امامت در معارف و سیره سجادی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۸: خط ۸:
'''[[امامت]]''' و موضوعات و مسائل حول آن از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار است که در هر [[عصر]] و زمانی از اعصار [[حیات]] [[اهل بیت]]{{عم}} مورد تاکید آن حضرات بوده و [[معصومین]] با بیان‌های مختلف، به تبیین مفهوم [[امامت]]، و موضوعات آن پرداخته‌اند. عصر [[امام سجاد]]{{ع}} نیز از این مسأله استثنا نبوده و فرمایشات آن حضرت پیرامون امامت با توجه به خفقان [[سیاسی]] موجود در آن [[عصر]] غالباً در قالب [[ادعیه]] برجای مانده از ایشان قابل مشاهده است. در این راستا [[امام]]{{ع}} در سخت‌‌ترین و خطرناک‌‌ترین دوران [[حکومت اموی]]، برای شناساندن مقام و جایگاه [[اهل‌بیت]] {{عم}} به عنوان [[امامان]] [[امت]] و ادامه‌دهندگان راه [[رسالت]]، از راهبردی خلاقانه مدد گرفته و آن عبارت است از [[ذکر]] صلوات‌های مکرّر بر [[محمد]] و [[آل]] طاهرینش. حضرت در متن صلوات‌ها با به‌کارگیری واژگان و تعابیری کوتاه و پرمحتوا، به ویژگی‌ها و [[مقامات]] والا و منحصربه‌فرد [[امام]] همچون [[عصمت]]، [[برتری]] [[علمی]]، [[برگزیدگی]]، [[تقرب]] و رفعت مقام و نیز [[وظایف]] متقابل [[امام]] و [[مردم]] اشاره می‌کند. اهمّ مباحثی که [[امام سجاد]]{{ع}} پیرامون [[امامت]] مطرح می‌کند حول سه محور است: [[ویژگی‌های امام]]؛ [[وظایف]] و [[مسئولیت‌های امام]] و [[وظایف مردم نسبت به امام]].
'''[[امامت]]''' و موضوعات و مسائل حول آن از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار است که در هر [[عصر]] و زمانی از اعصار [[حیات]] [[اهل بیت]]{{عم}} مورد تاکید آن حضرات بوده و [[معصومین]] با بیان‌های مختلف، به تبیین مفهوم [[امامت]]، و موضوعات آن پرداخته‌اند. عصر [[امام سجاد]]{{ع}} نیز از این مسأله استثنا نبوده و فرمایشات آن حضرت پیرامون امامت با توجه به خفقان [[سیاسی]] موجود در آن [[عصر]] غالباً در قالب [[ادعیه]] برجای مانده از ایشان قابل مشاهده است. در این راستا [[امام]]{{ع}} در سخت‌‌ترین و خطرناک‌‌ترین دوران [[حکومت اموی]]، برای شناساندن مقام و جایگاه [[اهل‌بیت]] {{عم}} به عنوان [[امامان]] [[امت]] و ادامه‌دهندگان راه [[رسالت]]، از راهبردی خلاقانه مدد گرفته و آن عبارت است از [[ذکر]] صلوات‌های مکرّر بر [[محمد]] و [[آل]] طاهرینش. حضرت در متن صلوات‌ها با به‌کارگیری واژگان و تعابیری کوتاه و پرمحتوا، به ویژگی‌ها و [[مقامات]] والا و منحصربه‌فرد [[امام]] همچون [[عصمت]]، [[برتری]] [[علمی]]، [[برگزیدگی]]، [[تقرب]] و رفعت مقام و نیز [[وظایف]] متقابل [[امام]] و [[مردم]] اشاره می‌کند. اهمّ مباحثی که [[امام سجاد]]{{ع}} پیرامون [[امامت]] مطرح می‌کند حول سه محور است: [[ویژگی‌های امام]]؛ [[وظایف]] و [[مسئولیت‌های امام]] و [[وظایف مردم نسبت به امام]].


== معناشناسی ==
== معناشناسی امام ==
=== امام در لغت ===
اهل لغت برای امام معانی مختلفی [[ذکر]] کرده‌ و گفته‌اند: امام در معانی [[پیشوا]]، پیشرو، [[مقتدا]]، قیِّم، [[مصلح]]، [[الگو]]، طریق و راه اصلی، [[راهنما]]<ref>ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۲۱؛ ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۵؛ راغب، حسین بن محمد، المفردات، ص۸۷.</ref> و کسی که همواره مقصود و [[هدف]] حرکت و تلاش دیگران قرار گیرد، آمده است<ref>مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷.</ref>. همچنین به معنای مصلح و [[سرپرست]]<ref>ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج ۱۲، ص۲۵.</ref> و شاقول و ریسمان بنّایی نیز به کار رفته است<ref>ابن فارس، محمد، معجم مقاییس اللغة، ج ۱ ص۲۹؛ ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج ۱۲ ص۲۵ و ۲۶؛ صاحب ابن عباد، المحیط فی اللغة، ج ۱۰، ص۴۶۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[بررسی تعریف امامت در مدرسه بغداد (مقاله)|بررسی تعریف امامت در مدرسه بغداد]]، ص۱۲؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت در بینش اسلامی (کتاب)|امامت در بینش اسلامی]]، ص۲۳.</ref>. صرف نظر از [[اختلافات]] معنایی واژۀ «امام»، اغلب لغت شناسان (لغویین) امام را از مصدر ائتمام به معنای تقدم و [[پیشوایی]] و به معنای چیزی که مورد [[اقتدا]] و [[پیروی]] قرار گیرد، دانسته‌اند<ref>نک: طریحی، فخرالدین بن محمدعلی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۴؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۷؛ ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ص۳۳.</ref>.<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [https://www.aparat.com/v/FYjv۰?playlist=۳۷۶۱۹۷ درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»].</ref>
اهل لغت برای امام معانی مختلفی [[ذکر]] کرده‌ و گفته‌اند: امام در معانی [[پیشوا]]، پیشرو، [[مقتدا]]، قیِّم، [[مصلح]]، [[الگو]]، طریق و راه اصلی، [[راهنما]]<ref>ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۲۱؛ ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۵؛ راغب، حسین بن محمد، المفردات، ص۸۷.</ref> و کسی که همواره مقصود و [[هدف]] حرکت و تلاش دیگران قرار گیرد، آمده است<ref>مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷.</ref>. همچنین به معنای مصلح و [[سرپرست]]<ref>ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج ۱۲، ص۲۵.</ref> و شاقول و ریسمان بنّایی نیز به کار رفته است<ref>ابن فارس، محمد، معجم مقاییس اللغة، ج ۱ ص۲۹؛ ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج ۱۲ ص۲۵ و ۲۶؛ صاحب ابن عباد، المحیط فی اللغة، ج ۱۰، ص۴۶۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[بررسی تعریف امامت در مدرسه بغداد (مقاله)|بررسی تعریف امامت در مدرسه بغداد]]، ص۱۲؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت در بینش اسلامی (کتاب)|امامت در بینش اسلامی]]، ص۲۳.</ref>. صرف نظر از [[اختلافات]] معنایی واژۀ «امام»، اغلب لغت شناسان (لغویین) امام را از مصدر ائتمام به معنای تقدم و [[پیشوایی]] و به معنای چیزی که مورد [[اقتدا]] و [[پیروی]] قرار گیرد، دانسته‌اند<ref>نک: طریحی، فخرالدین بن محمدعلی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۴؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۷؛ ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ص۳۳.</ref>.<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [https://www.aparat.com/v/FYjv۰?playlist=۳۷۶۱۹۷ درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»].</ref>
 
علاوه بر اهل لغت، متکلمان اسلامی نیز با اندک تفاوت‌هایی در قیود تعریف، امامت را به [[ریاست عامه]] در امر [[دین]] و [[دنیا]] از باب [[جانشینی پیامبر]] {{صل}} تعریف کرده‌اند<ref>نک: عضدالدین ایجی، المواقف فی علم کلام، ص۶۰۳؛ قوشچی، شرح تجرید، ص۴۷۲؛ میثم بن علی بن البحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۴.</ref>.<ref>[[محمد حسین مختاری مازندرانی|مختاری مازندرانی، محمد حسین]]، [[امامت و رهبری - مختاری مازندرانی (کتاب)|‌امامت و رهبری]]، ص۳۰؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت در بینش اسلامی (کتاب)|امامت در بینش اسلامی]]، ص۲۵-۳۳.</ref>
=== امامت در اصطلاح کلامی ===
متکلمان شیعه و اهل سنت با اندک تفاوت‌هایی در قیود تعریف، امامت را به [[ریاست عامه]] در امر [[دین]] و [[دنیا]] از باب [[جانشینی پیامبر]] {{صل}} تعریف کرده‌اند<ref>نک: عضدالدین ایجی، المواقف فی علم کلام، ص۶۰۳؛ قوشچی، شرح تجرید، ص۴۷۲؛ میثم بن علی بن البحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۴.</ref>.<ref>[[محمد حسین مختاری مازندرانی|مختاری مازندرانی، محمد حسین]]، [[امامت و رهبری - مختاری مازندرانی (کتاب)|‌امامت و رهبری]]، ص۳۰؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت در بینش اسلامی (کتاب)|امامت در بینش اسلامی]]، ص۲۵-۳۳.</ref>


