اتباع در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
[[تبعیت]] به معنای [[پیروی]]، [[دنبالهروی]] و [[فرمانبرداری]] است. این واژه در آیات بسیاری به کار رفته و بیشتر بر دنبالهروی معنوی مانند [[اقتدا]]، [[امتثال]]، [[فرمانبرداری]] و [[اطاعت]] از امر و در مواردی هم بر دنبالهروی [[حسی]] اطلاق شده است. پیروی میتواند گاهی در مسیر [[هدایت]] و [[رشد]] باشد و گاهی هم در جهت [[ضلالت]] و [[گمراهی]]. | |||
== معناشناسی == | == معناشناسی == | ||
خط ۲۸۰: | خط ۲۸۲: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:11123.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|'''فقه نظام سیاسی اسلام ج۱''']] | |||
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[پیروی (مقاله)|پیروی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶''']] | # [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[پیروی (مقاله)|پیروی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶''']] | ||
# [[پرونده:1100498.jpg|22px]] [[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن - حقجو (کتاب)|'''ولایت در قرآن''']] | # [[پرونده:1100498.jpg|22px]] [[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن - حقجو (کتاب)|'''ولایت در قرآن''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۵
تبعیت به معنای پیروی، دنبالهروی و فرمانبرداری است. این واژه در آیات بسیاری به کار رفته و بیشتر بر دنبالهروی معنوی مانند اقتدا، امتثال، فرمانبرداری و اطاعت از امر و در مواردی هم بر دنبالهروی حسی اطلاق شده است. پیروی میتواند گاهی در مسیر هدایت و رشد باشد و گاهی هم در جهت ضلالت و گمراهی.
معناشناسی
پیروی که معادل آن در زبان عربی "تبعیّت" است به معنای با کسی همراه شدن و امری را جست و جو کردن[۱]، یا پُشت سر کسی راه رفتن و موافقت با فرمان[۲] است، بنابراین در تفاوت این واژه با اطاعت میتوان گفت که پیروی اعم از اطاعت است، زیرا در تحقق اطاعت، وجود امر و فرمان ضروری است؛ ولی در پیروی و تبعیّت لازم نیست حتماً امر و فرمانی باشد[۳].
رابطه اتباع و اطاعت
- ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ﴾[۴]؛
- ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾[۵].
- ﴿وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي﴾[۶].
معنای تبعیت
تبعیت پیروی کردن است، اما معنای اصلی آن، عبارت از: "در پی و حرکت پشت سر چیزی که اعم از مادّی و معنوی است[۷] و اعم از جهت فکری و عملی است که همراه با اختیار و اراده است"[۸].
مراد از تبعیت، پیروی همهجانبه در امور مادّی و معنوی، فردی و اجتماعی و از جهت اعتقادی و عملی است. بنابراین، برای سعادت و بهرهمند شدن از ولایت ولی حق، باید واقعاً در عمل و اعتقاد، تابع و پیرو بود و باید همهجانبه باشد که تبعیض در تبعیت و مخالفت عمدی با یک مورد و اصرار بر آن و عدم توبه از آن، مخالفت با همه موارد دیگر است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۹].
معنای اطاعت
اطاعت یعنی عمل کردن توأم با اختیار، رغبت و خضوع بر طبق آنچه امر یا حُکم شده است، پس رغبت و اشتیاق در عمل، نقش اساسی در صدق اطاعت دارد و الّا اگر عمل همراه با خضوع بدون رغبت باشد، دیگر اطاعت بر آن صدق نمیکند، بلکه کراهت و اجبار است"[۱۰]. بنابراین، اگر در اکثر اطاعتها، اثر و توجه قلبی مشاهده نمیشود، شاید علت اصلی آن، نداشتن شوق و رغبت و بر اثر عادت به آنها باشد و منشأ آن نیز، نداشتن شناخت و معرفت صحیح و مؤثر است که در صورت داشتن معرفت، شوق و توجه نیز حاصل خواهد شد.
تفاوت تبعیت با اطاعت
تبعیت دارای معنای عامی است که شامل اطاعت و غیر اطاعت میشود و اطاعت، همچنان که معنا شد، در مواردی است که امری یا حکمی باشد. پس تبعیت علاوه بر آن، شامل عمل کردن بر طبق سیره و رفتار نیز خواهد بود.
در قرآن مجید، در ۱۴ مورد، با کلمه ﴿أَطِيعُوا﴾:
- ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ﴾[۱۱]؛
- ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۱۲]؛
- ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾[۱۳]؛
- ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۱۴]؛
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ﴾[۱۵]؛
- ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾[۱۶]؛
- ﴿وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي﴾[۱۷]؛
- ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾[۱۸]؛
- ﴿وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۱۹]؛
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ﴾[۲۰]؛
- ﴿أَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾[۲۱]؛
- ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾[۲۲]؛
- ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنْفِقُوا خَيْرًا لِأَنْفُسِكُمْ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۲۳]، امر به اطاعت شده است.
و در ۱۱ مورد، پیامبران (ع) درخواست اطاعت با ﴿أَطِيعُونِ﴾:
- ﴿وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ﴾[۲۴]؛
- ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ﴾[۲۵]؛
- ﴿وَلَمَّا جَاءَ عِيسَى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُمْ بِالْحِكْمَةِ وَلِأُبَيِّنَ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ﴾ [۲۶]؛
- ﴿أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ﴾[۲۷] کردهاند که حاکی از اهمیت اطاعت از انبیا و اوصیا (ع) است و ترک اطاعت از آنان، حسرت و ندامتی جانکاه و ابدی در پی دارد، که چرا از اوامر پیامبران (ع) که موجب اصلاح و سعادتمندی و دوری از فساد میشد، اطاعت نکردیم؟!: ﴿يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا﴾[۲۸].
تحقق حقیقی ولایت حق به تبعیت و اطاعت وابسته است، نَه اظهار مَحبت صِرف؛ زیرا در روایتی شرط اساسی مَحبت اهل بیت پیامبر اسلام (ص)، تبعیت از سنّت و سیره آنان و اطاعت از احکام الهی قرار داده شده که به دلیل اهمیت آن، ذکر میکنیم: "امام محمد باقر (ع) فرمود: ای جابر. آیا کافی است برای کسی که ادّعای تشیع دارد، بگوید که دوستدار ما اهل بیت است؟ به خدا سوگند، شیعه ما نیست مگر آن کسی که تقوای خدا را رعایت و از او اطاعت نماید. شیعیان ما شناخته نمیشدند، مگر به تواضع، خشوع و فروتنی در عبادت، ادای امانت، بسیاری ذکر خدا، روزه گرفتن، نماز به پا داشتن، نیکی به والدین و رسیدگی به همسایگانی که فقیر و نیازمندند. همچنین رسیدگی به قرض داران و یتیمان، راستی در گفتار، تلاوت قرآن و بازداشتن زبان، از این که، جز نیکی به مردم نگویند، و شیعیان ما در بین اقوام خویش امین هستند. جابر میگوید: یا ابن رسول الله (ص)، ما کسی را با این خصوصیات نمیشناسیم. حضرت، خطاب به او فرمود: ای جابر! افکار و آرای مختلف، تو را از راه راست بیرون نبرد. آیا کافی است مردی بگوید: من علی (ع) را دوست دارم و از دوستداران او هستم؟ پس اگر بگوید من رسولالله!(ص) را دوست دارم، زیرا رسول خدا (ص) از علی (ع) بهتر است، ولی از سیره او پیروی، و به سنّتش عمل نکند، این دوستی برای او هیچ سودی نخواهد داشت؛ پس تقوای خدا را پیشه نمایید و برای آنچه نزد خداست، عمل کنید، زیرا بین خدا و بین هیچ کس، قرابت و خویشاوندی نیست؛ محبوبترین بندگان نزد خداوند و گرامیترین آنان در پیشگاه او، با تقواترین و مطیعترین آنان است؛ ای جابر!، جز با اطاعت و فرمانبرداری از خدای متعال، تقرّب به او حاصل نمیشود. تنها دوستی ما (آل محمّد (ص)) باعث رهایی از آتش نیست و هیچ یک از شما بر خدا حجتی ندارد. هر کس مطیع خداست، ولی و دوستدار ماست و هر کس نافرمانی خدا را نماید، با ما دشمن است. ولایت ما اهل بیت، جز با عمل به دستورهای الهی و پرهیز از گناه به دست نمیآید"[۲۹].
در این برهه که خلیفه زمان (ع) غایب هستند، افراد باید از آنچه در قرآن کریم به آنان امر شده، اطاعت کنند و چون تشخیص آن، برای اکثر افراد مقدور نیست، لازم است، طبق سفارش ائمه اطهار (ع)، به فقیهان مراجعه کرده و از آنان در امور دینی، اطاعت کنند. آنان نیز برای سهولت در آن، کتابی با عنوان "رساله عملیه"، تألیف کردهاند که حاوی واجبات و محرّمات در مسائل فردی و اجتماعی افراد مسلمانان بوده که عمل به آنها، موجب سعادت و نجات از جهنم میشود[۳۰].
اتباع در آیات قرآن
تبعیّت و مشتقات آن ۱۷۴ بار در قرآن کریم[۳۱] به کار رفته است و بیشتر بر دنبالهروی معنوی[۳۲] مانند اقتدا، امتثال، فرمانبرداری و اطاعت از امر[۳۳] در رفتار، گفتار، اعمال و حرکات و حتی فکر و اندیشه[۳۴] و در مواردی هم بر دنبالهروی حسی مانند پیروی موسی (ع) از حضرت خضر برای بهرهمندی از علوم وی﴿قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا﴾[۳۵] اطلاق شده است[۳۶].
آیات کریمهای که مشتقات واژه اتّباع در آنها به کار رفته، بر وجوب اتّباع از اوامر و نواهی خداوند دلالت دارند ـ یعنی دستورات و فرمانهایی که به وسیله رهبران الهی برای مردم تبیین و ابلاغ شده است ـ و نیز بر وجوب اتّباع و پیروی از رهبران الهی دلالت دارند. این آیات بر چند دسته اند:
دسته اول
آیاتی که با مضمون وجوب اتّباع از امر خدا و رهبران الهی و ممنوعیت اتّباع از امر جباران و رهبران مستکبر و طغیانگر وارد شدهاند، نظیر:
آیه اول: ﴿اتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ﴾[۳۷]. در این آیه - همانگونه که روشن است - ابتدا امر به تبعیت از قرآن کریم آمده و سپس از تبعیت حاکمان و رهبران غیر الهی نهی شده است.
آیه دوم: ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ * وَآتَيْنَاهُمْ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ * ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۳۸].
فیروزآبادی در القاموس در شرح معنای ﴿شَرِيعَةٍ﴾ - که در آیه پیشین آمده - می گوید: شریعت یعنی قانونی که خداوند برای بندگانش مقرر فرموده و مذهب ظاهر و مستقیم و راست[۳۹] و راغب اصفهانی در المفردات در شرح معنای ﴿شَرَعَ﴾ می گوید: "شَرْع یعنی راه روشن؛ گفته میشود: شَرَعْتُ له طریقا. و الشَّرْعُ: مصدر بوده سپس نامی برای راه راست و روشن قرار داده شد و به آن گفتند: شِرع، شَرع و شریعت، و به عنوان استعاره در طریقت و راه و رسم الهی به کار برده میشود. ﴿لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا﴾[۴۰][۴۱].
