اقسام و انواع غیب کدام‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|«' به '{{عربی|اندازه=150%|«')
جز (جایگزینی متن - ' ؛' به '؛')
خط ۴۶: خط ۴۶:
[[پرونده:111.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]]]
[[پرونده:111.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]]]
::::::آیت‌الله '''[[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]''' و آیت‌الله '''[[شهاب‌الدین اشراقی|اشراقی]]''' در کتاب ''«[[پاسداران وحی (کتاب)|پاسداران وحی]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::آیت‌الله '''[[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]''' و آیت‌الله '''[[شهاب‌الدین اشراقی|اشراقی]]''' در کتاب ''«[[پاسداران وحی (کتاب)|پاسداران وحی]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::«در آموزه‌های دینی دو قسم است؛ غیبِ مطلق و غیب نسبی. غیب مطلق، آن واقعیت ناشناخته‌ای است که هیچ‌گاه و در هیچ شرائطی برای آدمیان آشکار نخواهد شد و آدمی در هر درجه‌ای از تعالی که باشد، به کنه آن پی‌نمی برد. مانند غیب ذات احدیت حق، که نه در دسترسِ عقل حکیم است و نه مشهود دل عارف؛ هر حکیمی و هر عارفی. [[امام علی بن الحسین]]{{ع}} فرمود: {{عربی|اندازه=150%|« أَنْتَ‏ الَّذِي‏ قَصُرَتِ‏ الْأَوْهَامُ‏ عَنْ‏ ذَاتِيَّتِكَ‏، وَ عَجَزَتِ الْأَفْهَامُ عَنْ كَيْفِيَّتِكَ، وَ لَمْ تُدْرِكِ الْأَبْصَارُ مَوْضِعَ أَيْنِيَّتِك‏‏‏»}}. و امّا غیب نسبی، آن قسم واقعیت‌هایی است که به اعتباری نهان و به اعتباری عیان است. مانند رخدادهای آینده که برای اکنون ما غیب است و نمی‌دانیم فردا و پس از آن، چه رخدادهایی پدید می‌آید. ولی با گذشت زمان، برای ما مشهود می‌گردد. البتّه، موضوع آگاهی پیامبران و امامان از غیب و غایب، در مورد آدمیان است و گرنه برای خداوند همه چیز آشکار است و هیچ چیز از قلمروِ علم خداوند پنهان و پوشیده نیست: {{عربی|﴿{{متن قرآن| عَالِمِ الْغَيْبِ لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلا فِي الأَرْضِ وَلا أَصْغَرُ مِن ذَلِكَ وَلا أَكْبَرُ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ}}﴾}} </ref> سوگند به پروردگارم داننده غیب که برای شما خواهد آمد؛ همسنگ ذرّه‌ای در آسمان‌ها و زمین از (دید) او دور نمی‌ماند و خردتر و کلان‌تر از آن نیست مگر که در کتابی روشن (آمده) است ؛ سوره سبأ، آیه: ۳.</ref>، {{عربی|﴿{{متن قرآن| عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ}}﴾}} </ref> دانای نهان و آشکار است و او فرزانه آگاه است ؛ سوره انعام، آیه: ۷۳.</ref>»»<ref>[http://www.lankarani.com/far/library/view.php?action=view&id_book=209&page=163 پاسداران وحی، ص ۱۶۸.]</ref>.
::::::«در آموزه‌های دینی دو قسم است؛ غیبِ مطلق و غیب نسبی. غیب مطلق، آن واقعیت ناشناخته‌ای است که هیچ‌گاه و در هیچ شرائطی برای آدمیان آشکار نخواهد شد و آدمی در هر درجه‌ای از تعالی که باشد، به کنه آن پی‌نمی برد. مانند غیب ذات احدیت حق، که نه در دسترسِ عقل حکیم است و نه مشهود دل عارف؛ هر حکیمی و هر عارفی. [[امام علی بن الحسین]]{{ع}} فرمود: {{عربی|اندازه=150%|« أَنْتَ‏ الَّذِي‏ قَصُرَتِ‏ الْأَوْهَامُ‏ عَنْ‏ ذَاتِيَّتِكَ‏، وَ عَجَزَتِ الْأَفْهَامُ عَنْ كَيْفِيَّتِكَ، وَ لَمْ تُدْرِكِ الْأَبْصَارُ مَوْضِعَ أَيْنِيَّتِك‏‏‏»}}. و امّا غیب نسبی، آن قسم واقعیت‌هایی است که به اعتباری نهان و به اعتباری عیان است. مانند رخدادهای آینده که برای اکنون ما غیب است و نمی‌دانیم فردا و پس از آن، چه رخدادهایی پدید می‌آید. ولی با گذشت زمان، برای ما مشهود می‌گردد. البتّه، موضوع آگاهی پیامبران و امامان از غیب و غایب، در مورد آدمیان است و گرنه برای خداوند همه چیز آشکار است و هیچ چیز از قلمروِ علم خداوند پنهان و پوشیده نیست: {{عربی|﴿{{متن قرآن| عَالِمِ الْغَيْبِ لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلا فِي الأَرْضِ وَلا أَصْغَرُ مِن ذَلِكَ وَلا أَكْبَرُ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ}}﴾}} </ref> سوگند به پروردگارم داننده غیب که برای شما خواهد آمد؛ همسنگ ذرّه‌ای در آسمان‌ها و زمین از (دید) او دور نمی‌ماند و خردتر و کلان‌تر از آن نیست مگر که در کتابی روشن (آمده) است؛ سوره سبأ، آیه: ۳.