عصمت اهل بیت (ع)، نتایج مهمی در بحث امامت و ولایت قابل استنباط است. از جمله آنکه اهل بیت (ع) اسوه و مبین احکام الهی و معیار تفصیل حق از باطل محسوب میگردند. چنین فضیلتی ایجاب مینماید که مقام ولایت الهی به اذن خداوند متعین در آنان باشد[۲۰].
امام صادق (ع) در روایتی میفرماید: مقصود از اهلبیت (ع) در آیه تطهیر، ائمه هستند: «وَ قَوْلُهُ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ يَعْنِي الْأَئِمَّةُ»[۲۱]. امام رضا (ع) نیز در تفسیر این آیه از حدیث ثقلین یاد میکنند و مصادیق اهل بیت (ع) را همان مصادیق اهل بیت در حدیث ثقلین[۲۲] برمی شمارند: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ « وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ انْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا»[۲۳].[۲۴]
سیوطی، عالم بزرگ اهل سنت، نیز نقل میکند که تا هشت ماه پس از نزول آیه تطهیر، پیامبر اکرم (ص) به هنگام نماز در برابر درب خانه علی بن ابی طالب میایستاد و این آیه را تلاوت میفرمود[۲۵]. آیا رسول خدا با این رفتار، مصداق آیه تطهیر و صاحبان عصمت را بیان نکرد؟ سیوطی همچنین روایات متعدد دیگری نقل میکند که آیه تطهیر را مربوط به اهل بیت میداند[۲۶]. آیا اندیشه غلو و تفویض در کلمات سیوطی هم رسوخ کرده است؟»[۲۷]
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیتالله حسینی میلانی؛ |
---|
آیتالله حسینی میلانی در کتاب «عصمت از منظر فریقین» در اینباره گفتهاند:
«﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۲۸]. آیه تطهیر از بهترین ادله امامت اهلبیت (ع) است، به طوری که اگر هیچ دلیلی غیر از این آیه نبود، همین آیه به تنهایی امامت و ولایت اهلبیت (ع) را به اثبات میرساند. در ادامه به بررسی محتوا، معانی واژههای به کار برده شده و دلالت آیه بر عصمت امامان اهلبیت (ع) میپردازیم. معنای واژگان آیه: معنای ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ﴾: آیه شریف تطهیر، به روشنی بر عصمت دلالت دارد و مراد از اهلبیت در این آیه، فقط پیامبر اکرم، امیرالمؤمنین، صدیقه طاهره و حسنین (ع) هستند. با توجه به موارد استعمال ﴿إِنَّمَا﴾، روشن است که این واژه از ادات حصر است و به جهت دلالت بر حصر وضع شده است؛ بنابراین اگر در موردی افاده حصر نکند و یا افاده حصر اضافی کند، به حکم قرینه خواهد بود. مراد از ﴿يُرِيدُ اللَّهُ﴾ نیز یا اراده تشریعی خداوند است و با اراده تکوینی. میدانیم که خواست تشریعی خداوند آن است که همه بندگان به اختیار از پلیدیها اجتناب کنند و پاکیزه گردند. پس اراده تشریعی بر پاک بودن بندگان به افراد خاصی اختصاص ندارد و افراد خاصی اراده نشدهاند و مخاطب اراده تشریعی عموم مکلفاناند، در حالی که خداوند سبحان در آیه تطهیر، از اراده خویش بر پاک ساختن اشخاص معین و محدودی خبر میدهد؛ از اینرو نمیتوان گفت در این آیه اراده تشریعی مورد نظر است؛ بلکه یقیناً مراد آیه، خبر دادن از اراده تکوینی خدای متعال بر پاک گردانیدن اهلبیت (ع) است. اراده تکوینی ارادهای است که به فعل و ترک دیگری ربطی ندارد و مربوط به خود اراده کننده است؛ مثل اینکه انسان اراده میکند بخوابد یا نخوابد؛ برود یا نرود؛ بنشیند یا بایستد. اما ارادهای که انجام یا ترک آن به خواسته غیر وابسته باشد، اراده تشریعی است؛ مانند پدری که به فرزندش بگوید: «این کار را انجام بده». و مولایی از عبد خود بخواهد که کاری را انجام دهد یا ترک کند. بنابراین احکامی که خداوند برای بندگان وضع کرده است، چه برای یک نفر[۲۹]، چه برای عموم مردم و یا گروه خاصی از آنان در راستای اراده تشریعی او هستند؛ مانند آیه: ﴿يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ﴾[۳۰]. اما اراده تکوینی آن است که خداوند چیزی یا کسی را به هر نحو که بخواهد جعل کند و بیافریند. خدای تعالی میفرماید: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[۳۱]. در آیه شریف تطهیر نیز واژه «اراده» متعلق به خداوند است و او است که طهارت اهلبیت را اراده فرموده و آنها را طاهر قرار داده است، نه اینکه از اهلبیت خواسته که طهارت داشته باشند. دلیل دیگر اراده تکوینی آیه، دلالت آیه بر عصمت اهلبیت (ع) میباشد؛ چراکه عصمت اکتسابی نیست؛ زیرا خداوند میفرماید: ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ﴾[۳۲]. و در جای دیگر میفرماید: ﴿وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا﴾[۳۳]. پس وقتی حقیقت عصمت به لطف و فضل پروردگار عنایتی باشد نه اکتسابی، احتمال اینکه اراده در اینجا اراده تشریعی باشد از میان میرود[۳۴]. معنای ﴿لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ﴾: «اذهاب» از باب افعال است؛ یعنی خداوند متعال در ابتدای خلقت اهلبیت (ع) اراده کرده است که پلیدی را از ایشان دور سازد. اذهاب در اینجا به معنای «دفع» است نه «رفع». معنای ﴿الرِّجْسَ﴾: کلمه «رجس» که در فارسی به معنای پلیدی است، مصادیق فراوان و دامنه وسیعی دارد و تمام پلیدیهای مادی و معنوی را در بر میگیرد. راغب اصفهانی در این باره مینویسد: الرجس: الشيء القذر...، والرجس يكون على أربعة أوجه: إما من حيث الطبع، و إما من جهة العقل، و إما من جهة الشرع، وإما من كل ذلك كالميتة، فإن الميتة تعاف طبعاً و عقلاً و شرعاً[۳۵]؛ پلید چیزی چرکین و آلوده است...، و پلیدی چهار وجه دارد: گاهی طبیعت آدمی آن چیز را پلید میداند. گاهی عقل، در مواردی دین و در برخی موارد هم از هر سه جهت در چیزی پلیدی وجود دارد؛ به مانند مردار که طبیعت، عقل و دین دوری از آن را لازم میدانند. پس هرچه که موجب تنفر و کوچکی شخصیت فرد شود «رجس» نامیده میشود. معنای ﴿وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾: این کلمات بر دفع پلیدی به معنای وسیع تأکید دارد؛ یعنی خداوند با تأکید خبر میدهد که اهلبیت (ع) به هیچ رجس و پلیدی آلوده نشدهاند. پس «اهل بیت» به اراده تکوینی خداوند از تمامی پلیدیها منزّه و در امانند و این همان حقیقت عصمت است. دلالت آیه بر عصمت اختصاص به شیعه ندارد؛ بلکه برخی از اهلسنّت نیز به آن اعتراف کردهاند»[۳۶].[۳۷]. |
۲. حجت الاسلام و المسلمین محمدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمدی در کتاب «عصمت در قرآن» در اینباره گفتهاند:
«آیهای که عصمت امامان از اهلبیت (ع) را اثبات میکند، آیه تطهیر است: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۳۸] مراد از اهلبیت در آیه به شهادت تغییر سیاق، همسران پیامبر نیستند، زیرا در صدر آیه و آیات قبل و بعد که درباره زنان پیامبر (ص) سخن میگوید، در تمامی آنها، ضمایر با صیغه مؤنث آمده است، در حالی که در اینجا یک باره سیاق عوض میشود و ضمیرها مذکّر میشود. این مطلب در روایاتی که از طریق شیعه و سنّی نقل شده نیز تأیید میشود. در حدیثی که میآید علاوه بر مفهوم اهل بیت پیامبر (ص) به معنای «رجس» نیز اشاره شده. حدیث طولانی است و تنها شاهد مثال آن نقل میشود: کافی از ابوبصیر از امام صادق (ع) نقل کرده است که درباره ائمه (ع) فرمود: «... وَ قَالَ رَسُولُ الله (ص) أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ أَهْلِ بَيْتِي فَإِنِّي سَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا يُفَرِّقَ بَيْنَهُمَا حَتَّى يُورِدَهُمَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَأَعْطَانِي ذَلِكَ وَ قَالَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ وَ قَالَ إِنَّهُمْ لَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ بَابِ هُدًى وَ لَنْ يُدْخِلُوكُمْ فِي بَابِ ضَلَالَةٍ فَلَوْ سَكَتَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فَلَمْ يُبَيِّنْ مَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ لَادَّعَاهَا آلُ فُلَانٍ وَ آلُ فُلَانٍ وَ لَكِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَهُ فِي كِتَابِهِ تَصْدِيقاً لِنَبِيِّهِ (ص)- ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۳۹] فَكَانَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ فَاطِمَةُ (ع) فَأَدْخَلَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ (ص) تَحْتَ الْكِسَاءِ فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ أَهْلًا وَ ثَقَلًا وَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ ثَقَلِي. فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ أَ لَسْتُ مِنْ أَهْلِكَ؟ فَقَالَ إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ وَ لَكِنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي وَ ثِقْلِي... وَ قَالَ الرِّجْسُ هُوَ الشَّكُّ وَ اللَّهِ لَا نَشُكُّ فِي رَبِّنَا أَبَداً»[۴۰]؛ یعنی: (امام صادق (ع) میفرماید) و (همچنین پیامبر (ص)) فرمودند: «شما را به کتاب خدا و اهل بیتم سفارش میکنم (از این دو جدا نشوید) زیرا من از خدای عزوجل تقاضا کردهام که بین آنها جدایی نیفکند. تا آنها را بر سر حوض به من برساند، آنگاه خداوند این تقاضای مرا اجابت فرموده و فرمود: «هرگز چیزی به آنان (اهل بیت) تعلیم ندهید، زیرا آنان از شما آگاهترند». و فرمود: «آنان (اهل بیت من) هرگز شما را از هیچ باب هدایتی بیرون نخواهند کرد و هرگز شما را در جاده گمراهی داخل نخواهد کرد. پس اگر پیامبر (ص) ساکت مینشست و بیان نمیفرمود که چه کسی اهلبیت او است. خاندان فلانی و خاندان فلانی ادّعای آن را میکردند (خود را جزء اهل بیت محسوب میداشتند) لکن خدا در کتاب خود باز هم برای تصدیق پیامبرش آن را بیان فرمود. آنجا که میفرماید «همانا خداوند اراده کرده است هر نوع پلیدی را از شما خاندان از بین ببرد و شما را پاک کند، پاک کردنی خاص». پس (در این هنگام در آن مکان) علی و حسن (ع) و حسین (ع) و فاطمه (ع) بودند. آنگاه پیامبر (ص) آنان را زیر عباء گرد آورد. (و این کار) در خانه امسلمه بود. سپس پیامبر عرضه داشت: «خدایا برای هر پیامبر خاندان و افراد گرانقدر وجود دارد و اینان اهل من و افراد گرانقدر من هستند» در این هنگام امّسلمه عرض کرد: آیا من جزء اهل و خاندان تو نیستم؟ حضرت فرمود: تو به سوی نیکی و از نیکان هستی و لکن اینان خاندان و ثقل من هستند. .... (آن گاه حضرت صادق (ع) در توضیح مفهوم رجس) فرمود: رجس و پلیدی عبارت است از همان شک، و به خدا سوگند ما هرگز در پروردگار خود شک نداریم. (و به مقام توحید خالص رسیدهایم). البته باید دقّت کرد که مفهوم فوق یکی از مصادیق بارز رجس است و با مفاهیم دیگر آن منافات ندارد. به عبارت دیگر، با توجّه به اینکه «الرجس» محلّی به الف و لام جنس است هر نوع پلیدی چه در جنبههای نظری و اعتقادی و چه در جنبههای عملی را شامل میشود. از سخنان پیامبر (ص) نیز عصمت اهلبیت به خوبی فهمیده میشود که توضیح آن خواهد آمد. درباره آیه تطهیر علاوه بر نکته فوق مبنی بر این که مراد از اهلبیت پیامبر حضرت زهرا (س) و دوازده امام (ع) هستند و این نکته که «الرجس» هرگونه پلیدی مادی و معنوی، ظاهری و باطنی، نظری و اعتقادی و عملی را شامل میشود، به چند نکته دیگر باید توجه کرد:
«امیرالمؤمنین علی (ع) در جمع شورایی که بعد از درگذشت عمر برای تعیین خلیفه تشکیل یافت، با حضار احتجاج کرد و فرمود: "آیا کسی میان شما جز من و اهل بیتم هست که آیه تطهیر دربارهاش نازل شده باشد؟ پاسخ دادند: نه. فرمود: وجود اهل بیت سرشار از فضیلتها است؛ زیرا قرآن میفرماید:خدا میخواهد هر رجس و آلودگی را از شما خاندان نبوّت پاک کند و شما را از هر آلودگی پاک و منزه گرداند؛ بنابراین خداوند همه بدیهای ظاهری و باطنی را از ما دور کرد و بر طریق حق و حقیقت استوار کرد"[۴۲]. ابن عبّاس از پیامبر اکرم (ص) نقل میکند که فرمود: "آفریدگار بزرگ آدمیان را به دو دسته تقسیم کرد و مرا در زمره بهترین آنها قرار داد﴿وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ﴾[۴۳]، آنگاه آنان را به سه گروه تقسیم کرد و مرا پاکترین گروه جای داد چنان که فرموده است﴿وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ﴾[۴۴] و من از بهترین آنها یعنی سابقین هستم، سپس آنها را به شعبهها و قبیلهها تقسیم کرد و مرا میان نیکان قرار داد﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾[۴۵]، سپس آنها را به خانوادهها تقسیم کرد و مرا میان با فضیلتترین خاندانها جای داد؛ زیرا فرمود: خدا چنین میخواهد که رجس و پلیدی را از شما خاندان نبوّت پاک سازد و شما را از هر آلودگی پاک و منزّه گرداند﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۴۶]. بنابراین من و اهل بیتم به علّت دارا بودن مقام عصمت از گناه و آلودگیها مصونیّت داریم”[۴۷]. در این روایت پیامبر اکرم (ص) با صراحت آیه تطهیر را به عصمت تفسیر فرموده است»[۴۸]. |
۳. حجت الاسلام و المسلمین علیاحمدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین علیاحمدی در کتاب «حقانیت در اوج مظلومیت ج۱» در اینباره گفته است:
«﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۴۹]؛ درباره این آیه شریفه دو بحث مطرح است: از آیات قرآن، دو نوع اراده برای خداوند دانسته میشود: «تشریعی و تکوینی». اراده تشریعی یعنی خداوند اراده کرده مردم واجبات را انجام بدهند و از محرمات، دوری کنند و به همدیگر ظلم نکنند و موجبات گسترش عدالت را فراهم نمایند. حال ممکن است این اراده الهی، در نظام آفرینش تحقق پیدا کند، و ممکن است تحقق پیدا نکند، یعنی ممکن است مردم، نماز بخوانند یا نخوانند؛ با آنکه خداوند اراده کرده است که آنان نماز بخوانند. اراده تکوینی یعنی ارادهای که خلاف آن تحقق پیدا نمیکند. مثلاً خداوند اراده کرده خورشید از مشرق طلوع و در مغرب غروب کند و یا اراده نموده زمین به دور خود بچرخد که همیشه به همین صورت خواهد بود و تغییر نمیکند. این آیه، در صورتی بر عصمت دلالت میکند که منظور از اراده، اراده تکوینی باشد؛ زیرا اراده تکوینی، تخلّف ناپذیر است و به دنبال اراده تطهیر، مسلماً تطهیر واقع میشود و این، همان عصمت است. این که مراد از آیه، اراده تکوینی است نه اراده تشریعی، به جهات متعدد است که از جمله آنها، این جهت است که اراده تطهیر، اختصاص به گروه خاصی (اهل بیت (ع)) پیدا کرده و اگر اراده تشریعی بود، باید شامل همه میشد و مقیّد به اهل بیت (ع) نمیگشت»[۵۰].[۵۱] |
۴. حجت الاسلام و المسلمین فاریاب؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسین فاریاب در کتاب «عصمت امام» در اینباره گفته است:
«گروه دیگری که قرآن کریم آنها را انسانهایی تطهیرشده معرفی میکند، اهل بیت پیامبر اکرم (ص) هستند: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۵۲]. بر اساس این آیه، اراده خداوند متعال، به از بین بردن رجس از اهل بیت و نیز تطهیر آنها تعلق گرفته است. درباره اینکه مصداق اهل بیت چه کسانی هستند، میان مفسران شیعه و سنی توافقی به چشم نمیخورد؛ چنان که ابن ابیحاتم از شش روایتی که درباره شأن نزول این آیه نقل میکند، پنج روایت آن دلالت بر انحصار اهل بیت در هنگام نزول آیه، به پنج تن آل عبا دارد[۵۳]. حاکم حسکانی نیز انبوهی از روایات را در طول بیش از ۱۲۰ صفحه نقل میکند که همگی بر حصر مصداق اهل بیت در این آیه بر پنج تن آل عبا دلالت دارند[۵۴]. این کثیر و سیوطی روایاتی را نقل میکنند که مصداق اهل بیت را زنان پیامبر معرفی کردهاند؛ اما اغلب روایتهای نقل شده به وسیله آن دو نیز همان روایات مربوط به حدیث کساست[۵۵]. با وجود این، برخی مفسران اهل سنت، مصداق اهل بیت را همان همسران پیامبر اکرم (ص) دانستهاند[۵۶] با آنکه همسران پیامبر را نیز از جمله اهل بیت پیامبر معرفی کردهاند[۵۷] و برخی دیگر از آنها، افزون بر همسران، اولاد پیامبر اکرم (ص)، امام علی، امام حسن و امام حسین (ع) را نیز جزو اهل بیت دانستهاند[۵۸]. بسیاری از محدثان اهل سنت نیز روایات مربوط به نزول آیه تطهیر را درباره پنج تن آل عبا، با عبارتهایی متفاوت نقل کردهاند[۵۹]. همچنین ترمذی از محدثان معروف اهل سنت، در سه مورد روایت مزبور، مبنی بر شأن نزول این آیه بر پنج تن آل عبا را غریب توصیف کرده است[۶۰]، اما در جایی دیگر این حدیث را از طریقی دیگر نقل کرده و آن را حسن و صحیح دانسته است[۶۱]. اما مفسران و محدثان شیعی شأن نزول این آیه را همان حدیث شریف کسا میدانند و مصادیق نخستین این آیه را همان پنج تن آل عبا میشمرند[۶۲]. اختلافی که درباره تعیین مصداق اهل بیت وجود داشت، به اختلاف در تعیین مفهوم واژه "رجس" نیز کشیده شده است؛ به گونهای که ابن جوزی در این باره شش قول را مطرح میکند:
روشن است که بر اساس چهار قول اخیر - که برخی از آنها از مفسران نخستین اسلام است - میتوان اهل بیت را افرادی معصوم از گناه دانست. از اینرو، برخی از مفسران اولیه اهل سنت نیز بر اساس همین آیه و با در نظر گرفتن این نکته که واژه "رجس" به معنای گناه و پلیدی است، مصداقهای اهل بیت را به صراحت انسانهایی معصوم دانستهاند، یا بر اساس این آیه به گونهای درباره اهل بیت داوری کردهاند که با عصمت آنها ملازم است[۶۴]؛ ضمن آنکه ابن عباس از مفسران نخستین اسلام نیز درباره مفهوم رجس بر آن است که رجس همان عمل شیطان است، و رضایت خداوند در آن نیست[۶۵]. طبیعی است که پاک شدن از رجس، بر اساس این معنا با عصمت ملازم است. متکلمان و مفسران شیعه با استناد به این آیه قاطعانه حکم به عصمت اهل بیت از گناه و اشتباه کردهاند[۶۶]؛ تا جایی که مرحوم شیخ طوسی مینویسد: "اصحاب ما به این آیه استدلال کردهاند که در جمله اهل بیت، فرد معصومی است که اشتباه بر او جایز و ممکن نیست، و اجماع اصحاب ما یقیناً درست است"[۶۷]. بنا بر آنچه بیان شد، روشن میشود که دستکم برخی از مسلمانان عصر نبوی از طریق این آیه با مفهوم عصمت آشنا بوده و اهل بیت را انسانهایی معصوم میدانستهاند، و به لحاظ عرفی و لغوی نیز این آیه همین مفهوم و معنا را برای مسلمانان داشته است.[۶۸]. آیه تطهیر: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۶۹]. مرحوم مفید درباره آیه تطهیر مینویسد: مخالف و موافق، نقل کردهاند که این آیه در خانه ام سلمه نازل شد، و رسول الله (ص) که همراه امام علی و فاطمه و امام حسن و امام حسین (ع) در خانه بود، آنان را با عبای خییری پوشاند و فرمود: «خداوندا، این افراد، اهل بیت من هستند». پس خداوند این آیه را نازل کرد، و بردن رجس، جز با عصمت از گناه محقق نمیشود؛ زیرا گناهان از رجسترین رجسها هستند[۷۰]. پیش از هر چیز، یادآوری این نکته مهم است که مرحوم شیخ این کلام را در پاسخ کسی که ادعای شیعه مبنی بر نزول این آیه در شأن پنج تن آل عبا را انکار کرده است، بیان میکند؛ ولی از کلام او برمیآید که با این آیه در صدد اثبات عصمت آنان نیز است. مرحوم شیخ مفید در استدلال خود به این آیه برای اثبات عصمت، باید چند مسئله را روشن کند تا به نتیجه دلخواه برسد: نخست اینکه اهل بیت چه کسانی هستند؟ دوم اینکه مراد از رجس چیست؟ سوم اینکه اذهاب رجس چه رابطهای با عصمت دارد؟ آخر اینکه مراد از اراده در این آیه چیست و چه دلالتی بر عصمت دارد؟ ایشان درباره پرسش اول، با بیان نقل تاریخی معروف حدیث کسا که شیعه و سنی را درباره آن همداستان میداند، مصداق اهل بیت را همان پنج تن آل عبا معرفی میکند. در پاسخ به پرسش دوم، اگرچه او رجس را تعریف نکرده است، از عبارتش برمیآید که معنایی را برای آن قایل است که قدر متیقن و به تعبیر وی، درجه اعلای آن، گناه است. مرحوم شیخ در پاسخ به پرسش سوم، بر این باور است که وقتی گناهان، قدر متیقن از رجس شمرده شوند، آنگاه میتوان نتیجه گرفت که اذهاب رجس با عصمت از گناهان ملازم است. ایشان درباره پرسش آخر، با بیان اینکه اراده در این آیه، از سنخ اراده در آیاتی همچون ﴿يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ﴾[۷۱] و ﴿يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ﴾[۷۲] نیست، معتقد است اِخبار از اراده در این آیه، اِخبار از وقوع مراد در خارج است. به بیان دیگر، مقصود از اراده، همان اراده تکوینی است، نه اراده صِرف و تشریعی؛ زیرا اگر منظور، جز این بود، تخصیص آن به اهل بیت بیمعنا مینمود[۷۳]. به عبارت دیگر، اراده تشریعی خداوند بر تطهیر بندگان با ادای واجبات و ترک محرمات، مربوط به همه مکلفان است، و مجالی برای تخصیص آن به عدهای ویژه نیست. پس مقصود لزوماً باید همان اراده تکوینی باشد. شیخ مفید، در دیگر آثار خود، برای تبیین بیشتر این استدلال از آیه میپرسد: بر اساس اعتقادات شیعه، اهل بیت در اصل طاهر و پاک بودهاند. پس خداوند کدام رجس و گناه را میخواهد از آنها دور کند؟ به بیان دیگر، اگر رجس، وجود داشته باشد، با برداشتن آن میتوان گفت که اذهاب رجس تحقق پیدا کرده است؛ حال آنکه ما در این مسئله همداستانیم که اهل بیت، از قدیم و حتی پیش از حضرت آدم (ع) طاهر بودهاند. بنابراین معنا ندارد بگوییم خداوند رجس را از اهل بیت برده است[۷۴]. مرحوم شیخ این پرسش را اینگونه جواب میدهد که «اذهاب»، به معنای صَرف و برگرداندن است، و این معنا دو مصداق دارد. یک مصداق آن، برگرداندن از چیزی است که وجود دارد، و مصداق دیگر آن نیز، برگرداندن از چیزی است که هنوز اتفاق نیفتاده است، و این به معنای ممانعت از پیدایش آن است. به بیان دیگر، اذهاب رجس، همانگونه که رفع گناه را در برمیگیرد، دربردارنده دفع گناه نیز است. برای نمونه، وقتی در دعا به کسی میگوییم: صرف الله عنك السوء؛ «یعنی خداوند شر را از تو دور کند»، مقصودمان همان ممانعت خداوند از رسیدن شر به اوست[۷۵]. با این توضیح روشن میشود که اذهاب رجس از کسی که طاهر و پاک است نیز از نظر لغوی درست است. در این آیه خداوند رجس و گناه را از اهل بیت دفع کرده است. با توجه به آنچه گذشت، میتوان از آیه تطهیر به عصمت اهل بیت رسید.[۷۶] ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۷۷]. پیش از تقریر برهان مرحوم سید، توجه به این نکته لازم است که این استدلال در پاسخ ایراد قاضی عبدالجبار معتزلی است که معتقد است شیعه با تمسک به این آیه در پی اثبات آن است که امامت، تنها در اهل بیت رسول خداست که معصوماند. به نظر قاضی عبدالجبار، این آیه بر عصمت آنان دلالت نمیکند. مرحوم سید با اثبات عصمت اهل بیت با استفاده از این آیه، امامت امام علی، امام حسن و امام حسین (ع) را با توجه به شأن نزول آن نتیجه میگیرد. وی در بیان چگونگی دلالت این آیه بر عصمت میگوید: خداوند در این آیه یا فقط اراده تنها - بدون تحقق فعل، یعنی اذهاب رجس - کرده و یا اراده همراه با تحقق فعل، یعنی همان اذهاب رجس را در نظر داشته است؛ اراده تنها و بدون تحقق فعل، باطل است؛ پس خداوند در این آیه تحقق فعل را همراه با اراده در نظر داشته است: إن قوله تعالى: إنما يريد الله لا يخلو من أن يكون معناه الإرادة المحضة التي لم يتبعها الفعل و إذهاب الرجس أو أن يكون أراد ذلك و فعله[۷۸]. مرحوم سید دیدگاه خود مبنی بر اینکه اراده تنها و بدون فعل، باطل است را با دلایلی ثابت میکند:
با این توضیحات روشن میشود که اولاً، مقصود از اهل بیت در این آیه پنج تن آل عبا هستند؛ ثانیاً، این آیه از اراده خدا به اذهاب رجس از اهل بیت خبر داده است؛ ثالثاً، خداوند در این آیه افزون بر ارادة اذهاب رجس، تحقق این فعل را نیز در نظر داشته است؛ رابعاً، اذهاب رجس از اهل بیت، به معنای عصمت آنهاست»[۸۱] |
۵. حجت الاسلام و المسلمین شفیعیان حیدری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین شفیعیان حیدری در مقاله «عصمت فاطمه» در اینباره گفته است:
«متکلمان برای اثبات عصمت انبیا و امامان(ع) و فرشتگان، از دلایل عقلی و نقلی، و در خصوص عصمت حضرت فاطمه(س) و حضرت مریم(س)، فقط از دلایل نقلی استفاده کردهاند. مهمترین آیهای که برای اثبات عصمت اهل بیت(ع) و حضرت زهرا(س) به آن تمسک شده، آیه ۳۳ سوره احزاب (آیه تطهیر) است: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۸۲]. حضرت علی(ع) در ماجرای فدک با مخاطب قرار دادن یکی از مخالفان و خواندن آیه تطهیر و گرفتن اقرار از وی مبنی بر نزول این آیه در شأن اهلبیت(ع)، از او پرسید: "اگر عدهای شهادت دهند که فاطمه(س) گناهی مرتکب شده است با او چگونه برخورد خواهی کرد؟"؛ وی پاسخ داد: "مانند زنان دیگر با او برخورد میکنم و بر او حد جاری میسازم". امیرالمؤمنین(ع) فرمود: "اگر چنین کنی به سبب رد شهادت خداوند بر طهارت فاطمه(س) کافر خواهی شد". در این هنگام، شاهدان این گفتگو، سخن علی(ع) را تصدیق کردند[۸۳]. امیرالمؤمنین علی(ع) عصمت حضرت فاطمه(س) را در این ماجرا با استناد به آیه تطهیر، اثبات کرده و با استفاده از شهادت خداوند به پاکی اهلبیت(ع)، حضرت فاطمه(س) را از هر گناهی مبرّا و معصوم دانسته است. مفسران شیعه[۸۴] و برخی علمای اهل سنت[۸۵]، با بهرهگیری از تعابیر این آیه، آن را دال بر عصمت و پاک بودن اهلبیت(ع) از گناه میدانند. عمدهترین تعابیر مرتبط با عصمت در این آیه، که محل بحث مفسران بوده، "اهلبیت"، "اذهاب رجس" و "اراده خداوند" است. اندیشمندان با بهرهگیری از روایات تبیین معانی و مصادیق این تعابیر، عصمت اهلبیت(ع)، از جمله حضرت فاطمه(س)، را با چند مقدمه ثابت نمودهاند:
|
۶. آقای صفرزاده؛ |
---|
آقای صفرزاده در کتاب «عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی» در اینباره گفته است:
«﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۱۰۷]. آیه تطهیر یکی از آیاتی است که شیعه در طول قرون متمادی، برای اثبات عصمت امامان (ع) به آن استدلال کرده است. استدلال به آن و میزان دلالتش بر عصمت، مترتب بر بیان و توضیح چند مطلب مهم ذیل است: مفردات آیه
مقصود از اراده: اکنون باید معلوم شود که مراد از اراده در آیه تطهیر، تکوینی است یا تشریعی. بعضی از دانشمندان اهل سنت، اراده را در این آیه، تشریعی دانستهاند[۱۱۷]. لکن مفسرین شیعه عموماً اراده را در آیه، تکوینی میدانند؛ به دلایل ذیل:
مراد از تطهیر: تطهیر، به قرینه، شمول اهل بیت بر پیامبر (ص) که تطهیر در مورد ایشان از ابتدای زمان وجودش میباشد، قطعاً به معنای ایجاد مبدأ در شیء است یا شخص (اهل بیت) از اول زمان وجود آنان، مثل ﴿وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ﴾[۱۲۰]، لذا نمیتوانیم تطهیر را در این آیه به معنای ایجاد مبدأ مفقود معنا کنیم[۱۲۱]. مراد از اهل بیت: درباره شأن نزول و مصداق اهل بیت (ع) سه قول وجود دارد:
قول اول: از عکرمه روایت شده که: "هر کسی بخواهد با او مباهله میکنم که آیه تطهیر در شأن نساء النبی نازل شده است"[۱۲۵]. در نقد سخن عکرمه باید گفت: اولاً، ابن کثیر میگوید: اگر منظور عکرمه این است که نساء النبی سبب نزول آیه بودند صحیح است ولی آیه تطهیر فقط در شأن آنها نازل نشده است، بلکه از انس بن مالک روایت شده که رسول خدا (ص) هنگام نماز صبح شش ماه به خانه فاطمه زهرا (س) میآمد و میفرمود: « الصَّلَاةَ يَا أَهْلَ بَيْتِ! ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ » این حدیث و امثال آن میرساند که اهل بیت، علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) هستند[۱۲۶]. همچنین از ابی سعید خدری روایت شده که رسول خدا (ص) میفرمود: "آیه تطهیر درباره پنج نفر نازل شده است: در شأن من، علی، فاطمه، حسن و حسین (ع)"[۱۲۷]. ثانیاً، اینکه عکرمه در بازار، مردم را به مباهله دعوت کند که آیه تطهیر در شأن نساءالنبی باشد، معقول و معهود نیست؛ چرا که عکرمه دارای شخصیتی متمایل به خوارج بوده و از بیعت امام علی (ع) خارج شده بوده تا جایی که ذهبی در کتاب تذکرةالحفاظ و سیر أعلام النبلاء درباره او میگوید: که ابن عباس او را خبیث، لقب میداد و ایوب میگفت عکرمه در بازار ادعای علم از پنجاه باب، میکرد و این کلمات از صاحب عقل برنمیآید[۱۲۸]. قول دوم: این عده اعتقاد دارند که خمسه طیبه به ضمیمه ازواج النبی، اهل بیت هستند. این قول را اکثر اهل سنت ادعا کردهاند و میگویند: "مراد از اهل بیت، ازواج النبی و چهار نفر از اهل کساء هستند"[۱۲۹]. نفد: آنچه که باعث شده بعضی از اندیشمندان اهل سنت قائل به این قول شوند ادعای وحدت سیاق، به همراه بعضی از روایاتی است که عکرمه و ابن عباس و ابن جبیر در شأن نزول آیه نقل کردهاند[۱۳۰]. لکن هر دو مطلب با تأمل در قرائن داخلی آیه و روایات متعدد شأن نزول، باطل است. درباره قرائن داخلی آیه میتوان گفت:
