امامت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ']]{{متن قرآن' به ']]: {{متن قرآن') |
|||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
*افزون بر آیاتی که واژه [[امام]] یا [[اولیالامر]] در آن بهکار رفته است [[آیات]] فراوانی با [[امامت]] و [[رهبری]] پیوند دارد، از جمله برخی آیاتی که در آن مفهوم [[هدایت]] آمده{{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}<ref> «و کافران میگویند: چرا نشانهای از پروردگارش بر او فرو فرستاده نشده است؟ تو، تنها بیمدهندهای و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref> «بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref>. | *افزون بر آیاتی که واژه [[امام]] یا [[اولیالامر]] در آن بهکار رفته است [[آیات]] فراوانی با [[امامت]] و [[رهبری]] پیوند دارد، از جمله برخی آیاتی که در آن مفهوم [[هدایت]] آمده{{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}<ref> «و کافران میگویند: چرا نشانهای از پروردگارش بر او فرو فرستاده نشده است؟ تو، تنها بیمدهندهای و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref> «بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref>. | ||
*آیهای که [[مؤمنان]] را به [[همراهی]] با [[صادقان]] فرا میخواند{{متن قرآن|الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref> «مردان و زنان منافق، همگون یکدیگرند که به کار ناپسند فرمان میدهند و از کار شایسته باز میدارند! و (در بخشش) ناخن خشکی میورزند، خداوند را فراموش کردهاند و خداوند نیز آنان را از یاد برده است، بیگمان منافقانند که نافرمانند» سوره توبه، آیه ۶۷.</ref>، | *آیهای که [[مؤمنان]] را به [[همراهی]] با [[صادقان]] فرا میخواند{{متن قرآن|الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref> «مردان و زنان منافق، همگون یکدیگرند که به کار ناپسند فرمان میدهند و از کار شایسته باز میدارند! و (در بخشش) ناخن خشکی میورزند، خداوند را فراموش کردهاند و خداوند نیز آنان را از یاد برده است، بیگمان منافقانند که نافرمانند» سوره توبه، آیه ۶۷.</ref>، | ||
*[[آیه ولایت]]{{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref> «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>، | *[[آیه ولایت]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref> «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>، | ||
*آیهای که میگوید اگر به برخی در [[زمین]] [[قدرت]] داده شود [[نماز]] را برپا میدارند، [[زکات]] میدهند و [[امر به معروف و نهی از منکر]] میکنند{{متن قرآن|الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ}}<ref> «(همان) کسانی که اگر آنان را در زمین توانمندی دهیم نماز بر پا میدارند و زکات میپردازند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناپسند باز میدارند و پایان کارها با خداوند است» سوره حج، آیه ۴۱.</ref> | *آیهای که میگوید اگر به برخی در [[زمین]] [[قدرت]] داده شود [[نماز]] را برپا میدارند، [[زکات]] میدهند و [[امر به معروف و نهی از منکر]] میکنند{{متن قرآن|الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ}}<ref> «(همان) کسانی که اگر آنان را در زمین توانمندی دهیم نماز بر پا میدارند و زکات میپردازند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناپسند باز میدارند و پایان کارها با خداوند است» سوره حج، آیه ۴۱.</ref> | ||
*و آیاتی که در آن از اعطای [[مُلک]] به برخی سخن به میان آمده است<ref>{{متن قرآن|أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذًا لَا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا * أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}} «آیا ایشان را بهرهای از فرمانروایی است؟ که در آن صورت سر سوزنی به کسی (چیزی) نمیدهند * یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک میبرند؟» سوره نساء، آیه ۵۳-۵۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref> «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. | *و آیاتی که در آن از اعطای [[مُلک]] به برخی سخن به میان آمده است<ref>{{متن قرآن|أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذًا لَا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا * أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}} «آیا ایشان را بهرهای از فرمانروایی است؟ که در آن صورت سر سوزنی به کسی (چیزی) نمیدهند * یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک میبرند؟» سوره نساء، آیه ۵۳-۵۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref> «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. | ||
*در [[روایات]] فراوانی نیز، مصادیق یا [[تأویل]] آیاتی از [[قرآن]]، مانند {{متن قرآن|فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«پس به خداوند و پیامبرش و نوری که فرو فرستادهایم ایمان آورید و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره تغابن، آیه ۸.</ref><ref>نورالثقلین، ج۵، ص۳۴۱.</ref>، {{متن قرآن|يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}<ref>«بر آنند که نور خداوند را با دهانهاشان خاموش کنند و خداوند کاملکننده نور خویش است هر چند کافران نپسندند» سوره صف، آیه ۸.</ref><ref>نورالثقلین، ج۵، ص۳۱۶-۳۱۷.</ref> و {{متن قرآن|وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«و ما برای آنان این گفتار را به هم پیوستیم باشد که پند گیرند» سوره قصص، آیه ۵۱.</ref><ref>الکافی، ج۱، ص۴۱۵؛ بصائر الدرجات، ص۵۱۵.</ref> [[امامان معصوم]]{{عم}} دانسته شدهاند<ref>[[محمد رضا مصطفیپور|مصطفیپور، محمد رضا]]، [[امامت (مقاله)|امامت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ج۴.</ref>. | *در [[روایات]] فراوانی نیز، مصادیق یا [[تأویل]] آیاتی از [[قرآن]]، مانند {{متن قرآن|فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«پس به خداوند و پیامبرش و نوری که فرو فرستادهایم ایمان آورید و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره تغابن، آیه ۸.</ref><ref>نورالثقلین، ج۵، ص۳۴۱.</ref>، {{متن قرآن|يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}<ref>«بر آنند که نور خداوند را با دهانهاشان خاموش کنند و خداوند کاملکننده نور خویش است هر چند کافران نپسندند» سوره صف، آیه ۸.</ref><ref>نورالثقلین، ج۵، ص۳۱۶-۳۱۷.</ref> و {{متن قرآن|وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«و ما برای آنان این گفتار را به هم پیوستیم باشد که پند گیرند» سوره قصص، آیه ۵۱.</ref><ref>الکافی، ج۱، ص۴۱۵؛ بصائر الدرجات، ص۵۱۵.</ref> [[امامان معصوم]]{{عم}} دانسته شدهاند<ref>[[محمد رضا مصطفیپور|مصطفیپور، محمد رضا]]، [[امامت (مقاله)|امامت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ج۴.</ref>. | ||
*کلمه [[امام در قرآن]] [[دوازده]] بار آمده که هفت بار آن به صورت مفرد ([[امام]]، اماماً، امامهُ، امامهم) و پنج بار آن به صورت جمع ([[ائمه]]) بکار رفته است. از سوی دیگر [[امام]]: گاه، [[راهنما]] و الگوی خیر و گاه [[راهبر]] به [[بدیها]] و راهنمای [[زشتیها]] و شرارتها است. {{متن قرآن|وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا}}<ref>«و آنان که میگویند: پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان روشنی دیدگان ببخش و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.</ref> {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ}}<ref>«و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد» سوره قصص، آیه ۴۱.</ref> البته در آن روز هر کسی با [[امام]] خود محشور میشود: {{متن قرآن|يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ}}<ref>«روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم آنگاه کسانی که کارنامهشان را به دست راست آنان دهند، آن را میخوانند و به آنها سر مویی ستم نخواهد شد» سوره اسراء، آیه ۷۱.</ref>. | *کلمه [[امام در قرآن]] [[دوازده]] بار آمده که هفت بار آن به صورت مفرد ([[امام]]، اماماً، امامهُ، امامهم) و پنج بار آن به صورت جمع ([[ائمه]]) بکار رفته است. از سوی دیگر [[امام]]: گاه، [[راهنما]] و الگوی خیر و گاه [[راهبر]] به [[بدیها]] و راهنمای [[زشتیها]] و شرارتها است. {{متن قرآن|وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا}}<ref>«و آنان که میگویند: پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان روشنی دیدگان ببخش و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.</ref> {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ}}<ref>«و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد» سوره قصص، آیه ۴۱.</ref> البته در آن روز هر کسی با [[امام]] خود محشور میشود: {{متن قرآن|يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ}}<ref>«روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم آنگاه کسانی که کارنامهشان را به دست راست آنان دهند، آن را میخوانند و به آنها سر مویی ستم نخواهد شد» سوره اسراء، آیه ۷۱.</ref>. | ||
