القاب امام مهدی چیستند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص') |
جز (جایگزینی متن - 'شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ' به 'شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
::::::واژه "بقیت"، به معنای، بازمانده و پاینده و آن چیزی است که از چیزی باقی گذاشته شود. عبارت "بقیة اللّه"، هم در [[قرآن مجید]] و هم در روایات آمده است. | ::::::واژه "بقیت"، به معنای، بازمانده و پاینده و آن چیزی است که از چیزی باقی گذاشته شود. عبارت "بقیة اللّه"، هم در [[قرآن مجید]] و هم در روایات آمده است. | ||
::::::در [[قرآن]]، فقط یک بار و در داستان [[حضرت شعیب]]{{ع}} ذکر شده است؛ آنجا که وی قوم خود را از کمفروشی نهی کرده، میگوید: {{متن قرآن|بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}<ref> اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.</ref> | ::::::در [[قرآن]]، فقط یک بار و در داستان [[حضرت شعیب]]{{ع}} ذکر شده است؛ آنجا که وی قوم خود را از کمفروشی نهی کرده، میگوید: {{متن قرآن|بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}<ref> اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.</ref> | ||
::::::در روایات گوناگونی "بقیة اللّه" به وجود [[امام مهدی]]{{ع}} یا برخی دیگر از [[امامان]]{{عم}} تفسیر شده است. *[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: نخستین سخنی که [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} پس از قیام خود میگوید، این آیه است: {{متن قرآن|بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}<ref> اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.</ref>؛ سپس میگوید: "منم بقیة اللّه بر روی زمین"<ref>{{عربی|" وَ أَوَّلُ مَا يَنْطِقُ بِهِ هَذِهِ الْآيَةُ {{متن قرآن|بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ }} ثُمَّ يَقُولُ أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ خَلِيفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَيْكُم "}}، شیخ | ::::::در روایات گوناگونی "بقیة اللّه" به وجود [[امام مهدی]]{{ع}} یا برخی دیگر از [[امامان]]{{عم}} تفسیر شده است. *[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: نخستین سخنی که [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} پس از قیام خود میگوید، این آیه است: {{متن قرآن|بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}<ref> اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.</ref>؛ سپس میگوید: "منم بقیة اللّه بر روی زمین"<ref>{{عربی|" وَ أَوَّلُ مَا يَنْطِقُ بِهِ هَذِهِ الْآيَةُ {{متن قرآن|بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ }} ثُمَّ يَقُولُ أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ خَلِيفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَيْكُم "}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۳۰، باب ۳۳، ح ۱۶.</ref> | ||
::::::درست است که در آیه مورد بحث، مخاطب، قوم شعیب بوده و منظور از "بقیة اللّه"، سود و سرمایه حلال یا پاداش الهی است؛ ولی هر موجودی نافع که از طرف خداوند سبحانه و تعالی برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، "بقیة اللّه" محسوب میشود. بر این اساس، تمام پیامبران الهی و پیشوایان بزرگ، بقیة اللّه هستند. تمام رهبران راستین نیز که پس از مبارزه با یک دشمن سرسخت برای یک قوم و ملت باقی میمانند، از این نظر بقیة اللّه هستند. سربازانی که پس از پیروزی از جنگ بازمیگردند، آنان نیز بقیة اللّه هستند. در روایات، دعاها و زیارات، امامان معصوم{{عم}} به عنوان "بقیة اللّه" توصیف شدهاند، برای نمونه به بعضی از آنها اشاره میشود: | ::::::درست است که در آیه مورد بحث، مخاطب، قوم شعیب بوده و منظور از "بقیة اللّه"، سود و سرمایه حلال یا پاداش الهی است؛ ولی هر موجودی نافع که از طرف خداوند سبحانه و تعالی برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، "بقیة اللّه" محسوب میشود. بر این اساس، تمام پیامبران الهی و پیشوایان بزرگ، بقیة اللّه هستند. تمام رهبران راستین نیز که پس از مبارزه با یک دشمن سرسخت برای یک قوم و ملت باقی میمانند، از این نظر بقیة اللّه هستند. سربازانی که پس از پیروزی از جنگ بازمیگردند، آنان نیز بقیة اللّه هستند. در روایات، دعاها و زیارات، امامان معصوم{{عم}} به عنوان "بقیة اللّه" توصیف شدهاند، برای نمونه به بعضی از آنها اشاره میشود: | ||
