جهاد در حدیث: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = جهاد | | موضوع مرتبط = جهاد | ||
| عنوان مدخل = جهاد | | عنوان مدخل = جهاد | ||
| مداخل مرتبط = [[جهاد در لغت]] - [[جهاد در قرآن]] - [[جهاد در حدیث]] - [[جهاد در نهج البلاغه]] - [[جهاد در کلام اسلامی]] - [[جهاد در معارف دعا و زیارات]] - [[جهاد در فقه اسلامی]] - [[جهاد در فقه سیاسی]] - [[جهاد در معارف و سیره علوی]] - [[جهاد در معارف و سیره فاطمی]] - [[جهاد در معارف و سیره حسینی]] - [[جهاد در معارف و سیره سجادی]] - [[جهاد در جامعهشناسی اسلامی]] - [[جهاد از دیدگاه اهل سنت]] - [[جهاد در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | | مداخل مرتبط = [[جهاد در لغت]] - [[جهاد در قرآن]] - [[جهاد در حدیث]] - [[جهاد در نهج البلاغه]] - [[جهاد در کلام اسلامی]] - [[جهاد در معارف دعا و زیارات]] - [[جهاد در فقه اسلامی]] - [[جهاد در فقه سیاسی]] - [[جهاد در معارف و سیره معصوم]] - [[جهاد در معارف و سیره علوی]] - [[جهاد در معارف و سیره فاطمی]] - [[جهاد در معارف و سیره حسینی]] - [[جهاد در معارف و سیره سجادی]] - [[جهاد در جامعهشناسی اسلامی]] - [[جهاد از دیدگاه اهل سنت]] - [[جهاد در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
در [[احادیث]] فراوانی از جهاد به [[نیکی]] یاد شده، پس از [[نماز]] “برترین عبادت”<ref>{{متن حدیث|الْجِهَادُ أَفْضَلُ الْأَشْيَاءِ بَعْدَ الْفَرَائِضِ}} | در [[احادیث]] فراوانی از جهاد به [[نیکی]] یاد شده، پس از [[نماز]] “برترین عبادت”<ref>{{متن حدیث|الْجِهَادُ أَفْضَلُ الْأَشْيَاءِ بَعْدَ الْفَرَائِضِ}}، کلینی، کافی، ج۹، ص۳۵۹.</ref> و “یکی از درهای بهشت” است که [[خداوند]] به روی اولیای خاص خویش گشوده است، “لباس پرهیزگاری”، “پناهگاه الهی”، “زره محکم” است و هر کس آن را رها نماید، خداوند [[لباس]] ذلت به تنش کند و...<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِينَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِيقَةُ فَمَنْ تَرَكَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ...}}، نهجالبلاغه، خطبه ۲۷.</ref>.<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۸۴.</ref> | ||
== سیره و کاربرد آن در جهاد == | |||
در میان [[فقیهان]] و لغویان و در پارهای [[روایات]]، سیره درباره روش [[جنگی]] [[رسول خدا]] {{صل}} یعنی “مغازی” به کار رفته و کتاب سِیَر در کتابهای حدیثی و [[فقهی]]، مرادف با کتاب [[جهاد]] است. در میان فقیهان [[شیعه]] [[شیخ طوسی]] در نهایه<ref>شیخ طوسی، النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی، ص۲۸۹.</ref> و مبسوط عنوان “کتاب الجهاد و سیرة الإمام”<ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۲، ص۲.</ref> را برای مسائل جهاد [[برگزیده]]. | |||
[[ابوالصلاح حلبی]] در کتاب جهاد فصلی را با عنوان “سیرة الجهاد” آورده است<ref>ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، ص۴۱۳.</ref>. ابن [[ادریس]] در سرائر از عنوان “کتاب الجهاد و سیرة الإمام”<ref>ابن ادریس، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج۲، ص۳.</ref> برای مسائل جهاد استفاده کرده است. در بیشتر کتب [[زیدیه]] کتاب [[سیر]] درباره سیره و مشخصات [[امام]] [[مسلمین]] به کار رفته است<ref>احمد مرتضی، شرح الازهار، ج۴، ص۵۱۸: {{عربی|إنما سمي هذا كتاب السير لأنه متضمن لصفة سيرة الامام في الأمة}}.</ref>؛ زیرا [[جهاد]] از نظر آنان از [[اصول دین]] است. [[بخاری]] در کتاب صحیح بحثهای جهاد را ذیل عنوان “کتاب الجهاد و السِیر” یاد کرده است<ref>محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۰۲۵ (تحقیق مصطفی دیب البغا).