دابة الارض
دابة الارض به معنای بیرون آمدن جنبنده از زمین موضوعی است که به عنوان یکی از نشانههای ظهور و قیامت در روایات شیعه و اهل سنت بدان پرداخته شده است و روایات شیعی آن را بر رجعت امیرالمؤمنین (ع) تطبیق دادهاند.
معناشناسی
دابة الارض به معنای بیرون آمدن جنبنده از زمین است. این پدیده، هم در روایات شیعه و هم در روایات اهل سنت، مورد اشاره قرار گرفته و از آن به عنوان "اشراط الساعه و یکی از نشانههای نزدیک شدن قیامت یاد شده است[۱].
دابة الارض در قرآن
قرآن با رمز و ابهام از خروج جنبندهای حکایت میکند که هنگام رویگردانی مردم از معنویت، از زمین خارج شده، با مردم سخن میگوید[۲]: ﴿وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لا يُوقِنُونَ﴾[۳]. در تفاسیر، مطالب بسیاری درباره این موجود شگفت بیان شده[۴] که تا حد بسیاری غیر واقعی و بیاساس به نظر میرسد[۵] و در ظاهر برگرفته از منابع اسرائیلی است[۶].[۷]
دابة الارض از نشانههای ظهور و قیامت
"خُروج دابة الارض" در روایات شیعه و اهل سنت مورد اشاره قرار گرفته و از آن به عنوان اَشراط السّاعة و یکی از نشانههای نزدیک شدن قیامت یاد شده است[۸]. پیامبر اسلام (ص)، فرمود: ناگزیر، ده چیز پیش از قیامت رخ خواهد داد: سفیانی، دجال، دود، دابه، خروج قائم، طلوع خورشید از مغربش، نزول عیسی بن مریم، خسف به مشرق، خسف به جزیره العرب و آتشی که از قعر عدن خارج میشود و مردم را به سوی محشر میبرد[۹].
آنچه این اتفاق را نزد شیعه مهم ساخته، روایاتی است که از "خروج دابة الارض" به عنوان رجعت امیر مؤمنان علی (ع) یاد کرده است. امام باقر (ع) فرمود: امام علی (ع) پس از ذکر اوصاف خود، فرمود: "... من، همان جنبندهای هستم که با مردم سخن میگوید ...."[۱۰].
دربارۀ ماهیت "دابه" و چگونگی خروج او، سخنهایی گفته و گمانههایی زده شده است. برخی نوشتهاند: "دابه"، به معنای جنبنده و "ارض" به معنای زمین است. برخلاف آنچه برخی میپندارند، دابه فقط به جنبندگان غیر انسان اطلاق نمیشود؛ بلکه مفهوم وسیعی دارد که انسانها را نیز در برمیگیرد؛ چنان که در آیه ۶ سوره هود میخوانیم: ﴿وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ﴾[۱۱].
دربارۀ تطبیق این کلمه، بنای قرآن بر اجمال و ابهام بوده و یگانه وصفی که برای آن ذکر کرده، این است که با مردم سخن میگوید و افراد بیایمان را مشخص میکند؛ ولی در روایات اسلامی و سخنان مفسران، بحثهای فراوانی در این زمینه دیده میشود. در یک جمعبندی میتوان آن را در دو دیدگاه خلاصه کرد:
- گروهی، آن را یک موجود جاندار و جنبندۀ غیرعادی از غیر جنس انسان، با شکل عجیب دانسته و برای آن عجایبی نقل کردهاند. این جنبنده در آخر الزمان ظاهر میشود و از کفر و ایمان سخن میگوید و منافقان را رسوا میسازد و بر آنها علامت مینهد.
- جمعی دیگر به پیروی از روایات، او را یک انسان فوقالعاده، متحرک، جنبنده و فعال میدانند که یکی از کارهای اصلیاش جدا ساختن صفوف مسلمین از کفار و منافقان و علامتگذاری آنان است. حتی از بعضی روایات استفاده میشود که عصای حضرت موسی و خاتم سلیمان، با اوست. میدانیم عصای حضرت موسی، رمز قدرت و اعجاز، و خاتم سلیمان رمز حکومت و سلطه الهی است؛ بنابراین او یک انسان قدرتمند و افشاگر است.
