نهج البلاغه
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل نهج البلاغه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
نهج البلاغه نام کتابی که سید رضی (م ۴۰۶) از خطبهها، نامهها و کلمات کوتاه و نغز امیر المؤمنین(ع) گردآوری کرده است. دیگران هم پیش از سیّد رضی مجموعههایی از سخنان آن حضرت را جمع کرده بودند،[۱] امّا کار سید رضی جامعتر و منظّمتر بود[۲].
مقدمه
- نهج البلاغه گزیده سخنان امام علی بن ابیطالب است که شریف رضی در رجب سال ۴۰۰ قمری آن را تدوین کرده. سیدرضی علت تدوین نهج البلاغه را پس از نوشتن کتابی در فضایل امیرالمؤمنان (ع) بهنام خصائص الائمة، درخواست جمعی از دوستان و اهل علم بیان میکند؛ تدوین کتابی که گزیده سخنان امام (ع) در زمینهها و موضوعات گوناگون از خطبهها و نامهها و پندها و دانش زیستن را در بر داشته باشد. آن مردان فضل و دانش میدانستند که این سخنان، شگفتیهای بلاغت و دُردانههای فصاحت و گوهرهای ادب و کلمات پرمغز و روشنگر دین و دنیاست و این مجموعه نفیس در هیچ کلام و کتابی یافت نشود، چون امیرمؤمنان (ع) سرچشمه فصاحت و زایشجای بلاغت است و از آن بزرگوار گنج فرهنگ و ادب و قانونهای آن پدید آید و هر سخنوری بر شیوه و روش آن حضرت ره پوید و هر واعظ شیرین سخن رساگویی از او کمک گیرد[۳].
- امام (ع) در این میدان گوی سبقت را از دیگران ربوده و پیشتاز است و دیگران وامانده، زیرا کلام آن حضرت سخنی است که نور و نشانه خدایی دارد و از آن رنگ و بوی سخن نبوی تراود. وی میگوید: در هر صورت به خواستشان پاسخ مثبت دادم که تألیف کتاب را بیاغازم، در حالیکه میدانستم در آن سودی بزرگ است و بلندآوازه شود و اجر آخرت ذخیره کنم[۴][۵].
- سیدرضی نهج البلاغه را در سه فصل خطبهها[۶]، نامهها[۷] و حکمتها[۸] تدوین کرد. او خود مینویسد: پس به توفیق الهی، کار تألیف را با گلچین خطبههای شروع کردم و آنگاه به سراغنامههای نیکو و سپس پندهای زیبا و کلمات حکمتآمیز رفتم و هر یک از این سه را در بخشی جداگانه آوردم و برگهایی نانوشته در کنارش نهادم تا کلماتی را که احیاناً جامانده یا بعداً بهدست آید اضافه کنم؛ و چنانچه کلامی از حضرت یافتم که در اثنای گفتوگو و یا پاسخِ پرسوجو بوده یا برای هدفی دیگر غیر از سه عنوان ذکر شده و قراری کهبنیان گردیده، باشد، در ضمن هر یک از بخشهایی که مناسب و همخوانی بیشتری با هدف آن داشته باشد قرار دهم. و چه بسا آنچه برگزیدم با آن فصلها مناسب نباشد و کلمات زیبایی باشد که از نظر نظم و نسق هماهنگ نیاید؛ و این بدان جهت است که میخواستم نکتهها و سخنان و روشنگر را بیاورم و قصدم صرفاً پیوستگی و هماهنگی نبوده است[۹][۱۰].
- نهج البلاغه پس از تدوین تا به امروز کانون توجه دانشمندان و اندیشمندان قرار گرفته است. بهطوری که بسیاری از اهالی فضل و دانش از مکتبها و نحلههای گوناگون با مطالعه آن، زبان به ستایش گشوده و محتوای والای آن را ستودهاند. بهنظر میرسد، در این امر علل و عوامل گوناگونی دخالت دارند تا مجموعه آنها جایگاه ویژه و رفیعی برای این کتاب رقم بزند. برخی از این عوامل را میتوان به شرح زیر مورد توجه قرار داد:
- شخصیت والا و برتر امیرمؤمنان (ع) و جایگاه ویژه او در اسلام و جامعیت او در همه مراتب و ویژگیهای منحصربهفردش که او را در میان اصحاب ویژگی خاص بخشیده است.
