تهاجم فرهنگی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
ماهیت تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی عبارت است از: هجوم یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی به بنیانهای فرهنگی یک ملت، با وارد کردن عناصر جدیدی با زور، به قصد جایگزین کردن آنها با فرهنگ و باورهای ملی برای مقاصد سیاسی و اسیرکردن آن ملت[۱]. در تهاجم فرهنگی، هدف، ریشهکن کردن فرهنگ ملی و از بین بردن آن است[۲]. تهاجم فرهنگی یک جنگ به معنای دقیق است. از آنجا که انقلاب اسلامی هویتی فرهنگی دارد، چنین جنگی گریزناپذیر است؛ زیرا ملاک برتری در دنیا، استعلای فکری و فرهنگی است[۳]. اسلام در پی این جایگاه برتر است: ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾[۴] و فرعون جهانی هم در پی این برتری است: ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ﴾[۵]. به این دلیل این جنگ گریزناپذیر است. خودشیفتگی و خودبرتربینی غربیان نیز نکتهای پنهان نیست.
به پندار مهاجم فرهنگی، او انسانی برتر و دیگری حقیر و پست است؛ چنان که فرعون خود را اعلی و دیگران را پست میدید. اصطلاح استکبار به همین معنا اشاره دارد. استکبار یعنی قدرتی که به منافع ملتها، به خواست انسانها و به مفاهیم ارزشی انسانی بیاعتناست و تنها امر مهم برای او، خود او است؛ آن هم با روحیه تکبر، افزونخواهی و زورگویی و با زبان زور، خشونت، شدت و بیرحمی و سفاکی[۶] و مصداق آن نیز در عصر حاضر آمریکا است[۷]. تهاجم کار دشمن است. تهاجم فرهنگی نیز یک تهاجم از سوی چنان دشمن مستکبری است که نمیگذارد در زمینه فرهنگ عمومی، ذهنیتها، عمل فرهنگی مردم و کار مدرسی و تربیت نیروی انسانی، به مقاصد خودمان برسیم[۸]. این تهاجم تهاجمی جدید نیست که در عصر حاضر با آن مواجه شده باشیم. حقمداران همواره در تهدید تهاجم فرهنگی اهل باطل بودهاند؛ اما امروزه این کار را هم با فرمول و برنامه کردهاند و میکنند[۹]. این دشمنان، تنها دشمن هویت سیاسی ایران نیستند؛ بلکه دشمن فرهنگ ایرانی، فرهنگ اسلام ناب محمدی(ص) و علوی(ع) هستند و طیف وسیعی از واحدهای سیاسی را در یک مجموعه طبقاتی شکل میدهند. حضرت آیتالله العظمی خامنهای با تعبیر اشغالگری عصر جدید از تهاجم فرهنگی، این اشغالگر را «زرسالاران اقتدارطلب» معرفی میکند که هدفشان سیطره بر منابع حیاتی و مالی همه دنیاست[۱۰].
با این حال، نمیتوان انکار کرد مرکزیت و فرماندهی این تهاجم با غرب و آمریکاست که میخواهد فرهنگ خود را بر همه جا حاکم کند[۱۱]. فرهنگ مادی و بیمعرفت به وجود و کمالات انسانی، و فرهنگ بیگانه از معنویت که امروز بر جوامع غربی حاکم است، پیوسته و به شکل سازمان یافتهای به تهاجم خود علیه دین و معنویت ادامه میدهد[۱۲]. تهاجم فرهنگی یک جنگ با آرایش تهاجمی خاص خود است. اگرچه، تهاجم فرهنگی به حوزه ممالک اسلامی، از جمله ایران، بیسابقه نیست؛ این آرایش کاملاً جدید است؛ زیرا از طرفی دشمن ابزارهای جدیدی برای تهاجم فرهنگی به دست آورده است؛ از سوی دیگر جهان اسلام بیدار و هوشیار شده است[۱۳] و به ویژه در ملت ایران بیداری خاصی دیده میشود و تنها راه از بین بردن آن را نیز حرکت فرهنگی دانستهاند[۱۴]. این جنگ یک جنگ نرم و بیسروصدا است و دشمن هیچ حضور آشکاری در آن ندارد؛ به این جهت است که بسیاری متوجه آن نمیشوند[۱۵]. به این سبب یکی از مشکلات مقابله با تهاجم فرهنگی این بود که در مسئولان فرهنگی باور به وجود تهاجم فرهنگی ایجاد شود؛ باوری که به سختی و با هزینه بسیار ایجاد شد. متأسفانه خواص فرهنگی، اعم از دستاندرکاران اجرایی مسائل فرهنگی و عالمان جامعه، نسبت به این هشدار بسیار دیرباور بوده و حتی آن را توهم توطئه خواندند[۱۶] و پس از اذعان به این تهاجم، برخورد نادرستی با آن انجام دادند[۱۷]. نکته مهم این است که تهاجم نظامی به ایران در حال حاضر نامعقول و تقریباً غیرممکن است و تهاجم اقتصادی نیز اضطرابآور نیست. تهاجم فرهنگی دشمن از جمله مسائل بسیار مهم و مؤثر و موضوع نگران کنندهای است که باید به آن توجه کنیم[۱۸]. تهاجم فرهنگی، در هر سه شکل آن، با نشر مقالات، توزیع نرم افزار، نمایش فیلم و فعالیتهای رسانهای و مانند اینها انجام میشود؛ اما زمانی به صراحت دیده میشود که تغییری فراگیر در نظام اجتماعی، سیاسی، مذهبی و دیگر وجوه حیات انسانی ایجاد شود[۱۹].
در این آرایش تهاجمی سه صورت مهم پیشبینی شده است: تحمیل فرهنگی (تحمیل ارزشها)[۲۰]، تخریب فرهنگی (تخریب بنیانها)[۲۱] و تسلیم فرهنگی (تحدید مرزها)[۲۲]. این سه صورت که به تناوب در جای خود عملیاتی میشوند، مورد توجه حضرت آیتالله العظمی خامنهای بوده است. از آنجا که تهاجم فرهنگی یک جنگ برای پیروزی بر فرهنگ یک ملت است، مهاجم آنچه را میخواهد، بر طرف مقابل تحمیل میکند و در این تحمیل، اساساً به او حق انتخاب و گزینش داده نمیشود. این تهاجم، تهاجمی است که اکنون غرب علیه ما آغاز کرده است. اگرچه تهاجم فرهنگی ویژه ایران نیست، بلکه عمومی است؛ اما ایران هدف خاص تهاجم فرهنگی است[۲۳]. فرهنگ غرب، از روز اول، برای فساد انسانها و خروج انسانیت از دایره فضایل انسانی بنیانگذاری شد. این فرهنگ همچون ابزار، در اختیار خداوندان زور و زر و امپراتوران قدرت است تا نسل بنیآدم را از همه فضایل انسانی تهیدست کنند و انسانها را به موجودات فاسد و مطیع و تسلیم و غافل از یاد خدا و معنویت تبدیل کنند. منافع آنها، تنها با گسترش این فرهنگ تأمین میشود و احتیاط کامل در برخورد با فرهنگ غرب ضروری است[۲۴]. |به این جهت است که جایگزین کردن فرهنگ بیگانه به جای فرهنگ عمومی مردم و نیز حمله به ارزشهای نظام جمهوری اسلامی و باورها و اعتقادات ملت مسلمان ایران دو محور اساسی و مهم در تهاجم فرهنگی دشمن است[۲۵] و دشمن با دو جریان استحاله فرهنگ عمومی و استحاله سیاسی در حوزه باورها و ارزشهای نظام جمهوری اسلامی تلاش دارد ملت ایران را به آرمانها و عقاید خود بیاعتنا کند تا بتواند با تکیه بر عوامل خود، زمینه بازگشت سیطره آمریکا به این کشور را فراهم سازد[۲۶].
در تهاجم فرهنگی، دشمن اجازه نمیدهد نقاط قوت فرهنگ او در فرهنگ ما وارد شود؛ بلکه عناصری را وارد فرهنگ ما میکند که نابودی فرهنگ ما را در پی داشته باشد[۲۷]. به همین جهت آشکارترین صورت تهاجم فرهنگی ترویج فحشا و فساد اخلاقی است؛ اگرچه تهاجم فرهنگی به همین یک امر محدود نشده و از آن بسیار فراتر میرود. دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط، فرهنگ فساد و فحشا سعی میکند جوانهای ما را از ما بگیرد[۲۸]. بر اساس این مقدمات، تهاجم فرهنگی دشمن به ایران اسلامی را چنین میتوان تعریف کرد: تهاجم فرهنگی، هجوم سازمان یافتهای از سوی دشمنان فرهنگی ایران اسلامی است به بنیانهای فرهنگی ایرانی اسلامی برای ریشهکن کردن آن فرهنگ از راه اشاعه فرهنگ فساد و فحشا به قصد جایگزین کردن آنها با فرهنگ و باورهای ملی اسلامی با به خدمت گرفتن ابزارها و گروههای انسانی مختلف، به ویژه ابزارها و گروههای رسانهای؛ تا راه برای مقاصد سیاسی و سیطره بر ملت ایران باز شود. برخی تصور سادهلوحانهای از تهاجم فرهنگی دارند و گمان دارند مراد از تهاجم فرهنگی عدم رعایت برخی هنجارها در میان عموم است؛ در حالی که تهاجم فرهنگی خلوت افراد را هدف قرار داده است. هدف تهاجم فرهنگی دشمن این است که ذهن مردم را عوض کند؛ از راه اسلام منصرف نماید و از مبارزه ناامید سازد[۲۹].