در نهایت اینکه قرائن خارجی، یعنی روایات شأن نزول هم، خود دلیل دیگری بر استقلال آیه تطهیر است. قول سوم: اجماع مفسرین شیعه و اتفاق اکثر علمای اهل سنت بر این است که آیه تطهیر در شأن خمسه طیبه و چهارده معصوم (ع) میباشد[۱۳۷]. احادیث اهل سنت: مفسرین اهل سنت هفت طایفه از روایات را از راویان مختلف نقل میکنند، مبنی بر اینکه آیه تطهیر در شأن خمسه اهل بیت به ترتیب ذیل ذکر میشود:
احادیث شیعه: مفسرین و محدثین شیعه بر این اجماع دارند که شأن نزول آیه تطهیر خمسه طیبه و امامان دوازدهگانه شیعه میباشند[۱۴۵]؛ از جمله؛
در تحلیل و بررسی مطالب ذکر شده درباره آیه تطهیر میتوان به این موارد اشاره نمود:
|
۷. مهدی مقامی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین مهدی مقامی، در کتاب «ولایت و امامت در قرآن» در اینباره گفته است:
«در چگونگی و نحوه عصمت اهل بیت (ع) در آیه تطهیر چند نکته ضروری مینماید:
امام صادق (ع) در روایتی میفرماید: مقصود از اهلبیت (ع) در آیه تطهیر، ائمهاند؛ «وَ قَوْلُهُ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ يَعْنِي الْأَئِمَّةُ»[۱۶۵]. امام رضا (ع) نیز در تفسیر آیه تطهیر، از حدیث ثقلین یاد میکنند و مصادیق اهل بیت (ع) را در آیه تطهیر، همان مصادیق اهل بیت در حدیث ثقلین[۱۶۶] برمی شمارند: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ « وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ انْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا»»[۱۶۷].[۱۶۸] |
۸. علی ربانی گلپایگانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین علی ربانی گلپایگانی در کتاب «امامت اهل بیت» و براهین و نصوص امامت در اینباره گفته است:
«تبیین این مطلب در گرو دو چیز است:
مفهوم رجس: به گفته ابن فارس، رجس در اصل بر اختلاط و آمیزش دلالت میکند و به معنای شیء پلید نیز از همین ریشه است؛ زیرا ناخالص است[۱۶۹]. دیگر لغتشناسان نیز رجس را به پلیدی یا شیء پلید معنا کردهاند که بر فعل قبیح، حرام، عذاب، کفر، لعنت، شک و غضب اطلاق میشود[۱۷۰]. راغب اصفهانی، پس از آنکه «رجس» را به شیء ناپاک معنا کرده گفته است: رجس چهار گونه است: ۱. رجس از نظر طبع؛ ۲. رجس از نظر عقل؛ ۳. رجس از نظر شرع؛ ۴. رجس از جهات سهگانه مزبور. وی، مردار را مصداق نوع چهارم، شراب و قمار را مصداق نوع سوم، و کفر و شرک را مصداق نوع دوم دانسته است[۱۷۱]. واژه رجس در قرآن کریم ده بار به کار رفته و بر بت، شراب، قمار، مردار، خون، گوشت خوک، عذاب، نفاق و کفر اطلاق شده است[۱۷۲]. وجه مشترک موارد یاد شده پلیدی، ناروایی و ناپسندی است. در حدیثی از پیامبر گرامی (ص) آمده است: «أَعُوذُ بِكَ مِنَ الرِّجْسِ النِّجْسِ». ابن اثیر و طریحی مقصود از رجس در این حدیث را فعل حرام دانستهاند[۱۷۳]. مفسران، رجس در آیه تطهیر را به شیطان، شرک، بدی و زشتی، آلودگی و گناه تفسیر کردهاند[۱۷۴]. حاصل اقوال لغتشناسان و مفسران در معنای رجس آن است که این واژه در آیه مورد بحث هر هرگونه پلیدی و آلودگی معنوی را، خواه اعتقادی باشد، مانند شرک و کفر، یا اخلاقی باشد، مانند نفاق و حسادت، یا رفتاری باشد، مانند دروغگویی، غیبت، تهمت، دزدی و دیگر کارهای ناروا، شامل میشود. بنابراین، خداوند اراده کرده است اهلبیت را از هرگونه آلودگی اعتقادی، اخلاقی، گفتاری و رفتاری پیراسته سازد. این عمومیت از واژه «الرجس» به دست میآید؛ زیرا با هیچگونه تقیید یا تخصیصی همراه نیست.[۱۷۵]. تحقق اراده الهی: اراده ذکر شده در آیه، اراده تشریعی نیست، زیرا اراده تشریعی خداوند به طهارت و پاکیزگی معنوی عموم مکلفان تعلق گرفته است، و به اهلبیت پیامبر (ص) اختصاص ندارد، چنانکه پس از بیان حکم وضو و تیمم ـ که عموم مکلفان را شامل میشود ـ فرموده است: ﴿مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ﴾[۱۷۶].[۱۷۷]. از سوی دیگر، در اراده تکوینی خداوند، تخلّف راه ندارد: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[۱۷۸] میگوید باش و آن موجود میشود. بنابراین، طهارت اهلبیت پیامبر اکرم (ص) که مورد خواست و اراده تکوینی خداوند بوده است، قطعاً تحقق یافته است؛ در نتیجه آنان از هر گونه خطا و گناهی معصوم بودهاند. دلیل بر تحقق قطعی اراده الهی به زدودن هر گونه پلیدی از اهل کساء این است که در دلالت آیه کریمه بر مدح و منقبت اهل کساء تردید و اختلافی وجود ندارد؛ اولاً: کلمه ﴿إِنَّمَا﴾ از نظر عدهای از بزرگان لغت و ادب بر حصر دلالت میکند؛ زیرا این کلمه مرکب است از «انَّ» که دلالتکننده بر ثبوت است و «ما» که از ادوات نفی است، و مدلول آن عبارت است از اثبات آنچه پس از کلمه ﴿إِنَّمَا﴾ قرار گرفته و نفی غیر آن. مثلاً وقتی گفته میشود: إنما لك عندي درهم، مفادش این است که یک درهم از مخاطب نزد متکلم موجود است، و غیر آن نزد او موجود نیست[۱۷۹]. ثانیاً: یکی از وجوهی که مفسران برای منصوب بودن ﴿أَهْلَ الْبَيْتِ﴾ در آیه کریمه گفتهاند این است که منصوب علی المدح است، و تقریر آیه چنین است: أمدح أهل البيت، البته احتمال این که منصوب علی الاختصاص یا علی النداء (منادای مضاف) باشد نیز وجود دارد[۱۸۰]. ثالثاً: روایات شأن نزول به روشنی بر این که آیه کریمه بیانگر مدح و منقبت اهل کساء میباشد، دلالت میکند؛ چرا که پیامبر اکرم (ص) با تشریفات خاصی آنان را زیر عبای خود جای داد و طهارت ویژهای - که عبارت است از زدودن هر گونه پلیدی از آنان- را از خداوند درخواست کرد. این درخواست پیامبر (ص) اجابت شد و آیه شریفه تطهیر در شأن آنان نازل گردید. ام سلمه که از این افتخار بزرگ آگاه بود، تلاش بسیاری کرد تا از آن بهرهمند گردد، اما پیامبر اکرم (ص) - که جز بر اساس وحی و مشیت الهی عمل نمیکرد- درخواست او را نپذیرفت.[۱۸۱]. اکنون باید دید مقصود از اهلبیت پیامبر یا همان اهل کسا، چه کسانیاند؟ پاسخ این پرسش، با توجه به روایات بسیاری که درباره آیه تطهیر نقل شده، این است که مقصود از اهلبیت پیامبر (ص) در این آیه؛ امیرالمؤمنین، فاطمه، حسن و حسین (ع) بوده است. در برخی از این روایات آمده است که رسول خدا (ص) آنان را زیر عبای خود گرد آورد و به خداوند عرضه داشت: «اینان اهلبیت من هستند”. امسلمه، همسر پیامبر (ص) از آن حضرت پرسید: «آیا من از اهلبیت نیستم؟” پیامبر فرمود: «تو بر خیر و خوبی هستی، ولی اینها اهلبیت من میباشند”[۱۸۲]. در برخی دیگر از روایات آمده است که پیامبر (ص) مدت طولانی هنگامی که میخواست به مسجد برود در برابر خانه حضرت علی (ع) میایستاد و به آنان سلام میکرد، و آیه تطهیر را تلاوت میفرمود[۱۸۳]. در روایات دیگری نیز آمده است که امامان اهلبیت در موارد گوناگون به آیه تطهیر استناد کرده و آن را مخصوص خود دانستهاند[۱۸۴]. به دلیل روایات یاد شده است که بسیاری از مفسران و محدثان اهلسنت نیز همانند شیعه گفتهاند مقصود از اهلبیت در آیه تطهیر «اهل کساء» میباشند، چنانکه ابوبکر نقاش گفته است: «اکثر مفسران بر این عقیدهاند که آیه در شأن علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) نازل شده است»[۱۸۵]. ابوبکر حضرمی نیز همین مطلب را بیان کرده است[۱۸۶]. ابوجعفر طحاوی مصری[۱۸۷]، ابنصباغ مالکی[۱۸۸]، حاکم نیشابوری[۱۸۹]، محبالدین طبری[۱۹۰]، شیخ مؤمن شبلنجی شافعی[۱۹۱]، حافظ سلیمان قندوزی حنفی[۱۹۲]، از کسانیاند که آیه تطهیر را مخصوص «اهل کساء» دانستهاند»[۱۹۳]. فضیلت و منقبت بزرگ بودن نزول آیه تطهیر در شأن اهل کساء در گرو آن است که اراده الهی در زدودن هر گونه پلیدی از آنان تحقق یافته باشد، و در نتیجه آنان از طهارت کامل، یعنی عصمت برخوردار باشند؛ زیرا اگر این گونه نباشد مزیت و فضیلتی نخواهد بود؛ چرا که خداوند طهارت و پاکی همه مکلفان را از طریق ایمان و پرهیزگاری اراده کرده است، ولی تحقق این اراده قطعی نیست، و چه بسیار مکلفانی که ایمان نیاورده و نمیآورند، یا از پرهیزگاری کامل برخوردار نیستند، در نتیجه، واجد مقام عصمت نمیباشند. بنابراین، مزیت و فضیلت بودن نزول آیه تطهیر در مورد اهل کساء در گرو آن است که اراده خداوند در اذهاب رجس از آنان به طور کامل تحقق یافته باشد، که ملازم با عصمت است[۱۹۴]. گواه دیگر بر این مطلب آن است که آنچه پیامبر اکرم (ص) در دعای خود برای اهل کساء از خداوند درخواست کرد، طهارت و پاکیز کی آنان از رجس بوده است، نه اراده طهارت و پاکیزگی، ارادهای که با تحقق مراد تلازم نداشته باشد، بنابراین آنچه متعلق اراده الهی قرار گرفته همان است که پیامبر اکرم (ص) درخواست نموده است؛ یعنی تحقق طهارت و پاکیزگی از هر گونه پلیدی؛ زیرا در غیر این صورت دعای پیامبر (ص) مستجاب نشده است[۱۹۵]. تحقق مطلب یاد شده در گرو آن است که اهل کساء مورد عنایت و لطف ویژهای از سوی خداوند قرار گرفته باشند، که در پرتو آن از هر گونه پلیدی -خواه در زمینه معرفت باشد یا در زمینه اخلاق و عمل- پیراسته و معصوماند، همانگونه که پیامبران الهی مشمول چنین لطف ویژهای بودهاند. از نظر متکلمان عدلیه، عصمت، لطفی است که خداوند به مکلف ارزانی میدارد، و با وجود آن، مکلف داعی بر انجام گناه ندارد، هر چند بر انجام آن قادر است، و چون داعی بر انجام گناه ندارد، صدور گناه از او ممتنع میگردد (امتناع بالغیر نه بالذات)؛ زیرا فعل گناه ممکن الوجود است، و وجود ممکن الوجود بدون علت تامهاش ممتنع بالغیر است، و داعی بر فعل، یکی از اجزاء علت تامه تحقق افعال اختیاری انسان است»[۱۹۶]. |
