مبلغ
عناصر تبلیغ
تبلیغ، از چهار عنصر تشکیل شده است:
هر یک از این عناصر باید دارای خصوصیاتی باشد تا تبلیغ، موثر افتد و پیام، به نحو احسن به مردم برسد و مردم را جذب نماید. در نهضت عاشورا - که نهضتی جاودان است - این عناصر نیز دارای خصوصیاتی جاودانه میباشد، خصوصیاتی که از منبع وحی سرچشمه میگیرد؛ چراکه عاشورا و قیام امام حسین (ع) متصل به وحی است. عاشورا حادثهای نبود که منحصر به روز دهم محرم سال ۶۱ قمری باشد، بلکه نهضتی است جاوید.
آری، صحرای کربلا به وسعت تاریخ است و قافله کربلائیان در مسیر تاریخ در حرکت است تا زمانی که درگیری حق و باطل ادامه دارد و جمله: «إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ وَ وَلِيُّ لِمَنْ وَالاكُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاكُمْ»[۱] نشانهای از تداوم این نبرد است و این تفسیری است بر شعار: «كُلُّ يَوْمٍ عَاشُورَا و كُلُّ أَرْضٍ كَرْبَلاء»، و این شعاری است که نشان دهنده تداوم عاشوراست تا در همه جا و همیشه تاریخ، هر آرزومندی آرزو کند که ای کاش! در کربلا همراه یاران امام شهید میشد.
در زیارتنامه میخوانیم: «يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ مَعَكُمْ»؛ یعنی هر جا که برای اقامه حق و عدل و علیه ظلم و فساد، قیام کنی آنجا عاشوراست و هر جا پیکر تو در راه اسلام نقش زمین شود، آنجا کربلاست و این یعنی اگر چه قبله در کعبه است، اما فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ[۲].
امام خمینی میفرماید: «این کلمه «كُلُّ يَوْمٍ عَاشُورَا و كُلُّ أَرْضٍ كَرْبَلاء» پکه کلمه بزرگی است. همه روز باید ملت ما این معنی را داشته باشد که امروز روز عاشورا است. و ما باید مقابل ظلم بایستیم. و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم. انحصار به یک زمین ندارد. انحصار به افراد نمیشود. قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفری و یک سرزمین کربلا نبود، همه زمینها باید این نقش را ایفا کنند»[۳].
در حماسه هشت سال دفاع مقدس ایران، اتصال به نهضت عاشورا منبع الهام، شور و حرکت آفرینی بود. امام این پیوند را چنین بیان فرمود: «امروز، روز عاشورای حسینی است، امروز، ایران کربلا است»[۴].
شرایط موفقیت یک پیام عبارت است از:
قرآن، پیامی جاودانه است که از سوی خدای متعال برای رستگاری بشر به پیامبر گرامی اسلام (ص) نازل نموده است. قرآن یکی از صفات خود را که روی آن تأکید نموده است و آن را رمز جاودانگی خود دانسته، حق بودن پیام قرآن است: ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ[۵]. و اسلام را برترین دینها دانسته؛ چون دین حق است هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ[۶].
در واقعه عاشورا -که هدف از آن عزت بخشیدن به اسلام و ارزشهای اسلامی است- حضرت ابا عبدالله (ع) از همان ابتدای حرکت از مدینه به سوی مکه، در سخنان خویش، هدف از حرکت خود را احیای دین، اجرای حدود الهی، احیای سنت جدش رسول گرامی اسلام (ص)، مبارزه با بدعتها، فساد و احیای امر به معروف و نهی از منکر اعلام نمودند. عاشورای حسینی یک نهضت احیاگرانه نسبت به دین و ارزشهای دینی بود که در سایه بذل جان و فشار خون، عزت دین الهی به جامعه مسلمین بازگشت.
امام حسین (ع) در مدینه در وصیتی که به برادرش محمد حنفیه نوشت، هدف اصلی از قیام خویش را چنین بیان نمودند: «أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي (ص) أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع)»[۷].
