امام حسین در قرآن: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
(←منابع) |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
*برپایه گزارشها [[امام حسین]]{{ع}} در دوره [[پیامبر]]{{صل}} در امور خیر شرکت میکرد؛ برای نمونه شبی وی و دیگر اعضای [[خانواده]]، سهم خود از نان جوی را که [[پدر]] از آبیاری باغ خرمایی گرفته بود، به یک [[فقیر]]، یک [[یتیم]] و یک [[اسیر]] هدیه کردند؛ به اینگونه که نخست از یک سوم جوها، خمیری تهیه و چند قرص نان پخته شد؛ اما با در خواست [[فقیر]] نانها را به او دادند و در همان [[شب]]، دو سوم دیگر جو در دو مرحله پخته شد؛ ولی بر اثر درخواست [[یتیم]] و سپس [[اسیر]] به آنها [[انفاق]] گردید و در پی آن، [[آیه]] {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>«و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند» سوره انسان، آیه ۸.</ref> نازل شد و [[کار خیر]] آنان را برخاسته از [[عشق الهی]]<ref>زاد المسیر، ج۸، ص۱۴۵؛ تفسیر بغوی، ج۵، ص۱۹۱ - ۱۹۲.</ref> و در کمال [[اخلاص]]<ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۱۷.</ref> دانست. بر اساس [[روایت]] دیگری از این رخداد، [[اهل بیت]]{{عم}} سه روز [[روزه]] گرفتند و به جهت انفاقهایشان در این سه [[شب]] نانی نخوردند و تنها با آب [[افطار]] کردند<ref>التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۷۴۶ - ۷۴۷؛ اسد الغابه، ج۶، ص۲۳۷.</ref>. برپایه ادامه [[سوره]] تا [[آیه]] ۲۴ ایشان از [[پروردگار]] از روز عبوسی سخت، در هراساند؛ [[خدا]] [هم] آنان را از آسیب آن روز نگاه و [[شادابی]] و [[شادمانی]] به آنان ارزانی داشت و به [پاس] صبرشان [[بهشت]] و پرنیان [[پاداش]] داد. آنها در آن [[بهشت]] بر تختها [ی خویش] تکیه میزنند؛ نه آفتابی بینند و نه سرمایی؛ سایهها به آنان نزدیک است و میوهها برایشان آماده و ظروف سیمین و جامهای بلورین، پیرامون آنان گردانده میشوند؛ جامهایی از سیم که درست به اندازه ساخته شدهاند؛ از جامی که آمیزه زنجبیل دارد به آنان مینوشانند و از چشمهای به نام "سلسبیل" و بر گردِ آنان پسرانی همچون مرواریدهای پراکنده میچرخند؛ آنجا [[نعمت]] و سلطنتی پهناور میبینی؛ [[بهشتیان]] را جامههای ابریشمی سبز، دیبای ستبر، دستبندهای سیمین پوشیدهاند؛ پروردگارشان بادهای [[پاک]] به آنان مینوشاند؛ این [[پاداش]] آنهاست و کارشان پذیرفته شده است. | *برپایه گزارشها [[امام حسین]]{{ع}} در دوره [[پیامبر]]{{صل}} در امور خیر شرکت میکرد؛ برای نمونه شبی وی و دیگر اعضای [[خانواده]]، سهم خود از نان جوی را که [[پدر]] از آبیاری باغ خرمایی گرفته بود، به یک [[فقیر]]، یک [[یتیم]] و یک [[اسیر]] هدیه کردند؛ به اینگونه که نخست از یک سوم جوها، خمیری تهیه و چند قرص نان پخته شد؛ اما با در خواست [[فقیر]] نانها را به او دادند و در همان [[شب]]، دو سوم دیگر جو در دو مرحله پخته شد؛ ولی بر اثر درخواست [[یتیم]] و سپس [[اسیر]] به آنها [[انفاق]] گردید و در پی آن، [[آیه]] {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>«و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند» سوره انسان، آیه ۸.</ref> نازل شد و [[کار خیر]] آنان را برخاسته از [[عشق الهی]]<ref>زاد المسیر، ج۸، ص۱۴۵؛ تفسیر بغوی، ج۵، ص۱۹۱ - ۱۹۲.</ref> و در کمال [[اخلاص]]<ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۱۷.</ref> دانست. بر اساس [[روایت]] دیگری از این رخداد، [[اهل بیت]]{{عم}} سه روز [[روزه]] گرفتند و به جهت انفاقهایشان در این سه [[شب]] نانی نخوردند و تنها با آب [[افطار]] کردند<ref>التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۷۴۶ - ۷۴۷؛ اسد الغابه، ج۶، ص۲۳۷.</ref>. برپایه ادامه [[سوره]] تا [[آیه]] ۲۴ ایشان از [[پروردگار]] از روز عبوسی سخت، در هراساند؛ [[خدا]] [هم] آنان را از آسیب آن روز نگاه و [[شادابی]] و [[شادمانی]] به آنان ارزانی داشت و به [پاس] صبرشان [[بهشت]] و پرنیان [[پاداش]] داد. آنها در آن [[بهشت]] بر تختها [ی خویش] تکیه میزنند؛ نه آفتابی بینند و نه سرمایی؛ سایهها به آنان نزدیک است و میوهها برایشان آماده و ظروف سیمین و جامهای بلورین، پیرامون آنان گردانده میشوند؛ جامهایی از سیم که درست به اندازه ساخته شدهاند؛ از جامی که آمیزه زنجبیل دارد به آنان مینوشانند و از چشمهای به نام "سلسبیل" و بر گردِ آنان پسرانی همچون مرواریدهای پراکنده میچرخند؛ آنجا [[نعمت]] و سلطنتی پهناور میبینی؛ [[بهشتیان]] را جامههای ابریشمی سبز، دیبای ستبر، دستبندهای سیمین پوشیدهاند؛ پروردگارشان بادهای [[پاک]] به آنان مینوشاند؛ این [[پاداش]] آنهاست و کارشان پذیرفته شده است. | ||