در روایاتی دابة الارض بر شخص امیرمؤمنان علی (ع) تطبیق شده است. در تفسیر علی بن ابراهیم از امام صادق (ع) آمده است: مردی به عمار یاسر گفت: "آیهای در قرآن است که فکر مرا پریشان ساخته و مرا در شک انداخته است. عمار گفت: کدام آیه؟ گفت: ﴿وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لا يُوقِنُونَ﴾[۱۲] این کدام جنبنده است؟ عمار گفت: به خدا سوگند! روی زمین نمینشینم، غذا نمیخورم و آبی نمینوشم، تا دابة الاَرض را به تو نشان دهم. پس به همراه آن مرد خدمت حضرت علی (ع) آمد؛ در حالی که حضرت غذا میخورد. هنگامی که چشم امام به عمار افتاد، فرمود: بیا. عمار آمد و نشست و با امام غذا خورد. آن مرد سخت در تعجب فرو رفت و ناباورانه به این صحنه نگریست؛ چرا که عمار به او قول داده و قسم خورده بود تا به وعدهاش وفا نکند، غذا نخورد. گویی قول و قسم خود را فراموش کرده است! هنگامی که عمار برخاست و با حضرت علی (ع) خداحافظی کرد، آن مرد به او گفت: عجیب است! تو سوگند یاد کردی غذا نخوری و آب ننوشی و بر زمین نشینی، مگر اینکه "دابة الارض" را به من نشان دهی! عمار در پاسخ گفت: من او را به تو نشان دادم، اگر فهمیدی[۱۳]. امام باقر (ع) فرمود: امام علی (ع) پس از ذکر اوصاف خود، فرمود: ... من، همان جنبندهای هستم که با مردم سخن میگوید...»[۱۴].[۱۵]
دابة الارض از القاب امام مهدی (ع)
از القاب حضرت مهدی (ع) شمرده شده و خروج آن از علائم آخر الزمان است. امیر المؤمنین (ع) فرمود: "آگاه باشید! قسم به خداوند که دابّة الارض، انسان است"[۱۶]. این واژه، متّخذ از آیه ﴿وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الأَرْضِ...﴾[۱۷] است. این آیه و سه آیه بعد از آن، از واقعه هولناکی که در آینده به وقوع میپیوندد خبر میدهند. معنی ظاهر آیه این است: هنگامی که مردم مستوجب عذاب شدند (و دوران مهلت پایان پذیرفت)، جانوری (جنبندهای) را از زمین بیرون میآوریم که با آنها سخن میگوید و مردم به آیات ما یقین نمیآورند. مشهور میان شرّاح حدیث و اغلب مفسران، این است که دابّة الارض از علامات قیامت است، یا نخستین علامت است که کوه صفا منشق میشود. در اخبار شیعه، مکرر آمده که "دابّة الارض" از نشانههای قیامت است و امیر المؤمنین علی (ع) است. در بیشتر کتب حدیث اهل سنت آمده که دابّة الارض، همان صاحب عصا و میسم (آلت نشانگذار) است[۱۸]. منظور از عصا، عصای حضرت موسی (ع) است که در دست آن حضرت خواهد بود، و "میسم" بهمعنای چیزی است که به وسیله آن بر پیشانی چارپایان داغ میزنند و نشاندار میکنند، چنانکه در آخرت، امیر مؤمنان قسیم الجنّه و النار هستند، در رجعت نیز دوست و دشمن را از یکدیگر جدا میکنند و بر روی بینی دشمنان مهر باطله میزنند[۱۹].