</ref>. کرمانی در شرح خود بر [[صحیح بخاری]] مینویسد: “سِیَر به کسر، جمع [[سیره]] به معنای راه است. گفته میشود از "سار یسیر" است و جهاد را از آن جهت به سیره ترجمه کردهاند که [[احکام]] یادشده در آن، از [[سیره پیامبر]] {{صل}} در جنگهایش گرفته شده است”<ref>محمد بن یوسف کرمانی، صحیح البخاری بشرح الکرمانی، ج۱۲، ص۹۲.</ref>. بیهقی در کتاب سنن الکبری مسائل جهاد را تحت عنوان “کتاب السِیرَ”<ref>احمد بن حسین بیهقی، سنن الکبری، ج۹، ص۲ (چ دارالمعرفه)؛ ج۱۳، ص۱۸۲ (چ دارالفکر).</ref> آورده، گرچه به شرح حال [[پیامبر]] {{صل}} هم پرداخته است. | |||
در کتابهای لغت این نکته به روشنی بیان شده که کتاب السِیر همان کتاب جهاد است. فیومی در مصباح المنیر مینویسد: “سیره در [[زبان]] [[فقها]] [[غلبه]] دارد بر جنگها”<ref>احمد بن محمد فیومی، مصباح المنیر، ص۲۹۹.</ref>. طریحی در [[مجمع البحرین]] مینویسد: “کتاب السِیر جمع سیره به معنای راه و روش است؛ زیرا احکامی که در آن وجود دارد، از روش [[رسول خدا]] {{صل}} در [[جنگها]] گرفته شده است”<ref>فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۳۴۰.</ref>. شاید نخستین کاربرد شایع سیره، در جنگها باشد؛ زیرا [[جنگ]] با [[سیر]] و حرکت آغاز میشود. در أقرب الموارد در این باره نوشته شده است: “سیرۀ [[سلطان]] روش برخورد او با رعیت است... و اصل آن حالت سیره است؛ جز اینکه در زبان [[شرع]] بر کارهای جنگ و آنچه به آن بستگی دارد، چیرگی یافته؛ آنگونه که "[[مناسک]]" بر [[کارها]] و [[اعمال]] [[حج]] چیرگی یافته است... به جنگها ازآن رو سیره گفتهاند که با حرکت و سیر آغاز میشوند و مراد از "کتاب السِیر" روش برخورد امام با [[مجاهدان]] و [[کافران]] است و سیرۀ [[انسان]] چگونگی [[رفتار]] وی در میان [[مردم]] است... ”<ref>سعید خوری شرتونی، أقرب الموارد، ج۱، ص۵۶۲.</ref>. | |||
در کتابهای حدیثی شیعه روایاتی وجود دارد که در آنها [[سیره]] به [[روش پیامبر]] {{صل}} در [[جنگها]] گفته شده است. در روایتی [[امام سجاد]] {{ع}} برخورد [[امیر مؤمنان]] {{ع}} با باقیمانده [[سپاه]] [[جمل]] را بسان برخورد پیامبر {{صل}} در [[روز فتح مکه]] میداند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۲؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۱۶: {{متن حدیث|وَ كَانَتِ السِّيرَةُ فِيهِمْ مِنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} مَا كَانَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فِي أَهْلِ مَكَّةَ يَوْمَ فَتْحِ مَكَّةَ}}.</ref>. | |||
در روایتی دیگر آمده است امیر مؤمنان {{ع}} “درباره [[اصحاب جمل]] آن گونه عمل کرد که [[سیره رسول خدا]] {{صل}} در روز فتح مکه بود”<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۵۵؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۳۲، ص۲۱۰: {{متن حدیث|سَارَ فِيهِمْ وَ اللَّهِ بِسِيرَةِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} يَوْمَ الْفَتْحِ}}.</ref>؛ یعنی آنان را بخشید و با [[مهربانی]] با آنان برخورد کرد. نوع و سبک برخورد هر دو بزرگوار در [[فتح مکه]] و با اصحاب جمل یکی بود و آن گذشت و [[عفو]] بود. | |||
[[حفص بن غیاث]] گوید: برخی برادرانم از من خواستند درباره مسائل سیره از [[امام صادق]] {{ع}} بپرسم. من هم این مسئله را پرسیدم که سپاهی از [[دشمن]] [[غنیمت]] میگیرد، بعد سپاهی دیگر به آنها ملحق میشود<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۴۵.</ref>. از این [[روایت]] استفاده میشود کلمه سیره در آن [[زمان]] به معنای مسائل مربوط به [[جنگ]] بوده است. استفاده از ترکیب واژه "سار یسیر" به جای عمل و فعل در این موارد برای اهتمامی است که به سیره گذشتگان داشتهاند. بدیهی است که بین معنای لغوی و اصطلاحی ارتباط وثیقی وجود دارد<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۶۵.</ref>. | |||