== ضرورت امامت ==
== ضرورت امامت ==

نسخهٔ ‏۲۰ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۸

امامت و موضوعات و مسائل حول آن از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار است که در هر عصر و زمانی از اعصار حیات اهل بیت(ع) مورد تاکید آن حضرات بوده و معصومین با بیان‌های مختلف، به تبیین مفهوم امامت، و موضوعات آن پرداخته‌اند. عصر امام سجاد(ع) نیز از این مسأله استثنا نبوده و فرمایشات آن حضرت پیرامون امامت با توجه به خفقان سیاسی موجود در آن عصر غالباً در قالب ادعیه برجای مانده از ایشان قابل مشاهده است. در این راستا امام(ع) در سخت‌‌ترین و خطرناک‌‌ترین دوران حکومت اموی، برای شناساندن مقام و جایگاه اهل‌بیت (ع) به عنوان امامان امت و ادامه‌دهندگان راه رسالت، از راهبردی خلاقانه مدد گرفته و آن عبارت است از ذکر صلوات‌های مکرّر بر محمد و آل طاهرینش. حضرت در متن صلوات‌ها با به‌کارگیری واژگان و تعابیری کوتاه و پرمحتوا، به ویژگی‌ها و مقامات والا و منحصربه‌فرد امام همچون عصمت، برتری علمی، برگزیدگی، تقرب و رفعت مقام و نیز وظایف متقابل امام و مردم اشاره می‌کند. اهمّ مباحثی که امام سجاد(ع) پیرامون امامت مطرح می‌کند حول سه محور است: ویژگی‌های امام؛ وظایف و مسئولیت‌های امام و وظایف مردم نسبت به امام.

معناشناسی امام

اهل لغت برای امام معانی مختلفی ذکر کرده‌ و گفته‌اند: امام در معانی پیشوا، پیشرو، مقتدا، قیِّم، مصلح، الگو، طریق و راه اصلی، راهنما[۱] و کسی که همواره مقصود و هدف حرکت و تلاش دیگران قرار گیرد، آمده است[۲]. همچنین به معنای مصلح و سرپرست[۳] و شاقول و ریسمان بنّایی نیز به کار رفته است[۴].[۵]. صرف نظر از اختلافات معنایی واژۀ «امام»، اغلب لغت شناسان (لغویین) امام را از مصدر ائتمام به معنای تقدم و پیشوایی و به معنای چیزی که مورد اقتدا و پیروی قرار گیرد، دانسته‌اند[۶].[۷] علاوه بر اهل لغت، متکلمان اسلامی نیز با اندک تفاوت‌هایی در قیود تعریف، امامت را به ریاست عامه در امر دین و دنیا از باب جانشینی پیامبر (ص) تعریف کرده‌اند[۸].[۹]

ضرورت امامت

ضرورت وجود امام

ضرورت وجود امام و تداوم این رشته مبارک و حلقه وصل بین خالق و مخلوق برای راهبری بسوی کمال و شکوفایی دین، بدیهی است. ضرورت امامت جهاتی دیگر نیز دارد، که از دسترس فهم بشر دور بوده و نیاز به بیان وحیانی دارد. فرازی از نیایش امام سجاد(ع) که در پی آمده، بیانگر این ضرورت‌هاست: «بار خدایا، در هر زمان دین خویش به امامی یاری بخشیده‌ای که او را بر پای داشته‌ای تا علم راهنمای بندگانت شود و در بلاد تو چراغ فروزان هدایت گردد و رشته پیمان او به رشته پیمان خود پیوسته‌ای و او را وسیله خشنودی خود ساخته‌ای و اطاعت او فریضه گردانیده‌ای و مردم را از سرکشی در برابر او بر حذر داشته‌ای و فرمان داده‌ای که به هر چه امر می‌کند اطاعت کنند و از هر چه نهی می‌کند باز ایستند و کس بر او پیشی نگیرد و کس از او واپس نماند و او نگهدار کسانی است که‏ بدو پناه می‌برند و کهف امان مؤمنان است و حلقه اعتصام ایشان است و جلال و جلوه جهانیان است»[۱۰].

امام زین‌العابدین(ع) در بیان قدسی خویش: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِکَ، وَ مَنَاراً فِی بِلَادِکَ»، فلسفه ضرورت امام را در نظام اجتماعی و معرفتی بیانگر است. این ضرورت، در نقش صیانت امام از دین خدا و ضرورت وجود هدایت‌گری منسوب به رشته علم الهی، رخ نموده است. در ادامه امام با این بیان؛ «بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِکَ»، ضرورت امامت را در اتصال خالق و مخلوق و نزول فیض به سوی خلق، نیازمند وجودی پاک و الهی برمی‌شمارد که شایسته این ربط و واسطه این فیض باشد[۱۱].

ضرورت تداوم امامت

در بیان امام سجاد(ع)، حکمت خداوندی بر لزوم تداوم امام چه از منظر تکوین و چه از منظر ضرورت اجتماعی، برای همه دوران‌ها و نسل‌ها تأکید دارد. تا که؛ از سویی رشته اتصال خالق و مخلوق و وسیله نزول فیض از فیّاض مطلق باشد؛ «أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِکَ» و از سویی هدایت و راهبری مردمان را در راه سعادت و کمال دینی و دنیایی، سرپرستی و راهبری نماید.؛ چراکه امام شایسته «کَهْفُ الْمُؤْمِنِینَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّکِینَ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِینَ» بودن است[۱۲].

شرایط امام

بارزترین شرایط امام در کلام امام سجاد(ع) به شرح ذیل است: ای پروردگار من، بر اهل‌بیت طیّبین او که آنان را برای قیام به امر خود برگزیده‌ای و خازنان علم خود و حافظان دین خود و خلفای خود بر روی زمین و حجت‌های خود بر بندگان قرار داده‌ای و آنان را به خواست خود از هر ناپاک پاک گردانیده‌ای و طریق رسیدن به مقام قرب خود و وصول به بهشت ساخته‌ای، تحیّت و درود بفرست»[۱۳].

نص الهی

یکی از شرایط امام وجود نصّ بر امامت اوست. امام سجاد (ع) از ویژگی برجسته اهل‌بیت (ع) که همان برگزیدگی الهی است چنین یاد می‌کند: «الَّذِينَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِكَ»[۱۴] مقصود از اختیار و برگزیدن اهل‌بیت این است که خداوند هم از نظر تکوین و خلقت و هم از نظر تشریع آنان را برگزیده است. بنابراین دیگران در انتخاب امام اختیاری ندارند و امامت امری منصوص است. همچنین حضرت با عطف “عترت” بر “محمد”[۱۵] به برتری و برگزیدگی خاندان عترت بر سایر آفریده‌ها تأکید نموده است: «بار خدایا، این جایگاه، جای خلفای تو و برگزیدگان توست و ‏جایگاه رفیع امینان تو که آنان را بدان اختصاص داده‌ای»[۱۶].

اینکه امام در این دعا خلفاء و اصفیاء و امینان را به خدا نسبت داده و اختصاص ایشان به این مقام را نیز از جانب خدا برشمرده است، می‌توان فهمید که؛ مقام ائمه معصومین و امامان حقه در منظومه فکری شیعه، مقامی الهی و بر اساس انتصاب و انتخاب الهی است. از سویی دیگر توجه به خصوصیاتی چون خلافت الهی، برگزیده و امین بودن، توجه به‌ویژگی‌هایی است که برای امامت ضروری می‌نماید.

خلافت خدا بر روی زمین و بر مخلوقات خدا، شایسته انسان کامل است. برترین مصداق انسان کامل را نیز می‌توان در افرادی جست، که خداوند این جایگاه را برای ایشان با بیان‌هایی که متصل به وحی و پاک از خطاست، تأیید نموده است. امام در این دعای عالی، اهل‌بیت(ع) را مصادیق حقیقی «خُلَفَاءَکَ فِی أَرْضِکَ» برمی‌شمارد. با دقت در این دعا فهمیده می‌شود که؛ امامان اهل‌بیت(ع) علاوه بر رهبری معنوی، در نظام اجتماعی نیز برخوردار از مقام خلافت الهی و رهبریدین و دنیای مردم هستند.

بیان دین به صورت تمام و کمال توسط امامان صورت گرفته و ایشان «حُجَجَکَ عَلَى عِبَادِکَ» هستند. حجت‌های خداوند بر بندگانش، تمامی بهانه‌ها را برای عیب‌جویی و کجروی‌ها از انسان‌های لجوج و منحرف گرفته است[۱۷].

