آیه ولایت: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جز (←پانویس) |
||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۵: | ||
[[رده:آیات امامت]] | [[رده:آیات امامت]] | ||
[[رده:مقالههای اولویت سه]] | [[رده:مقالههای اولویت سه]] | ||
[[رده:فضائل امام علی | [[رده:فضائل امام علی]] | ||
[[رده:آیات اعتقادی قرآن]] | [[رده:آیات اعتقادی قرآن]] | ||
<onlyinclude>{{درجهبندی | <onlyinclude>{{درجهبندی |
نسخهٔ ۱۵ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۲۵
متن آیه: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۱]
نامگذاری این آیه به آیه ولایت، به دلیل واژه ﴿وَلِيُّكُمُ﴾ است. بسیاری از اهل تفسیر و روایت و تاریخ، به همین نام یاد کردهاند. البتّه در برخی موارد، آیه "زکات به خاتم" نیز نامیده شده است. این نام از سخن امام علی(ع) در یکی از احتجاجهای آن حضرت استفاده شده است [۲]. آیه یاد شده به ولایت و سرپرستی خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان ویژه اشاره دارد و در آیه بعد میفرماید: ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾[۳][۴].
مقدمه
این آیه کریمه نیز حکایت از لزوم امام و ولی امر در جامعه و برخی ویژگیهای ولی دارد؛ علاوه بر آن، مصداق خاصّی را معرفی میکند که در حال رکوع در راه خدا انفاق کرده است. با توجّه به روایات و دیدگاه اکثر مفسّران، این مصداق کسی جز علی بن ابی طالب امیر المؤمنین(ع) نیست؛ مثلاً از اهل سنّت، سیوطی در الدّر المنثور ذیل آیه ولایت از ابن عبّاس نقل کرده است که گفت: "علی(ع) در حال رکوع نماز بود که سائلی تقاضای کمک کرد و آن حضرت انگشترش را به فقیر صدقه داد. پیامبر(ص) از سائل پرسید: چه کسی این انگشتر را به تو داد و او به علی اشاره کرد و گفت: آن مرد که در حال رکوع است. در این هنگام آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ...﴾ نازل شد[۵]".
از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمود: گروهی از یهودیان مسلمان شده بودند، وقتی نزد پیامبر(ص) آمدند پرسیدند: یا رسول الله! موسی(ع) یوشع بن نون را به عنوان وصیّ خود تعیین کرده بود. وصیّ شما کیست و پس از شما چه کسی بر ما ولایت دارد؟ این آیه نازل شد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ...﴾ پس پیامبر(ص) فرمود: برخیزید، آنها برخاسته، به مسجد آمدند، دیدند فقیری از مسجد خارج میشود. به او گفتند: آیا کسی به تو کمک کرد؟ گفت: بلی! این انگشتر را. پرسیدند: چه کسی؟ گفت: آن مردی که مشغول نماز خواندن است. پرسیدند: در چه حالی بود؟ گفت: در حال رکوع. پیامبر(ص) تکبیر گفتند. پیامبر فرمود: پس از من علی بن ابی طالب ولیّ شما است[۶].
از این آیات، ولایت سایر ائمه(ع) نیز استفاده میشود و در روایات نیز به این مطلب اشاره شده است. از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمود: "مقصود از مؤمنانی که خداوند میفرماید: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ...﴾ ائمه(ع) هستند"[۷].
آیه کریمه - به ویژه با ضمیمه شدن به آیه دوم که از پیروزی حزب الله خبر میدهد- حاکی از این است که خدا و پیامبر و ائمه ولایت امر مردم را بر عهده دارند و مفهوم ولی، اولی به تصرّف است؛ در نتیجه سرپرستی و پیشوایی و رهبری مردم در اختیار ائمه معصومین(ع) است.
البته آیات درباره امامت به ویژه امامت و ولایت امیر المؤمنین(ع) بسیار بیشتر از این است و آنچه نقل شد از باب نمونه بود[۸][۹].
در این آیه نیز چند نکته قابل توجّه است:
- به اتفاق شیعه و سنی این آیه در شأن امیرالمؤمنین(ع) نازل شده است.