رها کردن فکر و ذهن مردم در برابر تهدید دشمن امری نیست که غفلت از آن جایز باشد؛ حتی اگر امتیازات سیاسی، اقتصادی و سازندگی جامعه با تلاش حکومت تضمین شده باشد[۳۰]. دشمن و نهادهای دشمن، بر اثر تجربه فهمیدهاند که انسان آسیبپذیر است؛ تنها مخلصاناند که در این موارد میتوانند تصمیمی خلاف وضع طبیعی بگیرند و در برابر فشارهایی از این گونه دوام آورند و البته دشمن اخلاص و تقوا را نمیفهمد و نمیشناسد[۳۱]. دنیاطلبان از هر جنگی یک هدف نهایی دارند و آن از بین بردن قدرت جوامع دیگر و تسخیر حوزه حکومت آنها و در اختیار گرفتن ثروتهای آنان است. اما منافقان و کافران از جنگ با مؤمنان، انگیزهای دیگر نیز دارند که گاهی حاضرند برای آن از هر چیزی بگذرند: حسد به اهل حق و اینکه آنان محبوب خدایند، آنان را به شدت نسبت به مؤمنان کینهورز میکند. مؤمنان از نعماتی برخوردارند که کافران را از آن بهرهای نیست. مؤمنان محبوب خدایند، آرامش در زندگی دارند، احساس پوچی آنان را رنج نمیدهد، امید دارند و ایمان به آنان ثبات در تصمیم و عمل میدهد. آنان از این نعمات برخوردارند، حتی اگر در قعر سیاه چال باشند. کافران از این نعمتها بیبهرهاند، حتی اگر در قصری از طلا زندگی کنند. این نعمتها حسد کافران و منافقان را بر میانگیزد و آنان را به شدت نسبت به مؤمنان کینهورز میکند. قرآن کریم آن هدف آنان را چنین ترسیم میکند: ﴿وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ﴾[۳۲]. اهل باطل نمیتوانند محبت حق تعالی به مؤمنان را تاب آورند، اگرچه به جهت خبث باطن، خودشان از آن محبت منزجر بوده و ولایت شیطان برای آنان گواراتر است. تهاجم فرهنگی نیز از همین حسادت و کینه بر میخیزد. به همین جهت، بغض و عناد استکبار با ما تمام نخواهد شد؛ حتی اگر روزی احساس کنند تهاجم فایدهای ندارد و قدرت نظام جمهوری اسلامی، آنان را به اظهار دوستی وادار کند[۳۳]. تهاجم فرهنگی انتقام از ایمان گروی جوانان[۳۴] و پیشرفت آنان در عرصه علم[۳۵] است. این نکات نشان دهنده سادهلوحانه بودن نظریه گفتگوی تمدنهاست؛ زیرا فرهنگ استکباری و حسد و کینه دشمن راهی برای گفتگو با او نگذاشته است.
تحقیر دیگران ناشی از همین خودبرتربینی و خودشیفتگی است و همین زمینه کافی برای تهاجم فرهنگی را فراهم میکند. برتریجویی غربیان و اهانت آنان به فرهنگ ملل دیگر و تلاش آنان برای الزام ملل دیگر به پیروی از فرهنگ غربی از انگیزههای اساسی در تهاجم فرهنگی است[۳۶]. اما در هر تهاجمی، مهاجم اهدافی کوچک و بزرگ را در نظر میگیرد که منهدم کند. این اهداف مناسبت کافی با انگیزه اساسی تهاجم دارند. در تهاجم فرهنگی نیز دشمن اهداف متنوع و متعددی را در نظر گرفته است. در یک کلمه، هدف مهم استکبار از تسلط بر یک کشور، انکار هویت ملی از رهگذر سلب فرهنگ، اعتقادات، دین، اراده، استقلال، حکومت و اقتصاد یک ملت است[۳۷]. اما این نکته نیاز به تفصیل دارد. جوانان اولین هدف در تهاجم فرهنگی به شمار میآیند[۳۸]؛ زیرا جامعه ایرانی جامعهای جوان است؛ سرمایههای پایه و امیدهای هر جامعهای جوانان هستند؛ جوان از طرفی نیروی بالفعل است و از طرفی نیروی بالقوه؛ جوانان توان، روحیه و شجاعت راهاندازی حرکتهای بزرگ را دارند. روحیه انقلابی و اسلامی جوان و حرکت او در آن جهت، بزرگترین سود و هرز شدن این سرمایه به دست دشمن، خسارتی جبران ناپذیر است. اساساً قوام نظام اسلامی به روحیه انقلابی و ایمان جوانان پرشور و مؤمن است و میتوان از آنان به عنوان ذخیرههای اصلی انقلاب نام برد. در بیشتر موارد خواسته این جوانان مؤمن، مجاهدت در راه خداست. به این جهت است که اعتقادات دینی و انقلابی و تفکر فعال نسل نو، امنیت استکبار را تهدید میکند. دشمن برای جلوگیری از حرکتهای بزرگ انقلاب اسلامی ناچار است جوانان ما را نابود و تباه کند و البته آنها را در تهاجم فرهنگی مورد شدیدترین حملات قرار داده است[۳۹].
منابع اقتدار ملت ایران، یعنی ایمان و امید و انگیزه این ملت، از اهداف دیگر تهاجم فرهنگی، به ویژه در جوانان است. منابع اقتدار هر ملتی آن ملت را در میان ملل دیگر مورد احترام قرار داده و نه تنها پایه شناسایی حقوقی آن ملت قرار میگیرد؛ بلکه ارزشها و آرمانهای این ملت را به ملل دیگر صادر میکند. به این جهت، برای دشمنان نابودی این منابع از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است[۴۰]. روحیه بانشاط و احساس توانایی و عزت از نقاط قوت یک ملت است و ملت ما پس از انقلاب، از این جهت رشد قابل توجهی داشته است. دشمنان فرهنگی ایران، با توجه به سابقه تاریخی این ملت، نشاط، امید و تواناییهای این ملت را سطح بالایی ارزیابی کردهاند. این روحیه سازنده برای آنان نگران کننده است و طبیعی است که در تهاجم فرهنگی از اهداف اساسی دشمن باشد[۴۱]. اسلامیت فرهنگ ایرانی نیز یکی از مهمترین اهداف تهاجم فرهنگی است. فرهنگ به ذهن انسان جهت میدهد و عامل اصلی و تعیین کننده رفتارهای فردی و اجتماعی است. فرهنگ اسلامی بعد از انقلاب نیز به شدت در اذهان مردم ایران اثر گذاشته است. این فرهنگ عامل اصلی پالایش فرهنگ غربی از فرهنگ ایرانی و مانع اصلی سیطره غرب بر ایران بوده است. به همین دلیل، دشمن اسلامیت فرهنگ ایرانی را به شدت آماج تهاجم خویش قرار داده است و سعی شدید در دینزدایی از فرهنگ والای ایرانی دارد[۴۲]. دشمن در پی خالی کردن روح اسلامیت از این انقلاب است و اگر این روح بمیرد و پیروان فرهنگ غرب مناصب حکومتی را بگیرند، صورت این انقلاب و اسلام هیچ ضرری به دشمن ندارد[۴۳]. چرا دشمن تهاجم فرهنگی را برای مقابله با ایران اسلامی انتخاب کرده است؟ یک سوی پاسخ به این پرسش، ویژگی کلی استعمار نو و اشغالگری جدید است. این نوع اشغال، سیطره فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کامل است؛ اگرچه ممکن است بدون حضور اشغالگر باشد، مگر در صورت ضرورت[۴۴]. سوی دیگر آن ویژگی خاص ایران و فرهنگ ایرانی و انقلاب اسلامی ایران است که موجب تهاجم فرهنگی ویژهای علیه ایران گشته است.
