اقسام و انواع غیب کدام‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'می‌شود')
جز (جایگزینی متن - ']]»''در' به ']]»'' در')
خط ۳۸: خط ۳۸:
{{جمع شدن|۲. آیت‌الله مطهری؛}}
{{جمع شدن|۲. آیت‌الله مطهری؛}}
[[پرونده:600.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مرتضی مطهری]]]]
[[پرونده:600.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مرتضی مطهری]]]]
::::::آیت‌الله '''[[مرتضی مطهری]]''' در دو کتاب ''«[[جهان بینی توحیدی (کتاب)|جهان بینی توحیدی]]»'' و ''«[[آشنایی با قرآن ج۶ (کتاب)|آشنایی با قرآن]]»''در این باره گفته است:
::::::آیت‌الله '''[[مرتضی مطهری]]''' در دو کتاب ''«[[جهان بینی توحیدی (کتاب)|جهان بینی توحیدی]]»'' و ''«[[آشنایی با قرآن ج۶ (کتاب)|آشنایی با قرآن]]»'' در این باره گفته است:
::::::*«[[غیب]] یعنی نهان. [[غیب]] یا نهان دو گونه است: نسبی و مطلق [[غیب]]. نسبی‌ یعنی چیزی که از حواس یک نفر به علت دور بودن او از آن یا علتی نظیر این نهان است، مثلاً برای کسی که در تهران است، تهران شهادت است و اصفهان [[غیب]] است، اما برای کسی که در اصفهان است، اصفهان [[شهادت]] است‌ و تهران [[غیب]] است . در قرآن کریم در مواردی کلمه [[غیب]] به همین مفهوم نسبی آمده است ، مثل‌ آنجا که می‌فرماید : {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}<ref> این از خبرهای [[غیب]] است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه ۴۹</ref>. اینها از جمله خبرهای [[غیب]] است که بر تو وحی می‌کنیم. بدیهی است که قصص گذشتگان برای مردم این زمان [[غیب]] است ، اما برای‌ خود آنها [[شهادت]] است. ولی در مواردی دیگر قرآن کریم کلمه [[غیب]] را به حقایقی اطلاق می‌کند که "نادیدنی" است . فرق است میان واقعیتی که قابل حس و لمس باشد ولی به‌ علت دوری یا مانع دیده نشودو میان واقعیتهایی که به علت نامحدودی و غیر مادی‌ بودن، قابل احساس به حواس ظاهره نیست و به این اعتبار نهان است. بدیهی است آنجا که قرآن مؤمنان را توصیف می‌کند که به [[غیب]] ایمان‌ دارند ، مقصود [[غیب]] نسبی نیست، به [[غیب]] نسبی همه مردم - اعم از کافر و مؤمن - ایمان و اعتراف دارند. همچنین آنجا که می‌فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> که اطلاع بر [[غیب]] را منحصر به ذات حق می‌کند ، مقصود [[غیب]] مطلق است و با [[غیب]] نسبی سازگار نیست. آنجا که [[غیب]] و [[شهادت]] با یکدیگر ذکر می‌شوند ، مثلاً می‌فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> یعنی دانای محسوس و نامحسوس است ، باز ناظر به‌ غیب نادیدنی است نه غیب نسبی»<ref>[http://lib.eshia.ir/50069/1/87 جهان بینی توحیدی، ص ۸۷.]</ref>.