- لفظ ﴿إِنَّمَا﴾ در صدر آیه از طرفی ولایت و سرپرستی سه دسته را اثبات و از طرف دیگر ولایت غیر این سه دسته را نفی میکند (﴿إِنَّمَا﴾ مرکب از "انّ" است که افاده اثبات میکند و "ما" که افاده نفی میکند)، پس به جز خدا و پیامبرش و آن اشخاصی که در خارج ویژگی خاصّی دارند (مصداق خارجی آیه)، دیگران ولایتی بر مردم ندارند.
- دسته سوم که ولایتشان قرین ولایت خدا و رسول قرار گرفته، باید با آنها سنخیت داشته و همانند خدا و رسول از اشتباه و لغزش به دور باشند؛ یعنی دارای علمی باشند که اشتباه در آن نیست و عملاً نیز مرتکب خطا نشوند و خلاصه معصوم باشند[۱۰].
شأن نزول آیه ولایت
دلالت آیه
نخست: دلالت بر نصب امام
﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۱۱].
امام ثعلبی در تفسیر خود، از ابوذر غفاری نقل کرده است: روزی همراه رسول خدا(ص) نماز ظهر را به جا آوردم. گدایی در مسجد از مردم درخواست کمک کرد، اما هیچ کس به او چیزی نداد. او دستش را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! شاهد باش که من در مسجد پیامبرت(ص) از مردم کمک خواستم و هیچ کس به من چیزی نداد، در این حال علی در نماز و در حال رکوع بود و با انگشت دست راستش که در آن انگشتری بود، به او اشاره کرد و آن گدا انگشتر را از دست او در آورد، رسول خدا(ص) که این اتفاق را مىدید، رو به آسمان کرد و گفت: خدایا! برادرم موسی از تو درخواست کرد و گفت: پروردگارا! مرا شرح صدر ده و کارم را آسان گردان و گره از زبانم بگشاى؛ تا سخنان مرا بفهمند. و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده... برادرم هارون را؛ با او پشتم را محکم کن. و او را در کارم شریک ساز﴿قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي﴾[۱۲]. و تو به او وحی کردی که با برادرت تو را یاری مىکنیم و برای شما دو نفر سلطان و قدرتی قرار مىدهیم که بر شما سیطره نیابند. خدایا من محمد پیامبر و برگزیده توام، پروردگارا! مرا شرح صدر ده و کارم را آسان گردان و و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده، برادرم علی را، با او پشتم را محکم کن. ابوذرگفت: پیامبر، هنوز دعایش را به پایان نبرده بود که جبرئیل(ع) از جانب خدای عزوجل، این آیه را نازل کرد و گفت: ای محمد! بخوان: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۱۳][۱۴].
همه مفسران اجماع دارند که این آیه، در شأن علی بن ابیطالب(ع) نازل شده است و دلالت آن بر امامت، واضح است و حصر موجود در آیه: "سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند..." هر احتمال دیگری را برای معنای ولایت، غیر از سلطه و حکومت از بین مىبرد؛ زیرا هیچ یک از معانی دیگر ولایت نمىتواند فقط مخصوص خدا و رسول خدا(ص) و مؤمنان خاص که در رأس آنان امیرالمؤمنین علی(ع) است، باشد[۱۵].
دوم: دلالت بر ولایت تشریعی
آیۀ ولایت یکی از ادلهای است که میتواند دلیلی بر ولایت تشریعی امام باشد[۱۶]؛ بدین صورت که ولایت و سرپرستی که در آیه برای خداوند بیان شده عام بوده و شامل حوزههای تکوین و تشریع میشود[۱۷] و از آنجا که ولایت خداوند و پیامبر و ﴿الَّذِينَ آمَنُوا﴾ یعنی امامان(ع) در یک سیاق بیان شده، نشان میدهد قلمرو ولایت نیز همسان باشد. بنابراین میتوان گفت براساس این آیه، امامان(ع) شأن تشریع احکام یعنی ولایت تشریعی را دارند[۱۸].
اشکال شده است که اطلاق آیه ولایت زمانی میتواند ولایت تشریعی و امامت امیرالمؤمنین(ع) و ائمه(ع) را ثابت کند که قیدی برای آن نیامده باشد، در حالی که آیۀ ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾[۱۹] آیه ولایت را قید میزند، زیرا با وجود اکمال دین به ولی و ولایت احتیاجی نیست.