- فصاحت و بلاغت کلام امام که کلام او را پس از قرآن کریم و بلاغت نبوی در نقطه اوج قرار داده است.
- جامعیت و گسترش موضوعات نهج البلاغه، بهطوری که مفاهیم بسیاری را در خود جای داده است.
- نهج البلاغه گویای بخشی از زندگی انسانی الهی است که توانست در دوران زمامداری خود و در کوران بحرانهایی که قاسطین و ناکثین و مارقین بر سر راهش ایجاد کردند، از عهده وظیفه زمامداری به نحو احسن برآید.
- نهج البلاغه گویای تاریخ تطورات سیاسی جامعه پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) است.
- این کتاب، بیانگر روحیههای گوناگون مردمان و به تعبیر دیگر، بیانگر روانشناسی اجتماعی است.
- این کتاب، بیانگر راستین اصول اسلام، قرآن، عدالت و آزادی و دستیابی به حیات طیبه است[۱۱].
محتوای نهج البلاغه
خطبهها
نامهها
حکمتها
ویژگیهای نهج البلاغه
کتابشناسی نهج البلاغه
شروح نهج البلاغه
ترجمههای نهج البلاغه
نسخههای تصحیحشده از متن نهج البلاغه
مصادر نهج البلاغه
مستدرک نهج البلاغه
فرهنگهای نهج البلاغه
فهرستهای موضوعی نهج البلاغه
دانشنامههای نهج البلاغه
آشنایی با نهج البلاغه
ادبیات نهج البلاغه
مقدمه
- امیرمؤمنان (ع) در میدان سخنوری و سخندانی، مانند دیگر میادین و عرصههای علمی و عملی، گوی سبقت را از همگان ربوده است و در میدان فصاحت و بلاغت نیز، تاریخ، همانند و هماوردی برای او نمیشناسد. از اینرو در طول تاریخ، بسیاری از ادبای مسلمان و غیر مسلمان در پیشگاه بلاغت علوی سر تعظیم فرود آورده و با بیاناتی دلنشین مؤید یگانگی امیر سخن در فن سخنوری شدهاند. شریف رضی، خود، در مقدمه نهج البلاغه مینویسد: "هر که در آن نظر کند، درهای بلاغت بهرویش گشوده شود و گمشده خود را در آن یابد و نیاز دانشمند و دانشپژوه را برآورد و سخنور و پارسا را بهره دهد و به خواستهاش رساند."[۱۲]
- امام خمینی مینویسد: کتاب نهج البلاغه که نازله روح اوست برای تعلیم و تربیت ما خفتگان در بستر منیت و در حجاب خودخواهی، خود، معجونی است برای شفا و مرهمی است برای دردهای فردی فردی و اجتماعی و مجموعهای است دارای ابعادی به اندازه ابعاد یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی از زمان صدور آن تا هر چه تاریخ به پیش رود و هرچه جامعهها بهوجود اید و دولتها و ملتها متحقق شوند و هرقدر متفکران و فیلسوفان و محققان بیابند و در آن غور کنند و غرق شوند... [۱۳]
- عبدالحمید کاتب، از سخنوران بزرگ عرب، مینویسد: هفتاد خطبه از خطبههای علی (ع) را حفظ کردم، پس از آن ذهنم جوشید که جوشید[۱۴]
- ابن نباته، از سخنوران و ادیبان بزرگ عرب، مینویسد: از خطابهها گنجی از بر کردهام که هرچه از آن برگیرم نمیکاهد، بلکه افزون میشود و بیشتر آنچه را که از بر کردهام حدود صد فصل از کلمات موعظهآمیز علی (ع) است[۱۵]
- ابن ابی الحدید، شارح نهج البلاغه، مینویسد: فصاحت را ببین که چگونه مهار خود ار دست علی (ع) داده و زمام خویش را به وی سپرده است. نظم شگفت الفاظ را بنگر که یکی پس از دیگری میآیند و در اختیار او قرار میگیرند. گویا چشمهای است که از زمین میجوشید... [۱۶]
