القاب امام مهدی چیستند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '. ::::::' به '. ') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی | | موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]] | ||
| تصویر = 7626626268.jpg | |||
| تصویر | | مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[آشنایی با امام مهدی]] / [[معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی)]] | ||
| مدخل اصلی = [[نامها و القاب امام مهدی]] | |||
| مدخل بالاتر | | مدخل وابسته = ؟ | ||
| مدخل اصلی | | تعداد پاسخ = 8 | ||
| مدخل وابسته | |||
| | |||
}} | }} | ||
'''القاب [[امام مهدی]]{{ع}} چیستند؟ ''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | '''القاب [[امام مهدی]] {{ع}} چیستند؟ ''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | ||
== پاسخ نخست == | == پاسخ نخست == | ||
[[پرونده:1368299.jpg|بندانگشتی| | [[پرونده:1368299.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[علی رضا رجالی تهرانی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«نام اصلی [[امام مهدی|حضرت]]{{ع}}، [[محمد]] است. نامی که [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]] {{صل}} برای او گذارده و فرمود: اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است. کنیه حضرت: [[ابوالقاسم]] است. و نیز [[ابو صالح]] و [[ابو عبداللّه]] و [[ابو ابراهیم]] و [[ابو جعفر]] و [[ابو الحسین]] هم گفته شده است<ref>الزام النّاصب، شیخ حائری یزدی، ج ۱، ص ۴۸۳.</ref>»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۵۹ الی ۶۱.</ref>. | «نام اصلی [[امام مهدی|حضرت]] {{ع}}، [[محمد]] است. نامی که [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]] {{صل}} برای او گذارده و فرمود: اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است. کنیه حضرت: [[ابوالقاسم]] است. و نیز [[ابو صالح]] و [[ابو عبداللّه]] و [[ابو ابراهیم]] و [[ابو جعفر]] و [[ابو الحسین]] هم گفته شده است<ref>الزام النّاصب، شیخ حائری یزدی، ج ۱، ص ۴۸۳.</ref>»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۵۹ الی ۶۱.</ref>. | ||
== پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | == پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | ||
خط ۴۲: | خط ۳۷: | ||
| پاسخدهنده = خدامراد سلیمیان | | پاسخدهنده = خدامراد سلیمیان | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در دو کتاب ''«[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]»'' و ''«[[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در دو کتاب ''«[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]»'' و ''«[[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
*«از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}. | *«از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}. | ||
واژه "بقیت"، به معنای، بازمانده و پاینده و آن چیزی است که از چیزی باقی گذاشته شود. عبارت "بقیة اللّه"، هم در [[قرآن مجید]] و هم در روایات آمده است. | واژه "بقیت"، به معنای، بازمانده و پاینده و آن چیزی است که از چیزی باقی گذاشته شود. عبارت "بقیة اللّه"، هم در [[قرآن مجید]] و هم در روایات آمده است. | ||
در [[قرآن]]، فقط یک بار و در داستان [[حضرت شعیب]]{{ع}} ذکر شده است؛ آنجا که وی قوم خود را از کمفروشی نهی کرده، میگوید: {{متن قرآن|بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}<ref> اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.</ref> | در [[قرآن]]، فقط یک بار و در داستان [[حضرت شعیب]] {{ع}} ذکر شده است؛ آنجا که وی قوم خود را از کمفروشی نهی کرده، میگوید: {{متن قرآن|بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}<ref> اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.</ref> | ||
در روایات گوناگونی "بقیة اللّه" به وجود [[امام مهدی]] {{ع}} یا برخی دیگر از [[امامان]] {{عم}} تفسیر شده است. * [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: نخستین سخنی که [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} پس از قیام خود میگوید، این آیه است: {{متن قرآن|بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}<ref> اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.</ref>؛ سپس میگوید: "منم بقیة اللّه بر روی زمین"<ref>{{عربی|" وَ أَوَّلُ مَا يَنْطِقُ بِهِ هَذِهِ الْآيَةُ {{متن قرآن|بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ }} ثُمَّ يَقُولُ أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ خَلِيفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَيْكُم "}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۳۰، باب ۳۳، ح ۱۶.</ref> | |||
#به دستور [[هشام بن عبد الملک]]، [[امام باقر]]{{ع}} را به شام بردند. هنگام بازگشت به مدینه، هشام فرمان داد بازارها را بر روی آن حضرت و همراهانش ببندند و آنان را از خوراک و آشامیدنی محروم سازند. وقتی به شهر مدینه رسیدند، مردم در شهر را بر رویشان بستند و اصحاب آن حضرت به سبب کمبود آب و غذا به زحمت افتادند و به آن بزرگوار شکایت بردند. [[امام باقر]]{{ع}} بالای کوهی مشرف به شهر رفت و با صدای بلند فرمود: ای اهل شهری که مردمانش ستمگرند! به خداوند سبحانه و تعالی سوگند! من بقیة اللّه هستم. خداوند سبحانه و تعالی فرمود: "بقیة اللّه برایتان بهتر است؛ اگر [[ایمان]] دارید" <ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۷۱، ح ۵.</ref>. | |||
# در [[زیارت جامعه کبیره]]، میخوانیم: "سلام بر امامان که ... بقیة اللّه هستند ...»<ref>{{عربی|" السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّة ... وَ بَقِيَّةِ اللَّهِ ..."}}، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۰۹.</ref>. از آنجا که [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}}، آخرین پیشوا و بزرگترین رهبر انقلابی پس از بعثت [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است، یکی از روشنترین مصادیق "بقیة اللّه" و شایستهترین فرد به این لقب است؛ به ویژه که یگانه باقیمانده بعد از پیامبران و [[امامان]] است. نمونهای از این روایات بدین قرار است: در دعای ندبه میخوانیم: "کجا است آن بقیة اللّه که از عترت هدایتگر بیرون نیست؟"<ref>{{عربی|" أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ الَّتِي لَا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِيَة"}}، سید بن طاوس، الاقبال، ص ۲۹۷.</ref>. مردی از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید: "آیا بر [[امام]] قائم میتوان با عنوان امیر مؤمنان سلام کرد؟" فرمود: "نه؛ خداوند سبحانه و تعالی این نام را به [[امام علی|حضرت امیر مؤمنان علی]]{{ع}} اختصاص داده است. پیش از او کسی این نام بر خود ننهاده و پس از او نیز کسی این نام را به خود نبندد، مگر آنکه کافر باشد راوی گوید: پرسیدم: "فدایت شوم! پس چگونه بر او سلام کنند؟" فرمود: میگویند {{عربی|" السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ "}} سپس این آیه شریفه را تلاوت فرمود: {{متن قرآن|بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}<ref> اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.</ref> <ref>{{عربی|" لَا ذَاكَ اسْمٌ سَمَّى اللَّهُ بِهِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَمْ يُسَمَ بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا يُسَمَّى بِهِ بَعْدَهُ إِلَّا كَافِر"}}، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۱۱، ح۲؛ تفسیر فرات کوفی، ص۱۹۳، ۲۴۹؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۷۶.</ref>. | درست است که در آیه مورد بحث، مخاطب، قوم شعیب بوده و منظور از "بقیة اللّه"، سود و سرمایه حلال یا پاداش الهی است؛ ولی هر موجودی نافع که از طرف خداوند سبحانه و تعالی برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، "بقیة اللّه" محسوب میشود. بر این اساس، تمام پیامبران الهی و پیشوایان بزرگ، بقیة اللّه هستند. تمام رهبران راستین نیز که پس از مبارزه با یک دشمن سرسخت برای یک قوم و ملت باقی میمانند، از این نظر بقیة اللّه هستند. سربازانی که پس از پیروزی از جنگ بازمیگردند، آنان نیز بقیة اللّه هستند. در روایات، دعاها و زیارات، امامان معصوم {{عم}} به عنوان "بقیة اللّه" توصیف شدهاند، برای نمونه به بعضی از آنها اشاره میشود: | ||
#[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: نخستین سخن [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} پس از ظهور، این آیه است که میگوید: بقیة اللّه برایتان بهتر است؛ اگر [[ایمان]] دارید. آنگاه میفرماید: "منم بقیة اللّه و حجّت و خلیفه او در میان شما" در آن زمان هرکس بر آن حضرت سلام کند، میگوید: {{عربی|" السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ "}} <ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۳۰، ح۱۶.</ref>. | # به دستور [[هشام بن عبد الملک]]، [[امام باقر]] {{ع}} را به شام بردند. هنگام بازگشت به مدینه، هشام فرمان داد بازارها را بر روی آن حضرت و همراهانش ببندند و آنان را از خوراک و آشامیدنی محروم سازند. وقتی به شهر مدینه رسیدند، مردم در شهر را بر رویشان بستند و اصحاب آن حضرت به سبب کمبود آب و غذا به زحمت افتادند و به آن بزرگوار شکایت بردند. [[امام باقر]] {{ع}} بالای کوهی مشرف به شهر رفت و با صدای بلند فرمود: ای اهل شهری که مردمانش ستمگرند! به خداوند سبحانه و تعالی سوگند! من بقیة اللّه هستم. خداوند سبحانه و تعالی فرمود: "بقیة اللّه برایتان بهتر است؛ اگر [[ایمان]] دارید" <ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۷۱، ح ۵.</ref>. | ||
#وقتی [[احمد بن اسحاق بن سعد اشعری]]، به محضر [[امام عسکری]]{{ع}} شرفیاب شد و درباره جانشین آن حضرت پرسید، آن حضرت کودکی خردسال، همچون قرص ماه را به او نشان داد. [[احمد بن اسحاق]] پرسید: "آیا نشانهای هست تا قلبم اطمینان یابد؟" آن کودک زبان گشود و با زبان عربی فصیح فرمود: من بقیة اللّه بر زمین و منتقم از دشمنان او هستم. ای [[احمد بن اسحاق]]! بعد از دیدن این کرامت، نشانهای طلب نکن<ref>{{عربی|" أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَيْنٍ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاق"}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۸۴، ح ۱.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۱۱۶ - ۱۱۸.</ref>. | # در [[زیارت جامعه کبیره]]، میخوانیم: "سلام بر امامان که ... بقیة اللّه هستند ...»<ref>{{عربی|" السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّة ... وَ بَقِيَّةِ اللَّهِ ..."}}، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۰۹.</ref>. از آنجا که [[امام مهدی|مهدی موعود]] {{ع}}، آخرین پیشوا و بزرگترین رهبر انقلابی پس از بعثت [[پیامبر اسلام]] {{صل}} است، یکی از روشنترین مصادیق "بقیة اللّه" و شایستهترین فرد به این لقب است؛ به ویژه که یگانه باقیمانده بعد از پیامبران و [[امامان]] است. نمونهای از این روایات بدین قرار است: در دعای ندبه میخوانیم: "کجا است آن بقیة اللّه که از عترت هدایتگر بیرون نیست؟"<ref>{{عربی|" أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ الَّتِي لَا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِيَة"}}، سید بن طاوس، الاقبال، ص ۲۹۷.</ref>. مردی از [[امام صادق]] {{ع}} پرسید: "آیا بر [[امام]] قائم میتوان با عنوان امیر مؤمنان سلام کرد؟" فرمود: "نه؛ خداوند سبحانه و تعالی این نام را به [[امام علی|حضرت امیر مؤمنان علی]] {{ع}} اختصاص داده است. پیش از او کسی این نام بر خود ننهاده و پس از او نیز کسی این نام را به خود نبندد، مگر آنکه کافر باشد راوی گوید: پرسیدم: "فدایت شوم! پس چگونه بر او سلام کنند؟" فرمود: میگویند {{عربی|" السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ "}} سپس این آیه شریفه را تلاوت فرمود: {{متن قرآن|بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}<ref> اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.</ref> <ref>{{عربی|" لَا ذَاكَ اسْمٌ سَمَّى اللَّهُ بِهِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَمْ يُسَمَ بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا يُسَمَّى بِهِ بَعْدَهُ إِلَّا كَافِر"}}، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۱۱، ح۲؛ تفسیر فرات کوفی، ص۱۹۳، ۲۴۹؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۷۶.</ref>. | ||