در جواب گفته شده است معنای اتمام دین این نیست که دین اسلام احتیاج به مفسر و مبین ندارد بلکه منظور این است که کلیات دین توسط پیامبر برای شما آورده شد. با این نگاه آیه اکمال علاوه بر اینکه آیه ولایت را قید نمیزند، بلکه به نوعی در جهت تأیید آن است، چراکه آیۀ اکمال، کلیات دین را تمام شده میداند، ولی برای تفسیر و تبین آن باید کسی باشد و با توجه به آیه ولایت، آن شخص کسی غیر از امیرالمؤمنین(ع) نیست. به عبارتی دیگر معارفی که در عصر نبوی گفته نشده به وسیلۀ امام تشریع یا بیانشدنی است لذا داشتنِ حق تشریع امامان(ع) با اکمال دین ناسازگار نیست، ضمن آنکه باید توجه داشت، اکمال دین، غیر از ختم دین است و آیۀ یادشده از اکمال دین سخن گفته از اینرو ناسازگاری میان اکمال دین و حق تشریع برای امام وجود ندارد[۲۰].
سوم: دلالت بر امامت و ولایت امام علی(ع)
آیه ولایت یکی از روشنترین دلایل امامت بلافصل علی(ع) است: زیرا واژۀ "ولی" اگر چه در لغت معانی یا کاربردهای گوناگونی دارد مانند: رب، مالک، سید، منعم، معتق، محب، ناصر و متصرف در امور دیگران[۲۱]، ولی به دلایل عقلی و نقلی و نیز به اجماع مسلمانان غیر از سه معنای اخیر قطعاً مقصود نیست و از سه معنای اخیر تنها آخرین معنا میتواند در این آیه مقصود باشد. برخی از دلایل این مطلب عبارتاند از:
- حصر انما: ﴿إِنَّمَا﴾ از ادات حصر است و بر ولایتی خاص که به خداوند اختصاص دارد و با اذن او برای دیگران نیز ثابت میشود دلالت میکند[۲۲].[۲۳]
- کلمه ولی به معنای سرپرستی و صاحب اختیار است: اگر چه واژۀ "ولی" بر معانی یا مصادیق متعددی اطلاق شده است، ولی هرگاه واژۀ "ولی" بدون قرینه به کار رود مراد از آن مالک امر بودن خواهد بود، به ویژه اگر به کسی اسناد داده شود که دارای شأن رهبری و فرمانروایی است؛ حال با توجه به اینکه ولایت در مورد خدا و رسول(ص) به معنای مالک امر بودن است و از طرفی ﴿الَّذِينَ آمَنُوا﴾ بر خداوند یا پیامبر(ص) عطف شده و حکم آنها یکی است، لذا ولایت در مورد مؤمنانی که در آیه توصیف شدهاند نیز به معنای مالکیت امر تدبیر (امامت) خواهد بود[۲۴].
- مراد از ﴿الَّذِينَ آمَنُوا﴾ حضرت علی(ع) است: عبارت ﴿الَّذِينَ آمَنُوا﴾ هرچند همۀ مؤمنان را شامل میشود ولی مقصود بعضی از مؤمنان است؛ زیرا برای آنان صفت ویژهای ـ اقامۀ نماز و دادن زکات در حال رکوع ـ بیان شده که شأن نزول آن دربارۀ حضرت است[۲۵]. در روایات متعدد از شیعه و اهل سنت وارد شده است که آیه فوق درباره حضرت علی نازل شده است[۲۶]. چنانکه امام باقر(ع) فرمودند: «خداوند پیامبرش را به ولایت امام علی(ع) فرمان داد و آیه دربارۀ او نازل شد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۲۷][۲۸].[۲۹]
واژه "ولی" در آیه به چه معنا و چه نوع ولایتی را دربر میگیرد؟
ولایت به معنای حق تصرف و سرپرستی است[۳۰] و از نوع ولایت یک سویه است. این نوع از ولایت، به خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان ویژه منحصر است.
اثبات اینکه ولایت[۳۱] به معنای حق تصرف و سرپرستی است، با چند دلیل امکانپذیر است:
- یکی از مهمترین معناهایی که برای ولایت آمده، سرپرستی و مالک امر بودن است. ابنمنظور آورده است:ففی اسماء الله تعالی: الولی هو الناصر و قیل: المتولی لأمور العالم و الخلائق القائم بها[۳۲] و در مجمع البحرین آمده است: المعنی: الذی یتولی تدبیرکم و یلی أمورکم ﴿اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا﴾ الذین هذه صفاتهم ﴿الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۳۳]؛
- با توجه به واژه ﴿إِنَّمَا﴾، که بر انحصار دلالت دارد، ولایت به معنای نصرت نیست؛ زیرا نصرت، به خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان ویژه، اختصاص نداشته و همه مؤمنان را در برمیگیرد.