انقلاب ایران یک حرکت فرهنگی و مبتنی بر ایمان بود؛ بنابر این، دشمن تنها راه مقابله با آن را تهاجم فرهنگی و هدف قرار دادن ایمان مردم یافته است[۴۵]. قوت ایران اسلامی در برابر دیگر گزینههای تهاجم، مانند تهاجم نظامی و اقتصادی، و توان وی در دفع آنها نیز برای دشمن چاره دیگری باقی نگذاشته است. گسترش پیام انقلاب اسلامی نیز حاصل یک تعامل فرهنگی با ملل اسلامی بوده و بیداری اسلامی را به بار آورده است و این نیز یکی از علل رو آوردن دشمن به تهاجم فرهنگی است[۴۶]. برای این نکته شواهد متعددی قابل بیان است؛ از جمله واقعه تألیف کتاب آیات شیطانی و مبارزه با حجاب در اروپا[۴۷]. این شواهد مربوط به دو دهه پیش است. امروز میتوان شواهد بسیاری را اضافه نمود: چاپ کاریکاتورهای موهن در دانمارک، ایجاد جریان انحرافی طالبان و القاعده در میان ملل اسلامی (اگرچه بعدها، علی الظاهر، مهار این جریان از دست خودشان نیز خارج شده است)، ابراز نگرانی صریح از اسلام بیدارگر و موارد بسیار دیگر همه نشان میدهد که بیداری جهان اسلام و الهام از ایران اسلامی، موجب وحشت دشمنان اسلام شده است و آنان در پی این وحشت دست به تهاجم فرهنگی زدهاند. موج عظیم انقلابهای اسلامی در کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا و از سوی دیگر سرکوب شدید این انقلابها از سوی حاکمان مستبد وابسته، بالاترین شاهد صدق این سخن است؛ حتی اگر این انقلابها با سرکوب شدید یا با ایجاد جریانهای انحرافی نتوانند این حکومتهای دیکتاتور و دستنشانده را ساقط کنند. اما، اگر زمینه تهاجم فرهنگی تنها بیداری جهان اسلام و گسترش موج دینمداری در جهان باشد، چندان نگران کننده نیست. همچنان که تفکرات الحادی مارکسیستی نتوانست معارف اسلامی را از صحنه زندگی مردم دور کند، یقیناً معارف کنونی غربی و فرهنگ القایی از سوی آنان نیز قادر به کاستن از شیرینی و نفوذ معارف و احکام و فرهنگ اسلامی نخواهد بود[۴۸]. در شرایط بیداری اسلامی، دشمنان جز ناکامی درو نخواهند کرد[۴۹].
اما زمینه دیگری که دشمنان را به تهاجم فرهنگی تحریک میکند، نقاط ضعف و بیماریهای امت اسلام است که زمینه را برای نفوذ دشمن آماده کرده و دشمن را به پیروزی در تهاجم فرهنگی امیدوار میکند. بیماریهای فرهنگی زمینه برای هر گونه ضعف و شکست است. این بیماریها از بیرون بر ما تحمیل نمیشود؛ بلکه حاصل سوء اختیار خود ماست؛ زیرا انسان با کامپیوتر متفاوت است. کامپیوتر، به مسألهای که برایش طراحی شده، بر اساس برنامه داده شده میتواند پاسخ دهد. اما انسان خودش برنامه خودش را تنظیم میکند؛ خودش تصمیم میگیرد و خودش جهتگیری پیدا میکند[۵۰]. در این وضعیت تهاجم مؤثر خواهد بود و البته در این حال، کسانی سزاوار ملامتاند که با کوتهبینی و راحتطلبی و خودخواهی، زمینه پیروزی دشمن و زوال خویش را فراهم ساختند[۵۱]. در این نحوه تهاجم، دشمن ضریب بالایی برای پیروزی احتمال میدهد؛ زیرا این تهاجم در هم شکنندهتر از همه انواع دیگر تهاجم است[۵۲]. همچنین، دشمن در این جنگ از تجربه کافی تاریخی برخوردار است و طعم پیروزی را نیز بارها در تهاجم فرهنگی چشیده است. آندلس یک نمونه بسیار مهم است[۵۳]. چیره شدن غرب بر ممالک اسلامی در قرون اخیر نیز تا حد زیادی منشأ فرهنگی داشت تا نظامی یا اقتصادی یا سیاسی. ابزارهای مورد استفاده در تهاجم فرهنگی بسیار متنوعاند. تنوع ابزارها هم نشان دهنده اهمیت قضیه نزد دشمن است[۵۴] و شاید بتوان گفت تفاوت اساسی تهاجم فرهنگی گذشته و امروز در نوع ابزارها دیده میشود[۵۵]. ابزار تهاجم فرهنگی دو دستهاند: ابزار سخت و نرم. ابزار سخت محسوس و قابل مشاهدهاند؛ اما ابزار نرم قابل مشاهده نیستند. امروزه، ابزار سخت تهاجم فرهنگی، به مدد فناوریهای روز، بسیار پیچیدهتر از شیوههای قدیمی عمل میکنند. از مهمترین ابزارهای امروزین، امواج صوتی و تصویریاند[۵۶]. ماهواره، تلویزیون، ویدئو، کتاب، روزنامه و شبنامه در زمره ابزار سخت فرهنگی هستند که تهاجم فرهنگی با بهره گرفتن از آنها صورت میگیرد[۵۷].
یکی از ویژگیهای این ابزار، یک طرفه بودن آنهاست. در این ابزار، دشمن هرچه میتواند به جوانان ما میگوید؛ در برابر آن، نمیتوان مستقیماً به محاجه نشست و سخن گفت. پاسخ سخنان دشمن ناچار در ظرف دیگری خواهد بود که معلوم نیست جوان پای آن پاسخ هم بنشیند. به همین جهت است که این ابزار همچون ابزار ساحرانه ذهن و فکر جوان را تسخیر میکند[۵۸]. این ابزار در خلوت با مخاطب خود ارتباط برقرار میکند؛ شرایطی که مخاطب در آن بیشتر در معرض گناه قرار دارد. بنابراین، بخش مهمی از تهاجم فرهنگی را در خیابانها و مراکز عمومی، بلکه در خلوت خانهها باید پیگیری کرد[۵۹]. از مهمترین ابزار نرم تهاجم فرهنگی، هنر و ادبیات است که در قالب شعر، داستان، نقاشی، فیلم، کاریکاتور و مانند آنها عرضه میشود[۶۰]. امروزه، در سطح جهان بیشترین استفاده از فرهنگ و هنر علیه ارزشهای والای بشری، اعتقادات انسانی و ادیان آسمانی صورت میگیرد[۶۱]؛ زیرا هنر و ادبیات با احساسات و عواطف بشری سروکار دارند. اگر احساسات و عواطف کسی از مسیر الهی خارج شد و شیطانی گشت، همه زندگی او از مسیر الهی خارج میگردد. علم نیز یکی دیگر از ابزار نرم تهاجم فرهنگی است[۶۲].
تهاجم فرهنگی بدون عوامل داخلی ممکن نیست[۶۳]. یکی از معضلات تهاجم فرهنگی این است که منابع انسانی دشمن را در این تهاجم، افرادی تشکیل میدهند که در گروههای فرهنگی، از نویسندگان و پژوهشگران و گویندگان و هنرمندان، قرار دارند؛ افرادی که در پشت پرده دید مردم، خود را به دشمنان ایران و اسلام و بلکه به دشمنان انسانیت فروختهاند[۶۴]. به همین جهت است که از این گروه افراد با عنوان غیر فرهنگی «عمله دشمن» نام برده میشود تا هویت واقعی آنان در پوشش عناوین فرهنگی پنهان نماند[۶۵]. دشمن به طور مستقیم یا حتی از طریق مجامع جهانی حاضر است با مشوقهای گرانبهایی چون جایزه نوبل عوامل خود را در خیانت ثابتتر کند[۶۶]. اما دشمن به این منابع انسانی خود نیز نگاه ابزاری بر اساس تاریخ مصرف دارد. این افراد نه دنیا دارند، نه آخرت؛ دنیاشان، دنیای نکبت؛ آخرتشان هم، بلاشک، قهر و عذاب الهی است[۶۷]. از اواخر دوران حکومت فاسد قاجاریه تاکنون، این افراد با تفکرات فراماسونری و صهیونیستی و ارتباط تنگاتنگ با بیگانه پیوسته این هدف را دنبال میکردند که فکر و هنر و اندیشه و آداب زندگی ملت ایران فرنگیمآب شود؛ زیرا نتیجه آن مرعوب و مجذوب شدن مسئولین کشور در برابر فرهنگ بیگانه بود و این امر به طور طبیعی اجرای سیاستها و منویّات بیگانگان را در پی داشت[۶۸].[۶۹]
راهبردهای دشمن در تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی غرب و در رأس آن آمریکا، تهاجمی راهبردی است. البته هرگونه فعالیت سلطهطلبانه آنان راهبردی طراحی میشود[۷۰]. نگاه آنها به آینده است؛ آینده آنان کشیدن خط بطلان بر آینده روشن و درخشان ملت ایران است. با مطالعه راهبردهای تهاجمی دشمن در تهاجم فرهنگی میتوان دریافت که دشمن در واقع در پی فلج کردن ماست[۷۱]. سازمانیافتگی تهاجم فرهنگی نشانگر آن است که دشمن با سیاستگذاری و برنامهریزی دقیق وارد عمل شده است و راهبردهای متنوعی در تهاجم خطرناک فرهنگی دارد. راهبردهای تهاجمی دشمن شامل تدابیری برای بسیج و توسعه فرصتها و امکانات و تمرکز آنها بر روی ماست، به گونهای که فعالیتهای ما دچار محدویتهای اساسی گردد. تدبیر در برابر این تهاجم بدون شناخت برنامه دشمن ممکن نیست[۷۲]. راهبردهای دشمن بر اساس امکاناتی که غرب از آنها بهرهمند است، اعم از امکانات انسانی و نرمافزاری و سختافزاری، طراحی شدهاند. دشمن در تهاجم فرهنگی از راهبردهای متنوع و متعددی بهره میبرد؛ اما گوناگونی این راهبردها به معنای اختلاف آنها نیست. در همه آنها اهداف تهاجم فرهنگی آماج تیرهای زهر آگیناند. در این مختصر به برخی از این راهبردهای دشمن در تهاجم فرهنگی اشاره میشود. اولین اقدام آنان، شناخت نقاط قوت و ضعف ماست. آنها بعد از مدتی مقابله با نظام اسلامی متوجه شدند که نقطه قوت این مردم، اعتقادات و اخلاق آنهاست و همان را نقطه ثقل مبارزه انتخاب کردند؛ یعنی مبارزه با جمهوری اسلامی در صحنه اعتقاد و در زمینه فرهنگ و مسائل اخلاقی[۷۳]. نقاط ضعف را هم شناسایی میکنند. عمده نقاط ضعف جامعه مؤمنان نقاط ضعفی است که انسان از ناحیه طبیعت خود و نفس امارهاش گرفتار آنهاست. انسان از آن ناحیه به شدت آسیبپذیر است[۷۴]، مگر آنکه واقعاً به خدا پناه ببرد و در رحمت او پناه گیرد. راهبردهای دشمن در تهاجم فرهنگی، که در ادامه بیان خواهد شد، تابع شناخت دشمن از نقاط ضعف و قوت است.[۷۵]
تحقیر و تخریب هویت و فرهنگ ملی
برای غربیان چیزی به نام هویت ملتها اصلاً ارزش ندارد. آنان در پی کسب قدرتاند؛ اگر برای رسیدن به آن لازم شود، تخریب اخلاق، ترویج مصرفگرایی و ترویج بیاعتنایی به هویتهای ملی و مبانی فرهنگی برای آنها بسیار راحت است[۷۶]. هشدارهای مکرر نسبت به راهبرد دشمن در تحقیر و تخریب هویت و فرهنگ ملی نشانگر اهمیت موضوع است[۷۷]. تخریب و تحقیر و از بین رفتن هویت ملی معنای مصیبتباری برای یک مجموعه ملی دارد[۷۸] که در تاریخ خود آن را تجربه کردهایم[۷۹]. از آنجا که هویت اسلامی وابسته به سرزمین و ملیت و قومیت خاصی نیست؛ حمله به هویت اسلامی تنها به ایران محدود نمیشود. شواهد فراوانی از جهانیبودن تهاجم به هویت اسلامی خبر میدهند. ترساندن دولتهای تازه مستقل آسیای میانه از همان ابتدا از گرایشهای اسلامی؛ موضعگیریهای خصمانه در برابر بیداری اسلامی در همه جا، رفتار آنان با ملت عراق؛ دشمنی عنادآمیز آنان با زمامداران سودان که صرفاً عکسالعمل گرایش اسلامی آنان است، و دهها نمونه دیگر در سرتاسر جهان، مجموعه شواهد انکارناپذیری بر خصومت علنی آمریکا و دیگر سلطهگران، نسبت به اسلام و بیداری اسلامی و بازیافتن هویت اسلامی از سوی مسلمین جهان است[۸۰].