در حدیثی آمده که در روزِ سوم ورود حضرت مهدی (ع) به بیت المقدّس، دابّة الارض خارج میشود[۲۰].[۲۱]
دابة الارض و رجعت امیرالمؤمنین (ع)
از نظر روایات اهل بیت عصمت و طهارت هیچ تردیدی نیست که منظور از «دَابَّةُ الْأَرْضِ» رجعت وجود مقدّس حضرت علی بن ابی طالب (ع) است و احادیث فراوانی در این زمینه به دست ما رسیده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم: امام باقر (ع) از حضرت علی (ع) نقل میکنند که فرمود: "من تقسیمکننده بهشت و دوزخم، کسی وارد آنها نمیشود جز براساس تقسیم من. من فاروق اکبرم. من پیشوای آیندگانم. من گزارشگر گذشتگانم. جز رسول اکرم (ص) کسی بر من پیشی نمیگیرد. او و من در یک صراط هستیم، جز اینکه این صراط به نام اوست. به من شش فضیلت داده شد:
- علم منایا و بلایا و وصایا به من داده شد.
- سخن فصل (جدا کننده حقّ و باطل) به من عطا شد.
- من صاحب رجعتها هستم.
- فرمانروائی کل به من عطا شده.
- من صاحب عصا و میسم هستم.
- من «دَابَّةُ الْأَرْضِ» هستم که با مردم سخن خواهم گفت"[۲۲].
امام صادق (ع) میفرماید: روزی رسول اکرم (ص) وارد مسجد شدند و مشاهده کردند که امیر مؤمنان (ع) شنهای مسجد را زیر سرش بالش کرده و خوابیده است. با پای مبارکشان او را حرکت دادند و فرمودند: "ای دابّة الارض! برخیز". یکی از اصحاب گفت: ای رسول گرامی! آیا ما همدیگر را با این نام بخوانیم؟ فرمود: نه، بهخدا سوگند که این نام به او اختصاص دارد. او همان "دابّة الارض" است که خدای تبارک و تعالی در کتابش فرموده: "چون سخن بر آنها فرود آید جنبندهای را از زمین بیرون میآوریم و برای مردم سخن میگوید که مردم به آیات ما باور نمیکردند". سپس خطاب به علی (ع) فرمود: "ای علی! چون آخر الزمان فرارسد خداوند تو را در زیباترین صورتی ظاهر میسازد و در دست تو میسمی (آهنی) هست که دشمنانت را با آن علامت میگذاری"[۲۳].
رسول اکرم (ص) در وصف "دابّة الارض" فرمود: "تیزپائی به او نمیرسد، فرارکنندهای از او فوت نمیشود. مؤمن را نشان مؤمن، و کافر را نشان کافر میزند. عصای حضرت موسی و انگشتر حضرت سلیمان با اوست"[۲۴].
امام صادق (ع) از رسول اکرم (ص) نقل میکند که در شب معراج گفته شد: "ای محمد! علی اوّل است، زیرا او نخستین امامی است که پیمان مرا پذیرفته است. علی آخر است، زیرا او آخرین امامی است که روحش را قبض میکنم. او همان دابّة است که با مردم سخن میگوید"[۲۵].
رسول اکرم (ص) در ضمن حدیث مفصّلی میفرماید "دابّة الارض" سه بار ظاهر میشود و هرسه را بیان میفرماید[۲۶]. از محضر امیر مؤمنان در مورد "دابّة الارض" پرسیدند، فرمود: "به خدا سوگند، آن جنبندهای نیست که دم داشته باشد، بلکه جنبندهای است که ریش دارد"[۲۷].
امیر مؤمنان در ضمن خطبه مفصّلی که در مورد "دجال" ایراد فرموده است، بعد از شرح کشته شدن دجّال میفرماید: "پس از آن (طامّه کبری) است" اصحاب پرسیدند: "طامه کبری" چیست؟ فرمود: "خروج دابّة الارض است که در نزدیکی (صفا) ظاهر میشود. انگشتر حضرت سلیمان و عصای حضرت موسی در دست اوست... هنگامی که سرش را بلند میکند همه کسانی که در میان مشرق و مغرب هستند به قدرت الهی او را میبینند. و آن پس از طلوع خورشید از مغرب است که در آن هنگام درِ توبه بسته میشود"[۲۸].[۲۹]
دابة الارض در روایات اهل سنت
از بررسی روایات اهل سنت استفاده میشود که از نظر آنها نیز، روایات بسیار مشابه روایات شیعه است، جز اینکه به رجعت و به نام مقدّس حضرت علی (ع) تصریح نکردهاند، ولی غالب نشانهها یکی است. اینک فهرست نشانههائی که در احادیث اهل سنت در مورد "دابّة الارض" آمده است:
- برای دابّة الارض سه خروج است[۳۰].