</ref>، {{عربی|﴿{{متن قرآن| عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ}}﴾}} </ref> دانای نهان و آشکار است و او فرزانه آگاه است؛ سوره انعام، آیه: ۷۳.</ref>»»<ref>[http://www.lankarani.com/far/library/view.php?action=view&id_book=209&page=163 پاسداران وحی، ص ۱۶۸.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۶۵: خط ۶۵:
::::::آیت‌الله '''[[عبدالله جوادی آملی]]''' در دو کتاب ''«[[تسنیم (کتاب)|تسنیم]]»'' و ''«[[ادب فنای مقربان ج۳ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]»'' در این باره گفته است:  
::::::آیت‌الله '''[[عبدالله جوادی آملی]]''' در دو کتاب ''«[[تسنیم (کتاب)|تسنیم]]»'' و ''«[[ادب فنای مقربان ج۳ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]»'' در این باره گفته است:  
:::::*«[[غیب در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)|غیب به معنای چیزی است]] که حس به آن دسترسی ندارد و با حواس مادّی ادراک نمی‌شود (در مقابلِ آنچه در نشئه شهادت است که با حواس ادراک می‌شود، هر چند ما از آن محجوب باشیم؛ مثل آنچه پشت دیوار است) و آن دو قسم است:  
:::::*«[[غیب در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)|غیب به معنای چیزی است]] که حس به آن دسترسی ندارد و با حواس مادّی ادراک نمی‌شود (در مقابلِ آنچه در نشئه شهادت است که با حواس ادراک می‌شود، هر چند ما از آن محجوب باشیم؛ مثل آنچه پشت دیوار است) و آن دو قسم است:  
:::::#'''[[غیب مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب محض و مطلق]]''' که تنها خود شیء غایب به خود آگاهی دارد ؛ نظیر ذات اقدس الهی که احدی جز خودش به کنه ذاتش راه ندارد.  
:::::#'''[[غیب مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب محض و مطلق]]''' که تنها خود شیء غایب به خود آگاهی دارد؛ نظیر ذات اقدس الهی که احدی جز خودش به کنه ذاتش راه ندارد.  
:::::#'''[[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب نسبی و مقیس]]''' که اموری است پنهان؛ اما برخی از اشخاص به آن آگاهی دارند؛ مانند اسما و اسرار الهی، قضا و قدر، [[رابطه امام مبین یا کتاب مبین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|کتاب مبین]]، [[رابطه لوح یا لوح محفوظ با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|لوح محو و اثبات و محفوظ]] که جزو نشئه غیب هستند؛ ولی ملائکه و انبیاء و اولیا{{عم}} به تعلیم الهی به آن‌ها آگاه‌اند»<ref>[[تسنیم (کتاب)|تسنیم]]، ج ۲۵،  ص ۲۶۶.</ref>.
:::::#'''[[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب نسبی و مقیس]]''' که اموری است پنهان؛ اما برخی از اشخاص به آن آگاهی دارند؛ مانند اسما و اسرار الهی، قضا و قدر، [[رابطه امام مبین یا کتاب مبین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|کتاب مبین]]، [[رابطه لوح یا لوح محفوظ با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|لوح محو و اثبات و محفوظ]] که جزو نشئه غیب هستند؛ ولی ملائکه و انبیاء و اولیا{{عم}} به تعلیم الهی به آن‌ها آگاه‌اند»<ref>[[تسنیم (کتاب)|تسنیم]]، ج ۲۵،  ص ۲۶۶.</ref>.
::::::*«غیب دو گونه است: نسبی و نفسی.  
::::::*«غیب دو گونه است: نسبی و نفسی.  