و نیز در نامههایی خطاب به مردم بصره نوشتند: «وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ إَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ (ص)؛ فَإِنَّ السُّنَّةَ قَدْ اُمِيتَتْ، وَ إنَّ البِدعَةَ قَد اُحيِيَت، وَ إنْ تَسْمَعُوا قَولى وَ تُطِيعُوا أَمْرِى، أهدِكُم سَبيلَ الرَّشادِ». امام (ع) در سخنانش حرکت خویش را حرکتی خداجویانه و اصلاحطلبانه خوانده نه شورشی و تفرقهانگیز تا بهانهای برای کشتن او از سوی بنیامیه حساب شود. پیام عاشورا جاودانه است و هر پیامی برای اینکه جاودانگی لازم را داشته باشد، باید متناسب با عقل و فطرت پاک بشری باشد. اسلام شناس بزرگ، استاد مطهری میگوید: «یک پیام باید در درجه اوله منطقی باشد، یعنی با عقل و فکر بشر سازگار باشد بهگونهای باشد که جاذبه عقل انسان آن را به سوی خودش بکشد. یک پیام اگر ضد منطق و عقل باشد ولو مثلاً احساسی باشد برای مدت کمی ممکن است دوام پیدا کند، ولی برای همیشه قابل دوام نیست. این است که قرآن دائماً سخن از تعقل میزند»[۸].
از خصوصیات دیگر پیام انگیزانندگی آن است که متناسب با احساسات و عواطف مردم باشد. هماهنگی با نیازهای زندگی آنان باشد. استاد مطهری میگوید: «همچنین برای اینکه محتوای یک پیام، غنی و نیرومند باشد، باید با احساسات بشر انطباق داشته باشد. انسان کانونی دارد غیر از کانون عقلی و فکری به نام کانون احساسات که آن را نمیتوان نادیده گرفت»[۹].
شهید مطهری یکی از علل پیشرفت اسلام را در جهان چنین بیان میکند: «کمونیسم و مسیحیت هر چه فعالیت میکند پیشروی قابل توجهی ندارد، در حالی که دستگاههای تبلیغاتی آنان قوی و وسیع و دستگاه تبلیغاتی، اسلام ضعیف است. علتش این است که محتواها فرق میکند».[۱۰]
اینک به بعضی از اوصافی که در قرآن کریم برای مبلغان ذکر شده است، اشاره میگردد:
اعتقاد مبلغ
آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ[۱۱]. در این آیه شریفه ایمان داشتن حضرت محمد (ص) به قرآن، بیانگر این اصل است که هر پیام رسان دینی، نخست باید خود به گفتهها و محتوای رسالت خویش، مؤمن باشد نافذترین گفتار آن است که از روی ایمان، ابلاغ شود؛ چراکه گفتهاند: سخن کز دل بر آید لاجرم بر دل نشیند. استاد مطهری بیاعتقادی مبلغان را بزرگترین درد میداند: «دردی از این بالاتر نیست که آدم خودش به چیزی اعتقاد نداشته باشد، بعد بخواهد آن اعتقاد را در دل مردم وارد کند»[۱۲].
آیت الله طالقانی، راز تأثیر پیامها و سخنان امام (ع) در دل میلیونها انسان را ثمره اعتقاد کامل او میداند: «از عجایب امام امت این است که به تک تک جملاتی که بر زبان میآورد، اعتقاد کامل داشت. به همین دلیل در دلها مینشست»[۱۳].
اعتقاد به اصول دین و همچنین احیای فروع دین، تمام شؤون و زوایای زندگی امام حسین (ع) را در بر میگیرد جهادی که با هجرت در راه خدا و برای احیای سنت پیامبر و امر به معروف و نهی از منکر آغاز گردید؛ چنانکه در زیارت میخوانیم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ، وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ أَطَعْتَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ».
امام حسین (ع) از شهادت خویش پیشاپیش با خبر بود. پیامبر مکرر آن را بیان فرموه بود. این علم و اطلاع قبلی، نه تنها اراده امام را سست نکرد، بله روحیه شهادتطلبی او را افزون ساخت. در تاریخ میخوانیم که در موارد متعددی که اصحاب و اقوام نزدیک حضرت از روی دلسوزی و خیرخواهی، امام را از رفتن به عراق بر حذر میداشتند و بیوفایی مردم کوفه نسبت به پدر بزرگوار و برادر گرامیشان را یادآور میشدند، اما باور و یقین به خدایی بودن این راه، سبب شد در برابر عوامل تردیدآفرین و یأسآور، بایستد و مشیت الهی را بر هر چیزی مقدم بدارد.