=== اولین کاربرد سیره در [[مغازی]] === | |||
گروهی بر این باورند که [[محمد بن مسلم شهاب زهری]] (م۱۲۴) نخستین کسی است که سیره را در معنای “مغازی” و جنگها به کار گرفته است<ref>فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی التدوین التاریخی، ج۲، ص۶۵.</ref>. این سخن ادعایی بیش نیست؛ زیرا در روایتی که از امام سجاد {{ع}} درباره [[جنگ جمل]] یاد شد، سیره در معنای [[جنگ]] به کار رفته بود و [[امام سجاد]] {{ع}} در سال ۹۵ درگذشته و استاد [[زهری]] به شمار میآید<ref>ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۹، ص۳۹۵، ش۷۳۴ (چ دارالفکر)؛ ج۵، ص۲۸۵، ش۷۳۲۴ (چ داراحیاء التراث العربی).</ref>. وقتی زهری از حضرت [[حدیث]] [[نقل]] میکرد، با تعبیر [[زین العابدین]] او را میستود<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۲۳۰: {{عربی|كَانَ الزُّهْرِيُّ إِذَا حَدَّثَ عَنْ عَلِيِّ بن الْحُسَيْنِ {{ع}} قَالَ: حَدَّثَنِي زَيْنُ الْعَابِدِينَ عَلِيُّ بن الْحُسَيْنِ}}.</ref>. [[امام]] {{ع}} نیز در نامهای وی را از [[همکاری]] با [[دستگاه خلافت]] [[اموی]] [[نهی]] فرمود<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول، تحقیق و ترجمه علیاکبر غفاری، ص۲۸۱.</ref>. امام سجاد {{ع}} در دعای ۲۷ صحیفه سجادیه درباره [[مرزداران]] میفرماید: {{متن حدیث|وَ عَلِّمْهُ السِّيَرَ وَ السُّنَنَ}}: او را [[علم]] [[جهاد]] و [[سنت]] بیاموز. | |||
در ریاض السالکین در شرح این جمله چنین آمده: “منظور از "سِیَر" در این جمله [[احکام جهاد]] است و از این جمله استفاده میشود که چیره شدن اسم سِیر بر احکام جهاد، اصطلاحی قدیمی است که در صدر اول [[اسلام]] بوده و [[فقیهان]] زمانی که سِیَر را به گونۀ مطلق بیان کنند، منظور جنگ است”<ref>سیدعلی خان مدنی شیرازی، ریاض السالکین، ج۴، ص۲۵۶.</ref>. بنابراین نمیتوان زهری را نخستین کسی دانست که “سِیَر” را در احکام جهاد به کار گرفته؛ بلکه پیش از وی دیگران از جمله امام سجاد {{ع}} از این اصطلاح استفاده کردهاند. دور نیست که زهری این نکته را از امام سجاد {{ع}} گرفته باشد و امکان دارد این اصطلاح در آن [[زمان]] رایج بوده باشد<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۶۸.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100625.jpg|22px]] [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|'''درسنامه فقه سیاسی''']] | # [[پرونده:1100625.jpg|22px]] [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|'''درسنامه فقه سیاسی''']] | ||
# [[پرونده:1100516.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|'''درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۲
مقدمه
در احادیث فراوانی از جهاد به نیکی یاد شده، پس از نماز “برترین عبادت”[۱] و “یکی از درهای بهشت” است که خداوند به روی اولیای خاص خویش گشوده است، “لباس پرهیزگاری”، “پناهگاه الهی”، “زره محکم” است و هر کس آن را رها نماید، خداوند لباس ذلت به تنش کند و...[۲].[۳]
سیره و کاربرد آن در جهاد
در میان فقیهان و لغویان و در پارهای روایات، سیره درباره روش جنگی رسول خدا (ص) یعنی “مغازی” به کار رفته و کتاب سِیَر در کتابهای حدیثی و فقهی، مرادف با کتاب جهاد است. در میان فقیهان شیعه شیخ طوسی در نهایه[۴] و مبسوط عنوان “کتاب الجهاد و سیرة الإمام”[۵] را برای مسائل جهاد برگزیده.