دشمن برای تحقیر و تخریب هویت برنامههای متنوعی دارد. یکی از برنامههای دشمن تضعیف و به انزوا کشاندن ادبیات و هنر مستقل است. ادبیات و هنر در هر فرهنگی اهمیت بسیار دارد؛ زیرا بیانگر احساسات و روحیات آن فرهنگ است. در عناصر دیگر فرهنگی، مانند اندیشهها با قوانین و مقررات، معمولاً احساسات و روحیات افراد بروز و ظهور ندارد. دشمن از جریان ادبی و هنری انقلابی و اسلامی ضربههای سختی دید و در تهاجم فرهنگی آن را مورد هدف قرار داد. دشمن برای نابودی این جریان، تحقیر و به انزوا کشاندن جریان ادب و هنر و فرهنگ انقلابی را هدف قرار داده است و به حق، میتوان این محور عملیات دشمن را از دردهای خاموش خواند[۸۱]. غربیان در تحقیر هویت ملل دیگر تلاش عظیمی دارند که به آنان القاء کنند که «تو نمیتوانی». این القاء یک سیاست اساسی و ثابت استکبار است. به جرأت میتوان گفت خطرناکترین بخش تهاجم فرهنگی همین بخش است[۸۲]. در این محور تهاجم فرهنگی، هدف نخبگان این ملتاند. در دهه اول بعد از انقلاب، کمتر کسی میتوانست چنین خودباختگی از خود نشان دهد؛ اما به تدریج عوامل دشمن دوباره سر بلند کردند و شعار «تو نمیتوانی» را زنده کردند. مخالفت با نظریههای غربی چنان برای این عده سنگین است که گویا وحی الهی مخدوش شده است. جالب اینکه آن نظریات در غرب کهنه و منسوخ میشود و جایش نظریات جدیدی میآید؛ اما این خودباختگان همان نظریات پنجاه سال پیش را به عنوان یک متن مقدس و یک دین در دست میگیرند[۸۳]. یکی دیگر از برنامههای غرب در تخریب هویت ملی ملل دیگر، تعریف شاخصهایی به ظاهر بیطرف، اما در واقع با هویت ایدئولوژیک غربی، برای مفاهیم بنیادین، مانند پیشرفت، است که سپس آن شاخصها را به جوامع دیگر تحمیل میکنند[۸۴].
یکی دیگر از برنامههای راهبردی دشمن در تحقیر و تخریب هویت ملی و اسلامی، به سخره گرفتن ارزشها و عناصر این هویت و تخطئه ملت ایران است. عوامل دشمن دقیقاً چیزی را بیشتر به باد تمسخر میگیرند که از آن بیشتر ضرر میبینند؛ مانند رفتار با زن، دانشگاه، حوزه، عبادت، به ویژه عباداتی چون نماز جماعت، مصرف نکردن مشروبات الکلی و اجرای حدود الهی[۸۵]. از برنامههای دیگر دشمن، در تحقیر و تخریب هویت دیگران، ترساندن ملل از رقابت و مبارزه با وی است[۸۶]. از این جهت دشمن در تهاجم فرهنگی تلاش زیادی برای خاموش کردن روحیه جهادی و جایگزین کردن روحیه ضد جهادی به جای آن و نیز پشیمان کردن مجاهدان راه خدا از مجاهدتهای گذشته دارد[۸۷]. همچنین، زدودن غیرت دینی به عنوان مقدمهای برای حمله به ارزشهای انقلابی و از بین بردن تمدن اسلام در برنامه دشمن است[۸۸]. برنامه دیگر دشمن، تضعیف فرهنگ روحیه زهد و پارسایی برای گسترش روحیه اشرافی است[۸۹].[۹۰]
ایجاد هرج و مرج فرهنگی
هرج و مرج در فرهنگ خطرناک بوده و از شاخصههای انحطاط فرهنگی است[۹۱]. بنابراین همه دستاندرکاران فرهنگ در کشور باید باور داشته باشند که دشمن در تهاجم فرهنگی در پی آمیختن فرهنگ انقلابی با چیزهایی است که آن را از خلوص و کارآیی میاندازد[۹۲]؛ حتی گاهی با وارد کردن یک کلمه، مانند دموکراتیک، در مباحث نظری[۹۳] در پی ایجاد هرج و مرج در محیطهای فرهنگی، مانند دانشگاههاست[۹۴]. از این جهت، یکی از راهبردهای اساسی دشمن این است که فرهنگ ما را با وارد کردن عناصری ناهمخوان و ناهمساز با عناصر فرهنگی انقلابی و اسلامی دچار تضاد نماید. مهاجمان به فرهنگ اسلامی انقلابی ایران گونههای متنوعی از ناسازی میان مؤلفههای هویتی، اهداف، ساختار و ارزشها را طراحی کردهاند. شاید بتوان گفت محور این ناسازیها، ناسازی میان دین و دنیاست[۹۵]. توهم ناسازگاری میان دین و دنیا وجوه متنوعی دارد. یکی از این توهمها، ایجاد توهم ناسازگاری میان هویت ملی و هویت دینی است. تأکید مکرر بر عدم تعارض میان ایرانی بودن و مسلمان بودن برای مقابله با همین توهمسازی دشمن است[۹۶]. نمونه دیگر، توهم ناسازگاری میان دیانت و علم است. زمانی مطرح میشد که مسئولان یا از افراد متعهد باشند یا از افراد متخصص؛ به گونهای که امکان جمع میان این دو محال به نظر میآمد؛ در حالی که افراد مؤمن متخصص در همه سطوح فراواناند[۹۷]. توهم ناسازگاری میان دیانت و مردمسالاری نیز یکی دیگر از این موارد است. دشمن برای ایجاد این توهم دو راهکار عملیاتی در پیش دارد. اول اینکه به لحاظ نظری مردمسالاری را تنها به مردمسالاری سکولار منحصر نمایند[۹۸]. راهکار دوم دشمن آن است که به لحاظ عملی راههای عملی مردمسالاری را ببندند. چالشهای دشمنان با انتخابات در ایران نمونه روشن چنین تلاشی است[۹۹]. از موارد دیگر توهم ناسازگاری میان دین و دنیا، توهم ناسازگاری میان عقلانیت با معنویت و نیز توهم ناسازگاری توسعه با اخلاق است که توهمی بسیار خطرناک توصیف میشود[۱۰۰].
