نظریه نصب الهی امام در قرن سیزدهم هجری
از میان بزرگان یاد شده در این قرن، محقق سبزواری بهاجمال به بحث از امامت الهی پرداخته، در استدلالهای عقلی و نقلی خویش، فقط به بیان مهمترین ادله که براهین ویژگیهای درونی امام و لطف میباشد، اکتفا کرده است و در تبیین نقلی این بحث نیز، تنها برخی آیات و روایات را که در گذشته بارها مطرح و تبیین شده بودند، ذکر کرده، و توضیح چندانی نداده است. هرچند ملامهدی نراقی و محمدجعفر استرآبادی، درباره نصب الهی امام به تفصیل بحث کردهاند، ادله ابتکاری چندانی نداشتهاند. در میان ادله قرآنی میتوان استناد مرحوم نراقی به آیات اول تا پنجم سوره مبارکه نبأ را در اثبات امامت امیر مؤمنان (ع) و استدلال به آیه ابتلا و فرمایش امام زمان (ع) را در اثبات الهی بودن مقام امامت، مواردی جدید دانست. نکته قابل توجه، عنایت متکلمان به روایات در این بحث است. ایشان بارها به احادیثی که بیانگر امامت الهی هستند، استناد کردهاند. گفتنی است: مرحوم سبزواری، اخباری که از جایگاه و خلقت ویژه امیر مؤمنان (ع) سخن گفتهاند را نیز در این بحث مطرح نموده است. محقق سبزواری برخلاف متکلمان معاصر خویش، در بیان راههای شناخت امام، تنها نص را ذکر کرده، و از معجزه سخنی نگفته است[۱].
مقدمه
در این قرن، بزرگانی چون محمد مهدی نراقی[۲]، محمد جعفر استرآبادی[۳] و محقق سبزواری[۴] میزیستند که دیدگاهشان درباره امامت الهی بررسی خواهد شد[۵].
تعریف امام و امامت و الهی بودن این منصب
مرحوم نراقی، امامت را چنین تعریف کرده است: “امامت عبارت است از ریاست عامه مسلمانان در امور دین و دنیای ایشان، بر سَبیل نیابت و خلیفگی پیغمبر (ص)”[۶]. وی معتقد است که امام، همه اختیارات نبی را دارد[۷] و امام، رئیس مطلق است بر همه عالم و در تمام امور[۸]. مرحوم استرآبادی نیز امامت را ریاست عمومی بر مردم، در همه امور دینی و دنیوی دانسته است[۹]. محقق سبزواری نیز میگوید: “امامت، ریاستی است عامّه بر مسلمین، در امور دنیا و دین، بر سَبیل نیابت از پیغمبر”[۱۰].
بزرگان یاد شده معتقدند که انتخاب امام، امری مربوط به خداست و امام، کسی است که باری تعالی وی را برای این منصب برگزیند[۱۱]. از اینرو میتوان گفت: از نظر متکلمانِ این سده نیز خداوند متعال است که امام را برای رهبری سیاسی و دینی جامعه منصوب میسازد. چنانکه گفته شد، از جمله مطالبی که انتساب الهیبودن امامت به متکلمان را تأیید میکند، سخنان ایشان درباره راههای شناخت امام است. از نظر ایشان، داشتن کرامت یا نص، برای مدعیِ امامت ضروری است. انحصار راههای شناخت امام به این دو مورد، قرینهای است بر اعتقادشان به الهی بودن امر تعیین امام. ملامهدی نراقی میگوید: “امامت ائمه معصوم (ع) را میتوان از راه نصوص وارده، عصمت، افضلیت و همینطور کرامات نقل شده اثبات کرد”[۱۲]. توضیح این مطلب که عصمت و افضلیت نیز میتوانند نشاندهنده امامت فرد باشند، در کلام او اینگونه است: با ادله عقلی، اثبات شده است که باید در هر زمان، امامی معصوم (و افضل) وجود داشته باشد. از طرفی، درباره هیچکس غیر از ائمه هدی احتمال عصمت نمیرود. پس اینکه درباره ایشان ادعای عصمت شده است، نشان میدهد آنها همان امامان معصوم هستند؛ چراکه اگر ایشان نیز معصوم نباشند، دیگر امام وجود نخواهد داشت و این امر، مخالف اعتقاد امامیه است که با استدلال عقلی آن را اثبات کرده بودند. طریق افضلیت نیز چنین است که به گفته مرحوم نراقی، افضلیت این امامان دوازدهگانه امری است که همه فرقههای اسلامی آن را قبول دارند و با توجه به اینکه امام باید افضل باشد، از این افضلیت ایشان میتوان به امامتشان پی برد[۱۳].