:::::#به دستور [[هشام بن عبد الملک]]، [[امام باقر]]{{ع}} را به شام بردند. هنگام بازگشت به مدینه، هشام فرمان داد بازارها را بر روی آن حضرت و همراهانش ببندند و آنان را از خوراک و آشامیدنی محروم سازند. وقتی به شهر مدینه رسیدند، مردم در شهر را بر رویشان بستند و اصحاب آن حضرت به سبب کمبود آب و غذا به زحمت افتادند و به آن بزرگوار شکایت بردند. [[امام باقر]]{{ع}} بالای کوهی مشرف به شهر رفت و با صدای بلند فرمود: ای اهل شهری که مردمانش ستمگرند! به خداوند سبحانه و تعالی سوگند! من بقیة اللّه هستم. خداوند سبحانه و تعالی فرمود: "بقیة اللّه برایتان بهتر است؛ اگر [[ایمان]] دارید" <ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۷۱، ح ۵.</ref>. | :::::#به دستور [[هشام بن عبد الملک]]، [[امام باقر]]{{ع}} را به شام بردند. هنگام بازگشت به مدینه، هشام فرمان داد بازارها را بر روی آن حضرت و همراهانش ببندند و آنان را از خوراک و آشامیدنی محروم سازند. وقتی به شهر مدینه رسیدند، مردم در شهر را بر رویشان بستند و اصحاب آن حضرت به سبب کمبود آب و غذا به زحمت افتادند و به آن بزرگوار شکایت بردند. [[امام باقر]]{{ع}} بالای کوهی مشرف به شهر رفت و با صدای بلند فرمود: ای اهل شهری که مردمانش ستمگرند! به خداوند سبحانه و تعالی سوگند! من بقیة اللّه هستم. خداوند سبحانه و تعالی فرمود: "بقیة اللّه برایتان بهتر است؛ اگر [[ایمان]] دارید" <ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۷۱، ح ۵.</ref>. | ||
:::::# در [[زیارت جامعه کبیره]]، میخوانیم: "سلام بر امامان که ... بقیة اللّه هستند ...»<ref>{{عربی|" السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّة ... وَ بَقِيَّةِ اللَّهِ ..."}}، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیة، ج ۲، ص ۶۰۹.</ref>. از آنجا که [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}}، آخرین پیشوا و بزرگترین رهبر انقلابی پس از بعثت [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است، یکی از روشنترین مصادیق "بقیة اللّه" و شایستهترین فرد به این لقب است؛ به ویژه که یگانه باقیمانده بعد از پیامبران و [[امامان]] است. نمونهای از این روایات بدین قرار است: در دعای ندبه میخوانیم: "کجا است آن بقیة اللّه که از عترت هدایتگر بیرون نیست؟"<ref>{{عربی|" أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ الَّتِي لَا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِيَة"}}، سید بن طاوس، الاقبال، ص ۲۹۷.</ref>. مردی از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید: "آیا بر [[امام]] قائم میتوان با عنوان امیر مؤمنان سلام کرد؟" فرمود: "نه؛ خداوند سبحانه و تعالی این نام را به [[امام علی|حضرت امیر مؤمنان علی]]{{ع}} اختصاص داده است. پیش از او کسی این نام بر خود ننهاده و پس از او نیز کسی این نام را به خود نبندد، مگر آنکه کافر باشد راوی گوید: پرسیدم: "فدایت شوم! پس چگونه بر او سلام کنند؟" فرمود: میگویند {{عربی|" السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ "}} سپس این آیه شریفه را تلاوت فرمود: {{متن قرآن|بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}<ref> اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.</ref> <ref>{{عربی|" لَا ذَاكَ اسْمٌ سَمَّى اللَّهُ بِهِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَمْ يُسَمَ بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا يُسَمَّى بِهِ بَعْدَهُ إِلَّا كَافِر"}}، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۱۱، ح۲؛ تفسیر فرات کوفی، ص۱۹۳، ۲۴۹؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۷۶.</ref>. | :::::# در [[زیارت جامعه کبیره]]، میخوانیم: "سلام بر امامان که ... بقیة اللّه هستند ...»<ref>{{عربی|" السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّة ... وَ بَقِيَّةِ اللَّهِ ..."}}، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیة، ج ۲، ص ۶۰۹.</ref>. از آنجا که [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}}، آخرین پیشوا و بزرگترین رهبر انقلابی پس از بعثت [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است، یکی از روشنترین مصادیق "بقیة اللّه" و شایستهترین فرد به این لقب است؛ به ویژه که یگانه باقیمانده بعد از پیامبران و [[امامان]] است. نمونهای از این روایات بدین قرار است: در دعای ندبه میخوانیم: "کجا است آن بقیة اللّه که از عترت هدایتگر بیرون نیست؟"