- علامه طباطبایی، فیلسوف و مفسر بزرگ قرآن کریم، میگوید: ما باید معیار شناسایی کلام عرب را سخنان حضرت امیرالمؤمنین (ع) قرار دهیم که از منبع وحی سرچشمه گرفته و کلام عرب را معیار برای سخنان آن حضرت قرار ندهیم، زیرا بنابر عقیده ما دانش امام معصوم خارج از جهان طبیعت است و از عالم ماوراء سرچشمه میگیرد؛ و شاهد این گفتار آن است که شما همانند سخنان حضرت امیر (ع) را که اساس فلسفه اسلام و بهویژه حکمت متعالیه اسلام است در کدام گفته و یا سروده عرب بهدست میآورید؟ آری علی (ع) "شقشقة هدرت فی عالم الوجود ثم قرت."[۱۷]
- امام یحیی یمنی مینویسد: از معانی شیوای کلام علی هر سخنوری سیراب شده و به سبک کلام وی هر خطیبی لباس سخنوری به تن کرده است، زیرا علی آبشخور بلاغت و زاینده آن و ابر پربار فصاحت است [۱۸]
- طه حسین، ادیب بزرگ مصری، مینویسد: پس از وحی خداوندی، سخنی شیواتر و زیباتر از کلمات علی (ع) سراغ ندارم[۱۹]
- زکی مبارک، از ادبای نامی عرب و صاحب کتابهای ارزشمند النثر الفنی و عبقربة الشریف، مینویسد: نامههای علی بن ابیطالب و خطبهها و وصیتنامه و عهدنامههای او از صنعت ایجاز و اطناب بجا برخوردار است. آنگاه که عهدنامه مینویسد، گفترا را طولانی میکند، زیرا دستورهای سیاسی و منطقهای را که مورد نیاز حاکم است در بر دارد و زمانی که برای یاران خاص خود نامه مینویسد، سخن کوتاه میکند، زیرا دلیلی برای اطناب نیست[۲۰]
- استاد نائل مرصفی، استاد ادبیات عالی مصر، مینویسد: خداوند نهج البلاغه را دلیل روشن قرار داد بر اینکه علی (ع) نیکوترین نمونه زنده نور و حکمت و دانش و راهنمایی و اعجاز و فصاحت قرآن است. علی (ع) در این کتاب آنقدر آیات حکمت پرارج و قواعد سیاست درست و پند روشن و دلیل رسا گرد آورده که حکمای بزرگ و فلاسفه و خداشناسان عالیمقدار را بدان راهی نبوده است. امام علی (ع) در این کتاب در دریای دانش و سیاست و دین فرو رفته و در همه این مسائل، نابغهای نمونه بوده است... ما را بس است که بگوییم کتاب او یگانه برخوردگاهی است که در آن زیبایی تمدن با فصاحت طبیعی بادیهنشینان به هم رسیده است و حقیقت تنها جایی که برای خود یافته و با اطمینان خاطر در آن خانمان کرده، کلام اوست، پس از آنکه در هر لغت منزلگاه خود را از دست داده بود[۲۱]
- امام علی(ع)، در دانش و فصاحت و زیبایی گفتار، سرآمد همگان بود و سخن او را بالاتر از کلام بشر و پایینتر از کلام خدا دانستهاند. نهج البلاغه به معنای روش بلاغت است. این کتاب ۲۳۹ خطبه، ۷۹ نامه و ۴۷۲ سخن کوتاه دارد و محتوای آن مسائل مختلف اعتقادی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی است. بیشتر خطبهها و نامهها مربوط به دوران زمامداری و خلافت آن حضرت است. این کتاب، از اعتبار و موقعیّت خاصّی برخوردار است و در طول قرنها صدها شرح و ترجمه به زبانهای مختلف بر آن نوشته شده است. مشهورترین ترجمه و شرح آن از مرحوم "فیض الأسلام" است. هزاران نفر با حفظ خطبهها، نامهها و فرازهای درخشان این کتاب، هم بهرههای معنوی از آن بردهاند و هم بر قدرت کلام و فصاحت گفتار خویش افزودهاند و نویسندگان، هزاران مقاله با الهام از محتوای غنی آن در مسائل اسلامی نگاشتهاند. نهج البلاغه، کتاب حکمت و حکومت، عقاید و عرفان، اخلاق و تربیت، ادب و بلاغت، سیاست و جهانداری، تقوا و خودسازی، حکایت گذشتگان و عبرت از تاریخ، حالات قبر و برزخ و قیامت، معرفی اسوههای نیک و سرانجام خوبان و بدان و در یک کلمه