خط ۱۸۰: خط ۱۸۰:
[[پرونده:Pic1765.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد مشکی|مشکی]]]]
[[پرونده:Pic1765.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد مشکی|مشکی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد مشکی]]''' در مقاله ''«[[بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید (مقاله)|بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد مشکی]]''' در مقاله ''«[[بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید (مقاله)|بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«علم غیب اقسامی دارد که عبارت‌اند از: ۱ .محدود؛ ۲ .نامحدو د؛ ۳ .ذاتی ؛ ۴ .اکتسابی.<ref>ابنمنظور، ۱۴۱۰، ج۱</ref>
::::::«علم غیب اقسامی دارد که عبارت‌اند از: ۱ .محدود؛ ۲ .نامحدو د؛ ۳ .ذاتی؛ ۴ .اکتسابی.<ref>ابنمنظور، ۱۴۱۰، ج۱</ref>
[[شیخ مفید]] در مورد علم غیب امامان، دیدگاه خود را در کتاب اوائل المقالات چنین بیان کرده است: من میگویم که [[ائمه|ائمه آل محمد]]{{صل}} از ضمایر بعضی از بندگان آگاه بودند، و از هر چه باید بشود، پیش از تحقق و شدن آن خبر داشتند، ولی این صفتی واجب در آنان، یا شرطی لازم، برای امامت نیست، بلکه تنها بدان جهت چنین می‌گوید که خدا در حق ایشان اکرام میکند، و این دانش از باب لطف به آنان ارزانی می‌دارد، که دیگران بهتر فرمان ایشان ببرند، و به امامت آنان متمسک شوند، و این دانش به طریق استدلال عقلی واجب نیست. بلکه برای آنان از جهت وحی و سمع واجب شده است؛ و اما به صورت مطلق گفتن که امامان، از غیب آگاه‌اند، خطای آشکار است. چه این صفت تنها مخصوص کسی است که علم ذاتی به اشیاء داشته باشد، نه علم مستفاد، و این جز، مخصوص خداوند عزوجل نسیت. همه امامیه با گفته من موافق‌اند، جز معدودی از ایشان که مفوضه و غلات وابسته به آناناند.<ref>مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۴؛ مکدرموت، ۱۳۷۲</ref> از این سخن نکات زیر استنباط می‌شود:
[[شیخ مفید]] در مورد علم غیب امامان، دیدگاه خود را در کتاب اوائل المقالات چنین بیان کرده است: من میگویم که [[ائمه|ائمه آل محمد]]{{صل}} از ضمایر بعضی از بندگان آگاه بودند، و از هر چه باید بشود، پیش از تحقق و شدن آن خبر داشتند، ولی این صفتی واجب در آنان، یا شرطی لازم، برای امامت نیست، بلکه تنها بدان جهت چنین می‌گوید که خدا در حق ایشان اکرام میکند، و این دانش از باب لطف به آنان ارزانی می‌دارد، که دیگران بهتر فرمان ایشان ببرند، و به امامت آنان متمسک شوند، و این دانش به طریق استدلال عقلی واجب نیست. بلکه برای آنان از جهت وحی و سمع واجب شده است؛ و اما به صورت مطلق گفتن که امامان، از غیب آگاه‌اند، خطای آشکار است. چه این صفت تنها مخصوص کسی است که علم ذاتی به اشیاء داشته باشد، نه علم مستفاد، و این جز، مخصوص خداوند عزوجل نسیت. همه امامیه با گفته من موافق‌اند، جز معدودی از ایشان که مفوضه و غلات وابسته به آناناند.<ref>مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۴؛ مکدرموت، ۱۳۷۲</ref> از این سخن نکات زیر استنباط می‌شود:
:::::#[[آیا علم به خطورات قلبی یا ضمائر و نهان آدمیان علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|امامان، آگاهی نسبت به ضمایر و درون بعضی افراد و رخدادهای آینده دارند.]]
:::::#[[آیا علم به خطورات قلبی یا ضمائر و نهان آدمیان علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|امامان، آگاهی نسبت به ضمایر و درون بعضی افراد و رخدادهای آینده دارند.]]
خط ۳۶۴: خط ۳۶۴:
::::::«اقسام غیب اصول و ریشه‌های غیب را می‌توان در سه قسمت خلاصه کرد.  
::::::«اقسام غیب اصول و ریشه‌های غیب را می‌توان در سه قسمت خلاصه کرد.  