::::::*«[[غیب]] یعنی نهان. [[غیب]] یا نهان دو گونه است: نسبی و مطلق [[غیب]]. نسبی‌ یعنی چیزی که از حواس یک نفر به علت دور بودن او از آن یا علتی نظیر این نهان است، مثلاً برای کسی که در تهران است، تهران شهادت است و اصفهان [[غیب]] است، اما برای کسی که در اصفهان است، اصفهان [[شهادت]] است‌ و تهران [[غیب]] است . در قرآن کریم در مواردی کلمه [[غیب]] به همین مفهوم نسبی آمده است ، مثل‌ آنجا که می‌فرماید : {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}<ref> این از خبرهای [[غیب]] است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه ۴۹</ref>. اینها از جمله خبرهای [[غیب]] است که بر تو وحی می‌کنیم. بدیهی است که قصص گذشتگان برای مردم این زمان [[غیب]] است ، اما برای‌ خود آنها [[شهادت]] است. ولی در مواردی دیگر قرآن کریم کلمه [[غیب]] را به حقایقی اطلاق می‌کند که "نادیدنی" است . فرق است میان واقعیتی که قابل حس و لمس باشد ولی به‌ علت دوری یا مانع دیده نشودو میان واقعیتهایی که به علت نامحدودی و غیر مادی‌ بودن، قابل احساس به حواس ظاهره نیست و به این اعتبار نهان است. بدیهی است آنجا که قرآن مؤمنان را توصیف می‌کند که به [[غیب]] ایمان‌ دارند ، مقصود [[غیب]] نسبی نیست، به [[غیب]] نسبی همه مردم - اعم از کافر و مؤمن - ایمان و اعتراف دارند. همچنین آنجا که می‌فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> که اطلاع بر [[غیب]] را منحصر به ذات حق می‌کند ، مقصود [[غیب]] مطلق است و با [[غیب]] نسبی سازگار نیست. آنجا که [[غیب]] و [[شهادت]] با یکدیگر ذکر می‌شوند ، مثلاً می‌فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> یعنی دانای محسوس و نامحسوس است ، باز ناظر به‌ غیب نادیدنی است نه غیب نسبی»<ref>[http://lib.eshia.ir/50069/1/87 جهان بینی توحیدی، ص ۸۷.]</ref>.
::::::*«ما یک [[غیب]] نسبی داریم و یک [[غیب]] به یک اعتبار مطلق. برای ما این غیبها همه نسبی است، یعنی اکثر این چیزهایی که شهادت است نسبی‌ است، چطور؟ مثلا ما الان در این منزل و در این اتاقها که هستیم آنچه که‌ در شعاع دید چشم ما قرار گرفته است برای ما شهادت است، دیگر ماورای‌ آن، همه برای ما [[غیب]] است و نهان. ما حتی از جیب یکدیگر اطلاع نداریم‌. (...) [[غیب]] یعنی یک امر نادیدنی‌ نه امر دیدنی‌ای که فعلاً ما آنرا نمی‌بینیم. اما چیزهایی هست‌ که [[غیب]] است به معنی نادیدنی ، یعنی اصلا قابل رؤیت و قابل احساس نیست‌. پس فرق است میان‌ دیدنی و ندیدنی. [[غیب]] در اینجا به معنی "ندیدنی" است، نه آن‌ که ما نمی‌بینیم. فرق است میان آن که نمی‌بینیم ولی دیدنی هست "مشهد را الان ما نمی‌بینیم ولی امری است دیدنی" و آن که اصلاٌ دیدنی نیست»<ref>[http://lib.eshia.ir/50056/1/187 آشنایی با قرآن ج۶، ص ۱۸۷.]</ref>.
::::::*«ما یک [[غیب]] نسبی داریم و یک [[غیب]] به یک اعتبار مطلق. برای ما این غیبها همه نسبی است، یعنی اکثر این چیزهایی که شهادت است نسبی‌ است، چطور؟ مثلا ما الان در این منزل و در این اتاقها که هستیم آنچه که‌ در شعاع دید چشم ما قرار گرفته است برای ما شهادت است، دیگر ماورای‌ آن، همه برای ما [[غیب]] است و نهان. ما حتی از جیب یکدیگر اطلاع نداریم‌. (...) [[غیب]] یعنی یک امر نادیدنی‌ نه امر دیدنی‌ای که فعلاً ما آنرا نمی‌بینیم. اما چیزهایی هست‌ که [[غیب]] است به معنی نادیدنی ، یعنی اصلا قابل رؤیت و قابل احساس نیست‌. پس فرق است میان‌ دیدنی و ندیدنی. [[غیب]] در اینجا به معنی "ندیدنی" است، نه آن‌ که ما نمی‌بینیم. فرق است میان آن که نمی‌بینیم ولی دیدنی هست "مشهد را الان ما نمی‌بینیم ولی امری است دیدنی" و آن که اصلاٌ دیدنی نیست»<ref>[http://lib.eshia.ir/50056/1/187 آشنایی با قرآن ج۶، ص ۱۸۷.]</ref>.