*«"خاتم الاوصیاء" خاتم الاوصیاء، به معنای پایان بخش جانشینان [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، یکی از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} است. این لقب ابتدا بر زبان خود آن حضرت در کودکی- آنگاه که در آن سنین لب به سخن گشود- جاری شد. *البته این لقب، درباره [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان پایانبخش اوصیای آخرین [[پیامبر]] به کار رفته است<ref> ر. ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۴، ص ۹۳ و ج ۹۷، ص ۳۳۱</ref>. | # [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: نخستین سخن [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} پس از ظهور، این آیه است که میگوید: بقیة اللّه برایتان بهتر است؛ اگر [[ایمان]] دارید. آنگاه میفرماید: "منم بقیة اللّه و حجّت و خلیفه او در میان شما" در آن زمان هرکس بر آن حضرت سلام کند، میگوید: {{عربی|" السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ "}} <ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۳۰، ح۱۶.</ref>. | ||
# وقتی [[احمد بن اسحاق بن سعد اشعری]]، به محضر [[امام عسکری]] {{ع}} شرفیاب شد و درباره جانشین آن حضرت پرسید، آن حضرت کودکی خردسال، همچون قرص ماه را به او نشان داد. [[احمد بن اسحاق]] پرسید: "آیا نشانهای هست تا قلبم اطمینان یابد؟" آن کودک زبان گشود و با زبان عربی فصیح فرمود: من بقیة اللّه بر زمین و منتقم از دشمنان او هستم. ای [[احمد بن اسحاق]]! بعد از دیدن این کرامت، نشانهای طلب نکن<ref>{{عربی|" أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَيْنٍ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاق"}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۸۴، ح ۱.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۱۱۶ - ۱۱۸.</ref>. | |||
*«"خاتم الاوصیاء" خاتم الاوصیاء، به معنای پایان بخش جانشینان [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، یکی از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} است. این لقب ابتدا بر زبان خود آن حضرت در کودکی- آنگاه که در آن سنین لب به سخن گشود- جاری شد. * البته این لقب، درباره [[حضرت علی]] {{ع}} به عنوان پایانبخش اوصیای آخرین [[پیامبر]] به کار رفته است<ref> ر. ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۴، ص ۹۳ و ج ۹۷، ص ۳۳۱</ref>. | |||
[[طریف ابو نصر]] گوید: "بر [[امام مهدی|صاحب الزّمان]]{{ع}} وارد شدم؛ آن حضرت فرمود: برای من صندل احمر <ref>نوعی چوب خوشبو</ref> بیاور. پس برای ایشان آوردم. آن حضرت رو به من کرد و فرمود: آیا مرا میشناسی؟ گفتم: بله. سپس فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما آقای من و فرزند آقای من هستید. پس آن حضرت فرمود: مقصودم این نبود! گفتم: خداوند سبحانه و تعالی مرا فدای شما گرداند! بفرمایید مقصودتان چه بود؟ حضرت فرمود: من خاتم الاوصیاء هستم که خداوند به وسیله من، بلا را از اهل و شیعیانم دور میسازد<ref> {{عربی|" أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَدْفَعُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي"}}، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۶، ح ۲۱۵؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲</ref>. | [[طریف ابو نصر]] گوید: "بر [[امام مهدی|صاحب الزّمان]] {{ع}} وارد شدم؛ آن حضرت فرمود: برای من صندل احمر <ref>نوعی چوب خوشبو</ref> بیاور. پس برای ایشان آوردم. آن حضرت رو به من کرد و فرمود: آیا مرا میشناسی؟ گفتم: بله. سپس فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما آقای من و فرزند آقای من هستید. پس آن حضرت فرمود: مقصودم این نبود! گفتم: خداوند سبحانه و تعالی مرا فدای شما گرداند! بفرمایید مقصودتان چه بود؟ حضرت فرمود: من خاتم الاوصیاء هستم که خداوند به وسیله من، بلا را از اهل و شیعیانم دور میسازد<ref> {{عربی|" أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَدْفَعُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي"}}، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۶، ح ۲۱۵؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲</ref>. | ||
علاوه بر خاتم الاوصیاء از [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان "خاتم الائمه" نیز یاد شده است؛ چنان که [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} فرمود: ای مردمان! من پیامبرم و [[امام علی|علی]] جانشین من. آگاه باشید که خاتم الائمه، قائم و [[امام مهدی|مهدی]] از ما است"<ref> {{عربی|" مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّي نَبِيٌ وَ عَلِيٌ وَصِيِّي أَلَا إِنَ خَاتِمَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ الْمَهْدِيُ "}}، فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ۹۷</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۱۹۷ - ۱۹۸.</ref>. | علاوه بر خاتم الاوصیاء از [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} به عنوان "خاتم الائمه" نیز یاد شده است؛ چنان که [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} فرمود: ای مردمان! من پیامبرم و [[امام علی|علی]] جانشین من. آگاه باشید که خاتم الائمه، قائم و [[امام مهدی|مهدی]] از ما است"<ref> {{عربی|" مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّي نَبِيٌ وَ عَلِيٌ وَصِيِّي أَلَا إِنَ خَاتِمَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ الْمَهْدِيُ "}}، فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ۹۷</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۱۹۷ - ۱۹۸.</ref>. | ||
*«یکی از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} "شرید"، به معنای آواره است. از آنجا که آن بزرگوار در دوران غیبت، منزلی معین، خاص و همیشگی ندارد، به این لقب خوانده شده است. [[اصبغ بن نباته]] گوید: از [[امیر مؤمنان]]{{ع}} شنیدم که میفرمود: صاحب این امر، شرید یعنی آواره، طرید یعنی رانده، فرید یعنی تک و وحید یعنی تنها است<ref> [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، باب ۲۶، ح ۱۳</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۷۰.</ref>. | *«یکی از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} "شرید"، به معنای آواره است. از آنجا که آن بزرگوار در دوران غیبت، منزلی معین، خاص و همیشگی ندارد، به این لقب خوانده شده است. [[اصبغ بن نباته]] گوید: از [[امیر مؤمنان]] {{ع}} شنیدم که میفرمود: صاحب این امر، شرید یعنی آواره، طرید یعنی رانده، فرید یعنی تک و وحید یعنی تنها است<ref> [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، باب ۲۶، ح ۱۳</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۷۰.</ref>. | ||
*«یکی از لقبهای [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} "صاحب الامر" است. [[امام صادق]]{{ع}} درباره اتفاقات هنگام ظهور میفرماید: "در این زمان، هر کس از فرزندان [[امام علی|علی]]{{ع}} که در مدینه است، به مکه میگریزد و به صاحب امر میپیوندد و او به سوی عراق روی میآورد"<ref> {{عربی|" يَوْمَئِذٍ مَنْ كَانَ بِالْمَدِينَةِ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ{{ع}} إِلَى مَكَّةَ فَيَلْحَقُونَ بِصَاحِبِ الْأَمْرِ وَ يُقْبِلُ صَاحِبُ الْأَمْرِ نَحْوَ الْعِرَاقِ "}}، نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۰، باب ۱۴، ح ۴۳</ref> | *«یکی از لقبهای [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} "صاحب الامر" است. [[امام صادق]] {{ع}} درباره اتفاقات هنگام ظهور میفرماید: "در این زمان، هر کس از فرزندان [[امام علی|علی]] {{ع}} که در مدینه است، به مکه میگریزد و به صاحب امر میپیوندد و او به سوی عراق روی میآورد"<ref> {{عربی|" يَوْمَئِذٍ مَنْ كَانَ بِالْمَدِينَةِ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ {{ع}} إِلَى مَكَّةَ فَيَلْحَقُونَ بِصَاحِبِ الْأَمْرِ وَ يُقْبِلُ صَاحِبُ الْأَمْرِ نَحْوَ الْعِرَاقِ "}}، نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۰، باب ۱۴، ح ۴۳</ref> | ||
[[ریان بن صلت]] گوید: به [[امام رضا]]{{ع}} گفتم: "آیا شما صاحب الامر هستید؟ فرمود: من صاحب الامر هستم؛ امّا نه آن کسی که زمین را از عدل آکنده سازد؛ همانگونه که پر از جور شده باشد. چگونه او باشم؛ در حالی که سستی بدن مرا میبینی و قائم کسی است که در سن پیران و منظر جوانان قیام میکند<ref> {{عربی|" أَنَا صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ وَ لَكِنِّي لَسْتُ بِالَّذِي أَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ كَيْفَ أَكُونُ ذَلِكَ عَلَى مَا تَرَى مِنْ ضَعْفِ بَدَنِي فَإِنَّ الْقَائِمَ هُوَ الَّذِي إِذَا خَرَجَ خَرَجَ فِي سِنِّ الشُّيُوخِ وَ مَنْظَرِ الشَّبَابِ "}}»، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، باب ۳۵، ح ۸</ref> | همه [[امامان]] {{عم}} صاحب امر [[امامت]] بودهاند؛ ولی به سبب عظمت امر [[امامت]] و قیام آن حضرت، این لقب درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} متداولتر است. | ||
*«در روایات، صاحب الدار لقب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} یاد شده است. | [[ریان بن صلت]] گوید: به [[امام رضا]] {{ع}} گفتم: "آیا شما صاحب الامر هستید؟ فرمود: من صاحب الامر هستم؛ امّا نه آن کسی که زمین را از عدل آکنده سازد؛ همانگونه که پر از جور شده باشد. چگونه او باشم؛ در حالی که سستی بدن مرا میبینی و قائم کسی است که در سن پیران و منظر جوانان قیام میکند<ref> {{عربی|" أَنَا صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ وَ لَكِنِّي لَسْتُ بِالَّذِي أَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ كَيْفَ أَكُونُ ذَلِكَ عَلَى مَا تَرَى مِنْ ضَعْفِ بَدَنِي فَإِنَّ الْقَائِمَ هُوَ الَّذِي إِذَا خَرَجَ خَرَجَ فِي سِنِّ الشُّيُوخِ وَ مَنْظَرِ الشَّبَابِ "}}»، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، باب ۳۵، ح ۸</ref> | ||
البته آنچه بیشتر در روایات آمده "صاحب هذا الامر» است؛ ولی رفته رفته این ترکیب به "صاحب الامر» تبدیل شده و یکی از القاب آن حضرت شمرده شده است»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۳ - ۲۸۴.</ref>. | |||
*«در روایات، صاحب الدار لقب [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} یاد شده است. | |||
مقصود از "دار" (خانه)، خانه پدری و جدّ آن حضرت است که آنجا غایب شده است. از آنجا که ذکر نام آن حضرت، در آن دوران جایز نبود، برای اشاره به آن حضرت، از انواع کنایهها استفاده شد که از جمله "صاحب الدار" است. | مقصود از "دار" (خانه)، خانه پدری و جدّ آن حضرت است که آنجا غایب شده است. از آنجا که ذکر نام آن حضرت، در آن دوران جایز نبود، برای اشاره به آن حضرت، از انواع کنایهها استفاده شد که از جمله "صاحب الدار" است. | ||
[[اسحاق بن یعقوب]] میگوید: "از [[محمد بن عثمان عمری]] خواستم نامهای که در آن، پرسشهای سختی را مطرح کرده بودم، به [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} برساند. پس توقیعی به خط مولایمان "صاحب الدار" صادر شد ...."<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰؛ ص ۳۶۲؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۴.</ref>. | [[اسحاق بن یعقوب]] میگوید: "از [[محمد بن عثمان عمری]] خواستم نامهای که در آن، پرسشهای سختی را مطرح کرده بودم، به [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} برساند. پس توقیعی به خط مولایمان "صاحب الدار" صادر شد ...."<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰؛ ص ۳۶۲؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۴.</ref>. | ||
*«از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} "صاحب الزّمان" است. این لقب، در متن روایات کمتر ذکر شده است؛ ولی در سخن یاران، راویان و شیعیان، فراوان به کار رفته است<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۴۴، ح ۲۱۱ و ص ۲۷۱، ح ۲۳۷</ref>. | *«از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} "صاحب الزّمان" است. این لقب، در متن روایات کمتر ذکر شده است؛ ولی در سخن یاران، راویان و شیعیان، فراوان به کار رفته است<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۴۴، ح ۲۱۱ و ص ۲۷۱، ح ۲۳۷</ref>. | ||
[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "و آخرین آنها قائم به حق، بقیة اللّه در زمین و صاحب الزّمان است<ref> {{عربی|" وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ بِالْحَقِ بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ وَ صَاحِبُ الزَّمَان "}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۴۲، ح ۲۳</ref>. | [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "و آخرین آنها قائم به حق، بقیة اللّه در زمین و صاحب الزّمان است<ref> {{عربی|" وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ بِالْحَقِ بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ وَ صَاحِبُ الزَّمَان "}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۴۲، ح ۲۳</ref>. | ||