:::::#موجوداتی که از افق حس او بیرون بوده و هیچ‌گاه در قلمرو حس او قرار نمی‌گیرد مانند ذات پروردگار جهان و حقیقت اسماء و صفات وی، و سربازان غیبی خدا یعنی فرشتگان و شیوة کار آنان مانند تدبیر عالم خلقت و جهان ارواح و جن و عالم برزخ و فرازهای مختلف آن و رستاخیز و مواقف گوناگون آن. حقایق این موجودات و کیفیات و خصوصیات آن‌ها از افق حس و ادراک انسان بیرون بوده و هیچ‌گاه بشر از حقیقت و خصوصیات کمی و کیفی آن‌ها، آگاه نخواهد گشت و در برابر آن‌ها وظیفه‌ای جز ایمان به وجود آن‌ها ندارد و اگر قرآن یکی از صفات افراد پرهیزگار را ایمان به غیب می‌شمارد مقصود ایمان به این‌گونه از غیب‌هاست آنجا که می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن| الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ‏}}﴾}} <ref> همان کسانی که [[غیب]] را باور می‌دارند؛ سوره بقره، آیه:۳.</ref> و انسان فقط در یک صورت از حقیقت برخی از موجودات غیبی آگاه می‌گردد و می‌تواند فرشتگان و مواقف برزخ و عرصه‌های محشر و نعیم‌های بهشتی و عذاب‌های دوزخی را از نزدیک مشاهده کند و آن وقتی است که ظرف زندگی را دگرگون سازد و گام در عالم غیب بگذارد و به تعبیر قرآن دیدة او نیز بینا گردد.
:::::#موجوداتی که از افق حس او بیرون بوده و هیچ‌گاه در قلمرو حس او قرار نمی‌گیرد مانند ذات پروردگار جهان و حقیقت اسماء و صفات وی، و سربازان غیبی خدا یعنی فرشتگان و شیوة کار آنان مانند تدبیر عالم خلقت و جهان ارواح و جن و عالم برزخ و فرازهای مختلف آن و رستاخیز و مواقف گوناگون آن. حقایق این موجودات و کیفیات و خصوصیات آن‌ها از افق حس و ادراک انسان بیرون بوده و هیچ‌گاه بشر از حقیقت و خصوصیات کمی و کیفی آن‌ها، آگاه نخواهد گشت و در برابر آن‌ها وظیفه‌ای جز ایمان به وجود آن‌ها ندارد و اگر قرآن یکی از صفات افراد پرهیزگار را ایمان به غیب می‌شمارد مقصود ایمان به این‌گونه از غیب‌هاست آنجا که می‌فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن| الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ‏}}﴾}} <ref> همان کسانی که [[غیب]] را باور می‌دارند؛ سوره بقره، آیه:۳.</ref> و انسان فقط در یک صورت از حقیقت برخی از موجودات غیبی آگاه می‌گردد و می‌تواند فرشتگان و مواقف برزخ و عرصه‌های محشر و نعیم‌های بهشتی و عذاب‌های دوزخی را از نزدیک مشاهده کند و آن وقتی است که ظرف زندگی را دگرگون سازد و گام در عالم غیب بگذارد و به تعبیر قرآن دیدة او نیز بینا گردد.
:::::#قسم دوم از اقسام غیب کشف‌های علمی بشر است خواه قوانینی را کشف کند که بر پهنه هستی طبیعت حکومت می‌کنند و یا از روی موجوداتی پرده بردارد که قرن‌ها از افق حس او بیرون بوده‌اند هر کدام باشد از اقسام آگاهی غیب حساب می‌گردند مثلاً روزگاری بشر از قانون جاذبه و قانون‌گریز از مرکز آگاه نبود و نمی‌دانست که کاخ بی‌ستون منظومة شمسی و تمام کهکشان‌ها و سحاب‌ها بر اساس این دو قانون استوار است از این جهت این دو قانون و قوانین دیگری که بشر بعدها کشف کرد همگی از اقسام «مغیبات» بودند. اگر قرآن به‌گونه‌ای از چنین قوانین خبر داده و فرموده است {{عربی|﴿{{متن قرآن| اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ‏}}﴾}} <ref> خداوند همان است که آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراخت ؛ سوره رعد، آیه:۲.</ref> این نوع گزارش، خبر از غیب بود و گزارش چنین قوانین مستور از علم بشر در زمان نزول قرآن خود یکی از جهات اعجاز قرآن به شمار می‌رود.
:::::#قسم دوم از اقسام غیب کشف‌های علمی بشر است خواه قوانینی را کشف کند که بر پهنه هستی طبیعت حکومت می‌کنند و یا از روی موجوداتی پرده بردارد که قرن‌ها از افق حس او بیرون بوده‌اند هر کدام باشد از اقسام آگاهی غیب حساب می‌گردند مثلاً روزگاری بشر از قانون جاذبه و قانون‌گریز از مرکز آگاه نبود و نمی‌دانست که کاخ بی‌ستون منظومة شمسی و تمام کهکشان‌ها و سحاب‌ها بر اساس این دو قانون استوار است از این جهت این دو قانون و قوانین دیگری که بشر بعدها کشف کرد همگی از اقسام «مغیبات» بودند. اگر قرآن به‌گونه‌ای از چنین قوانین خبر داده و فرموده است {{عربی|﴿{{متن قرآن| اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ‏}}﴾}} <ref> خداوند همان است که آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراخت؛ سوره رعد، آیه:۲.</ref> این نوع گزارش، خبر از غیب بود و گزارش چنین قوانین مستور از علم بشر در زمان نزول قرآن خود یکی از جهات اعجاز قرآن به شمار می‌رود.