بنابراین، معنای این جمله در آیه کریمه فوق: ﴿ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا﴾ این است که: پس از قانون و شریعتی که برای فرمانروایی و حکومت بر بنیاسرائیل نازل کردیم: ﴿وَآتَيْنَاهُمْ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْأَمْرِ﴾[۴۲]، قانون فرمانروایی و شریعتی بر تو - نبی اکرم محمد مصطفی (ص) - فرو فرستادیم و تو را قیم و مسئول آن قرار دادیم: ﴿ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ﴾[۴۳] اکنون به تو دستور تبعیت و پیروی از این قانون و شریعت می دهیم: ﴿فَاتَّبِعْهَا﴾ و اینکه از هوای نفس جاهلان و بیدانشان پیروی نکن: ﴿وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾. این بخش از آیه به طور ضمنی حاکمیت حاکمان غیر الهی را حاکمیتی مبتنی بر جهل و هوای نفس که نقطه مقابل علم و عدالت است، معرفی می کند: ﴿وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۴۴].
اینکه مقصود از ﴿شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ﴾ قانون فرمانروایی است، بسیار روشن است و قرائن دال بر آن متعدد است:
- قرینه اول: کلمه ﴿الْأَمْرِ﴾ در ﴿مِنَ الْأَمْرِ﴾ به معنای فرمان است؛ بنابراین، شریعتی که بر رسول اکرم (ص) فرو فرستاده شده شریعت فرمانروایی است.
- قرینه دوم: اینکه این شریعت در پی شریعت موسی (ع) آمده که بر بنیاسرائیل فرو فرستاده شده است و از آنجا که شریعت موسی (ع) بنابر آنچه در همین آیات آمده: ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ﴾[۴۵] و نیز ﴿وَآتَيْنَاهُمْ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْأَمْرِ﴾[۴۶] فرمان و دستور حکومت و اداره شئون مردم بوده، بنابراین، شریعت محمد (ص) نیز که در پی آن شریعت آمده برای همین منظور - یعنی حکومت و اداره شئون مردم - فرستاده شده است.
- قرینه سوم: واژه شریعت به معنای راه زندگی است و راه زندگی همان قانون فرمانروایی و حکومت بر جامعه است؛ زیرا هر قانونی که به وسیله حکومتی اجرا می شود، راه زندگی مردم را ترسیم می کند و در حقیقت قانون هر جامعه ای راه و آیین زندگی مردم آن جامعه است.
بنابراین، آیات فوق به روشنی دلالت بر این دارند که تنها قانون و فرمانی شایسته حکمرانی بر جامعه بشر است و استحقاق پیروی و عمل دارد که شریعت و قانون حکومت الهی باشد و هیچ قانون دیگری شایسته تبعیت و پیروی نیست؛ زیرا هر قانون دیگری مبتنی بر جهل و هوای نفس قانون گذارانی است که به سبب نادانی و هواپرستی، فاقد دو شرط اصلی حاکمیت مشروع، یعنی علم و عدالتند؛ همان که در آیه هشتاد و نهم از سوره یونس (ع) - خطاب به موسی (ع) و هارون - آمده است: ﴿فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۴۷].
آیه ذیل با مضامینی نظیر آیه فوق الذکر و با تفصیل و توضیح بیشتری بر حاکمیت منحصر به فرد خدا و انحصار حق حاکمیت و تشریع در ذات مقدس پروردگار دلالت دارد:
آیه سوم: ﴿شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ * وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتَابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ * فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴾[۴۸].
خلاصه مطالبی که از این آیات استفاده می شود، عبارت است از:
- خدای متعال در طول تاریخ بشر از دوره نوح (ع) تاکنون همواره قانون و شریعتی برای زندگی سالم و سعادتمند بشر نازل کرده و پیامبرانی را برای عمل به این قانون و شریعت و رهبری مردم بر اساس آن فرستاده است.
- در آیه آخر از آیات فوق چهار دستور از سوی خداوند به رسول خدا (ص) صادر شده است:
- ﴿فَلِذَلِكَ فَادْعُ﴾. بدین راه و قانون و شریعتی که خداوند بر تو فرستاده است، مردم را فرا بخوان، این فراخوانی همان است که در آیه دیگری به آن اشاره شده است: ﴿قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي﴾[۴۹].
- ﴿وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾. راه راست پیشه گیر - که همان راه و شریعت خداست - آنچنان که بدان مأمور گشتی با این مأموریت رسول خدا (ص)، نه تنها خود مأموریت راست رفتاری و راست زیستن یافته، بلکه مأموریت راست زیستی و درست کرداری دیگران نیز به او محوّل گردیده است؛ آنچنان که در سوره هود به آن تصریح شده است: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ﴾[۵۰]. در این آیه تکلیف به استقامت یا راستزیستی، با به کارگیری واژگان صریح در شخصیت جمعی رسول خدا (ص) - که همان رسالت الهی اجتماعی اوست - صورت گرفته است، لکن در آیه قبل (آیه پانزدهم سوره شوری) زبان خطاب به شخص رسول الله (ص) است. ﴿اسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾. رهبران جامعهها نماد شخصیت جمعی جوامع خویش اند، لهذا امر و دستوری که در اینجا به رسول خدا (ص) صادر شده ﴿اسْتَقِمْ﴾ در عین آنکه دستوری است به رسول خدا (ص)، دستوری است به همه پیروان، تا با پیروی از ایشان راه استقامت و راستزیستی و درستبودن را پیشه کنند. بنابراین، دستور ﴿اسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾ با دستور ﴿اسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ﴾ یک دستوراند، لکن دستور نخست، اجمال دستور دوم و دستور دوم تفصیل دستور اول است.
- ﴿وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ﴾. این دستور دلالت بر آن دارد که هر راه و مسلک و آیینی به جز راه مستقیم الهی که همان قانون خداست، مبتنی بر هوای نفس قانونگذاران مدّعی حاکمیت و فرمانروایی است و رسول خدا (ص) و پیروان او مجاز نیستند از دستور حاکمان غیر الهی که برخاسته از هوای نفس آنهاست، پیروی کنند؛ همانگونه که خداوند در خطاب به موسی (ع) و هارون میفرماید: ﴿فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۵۱].
- ﴿قُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ﴾. خدای متعال در این آیه خطاب به رسول خدا (ص) او را به معرفی خود به مردم، دستور می دهد و به او فرمان می دهد که خود را در میان مردم اینگونه بشناسان: "به آنچه از سوی خدا برای مردم فرستاده شده ایمان آورده ام و مأموریت من عمل به عدالت در میان شماست".
نتیجه اینکه از این آیات چنین استفاده می شود: شریعت خدا و قانون او تنها شریعت و قانونی است که راه راست زندگی را به مردم می آموزد و عدالت و راستی و درستی را در جامعه بشر تحقق می بخشد و مأموریت رسول خدا (ص) برپایی حکومت عدل بر مبنای قوانین الهی است و این فرمانروایی تنها فرمانروایی مشروع و مبتنی بر عدل و دانایی است.
اینکه در این آیه مأموریت رسول خدا (ص) "اقامه عدل" در بین مردم معرفی شده با اینکه در آیه دیگری مأموریت رسول خدا (ص) منحصراً عبادت مخلصانه خدا و اسلام معرفی شده است: ﴿إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ﴾[۵۲].
دلالت بر این دارد که از دیدگاه قرآن "عبادت مخلصانه خدا" و "اسلام" و "عدل" عین یکدیگرند و اسلام همان عدل است و عدل همان عبادت مخلصانه خداست، آیات ذیل شاهد دیگری بر این مدعایاند:
- ﴿قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ﴾[۵۳].
- ﴿قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ * وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ﴾[۵۴].
- ﴿قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءَنِيَ الْبَيِّنَاتُ مِنْ رَبِّي وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۵۵].
- ﴿هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۵۶].
اگر بر این آیات آیه ﴿وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾ را نیز بیافزاییم این نتیجه به دست می آید که در قرآن کریم، "اسلام"، "عبادت مخلصانه خدا"، "عدل کامل و مطلق" و "استقامت" همگی به یک معنایند و مأموریت رسول خدا (ص) یک مأموریت است که همان اقامه عدل و امر به عدل: ﴿وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ﴾ و اسلام نخستین و رهبری قافله مسلمین: ﴿أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ﴾[۵۷] و عبادت مخلصانه خدا: ﴿قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ﴾ و رهبری قافله عابدان یکتاپرست: ﴿فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ﴾[۵۸] و استقامت خود و پیروان یا به تعبیری دیگر راهبری رهروان استقامت پیشه است: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ﴾[۵۹].
دسته دوم
آیاتی که بر تلازم بین محبت خدا و اتباع از خدا و رسول از یک سو، و بین محبت خدا و بیزاری و ترک پیروی از فرمانروایان غیر الهی از سوی دیگر دلالت دارند، نظیر: ۱. ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ * قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ﴾[۶۰].
در این آیه به چند اصل اساسی در جهانبینی سیاسی اسلام اشاره شده است. از جمله اینکه نتیجه و لازم غیر قابل انفکاک عشق و محبت نسبت به خدا تبعیت از رسول الله (ص) است. بنابراین، عدم تبعیت از رسول خدا کاشف از عدم محبّت نسبت به ذات اقدس حق است. به این اصل مهم در جای دیگری از قرآن کریم نیز اشاره شده است.
۲. ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ * إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ * وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ * يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ * إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ * وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ﴾[۶۱].
در این آیات، رابطه محبت خدا و تبعیت از آیات او از یکسو و رابطه محبّت مستکبران با تبعیت آنان از سوی دیگر مطرح گردیده است. همچنین رابطه دشمنی و خصومت با شیطان، با نفی تبعیت از او تبیین گردیده است.
براساس این مطالب، تبعیت و پیروی از خدا و رسول، نتیجه حتمی محبّت خداست و تبعیت و پیروی از رهبران مستکبر و شیطانی نیز نتیجه محبت آنان است: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ﴾ و دوری از شیطان و رهبران شیطانی و عدم پیروی از آنان نیز نتیجه نفرت و تبرّی از آنهاست ﴿وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ﴾. در صورت دشمنی با شیطان است که می توان از تبعیت او و دنبالهروی گامهای گمراه او رهایی یافت.
بدین ترتیب نقش مهم تولّی و تبرّی را در نظام سیاسی اسلام می توان دریافت؛ زیرا براساس آیاتی که گذشت، بنیاد فرمانبری و فرمانروایی در نظام سیاسی اسلام بر محبّت و عشق نسبت به خداوند و رهبران الهی و نفرت از شیطان و رهبران شیطانی استوار است.
از آیات گذشته در همین رابطه چند مطلب دیگر نیز استفاده می شود: ۱. شرط محبوبیت نزد خدا تبعیت از رسول اکرم (ص) است: ﴿فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ﴾. بنابراین، آنها که در پی جلب رضا و محبت خداوند هستند، باید از رسول خدا (ص) تبعیت و پیروی کنند؛ زیرا به جز تبعیت و پیروی از رسول خدا (ص) راهی به سوی رضای خدا و محبوب بودن نزد او و مغفرت او وجود ندارد.
کلینی در اصول کافی به سند صحیح روایتی را از امام صادق (ع) نقل کرده است که امام فرمود: "آن کس که دوست دارد بداند خدا او را دوست دارد به طاعت ما عمل کند و از ما پیروی کند، آیا فرموده خدای عزوجل را به پیامبرش (ص) نشنیده است: "بگو: اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید خدا شما را دوست خواهد داشت، و گناه شما را خواهد بخشید" به خدا سوگند کسی مطیع خدا نخواهد شد مگر آنکه خداوند پیروی از ما را بخشی از اطاعتش مقرر کرده باشد، نه به خدا سوگند، هیچ بندهای از ما پیروی نمیکند مگر آنکه خداوند او را دوست بدارد"[۶۲].