[[فضل بن شاذان]] در کتاب فضایل از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل کرده است: "هرکس دوست دارد خداوند سبحانه و تعالی را در حال کمال [[ایمان]] و حسن اسلام ملاقات کند، پس باید حجّت، صاحب الزّمان، قائم، منتظر و مهدی را دوست داشته باشد"<ref>{{عربی|" مَنْ أَحَبَ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ وَ قَدْ كَمُلَ إِيمَانُهُ وَ حَسُنَ إِسْلَامُهُ فَلْيُوَالِ الْحُجَّةَ صَاحِبَ الزَّمَانِ الْقَائِمَ الْمُنْتَظَرَ الْمَهْدِي "}}، شاذان بن جبرئیل، الفضایل، ص ۱۶۶.</ref>. | [[فضل بن شاذان]] در کتاب فضایل از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نقل کرده است: "هرکس دوست دارد خداوند سبحانه و تعالی را در حال کمال [[ایمان]] و حسن اسلام ملاقات کند، پس باید حجّت، صاحب الزّمان، قائم، منتظر و مهدی را دوست داشته باشد"<ref>{{عربی|" مَنْ أَحَبَ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ وَ قَدْ كَمُلَ إِيمَانُهُ وَ حَسُنَ إِسْلَامُهُ فَلْيُوَالِ الْحُجَّةَ صَاحِبَ الزَّمَانِ الْقَائِمَ الْمُنْتَظَرَ الْمَهْدِي "}}، شاذان بن جبرئیل، الفضایل، ص ۱۶۶.</ref>. | ||
هریک از [[امامان]]{{عم}}، صاحب زمان خویشند؛ ولی به اعتبار طول عمر فراوان [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} و اینکه مدت زمانی بیشتر از سایر [[امامان]]{{عم}} زندگی کرده است، آن حضرت بیشتر به این لقب شهرت یافته است»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۴ - ۲۸۵.</ref>. | هریک از [[امامان]] {{عم}}، صاحب زمان خویشند؛ ولی به اعتبار طول عمر فراوان [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} و اینکه مدت زمانی بیشتر از سایر [[امامان]] {{عم}} زندگی کرده است، آن حضرت بیشتر به این لقب شهرت یافته است»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۴ - ۲۸۵.</ref>. | ||
*«از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} که در روایات معصومان{{عم}} به آن اشاره شده "صاحب السیف" (صاحب شمشیر) است. درباره سلاح [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} هنگام ظهور، صراحتی وجود ندارد؛ ولی ممکن است اینگونه روایات را حمل بر ظاهر کرد؛ یعنی آن حضرت، با همان سلاحهای متداول عصر بعثت [[پیامبر]]{{صل}} ظهور خواهد فرمود. در این صورت، "صاحب السیف" در معنای حقیقی خود به کار میرود؛ اگرچه میتوان آن را کنایه از "صاحب القدرة و العظمة" دانست و "سیف" را در اینجا به معنای ابزار غلبه و قدرت معنا کرد. | *«از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} که در روایات معصومان {{عم}} به آن اشاره شده "صاحب السیف" (صاحب شمشیر) است. درباره سلاح [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} هنگام ظهور، صراحتی وجود ندارد؛ ولی ممکن است اینگونه روایات را حمل بر ظاهر کرد؛ یعنی آن حضرت، با همان سلاحهای متداول عصر بعثت [[پیامبر]] {{صل}} ظهور خواهد فرمود. در این صورت، "صاحب السیف" در معنای حقیقی خود به کار میرود؛ اگرچه میتوان آن را کنایه از "صاحب القدرة و العظمة" دانست و "سیف" را در اینجا به معنای ابزار غلبه و قدرت معنا کرد. | ||
در کتاب کافی نقل شده است: وقتی از [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[امام مهدی|قائم]]{{ع}} پرسیدند، آن حضرت فرمود: همه ما قائم به امر خداییم؛ یکی پس از دیگری، تا زمانی که صاحب شمشیر بیاید. چون صاحب شمشیر آمد، امر و دستوری غیر از آنچه بوده است، میآورد پدرانش مأمور به تقیه و صبر بودند و او مأمور به جهاد و برانداختن ظلم است"<ref> {{عربی|" كُلُّنَا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ حَتَّى يَجِيءَ صَاحِبُ السَّيْفِ فَإِذَا جَاءَ صَاحِبُ السَّيْفِ جَاءَ بِأَمْرٍ غَيْرِ الَّذِي كَانَ "}}، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۳۶، ح ۲</ref>. | در کتاب کافی نقل شده است: وقتی از [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[امام مهدی|قائم]] {{ع}} پرسیدند، آن حضرت فرمود: همه ما قائم به امر خداییم؛ یکی پس از دیگری، تا زمانی که صاحب شمشیر بیاید. چون صاحب شمشیر آمد، امر و دستوری غیر از آنچه بوده است، میآورد پدرانش مأمور به تقیه و صبر بودند و او مأمور به جهاد و برانداختن ظلم است"<ref> {{عربی|" كُلُّنَا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ حَتَّى يَجِيءَ صَاحِبُ السَّيْفِ فَإِذَا جَاءَ صَاحِبُ السَّيْفِ جَاءَ بِأَمْرٍ غَيْرِ الَّذِي كَانَ "}}، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۳۶، ح ۲</ref>. | ||
گفتنی است این لقب، همانند بسیاری از القاب دیگر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، ویژه آن حضرت نیست و سایر [[امامان]]{{عم}} نیز به این عنوان ملقّب بودهاند. در این باره [[حکم بن ابی نعیم]] گوید: در مدینه خدمت [[امام باقر]]{{ع}} رسیده و عرض کردم: "من بین رکن و مقام نذر کرده و به عهده گرفتهام که اگر شما را ملاقات کنم، از مدینه بیرون نروم، تا زمانی که بدانم [[قائم آل محمد]]{{صل}} هستید یا نه؟ حضرت هیچ پاسخی به من نفرمود. سی روز در مدینه بودم. سپس در بین راهی به من برخورد کرد و فرمود: ای حکم! هنوز این جایی؟ گفتم: آری؛ من نذر خود را عرض کردم و مرا امر و نهی نکرده و پاسخی نفرمودید. فرمود: فردا صبح زود به منزل من بیا. فردا خدمتش رفتم؛ فرمود: مطلبت را بپرس. عرض کردم: من بین رکن و مقام، نذر کرده و روزه و صدقهای برای خدا به عهده گرفتهام که اگر شما را ملاقات کردم، از مدینه بیرون نروم؛ جز آنکه بدانم آیا شما قائم آل محمد هستید یا نه؟ اگر شما هستید، ملازم خدمتتان باشم و اگر نیستید، روی زمین بگردم و در طلب معاش برآیم. فرمود: ای حکم! همه ما قائم به امر خدا هستیم. عرض کردم: شما مهدی هستی؟ فرمود: همه ما به سوی خدا هدایت میکنیم. عرض کردم: شما صاحب شمشیری؟ فرمود: همه ما صاحب شمشیر و وارث شمشیریم شمشیر؛ [[پیغمبر]]، به ما به ارث رسیده و همراه ما است. عرض کردم: شما هستید آنکه دشمنان خدا را میکشد و دوستان خدا به وسیله او عزیز میشود و دین خدا آشکار میگردد؟ فرمود: ای حکم! چگونه من او باشم، در صورتی که به چهل و پنج رسیدهام؛ حال آنکه صاحب این امر از من به دوران شیرخوارگی نزدیکتر و هنگام سواری چالاکتر است"<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۳۶، ح ۱</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۵ - ۲۸۶.</ref>. | گفتنی است این لقب، همانند بسیاری از القاب دیگر [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}، ویژه آن حضرت نیست و سایر [[امامان]] {{عم}} نیز به این عنوان ملقّب بودهاند. در این باره [[حکم بن ابی نعیم]] گوید: در مدینه خدمت [[امام باقر]] {{ع}} رسیده و عرض کردم: "من بین رکن و مقام نذر کرده و به عهده گرفتهام که اگر شما را ملاقات کنم، از مدینه بیرون نروم، تا زمانی که بدانم [[قائم آل محمد]] {{صل}} هستید یا نه؟ حضرت هیچ پاسخی به من نفرمود. سی روز در مدینه بودم. سپس در بین راهی به من برخورد کرد و فرمود: ای حکم! هنوز این جایی؟ گفتم: آری؛ من نذر خود را عرض کردم و مرا امر و نهی نکرده و پاسخی نفرمودید. فرمود: فردا صبح زود به منزل من بیا. فردا خدمتش رفتم؛ فرمود: مطلبت را بپرس. عرض کردم: من بین رکن و مقام، نذر کرده و روزه و صدقهای برای خدا به عهده گرفتهام که اگر شما را ملاقات کردم، از مدینه بیرون نروم؛ جز آنکه بدانم آیا شما قائم آل محمد هستید یا نه؟ اگر شما هستید، ملازم خدمتتان باشم و اگر نیستید، روی زمین بگردم و در طلب معاش برآیم. فرمود: ای حکم! همه ما قائم به امر خدا هستیم. عرض کردم: شما مهدی هستی؟ فرمود: همه ما به سوی خدا هدایت میکنیم. عرض کردم: شما صاحب شمشیری؟ فرمود: همه ما صاحب شمشیر و وارث شمشیریم شمشیر؛ [[پیغمبر]]، به ما به ارث رسیده و همراه ما است. عرض کردم: شما هستید آنکه دشمنان خدا را میکشد و دوستان خدا به وسیله او عزیز میشود و دین خدا آشکار میگردد؟ فرمود: ای حکم! چگونه من او باشم، در صورتی که به چهل و پنج رسیدهام؛ حال آنکه صاحب این امر از من به دوران شیرخوارگی نزدیکتر و هنگام سواری چالاکتر است"<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۳۶، ح ۱</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۵ - ۲۸۶.</ref>. | ||
*«'''[[صاحب الغیبة]]''': در برخی [[روایات]] از این [[لقب]]، برای معرفی [[حضرت مهدی]] {{ع}} و اثبات [[غیبت]] برای ایشان استفاده شده است. [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: {{عربی|"... وَ هُوَ صَاحِبُ اَلْغَيْبَةِ قَبْلَ خُرُوجِهِ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۲، ح ۵.</ref>؛ "و او است [[صاحب]] [[غیبت]] قبل از ظهورش...". | *«'''[[صاحب الغیبة]]''': در برخی [[روایات]] از این [[لقب]]، برای معرفی [[حضرت مهدی]] {{ع}} و اثبات [[غیبت]] برای ایشان استفاده شده است. [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: {{عربی|"... وَ هُوَ صَاحِبُ اَلْغَيْبَةِ قَبْلَ خُرُوجِهِ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۲، ح ۵.</ref>؛ "و او است [[صاحب]] [[غیبت]] قبل از ظهورش...". | ||
همچنین از [[امام حسین]] {{ع}} [[نقل]] شده است: {{عربی|"قَائِمُ هَذِهِ الْأُمَّةِ هُوَ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِی وَ هُوَ صَاحِبُ الْغَیبَةِ..."}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۷.</ref>؛ "[[قائم]] این [[امت]]، نهمین از [[فرزندان]] من است و او [[صاحب الغیبه]] است..." البته احتمال دارد مقصود از این ترکیب، [[لقب]] نباشد؛ بلکه ترجمه آن مقصود باشد؛ یعنی، کسی که دارای [[غیبت]] است. احتمال دیگر اینکه این [[لقب]] نیز مانند بعضی از [[القاب]]، جهت [[تقیه]] به کار میرفته است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>. | همچنین از [[امام حسین]] {{ع}} [[نقل]] شده است: {{عربی|"قَائِمُ هَذِهِ الْأُمَّةِ هُوَ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِی وَ هُوَ صَاحِبُ الْغَیبَةِ..."}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۷.</ref>؛ "[[قائم]] این [[امت]]، نهمین از [[فرزندان]] من است و او [[صاحب الغیبه]] است..." البته احتمال دارد مقصود از این ترکیب، [[لقب]] نباشد؛ بلکه ترجمه آن مقصود باشد؛ یعنی، کسی که دارای [[غیبت]] است. احتمال دیگر اینکه این [[لقب]] نیز مانند بعضی از [[القاب]]، جهت [[تقیه]] به کار میرفته است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>. | ||
*'''غریم''': این واژه در کتابهای لغت، هم به معنای طلبکار آمده است و هم به معنای بدهکار<ref>مجمع البحرین، ج ۶، ص ۱۲۵؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۴۳۶.</ref>. در [[روایات]] فراوانی از آن، به عنوان یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}} یاد شده است. بیشتر به نظر میرسد مقصود، معنای نخست آن باشد. این [[لقب]] نیز، از روی [[تقیه]] بوده که هرگاه [[شیعیان]] میخواستند مالی را نزد آن [[حضرت]] یا [[وکیلان]] ایشان بفرستند، یا [[وصیت]] کنند و یا از جانب آن [[حضرت]] مطالبه کنند، این [[لقب]] را به کار میبردند. | * '''غریم''': این واژه در کتابهای لغت، هم به معنای طلبکار آمده است و هم به معنای بدهکار<ref>مجمع البحرین، ج ۶، ص ۱۲۵؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۴۳۶.</ref>. در [[روایات]] فراوانی از آن، به عنوان یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}} یاد شده است. بیشتر به نظر میرسد مقصود، معنای نخست آن باشد. این [[لقب]] نیز، از روی [[تقیه]] بوده که هرگاه [[شیعیان]] میخواستند مالی را نزد آن [[حضرت]] یا [[وکیلان]] ایشان بفرستند، یا [[وصیت]] کنند و یا از جانب آن [[حضرت]] مطالبه کنند، این [[لقب]] را به کار میبردند. | ||
[[شیخ مفید]] به این نکته تصریح کرده، مینویسد: "کلمه [[غریم]]، رمزی بود بین [[شیعه]] که وقتی [[حضرت مهدی]] {{ع}} را از روی [[تقیه]] یاد میکردند، از آن استفاده مینمودند"<ref>الارشاد، ص ۳۵۴.</ref>. | [[شیخ مفید]] به این نکته تصریح کرده، مینویسد: "کلمه [[غریم]]، رمزی بود بین [[شیعه]] که وقتی [[حضرت مهدی]] {{ع}} را از روی [[تقیه]] یاد میکردند، از آن استفاده مینمودند"<ref>الارشاد، ص ۳۵۴.</ref>. | ||