- اگر ولایت به معنای نصرت باشد، مستلزم آن است که بسیاری از آیاتی که واژه "ولی" در کنار واژه "نصیر" آمده، لغو باشد؛ زیرا دو واژه هم معنا در کنار هم آمده است.
- اگر ولایت به معنای نصرت باشد، مستلزم اغراء به جهل است؛ زیرا با معانی متعددی که برای "ولی" آمده، نمیتوان تشخیص داد کدام معنا را متکلّم اراده کرده است.
- کلمه "ولی"، نخست به خداوند و سپس به پیامبر(ص) اختصاص داده شده است. ولایت خداوند و پیامبر(ص) ثابت است و ولایت خدا و رسول الله(ص) به معنای مالک امر بودن است. از سویی ﴿الَّذِينَ آمَنُوا﴾ بر خداوند و پیامبر عطف شده و حکم معطوف با معطوف علیه مشترک است، پس ولایت به معنای مالکیت امر خواهد بود.
به دیگر سخن، به استناد "واو" به کار رفته در آیه ولایت، که در حکم تکرار معطوفعلیه و سه جمله مستقل ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ﴾ ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ... رَسُولُهُ﴾ ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ الَّذِينَ آمَنُوا﴾ است، بیتردید ولی در دو جمله نخست، به قرینه اینکه در حیات پیامبر کسی جز او ولی نیست، به معنای اولی بالتصرف است و در جمله سوّم نیز، به استناد همین قرینه داخلی، به معنای اولی بالتصرف است[۳۴][۳۵].
رابطه ولایت با محبّت و نصرت
رابطه میان ولایت با نصرت و محبّت، عام و خاص مطلق است. یعنی هر کجا واژه ولایت به کار رفته، نصرت و محبّت هم هست، ولی اگر واژه محبّت یا نصرت به کار رفته باشد، ولایت با آن همراه نیست[۳۶].
ولایت یک سویه
ولایت به کار رفته در آیه، از نوع ولایت یکسویه[۳۷] به خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان ویژه و منحصر است زیرا:
- واژه ﴿إِنَّمَا﴾ که در ابتدای آیه، اثبات میکند که این نوع ولایت، ولایتی ویژه است و به خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان ویژه اختصاص دارد[۳۸]. زمخشری مینویسد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا﴾ و معني ﴿إِنَّمَا﴾ وجوب اختصاصهم بالموالاة. فإن قلت: قد ذكرت جماعة، فهلا قيل إنما أولیاؤكم؟ قلت: أصل الكلام: إنما وليكم، فجعلت الولایة الله على طریق الأصالة، ثم نظم في سلك إثباتها له إثباتها لرسول الله(ص) و المؤمنین على سبيل التبع[۳۹]؛
- رابطه میان خدا، رسول(ص) و مؤمنان ویژه با امّت اسلامی یکسویه است به گونهای که فقط یکی از دو سو (خدا و رسول(ص) و مؤمنان) در دیگری (امّت اسلامی) مؤثّراند و عکس آن پذیرفته نیست؛ زیرا کسی بر خدا، رسول و اولیای خدا ولایت ندارد و خداوند بالاترین ولایت را بر مردم داشته و رسول(ص) و جانشینان او به تبع ولایت خداوند و در طول ولایت او، بر مردم ولایت دارند.
- ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا﴾ و یا فرد خاص است و یا همه مؤمنان. همه مؤمنان اراده نشدهاند؛ زیرا مفاد آیه چنین خواهد شد: ای کسانی که ایمان آورده اید، ولیّ شما خدا و رسول و کسانیاند که ایمان آوردهاند. از اینرو، کسانی ولیّ خواهند بود، که ولیّ برای ایشان تعیین شده است. به اصطلاح، اتّحاد ولیّ و مولیّعلیه پیش خواهد آمد که این ممکن نیست[۴۰]. به دیگر سخن لازم خواهد آمد که هر کس ولیّ خویش باشد و این محال است؛ پس، ناگزیر باید مخاطبان آیه، جز صاحبان ولایت باشند[۴۱].