۲. إعراض از اطاعت خدا و رسول کفر است و نفرت خدا را در پی دارد: ﴿فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ﴾[۶۳].
۳. ایمان با محبت خدا و رسول، بلکه با اشدیت محبت خدا و رسول از هر محبت دیگری تلازم دارد ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ﴾ این مطلب در آیات دیگری از قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته است؛ نظیر: ﴿قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ﴾[۶۴].
بخاری محدث معروف اهل سنت در کتاب خود روایت کرده است: احمد بن حنبل در کتاب خود از عبدالله بن هشام روایت کرده است: همراه با پیامبر بودیم درحالیکه دست عمر را گرفته بود. عمر به ایشان گفت: ای رسول خدا همانا تو نزد من از همه چیز جز نفس خودم محبوبتری. پس پیامبر (ص) فرمود: نه، سوگند به کسی که جانم در دست اوست، مگر آنکه از نفس خودت نزد تو محبوبتر باشم... تا آخر روایت.[۶۵].
همین روایت را احمد بن حنبل در مسند نقل کرده است: "ایمان نیاورد از شما کسی تا آنکه من از خود او نزد او محبوبتر باشم"[۶۶].
همچنین بخاری در کتاب خود روایت کرده است: "ایمان نیاورد از شما کسی تا آنکه من نزد او از پدر و فرزندش و از همه مردم نزد او محبوبتر باشم"[۶۷].
۴. مقصود از تبعیت رسول خدا (ص) اطاعت از فرمان خدا و رسول است؛ چنانکه در آیه بعد از آیه ﴿إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ...﴾ می فرماید: ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ﴾.
ضمناً از مجموع این آیات استفاده می شود آنان که خداوند محبت و مودّتشان را واجب کرده است، اطاعت آنان واجب است و لازمه وجوب محبت و مودّت آنان، وجوب اطاعت آنان است.
توضیح اینکه: آیه کریمه ﴿إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ﴾[۶۸] متضمن دو مقدمه پنهان است:
- مقدمه اول: "هر آنکه محبوبی دارد از او تبعیت و پیروی میکند"[۶۹].
- مقدمه دوم: "آنکس که پیرو خداست پیرو رسول اوست"[۷۰].
نتیجه این دو مقدمه مضمره همان است که در آیه کریمه آمده است که: ﴿إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي...﴾.
توضیح قضیّه شرطیّه ﴿إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي﴾ چنین است: إن لم تتبعوني فانكم لا تحبون الله، "اگر از من تبعیت نکنید پس خدا را دوست ندارید" صدق این قضیّه شرطیّه با مدلول مطابقی و مفهومش متوقف بر تلازم بین مقدم و تالی در جمله ﴿إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي﴾ است و تلازم بین مقدم و تالی در این قضیه بر آن دو مقدمه مذکور در فوق متوقف است؛ زیرا بدون صدق دو مقدمه مذکور تلازم بین مقدم و تالی در آن جمله تحقق نخواهد یافت.
بنابراین، آیه کریمه ﴿إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي...﴾ به دلالت التزامی بر قضیه "کل محبّ لمحبوب متّبع له" دلالت می کند که چنین نتیجه می دهد هر کس که محبتش از سوی خدا واجب باشد، اتّباع او نیز که به معنای پیروی و اطاعت از اوست، واجب است. بر این اساس، وجوب محبّت و مودّت قربای رسول الله (ص) به طور مطلق که در آیه کریمه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ بیان شده است، بر وجوب اطاعت و پیروی از آنان دلالت دارد.
و با توجه به اینکه در قرآن کریم به مقتضای آیه کریمه ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ تنها کسی که بعد از خدا و رسول اطاعتش به طور مطلق واجب شده اولو الامر است. بنابراین و با توجه به وجوب اطاعت قربای رسول خدا (ص) به موجب آیه وجوب مودّت، معلوم می شود مصداق "اولو الامر"ی که اطاعتش واجب است، قربای رسول الله (ص) می باشند[۷۱].
دسته سوم
آیاتی که بر دوران امر بین اتّباع و اطاعت از خدا و رسول از یکسو و اتّباع و اطاعت از هوای نفس از سوی دیگر دلالت دارند.
از آیات کریمه قرآن چنین استفاده می شود که به جز خدا و آنها که اتّباعشان و پیروی از ایشان اتّباع و پیروی از خداست - چون خداوند دستور به اتّباع آنها صادر فرموده است - هر متبوع دیگری فرمانش، فرمان هوای نفس و اتّباع از او، اتّباع از هوای نفس است.
و از آنجا که متبوع بودن، یعنی مطاع بودن و اتّباع به معنای اطاعت کامل است و اطاعت، حقیقت عبادت است، چنانکه سابقاً توضیح دادیم، لهذا برگزیدن هر متبوعی جز خداوند متعال و آن کس که پیروی از او به دستور خداوند پیروی از خداوند است، به معنای پرستش خدایی غیر خداوند متعال است.
این مطالب را می توان به روشنی در آیات کریمه ذیل ملاحظه کرد: ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ * وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ * أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ﴾[۷۲].
از این آیات کریمه - در رابطه با موضوع مورد بحث - مطالب زیر استفاده می شود:
مطلب اول: میان حکم به ما انزل الله علی رسوله و اتّباع هوی قضیه منفصله حقیقیه مانعةالجمع و الخلو برقرار است. حکم به ما انزل الله علی رسوله ملازم با نفی اتباع هوی است و اتباع هوی نیز با نفی حکم به ما انزل الله ملازمت دارد و نفی اتباع هوی راهی به جز اتباع ما انزل الله ندارد و هر انحرافی از ما انزل الله مصداق اتباع هوای نفس است: ﴿فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ﴾[۷۳]، ﴿وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ...﴾[۷۴].
این قضیه منفصله مانعه الجمع و الخلو در بسیاری از آیات کریمه قرآن بیان شده و مورد تأکید قرار گرفته است. نظیر:
- ﴿فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ﴾[۷۵].
- ﴿ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۷۶].
- ﴿فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ﴾[۷۷].
- ﴿قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لَا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ * قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَكَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ﴾[۷۸].
- ﴿أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴾[۷۹].
در قرآن کریم اطاعت و تبعیت از هوای نفس، عبادت هوای نفس به شمار آمده و از آن به "إله خود قراردادن هوای نفس" تعبیر شده است.
تعبیر به "إله قرار دادن هوای نفس" چنانکه در آیه اخیر آمده، به معنای تبعیت و اطاعت از هوای نفس است و مؤید دیگری است بر آنچه کراراً توضیح داده و مورد تأکید قرار دادیم که در قرآن کریم عبادت به معنای اطاعت و تبعیت خاضعانه است و از آنجا که "إله" به معنای معبود است، لهذا پیروی از هوای نفس در برابر اطاعت اوامر خدا و رسول، عبادت و پرستش هوای نفس و إله قلمداد نمودن و به الوهیتپذیرفتن خواسته و هوای نفس است.
همین مضمون در آیه دیگری نیز آمده است: ﴿أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا﴾[۸۰].
در هر صورت، این مجموعه آیات و آیات دیگر آشکارا دلالت بر این حقیقت دارند که میان پیروی از هوای نفس و پیروی از خدا و رسول، تلازم عکسی وجود دارد؛ به گونه ای که اطاعت از خدا و رسول با نفی تبعیت از هوای نفس و تبعیت از هوای نفس با نفی اطاعت از خدا و رسول تلازم دارد.
از این تلازم، این مطلب نتیجه گرفته می شود که در برابر بشر بیش از دو راه وجود ندارد: یا آنکه در زندگی خود از اوامر خدا و رسول پیروی کند و حاکمیت و قانون و فرمانروایی خدا و رسول را بپذیرد، یا آنکه راه هوای نفس را در پیش گیرد و با پیروی از هوای نفس قدم در بیراهه و گمراهی گذاشته و زندگی و هستی خود را تباه نموده و شقاوتمندی سرنوشت خود را رقم زند.
مطلب دوم: تبعیت و پیروی از لوازم لاینفک پذیرش حاکمیت است، بلکه اساساً پذیرش حاکمیت هر حاکمی معنایی جز پیروی و تبعیت از او ندارد؛ زیرا پیروی و تبعیت به معنای گردن نهادن به امر و فرمان متبوع است و پذیرش حاکمیت هر حاکمی به معنای گردن نهادن به امر و فرمان اوست.
مؤید این مطلب، آیات شریفه سوره یونس است. آنجا که خدای متعال در راستای نقل داستان موسی (ع) و فرعون می فرماید: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ * إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ * يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ﴾[۸۱].
در این آیات، از تبعیت از فرعون، به صراحت به تبعیت از امر او تعبیر و اعلام شده که نتیجه پذیرش رهبری و حاکمیت او در روز قیامت، گرفتار آمدن به سرنوشت سیاه و شقاوتمندانه ای است که فرعون بدان گرفتار خواهد شد.
تطبیق تبعیت بر اطاعت امر در آیات دیگری از قرآن کریم نیز آمده است. نظیر: ﴿فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۸۲].
در آیه فوق تقابل میان ﴿مَنْ تَبِعَنِي﴾ و ﴿مَنْ عَصَانِي﴾ قرینه روشنی است بر اینکه مراد از "تبعیت"اطاعت امر است.
﴿وَتِلْكَ عَادٌ جَحَدُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ﴾[۸۳].
﴿إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ * ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ * فَكَيْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ * ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَكَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ﴾[۸۴].
در این آیات؛ همانگونه که ملاحظه می شود، جمله ﴿سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ﴾ با جمله ﴿ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ﴾ تبیین شده که شاهد دیگری بر انطباق "اتّباع" بر "اطاعت امر" در کاربری های قرآن کریم است.
﴿وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي﴾[۸۵].
در هر صورت، آنچه مسلّم است، این است که اطاعت امر، بارزترین مصداق اتّباع است، بلکه هر جا اتّباع مضاف به شخص یا جهتی شود یا مضاف به "امر" شود، به معنای اطاعت امر متبوع و گردن نهادن به فرمان اوست.
مطلب سوم: بنابر آنچه گفته شد، نفی مشروعیت تبعیت از غیر خداوند و تعبیر از آن به تبعیت از هوای نفس و امر به تبعیت از خداوند و آیات و رسل او به معنای حصر مشروعیت بالذات و الأصاله حاکمیت و مطاعیت و متبوعیت در ذات اقدس حق تعالی است و اینکه تبعیت و اطاعت - و در نتیجه حاکمیت هیچ متبوع و مطاعی - مشروع نیست، مگر آنکه از سوی خداوند دستور به تبعیت و اطاعت از او صادر شده باشد تا تبعیت و اطاعت از او تبعیت از امر خداوند و اطاعت از فرمان او باشد[۸۶].
انواع پیروی
پیروی گاهی در مسیر هدایت و رشد بوده، موجب سعادت انسان میگردد و گاهی هم در جهت ضلالت و گمراهی واقع گشته، وی را به ورطه هلاک میکشاند، بر این اساس، مباحث تبعیّت در هر دو محور پیگیری میشود.