هنگامی که تصمیم امام بر حرکت به سوی کوفه منتشر شد، گروهی در صدد برآمدند تا حضرتش را از این سفر باز دارند. یکی از این افراد، ابن عباسی پسر عموی ایشان بود. امام در پاسخ به ابن عباس فرمودند: إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ.
استرجاع گفتن إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ، در منطق امام حسین (ع) یادآور فلسفه حیات و سرنوشت «از اویی» و «به سوی اویی» است که بارها امام آن را در طول مسیر، بر زبان جاری میفرمودند.
همچنین پیوند حرکت عاشورا به احیای سنت پیامبر و مبارزه با بدعتهایی که در دین به وجود آورده شده بود، تأکیدی بر مسأله نبوت است. فلسفه سیاسی اسلام، برای اداره جامعه در قالب امامت، تجلی میکند. امامت، مسند خلیفة اللهی انسان کامل است نه اریکه قدرتطلبان زورگو. امام پس از دریافت نامههای گروههایی از کوفیان که او را به کوفه دعوت میکردند، تا در سایه امامت او علیه یزید قیام کنند، در نامهای خطاب به آنان چنین نوشت: «به جانم سوگند! امام جز آنکه به کتاب خدا حکومت و داوری کند و قیام به قسط و عدل نماید و به دین حق، گردن نهد و خود را وقف راه خدا کرده باشد، نیست»[۱۴].
امام با این بیانات، خصوصیات امام راستین را بیان میفرماید. از طرفی انطباق این ویژگیها بر شخص خاص را در موقعیتهای مختلف، با بیان جایگاه اهل بیت پیامبر و بر شمردن فضایل شخصی خویش و ملاکهای امامت، ذهنیت جامعه مسلمین را به سوی امام صالح، سوق میدهد. برای اختصار به یک نمونه اشاره میکنیم: امام حسین (ع) در مسیر کوفه پس از برخورد با سپاه حر در خطبهای فرمودند: «ما دودمان پیامبریم و به عهدهداری این امر (خلافت) و ولایت بر شما، از دیگران که به ناحق و در میان شما به ستم و تجاوز حکومت میکنند، سزاوارتریم».
یادآوری مبادی اعتقادی در نهضت عاشورا از زبان امام حسین (ع) و یاران او بیانگر زیر سوال بردن دشمن بود. از طرفی، این یادکرد اصول اعتقادی، دفع شبههآفرینیهای بعدی امویان بر ضد ائمه (ع) بود. سیدالشهدا (ع) در وصیتنامهای که به برادرش محمد حنفیه هنگام خروج از مدینه نگاشته است، علاوه بر اینکه مظلومیت امام را در آن روز نشان میدهد، مروری بر مفاهیم اعتقادی از سوی امام است که به صورت مکتوب باقی مانده است.[۱۵]
بصیرت علمی
یکی از اساسیترین شرط برای پیامآوران مذهبی، از نظر قرآن کریم، توانایی علمی و آگاهی مبلغان است. خداوند به پیامبر میفرماید تا به مردم بگوید او در مسیری که دیگران را به آن دعوت میکند، آگاهی کامل دارد: قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ[۱۶] استاد شهید مطهری در این باره میگوید: «اولین شرط برای یک نفر مبلغ، شناسایی خود مکتب است، ماهیت پیام است؛ یعنی کسی که میخواهد پیامی را به جامعه برساند، باید خودش با ماهیت آن پیام آشنا باشد. باید فهمیده باشد که هدف این مکتب چیست؟... آخر مگر میتواند پیامی را به مردم برساند، بدون اینکه خودش آن پیام را شناخته و درک کرده باشد»[۱۷].
حضرت علی (ع) از رزمندگان راستین چنین یاد میکند: «حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ عَلَى اسْيَافِهِمْ». یعنی اگر در میدان جهاد شمشیر میزنند، از روی بصیرت است.