بنابراین استفاده از این [[لقب]] بیشتر در ارتباطات مالی [[شیعیان]] با [[حضرت مهدی]] {{ع}}- آن هم در طول [[غیبت]] صغرا- بوده است<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۵.</ref>. [[محمد بن صالح]] گوید: "وقتی پدرم از [[دنیا]] رفت و امر به من رسید، حوالههایی نزد پدرم بود که نشان میداد، مربوط به [[اموال]] [[غریم]] است"<ref>کافی، ج ۱، ص ۵۲۱، ح ۱۵.</ref>. [[اسحاق بن یعقوب]] گوید: "از [[شیخ]] عمری شنیدم که میگفت: با مردی شهری [[مصاحبت]] داشتم و به همراه او مالی برای [[غریم]] بود و آن را برای او فرستاد"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۶.</ref>. [[محمد]] بن [[هارون]] گوید: "از [[اموال]] [[غریم]]، پانصد [[دینار]] بر ذمه من بود"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۱۷.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>. | بنابراین استفاده از این [[لقب]] بیشتر در ارتباطات مالی [[شیعیان]] با [[حضرت مهدی]] {{ع}}- آن هم در طول [[غیبت]] صغرا- بوده است<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۵.</ref>. [[محمد بن صالح]] گوید: "وقتی پدرم از [[دنیا]] رفت و امر به من رسید، حوالههایی نزد پدرم بود که نشان میداد، مربوط به [[اموال]] [[غریم]] است"<ref>کافی، ج ۱، ص ۵۲۱، ح ۱۵.</ref>. [[اسحاق بن یعقوب]] گوید: "از [[شیخ]] عمری شنیدم که میگفت: با مردی شهری [[مصاحبت]] داشتم و به همراه او مالی برای [[غریم]] بود و آن را برای او فرستاد"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۶.</ref>. [[محمد]] بن [[هارون]] گوید: "از [[اموال]] [[غریم]]، پانصد [[دینار]] بر ذمه من بود"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۱۷.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>. | ||
*'''غلام''': در لغت به معنای پسربچه است<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج ۶، ص ۱۲۷.</ref>. در برخی [[روایات]] از [[حضرت مهدی]] {{ع}}، با عنوان "[[غلام]]" یاد شده است. [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: [[پیامبر اسلام]] {{صل}} فرمود: {{عربی|"لَا بُدَّ لِلْغُلَامِ مِنْ غیبة " فقیل لَهُ : وَ لَمْ یا رَسُولَ اللَّهِ ؟ قَالَ : " یخاف الْقَتْلِ"}}<ref>علل الشرایع، ج ۱ ص ۲۴۳، ح ۱؛ کافی، ج ۱، ص ۳۳۷، ح ۵ و ص ۴۴۲، ح ۲۹.</ref>؛ "به ناگزیر برای [[غلام]] غیبتی است". گفته شد: ای [[رسول خدا]]! برای چه؟ فرمود: "از [[ترس]] [[مرگ]]". این [[لقب]] نیز، گاهی در معنای لغوی خود به کار میرفته و مقصود همان پسر بچه و [[جوان]] بوده است و گاهی به جهت شرایط [[حاکم]] بر زمان آن عصر، از روی [[تقیه]] گفته میشده و به عنوان [[لقب]] به کار میرفته است. | * '''غلام''': در لغت به معنای پسربچه است<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج ۶، ص ۱۲۷.</ref>. در برخی [[روایات]] از [[حضرت مهدی]] {{ع}}، با عنوان "[[غلام]]" یاد شده است. [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: [[پیامبر اسلام]] {{صل}} فرمود: {{عربی|"لَا بُدَّ لِلْغُلَامِ مِنْ غیبة " فقیل لَهُ : وَ لَمْ یا رَسُولَ اللَّهِ ؟ قَالَ : " یخاف الْقَتْلِ"}}<ref>علل الشرایع، ج ۱ ص ۲۴۳، ح ۱؛ کافی، ج ۱، ص ۳۳۷، ح ۵ و ص ۴۴۲، ح ۲۹.</ref>؛ "به ناگزیر برای [[غلام]] غیبتی است". گفته شد: ای [[رسول خدا]]! برای چه؟ فرمود: "از [[ترس]] [[مرگ]]". این [[لقب]] نیز، گاهی در معنای لغوی خود به کار میرفته و مقصود همان پسر بچه و [[جوان]] بوده است و گاهی به جهت شرایط [[حاکم]] بر زمان آن عصر، از روی [[تقیه]] گفته میشده و به عنوان [[لقب]] به کار میرفته است. | ||
*'''[[فرید]]''': در لغت به معنای "تک" است. در [[روایات]] به عنوان یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}} به کار رفته است. اصبغ بن نباته میگوید: "از [[امیر مؤمنان]] {{ع}} شنیدم که میفرمود: "[[صاحب]] این امر [[شرید]] (آواره)، [[طرید]] (رانده)، [[فرید]] (تک) و [[وحید]] (تنها) است"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۶، ح ۱۳.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>. | * '''[[فرید]]''': در لغت به معنای "تک" است. در [[روایات]] به عنوان یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}} به کار رفته است. اصبغ بن نباته میگوید: "از [[امیر مؤمنان]] {{ع}} شنیدم که میفرمود: "[[صاحب]] این امر [[شرید]] (آواره)، [[طرید]] (رانده)، [[فرید]] (تک) و [[وحید]] (تنها) است"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۶، ح ۱۳.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>. | ||
*'''قائم''': با مراجعه به [[روایات]] مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}}، میتوان گفت: هیچ لقبی به اندازه "[[قائم]]"، برای آن [[حضرت]] استعمال نشده است. گویا از آنجایی که [[قیام حضرت مهدی]] {{ع}}، درخشانترین فصل زندگی ایشان است؛ اتصاف به این صفت و [[لقب]]، همواره در [[کلام]] [[معصومان]] {{عم}} مورد تصریح قرار گرفته است. بنابراین مهمترین علت اتصاف به این [[لقب]]، آن است که وی در برابر اوضاع [[سیاسی]] و [[انحرافات]] دینی و [[اجتماعی]]، بزرگترین [[قیام]] [[تاریخ]] را [[رهبری]] خواهد کرد<ref>الارشاد، ص ۷۰۴، ح ۲.</ref>. البته میتوان تمامی [[ائمه]] {{عم}} را [[قائم]] دانست؛ اما ویژگیهای [[قیام امام مهدی]] {{ع}}، آن [[حضرت]] را از دیگر [[امامان]] ممتاز ساخته است. | * '''قائم''': با مراجعه به [[روایات]] مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}}، میتوان گفت: هیچ لقبی به اندازه "[[قائم]]"، برای آن [[حضرت]] استعمال نشده است. گویا از آنجایی که [[قیام حضرت مهدی]] {{ع}}، درخشانترین فصل زندگی ایشان است؛ اتصاف به این صفت و [[لقب]]، همواره در [[کلام]] [[معصومان]] {{عم}} مورد تصریح قرار گرفته است. بنابراین مهمترین علت اتصاف به این [[لقب]]، آن است که وی در برابر اوضاع [[سیاسی]] و [[انحرافات]] دینی و [[اجتماعی]]، بزرگترین [[قیام]] [[تاریخ]] را [[رهبری]] خواهد کرد<ref>الارشاد، ص ۷۰۴، ح ۲.</ref>. البته میتوان تمامی [[ائمه]] {{عم}} را [[قائم]] دانست؛ اما ویژگیهای [[قیام امام مهدی]] {{ع}}، آن [[حضرت]] را از دیگر [[امامان]] ممتاز ساخته است. | ||
درباره وجه نامیده شدن [[حضرت]] به "[[قائم]]"، میتوان به [[روایات]] زیر اشاره کرد: [[ابو حمزه ثمالی]] میگوید: از [[امام باقر]] {{ع}} پرسیدم: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! آیا همه شما [[قائم]] و به پا دارنده [[حق]] نیستید؟ فرمود: بلی؛ عرض کردم: چرا [[حضرت مهدی]] {{ع}} را [[قائم]] نامیدهاند؟ فرمود: هنگامی که جد من [[حضرت]] [[سید الشهدا]] [[حسین بن علی]] {{عم}} [[شهید]] شد، [[ملائکه]] به درگاه [[خداوند]] ضجه و ناله نموده، نزد او شکایت کردند... پس خدای عز و جل [[امامان]] از [[فرزندان]] [[حسین]] {{ع}} را به آنان نشان داد و [[ملائکه]] از دیدن آنان خوشحال شدند. در آن هنگام دیدند که یکی از ایشان در حال [[قیام]] است و [[نماز]] میخواند. پس [[خداوند]] عز و جل فرمود: به وسیله این [[قائم]] ([[ایستاده]]) از آنان ([[قاتلان حسین]]) [[انتقام]] خواهم گرفت"<ref>دلائل الامامة، ص ۲۳۹.</ref>. | درباره وجه نامیده شدن [[حضرت]] به "[[قائم]]"، میتوان به [[روایات]] زیر اشاره کرد: [[ابو حمزه ثمالی]] میگوید: از [[امام باقر]] {{ع}} پرسیدم: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! آیا همه شما [[قائم]] و به پا دارنده [[حق]] نیستید؟ فرمود: بلی؛ عرض کردم: چرا [[حضرت مهدی]] {{ع}} را [[قائم]] نامیدهاند؟ فرمود: هنگامی که جد من [[حضرت]] [[سید الشهدا]] [[حسین بن علی]] {{عم}} [[شهید]] شد، [[ملائکه]] به درگاه [[خداوند]] ضجه و ناله نموده، نزد او شکایت کردند... پس خدای عز و جل [[امامان]] از [[فرزندان]] [[حسین]] {{ع}} را به آنان نشان داد و [[ملائکه]] از دیدن آنان خوشحال شدند. در آن هنگام دیدند که یکی از ایشان در حال [[قیام]] است و [[نماز]] میخواند. پس [[خداوند]] عز و جل فرمود: به وسیله این [[قائم]] ([[ایستاده]]) از آنان ([[قاتلان حسین]]) [[انتقام]] خواهم گرفت"<ref>دلائل الامامة، ص ۲۳۹.</ref>. | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۲: | ||
#{{عربی|"قائِمُنا أهلَ البَیتِ"}} ([[قائم]] ما [[اهل بیت]]): [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: "[[بهترین]] [[لباس]] هر زمان، [[لباس]] اهل آن زمان است؛ اما آنگاه که [[قائم]] ما [[اهل بیت]] [[قیام]] میکند، [[لباس علی]] {{ع}} را بر تن کرده و بر روش او [[حکومت]] خواهد نمود"<ref>کافی، ج ۱، ص ۴۱۱.</ref>. | #{{عربی|"قائِمُنا أهلَ البَیتِ"}} ([[قائم]] ما [[اهل بیت]]): [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: "[[بهترین]] [[لباس]] هر زمان، [[لباس]] اهل آن زمان است؛ اما آنگاه که [[قائم]] ما [[اهل بیت]] [[قیام]] میکند، [[لباس علی]] {{ع}} را بر تن کرده و بر روش او [[حکومت]] خواهد نمود"<ref>کافی، ج ۱، ص ۴۱۱.</ref>. | ||
#"[[قائم آل محمد]]" ([[قیام]] کننده از [[آل محمد]] {{صل}}): [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: {{عربی|"تَمَامَ الامر بِقَائِمٍ آلِ مُحَمَّدٍ"}}<ref>شیخ صدوق، التوحید، ص ۲۳۲، ح ۱.</ref>؛ "تمام امر به دست [[قائم آل محمد]] است"<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>. | #"[[قائم آل محمد]]" ([[قیام]] کننده از [[آل محمد]] {{صل}}): [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: {{عربی|"تَمَامَ الامر بِقَائِمٍ آلِ مُحَمَّدٍ"}}<ref>شیخ صدوق، التوحید، ص ۲۳۲، ح ۱.</ref>؛ "تمام امر به دست [[قائم آل محمد]] است"<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>. | ||
*'''[[مضطر]]''': در لغت به معنای کسی است که بیماری، [[فقر]] و یا سختیهای روزگار، او را ناگزیر به [[تضرع]] در درگاه [[خداوند]] کرده است<ref>مجمع البحرین، ج ۳، ص ۳۷۳.</ref>. در برخی [[روایات]] از این [[لقب]]، به عنوان یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}} یاد شده و در [[قرآن مجید]] نیز مورد اشاره قرار گرفته است: {{متن قرآن|أَمنْ یجِیبُ الْمُضْطَر إِذا دَعاهُ وَ یکشِفُ السوءَ}}<ref>نمل، آیه ۶۲.</ref>؛ "ای کسی که دعای [[مضطر]] را [[اجابت]] میکند و گرفتاری را برطرف میسازد". | * '''[[مضطر]]''': در لغت به معنای کسی است که بیماری، [[فقر]] و یا سختیهای روزگار، او را ناگزیر به [[تضرع]] در درگاه [[خداوند]] کرده است<ref>مجمع البحرین، ج ۳، ص ۳۷۳.</ref>. در برخی [[روایات]] از این [[لقب]]، به عنوان یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}} یاد شده و در [[قرآن مجید]] نیز مورد اشاره قرار گرفته است: {{متن قرآن|أَمنْ یجِیبُ الْمُضْطَر إِذا دَعاهُ وَ یکشِفُ السوءَ}}<ref>نمل، آیه ۶۲.</ref>؛ "ای کسی که دعای [[مضطر]] را [[اجابت]] میکند و گرفتاری را برطرف میسازد". | ||
در برخی از [[روایات]]، این [[آیه]] [[تفسیر]] به [[حضرت مهدی]] {{ع}} و [[قیام]] ایشان شده است. [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: "این [[آیه]] در مورد [[مهدی]] از [[آل محمد]] {{عم}} نازل شده است؛ به [[خدا]] [[سوگند]]! [[مضطر]] او است؛ هنگامی که در [[مقام ابراهیم]] دو رکعت [[نماز]] به جا میآورد و دست به درگاه [[خداوند متعال]] برمیدارد؛ [[خداوند]] دعای او را [[اجابت]] میکند، ناراحتیها را برطرف میسازد و او را [[خلیفه]] روی [[زمین]] قرار میدهد"<ref>تفسیر نور الثقلین، ج ۴، ص ۹۴؛ ر.ک: الغیبة، ص ۱۸۱، ح ۳۰.</ref>. | در برخی از [[روایات]]، این [[آیه]] [[تفسیر]] به [[حضرت مهدی]] {{ع}} و [[قیام]] ایشان شده است. [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: "این [[آیه]] در مورد [[مهدی]] از [[آل محمد]] {{عم}} نازل شده است؛ به [[خدا]] [[سوگند]]! [[مضطر]] او است؛ هنگامی که در [[مقام ابراهیم]] دو رکعت [[نماز]] به جا میآورد و دست به درگاه [[خداوند متعال]] برمیدارد؛ [[خداوند]] دعای او را [[اجابت]] میکند، ناراحتیها را برطرف میسازد و او را [[خلیفه]] روی [[زمین]] قرار میدهد"<ref>تفسیر نور الثقلین، ج ۴، ص ۹۴؛ ر.ک: الغیبة، ص ۱۸۱، ح ۳۰.</ref>. | ||
بدون [[شک]] منظور از این [[تفسیر]]، منحصر ساختن مفهوم [[آیه]]، به وجود مبارک [[حضرت مهدی]] {{ع}} نیست؛ بلکه [[آیه]] معنای گستردهای دارد که یکی از مصداقهای روشن آن، [[وجود امام مهدی]] {{ع}} است. پس زمانی که همهجا را [[فساد]] میگیرد، درها بسته میشود، کارد به استخوان میرسد، [[بشریت]] در بنبست [[سختی]] قرار میگیرد و حالت اضطرار در کل عالم نمایان میشود؛ در این هنگام [[حضرت مهدی]] {{ع}} در مقدسترین نقطه روی [[زمین]]، دست به [[دعا]] بر میدارد و تقاضای [[کشف]] سوء میکند. [[خداوند]] نیز این [[دعا]] را سرآغاز [[انقلاب مقدس]] جهانی او قرار میدهد و به مصداق {{متن قرآن|يَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ}} او و یارانش را [[جانشینان]] روی [[زمین]] میکند"<ref>تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۲۱ و ۵۲۲.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>. | بدون [[شک]] منظور از این [[تفسیر]]، منحصر ساختن مفهوم [[آیه]]، به وجود مبارک [[حضرت مهدی]] {{ع}} نیست؛ بلکه [[آیه]] معنای گستردهای دارد که یکی از مصداقهای روشن آن، [[وجود امام مهدی]] {{ع}} است. پس زمانی که همهجا را [[فساد]] میگیرد، درها بسته میشود، کارد به استخوان میرسد، [[بشریت]] در بنبست [[سختی]] قرار میگیرد و حالت اضطرار در کل عالم نمایان میشود؛ در این هنگام [[حضرت مهدی]] {{ع}} در مقدسترین نقطه روی [[زمین]]، دست به [[دعا]] بر میدارد و تقاضای [[کشف]] سوء میکند. [[خداوند]] نیز این [[دعا]] را سرآغاز [[انقلاب مقدس]] جهانی او قرار میدهد و به مصداق {{متن قرآن|يَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ}} او و یارانش را [[جانشینان]] روی [[زمین]] میکند"<ref>تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۲۱ و ۵۲۲.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>. | ||