۹. حجت الاسلام و المسلمین جاودان؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد علی جاودان در کتاب «جانشین پیامبر» در اینباره گفتهاند:
«یکی از مسائل بسیار مهمی که درباره آیه تطهیر مطرح شده این است که وقتی خداوند میفرماید: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و شما را پاک پاک سازد، آیا این اراده الهی، ارادهای تشریعی است یا تکوینی؟ چنانچه اراده خداوند بر تطهیر اهل البیت، تشریعی باشد، نشان دهنده عصمت برای مصادیق کلمه «اهل البیت» نخواهد بود؛ چراکه امور تشریعی به دلیل مختار بودن انسان، قابلیت تخلف و سرپیچی دارند، اما در صورتی که این اراده، تکوینی باشد، حاکی از عصمت برای مصادیق کلمه «اهل البیت» خواهد بود؛ چون اراده تکوینی قطعاً در خارج تحقق خواهد یافت. پیش از پاسخ دادن به این سؤال، ابتدا باید معنای اراده تشریعی و تکوینی و نیز تفاوت بین آن دو را دانست:
حال اراده الهی در آیه تطهیر، از نوع اراده تکوینی است یا تشریعی؟ خب، اگر منظور آیه، اراده تشریعی باشد، پس افاده «یک خواست و فرمان» میکند؛ یعنی فعل ﴿يُرِيدُ﴾ در آیه به این معناست که خداوند از اهل بیت میخواهد تنها پاک و معصوم باشند، نه اینکه خبر از عصمت آنها بدهد. اما اگر فعل ﴿يُرِيدُ﴾ را در این آیه، از نوع اراده تکوینی بدانیم، منظور آیه این میشود که خداوند اراده نموده است که اهل بیت معصوم باشند و این اراده حتماً محقق شده است و با این آیه، خبر از عصمت آنها در عالم واقع وخارج میدهد. بین این دو تفاوت بسیار است. بدین ترتیب ما در اینجا در برابر دو انتخاب قرار میگیریم. باید گفت نمیتوان این اراده را تشریعی دانست؛ زیرا آیه میفرماید: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ﴾؛ و ﴿إِنَّمَا﴾ نمایانگر حصر و محدودیت است. اگر این اراده تشریعی باشد، معنای آیه این خواهد بود که «خدا فقط از اهل بیت میخواهد که پاک و پاکیزه باشند و از هر گناهی دوری کنند» و این سخن معنای صحیح و معقولی ندارد که خداوند خواستار طهارت این خانواده به تنهایی و فقط دوری آنها از رجس باشد؛ در حالی که ما میدانیم پاکدامنی از همه بندگان خواسته شده است و اساساً خداوند دوست دارد که همه انسانها پاک شوند، اگرچه برخی از انسانها با اختیار خودشان مسیر گمراهی و رجس و ناپاکی را انتخاب میکنند. تغییر دادن مصداق اهل بیت در آیه به کسانی غیر از عترت پیامبر نیز، چیزی را عوض نمیکند! چه مصداق اهل بیت را زنان پیامبر فرض کنیم، چه آنها را نزدیکان عمومی پیامبر بدانیم و چه عترت خاص او تلقی کنیم، فرقی نمیکند و این امر مشکل را حل نخواهد کرد؛ چون اراده تشریعی همچنان با حصر موجود در آیه ناهماهنگ باقی خواهد ماند، یعنی دلیلی ندارد که خداوند فقط از زنان پیامبر یا تنها از عترت خاص او بخواهد که پاک باشند و سایر مردم را از رفتن به سوی پاکی و طهارت استثناء کند. خدای متعال شریعت اسلام را نازل نکرد تا اینکه فقط عدهای پاکیزه شوند و از رجس دوری کنند، بلکه آن را نازل کرد تا همه مسلمانان پاکیزه گردند و همه کسانی که این دین به آنها میرسد، از آلودگی منزه شوند. پس اگر ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ﴾ را اراده تشریعی و مفید معنای انشاء و طلب و درخواست بدانیم، این قید و حصر ﴿إِنَّمَا﴾ بیجاست و اساساً با معنای آیه ناهماهنگ خواهد بود. بنابراین اراده مطرح در آیه تطهیر، بدون تردید اراده تکوینی است؛ یعنی خداوند اراده کرده است که اهل بیت (ع) معصوم باشند و در این آیه، خبر از عصمت آنها (به عنوان فعلی که در عالم خارج و از نظر وجودی محقق شده است) میدهد. کلمه ﴿إِنَّمَا﴾ در صدر این بخش از آیه، یکی از ادات حصر بوده و نشان دهنده انحصار است، به انحصار خواست و اراده خداوند دلالت میکند. بنابراین در آیه شریفه در حقیقت دو انحصار به کار رفته، یکی انحصار اراده و خواست خدا در بردن و دور کردن تمام انواع پلیدی و تطهیری موکد، دوم انحصار این عصمت و دوری از پلیدی از اهل بیت فقط. کلمه «رجس» در آیه نیز اسم جنس و الف و لام بر سر آن الف و لام جنس است که نشان دهنده جنس پلیدی یعنی همه انواع پلیدی است؛ بنابراین همه انواع پلیدی از اهل بیت که در تتمه آیه نامبرده شدهاند به اراده قطعی الهی دور میشود و ثانیاً آنان را به طور مؤکد تطهیر مینماید، کلمه «اهل البیت» نیز نشاندهنده انحصار دوم در این خاندان است»[۱۹۷] |
10. محمد تقی فیاضبخش؛ |
---|
آیتالله فیاضبخش و محسنی در کتاب «ولایت و امامت از منظر عقل و نقل» در اینباره گفتهاند:
«در آیه تطهیر میخوانیم خدا چنین اراده کرده است و میکند که از شما اهل بیت پلیدی را زایل کند؛ پاک و منزهتان بدارد: ﴿وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾، شما را به نوع خاصی تطهیر و پاکیزه کند. تطهیری که خدا ذکر کرده و آن تطهیر عرفی و طبی نیست که منظور این باشد که بیماریها را از شما زایل کرده و میکروبها را از بدن شما بیرون میکند. البته اینها هم مصداق تطهیر هستند، ولی مسلم تطهیری که این آیه بیان میکند، در درجه اول، از آن چیزهایی است که خود قرآن آنها را رجس میداند. رجس در قرآن یعنی هر چه که قرآن از آن نهی میکند؛ هر چه که گناه شمرده میشود؛ میخواهد گناه اعتقادی باشد یا گناه اخلاقی و یا گناه عملی. اینها رجس و پلیدی است. این است که میگویند مفاد این آیه، عصمت اهل بیت یعنی منزه بودن آنها از هر نوع آلودگی است[۱۹۸]. با اثبات طهارت و عصمت اهل بیت (ع)، نتایج مهمی در بحث امامت و ولایت قابل استنباط است. از جمله آنکه اهل بیت (ع) اسوه و مبین احکام الهی و معیار تفصیل حق از باطل محسوب میگردند. چنین فضیلتی ایجاب مینماید که مقام ولایت الهی به اذن خداوند متعین در آنان باشد»[۱۹۹]. |
11. حسن علیپور وحید؛ |
---|
آقای حسن علیپور وحید در کتاب «مکتب در فرآیند نواندیشی» در اینباره گفته است:
«آیه تطهیر: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۲۰۰] به صراحت هرگونه پلیدی و نقص و زشتی را از اهل بیت نفی میکند[۲۰۱]. در جریان غصب فدک از سوی خلیفه اول و شاهدطلبیدن وی برای مالکیت فدک، امام علی (ع) برای اثبات عصمت و طهارت فاطمه به این آیه استناد کرد[۲۰۲]. «غرض حق سبحانه از این آیه، اظهار عصمت و استحقاق امامت و انحصار این عطیه است در اهل بیت رسالت چنان که لفظ ﴿إِنَّمَا﴾ افاده آن میکند»[۲۰۳]. سیوطی، عالم بزرگ اهل سنت، نقل میکند که تا هشت ماه پس از نزول آیه تطهیر، پیامبر اکرم (ص) به هنگام نماز در برابر درب خانه علی بن ابی طالب میایستاد و این آیه را تلاوت میفرمود[۲۰۴]. آیا رسول خدا با این رفتار، مصداق آیه تطهیر و صاحبان عصمت را بیان نکرد؟ سیوطی همچنین روایات متعدد دیگری نقل میکند که آیه تطهیر را مربوط به اهل بیت میداند[۲۰۵]. آیا اندیشه غلو و تفویض در کلمات سیوطی هم رسوخ کرده است؟»[۲۰۶]
|
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین ص ۱۳۶-۱۴۱.
- ↑ برای نمونه ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۵۶۰؛ محمد بن محمد بن نعمان مفید، الفصول المختارة، ص۵۴؛ سیدمرتضی علی بن حسین علم الهدی، الشافی، ج۳، ص۱۳۹؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۸، ص۳۳۹؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج۱۰، ص۵۰۱؛ محمد بن حبیب الله سبزواری نجفی، الجدید فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۳۶؛ ملافتح الله کاشانی، زبدة التفاسیر، ج۵، ص۳۷۳؛ همو، منهج الصادقین، ج۷، ص۲۸۸؛ محمد بن علی شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج۳، ص۶۳۱؛ محمد بن مرتضی کاشانی، تفسیر معین، ج۲، ص۱۱۱۸؛ سیدعبدالله شبر، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۵۸؛ سیدمحمدحسین فضل الله، من وحی القرآن، ج۱۸، ص۳۰۰-۳۰۳؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۱؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۲۹۰.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۳۴.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «آیه تطهیر»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۱۱؛ خراسانی، علی، آیه تطهیر، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱، ص۴۲۲ - ۴۲۵.
- ↑ علیاحمدی، سید قاسم، حقانیت در اوج مظلومیت ج۱، ص ۱۶۱؛ حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص ۱۳۶-۱۴۱.
- ↑ مثل احکامی که اختصاص به شخص رسولالله (ص) دارد که در فقه معین شده است؛ از جمله واجب بودن مستحبات، نافله شب و غیره بر آن حضرت.
- ↑ «خداوند برای شما آسانی میخواهد و برایتان دشواری نمیخواهد» سوره بقره، آیه ۱۸۵.
- ↑ «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
- ↑ «و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
- ↑ «و اگر ما تو را پابرجا نمیداشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص ۱۳۶-۱۴۱.
- ↑ الرجس: الشيء القذر...، والرجس يكون على أربعة أوجه: إما من حيث الطبع، و إما من جهة العقل، و إما من جهة الشرع، وإما من كل ذلك كالميتة، فإن الميتة تعاف طبعاً و عقلاً و شرعاً، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۸۸.
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص ۱۳۶-۱۴۱.