حماسه آفرینان عاشورا بیهدف و کورکورانه به میدان جهاد نیامده بود. آنان اهل بصیرت بودند، هم نسبت به درستی و حقانیت راه و هم به اینکه وظیفهشان جهاد در راه خداست و هم به اینکه دشمن را نشناخته بودند، حتی امام (ع) در شب عاشورا در جمع آنان فرمودند: «اینان مرا و همه کسانی را که پیش روی من جهاد میکنند خواهند کشت بیم آن دارم که شما از اینها خبر نداشته باشید، یا بدانید ولی از رفتن، شرم کنید. نیرنگ نزد ما خاندان حرام است، هر کس دوست ندارد با ما خاندان باشد، باز گردد».[۱۸]
اخلاص
قرآن کریم در آیات مختلفی، گفتار پیامبران در مقام دعوت و تبلیغ قومشان را بازگو کرده است؛ مثلاً در آیاتی از سوره شعرا[۱۹] از زبان حضرت نوح، هود، صالح، لوط و شعیب (ع) که گفتهاند: وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ[۲۰].
مسأله اخلاص، مسأله کوچکی نیست. به همین دلیل، قرآن از زبان همه انبیا این سخن را میگوید: مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ. دستهای دیگر از آیات قرآن کریم، پیامبران الهی را به عنوان «ناصح» یاد کرده است. آیات ۶۲، ۶۸، ۷۹ و ۹۳ از سوره اعراف از زبان پیامبران بزرگ الهی بیان میکند که خود را به عنوان «ناصح» به قوم خویش معرفی میکردند.
استاد مطهری در تعبیر این آیات میگوید: «مسأله دوم که قرآن مجید در مسأله تبلیغ روی آن تکیه میکند، چیزی است که از آن به «نصح» تعبیر مینماید. ما معمولاً نصح را به خیرخواهی ترجمه میکنیم، البته این معنا درست است ولی ظاهراً خیرخواهی، عین معنای نصح نیست، لازمه معنای نصح است. نصح در مقابل غش است. ناصح واقعی آن کسی است که خلوص کامل داشته باشد. توبه نصوح یعنی توبه خالص، مبلغ باید ناصح و خالص و مخلص باشد»[۲۱]. آنچه مهمترین عامل ماندگاری نهضت عاشورا در طول قرون است، جوهره اخلاص در نهضت عاشوراست. نه تنها این نهضت، کهنه نگشته است بلکه روز به روز بر جلوه و جاذبه آن افزوده میگردد. حرکت عاشورا از ابتدا تا انتها خالصانه بود، در این حرکت خالصانه، ناخالصان، عدهای در مسیر و عدهای در کربلا تصفیه شدند تا حاضران در عاشورا همه یکدست و خالص باشند.
از همان ابتدا امام حسین (ع) در وصیتنامهای که به برادرش محمد حنفیه نوشت تا انگیزههای غیر خالصانه و دنیاطلبانه را از حرکت انقلابی خویش نفی کند. خالصان، خلوص خویش را در شب عاشورا و روز نبرد نشان دادند و گاهی آن را در رجزها و سخنان خویش بیان میکردند. در کربلا خون بود، شمشیر و شهادت، نه پول و امتیازات اجتماعی.
اخلاص و خدایی بودن نیت و انگیزه، عامل نیرومندی است در مقابله با هوای نفس، انگیزههای مادی و جاهطلبانه. آنکه برای خدا قیام کند، نه کمی نفرات او را مأیوس میکند و نه ترس از شکست ظاهری، بلکه همه همتش عمل به تکلیف است؛ چنانکه خداوند در قرآن میفرماید: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى[۲۲]
آنچه برای خدا باشد ماندگار و پایدار میشود، قیام عاشورا چون خدایی بود، ابدی و بیشکست شد. به تعبیر امام خمینی: «شکست نبود، کشته شدن سید الشهداء، چون قیام الله بود. قیام لله شکست ندارد»[۲۳]. «آگاه بودند که ما آمدیم وظیفه خدایی بکنیم، آمدیم اسلام را حفظ کنیم»[۲۴].[۲۵]
صبر
یکی از ویژگیهای مهم مبلغ از نظر قرآن کریم، صبر و استقامت است. انبیا و پیامبران در طول تاریخ، اسوه صبر بودند. قرآن مجید، خطاب به پیامبر گرامی اسلام میفرماید: فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ[۲۶].