*استعمال [[امام در قرآن]] برای [[انسان]] ([[خیر و شر]]) و [[کتاب ]]{{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً}}<ref>«پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینشاند) به آن ایمان دارند و از دستهها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ» سوره هود، آیه ۱۷.</ref> و راه و طریق و [[لوح محفوظ]] و پیش روی [[انسان]] بکار رفته است. | *استعمال [[امام در قرآن]] برای [[انسان]] ([[خیر و شر]]) و [[کتاب ]]: {{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً}}<ref>«پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینشاند) به آن ایمان دارند و از دستهها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ» سوره هود، آیه ۱۷.</ref> و راه و طریق و [[لوح محفوظ]] و پیش روی [[انسان]] بکار رفته است. | ||
*بنابراین، [[جایگاه امامت]]، به جز مرتبه [[نبوت]] میباشد. هرچند که ممکن است در جایی این دو با یکدیگر جمع شوند. همچنان که [[نبوت]] با رسالت دو [[منصب الهی]] است که گاهی با هم جمع میشوند و گاهی جدا و گاهی هر سه [[منصب]] در فردی گرد میآیند، چنانکه این سه، در شخصِ [[حضرت ابراهیم]] جمع شد: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> البته این [[منصب]] در اواخر [[عهد]] [[رسالت]] [[ابراهیم]] به او [[تفویض]] شد، درحالی که او هم [[نبی]] بود و هم [[رسول]]<ref>زیرا وقتی برگزیده شد که خداوندبه اوفرزندانی داد ومی دانیم فرزند دارشدن او در سن پیری وپس ازناامیدی بود {{متن قرآن|قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ}} «گفتند: مهراس! ما تو را به پسری دانا نوید میدهیم» سوره حجر، آیه ۵۳. {{متن قرآن|قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ}} «گفت: آیا مرا نوید میدهید با آنکه به سالمندی رسیدهام؟ پس به چه نوید میدهید؟» سوره حجر، آیه ۵۴. افزون برآن این مقام امامت پس از آزمونهای سخت وذ بح اسماعیل {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ}} «بیگمان این همان آزمایش آشکار بود» سوره صافات، آیه ۱۰۶. داده شد و از مجموع آیات: {{متن قرآن|وَنَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ}} «و آنان را از مهمانان ابراهیم آگاه کن» سوره حجر، آیه ۵۱. {{متن قرآن|إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ}} «هنگامی که بر او وارد شدند و درودی گفتند (ابراهیم) گفت: ما از شما هراسانیم» سوره حجر، آیه ۵۲. {{متن قرآن|قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ}} «گفتند: مهراس! ما تو را به پسری دانا نوید میدهیم» سوره حجر، آیه ۵۳. {{متن قرآن|قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ}} «گفت: آیا مرا نوید میدهید با آنکه به سالمندی رسیدهام؟ پس به چه نوید میدهید؟» سوره حجر، آیه ۵۴. {{متن قرآن|قَالُوا بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْقَانِطِينَ}} «گفتند: ما به تو نویدی راستین میدهیم و از ناامیدان مباش» سوره حجر، آیه ۵۵. و آیات: {{متن قرآن|وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ}} «و به یقین، فرشتگان ما برای ابراهیم مژده آوردند، گفتند: درود بر تو گفت:» سوره هود، آیه ۶۹. {{متن قرآن|فَلَمَّا رَأَى أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ}} «و چون دید که دستشان به سوی آن دراز نمیشود؛ آنان را ناآشنا یافت و از ایشان هراسی در دل نهاد؛ گفتند: مهراس! ما به سوی قوم لوط فرستاده شدهایم» سوره هود، آیه ۷۰. {{متن قرآن|وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِنْ وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ}} «و همسر او، ایستاده بود و خندید آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم» سوره هود، آیه ۷۱. {{متن قرآن|قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ}} «گفت: وای بر من! آیا من میزایم در حالی که من زنی پیرم و این هم شوهرم که پیر است؟ بیگمان این چیزی شگرف است!» سوره هود، آیه ۷۲. {{متن قرآن|قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ}} «گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳. وآیات: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا}} «و در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۴۱. {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئًا}} «هنگامی که به پدر خویش گفت: ای پدر! چرا چیزی را میپرستی که نه میشنود و نه میبیند و نه هیچ به کار تو میآید؟» سوره مریم، آیه ۴۲. {{متن قرآن|يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا}} «ای پدر! بیگمان من به چیزی از دانش دست یافتهام که تو بدان دست نیافتهای؛ بنابراین از من پیروی کن تا تو را به راهی درست رهنمون گردم» سوره مریم، آیه ۴۳. {{متن قرآن|يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا}} «ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است» سوره مریم، آیه ۴۴. {{متن قرآن|يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا}} «ای پدر! من میهراسم که عذابی از (خداوند) بخشنده به تو رسد آنگاه دوست شیطان گردی» سوره مریم، آیه ۴۵. {{متن قرآن|قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا}} «گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی میگردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی دور شو» سوره مریم، آیه ۴۶. {{متن قرآن|قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا}} «گفت: درود بر تو، از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست که او با من مهربان است» سوره مریم، آیه ۴۷. {{متن قرآن|وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا}} «و از شما و آنچه به جای خداوند (به پرستش) میخوانید کناره میجویم و پروردگارم را میخوانم باشد که در خواندن پروردگارم رنجور نباشم» سوره مریم، آیه ۴۸. {{متن قرآن|فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا}} «پس چون از آنان و آنچه به جای خداوند میپرستیدند کناره گرفت، اسحاق و (نوهاش) یعقوب را بدو بخشیدیم و همه را پیامبر کردیم» سوره مریم، آیه ۴۹. استفاده میشود پیش از تولد اسماعیل واسحاق به نبوت نایل شده و معلوم میشود مقام امامت اوغیر از مقام نبوت و رتبه متفاوتی است </ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۱۶۳-۱۷۰</ref>. | *بنابراین، [[جایگاه امامت]]، به جز مرتبه [[نبوت]] میباشد. هرچند که ممکن است در جایی این دو با یکدیگر جمع شوند. همچنان که [[نبوت]] با رسالت دو [[منصب الهی]] است که گاهی با هم جمع میشوند و گاهی جدا و گاهی هر سه [[منصب]] در فردی گرد میآیند، چنانکه این سه، در شخصِ [[حضرت ابراهیم]] جمع شد: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> البته این [[منصب]] در اواخر [[عهد]] [[رسالت]] [[ابراهیم]] به او [[تفویض]] شد، درحالی که او هم [[نبی]] بود و هم [[رسول]]<ref>زیرا وقتی برگزیده شد که خداوندبه اوفرزندانی داد ومی دانیم فرزند دارشدن او در سن پیری وپس ازناامیدی بود {{متن قرآن|قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ}} «گفتند: مهراس! ما تو را به پسری دانا نوید میدهیم» سوره حجر، آیه ۵۳. {{متن قرآن|قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ}} «گفت: آیا مرا نوید میدهید با آنکه به سالمندی رسیدهام؟ پس به چه نوید میدهید؟» سوره حجر، آیه ۵۴. افزون برآن این مقام امامت پس از آزمونهای سخت وذ بح اسماعیل {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ}} «بیگمان این همان آزمایش آشکار بود» سوره صافات، آیه ۱۰۶. داده شد و از مجموع آیات: {{متن قرآن|وَنَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ}} «و آنان را از مهمانان ابراهیم آگاه کن» سوره حجر، آیه ۵۱. {{متن قرآن|إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ}} «هنگامی که بر او وارد شدند و درودی گفتند (ابراهیم) گفت: ما از شما هراسانیم» سوره حجر، آیه ۵۲. {{متن قرآن|قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ}} «گفتند: مهراس! ما تو را به پسری دانا نوید میدهیم» سوره حجر، آیه ۵۳. {{متن قرآن|قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ}} «گفت: آیا مرا نوید میدهید با آنکه به سالمندی رسیدهام؟ پس به چه نوید میدهید؟» سوره حجر، آیه ۵۴. {{متن قرآن|قَالُوا بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْقَانِطِينَ}} «گفتند: ما به تو نویدی راستین میدهیم و از ناامیدان مباش» سوره حجر، آیه ۵۵. و آیات: {{متن قرآن|وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ}} «و به یقین، فرشتگان ما برای ابراهیم مژده آوردند، گفتند: درود بر تو گفت:» سوره هود، آیه ۶۹. {{متن قرآن|فَلَمَّا رَأَى أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ}} «و چون دید که دستشان به سوی آن دراز نمیشود؛ آنان را ناآشنا یافت و از ایشان هراسی در دل نهاد؛ گفتند: مهراس! ما به سوی قوم لوط فرستاده شدهایم» سوره هود، آیه ۷۰. {{متن قرآن|وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِنْ وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ}} «و همسر او، ایستاده بود و خندید آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم» سوره هود، آیه ۷۱. {{متن قرآن|قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ}} «گفت: وای بر من! آیا من میزایم در حالی که من زنی پیرم و این هم شوهرم که پیر است؟ بیگمان این چیزی شگرف است!» سوره هود، آیه ۷۲. {{متن قرآن|قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ}} «گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳. وآیات: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا}} «و در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۴۱. {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئًا}} «هنگامی که به پدر خویش گفت: ای پدر! چرا چیزی را میپرستی که نه میشنود و نه میبیند و نه هیچ به کار تو میآید؟» سوره مریم، آیه ۴۲. {{متن قرآن|يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا}} «ای پدر! بیگمان من به چیزی از دانش دست یافتهام که تو بدان دست نیافتهای؛ بنابراین از من پیروی کن تا تو را به راهی درست رهنمون گردم» سوره مریم، آیه ۴۳. {{متن قرآن|يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا}} «ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است» سوره مریم، آیه ۴۴. {{متن قرآن|يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا}} «ای پدر! من میهراسم که عذابی از (خداوند) بخشنده به تو رسد آنگاه دوست شیطان گردی» سوره مریم، آیه ۴۵. {{متن قرآن|قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا}} «گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی میگردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی دور شو» سوره مریم، آیه ۴۶. {{متن قرآن|قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا}} «گفت: درود بر تو، از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست که او با من مهربان است» سوره مریم، آیه ۴۷. {{متن قرآن|وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا}} «و از شما و آنچه به جای خداوند (به پرستش) میخوانید کناره میجویم و پروردگارم را میخوانم باشد که در خواندن پروردگارم رنجور نباشم» سوره مریم، آیه ۴۸. {{متن قرآن|فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا}} «پس چون از آنان و آنچه به جای خداوند میپرستیدند کناره گرفت، اسحاق و (نوهاش) یعقوب را بدو بخشیدیم و همه را پیامبر کردیم» سوره مریم، آیه ۴۹. استفاده میشود پیش از تولد اسماعیل واسحاق به نبوت نایل شده و معلوم میشود مقام امامت اوغیر از مقام نبوت و رتبه متفاوتی است </ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۱۶۳-۱۷۰</ref>. | ||
نسخهٔ ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۴۸
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امامت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
- واژه امام به صورت مفرد و جمع دوازده بار در قرآن کریم آمده است؛ البته مفهوم این کلمه در آیات مختلف متفاوت است. از جمله آیاتی که در آنها امام به مفهوم مورد نظر آمده عبارتاند از: وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا...[۱]؛ در آیه دیگری میفرماید: وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۲]. البته اینگونه نیست که همواره این واژه دارای قداست باشد و تنها در مورد ائمه هدی استعمال شده باشد، بلکه در مفهوم پیشوایان ائمه ضلال نیز به کار رفته است. میفرماید: فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ[۳]؛ گاهی نیز در مورد هر امامی اعم از امام نور یا امام نار استعمال شده است: يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ...[۴][۵].
مقدمه
- مراد جایگاه امامت، اهمیت، ویژگیها، شرایط، رابطه نبوت و امامت و ضرورت امام در جامعه میباشد. هرچند در قرآن، در باره امامت خاصه، به جز در باره ابراهیم، به صراحت و به نام یاد نشده و تنها به معیارها بسنده شده است، اما دلایل و شواهدی وجود دارد که قرآن با این مسأله به صورت موضوعی اعتقادی و تأثیر گذار در حیات معنوی جامعه و نقش الگوگیری و راهنمایی ویژه یاد کرده و فراتر از بُعد سیاسی برخورد نموده و به صورت غیرمستقیم مطالبی در باره امامت، معیارها و شرایط و اهداف آن ذکر کرده است[۶].
مفهوم امامت
- در معنای امامت، الگو شدن، شخصیت قابل اقتدا بودن، راهنما و پیش رو شدنی است که دیگران بتوانند در گفتار و کردار او را در پیش خود ببینند. عبارت: إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۷] ناظر به این نکته تربیتی است. در جایی دیگر با صراحت بیشتری بیان شده: وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا[۸]. به همین دلیل در روز قیامت هرکسی با امام خود محشور میشود و امام خود را صدا میزند: يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ[۹]. گاهی یک کتاب امام میشود و الگو و راهنما: أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً[۱۰] از سوی دیگر طرح امامت به عنوان یکی از مسائل اعتقادی آمده است. هرچند این امام شخص نیست. کتاب و راه و تابلوی راهنمایی است[۱۱].
- امامت به معنای پیشوایی[۱۲]، پیشروی، و رهبری است. امام نیز به معنای پیشوا، پیشرو[۱۳]، مقتدا، قیّم، مصلح، الگو، راه اصلی و راهنماست[۱۴]. کسی یا چیزی که مورد پیروی واقع میگردد، انسان باشد یا کتاب یا چیزی دیگر، به حق باشد یا بر باطل[۱۵] امام است[۱۶]. ریشه این واژه "ا-م-م" و به معنای قصد[۱۷] یا قصد با توجه خاص و این معنا در همه مشتقات آن محفوظ است. امام نیز کسی است که همواره مقصود و هدف حرکت و تلاش دیگران قرار گیرد، گرچه با اختلاف موارد و قصدکنندگان و جهات و اعتبارات، گوناگون میشود؛ مانند: امام جمعه و جماعت، امام هدایت و امام ضلالت[۱۸]، بر این اساس دیگر معانی این واژه و مشتقات آن از لوازم معنای ریشه است.
- واژه امام بر زن و مرد اطلاق میشود و جمع آن "ائمّه" و "ایمّه" است.
- در اصطلاح کلامی معانی متعددی از این واژه ارائه شده که شایعترین معنای آن ریاست عمومی در امور دین و دنیا[۱۹] است و برخی جانشینی پیامبر در حفظ دین و سیاست دنیا[۲۰] را در تعریف اصطلاحی آن آوردهاند. برخی کاملترین تعریف را ریاست بالاصاله عمومی در امر دین و دنیا در دار تکلیف میدانند[۲۱] که عموم مردم را به حفظ مصالح دین و دنیایشان ترغیب و از آنچه به حال آنان زیانبار است منع کنند[۲۲].