<ref>{{عربی|" أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ الَّتِي لَا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِيَة"}}، سید بن طاوس، الاقبال، ص ۲۹۷.</ref>. مردی از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید: "آیا بر [[امام]] قائم میتوان با عنوان امیر مؤمنان سلام کرد؟" فرمود: "نه؛ خداوند سبحانه و تعالی این نام را به [[امام علی|حضرت امیر مؤمنان علی]]{{ع}} اختصاص داده است. پیش از او کسی این نام بر خود ننهاده و پس از او نیز کسی این نام را به خود نبندد، مگر آنکه کافر باشد راوی گوید: پرسیدم: "فدایت شوم! پس چگونه بر او سلام کنند؟" فرمود: میگویند {{عربی|" السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ "}} سپس این آیه شریفه را تلاوت فرمود: {{متن قرآن|بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}<ref> اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.</ref> <ref>{{عربی|" لَا ذَاكَ اسْمٌ سَمَّى اللَّهُ بِهِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَمْ يُسَمَ بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا يُسَمَّى بِهِ بَعْدَهُ إِلَّا كَافِر"}}، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۱۱، ح۲؛ تفسیر فرات کوفی، ص۱۹۳، ۲۴۹؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۷۶.</ref>. | ||
:::::#[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: نخستین سخن [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} پس از ظهور، این آیه است که میگوید: بقیة اللّه برایتان بهتر است؛ اگر [[ایمان]] دارید. آنگاه میفرماید: "منم بقیة اللّه و حجّت و خلیفه او در میان شما" در آن زمان هرکس بر آن حضرت سلام کند، میگوید: {{عربی|" السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ "}} <ref>شیخ | :::::#[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: نخستین سخن [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} پس از ظهور، این آیه است که میگوید: بقیة اللّه برایتان بهتر است؛ اگر [[ایمان]] دارید. آنگاه میفرماید: "منم بقیة اللّه و حجّت و خلیفه او در میان شما" در آن زمان هرکس بر آن حضرت سلام کند، میگوید: {{عربی|" السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ "}} <ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۳۰، ح۱۶.</ref>. | ||
:::::#وقتی [[احمد بن اسحاق بن سعد اشعری]]، به محضر [[امام عسکری]]{{ع}} شرفیاب شد و درباره جانشین آن حضرت پرسید، آن حضرت کودکی خردسال، همچون قرص ماه را به او نشان داد. [[احمد بن اسحاق]] پرسید: "آیا نشانهای هست تا قلبم اطمینان یابد؟" آن کودک زبان گشود و با زبان عربی فصیح فرمود: من بقیة اللّه بر زمین و منتقم از دشمنان او هستم. ای [[احمد بن اسحاق]]! بعد از دیدن این کرامت، نشانهای طلب نکن<ref>{{عربی|" أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَيْنٍ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاق"}}، شیخ | :::::#وقتی [[احمد بن اسحاق بن سعد اشعری]]، به محضر [[امام عسکری]]{{ع}} شرفیاب شد و درباره جانشین آن حضرت پرسید، آن حضرت کودکی خردسال، همچون قرص ماه را به او نشان داد. [[احمد بن اسحاق]] پرسید: "آیا نشانهای هست تا قلبم اطمینان یابد؟" آن کودک زبان گشود و با زبان عربی فصیح فرمود: من بقیة اللّه بر زمین و منتقم از دشمنان او هستم. ای [[احمد بن اسحاق]]! بعد از دیدن این کرامت، نشانهای طلب نکن<ref>{{عربی|" أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَيْنٍ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاق"}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۸۴، ح ۱.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۱۱۶ - ۱۱۸.</ref>. | ||
:::::*«"خاتم الاوصیاء" خاتم الاوصیاء، به معنای پایان بخش جانشینان [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، یکی از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} است. این لقب ابتدا بر زبان خود آن حضرت در کودکی- آنگاه که در آن سنین لب به سخن گشود- جاری شد. *البته این لقب، درباره [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان پایانبخش اوصیای آخرین [[پیامبر]] به کار رفته است<ref> ر. ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۴، ص ۹۳ و ج ۹۷، ص ۳۳۱</ref>. | :::::*«"خاتم الاوصیاء" خاتم الاوصیاء، به معنای پایان بخش جانشینان [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، یکی از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} است. این لقب ابتدا بر زبان خود آن حضرت در کودکی- آنگاه که در آن سنین لب به سخن گشود- جاری شد. *البته این لقب، درباره [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان پایانبخش اوصیای آخرین [[پیامبر]] به کار رفته است<ref> ر. ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۴، ص ۹۳ و ج ۹۷، ص ۳۳۱</ref>. | ||