یکی از مهمترین دستاویزهای دشمن برای ایجاد هرج و مرج فرهنگی تمسک به مفهوم آزادی است تا مردم را درست به نقطه مقابل آن بکشانند[۱۰۱]. البته ملت ایران چنین تجربه تلخی را در تاریخ معاصر خود به خاطر دارد که رضاخان را بر سر کار آورد[۱۰۲]. این در حالی است که لیبرالها که در کشوری مانند ایران از آزادی تا حد هرج و مرج حمایت میکنند، در هر جایی که به قدرت رسیدهاند، در عمل پیچیدهترین و ظریفترین کنترل فرهنگی را برای تحقق مقاصد خود و تهاجم به فرهنگ دیگر ملتها به کار میگیرند[۱۰۳]. در عین حال که بر فضای آزاد به عنوان زمینه حقیقی رشد و تکامل انسان باید تأکید شود؛ تأکید بر تفکیک آن از هرج و مرج و کجرویها لازم است[۱۰۴].[۱۰۵]
ناکارآمدسازی فرهنگ انقلابی
در هر فرهنگی، از هر عنصر فرهنگی کارکردی خاص مورد انتظار است و شاید بتوان گفت عنصر بیهوده و پوچ در فرهنگهای ملل وجود ندارد. اگر مردم از بخشی از فرهنگ، کارکرد مورد انتظار را تحقق یافته نبینند، به تدریج آن را کنار خواهند نهاد. مشروعیت همه نهادها و مسئولان نظام جمهوری اسلامی نیز وابسته به انجام وظیفه و کارآیی در انجام وظیفه است و هرجا کارآمدی نباشد، مشروعیت از بین خواهد رفت[۱۰۶]. با عدم کارآیی، دشمن به هدف خود میرسد و مشروعیت نظام را میتواند خدشهدار کند. بنابراین، دشمن به شدت در پی انکار کارآمدی نظام است[۱۰۷] و با جنگ تبلیغاتی میخواهد ناکارآمدی نظام را به صورت یک اصل مسلم در آورد که در اینجا گاهی دوستها و خودیها هم اشتباه میکنند[۱۰۸]. القای این ناکارآمدی برای آنان یک راهبرد است[۱۰۹]. برای نمونه، از آنجا که اقتصاد آشکارترین وجه کارآمدی نظام است، دشمن در تلاش است تا کارآمدی اقتصادی را انکار نماید[۱۱۰]. از سوی دیگر، در پی وارد ساختن عناصری در فرهنگ انقلابی یا خارج ساختن عناصری از آن است که آن را از کارآیی بیندازد[۱۱۱]. کارآمدی نظام اسلامی از جهات مختلفی مورد حمله قرار میگیرد. برای نمونه به دو مورد امنیت و تربیت نیروی انسانی اشاره میشود. امنیت یکی از سه رکن اصلی ارزشهای سیاسی در کنار عدالت و آزادی و شاید محسوسترین آنها باشد. نکته مقابل امنیت هرج و مرج و عدم آرامش و ترس است. در چنین شرایطی، حتی اگر آزادی و عدالت هم وجود داشته باشد، مردم از آن لذت نمیبرند. به همین دلیل، امنیت را اولین کارکرد جامعه سیاسی بر میشمارند و دشمن نیز همین امر را هدف گرفته است[۱۱۲]. به همین جهت، به خطر هرج و مرج باید توجه ویژه داشت و البته دشمنان نظام اسلامی و دشمنان انقلاب نیز با این توجه ویژه، آن را یکی از سیاستهای تهاجم فرهنگی قرار دادهاند[۱۱۳].
یکی دیگر از وجوه کارآمدی نظام، تربیت نیروی انسانی است که دشمن در پی ایجاد مانع در مسیر آن است و در این زمینه، متناسب با دشمنی و خصومت دشمن، برنامهریزی لازم است[۱۱۴]. دشمن با گسترش سازمان یافته عرضه مواد مخدر، پارتیهای شبانه و مانند اینها اساساً از پدید آمدن استعدادهای برجسته جلوگیری کرده و جوانان را از حرکت به سوی قلههای سعادت و افتخار بازمیدارد[۱۱۵]. به این جهت، مواد مخدر یک تهدید جدی است[۱۱۶]. از طرف دیگر، اگر استعدادهایی نیز از این دامها رسته باشند، برنامههای ویژهای برای ربودن آنها دارند، ربودن مغزها برنامهای است که نه تنها در کشور ما، بلکه در همه کشورهای جهان سوم اجرا میشود[۱۱۷]؛ هر چند، در کشور ما به طور ویژه برنامهریزی شده است[۱۱۸]. در کنار این مانعتراشی برای تربیت نیروی کار آمد، دشمن در پی وارد کردن نیروهای خود در ساختار نظام است[۱۱۹] و متأسفانه مسئولان فرهنگی سطوح بالا از کارهایی که در سطوح متوسط انجام میگیرد، بیخبرند[۱۲۰]. در جامعهای با فرهنگ مذهبی چون ایران اسلامی، «کارکرد هر عنصر فرهنگی» با تطبیق و سازگاری آن با اهداف و ارزشهای پذیرفته در حیات دینی تعریف میشود. برای نمونه مردم ایران با تعلق بسیار به مذهب شیعی عناصر فرهنگ خود را بر بنیادهایی چون ولایت الهی، حکمت و عقلانیت دینی، عزت دینی، عدالت، اجتهاد و فقاهت، فقه و اخلاق اسلامی استوار کردهاند و کارآمدی عناصر فرهنگی را بر اساس همین بنیادها میسنجند. این نکته کاملاً قابل تحقیق است. اگر چه مردم ایران همواره با مشکلات اقتصادی مواجه بودهاند و موارد بسیاری از آنها هم احتمالاً ناشی از کمکاری یا حتی بدکاری مسئولان باشد؛ اما این مشکلات آنان را از حمایت از نظام سیاسی اسلامی مأیوس نمیکند. با این حال، وقتی همین مردم دوری مسئولان از ارزشها و اهداف حیات دینی، مانند میل به اشرافیت یا ارزشهای غربی را میبینند، واکنش معناداری نشان میدهند که آشکارا در انتخاباتها میتوان این واکنشها را احساس کرد. انتظارات مردم ایران از فرهنگ انقلابی نیز بر همین اساس تعریف میشود. برای نمونه، مردم ایران انتظار دارند فرهنگ انقلابی زمینه مساعدی برای توسعه عدالت باشد؛ برای افراد، به حسب میزان تعهد به انقلاب، شخصیت اجتماعی مثبتی تعریف کند؛ به مردم ایران در میان ملل دیگر هویت والاتر تعریف کند و کارکردهای دیگری نظیر آنها.[۱۲۱]
تهاجم به مبانی نظری نظام جمهوری اسلامی
اسلامیت این نظام یک خطر اساسی برای همه اهل باطل است. از آنجا که راه نظامی برای آنان بسته است، تنها راه، راه گسترش دادن افکار و انگیزههای مخالف با اسلام، همراه با تهمت و اهانت و نارواگویی نسبت به انقلاب اسلامی است[۱۲۲]. در این راهبرد، دشمن اصل اسلام را هدف خود قرار داده است[۱۲۳]. این حساسیت دشمن به ویژه به واسطه این است که امروزه الگویی برای جهان اسلام پیدا شده است[۱۲۴]. با توجه به هویت شیعی این انقلاب، اصل تشیع نیز به شدت آماج تهاجم ناجوانمردانه دشمن قرار گرفته است. از آنجا که باید شیعه را بشناسند تا بتوانند با او مبارزه کنند؛ کنفرانسهای شیعهشناسی توسط آمریکا و اسرائیل تشکیل میشود و کسانی روی آراء و لایههای فکری و شکل اجتماعی شیعیان تحقیق میکنند[۱۲۵]. عقاید شیعه از غنای بالای برخوردارند، به همین جهت تهاجم مستقیم به آنها به ضرر خود مهاجمان خواهد بود. به همین جهت، راهبرد دشمن در تهاجم فرهنگی به عقاید شیعه، تحریف آنها و وارونه جلوهدادن آنها است[۱۲۶]. در این راهبرد، دشمن به آموزههایی از دین مقدس اسلام تهاجم میکند که تأثیر مهمی در زندگی و سرنوشت آینده جامعه اسلامی میتواند داشته باشد؛ چه این آموزه از بین برود و چه از محتوا خالی گردد[۱۲۷]؛ بنابراین، باید دید توجه حملات دشمن به کجاست[۱۲۸].