*در گفتمان [[کلامی]] [[شیعه]] برای [[اثبات]] [[اولویت]] [[ائمه]] برای [[خلافت]]، اینگونه از این [[آیه]] استفاده شده که [[ائمه]]{{عم}} در [[صفات اخلاقی]]، اشخاصی برجسته هستند و این [[آیات]] بیانگر [[انفاق]] و [[سخاوت]] بسیار فراوان آنان است<ref>مناهج الیقین، ص۳۹۳ - ۳۹۷.</ref>، چنان که [[علی]]{{ع}} پس از [[مرگ]] [[عمر]]، از [[مردم]] پرسید: شما را به [[خدا]] [[سوگند]]! آیا جز من در میان شما کسی هست که [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ}}<ref>«نیکان از پیالهای مینوشند که آمیخته به بوی خوش است» سوره انسان، آیه ۵.</ref> تا پایان [[سوره]] درباره او و فرزندانش نازل شده باشد؟ گفتند نه<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۳۲۶؛ الفرقان، ج۲۹، ص۳۰۶.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]،[[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref> | *در گفتمان [[کلامی]] [[شیعه]] برای [[اثبات]] [[اولویت]] [[ائمه]] برای [[خلافت]]، اینگونه از این [[آیه]] استفاده شده که [[ائمه]]{{عم}} در [[صفات اخلاقی]]، اشخاصی برجسته هستند و این [[آیات]] بیانگر [[انفاق]] و [[سخاوت]] بسیار فراوان آنان است<ref>مناهج الیقین، ص۳۹۳ - ۳۹۷.</ref>، چنان که [[علی]]{{ع}} پس از [[مرگ]] [[عمر]]، از [[مردم]] پرسید: شما را به [[خدا]] [[سوگند]]! آیا جز من در میان شما کسی هست که [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ}}<ref>«نیکان از پیالهای مینوشند که آمیخته به بوی خوش است» سوره انسان، آیه ۵.</ref> تا پایان [[سوره]] درباره او و فرزندانش نازل شده باشد؟ گفتند نه<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۳۲۶؛ الفرقان، ج۲۹، ص۳۰۶.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]،[[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref> | ||
==[[امام حسین]]{{ع}} پس از [[پیامبر]]{{صل}}== | |||
*به استناد محاسبات تقویمی، [[حسین بن علی]]{{ع}} هنگام [[وفات پیامبر]]{{صل}} نزدیک ۷ سال داشت. آن [[حضرت]] هنگام به [[قدرت]] رسیدن [[عمر]]، ۱۰ ساله، زمان [[انتخاب عثمان]] ۲۰ ساله، تا ۳۲ سالگی در [[مدینه]] و از ۳۲ - ۳۷ سالگی یعنی از [[خلافت]] پدرش [[امیرمؤمنان]] تا [[صلح]] برادرش [[حسن بن علی]]{{ع}}، در [[کوفه]] بود. حدود ۴۷ سالگیاش [[برادر]] خود، [[امام حسن]]{{ع}} را از دست داد و خود به [[امامت]] رسید و در ۵۷ سالگی به [[شهادت]] رسید. روی هم ۲۰ سال در دوره [[معاویه]] و چند ماه در روزگار [[یزید]]، در [[مدینه]] زیست. | |||
*بیشترین گزارشها از ایشان در دوره پس از [[پیامبر]]{{صل}} درباره [[فضائل]] او، مسائل [[سیاسی]] آن دوره و [[شهادت]] وی در کربلاست و از زندگانی شخصی [[حضرت]] اطلاعات کمتری در دست است؛ یکی از آنها درخواست از [[خلیفه دوم]] است که از [[منبر]] پدرش [[پیامبر]]{{صل}} پایین آید تا وی بر [[منبر]] [[پدر]] خود بنشیند<ref>تاریخ المدینه، ج۳، ص۷۹۸ - ۷۹۹؛ تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۵۱ - ۱۵۲؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۸۵.</ref> که بسا در [[نوجوانی]] [[حضرت]] و آغاز دوره [[خلافت عمر]] انجام گرفته است؛ همچنین در [[ثبت]] [[میزان]] دریافتی [[حسین بن علی]]{{ع}} در [[دیوان]] عطا که در سالهای پایانی [[خلافت]] عمربن خطاب تأسیس گردید، سهم آن [[حضرت]] به جهت نسبتشان با [[رسول خدا]]{{صل}} ۵ هزار درهم [[تعیین]] شد<ref>الطبقات، ج۳، ص۲۹۷؛ فتوح البلدان، ص۴۳۶.</ref>. در [[نبرد جمل]]، [[فرماندهی]] بخش چپ [[سپاه امام علی]]{{ع}} را ضد [[طلحه]] و [[زبیر]] به عهده داشت<ref>تاریخ خلیفه، ص۱۱۱؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۴۸۵.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]،[[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref> | |||
==[[امام حسین]]{{ع}} در دوره [[معاویه]]== | |||
*[[امامت امام حسین]]{{ع}} تقریبا با ۱۰ سال پایانی [[حکومت معاویه]] معاصر بود؛ [[امام حسن]] در سال ۴۹<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۲۵؛ عقد الفرید، ج۵، ص۱۱۰.</ref> یا ۵۰ به [[شهادت]] رسید<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۹؛ تاریخ الاسلام، ج۴، ص۴۰ - ۴۱.</ref>. زمانی که [[شیعیان کوفه]] در [[اعتراض]] ضد [[معاویه]]، نزد [[امام حسن]]{{ع}} در [[مدینه]] رفته، تا ایشان را به [[قیام]] [[ترغیب]] کنند و [[امام]]{{ع}} اوضاع را نامناسب دانست، آنها که بر [[قیام]] خود پای میفشردند، [[خدمت]] [[امام حسین]]{{ع}} رسیدند و ایشان نیز تأکید کردند تا [[معاویه]] بر سر [[قدرت]] است، [[شیعیان]] در [[خانه]] خود بمانند<ref>الاخبار الطوال، ص۲۲۰ - ۲۲۱؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۰ - ۲۹۱.</ref>. نامهنگاری [[شیعیان کوفه]] با [[امام]]{{ع}} پس از [[شهادت امام حسن]]{{ع}} نیز ادامه یافت؛ ولی [[امام حسین]]{{ع}} میبایست تا زمان [[مرگ]] [[معاویه]] به مفاد [[پیمان]] [[صلح]] [[وفادار]] میماند<ref>الاخبار الطوال، ص۲۲۱؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۱.</ref>. در چنین اوضاعی، [[معاویه]] کوشید [[روابط]] خود با [[امام حسین]]{{ع}} را بهبود بخشد، از اینرو از [[والی]] خود در [[مدینه]] خواست [[ام کلثوم]]، دختر [[زینب]]{{س}} [[خواهر]] [[امام حسین]] را برای [[یزید]] خواستگاری کند و این [[ازدواج]] را عامل زدودن ناراحتیهای پیشین و گشودن فصلی نو دانست؛ ولی [[امام]]{{ع}} با این خواستگاری [[مخالفت]] کرده و [[ام کلثوم]] را به [[عقد]] [[قاسم بن محمد]] بن [[جعفر]] درآورد و یکی از زمینهای زراعی خود را به آنان بخشید<ref>سیره ابن اسحاق، ج۵، ص۲۳۵ - ۲۳۶؛ مناقب، ج۳، ص۱۹۹ - ۲۰۰.</ref>. | |||