پیروی در جهت هدایت و کمال
قرآن کریم که کتاب هدایت است و انسان را به استوارترین طریقه راهنمایی میکند: ﴿إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ﴾[۸۷]، در موارد بسیاری، از پیروی در جهت هدایت سخن گفته و مصادیق آن را مشخص ساخته است. مصادیق یاد شده عبارت است از:
پیروی از حق
آیه شریفه ﴿ذَلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ وَأَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ﴾[۸۸]، بیهوده بودن اعمال کافران، زدودن بدیهای مؤمنان و بهبود بخشیدن حال ایشان را که در آیه قبل ذکر شده بر اثر پیروی کافران از باطل و مؤمنان از حق دانسته و آن اشاره به این حقیقت است که ملاک اساسی در سعادت انسان، پیروی از حق و علت عمده شقاوت وی پیروی از باطل است، زیرا تنها حق به خداوند انتساب دارد و باطل به هیچ وجه به وی راهی ندارد [۸۹].[۹۰]
پیروی از پیامبران
پیامبران از آن جهت که فرستادگان خدا[۹۱] و هدایتشدگان و سالکان راه حق هستند و بدون هیچگونه چشمداشتی انسانها را هدایت میکنند شایسته پیرویاند: ﴿يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ اتَّبِعُوا مَنْ لَا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ﴾[۹۲][۹۳]. حضرت یوسف (ع) خود را پیرو آیین پیامبرانی چون ابراهیم، اسحاق و یعقوب (ع) -که منادی توحید بوده و از شرک دوری میجستند- معرفی کرده و با این پیروی شکر نعمت وجود آنان و آیینشان را به جا آورده است: ﴿وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَائِي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ مَا كَانَ لَنَا أَنْ نُشْرِكَ بِاللَّهِ مِنْ شَيْءٍ ذَلِكَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَيْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ﴾[۹۴][۹۵] و خداوند به خاتم پیامبران، محمد بن عبدالله (ص) وحی کرده تا از آیین ابراهیم پیروی کند: ﴿ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۹۶] و به وی دستور میدهد تا دیگران را نیز به این پیروی فرا خواند: ﴿قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ﴾[۹۷] و از پیامبر اسلام (ص) و مؤمنان به وی و نیز پیروان ابراهیم (ع) به عنوان نزدیکترین افراد به ابراهیم یاد میکند: ﴿إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا﴾[۹۸] و نیز بهترین افراد را از نظر دین کسانی میداند که در برابر خدا تسلیم و پیرو آیین ابراهیم باشند: ﴿وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا﴾[۹۹].
قرآن کریم در مورد هیئت اعزامی نصارای نجران که به انگیزه دوست داشتن خدا حضرت مسیح (ع) را تعظیم میکردند خطاب به پیامبر اسلام (ص) میگوید: به اینها بگو:
- اگر به درستی خداوند را دوست دارید، از من که مانند عیسی پیامبرم پیروی کنید: ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي﴾[۱۰۰].[۱۰۱]
- و همچنین فلاح و رستگاری اهل کتاب و نیز دیگران را در گرو پیروی از پیامبر اسلام و آیین وی که همان آیین یکتاپرستی و شرکستیزی ابراهیم است میداند: ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۱۰۲][۱۰۳]، از اینرو پیامبر اسلام(ص) مأمور شده تا به همه انسانها بگوید ای مردم! من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم، پس به خدا و رسول و پیامبر وی ایمان آورده، از او پیروی کنید، باشد که هدایت یابید: ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾[۱۰۴].
- و نیز به مشرکان بگوید این راه مستقیم و آیین استوار من است، از آن پیروی کنید و از دیگر راهها که زمینهساز تفرّق و انحراف از مسیر حق است پیروی نکنید: ﴿وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ﴾[۱۰۵]،
- چنانکه خود نیز مأمور است از شریعت خویش پیروی کند و از هوسهای ناآگاهان دوری جوید: ﴿ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۰۶].[۱۰۷]
- و به مشرکان گوشزد کند که او فقط از آنچه به وی وحی میشود پیروی میکند: ﴿إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ﴾[۱۰۸]، ﴿قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي﴾[۱۰۹].
پیروی از پیامبران، افزون بر آنچه ذکر شد آثار دیگری نیز دارد که عمده آنها عبارت است از:
- ملحق شدن به پیامبران: ﴿فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي﴾[۱۱۰]،
- بهرهمندی از عنایت ویژه آنان: ﴿وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۱۱][۱۱۲]،
- علوّ و برتری بر کافران: ﴿وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا﴾[۱۱۳]،
- غلبه و سلطه بر جباران و مستکبران: ﴿وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بِآيَاتِنَا أَنْتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَالِبُونَ﴾[۱۱۴]،
- دوری از ترس و اندوه: ﴿فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۱۱۵]،
- برخورداری از رأفت و رحمت: ﴿وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً﴾[۱۱۶].
- و نجات از گمراهی و شقاوت: ﴿فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى﴾[۱۱۷].[۱۱۸]
پیروی از قرآن
از آنجا که قرآن کتاب هدایت است: ﴿هَذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾[۱۱۹]، پیروی از آن از مهمترین مصداقهای پیروی در مسیر هدایت به شمار میآید، از اینرو خداوند متعال به مؤمنان دستور داده تا از قرآن پیروی کرده: ﴿وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ﴾[۱۲۰] و از پیروی دیگران بپرهیزند: ﴿اتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ﴾[۱۲۱].
جمله ﴿اتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ﴾ جملهای کنایی است، و مراد از آن، امر به دخول در تحت ولایت خدای سبحان است، زیرا در ادامه به جای آنکه بگوید: و لاتتبعوا غیر ما انزل الیکم میفرماید: ﴿وَلَا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ﴾[۱۲۲] و در حقیقت بدین معناست که با پیروی از قرآن خود را در ولایت خداوند داخل کرده و با دوری کردن از تبعیّت دیگران خویش را از سلطه دیگران نجات دهید. به گفته برخی در آیه ﴿الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ﴾[۱۲۳]، پیروی از بهترینها پیروی از قرآن است[۱۲۴].[۱۲۵]
پیروی از رضوان الهی
قرآن کریم یکی از علامتهای مؤمنان را پیروی از رضوان الهی دانسته است: ﴿وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ﴾[۱۲۶] و آن مراعات رضای الهی در رفتار و گفتار بر اساس آموزههای دین و شریعت حق[۱۲۷]، عمل به طاعات و دوری از معصیت[۱۲۸] و عمل به اموری است که موجب خشنودی خدا باشد[۱۲۹].
بیشک کسی که رضوان الهی را پیروی میکند، با کسی که به خشمی از خدا دچار گردیده، جایگاهش جهنم است برابر نیست: ﴿أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ كَمَنْ بَاءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ﴾[۱۳۰]، زیرا خداوند پیروان رضوان الهی را به وسیله قرآن به راههای سلامت رهنمون میشود و آنان را از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون میبرد و به راهی راست هدایتشان میکند: ﴿يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۱۳۱][۱۳۲]. در روایات از رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) به عنوان پیروان رضوان الهی یاد شده است[۱۳۳].[۱۳۴]
پیروی در جهت گمراهی
این قسم از پیروی نیز دارای مصادیق و مواردی است که قرآن کریم از آنها سخن گفته است. عمده آن مصادیق عبارت است از:
پیروی از شیطان
شیطان به عنوان دشمن فرزندان آدم سوگند یاد کرده تا آنها را گمراه سازد: ﴿فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ﴾[۱۳۵] و نیز جهت محقق ساختن هدف خود، از همه امکانات و راههای گوناگون استفاده میکند: ﴿ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ﴾[۱۳۶] و بر پیروان خویش که از بندگی خدا سرباز زدهاند چیره میگردد: ﴿إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ﴾[۱۳۷]، از اینرو میتوان پیروی از شیطان را، مهمترین مصداق از مصادیق پیروی در مسیر ضلالت و گمراهی دانست، بر این اساس خداوند به مردم هشدار داده و آنان را از پیروی شیطان به عنوان دشمنی آشکار، برحذر داشته است: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ﴾[۱۳۸]؛ و نیز ﴿كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ﴾[۱۳۹] و به مؤمنان درباره پیروی از شیطان میفرماید: او به کارهای زشت و ناپسند فرمان میدهد: ﴿وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ﴾[۱۴۰] و به طور حتم خدا وعده داده که جهنم را از شیطان و پیروان او لبریز کند: ﴿لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَمِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ﴾[۱۴۱]؛ و نیز ﴿قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُومًا مَدْحُورًا لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ﴾[۱۴۲]؛ ﴿قَالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاءً مَوْفُورًا﴾[۱۴۳].[۱۴۴]
از دعوت مؤمنان به تسلیم شدن بعد از ایمان در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ﴾[۱۴۵] به دست میآید که مراد از پیروی از خطوات شیطان در این آیه پیروی در همه دعوتهای وی به باطل نیست، بلکه مراد پیروی در دعوتهایی است که با نام دین صورت میگیرد و شیطان در اینگونه موارد باطل را زینت داده، با پوشاندن لباس زیبای دین به آن، انسانها را بدان فرا میخواند[۱۴۶]، زیرا خطوات (گامها) فقط در راهی فرض میشود که مورد سلوک واقع شود، و هرگاه سالکِ آن طریق، مؤمنی باشد که در راه ایمان گام برمیدارد، معلوم میشود که آن راه، راه شیطانی در مسیر ایمان است[۱۴۷].
خداوند در مورد پیروی از شیطان، به صرف هشدار کلی بسنده نکرده است، بلکه با یادآوری برخی از موارد عینی[۱۴۸]، بر روشنگری و هدایت خویش افزوده است؛ مثلاً در آیه ﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ﴾[۱۴۹] به پیامبر خویش دستور میدهد تا سرگذشت عبرتآموز بلعم باعورا را که بر اثر پیروی از شیطان از راه حق خارج شد و هلاک گردید، برای مردم تلاوت کند؛ باشد که آنان در سرگذشت وی اندیشیده، عبرت لازم را بگیرند[۱۵۰].
خداوند در برخی از آیات گوشزد کرده که اگر فضل و رحمت الهی شامل حال مؤمنان نباشد همه آنها جز شماری اندک از شیطان پیروی خواهند کرد: ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۱۵۱]، ﴿وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۵۲].[۱۵۳]
پیروی از هواهای نفسانی
قرآن کریم کسانی را که به جای بهرهگیری از هدایت الهی از هواهای نفسانی خویش پیروی میکنند گمراهترین افراد معرفی کرده است: ﴿فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ﴾[۱۵۴]، زیرا اینگونه افراد همواره در لذتهای مادّی و جسمانی غرق بوده، در نتیجه از سعادت معنوی و روحانی باز میمانند[۱۵۵].
از نظر قرآن پیروی از هواها در بسیاری از موارد همراه با اعتقاد نداشتن به قیامت: ﴿إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَنْ لَا يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ﴾[۱۵۶]:
- غفلت از یاد خداوند: ﴿وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ﴾[۱۵۷]،
- عدول از حق: ﴿فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا﴾[۱۵۸]،
- گمراهی از راه خدا: ﴿وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ...﴾[۱۵۹]،
- آرزوی انحراف افراد مؤمن از مسیر هدایت: ﴿وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيمًا﴾[۱۶۰]،
- نیکو دیدن اعمال بد: ﴿أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ﴾[۱۶۱]،
- طبع قلب: ﴿طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ﴾[۱۶۲]،
- تکذیب آیات خدا: ﴿وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ﴾[۱۶۳]،
- پاسخ ندادن به دعوت پیامبران: ﴿فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ﴾[۱۶۴].
- و ستمکاری: ﴿بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْوَاءَهُمْ﴾[۱۶۵] است.
خداوند، به پیامبر خویش دستور میدهد تا صریحاً به مشرکان بگوید من از هواهای شما پیروی نمیکنم: ﴿قُلْ لَا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ﴾[۱۶۶] و به وی هشدار داده که اگر از هواهای آنان پیروی کند در زمره ستمکاران قرار خواهد گرفت: ﴿وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ﴾[۱۶۷] و در برابر خدا سرور و یاوری نخواهد داشت: ﴿وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ﴾[۱۶۸]؛ و نیز ﴿وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ﴾[۱۶۹].