مرحوم استرآبادی نیز معتقد است: “چون امام ویژگیهایی دارد که برای مردم قابل شناسایی نیست، برای اینکه مردم به گمراهی نیفتند، لازم است امام معجزهای نشان دهد و یا شخص راستگویی، از سوی خداوند به نام ایشان تصریح نماید”[۱۴]. محقق سبزواری میگوید: “چون امام باید معصوم و عالم به علومی خاص باشد و فقط باری تعالی از وجود این امور آگاهی دارد، راه شناخت امام، نص خدا و رسول و یا امام سابق خواهد بود[۱۵]. وی بر خلاف بیشتر پیشینیانِ خود، برای شناخت امام، اظهار معجزه را مطرح نکرده است[۱۶].
استدلال بر نصب الهی مقام امامت و ائمه دوازدهگانه (ع)
معدود بزرگانی که در این قرن درباره امامت الهی سخن گفتهاند، الهی بودن مقام امامت را با ادله عقلی و نقلی و نصب الهی ائمه هدی را با استدلالهای نقلی تبیین کردهاند.
نصب الهی مقام امامت
ادله عقلی
از نظر علمای یادشده و طبق نگاه شیعه، امام ویژگیهایی مانند عصمت، افضلیت و اعلمیت دارد که درونی بوده، برای مردم قابل شناخت نیست. از اینرو کار گزینش امام هم نمیتواند به دست مردم باشد[۱۷]. ایشان در لطف این زمینه به برهان لطف نیز تمسک کردهاند. به گفته آنها، وجود امام و حجت خدا در هر دورانی برای اهل آن دوران، لطف است؛ زیرا سبب هدایت و رسیدن مردم به کمال خواهد شد و لطف نیز بر خداوند واجب میباشد. بنابراین لازم است باری تعالی در هر دوران، امام و حجتی را منصوب سازد[۱۸]. به عبارت دیگر، نصب و تعیین امام، لطف است و مردم با چنین امامی به راه هدایت نزدیکتر خواهند بود؛ زیرا اگر تعیین و معرفی وی به دست مردم باشد، بزرگترین فساد و اختلاف ایجاد خواهد شد[۱۹]. از این رو، بر باری تعالی واجب است که امام را تعیین و معرفی نماید[۲۰]. برخی ادله دیگری که بزرگان یادشده، بر الهی بودن انتصاب امام ذکر کرده، و کم و بیش در آثار پیشینیان نیز آمده بود و تبیین آنها ذکر شد، عبارتاند از:
- همان ادله نصب الهی امام که در قرن یازدهم توسط مرحوم شوشتری ارائه گردید[۲۱] و مرحوم نراقی نیز به شکلی همان را تکرار کرده است[۲۲]؛
- خلیفةاللّه بودن امام که بارها متکلمان پیشین (از علامه حلی در قرن هشتم به بعد) به آن تمسک کرده بودند، در این قرن نیز مورد توجه مرحوم نراقی، استرآبادی و سبزواری قرار گرفت[۲۳]؛
- حفظ شریعت که تبیین مرحوم نراقی از این استدلال، شبیه سخن مذکور از میرزا حسن لاهیجی در قرن دوازدهم است و بیان دوباره آن ضرورتی ندارد[۲۴].
- اهمیت مسئله امامت در دین که قبلاً نیز توسط بزرگانی چون علامه حلی تبیین شده بود، مورد استدلال مرحوم استرآبادی در این سده نیز قرار گرفته است[۲۵]؛
- مهربانی خداوند و منع حقتعالی از بروز فتنه و اختلاف نیز استدلالی است که ضمن ادله علامه حلی نقل شد. در این دوران نیز مرحوم استرآبادی به آن استدلال کرده است[۲۶].
بزرگان یادشده، پیامدهای فاسد گزینش مردمی امام را که در سخن پیشینیان نیز آمده بود، برشمردهاند که آنها را تکرار نمیکنیم[۲۷][۲۸].
ادله نقلی
مرحوم نراقی و استرآبادی برای الهی بودن مقام امامت، ادله نقلی نیز داشتهاند. مرحوم نراقی در توضیح آیه کریمه ابتلا، حدیثی ذکر کرده که روشن میکند منظور از عهد که مطابق این آیه، امری الهی و به دست خداست، قطعاً مسئله امامت است[۲۹]. مرحوم استرآبادی نیز آیه ۶۸ سوره قصص[۳۰] را بدین معنا دانسته که خداوند، هرکه را بخواهد برای نبوت و امامت انتخاب میکند؛ لذا این امور به نظر مردم ارتباطی ندارد[۳۱]. وی همچنین فرمایشی را از امام زمان نقل کرده که حضرت، چرایی الهیبودنِ تعیین امام را تبیین نموده است[۳۲]. استدلال دیگر مرحوم نراقی در این موضوع، سنت الهیبودنِ نصب خلیفه[۳۳] است که بیان آن در ادله متکلمان پیشین گذشت[۳۴][۳۵].