*[[معاویه]] پیشتر حتی پیش از [[شهادت امام حسن]]{{ع}} بسا [[تصمیم]] گرفته بود [[یزید]] را [[جانشین]] خود سازد<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۳۹۱.</ref>؛ ولی بر اثر برخی موانع چنین نکرد؛ [[تعهد]] [[معاویه]] در [[پیمان]] صلحش در سال ۴۱ به واگذاری [[جانشینی]] به [[امام حسن]]{{ع}}<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۵؛ تاریخ طبری، ج۵،ص ۱۶۷.</ref>، [[مخالفت]] [[زیاد بن ابیه]] با [[جانشینی]] [[یزید]]<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۰۳؛ المنتظم، ج۵، ص۲۸۵ - ۲۸۶.</ref> و بسا [[نوجوانی]] و سن اندک [[یزید]]، برخی از این موانع بودند. | |||
*[[خرسندی]] [[معاویه]] از [[شهادت امام حسن]]{{ع}}، در منابع بازتاب یافته است<ref>العقد الفرید، ج۵، ص۱۱۰؛ مروج الذهب، ج۲، ص۴۳۰.</ref>. وی در قدم دوم در پی حذف [[مخالفان]] [[شیعی]] خود در [[کوفه]] برآمد، زیرا در میان شهرهایی که [[اقامتگاه]] [[قبایل]] [[مهاجر]] [[عرب]] شده بودند، [[کوفه]]، گرایشهای [[شیعی]] درخور توجهی داشته و [[کوفیان]] برای هرگونه [[اقدام]]، با [[امام حسین]]{{ع}} مکاتبه میکردند. [[حجر بن عدی کندی]]، [[رهبر]] [[شیعیان کوفه]] در آن دوره، اعتبار و [[نفوذ]] [[فراگیری]] داشت<ref>الطبقات، ج۶، ص۲۴۱ - ۲۴۲؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۳ - ۲۵۴.</ref>، به گونهای که [[قتل]] او [[اعتراض]] [[عایشه]] و دیگران را برانگیخت <ref>البدایة والنهایه، ج۸، ص۵۴.</ref>. [[معاویه]] در سال ۵۱ [[دستور]] داد [[حجر بن عدی کندی]] و دیگر سران [[شیعه]] پیرو او را دستگیر کرده و به [[شام]] بیاورند و در آنجا به [[قتل]] برسانند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۲۷۴ - ۲۷۵.</ref>. دیگر سران [[شیعه]] [[کوفه]]، از جمله [[عمرو بن حمق]] نیز که از آنجا گریختند، گرفتار شده و به [[شهادت]] رسیدند<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۲۷۹ - ۲۸۱؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۲۶۵.</ref>. اینگونه [[معاویه]] [[سعی]] کرد زمینههای [[قیام]] [[شیعیان کوفه]] به [[رهبری امام]] [[حسین]]{{ع}} را از میان ببرد. از نگاه [[معاویه]]، حذف نشدن [[حجر بن عدی]] میتوانست به [[قیام]] و درگیری و کشتن ۱۰۰۰۰۰ نفر انجامد<ref>البدایة والنهایه، ج۸، ص۵۴.</ref>. | |||
*در سال ۵۶ [[معاویه]] از [[ولایتعهدی]] [[یزید]] سخن گفت<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۰۱.</ref> و همه [[مردم]] [[شهرها]] با وی [[بیعت]] کردند و تنها [[اهل]] [[مدینه]]<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۴؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۷۹.</ref> به ویژه تنی چند از بزرگان [[صحابه]] که عموما از [[قریش]] بودند، از این [[بیعت]] سرباز زدند؛ [[امام حسین]]{{ع}} و [[ابنعباس]] از [[بنیهاشم]]، [[عبدالله بن زبیر]] از [[بنیاسد]]، [[عبدالله بن عمر]] از [[بنیعدی]] و [[عبدالرحمن بن ابوبکر]] از [[بنیتمیم]]<ref>البدایة والنهایه، ج۸، ص۷۹ - ۸۰.</ref>. | |||
*[[معاویه]] در مرحله نخست به [[مخالفان]] [[جانشینی]] [[یزید]] [[نامه]] نوشت؛ به [[امام حسین]]{{ع}} نگاشت که کارهایی را از شما به من گزارش دادهاند که [[گمان]] ندارم شما انجام داده باشی؛ شما با هر که [[بیعت]] کنید، [[مردم]] به او روی میآورند، زیرا [[خدا]] [[ارزش]] و [[برتری]] و [[جایگاه]] تو را بالا برده است، پس [[تقوای الهی]] پیشه کرده و [[مردم]] را به [[فتنه]] نیفکن و خود، [[دین]] و [[امت]] [[محمد]]{{صل}} را در نظر داشته باش و مراقب باش دیگران تو را [[زبون]] نکنند<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۰ - ۲۰۱.</ref>. | |||
*[[امام]] در پاسخ، طرفداران [[معاویه]] را گروه [[شیطان]]، بیرون از [[دین]] و [[ستمکار]] خواند و او را به جهت [[قتل]] مؤمنانی چون [[حجر بن عدی]] و [[عمرو بن حمق]] و حضرمی، همچنین [[برادر]] [[خواندن]] [[زیاد بن ابیه]] و اینکه بسیار [[مسلمانان]] را میکشت و دست و پای آنها را میبرید، [[سرزنش]] کرد و بیرون از [[اسلام]] دانست. [[امام]] [[حکومت معاویه]] را بزرگترین [[فتنه]] و [[جهاد]] بر ضد آن را [[برترین]] [[امر]] دانست و سپس او را از [[عذاب الهی]] در [[قیامت]] برحذر داشت و فرجام [[جانشینی]] [[یزید]] را نابودی کار دنیای خود و ضایع کردن [[رعیت]] دانست<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۱ - ۲۰۳.</ref>؛ ولی اعلام کرد که قصد ندارد با او [[جنگ]] کند<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۲؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۱۲۸ - ۱۳۰.</ref>. براین اساس، [[معاویه]] در [[رجب]] سال ۵۶ به قصد [[عمره]]، همراه ۱۰۰۰ [[جنگجو]] به [[حجاز]] آمد و سپس به [[مدینه]] رفت و در بدو ورود با [[امام حسین]]{{ع}} رویارو شد؛ ولی گفت و گویی میان آن دو درنگرفت. رایزنیهای [[معاویه]] با [[مخالفان]] [[جانشینی]] [[یزید]] پس از آن آغاز شد و او کوشید آنان را [[راضی]] کند؛ ولی هریک [[خشنودی]] خود را به [[رضایت]] دیگران وابسته دانست، تا اینکه این برنامه بینتیجه به پایان رسید. | |||