در آیه ۲۴ از سوره سجده، رابطه صبر و یقین بیان شده است. بردباری، زاییده یقین به پروردگار جهان است. وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ[۲۷].
در واقعه عاشورا عاشوراییان، قلههای صبر و یقین را فتح کردند، آنچه حماسه کربلا را به اوج ماندگاری و تأثیرگذاری رساند، روحیه مقاومت امام حسین و یاران با وفایش و همچنین صبر و مقاومت اهل بیت (ع) و اسرای کربلا بود.
امام حسین (ع) هنگام خروج از مکه در خطبهای فرمودند: «نَصْبِرُ عَلَى بَلَائِهِ وَ يُوَفِّينَا أُجُورَ الصَّابِرِينَ»[۲۸]. امام (ع) از همان آغاز، یارانی را به همراهیطلبید که طاقت و تحمل صحنه کارزار، همراه با زخم و ضربه و مرگ و تشنگی را داشته باشد. امام شرط همراهی را «صبر» دانست و در یکی از منزلگاهها خطاب به یاران فرمودند: «أَيُّهَا النَّاسُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ يَصْبِرُ عَلَى حَدِّ السَّيْفِ وَ طَعْنِ الْاسِنَّةِ فَلْيَقُمْ مَعَنَا وَ الَّا فَلْيَنْصَرِفْ عَنَّا»[۲۹].
حادثه کربلا و قهرمانان عاشورا الهام دهندگان صبوری و آموزگاران مقاومت بودند. انقلاب اسلامی ایران که محصول پایداری مردم و خون پاک شهدا میباشد؛ خانوادههای شهدا نیز از حضرت زینب (س) صبوری آموختند. امام خمینی صبر مردم ایران را چنین بیان میکند: «مبارک باد بر خانوادههای عزیز شهدای مفقودین، اسراء و جانبازان و بر ملت ایران که با استقامت و پایداری و پایمردی خویش به بنیانی مرصوص مبدل گشتهاند، که نه تهدید ابر قدرتها آنان را به هراس میافکند و نه از محاصرهها و کمبودها به فغان میآید... زندگی با عزت را در خیمه مقاومت و صبر، بر حضور در کاخهای ذلت و نوکری ابرقدرتها و سازش و صلح تحمیلی، ترجیح میدهند»[۳۰].[۳۱]
صفای باطن
تزکیه درون، مقدمه ثمردهی تبلیغ مبلغان دینی است. جلای باطن و تزکیه نفس برای مبلغان دینی، شرط لازم است؛ زیرا تنها پیامی که از دهن پاک و پیراسته تراود، بر جانهای پاک، جای میگیرد. قرآن کریم، پیامبران الهی را به خاطر اخلاق پسندیدهای؛ چون، راستی، اخلاص، وفای به عهد و... دستوده است[۳۲].
علامه طباطبایی در تفسیر عبارت الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ[۳۳] میفرماید: «حُسن موعظه به اعتبار حسن آثار موعظهگر است. واعظ باید آراسته به محتوای وعظ خود باشد. حسن خلق واعظ، راه یافتن وعظ به اندرون دل انسانها را قوت میبخشد. واعظ باید از چنان حسن خلقی برخوردار باشد که راه نفوذ کلامش در اندرون دلها را بگشاید، قلبها را نازک کند، پوستها را به لرزه در آورد، ظرف دلها را مهیای پذیرش و چشمها را لبریز اشک کند»[۳۴].
حادثه کربلا و سخنان امام حسین و روحیات و خلق و خویی که از حماسه سازان عاشورا به ثبت رسیده است، منبع ارزشمندی جهت الگوگیری در زمینه آموزش اخلاق و خودسازی است. خصوصیاتی چون: ایثار، آزادگی، وفا، عزت، شجاعت، وارستگی از تعلقات، توکل، خداجویی، همدردی، نمونههایی از پیامهای اخلاقی عاشوراست.[۳۵]
دلسوز بودن نسبت به مردم
خداوند در این آیه، پیامبر را به چند صفت ستایش میکند: لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ[۳۶].