نصب الهی ائمه دوازدهگانه (ع)
اخباری که متکلمان این دوران نقل کردهاند، نشان میدهد که خداوند به ولایت و سرپرستی ائمه هدی (ع) تصریح کرده است. بر اساس خبری نبوی که محمد مهدی نراقی نقل نموده، باری تعالی فرمان ولایت و سرپرستی امام علی (ع) و فرزندان معصومش را به نبی اعظم (ص) داده است[۳۶]. مرحوم استرآبادی نیز روایاتی نقل کرده که مطابق آنها، انتصاب ائمه هدی برای امامت، به دست باری تعالی بوده است[۳۷]. مطابق یکی از این اخبار، رسول اکرم (ص) ۱۲۰ مرتبه به معراج رفت و هر بار خداوند متعال به ولایت امیر مؤمنان (ع) و دیگر امامان معصوم (ع) دستور داد[۳۸]. برخی ادله نقلی در این دوران، به نصب امیر مؤمنان (ع) اختصاص دارد. آیات و روایاتی که نشان میدهد خداوند، حضرت علی (ع) را به عنوان امام و ولی گزینش کرده است.
هرچند محقق سبزواری در اثبات امامت امیر مؤمنان، از آیات قرآن، تنها آیات ولایت، تطهیر و مباهله را نام برده است[۳۹]، مرحوم نراقی و استرآبادی برای اثبات الهی بودن امامت آن حضرت و دیگر ائمه هدی، به آیات ولایت[۴۰]، صادقین[۴۱] و اولوالامر[۴۲] استناد کردهاند که شرح آن در ادله نقلی متکلمان قرن پنجم گذشت. آیات تبلیغ[۴۳] و اکمال دین[۴۴] هم مورد استناد ایشان قرار گرفته است که تبیین آنها نیز در ادله نقلی متکلمان قرن ششم گذشت. این دو متکلم یادشده، همچنین به آیات اول و دوم سوره معارج[۴۵] نیز استناد کردهاند[۴۶] که شرح آن در ادله متکلمان پیشین گذشت[۴۷].
طبق حدیثی که مرحوم استرآبادی ذیل آیه شریفه “ابتلا” مطرح کرده، رسول خدا (ص) خود را نبی برگزیده الهی و امام علی (ع) را وصی منتخب خداوند دانسته است؛ چرا که هرگز به بت سجده نکردند[۴۸]. وی به آیات کریمه “انذار” و “هدایت”[۴۹] نیز متمسک شده و با استناد به روایت نقل شده، امیر مؤمنان (ع) را هادی و امام دانسته است[۵۰].
مرحوم نراقی و استرآبادی روایاتی نیز ذکر کردهاند که بیانگر نصب الهی حضرت علی (ع) به عنوان امام و خلیفه پیامبر اکرم (ص) میباشد[۵۱]. طبق یکی از این اخبار، خداوند متعال در سفر معراج، به رسول خود دستور داده است که حضرت علی (ع) را به عنوان خلیفه خود معرفی کند[۵۲]. در حدیث دیگری آمده که خداوند، لقب “أمیر المؤمنین” را به آن امام همام داده است[۵۳]. گفتنی است، محقق سبزواری در تبیین امامت امیر مؤمنان (ع) روایاتی را ذکر کرده که از جایگاه ویژه آن حضرت و خلقت جداگانه و پیشین ایشان نسبت به سایر انسانها، همچنین خلافتشان حکایت دارد[۵۴].
البته در ادله متکلمان این دوران، برای نصب الهی امیر مؤمنان (ع)، استدلال ابتکاری نیز وجود دارد. مرحوم نراقی به آیات اول تا پنجم سوره نبأ[۵۵] استناد کرده است. او حدیثی را در توضیح این آیات ذکر میکند که نشان میدهد، [آن] خبر عظیمی که مردم در آن اختلاف میکنند، امر ولایت و خلافت حضرت علی (ع) است. این خلافت، از نظر باریتعالی حق است و مردم نسبت به آن سؤال خواهند شد[۵۶][۵۷].