*[[معاویه]] در روز دوم، [[امام حسین]]{{ع}} و [[عبدالله بن عباس]] را که هر دو از [[بنیهاشم]] بودند فراخواند و ضمن اعتراف به [[فضیلت]] آنها، ادعا کرد که [[یزید]] میتواند [[مردم]] را [[هدایت]] کند. [[امام حسین]]{{ع}} در پاسخ به او گفت که [[یزید]] به معرفی نیازی ندارد و شناخته شده است و ضمن نزدیک دانستن [[مرگ]] [[معاویه]]، از وی خواست [[نیکوکار]] گردد. گفت و گوی [[معاویه]] با دیگر [[مخالفان]] نیز نتیجهای نداشت و آنگاه بود که وی سه روز در [[خانه]] ماند و ملاقاتی با [[مردم]] نداشت و روز بعد به دستورش همه [[مردم]] در [[مسجد]] گرد آمدند و او سخنان خود را با این عبارت آغاز کرد که "همه روستاها باید با [[یزید]] [[بیعت]] کنند" و سپس [[دلیل]] این امر را [[برتری]] [[یزید]] از همه [[مسلمانان]] دانست. در این هنگام، [[امام حسین]]{{ع}} به [[اعتراض]] برخاست و فرمود کسان دیگری از [[یزید]] بهترند. [[معاویه]] که مراد [[امام]] را میدانست، پاسخ داد برای [[امت]] [[محمد]]{{صل}} [[یزید]] بهتر است؛ آنگاه [[امام]] به شرابخواری و [[لهو و لعب]] [[یزید]] اشاره کرد. | |||
*[[مخالفت]] [[امام]] و اعتراضهای دیگران سبب شدند [[معاویه]] از [[منبر]] پایین آمده و [[دستور]] دهد تارکان [[بیعت]] را نزد او بیاورند و به نیروهای خود [[فرمان]] داد [[شب]] هنگام که عازم [[مکه]] هستند، [[شایعه]] کنند که همه [[بیعت]] کردهاند و چنانچه کسی سخنی گفت، گردن او را بزنند. وی همچنین در کنار هر [[فرد]] مخالفی دو نفر مسلح گمارد، تا چنانچه در برابر سخنان او [[اعتراض]] کردند، در دم گردن او را بزنند؛ همچنین از سرباز زنندگان از [[بیعت]] با [[یزید]] خواست [[مخالفت]] خود را به دیگران سرایت ندهند. [[ترس]] از کشته شدن به دست نیروهای شامی سبب شد در آن [[شب]] هیچکس در برابر این ادعا که [[مخالفان]] نیز به [[بیعت]] تن دادهاند، سخنی نگوید؛ ولی پس از رفتن [[سپاهیان]] [[شام]]، مشخص شد که اینان [[بیعت]] نکردهاند<ref>العقد الفرید، ج۵، ص۱۲۳؛ الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۴ - ۲۰۷؛ الکامل، ج۳، ص۵۰۳ - ۵۱۲.</ref>. اقدامات [[معاویه]] در [[مدینه]] به گونهای بود که گفته شد [[معاویه]] با [[تهدید]] به [[قتل]] از [[مردم]] [[بیعت]] گرفت<ref>نک: تاریخ خلیفه، ص۱۳۳؛ الکامل، ج۳، ص۵۱۰ - ۵۱۱.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]،[[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref> | |||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۱۵ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۰۳
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
سوگواری امام حسین |
رویدادها |
---|
واقعه عاشورا • اسیران کربلا • روز شمار واقعه عاشورا • روز عاشورا • نامه های کوفیان به امام حسین • واقعه عاشورا (از نگاه آمار) |
افراد |
علی اکبر • علی اصغر • عباس بن علی • زینب کبری • سکینه بنت حسین • فاطمه دختر امام حسین • مسلم بن عقیل • شهیدان کربلا • اسیران کربلا |
جایها |
حرم امام حسین • تل زینبیه • حرم عباس بن علی • گودال قتلگاه • بین الحرمین • نهر علقمه |
مناسبتها |
تاسوعا • عاشورا • اربعین |
مراسم |
مرثیهخوانی • نوحه • تعزیه • روضه • زنجیرزنی • سینهزنی • سقاخانه • سنج و دمام • دسته عزاداری • شام غریبان • تشتگذاری • نخلگردانی • قمه زنی • راهپیمایی اربعین • تابوتگردانی • مراسم تابوت |
- این مدخل از زیرشاخههای بحث اهل بیت پیامبر خاتم است. "امام حسین" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام حسین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- ابو عبدالله، حسین بن علی بن ابی طالب، دومین فرزند حضرت علی و فاطمه دختر پیامبر(ع)، تولد وی نزدیک دو سال و اندی پس از ازدواج آن دو و در منابع روایی شیعه، سوم[۱] یا پنجم[۲] شعبان سال چهارم یاد شده است[۳]؛ ولی بیشتر منابع اهل تسنن چند شب گذشته از شعبان سال چهارم[۴] و برخی آن را پنجم شعبان[۵] همان سال دانستهاند.
- پیکر حسین بن علی(ع) فراوان به پیامبر(ص) شباهت داشت[۶] و آن حضرت وی را حسین نامید و برایش عقیقه کرد و به مناسبتهای گوناگونی در مسجد نبوی و برابر مؤمنان، علاقه خود را به حسین که در آن اوان کودک بود، نشان میداد و از گریه او بسیار آزرده خاطر میشد. پیامبر(ص) در بیان احساس خود به حسین(ع) آن را به بوییدن گل خوشبو مانند کرده[۷] و از علی بن ابیطالب(ع) میخواست مراقب وی باشد[۸] و برای دفع حسادت دیگران به امام حسین و امام حسن(ع) از دعاهایی بهره میگرفت[۹].
- رسول خدا(ص) فراوان به حسنین(ع) علاقه داشت و آن دو را فرزندان خود میخواند[۱۰]. نسبت دادن فرزندان دختر به خود، برخلاف عرف پدر سالارانه نظام شبانی آن زمانه عرب بود؛ لیکن آیات الهی نیز بر این انتساب تأکید داشتند.