- ↑ «بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم» سوره یوسف، آیه ۲۴.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۶۸.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «آیه تطهیر»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۱۱؛ خراسانی، علی، آیه تطهیر، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱، ص۴۲۲ - ۴۲۵.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۶۱-۶۳؛ سرمدی، محمود، مقاله «آیه تطهیر»، دانشنامه معاصر قرآن کریم؛ صادقی فدکی، سید عباس، مقاله «آیه تطهیر»، دانشنامه امام رضا ج۱، ص ۲۵۷؛ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۶ ص ۸۵ و ۱۰۹.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی ۵، ص۵۲-۵۳.
- ↑ مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج۴، ص۹۱۳.
- ↑ ر.ک: شفیعیان حیدری، جواد، عصمت فاطمه، ص ۷۳؛ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص ۱۹۹-۲۱۳؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۳۳؛ جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر، ص ۲۹۵؛ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶، ص ۸۵ و ۱۰۹.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۴۲۳.
- ↑ سنن الترمذی، ج۵، ص۴۳۴، ح۳۸۱۳.
- ↑ وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۸۸.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۶۸.
- ↑ الدر المنثور، ج۲، ص۳۱۳.
- ↑ الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۸.
- ↑ علیپور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۴۱۱.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ مثل احکامی که اختصاص به شخص رسولالله (ص) دارد که در فقه معین شده است؛ از جمله واجب بودن مستحبات، نافله شب و غیره بر آن حضرت.
- ↑ «خداوند برای شما آسانی میخواهد و برایتان دشواری نمیخواهد» سوره بقره، آیه ۱۸۵.
- ↑ «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
- ↑ «و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
- ↑ «و اگر ما تو را پابرجا نمیداشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.
- ↑ به نظر ما این شبهه که عصمت اکتسابی باشد، ناشی از این است که برای عصمت مراتب قائل شویم، همانطوری که برخی از بزرگان، حضرت سلمان [محمّدی] را نیز معصوم شمردهاند (دلائل الصدق، ج۵، ص۲۵۱)؛ ولی اصل مبنا را نمیتوان پذیرفت.
- ↑ المفردات فی غریب القرآن، ص۱۸۸.
- ↑ برای نمونه ر.ک: الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۳، ص۲۶۰؛ تفسیر الرازی، ج۲۵، ص۲۰۹؛ تفسیر الثعلبی ۶، ص۲۳۷؛ تفسیر الآلوسی، ج۲۲، ص۱۲.
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص ۱۳۶-۱۴۱.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ اصول کافی، ج۱، باب ما نص الله عزّوجلّ و رسول علی الائمه (ع) و احدا فواحدا، حدیث ۱.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن ص ۲۳.
- ↑ غایة المرام، ص۲۹۵.
- ↑ «و راستیان، کیانند راستیان؟» سوره واقعه، آیه ۲۷.
- ↑ «و شما گونههای سهگانه خواهید بود (یکی) خجستگان، و خجستگان کیستند؟ و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟ و (سوم) پیشتازان پیشتاز» سوره واقعه، آیه ۷-۱۰.
- ↑ «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۹.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص۵۲-۵۳.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ علامه مجلسی میفرماید: بدان که احادیث معتبره از طریق عامه و خاصه وارد شده است که این آیه در شأن امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و حسنین (ع) نازل شده و در جمیع صحاح عامه و تفاسیر معتبره ایشان مذکور است... و ابن حجر که متعصبترین علمای ایشان است در کتاب الصواعق المحرقه گفته است: اکثر مفسران را اعتقاد آنست که این آیه مبارکه در شأن علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) نازل شده است به اعتبار آنکه ضمیر عنکم جمع مذکر است. و در صحیح مسلم و جامع الاصول روایت شده است: حصین بن سمره از زید بن ارقم پرسید: آیا زنان آن حضرت (ص) از اهل بیت اویند؟ زید گفت: نه به خدا سوگند، زن مدتی با شوهر میباشد چون طلاقش گفت، به خانه پدرش میرود و به قوم خود ملحق میشود، بلکه اهل بیت او خویشان اویند که صدقه بر ایشان حرام است. در جامع الاصول از صحیح ترمذی روایت کرده است: انس بن مالک گفت: وقتی آیه تطهیر در شأن اهل بیت (ع) نازل شد تا قریب به شش ماه، حضرت رسول (ص) چون به نماز بیرون میآمد بر در خانه فاطمه (س)می ایستاد و میگفت: «الصلاه یا أهل بیتی، به نماز حاضر شوید ای اهل بیت من» سپس آیه تطهیر را تا آخر آن تلاوت مینمود. خاصّه و عامّه به طریق بسیار از ابوسعید خدری و انس بن مالک و عایشه و ام سلمه و واثله بن اسقع و غیر ایشان روایت کردهاند که این آیه مبارکه در شأن آل عبا نازل شد. پس به اخبار متواتره خاصه و عامه ظاهر شد که این آیه مخصوص این پنج نفر است، و زنان پیامبر (ص) و خویشان آن حضرت داخل نیستند. پس آیه دلالت میکند بر آنکه ایشان از کفر و نفاق و شک و شرک و هر گناهی معصومند؛ زیرا که اراده را به چندین معنی اطلاق میکنند: اول. ارادهای که بعد از آن، مراد بلافاصله حاصل شود چنان که حق تعالی فرمود: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾ «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲؛ دوّم. اراده به معنی تکلیف است و این معنی در آیه احتمال ندارد به چند وجه: الف. کلمه «إنّما» به اتّفاق علمای ادبیات دلالت بر حصر میکند و تکلیف ذهاب رجس خصوصیتی به اهل بیت (ع) ندارد بلکه جمیع مکلفین حتی کفّار مکلفند به این امر و حق تعالی فرموده است که: ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶؛ ب. از سیاق اخبار متواتره معلوم است که نزول این آیه برای مدح و تشریف بود، لهذا حضرت رسول (ص) ایشان را مخصوص گردانید و عبا بر روی ایشان پوشانید و فرمود که ایشان اهل بیت و مخصوصان من هستند. پس آیه مؤد به تأکیدات عظیمه نازل شد. چنانچه فخر رازی با آن تعصب گفته است که: ﴿لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ﴾ یعنی جمیع گناهان را از شما زایل گرداند، ﴿وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ یعنی خلعتهای کرامت خود را بر شما بپوشاند. اگر مراد تکلیف به ترک گناهان باشد که کفّار و فسّاق همه در آن شریکند و چه مدحی و چه تشریفی و چه کرامتی در آن خواهد بود؟ ج. در اکثر روایات مذکور شد که این آیه بعد از دعاء و استدعاء آن حضرت (ص) نازل شد. و آنچه حضرت استدعاء نمود، اذهاب رجس بود نه اراده که مستتبع حصول نباشد. و اگر این معنی مراد باشد، آیه متضمن رد دعای آن حضرت (ص) خواهد بود نه اجابت آن. د. اگر این معنی مراد بود، ام سلمه چرا این قدر مبالغه میکرد که خود را داخل عبا کند و حضرت (ص) چرا مضایقه میفرمود در دخول او در این معنی که همه کس در آن داخلند. (حق الیقین، ص۶۳، باب پنجم، مقصد پنجم در بیان آیاتی که دلالت بر امامت و فضیلت امیرالمؤمنین (ع) میکند آیه هفتم).
- ↑ علیاحمدی، سید قاسم، حقانیت در اوج مظلومیت ج۱، ص ۱۶۱.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ عبدالرحمن بن محمد بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۹، ص۳۱۳۳.
- ↑ عبیدالله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۸- ۱۴۱.
- ↑ اسماعیل بن عمرو بن کثیر قرشی دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج، ص۳۶۵-۳۶۷؛ جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۸-۱۹۹.
- ↑ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج۱۱، ص۴۶؛ سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۵، ص۲۸۶۲.
- ↑ محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج۳، ص۵۳۸.
- ↑ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۵، ص۱۶۸؛ نعمت الله بن محمود نخجوانی، الفواتح الالهیه، ج۲، ص۱۵۶؛ حسن بن محمد نیشابوری، تفسیر غرائب القرآن، ج۵، ص۴۶۲؛ احمد بن مصطفی مراغی، تفسیر المراغی، ج۲۲، ص۷؛ محمد بن محمد انصاری قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۷، ص۱۳۴؛ وهبة بن مصطفی زحیلی، تفسیر المنیر، ج۲۲، ص۱۱.
- ↑ مسلم بن حجاج قشیری نیسابوری، صحیح مسلم، ج۷، کتاب فضائل الصحابة، باب فضائل اهل بیت النبی (ع)، ص۱۳۰؛ محمد بن محمد حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق یوسف مرعشلی، ج۳، ص۱۴۷؛ احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، ج۲، ص۱۴۹. برای تفصیل بیشتر ر.ک: سید مرتضی حسینی فیروزآبادی، فضائل الخمسه، ج۱، ص۲۷۰-۲۸۹. مرحوم علامه طباطبایی در این باره میفرماید: هفتاد روایت در این باره وجود دارد و شاید روایات رسیده از طریق اهل سنت بیش از روایاتی است که از طریق اهل شیعه رسیده است (ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۱).
- ↑ محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، تحقیق عبدالواهب بن عبداللطیف، ج۵، ح۳۲۵۸-۳۲۵۹، ص۳۱ و ح۳۸۷۵، ص۳۲۸ البته حدیث اخیر، همان حدیث ۳۲۵۸ است که در دو صفحه تکرار شده است.
- ↑ محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، تحقیق عبدالواهب بن عبداللطیف، ج۵، ح۳۹۶۳، ص۳۶۱. ترمذی ذیل این روایت مینویسد: هذا حديث حسن صحيح و هو احسن شيء روى في هذا الباب.
- ↑ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۶۷؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۴۹؛ فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۳۳۲؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبة، ص۷۱؛ علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص۶۵؛ محمد بن سلیمان کوفی، مناقب الإمام أمیر المؤمنین (ع)، تحقیق، محمدباقر محمودی، ج۱، ص۱۳۲؛ قاضی نعمان بن محمد مغربی، شرح الاخبار، سید محمد حسین جلالی، ج۱، ص۲۰۲؛ علی بن حسین ابن بابویه قمی، الامامة و التبصرة، ص۸؛ محمد بن علی بن حسین، شیخ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۷۷.
- ↑ عبدالرحمن بن علی بن جوزی، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج۳، ص۴۶۲.
- ↑ محمد بن حسین سلمی، حقائق التفسیر، ج۱، ص۱۶۳؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۲۲، ص۶؛ عتیق بن محمد سورآبادی، تفسیر سورآبادی، ج۳، ص۱۹۶۸؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۵، ص۱۶۸.
- ↑ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۵۵۸.
- ↑ برای نمونه ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۵۶۰؛ محمد بن محمد بن نعمان مفید، الفصول المختارة، ص۵۴؛ سیدمرتضی علی بن حسین علم الهدی، الشافی، ج۳، ص۱۳۹؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۸، ص۳۳۹؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج۱۰، ص۵۰۱؛ محمد بن حبیب الله سبزواری نجفی، الجدید فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۳۶؛ ملافتح الله کاشانی، زبدة التفاسیر، ج۵، ص۳۷۳؛ همو، منهج الصادقین، ج۷، ص۲۸۸؛ محمد بن علی شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج۳، ص۶۳۱؛ محمد بن مرتضی کاشانی، تفسیر معین، ج۲، ص۱۱۱۸؛ سیدعبدالله شبر، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۵۸؛ سیدمحمدحسین فضل الله، من وحی القرآن، ج۱۸، ص۳۰۰-۳۰۳؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۱؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۲۹۰.