در واقعه عاشورا تمام صفاتی که به نحوی به دلسوزی نسبت به مردم اشاره دارد، به بالاترین وجه بروز میکند؛ صفاتی چون: ایثار، مواسات، تکریم انسان و.... ایثار، مقدم داشتن دیگری بر خود است. و والاترین درجه ایثار، ایثار جان است. قرآن از مؤمنانی یاد میکند که علیرغم نیازمندی، دیگران را بر خویش مقدم میدارند: وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ[۳۷].
در صحنه عاشورا، نخستین ایثارگر، سید الشهداء (ع) است. اصحاب آن حضرت نیز هر کدام ایثارگرانه، جان خویش را در راه اسلام، فدای امام خویش کردند. در صحنه عاشورا جلوههای متعددی از ایثار به چشم میخورد. برای اختصار به یک نمونه از این جلوهها اشاره میکنیم: حضرت أبا الفضل العباس (ع) علاوه بر آنکه اماننامه ابن زیاد را که شمر آورده بود، رد کرد؛ در شب عاشورا نیز خطاب به حضرت اباعبدالله (ع) اظهار کرد: هرگز از تو دست نخواهم کشید، خدا نیاورد زندگی پس از تو را و نیز هنگامی که روز عاشورا با لب تشنه به کنار رود فرات رسید تا برای امام و کودکان تشنه آب آورد، پس از پر کردن مشک، خواست آب بنوشد، اما با یاد آوردن قشنگی امام و کودکان تشنه، گام از فرات بیرون نهاد و با لب تشنه شهید شد.[۳۸]
شجاعت و خدا ترسی
الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا[۳۹]. در این آیه شریفه، دو ویژگی بارز برای مبلغان دینی بیان شده است:
- ترس از خدا؛
- نترسیدن از غیر خدا.
راغب اصفهانی در مفردات میگوید: «خشیت، ترس آمیخته با تعظیم است و بیشتر در مواردی به کار میرود که ترسنده، آگاهی به چیزی که از او میترسد، داشته باشد»[۴۰].
شجاعت یعنی نترسیدن از غیر خدا و ترس از خدا، عین شجاعت است، چون در یک زمان، دو ترس چیره بر وجود انسان متصور نیست. انسانی که سراپا خوف خداست، بیگمان هراس از غیر خدا در او معنا ندارد و به این دلیل است که ذکر توأم این دو ویژگی؛ یعنی خشیت از خدا و خشیت نداشتن از غیر خدا برای مبلغان الهی، ذکر شده است. یکی از مظاهر آشکار شجاعت، نترسیدن از مرگ است، همین عامل، امام حسین (ع) و یارانش را به نبرد عاشورا کشاند تا حماسه ماندگار بیافرینند. شجاعت امام حسین (ع) و یاران وفادارش در صحنههای مختلف عاشورا، خود کتابی بزرگ است. این شجاعت، ریشه در اعتقاداتشان داشت. آنان که به عشق شهادت میجنگیدند، از مرگ ترسی نداشتند، از این رو بود که لشکریان دشمن از برابرشان میگریختند و هیچیک یارای جنگ تن به تن با شجاعان عاشورا را نداشتند، از این رو، به یک فرد حمله عمومی میکردند. عاشوراء الهامبخش مقاومت و آموزگار شجاعت است و عنصر شجاعت در متن عاشورا در گفتار و رفتار شهدا و اسرای کربلا موج میزند، شجاعت، در مقابل مستبدان و مستکبران عالم و محرم همواره روحیه شهادت و ظلمستیزی به مسلمانان میدهد. امام حسین مرگ با عزت را بهتر از زندگی با ذلت میداند. در سخنانی هنگام برخورد با سپاه حر آمده است: «من از مرگ باکی ندارم، مرگ راحتترین راه برای رسیدن به عزت است. مرگ در راه عزت، زندگی جاودانه است و زندگانی ذلت بار مرگ بیحیات است».