- اوّلین نشانه، طلوع خورشید از مغرب است و خروج دابّة الارض[۳۱].
- خروج دابّة الارض از مسجد الحرام است[۳۲].
- خروج دابّة الارض از نزدیکی صفا است[۳۳].
- انگشتر حضرت سلیمان و عصای حضرت موسی در دست اوست[۳۴].
- سه بار بانگ برمیآورد و همه مردم مشرق و مغرب آن را میشنوند[۳۵].
- چون دابّة الارض خارج شد در توبه بسته میشود[۳۶].
- دابّة الارض مؤمن و کافر را نشان میگذارد که برای همه شناخته میشوند[۳۷].
- طلوع خورشید از مغرب ملازم خروج دابّة الارض است، هرکدام از آن دو جلوتر واقع شود، ان دیگری به دنبال آن واقع میشود.
- خروج دابّة الارض یکی از اشراط ساعة دهگانهای است که پیش از قیامت بدون تردید تحقّق خواهند یافت.
از بررسی احادیث، به این نتیجه میرسیم که روایات اهل سنت در مورد "دابّة الارض" دقیقاً با روایات شیعه منطبق است. جز اینکه تصریح نکردهاند که منظور از آن مولای متّقیان امیر مؤمنان (ع) است[۳۸].[۳۹]
پرسش مستقیم
پرسشهای وابسته
- مقصود از آخرالزمان چیست؟ (پرسش)
- روایات آخر زمان چگونه دستهبندی میشوند؟ (پرسش)
- اول زمان و آخر زمان به چه معناست؟ (پرسش)
- آیا اصطلاح آخر زمان در قرآن آمده است؟ (پرسش)
- به چه دلیل این زمان آخرالزمان است؟ (پرسش)
- سیمای جهان در دوران پیش از قیام امام مهدی چگونه خواهد بود؟ (پرسش)
- آیا قبل از ظهور امام مهدی جنگهایی رخ میدهد که حدود دو سوم شیعیان از بین میروند؟ (پرسش)
- آیا قبل از ظهور امام مهدی کافران از مؤمنان جدا میشوند؟ (پرسش)
- محدوده زمانی آخرالزمان از چه وقت تا چه وقت است؟ (پرسش)
- باورهای دینی مردم در آخرالزمان چگونه است؟ (پرسش)
- پیشگوییهای کتابهای مقدس درباره آخرالزمان چیست؟ (پرسش)
- پیشگوییهای نوستر آداموس درباره آینده و آخرالزمان چیست؟ (پرسش)
- پیشگوییهایی که پیش از ظهور تحقق پیدا کرده چیست؟ (پرسش)
- امر به معروف کردن در آخرالزمان چه وضعیتی پیدا میکند؟ (پرسش)
- چه کسی در آخرالزمان کعبه را ویران میکند؟ (پرسش)
- وضعیت معاملات مردم در آخرالزمان چگونه است؟ (پرسش)
- چه ارتباطی میان ماه رجب و نشانههای آخرالزمان وجود دارد؟ (پرسش)
- زمامداران آخرالزمان چه صفاتی دارند؟ (پرسش)
- ویژگیهای دانشمندان آخرالزمان چیست؟ (پرسش)
- منظور از روم در روایات آخرالزمان چیست؟ (پرسش)
- در آخرالزمان چه حوادثی اتفاق میافتد؟ (پرسش)
- ویژگیهای زنان در آخرالزمان چیست؟ (پرسش)
- ویژگیهای مردان در آخرالزمان چیست؟ (پرسش)
- وضعیت شهر تهران در آخرالزمان چگونه است؟ (پرسش)
- مراد از آشوبهای جهانی که از نشانههای آخرالزمان است چیست؟ (پرسش)
- آتش و دود که از نشانههای آخرالزمان است چگونه تحقق پیدا میکند؟ (پرسش)
- نشانههای آخرالزمان چیست؟ (پرسش)
- آیا در آخرالزمان کفار هم گرفتار ظلم میشوند؟ (پرسش)
- آتش و دود که از نشانههای آخرالزمان است چگونه تحقق پیدا میکند؟ (پرسش)
زندگی در آخرالزمان
- آیا در قرآن نشانههای آخرالزمان آمده است؟ (پرسش)