نتیجه: با آمدن ﴿إِنَّمَا﴾ که در آغاز آیه ولایت مشخص میشود، که
- این نوع ولایت، ولایتی خاص و منحصر است که همان ولای سرپرستی است.
- با خطاب ﴿وَلِيُّكُمُ﴾، این ولایت به خدا، رسول خدا و مؤمنان ویژه اختصاص دارد و به معنای نصرت نبوده، دیگران را در بر نمیگیرد؛ چرا که نصرت، به خدا، رسول خدا و مؤمنان ویژه اختصاص نداشته و همه مؤمنان را در برمیگیرد[۴۲].
آیاتی در قرآن کریم ولایت یکسویه را اثبات میکند
- ولایت بر سفیه، ضعیف و...: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ...﴾[۴۳].
- ولی ارث: ﴿وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا﴾[۴۴].
- ولی مقتول: ﴿وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا﴾[۴۵][۴۶].
ولایت دوسویه
در برخی آیات نیز به ولایت دوسویه یا متقابل اشاره میفرماید:
- ولایت مؤمنان بر مؤمنان: مؤمنان به یکدیگر ولایت دارند و نتیجه چنین ولایتی این است که آنها چون همدیگر را دوست دارند، به ارشاد و هدایت یکدیگر برمیخیزند و همدیگر را امر به معروف و نهی از منکر میکنند: ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۴۷].
- ولایت ظالمان بر ظالمان: ظالمان نیز بر یکدیگر ولایت دارند. ﴿إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَإِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ﴾[۴۸].
- ولایت کافران بر کافران: خداوند همچنین درباره ولایت کافران بر یکدیگر میفرماید: ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ﴾[۴۹]
در آیه ولایت، ولایت الله، رسول الله(ص) و مؤمنان ویژه بر مردم یکسویه است و در برخی آیات، ولایت مؤمنان بر یکدیگر دو سویه است[۵۰].
چند نکته:
- ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا﴾ که بر کلمه "رسوله" و آن نیز بر کلمه "الله" عطف شده و در سیاق خدا و رسول آمده و مفاد آیه نیز این است که خدا و رسولش و مؤمنانی که توصیف شدهاند، ولی و جامعه مؤمنان، "مُوَلّی علیه"اند، نسبت این دو، همچون ولایتمدار و ولایتپذیر است، نه از باب تفاعل، که ولایت دو جانبه باشد.
- مضارع بودن فعلهای ﴿يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ﴾، که یکی از وظایف امام در حیطه ولایت را روشن میکند، استمرار را میرساند؛ چه اینکه سیره آنها اقامه صلوه و ایتاء زکاه است و این وصف علیالبدل است، پس در هر زمانی، باید امامی باشد تا دارای این اوصاف باشد.
- ﴿يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ﴾ که به معنای نماز خواندن نیست، بلکه نماز خواندن یکی از جلوههای اقامه نماز است. اقامه نماز عنوانی جامعی است، که بر همه مقدمات و مؤخرات و شرایط لازم برای نماز صدق میکند. از آن میتوان به ترویج حاکمیّت فرهنگ توحید و خداپرستی در جامعه یاد نمود.
- ﴿وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ﴾، به معنای برقراری رابطه مردم با خود مردم از راه زکات است و با توجه به گستره و شمول معنای زکات، بهدست میآید که ﴿وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ﴾ به معنای اجرای عدالت اجتماعی در عرصههای مختلف بشری است؛ از اینرو، حیطه ولایت امام، هم برقراری رابطه مردم با خداست و هم برقراری رابطه مردم با مردم که در یک کلمه، همان اجرا و اقامه دین است[۵۱].
مصادیق ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا﴾ کیانند؟
برابر روایات شیعه و برخی از روایات اهل سنت، مؤمنان ویژه، علی بن ابیطالب(ع) است.
مهمترین بحث در آیه ولایت، تعیین مصادیق آیه است، دانشمندان و مفسِّران شیعه و سنّی در اینکه خداوند و رسول اعظم، مصداق آیه شریف ولایتاند، اختلافی ندارند، ولی در مصداق ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا﴾ دیدگاهی متفاوت دارند[۵۲].
مصداقشناسی آیه ولایت از دیدگاه اهل سنت
مفسِّران اهل سنت در تعیین مصداق ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا﴾ که دستکم چهار دیدگاه دارند: همه مؤمنان، مهاجران و انصار، علی بن ابیطالب و ابیبکر.