عصمت

یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌های هر امام شیعه عصمت است که با استفاده از قاعده لطف و حکمت الهی اثبات می‌گردد. از آنجا که امام (ع) تمام مسئولیت‌ها و وظایف پیامبر (ص) را به جز دریافت و ابلاغ وحی به عهده دارد، بنابراین باید همچون پیامبر (ص) عصمتی همه جانبه داشته باشد. امام سجاد (ع) با بیان «أَطَايِبِ‏ أَهْلِ‏ بَيْتِهِ‏»[۱۸] به ویژگی انحصاری اهل بیتی که منزه از نقائص و دور از تمام زشتی‌ها و متصف به تمام صفات کمالیه و معصوم است، اشاره می‌کند و همچنین با تأکید بر تطهیر و پاکی آنان از رجس و پلیدی به خواست خداوند، «وَ طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِيراً بِإِرَادَتِكَ»[۱۹] به نحو دیگری به عصمت ائمه اشاره می‌نماید. بنابراین یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های اهل‌بیت برای منصب والای امامت پاکی و عصمت ایشان است. حضرت با آوردن این سخنان، به مضمون آیه ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۲۰] اشاره می‌نماید و در حقیقت مصداق واقعی اهل بیت را همانا معصومین (ع) معرفی می‌کند. امام سجاد (ع) تنها به تطهیر اهل‌بیت اشاره ننموده بلکه می‌فرماید: «تَطْهِيراً بِإِرَادَتِكَ» تا اراده الهی را در این تطهیر بیشتر نمودار سازد و به مردم اعلام کند که جانشین پیامبر با اراده خداوند این مقامات را کسب نموده و شایسته امامت شده است؛ لذا هر کسی شایسته این مقام نیست. این کلام حضرت خود اعتراضی است به کسانی که بعد از رحلت پیامبر (ص) خودسرانه، اراده بی‌تدبیرانه خودشان را بر اراده الهی ترجیح دادند و حق ائمه (ع) را نادیده گرفتند و بر این خاندان مطهر ستم‌ها روا داشتند. امام سجاد (ع) در جای جای صحیفه برای دفاع از مقام امامت، با صلوات‌های مکرر از ائمه (ع) با تعابیری همچون “طیّبین، طاهرین، انجبین، ابرار، اخیار، صفوه” یاد می‌کند[۲۱]. این ویژگی‌ها علاوه بر خاص نمودن مقام این بزرگواران، تأکیدی بر مقام عصمت و پاکی ایشان است[۲۲].

علم غیب

بیان دین و پاسخگویی و راهبری مردمان در راه سعادت و کمال دنیوی و اخروی، نیاز به علم دانشی متصل به علم بی‌نهایت الهی دارد، که امامان دارای این مقام علمی هستند. امام سجاد(ع) در این خصوص می‌فرماید:

  1. «بار خدایا، تو این قرآن را بی‌هیچ شرح و تفسیری، بر پیامبرت محمد(ص) فرستادی و علم به شگفتی‌هایش را سراسر به او الهام فرمودی و علم تفسیر آن را به ما به میراث دادی و ما را بر آن کس که از علم قرآنش بهره‌ای نبود برتری نهادی و ما را به شناخت قرآن توانایی بخشیدی، تا بر کسانی که یارای حمل آن ندارند شرف و برترى دهی»[۲۳].
  2. بار خدایا، هم‌چنان که دل‌های ما را حاملان قرآن ساختی و به رحمت خود شرف و فضیلت آن به ما شناساندی، بر محمد(ص) که خطیب قرآن است و خاندان او که خازنان علم قرآنند، درود بفرست و ما را در زمره کسانی قرار ده که از سر صدق معترفند که قرآن از نزد تو نازل شده، تا هیچ شک و تردید، با یقین ما معارضه نکند و چون قدم به راه راست قرآن نهادیم هیچ چیز ما را در راه نلغزاند»[۲۴].

«وَ وَرَّثْتَنَا عِلْمَهُ مُفَسَّراً»[۲۵] علم تفسیر قرآن از ویژگی‌ و شئون امامت است و این علم به ایشان اختصاص دارد؛ ««وَ عَلَى آلِهِ الْخُزَّانِ لَهُ». «خَزَنَةَ عِلْمِکَ» این بیان از علم امام و منبع آنکه به بیان این دعا از جانب خداست، برای علم امام، ویژگی‌های را برمی‌شمارد مانند؛ الهی بودن، عصمت علم ایشان از خطا؛ زیرا که از جانب خدایی‌ است که در او خطا و اشتباه راه ندارد و در هدایت و سعادت بشر نقش دارد و لذا باید با توجه به مبداء علم و غایت آن، باید برکناره از هر گونه خطا و اشتباهی باشد. راه شناخت امام نیز به این واسطه امکان می‌یابد، همانطور که خود امام به آن اشاره نموده‌اند و این ویژگی را مایه قدرت و برتری استدلال حقانیت خویش «وَ فَضَّلْتَنَا عَلَى مَنْ جَهِلَ عِلْمَهُ، وَ قَوَّیْتَنَا عَلَیْهِ لِتَرْفَعَنَا فَوْقَ مَنْ لَمْ یُطِقْ حَمْلَهُ»[۲۶] برشمرده‌اند[۲۷].

شئون امام

بشرِ درمانده و متحیّر بین هواها و تمایلات درونی و بیرونی، نیازمند راهنمایی است که به سوی هدف مطلوب سوقش دهد. راهنمایی که در تمامی امور دینی، اجتماعی، اخلاقی و سیاسی به او مراجعه شود. راهنمایان الهی و امامان حقیقی، با تمامی فضائل و جایگاه‌شان، وظایف و مسؤولیت‌هایی در مقابل انسان‌ها دارند که در ادامه از بیان چهارمین امام آمده است.

مرجعیت دینی

«وَ صَلِّ عَلَى خِیَرَتِکَ اللَّهُمَّ مِنْ خَلْقِکَ: مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الصِّفْوَةِ مِنْ بَرِیَّتِکَ الطَّاهِرِینَ، وَ اجْعَلْنَا لَهُمْ سَامِعِینَ وَ مُطِیعِینَ کَمَا أَمَرْتَ»[۲۸]؛ «بار خدایا، درود بفرست بر آن برگزیدگان از میان آفریدگانت: محمد و عترت او، آن پاکان و گزیدگان، و چنان که خود فرمان داده‌ای ما را نیوشنده سخن ایشان و فرمان‌بردار حکم ایشان قرار ده».

مرجعیت دینی، از سوی خداوند حکیم به عالمان و امینان الهی، سپرده شده است. کسانی که از سوی خداوند اختیار شده‌اند: «خِیَرَتِکَ اللَّهُمَّ مِنْ خَلْقِکَ». از سوی دیگر، بر مراجعان است که نیوشنده و فرمانبردار این مراجع باشند؛ «وَ اجْعَلْنَا لَهُمْ سَامِعِینَ وَ مُطِیعِینَ کَمَا أَمَرْتَ»[۲۹].

مرجعیت سیاسی

«اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ مَوَاضِعَ أُمَنَائِکَ فِی الدَّرَجَةِ الرَّفِیعَةِ الَّتِی اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا....»[۳۰]؛ «بار خدایا، این جایگاه، جای خلفای تو و برگزیدگان توست و ‏جایگاه رفیع امینان تو که آنان را بدان اختصاص داده‌ای.....»

«اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ»؛ مقام مورد اشاره محتمل است مقام خلافت و وصایت باشد، همان‌گونه که امکان دارد مقام اقامه جمعه و نماز عید باشد که در هر صورت این دو تفکیک‌ ناپذیرند؛ زیرا اقامه جمعه و نماز عید از شئون خلافت و امامت حقه است، که ولی امر مسلمین خود بدان اقدام می‌کند و یا کسی را بدان منظور، تعیین و نصب می‎نماید. این مقام که از برای برگزیدگان خدا و امنای رحمان است و درجه و منزلتی است بسیار رفیع، امری نیست که از انتخاب و اراده خدا خارج باشد، بلکه چیزی است که خداوند به بندگان ویژه خویش تخصیص داده و این از مسلمات اسلامی است، که در تشیع تبلور یافته است. اما به نظر می‌رسد که مقام مذکور، مقام امامت و خلافت باشد زیرا که؛ در تتمه همین فراز به آثاری اشاره شده که به جایگاه جمعه و عید قرابتی ندارد. امام در این دعا خلفاء و اصفیاء و امینان را به خدا نسبت داده و اختصاص آنها به این مقام را نیز از جانب خدا برشمرده است، از این مورد هم می‌توان فهمید که این همان مقام ائمه معصومین و امامان حقه در منظومه فکری شیعه است که در فرازهای دیگر نیز به آن اشاره شده است.

ولایت اجتماعی

اقامه قسط و اجرای احکام و حدود الهی و رودروئی و مبارزه و سرکوب ظلم و فساد و گناه با اقدامات عملی، از شئون اجتماعی امام است. این به معنای مبسوط الید بودن امام و بدان معنی است که ولایت امر، در شعاع قدرت و حاکمیت و بسط ید، می‌تواند مردم را به راه و رسم بندگی خدا فرا خواند و به معروف جامه عمل بپوشاند و منکرات را محو و نابود سازد. تمامی این نکات از فراز «مِمَّنْ یَجْرِی ذَلِکَ بِهِ وَ عَلَى یَدَیْهِ»[۳۱]، استخراج می‌گردد؛ زیرا که جریان امور را در دست امام می‌داند که در سایه قدرت و بسط ید امام میسر است و این همان ولایت اجتماعی است[۳۲].

وظایف امام

بارزترین وظایف امام که در دعاهای امام سجاد(ع) نیز بدانها تصریح شده به شرح ذیل است:

هدایتگری

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا هَدَیْتَنَا بِهِ، وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا اسْتَنْقَذْتَنَا بِهِ، وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاةً تَشْفَعُ لَنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ یَوْمَ الْفَاقَةِ إِلَیْکَ، إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ، وَ هُوَ عَلَیْکَ یَسِیرٌ»[۳۳]؛ «بار خدایا، بر محمد و خاندانش درود بفرست آن سان که ما را به سبب او راه هدایت نمودی. بر محمد و خاندانش درود بفرست آن سان که ما را به هدایت او نجات بخشیدی. بر محمد و خاندانش درود بفرست، درودى که در روز بازپسین، روز بینوایی، شفیع ما به نزد تو باشد، که تو بر هر کاری توانایی. و هو علیک یسیر».