- آیا مراد "الیوم الآخر" در قرآن آخرالزمان است؟ (پرسش)
ویژگی مردم در آخرالزمان
- در روایت است که دینداری در آخر الزمان مثل گرفتن آتش در دست چرا دینداری در این زمان سختتر از زمانهای دیگر است؟ (پرسش)
- وضعیت دین در آخر الزمان و حفظ آن توسط مؤمن چگونه خواهد بود؟ (پرسش)
فساد در آخرالزمان
- انواع فسادهای آخر الزمان در روایات چیست؟ (پرسش)
- فتنههایی که در آخر الزمان شیعیان را تهدید میکنند کدامند و راه مقابله با آنها چیست؟ (پرسش)
آخرالزمان و ظهور منجی
آخرالزمان و برپایی قیامت
آخرالزمان در آیینهای دیگر
- آیا باور به آخرالزمان در ادیان گوناگون وجود دارد؟ (پرسش)
- ویژگیهای آخرالزمان را از دیدگاه یهود چیست؟ (پرسش)
- آخر الزمان از نظر مسیحیان چه دورانی است؟ نظریه پایان دوران و نهایت عالم به چه معناست و چه جایگاهی در کتاب مقدس دارد؟ (پرسش)
آخرالزمان در رسانهها
- تفکرات حاکم بر فیلمهای هالیوود درباره تسخیر جهان و این که کسی میآید و جهان را به هم میریزد چگونه تحلیل میشود؟ (پرسش)
- فیلمهایی مانند روز استقلال و نوستراداموس یا بازی جهنم خلیج فارس چه ارتباطی با موضوع مهدویت دارد؟ (پرسش)
- چه سیاستهایی در فیلمسازی هالیوود دنبال میشود؟ (پرسش)
آخرالزمان و پایان تاریخ
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۷۳؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ۲۶۶؛ ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۳، ص ۱۰۲، و در کتب اهل سنّت ر.ک: بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ذیل: ۸۲ سوره نمل؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج ۶، ص ۲۱۰
- ↑ المیزان، ج۱۵، ص۳۹۶.
- ↑ و چون فرمان (عذاب) بر آنان مقرّر شود جنبندهای را از زمین برای آنان بیرون میآوریم که با ایشان سخن سر میکند که مردم به نشانههای ما یقین نمیآوردند؛ سوره نمل، آیه ۸۲.
- ↑ جامعالبیان، مج۱۱، ج۲۰، ص۱۸ ـ ۲۰؛ کشفالأسرار، ج۷، ص۲۵۶ ـ۲۵۸؛ قرطبی، ج۱۳، ص۱۵۶ ـ ۱۵۸.
- ↑ المیزان، ج۱۵، ص۳۹۶.
- ↑ کتاب مقدس، مکاشفه یوحنا ۱۳.
- ↑ اسحاقنیا تربتی، سید رضا، دابة الارض، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲، ص ۱۲۲.
- ↑ علل الشرایع، ج ۱، ص ۷۳؛ الغیبة للطوسی، ۲۶۶؛ المناقب، ج ۳، ص ۱۰۲؛ و در کتب اهل سنّت ر.ک: بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ذیل: ۸۲ سوره نمل؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج ۶، ص ۲۱۰.
- ↑ «عَشْرٌ قَبْلَ السَّاعَةِ لَا بُدَّ مِنْهَا السُّفْيَانِيُّ وَ الدَّجَّالُ وَ الدُّخَانُ وَ الدَّابَّةُ وَ خُرُوجُ الْقَائِمِ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا وَ نُزُولُ عِيسَى (ع) وَ خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَ خَسْفٌ بِجَزِيرَةِ الْعَرَبِ وَ نَارٌ تَخْرُجُ مِنْ قَعْرِ عَدَنَ تَسُوقُ النَّاسَ إِلَى الْمَحْشَرِ»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۳۶، ح ۴۲۶.