فخر رازی مینویسد: المسألة الأولی: في قوله ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا﴾ {{عربی|قولان: الأول: أن المراد عامة المؤمنين، و ذلك لأن عبادة بن الصامت لما تبرأ من اليهود و قال: أنا بريء إلى الله من حلف قريظة و النضير، و أتولى الله و رسوله نزلت هذه الآية على وفق قوله... فعلى هذا: الآية عامة في حق كل المؤمنین، فكل من كان مؤمنا فهو ولي كل المؤمنين، و نظيره قوله تعالى: ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ﴾ ... القول الثاني: أن المراد من هذه الآية شخص معين، و على هذا ففيه أقوال: الأول: روى عكرمة أن هذه الآية نزلت في أبي بكر رضي الله عنه، و الثاني: روى عطاء عن ابن عباس أنها نزلت في علي بن أبي طالب[۵۳].
آلوسی آورده است: فروى ابوبكر النقاش صاحب التفسير المشهور عن محمد الباقر رضی الله تعالى عنه أنها نزلت في المهاجرين و الأنصار، و قال قائل: نحن سمعنا أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه، و روى جمع من المفسرين عن عكرمة أنها نزلت في شأن أبي بكر رضي الله تعالى عنه[۵۴][۵۵].
مصداقشناسی آیه ولایت از دیدگاه شیعه
مفسِّران شیعه میگویند مصداق ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا﴾ امیر مؤمنان(ع) است.
علامه طباطبایی مینویسد: على أن الروايات متكاثرة من طرق الشيعة و أهل السنة على أن الآيتين نازلتان في أمير المؤمنين على لما تصدق بخاتمه و هو في الصلاة، فالآيتان خاصتان غير عامتين[۵۶][۵۷].
ادله اهل سنت
با توجّه به اینکه اهل سنت در مصداق آیه چند دیدگاه دارند، استدلال محکمی در منابع آنها به چشم نمیخورد و فقط استدلالهای خود را در اثبات اینکه مقصود از ولایت در آیه، اولی بالتصرف نیست، بلکه به معنای نصرت است، بیان نموده و یا در نقد مصداق بودن امیرمؤمنان برای ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا﴾ نکاتی آوردهاند[۵۸].
ادلّه شیعه
پیامبر اسلام مبیِّن و مفسِّر وحی، در موارد متعددی، مصادیق آیه ولایت را مشخص و معین نمودهاند. شایسته است برای اثبات مدّعای شیعه، به روایاتی که مفسِّران اهل سنت نقل کرده و گواه درستی باور شیعیان است، اشاره میکنیم:
- علامه امینی در کتاب ارزشمند الغدیر از ۶۶ نفر از علمای اهل سنت نقل میکند که شأن نزول آیه را امیرمؤمنان(ع) میدانند[۵۹].
- علامه سید هاشم بحرانی نیز، نزول آیه را درباره علی(ع) به ۲۴ طریق از اهل سنت و ۱۹ طریق از شیعه روایت کرده است که هر کدام با دیگری متفاوت است[۶۰].
- آیت الله مرعشی نجفی نیز، نزول آیه را از ۳۱ مصدر و منبع اهل سنت که در دسترس همگان است نقل کرده است[۶۱].
- سیوطی در تفسیر درالمنثور زیر آیه ولایت، ۱۵ روایت در شأن نزول آن نقل میکند که ۱۴ مورد آن درباره علی بن ابیطالب(ع) است[۶۲]: و أخرج الخطيب في المتفق عن ابن عباس قال تصدق علي بخاتمة و هو راكع فقال النبي للسائل من أعطاك هذا الخاتم قال ذاك الراكع فانزل الله ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ﴾.
- فخر رازی در تفسیر مفاتیح الغیب سه روایت، زیر این آیه مبارک در شأن نزول آیه نقل کرده و هر سه به امیرمؤمنان(ع) مربوط است[۶۳]:«روى عطاء عن ابن عباس أنها نزلت في علي بن أبي طالب رُوِيَ أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ سَلَامٍ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ، قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَا رَأَيْتُ عَلِيّاً تَصَدَّقَ بِخَاتَمِهِ عَلَى مُحْتَاجٍ وَ هُوَ رَاكِعٌ فَنَحْنُ نَتَوَلَّاهُ»
- حسکانی، عالم و محدث بزرگ اهل سنت نیز، ۲۸ روایت در شواهد التنزیل نقل کرده است. در میان راویان آنها، شش نفر از بزرگان صحابه: علی(ع) و عمار، ابوذر، مقداد، جابر و ابن عباس، به چشم میخورند[۶۴].