ابوالصلاح حلبی در کتاب جهاد فصلی را با عنوان “سیرة الجهاد” آورده است[۶]. ابن ادریس در سرائر از عنوان “کتاب الجهاد و سیرة الإمام”[۷] برای مسائل جهاد استفاده کرده است. در بیشتر کتب زیدیه کتاب سیر درباره سیره و مشخصات امام مسلمین به کار رفته است[۸]؛ زیرا جهاد از نظر آنان از اصول دین است. بخاری در کتاب صحیح بحثهای جهاد را ذیل عنوان “کتاب الجهاد و السِیر” یاد کرده است[۹]. کرمانی در شرح خود بر صحیح بخاری مینویسد: “سِیَر به کسر، جمع سیره به معنای راه است. گفته میشود از "سار یسیر" است و جهاد را از آن جهت به سیره ترجمه کردهاند که احکام یادشده در آن، از سیره پیامبر (ص) در جنگهایش گرفته شده است”[۱۰]. بیهقی در کتاب سنن الکبری مسائل جهاد را تحت عنوان “کتاب السِیرَ”[۱۱] آورده، گرچه به شرح حال پیامبر (ص) هم پرداخته است.
در کتابهای لغت این نکته به روشنی بیان شده که کتاب السِیر همان کتاب جهاد است. فیومی در مصباح المنیر مینویسد: “سیره در زبان فقها غلبه دارد بر جنگها”[۱۲]. طریحی در مجمع البحرین مینویسد: “کتاب السِیر جمع سیره به معنای راه و روش است؛ زیرا احکامی که در آن وجود دارد، از روش رسول خدا (ص) در جنگها گرفته شده است”[۱۳]. شاید نخستین کاربرد شایع سیره، در جنگها باشد؛ زیرا جنگ با سیر و حرکت آغاز میشود. در أقرب الموارد در این باره نوشته شده است: “سیرۀ سلطان روش برخورد او با رعیت است... و اصل آن حالت سیره است؛ جز اینکه در زبان شرع بر کارهای جنگ و آنچه به آن بستگی دارد، چیرگی یافته؛ آنگونه که "مناسک" بر کارها و اعمال حج چیرگی یافته است... به جنگها ازآن رو سیره گفتهاند که با حرکت و سیر آغاز میشوند و مراد از "کتاب السِیر" روش برخورد امام با مجاهدان و کافران است و سیرۀ انسان چگونگی رفتار وی در میان مردم است... ”[۱۴].
در کتابهای حدیثی شیعه روایاتی وجود دارد که در آنها سیره به روش پیامبر (ص) در جنگها گفته شده است. در روایتی امام سجاد (ع) برخورد امیر مؤمنان (ع) با باقیمانده سپاه جمل را بسان برخورد پیامبر (ص) در روز فتح مکه میداند[۱۵].
در روایتی دیگر آمده است امیر مؤمنان (ع) “درباره اصحاب جمل آن گونه عمل کرد که سیره رسول خدا (ص) در روز فتح مکه بود”[۱۶]؛ یعنی آنان را بخشید و با مهربانی با آنان برخورد کرد. نوع و سبک برخورد هر دو بزرگوار در فتح مکه و با اصحاب جمل یکی بود و آن گذشت و عفو بود.
حفص بن غیاث گوید: برخی برادرانم از من خواستند درباره مسائل سیره از امام صادق (ع) بپرسم. من هم این مسئله را پرسیدم که سپاهی از دشمن غنیمت میگیرد، بعد سپاهی دیگر به آنها ملحق میشود[۱۷]. از این روایت استفاده میشود کلمه سیره در آن زمان به معنای مسائل مربوط به جنگ بوده است. استفاده از ترکیب واژه "سار یسیر" به جای عمل و فعل در این موارد برای اهتمامی است که به سیره گذشتگان داشتهاند. بدیهی است که بین معنای لغوی و اصطلاحی ارتباط وثیقی وجود دارد[۱۸].