::::::[[طریف ابو نصر]] گوید: "بر [[امام مهدی|صاحب الزّمان]]{{ع}} وارد شدم؛ آن حضرت فرمود: برای من صندل احمر <ref>نوعی چوب خوشبو</ref> بیاور. پس برای ایشان آوردم. آن حضرت رو به من کرد و فرمود: آیا مرا میشناسی؟ گفتم: بله. سپس فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما آقای من و فرزند آقای من هستید. پس آن حضرت فرمود: مقصودم این نبود! گفتم: خداوند سبحانه و تعالی مرا فدای شما گرداند! بفرمایید مقصودتان چه بود؟ حضرت فرمود: من خاتم الاوصیاء هستم که خداوند به وسیله من، بلا را از اهل و شیعیانم دور میسازد<ref> {{عربی|" أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَدْفَعُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي"}}، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۶، ح ۲۱۵؛ شیخ | ::::::[[طریف ابو نصر]] گوید: "بر [[امام مهدی|صاحب الزّمان]]{{ع}} وارد شدم؛ آن حضرت فرمود: برای من صندل احمر <ref>نوعی چوب خوشبو</ref> بیاور. پس برای ایشان آوردم. آن حضرت رو به من کرد و فرمود: آیا مرا میشناسی؟ گفتم: بله. سپس فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما آقای من و فرزند آقای من هستید. پس آن حضرت فرمود: مقصودم این نبود! گفتم: خداوند سبحانه و تعالی مرا فدای شما گرداند! بفرمایید مقصودتان چه بود؟ حضرت فرمود: من خاتم الاوصیاء هستم که خداوند به وسیله من، بلا را از اهل و شیعیانم دور میسازد<ref> {{عربی|" أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَدْفَعُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي"}}، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۶، ح ۲۱۵؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲</ref>. | ||
::::::علاوه بر خاتم الاوصیاء از [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان "خاتم الائمه" نیز یاد شده است؛ چنان که [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} فرمود: ای مردمان! من پیامبرم و [[امام علی|علی]] جانشین من. آگاه باشید که خاتم الائمه، قائم و [[امام مهدی|مهدی]] از ما است"<ref> {{عربی|" مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّي نَبِيٌ وَ عَلِيٌ وَصِيِّي أَلَا إِنَ خَاتِمَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ الْمَهْدِيُ "}}، فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ۹۷</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۱۹۷ - ۱۹۸.</ref>. | ::::::علاوه بر خاتم الاوصیاء از [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان "خاتم الائمه" نیز یاد شده است؛ چنان که [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} فرمود: ای مردمان! من پیامبرم و [[امام علی|علی]] جانشین من. آگاه باشید که خاتم الائمه، قائم و [[امام مهدی|مهدی]] از ما است"<ref> {{عربی|" مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّي نَبِيٌ وَ عَلِيٌ وَصِيِّي أَلَا إِنَ خَاتِمَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ الْمَهْدِيُ "}}، فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ۹۷</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۱۹۷ - ۱۹۸.</ref>. | ||
:::::*«یکی از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} "شرید"، به معنای آواره است. از آنجا که آن بزرگوار در دوران غیبت، منزلی معین، خاص و همیشگی ندارد، به این لقب خوانده شده است. [[اصبغ بن نباته]] گوید: از [[امیر مؤمنان]]{{ع}} شنیدم که میفرمود: صاحب این امر، شرید یعنی آواره، طرید یعنی رانده، فرید یعنی تک و وحید یعنی تنها است<ref> شیخ | :::::*«یکی از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} "شرید"، به معنای آواره است. از آنجا که آن بزرگوار در دوران غیبت، منزلی معین، خاص و همیشگی ندارد، به این لقب خوانده شده است. [[اصبغ بن نباته]] گوید: از [[امیر مؤمنان]]{{ع}} شنیدم که میفرمود: صاحب این امر، شرید یعنی آواره، طرید یعنی رانده، فرید یعنی تک و وحید یعنی تنها است<ref> [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، باب ۲۶، ح ۱۳</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۷۰.</ref>. | ||