امام سجاد(ع) هدایت‌گری را از مراتب مرجعیت دینی برشمرده و آن را از وظایف و کارهای امام می‌داند؛ «کَمَا هَدَیْتَنَا بِهِ»: امام هدایتگر خلق است و بواسطه ایشان ما هدایت یافته‌ایم. «اللَّهُمَّ وَ کَمَا نَصَبْتَ بِهِ مُحَمَّداً عَلَماً لِلدَّلَالَةِ عَلَیْکَ، وَ أَنْهَجْتَ بِآلِهِ سُبُلَ الرِّضَا إِلَیْکَ...»[۳۴]؛ «ای خداوند، هم‌چنان که محمد را قرآن دادی و او را چون علمى بر افراشتی تا راهنمای خلق به سوی تو باشد و به راهنمایی آل محمد راه‌های خشنودی خویش آشکار ساختی...»[۳۵].

حراست از دین

پاسداری از ایمان و توحید و تحقق بخشیدن و اجرا نمودن معارف و حقایق دین، از مراتب مرجعیت دینی امام است؛ «حَفَظَةَ دِینِکَ»[۳۶]. این مطلب می‌تواند در حکم تعلیل برای وجوب اطاعت از امام باشد. بدین معنی که ضرورت اطاعت از امام، بدان جهت است که او متصدی اجراء و مسؤول پیاده کردن دین الهی در جامعه است. «حَفَظَةَ دِینِکَ»؛ امامان اهل‌بیت(ع)، پس از پیامبر(ص) پاسدار دین و ارزش‌های معنوی هستند[۳۷].

اجرای اوامر الهی]] در [[جامعه

«الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ»؛ اختیار و اختصاص ایشان جهت اقامه امور الهی ـ که تمامی امور دنیوی و اخروی جامعه را که نقش در سعادت و کمال ایشان دارد ـ با این بیان به عهده امامان نهاده شده است.

اوامر الهی را امام سجاد(ع) در بیانی دیگر صیانت از کتاب خدا، حدود و شرایع و سنن برشمرده و اقامه و برپایی آن را به‌واسطه امام دانسته است: «وَ أَقِمْ بِهِ کِتَابَکَ وَ حُدُودَکَ وَ شَرَائِعَکَ وَ سُنَنَ رَسُولِکَ،- صَلَوَاتُکَ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ- وَ أَحْیِ بِهِ مَا أَمَاتَهُ الظَّالِمُونَ مِنْ مَعَالِمِ دِینِکَ، وَ اجْلُ بِهِ صَدَاءَ الْجَوْرِ عَنْ طَرِیقَتِکَ، وَ أَبِنْ بِهِ الضَّرَّاءَ مِنْ سَبِیلِکَ، وَ أَزِلْ بِهِ النَّاکِبِینَ عَنْ صِرَاطِکَ، وَ امْحَقْ بِهِ بُغَاةَ قَصْدِکَ عِوَجاً»[۳۸]؛ «ای خداوند، کتاب خود، حدود و شرایع خود و سنت‌های پیامبر خود را ـ صلواتک اللهم علیه و آله ـ بدو بر پای دار و هر چه را ظالمان از معالم دینت می‌رانیده‌‏اند بدو زنده‌دار و بدو زنگ ستم ستمکاران از آیین خویش بزدای و بدو دشواری‌ها از راه خود دور گردان و به نیروی او کسانی را که از راه تو منحرف شده‏اند از میان بردار و آن کسان را که صراط مستقیم تو را راه کج جلوه می‌دهند نابود نمای»[۳۹].

احیای شریعت و نفی بدعت

علاوه بر نزول فیض و تأثیر امام در هدایت قلوب و نفوس، امامت دارای ابعاد فرهنگی، تربیتی، سیاسی و اجتماعی نیز هست. امام در متن جامعه و واقعیات حیات انسان و تنظیم روابط عادلانه میان مردم و تبیین شریعت نقش و تأثیر اساسی و مستقیم دارد: «وَ أَحْیِ بِهِ مَا أَمَاتَهُ الظَّالِمُونَ مِنْ مَعَالِمِ دِینِکَ، وَ اجْلُ بِهِ صَدَاءَ الْجَوْرِ عَنْ طَرِیقَتِکَ، وَ أَبِنْ بِهِ الضَّرَّاءَ مِنْ سَبِیلِکَ»[۴۰]؛ «و هر چه را ظالمان از معالم دینت می‌رانیده‏اند بدو زنده دار و بدو زنگ ستم ستمکاران از آیین خویش بزدی و بدو دشواری‌ها از راه خود دور گردان».

حفظ و حراست خط اصیل شریعت و هدایت در جهت صحیح، افشای بدعت‌ها و طرد احکام خلاف شرع نیز از بزرگ‌ترین وظایف امام بوده که دیگر آثار بر آن مترتب است[۴۱].

دفع ظلم و مقابله با منحرفان و طاغیان

مرجعیت دینی، دارای شئون و مراتبی است که مقابله با کسانی که دیگران را در خطر گمراهی و انحراف از مسیر هدایت قرار می‌دهند، از آنهاست. ظلم شامل معنوی و دنیوی می‌گردد، اما با توجه به بیان امام سجاد(ع) این خطر به صراط مستقیم الهی نسبت داده شده و بیشتر ناظر به ظلم معنوی و انحراف در دین است: «وَ أَزِلْ بِهِ النَّاکِبِینَ عَنْ صِرَاطِکَ، وَ امْحَقْ بِهِ بُغَاةَ قَصْدِکَ عِوَجاً»[۴۲]، «و به نیروی او کسانی را که از راه تو منحرف شده‏‌اند از میان بردار و آن کسان را که صراط مستقیم تو را راه کج جلوه می‌‏دهند نابود نمای».[۴۳].

تفسیر قرآن

امام سجاد (ع) پس از آنکه از نزول قرآن سخن می‌گوید از ائمه (ع) به عنوان کسانی که علم تفسیر قرآن را به ارث برده‌اند، یاد می‌کند[۴۴]. لذا حضرت به عنوان مفسر قرآن در جای‌جای صحیفه به تبیین کلام وحی پرداخته و با شیوه‌های مختلف تلاش کرده است تا مصادیق واقعی آیات مورد اختلاف را تعیین کند و پرده از حقیقت بردارد. بنابراین متن صحیفه سجادیه به عنوان سخن امام معصوم برای شیعیان حکم روایت تفسیری معتبر را دارد[۴۵].

برپا داشتن کتاب و سنت

امام سجاد (ع) در ضمن دعایی به وظیفه حفظ کتاب و سنت رسول خدا (ص) توسط امام (ع) چنین اشاره می‌کند: “ای خداوند، کتاب خود، حدود و شرایع خود و سنت‌های پیامبر خود را بدو برپای دار و هرچه را ظالمان از معالم دینت می‌رانیده‌اند بدو زنده دار و بدو زنگ ستم ستمکاران از آیین خویش بزدای و بدو دشواری‌ها از راه خود دور گردان و به نیروی او کسانی را که از راه تو منحرف شده‌اند از میان بردار و آن کسان را که صراط مستقیم تو را راه کج جلوه می‌دهند نابود نمای”[۴۶].[۴۷]

حقوق امام (وظایف امت در برابر امام)

تصدیق امام و اطاعت از او

پس از شناخت امامان برحق نخستین وظیفه ما تصدیق آنان و اعتراف به حقانیت ایشان است. در هندسه معرفتی شیعه، امامت تداوم راه نبوت و تکمیل آن مسیر آسمانی است. از همین رو تمامی ویژگی‌های نبوت، به‌ جز وحی قرآنی، برای امامان نیز قابل اثبات و ادعاست.

«بِحَقِّ مَنِ انْتَجَبْتَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ بِمَنِ اصْطَفَیْتَهُ لِنَفْسِکَ، بِحَقِّ مَنِ اخْتَرْتَ مِنْ بَرِیَّتِکَ، وَ مَنِ اجْتَبَیْتَ لِشَأْنِکَ، بِحَقِّ مَنْ وَصَلْتَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِکَ، وَ مَنْ جَعَلْتَ مَعْصِیَتَهُ کَمَعْصِیَتِکَ، بِحَقِّ مَنْ قَرَنْتَ مُوَالاتَهُ بِمُوَالاتِکَ، وَ مَنْ نُطْتَ مُعَادَاتَهُ بِمُعَادَاتِکَ، تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا، وَ عَاذَ بِاسْتِغْفَارِکَ تَائِباً»[۴۸]؛ «بار خدایا، تو را سوگند می‏‌دهم به آنکه از میان خلق او را برگزیده‌‏ای، به آنکه او را برای خود پسندیده‌‏ای، به آنکه از میان آفریدگانت او را اختیار کرده‏‌ای، به آنکه او را برای خود برگزیده‌‏اى، به آنکه طاعت او را به طاعت خود پیوسته‏‌ای و معصیت او را معصیت خود دانسته‏‌ای و دوستی آنها را به دوستی خود قرین ساخته‌‏ای و دشمنی آنها را دشمنی خود شمرده‌‏ای، در این روز مرا چونان کسانی که از گناه بیزاری جسته‌‏اند و به تو پناه آورده‏‌اند و توبه کرده و به آمرزش تو پیوسته‌‏اند خلعت عفو و رحمت خود بپوشان».