:::::#حوادث غیبی که در گذشته اتفاق افتاده و یا در آینده رخ خواهد داد مثل گزارش‌های قرآن راجع به امت‌های پیشین به وسیله پیامبر اسلام یا خبر از پیروزی رومی‌ها در سوره روم در آینده هر دو نوعی خبر از غیب می‌باشند. فرق پیش‌بینی با خبر از غیب گاهی اوقات افرادی بر اساس اطلاعاتی که از وضع دولت‌ها و ملت‌ها دارند اوضاع آینده افراد و جهان را پیش‌بینی کرده و اطلاعاتی منتشر می‌کنند که این همان پیش‌بینی است و اگر به این اطلاعات دسترسی نداشته باشند از این پیش‌بینی خبری نیست. این از غیب مستثنی می‌باشد، مانند پیش‌بینی کارشناسان هواشناسی از اوضاع جوی آینده»<ref>[http://eporsesh.com/content/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%BA%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%AF-%DB%8C%D8%A7-%D9%86%D9%87%D8%9F مرکز ملی پاسخ‌گویی به سوالات دینی]</ref>.
:::::#حوادث غیبی که در گذشته اتفاق افتاده و یا در آینده رخ خواهد داد مثل گزارش‌های قرآن راجع به امت‌های پیشین به وسیله پیامبر اسلام یا خبر از پیروزی رومی‌ها در سوره روم در آینده هر دو نوعی خبر از غیب می‌باشند. فرق پیش‌بینی با خبر از غیب گاهی اوقات افرادی بر اساس اطلاعاتی که از وضع دولت‌ها و ملت‌ها دارند اوضاع آینده افراد و جهان را پیش‌بینی کرده و اطلاعاتی منتشر می‌کنند که این همان پیش‌بینی است و اگر به این اطلاعات دسترسی نداشته باشند از این پیش‌بینی خبری نیست. این از غیب مستثنی می‌باشد، مانند پیش‌بینی کارشناسان هواشناسی از اوضاع جوی آینده»<ref>[http://eporsesh.com/content/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%BA%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%AF-%DB%8C%D8%A7-%D9%86%D9%87%D8%9F مرکز ملی پاسخ‌گویی به سوالات دینی]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}

نسخهٔ ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۸:۰۳

الگو:پرسش غیرنهایی

اقسام و انواع غیب کدام‌اند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

اقسام و انواع غیب کدام‌اند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • امور غیبی چه انواعی دارند؟
  • امور غیبی چه اقسامی دارند؟

پاسخ نخست

علامه طباطبائی
علامه طباطبایی در کتاب «المیزان» در این باره گفته است:
«خزینه‌‏های‌ غیب خدا مشتمل بر دو نوع از غیب است:
  1. یکی‌ غیب‏‌هایی‌ که پا به عرصه شهود هم گذاشته‌‏اند؛
  2. و دیگری‌ غیب‌‏هایی‌ که از مرحله شهادت خارج اند و ما آنها را "غیب مطلق" می‌‏نامیم.
البته آن غیب‌هایی‌ هم که پا به عرصه وجود و شهود و عالم حد و قدر نهاده‏‌اند، در حقیقت و صرف نظر از حد و اندازه‌ای‌ که به خود گرفته‌‏اند، باز به غیب مطلق برمی‌‏گردند، و باز همان غیب مطلق هستند، و اگر به آنها شهود می‌‏گوییم با حفظ حد و قدری‌ است که دارند، و می‌‏توانند متعلق علم ما قرار گیرند، پس این موجودات هم وقتی‌ شهودند که متعلق علم ما قرار گیرند، و گر نه غیب خواهند بود. البته جا دارد که موجودات عالم را در موقعی‌ که متعلق علم ما قرار نگرفته‏‌اند "غیب نسبی‌" بنامیم، برای‌ اینکه چنین غیبی‌، وصفی‌ است نسبی‌، که بر حسب اختلاف نسبت‌ها، مختلف می‌‏شود؛ مثلاً: موجودی‌ که در خانه و محسوس برای‌ ما است، نسبت به کسی‌ که بیرون خانه است، غیب است، و لکن برای‌ ما غیب نیست، و همچنین نور و رنگ‏‌ها برای‌ حس بینایی‌، شهود و برای‌ حس شنوایی‌، غیب است و شنیدنی‌‏ها برای‌ حس شنوایی‌ شهود و برای‌ حس بینایی‌، غیب است و محسوسات این دو حس نسبت به انسانی‌ که دارای‌ آن حس است شهود و نسبت به انسان کر و کور غیب است»[۱].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

الگو:فهرست پرسش‌ها

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏۷، ص۱۷۹.