:::::*«یکی از لقبهای [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} "صاحب الامر" است. [[امام صادق]]{{ع}} درباره اتفاقات هنگام ظهور میفرماید: "در این زمان، هر کس از فرزندان [[امام علی|علی]]{{ع}} که در مدینه است، به مکه میگریزد و به صاحب امر میپیوندد و او به سوی عراق روی میآورد"<ref> {{عربی|" يَوْمَئِذٍ مَنْ كَانَ بِالْمَدِينَةِ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ{{ع}} إِلَى مَكَّةَ فَيَلْحَقُونَ بِصَاحِبِ الْأَمْرِ وَ يُقْبِلُ صَاحِبُ الْأَمْرِ نَحْوَ الْعِرَاقِ "}}، نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۰، باب ۱۴، ح ۴۳</ref> | :::::*«یکی از لقبهای [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} "صاحب الامر" است. [[امام صادق]]{{ع}} درباره اتفاقات هنگام ظهور میفرماید: "در این زمان، هر کس از فرزندان [[امام علی|علی]]{{ع}} که در مدینه است، به مکه میگریزد و به صاحب امر میپیوندد و او به سوی عراق روی میآورد"<ref> {{عربی|" يَوْمَئِذٍ مَنْ كَانَ بِالْمَدِينَةِ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ{{ع}} إِلَى مَكَّةَ فَيَلْحَقُونَ بِصَاحِبِ الْأَمْرِ وَ يُقْبِلُ صَاحِبُ الْأَمْرِ نَحْوَ الْعِرَاقِ "}}، نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۰، باب ۱۴، ح ۴۳</ref> | ||
::::::همه [[امامان]]{{عم}} صاحب امر [[امامت]] بودهاند؛ ولی به سبب عظمت امر [[امامت]] و قیام آن حضرت، این لقب درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} متداولتر است. | ::::::همه [[امامان]]{{عم}} صاحب امر [[امامت]] بودهاند؛ ولی به سبب عظمت امر [[امامت]] و قیام آن حضرت، این لقب درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} متداولتر است. | ||
::::::[[ریان بن صلت]] گوید: به [[امام رضا]]{{ع}} گفتم: "آیا شما صاحب الامر هستید؟ فرمود: من صاحب الامر هستم؛ امّا نه آن کسی که زمین را از عدل آکنده سازد؛ همانگونه که پر از جور شده باشد. چگونه او باشم؛ در حالی که سستی بدن مرا میبینی و قائم کسی است که در سن پیران و منظر جوانان قیام میکند<ref> {{عربی|" أَنَا صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ وَ لَكِنِّي لَسْتُ بِالَّذِي أَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ كَيْفَ أَكُونُ ذَلِكَ عَلَى مَا تَرَى مِنْ ضَعْفِ بَدَنِي فَإِنَّ الْقَائِمَ هُوَ الَّذِي إِذَا خَرَجَ خَرَجَ فِي سِنِّ الشُّيُوخِ وَ مَنْظَرِ الشَّبَابِ "}}»، شیخ | ::::::[[ریان بن صلت]] گوید: به [[امام رضا]]{{ع}} گفتم: "آیا شما صاحب الامر هستید؟ فرمود: من صاحب الامر هستم؛ امّا نه آن کسی که زمین را از عدل آکنده سازد؛ همانگونه که پر از جور شده باشد. چگونه او باشم؛ در حالی که سستی بدن مرا میبینی و قائم کسی است که در سن پیران و منظر جوانان قیام میکند<ref> {{عربی|" أَنَا صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ وَ لَكِنِّي لَسْتُ بِالَّذِي أَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ كَيْفَ أَكُونُ ذَلِكَ عَلَى مَا تَرَى مِنْ ضَعْفِ بَدَنِي فَإِنَّ الْقَائِمَ هُوَ الَّذِي إِذَا خَرَجَ خَرَجَ فِي سِنِّ الشُّيُوخِ وَ مَنْظَرِ الشَّبَابِ "}}»، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، باب ۳۵، ح ۸</ref> | ||
::::::البته آنچه بیشتر در روایات آمده "صاحب هذا الامر» است؛ ولی رفته رفته این ترکیب به "صاحب الامر» تبدیل شده و یکی از القاب آن حضرت شمرده شده است»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۳ - ۲۸۴.</ref>. | ::::::البته آنچه بیشتر در روایات آمده "صاحب هذا الامر» است؛ ولی رفته رفته این ترکیب به "صاحب الامر» تبدیل شده و یکی از القاب آن حضرت شمرده شده است»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۳ - ۲۸۴.</ref>. | ||
:::::*«در روایات، صاحب الدار لقب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} یاد شده است. | :::::*«در روایات، صاحب الدار لقب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} یاد شده است. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
::::::[[اسحاق بن یعقوب]] میگوید: "از [[محمد بن عثمان عمری]] خواستم نامهای که در آن، پرسشهای سختی را مطرح کرده بودم، به [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} برساند. پس توقیعی به خط مولایمان "صاحب الدار" صادر شد ...."<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰؛ ص ۳۶۲؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۴.</ref>. | ::::::[[اسحاق بن یعقوب]] میگوید: "از [[محمد بن عثمان عمری]] خواستم نامهای که در آن، پرسشهای سختی را مطرح کرده بودم، به [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} برساند. پس توقیعی به خط مولایمان "صاحب الدار" صادر شد ...."<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰؛ ص ۳۶۲؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۴.</ref>. | ||