نسخهٔ ‏۳ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۵۳

الگو:پرسش غیرنهایی

اقسام و انواع غیب کدام‌اند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

اقسام و انواع غیب کدام‌اند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • امور غیبی چه انواعی دارند؟
  • امور غیبی چه اقسامی دارند؟

پاسخ نخست

علامه طباطبائی
علامه طباطبایی در کتاب «المیزان» در این باره گفته است:
«خزینه‌‏های‌ غیب خدا مشتمل بر دو نوع از غیب است:
  1. یکی‌ غیب‏‌هایی‌ که پا به عرصه شهود هم گذاشته‌‏اند؛
  2. و دیگری‌ غیب‌‏هایی‌ که از مرحله شهادت خارج اند و ما آنها را "غیب مطلق" می‌‏نامیم.
البته آن غیب‌هایی‌ هم که پا به عرصه وجود و شهود و عالم حد و قدر نهاده‏‌اند، در حقیقت و صرف نظر از حد و اندازه‌ای‌ که به خود گرفته‌‏اند، باز به غیب مطلق برمی‌‏گردند، و باز همان غیب مطلق هستند، و اگر به آنها شهود می‌‏گوییم با حفظ حد و قدری‌ است که دارند، و می‌‏توانند متعلق علم ما قرار گیرند، پس این موجودات هم وقتی‌ شهودند که متعلق علم ما قرار گیرند، و گر نه غیب خواهند بود. البته جا دارد که موجودات عالم را در موقعی‌ که متعلق علم ما قرار نگرفته‏‌اند "غیب نسبی‌" بنامیم، برای‌ اینکه چنین غیبی‌، وصفی‌ است نسبی‌، که بر حسب اختلاف نسبت‌ها، مختلف می‌‏شود؛ مثلاً: موجودی‌ که در خانه و محسوس برای‌ ما است، نسبت به کسی‌ که بیرون خانه است، غیب است، و لکن برای‌ ما غیب نیست، و همچنین نور و رنگ‏‌ها برای‌ حس بینایی‌، شهود و برای‌ حس شنوایی‌، غیب است و شنیدنی‌‏ها برای‌ حس شنوایی‌ شهود و برای‌ حس بینایی‌، غیب است و محسوسات این دو حس نسبت به انسانی‌ که دارای‌ آن حس است شهود و نسبت به انسان کر و کور غیب است»[۱].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

الگو:فهرست پرسش‌ها

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏۷، ص۱۷۹.
  2. او دانای غیب است و غیب خود را بر هیچ کس آشکار نمی‌سازد، مگر بر آن پیامبری که از او خشنود باشد.
  3. خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند.
  4. تفسیر کاشف؛ ج۳؛ ص ۳۱۲.
  5. این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه ۴۹
  6. و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.
  7. و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.
  8. جهان بینی توحیدی، ص ۸۷.
  9. آشنایی با قرآن ج۶، ص ۱۸۷.
  10. پاسداران وحی، ص ۱۶۸.
  11. «بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند»سوره نمل آیه۶۵
  12. پایگاه اظلاع‌رسانی دفتر آیت الله مکارم
  13. دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص۱۵
  14. تسنیم، ج ۲۵، ص ۲۶۶.
  15. تسنیم، ج ۲۵، ص ۳۷۴.
  16. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد» سورۀ جن، آیۀ ۲۶ و ۲۷
  17. «خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند؛ پس به خداوند و فرستادگانش ایمان آورید و اگر ایمان آورید و پرهیزگاری ورزید پاداشی سترگ خواهید داشت» سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۷۹
  18. تسنیم، ج ۳۱، ص ۴۶۷.
  19. تسنیم، ج ۲، ص ۱۷۱.
  20. این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.
  21. چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت؛ سوره مریم، آیه: ۱۷.
  22. روزی که فرشتگان را ببینند آن روز، هیچ مژده‌ای برای گناهکاران نخواهد بود؛ سوره فرقان، آیه: ۲۲.
  23. تفسیر تسنیم]، ج ۲، ص ۱۶۰.
  24. سوره انعام، آیه: ۱۰۳.