امام خمینی میفرماید: «ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداکاری آغاز شد، ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد، ماهی که قداست حق، باطل را تا ابد منهدم و داغ باطله بر جبهه ستمکاران و حکومتهای شیطانی زد، ماهی که به نسلها در طول تاریخ، راه پیروزی بر سر نیزه را آموخت»[۴۱].[۴۲]
معرفی الگو
لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ[۴۳]. تأثیرگذاری یک حادثه یا الگوی رفتاری بر اندیشهها و عملهای مردم، بیش از گفتار است. از این رو در قرآن کریم از پیامبر اکرم (ص) به عنوان اسوه و الگو یاد میکند تا مردم در ایمان و عمل از آنان سرمشق بگیرند. در تاریخ اسلام نمونههای زیادی از اشخاص وجود دارد که میتواند برای مسلمانان الگو باشد.
اما واقعه عاشورا و شهدای کربلا در تاریخ اسلام از جایگاه ویژهای برخوردار است و برای همیشه تاریخ، الگوی انسانهای حق طلب خواهد بود؛ چنانکه امام حسین (ع) خودش نیز حرکت و مبارزه انقلابی خویش را علیه یزیدیان برای مردم دیگر سرمشق میداند و میفرماید: «فَلَكُم فِيَّ أُسْوَةٌ»[۴۴]، همچنانکه خود امام نیز از راه انبیاء الگو گرفته است. امام هنگام خروج از مدینه این آیه را تلاوت فرمودند: فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ[۴۵] که گواه است بر الگوگیری امام حسین (ع) از حضرت موسی (ع).
امام (ع) قبل از خروج از مدینه در وصیتنامهای به برادرش محمد حنفیه، انگیزه خروج و قیامش را عمل به سیره جد و پدرش حضرت علی (ع) معرفی میکند: «وَ أَسِيرُ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ سِيرَةِ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِ»[۴۶] این بیان آشکار است که حرکت حضرت مبنایی جز پیروی از رهبر بزرگ اسلام و عمل به دستور شرعی، چیز دیگری نبوده است و چنین شد که عاشورا به صورت یک الگو و یک سمبل در طول تاریخ به ثبت رسید؛ چنانکه در تاریخ، قیامها و نهضتهای آزادی بخش زیادی وجود دارد که با الهام از حرکت عاشورا شکل گرفته است.
مهمترین و آشکارترین نمونه آن، انقلاب اسلامی ایران و همچنین هشت سال دفاع مقدس علیه رژیم بعث عراق بود؛ چنانکه امام خمینی در این باره فرمودند: «حضرت سیدالشهدا از کار خودش به ما تعلیم کرد که در میدان، وضع باید چه جور باشد و در خارج میدان، وضع چه جور باشد و باید آنهایی که اهل مبارزه مسلحانه هستند، چه جور مبارزه کنند، و باید آنهایی که در پشت جبهه هستند، چطور تبلیغ کنند، کیفیت مبارزه را، کیفیت اینکه مبارزین یک جمعیت کم با جمعیت زیاد باید چطور باشد، کیفیت اینکه قیام در مقابل یک حکومت قلدری که همه جا را در دست دارد با یک عده معدود باید چطور باشد، اینها چیزهایی است که حضرت سیدالشهدا به ملتها آموخته است»[۴۷].
ما نیز هنگام زیارت از خدا میخواهیم که حیات و ممات ما را چون زندگی و مرگ محمد و آل محمد قرار دهد: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِي مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (ص)»[۴۸].
مهاتما گاندی رهبر مبارزات استقلالطلبانه هند میگوید: «من زندگی امام حسین (ع) آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خواندهام و توجه کافی به صفحات کربلا نمودهام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از سرمشق امام حسین (ع) پیروی کند»[۴۹].[۵۰]
منابع
پانویس
- ↑ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.
- ↑ «پس هر سو رو کنید رو به خداوند است» سوره بقره، آیه ۱۱۵.
- ↑ صحیفه نور، ج۹، ص۲۰۲.
- ↑ صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۹۵.
- ↑ «این (عذاب) بدان روست که خداوند، کتاب (خود) را به حق فرو فرستاده است و آنان که در این کتاب اختلاف ورزیدند در ستیزی ژرفند» سوره بقره، آیه ۱۷۶.
- ↑ «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۳.
- ↑ مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۳۲۵.
- ↑ مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۳۲۵.
- ↑ امینی، فاطمه، مقاله «عنصر تبلیغ در نهضت عاشورا»، فرهنگ عاشورایی ج۶ ص ۵۸.
- ↑ «این پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش به سوی او فرو فرستادهاند، ایمان دارد» سوره بقره، آیه ۲۸۵.
- ↑ مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۳۲۵.
- ↑ اصول و مبادی سخنوری، ص۳۲۷.
- ↑ موسوعة کلمات الحسین، ص۳۲۱.
- ↑ امینی، فاطمه، مقاله «عنصر تبلیغ در نهضت عاشورا»، فرهنگ عاشورایی ج۶ ص ۶۳.
- ↑ «بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا میخوانم» سوره یوسف، آیه ۱۰۸.
- ↑ مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۳۷۵.
- ↑ امینی، فاطمه، مقاله «عنصر تبلیغ در نهضت عاشورا»، فرهنگ عاشورایی ج۶ ص ۶۷.
- ↑ آیات ۱۴۵، ۱۶۲، ۱۰۹، ۱۲۷، ۱۸۰.
- ↑ «و من از شما برای این (پیامبری) پاداشی نمیخواهم، پاداش من جز با پروردگار جهانیان نیست» سوره شعراء، آیه ۱۰۹.
- ↑ مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۳۵۲.
- ↑ «بگو: تنها شما را به (سخن) یگانهای اندرز میدهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید» سوره سبأ، آیه ۴۶.
- ↑ صحیفه نور، ج۷، ص۳۷.
- ↑ صحیفه نور، ج۱۵، ص۵۵.
- ↑ امینی، فاطمه، مقاله «عنصر تبلیغ در نهضت عاشورا»، فرهنگ عاشورایی ج۶ ص ۶۸.
- ↑ «بنابراین شکیبا باش همانگونه که پیامبران اولوا العزم شکیبایی ورزیدند و برای آنان (عذاب را به) شتاب مخواه» سوره احقاف، آیه ۳۵.
- ↑ «و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
- ↑ بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۶۷.
- ↑ ینابیع المودة، ص۴۰۶.
- ↑ صحیفه نور، ج۲، ص۵۹.
- ↑ امینی، فاطمه، مقاله «عنصر تبلیغ در نهضت عاشورا»، فرهنگ عاشورایی ج۶ ص ۷۱.
- ↑ سوره مریم، آیات ۴۲، ۵۱، ۵۴، ۵۶.
- ↑ «با حکمت و پند نیکو» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
- ↑ تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۳۷۲.
- ↑ امینی، فاطمه، مقاله «عنصر تبلیغ در نهضت عاشورا»، فرهنگ عاشورایی ج۶ ص ۷۲.
- ↑ «بیگمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۲۸.
- ↑ «و (آنان را) بر خویش برمیگزینند هر چند خود نیازمند باشند» سوره حشر، آیه ۹.
- ↑ امینی، فاطمه، مقاله «عنصر تبلیغ در نهضت عاشورا»، فرهنگ عاشورایی ج۶ ص ۷۴.
- ↑ «همان کسانی که پیامهای خداوند را میرسانند و از او میترسند و از هیچ کس جز خدا نمیترسند و حسابرسی را خداوند بسنده است» سوره احزاب، آیه ۳۹.
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات، ماده «خشیت».
- ↑ صحیفه نور، ج۳، ص۲۲۵.
- ↑ امینی، فاطمه، مقاله «عنصر تبلیغ در نهضت عاشورا»، فرهنگ عاشورایی ج۶ ص ۷۵.
- ↑ «بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.
- ↑ موسوعة کلمات الإمام الحسین.
- ↑ «آنگاه (موسی) از آن (شهر) هراسان در حالی که (هر سو را) پاس میداشت، بیرون رفت، گفت: پروردگارا! مرا از گروه ستمکاران رهایی بخش» سوره قصص، آیه ۲۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۲۹.
- ↑ صحیفه نور، ج۷، ص۶۰.
- ↑ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.
- ↑ فرهنگ عاشورا، ص۲۷۹.
- ↑ امینی، فاطمه، مقاله «عنصر تبلیغ در نهضت عاشورا»، فرهنگ عاشورایی ج۶ ص ۷۷.