*'''[[منتظر]]''': یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}}، "[[منتظر]]" است که در [[روایات]] فراوانی به آن اشاره شده است. [[حضرت مهدی]] {{ع}} خود نیز همانند دیگر [[انسانها]]، [[منتظر]] است تا روزی فرا رسد و [[اراده خداوند]] متعال، به برپایی [[حاکمیت جهانی]] [[عدل و قسط]] تعلق گیرد. اما تنها کسی است که [[انتظار]] ظهورش کشیده میشود؛ ازاینرو "[[منتظر]]" نیز نامیده شده است. | * '''[[منتظر]]''': یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}}، "[[منتظر]]" است که در [[روایات]] فراوانی به آن اشاره شده است. [[حضرت مهدی]] {{ع}} خود نیز همانند دیگر [[انسانها]]، [[منتظر]] است تا روزی فرا رسد و [[اراده خداوند]] متعال، به برپایی [[حاکمیت جهانی]] [[عدل و قسط]] تعلق گیرد. اما تنها کسی است که [[انتظار]] ظهورش کشیده میشود؛ ازاینرو "[[منتظر]]" نیز نامیده شده است. | ||
از [[امام جواد]] {{ع}} پرسیده شد: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! [[مهدی]]، به چه [[دلیل]] [[منتظر]] نامیده شده است؟ فرمود: "لان له غیبة یکثر ایامها و یطول امدها فینتظر خروجه المخلصون و ینکره المرتابون..."<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۳.</ref>؛ "به این علت که برای او غیبتی است که روزهایش زیاد میشود و مدتش بسیار طول میکشد. پس [[مخلصان]]، [[انتظار]] ظهورش را میکشند و اهل [[تردید]] او را [[انکار]] خواهند کرد...". زرارة بن اعین نیز میگوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که میفرمود: {{عربی|"إِنَّ لِلْغُلَامِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَی بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هـُوَ الَّذِی يـُشـَكُّ فـِی وِلَادَتـِهِ..."}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۲، ح ۲۴.</ref>؛ "به درستی که برای [[قائم]] پیش از آنکه [[قیام]] کند، غیبتی است. عرض کردم: قربانت شوم! برای چه؟ فرمود: میترسد- و به شکم خود اشاره کرد- سپس فرمود: او است منتظری که [[مردم]] در تولدش [[شک]] کنند..."<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>. | از [[امام جواد]] {{ع}} پرسیده شد: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! [[مهدی]]، به چه [[دلیل]] [[منتظر]] نامیده شده است؟ فرمود: "لان له غیبة یکثر ایامها و یطول امدها فینتظر خروجه المخلصون و ینکره المرتابون..."<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۳.</ref>؛ "به این علت که برای او غیبتی است که روزهایش زیاد میشود و مدتش بسیار طول میکشد. پس [[مخلصان]]، [[انتظار]] ظهورش را میکشند و اهل [[تردید]] او را [[انکار]] خواهند کرد...". زرارة بن اعین نیز میگوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که میفرمود: {{عربی|"إِنَّ لِلْغُلَامِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَی بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هـُوَ الَّذِی يـُشـَكُّ فـِی وِلَادَتـِهِ..."}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۲، ح ۲۴.</ref>؛ "به درستی که برای [[قائم]] پیش از آنکه [[قیام]] کند، غیبتی است. عرض کردم: قربانت شوم! برای چه؟ فرمود: میترسد- و به شکم خود اشاره کرد- سپس فرمود: او است منتظری که [[مردم]] در تولدش [[شک]] کنند..."<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>. | ||
*'''منتقم''': به معنای [[انتقام]] گیرنده و یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}} است. آن [[حضرت]] میفرماید: {{عربی|"أنا بَقِيّةُ اللّه ِ في أرضِهِ ، و المُنْتقِمُ مِن أعدائِهِ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۸۴، ح ۱.</ref>؛ "من باقیمانده [[خدا]] در روی [[زمین]] و [[انتقام]] گیرنده از [[دشمنان]] او هستم". [[امام صادق]] {{ع}} نیز فرمود: "چون [[حسین بن علی]] {{عم}} به [[شهادت]] رسید، [[فرشتگان الهی]] ضجه سر دادند و گفتند: پروردگارا! با [[حسین]] چنین شد؛ در حالیکه او صفی تو و [[فرزند]] پیامبرت است!؟ پس [[خداوند]] [[نور]] [[قائم]] {{ع}} را به آنان نشان داد و فرمود: به وسیله این [شخص] [[انتقام]] او را خواهم گرفت"<ref>کافی، ج ۱، ص ۴۶۵، ح ۶؛ شیخ طوسی، امالی، ج ۲، ص ۳۳.</ref>. البته در پارهای از [[روایات]] نیز گفته شده است: "آن [[حضرت]] [[انتقام]] گیرنده [[خون]] تمامی [[امامان]] {{عم}} و [[مظلومان]] است"<ref>ر.ک: الغیبة، ص ۱۴۰، ح ۱؛ کافی، ج ۲، ص ۸، ح ۱.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>. | * '''منتقم''': به معنای [[انتقام]] گیرنده و یکی از [[القاب حضرت مهدی]] {{ع}} است. آن [[حضرت]] میفرماید: {{عربی|"أنا بَقِيّةُ اللّه ِ في أرضِهِ ، و المُنْتقِمُ مِن أعدائِهِ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۸۴، ح ۱.</ref>؛ "من باقیمانده [[خدا]] در روی [[زمین]] و [[انتقام]] گیرنده از [[دشمنان]] او هستم". [[امام صادق]] {{ع}} نیز فرمود: "چون [[حسین بن علی]] {{عم}} به [[شهادت]] رسید، [[فرشتگان الهی]] ضجه سر دادند و گفتند: پروردگارا! با [[حسین]] چنین شد؛ در حالیکه او صفی تو و [[فرزند]] پیامبرت است!؟ پس [[خداوند]] [[نور]] [[قائم]] {{ع}} را به آنان نشان داد و فرمود: به وسیله این [شخص] [[انتقام]] او را خواهم گرفت"<ref>کافی، ج ۱، ص ۴۶۵، ح ۶؛ شیخ طوسی، امالی، ج ۲، ص ۳۳.</ref>. البته در پارهای از [[روایات]] نیز گفته شده است: "آن [[حضرت]] [[انتقام]] گیرنده [[خون]] تمامی [[امامان]] {{عم}} و [[مظلومان]] است"<ref>ر.ک: الغیبة، ص ۱۴۰، ح ۱؛ کافی، ج ۲، ص ۸، ح ۱.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>. | ||
*'''[[منصور]]''': در [[احادیث]] فراوانی رسیده است که [[حضرت مهدی]] {{ع}}، {{عربی|"مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَيَّدٌ بِالنَّصْرِ"}} است؛ یعنی، به [[هنگام ظهور]]، [[رعب]] او در دلهای قدرتمندان میافتد و نیروهای غیبی و نامرئی، به کمک او و [[یاران]] او میشتابند. البته آنچه درباره [[یاری]] آن [[حضرت]] به وسیله نیروهای غیبی گفته شده، منافاتی با [[لزوم]] حضور [[مردم]] در صحنه ندارد و بایسته است که [[مردم]]، آن [[حضرت]] را تا رسیدن به اهداف متعالیاش [[یاری]] رسانند. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "[[انقلاب مهدی]] را سه [[سپاه]] [[یاری]] میکنند و در [[پیروزی]] او شرکت دارند: سپاهی از [[فرشتگان]]، سپاهی از [[مؤمنان]] و سپاهی از [[رعب]] و [[وحشت]]"<ref>الغیبة، ص ۱۹۸، ح ۹، ص ۲۴۳، ح ۴۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۹.</ref>. | * '''[[منصور]]''': در [[احادیث]] فراوانی رسیده است که [[حضرت مهدی]] {{ع}}، {{عربی|"مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَيَّدٌ بِالنَّصْرِ"}} است؛ یعنی، به [[هنگام ظهور]]، [[رعب]] او در دلهای قدرتمندان میافتد و نیروهای غیبی و نامرئی، به کمک او و [[یاران]] او میشتابند. البته آنچه درباره [[یاری]] آن [[حضرت]] به وسیله نیروهای غیبی گفته شده، منافاتی با [[لزوم]] حضور [[مردم]] در صحنه ندارد و بایسته است که [[مردم]]، آن [[حضرت]] را تا رسیدن به اهداف متعالیاش [[یاری]] رسانند. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "[[انقلاب مهدی]] را سه [[سپاه]] [[یاری]] میکنند و در [[پیروزی]] او شرکت دارند: سپاهی از [[فرشتگان]]، سپاهی از [[مؤمنان]] و سپاهی از [[رعب]] و [[وحشت]]"<ref>الغیبة، ص ۱۹۸، ح ۹، ص ۲۴۳، ح ۴۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۹.</ref>. | ||
[[محمد بن مسلم]] ثقفی از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] میکند که فرمود: {{عربی|"القَائِمَ مِنّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۳۰، ح ۱۶.</ref>؛ "[[قائم]] ما به [افتادن] [[ترس]] در [[دل]] [[دشمنان]]، [[یاری]] شده است"<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>. | [[محمد بن مسلم]] ثقفی از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] میکند که فرمود: {{عربی|"القَائِمَ مِنّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۳۰، ح ۱۶.</ref>؛ "[[قائم]] ما به [افتادن] [[ترس]] در [[دل]] [[دشمنان]]، [[یاری]] شده است"<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref>. | ||
*'''مهدی''': یکی از مشهورترین [[القاب]] [[قائم آل محمد]] {{ع}}، [[مهدی]] است. "[[مهدی]]"، اسم مفعول و به معنای [[هدایت]] شده است. کلمه "[[مهدویت]]" نیز برگرفته از همین ریشه است. این واژه در بین [[اهل سنت]]، از شهرت بیشتری برخوردار است؛ بهگونهای که آن [[حضرت]] بیشتر با این واژه نزد آنها شناخته میشود. | * '''مهدی''': یکی از مشهورترین [[القاب]] [[قائم آل محمد]] {{ع}}، [[مهدی]] است. "[[مهدی]]"، اسم مفعول و به معنای [[هدایت]] شده است. کلمه "[[مهدویت]]" نیز برگرفته از همین ریشه است. این واژه در بین [[اهل سنت]]، از شهرت بیشتری برخوردار است؛ بهگونهای که آن [[حضرت]] بیشتر با این واژه نزد آنها شناخته میشود. | ||
البته گاهی نیز در معنای فاعلی به معنای "هدایتکننده" به کار رفته است. [[محمد]] بن عجلان از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] کرده است: "... و [[قائم]] {{ع}} را از آن جهت [[مهدی]] گفتهاند که [[مردم]] را به آیینی که از دست دادهاند، [[هدایت]] میکند..."<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۸۳، ح ۲.</ref>. اما آنچه بیشتر در [[روایات]] آمده، همان معنای نخست است. [[امام باقر]] {{ع}} در اینباره فرمود: "به درستی که [[مهدی]] نامیده شد؛ به جهت اینکه به امر مخفی [[هدایت]] میشود. او [[تورات]] و سایر کتابهای الهی را از غاری در [[انطاکیه]] بیرون خواهد آورد"<ref>علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۶۱، ح ۳؛ الغیبة، ص ۲۳۷، ح ۲۶.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} نیز در پاسخ پرسشی فرمود: {{عربی|"لِأَنَّهُ يُهْدَى إِلَى كُلِّ أَمْرٍ خَفِيٍّ"}}<ref>کتاب الغیبة، ص ۴۷۱؛ الغیبة، ص ۲۳۷.</ref>؛ "به جهت اینکه به تمامی امور پنهان [[هدایت]] میشود". | البته گاهی نیز در معنای فاعلی به معنای "هدایتکننده" به کار رفته است. [[محمد]] بن عجلان از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] کرده است: "... و [[قائم]] {{ع}} را از آن جهت [[مهدی]] گفتهاند که [[مردم]] را به آیینی که از دست دادهاند، [[هدایت]] میکند..."<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۸۳، ح ۲.</ref>. اما آنچه بیشتر در [[روایات]] آمده، همان معنای نخست است. [[امام باقر]] {{ع}} در اینباره فرمود: "به درستی که [[مهدی]] نامیده شد؛ به جهت اینکه به امر مخفی [[هدایت]] میشود. او [[تورات]] و سایر کتابهای الهی را از غاری در [[انطاکیه]] بیرون خواهد آورد"<ref>علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۶۱، ح ۳؛ الغیبة، ص ۲۳۷، ح ۲۶.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} نیز در پاسخ پرسشی فرمود: {{عربی|"لِأَنَّهُ يُهْدَى إِلَى كُلِّ أَمْرٍ خَفِيٍّ"}}<ref>کتاب الغیبة، ص ۴۷۱؛ الغیبة، ص ۲۳۷.</ref>؛ "به جهت اینکه به تمامی امور پنهان [[هدایت]] میشود". | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۰: | ||
گفتنی است [[لقب]] "[[مهدی]]"، بیشتر درباره آن [[حضرت]] [[بعد از ظهور]] و [[قیام]] و [[لقب]] "[[قائم]]"، [[قبل از ظهور]] و [[قیام]] استفاده شده است. [[امام صادق]] {{ع}} درباره برخی از [[وقایع پس از ظهور]] میفرماید: "... ثم یأمر منادیا فینادی: هذا المهدی..."<ref>الغیبة، ص ۳۱۳، ح ۵.</ref>؛ "به منادی [[دستور]] داده خواهد شد؛ پس ندا در میدهد که این است [[مهدی]]". | گفتنی است [[لقب]] "[[مهدی]]"، بیشتر درباره آن [[حضرت]] [[بعد از ظهور]] و [[قیام]] و [[لقب]] "[[قائم]]"، [[قبل از ظهور]] و [[قیام]] استفاده شده است. [[امام صادق]] {{ع}} درباره برخی از [[وقایع پس از ظهور]] میفرماید: "... ثم یأمر منادیا فینادی: هذا المهدی..."<ref>الغیبة، ص ۳۱۳، ح ۵.</ref>؛ "به منادی [[دستور]] داده خواهد شد؛ پس ندا در میدهد که این است [[مهدی]]". | ||