امام سجاد (ع) با بیان ویژگی‌هایی که خداوند برای برگزیدگان خویش برشمرده، جامعه را به سوی توجه بیشتر به این ویژگی‌ها دعوت نموده و مهمترین این ویژگی‌ها در عرصه عملی برای جامعه، اطاعت از ایشان که اطاعت خدا و عدم معصیت ایشان که اطاعت شیطان است، می‌باشد؛ «بِحَقِّ مَنْ وَصَلْتَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِکَ، وَ مَنْ جَعَلْتَ مَعْصِیَتَهُ کَمَعْصِیَتِکَ» و این اطاعت و معصیت در سایه تصدیق این جایگاه، معنی می‌یابد، همان‌طور که در صحیفه سجادیه نیز بدان اشاره شده است: «اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ التَّوْحِیدِ وَ الْإِیمَانِ بِکَ، وَ التَّصْدِیقِ بِرَسُولِکَ، وَ الْأَئِمَّةِ الَّذِینَ حَتَمْتَ طَاعَتَهُمْ مِمَّنْ یَجْرِی ذَلِکَ بِهِ وَ عَلَى یَدَیْهِ، آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ»[۴۹]؛ «بار خدایا، مرا از کسانى قرار ده که تو را به یکتایى مى‏‌پرستند و به تو ایمان آورده‌‏اند و پیامبرت را تصدیق کرده‌‏اند و امامان را به پیشوایى پذیرفته‏‌اند امامانى که اطاعتشان را فریضه ساخته‌‏اى و ایمان به تو و تصدیق به رسول تو به دست ایشان اجرا مى‏‌شود. آمین رب العالمین» و این تصدیق به جایگاه الهی امامان و اطاعت از ایشان به امر خداوند، جامعه را به منزل‌گاهی می‌رساند که در راه اطاعت و استماع امام از خدا نیز یاری بطلبند. ««وَ اجْعَلْنَا لَهُمْ سَامِعِینَ وَ مُطِیعِینَ کَمَا أَمَرْتَ»»[۵۰]؛ «و چنان‌که خود فرمان داده‏‌اى ما را شنونده سخن ایشان و فرمانبردارحکم ایشان قرار ده»[۵۱].[۵۲].

تولی و تبری

دوست داشتن اهل بیت و دوستداران ایشان و دشمنی و اظهار برائت از دشمنان اهل بیت(ع)، یکی دیگر از وظایف امت در برابر امام است که در کلام امام سجاد(ع) اینگونه بروز و ظهور یافته است: «وَ أَلِنْ جَانِبَهُ لِأَوْلِیَائِکَ، وَ ابْسُطْ یَدَهُ عَلَى أَعْدَائِکَ، وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ، وَ رَحْمَتَهُ وَ تَعَطُّفَهُ وَ تَحَنُّنَهُ»[۵۳]، «اى خداوند، ولى و امام خود را براى دوستانت قلبى مهربان و نرم عطا کن و دست قدرت او بر دشمنانت گشوده گردان و رأفت و رحمت و عطوفت و محبتش را نصیب ما گردان»

«وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ، وَ رَحْمَتَهُ وَ تَعَطُّفَهُ وَ تَحَنُّنَهُ»؛ همکاری و نصرت خوبان، آن‌هم با مهربانی و محبت و دوری و جلوگیری از بدان نیز از شئون مرجعیت دینی برشمرده شده است و حتی در مراتب بالاتر این تبری به اجرای حدود و حتی محو ظالمان نیز تسری می‌نماید؛ «أَلِنْ جَانِبَهُ لِأَوْلِیَائِکَ، وَ ابْسُطْ یَدَهُ عَلَى أَعْدَائِکَ».

امام سجاد (ع) به عنوان الگوی عملی مسلمانان، دشمنان اهل‌بیت را چنین نفرین می‌نماید: «بار خدایا، لعنت کن دشمنان ایشان را از اولین و آخرین، و لعنت کن هرکس را که به اعمال آنان رضا می‌دهد و لعنت کن اتباع و پیروان ایشان را»[۵۴].[۵۵].[۵۶]

یاری امام

از دیگر وظایف جامعه اسلامی در مقابل امام نصرت و نزدیکی با ایشان است: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنِی لَهُمْ قَرِیناً، وَ اجْعَلْنِی لَهُمْ نَصِیراً، وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِشَوْقٍ إِلَیْکَ، وَ بِالْعَمَلِ لَکَ بِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى، إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ، وَ ذَلِکَ عَلَیْکَ یَسِیرٌ»[۵۷]؛ «بار خدایا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و مرا همدم ایشان ساز و مرا یاور ایشان گردان و بر من منّت نه و شوق خود در دل من افکن و به کاریم بر گمار که تواش دوست بدارى و تو از آن خشنود شوى، که تو بر هر کارى توانایى، و این امر برای تو آسان است»[۵۸].

جلب خشنودی امام و دفاع از حریم ایشان

در بیان دعاهای صحیفه، به گونه ضمنی، ارزش‌های رهبری در مدیریت نیروی انسانی و جامعه اسلامی یادآوری شده و تلاش در جهت جلب رضایت امامان بر حق و دفاع از حریم ایشان را وظیفه جامعه دینی و مایه تقرب الهی و از مصادیق بارز یاری امام برشمرده است.

«وَ أَلِنْ جَانِبَهُ لِأَوْلِیَائِکَ، وَ ابْسُطْ یَدَهُ عَلَى أَعْدَائِکَ، وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ، وَ رَحْمَتَهُ وَ تَعَطُّفَهُ وَ تَحَنُّنَهُ، وَ اجْعَلْنَا لَهُ سَامِعِینَ مُطِیعِینَ، وَ فِی رِضَاهُ سَاعِینَ، وَ إِلَى نُصْرَتِهِ وَ الْمُدَافَعَةِ عَنْهُ مُکْنِفِینَ، وَ إِلَیْکَ وَ إِلَى رَسُولِکَ- صَلَوَاتُکَ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ- بِذَلِکَ مُتَقَرِّبِینَ»[۵۹]؛ «اى خداوند، ولى و امام خود را براى دوستانت قلبى مهربان و نرم عطا کن و دست قدرت او بر دشمنانت گشوده گردان و رأفت و رحمت و عطوفت و محبتش را نصیب ما گردان و ما را از نیوشندگان و فرمان‌برداران امر او قرار ده و چنان کن که در راه رضاى او سعى کنیم و یارى‏اش نماییم و مدافع او در برابر دشمنش باشیم و این سبب تقرب ما به تو و رسول تو- صلواتک علیه و آله- گردد»[۶۰].

دعا نسبت به امام

دعا برای یاری امام

اطاعت و یاری امام، به دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان ایشان می‌انجامد. این دوستی و دشمنی در عرصه تعاملات اجتماعی به اقدامات عملی و عقیدتی و فکری بسنده نگردیده و به خواهشی در قالب دعا نیز سرایت خواهد کرد. از جلوه‌های یاری امام دعا در حق ایشان و دوستان و پیروان ایشان است؛ «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ، کَصَلَوَاتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ تَحِیَّاتِکَ عَلَى أَصْفِیَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ، وَ عَجِّلِ الْفَرَجَ وَ الرَّوْحَ وَ النُّصْرَةَ وَ التَّمْکِینَ وَ التَّأْیِیدَ لَهُمْ»[۶۱]؛ «بار خدایا، بر محمد و خاندانش درود بفرست، که تویى خداوند ستوده صاحب مجد و عظمت و آن سان که به اصفیاى خود إبراهیم و آل إبراهیم درود فرستادى، برکات و تحیّات خویش بر محمد و آل محمد ارزانى دار. و در گشایش و آسایش و یارى کردن و تسلط بخشیدن و تأییدشان تعجیل فرما».

عامل تمامی ستم‌ها و بیدادها و تحریف‌ها و بدعت‌ها، در تاریخ اسلام حکومت‌های غاصب بودند و عوامل‌شان و کسانی که سر به خط فرمان آنها نهاده و در امضای اعمال و رفتار آنان راه سکوت و سازش پیش گرفتند و به همین دلیل است که مستوجب لعنت‌ها و نفرین‌های همیشگی هستند که امام سجاد(ع) بر آن تاکید و اصرار ورزیده است.

این برائت و نفرت، بخشی از ایمان و ملازم با تعهد مؤمنان است. آن کس که راضی به اعمال بیدادگران باشد، شریک عمل آنان است و هر آن کس که از آنان برائت جوید، راه سعادت پیموده است. حبّ و بغض، تولّی و تبرّی، دو اصل ایمانی هستند. این حقیقت مرز زمانی، مکانی و نژادی و جغرافیایی نمی‌شناسد، بلکه اولین و آخرین انسان‌ها در همه اعصار و اقطار عالم را شامل می‌گردد. امام نیز به این اصل توجه داشته و توجه می‌دهد: «اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ، وَ مَنْ رَضِیَ بِفِعَالِهِمْ وَ أَشْیَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ»؛ «بار خدایا، لعنت کن دشمنان ایشان را از اولین و آخرین، و لعنت کن هر کس را که به اعمال آنان رضا مى‏‌دهد و لعنت کن اتباع و پیروان ایشان را»[۶۲].