- بنابراین، امامت به معنای ریاست عمومی فردی خاص بر امور دین و دنیای مردم در دنیا بالاصاله یا به جانشینی از پیامبر است، زیرا امامت دارای شئونی همچون رهبری سیاسی و زعامت اجتماعی و مرجعیت دینی و تبیین و تفسیر وحی و ولایت باطنی و معنوی است که از این جهت امامْ حجت خدا در زمان، ولیّ الله، انسان کاملِ حامل معنویت کلی انسانیت و قطب است[۲۳] و چون امامت دارای شئون والایی است، شیعه آن را همانند نبوت به نصّ و امر الهی[۲۴] و از اصول دین (مذهب) میداند[۲۵]، در حالی که در دیدگاه اهل سنت از فروع دین شمرده شده و از این جهت از افعال مکلفان به شمار میآید[۲۶].
- در اصطلاح مدیریت، رهبری از وظایف مدیر است که دیگران را به کوشش مشتاقانه جهت هدفهایی معین ترغیب میکند یا آنها را جهت کسب هدف مشترک تحت تأثیر قرار میدهد[۲۷]. به گفته بیشتر مفسران، امامت در قرآن با معنای لغوی آن هماهنگ است و امام کسی است که به او اقتدا کنند و او را الگو و سرمشق خود قرار دهند[۲۸]؛ خواه عادل و راه یافته باشد و خواه باطل و گمراه[۲۹][۳۰].
کاربری های مفهوم امامت در قرآن
- لفظ "امامت" در قرآن بهکار نرفته؛ ولی واژه "امام" به صورت مفرد و جمع در ۱۲ مورد استعمال شده است که برخی از آنها و نیز آیات متعدد دیگر به موضوع امامت ارتباط دارد. آیات مربوط گاهی به پیشوایی بر حق بالاصاله: وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۳۱]، وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۳۲]،
- افزون بر آیاتی که واژه امام یا اولیالامر در آن بهکار رفته است آیات فراوانی با امامت و رهبری پیوند دارد، از جمله برخی آیاتی که در آن مفهوم هدایت آمدهوَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ[۳۶]؛ قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ[۳۷].
- آیهای که مؤمنان را به همراهی با صادقان فرا میخواندالْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ[۳۸]،
- آیه ولایت: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۳۹]،
- آیهای که میگوید اگر به برخی در زمین قدرت داده شود نماز را برپا میدارند، زکات میدهند و امر به معروف و نهی از منکر میکنندالَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ[۴۰]
- و آیاتی که در آن از اعطای مُلک به برخی سخن به میان آمده است[۴۱]؛ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۴۲].
- در روایات فراوانی نیز، مصادیق یا تأویل آیاتی از قرآن، مانند فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۴۳][۴۴]، يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ[۴۵][۴۶] و وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ[۴۷][۴۸] امامان معصوم(ع) دانسته شدهاند[۴۹].
- کلمه امام در قرآن دوازده بار آمده که هفت بار آن به صورت مفرد (امام، اماماً، امامهُ، امامهم) و پنج بار آن به صورت جمع (ائمه) بکار رفته است. از سوی دیگر امام: گاه، راهنما و الگوی خیر و گاه راهبر به بدیها و راهنمای زشتیها و شرارتها است. وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا[۵۰] وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ[۵۱] البته در آن روز هر کسی با امام خود محشور میشود: يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ[۵۲].
- استعمال امام در قرآن برای انسان (خیر و شر) و کتاب : أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً[۵۳] و راه و طریق و لوح محفوظ و پیش روی انسان بکار رفته است.
- بنابراین، جایگاه امامت، به جز مرتبه نبوت میباشد. هرچند که ممکن است در جایی این دو با یکدیگر جمع شوند. همچنان که نبوت با رسالت دو منصب الهی است که گاهی با هم جمع میشوند و گاهی جدا و گاهی هر سه منصب در فردی گرد میآیند، چنانکه این سه، در شخصِ حضرت ابراهیم جمع شد: وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۵۴] البته این منصب در اواخر عهد رسالت ابراهیم به او تفویض شد، درحالی که او هم نبی بود و هم رسول[۵۵][۵۶].
معنای حقیقی امامت
- امامت به معنای هیچیک از این کلمات نیست، و چنان هم نیست که همه آن کلمات برای خود معنایی داشته باشند، ولی خصوص لفظ امامت، معنایی نداشته و صرفاً عنایتی لفظی و تفننی در عبارت باشد، چون صحیح نیست به پیغمبری که از لوازم نبوتش مطاع بودن است، گفته شود: من تو را بعد از آنکه سالها مطاع مردم کردم، مطاع مردم خواهم کرد! و یا هر عبارت دیگری که این معنا را برساند، هرچند عنایت لفظی در کار باشد برای اینکه محذوری که گفتیم، با این حرفها برطرف نمیشود، و عنایتِ لفظی، اشکال را رفع نمیکند و مواهب الهی صِرفِ یک مشت مفاهیم لفظی نیست، بلکه هریک از این عناوین، عنوان یکی از حقایق و معارف حقیقی است و لفظ امامت از این قاعده کلی مستثنا نیست، آن نیز یک معنای حقیقی دارد، غیر حقایق دیگری که الفاظ دیگر از آن حکایت میکند[۵۷].
- از نظر علامه طباطبائی: امام، هدایت کنندهای است که با امری ملکوتی که در اختیار دارد هدایت میکند. پس امامت از نظر باطن یک نحوه ولایتی است که امام در اعمال مردم دارد، و هدایتش چون هدایت انبیا و رسولان و مؤمنین، صِرف راهنمایی از طریق نصیحت و موعظه حسنه و بالاخره صِرف آدرس دادن نیست، بلکه هدایت امام دستِ خلق گرفتن و به راه حق رساندن است [۵۸].
- قرآن کریم که هدایت امام را هدایت به امر خدا، یعنی ایجاد هدایت دانسته، درباره هدایت انبیا و رُسُل و مؤمنین و اینکه هدایت آنان صِرف نشان دادن راه سعادت و شقاوت است، میفرماید: وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ[۵۹] و درباره راهنمایی مؤمنِ آلِ فرعون فرموده: وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشَادِ[۶۰]. و نیز درباره وظیفه عُموم مؤمنین فرموده: فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ[۶۱].
- خدای تعالی برای موهبت امامت سببی معرفی کرده، و آن عبارت است از "صبر و یقین" و فرموده: لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ...[۶۲]؛ که به حکم این جمله، ملاک در رسیدن به مقام امامت صبر در راه خداست، و فراموش نشود که در این آیه، صبر مطلق آمده، و در نتیجه میرساند که شایستگان مقام امامت در برابر تمام صحنههایی که برای آزمایششان پیش میآید، تا مقام عبودیت و پایه بندگیشان روشن شود، صبر میکنند، در حالی که قبل از آن پیش آمدها دارای یقین هم هستند[۶۳].
- از نظر علامه طباطبائی با توجه به اینکه خداوند ملکوت را به ابراهیم(ع) نشان داد تا یقین او زیاد شود، معلوم میگردد هستند که یقین هیچگاه از مشاهده ملکوت جدا نیستوَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ[۶۴]. اهل یقین کسانی هستند که به حکم قرآن مقرب درگاه الهیاند و شایستگی دیدن علّیین را دارندوَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ * كِتَابٌ مَرْقُومٌ * يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ[۶۵]. مقربین، از پروردگار خود در حجاب نیستند؛ یعنی در دل، پردهای مانع از دیدن پروردگارشان ندارند، و این پرده عبارت است از معصیت و جهل، و شک، دلواپسی، بلکه آنان اهل یقین به خدا هستند؛ و کسانی که علّیین را میبینند؛ همچنانکه دوزخ را میبینند[۶۶].
- و سخن کوتاه اینکه: امام باید انسانی دارای یقین باشد، انسانی که عالَم ملکوت[۶۷] برایش مکشوف باشد، و یا کلماتی [۶۸] از خدای سبحان برایش محقَق گشته باشد. و با در نظر گرفتن این حقیقت، به خوبی میفهمیم که جمله يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۶۹] دلالتی روشن دارد بر اینکه آنچه امر هدایت متعلق بدان میشود، عبارت است از دلها، و اعمالی که به فرمان دلها از اعضا سر میزند. پس امام کسی است که باطن دلها و اعمال و حقیقت آن پیشِ رویش حاضر است، و از او غایب نیست، و معلوم است که دلها و اعمال نیز مانند سایر موجودات دارای دو ناحیه است: ظاهر و باطن. و چون گفتیم باطن دلها و اعمال برای امام حاضر است، لاجرم امام به تمام اعمال بندگان - چه خیرش و چه شرّش - آگاه است، گویی هر کس هر چه میکند، در پیشِ رویِ امام میکند.