همچنین در مواردی متعدّد، او را از پیروی هواهای مشرکان باز میدارد: ﴿وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ﴾[۱۷۰]؛ ﴿وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ﴾[۱۷۱]؛ ﴿وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا﴾[۱۷۲]؛ ﴿وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ﴾[۱۷۳].
خود خداوند نیز درباره خویش میفرماید: بر فرض محال اگر حق از هواهای مشرکان پیروی کند آسمانها و زمین و همه کسانی که در آنها هستند به فساد و نابودی کشانده میشوند: ﴿وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ...﴾[۱۷۴].[۱۷۵].[۱۷۶]
پیروی از جباران
قرآن کریم راز گمراهی برخی از اقوام را پیروی آنان از جباران میداند؛ مثلاً درباره قوم عاد میگوید: آنان آیات خدا را انکار کرده، در برابر پیامبران عصیان ورزیدند و از راه و روش هر ستمگر دشمن حق پیروی کردند: ﴿وَتِلْكَ عَادٌ جَحَدُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ﴾[۱۷۷] و بدین سبب از پیروی هود و آنچه او بدان فرا میخواند باز ماندند[۱۷۸] و همچنین درباره فرعونیان فرموده است: آنها از راه و رسم فرعون پیروی کردند: ﴿فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ﴾[۱۷۹]. مراد از لفظ ﴿أَمْر﴾ در آیه شریفه، گفتار و کردار یا سنت و طریقه فرعون است که خود او به آن پایبند بود و دیگران را نیز به پیروی از خویش مجبور میکرد[۱۸۰].[۱۸۱]
پیروی از گمان و تخمین
پیروی از گمان و تخمین در اموری که به سعادت و شقاوت انسان مربوط میشود از نظر قرآن ناپسند است[۱۸۲] و در این باره میفرماید: کسانی که برای خداوند شریک قائلاند جز از گمان و تخمین پیروی نمیکنند: ﴿وَمَا يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَكَاءَ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ﴾[۱۸۳] و به پیامبر میگوید: اگر از اکثریت موجود در زمین اطاعت کنی آنها تو را از راه خدا بازداشته و گمراهت میکنند، زیرا آنها از چیزی جز ظن و تخمین پیروی نمیکنند: ﴿وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ﴾[۱۸۴] و اکثریت مشرکان را پیرو ظن و گمان دانسته، بر این نکته تأکید میکند که گمان، آدمی را از حق کفایت نمیکند: ﴿وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا﴾[۱۸۵] و به پیامبر میفرماید: از آنچه به آن آگاهی نداری پیروی نکن: ﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ﴾[۱۸۶]. همراهی پیروی از گمان با پیروی از هواهای نفسانی در برخی آیات بر ارتباط این دو با یکدیگر دلالت میکند: ﴿إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ﴾[۱۸۷].[۱۸۸]
پیروی از متشابهات
بر اساس آیه ﴿هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ﴾[۱۸۹]، قسمتی از آیات قرآن محکم و صریح و روشن است که اساس قرآن را تشکیل میدهد و قسمتی از آن متشابه است و به سبب بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر در نگاه نخستین احتمالهای مختلفی در آن میرود؛ ولی با توجه به آیات محکم معنای مراد از آنها روشن میشود[۱۹۰]؛ ولی بیماردلان کجاندیش آیات محکم قرآن را کنار گذاشته، یکسره به دنبال آیات متشابهاند تا فتنهانگیزی کرده، مردم را گمراه سازند: ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ...﴾، بنابراین ریشه مذاهب فاسد که سبب اختلاف و ایجاد فرقههای اسلامی شده است، به پیروی از آیات متشابه و تأویل آنها به نحوی که مرضیّ خدا نیست باز میگردد[۱۹۱].[۱۹۲]
پیروی کورکورانه
علت سرپیچی برخی کافران از احکام الهی پیروی بیدلیل و کورکورانه از پیشینیان است: ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا﴾[۱۹۳]؛ و نیز: ﴿بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ﴾[۱۹۴]. خداوند در این باره میفرماید: آیا اگر پدران آنها چیزی نفهمیده و هدایت نیافته باشند باز هم از آنها پیروی خواهند کرد: ﴿أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ﴾[۱۹۵].
تقلید و پیروی از غیر اگر با علم به حقانیت پیرویشونده همراه باشد مانند پیروی از انبیا و تقلید از مجتهدان در احکام دین نه تنها مذموم نیست، بلکه از مصادیق پیروی از ما انزل الله است[۱۹۶]؛ ولی برخی از افراد، رهبران شایسته پیروی را رها کرده، دنبال گمراهان نیازمند هدایت میروند. قرآن کریم میفرماید: آیا کسی که به سوی حق رهبری میکند سزاوار پیروی است یا کسی که راه نمییابد، مگر آنکه هدایت شود؟ شما را چه شده! و چگونه داوری میکنید: ﴿أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴾[۱۹۷] و خطاب به موسی و هارون (ع) میفرماید: در مسیر خویش ثابت قدم بمانید و راه کسانی را که نمیدانند پیروی نکنید: ﴿فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۹۸] و نیز نصیحت مؤمن آل فرعون را یادآور شده است: ای قوم من مرا پیروی کنید تا شما را به راه درست هدایت کنم: ﴿وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشَادِ﴾[۱۹۹]. آنان که از پیروی راهنمایان صالح سرباز بزنند و از کسانی که صلاحیت پیروی شدن را ندارند تبعیت کنند، در قیامت که روز آشکار شدن حقایق است، پشیمان شده، بر کارهای ناپسند و زشت خویش حسرت میخورند و نیز از آتش جهنم رهایی نخواهند یافت: ﴿وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ﴾[۲۰۰].[۲۰۱]
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج۲، ص۱۳، «تبع».
- ↑ المصباح، ص۷۲، «تبع».
- ↑ رمضانی، حسن، پیروی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶.
- ↑ «بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۱
- ↑ «همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف)های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند بگو: ای مردم! به راستی من فرستاده خداوند به سوی همه شمایم، همان که فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن اوست، هیچ خدایی جز او نیست که زنده میدارد و میمیراند، پس به خداوند و فرستاده او پیامبر درس ناخواندهای که به خداوند و قرآن او ایمان دارد ایمان بیاورید و از او پیروی کنید باشد که راهیاب گردید» سوره اعراف، آیه ۱۵۷-۱۵۸؛
- ↑ «و بیگمان پیش از آن هارون به آنان گفته بود که: ای قوم من! شما با این (گوساله) آزمون شدهاید و پروردگار شما (خداوند) بخشنده است پس، از من پیروی و از دستور من فرمانبرداری کنید» سوره طه، آیه ۹۰.
- ↑ مفردات راغب، ص۱۶۲، کلمه تبع.
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۳۵۸، کلمه تبع.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ التحقیق، ج۷، ص۱۳۷، کلمه طوع، با مختصر تغییر در آن.
- ↑ «بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲
- ↑ «و از خداوند و فرستاده (او) پیروی کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۲
- ↑ «و از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و (از بدی) بپرهیزید؛ بنابراین اگر رو بگردانید بدانید که تنها پیامرسانی روشن بر عهده فرستاده ماست» سوره مائده، آیه ۹۲
- ↑ «از تو از انفال میپرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند و پیامبر او فرمان برید و در حالی که سخن او را میشنوید از او رو مگردانید» سوره انفال، آیه ۲۰
- ↑ «و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود و شکیبا باشید که خداوند با شکیبایان است» سوره انفال، آیه ۴۶
- ↑ «و بیگمان پیش از آن هارون به آنان گفته بود که: ای قوم من! شما با این (گوساله) آزمون شدهاید و پروردگار شما (خداوند) بخشنده است پس، از من پیروی و از دستور من فرمانبرداری کنید» سوره طه، آیه ۹۰
- ↑ «بگو: از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و اگر رو بگردانید جز این نیست که آنچه بر گردن او نهادهاند بر اوست و آنچه بر گردن شما نهادهاند بر شماست و اگر از او فرمان برید راهیاب میشوید و بر (عهده) پیامبر جز پیامرسانی آشکار نیست» سوره نور، آیه ۵۴
- ↑ «و نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و از پیامبر فرمان برید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره نور، آیه ۵۶
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و کردارهایتان را تباه نگردانید» سوره محمد، آیه ۳۳
- ↑ «آیا ترسیدید که پیش از رازگوییتان صدقههایی بپردازید؟ حال که چنین نکردید و خداوند از شما در گذشت پس نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۳
- ↑ «و از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید پس اگر پشت کنید بر عهده پیامبر ما، تنها پیامرسانی آشکار است» سوره تغابن، آیه ۱۲
- ↑ «هر چه میتوانید از خداوند پروا کنید و سخن نیوش باشید و فرمان برید و (در راه خداوند) هزینه کنید که برای خودتان بهتر است؛ و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره تغابن، آیه ۱۶.
- ↑ «و تورات پیش از خود را راست میشمارم، و (آمدهام) تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده است حلال گردانم و نشانهای از پروردگارتان برای شما آوردهام پس، از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید!» سوره آل عمران، آیه ۵۰
- ↑ «پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید» سوره شعراء، آیه ۱۰۸، ۱۱۰، ۱۲۶، ۱۳۱، ۱۴۴، ۱۵۰، ۱۶۳ و ۱۷۹
- ↑ «و چون عیسی برهانها (ی روشن) آورد گفت: برای شما حکمت آوردهام و (آمدهام) تا برای شما چیزی را که در آن اختلاف دارید روشن گردانم پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید!» سوره زخرف، آیه ۶۳
- ↑ «که خداوند را بپرستید و از او پروا کنید و از من فرمان برید» سوره نوح، آیه ۳.
- ↑ «روزی که چهرههای آنان در آتش گردانده شود میگویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم» سوره احزاب، آیه ۶۶.