  2. او دانای غیب است و غیب خود را بر هیچ کس آشکار نمی‌سازد، مگر بر آن پیامبری که از او خشنود باشد.
  3. خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند.
  4. تفسیر کاشف؛ ج۳؛ ص ۳۱۲.
  5. این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه ۴۹
  6. و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.
  7. و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.
  8. جهان بینی توحیدی، ص ۸۷.
  9. آشنایی با قرآن ج۶، ص ۱۸۷.
  10. پاسداران وحی، ص ۱۶۸.
  11. «بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند»سوره نمل آیه۶۵
  12. پایگاه اظلاع‌رسانی دفتر آیت الله مکارم
  13. دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص۱۵
  14. تسنیم، ج ۲۵، ص ۲۶۶.
  15. تسنیم، ج ۲۵، ص ۳۷۴.
  16. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد» سورۀ جن، آیۀ ۲۶ و ۲۷
  17. «خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند؛ پس به خداوند و فرستادگانش ایمان آورید و اگر ایمان آورید و پرهیزگاری ورزید پاداشی سترگ خواهید داشت» سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۷۹
  18. تسنیم، ج ۳۱، ص ۴۶۷.
  19. تسنیم، ج ۲، ص ۱۷۱.
  20. این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.
  21. چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت؛ سوره مریم، آیه: ۱۷.
  22. روزی که فرشتگان را ببینند آن روز، هیچ مژده‌ای برای گناهکاران نخواهد بود؛ سوره فرقان، آیه: ۲۲.
  23. تفسیر تسنیم]، ج ۲، ص ۱۶۰.
  24. سوره انعام، آیه: ۱۰۳.
  25. مهج الدعوات ص ۱۵۴.
  26. بحار الانوار ج ۸۳ ص۳۳۵.
  27. نهج البلاغه خطبه ۱.
  28. نهج البلاغه خطبه ۱۷۹.
  29. شرح نهج البلاغه، ج ۷، ص ۲۵۳، ذیل خطبه ۱۱۳؛ ج ۱۱، ص ۱۷۹ و ۲۰۲، ذیل خطبه۲۱۷؛ ج ۱۳، ص ۸، ذیل خطبه ۲۲۵.
  30. سوره فرقان، آیه: ۲۲.
  31. سوره مریم، آیه: ۱۷.
  32. سوره آل عمران، آیه: ۴۴.
  33. تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۱، ذیل آیه ۳ سوره بقره.
  34. المیزان، ج ۱، ص ۴۶، ذیل آیه ۳ سوره بقره.
  35. ادب فنای مقربان ج۳ ص۴۱۴.
  36. سوره بقره: ۳.
  37. «این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم و تو هنگامی که آنان تیرچه‌های (قرعه) خود را (در آب) می‌افکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه می‌ورزیدند نزد آنان نبودی» سوره آل عمران: ۴۴.
  38. «(ای پیامبر) این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم و تو هنگامی که (برادران یوسف) بر کار خود هم‌داستان شدند و نیرنگ می‌باختند نزد آنها نبودی» سوره یوسف: ۱۰۲.
  39. معارف قرآن ج۱،ص ۳۹۹
  40. دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص۱۵
  41. او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ -۲۷.
  42. او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ -۲۷.
  43. شرح زیارت جامعه کبیره؛ ص۲۰۳ و ۲۰۴.
  44. چرا که علت از آن حیث که علت است با تمام ذات، معلوم معلول نمی‌گردد
  45. بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ج٢، ص٢۴.
  46. محمد حسین مظفر، علم امام، ص ۲۸ ـ ‌۲۷؛ عبدالحسین امینی، الغدیر، ج۵، ص ۸۲ ـ ۸۱؛ فخرالدین محمد بن عمر رازی، مفاتیح الغیب ‌ج۲، ص ۲۷۰؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ‌ج۵، ص ۳۵۷.
  47. مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران، فصلنامه مطالعات تفسیری، شماره ۱۰، تابستان ۱۳۹۱، ص ۶۷-۶۶.
  48. این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.
  49. چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت؛ سوره مریم، آیه: ۱۷.
  50. روزی که فرشتگان را ببینند آن روز، هیچ مژده‌ای برای گناهکاران نخواهد بود؛ سوره فرقان، آیه: ۲۲.
  51. علم پیامبر و ائمه به غیب (پایان‌نامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]، ص ۸ و ۹.
  52. سوره نمل، آیه: ۲۰.
  53. مفردات راغب، ص۳۶۶-۳۶۷
  54. المیزان، ج۷، ص۱۲۸
  55. مرآة العقول، ج۳، ص۱۱۱؛ الغدیر، ج۵، ص۵۲.