:::::*«از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} "صاحب الزّمان" است. این لقب، در متن روایات کمتر ذکر شده است؛ ولی در سخن یاران، راویان و شیعیان، فراوان به کار رفته است<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۴۴، ح ۲۱۱ و ص ۲۷۱، ح ۲۳۷</ref>. | :::::*«از القاب [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} "صاحب الزّمان" است. این لقب، در متن روایات کمتر ذکر شده است؛ ولی در سخن یاران، راویان و شیعیان، فراوان به کار رفته است<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۴۴، ح ۲۱۱ و ص ۲۷۱، ح ۲۳۷</ref>. | ||
::::::[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "و آخرین آنها قائم به حق، بقیة اللّه در زمین و صاحب الزّمان است<ref> {{عربی|" وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ بِالْحَقِ بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ وَ صَاحِبُ الزَّمَان "}}، شیخ | ::::::[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "و آخرین آنها قائم به حق، بقیة اللّه در زمین و صاحب الزّمان است<ref> {{عربی|" وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ بِالْحَقِ بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ وَ صَاحِبُ الزَّمَان "}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۴۲، ح ۲۳</ref>. | ||
::::::[[فضل بن شاذان]] در کتاب فضایل از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل کرده است: "هرکس دوست دارد خداوند سبحانه و تعالی را در حال کمال [[ایمان]] و حسن اسلام ملاقات کند، پس باید حجّت، صاحب الزّمان، قائم، منتظر و مهدی را دوست داشته باشد"<ref>{{عربی|" مَنْ أَحَبَ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ وَ قَدْ كَمُلَ إِيمَانُهُ وَ حَسُنَ إِسْلَامُهُ فَلْيُوَالِ الْحُجَّةَ صَاحِبَ الزَّمَانِ الْقَائِمَ الْمُنْتَظَرَ الْمَهْدِي "}}، شاذان بن جبرئیل، الفضایل، ص ۱۶۶.</ref>. | ::::::[[فضل بن شاذان]] در کتاب فضایل از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل کرده است: "هرکس دوست دارد خداوند سبحانه و تعالی را در حال کمال [[ایمان]] و حسن اسلام ملاقات کند، پس باید حجّت، صاحب الزّمان، قائم، منتظر و مهدی را دوست داشته باشد"<ref>{{عربی|" مَنْ أَحَبَ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ وَ قَدْ كَمُلَ إِيمَانُهُ وَ حَسُنَ إِسْلَامُهُ فَلْيُوَالِ الْحُجَّةَ صَاحِبَ الزَّمَانِ الْقَائِمَ الْمُنْتَظَرَ الْمَهْدِي "}}، شاذان بن جبرئیل، الفضایل، ص ۱۶۶.</ref>. | ||
::::::هریک از [[امامان]]{{عم}}، صاحب زمان خویشند؛ ولی به اعتبار طول عمر فراوان [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} و اینکه مدت زمانی بیشتر از سایر [[امامان]]{{عم}} زندگی کرده است، آن حضرت بیشتر به این لقب شهرت یافته است»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۴ - ۲۸۵.</ref>. | ::::::هریک از [[امامان]]{{عم}}، صاحب زمان خویشند؛ ولی به اعتبار طول عمر فراوان [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} و اینکه مدت زمانی بیشتر از سایر [[امامان]]{{عم}} زندگی کرده است، آن حضرت بیشتر به این لقب شهرت یافته است»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۴ - ۲۸۵.</ref>. |
نسخهٔ ۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۳۵
القاب امام مهدی چیستند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / آشنایی با امام مهدی / معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی) |
مدخل اصلی | نامها و القاب امام مهدی |
مدخل وابسته | ؟ |
القاب امام مهدی(ع) چیستند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- حجت الاسلام و المسلمین علی رضا رجالی تهرانی، در کتاب «یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در اینباره گفته است:
- «نام اصلی حضرت(ع)، محمد است. نامی که پیغمبر اکرم (ص) برای او گذارده و فرمود: اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است. کنیه حضرت: ابوالقاسم است. و نیز ابو صالح و ابو عبداللّه و ابو ابراهیم و ابو جعفر و ابو الحسین هم گفته شده است[۱]»[۲].