- ↑ «إِنِّي ... الدَّابَّةُ الَّتِي تُكَلِّمُ النَّاسَ»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۹۸، ح ۳
- ↑ و هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر که روزیاش بر خداوند است و خداوند آرامشگاه و ودیعهگاه او را میداند؛ این همه در کتابی روشن آمده است؛ سوره هود، آیه ۶.
- ↑ و چون فرمان (عذاب) بر آنان مقرّر شود جنبندهای را از زمین برای آنان بیرون میآوریم که با ایشان سخن سر میکند که مردم به نشانههای ما یقین نمیآوردند؛ سوره نمل، آیه ۸۲.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۵۱ ـ ۵۵۳.
- ↑ «... إنّی .... وَ الدَّابَّةُ الَّتی تُکَلِّمُ النَّاس»؛ الکافی، ج ۱، ص ۱۹۸، ح ۳.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۳، ص۱۴۳ ـ ۱۴۵ و فرهنگنامه مهدویت، ص۱۹۹ ـ ۲۰۱.
- ↑ نجم الثاقب، باب دوم.
- ↑ سوره نمل، ۸۲.
- ↑ معارف و معاریف، ج ۵، ص ۳۱۵.
- ↑ بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۲۷.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۷۵؛ الزام الناصب، ص ۱۷۷ و ۱۸۰.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۳۱۰-۳۱۳.
- ↑ تفسیر برهان، ج ۳، ص ۲۰۹؛ نور الثقلین، ج ۴، ص ۹۷؛ تفسیر صافی، ج ۴، ص ۷۵.
- ↑ بحار الانوار، ج ۳۹، ص ۲۴۳؛ تفسیر قمی، ص ۴۷۹؛ تفسیر صافی، ج ۴، ص ۷۴، نور الثقلین، ج ۴، ص ۹۸، تفسیر برهان، ج ۳، ص ۲۰۹.
- ↑ بحار الانوار، ج ۶، ص ۳۰۰؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۳۴؛ نور الثقلین، ج ۴، ص ۹۸؛ تفسیر صافی، ج ۴، ص ۷۵.
- ↑ بحار الانوار، ج ۴۰، ص ۳۸ و بصائر الدرجات، ص ۱۵۰.
- ↑ نور الثقلین، ج ۴، ص ۹۹؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۳۴ و بحار الانوار، ج ۶، ص ۳۰۰.
- ↑ تفسیر تبیان، ج ۸، ص ۱۱۹ و نور الثقلین، ج ۴، ص ۹۸.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۴؛ تفسیر صافی، ج ۴، ص ۷۵ و شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۲۷.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۳۱۰-۳۱۳.
- ↑ تفسیر کشاف، ج ۳، ص ۳۷۴؛ عقد الدرر، ص ۳۱۳ و تفسیر الدر المنثور، ج ۵، ص ۱۱۶.
- ↑ عقد الدرر، ص ۳۱۳ و سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۵۳.
- ↑ مستدرک حاکم، ج ۴، ص ۴۸۴؛ عقد الدرر، ص ۳۱۴ و کشاف، ج ۳، ص ۳۸۴.
- ↑ الدر المنثور، ج ۵، ص ۱۱۵؛ عقد الدرر، ص ۳۱۵ و کشاف، ج ۳، ص ۳۸۴.
- ↑ کشاف، ج ۳، ص ۳۸۴؛ الدر المنثور، ج ۵، ص ۱۱۶؛ عقد الدرر، ص ۳۱۶ و سنن ترمذی، ج ۵، ص ۳۴۰.
- ↑ عقد الدرر، ص ۳۱۵ و الدر المنثور، ج ۵، ص ۱۱۷.
- ↑ کنز العمال، ج ۱۴، ص ۲۵۸؛ صحیح مسلم، ج ۱، ص ۱۳۸ و عقد الدرر، ص ۳۲۲.
- ↑ عقد الدرر، ص ۳۱۸؛ تفسیر کشاف، ج ۳، ص ۳۸۴ و الدر المنثور، ج ۵، ص ۱۱۶.
- ↑ رجعت، محمد خادمی شیرازی، ص ۶۵.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۳۱۰-۳۱۳.