دعا در حق امام

دعا در حق امام و یا امامان، دارای آثار دنیوی و اخروی است و در سعادت نقش‌آفرین است، هما‌نطور که امام در فرازهایی از دیگر دعاهایشان به آن پرداخته‌اند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ، وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ، وَ اخْصُصْهُمْ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ سَلَامِکَ»[۶۳]؛ بار خدایا، درود بفرست بر بنده‏ات و پیامبرت محمد و خاندان او که همه پاکانند. و برترین صلوات خود و رحمت خود و برکات و سلام خود، خاص آنان گردان».

«وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاةً دَائِمَةً نَامِیَةً لَا انْقِطَاعَ لِأَبَدِهَا وَ لَا مُنْتَهَى لِأَمَدِهَا، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ عَوْناً لِی وَ سَبَباً لِنَجَاحِ طَلِبَتِی، إِنَّکَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ»[۶۴]؛ بر محمد و خاندان او درود بفرست، درودى پیوسته و دم افزون و بى انقطاع و ابدى. و این درود را یاور من ساز و وسیله برآمدن حاجتم گردان، که تو فراخ نعمت و بخشنده‏اى».

«اللَّهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِیِّکَ شُکْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیْهِ، وَ أَوْزِعْنَا مِثْلَهُ فِیهِ، وَ آتِهِ‏ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیراً، وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسِیراً، وَ أَعِنْهُ بِرُکْنِکَ الْأَعَزِّ، وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ، وَ قَوِّ عَضُدَهُ، وَ رَاعِهِ بِعَیْنِکَ، وَ احْمِهِ بِحِفْظِکَ وَ انْصُرْهُ بِمَلَائِکَتِکَ، وَ امْدُدْهُ بِجُنْدِکَ الْأَغْلَبِ»[۶۵]؛ بار خدایا، به ولىّ خود الهام نماى که شکر نعمتى را که به او ارزانى داشته‏اى به جاى آرد و ما را نیز الهام ده که شکر نعمت هدایت او به جاى آریم و او را از جانب خود سلطه و توانایى ده و به آسانى راه پیروزى بر او بگشاى و به نیرومندترین ارکان قدرت خود یارى‏اش فرماى و پشتش محکم و بازوانش توانا گردان و زیر نظر مراقبت خویش قرار ده و در سایه حفظ خود حفظش نماى و به ملائکه خود یارى‏اش ده و به لشکر پیروزمند خود مددش رسان»[۶۶].

زیارت امام

از دیگر وظایف جامعه در برابر امام؛زیارت ایشان در زمان حیات که بیانی دیگر از مرجعیت ایشان است، می‌باشد. در دوره بعد از حیات نیز زیارت قبور ایشان، دارای آثار و موهبات دنیوی و اخروی است که در عالم آخرت می‌توان بدان بهره‌مند گردید.

«اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ، وَ زِیَارَةِ قَبْرِ رَسُولِکَ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ رَحْمَتُکَ وَ بَرَکَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَى آلِهِ، وَ آلِ رَسُولِکَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی فِی عَامِی هَذَا وَ فِی کُلِّ عَامٍ، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ مَقْبُولًا مَشْکُوراً، مَذْکُوراً لَدَیْکَ، مَذْخُوراً عِنْدَکَ»[۶۷]؛ «اى خداوند، بر من احسان نماى به اعطاى نعمت اداى حج و عمره و زیارت قبر پیامبرت ـ صلوات تو و رحمت تو و برکات تو بر او و آلش باد ـ و زیارت خاندان پیامبرت ـ بر ایشان سلام باد ـ همواره تا هرگاه که مرا زندگى بخشیده‏اى در این سال و هر سال دیگر، زیارتى که مقبول و مشکور تو افتد و تو را در نظر آید و در نزد تو ذخیره روز بازپسین باشد»[۶۸].

شکر نعمت امام

امام سجاد (ع) ضمن یادآوری نعمت والای ولایت و امامت، به مردم می‌آموزد همان‌طور که امام باید به واسطه امام بودنش، شاکر خداوند باشد، بندگان نیز باید شکر نعمت بهره‌مند بودن از امام را به جا آورند[۶۹].[۷۰]

توسل به ائمه

توسل به معنای وسیله و واسطه قرار دادن اهل‌بیت و امامان برای وصول به قرب الهی و برآوردن حاجات است. توسل به پیامبر و ائمه (ع) ـ که نشانه علاقه به آنها و اهمیت دادن به مقام و مکتب آنان است ـ هرگز به این معنا نیست که ایشان در عرض خداوند قرار دارند و مستقل از خداوند می‌توانند حاجات را برآورده کنند؛ بلکه آنان وسیله‌ای می‌باشند که خدایِ سبب‌ساز آنها را مجاری فیض و طریق وصول رحمت خود قرار داده و خود نیز مؤمنان را بر توسل بر چنین اسبابی امر نموده و می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، تقوای خدا را پیشه کنید و وسیله‌ای برای تقرب به او برگزینید»[۷۱] امام سجاد (ع) نیز ائمه (ع) را وسیله رسیدن به مقام قرب الهی و وصول به بهشت می‌داند[۷۲] پس مردم برای تقرب به ذات الهی و ورود به بهشت باید به آنان متوسل شوند[۷۳].

چنگ زدن به ریسمان ائمه (ع)

ائمه (ع) به عنوان انسان‌های کامل، حبل و ریسمان محکمی هستند که به ریسمان الهی پیوند خورده‌اند[۷۴] و دستاویز و عروة الوثقای الهی‌اند[۷۵] که درآویختن به آنان سبب رستگاری است. پس هر کس به این ریسمان که به ریسمان الهی وصل است چنگ زند، و به امامش تمسک جوید و از او پیروی نماید از سقوط در بدبختی‌ها و هلاکت و عذاب آخرت نجات پیدا می‌کند[۷۶].[۷۷]

ویژگی‌های پیروان و یاران امام

کسانی که به یاری ائمه و به پیروی از ایشان، مفتخر شده‌اند بر اثر این پیروی و همراهی، تربیتی ویژه می‌یابند. این تربیت، چنان بر جان یاران و مشتاقان امامان اثر گذاشته که ویژگی‌هایی را در ایشان نهادینه ساخته که می‌توان آنان را به این ویژگی‌ها شناخت؛ «اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى أَوْلِیَائِهِمُ الْمُعْتَرِفِینَ بِمَقَامِهِمُ، الْمُتَّبِعِینَ مَنْهَجَهُمُ، الْمُقْتَفِینَ آثَارَهُمُ، الْمُسْتَمْسِکِینَ بِعُرْوَتِهِمُ، الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلَایَتِهِمُ، الْمُؤْتَمِّینَ بِإِمَامَتِهِمُ، الْمُسَلِّمِینَ لِأَمْرِهِمُ، الْمُجْتَهِدِینَ فِی طَاعَتِهِمُ، الْمُنْتَظِرِینَ أَیَّامَهُمُ، الْمَادِّینَ إِلَیْهِمْ أَعْیُنَهُمُ، الصَّلَوَاتِ الْمُبَارَکَاتِ الزَّاکِیَاتِ النَّامِیَاتِ الْغَادِیَاتِ الرَّائِحَاتِ»[۷۸]؛ «بار خدایا، تحیت و درود بفرست دوستان ایشان را: آن اعتراف کنندگان به مقام و منزلت ایشان، آن پیروى کنندگان راه ایشان، آن پاى نهندگان به جاى پاى ایشان، آن چنگ زنندگان به رشته آیین ایشان، آن تمسک جویان به دوستى ایشان، آن پذیرندگان پیشوایى ایشان، آن‏ تسلیم شوندگان به فرمان ایشان، آن کوشندگان در طاعت ایشان، آن منتظران دولت ایشان و آن چشم به راهان ظهور ایشان.تحیت و درودى مبارک پاکیزه، فزاینده، در هر بامداد و هر شبانگاه».

با توجه به مضمون دعای بالا این ویژگی‌ها را برای یاران و پیروان امام برشمرد:

  1. اقرار و اعتراف به مقامات و ارزش‌های معنوی که خدا به امام داده و پیمودن راه و روش آنها.
  2. تبعیت از آثار و روایات و سیره و سنت ایشان.
  3. تمسک به ولایت ایشان که ادامه ولایت خدا و پیامبر و جدایی از ولایت طاغوت و شیطان است.
  4. جد و جهد و تلاش دائم در اطاعت ایشان در کلیه ابعاد عبادی، اخلاقی، سیاسی و غیره.
  5. انتظار دولت حقه ایشان بودن[۷۹].

آثار و کارکردهای امامت

آثار پذیرش ولایت امام

«فَهُوَ عِصْمَةُ اللَّائِذِینَ، وَ کَهْفُ الْمُؤْمِنِینَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّکِینَ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِینَ»[۸۰]؛ «او نگهدار کسانى است که‏ بدو پناه مى‏برند و کهف امان مؤمنان است و حلقه اعتصام ایشان است و جلال و جلوه جهانیان است». امام تکیه‌گاه مردم و سایه امن خدا و موجب آرامش دل‌ها و دستگیره ایمان مأمونان است که اگر به او روی آورند از تشتت و تفرّق و سردرگمی و حیرت در امان مانند.