پاسخهای دیگر
۱. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛ |
---|
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛ |
---|
|
۳. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
|
۵. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛ |
---|
|
۶. آقای کامل سلیمان؛ |
---|
|
۸. نویسندگان کتاب نگین آفرینش؛ |
---|
|
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ الزام النّاصب، شیخ حائری یزدی، ج ۱، ص ۴۸۳.
- ↑ یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۵۹ الی ۶۱.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۰.
- ↑ رحیمی، عباس، امید فردا، ص۱۶.
- ↑ ر.ک: اعیان الشیعه، ج۲، ص۴۴؛ بحار الانوار، ج۵۱، ص۲۸-۴۲.
- ↑ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص ۷۴.
- ↑ اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.
- ↑ اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.
- ↑ " وَ أَوَّلُ مَا يَنْطِقُ بِهِ هَذِهِ الْآيَةُ ﴿بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴾ ثُمَّ يَقُولُ أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ خَلِيفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَيْكُم "، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۳۳۰، باب ۳۳، ح ۱۶.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۷۱، ح ۵.
- ↑ " السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّة ... وَ بَقِيَّةِ اللَّهِ ..."، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیة، ج ۲، ص ۶۰۹.
- ↑ " أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ الَّتِي لَا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِيَة"، سید بن طاوس، الاقبال، ص ۲۹۷.
- ↑ اگر مؤمن باشید، باقی مانده خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.
- ↑ " لَا ذَاكَ اسْمٌ سَمَّى اللَّهُ بِهِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَمْ يُسَمَ بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا يُسَمَّى بِهِ بَعْدَهُ إِلَّا كَافِر"، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۱۱، ح۲؛ تفسیر فرات کوفی، ص۱۹۳، ۲۴۹؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۷۶.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۳۳۰، ح۱۶.
- ↑ " أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَيْنٍ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاق"، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۸۴، ح ۱.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۱۱۶ - ۱۱۸.
- ↑ ر. ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۴، ص ۹۳ و ج ۹۷، ص ۳۳۱
- ↑ نوعی چوب خوشبو
- ↑ " أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَدْفَعُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي"، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۶، ح ۲۱۵؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲
- ↑ " مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّي نَبِيٌ وَ عَلِيٌ وَصِيِّي أَلَا إِنَ خَاتِمَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ الْمَهْدِيُ "، فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ۹۷
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۱۹۷ - ۱۹۸.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، باب ۲۶، ح ۱۳
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۷۰.
- ↑ " يَوْمَئِذٍ مَنْ كَانَ بِالْمَدِينَةِ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ(ع) إِلَى مَكَّةَ فَيَلْحَقُونَ بِصَاحِبِ الْأَمْرِ وَ يُقْبِلُ صَاحِبُ الْأَمْرِ نَحْوَ الْعِرَاقِ "، نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۰، باب ۱۴، ح ۴۳
- ↑ " أَنَا صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ وَ لَكِنِّي لَسْتُ بِالَّذِي أَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ كَيْفَ أَكُونُ ذَلِكَ عَلَى مَا تَرَى مِنْ ضَعْفِ بَدَنِي فَإِنَّ الْقَائِمَ هُوَ الَّذِي إِذَا خَرَجَ خَرَجَ فِي سِنِّ الشُّيُوخِ وَ مَنْظَرِ الشَّبَابِ "»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، باب ۳۵، ح ۸
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۸۳ - ۲۸۴.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰؛ ص ۳۶۲؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۸۴.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۴، ح ۲۱۱ و ص ۲۷۱، ح ۲۳۷
- ↑ " وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ بِالْحَقِ بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ وَ صَاحِبُ الزَّمَان "، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۴۲، ح ۲۳
- ↑ " مَنْ أَحَبَ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ وَ قَدْ كَمُلَ إِيمَانُهُ وَ حَسُنَ إِسْلَامُهُ فَلْيُوَالِ الْحُجَّةَ صَاحِبَ الزَّمَانِ الْقَائِمَ الْمُنْتَظَرَ الْمَهْدِي "، شاذان بن جبرئیل، الفضایل، ص ۱۶۶.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۸۴ - ۲۸۵.