  56. امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۶۶-۶۷
  57. علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، ص۲۳.
  58. نهج‌البلاغه
  59. جمع آوری: ابوالحسن محمد سید رضی، ترجمه، سید جعفر شهیدی، ص۱۰۳، انتشارات علمی و فرهنگی/ تهران، ۱۳۷۹ ه ش/ هجدهم "هر رازی پیش تو آشکار و هر نهانی نزد تو حاضر است".
  60. المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج۷، ص ۱۲۰
  61. فرهنگ معارف اسلامی، سید جعفر سجادی، ج۳، ص۴۱۲ .
  62. اصول کافی، ابی جعفر محمد کلینی (متوفای ۳۲۹)، ج۱، ص ۱۰۴، دارالکتب الاسلامیة/ تهران، ۱۳۶۵ ه ش، چهارم.
  63. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ ه)، ج۴، ص۲۶، مؤسسة الوفاء/ بیروت، ۱۴۰۴ ه ق.
  64. المیزان، ج ۷، ص ۱۲۵ و ۱۲۶.
  65. گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص ۲۷ - ۳۰.]
  66. چشمه‌سار علوم اهل بیت.
  67. گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
  68. ابنمنظور، ۱۴۱۰، ج۱
  69. مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۴؛ مکدرموت، ۱۳۷۲
  70. فاطلاق القول علیهم بانهم یعلمون الغیب فهو منکر بین الفساد
  71. بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید، فصلنامه فلسفی کلامی، پاییز ۱۳۸۹ (شماره ۴۵) ص ۳۰۷.
  72. مجلسی،۱۳۸۲ش، ج۲۶ ،ص۱۶۵ . هر آنچه را که خداوند به تمام پیامبران و تمام فرشتگان داده، اهل بیت یکجا برخوردارند. پس آنچه را که اهل بیت ندانستند یکی از آن دو اموری است که بیان کردیم.
  73. جن: ۲۷-۲۶
  74. کهف:۶۵
  75. نساء: ۱۱۳
  76. مجلسی، بحار الانوار، ج۲ ،ص۲۹۳.
  77. قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل؛ ص ۱۳۹۷
  78. دانای نهان و آشکار است؛ سوره انعام، آیه: ۷۳.
  79. آن روزی است که مردم در آن فراهمند و آن، روز حضور (مردم) است؛ سوره هود، آیه: ۱۰۳.
  80. سید محمد حسین حسینی طهرانی، امام‌شناسی، ج ۱۲، ص ۲۱.
  81. و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر که او آن را می‌داند و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ‌ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.
  82. محمد حسین، طباطبایی، المیزان، ج ۷، ص۱۲۶
  83. عسکری امام‌خان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل چهارم.
  84. این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.
  85. چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت؛ سوره مریم، آیه: ۱۷.
  86. روزی که فرشتگان را ببینند آن روز، هیچ مژده‌ای برای گناهکاران نخواهد بود؛ سوره فرقان، آیه: ۲۲.
  87. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۲، ص ۱۷۱ ـ ۱۷۲.
  88. تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۶، ص٢۶.
  89. طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص ۱۲۵؛ حسینی همدانی، انوار درخشان؛ ج۵، ص ۳۳۹ - ۳۴۲.
  90. نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)
  91. درس‌هایی پیرامون نبوت و امامت امام، ص۱۷۹ و ۱۸۱.
  92. شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۲، ص ۵۴۱ - ۵۵۴.
  93. «این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم»؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴.
  94. «چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت»، سوره مریم آیه۱۷.
  95. پایان‌نامه علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص۱۰۲.
  96. «همانا اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است و هفتاد و د حرف آن به محمد(ص) داده شد، و یک حرف از او پنهان شد».اصول کافی، ۱، ۳۳۴.
  97. «اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است؛ .... و نزد ما هفتاد و دو حرف از آن است و یک حرف نزد خداست که در علم غیب به خود اختصاص داده است.» الکافی، ۱، ۲۳۰ .
  98. «همانا اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است و هفتاد و دو حرف آن به محمد(ص) داده شد، و یک حرف از او پنهان شد».اصول کافی، ۱، ۳۳۴.
  99. خدای عزوجل را دوگونه علم است: ۱) علمی که نزد خود اوست و هیچ‌کس از مخلوقش را از آن آگاه نساخته است. ۲) علمی که به سوی ملائکه و رسولانش افکنده، آنچه به سوی ملائکه و رسولانش افکنده، به ما رسیده است.
  100. خداوند متعال دو گونه علم دارد: ۱) علمی که جز خود او کس دیگری از آن آگاه نیست. ۲) علمی که به ملائکه و رسولانش آموخته است.