اولین کاربرد سیره در مغازی
گروهی بر این باورند که محمد بن مسلم شهاب زهری (م۱۲۴) نخستین کسی است که سیره را در معنای “مغازی” و جنگها به کار گرفته است[۱۹]. این سخن ادعایی بیش نیست؛ زیرا در روایتی که از امام سجاد (ع) درباره جنگ جمل یاد شد، سیره در معنای جنگ به کار رفته بود و امام سجاد (ع) در سال ۹۵ درگذشته و استاد زهری به شمار میآید[۲۰]. وقتی زهری از حضرت حدیث نقل میکرد، با تعبیر زین العابدین او را میستود[۲۱]. امام (ع) نیز در نامهای وی را از همکاری با دستگاه خلافت اموی نهی فرمود[۲۲]. امام سجاد (ع) در دعای ۲۷ صحیفه سجادیه درباره مرزداران میفرماید: «وَ عَلِّمْهُ السِّيَرَ وَ السُّنَنَ»: او را علم جهاد و سنت بیاموز.
در ریاض السالکین در شرح این جمله چنین آمده: “منظور از "سِیَر" در این جمله احکام جهاد است و از این جمله استفاده میشود که چیره شدن اسم سِیر بر احکام جهاد، اصطلاحی قدیمی است که در صدر اول اسلام بوده و فقیهان زمانی که سِیَر را به گونۀ مطلق بیان کنند، منظور جنگ است”[۲۳]. بنابراین نمیتوان زهری را نخستین کسی دانست که “سِیَر” را در احکام جهاد به کار گرفته؛ بلکه پیش از وی دیگران از جمله امام سجاد (ع) از این اصطلاح استفاده کردهاند. دور نیست که زهری این نکته را از امام سجاد (ع) گرفته باشد و امکان دارد این اصطلاح در آن زمان رایج بوده باشد[۲۴].
منابع
پانویس
- ↑ «الْجِهَادُ أَفْضَلُ الْأَشْيَاءِ بَعْدَ الْفَرَائِضِ»، کلینی، کافی، ج۹، ص۳۵۹.
- ↑ «فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِينَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِيقَةُ فَمَنْ تَرَكَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ...»، نهجالبلاغه، خطبه ۲۷.
- ↑ ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص ۸۴.
- ↑ شیخ طوسی، النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی، ص۲۸۹.
- ↑ شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۲، ص۲.
- ↑ ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، ص۴۱۳.
- ↑ ابن ادریس، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج۲، ص۳.
- ↑ احمد مرتضی، شرح الازهار، ج۴، ص۵۱۸: إنما سمي هذا كتاب السير لأنه متضمن لصفة سيرة الامام في الأمة.
- ↑ محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۰۲۵ (تحقیق مصطفی دیب البغا).
- ↑ محمد بن یوسف کرمانی، صحیح البخاری بشرح الکرمانی، ج۱۲، ص۹۲.
- ↑ احمد بن حسین بیهقی، سنن الکبری، ج۹، ص۲ (چ دارالمعرفه)؛ ج۱۳، ص۱۸۲ (چ دارالفکر).
- ↑ احمد بن محمد فیومی، مصباح المنیر، ص۲۹۹.
- ↑ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۳۴۰.
- ↑ سعید خوری شرتونی، أقرب الموارد، ج۱، ص۵۶۲.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۲؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۱۶: «وَ كَانَتِ السِّيرَةُ فِيهِمْ مِنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) مَا كَانَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فِي أَهْلِ مَكَّةَ يَوْمَ فَتْحِ مَكَّةَ».
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۵۵؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۳۲، ص۲۱۰: «سَارَ فِيهِمْ وَ اللَّهِ بِسِيرَةِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) يَوْمَ الْفَتْحِ».
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۴۵.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۶۵.
- ↑ فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی التدوین التاریخی، ج۲، ص۶۵.
- ↑ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۹، ص۳۹۵، ش۷۳۴ (چ دارالفکر)؛ ج۵، ص۲۸۵، ش۷۳۲۴ (چ داراحیاء التراث العربی).
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۲۳۰: كَانَ الزُّهْرِيُّ إِذَا حَدَّثَ عَنْ عَلِيِّ بن الْحُسَيْنِ (ع) قَالَ: حَدَّثَنِي زَيْنُ الْعَابِدِينَ عَلِيُّ بن الْحُسَيْنِ.
- ↑ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، تحقیق و ترجمه علیاکبر غفاری، ص۲۸۱.
- ↑ سیدعلی خان مدنی شیرازی، ریاض السالکین، ج۴، ص۲۵۶.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۶۸.