از جمله این عقاید اساسی، مسأله ولایت است که به شدت مورد تهاجم دشمنان قرار گرفته است. ولایت استمرار نبوت است[۱۲۹] و ولایت فقیه استمرار ولایت معصوم در دوران غیبت است. به تعبیر دیگر، ولایت فقیه محور نظریه حکومت اسلامی شیعه در دوران غیبت است. اگر ولایت فقیه مخدوش شود، محور نظام از بین رفته و اجزای آن از هم گسسته خواهند شد. به این جهت، دشمن به شدت به این اصل هجوم برده است[۱۳۰]. روشن است که علت اساسی مخالفت آنان با اصول مقدسی چون ولایت فقیه، برکاتی است که از این اصول نصیب ملت بزرگ ایران شده است[۱۳۱]. خطر ولایت فقیه به حدی است که ایادی دشمن برای محو آن حتی حاضر شدهاند اصل ولایت را انکار کنند، در حالی که میدانند اصل ولایت جزء اصول دین است[۱۳۲]. هر یک از ارکان نظام اسلامی که نقش و تأثیر بیشتری در حفظ ایمان مردم، حفظ اتحاد ملت، در پاسداری از ارزشها و شعارهای آگاهیبخش و شورآفرین داشته باشد، در معرض کینه و بغض بیشتر دشمن و آماج تهاجم ناجوانمردانهتر آنان قرار میگیرد. جمع عِدّه و عُدّه برای تحریف یا تشکیک در اصل ولایت فقیه که پایه اصلی این بنای شامخ و به معنای حاکمیت دین و تقوا بر زندگی اجتماعی یک ملت است و نیز تخریب شخصیت امام، از همین انگیزه شیطانی و سلطهجویانه منشاء میگیرد[۱۳۳].[۱۳۴]
نفوذ در خانهها و مجامع جوانان
یکی از خطاهای اساسی در درک تهاجم فرهنگی این است که تصور میشود تهاجم فرهنگی، نهادهای کلان جامعه را هدف قرار میدهد؛ در حالی که نهادهای خرد اجتماعی بیشتر در معرض خطر هستند. قابلیت نظارت بر نهادهای خرد بسیار کم است و خلوت افراد و مجامع خصوصی آزادیهای ویژهای دارند که امکان نفوذ در آنها را بیشتر میکند. از این جهت دشمن در آنجا امنیت بیشتری دارد. مجامع خصوصی و خلوت افراد از آزادیهایی بهرهمند است که در مجامع عمومی آن آزادیها ممکن نیست. بنابراین، در شناخت تهاجم فرهنگی نمیتوان به آنچه در سطح جامعه محسوس است، اکتفا کرد؛ فساد اصلی آن است که در کوچه و خیابان دیده نمیشود[۱۳۵]. راهبرد تهاجمی دشمن در نفوذ به خانهها، مدارس و گروههای کوچک دوستانه جوانان و دیگر مراکزی که جوانان در آنها جمع میشوند، یکی از راهبردهای خطرناک تهاجم فرهنگی است که مورد توجه و هشدار حضرت آیتالله العظمی خامنهای است[۱۳۶].[۱۳۷]
تفرقهافکنی
اختلاف نظر در سطوح مختلف میان بزرگان هر جامعه امری عادی و غیر قابل اجتناب است. اگر این اختلافها به درستی مدیریت و هدایت شود، از قِبَل آن منافع فراوانی نصیب جامعه میشود. اما اگر این اختلافات هدایت و مهار نشود، در برابر چشم دشمن به نمایش درمیآید و میتواند به تفرقه و جدایی گروههای جامعه متحد منجر شود. از اولین آثار تفرقه، بدبینی گروهها به یکدیگر و پیدایش زمینه اتحاد برخی گروهها با دشمن است. چنین اتحادی آغاز شکست در برابر دشمن است. اثر خطرناک دیگر تفرقه، تقسیم نیروهای داخلی و در نتیجه تضعیف آنها و بلکه جهت گرفتن همین نیروها برای نابودی ملت است[۱۳۸]. البته دشمنان ما از دیر باز تلاش گسترده و بیوقفهای در ایجاد تفرقه داشته و برای این کار تجربه بسیاری در تاریخ اندوختهاند. تفرقهافکنی در سطوح مختلفی صورت میگیرد: تفرقه میان گروههای مذهبی، تفرقه میان گروههای قومی، تفرقه میان گروههای سیاسی، تفرقه میان دولتمردان با مردم، تفرقه میان خود دولتمردان، تفرقه میان دو جنس زن و مرد، تفرقه میان نسل جوان با نسل پیشین و.... دشمن در همه این سطوح به فعالیت مشغول است. در این میان، به برخی از سطوح تفرقه حساسیت بیشتری لازم است؛ مانند تفرقه میان گروههای مذهبی. اختلاف مذاهب و اختلاف اقوام یکی از مهمترین محورهای عملیاتی دشمن در تهاجم فرهنگی است[۱۳۹]. تفرقه و اختلاف در میان مسلمانان یک بیماری مزمن با سابقه طولانی است و از سوی دیگر بیداری اسلامی نیز با گرایش به سمت اتحاد اسلامی، آنان را سخت وحشت زده کرده است. همه اینها دشمن را به تلاش وسیع و مدام برای ایجاد تفرقه تحریک میکند[۱۴۰]. میتوان دید رسانههای وابسته به استکبار و در رأس آنان آمریکا بسیج شدهاند که ایران اسلامی و ملت مسلمان ایران را بر خلاف آنچه که هست، به جهانیان نشان دهند تا بین ایران اسلامی با مسلمانان عالم اختلاف و فاصله ایجاد شود[۱۴۱]. بنابراین، آشکار است که تفرقهافکنی میتواند یکی از راهبردهای مهم دشمن در تهاجم فرهنگی باشد[۱۴۲].
ثبات کشور یکی از آماج حملات دشمن است. دشمن میداند در یک کشور بیثبات، نه میتوان فعالیت علمی یا فرهنگی یا اقتصادی داشت و نه میتوان از حقوق ملت دفاع کرد و نه میتوان عزت ملت را در دنیا حفظ کرد. رهبر انقلاب با اشاره به حوادث ۱۸ تیر ۱۳۸۲ که ثبات کشور هدف قرار گرفته بود، به دو هدف دشمنان ملت ایران اشاره میکند: به راه انداختن برادرکشی، ایجاد جنگ و اختلاف در بین مسئولان[۱۴۳]. اختلافافکنی کار دشمن است؛ هرچند با دست افراد داخلی انجام گیرد. ممکن است آگاهانه برای دشمن کار کنند یا حتی ناآگاه از این امر باشند، اما سرانگشت دشمن بوده و برای دشمن کار میکنند[۱۴۴]؛ البته ریشه اصلی اختلاف دشمن است و بسیاری از افرادی که در داخل برای اختلاف انداختن فعالیت میکنند، منافقانی هستند که چشم امیدشان به دست دشمن است[۱۴۵].[۱۴۶]
فراگیر کردن بیبندوباری
غریزه جنسی یک غریزه حیاتی برای بشر است که با روابط جنسی برآورده میشود. این روابط موجب آرامش شده و احساس رها شدن از تنش را ایجاد میکند. علاوه بر این، بقای نوع بشر به این روابط وابسته است. در وضع طبیعی این غریزه با تشکیل خانواده و میان زن و شوهر برآورده میشود. برآوردن این نیاز در محیط خانواده همه آثار مثبت ناشی از این غریزه را میتواند با خود داشته باشد. اما اگر ارضای این غریزه به خارج از محیط خانواده کشیده شود، بسیاری از آثار مثبت روابط جنسی از دست رفته و جامعه بشری در خطر انحطاط قرار میگیرد. این مشکلات، به ویژه، در شرایطی حادتر بروز میکنند که روابط جنسی میان یک مرد و زن، دو جنس مخالف انسانی، برقرار نشود؛ اعم از آنکه میان دو هم جنس انسانی باشد، میان انسان و غیر انسان یا به صورت استمناء. تمام این اشکال، انحراف جنسی به شمار میآیند. بنابراین، انحراف جنسی شیوه معینی ندارد و به صور متنوعی میتواند بروز نماید. اهل باطل دریافتهاند در هر جامعهای روابط جنسی به شکل بیبندوبار در آید، آن جامعه از چنگ آنان بیرون نخواهد آمد. فساد در روابط جنسی روحیه نشاط و فعالیت و تلاش در راه خدا را از انسان میگیرد و این برای جامعه اسلامی اوج فساد است. به همین دلیل، آنان یکی از راهبردهای خود در تهاجم فرهنگی را ترویج مواد مخدر و گسترش بیبندوباری جنسی قرار دادند[۱۴۷]. کافران غربی تأثیر مخرب چنین فسادی را بر مسلمانان در آندلس تجربه کردهاند و این تجربه برای آنان فراموششدنی نیست؛ چنان که ما نیز نباید فراموش کنیم. به همین جهت است که الان نیز استراتژیستهای آنان به جای تهاجم نظامی همین را پیشنهاد میکنند[۱۴۸].
خانواده مشروع برای کودکان احساس افتخار و عزت دارد و نیز خانواده مشروع برای تربیت نسل آینده بالاترین استعداد را دارد؛ اما در مقابل، روابط جنسی نامشروع همواره اشخاص را با احساسی از گناه و اضطراب آزار میدهد. از این جهت دشمن میخواهد با ترویج فساد، روحیه نشاط، فعالیت و تلاش در راه خدا را از ملت ایران بگیرد[۱۴۹]. هدف دشمن از گسترش مواد مخدر و ترویج فیلمهای مهیج شهوت، سلب احساسات دینی از مردم است تا جوانان بیتفاوت، بیغیرت و بیاعتنا به ارزشها گشته و دلسپرده به شهوات و غرق در فساد و در مواد مخدر باشند[۱۵۰]. عوامل داخلی، دشمن به ویژه از دهه هفتاد تا نیمههای دهه هشتاد، تلاش زیاد و آشکاری در این زمینه داشتند و با تمسک به شعار آزادی، تلاش داشتند نظام اسلامی را مجبور به پذیرش فساد نمایند[۱۵۱]. برخی از این عوامل حتی تا سطح مسئولیتهای بالا، آن هم در امور فرهنگی رسیده بودند و از این موقعیت برای ترویج شهوات استفاده میکردند. در این دوره، رهبر معظم انقلاب نگرانی بسیاری از این مسأله داشت[۱۵۲].[۱۵۳]
منابع
پانویس
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با نویسندگان، صاحبنظران و کارکنان رسانههای گروهی، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با نویسندگان، صاحبنظران و کارکنان رسانههای گروهی، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان خانههای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، ۶/۱۰/۱۳۷۶.