- و نیز امام، مهیمن و مشرِف بر هر دو سبیل، یعنی سبیل سعادت و سبیل شقاوت است، که خدای تعالی در این باره میفرماید: يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ[۷۰]، که منظور از این امام، امام حق است، نه نامه اعمال، که بعضیها از ظاهرِ آن پنداشتهاند[۷۱].
- پس به حکم این آیه "امام کسی است که در روزی که باطنها ظاهر میشود، مردم را به طرف خدا سوق میدهد، همچنانکه در ظاهر و باطن دنیا نیز مردم را به سوی خدا سوق میداد"، و آیه شریفه افزون بر این نکته این را نیز میفهماند که: "پُست امامت پُستی نیست که دورهای از دورههای بشری و عصری از آن اَعصار از آن خالی باشد بلکه در تمام ادوار و اعصار باید وجود داشته باشد، مگر اینکه نسل بشر به کلّی از روی زمین برچیده شود"[۷۲].
- مقام امامت با این شرافت و عظمتی که دارد، هرگز در کسی یافت نمیشود، مگر آنکه ذاتاً سعید و پاک باشد. که قرآن کریم در این باره میفرماید: أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى[۷۳]. توضیح اینکه در این آیه میانه هادی به سوی حق، و بینِ کسی که تا دیگران هدایتش نکنند راه را پیدا نمیکند، مقابله انداخته، و این مقابله اقتضا دارد که هادی به سوی حق کسی باشد که چون دومی محتاج به هدایت دیگران نباشد، بلکه خودش راه را پیدا کند، و نیز این مقابله اقتضا میکند که دومی نیز مشخصات اوّلی را نداشته باشد؛ یعنی هادی به سوی حق نباشد. از این دو استفاده، دو نتیجه عاید میشود:
- اوّل اینکه: امام باید معصوم از هر ضلالت و گناهی باشد، وگرنه مُهتَدی به نفس نخواهد بود، بلکه محتاج به هدایت غیر خواهد بود. و آیه شریفه از مشخصات امام این را بیان کرد که: او محتاج به هدایت اَحَدی نیست، پس امام معصوم است.
- آیه شریفه وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ[۷۴] نیز بر این معنا دلالت دارد، چون میفهماند عمل امام هر چه باشد، خیراتی است که خودش به سوی آنها هدایت شده، نه به هدایتِ دیگران، بلکه به هدایت خود، و به تأیید الهی، و تَسدید ربانی، چون در آیه نمیفرماید: و اوحينا اليهم ان افعلوا الخيرات؛ ما به ایشان وحی کردیم که خیرات را انجام دهید. بلکه فرموده: فِعْلَ الْخَيْرَاتِ را به ایشان وحی کردیم و میانه این دو تعبیر فرقی است روشن، زیرا در اوّلی میفهماند که امامان آنچه میکنند خیرات است، و موجی باطنی و تأیید آسمانی است، و اما در وحی این دلالت نیست، یعنی نمیفهماند که این خیرات از امامان تحقق هم یافته، تنها میفرماید: ما به ایشان گفتهایم کار خوب کنند، و اما کار خوب میکنند یا نمیکنند، نسبت به آن ساکت است و در تعبیر دومی، فرقی میان امام و مردم عادی نیست، چون خدا به همه بندگانش دستور داده که کار خوب کنند - البته بعضی میکنند و بعضی نمیکنند -، ولی تعبیر اوّلی میرساند که این دستور را انجام هم دادهاند، و جز خیرات چیزی از ایشان سر نمیزند.
- دوم اینکه: عکسِ نتیجه اوّل نیز به دست میآید؛ یعنی هرکس معصوم نباشد، امام و هادی به سوی حق نخواهد بود[۷۵].
- امام، تنها آن کسی است که در تمام عمرش حتی کوچکترین ظلمی را مرتکب نشده باشد. به عبارت دیگر، امام دارای مقام عصمت است. علامه طباطبائی برای اثبات این مدعی، نقل قولی را به این مضمون میآورد:مردم به حکم عقل، از یکی از چهار قسم بیرون نیستند، و قسم پنجمی هم برای این تقسیم نیست: یا در تمام عمر ظالماند، و یا در تمام عمر ظالم نیستند، یا در اوّل عمر ظالم و در آخِر توبهکارند، و یا به عکس، در اوّل صالح، و در آخِر ظالماند، و ابراهیم(ع) شأنش، اَجَل از این است که از خدای تعالی درخواست کند که مقام امامت را به دسته اوّل، و چهارم، از ذریهاش بدهد، پس بهطور قطع، دعای ابراهیم شامل حال این دو دسته نیست. باقی میماند دوم و سوم؛ یعنی آن کسی که در تمام عمرش ظلم نمیکند، و آن کسی که اگر در اوّل عمر ظلم کرده، در آخر توبه کرده است. از این دو قسم، قسم دوم را خدا نفی کرده، باقی میماند یک قسم و آن کسی است که در تمام عمرش هیچ ظلمی مرتکب نشده. پس، از چهار قسم بالا دو قسمش را ابراهیم از خدا نخواست، و از دو قسمی که خواست، یک قسمش مستجاب شد، و آن کسی است که در تمام عمر معصوم باشد[۷۶][۷۷].
امامت عام
- امامت در قرآن عام است و به امامت حق و پیشوایی باطل تقسیم میشود.امامت حق نیز بر دوگونه است:امامت بالاصاله که برای پیامبران جعل میشود و امامت بالاستخلاف که در آن از امامت جانشینان انبیا (امامان)سخن به میان میآید.
- مهمترین ویژگی امامت باطل دعوت به سوی آتش است: وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ[۷۸]. مراد از فرا خواندن به آتش دعوت به معصیت و کفر و افعالی است که استحقاق عذاب جهنم و آتش را در پی دارد[۷۹]، ازاینرو از امامان باطل به "ائمه کفر" یاد شده است: فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ[۸۰].
- ویژگی دیگر امامان باطل پیمانشکنی و طعن در دین و ازاینرو پیکار با آنها لازم است: وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ[۸۱]، افزون بر این امامان باطل پس از مرگشان در دنیا به لعنت الهی گرفتار میشوند و در قیامت کسی آنان را یاری نمیکند و در آنجا از زشت چهرگان خواهند بود: وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ[۸۲].
- از برخی روایات تفسیری ذیل این آیه استفاده میشود که آنها امر و حکم مردم را بر امر و حکم خدا ترجیح میدهند و برخلاف کتاب خدا براساس هواهای نفسانی و تمایلات مردم عمل میکنند [۸۳]. گفتنی است که در روز قیامت که صفوف از هم جدا میشود هر گروهی در پی امامشان حرکت میکنند: يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ[۸۴]. آنان که رهبری امامان حق و عادل را پذیرفتهاند همراه آنان خواهند بود و آنان که پیشوایان گمراهی و باطل را برگزیدهاند همراه آنها خواهند بود[۸۵]. البته در نظری دیگر، براساس روایاتی مقصود از امام در این آیه، امام حق است[۸۶].
- براساس آیات قرآن، امامت بر حق باشد یا باطل به جعل الهی است: قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۸۷]، وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۸۸]، وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۸۹]، وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ[۹۰]، وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ[۹۱]. جعل امامت حکایت از آن دارد که امامت صرف نظر از حق یا باطل بودن آن، ویژگی خاص و نادری است که تنها در برخی افراد وجود دارد، بهگونهای که میتوانند توجه دیگران را جلب کنند تا به آنان اقتدا کنند.