- در رویداد مشهور مباهله، مسیحیان نجران در رویارویی با آیین اسلام، ابتدا پذیرفتند که با مسلمانان مباهله کنند و برپایه آیه ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾[۱۱] که در آن هنگام نازل شد، پیامبر(ص) از مسیحیان خواست که برای مباهله، همسر و فرزندان را همراه خود بیاورند؛ سپس حضرت همراه با علی بن ابیطالب، فاطمه و حسنین(ع) برای مباهله حاضر شدند. مسیحیان نجران، با دیدن چهرههای نورانی همراهان پیامبر(ص) از مباهله خودداری و به پرداخت جزیه رضایت دادند. پس ﴿أَبْنَاءَنَا﴾ اشاره به حسنین(ع) است. مفسران[۱۲] و محدثان[۱۳] در تفسیر این آیه آن را بیانگر روابط پدر و فرزندی ایشان و پیامبر(ص) دانستهاند[۱۴]. این امر در عرصه سیاسی میتواند نتایج درخور توجهی داشته باشد.
- هرچند در باور شیعه، جانشینی را خدا و نماینده او تعیین میکنند و انتخابی نیست، تعیین امامان پس از پیامبر(ص) با فرهنگ سیاسی عرب نیز هماهنگی داشت که بستگان نزدیک حاکم (برادر، فرزند) جانشین او میشدند. ضمن آنکه جانشینی در میان انبیای بنیاسرائیل نیز برپایه چنین فرهنگی بود[۱۵]، از اینرو قبایل عرب برابر فرهنگ مشترکشان، اولویت بیشتری برای جانشینی حسین بن علی(ع) باور داشتند؛ به ویژه که سفارشهای پیامبر(ص) و ویژگیهای شخصی وی، او را در این عرصه بیرقیب میساخت.
- افزون بر آیه ﴿فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ...﴾، که برپایه آن امام حسین(ع) فرزند پیامبر دانسته شده آیات ﴿وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ﴾[۱۶] نیز حضرت عیسی را از تبار حضرت ابراهیم(ع) دانسته، و چون عیسی(ع) پدر نداشت، قطعاً رابطه وی با ابراهیم(ع) از طرف مادر است. این آیه نیز ناقض اصلی است که تنها فرزندان پسر را فرزندان هر شخص میشمرد، در نتیجه مفسران شیعه[۱۷] و سنی[۱۸] از این آیه برای اثبات رابطه پدر و فرزندی پیامبر(ص) با امام حسین(ع) استفاده کردهاند. بهگزارشی، حجاج بن یوسف ثقفی، والی امویان بر عراق امام حسین را از ذریه رسول اکرم(ص) نمیدانست و امام باقر(ع)[۱۹] براساس همین آیات به وی پاسخ داد.
- همچنین حجاج به یحیی بن یعمر، فقیه و قاضی خراسان، نامه نوشت که من با قرائت قرآن از آغاز تا پایانش آیهای که برساند حسین(ع) از ذریه پیامبر(ص) است نیافتم، در حالی که تو بدان باور داری و یحیی بن یعمر نیز آیات یاد شده را پایه اعتقاد خود دانست[۲۰]. به روایت شعبی، یحیی بن یعمر را دست بسته نزد حجاج آوردند و حجاج او را تهدید کرد چنانچه دلیلی روشن برای اثبات باور خود نیاورد، همه اعضای بدن او را خواهد برید؛ ضمناً حجاج از وی خواست که به آیه مباهله استناد نکند؛ در این هنگام، یحیی بن یعمر به آیات مذکور اشاره کرد که تعجب حجاج را برانگیخت و اظهار داشت که گویا این آیات را تاکنون نخوانده است و سپس دستور داد بندهای یحیی را باز کرده و به او صله دهند[۲۱].
- فخر رازی نیز در تفسیر این آیه افزوده که گفته شده محمد بن علی باقر(ع) نیز بر اساس این آیه ضد حجاج دلیل آورد[۲۲].
- عباسیان نیز که از قاعده ارث بردن از پیامبر(ص)، جد خود، عباس را وارث حضرت و شایسته خلافت میدانستند، با وارث بودن حسنین(ع) مخالفت میکردند.
- در گفت و گوی امام کاظم(ع) با هارون الرشید خلیفه عباسی نیز از این آیات برای اثبات این مدعا بهرهگیری شده بود[۲۳]. به گزارشی، ابوالجارود در پاسخ به پرسش امام باقر(ع) در مقابله با کسانی که رابطه پدر و فرزندی پیامبر(ص) و امام حسین(ع) را انکار میکنند، چگونه استدلال میکنی، گفت: در مباحث خود از این دو آیه برای اثبات این پیوند استفاده میکنم[۲۴].
- فخر رازی از علمای متعصب اهل تسنن در ادامه تفسیر آیه مباهله گفته که پس از مباهله، پیامبر(ص) علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را گرد آورده و آنان را اهل بیت خود دانست که آیه تطهیر نازل شد: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۲۵]. وی درستی این سخن را به همه محدثان و مفسران نسبت داده است[۲۶].
- علامه حلی نیز طُرق اختصاص آیه تطهیر به اهل بیت را بیش از ۱۰۰ طریق دانسته است[۲۷]. برپایه این آیه، پاک شدن اهل بیت از هر گونه پلیدی همواره خواست الهی است.
- نظیر این آیه برای دیگران نازل نشده است[۲۸]، پس میتوان آن را یکی از ادله متنی و قاطع در اثبات عصمت سیدالشهداء و دیگر اهل بیت(ع) دانست. قرار گرفتن امام حسین(ع) در گردونه مفهوم "اهل بیت" از افتخارات دیگر سالار شهیدان است و آن، هنگامی بود که پیامبر(ص) پس از استراحت در خانه همسرش امسلمه، حضرت فاطمه، علی و حسنین(ع) را فرا خواندند و پوششی روی آنان نهادند و رو به آسمان دعا کرده و از خدا خواستند تا آنان را از ناپاکیها پاک گرداند و در این هنگام، آیه تطهیر نازل شد[۲۹].