  101. الکافی، ۲۵۶ .
  102. دانشنامه امام علی(ع)، ۳، ۳۸۶.
  103. بازاندیشی در علم امام، ص۵۵ الی ۵۷.
  104. بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۵.
  105. « خزائن همه چیز تنها نزد ماست؛ ولی ما جز به اندازه معیّن آن را نازل نمی‌کنیم»؛ سوره حجر، آیه۲۱.
  106. «چنین نبود که خداوند شما را از اسرار غیب آگاه کند، ولی خداوند از میان فرستادگان خویش هر کس را بخواهد (برای آگاهی از آن) برمی گزیند [و قسمتی از اسرار نهان را در اختیار او می گذارد تا به اطلاع شما برساند»؛ سوره آل عمران، آیه۱۷۹.
  107. «از تو درباره روح می‌پرسند؛ بگو: روح، کار پروردگار من است؛ و شما از دانش آن جز اندکی داده نشده‌اید»؛ سوره اسراء، آیه۸۵.
  108. علم پیامبر و امام در تفسیر "من وحی القرآن"
  109. این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ سوره هود، آیه ۴۹.
  110. رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا؛ ص ۱۱ و ۱۲.
  111. «الغيب مصدر، غابت الشمس و غيرها اذا استترت عن العين، يقال: غاب عني کذا، قال تعالی: "ام کان من الغائبين" و استعمل في کل غائب عن الحاسه و عما يغيب عن علم الانسان بمعنی الغائب قال "ما من غائبة في السماء والارض الا في کتاب مبين"»؛راغب اصفهانی، همان، ص ۳۶۶.
  112. علامه طباطبایی، همان، ج ۷، ص ۱۲۶.
  113. بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید، ص۲۲.
  114. سوره حشر، آیه: ۲۲.
  115. آگاهی امامان از غیب، ص۱۷.
  116. جستاری در مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآن‌پژوهی
  117. «بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بی‌گمان خداوند دانایی آگاه است».
  118. آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی شماره۷۹
  119. پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۲.
  120. پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه
  121. «(سلیمان) گفت: مرا چه شده چرا هدهد را نمی‌بینم، یا اینکه او از غایبان است» سوره نمل:۲۰.
  122. «او (یوسف) را در نهانگاهِ چاه بیفکنید» سوره یوسف:۱۰.
  123. «همه اینها سخنانی پنهانی (بی‌دلیل) است» سوره کهف:۲۲.
  124. «دانای غیب اوست...».
  125. پایگاه تخصصی عاشورا
  126. وبگاه رهروان ولایت
  127. همان کسانی که غیب را باور می‌دارند؛ سوره بقره، آیه:۳.
  128. خداوند همان است که آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراخت؛ سوره رعد، آیه:۲.
  129. مرکز ملی پاسخ‌گویی به سوالات دینی
  130. حوزه علمیه حضرت رقیه
  131. وبگاه برهان
  132. برای خداوند علمی‌ است که کسی جز او نمی‌داند.
  133. و علمی‌ است که ملائکه و پیامبرانش را از آن آگاه کرده.
  134. علمی‌ را که خداوند ملائکه و انبیاء رااز آن آگاه کرده ما ائمه هم از آن آگاهیم؛ بحارالانوار ج ۲۶ ص ۱۶۰ .
  135. و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه: ۳۹.
  136. اگر یک آیه در قرآن نبود شما را به آنچه اتفاق می‌افتاد و تا روز قیامت اتفاق می‌افتد آگاه می‌کردم.
  137. خداوند هر چه را بخواهد از لوح محفوظ پاک می‌کند و یا در آن می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه: ۳۹.
  138. مجمع رهروان کوی دوست
  139. «او را نکشید بلکه در نقطه غایبی از چاه بیندازید»؛ سوره یوسف، آیه ۱۰.
  140. «و گفت: چرا هدهد را نمی‌‏بینم، یا این که او از غایبان است؟»؛ سوره نمل، آیه ۲۰.
  141. «گروهی خواهند گفت: آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود! و گروهی می‏‌گویند: پنچ نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود. همه اینها سخنانی بی‌‏دلیل است و گروهی می‏‌گویند: آنها هفت نفر بودند، و هشتمین آنها سگشان بود. بگو: پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است! جز گروه کمی، تعداد آنها را نمی‌‏دانند. پس درباره آنان جز با دلیل سخن مگو و از هیچ کس درباره آنها سؤال مکن!»؛ سوره کهف، آیه ۲۲و۲۶.
  142. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند»؛ سوره جن، آیه ۲۶.
  143. «و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر که او آن را می‌داند»؛ سوره انعام، آیه ۵۹.
  144. وبگاه اسلام کوئست