- ↑ «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.
- ↑ «بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد» سوره یونس، آیه ۸۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مردم مشهد و زائران حضرت علی بن موسی الرضا(ع)، ۴/۱/۱۳۷۵ و نیز مراسم هشتمین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی، ۱۸/۹/۱۳۷۶ پیام به هجدهمین اجلاس سراسری نماز، ۱۲/۸/۱۳۸۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مردم مشهد و زائران حضرت علی بن موسی الرضا(ع)، ۴/۱/۱۳۷۵ و نیز نک: پیام به هجدهمین اجلاس سراسری نماز، ۱۲/۸/۱۳۸۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۱/۹/۱۳۶۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۰/۹/۱۳۹۰؛ دیدار با اعضای انجمن اهل قلم، ۷/۱۱/۱۳۸۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما، ۱۱/۹/۱۳۸۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار گروهی از خواهران پرستار، ۲۰/۷/۱۳۷۳، دیدار مسئولان خانههای فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، ۱۰/۶/۱۳۷۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای مجمع نمایندگان طلاب حوزه علمیه قم، ۴/۲/۱۳۷۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۰/۹/۱۳۷۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با رئیس، معاونان و مدیران سازمان صدا و سیما، ۲۶/۳/۱۳۷۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار پرشور با خانوادههای صبور و سرافراز شهیدان و جانبازان استان کردستان ۲۲/۲/۱۳۸۸و نیز: دیدار نویسندگان، صاحبنظران و کارکنان رسانههای گروهی، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۱/۹/۱۳۶۸؛ دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۰/۹/۱۳۷۰؛ دیدار کارگران و فرهنگیان کشور، ۱۵/۲/۱۳۷۲؛ دیدار مسئولان خانههای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، ۱۰/۶/۱۳۷۶؛ دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای استان سمنان، ۱۸/۸/۱۳۸۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاههای استان سمنان، ۱۸/۸/۱۳۸۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، پیام به گردهمایی ائمه جمعه سراسر کشور، ۲۰/۶/۱۳۷۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار نویسندگان، صاحبنظران و کارکنان رسانههای گروهی، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با وزیر و مسئولان وزارت ارشاد و اعضای شوراهای فرهنگ عمومی کشور، ۱۹/۴/۱۳۷۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اقشار مختلف مردم، ۱۵/۱۱/۱۳۸۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با رؤسای آموزش و پرورش سراسر کشور، ۱۲/۵/۱۳۷۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما، ۱۱/۹/۱۳۸۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اقشار مختلف مردم، ۱۵/۹/۱۳۶۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با جمعی از شعرا، ادبا، فرهنگیان و دانشگاهیان استان آذربایجان شرقی، ۹/۵/۱۳۷۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، ۲۳/۸/۱۳۸۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با وزیر، معاونین و رؤسای مناطق آموزش و پرورش سراسر کشور، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با فرماندهان گردانها، گروهانها و دستههای عاشورای نیروهای مقاومت بسیج سراسر کشور، ۲۲/۴/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جمع کثیری از اساتید، معلمین، دانشجویان، دانش آموزان و کارگران، ۱۵/۲/۱۳۷۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی، ۲۶/۳/۱۳۷۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار فرماندهان و اعضای «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی»، ۱۵/۱۰/۱۳۷۳.
- ↑ «بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند» سوره بقره، آیه ۱۰۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم ششمین دوره فرماندهی و ستاد دانشگاه امام حسین(ع)، ۲۹/۸/۱۳۶۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جمع کثیری از اساتید، معلمین، دانشجویان، دانش آموزان و کارگران، ۱۵/۲/۱۳۷۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای بسیجی هیأت علمی دانشگاهها، ۲/۴/۱۳۸۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در «صحن امام خمینی» حرم حضرت علی بن موسی الرضا(ع)، ۳/۱/۱۳۷۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار هزاران تن از دانشجویان و دانش آموزان، ۱۲/۸/۱۳۷۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در گردهمایی ائمه جمعه سراسر کشور، ۲۵/۶/۱۳۷۰ گردهمایی ائمه جمعه سراسر کشور، ۱۵/۲/۱۳۷۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با وزیر، معاونان، مشاوران و مدیران کل وزارت آموزش و پرورش، ۲۵/۱۰/۱۳۷۰؛ دیدار فرماندهان گردانهای عاشورای نیروهای مقاومت بسیج، ۲۲/۴/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جمع کثیری از اساتید، معلمین، دانشجویان، دانش آموزان و کارگران، ۱۵/۲/۱۳۷۲. پیام به نشست دفتر تحکیم وحدت، ۲۷/۵/۱۳۸۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۰/۹/۱۳۷۰. دیدار قشرهای مختلف مردم، ۲۵/۹/۱۳۷۶. دیدار جوانان، اساتید، معلمان و دانشجویان دانشگاههای استان همدان، ۱۷/۳/۱۳۸۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جمع کثیری از اساتید، معلمین، دانشجویان، دانش آموزان و کارگران، ۱۵/۲/۱۳۷۲. دیدار مسئولان خانههای فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، ۱۰/۶/۱۳۷۶. دیدار ائمه جمعه سراسر کشور، ۳۰/۲/۱۳۷۷. دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران، ۲۴/۶/۱۳۷۷.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار هزاران تن از دانشجویان و دانش آموزان، ۱۲/۸/۱۳۷۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما، ۱۱/۹/۱۳۸۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور، ۳۰/۲/۱۳۷۷. دیدار مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی، ۲۶/۳/۱۳۷۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۰/۹/۱۳۷۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مردم کشورمان و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی، ۲۴/۷/۱۳۶۸ دیدار مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم، ۷/۹/۱۳۶۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای کمیته تبلیغاتی کنفرانس اسلامی، ۴/۳/۱۳۷۷.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در آغاز دهمین گردهمایی سراسری ائمه جمعه، ۲۱/۶/۱۳۷۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۰/۹/۱۳۷۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم هشتمین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی، ۱۸/۹/۱۳۷۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار وزیر، معاونین و رؤسای مناطق آموزش و پرورش سراسر کشور، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار وزیر، معاونین و رؤسای مناطق آموزش و پرورش سراسر کشور، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار وزیر، معاونین و رؤسای مناطق آموزش و پرورش سراسر کشور، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۰/۹/۱۳۷۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، پیام به مناسبت آغاز به کار اجلاس تأسیسی سازمان مجالس اسلامی، ۲۵/۳/۱۳۷۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جمع کثیری از اساتید، معلمین، دانشجویان، دانش آموزان و کارگران، ۱۵/۲/۱۳۷۲. آغاز دهمین گردهمایی سراسری ائمه جمعه، ۲۱/۶/۱۳۷۳ دیدار روحانیون و مبلغان، ۲۶/۲/۱۳۷۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در انتصاب آقای علی لاریجانی به سمت رئیس سازمان صدا و سیما و عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۴/۱۱/۱۳۷۲ جمع مردم ارومیه، ۲۷/۶/۱۳۷۵؛ پیام به مناسبت آغاز به کار اجلاس تأسیسی سازمان مجالس اسلامی، ۲۵/۳/۱۳۷۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جمع کثیری از اساتید، معلمین، دانشجویان، دانش آموزان و کارگران، ۱۵/۲/۱۳۷۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار گروهی از خانوادههای معظم شهدا، ۱/۸/۱۳۷۰، ۲۱/۶/۱۳۷۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جمعی از هنرمندان و مسئولان تبلیغات جنگ، ۲۰/۱/۱۳۷۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم صبحگاه مشترک نیروهای سپاه، ۷/۷/۱۳۷۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار عمومی مردم قم، ۱۹/۱۰/۱۳۸۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در انتصاب اعضای جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۴/۹/۱۳۷۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات به مناسبت میلاد حضرت فاطمه زهرا(س)، ۱۸/۷/۱۳۷۷. پیام به نشست دفتر تحکیم وحدت، ۲۷/۵/۱۳۸۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار نویسندگان، صاحبنظران و کارکنان رسانههای گروهی، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار کارگران و فرهنگیان کشور، ۱۵/۲/۱۳۷۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در اجتماع بزرگ دانشگاهیان و فرهنگیان استان کهکیلویه و بویر احمد، ۱۹/۳/۱۳۷۳.
- ↑ حسنی، ابوالحسن، مقاله «نظام فرهنگ اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۵۸۹-۶۰۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جوانان استان سیستان و بلوچستان، ۶/۱۲/۱۳۸۱؛ جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، ۲۲/۲/۱۳۸۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار رؤسای آموزش و پرورش سراسر کشور، ۱۲/۵/۱۳۷۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، ۱/۱/۱۳۸۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، ۲۲/۲/۱۳۸۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم تنفیذ حکم دوره دوم ریاست جمهوری آقای «هاشمی رفسنجانی»، ۱۲/۵/۱۳۷۲.