منابع
جستارهای وابسته
- تعیین امام
- انتخاب امام
- نصب الهی امام
- نصب الهی امام در دوران پیامبر خاتم
- نصب الهی امام در دوران امام علی
- نصب الهی امام در دوران امام حسن مجتبی تا امام سجاد
- نصب الهی امام در دوران امام باقر تا امام رضا
- نصب الهی امام در دوران امام جواد تا حضور امام مهدی
- نظریه نصب الهی امام در عصر غیبت
- نظریه نصب الهی امام از آغاز غیبت تا پایان قرن پنجم هجری
- محدثان و آموزه نصب الهی امام از دوران غیبت تا پایان قرن پنجم
- نظریه نصب الهی امام در قرن ششم هجری
- نظریه نصب الهی امام در قرن هفتم هجری
- نظریه نصب الهی امام در قرن هشتم هجری
- نظریه نصب الهی امام در قرن نهم هجری
- نظریه نصب الهی امام در قرن دهم هجری
- نظریه نصب الهی امام در قرن یازدهم هجری
- نظریه نصب الهی امام در قرن دوازدهم هجری
- نظریه نصب الهی امام در قرن چهاردهم هجری
- نظریه نصب الهی امام در قرن پانزدهم هجری
پانویس
- ↑ حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۵۳۵.
- ↑ محمد مهدی بن ابی ذر نراقی کاشانی از بزرگان امامیه در فقه، اصول، حکمت و الهیات است که در نراق از توابع کاشان متولد شد. او در اصفهان و عراق از محضر استادانه علوم مختلف بهره برد. سپس به کاشان برگشت و از جایگاه بلندی در این دیار برخوردار بود. از جمله آثار فارسی او در کلام، انیس الموحدین و شهاب ثاقب در مباحث امامت است. وی در اواخر عمرش در نجف اشرف سکونت گزید و در همان شهر نیز در سال ۱۲۰۹ قمری در گذشت (برای مطالعه بیشتر، ر. ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۵، ص۱۸۱- ۱۸۴).
- ↑ محمدجعفر بن سیفالدین استرآبادی، مشهور به شریعتمدار از علمای بزرگ امامیه در قرن سیزدهم است. وی در سال ۱۱۹۵ یا ۱۱۹۶ قمری در نوکنده از توابع استرآباد به دنیا آمد و برای تحصیل و تدریس، به شهرهای مختلفی چون کربلای معلی، تهران و مشهد مسافرت کرد. به درخواست فتحعلی شاه قاجار مدتی در تهران ماند و فتوای شرکت در جهاد در برابر قوای روس را صادر نمود. بیشتر آثارش مانند مصباح الهدی و البراهین القاطعه فی شرح تجرید الاعتقاد درباره اصول دین و اعتقادات است. وی سرانجام سال ۱۲۶۳ قمری در تهران وفات یافت (برای مطالعه بیشتر، ر. ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۵، ص۱۵۱-۱۵۳).
- ↑ هادی بن مهدی سبزواری از فلاسفه و علمای بزرگ امامیه در این دوران است. وی سال ۱۲۱۲ قمری در سبزوار به دنیا آمد. به برکت حضور بزرگانی نظیر او، شهر سبزوار در آن زمان، حوزه علمی معارف الهی، فلسفه و منطق بود. برخی آثار کلامیه او، مثل هادی المضلین، هدایة الطالبین فی معرفة الانبیاء و الائمة المعصومین و جواب المسائل القمیه به فارسی است. او در سال ۱۲۸۹ قمری درگذشت (برای مطالعه بیشتر، ر. ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۵، ص۲۰۹- ۲۱۲).
- ↑ حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۵۲۴.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۷ و ۱۴۶.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۷ و ۱۴۶.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۹۷ و ۱۰۲.
- ↑ ر. ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۰۵.
- ↑ ر. ک: هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۰۹.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۴؛ همو، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۲؛ محمدجعفر استر آبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۰۸ و ۲۳۴؛ هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۰۹.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۲۱۵.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۲۱۹-۲۲۰. گفتنی است این مطلب که همه فرقههای اسلامی، افضلیت همة ائمه دوازدهگانه (ع) را قبول داشته باشند، باید بررسی و اثبات گردد که در کلام وی به آن پرداخته نشده است.
- ↑ ر. ک: محمدجعفر استر آبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۲۵.
- ↑ ر. ک: هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۱۱.
- ↑ حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۵۲۵.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۶۵؛ محمدجعفر أسترآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۳۴ و ۳۵۳؛ هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۱۱.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۹؛ همو، شهاب ثاقب در امامت، ص۸۲ و ۸۴؛ هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۱۱.