  25. مهج الدعوات ص ۱۵۴.
  26. بحار الانوار ج ۸۳ ص۳۳۵.
  27. نهج البلاغه خطبه ۱.
  28. نهج البلاغه خطبه ۱۷۹.
  29. شرح نهج البلاغه، ج ۷، ص ۲۵۳، ذیل خطبه ۱۱۳؛ ج ۱۱، ص ۱۷۹ و ۲۰۲، ذیل خطبه۲۱۷؛ ج ۱۳، ص ۸، ذیل خطبه ۲۲۵.
  30. سوره فرقان، آیه: ۲۲.
  31. سوره مریم، آیه: ۱۷.
  32. سوره آل عمران، آیه: ۴۴.
  33. تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۱، ذیل آیه ۳ سوره بقره.
  34. المیزان، ج ۱، ص ۴۶، ذیل آیه ۳ سوره بقره.
  35. ادب فنای مقربان ج۳ ص۴۱۴.
  36. سوره بقره: ۳.
  37. «این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم و تو هنگامی که آنان تیرچه‌های (قرعه) خود را (در آب) می‌افکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه می‌ورزیدند نزد آنان نبودی» سوره آل عمران: ۴۴.
  38. «(ای پیامبر) این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم و تو هنگامی که (برادران یوسف) بر کار خود هم‌داستان شدند و نیرنگ می‌باختند نزد آنها نبودی» سوره یوسف: ۱۰۲.
  39. معارف قرآن ج۱،ص ۳۹۹
  40. دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص۱۵
  41. او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ -۲۷.
  42. او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ -۲۷.
  43. شرح زیارت جامعه کبیره؛ ص۲۰۳ و ۲۰۴.
  44. چرا که علت از آن حیث که علت است با تمام ذات، معلوم معلول نمی‌گردد
  45. بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ج٢، ص٢۴.
  46. محمد حسین مظفر، علم امام، ص ۲۸ ـ ‌۲۷؛ عبدالحسین امینی، الغدیر، ج۵، ص ۸۲ ـ ۸۱؛ فخرالدین محمد بن عمر رازی، مفاتیح الغیب ‌ج۲، ص ۲۷۰؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ‌ج۵، ص ۳۵۷.
  47. مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران، فصلنامه مطالعات تفسیری، شماره ۱۰، تابستان ۱۳۹۱، ص ۶۷-۶۶.
  48. این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.
  49. چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت؛ سوره مریم، آیه: ۱۷.
  50. روزی که فرشتگان را ببینند آن روز، هیچ مژده‌ای برای گناهکاران نخواهد بود؛ سوره فرقان، آیه: ۲۲.
  51. علم پیامبر و ائمه به غیب (پایان‌نامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]، ص ۸ و ۹.
  52. سوره نمل، آیه: ۲۰.
  53. مفردات راغب، ص۳۶۶-۳۶۷
  54. المیزان، ج۷، ص۱۲۸
  55. مرآة العقول، ج۳، ص۱۱۱؛ الغدیر، ج۵، ص۵۲.
  56. امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۶۶-۶۷
  57. علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، ص۲۳.
  58. نهج‌البلاغه
  59. جمع آوری: ابوالحسن محمد سید رضی، ترجمه، سید جعفر شهیدی، ص۱۰۳، انتشارات علمی و فرهنگی/ تهران، ۱۳۷۹ ه ش/ هجدهم "هر رازی پیش تو آشکار و هر نهانی نزد تو حاضر است".
  60. المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج۷، ص ۱۲۰
  61. فرهنگ معارف اسلامی، سید جعفر سجادی، ج۳، ص۴۱۲ .
  62. اصول کافی، ابی جعفر محمد کلینی (متوفای ۳۲۹)، ج۱، ص ۱۰۴، دارالکتب الاسلامیة/ تهران، ۱۳۶۵ ه ش، چهارم.
  63. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ ه)، ج۴، ص۲۶، مؤسسة الوفاء/ بیروت، ۱۴۰۴ ه ق.
  64. المیزان، ج ۷، ص ۱۲۵ و ۱۲۶.
  65. گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص ۲۷ - ۳۰.]