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز فرمود: "[[پس از ظهور]] کسی نزد او آمده، میگوید: ای [[مهدی]]! به من عطا کن! و آن [[حضرت]] میفرماید: بگیر"<ref>الغیبة، ص ۹۲.</ref>. [[لقب مهدی]]، اگرچه اختصاص به [[آخرین امام]] ندارد و بقیه [[امامان]] {{عم}} نیز [[مهدی]] هستند؛ ولی تنها از پیشوای دوازدهم، به عنوان "[[مهدی]]" یاد شده است. این [[لقب]] از همان آغاز شکلگیری بحث "[[مهدویت]]"، بر زبان [[معصومین]] {{عم}} رایج بوده و در [[روایات]] فراوانی از [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، این [[لقب]] بیان شده است. بنابراین در کتابهای [[اهل سنت]] نیز فراوان این [[لقب]] آمده است<ref>ر.ک: الصنعانی، المصنف، ج ۱۱، ح ۲۰۷۷۳؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۳۰، ح ۴۰۸۵، ۴۰۸۶، ۴۰۸۷، ۴۰۸۸؛ سنن ابو | [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز فرمود: "[[پس از ظهور]] کسی نزد او آمده، میگوید: ای [[مهدی]]! به من عطا کن! و آن [[حضرت]] میفرماید: بگیر"<ref>الغیبة، ص ۹۲.</ref>. [[لقب مهدی]]، اگرچه اختصاص به [[آخرین امام]] ندارد و بقیه [[امامان]] {{عم}} نیز [[مهدی]] هستند؛ ولی تنها از پیشوای دوازدهم، به عنوان "[[مهدی]]" یاد شده است. این [[لقب]] از همان آغاز شکلگیری بحث "[[مهدویت]]"، بر زبان [[معصومین]] {{عم}} رایج بوده و در [[روایات]] فراوانی از [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، این [[لقب]] بیان شده است. بنابراین در کتابهای [[اهل سنت]] نیز فراوان این [[لقب]] آمده است<ref>ر.ک: الصنعانی، المصنف، ج ۱۱، ح ۲۰۷۷۳؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۳۰، ح ۴۰۸۵، ۴۰۸۶، ۴۰۸۷، ۴۰۸۸؛ سنن ابو داوود، ج ۴، ص ۱۰۷، ح ۲۴۸۵.</ref>. | ||
[[امام حسین]] {{ع}} فرمود: "[[دوازده مهدی]] از ما است: نخستین ایشان [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} بود و آخرین ایشان نهمین [[فرزند]] از نسل من است..."<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۶۸، ح ۳۶.</ref>. | [[امام حسین]] {{ع}} فرمود: "[[دوازده مهدی]] از ما است: نخستین ایشان [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} بود و آخرین ایشان نهمین [[فرزند]] از نسل من است..."<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۶۸، ح ۳۶.</ref>. | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۳: | ||
«در ضمن بحث و مطالعه درباره هویت شخصی مصلح جهانی، ناگزیر باید به بیان لقبهای ایشان و معنای آن لقبها نیز پرداخت. امام لقبهای زیادی دارند که برخی از آنها عبارتند از: | «در ضمن بحث و مطالعه درباره هویت شخصی مصلح جهانی، ناگزیر باید به بیان لقبهای ایشان و معنای آن لقبها نیز پرداخت. امام لقبهای زیادی دارند که برخی از آنها عبارتند از: | ||
*'''مهدی''': ما در بخشهای گذشته به توضیح در مورد این واژه که امام بدان مشهور شدهاند<ref>منن الرحمن، ج ۲، ص ۲۳۳.</ref> پرداختیم و گفتیم که این واژه بهطور کلی، دو معنا دارد. | * '''مهدی''': ما در بخشهای گذشته به توضیح در مورد این واژه که امام بدان مشهور شدهاند<ref>منن الرحمن، ج ۲، ص ۲۳۳.</ref> پرداختیم و گفتیم که این واژه بهطور کلی، دو معنا دارد. | ||
اول) مهدی بهمعنای کسی است که مردم را به سوی حق هدایت میکند. [[پیامبر]] در یکی از دعاهایشان میفرماید: "خداوند ما را به زیور ایمان آراسته کن و ما را هادی و مهدی قرار بده<ref>مسند أحمد بن حنبل، ج ۴، ص ۲۶۴.</ref>. | اول) مهدی بهمعنای کسی است که مردم را به سوی حق هدایت میکند. [[پیامبر]] در یکی از دعاهایشان میفرماید: "خداوند ما را به زیور ایمان آراسته کن و ما را هادی و مهدی قرار بده<ref>مسند أحمد بن حنبل، ج ۴، ص ۲۶۴.</ref>. | ||
دوم) مهدی همان کسی است که زمین را همانگونه که آکنده از ستم و بیداد شده، سرشار از عدالت و داد و انصاف میکند. ما این دو معنا را در بخشهای گذشته از زبان [[امام باقر]] {{ع}} بیان کردیم. | دوم) مهدی همان کسی است که زمین را همانگونه که آکنده از ستم و بیداد شده، سرشار از عدالت و داد و انصاف میکند. ما این دو معنا را در بخشهای گذشته از زبان [[امام باقر]] {{ع}} بیان کردیم. | ||
*'''[[حجت]]'''<ref>حجت یعنی: دلیل، سند و منبع مورد اعتماد و مقامی که گفتارش حجت است. "م"</ref>؛ علت اینکه این لقب به امام داده شده، این است که ایشان حجت خدا بر آفریدههایش است و خداوند به وسیله او، بر آفریدههایش حجت میآورد و در احادیث آمده است که او حجت خداوند است. | * '''[[حجت]]'''<ref>حجت یعنی: دلیل، سند و منبع مورد اعتماد و مقامی که گفتارش حجت است. "م"</ref>؛ علت اینکه این لقب به امام داده شده، این است که ایشان حجت خدا بر آفریدههایش است و خداوند به وسیله او، بر آفریدههایش حجت میآورد و در احادیث آمده است که او حجت خداوند است. | ||
*'''[[منتظر]]'''<ref>منتظر، اسم مفعول از باب افتعال است و بهمعنای چیزی یا کسی است که مردم انتظار فرارسیدن آنرا دارند. "م".</ref>؛ امام به این دلیل منتظر خوانده شده است که مؤمنان، انتظار دیدن پگاه صادق ایشان بر خود را دارند تا دیدگان آنها با دیدن روی زیبا و قامت رشیدش روشن شود. | * '''[[منتظر]]'''<ref>منتظر، اسم مفعول از باب افتعال است و بهمعنای چیزی یا کسی است که مردم انتظار فرارسیدن آنرا دارند. "م".</ref>؛ امام به این دلیل منتظر خوانده شده است که مؤمنان، انتظار دیدن پگاه صادق ایشان بر خود را دارند تا دیدگان آنها با دیدن روی زیبا و قامت رشیدش روشن شود. | ||
*'''[[خلف صالح]]'''؛ این لقب را به این دلیل به امام دادهاند که ایشان خلف و جانشین [[عترت]] و خاندان [[پیامبر]] {{صل}} و باقیمانده زنجیره طلایی خاندانی است که نخستین حلقه آن علی {{ع}} بوده و آخرین آن هم محمد مهدی {{ع}} خواهد بود. | * '''[[خلف صالح]]'''؛ این لقب را به این دلیل به امام دادهاند که ایشان خلف و جانشین [[عترت]] و خاندان [[پیامبر]] {{صل}} و باقیمانده زنجیره طلایی خاندانی است که نخستین حلقه آن علی {{ع}} بوده و آخرین آن هم محمد مهدی {{ع}} خواهد بود. | ||
*'''قائم'''؛ به این دلیل امام به این نام خوانده شده که ایشان انقلابی جهانی برپا میکنند و با آن فساد را ریشهکن میکنند و خواب از چشمان متکبران و ستمگران تمام جهان میربایند. آنها در آن زمان همگی هراسان و پریشان میشوند»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۷۸.</ref>. | * '''قائم'''؛ به این دلیل امام به این نام خوانده شده که ایشان انقلابی جهانی برپا میکنند و با آن فساد را ریشهکن میکنند و خواب از چشمان متکبران و ستمگران تمام جهان میربایند. آنها در آن زمان همگی هراسان و پریشان میشوند»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۷۸.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۱: | ||
«از [[القاب]] شریف آن [[قبله]] خوبان و [[کعبه]] [[نیکان]] در کلمات [[پیشوایان]] نامهای [[مقدس]] زیر است: "[[حجت خدا]]، خاتم [[اوصیاء]]، رهائیبخش [[امت]]، [[مهدی]]، [[منتظر]]، باعث، [[وارث]]، [[خلف صالح]]، [[قائم]] به [[حق]]، مظهر [[دین]]، [[دادگستر]]، [[بقیة الله]]، [[صاحب الزمان]]، [[صاحب]] [[شمشیر]]، [[امام]] [[منتظر]] برای تأسیس [[حکومت عدل الهی]]"<ref>اعلام الوری، ص ۳۹۳؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۶۵ و ۳۰۹؛ المحجة البیضاء، ج ۴، ص ۳۳۷؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۲۵۶ و ۳۴۵؛ الامام المهدی، ص ۸ و ۳۴۲؛ نور الابصار، ص ۱۶۸؛ الزام الناصب، ص ۱۴۰، ۱۴۱ و ۱۴۲.</ref>، "[[منصور]]، [[صاحب]]، [[حجت]]، [[خالص]]، صاحبخانه، [[صاحب]] الأمر، [[مأمول]]، [[تالی]]، [[نائب]]، [[برهان]]، [[باسط]] (گسترنده)، [[ثائر]] (انقلابی)، [[منتقم]]، [[سید]]، [[جابر]] (جبرانکننده- ترمیمکننده)، [[خازن]] و ... | «از [[القاب]] شریف آن [[قبله]] خوبان و [[کعبه]] [[نیکان]] در کلمات [[پیشوایان]] نامهای [[مقدس]] زیر است: "[[حجت خدا]]، خاتم [[اوصیاء]]، رهائیبخش [[امت]]، [[مهدی]]، [[منتظر]]، باعث، [[وارث]]، [[خلف صالح]]، [[قائم]] به [[حق]]، مظهر [[دین]]، [[دادگستر]]، [[بقیة الله]]، [[صاحب الزمان]]، [[صاحب]] [[شمشیر]]، [[امام]] [[منتظر]] برای تأسیس [[حکومت عدل الهی]]"<ref>اعلام الوری، ص ۳۹۳؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۶۵ و ۳۰۹؛ المحجة البیضاء، ج ۴، ص ۳۳۷؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۲۵۶ و ۳۴۵؛ الامام المهدی، ص ۸ و ۳۴۲؛ نور الابصار، ص ۱۶۸؛ الزام الناصب، ص ۱۴۰، ۱۴۱ و ۱۴۲.</ref>، "[[منصور]]، [[صاحب]]، [[حجت]]، [[خالص]]، صاحبخانه، [[صاحب]] الأمر، [[مأمول]]، [[تالی]]، [[نائب]]، [[برهان]]، [[باسط]] (گسترنده)، [[ثائر]] (انقلابی)، [[منتقم]]، [[سید]]، [[جابر]] (جبرانکننده- ترمیمکننده)، [[خازن]] و ... | ||
او یکتا مظهر و مصداق این [[القاب]] شریفه است و هرگز احدی در این [[القاب]] با او شریک نیست»<ref>[[ | او یکتا مظهر و مصداق این [[القاب]] شریفه است و هرگز احدی در این [[القاب]] با او شریک نیست»<ref>[[کامل سلیمان]]، [[روزگار رهایی ج۱ (کتاب)|روزگار رهایی]]، ج1، ص 68.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۷: | ||
| پاسخ = نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفتهاند: | | پاسخ = نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفتهاند: | ||
«*لقبهای مشهور آن حضرت عبارتند از: "[[مهدی]]"، "[[قائم]]"، "[[منتظَر]]"، "[[بقیة الله]]"، "[[حجت]]"، "[[خلف صالح]]"، "[[منصور]]"، "[[صاحب الامر]]"، "[[صاحب الزمان]]" و "[[ولی عصر]]" که معروفترین آنها "مهدی" است. | «* لقبهای مشهور آن حضرت عبارتند از: "[[مهدی]]"، "[[قائم]]"، "[[منتظَر]]"، "[[بقیة الله]]"، "[[حجت]]"، "[[خلف صالح]]"، "[[منصور]]"، "[[صاحب الامر]]"، "[[صاحب الزمان]]" و "[[ولی عصر]]" که معروفترین آنها "مهدی" است. | ||
*هر یک از این لقبها، بیانگر پیام ویژهای درباره آن بزرگوار است. آن [[امام]] خوبیها را "[[مهدی]]" گفتهاند؛ زیرا هدایت شدهای است که مردم را به سوی [[حق]] میخواند. "[[قائم]]" خواندهاند؛ چون برای [[حق]]، [[قیام]] خواهد کرد. "[[منتظَر]]" نامیدهاند؛ زیرا همگان در [[انتظار]] مقدم اویند. "[[بقیة الله]]" لقب دادهاند؛ چرا که باقی مانده [[حجتهای خدا]] و [[آخرین ذخیره الهی]] است. "[[حجت]]" به معنای [[گواه خدا بر خلق]] و "[[خلف صالح]]" به معنای [[جانشین]] برای [[اولیای خدا]]ست. او "[[منصور]]" است، چون از سوی [[پروردگار]] یاری میشود و "[[صاحب الأمر]]" است؛ چون امر ایجاد [[حکومت عدل الهی]] بر عهده اوست. "[[صاحب الزمان]] و [[ولی عصر]]" نیز به آن معنا است که او [[حاکم]] و [[فرمانروا | * هر یک از این لقبها، بیانگر پیام ویژهای درباره آن بزرگوار است. آن [[امام]] خوبیها را "[[مهدی]]" گفتهاند؛ زیرا هدایت شدهای است که مردم را به سوی [[حق]] میخواند. "[[قائم]]" خواندهاند؛ چون برای [[حق]]، [[قیام]] خواهد کرد. "[[منتظَر]]" نامیدهاند؛ زیرا همگان در [[انتظار]] مقدم اویند. "[[بقیة الله]]" لقب دادهاند؛ چرا که باقی مانده [[حجتهای خدا]] و [[آخرین ذخیره الهی]] است. "[[حجت]]" به معنای [[گواه خدا بر خلق]] و "[[خلف صالح]]" به معنای [[جانشین]] برای [[اولیای خدا]]ست. او "[[منصور]]" است، چون از سوی [[پروردگار]] یاری میشود و "[[صاحب الأمر]]" است؛ چون امر ایجاد [[حکومت عدل الهی]] بر عهده اوست. "[[صاحب الزمان]] و [[ولی عصر]]" نیز به آن معنا است که او [[حاکم]] و [[فرمانروا]]ی یگانه زمان میباشد»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]، [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]، [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]؛ [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۴۳.</ref>»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۴۳.</ref>. | ||
}} | }} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:پرسش]] | ||
[[رده:پرسمان مهدویت]] | [[رده:پرسمان مهدویت]] | ||
[[رده:(اب): پرسشهایی با ۲ پاسخ]] | [[رده:(اب): پرسشهایی با ۲ پاسخ]] | ||
[[رده:(اب): پرسشهای مهدویت با ۲ پاسخ]] | [[رده:(اب): پرسشهای مهدویت با ۲ پاسخ]] | ||
[[رده:پرسشهای مربوط به کنیهها و لقبهای امام مهدی]] | [[رده:پرسشهای مربوط به کنیهها و لقبهای امام مهدی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۱۹
القاب امام مهدی چیستند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / آشنایی با امام مهدی / معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی) |
مدخل اصلی | نامها و القاب امام مهدی |
مدخل وابسته | ؟ |
تعداد پاسخ | ۸ پاسخ |
القاب امام مهدی (ع) چیستند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا رجالی تهرانی، در کتاب «یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در اینباره گفته است:
«نام اصلی حضرت (ع)، محمد است. نامی که پیغمبر اکرم (ص) برای او گذارده و فرمود: اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است. کنیه حضرت: ابوالقاسم است. و نیز ابو صالح و ابو عبداللّه و ابو ابراهیم و ابو جعفر و ابو الحسین هم گفته شده است[۱]»[۲].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین عباس رحیمی، در کتاب «امید فردا» در اینباره گفته است:
«این لقبها هر کدام با یکی از ویژگیهای آن حضرت مناسب است، به عنوان مثال چون هدایتگر است، مهدی و چون حجت خداست، حجت، و چون مردم منتظِر او هستند مُنتظَر، و چون صاحب ولایت و صاحب مردم است او را صاحب لقب دادهاند. لقب قائم به دلیل قیام آن حضرت علیه دشمنان خداوند و برپایی دین مبین اسلام است. آن حضرت قیام میکند و قیام آن حضرت جهانی است و با ستمگران زمان خود ستیز مینماید و آنان را مجبور به کرنش در برابر دستورهای خداوند میکند و زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود[۳]»[۴].