- برپایه گزارشها امام حسین(ع) در دوره پیامبر(ص) در امور خیر شرکت میکرد؛ برای نمونه شبی وی و دیگر اعضای خانواده، سهم خود از نان جوی را که پدر از آبیاری باغ خرمایی گرفته بود، به یک فقیر، یک یتیم و یک اسیر هدیه کردند؛ به اینگونه که نخست از یک سوم جوها، خمیری تهیه و چند قرص نان پخته شد؛ اما با در خواست فقیر نانها را به او دادند و در همان شب، دو سوم دیگر جو در دو مرحله پخته شد؛ ولی بر اثر درخواست یتیم و سپس اسیر به آنها انفاق گردید و در پی آن، آیه ﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا﴾[۳۰] نازل شد و کار خیر آنان را برخاسته از عشق الهی[۳۱] و در کمال اخلاص[۳۲] دانست. بر اساس روایت دیگری از این رخداد، اهل بیت(ع) سه روز روزه گرفتند و به جهت انفاقهایشان در این سه شب نانی نخوردند و تنها با آب افطار کردند[۳۳]. برپایه ادامه سوره تا آیه ۲۴ ایشان از پروردگار از روز عبوسی سخت، در هراساند؛ خدا [هم] آنان را از آسیب آن روز نگاه و شادابی و شادمانی به آنان ارزانی داشت و به [پاس] صبرشان بهشت و پرنیان پاداش داد. آنها در آن بهشت بر تختها [ی خویش] تکیه میزنند؛ نه آفتابی بینند و نه سرمایی؛ سایهها به آنان نزدیک است و میوهها برایشان آماده و ظروف سیمین و جامهای بلورین، پیرامون آنان گردانده میشوند؛ جامهایی از سیم که درست به اندازه ساخته شدهاند؛ از جامی که آمیزه زنجبیل دارد به آنان مینوشانند و از چشمهای به نام "سلسبیل" و بر گردِ آنان پسرانی همچون مرواریدهای پراکنده میچرخند؛ آنجا نعمت و سلطنتی پهناور میبینی؛ بهشتیان را جامههای ابریشمی سبز، دیبای ستبر، دستبندهای سیمین پوشیدهاند؛ پروردگارشان بادهای پاک به آنان مینوشاند؛ این پاداش آنهاست و کارشان پذیرفته شده است.
- در گفتمان کلامی شیعه برای اثبات اولویت ائمه برای خلافت، اینگونه از این آیه استفاده شده که ائمه(ع) در صفات اخلاقی، اشخاصی برجسته هستند و این آیات بیانگر انفاق و سخاوت بسیار فراوان آنان است[۳۴]، چنان که علی(ع) پس از مرگ عمر، از مردم پرسید: شما را به خدا سوگند! آیا جز من در میان شما کسی هست که آیه ﴿إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ﴾[۳۵] تا پایان سوره درباره او و فرزندانش نازل شده باشد؟ گفتند نه[۳۶].[۳۷]
امام حسین(ع) پس از پیامبر(ص)
- به استناد محاسبات تقویمی، حسین بن علی(ع) هنگام وفات پیامبر(ص) نزدیک ۷ سال داشت. آن حضرت هنگام به قدرت رسیدن عمر، ۱۰ ساله، زمان انتخاب عثمان ۲۰ ساله، تا ۳۲ سالگی در مدینه و از ۳۲ - ۳۷ سالگی یعنی از خلافت پدرش امیرمؤمنان تا صلح برادرش حسن بن علی(ع)، در کوفه بود. حدود ۴۷ سالگیاش برادر خود، امام حسن(ع) را از دست داد و خود به امامت رسید و در ۵۷ سالگی به شهادت رسید. روی هم ۲۰ سال در دوره معاویه و چند ماه در روزگار یزید، در مدینه زیست.
- بیشترین گزارشها از ایشان در دوره پس از پیامبر(ص) درباره فضائل او، مسائل سیاسی آن دوره و شهادت وی در کربلاست و از زندگانی شخصی حضرت اطلاعات کمتری در دست است؛ یکی از آنها درخواست از خلیفه دوم است که از منبر پدرش پیامبر(ص) پایین آید تا وی بر منبر پدر خود بنشیند[۳۸] که بسا در نوجوانی حضرت و آغاز دوره خلافت عمر انجام گرفته است؛ همچنین در ثبت میزان دریافتی حسین بن علی(ع) در دیوان عطا که در سالهای پایانی خلافت عمربن خطاب تأسیس گردید، سهم آن حضرت به جهت نسبتشان با رسول خدا(ص) ۵ هزار درهم تعیین شد[۳۹]. در نبرد جمل، فرماندهی بخش چپ سپاه امام علی(ع) را ضد طلحه و زبیر به عهده داشت[۴۰].[۴۱]
امام حسین(ع) در دوره معاویه
- امامت امام حسین(ع) تقریبا با ۱۰ سال پایانی حکومت معاویه معاصر بود؛ امام حسن در سال ۴۹[۴۲] یا ۵۰ به شهادت رسید[۴۳]. زمانی که شیعیان کوفه در اعتراض ضد معاویه، نزد امام حسن(ع) در مدینه رفته، تا ایشان را به قیام ترغیب کنند و امام(ع) اوضاع را نامناسب دانست، آنها که بر قیام خود پای میفشردند، خدمت امام حسین(ع) رسیدند و ایشان نیز تأکید کردند تا معاویه بر سر قدرت است، شیعیان در خانه خود بمانند[۴۴]. نامهنگاری شیعیان کوفه با امام(ع) پس از شهادت امام حسن(ع) نیز ادامه یافت؛ ولی امام حسین(ع) میبایست تا زمان مرگ معاویه به مفاد پیمان صلح وفادار میماند[۴۵]. در چنین اوضاعی، معاویه کوشید روابط خود با امام حسین(ع) را بهبود بخشد، از اینرو از والی خود در مدینه خواست ام کلثوم، دختر زینب(س) خواهر امام حسین را برای یزید خواستگاری کند و این ازدواج را عامل زدودن ناراحتیهای پیشین و گشودن فصلی نو دانست؛ ولی امام(ع) با این خواستگاری مخالفت کرده و ام کلثوم را به عقد قاسم بن محمد بن جعفر درآورد و یکی از زمینهای زراعی خود را به آنان بخشید[۴۶].
- معاویه پیشتر حتی پیش از شهادت امام حسن(ع) بسا تصمیم گرفته بود یزید را جانشین خود سازد[۴۷]؛ ولی بر اثر برخی موانع چنین نکرد؛ تعهد معاویه در پیمان صلحش در سال ۴۱ به واگذاری جانشینی به امام حسن(ع)[۴۸]، مخالفت زیاد بن ابیه با جانشینی یزید[۴۹] و بسا نوجوانی و سن اندک یزید، برخی از این موانع بودند.