  66. چشمه‌سار علوم اهل بیت.
  67. گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
  68. ابنمنظور، ۱۴۱۰، ج۱
  69. مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۴؛ مکدرموت، ۱۳۷۲
  70. فاطلاق القول علیهم بانهم یعلمون الغیب فهو منکر بین الفساد
  71. بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید، فصلنامه فلسفی کلامی، پاییز ۱۳۸۹ (شماره ۴۵) ص ۳۰۷.
  72. مجلسی،۱۳۸۲ش، ج۲۶ ،ص۱۶۵ . هر آنچه را که خداوند به تمام پیامبران و تمام فرشتگان داده، اهل بیت یکجا برخوردارند. پس آنچه را که اهل بیت ندانستند یکی از آن دو اموری است که بیان کردیم.
  73. جن: ۲۷-۲۶
  74. کهف:۶۵
  75. نساء: ۱۱۳
  76. مجلسی، بحار الانوار، ج۲ ،ص۲۹۳.
  77. قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل؛ ص ۱۳۹۷
  78. دانای نهان و آشکار است؛ سوره انعام، آیه: ۷۳.
  79. آن روزی است که مردم در آن فراهمند و آن، روز حضور (مردم) است؛ سوره هود، آیه: ۱۰۳.
  80. سید محمد حسین حسینی طهرانی، امام‌شناسی، ج ۱۲، ص ۲۱.
  81. و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر که او آن را می‌داند و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ‌ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.
  82. محمد حسین، طباطبایی، المیزان، ج ۷، ص۱۲۶
  83. عسکری امام‌خان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل چهارم.
  84. این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.
  85. چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت؛ سوره مریم، آیه: ۱۷.
  86. روزی که فرشتگان را ببینند آن روز، هیچ مژده‌ای برای گناهکاران نخواهد بود؛ سوره فرقان، آیه: ۲۲.
  87. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۲، ص ۱۷۱ ـ ۱۷۲.
  88. تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۶، ص٢۶.
  89. طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص ۱۲۵؛ حسینی همدانی، انوار درخشان؛ ج۵، ص ۳۳۹ - ۳۴۲.
  90. نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)
  91. درس‌هایی پیرامون نبوت و امامت امام، ص۱۷۹ و ۱۸۱.
  92. شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۲، ص ۵۴۱ - ۵۵۴.
  93. «این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم»؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴.
  94. «چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت»، سوره مریم آیه۱۷.
  95. پایان‌نامه علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص۱۰۲.
  96. «همانا اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است و هفتاد و د حرف آن به محمد(ص) داده شد، و یک حرف از او پنهان شد».اصول کافی، ۱، ۳۳۴.
  97. «اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است؛ .... و نزد ما هفتاد و دو حرف از آن است و یک حرف نزد خداست که در علم غیب به خود اختصاص داده است.» الکافی، ۱، ۲۳۰ .
  98. «همانا اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است و هفتاد و دو حرف آن به محمد(ص) داده شد، و یک حرف از او پنهان شد».اصول کافی، ۱، ۳۳۴.
  99. خدای عزوجل را دوگونه علم است: ۱) علمی که نزد خود اوست و هیچ‌کس از مخلوقش را از آن آگاه نساخته است. ۲) علمی که به سوی ملائکه و رسولانش افکنده، آنچه به سوی ملائکه و رسولانش افکنده، به ما رسیده است.
  100. خداوند متعال دو گونه علم دارد: ۱) علمی که جز خود او کس دیگری از آن آگاه نیست. ۲) علمی که به ملائکه و رسولانش آموخته است.
  101. الکافی، ۲۵۶ .
  102. دانشنامه امام علی(ع)، ۳، ۳۸۶.
  103. بازاندیشی در علم امام، ص۵۵ الی ۵۷.
  104. بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۵.
  105. « خزائن همه چیز تنها نزد ماست؛ ولی ما جز به اندازه معیّن آن را نازل نمی‌کنیم»؛ سوره حجر، آیه۲۱.