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین قنبر علی صمدی، در کتاب «آخرین منجی» در اینباره گفته است:
|
۳. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در دو کتاب «فرهنگنامه مهدویت» و «درسنامه مهدویت» در اینباره گفته است:
واژه "بقیت"، به معنای، بازمانده و پاینده و آن چیزی است که از چیزی باقی گذاشته شود. عبارت "بقیة اللّه"، هم در قرآن مجید و هم در روایات آمده است. در قرآن، فقط یک بار و در داستان حضرت شعیب (ع) ذکر شده است؛ آنجا که وی قوم خود را از کمفروشی نهی کرده، میگوید: ﴿بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ ﴾[۷] در روایات گوناگونی "بقیة اللّه" به وجود امام مهدی (ع) یا برخی دیگر از امامان (ع) تفسیر شده است. * امام باقر (ع) فرمود: نخستین سخنی که مهدی (ع) پس از قیام خود میگوید، این آیه است: ﴿بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ ﴾[۸]؛ سپس میگوید: "منم بقیة اللّه بر روی زمین"[۹] درست است که در آیه مورد بحث، مخاطب، قوم شعیب بوده و منظور از "بقیة اللّه"، سود و سرمایه حلال یا پاداش الهی است؛ ولی هر موجودی نافع که از طرف خداوند سبحانه و تعالی برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، "بقیة اللّه" محسوب میشود. بر این اساس، تمام پیامبران الهی و پیشوایان بزرگ، بقیة اللّه هستند. تمام رهبران راستین نیز که پس از مبارزه با یک دشمن سرسخت برای یک قوم و ملت باقی میمانند، از این نظر بقیة اللّه هستند. سربازانی که پس از پیروزی از جنگ بازمیگردند، آنان نیز بقیة اللّه هستند. در روایات، دعاها و زیارات، امامان معصوم (ع) به عنوان "بقیة اللّه" توصیف شدهاند، برای نمونه به بعضی از آنها اشاره میشود:
طریف ابو نصر گوید: "بر صاحب الزّمان (ع) وارد شدم؛ آن حضرت فرمود: برای من صندل احمر [۱۹] بیاور. پس برای ایشان آوردم. آن حضرت رو به من کرد و فرمود: آیا مرا میشناسی؟ گفتم: بله. سپس فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما آقای من و فرزند آقای من هستید. پس آن حضرت فرمود: مقصودم این نبود! گفتم: خداوند سبحانه و تعالی مرا فدای شما گرداند! بفرمایید مقصودتان چه بود؟ حضرت فرمود: من خاتم الاوصیاء هستم که خداوند به وسیله من، بلا را از اهل و شیعیانم دور میسازد[۲۰]. علاوه بر خاتم الاوصیاء از حضرت مهدی (ع) به عنوان "خاتم الائمه" نیز یاد شده است؛ چنان که رسول گرامی اسلام (ص) فرمود: ای مردمان! من پیامبرم و علی جانشین من. آگاه باشید که خاتم الائمه، قائم و مهدی از ما است"[۲۱]»[۲۲].
همه امامان (ع) صاحب امر امامت بودهاند؛ ولی به سبب عظمت امر امامت و قیام آن حضرت، این لقب درباره حضرت مهدی (ع) متداولتر است. ریان بن صلت گوید: به امام رضا (ع) گفتم: "آیا شما صاحب الامر هستید؟ فرمود: من صاحب الامر هستم؛ امّا نه آن کسی که زمین را از عدل آکنده سازد؛ همانگونه که پر از جور شده باشد. چگونه او باشم؛ در حالی که سستی بدن مرا میبینی و قائم کسی است که در سن پیران و منظر جوانان قیام میکند[۲۶] البته آنچه بیشتر در روایات آمده "صاحب هذا الامر» است؛ ولی رفته رفته این ترکیب به "صاحب الامر» تبدیل شده و یکی از القاب آن حضرت شمرده شده است»[۲۷].
مقصود از "دار" (خانه)، خانه پدری و جدّ آن حضرت است که آنجا غایب شده است. از آنجا که ذکر نام آن حضرت، در آن دوران جایز نبود، برای اشاره به آن حضرت، از انواع کنایهها استفاده شد که از جمله "صاحب الدار" است. اسحاق بن یعقوب میگوید: "از محمد بن عثمان عمری خواستم نامهای که در آن، پرسشهای سختی را مطرح کرده بودم، به حضرت مهدی (ع) برساند. پس توقیعی به خط مولایمان "صاحب الدار" صادر شد ...."[۲۸]»[۲۹].
امام صادق (ع) فرمود: "و آخرین آنها قائم به حق، بقیة اللّه در زمین و صاحب الزّمان است[۳۱]. فضل بن شاذان در کتاب فضایل از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده است: "هرکس دوست دارد خداوند سبحانه و تعالی را در حال کمال ایمان و حسن اسلام ملاقات کند، پس باید حجّت، صاحب الزّمان، قائم، منتظر و مهدی را دوست داشته باشد"[۳۲]. هریک از امامان (ع)، صاحب زمان خویشند؛ ولی به اعتبار طول عمر فراوان حضرت مهدی (ع) و اینکه مدت زمانی بیشتر از سایر امامان (ع) زندگی کرده است، آن حضرت بیشتر به این لقب شهرت یافته است»[۳۳].
در کتاب کافی نقل شده است: وقتی از امام صادق (ع) درباره قائم (ع) پرسیدند، آن حضرت فرمود: همه ما قائم به امر خداییم؛ یکی پس از دیگری، تا زمانی که صاحب شمشیر بیاید. چون صاحب شمشیر آمد، امر و دستوری غیر از آنچه بوده است، میآورد پدرانش مأمور به تقیه و صبر بودند و او مأمور به جهاد و برانداختن ظلم است"[۳۴]. گفتنی است این لقب، همانند بسیاری از القاب دیگر حضرت مهدی (ع)، ویژه آن حضرت نیست و سایر امامان (ع) نیز به این عنوان ملقّب بودهاند. در این باره حکم بن ابی نعیم گوید: در مدینه خدمت امام باقر (ع) رسیده و عرض کردم: "من بین رکن و مقام نذر کرده و به عهده گرفتهام که اگر شما را ملاقات کنم، از مدینه بیرون نروم، تا زمانی که بدانم قائم آل محمد (ص) هستید یا نه؟ حضرت هیچ پاسخی به من نفرمود. سی روز در مدینه بودم. سپس در بین راهی به من برخورد کرد و فرمود: ای حکم! هنوز این جایی؟ گفتم: آری؛ من نذر خود را عرض کردم و مرا امر و نهی نکرده و پاسخی نفرمودید. فرمود: فردا صبح زود به منزل من بیا. فردا خدمتش رفتم؛ فرمود: مطلبت را بپرس. عرض کردم: من بین رکن و مقام، نذر کرده و روزه و صدقهای برای خدا به عهده گرفتهام که اگر شما را ملاقات کردم، از مدینه بیرون نروم؛ جز آنکه بدانم آیا شما قائم آل محمد هستید یا نه؟ اگر شما هستید، ملازم خدمتتان باشم و اگر نیستید، روی زمین بگردم و در طلب معاش برآیم. فرمود: ای حکم! همه ما قائم به امر خدا هستیم. عرض کردم: شما مهدی هستی؟ فرمود: همه ما به سوی خدا هدایت میکنیم. عرض کردم: شما صاحب شمشیری؟ فرمود: همه ما صاحب شمشیر و وارث شمشیریم شمشیر؛ پیغمبر، به ما به ارث رسیده و همراه ما است. عرض کردم: شما هستید آنکه دشمنان خدا را میکشد و دوستان خدا به وسیله او عزیز میشود و دین خدا آشکار میگردد؟ فرمود: ای حکم! چگونه من او باشم، در صورتی که به چهل و پنج رسیدهام؛ حال آنکه صاحب این امر از من به دوران شیرخوارگی نزدیکتر و هنگام سواری چالاکتر است"[۳۵]»[۳۶].
همچنین از امام حسین (ع) نقل شده است: "قَائِمُ هَذِهِ الْأُمَّةِ هُوَ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِی وَ هُوَ صَاحِبُ الْغَیبَةِ..."[۳۸]؛ "قائم این امت، نهمین از فرزندان من است و او صاحب الغیبه است..." البته احتمال دارد مقصود از این ترکیب، لقب نباشد؛ بلکه ترجمه آن مقصود باشد؛ یعنی، کسی که دارای غیبت است. احتمال دیگر اینکه این لقب نیز مانند بعضی از القاب، جهت تقیه به کار میرفته است[۳۹].
شیخ مفید به این نکته تصریح کرده، مینویسد: "کلمه غریم، رمزی بود بین شیعه که وقتی حضرت مهدی (ع) را از روی تقیه یاد میکردند، از آن استفاده مینمودند"[۴۱]. بنابراین استفاده از این لقب بیشتر در ارتباطات مالی شیعیان با حضرت مهدی (ع)- آن هم در طول غیبت صغرا- بوده است[۴۲]. محمد بن صالح گوید: "وقتی پدرم از دنیا رفت و امر به من رسید، حوالههایی نزد پدرم بود که نشان میداد، مربوط به اموال غریم است"[۴۳]. اسحاق بن یعقوب گوید: "از شیخ عمری شنیدم که میگفت: با مردی شهری مصاحبت داشتم و به همراه او مالی برای غریم بود و آن را برای او فرستاد"[۴۴]. محمد بن هارون گوید: "از اموال غریم، پانصد دینار بر ذمه من بود"[۴۵][۴۶].
درباره وجه نامیده شدن حضرت به "قائم"، میتوان به روایات زیر اشاره کرد: ابو حمزه ثمالی میگوید: از امام باقر (ع) پرسیدم: ای فرزند رسول خدا! آیا همه شما قائم و به پا دارنده حق نیستید؟ فرمود: بلی؛ عرض کردم: چرا حضرت مهدی (ع) را قائم نامیدهاند؟ فرمود: هنگامی که جد من حضرت سید الشهدا حسین بن علی (ع) شهید شد، ملائکه به درگاه خداوند ضجه و ناله نموده، نزد او شکایت کردند... پس خدای عز و جل امامان از فرزندان حسین (ع) را به آنان نشان داد و ملائکه از دیدن آنان خوشحال شدند. در آن هنگام دیدند که یکی از ایشان در حال قیام است و نماز میخواند. پس خداوند عز و جل فرمود: به وسیله این قائم (ایستاده) از آنان (قاتلان حسین) انتقام خواهم گرفت"[۵۲]. از امام جواد (ع) پرسیده شد: چرا او را قائم مینامند؟ فرمود: "لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِكْرِهِ وَ اِرْتِدَادِ أَكْثَرِ اَلْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ"[۵۳]؛ "چون پس از آن قیام میکند که از یادها رفته است و بیشتر معتقدان به امامتش برگشتهاند". لقب "قائم" اگرچه در پارهای از موارد به تنهایی به کار رفته است؛ ولی در بعضی از موارد، به کلماتی دیگر اضافه شده که هرکدام گویای معنایی خاص است؛ مانند:
در برخی از روایات، این آیه تفسیر به حضرت مهدی (ع) و قیام ایشان شده است. امام صادق (ع) میفرماید: "این آیه در مورد مهدی از آل محمد (ع) نازل شده است؛ به خدا سوگند! مضطر او است؛ هنگامی که در مقام ابراهیم دو رکعت نماز به جا میآورد و دست به درگاه خداوند متعال برمیدارد؛ خداوند دعای او را اجابت میکند، ناراحتیها را برطرف میسازد و او را خلیفه روی زمین قرار میدهد"[۶۳]. بدون شک منظور از این تفسیر، منحصر ساختن مفهوم آیه، به وجود مبارک حضرت مهدی (ع) نیست؛ بلکه آیه معنای گستردهای دارد که یکی از مصداقهای روشن آن، وجود امام مهدی (ع) است. پس زمانی که همهجا را فساد میگیرد، درها بسته میشود، کارد به استخوان میرسد، بشریت در بنبست سختی قرار میگیرد و حالت اضطرار در کل عالم نمایان میشود؛ در این هنگام حضرت مهدی (ع) در مقدسترین نقطه روی زمین، دست به دعا بر میدارد و تقاضای کشف سوء میکند. خداوند نیز این دعا را سرآغاز انقلاب مقدس جهانی او قرار میدهد و به مصداق ﴿يَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ﴾ او و یارانش را جانشینان روی زمین میکند"[۶۴][۶۵].