- خرسندی معاویه از شهادت امام حسن(ع)، در منابع بازتاب یافته است[۵۰]. وی در قدم دوم در پی حذف مخالفان شیعی خود در کوفه برآمد، زیرا در میان شهرهایی که اقامتگاه قبایل مهاجر عرب شده بودند، کوفه، گرایشهای شیعی درخور توجهی داشته و کوفیان برای هرگونه اقدام، با امام حسین(ع) مکاتبه میکردند. حجر بن عدی کندی، رهبر شیعیان کوفه در آن دوره، اعتبار و نفوذ فراگیری داشت[۵۱]، به گونهای که قتل او اعتراض عایشه و دیگران را برانگیخت [۵۲]. معاویه در سال ۵۱ دستور داد حجر بن عدی کندی و دیگر سران شیعه پیرو او را دستگیر کرده و به شام بیاورند و در آنجا به قتل برسانند[۵۳]. دیگر سران شیعه کوفه، از جمله عمرو بن حمق نیز که از آنجا گریختند، گرفتار شده و به شهادت رسیدند[۵۴]. اینگونه معاویه سعی کرد زمینههای قیام شیعیان کوفه به رهبری امام حسین(ع) را از میان ببرد. از نگاه معاویه، حذف نشدن حجر بن عدی میتوانست به قیام و درگیری و کشتن ۱۰۰۰۰۰ نفر انجامد[۵۵].
- در سال ۵۶ معاویه از ولایتعهدی یزید سخن گفت[۵۶] و همه مردم شهرها با وی بیعت کردند و تنها اهل مدینه[۵۷] به ویژه تنی چند از بزرگان صحابه که عموما از قریش بودند، از این بیعت سرباز زدند؛ امام حسین(ع) و ابنعباس از بنیهاشم، عبدالله بن زبیر از بنیاسد، عبدالله بن عمر از بنیعدی و عبدالرحمن بن ابوبکر از بنیتمیم[۵۸].
- معاویه در مرحله نخست به مخالفان جانشینی یزید نامه نوشت؛ به امام حسین(ع) نگاشت که کارهایی را از شما به من گزارش دادهاند که گمان ندارم شما انجام داده باشی؛ شما با هر که بیعت کنید، مردم به او روی میآورند، زیرا خدا ارزش و برتری و جایگاه تو را بالا برده است، پس تقوای الهی پیشه کرده و مردم را به فتنه نیفکن و خود، دین و امت محمد(ص) را در نظر داشته باش و مراقب باش دیگران تو را زبون نکنند[۵۹].
- امام در پاسخ، طرفداران معاویه را گروه شیطان، بیرون از دین و ستمکار خواند و او را به جهت قتل مؤمنانی چون حجر بن عدی و عمرو بن حمق و حضرمی، همچنین برادر خواندن زیاد بن ابیه و اینکه بسیار مسلمانان را میکشت و دست و پای آنها را میبرید، سرزنش کرد و بیرون از اسلام دانست. امام حکومت معاویه را بزرگترین فتنه و جهاد بر ضد آن را برترین امر دانست و سپس او را از عذاب الهی در قیامت برحذر داشت و فرجام جانشینی یزید را نابودی کار دنیای خود و ضایع کردن رعیت دانست[۶۰]؛ ولی اعلام کرد که قصد ندارد با او جنگ کند[۶۱]. براین اساس، معاویه در رجب سال ۵۶ به قصد عمره، همراه ۱۰۰۰ جنگجو به حجاز آمد و سپس به مدینه رفت و در بدو ورود با امام حسین(ع) رویارو شد؛ ولی گفت و گویی میان آن دو درنگرفت. رایزنیهای معاویه با مخالفان جانشینی یزید پس از آن آغاز شد و او کوشید آنان را راضی کند؛ ولی هریک خشنودی خود را به رضایت دیگران وابسته دانست، تا اینکه این برنامه بینتیجه به پایان رسید.
- معاویه در روز دوم، امام حسین(ع) و عبدالله بن عباس را که هر دو از بنیهاشم بودند فراخواند و ضمن اعتراف به فضیلت آنها، ادعا کرد که یزید میتواند مردم را هدایت کند. امام حسین(ع) در پاسخ به او گفت که یزید به معرفی نیازی ندارد و شناخته شده است و ضمن نزدیک دانستن مرگ معاویه، از وی خواست نیکوکار گردد. گفت و گوی معاویه با دیگر مخالفان نیز نتیجهای نداشت و آنگاه بود که وی سه روز در خانه ماند و ملاقاتی با مردم نداشت و روز بعد به دستورش همه مردم در مسجد گرد آمدند و او سخنان خود را با این عبارت آغاز کرد که "همه روستاها باید با یزید بیعت کنند" و سپس دلیل این امر را برتری یزید از همه مسلمانان دانست. در این هنگام، امام حسین(ع) به اعتراض برخاست و فرمود کسان دیگری از یزید بهترند. معاویه که مراد امام را میدانست، پاسخ داد برای امت محمد(ص) یزید بهتر است؛ آنگاه امام به شرابخواری و لهو و لعب یزید اشاره کرد.
- مخالفت امام و اعتراضهای دیگران سبب شدند معاویه از منبر پایین آمده و دستور دهد تارکان بیعت را نزد او بیاورند و به نیروهای خود فرمان داد شب هنگام که عازم مکه هستند، شایعه کنند که همه بیعت کردهاند و چنانچه کسی سخنی گفت، گردن او را بزنند. وی همچنین در کنار هر فرد مخالفی دو نفر مسلح گمارد، تا چنانچه در برابر سخنان او اعتراض کردند، در دم گردن او را بزنند؛ همچنین از سرباز زنندگان از بیعت با یزید خواست مخالفت خود را به دیگران سرایت ندهند. ترس از کشته شدن به دست نیروهای شامی سبب شد در آن شب هیچکس در برابر این ادعا که مخالفان نیز به بیعت تن دادهاند، سخنی نگوید؛ ولی پس از رفتن سپاهیان شام، مشخص شد که اینان بیعت نکردهاند[۶۲]. اقدامات معاویه در مدینه به گونهای بود که گفته شد معاویه با تهدید به قتل از مردم بیعت گرفت[۶۳].[۶۴]
منابع
پانویس
- ↑ مصباح المتهجد، ص۸۲۶، ۸۲۸؛ اقبال الاعمال، ج۳، ص۳۰۳.
- ↑ الارشاد، ج۲، ص۲۷؛ اللهوف، ص۱۲؛ مناقب، ج۳، ص۲۳۱.
- ↑ المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۱۷؛ مصباح المتهجد، ص۸۵۲؛ مناقب، ج۳، ص۲۳۱.
- ↑ الطبقات، خامسه ۱، ص۳۶۹؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۳۲؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۵۵.