- ↑ «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) يَا جَابِرُ أَ يَكْتَفِي مَنِ اتَّخَذَ التَّشَيُّعَ- أَنْ يَقُولَ بِحُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَوَ الله مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَی الله وَ أَطَاعَهُ وَ مَا كَانُوا يُعْرَفُونَ إِلَّا بِالتَّوَاضُعِ وَ التَّخَشُّعِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ كَثْرَةِ ذِكْرِ الله وَ الصَّوْمِ وَ الصَّلَاةِ وَ الْبِرِّ بِالْوَالِدَيْنِ وَ التَّعَهُّدِ لِلْجِيرَانِ مِنَ الْفُقَرَاءِ وَ أَهْلِ الْمَسْكَنَةِ وَ الْغَارِمِينَ وَ الْأَيْتَامِ وَ صِدْقِ ا الْحَدِيثِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ كَفِّ الْأَلْسُنِ عَنِ النَّاسِ إِلَّا مِنْ خَيْرٍ وَ كَانُوا أُمَنَاءَ عَشَائِرِهِمْ فِي الْأَشْيَاءِ قَالَ جَابِرٌ يَا ابْنَ رَسُولِ الله مَا نَعْرِفُ أَحَداً بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَقَالَ لِي يَا جَابِرُ لَا تَذْهَبَنَّ بِكَ الْمَذَاهِبُ حَسْبُ الرَّجُلِ أَنْ يَقُولَ أُحِبُّ عَلِيّاً صَلَوَاتُ الله عَلَيْهِ وَ أَتَوَلَّاهُ فَلَوْ قَالَ إِنِّي أُحِبُّ رَسُولَ الله (ص) وَ رَسُولُ الله خَيْرٌ مِنْ ععَلِيٍّ ثُمَّ لَا يَتَّبِعُ سِيرَتَهُ وَ لَا يَعْمَلُ بِسُنَّتِهِ مَا نَفَعَهُ حُبُّهُ إِيَّاهُ شَيْئاً فَاتَّقُوا الله وَ اعْمَلُوا لِمَا عِنْدَ الله لَيْسَ بَيْنَ الله وَ بَيْنَ أَحَدٍ قَرَابَةٌ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَی الله وَ أَكْرَمُهُمْ عَلَيْهِ أَتْقَاهُمْ لَهُ وَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِهِ يَا جَابِرُ مَا يَتَقَرَّبُ الْعَبْدُ إِلَی الله تَبَارَكَ وَ تَعَالَی إِلَّا بِالطَّاعَةِ مَا مَعَنَا بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ وَ لَا عَلَی الله لِأَحَدٍ مِنْكُمْ حُجَّةٌ مَنْ كَانَ لِلَّهِ مُطِيعاً فَهُوَ لَنَا وَلِيٌّ وَ مَنْ كَانَ لِلَّهِ عَاصِياً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ لَا تُنَالُ وَلَايَتُنَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ»؛ صفات الشیعة، ص۱۲، ح۲۲؛ الکافی، ج۲، ص۷۴؛ وسائلالشیعة، ج۱۵، ص۲۳۴، باب ۱۸؛ بحارالأنوار، ج۶۷، ص۹۷، باب ۴۷؛ أعلامالدین، ص۱۴۳؛ الأمالی للصدوق، ص۶۲۵، المجلس الحادی و التسعون؛ الأمالی للطوسی، ص۷۳۵، ح۱۵۳۵-۱؛ تحفالعقول، ص۲۹۵؛ روضهالواعظین، ج۲، ص۲۹۴؛ مجموعهورام، ج۲، ص۱۸۵؛ مستطرفاتالسرائر، ص۶۳۶؛ مشکاة الأنوار، ص۵۹، الفصل الأول فی ذکر صفات الشیعة.
- ↑ حقجو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۱۷۴-۱۷۷.
- ↑ المعجم الاحصائی، ج۱، ص۳۸۷؛ دائرةالفرائد، ج۴، ص۹.
- ↑ لغتنامه قرآن کریم، ج۱، ص۴۰۲، «تبع».
- ↑ تبیین اللغات، ج۱، ص۲۱۷، «تبع».
- ↑ التحقیق، ج۲، ص۳۷۷، «تبع».
- ↑ «موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم به شرط آنکه از آن راهدانی که تو را آموختهاند به من بیاموزی؟» سوره کهف، آیه ۶۶.
- ↑ رمضانی، حسن، پیروی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶.
- ↑ «از چیزى که از جانب پروردگارتان بر شما نازل شده، پیروى کنید. و از اولیا و معبودهاى دیگر جز او، پیروى نکنید» سوره اعراف، آیه ۳.
- ↑ «ما بنى اسرائیل را کتاب آسمانى و حکومت و نبوّت بخشیدیم و از نعمتهاى پاکیزه به آنها روزى دادیم و آنان را بر جهانیان [= مردم عصر خویش] برترى بخشیدیم * و دلایل روشنى از امر (نبوّت و شریعت) در اختیارشان قرار دادیم؛ آنها اختلاف نکردند مگر بعد از علم و آگاهى؛ و این اختلاف به خاطر ستم و برترىجویى آنان بود؛ امّا پروردگارت روز قیامت در میان آنها در آنچه پیوسته اختلاف داشتند داورى مىکند * سپس تو را بر آیینی از فرمان قرار دادیم، پس از آن پیروی کن، و از هوای نفس جاهلان پیروی مکن» سوره جاثیه، آیه ۱۶-۱۸.
- ↑ الشَّرِيعَةُ: ما شَرَعَ اللَّه تعالَى لِعِبَادِه و الظاهر المستقيم من المذاهب؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ماده «شرع».
- ↑ «برای هریک از شما شرعت و منهاجی قرار دادیم» سوره مائده، آیه ۴۸.
- ↑ الشَّرْعُ: نهج الطّريق الواضح. يقال: شَرَعْتُ له طريقاً، و الشَّرْعُ: مصدر، ثم جعل اسماً للطريق النّهج، فقيل له: شِرْعٌ، و شَرْعٌ، و شَرِيعَةٌ، و استعير ذلك للطريقة الإلهيّة. قال تعالى: ﴿لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا﴾؛ راغب اصفهانی، مفردات، ص۴۵۰، ماده «شرع».
- ↑ «و به آنان از کار (شریعت) برهانهایی (روشن) بخشیدیم» سوره جاثیه، آیه ۱۷.
- ↑ «سپس تو را بر آبشخوری از کار (دین) برگماشتیم، از همان پیروی کن و از هوسهای کسانی که (چیزی) نمیدانند پیروی مکن» سوره جاثیه، آیه ۱۸.
- ↑ «از هوای نفس جاهلان پیروی مکن» سوره جاثیه، آیه ۱۸.
- ↑ «به بنیاسرائیل کتاب و حکم و نبوت را عطا کردیم» سوره جاثیه، آیه ۱۶.
- ↑ «و به آنان دستور و فرمان روشن تعلیم کردیم» سوره جاثیه، آیه ۱۷.
- ↑ «استوار و راست کردار باشید و از راه جاهلان پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.
- ↑ «آیینى را براى شما مقرر نمود که به نوح توصیه کرده بود؛ و آنچه را بر تو وحى فرستادیم و به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش کردیم این بود که: همان دین (خالص) را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید. و آنچه مشرکان را به آن دعوت مىکنید [= توحید] بر آنها گران است. خداوند هرکس را بخواهد برمىگزیند، و کسى را که توبه کند به سوى هدایت مىنماید. * آنان پراکنده نشدند مگر بعد از آنکه علم و آگاهى به سراغشان آمد؛ و این (تفرقهجویى) به خاطر انحراف از حق بود؛ و اگر فرمانى از سوى پروردگارت صادر نشده بود که تا سرآمد معیّنى (زنده و آزاد) باشند، در میان آنها داورى مىشد (و به کیفر خود مىرسیدند)؛ و کسانى که بعد از آنها وارثان کتاب شدند نسبت به آن در شکى توأم با بدگمانىاند! * پس به همین خاطر تو (نیز آنان را به سوى این آیین توحیدى) دعوت کن و آنچنان که مأمور شدهاى استقامت نما، و از هوى و هوسهاى آنان پیروى مکن، و بگو: "به تمام کتابهایى که خدا نازل کرده ایمان آوردهام و مأمورم در میان شما عدالت را اجرا کنم؛ خداوند پروردگار ما و شماست؛ (نتیجه) اعمال ما از آن ماست و (نتیجه) اعمال شما از آن شما؛ خصومت شخصى در میان ما و شما نیست؛ و خداوند ما و شما را (در قیامت) جمع مىکند، و بازگشت (همه) به سوى اوست"» سوره شوری، آیه ۱۳-۱۵.
- ↑ «بگو این است راه من، بر اساس آگاهی و بصیرت فرا میخوانم، خود، و پیروانم» سوره یوسف، آیه ۱۰۸.
- ↑ «استواری در راه راست پیشه کن، آنچنانکه مأمور گشتی تو و پیروانت، و سرکشی نکنید، همانا او به آنچه میکنید بیناست * و جانب ستمگران را نگیرید که گرفتار آتش خواهید شد. و جز خدا سرپرست و یاوری نخواهید داشت» سوره هود، آیه ۱۱۲-۱۱۳.
- ↑ «پس در راه راست استوار باشید و از راه جاهلان پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.
- ↑ «تنها مأموریت من پرستش خدایی است که این شهر را قرقگاه خود ساخته و همه چیز از آنِ اوست، و مأموریت یافتهام که از سرسپردگان -اسلام آورندگان- باشم» سوره نمل، آیه ۹۱.
- ↑ «بگو: "نمازم، عبادتم، زندگیم و مرگم برای خدا پروردگار جهانیان است. * شریک و انبازی ندارد، و بدین مأموریت یافتم و من نخستین سرسپردگانم"» سوره انعام، آیه ۱۶۲-۱۶۳.
- ↑ «بگو: "من مأمورم که خدا را پرستش کنم درحالىکه دینم را براى او خالص کرده باشم، * و مأمورم که نخستین مسلمان باشم"» سوره زمر، آیه ۱۱-۱۲.
- ↑ «بگو: "من از پرستش معبودهایى که شما غیر از خدا مىخوانید نهى شدهام، چون دلایل روشن از جانب پروردگارم براى من آمده است؛ و مأمورم که تنها در برابر پروردگار جهانیان تسلیم باشم"» سوره غافر، آیه ۶۶.
- ↑ «آیا او، با کسى که امر به عدل و داد مىکند، و بر راهى راست قرار دارد، برابر است؟!» سوره نحل، آیه ۷۶.
- ↑ «فرمان یافتهام که نخستین کس باشم که تسلیم (خداوند) میشود» سوره انعام، آیه ۱۴.
- ↑ «من نخستین پرستنده (ی اوی) ام» سوره زخرف، آیه ۸۱.
- ↑ اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام ج۱.
- ↑ «بگو: "اگر خدا را دوست مىدارید، از من پیروى کنید؛ تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزنده مهربان است". بگو: "از خدا و پیامبر، اطاعت کنید؛ و اگر سرپیچى کنید، خداوند کافران را دوست نمىدارد"» سوره آل عمران، آیه ۳۱-۳۲.
- ↑ «بعضى از مردم، غیر از خداوند همتایانى (براى پرستش) انتخاب مىکنند؛ و آنها را همچون خدا دوست دارند. امّا کسانى که ایمان آوردهاند، محبتشان به خدا، شدیدتر است. و کسانى که ستم کردند، (و معبودى غیر خدا برگزیدند،) هرگاه عذاب الهى را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمامِ قدرت، از آنِ خداست؛ و خداوند، سخت کیفر است؛ * در آن هنگام، پیشوایان (گمراه کننده) از پیروان خود، بیزارى مىجویند؛ و عذاب الهى را مشاهده مىکنند؛ و دستشان از همه جا کوتاه مىشود. * (در این هنگام) پیروان مىگویند: "کاش بار دیگر به دنیا برمىگشتیم، تا از آنها [= پیشوایان گمراه] بیزارى جوییم، آنچنانکه آنان (امروز) از ما بیزارى جستند!" (آرى،) خداوند این چنین اعمال آنها را به صورتى حسرتآور به آنان نشان مىدهد؛ و از آتش دوزخ، هرگز خارج نخواهند شد. * اى مردم! از نعمتهاى حلال و پاکیزهاى که در زمین است بخورید؛ و از گامهاى شیطان، پیروى نکنید؛ زیرا او، دشمن آشکار شماست. * او شما را فقط به بدى و کار زشت فرمان مىدهد؛ (و نیز دستور مىدهد) آنچه را که نمىدانید، به خدا نسبت دهید. * و هنگامى که به آنها گفته شود: "از آنچه خدا نازل کرده است، پیروى کنید" مىگویند: "نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروى مىنماییم". آیا اگرچه پدران آنها، چیزى نمىفهمیدند و هدایت نمىیافتند (باز هم باید از آنها پیروى کنند؟!)» سوره بقره، آیه ۱۶۵-۱۷۰.