رستگاری

نجات‌ بخشی و رستگاری دیگر نتیجه پیروی از امامان حق و حقیقت است: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا هَدَیْتَنَا بِهِ، وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا اسْتَنْقَذْتَنَا بِهِ»[۸۱] که به حقیقت ایشان مایه نجات و رستگاری هستند که بر اثر هدایت ایشان و تبعیت ما دست‌یافتنی است.

امامت مایه تقرب الهی و امان از شرور

آنکه به حقیقت به جایگاه امامت نزد خداوند و آثار آن در عالم دنیا و آخرت آگاه باشد، ایشان را وسیله تقرب خویش به رضا و رضوان الهی و امان از آفات و شرور می‌داند: «اللَّهُمَّ فَإِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْمُحَمَّدِیَّةِ الرَّفِیعَةِ، وَ الْعَلَوِیَّةِ الْبَیْضَاءِ، وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِهِمَا أَنْ تُعِیذَنِی مِنْ شَرِّ کَذَا وَ کَذَا»[۸۲]؛ «اى خداوند من، به تو تقرب مى‏‌جویم به مقام رفیع محمد و طریقت درخشان على و به وسیله آن دو به تو روى مى‏‌آورم که مرا از شرّ آن‌چه از آن به تو پناه آورده‌‏ام پناه دهى».

نیل به شفاعت ایشان

از آثار و برکات پیروی امامان حق، برخورداری از مواهبی در دنیا و آخرت است. ایشان در روز قیامت دارای مقام شفاعت هستند؛ «تَشْفَعُ لَنَا». همان‌طور که در فرازی دیگر چنین آمده است: «وَ جَعَلْتَهُمُ الْوَسِیلَةَ إِلَیْکَ، وَ الْمَسْلَکَ إِلَى جَنَّتِکَ»[۸۳]؛ «و طریق رسیدن به مقام قرب خود و وصول به بهشت ساخته‏اى، تحیّت و درود بفرست».‏

از دیگر موهبت‌های شناخت امام و جایگاه امامت، توجه به وظایف جامعه نسبت به این مراجع دینی و دنیوی است. امام سجاد(ع) که خود دارای این مقام والای الهی است به این ضروری جامعه پرداخته و مهم‌ترین وظایف امت را نسبت به این جایگاه و موهبت خدایی معرفی و عرضه کرده است.

آثار دوری و انحراف از امام

مطالعه آثار انحراف از امامت، به‌عنوان جریان راهبری در دین و جامعه، بایسته‌ای است که ضرورت آن بدیهی می‌نماید. امام زین‌العابدین(ع) نیز به این ضرورت در صحیفه‌ خود پرداخته است: «اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ مَوَاضِعَ أُمَنَائِکَ فِی الدَّرَجَةِ الرَّفِیعَةِ الَّتِی اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا قَدِ ابْتَزُّوهَا، ... وَ خُلَفَاؤُکَ مَغْلُوبِینَ مَقْهُورِینَ مُبْتَزِّینَ، یَرَوْنَ حُکْمَکَ مُبَدَّلًا، وَ کِتَابَکَ مَنْبُوذاً، وَ فَرَائِضَکَ مُحَرَّفَةً عَنْ جِهَاتِ أَشْرَاعِکَ، وَ سُنَنَ نَبِیِّکَ مَتْرُوکَةً»[۸۴]؛ «بار خدایا، این جایگاه، جاى خلفاى تو و برگزیدگان توست. ولى‏جایگاه رفیع امینان تو را که آنان را بدان اختصاص داده‏اى دیگران بربودند. ... پس برگزیدگان و خلفاى تو مغلوب و مقهور شدند و حقّشان از کف بشد. اکنون مى‏نگرند که احکامت دگرگون شده و کتابت به یک سو افتاده و فرایض تو نه به روش تو به جاى آورده مى‏شود و سنت‌هاى پیامبرت متروک مانده است».

امام در پایان فراز به آثار غصب خلافت و امامت اشاره دارد که همانا دگرگونی احکام، انزوا و ترد و ترک قرآن،تحریف فرائض و ترک سنت‌های پیامبر از آثار آن می‌باشد. از همین فراز نیز فهمیده می‌شود که؛ تمام این موارد یعنی اجرای احکام و حفظ قرآن و فرائض و سنت‌های پیامبر، از شئون امام و مرجعیت سیاسی و دینی ایشان است[۸۵].

نتیجه گیری

از شیوه‌های تبلیغی و مبارزاتی امام سجاد(ع) تبیین معارف اسلام در قالب دعا است. یکی از مضامین مهم سیاسی ـ دینی صحیفه، طرح مسئله امامت است. مفهوم امامت به صورت یک مفهوم شیعی، علاوه بر جنبه احقّیت برای خلافت و رهبری، جنبه‌های الهی عصمت و بهره‌گیری از علوم الهی و انبیاء را در حدی والا نشان می‌دهد. بازکاوری مفهوم امامت در صحیفه سجادیه از دو سو حائز اهمیت است از یک سو معرفت حقیقی به امام جز از راه امام ممکن نمی‌باشد و از سویی دیگر نیاز هر چه بیشتر ما به شناخت جایگاه امامت امام است. ضرورت وجود و تداوم امام، در برقراری ارتباط فیض بین خداوند و خلق و برای تبیین و صیانت دین، در کلام صحیفه بیان شده است.

ویژگی‌هایی چون؛ انتصاب الهی، عصمت و علم برای مقام امام، برشمرده شده است. وظایف امام در مرجعیت دینی و اجتماعی در بردارنده وظایفی متقابل برای جامعه در اطاعت، یاری و دوستی امامان حق است. ویژگی‌های یاران امام نیز در اطاعت و پیروی و اعتراف به مقام ایشان و... از میان بیانات سید ساجدین(ع) استخراج و دسته‌بندی گردید.