- جعل امامت برای امامان حق، بالذات و برای امامان باطل، بالعرض است؛ یعنی از آن رو که نظام احسن عالم بدون امامت و رهبری از سوی صالحان و فاسدان تحققپذیر نیست و باید نور و ظلمت، هدایت و ضلالت، ایمان و کفر و تقوا و فجور در کنار هم باشد تا هر کدام به سهم خود زیبایی مطلق عالم را تأمین کند، خداوند هر دو گونه رهبری را جعل فرموده است؛ ولی هیچ گاه این بدان معنا نیست که در همان سطحی که امامت حق بالاصاله به خداوند نسبت داده میشود، امامت باطل نیز بالاصاله به او منسوب باشد، زیرا خداوند اولاً و بالذات هادی است؛ نه مُضلّ، و اهل رحمت و مغفرت است؛ نه انتقام و عذاب و چنانچه از اضلال و انتقام و عذاب سخن به میان میآید برای آن است که هدایت بدون ضلالت معنا ندارد، چنان که رحمت و مغفرت بدون انتقام و عذاب تصور ندارد. درباره امامت نیز خداوند اولاً و بالذات، امامت حق را برای امامان صالح آن هم با توجه به کمالات و فضایلی که لازمه امامت آنان است جعل کرده، و در کنار آن ثانیاً و بالعرض امامت باطل را برای امامان فاسد و آن هم با توجه به رذایل آنان جعل فرموده است.
- البته این جعل فقط تکوینی است؛ نه تشریعی، بر خلاف جعل امامت حق که هم تکوینی است و هم تشریعی، با این همه مفسران در تفسیر جعل امامت باطل، نظرات گوناگونی ارائه کردهاند؛ برخی گفتهاند: جعل به معنای خذلان است؛ یعنی خدای سبحان پس از ارسال پیامبرانی برای هدایت آنان و در پی آنکه گروهی دعوت پیامبران را انکار کردند و راه کفر و گمراهی را در پیش گرفتند، به عنوان مجازات، آنان را مقتدای اهل آتش قرار داده است؛ نه اینکه جعل امامت برای آنها ابتدایی باشد[۹۲]. برخی دیگر گفتهاند: آیه در مقام گزارش حال آنان در قیامت است، بدین معنا که آنها سردسته دوزخیاناند و هنگامی که گروهی از دوزخیان به سوی آتش میروند، آنها پیشاپیش اصحاب آتش در حرکتاند، چنانکه در دنیا نیز پیشوایان گمراهی بودند[۹۳]. برخی نیز جعل امامت را به معنای تسمیه و نامگذاری آنان به امام تأویل کردهاند[۹۴]؛ اما آیه بعد با آن سازگاری ندارد[۹۵]، زیرا براساس آن آیه، به سبب پیروی دیگران از آنان در کفر و تبهکاری، در این جهان از پی آنها لعنت فرستاده میشود[۹۶].
حقیقت امامت در قرآن
سیر تحقق امامت (زمینههای جعل امامت حق)
- جعل امامت منوط به وجود زمینههایی است:
- صبر و شکیبایی: هدایت انسانها به توحید و به ثمر رساندن آن، با دشواریهایی همراه است، از این رو برای عهدهداری این امر خطیر، باید امامت به کسی سپرده شود که از مشکلات نهراسد و با شکیبایی این بار سنگین را به مقصد برساند: وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا[۹۷][۹۸][۹۹].
- یقین به آیات الهی: انسانی که به آیات الهی یقین دارد در کار هدایت امت موفق است و میتواند با نیروی یقین خط هدایت به امر الهی را تداوم بخشد: وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا... كَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ[۱۰۰][۱۰۱]، چنان که حضرت ابراهیم(ع) ابتدا برای دستیابی به یقین، از رؤیت ملکوت بهرهمند شد: وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ[۱۰۲] و پس از رسیدن به مقام یقین و تحقق به کلمات اللّه امامت به او اعطا گردید: وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۱۰۳][۱۰۴][۱۰۵].
- موفقیت در آزمونهای الهی: امامت زمانی به حضرت ابراهیم عطا شد که خدای سبحان او را به انواع ابتلائات، از جمله ذبح فرزند آزمود و او در همه آنها پیروز گردید[۱۰۶][۱۰۷].
- عبودیت تام: کسانی که مقام امامت به آنان داده شده در عبودیت الهی استمرار داشته و با عبادت ملازم بودهاند: وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ[۱۰۸][۱۰۹]، چنان که بر پایه برخی احادیث خدای سبحان ابراهیم را قبل از هر چیز عبد خود قرار داد و پس از آن مقام امامت را به او عطا کرد[۱۱۰][۱۱۱].
- هدایت یافتگی بدون واسطه: رسالت اساسی امام هدایت است و ازاینرو در صورتی میتواند دیگران را هدایت کند که خود به طور مستقیم و بدون واسطه از ناحیه خدا هدایت شده باشد: أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى[۱۱۲][۱۱۳]. براساس روایاتی در ذیل این آیه پیامبران و امامان هدایت یافتگاناند[۱۱۴][۱۱۵].
- سیر رسیدن به امامت که از شئون رسالت کامله است، از نظر قرآن آسان و به سادگی قابل وصول نیست؛ زیرا دستیابی به آن پس از گذرندان امتحانهای سخت و پر فراز ونشیبِ شخص به این مرحله امامت میرسد؛ زیرا برای تحقق بخشیدن اهداف رسالت در جامعه این مسئؤلیت با شخصیتی ویژه مواجه هستیم.
- ابتلاء: وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۱۱۶]
- کارهایی که به وسیله آن خلیل شود. وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا[۱۱۷]
- ایثار و از خود گذشتگی. وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا[۱۱۸][۱۱۹].
ضرورت امامت
دلایل امامت در قرآن
- در قرآن از دو الگویی یاد میشود که افزون برمناصب دیگر، امام و الگو بوده، و اسوه بودن آنها به صراحت تأکید شده است. حضرت ابراهیم که میفرماید: قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ[۱۲۰] و در باره پیامبر اسلام که باز میفرماید: لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا[۱۲۱]. به همین دلیل هم پیامبر و هم امام، اسوه و شاهد است. يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا[۱۲۲]. از این رو پیامبر اسلام هم نبی است و هم امام، چون او صاحب وحی است و شاهد و مبشر و نذیر است. و در اهمیت جایگاه امام باز همین بس که از نظر شیعه اکمال دین و اتمام نعمت و رضایت کامل و روزی که کافران از این دین مأیوس میشوند، با معرفی امام تحقق پیدا میکند: الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا[۱۲۳].
- روشن است که این آیه نمیتواند در باره ذکر چند حکم باشد، زیرا افزون براینکه پس از این فراز، باز احکامی دیگر بیان میشود، بیان چه حکمی کافران را مأیوس میسازد؟ باید این اوصاف در موضوع بس مهمی باشد که این چنین توصیف میشود، یا در آیه دیگر خطاب به پیامبر گفته میشود: اگر این پیام را ابلاغ نکنی هرگز رسالت خود را انجام ندادهای: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ[۱۲۴][۱۲۵].
ویژگیهای امامت در قرآن
ویژگی امام
شئون امام
وجوب اطاعت امام
امامت و حقیقت توحید
- در قرآن کریم آیات بسیاری وجود دارد که بر اختصاص اطاعت و ولایت به خداوند متعال دلالت مىکنند؛ خداوندی که نه در حکومت، شریکی دارد و نه در امر و فرمان. بنابراین همانطور که جایز نیست در عبادت شرک بورزیم و در کنار خدا، غیر او را نیز عبادت کنیم، در اطاعت نیز نمىتوانیم هم خدا را و هم غیر او را اطاعت کنیم.
- اگر اطاعت تنها از آن خداست، مىبایست خداوند، امامی در میان خلق معین کند تا اطاعت از آن امام، اطاعت از خدا باشد. یعنی باید امامی از طرف خدا باشد که خدا، امر به اطاعت از او نماید تا در نتیجه با اطاعت از آن امام، توحید در اطاعت خدای سبحان نیز محقق گردد.
- لذا حقیقت توحید در "عبادت"، همان توحید در "اطاعت" خدا است و راهی به توحید در اطاعت نیست مگر به واسطه اطاعت از امامی که از طرف خدا منصّوب شده است؛ امامی که جز به آنچه رضای خدای سبحان است امر و نهی نمىکند.
- آیات بسیاری بر این حقیقت دلالت دارند که اطاعت فقط از آن خداست، حُکم، ملک، امر و ولایت تنها به دست اوست و فقط خداست که هر کس را بخواهد برای حکومت و سلطه بر مردم بر مىگزیند، در اینجا ما به برخی از آنها اشاره مىکنیم:
آیات عبادت
آیات امر
آیات حکم
آیات ملک
منابع
- سعیدیانفر، محمد جعفر؛ ایازی، سید محمد علی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱
- مصطفیپور، محمد رضا، امامت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴
- اراکی، محسن، امامت در قرآن
- محمدی، رضا، امامشناسی ۵
پانویس
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ «با پیشگامان کفر کارزار کنید» سوره توبه، آیه ۱۲.
- ↑ «روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۳۲.
- ↑ سعیدیانفر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۱۶۳-۱۷۰
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «و آنان که میگویند: پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان روشنی دیدگان ببخش و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.
- ↑ «روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم آنگاه کسانی که کارنامهشان را به دست راست آنان دهند، آن را میخوانند و به آنها سر مویی ستم نخواهد شد» سوره اسراء، آیه ۷۱.
- ↑ «پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینشاند) به آن ایمان دارند و از دستهها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ» سوره هود، آیه ۱۷.
- ↑ سعیدیانفر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۱۶۳-۱۷۰
- ↑ فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۴۶-۳۴۷، «امامت».
- ↑ فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۴۶-۳۴۷، «امامت».
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۵، «امم».
- ↑ مفردات، ص۸۷، «ام».
- ↑ المنجد، ص۱۷، «ام».
- ↑ المنجد، ص۱۷، «ام»؛ لسان العرب، ج۱، ص۲۱۲.
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷، «أمّ».
- ↑ شرح المواقف الایجی، ج۸، ص۳۴۵؛ شرحالمقاصد، ج۵، ص۲۳۲؛ التعریفات، ص۱۶.
- ↑ مقدمه ابن خلدون، ص۱۹۱؛ الاحکام السلطانیه، ص۵؛ النکت الاعتقادیه، ص۳۹.
- ↑ تلخیص المحصل، ص۴۲۶؛ الالفین، ص۱۲؛ قواعد المرام، ص۱۷۴.
- ↑ تلخیص المحصل، ص۴۵۷.
- ↑ شیعه در اسلام، ص۱۰۹-۱۲۴، مجموعه آثار، ج۴، ص۸۴۱-۸۵۴، «امامت».
- ↑ الاحکام السلطانیه، ص۵؛ شرحالمقاصد، ج۵، ص۲۳۲؛ شرح المواقف الایجی، ج۸، ص۳۴۵.
- ↑ الحاشیة علی الهیات، ص۱۷۹؛ انیس الموحدین، ص۱۳۷.
- ↑ دلائلالصدق، ج۲، ص۸؛ انیسالموحدین، ص۱۳۸.
- ↑ اصول مدیریت، ص۲۰۰.
- ↑ جامع البیان، مج ۱، ج۱، ص۷۳۶-۷۳۷؛ مج ۹، ج۱۵، ص۱۵۹؛ التبیان، ج۶، ص۵۰۴؛ التفسیرالکبیر، ج۲، ص۴۴.
- ↑ مجموعه آثار، ج۴، ص۸۴۲، «امامت».
- ↑ مصطفیپور، محمد رضا، امامت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ج۴.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ «برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
- ↑ «و زمامدارانی که از شمایند» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.
- ↑ «روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.
- ↑ «و کافران میگویند: چرا نشانهای از پروردگارش بر او فرو فرستاده نشده است؟ تو، تنها بیمدهندهای و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.
- ↑ «بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
- ↑ «مردان و زنان منافق، همگون یکدیگرند که به کار ناپسند فرمان میدهند و از کار شایسته باز میدارند! و (در بخشش) ناخن خشکی میورزند، خداوند را فراموش کردهاند و خداوند نیز آنان را از یاد برده است، بیگمان منافقانند که نافرمانند» سوره توبه، آیه ۶۷.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ «(همان) کسانی که اگر آنان را در زمین توانمندی دهیم نماز بر پا میدارند و زکات میپردازند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناپسند باز میدارند و پایان کارها با خداوند است» سوره حج، آیه ۴۱.
- ↑ أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذًا لَا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا * أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا «آیا ایشان را بهرهای از فرمانروایی است؟ که در آن صورت سر سوزنی به کسی (چیزی) نمیدهند * یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک میبرند؟» سوره نساء، آیه ۵۳-۵۴.
- ↑ «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
- ↑ «پس به خداوند و پیامبرش و نوری که فرو فرستادهایم ایمان آورید و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره تغابن، آیه ۸.
- ↑ نورالثقلین، ج۵، ص۳۴۱.
- ↑ «بر آنند که نور خداوند را با دهانهاشان خاموش کنند و خداوند کاملکننده نور خویش است هر چند کافران نپسندند» سوره صف، آیه ۸.
- ↑ نورالثقلین، ج۵، ص۳۱۶-۳۱۷.
- ↑ «و ما برای آنان این گفتار را به هم پیوستیم باشد که پند گیرند» سوره قصص، آیه ۵۱.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۴۱۵؛ بصائر الدرجات، ص۵۱۵.
- ↑ مصطفیپور، محمد رضا، امامت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ج۴.
- ↑ «و آنان که میگویند: پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان روشنی دیدگان ببخش و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.
- ↑ «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد» سوره قصص، آیه ۴۱.
- ↑ «روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم آنگاه کسانی که کارنامهشان را به دست راست آنان دهند، آن را میخوانند و به آنها سر مویی ستم نخواهد شد» سوره اسراء، آیه ۷۱.
- ↑ «پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینشاند) به آن ایمان دارند و از دستهها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ» سوره هود، آیه ۱۷.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ زیرا وقتی برگزیده شد که خداوندبه اوفرزندانی داد ومی دانیم فرزند دارشدن او در سن پیری وپس ازناامیدی بود قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ «گفتند: مهراس! ما تو را به پسری دانا نوید میدهیم» سوره حجر، آیه ۵۳. قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ «گفت: آیا مرا نوید میدهید با آنکه به سالمندی رسیدهام؟ پس به چه نوید میدهید؟» سوره حجر، آیه ۵۴. افزون برآن این مقام امامت پس از آزمونهای سخت وذ بح اسماعیل إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ «بیگمان این همان آزمایش آشکار بود» سوره صافات، آیه ۱۰۶. داده شد و از مجموع آیات: وَنَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ «و آنان را از مهمانان ابراهیم آگاه کن» سوره حجر، آیه ۵۱. إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ «هنگامی که بر او وارد شدند و درودی گفتند (ابراهیم) گفت: ما از شما هراسانیم» سوره حجر، آیه ۵۲. قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ «گفتند: مهراس! ما تو را به پسری دانا نوید میدهیم» سوره حجر، آیه ۵۳. قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ «گفت: آیا مرا نوید میدهید با آنکه به سالمندی رسیدهام؟ پس به چه نوید میدهید؟» سوره حجر، آیه ۵۴. قَالُوا بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْقَانِطِينَ «گفتند: ما به تو نویدی راستین میدهیم و از ناامیدان مباش» سوره حجر، آیه ۵۵. و آیات: وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ «و به یقین، فرشتگان ما برای ابراهیم مژده آوردند، گفتند: درود بر تو گفت:» سوره هود، آیه ۶۹. فَلَمَّا رَأَى أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ «و چون دید که دستشان به سوی آن دراز نمیشود؛ آنان را ناآشنا یافت و از ایشان هراسی در دل نهاد؛ گفتند: مهراس! ما به سوی قوم لوط فرستاده شدهایم» سوره هود، آیه ۷۰. وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِنْ وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ «و همسر او، ایستاده بود و خندید آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم» سوره هود، آیه ۷۱. قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ «گفت: وای بر من! آیا من میزایم در حالی که من زنی پیرم و این هم شوهرم که پیر است؟ بیگمان این چیزی شگرف است!» سوره هود، آیه ۷۲. قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ «گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳. وآیات: وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا «و در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۴۱. إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئًا «هنگامی که به پدر خویش گفت: ای پدر! چرا چیزی را میپرستی که نه میشنود و نه میبیند و نه هیچ به کار تو میآید؟» سوره مریم، آیه ۴۲. يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا «ای پدر! بیگمان من به چیزی از دانش دست یافتهام که تو بدان دست نیافتهای؛ بنابراین از من پیروی کن تا تو را به راهی درست رهنمون گردم» سوره مریم، آیه ۴۳. يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا «ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است» سوره مریم، آیه ۴۴. يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا «ای پدر! من میهراسم که عذابی از (خداوند) بخشنده به تو رسد آنگاه دوست شیطان گردی» سوره مریم، آیه ۴۵. قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا «گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی میگردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی دور شو» سوره مریم، آیه ۴۶. قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا «گفت: درود بر تو، از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست که او با من مهربان است» سوره مریم، آیه ۴۷. وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا «و از شما و آنچه به جای خداوند (به پرستش) میخوانید کناره میجویم و پروردگارم را میخوانم باشد که در خواندن پروردگارم رنجور نباشم» سوره مریم، آیه ۴۸. فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا «پس چون از آنان و آنچه به جای خداوند میپرستیدند کناره گرفت، اسحاق و (نوهاش) یعقوب را بدو بخشیدیم و همه را پیامبر کردیم» سوره مریم، آیه ۴۹. استفاده میشود پیش از تولد اسماعیل واسحاق به نبوت نایل شده و معلوم میشود مقام امامت اوغیر از مقام نبوت و رتبه متفاوتی است
- ↑ سعیدیانفر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۱۶۳-۱۷۰
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۶۹.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۶۹.
- ↑ «و هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا (پیامش را) برای آنان به روشنی بیان کند بنابراین خداوند هر که را بخواهد بیراه میدارد و هر که را بخواهد به راه میآورد» سوره ابراهیم، آیه ۴.
- ↑ «و آنکه مؤمن (آل فرعون) بود گفت: ای قوم من! از من پیروی کنید تا شما را به راه رستگاری رهنمون شوم» سوره غافر، آیه ۳۸.
- ↑ «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
- ↑ «و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند.».. سوره سجده، آیه ۲۴.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۷۰.
- ↑ «و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.
- ↑ «و تو چه دانی که «علّیین» چیست؟ * کارنامهای است نگاشته * که مقرّبان (درگاه خداوند) در آن مینگرند» سوره مطففین، آیه ۱۹-۲۱.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۷۱.
- ↑ ملکوت عبارت است از همان امر، و أمر عبارت است از ناحیۀ باطن این عالم.
- ↑ "کلمه" در لغت به معنای لفظی است که دلالت کند بر معنای تام و یا غیر تام، و در قرآن کریم گاهی استعمال میشود در قولِ حقی که خدای تعالی آن را گفته باشد؛ از قبیل قضا و وعد، گاهی هم به معنای موجود خارجی از قبیل انسان استعمال میشود؛ مانندِ آیه إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ (سوره آل عمران، آیه ۴۵)، و مسیح را از این جهت مورد استعمال این کلمه قرار داده که خلقت مسیح(ع) خارقالعاده بوده، عادت در خلقت انسان بر این جاری است که به تدریج صورت گیرد، و مسیح(ع) به کلمه ایجاد به وجود آمد. گاهی هم کلمه دعوت اسلامی باشد با آنچه لازم آن است؛ از قبیل نبوت محمد(ص) و نزول قرآن که به همه کتابهای آسمانی محیط و مسلط است و به عموم معارف الهی و کلّیات شرایع دینی مشتمل میباشد، چنانکه خدای تعالی در کلام خود در دعایی که از ابراهیم(ع) هنگام بنای کعبه حکایت فرموده: رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ (سوره بقره، آیه ۱۲۹) به آن اشاره کرده است، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۲۸.
- ↑ «به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ «روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۷۲.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۷۲.
- ↑ «آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۷۴.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۷۴.
- ↑ اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۲۰۲-۲۰۹.
- ↑ «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.
- ↑ مجمعالبیان، ج۷، ص۳۲۹؛ المیزان، ج۱۶، ص۳۸؛ کنزالدقائق، ج۱۰، ص۷۳.
- ↑ «با پیشگامان کفر کارزار کنید» سوره توبه، آیه ۱۲.
- ↑ «و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند» سوره توبه، آیه ۱۲.
- ↑ «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد و در این جهان، لعنتی بدرقه آنان کردیم و در روز رستخیز، آنان از زشت چهرگانند» سوره قصص، آیه ۴۱-۴۲.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۱۶.
- ↑ «روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.
- ↑ المیزان، ج۱۳، ص۱۶۶؛ نمونه، ج۱۲، ص۲۰۱-۲۰۳.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۷۳؛ ج۱۳، ص۱۷۰-۱۷۱.
- ↑ «فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ «برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
- ↑ «و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
- ↑ «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.
- ↑ روضالجنان، ج۱۵، ص۱۳۷؛ المیزان، ج۱۶، ص۳۸.
- ↑ نمونه، ج۱۶، ص۹۰-۹۱.
- ↑ روض الجنان، ج۱۵، ص۱۳۷.
- ↑ المیزان، ج۱۶، ص۳۸.
- ↑ مصطفیپور، محمد رضا، امامت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ج۴.
- ↑ «و چون شکیب ورزیدند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
- ↑ نمونه، ج۱۷، ص۱۶۶.
- ↑ مصطفیپور، محمد رضا، امامت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ج۴.
- ↑ «و چون به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
- ↑ نمونه، ج۱۷، ص۱۶۶.
- ↑ «و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۷۳.
- ↑ مصطفیپور، محمد رضا، امامت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ج۴.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۶۸.
- ↑ مصطفیپور، محمد رضا، امامت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ج۴.
- ↑ «و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ المیزان، ج۱۴، ص۳۰۴-۳۰۵.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۱۷۵.
- ↑ مصطفیپور، محمد رضا، امامت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ج۴.
- ↑ «آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۷۲-۲۷۵.
- ↑ نورالثقلین، ج۲، ص۳۰۳-۳۰۴؛ المیزان، ج۱۰، ص۵۶-۵۸.
- ↑ مصطفیپور، محمد رضا، امامت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ج۴.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «و بهدینتر از آن کس که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهد در حالی که نکوکار باشد و از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کند، کیست؟ و خداوند، ابراهیم را دوست (خود) گرفت» سوره نساء، آیه ۱۲۵.
- ↑ «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند (با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۸-۹.
- ↑ سعیدیانفر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۱۶۳-۱۷۰
- ↑ «بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند میپرستید بیزاریم، شما را انکار میکنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید؛ جز (این» سوره ممتحنه، آیه ۴.
- ↑ «بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد میکند» سوره احزاب، آیه ۲۱.
- ↑ «ای پیامبر! ما تو را گواه و نویدبخش و بیمدهنده فرستادهایم؛» سوره احزاب، آیه ۴۵.
- ↑ «مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیمخور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کردهاید- و آنچه بر روی سنگهای مقدّس (برای» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ سعیدیانفر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۱۶۳-۱۷۰