- ↑ «وَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ يُحِبُّهُ فَلْيَعْمَلْ بِطَاعَةِ اللَّهِ وَ لْيَتَّبِعْنَا أَ لَمْ يَسْمَعْ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِيِّهِ (ص) ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ﴾ وَ اللَّهِ لَا يُطِيعُ اللَّهَ عَبْدٌ أَبَداً إِلَّا أَدْخَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ فِي طَاعَتِهِ اتِّبَاعَنَا وَ لَا وَ اللَّهِ لَا يَتَّبِعُنَا عَبْدٌ أَبَداً إِلَّا أَحَبَّهُ اللَّهُ»؛ اصول کافی، ج۸، ص۱۴.
- ↑ «پس اگر از اطاعت خدا و رسول رویگردانند، هر آینه خداوند کافران را دوست ندارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.
- ↑ «بگو: اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و وابستگان قبیلهتان و اموالی که بهدست آوردهاید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانههایی که دلخواه شماست، از خدا و رسولش و جهاد در راه خدا محبوبتر است، پس در انتظار باشید که خدای متعال، فرمانش را فروفرستد و خداوند مردم از دین برون رفته را هدایت نمیکند» سوره توبه، آیه ۲۴.
- ↑ «قَالَ: كنَّا مَعَ النَّبِي وَ هْوَ آخِذٌ بِيدِ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ: يا رَسُولَ الله لأَنْتَ أَحَبُّ إِلَىَّ مِنْ كلِّ شَىْءٍ إِلّا مِنْ نَفْسِي. فَقَالَ النَّبِي (ص) لا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيدِهِ حَتَّى أَكونَ أَحَبَّ إِلَيك مِنْ نَفْسِك...» تا آخر حدیث؛ البخاری، صحیح بخاری، ج۴، ص۱۴.
- ↑ «لا يؤمن احدكم حتی اكون عنده احبّ اليه من نفسه»؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۲۸۵ و ۴۱۰.
- ↑ «عَنْ أَنَسٍ قَالَ: قَالَ النَّبِي (ص): "لا يؤْمِنُ أَحَدُكمْ حَتَّى أَكونَ أَحَبَّ إِلَيهِ مِنْ وَالِدِهِ وَوَلَدِهِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ»البخاری، صحیح بخاری، ج۱، ص۱۲.
- ↑ «اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید، خدا شما را دوست خواهد داشت» سوره آل عمران، آیه ۳۱.
- ↑ كل محبّ لمحبوب متبع له.
- ↑ كل متبّع للّه متبع لرسوله.
- ↑ اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام ج۱.
- ↑ «و این کتاب [= قرآن] را به حق بر تو نازل کردیم، درحالىکه کتب پیشین را تصدیق مىکند، و نگاهبان و حاکم بر آنهاست؛ پس بر طبق آنچه خدا نازل کرده، در میان آنها حکم کن و از هوا و هوسهاى آنان پیروى نکن؛ و از احکام الهى، روى مگردان. ما براى هر کدام از شما (امت ها)، آیین و طریقه روشنى قرار دادیم؛ و اگر خدا مىخواست، همه شما را امّت واحدى قرار مىداد؛ ولى خدا مىخواهد شما را در آنچه به شما ارزانى داشته بیازماید؛ (و استعدادهاى مختلف شما را پرورش دهد) پس در نیکیها بر یکدیگر سبقت جویید. بازگشت همه شما، به سوى خداست؛ و از آنچه در آن اختلاف مىکردید؛ (در قیامت) به شما خبر خواهد داد. * و در میان آنها [= اهل کتاب]، طبق آنچه خداوند نازل کرده، داورى کن؛ و از هوسهاى آنان پیروى مکن؛ و از آنها برحذر باش، مبادا تو را نسبت به بخشى از آنچه خداوند بر تو نازل کرده، منحرف سازند؛ و اگر آنها (از حکم و داورى تو)، روى گردانند، بدان که خداوند مىخواهد آنان را به خاطر پارهاى از گناهانشان مجازات کند؛ و بسیارى از مردم فاسقند. * آیا آنها حکم جاهلیّت را (از تو) مىخواهند؟! و چه کسى بهتر از خدا، براى قومى که اهل ایمان و یقین هستند، حکم مىکند؟!» سوره مائده، آیه ۴۸-۵۰.
- ↑ «پس بر طبق آنچه خدا نازل کرده، در میان آنها حکم کن و از هوا و هوسهاى آنان پیروى نکن؛ و از احکام الهى، روى مگردان» سوره مائده، آیه ۴۸.
- ↑ «و در میان آنها [= اهل کتاب]، طبق آنچه خداوند نازل کرده، داورى کن؛ و از هوسهاى آنان پیروى مکن» سوره مائده، آیه ۴۹.
- ↑ «اگر به فراخوانی تو پاسخ مثبت ندهند، بدان که آنان تنها از هوسهاى خود پیروى مىکنند. و چه کسى گمراهتر از آن کس است که پیروى هواى نفس خویش کرده و هیچ هدایت الهى را نپذیرفته است؟!» سوره قصص، آیه ۵۰.
- ↑ «سپس تو را بر آیینی از فرمان قرار دادیم، پس از آن پیروی کن، و از هوای نفس جاهلان پیروی مکن» سوره جاثیه، آیه ۱۸.
- ↑ «پس به همین خاطر تو (نیز آنان را به سوى این آیین توحیدى) دعوت کن و آنچنان که مأمور شدهاى استقامت نما، و از هوى و هوسهاى آنان پیروى مکن» سوره شوری، آیه ۱۵.
- ↑ «بگو: "من از پرستش کسانى که غیر از خدا مىخوانید، نهى شدهام" بگو: "من از هوا و هوسهاى شما، پیروى نمىکنم؛ اگر چنین کنم، گمراه شدهام؛ و از هدایت یافتگان نخواهم بود" * بگو: "من دلیل روشنى از پروردگارم دارم؛ ولى شما آن را تکذیب کردهاید. آنچه شما (از عذاب الهى) درباره آن شتاب مىکنید در اختیار من نیست. حکم و فرمان، تنها از آن خداست! حق را از باطل جدا مىکند؛ و او بهترین جدا کننده (حق از باطل) است"» سوره انعام، آیه ۵۶-۵۷.
- ↑ «آیا دیدى کسى را که معبود خود را هواى نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهى گمراه ساخته و برگوش و قلبش مهر زده و بر چشمش پردهاى قرار داده است؟! با این حال، غیر از خدا چه کسى مىتواند او را هدایت کند؟! آیا متذکّر نمىشوید؟!» سوره جاثیه، آیه ۲۳.
- ↑ «آیا دیدهای آن را که هوای خود را معبود خود قرار داده است؟ آیا تو میتوانی عهدهدار دفاع و حمایت از او باشی؟» سوره فرقان، آیه ۴۳.
- ↑ «ما، موسى را با آیات خود و دلیل آشکارى فرستادیم * به سوى فرعون و اطرافیانش؛ امّا آنها از فرمان فرعون پیروى کردند؛ درحالىکه فرمان فرعون، مایه رشد و نجات نبود. * روز قیامت، او در پیشاپیش قومش خواهد بود؛ و (به جاى چشمههاى زلال بهشت) آنها را وارد آتش مىکند؛ و چه بد آبشخورى است (آتش)، که بر آن وارد مىشوند!» سوره هود، آیه ۹۶-۹۸.
- ↑ «پس آن کس که از من پیروی نمود، از من است و آن کس که از من فرمانبری نکند، همانا تو بخشنده مهربانی» سوره ابراهیم، آیه ۳۶.
- ↑ «و این قوم "عاد" بودند که آیات پروردگارشان را انکار کردند؛ و از اطاعت پیامبرانشان سر برتافتند؛ و از فرمان هر ستمگر حق ستیز، پیروى کردند!» سوره هود، آیه ۵۹.
- ↑ «به یقین کسانى که بعد از روشن شدن راه هدایت براى آنها، پشت به آن کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهاى طولانى فریفته است. * این به خاطر آن است که آنان به کسانى که از نزول وحى الهى ناخشنود بودند گفتند: "ما در بعضى از امور از شما پیروى مىکنیم" درحالىکه خداوند پنهانکارى آنان را مىداند. * حالِ آنها چگونه خواهد بود هنگامىکه فرشتگان (مرگ) بر صورت و پشت آنان مىزنند و جانشان را مىگیرند؟! * این به خاطر آن است که آنها از آنچه خداوند را به خشم مىآورد پیروى کردند، و از آنچه موجب رضاى اوست ناخشنود بودند؛ از این رو (خداوند) اعمالشان را نابود کرد» سوره محمد، آیه ۲۵-۲۸.
- ↑ «و همانا پروردگار شما خداوند رحمان است. پس از من پیروی کنید و فرمان مرا اطاعت کنید» سوره طه، آیه ۹۰.
- ↑ اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام ج۱.
- ↑ «بیگمان این قرآن به آیین استوارتر رهنمون میگردد» سوره اسراء، آیه ۹.
- ↑ «این از آن روست که کافران از باطل و مؤمنان از حق -که از سوی پروردگارشان است- پیروی کردند»؛ سوره محمد، آیه ۳.
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۲۲۴.
- ↑ رمضانی، حسن، پیروی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶.
- ↑ مجمع البیان، ج۸، ص۶۵۹.
- ↑ «ای قوم من، از این فرستادگان پیروی کنید از کسانی که پاداشی از شما نمیخواهند و خود رهیافتهاند پیروی کنید»؛ سوره یس، آیه ۲۰-۲۱.
- ↑ روح المعانی، مج ۲، ج۲، ص۳۳۸.
- ↑ «و از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی میکنم؛ در خور ما نیست که هیچ چیز را شریک خداوند بدانیم؛ این از بخشش خداوند به ما و به مردم است امّا بیشتر مردم سپاس نمیگزارند»؛ سوره یوسف، آیه ۳۸.
- ↑ المیزان، ج۱۱، ص۱۷۳.
- ↑ «سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کن و (او) از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۳.
- ↑ «بگو خداوند راست فرموده است؛ بنابراین از آیین ابراهیم پیروی کنید» سوره آل عمران، آیه ۹۵.
- ↑ «بیگمان نزدیکترین مردم به ابراهیم همانانند که از وی پیروی کردند و نیز این پیامبر و مؤمنان؛ و خداوند سرپرست مؤمنان است» سوره آل عمران، آیه ۶۸.
- ↑ «و بهدینتر از آن کس که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهد در حالی که نکوکار باشد و از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کند، کیست؟» سوره نساء، آیه ۱۲۵.
- ↑ «بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید» سوره آل عمران، آیه ۳۱.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۴۳۸؛ مجمع البیان، ج۲، ص۷۳۳؛ منهج الصادقین، ج۲، ص۲۱۱.
- ↑ «همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
- ↑ مجمع البیان، ج۴، ۷۴۹-۷۵۰.
- ↑ «بگو: ای مردم! به راستی من فرستاده خداوند به سوی همه شمایم پس به خداوند و فرستاده او پیامبر درس ناخواندهای که به خداوند و قرآن او ایمان دارد ایمان بیاورید و از او پیروی کنید باشد که راهیاب گردید» سوره اعراف، آیه ۱۵۸.
- ↑ «و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راهها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند» سوره انعام، آیه ۱۵۳.
- ↑ «سپس تو را بر آبشخوری از کار (دین) برگماشتیم، از همان پیروی کن و از هوسهای کسانی که (چیزی) نمیدانند پیروی مکن» سوره جاثیه، آیه ۱۸.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۳، ج۲۵، ص۱۹۱.
- ↑ «جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم» سوره انعام، آیه ۵۰.
- ↑ «بگو من تنها از آنچه از سوی پروردگارم به من وحی میشود پیروی میکنم» سوره اعراف، آیه ۲۰۳؛ و نیز ﴿أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ﴾ «من جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم» سوره یونس، آیه ۱۵.