- ↑ استدل أصحابنا بهذه الآية على ان في جملة اهل البيت معصوماً لا يجوز عليه الغلط و ان إجماعهم لا يكون إلا صوابا؛ (محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۸، ص۳۴۰).
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۸۶.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الفصول المختارة، ص۵۴.
- ↑ «خداوند میخواهد (احکام خود را) برای شما روشن گرداند» سوره نساء، آیه ۲۶.
- ↑ «خداوند برای شما آسانی میخواهد و برایتان دشواری نمیخواهد» سوره بقره، آیه ۱۸۵.
- ↑ و الخبر عن الإرادة هنا إنما هو خبر عن وقوع الفعل خاصة دون الإرادة التي يكون بها لفظ الأمر أمرا لا سيما على ما أذهب إليه في وصف القديم بالإرادة و أفرق بين الخبر عن الإرادة هاهنا و الخبر عن الإرادة في قوله ﴿يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ﴾ و قوله ﴿يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ﴾ إذ لو جرت مجرى واحدا لم يكن لتخصيص أهل البيت بها معنى إذ الإرادة التي يقتضي الخبر و البيان يعم الخلق كلهم على وجهها في التفسير و معناها فلما خص الله أهل البيت (ع) بإرادة إذهاب الرجس عنهم دل على ما وصفناه من وقوع إذهابه عنهم و ذلك موجب للعصمة على ما ذكرناه؛ (محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الفصول المختارة، ص۵۴).
- ↑ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، المسائل العکبریة، ص۲۶-۲۷. گفتنی است برخی اندیشمندان معاصر نیز با ارائه چنین نظریهای - البته با دلیلی دیگر در صدد القای این مطلباند که این آیه تنها عصمت اهل بیت را از زمان نزول آیه ثابت میکند: اذ لا يقال في حق من هو طاهر اني اريد ان اطهره ضرورة امتناع تحصيل الحاصل؛ (ر.ک: محمد آصف محسنی، صراط الحق، ص۹۹).
- ↑ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، المسائل العکبریه، ص۲۶-۲۷.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۹۵.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ سیدمرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۳، ص۱۳۴.
- ↑ لفظ الآية يقتضي اختصاص أهل البيت بما ليس لغيرهم، ألا ترى أنه قال إنما يريد الله ليذهب و هذه اللفظة تقتضي ما ذكرنا من التخصيص؛ (سیدمرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۳، ص۱۳۴).
- ↑ و صورة الحال و سبب نزول الآية يقتضيان المدحة و التشريف، و لا مدحة و لا تشريف في الإرادة المحضة التي تعم سائر المكلفين من الكفار و غيرهم؛ (سیدمرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۳، ص۱۳۴).
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۳۴.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۱، ص۱۹۰-۱۹۲؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، تحقیق: محمدباقر خرسان، ج۱، ص۱۲۲-۱۲۳.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۹-۵۶۰؛ طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۲-۳۱۳.
- ↑ ر.ک: سورآبادی، عتیق بن محمد، تفسیر سورآبادی، تحقیق: سعیدی سیرجانی، ج۳، ص۱۹۶۷.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ۵۵۹-۵۶۰؛ طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۱-۳۱۲؛ ر.ک: زحیلی، وهبة بن مصطفی، التفسیر المنیر، ج۲۲، ص۱۱.
- ↑ واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن، تحقیق: کمال بسیونی زغلول، ۳۶۸-۳۶۹؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۹-۵۶۰؛ طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۶-۳۱۹.
- ↑ ر.ک: حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: یوسف مرعشلی، ج۲، ص۴۱۶.
- ↑ ر.ک: مسلم نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۳؛ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق: حمدی سلفی، ج۵، ص۱۸۳.
- ↑ ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۶، ص۹۴-۹۵.
- ↑ ر.ک: ﴿قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ...﴾ «بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمییابم که برای خورندهای که آن را میخورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است.».. سوره انعام، آیه ۱۴۵.
- ↑ ر.ک: ﴿فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ﴾ «خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام میگشاید و هر کس را که بخواهد در گمراهی وانهد دلش را تنگ و بسته میدارد گویی به آسمان فرا میرود؛ بدین گونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمیآورند، برمیگمارد» سوره انعام، آیه ۱۲۵؛ ﴿وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ﴾ «و اما در بیماردلان بر پلیدیشان پلیدی میافزاید و آنان کافر خواهند مرد» سوره توبه، آیه ۱۲۵.
- ↑ ر.ک: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ «ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۹۰؛ ﴿فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ﴾ «خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام میگشاید و هر کس را که بخواهد در گمراهی وانهد دلش را تنگ و بسته میدارد گویی به آسمان فرا میرود؛ بدین گونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمیآورند، برمیگمارد» سوره انعام، آیه ۱۲۵؛ ﴿سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾ «هنگامی که نزد ایشان باز گردید برای شما به خداوند سوگند خواهند خورد که دست از سر آنان بدارید؛ بنابراین از آنان رو بگردانید که پلیدند و به کیفر آنچه انجام میدادند جایگاهشان دوزخ است» سوره توبه، آیه ۹۵؛ ﴿وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ﴾ «و اما در بیماردلان بر پلیدیشان پلیدی میافزاید و آنان کافر خواهند مرد» سوره توبه، آیه ۱۲۵؛ ﴿وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ﴾ «و هیچ کس را جز به اذن خداوند یارایی نیست که ایمان آورد و (خداوند) عذاب را بر آنان که خرد نمیورزند برقرار میدارد» سوره یونس، آیه ۱۰۰؛ ﴿...فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ﴾ «...پس، از پلیدیها که بتهایند دوری گزینید و از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰.
- ↑ ر.ک: طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۲.
- ↑ طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۰۹.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۰.
- ↑ ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۳۳-۲۳۵؛ طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۱-۳۱۳.
- ↑ ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسدالغابة فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۶۶.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، الامالی، ص۳۱۸؛ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۸۹؛ طبری، محمد بن ابیالقاسم، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، تحقیق: جواد قیومی، ص۴۰۴.
- ↑ ر.ک: بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: سهیل زکار، ج۲، ص۱۰۴؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق: موسوی جزائری، ج۲، ص۶۷؛ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، تحقیق: صدقی جمیل عطار، ج۲۲، ص۹؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر بالمأثور، ج۵، ص۱۹۹.
- ↑ ابن مردویه اصفهانی، احمد بن موسی، مناقب علی بن ابی طالب(ع)، تحقیق: عبدالرزاق محمد حسین، ص۳۰۵؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۱، ص۱۲-۱۳؛ ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، تحقیق: علی شیری، ج۲، ص۳۱۶؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر بالمأثور، ج۵، ص۱۹۹.
- ↑ حسینی استرآبادی، سید شرفالدین علی، تأویل الآیات الظاهرة، ج۲، ص۴۵۸.
- ↑ ر.ک: طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، تحقیق: صدقی جمیل عطار، ج۲۲، ص۸؛ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۵۶۲.
- ↑ ر.ک: طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، تحقیق: صدقی جمیل عطار، ج۲۲، ص۹؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر بالمأثور، ج۵، ص۱۹۸.
- ↑ احمد بن حنبل، شیبانی، مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۳۱؛ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: یوسف مرعشلی، ج۳، ص۱۳۳.
- ↑ شفیعیان حیدری، جواد، عصمت فاطمه، ص ۷۳.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ ر.ک: لسان العرب، ج۱۳، ص۳۱؛ مختار الصحاح، ص۲۳؛ مفردات غریب القرآن، ص۲۷؛ مختصر المعانی، ص۱۲۰.
- ↑ «زندگانی این جهان تنها بازیچه و سرگرمی است» سوره محمد، آیه ۳۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۶، ص۳۰.
- ↑ جزوه امامت (آقای کاردان)، ص۲۴.
- ↑ ر.ک: تاج العروس، ج۲، ص۳۵۸؛ لسان العرب، ج۳، ص۱۹۱؛ مصباح المنیر، ص۳۳۴؛ الصحاح، ج۲، ص۴۷۸؛ مفردات غریب القرآن، ص۲۰۶.
- ↑ ر.ک: لسان العرب، ج۱، ص۳۹۳؛ مقاییس اللغه، ج۲، ص۳۶۲.
- ↑ «و میگویند: سپاس خداوند را که اندوه را از (دل) ما برد» سوره فاطر، آیه ۳۴.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۳۵.
- ↑ ر.ک: العین، ج۵، ص۵۲؛ لسان العرب، ج۶، ص۵۹؛ مصباح المنیر، ج۱، ص۲۱۹؛ مفردات غریب القرآن، ص۱۸۸؛ تفسیر طبری، ج۲۲، ص۹؛ مجمع البیان، ج۸ ص۵۵۸؛ نور الثقلین، ج۴، ص۲۷۴.
- ↑ روح المعانی، ج۲۲، ص۱۸.
- ↑ المیزان، ج۱۶، ص۳۰۹؛ التبیان، ج۸، ص۳۴۰؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۰؛ پژوهشی در عصمت معصومان، ص۳۰۲.
- ↑ مفاهیم القرآن، ج۵، ص۲۶۵.
- ↑ «و آنها در آن همسرانی پاکیزه دارند» سوره بقره، آیه ۲۵.
- ↑ جزوه امامت (آقای کاردان)، ص۲۷.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۹۱.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۹۲.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۵۵۹.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۹۱.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۹۲؛ نور الثقلین، ج۴، ص۲۷۴؛ جامع البیان، ج۲۲، ص۹.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۹۲؛ نور الثقلین، ج۴، ص۲۷۴؛ جامع البیان، ج۲۲، ص۹.
- ↑ ر.ک: سیر أعلام النبلاء، ج۴، ص۴۲۲ - ۴۳۰؛ شرح نهج البلاغه، جزء ۴، ص۱۰۲.
- ↑ ر.ک: تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۹۴؛ تفسیر روح المعانی، ج۲۲، ص۱۹؛ کشاف، ج۳، ص۵۳۸؛ تفسیر کبیر، ج۱۳، ص۲۱۰.
- ↑ تفسیر روح المعانی، ج۲۲، ص۱۳.
- ↑ تفسیر کاشف، ج۶، ص۲۱۷.
- ↑ ر.ک: تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۸۹؛ الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۴؛ مفاهیم القرآن، ج۵، ص۳۰۳.
- ↑ «ای زنان پیامبر! هر یک از شما دست به زشتکاری آشکاری زند عذاب او دو چندان میگردد» سوره احزاب، آیه ۳۰.
- ↑ مفاهیم القرآن، ج۵، ص۳۰۳-۳۰۹.
- ↑ مفاهیم القرآن، ج۵، ص۳۰۳-۳۰۹.
- ↑ جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج۵، ص۲۹۸-۳۰۳.
- ↑ مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۹۱؛ نورالثقلین، ج۴، ص۲۷۴؛ تفسیر طبری (جامع البیان)، ج۲۲، ص۹؛ تفسیر الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۸.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۸؛ المعجم الکبیر، ج۲۳، ص۳۳۶.
- ↑ الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۸-۱۹۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۹۳-۴۹۴؛ المعجم الکبیر، ج۲۳، ص۳۳۶.
- ↑ الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۹۴.
- ↑ الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۹۴.
- ↑ الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۹۲.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۹۳.
- ↑ الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۹۲.
- ↑ نور الثقلین، ج۴، ص۲۷۴؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۹؛ غایة المرام، ج۳، ص۱۹۰.