کتاب زندگی و «برادر قرآن» است[۲۲]. نهج البلاغه، سوگنامۀ فراق یاران و غربت دینباوران است، شقشقۀ رها شده از فرط اندوه است، بغض شکسته در گلو و آه افسرده در سینه است، بازتاب عهدشکنیهای دوستان ناآگاه و همپیمانان سستاراده است، غمنامۀ "مظلومیّت عدل" و "محرومیّت حق" است. کلمات نهج البلاغه، قطرات شمع سوزان وجود علی(ع) است که در شبهای تار کوفه سوخته و بر صفحۀ تاریخ چکیده است. جملات نهج البلاغه، لختههای خون دل مولاست. صفحات نهج البلاغه، لوح غمآگین و دردآجین صبر جمیل یعقوب یوسف از دست داده است. نهج البلاغه، منشوری چند بعدی است که هرزمان یک چهرهاش میدرخشد و برای هرکس یک بعد و برش آن متجلّی است، از هرمقولهای مقالهای دارد و برای هردردی درمانی، و برای هرنیازی پاسخی![۲۳]. نهج البلاغه پیوسته اعجاب بزرگان اندیشه و سخن و قلم را برانگیخته و آنان را به ستایش این منشور جاویدان واداشته است که در این مختصر نمیگنجد[۲۴][۲۵]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ استاد عزیزالله عطاردی در یک پژوهش سودمند، به ۷۰ مورد اشاره و آن مجموعهها را معرفی میکند. ر.ک: نشریه «گلستان قرآن»، شماره ۱ و ۲، مقاله «کلام علی ما قبل نهج البلاغه»
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۸۴.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 843 -844.
- ↑ نک: مقدمه نهج البلاغه
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 844.
- ↑ شامل ۲۴۱ خطبه
- ↑ شامل ۷۹ نامه
- ↑ شامل ۴۸۰ حکمت
- ↑ نهج البلاغة پارسی، ص ۱۷
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 844.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 844 -845.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 857.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 857.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 857.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 857.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 857.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 857.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 857.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 857.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 858.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 858.
- ↑ برای آشنایی بیشتر با این کتاب، از جمله ر.ک: «شگفتیهای نهج البلاغه»، ترجمه فخرالدین حجازی، «کلام جاودانه»، محمدرضا حکیمی «دانستنیهای نهج البلاغه»، حسین اسرار، «اسناد و مدارک نهج البلاغه»، محمد دشتی، «شناخت نهج البلاغه»، همان، «نهج البلاغه چیست؟» هبةالدین شهرستانی، «یادنامه کنگره نهج البلاغه»، «دانشنامه امام علی»، ج ۱۲، فصلنامه «وقف، میراث جاویدان» شماره ۲۵ و ۲۶ (ویژۀ نهج البلاغه)
- ↑ مینای قلم، جواد محدثی، ص ۱۹۲، بخشی از مقاله «نهج البلاغه کتاب دل»
- ↑ ر.ک: فصلنامه «فرهنگ جهاد»، شماره ۲۱ و ۲۲ (ویژه نامه امام علی)، مقاله «نهج البلاغه امیر بیان از نگاه عالمان»، و «نهج البلاغه در بیان و قلم عالمان غیر شیعی» صحیفه حوزه (ضمیمه جمهوری اسلامی) اسفند ۱۳۷۹، شماره ۲۰
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۸۴.