- ↑ «پس هر که از من پیروی کند از من است» سوره ابراهیم، آیه ۳۶.
- ↑ «و با مؤمنانی که از تو پیروی میکنند افتادگی کن» سوره شعراء، آیه ۲۱۵.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۳۲۹.
- ↑ «و پیروان تو را تا روز رستخیز بر کافران برتر میگمارم» سوره آل عمران، آیه ۵۵.
- ↑ «فرمود: به زودی بازوی تو را با (فرستادن) برادرت توانمند میگردانیم و به هر دوتان چیرگییی میبخشیم که با نشانههای ما دستشان به شما نرسد. پیروز شمایید و هر کس که از شما پیروی کند» سوره قصص، آیه ۳۵.
- ↑ «کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره بقره، آیه ۳۸.
- ↑ «و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم» سوره حدید، آیه ۲۷.
- ↑ «هر که از رهنمود من پیروی کند نه گمراه میگردد و نه در رنج میافتد» سوره طه، آیه ۱۲۳.
- ↑ رمضانی، حسن، پیروی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶.
- ↑ «این (ها) بینشهایی است از سوی پروردگارتان و رهنمود و بخشایشی است برای مردمی که ایمان دارند» سوره اعراف، آیه ۲۰۳.
- ↑ «و این (قرآن) کتابی است خجسته که آن را فرو فرستادهایم پس، از آن پیروی کنید» سوره انعام، آیه ۱۵۵.
- ↑ «از آنچه از سوی پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است پیروی کنید و جز وی از سرورانی (دیگر) پیروی نکنید» سوره اعراف، آیه ۳.
- ↑ المیزان، ج۸، ص۸.
- ↑ «کسانی که گفتار را میشنوند آنگاه از بهترین آن پیروی میکنند»؛ سوره زمر، آیه ۱۸.
- ↑ التحریر والتنویر، ج۲۳، ص۳۶۵.
- ↑ رمضانی، حسن، پیروی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶.
- ↑ «و در پی خشنودی خداوند بودند و خداوند دارای بخششی سترگ است» سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.
- ↑ الجدید، ج۲، ص۱۷۶.
- ↑ روح المعانی، مج ۳، ج۴، ص۱۷۴.
- ↑ تفسیر لاهیجی، ج۱، ص۴۰۷.
- ↑ «آیا آن کس که در پی خشنودی خداوند است با آن کس که دچار خشم خداوند است، برابر است؟» سوره آل عمران، آیه ۱۶۲.
- ↑ «خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راههای بیگزند، راهنمایی میکند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون میآورد و آنها را به راهی راست رهنمون میگردد» سوره مائده، آیه ۱۶.
- ↑ مجمعالبیان، ج۳، ص۲۷۰؛ المیزان، ج۵، ص۲۴۵.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۰۵؛ المیزان، ج۴، ص۷۰.
- ↑ رمضانی، حسن، پیروی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶.
- ↑ «گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد» سوره ص، آیه ۸۲.
- ↑ «آنگاه از پیش و پس و راست و چپ آنان به سراغشان خواهم رفت و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت» سوره اعراف، آیه ۱۷.
- ↑ «بیگمان تو بر بندگان من چیرگی نداری مگر آن گمراهان که از تو پیروی کنند» سوره حجر، آیه ۴۲.
- ↑ «ای مردم از آنچه در زمین حلال و پاک است بخورید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۱۶۸.
- ↑ «از آنچه خداوند روزی شما کرده است بخورید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره انعام، آیه ۱۴۲.
- ↑ «و هر کس گامهای شیطان را پی بگیرد (بداند که) بیگمان او به کار زشت و ناپسند فرمان میدهد» سوره نور، آیه ۲۱.
- ↑ «که دوزخ را از تو و هر کس از ایشان که از تو پیروی کند همگی، خواهم انباشت» سوره ص، آیه ۸۵.
- ↑ «فرمود: نکوهیده و رانده از آنجا بیرون رو! سوگند که از ایشان هر کس از تو پیروی کند دوزخ را از همه شما خواهم انباشت» سوره اعراف، آیه ۱۸.
- ↑ «فرمود: برو که از آنان هر که از تو پیروی کند بیگمان دوزخ کیفر شماست، کیفری تمام (و کامل)» سوره اسراء، آیه ۶۳.
- ↑ المیزان، ج۱۷، ص۶۴.
- ↑ «ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گامهای شیطان پیروی نکنید» سوره بقره، آیه ۲۰۸.
- ↑ المیزان ج۲، ص۱۰۱.
- ↑ المیزان، ج۲، ص۱۰۱-۱۰۲.
- ↑ المیزان، ج۸، ص۳۳۲.
- ↑ «و خبر آن کسی را برای آنان بخوان که (دانش) آیات خویش را بدو ارزانی داشتیم اما او از آنها کناره گرفت و شیطان در پی او افتاد و از گمراهان شد» سوره اعراف، آیه ۱۷۵.
- ↑ تفسیر ماوردی، ج۲، ص۲۸۰.
- ↑ «و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
- ↑ «و به راستی ابلیس گمان خویش را درباره آنان درست یافت؛ پس (همه) جز گروهی از مؤمنان از او پیروی کردند» سوره سبأ، آیه ۲۰.
- ↑ رمضانی، حسن، پیروی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶.
- ↑ «پس اگر پاسخت را ندهند بدان که از خواهشها (ی نفس) شان پیروی میکنند و گمراهتر از آنکه بیرهنمودی از خداوند، از خواهش (نفس) خویش پیروی کند کیست؟» سوره قصص، آیه ۵۰.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۲۰۰.
- ↑ «که رستخیز آمدنی است پس آن کس که بدان ایمان ندارد و از هوای نفس خویش پیروی کرده است نباید تو را از آن باز دارد» سوره طه، آیه ۱۵-۱۶.
- ↑ «و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.
- ↑ «پس (در گواهی دادن) از هوا (ی نفس) پیروی نکنید که به یک سوگرایید» سوره نساء، آیه ۱۳۵.
- ↑ «و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.
- ↑ «و آنان که از شهوتها پیروی دارند میخواهند که شما به کجروی سترگی بیفتید» سوره نساء، آیه ۲۷.
- ↑ «آیا آنانکه از سوی پروردگارشان برهانی دارند با آن کسانی که کردار ناپسندشان را (در چشم آنها) آراستهاند و از هوا و هوسهای خود پیروی کردهاند، برابرند؟» سوره محمد، آیه ۱۴.
- ↑ «خداوند بر دلهایشان مهر کوبیده است و از هوا و هوسهایشان پیروی کردهاند» سوره محمد، آیه ۱۶.
- ↑ «و دروغ انگاشتند و از هوا و هوسهایشان پیروی کردند» سوره قمر، آیه ۳.
- ↑ «پس اگر پاسخت را ندهند بدان که از خواهشها (ی نفس) شان پیروی میکنند» سوره قصص، آیه ۵۰.
- ↑ «بلکه، ستمگران از هوا و هوسهایشان پیروی کردهاند» سوره روم، آیه ۲۹.
- ↑ «بگو: از خواستههای (نفسانی) شما پیروی نمیکنم» سوره انعام، آیه ۵۶.
- ↑ «و اگر تو پس از (وحی و) دانشی که به تو رسیده است، از خواست آنان پیروی کنی، در آن صورت بیگمان از ستمکارانی» سوره بقره، آیه ۱۴۵.
- ↑ «و اگر تو پس از دانشی که بدان دست یافتهای از خواستههای آنان پیروی کنی از سوی خداوند هیچ یار و یاوری نخواهی داشت» سوره بقره، آیه ۱۲۰.
- ↑ «و پس از دانشی که به تو رسیده است اگر از خواستههای آنان پیروی کنی در برابر خداوند هیچ یاور و نگهدارندهای نداری»؛ سوره رعد، آیه ۳۷.
- ↑ «و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن» سوره مائده، آیه ۴۸.
- ↑ «و از خواستههای آنان پیروی مکن و از آنان بپرهیز» سوره مائده، آیه ۴۹.
- ↑ «و از خواستهای کسانی که به آیات ما دروغ بستند پیروی مکن» سوره انعام، آیه ۱۵۰.
- ↑ «و چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و از هوسهای آنان پیروی مکن» سوره شوری، آیه ۱۵.
- ↑ «و اگر حقّ از خواستهای آنان پیروی میکرد آسمانها و زمین و هر که در آنهاست به تباهی میافتادند» سوره مؤمنون، آیه ۷۱.
- ↑ روض الجنان، ج۱۴، ص۴۳.
- ↑ رمضانی، حسن، پیروی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶.
- ↑ «و این (قوم) عاد بودند که به آیات پروردگارشان انکار ورزیدند و از پیامبران وی سرپیچیدند و از فرمان هر گردنکش ستیهنده پیروی کردند» سوره هود، آیه ۵۹.
- ↑ المیزان، ج۱۰، ص۳۰۴.
- ↑ «آنگاه، آن (سرکرده)ها از فرمان فرعون پیروی کردند و فرمان فرعون از سر کاردانی نبود» سوره هود، آیه ۹۷.
- ↑ المیزان، ج۱۰، ص۳۸۰.
- ↑ رمضانی، حسن، پیروی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶.
- ↑ المیزان، ج۷، ص۳۳۰-۳۳۱.
- ↑ «و آنان که شریکانی را در برابر خداوند (به پرستش) میخوانند از چه پیروی میکنند؟ آنان جز از گمان پیروی ندارند و آنان جز نادرست برآورد نمیکنند» سوره یونس، آیه ۶۶.
- ↑ «و اگر از بیشتر کسان روی زمین پیروی کنی تو را از راه خداوند به گمراهی میکشانند؛ جز پندار را پی نمیگیرند و آنان جز نادرست برآورد نمیکنند» سوره انعام، آیه ۱۱۶.
- ↑ «بیشتر آنان جز از گمانی پیروی نمیکنند، به راستی گمان برای (شناخت) حقیقت، هیچ بسنده نیست»؛ سوره یونس، آیه ۳۶.
- ↑ «و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر» سوره اسراء، آیه ۳۶.
- ↑ «آنها جز از گمان و هوسهایی که در دل دارند پیروی نمیکنند» سوره نجم، آیه ۲۳.
- ↑ رمضانی، حسن، پیروی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶.
- ↑ اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد؛ سوره آل عمران، آیه:۷.
- ↑ نمونه، ج۲، ص۴۳۲-۴۳۵.
- ↑ المیزان، ج۳، ص۴۱.
- ↑ رمضانی، حسن، پیروی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶.
- ↑ «و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم» سوره بقره، آیه ۱۷۰.
- ↑ «بلکه گفتند: ما به راستی پدرانمان را بر آیینی یافتهایم و ما نیز در پی آنان رهجوییم و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم» سوره زخرف، آیه ۲۲-۲۳.
- ↑ «آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج۱، ص۱۶۱؛ تفسیر المنار، ج۲، ص۹۱.
- ↑ «آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
- ↑ «پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.
- ↑ «و آنکه مؤمن (آل فرعون) بود گفت: ای قوم من! از من پیروی کنید تا شما را به راه رستگاری رهنمون شوم» سوره غافر، آیه ۳۸.
- ↑ «و پیروان (آنان) میگویند: کاش برگشتی (به دنیا) میداشتیم تا از آنها دوری میجستیم چنان که آنان از ما دوری جستند؛ بدین گونه خداوند کردارهایشان را (چون) دریغهایی به آنان مینمایاند در حالی که آنان از آتش بیرون آمدنی نیستند» سوره بقره، آیه ۱۶۷.
- ↑ رمضانی، حسن، پیروی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶.