جز
جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را '
جز (جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را ') |
|||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
::::::آیتالله '''[[مرتضی مطهری]]''' در دو کتاب ''«[[جهان بینی توحیدی (کتاب)|جهان بینی توحیدی]]»'' و ''«[[آشنایی با قرآن ج۶ (کتاب)|آشنایی با قرآن]]»'' در این باره گفته است: | ::::::آیتالله '''[[مرتضی مطهری]]''' در دو کتاب ''«[[جهان بینی توحیدی (کتاب)|جهان بینی توحیدی]]»'' و ''«[[آشنایی با قرآن ج۶ (کتاب)|آشنایی با قرآن]]»'' در این باره گفته است: | ||
::::::*«[[غیب]] یعنی نهان. [[غیب]] یا نهان دو گونه است: نسبی و مطلق [[غیب]]. نسبی یعنی چیزی که از حواس یک نفر به علت دور بودن او از آن یا علتی نظیر این نهان است، مثلاً برای کسی که در تهران است، تهران شهادت است و اصفهان [[غیب]] است، اما برای کسی که در اصفهان است، اصفهان [[شهادت]] است و تهران [[غیب]] است . در قرآن کریم در مواردی کلمه [[غیب]] به همین مفهوم نسبی آمده است ، مثل آنجا که میفرماید : {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}<ref> این از خبرهای [[غیب]] است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه ۴۹</ref>. اینها از جمله خبرهای [[غیب]] است که بر تو وحی میکنیم. بدیهی است که قصص گذشتگان برای مردم این زمان [[غیب]] است ، اما برای خود آنها [[شهادت]] است. ولی در مواردی دیگر قرآن کریم کلمه [[غیب]] را به حقایقی اطلاق میکند که "نادیدنی" است . فرق است میان واقعیتی که قابل حس و لمس باشد ولی به علت دوری یا مانع دیده نشودو میان واقعیتهایی که به علت نامحدودی و غیر مادی بودن، قابل احساس به حواس ظاهره نیست و به این اعتبار نهان است. بدیهی است آنجا که قرآن مؤمنان را توصیف میکند که به [[غیب]] ایمان دارند ، مقصود [[غیب]] نسبی نیست، به [[غیب]] نسبی همه مردم - اعم از کافر و مؤمن - ایمان و اعتراف دارند. همچنین آنجا که میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمیداند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> که اطلاع بر [[غیب]] را منحصر به ذات حق میکند ، مقصود [[غیب]] مطلق است و با [[غیب]] نسبی سازگار نیست. آنجا که [[غیب]] و [[شهادت]] با یکدیگر ذکر میشوند ، مثلاً میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمیداند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> یعنی دانای محسوس و نامحسوس است ، باز ناظر به غیب نادیدنی است نه غیب نسبی»<ref>[http://lib.eshia.ir/50069/1/87 جهان بینی توحیدی، ص ۸۷.]</ref>. | ::::::*«[[غیب]] یعنی نهان. [[غیب]] یا نهان دو گونه است: نسبی و مطلق [[غیب]]. نسبی یعنی چیزی که از حواس یک نفر به علت دور بودن او از آن یا علتی نظیر این نهان است، مثلاً برای کسی که در تهران است، تهران شهادت است و اصفهان [[غیب]] است، اما برای کسی که در اصفهان است، اصفهان [[شهادت]] است و تهران [[غیب]] است . در قرآن کریم در مواردی کلمه [[غیب]] به همین مفهوم نسبی آمده است ، مثل آنجا که میفرماید : {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}<ref> این از خبرهای [[غیب]] است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه ۴۹</ref>. اینها از جمله خبرهای [[غیب]] است که بر تو وحی میکنیم. بدیهی است که قصص گذشتگان برای مردم این زمان [[غیب]] است ، اما برای خود آنها [[شهادت]] است. ولی در مواردی دیگر قرآن کریم کلمه [[غیب]] را به حقایقی اطلاق میکند که "نادیدنی" است . فرق است میان واقعیتی که قابل حس و لمس باشد ولی به علت دوری یا مانع دیده نشودو میان واقعیتهایی که به علت نامحدودی و غیر مادی بودن، قابل احساس به حواس ظاهره نیست و به این اعتبار نهان است. بدیهی است آنجا که قرآن مؤمنان را توصیف میکند که به [[غیب]] ایمان دارند ، مقصود [[غیب]] نسبی نیست، به [[غیب]] نسبی همه مردم - اعم از کافر و مؤمن - ایمان و اعتراف دارند. همچنین آنجا که میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمیداند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> که اطلاع بر [[غیب]] را منحصر به ذات حق میکند ، مقصود [[غیب]] مطلق است و با [[غیب]] نسبی سازگار نیست. آنجا که [[غیب]] و [[شهادت]] با یکدیگر ذکر میشوند ، مثلاً میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمیداند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> یعنی دانای محسوس و نامحسوس است ، باز ناظر به غیب نادیدنی است نه غیب نسبی»<ref>[http://lib.eshia.ir/50069/1/87 جهان بینی توحیدی، ص ۸۷.]</ref>. | ||
::::::*«ما یک [[غیب]] نسبی داریم و یک [[غیب]] به یک اعتبار مطلق. برای ما این غیبها همه نسبی است، یعنی اکثر این چیزهایی که شهادت است نسبی است، چطور؟ مثلا ما الان در این منزل و در این اتاقها که هستیم آنچه که در شعاع دید چشم ما قرار گرفته است برای ما شهادت است، دیگر ماورای آن، همه برای ما [[غیب]] است و نهان. ما حتی از جیب یکدیگر اطلاع نداریم. (...) [[غیب]] یعنی یک امر نادیدنی نه امر دیدنیای که فعلاً ما | ::::::*«ما یک [[غیب]] نسبی داریم و یک [[غیب]] به یک اعتبار مطلق. برای ما این غیبها همه نسبی است، یعنی اکثر این چیزهایی که شهادت است نسبی است، چطور؟ مثلا ما الان در این منزل و در این اتاقها که هستیم آنچه که در شعاع دید چشم ما قرار گرفته است برای ما شهادت است، دیگر ماورای آن، همه برای ما [[غیب]] است و نهان. ما حتی از جیب یکدیگر اطلاع نداریم. (...) [[غیب]] یعنی یک امر نادیدنی نه امر دیدنیای که فعلاً ما آن را نمیبینیم. اما چیزهایی هست که [[غیب]] است به معنی نادیدنی ، یعنی اصلا قابل رؤیت و قابل احساس نیست. پس فرق است میان دیدنی و ندیدنی. [[غیب]] در اینجا به معنی "ندیدنی" است، نه آن که ما نمیبینیم. فرق است میان آن که نمیبینیم ولی دیدنی هست "مشهد را الان ما نمیبینیم ولی امری است دیدنی" و آن که اصلاٌ دیدنی نیست»<ref>[http://lib.eshia.ir/50056/1/187 آشنایی با قرآن ج۶، ص ۱۸۷.]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
[[پرونده:11196.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]]] | [[پرونده:11196.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]]] | ||
آیتالله '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/10194/1/400/%22%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%D9%8A%D8%A8_%22 معارف قرآن]»'' در اینباره گفته است: | آیتالله '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/10194/1/400/%22%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%D9%8A%D8%A8_%22 معارف قرآن]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«كلمه غيب كه به معناى نهان است، در چند مورد بكار مىرود كه در هر مورد خصوصيّتى دارد و به جهتى و لحاظى، به آن اطلاق مىگردد: گاه غيب يعنى آنچه كه از حواسّ ما پنهان است؛ طبعاً اين ديك معناى نسبىاست ممكن است چيزى را چشم يكى ببيند و چشم ديگرى نبيند: چيزهاى آنسوى كره زمين براى ما غيب و براى ساكنان آنجا، شهادت است.اين غيب، يعنى غايب از حسّ، كه عقل مىتواند | ::::::«كلمه غيب كه به معناى نهان است، در چند مورد بكار مىرود كه در هر مورد خصوصيّتى دارد و به جهتى و لحاظى، به آن اطلاق مىگردد: گاه غيب يعنى آنچه كه از حواسّ ما پنهان است؛ طبعاً اين ديك معناى نسبىاست ممكن است چيزى را چشم يكى ببيند و چشم ديگرى نبيند: چيزهاى آنسوى كره زمين براى ما غيب و براى ساكنان آنجا، شهادت است.اين غيب، يعنى غايب از حسّ، كه عقل مىتواند آن را درك و بر وجود آن برهان اقامه كند و يا از راه امارات به آن پى ببرد؛ به همين معنى در قرآن بكار رفته است: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب}}<ref>سوره بقره: ۳.</ref> همه مؤمنان بايد به غيب ايمان داشته باشند و آن را بدانند، تا ندانند كه نمىتوانند ايمان داشته باشند، همه ما عالم به خدا و وحى و قيامت هستيم و همه اينها غيب است. پس غيب به اين معنا از علوم عادى و در اختيار همه انسانهاست؛ هر انسانى به اينها مىتواند آگاهى يابد اگرچه غايب از حسّ باشند. گاهى غيب گفته مىشود به معناى پنهان از ادراكات افراد عادى؛ خواه ادراكاتِ حسى يا ادراكات عقلى. ما نمىتوانيم از وقايع هزار سال پيش آگاه شويم، اندامهاى حسّى ما به قبل از وجودمان امتداد نمىيابد [نيز به جريانهاى آينده]، امّا اگر كسى كه در گذشته بوده است به ما خبر دهد، ما عالم مىشويم: غيب بدين معنى نيز در قرآن آمده است: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ]]}}<ref>«این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که آنان تیرچههای (قرعه) خود را (در آب) میافکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه میورزیدند نزد آنان نبودی» سوره آل عمران: ۴۴.</ref> و {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۲ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ]]}}<ref>«(ای پیامبر) این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که (برادران یوسف) بر کار خود همداستان شدند و نیرنگ میباختند نزد آنها نبودی» سوره یوسف: ۱۰۲.</ref> اين علم غيب ممكن است براى برخى از انسانهايى كه از طرق غير عادى مثل وحى، اطلاّع مىيابند؛ حاصل شود. گاهى علم غيب به علمى گفته مىشود كه اكتسابى نيست، اين ويژه خداست؛ بشر خود به خود به آنها دست نمىيابد. اگر هم كسى بخواهد به آنها نائل شود بايد تعليم الهى باشد ماوراءِ بُرْدِ ادراكات ما، غيب است»<ref>[http://lib.eshia.ir/10194/1/400/%22%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%D9%8A%D8%A8_%22 معارف قرآن ج۱،ص ۳۹۹]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۳۱۷: | خط ۳۱۷: | ||
خانم [[فاطمه اصلانی منفرد]] در مقاله ''«[[آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ (مقاله)|آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟]]»'' در اینباره گفته است: | خانم [[فاطمه اصلانی منفرد]] در مقاله ''«[[آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ (مقاله)|آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«اسرار غیب دوگونه است: | ::::::«اسرار غیب دوگونه است: | ||
::::#قسمی که مخصوص خداست و هیچکس جز او | ::::#قسمی که مخصوص خداست و هیچکس جز او آن را نمیداند، مانند قیام قیامت و اموری از قبیل آن. در آیه ۳۴ سوره لقمان به این اسرار غیب خداوند اشاره شده است، آنجا که میفرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ]]}}<ref>«بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بیگمان خداوند دانایی آگاه است».</ref> آیه مورد نظر به اسرار غیبِ خاص خداوند، چون قیامت (زمان آن)، آنچه در رحمهاست، باران و مکان و زمان مرگ انسانها اشاره دارد و تصریح کرده است که جز خدا کسی از آنها خبر ندارد. [[امام علی|علی]]{{ع}} در شرح این آیه میفرماید: خداوند سبحان از آنچه در رحمها قرار دارد آگاه است که پسر است یا دختر، زشت است یا زیبا، سخاوتمند است یا بخیل، سعادتمند است یا شقی، اهل دوزخ است یا بهشت؟ اینها علوم غیبی است که غیر خدا کسی آن را نمیداند و غیر آن علومی است که خدا به پیامبرش تعلیم کرده و او به من آموخته است. البته ممکن است بعضی از انسانها علم اجمالی به وضع جنین یا نزول باران و مانند آنها پیدا کنند. علم تفصیلی و آگاهی بر جزئیات این امور مخصوص ذات پاک خداست و اگر پیامبر یا امامان از بعضی نوزادان یا پایان عمر برخی افراد خبر دادهاند مربوط به علم اجمالی است. | ||
::::#علومی است که قسمتی از آن را به [[انبیا]] و [[اولیا]] میآموزد. چنانکه در خطبه بالا [[امام علی|علی]]{{ع}} به آن اشاره فرمودهاند. پس علم غیب دو قسم است: قسمی که در علم خدا گذشته و تقدیر شده ولی در عالم هستی نیامده یا به ملائکه تعلیم نشده. این علم غیب، مخصوص خداست و قسمی که تقدیر شده و از راه وحی به [[انبیا]] رسیده و پس از آن به اولیای گرامی آنان میرسد»<ref>[[آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ (مقاله)|آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟]] [[فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی]] شماره۷۹</ref>. | ::::#علومی است که قسمتی از آن را به [[انبیا]] و [[اولیا]] میآموزد. چنانکه در خطبه بالا [[امام علی|علی]]{{ع}} به آن اشاره فرمودهاند. پس علم غیب دو قسم است: قسمی که در علم خدا گذشته و تقدیر شده ولی در عالم هستی نیامده یا به ملائکه تعلیم نشده. این علم غیب، مخصوص خداست و قسمی که تقدیر شده و از راه وحی به [[انبیا]] رسیده و پس از آن به اولیای گرامی آنان میرسد»<ref>[[آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ (مقاله)|آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟]] [[فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی]] شماره۷۹</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} |