  106. «چنین نبود که خداوند شما را از اسرار غیب آگاه کند، ولی خداوند از میان فرستادگان خویش هر کس را بخواهد (برای آگاهی از آن) برمی گزیند [و قسمتی از اسرار نهان را در اختیار او می گذارد تا به اطلاع شما برساند»؛ سوره آل عمران، آیه۱۷۹.
  107. «از تو درباره روح می‌پرسند؛ بگو: روح، کار پروردگار من است؛ و شما از دانش آن جز اندکی داده نشده‌اید»؛ سوره اسراء، آیه۸۵.
  108. علم پیامبر و امام در تفسیر "من وحی القرآن"
  109. این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ سوره هود، آیه ۴۹.
  110. رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا؛ ص ۱۱ و ۱۲.
  111. «الغيب مصدر، غابت الشمس و غيرها اذا استترت عن العين، يقال: غاب عني کذا، قال تعالی: "ام کان من الغائبين" و استعمل في کل غائب عن الحاسه و عما يغيب عن علم الانسان بمعنی الغائب قال "ما من غائبة في السماء والارض الا في کتاب مبين"»؛راغب اصفهانی، همان، ص ۳۶۶.
  112. علامه طباطبایی، همان، ج ۷، ص ۱۲۶.
  113. بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید، ص۲۲.
  114. سوره حشر، آیه: ۲۲.
  115. آگاهی امامان از غیب، ص۱۷.
  116. جستاری در مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآن‌پژوهی
  117. «بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بی‌گمان خداوند دانایی آگاه است».
  118. آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی شماره۷۹
  119. پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۲.
  120. پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه
  121. «(سلیمان) گفت: مرا چه شده چرا هدهد را نمی‌بینم، یا اینکه او از غایبان است» سوره نمل:۲۰.
  122. «او (یوسف) را در نهانگاهِ چاه بیفکنید» سوره یوسف:۱۰.
  123. «همه اینها سخنانی پنهانی (بی‌دلیل) است» سوره کهف:۲۲.
  124. «دانای غیب اوست...».
  125. پایگاه تخصصی عاشورا
  126. وبگاه رهروان ولایت
  127. همان کسانی که غیب را باور می‌دارند؛ سوره بقره، آیه:۳.
  128. خداوند همان است که آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراخت؛ سوره رعد، آیه:۲.
  129. مرکز ملی پاسخ‌گویی به سوالات دینی
  130. حوزه علمیه حضرت رقیه
  131. وبگاه برهان
  132. برای خداوند علمی‌ است که کسی جز او نمی‌داند.
  133. و علمی‌ است که ملائکه و پیامبرانش را از آن آگاه کرده.
  134. علمی‌ را که خداوند ملائکه و انبیاء رااز آن آگاه کرده ما ائمه هم از آن آگاهیم؛ بحارالانوار ج ۲۶ ص ۱۶۰ .
  135. و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه: ۳۹.
  136. اگر یک آیه در قرآن نبود شما را به آنچه اتفاق می‌افتاد و تا روز قیامت اتفاق می‌افتد آگاه می‌کردم.
  137. خداوند هر چه را بخواهد از لوح محفوظ پاک می‌کند و یا در آن می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه: ۳۹.
  138. مجمع رهروان کوی دوست
  139. «او را نکشید بلکه در نقطه غایبی از چاه بیندازید»؛ سوره یوسف، آیه ۱۰.
  140. «و گفت: چرا هدهد را نمی‌‏بینم، یا این که او از غایبان است؟»؛ سوره نمل، آیه ۲۰.
  141. «گروهی خواهند گفت: آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود! و گروهی می‏‌گویند: پنچ نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود. همه اینها سخنانی بی‌‏دلیل است و گروهی می‏‌گویند: آنها هفت نفر بودند، و هشتمین آنها سگشان بود. بگو: پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است! جز گروه کمی، تعداد آنها را نمی‌‏دانند. پس درباره آنان جز با دلیل سخن مگو و از هیچ کس درباره آنها سؤال مکن!»؛ سوره کهف، آیه ۲۲و۲۶.
  142. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند»؛ سوره جن، آیه ۲۶.
  143. «و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر که او آن را می‌داند»؛ سوره انعام، آیه ۵۹.
  144. وبگاه اسلام کوئست