- ↑ نور الثقلین، ج۴، ص۲۷۴.
- ↑ غایة المرام، ج۳، ص۱۹۳.
- ↑ غایة المرام، ج۳، ص۱۷۳.
- ↑ غایة المرام، ج۳، ص۱۹۳-۱۹۴؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۰-۴۴.
- ↑ اصول کافی، ج۲، ص۴۵.
- ↑ غایة المرام، ج۳، ص۱۹۵.
- ↑ «و در کتاب خداوند خویشاوندان (در ارثبری) نسبت به همدیگر (از دیگران) سزاوارترند» سوره انفال، آیه ۷۵.
- ↑ غایة المرام، ج۳، ص۱۹۵.
- ↑ غایة المرام، ج۳، ص۱۷۳-۲۰۰.
- ↑ «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
- ↑ ر.ک: غایة المرام، ج۳، ص۱۷۳؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۹۱؛ نور الثقلین، ج۴، ص۲۷۴؛ تفسیر طبری (جامع البیان)، ج۲۲، ص۹؛ تفسیر الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۸؛ سمهودی، جواهر العقدین، ص۱۹۸؛ محمد بن احمد حضرمی، لوامع انوار الکوکب الدری، ج۲، ص۸۶؛ شرح الشمائل المحمدیه، ج۱، ص۱۰۷؛ مشکل الآثار، ج۱، ص۲۳۰-۲۳۱؛ تفسیر فخر رازی، ج۲۷، ص۱۶۶؛ ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص۱۴۳.
- ↑ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص ۱۹۹-۲۱۳.
- ↑ «بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم» سوره یوسف، آیه ۲۴.
- ↑ مفاتیح الغیب، ج۲۵، ص۱۶۸: و قوله تعالی: ﴿لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ فیه لطیفة و هی أن الرجس قد یزول عینا و لا یطهر المحل فقوله تعالی: ﴿لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ﴾ أی یزیل عنکم الذنوب و یطهرکم أی یلبسکم خلع الکرامة.
- ↑ ادب فنای مقربان ۵، ص۲۰: اذهابْ صیقل دادن است و تطهیر رنگآمیزی کردن؛ یکی صاف کردن است و دیگری صفادادن؛ یکی پیراستن است و دیگری آراستن؛ یکی تخلیه است و دیگری تحلیه؛ یکی نفی صفات سلبی و نقصی است و دیگری اثبات صفات ثبوتی و کمالی، آن یکی بیشترین آثارش شخصی است و این یکی برکاتی دارد که غالباً به دیگران میرسد، پس تکرار نیست بلکه اوّلی زمینه دوّمی را فراهم میکند.
- ↑ ینابیع الموده، ج۱، ۳۲۳، باب ۳۳. و تأکیده (بالمفعول المطلق) دلیل علی أن طهارتهم طهارة کاملة فی أعلی مراتب الطهارة.
- ↑ «از داراییهای آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک میداری و پاکیزه میگردانی» سوره توبه، آیه ۱۰۳.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۷۷: و قوله: ﴿تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا﴾ خطاب للنبی (ص)، و لیس وصفا الحال الصدقة، و الدلیل علیه ضمیر بها الراجع إلی الصدقه أی خذ یا محمد من أصناف أموالهم صدقة تطهرهم أنت و تزکیهم بتلک الصدقة أی أخذها.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۵۷-۶۰.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۴۲۳.
- ↑ سنن الترمذی، ج۵، ص۴۳۴، ح۳۸۱۳.
- ↑ وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۸۸.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۶۸.
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ص۴۳۳.
- ↑ المصباح المنیر، ج۱، ص۲۶۵؛ لسان العرب، ج۶، ص۱۰۶؛ معجم القاموس المحیط، ص۴۹۳؛ تاج العروس، ج۱۶، ص۱۱۴-۱۱۵؛ أقرب الموارد، ج۱، ص۳۹۱؛ المعجم الوسیط، ج۱، ص۳۳۰.
- ↑ المفردات فی غریب القرآن، ص۱۸۸.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ «ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۹۰؛ ﴿فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ﴾ «خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام میگشاید و هر کس را که بخواهد در گمراهی وانهد دلش را تنگ و بسته میدارد گویی به آسمان فرا میرود؛ بدینگونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمیآورند؛ برمیگمارد» سوره انعام، آیه ۱۲۵؛ ﴿وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ «و اوست که شما را جانشینان (خویش یا گذشتگان) در زمین گمارد و برخی را بر برخی دیگر به پایههایی برتری داد تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید؛ بیگمان پروردگار تو زودکیفر است و به راستی او آمرزنده بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۱۶۵؛ ﴿قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاءٍ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ﴾ «گفت: بیگمان عذاب و خشمی از (سوی) پروردگارتان برای شما رقم خورده است آیا در نامهایی که شما و پدرانتان آنها را نامگذاری کردهاید- (و) خداوند هیچ برهانی بر (تأیید) آنها نفرستاده است- با من چالش میورزید؟ پس چشم به راه (عذاب خداوند) بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱؛ ﴿سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾ «هنگامی که نزد ایشان باز گردید برای شما به خداوند سوگند خواهند خورد که دست از سر آنان بدارید؛ بنابراین از آنان رو بگردانید که پلیدند و به کیفر آنچه انجام میدادند جایگاهشان دوزخ است» سوره توبه، آیه ۹۵؛ ﴿وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ﴾ «و اما در بیماردلان بر پلیدیشان پلیدی میافزاید و آنان کافر خواهند مرد» سوره توبه، آیه ۱۲۵؛ ﴿وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ﴾ «و هیچ کس را جز به اذن خداوند یارایی نیست که ایمان آورد و (خداوند) عذاب را بر آنان که خرد نمیورزند برقرار میدارد» سوره یونس، آیه ۱۰۰؛ ﴿ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ﴾ «چنین است؛ و هر که حرمتهای خداوند را سترگ بدارد همان نزد پروردگارش برای او بهتر است. و (گوشت) چارپایان بر شما حلال است جز آنچه (حرام بودن آن) برایتان خوانده شود پس، از پلیدیها که بتهایند دوری گزینید و از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰؛ ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ «و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج۲، ص۲۰۰؛ مجمع البحرین، ج۴، ص۷۴.
- ↑ تفسیر طبری، ج۲۲، ص۱۰؛ الکشاف، ج۳، ص۵۳۸؛ مجمع البیان، ج۷-۸، ص۳۰۹؛ المیزان، ج۱۶، ص۳۱۲.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۳۳.
- ↑ «خداوند نمیخواهد شما را در تنگنا افکند ولی میخواهد شما را پاکیزه گرداند» سوره مائده، آیه ۶.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۵۹.
- ↑ «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
- ↑ ر.ک: معجم القاموس المحیط، ص۶۷؛ الصحاح، ج۲، ص۱۵۲۶؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۷۹؛ اقرب الموارد، ج۱، ص۲۲؛ المطوّل، ص۱۶۷- ۱۶۸؛ البته این مطلب مورد اجماع اهل لغت و ادب نیست. از نظر برخی کلمه ﴿إِنَّمَا﴾ ظهور در حصر دارد، و خلاف آن محتمل است، برخی نیز عکس آن را گفتهاند، چنان که از نظر برخی دیگر دلالت ﴿إِنَّمَا﴾ بر حصر یا عدم حصر تابع قراین مقام است. المصباح المنیر، ج۱، ص۳۵.
- ↑ الکاشف، ج۳، ص۱۹؛ مجمع البیان، ج۷-۸، ص۳۵۵، تفسیر البیضاوی، ج۳، ص۳۸۲؛ تفسیر روح المعانی، ج۲۲، ص۱۹؛ فتح القدیر، ج۴، ص۲۷۹.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۳۳.
- ↑ تفسیر طبری، ج۲۲، ص۱۱-۱۳؛ الدر المنشور، ج۶، ص۵۳۲-۵۳۳؛ اسباب النزول، ص۱۳۹؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱۸، ص۳۱۴.
- ↑ تفسیر طبری، ج۲۲، ص۱۱؛ الدر المنشور، ج۶، ص۵۳۲-۵۳۵؛ مشکل الآثار، ج۱، ص۳۳۹.
- ↑ نور الثقلین، ج۴، ص۲۷۰-۲۷۷.
- ↑ جواهر العقدین، ص۱۹۸؛ غایة المرام، ج۳، ص۱۷۳.
- ↑ غایة المرام، ج۳، ص۱۷۴.
- ↑ مشکل الآثار، ج۱، ص۳۲۲ و ۳۳۹.
- ↑ الفصول المهمة، ص۲۳.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۸.
- ↑ الریاض النضرة، ج۴، ص۱۳۰.
- ↑ نور الابصار، ص۲۲۳-۲۲۶.
- ↑ ینابیع المودة، ج۱، ص۳۴۹.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۵۹.
- ↑ إن قوله تعالى: ﴿أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ﴾ لا يخلو من أن يكون معناه الإرادة المحضة التي لم يتبعها الفعل وإذهاب الرجس، أو يكون أراد ذلك و فعله، فإن كان الأول فهو باطل من وجوه: [الف] لأن لفظة الآية يقتضي اختصاص أهل البيت بما ليس لغيرهم، ألا ترى أنه قال ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ﴾ و هذه اللفظة تقتضي ما ذكرناه من التخصيص، و الإرادة للطهارة من الذنوب من غير أن يتبعها فعل لا تختص لأهل البيت (ع)، بل الله يريد من كل مكلّف مثل ذلك. [ب] او أيضا فإن الآية تقتضي مدح من تناولته و تشريفه و تعظيمه؛ بدلالة ما روى من أن النبي (ص) لما جلل عليا و فاطمة والحسن و الحسين علىّ بالكساء و قال: اللَّهُمَّ إِنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً، فنزلت الآية و كان ذلك في بيت أم سلمة رحمة الله عليها، فقالت له: ألست من أهل بيتك؟ فقال لها: إِنَّكِ عَلَى خَيْرٍ، و صورة الحال و سبب نزول الآية يقتضيان المدحة و التشريف، ولا مدحة ولا تشريف في الإرادة المحضة التي تعم سائر المكلفين من الكفار و غيرهم (الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۱۳۴-۱۳۵؛ نیز ر.ک: التبیان، ج۸ ص۳۶۰؛ مجمع البیان، ج۸، ص۳۵؛ بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۳۴).
- ↑ و ايضا فإن النبي الله على ما وردت به الرواية الظاهرة لم يسأل الله أن يريد أن يذهب عنهم الرجس، و إنما سأل أن يذهب عنهم الرجس و يطهرهم تطهيرا، فنزلت الآية مطابقة لدعوته، متضمنة لإجابته، فيجب أن يكون المعنى فيها ما ذكرناه (الشافی، ج۳، ص۱۳۵؛ بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۳۴).
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۳۳.
- ↑ جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر، ص ۲۹۵.
- ↑ مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج۴، ص۹۱۳.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶، ص ۸۵ و ۱۰۹.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ لطائف غیبیه، ص۳۷۷.
- ↑ الإحتجاج، ج۱، ص۹۲؛ حق الیقین، ص۱۹۲؛ غایة المرام، ج۳، ص۱۹۹؛ کامل البهائی، ج۲، ص۵.
- ↑ حدیقة الشیعة، ج۱، ص۷۱.
- ↑ الدر المنثور، ج۲، ص۳۱۳.
- ↑ الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۸.
- ↑ علیپور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۴۱۱.