- ↑ حسنی، ابوالحسن، مقاله «نظام فرهنگ اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۶۰۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای استان سمنان، ۱۸/۸/۱۳۸۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، پیام به حجاج بیت الله الحرام، ۱۲/۱۲/۱۳۷۹؛ دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلای رشت، ۱۲/۲/۱۳۸۰؛ جمع کارکنان سازمان صدا و سیما، ۲۸/۲/۱۳۸۳؛ اجتماع بزرگ مردم همدان، ۱۵/۴/۱۳۸۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما، ۱۱/۹/۱۳۸۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم بیعت جمع کثیری از عشایر عرب خوزستان و مردم نجف آباد، ۱۹/۳/۱۳۶۸؛ گفت و شنود در دیدار جمعی از جوانان، ۱۳/۱۱/۱۳۷۷؛ دیدار کارکنان مجتمع مس سرچشمه، ۱۸/۲/۱۳۸۴؛ دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان کرمان، ۱۹/۲/۱۳۸۴؛ دیدار دانشجویان دانشگاههای استان یزد، ۱۳/۱۰/۱۳۸۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مهمانان خارجی شرکت کننده در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام (ره)، ۱۳/۳/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار وزیر، معاونین و رؤسای مناطق آموزش و پرورش سراسر کشور، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، پیام به حجاج بیت الله الحرام،۱۲/۱۲/۱۳۷۹؛ دیدار جوانان، اساتید، معلمان و دانشجویان دانشگاههای استان همدان، ۱۷/۴/۱۳۸۳؛ دیدار کارکنان مجتمع مس سرچشمه، ۱۸/۲/۱۳۸۴؛ دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان کرمان، ۱۹/۲/۱۳۸۴؛ دیدار عمومی مردم قم، ۱۹/۱۰/۱۳۸۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جوانان، اساتید، معلمان و دانشجویان دانشگاههای استان همدان، ۱۷/۴/۱۳۸۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای استان سمنان، ۱۸/۸/۱۳۸۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، ۲۰/۱۱/۱۳۷۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای انجمن اهل قلم، ۷/۱۱/۱۳۸۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در آغاز دهمین گردهمایی سراسری ائمه جمعه، ۲۱/۶/۱۳۷۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار وزیر، معاونین و رؤسای مناطق آموزش و پرورش سراسر کشور، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار فرماندهان گردانهای عاشورای نیروهای مقاومت بسیج، ۲۲/۴/۱۳۷۱؛ آغاز دهمین گردهمایی سراسری ائمه جمعه، ۲۱/۶/۱۳۷۳.
- ↑ حسنی، ابوالحسن، مقاله «نظام فرهنگ اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۶۰۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۵/۱۰/۱۳۷۷.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۱/۹/۱۳۶۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای هیأت علمی کنگره امام خمینی (ره)، ۴/۱۱/۱۳۷۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، ۱/۹/۱۳۸۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم شانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)، ۱۴/۳/۱۳۸۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دانشگاه افسری امام علی(ع)، ۸/۸/۱۳۷۰؛ دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای استان سمنان، ۱۸/۸/۱۳۸۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار علما و روحانیان، ۷/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان کرمان، ۱۹/۲/۱۳۸۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، ۱۵/۱۱/۱۳۸۲؛ دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان کرمان، ۱۹/۲/۱۳۸۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در بازدید از توانمندیهای صنعت خودروسازی، ۹/۱/۱۳۸۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیر کبیر، ۹/۱۲/۱۳۷۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت، ۲۴/۹/۱۳۸۷.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۳/۱۰/۱۳۸۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۳/۱۰/۱۳۸۲ دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای استان سمنان، ۱۸/۸/۱۳۸۵.
- ↑ حسنی، ابوالحسن، مقاله «نظام فرهنگ اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۶۰۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۳۱/۶/۱۳۸۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت، ۴/۶/۱۳۸۱؛ اجتماع مردم مشهد در حرم مقدس، ۱/۱/۱۳۸۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان، ۱۵/۶/۱۳۸۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم گشایش کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین، ۴/۲/۱۳۸۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار گروه کثیری از اصناف، ۱۰/۴/۱۳۸۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۱/۹/۱۳۶۸.
- ↑ دیدار جمعی از دانشجویان به همراه اقشار مختلف مردم، ۲۱/۴/۱۳۷۸؛ دیدار مردمی در صحن مقدس رضوی مشهد مقدس، ۲/۱/۱۳۸۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مدیران صدا و سیما، ۱۵/۱۱/۱۳۸۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۱/۹/۱۳۶۸؛ جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیر کبیر، ۹/۱۲/۱۳۷۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جوانان استان سیستان و بلوچستان، ۶/۱۲/۱۳۸۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جوانان در مصلای بزرگ تهران، ۱/۲/۱۳۷۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم، ۳۰/۱۱/۱۳۷۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۱/۹/۱۳۶۷.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، ۲۳/۲/۱۳۷۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار نویسندگان، صاحب نظران و کارکنان رسانههای گروهی، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حسنی، ابوالحسن، مقاله «نظام فرهنگ اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۶۱۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، ۱۰/۹/۱۳۸۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۱۷/۱/۱۳۸۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار هزاران نفر از روحانیان و مبلغان در آستانه ماه مبارک رمضان، ۲۳/۹/۱۳۷۷.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار علما و روحانیون استان همدان، ۱۵/۴/۱۳۸۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار کارگزاران، به مناسبت «عید غدیر خم»، ۲۸/۲/۱۳۷۴؛ دیدار مسئولان، کارگزاران نظام و مدعوین کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی، ۲۴/۵/۱۳۷۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار قشرهای مختلف مردم، ۲۵/۹/۱۳۷۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان، ۱۵/۶/۱۳۸۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار کارگزاران، به مناسبت «عید غدیر خم»، ۲۸/۲/۱۳۷۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جوانان در مصلای بزرگ تهران، ۱/۲/۱۳۷۹؛ دیدار اعضای مجلس خبرگان، ۱۵/۶/۱۳۸۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۰/۴/۱۳۷۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در آغاز دهمین گردهمایی سراسری ائمه جمعه، ۲۱/۶/۱۳۷۳؛ جلسه پرسش و پاسخ با مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی، ۴/۱۲/۱۳۷۷.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، پیام به مناسبت اولین اجلاس دوره سوم مجلس خبرگان، ۳/۱۲/۱۳۷۱؛ دیدار مهمانان خارجی دهه فجر و قشرهای مختلف، مردم، ۱۸/۱۱/۱۳۷۱.
- ↑ حسنی، ابوالحسن، مقاله «نظام فرهنگ اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۶۱۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار وزیر، معاونین و رؤسای مناطق آموزش و پرورش سراسر کشور، ۲۱/۵/۱۳۷۱؛ دیدار روحانیون و مبلّغان، ۲۶/۲/۱۳۷۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جمع کثیری از اساتید، معلمین، دانشجویان، دانشآموزان و کارگران، ۱۵/۲/۱۳۷۲.
- ↑ حسنی، ابوالحسن، مقاله «نظام فرهنگ اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۶۱۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم بیعت روحانیون، مسئولان و اقشار مختلف مردم آذربایجان، ۳۰/۳/۱۳۶۸؛ دیدار اعضای مجلس خبرگان، ۱۹/۶/۱۳۸۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار میهمانان شرکت کننده در چهارمین مجمع جهانی اهل بیت، ۲۸/۵/۱۳۸۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار میهمانان شرکت کننده در چهارمین مجمع جهانی اهل بیت، ۲۸/۵/۱۳۸۶؛ پیام به مناسبت کنگره عظیم حج، ۲۷/۹/۱۳۸۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مردم کشورمان و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی، ۲۴/۷/۱۳۶۸؛ دیدار مسئولان، کارگزاران نظام و مدعوین کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی، ۲۴/۵/۱۳۷۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مسئولان، کارگزاران نظام و مدعوین کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی، ۲۴/۵/۱۳۷۴؛ مراسم گشایش کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین، ۴/۲/۱۳۸۰؛ مراسم هیجدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره)، ۱۴/۳/۱۳۸۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار دهها هزار نفر از زائران و مجاوران بارگاه حضرت امام رضا(ع)، ۲/۱/۱۳۸۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار پر شور خانوادههای صبور و سرافراز شهیدان و جانبازان استان کردستان، ۲۲/۲/۱۳۸۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جوانان در مصلای بزرگ تهران، ۱/۲/۱۳۷۹؛ دیدار رئیس و مسئولان قوه قضانیه و خانوادههای شهدای هفتم تیر، ۷/۴/۱۳۸۴.
- ↑ حسنی، ابوالحسن، مقاله «نظام فرهنگ اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۶۱۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه و خانوادههای شهدای هشتم تیر، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جوانان استان سیستان و بلوچستان، ۶/۱۲/۱۳۸۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار خانوادههای معظم شاهد، جانبازان، آزادگان و ایثارگران استان آذربایجان غربی، ۲۷/۶/۱۳۷۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم آذربایجان به مناسبت روز ۲۹ بهمن، ۲۸/۱۱/۱۳۸۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جمع کثیری از مردم قم، ۱۹/۱۰/۱۳۷۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار وزیر، معاونین و رؤسای مناطق آموزش و پرورش سراسر کشور، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حسنی، ابوالحسن، مقاله «نظام فرهنگ اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۶۱۸.