- ↑ گفتنی است: درستی این پیشگویی که گزینش مردمی امام به اختلاف و فساد خواهد انجامید چندان روشن نیست و باید در محل خود بحث شود.
- ↑ ر. ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۳۵۳؛ همچنین ر. ک: همان، ص۳۵۵.
- ↑ گفتیم به دلیل یکیبودن و روانتر بودن بیان مرحوم مظفر که در قرن چهاردهم میآید. ادله مرحوم شوشتری را ذکر نکردیم.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۷؛ همچنین ر. ک: همو، شهاب ثاقب در امامت، ص۸۴.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۸۳؛ محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۳۵۴: هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۱۲.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۹.
- ↑ ر. ک: محمدجعفر استر آبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۳۵۲.
- ↑ ر. ک: محمدجعفر استر آبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۳۵۲.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۴۵-۱۴۷؛ همو، شهاب ثاقب در امامت، ص۸۲ - ۸۶؛ محمد جعفر استر آبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۳۵۲- ۳۵۴.
- ↑ حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۵۲۸.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۰۱.
- ↑ ﴿وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾ «و پروردگارت هر چه خواهد میآفریند و میگزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک میآورند» سوره قصص، آیه ۶۸.
- ↑ ر. ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۲۶ و ۲۳۵. چنان که گذشت، استدلال به این آیه شریفه در میان متکلمان دوران غیبت، به مرحوم طبری در قرن هفتم بر میگردد.
- ↑ ر. ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۳۵.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۹.
- ↑ چنان که گذشت، استدلال به سنت الهی بودن نصب خلیفه در میان متکلمان دوران غیبت، به میرزا حسن لاهیجی در قرن دوازدهم بر میگردد.
- ↑ حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۵۳۱.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۵۴. مرحوم نراقی این حدیث را از منابع عامه نقل کرده است.
- ↑ ر. ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۲۷. وی این روایات را از منابع امامیه و بدون بررسی سندی نقل کرده است.
- ↑ ر. ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۳۵. مرحوم استر آبادی این حدیث را از منابع امامیه، بدون بررسی سندی نقل کرده است.
- ↑ ر. ک: هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۱۸؛ ر. ک: همو، هادی المضلین، ص۱۷۰. گفتنی است: وی آیه ولایت را با عنوان آیه زکات ذکر کرده و تفصیل استدلال به آیات ذکر شده را به کتابهای مبسوط ارجاع داده است (ر. ک: هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۱۹).
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۹۱؛ محمدجعفر أستر آبادی، البراهین القاطعه ص۲۴۶- ۲۴۹.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۹۳؛ محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۶۵.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۹۳؛ محمدجعفر استر آبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۷۴.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ۱۹۷؛ همو، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۶۵؛ محمدجعفر استر آبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۶۵.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۹۹؛ همو، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۱۶ محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۲۳ و ص۲۶۸.
- ↑ ﴿سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ﴾ «خواهندهای عذابی رخدهنده را خواست * که از آن کافران است، بیآنکه بازدارندهای داشته باشد» سوره معارج، آیه ۱-۲.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۶۶؛ محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۶۵.
- ↑ چنان که گذشت، استدلال به این آیات، به مرحوم بیاضی در قرن نهم بر میگردد.
- ↑ ر. ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۶۱. گفته شد که شبیه این استدلال، در کلام مرحوم سید بحرانی در قرن دوازدهم نیز ذکر شده است.
- ↑ ﴿إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾ «و کافران میگویند: چرا نشانهای از پروردگارش بر او فرو فرستاده نشده است؟ تو، تنها بیمدهندهای و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.
- ↑ ر. ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۶۱- ۲۶۲؛ گفتنی است: استدلال به آیات «انذار» و «هدایت»، در میان متکلمان دوران غیبت، در ادله بزرگانی چون محقق اردبیلی در قرن دهم مطرح شده بود.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۵۶ و ۱۸۶؛ همو، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۳۱؛ محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۳۹.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۴۷.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۲۳۹.
- ↑ ر. ک: هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۱۸.
- ↑ ﴿عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ * عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ * الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ * كَلَّا سَيَعْلَمُونَ * ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ﴾ «از همدیگر از چه میپرسند؟ * از آن خبر سترگ * همان که آنان در آن اختلاف دارند * نه چنین است، زودا که بدانند * دگر باره نه چنین است، زودا که بدانند» سوره نبأ، آیه ۱-۵.
- ↑ ر. ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۴۸.
- ↑ حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۵۳۲.