- ↑ مقاتل الطالبیین، ص۵۱؛ المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۱۷.
- ↑ سنن الترمذی، ج۵، ص۳۲۵؛ المعجم الکبیر، ج۳، ص۹۶؛ صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۴۳۱.
- ↑ صحیح البخاری، ج۴، ص۲۱۷؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۳۲۲؛ المعجم الکبیر، ج۴، ص۱۵۶.
- ↑ الامالی، ص۱۹۸؛ معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۶۶؛ میزان الاعتدال، ج۴، ص۷۶.
- ↑ صحیح البخاری، ج۴، ص۱۱۹؛ سنن ابی داوود، ج۲، ص۴۲۱؛ الکافی، ج۲، ص۵۶۹.
- ↑ مسند احمد، ج۵، ص۳۸، ۴۴، ۴۷؛ صحیح البخاری، ج۴، ص۲۱۶؛ سنن النسائی، ج۵، ص۱۴۹.
- ↑ «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ اسباب النزول، ص۶۷ - ۶۸؛ التبیان، ج۲، ص۴۸۴؛ زادالمسیر، ج۱، ص۳۳۹.
- ↑ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۰ - ۱۲۱؛ سنن الترمذی، ج۴، ص۲۹۳ - ۲۹۴؛ السنن الکبری، ج۷، ص۶۳.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۴، ص۱۰۴ - ۱۰۵؛ البحرالمحیط، ج۳، ص۱۸۹.
- ↑ ر.ک: جانشینی حضرت محمد، ص۳۱ - ۴۸.
- ↑ «و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را راهنمایی کردیم -نوح را پیشتر راهنمایی کرده بودیم- و داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را که از فرزندزادگان وی بودند (نیز راهنمایی کردیم)؛ و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم * و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را (نیز)؛ آنان همه از شایستگان بودند» سوره انعام، آیه ۸۴-۸۵.
- ↑ تفسیر قمی، ج۱، ص۲۰۹؛ التبیان، ج۴، ص۱۹۴؛ مجمع البیان، ج۴، ص۵۱۱.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۵، ص۵۲ - ۵۳؛ تفسیر قرطبی، ج۷، ص۳۱؛ البحر المحیط، ج۴، ص۵۷۵.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۵۳ - ۵۴؛ البحر المحیط، ج۴، ص۵۷۵.
- ↑ انساب الاشراف، ج۱۳، ص۲۶۵ - ۲۶۶؛ البحر المحیط، ج۴، ص۵۷۵.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲، ص۴۱۲.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۵۴.
- ↑ عیون الاخبار، ج۲، ص۷۹ - ۸۲؛ الاختصاص، ص۵۶.
- ↑ الکافی، ج۸، ص۳۱۷ - ۳۱۸.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ ر.ک: التفسیر الکبیر، ج۸، ص۲۴۷.
- ↑ کشف الیقین، ص۴۰۵.
- ↑ نک: اعلام الوری، ج۱، ص۲۹۳ - ۲۹۴؛ الفصول المختاره، ص۵۴؛ منهاج الکرامه، ص۱۲۰ - ۱۲۱.
- ↑ مسند احمد، ج۶، ص۲۹۲؛ المعجم الکبیر، ج۳، ص۵۴؛ اسباب النزول، ص۲۳۹.
- ↑ «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند» سوره انسان، آیه ۸.
- ↑ زاد المسیر، ج۸، ص۱۴۵؛ تفسیر بغوی، ج۵، ص۱۹۱ - ۱۹۲.
- ↑ مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۱۷.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۷۴۶ - ۷۴۷؛ اسد الغابه، ج۶، ص۲۳۷.
- ↑ مناهج الیقین، ص۳۹۳ - ۳۹۷.
- ↑ «نیکان از پیالهای مینوشند که آمیخته به بوی خوش است» سوره انسان، آیه ۵.
- ↑ الاحتجاج، ج۱، ص۳۲۶؛ الفرقان، ج۲۹، ص۳۰۶.
- ↑ اسماعیلی، مهران، مقاله «حسین بن علی»،دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
- ↑ تاریخ المدینه، ج۳، ص۷۹۸ - ۷۹۹؛ تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۵۱ - ۱۵۲؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۸۵.
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۲۹۷؛ فتوح البلدان، ص۴۳۶.
- ↑ تاریخ خلیفه، ص۱۱۱؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۴۸۵.
- ↑ اسماعیلی، مهران، مقاله «حسین بن علی»،دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۲۵؛ عقد الفرید، ج۵، ص۱۱۰.
- ↑ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۹؛ تاریخ الاسلام، ج۴، ص۴۰ - ۴۱.
- ↑ الاخبار الطوال، ص۲۲۰ - ۲۲۱؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۰ - ۲۹۱.
- ↑ الاخبار الطوال، ص۲۲۱؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۱.
- ↑ سیره ابن اسحاق، ج۵، ص۲۳۵ - ۲۳۶؛ مناقب، ج۳، ص۱۹۹ - ۲۰۰.
- ↑ الاستیعاب، ج۱، ص۳۹۱.
- ↑ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۵؛ تاریخ طبری، ج۵،ص ۱۶۷.
- ↑ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۰۳؛ المنتظم، ج۵، ص۲۸۵ - ۲۸۶.
- ↑ العقد الفرید، ج۵، ص۱۱۰؛ مروج الذهب، ج۲، ص۴۳۰.
- ↑ الطبقات، ج۶، ص۲۴۱ - ۲۴۲؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۳ - ۲۵۴.
- ↑ البدایة والنهایه، ج۸، ص۵۴.
- ↑ تاریخ طبری، ج۵، ص۲۷۴ - ۲۷۵.
- ↑ انساب الاشراف، ج۵، ص۲۷۹ - ۲۸۱؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۲۶۵.
- ↑ البدایة والنهایه، ج۸، ص۵۴.
- ↑ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۰۱.
- ↑ الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۴؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۷۹.
- ↑ البدایة والنهایه، ج۸، ص۷۹ - ۸۰.
- ↑ الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۰ - ۲۰۱.
- ↑ الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۱ - ۲۰۳.
- ↑ الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۲؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۱۲۸ - ۱۳۰.
- ↑ العقد الفرید، ج۵، ص۱۲۳؛ الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۴ - ۲۰۷؛ الکامل، ج۳، ص۵۰۳ - ۵۱۲.
- ↑ نک: تاریخ خلیفه، ص۱۳۳؛ الکامل، ج۳، ص۵۱۰ - ۵۱۱.
- ↑ اسماعیلی، مهران، مقاله «حسین بن علی»،دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.