منابع

پانویس

  1. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۲۱؛ ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۵؛ راغب، حسین بن محمد، المفردات، ص۸۷.
  2. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷.
  3. ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج ۱۲، ص۲۵.
  4. ابن فارس، محمد، معجم مقاییس اللغة، ج ۱ ص۲۹؛ ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج ۱۲ ص۲۵ و ۲۶؛ صاحب ابن عباد، المحیط فی اللغة، ج ۱۰، ص۴۶۱.
  5. ر.ک: عالمی، سید محمد، بررسی تعریف امامت در مدرسه بغداد، ص۱۲؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۲۳.
  6. نک: طریحی، فخرالدین بن محمدعلی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۴؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۷؛ ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ص۳۳.
  7. اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی».
  8. نک: عضدالدین ایجی، المواقف فی علم کلام، ص۶۰۳؛ قوشچی، شرح تجرید، ص۴۷۲؛ میثم بن علی بن البحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۴.
  9. مختاری مازندرانی، محمد حسین، ‌امامت و رهبری، ص۳۰؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۲۵-۳۳.
  10. «اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِکَ، وَ مَنَاراً فِی بِلَادِکَ بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِکَ، وَ جَعَلْتَهُ الذَّرِیعَةَ إِلَى رِضْوَانِکَ، وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ، وَ حَذَّرْتَ مَعْصِیَتَهُ، وَ أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ، وَ الِانْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْیِهِ، وَ أَلَّا یَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ، وَ لَا یَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ فَهُوَ عِصْمَةُ اللَّائِذِینَ، وَ کَهْفُ الْمُؤْمِنِینَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّکِینَ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِینَ»، صحیفه سجادیه، دعای 47.
  11. مقاله امامت در صحیفه سجادیه، ناصر باقری بیدهندی، نشریه مطالعات اهل بیت شناسی، شماره2، بهار و تابستان 94.
  12. مقاله امامت در صحیفه سجادیه، ناصر باقری بیدهندی، نشریه مطالعات اهل بیت شناسی، شماره2، بهار و تابستان 94.
  13. «رَبِّ صَلِّ عَلَى أَطَایِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ، وَ جَعَلْتَهُمْ خَزَنَةَ عِلْمِکَ، وَ حَفَظَةَ دِینِکَ، وَ خُلَفَاءَکَ فِی أَرْضِکَ، وَ حُجَجَکَ عَلَى عِبَادِکَ، وَ طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِیراً بِإِرَادَتِکَ، وَ جَعَلْتَهُمُ الْوَسِیلَةَ إِلَیْکَ، وَ الْمَسْلَکَ إِلَى جَنَّتِکَ»، صحیفه سجادیه، دعای 47، فراز56.
  14. صحیفه سجادیه، دعای ۴۷.
  15. صحیفه سجادیه، دعای 34.
  16. «اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ مَوَاضِعَ أُمَنَائِکَ فِی الدَّرَجَةِ الرَّفِیعَةِ الَّتِی اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا....»، صحیفه سجادیه، دعای 48، فراز 9.
  17. مقاله امامت در صحیفه سجادیه، ناصر باقری بیدهندی، نشریه مطالعات اهل بیت شناسی، شماره2، بهار و تابستان 94.
  18. صحیفه سجادیه، دعای ۴۷.
  19. صحیفه سجادیه، دعای ۴۷.
  20. جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  21. صحیفه سجادیه، دعاهای ۲، ۶، ۱۷، ۲۴، ۳۴،۴۳.
  22. خالقیان، ام‌البنین، مقاله «امامت»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۸۷.
  23. «اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَهُ عَلَى نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ- صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ- مُجْمَلًا، وَ أَلْهَمْتَهُ عِلْمَ عَجَائِبِهِ مُکَمَّلًا، وَ وَرَّثْتَنَا عِلْمَهُ مُفَسَّراً، وَ فَضَّلْتَنَا عَلَى مَنْ جَهِلَ عِلْمَهُ، وَ قَوَّیْتَنَا عَلَیْهِ لِتَرْفَعَنَا فَوْقَ مَنْ لَمْ یُطِقْ حَمْلَهُ»، صحیفه سجادیه، دعای 42، فراز 5.
  24. «اللَّهُمَّ فَکَمَا جَعَلْتَ قُلُوبَنَا لَهُ حَمَلَةً، وَ عَرَّفْتَنَا بِرَحْمَتِکَ شَرَفَهُ وَ فَضْلَهُ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ، وَ عَلَى آلِهِ الْخُزَّانِ لَهُ، وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِکَ حَتَّى لَا یُعَارِضَنَا الشَّکُّ فِی تَصْدِیقِهِ، وَ لَا یَخْتَلِجَنَا الزَّیْغُ عَنْ قَصْدِ طَرِیقِهِ»، صحیفه سجادیه، دعای 42، فراز 6.
  25. صحیفه سجادیه، دعای 42، فراز 5.
  26. صحیفه سجادیه، دعای 42، فراز 5.
  27. مقاله امامت در صحیفه سجادیه، ناصر باقری بیدهندی، نشریه مطالعات اهل بیت شناسی، شماره2، بهار و تابستان 94.
  28. صحیفه سجادیه، دعای 34، فراز 5.
  29. صحیفه سجادیه، دعای 34، فراز 5.
  30. صحیفه سجادیه، دعای 48، فراز 9.
  31. صحیفه سجادیه، دعای 48، فراز 12.
  32. مقاله امامت در صحیفه سجادیه، ناصر باقری بیدهندی، نشریه مطالعات اهل بیت شناسی، شماره2، بهار و تابستان 94.
  33. صحیفه سجادیه، دعای 31، فراز 30.
  34. صحیفه سجادیه، دعای 42، فراز 8.
  35. مقاله امامت در صحیفه سجادیه، ناصر باقری بیدهندی، نشریه مطالعات اهل بیت شناسی، شماره2، بهار و تابستان 94.
  36. صحیفه سجادیه، دعای 47، فراز 56.
  37. مقاله امامت در صحیفه سجادیه، ناصر باقری بیدهندی، نشریه مطالعات اهل بیت شناسی، شماره2، بهار و تابستان 94.
  38. صحیفه سجادیه، دعای 47.
  39. مقاله امامت در صحیفه سجادیه، ناصر باقری بیدهندی، نشریه مطالعات اهل بیت شناسی، شماره2، بهار و تابستان 94.
  40. صحیفه سجادیه، دعای 47، فراز 62.
  41. مقاله امامت در صحیفه سجادیه، ناصر باقری بیدهندی، نشریه مطالعات اهل بیت شناسی، شماره2، بهار و تابستان 94.
  42. صحیفه سجادیه، دعای 47، فراز 62.
  43. مقاله امامت در صحیفه سجادیه، ناصر باقری بیدهندی، نشریه مطالعات اهل بیت شناسی، شماره2، بهار و تابستان 94.
  44. صحیفه سجادیه، دعای 42.
  45. خالقیان، ام‌البنین، مقاله «امامت»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۸۸.
  46. صحیفه سجادیه، دعای 47.
  47. خالقیان، ام‌البنین، مقاله «امامت»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۸۸.
  48. صحیفه سجادیه، دعای 47، فراز 86.
  49. صحیفه سجادیه، دعای 48، فراز 12.
  50. صحیفه سجادیه، دعای 34، فراز 5.
  51. مقاله امامت در صحیفه سجادیه، ناصر باقری بیدهندی، نشریه مطالعات اهل بیت شناسی، شماره2، بهار و تابستان 94.
  52. خالقیان، ام‌البنین، مقاله «امامت»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۸۸.
  53. صحیفه سجادیه، دعای 47، فراز 63.
  54. نیایش چهل‌و‌هشتم.
  55. تفسیر و شرح صحیفه سجادیه، حسین انصاریان، قم، دارالعرفان، ۱۳۸۹؛ دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دایرة المعارف اسلامی، ۱۳۷۵؛ دایرة المعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر حاج سید جوادی و... ، نشر سعید محبی، ۱۳۷۸؛ الدلیل الی موضوعات الصحیفة السجادیة، محمدحسین مظفر، قم، جامعه المدرسین فی الحوزة العلمیة ۱۴۰۳ ق؛ ریاض السالکین، السیدعلی خان، قم، مکتب النشر الاسلامی، ۱۴۱۱ ق؛ شرح الصحیفة السجادیه، محمد حسین شیرازی، بیروت، دارالعلوم، ۱۴۲۹ ق؛ شرح صحیفة سجادیة، محمد علی مدرسی چهاردهی، تهران، مرتضوی، ۱۳۸۰؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، سروش، ۱۳۹۴؛ فی ظلال الصحیفة السجادیة، محمدجواد مغنیه، بیروت، ۱۳۹۹ ق؛ قرآن حکیم، ترجمه آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی؛ مجمع البحرین، فخرالدین طریحی، تهران، کتابفروشی مرتضوی، ۱۳۷۵.
  56. مقاله امامت در صحیفه سجادیه، ناصر باقری بیدهندی، نشریه مطالعات اهل بیت شناسی، شماره2، بهار و تابستان 94.
  57. صحیفه سجادیه، دعای 21، فراز 13.
  58. مقاله امامت در صحیفه سجادیه، ناصر باقری بیدهندی، نشریه مطالعات اهل بیت شناسی، شماره2، بهار و تابستان 94.
  59. صحیفه سجادیه، دعای 47، فراز 63.
  60. مقاله امامت در صحیفه سجادیه، ناصر باقری بیدهندی، نشریه مطالعات اهل بیت شناسی، شماره2، بهار و تابستان 94.
  61. صحیفه سجادیه، دعای 48، فراز 11.
  62. مقاله امامت در صحیفه سجادیه، ناصر باقری بیدهندی، نشریه مطالعات اهل بیت شناسی، شماره2، بهار و تابستان 94.
  63. صحیفه سجادیه، دعای 24، فراز 1.
  64. صحیفه سجادیه، دعای 24، فراز 1.
  65. صحیفه سجادیه، دعای 47، فراز 61.
  66. مقاله امامت در صحیفه سجادیه، ناصر باقری بیدهندی، نشریه مطالعات اهل بیت شناسی، شماره2، بهار و تابستان 94.
  67. صحیفه سجادیه، دعای 23، فراز 4.
  68. مقاله امامت در صحیفه سجادیه، ناصر باقری بیدهندی، نشریه مطالعات اهل بیت شناسی، شماره2، بهار و تابستان 94.
  69. نیایش چهل‌وهفتم.
  70. خالقیان، ام‌البنین، مقاله «امامت»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۸۸.
  71. صحیفه سجادیه، دعای 47.
  72. صحیفه سجادیه، دعای 47.
  73. خالقیان، ام‌البنین، مقاله «امامت»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۸۸.
  74. صحیفه سجادیه، دعای 47.
  75. صحیفه سجادیه، دعای 47.
  76. خالقیان، ام‌البنین، مقاله «امامت»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۸۸.
  77. تفسیر و شرح صحیفه سجادیه، حسین انصاریان، قم، دارالعرفان، ۱۳۸۹؛ دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دایرة المعارف اسلامی، ۱۳۷۵؛ دایرة المعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر حاج سید جوادی و... ، نشر سعید محبی، ۱۳۷۸؛ الدلیل الی موضوعات الصحیفة السجادیة، محمدحسین مظفر، قم، جامعه المدرسین فی الحوزة العلمیة ۱۴۰۳ ق؛ ریاض السالکین، السیدعلی خان، قم، مکتب النشر الاسلامی، ۱۴۱۱ ق؛ شرح الصحیفة السجادیه، محمد حسین شیرازی، بیروت، دارالعلوم، ۱۴۲۹ ق؛ شرح صحیفة سجادیة، محمد علی مدرسی چهاردهی، تهران، مرتضوی، ۱۳۸۰؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، سروش، ۱۳۹۴؛ فی ظلال الصحیفة السجادیة، محمدجواد مغنیه، بیروت، ۱۳۹۹ ق؛ قرآن حکیم، ترجمه آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی؛ مجمع البحرین، فخرالدین طریحی، تهران، کتابفروشی مرتضوی، ۱۳۷۵.
  78. صحیفه سجادیه، دعای 47، فراز 64.
  79. مقاله امامت در صحیفه سجادیه، ناصر باقری بیدهندی، نشریه مطالعات اهل بیت شناسی، شماره2، بهار و تابستان 94.
  80. صحیفه سجادیه، دعای 47، فراز 60.
  81. صحیفه سجادیه، دعای 31، فراز 30.
  82. صحیفه سجادیه، دعای 49، فراز 16.
  83. صحیفه سجادیه، دعای 47، فراز 56.
  84. صحیفه سجادیه، دعای 48، فراز 9.
  85. مقاله امامت در صحیفه سجادیه، ناصر باقری بیدهندی، نشریه مطالعات اهل بیت شناسی، شماره2، بهار و تابستان 94.