- ↑ " كُلُّنَا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ حَتَّى يَجِيءَ صَاحِبُ السَّيْفِ فَإِذَا جَاءَ صَاحِبُ السَّيْفِ جَاءَ بِأَمْرٍ غَيْرِ الَّذِي كَانَ "، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۳۶، ح ۲
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۳۶، ح ۱
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۸۵ - ۲۸۶.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۲، ح ۵.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۷.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
- ↑ مجمع البحرین، ج ۶، ص ۱۲۵؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۴۳۶.
- ↑ الارشاد، ص ۳۵۴.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۵.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۵۲۱، ح ۱۵.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۶.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۱۷.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ج ۶، ص ۱۲۷.
- ↑ علل الشرایع، ج ۱ ص ۲۴۳، ح ۱؛ کافی، ج ۱، ص ۳۳۷، ح ۵ و ص ۴۴۲، ح ۲۹.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۶، ح ۱۳.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
- ↑ الارشاد، ص ۷۰۴، ح ۲.
- ↑ دلائل الامامة، ص ۲۳۹.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۳.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۹، ح ۱۲.
- ↑ دلائل الامامة، ص ۲۵۸؛ الغیبة، ص ۱۸۹، ح ۴۴.
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۵۲، ح ۱۷.
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۵۹، ح ۲۳۰.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۴۱۱.
- ↑ شیخ صدوق، التوحید، ص ۲۳۲، ح ۱.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
- ↑ مجمع البحرین، ج ۳، ص ۳۷۳.
- ↑ نمل، آیه ۶۲.
- ↑ تفسیر نور الثقلین، ج ۴، ص ۹۴؛ ر.ک: الغیبة، ص ۱۸۱، ح ۳۰.
- ↑ تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۲۱ و ۵۲۲.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۳.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۲، ح ۲۴.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۸۴، ح ۱.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۴۶۵، ح ۶؛ شیخ طوسی، امالی، ج ۲، ص ۳۳.
- ↑ ر.ک: الغیبة، ص ۱۴۰، ح ۱؛ کافی، ج ۲، ص ۸، ح ۱.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
- ↑ الغیبة، ص ۱۹۸، ح ۹، ص ۲۴۳، ح ۴۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۹.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۳۰، ح ۱۶.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
- ↑ الارشاد، ج ۲، ص ۳۸۳، ح ۲.
- ↑ علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۶۱، ح ۳؛ الغیبة، ص ۲۳۷، ح ۲۶.
- ↑ کتاب الغیبة، ص ۴۷۱؛ الغیبة، ص ۲۳۷.
- ↑ الغیبة، ص ۳۱۳، ح ۵.
- ↑ الغیبة، ص ۹۲.
- ↑ ر.ک: الصنعانی، المصنف، ج ۱۱، ح ۲۰۷۷۳؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۳۰، ح ۴۰۸۵، ۴۰۸۶، ۴۰۸۷، ۴۰۸۸؛ سنن ابو داود، ج ۴، ص ۱۰۷، ح ۲۴۸۵.
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۶۸، ح ۳۶.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۹-۲۳۷.
- ↑ منن الرحمن، ج ۲، ص ۲۳۳.
- ↑ مسند أحمد بن حنبل، ج ۴، ص ۲۶۴.
- ↑ حجت یعنی: دلیل، سند و منبع مورد اعتماد و مقامی که گفتارش حجت است. "م"
- ↑ منتظر، اسم مفعول از باب افتعال است و بهمعنای چیزی یا کسی است که مردم انتظار فرارسیدن آنرا دارند. "م".
- ↑ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۷۸.
- ↑ اعلام الوری، ص ۳۹۳؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۶۵ و ۳۰۹؛ المحجة البیضاء، ج ۴، ص ۳۳۷؛ منتخب الاثر، ص ۲۵۶ و ۳۴۵؛ الامام المهدی، ص ۸ و ۳۴۲؛ نور الابصار، ص ۱۶۸؛ الزام الناصب، ص ۱۴۰، ۱۴۱ و ۱۴۲.
- ↑ کامل سلیمان، روزگار رهایی، ج1، ص 68.
- ↑ معارف و معاریف، ج ۸، ص ۷۵۷.
- ↑ نجم الثاقب، باب دوم.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص ۶۰۴.
- ↑ بالادستان، محمد امین،حائریپور، محمد مهدی،یوسفیان، مهدی؛ نگین آفرینش، ج۱، ص ۴۳.
- ↑ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۴۳.