از امام جواد (ع) پرسیده شد: ای فرزند رسول خدا! مهدی، به چه دلیل منتظر نامیده شده است؟ فرمود: "لان له غیبة یکثر ایامها و یطول امدها فینتظر خروجه المخلصون و ینکره المرتابون..."[۶۶]؛ "به این علت که برای او غیبتی است که روزهایش زیاد میشود و مدتش بسیار طول میکشد. پس مخلصان، انتظار ظهورش را میکشند و اهل تردید او را انکار خواهند کرد...". زرارة بن اعین نیز میگوید: از امام صادق (ع) شنیدم که میفرمود: "إِنَّ لِلْغُلَامِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَی بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هـُوَ الَّذِی يـُشـَكُّ فـِی وِلَادَتـِهِ..."[۶۷]؛ "به درستی که برای قائم پیش از آنکه قیام کند، غیبتی است. عرض کردم: قربانت شوم! برای چه؟ فرمود: میترسد- و به شکم خود اشاره کرد- سپس فرمود: او است منتظری که مردم در تولدش شک کنند..."[۶۸].
محمد بن مسلم ثقفی از امام باقر (ع) نقل میکند که فرمود: "القَائِمَ مِنّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ"[۷۴]؛ "قائم ما به [افتادن] ترس در دل دشمنان، یاری شده است"[۷۵].
البته گاهی نیز در معنای فاعلی به معنای "هدایتکننده" به کار رفته است. محمد بن عجلان از امام صادق (ع) نقل کرده است: "... و قائم (ع) را از آن جهت مهدی گفتهاند که مردم را به آیینی که از دست دادهاند، هدایت میکند..."[۷۶]. اما آنچه بیشتر در روایات آمده، همان معنای نخست است. امام باقر (ع) در اینباره فرمود: "به درستی که مهدی نامیده شد؛ به جهت اینکه به امر مخفی هدایت میشود. او تورات و سایر کتابهای الهی را از غاری در انطاکیه بیرون خواهد آورد"[۷۷]. امام صادق (ع) نیز در پاسخ پرسشی فرمود: "لِأَنَّهُ يُهْدَى إِلَى كُلِّ أَمْرٍ خَفِيٍّ"[۷۸]؛ "به جهت اینکه به تمامی امور پنهان هدایت میشود". گفتنی است لقب "مهدی"، بیشتر درباره آن حضرت بعد از ظهور و قیام و لقب "قائم"، قبل از ظهور و قیام استفاده شده است. امام صادق (ع) درباره برخی از وقایع پس از ظهور میفرماید: "... ثم یأمر منادیا فینادی: هذا المهدی..."[۷۹]؛ "به منادی دستور داده خواهد شد؛ پس ندا در میدهد که این است مهدی". پیامبر اکرم (ص) نیز فرمود: "پس از ظهور کسی نزد او آمده، میگوید: ای مهدی! به من عطا کن! و آن حضرت میفرماید: بگیر"[۸۰]. لقب مهدی، اگرچه اختصاص به آخرین امام ندارد و بقیه امامان (ع) نیز مهدی هستند؛ ولی تنها از پیشوای دوازدهم، به عنوان "مهدی" یاد شده است. این لقب از همان آغاز شکلگیری بحث "مهدویت"، بر زبان معصومین (ع) رایج بوده و در روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص)، این لقب بیان شده است. بنابراین در کتابهای اهل سنت نیز فراوان این لقب آمده است[۸۱]. امام حسین (ع) فرمود: "دوازده مهدی از ما است: نخستین ایشان امیر مؤمنان علی (ع) بود و آخرین ایشان نهمین فرزند از نسل من است..."[۸۲]. محمد بن عمران گفت: من از امام ششم (ع) شنیدم که میفرمود: "ما دوازده مهدی هستیم"[۸۳]»[۸۴]. |
۵. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در اینباره گفته است:
«در ضمن بحث و مطالعه درباره هویت شخصی مصلح جهانی، ناگزیر باید به بیان لقبهای ایشان و معنای آن لقبها نیز پرداخت. امام لقبهای زیادی دارند که برخی از آنها عبارتند از:
اول) مهدی بهمعنای کسی است که مردم را به سوی حق هدایت میکند. پیامبر در یکی از دعاهایشان میفرماید: "خداوند ما را به زیور ایمان آراسته کن و ما را هادی و مهدی قرار بده[۸۶]. دوم) مهدی همان کسی است که زمین را همانگونه که آکنده از ستم و بیداد شده، سرشار از عدالت و داد و انصاف میکند. ما این دو معنا را در بخشهای گذشته از زبان امام باقر (ع) بیان کردیم.
|
۶. آقای کامل سلیمان؛ |
---|
آقای کامل سلیمان، در کتاب «روزگار رهایی» در اینباره گفته است:
«از القاب شریف آن قبله خوبان و کعبه نیکان در کلمات پیشوایان نامهای مقدس زیر است: "حجت خدا، خاتم اوصیاء، رهائیبخش امت، مهدی، منتظر، باعث، وارث، خلف صالح، قائم به حق، مظهر دین، دادگستر، بقیة الله، صاحب الزمان، صاحب شمشیر، امام منتظر برای تأسیس حکومت عدل الهی"[۹۰]، "منصور، صاحب، حجت، خالص، صاحبخانه، صاحب الأمر، مأمول، تالی، نائب، برهان، باسط (گسترنده)، ثائر (انقلابی)، منتقم، سید، جابر (جبرانکننده- ترمیمکننده)، خازن و ... او یکتا مظهر و مصداق این القاب شریفه است و هرگز احدی در این القاب با او شریک نیست»[۹۱]. |
۸. نویسندگان کتاب نگین آفرینش؛ |
---|
نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در این باره گفتهاند:
«* لقبهای مشهور آن حضرت عبارتند از: "مهدی"، "قائم"، "منتظَر"، "بقیة الله"، "حجت"، "خلف صالح"، "منصور"، "صاحب الامر"، "صاحب الزمان" و "ولی عصر" که معروفترین آنها "مهدی" است.
|
پانویس
- ↑ الزام النّاصب، شیخ حائری یزدی، ج ۱، ص ۴۸۳.
- ↑ یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۵۹ الی ۶۱.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۰.
- ↑ رحیمی، عباس، امید فردا، ص۱۶.
- ↑ ر.ک: اعیان الشیعه، ج۲، ص۴۴؛ بحار الانوار، ج۵۱، ص۲۸-۴۲.
- ↑ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص ۷۴.
- ↑ اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.
- ↑ اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.
- ↑ " وَ أَوَّلُ مَا يَنْطِقُ بِهِ هَذِهِ الْآيَةُ ﴿بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴾ ثُمَّ يَقُولُ أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ خَلِيفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَيْكُم "، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۳۳۰، باب ۳۳، ح ۱۶.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۷۱، ح ۵.
- ↑ " السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّة ... وَ بَقِيَّةِ اللَّهِ ..."، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۰۹.
- ↑ " أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ الَّتِي لَا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِيَة"، سید بن طاوس، الاقبال، ص ۲۹۷.
- ↑ اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.
- ↑ " لَا ذَاكَ اسْمٌ سَمَّى اللَّهُ بِهِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَمْ يُسَمَ بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا يُسَمَّى بِهِ بَعْدَهُ إِلَّا كَافِر"، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۱۱، ح۲؛ تفسیر فرات کوفی، ص۱۹۳، ۲۴۹؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۷۶.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۳۳۰، ح۱۶.
- ↑ " أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَيْنٍ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاق"، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۸۴، ح ۱.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۱۱۶ - ۱۱۸.
- ↑ ر. ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۴، ص ۹۳ و ج ۹۷، ص ۳۳۱
- ↑ نوعی چوب خوشبو
- ↑ " أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَدْفَعُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي"، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۶، ح ۲۱۵؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲
- ↑ " مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّي نَبِيٌ وَ عَلِيٌ وَصِيِّي أَلَا إِنَ خَاتِمَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ الْمَهْدِيُ "، فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ۹۷
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۱۹۷ - ۱۹۸.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، باب ۲۶، ح ۱۳
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۷۰.
- ↑ " يَوْمَئِذٍ مَنْ كَانَ بِالْمَدِينَةِ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ (ع) إِلَى مَكَّةَ فَيَلْحَقُونَ بِصَاحِبِ الْأَمْرِ وَ يُقْبِلُ صَاحِبُ الْأَمْرِ نَحْوَ الْعِرَاقِ "، نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۰، باب ۱۴، ح ۴۳
- ↑ " أَنَا صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ وَ لَكِنِّي لَسْتُ بِالَّذِي أَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ كَيْفَ أَكُونُ ذَلِكَ عَلَى مَا تَرَى مِنْ ضَعْفِ بَدَنِي فَإِنَّ الْقَائِمَ هُوَ الَّذِي إِذَا خَرَجَ خَرَجَ فِي سِنِّ الشُّيُوخِ وَ مَنْظَرِ الشَّبَابِ "»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، باب ۳۵، ح ۸
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۸۳ - ۲۸۴.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰؛ ص ۳۶۲؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۸۴.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۴، ح ۲۱۱ و ص ۲۷۱، ح ۲۳۷
- ↑ " وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ بِالْحَقِ بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ وَ صَاحِبُ الزَّمَان "، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۴۲، ح ۲۳
- ↑ " مَنْ أَحَبَ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ وَ قَدْ كَمُلَ إِيمَانُهُ وَ حَسُنَ إِسْلَامُهُ فَلْيُوَالِ الْحُجَّةَ صَاحِبَ الزَّمَانِ الْقَائِمَ الْمُنْتَظَرَ الْمَهْدِي "، شاذان بن جبرئیل، الفضایل، ص ۱۶۶.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۸۴ - ۲۸۵.
- ↑ " كُلُّنَا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ حَتَّى يَجِيءَ صَاحِبُ السَّيْفِ فَإِذَا جَاءَ صَاحِبُ السَّيْفِ جَاءَ بِأَمْرٍ غَيْرِ الَّذِي كَانَ "، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۳۶، ح ۲
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۳۶، ح ۱
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۸۵ - ۲۸۶.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۲، ح ۵.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۷.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
- ↑ مجمع البحرین، ج ۶، ص ۱۲۵؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۴۳۶.
- ↑ الارشاد، ص ۳۵۴.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۵.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۵۲۱، ح ۱۵.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۶.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۱۷.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ج ۶، ص ۱۲۷.
- ↑ علل الشرایع، ج ۱ ص ۲۴۳، ح ۱؛ کافی، ج ۱، ص ۳۳۷، ح ۵ و ص ۴۴۲، ح ۲۹.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۶، ح ۱۳.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
- ↑ الارشاد، ص ۷۰۴، ح ۲.
- ↑ دلائل الامامة، ص ۲۳۹.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۳.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۹، ح ۱۲.
- ↑ دلائل الامامة، ص ۲۵۸؛ الغیبة، ص ۱۸۹، ح ۴۴.
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۵۲، ح ۱۷.
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۵۹، ح ۲۳۰.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۴۱۱.
- ↑ شیخ صدوق، التوحید، ص ۲۳۲، ح ۱.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
- ↑ مجمع البحرین، ج ۳، ص ۳۷۳.
- ↑ نمل، آیه ۶۲.
- ↑ تفسیر نور الثقلین، ج ۴، ص ۹۴؛ ر.ک: الغیبة، ص ۱۸۱، ح ۳۰.
- ↑ تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۲۱ و ۵۲۲.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۳.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۲، ح ۲۴.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۸۴، ح ۱.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۴۶۵، ح ۶؛ شیخ طوسی، امالی، ج ۲، ص ۳۳.
- ↑ ر.ک: الغیبة، ص ۱۴۰، ح ۱؛ کافی، ج ۲، ص ۸، ح ۱.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
- ↑ الغیبة، ص ۱۹۸، ح ۹، ص ۲۴۳، ح ۴۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۹.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۳۰، ح ۱۶.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
- ↑ الارشاد، ج ۲، ص ۳۸۳، ح ۲.
- ↑ علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۶۱، ح ۳؛ الغیبة، ص ۲۳۷، ح ۲۶.
- ↑ کتاب الغیبة، ص ۴۷۱؛ الغیبة، ص ۲۳۷.
- ↑ الغیبة، ص ۳۱۳، ح ۵.
- ↑ الغیبة، ص ۹۲.
- ↑ ر.ک: الصنعانی، المصنف، ج ۱۱، ح ۲۰۷۷۳؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۳۰، ح ۴۰۸۵، ۴۰۸۶، ۴۰۸۷، ۴۰۸۸؛ سنن ابو داوود، ج ۴، ص ۱۰۷، ح ۲۴۸۵.
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۶۸، ح ۳۶.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
- ↑ منن الرحمن، ج ۲، ص ۲۳۳.
- ↑ مسند أحمد بن حنبل، ج ۴، ص ۲۶۴.
- ↑ حجت یعنی: دلیل، سند و منبع مورد اعتماد و مقامی که گفتارش حجت است. "م"
- ↑ منتظر، اسم مفعول از باب افتعال است و بهمعنای چیزی یا کسی است که مردم انتظار فرارسیدن آنرا دارند. "م".
- ↑ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۷۸.
- ↑ اعلام الوری، ص ۳۹۳؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۶۵ و ۳۰۹؛ المحجة البیضاء، ج ۴، ص ۳۳۷؛ منتخب الاثر، ص ۲۵۶ و ۳۴۵؛ الامام المهدی، ص ۸ و ۳۴۲؛ نور الابصار، ص ۱۶۸؛ الزام الناصب، ص ۱۴۰، ۱۴۱ و ۱۴۲.
- ↑ کامل سلیمان، روزگار رهایی، ج1، ص 68.
- ↑ معارف و معاریف، ج ۸، ص ۷۵۷.
- ↑ نجم الثاقب، باب دوم.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص ۶۰۴.
- ↑ بالادستان، محمد امین، حائریپور، محمد مهدی، یوسفیان، مهدی؛ نگین آفرینش، ج۱، ص ۴۳.
- ↑ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۴۳.