- آلوسی در شأن نزول آیه ولایت مینویسد: "بیشتر اخباریها بر این باورند که این آیه در شأن علی بن ابیطالب نازل شده است. ابنعباس روایت میکند که عبدالله بن سلام، همراه جمعی از قوم خود که به پیامبر ایمان آورده بودند، بر آن حضرت وارد شدند و گفتند: ای پیامبر خدا! خانههای ما از اینجا دور است و از آن هنگام که به تو ایمان آوردهایم، قوم ما رهایمان کرده و با هم پیمان بستهاند که با ما همنشینی و ازدواج نکرده و سخن نگویند و این بر ما بسیار گران آمده است. پیامبر فرمود: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾. پس پیامبر به سوی مسجد بیرون رفت، در حالی که مردم برخی در حال قیام و برخی دیگر در حالی رکوع بودند، سائلی را دید و از او پرسید، آیا کسی چیزی به تو عطا کرده است؟ گفت: بلی، انگشتر، پیامبر فرمود: چه کسی آن را به تو بخشید؟ گفت: این مرد که ایستاده است و با دست خود به سوی علی(ع) اشاره کرد. پیامبر پرسید: در چه حالی به تو عطا کرد؟ سائل گفت: در حال رکوع به من بخشید. پس پیامبر تکبیر گفت و این آیه را خواند: ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾[۶۵].
این شأن نزول دارای شهرت زیاد و در حد اجماع است. به بیان علامه طباطبایی، اگر این شأن نزول با توجّه به زیادی روایات انکار شود، دیگر نمیتوان هیچ شأن نزولی را در قرآن پذیرفت.
جمعبندی:ولایت و امامت امیرمؤمنان در این آیه، بر پایه دو مقدمه اثبات شد:
- مقدمه یکم، ولایت به معنای حق تصرف و سرپرستی است و این نوع از ولایت منحصر به خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان ویژه است.
- مقدمه دوّم، مطابق روایات شیعه و اهل سنت، مصداق مؤمنان ویژه، علی بن ابی طالب(ع) است.
نتیجه: علی بن ابی طالب(ع) امام و سرپرست مؤمنان است[۶۶].
جستارهای وابسته
منابع
- فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت
- خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱
- محدثی، جواد، فرهنگ غدیر
- قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت
- ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «آیه ولایت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱
- مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی
- محمدی، رضا، امامشناسی ۵
- مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن
پانویس
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ غایة المرام، ص۱۰۸؛ الاحتجاج، ص۱۱۸.
- ↑ «و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بیگمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۵-۱۶.
- ↑ پیام قرآن، ج۹، ص۲۰۲؛ به نقل از: الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۸۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۸۸.
- ↑ ر.ک: احقاق الحق، ج۲ و ۳؛ الغدیر علی فی القرآن و....
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۴۰-۴۱.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۲۳-۲۴.
- ↑ «سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا مىدارند، و در حال رکوع، زکات مىدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ موسی گفت: پروردگارا! سینهام را گشایش بخش. و کارم را برای من آسان کن. و گرهی از زبانم بگشای. تا سخنم را دریابند. و از خانوادهام دستیاری برایم بگمار. هارون برادرم را پشتم را به او استوار دار. و او را در کارم شریک ساز. تا تو را بسیار به پاکی بستاییم. و بسیار تو را به یاد آوریم. که بیگمان تو، به (کار) ما بینایی؛ سوره طه، آیه ۲۵-۳۵.
- ↑ «سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند همانها که نماز را برپا مىدارند، و در حال رکوع، زکات مىدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ همه مفسرین این روایت را نقل کردهاند، ر.ک: طبری؛ اسباب النزول واحدی؛ امام فخر رازی، التفسیر الکبیر و برای تفصیل بیشتر ر.ک: الغدیر؛ ج۲، ص۵۲-۵۳.
- ↑ اراکی، محسن، امامت در قرآن، ص ۸۳-۸۴
- ↑ این آیه از دیرباز مورد بحث میان عالمان شیعه و سنی بوده است و متکلمان شیعی از این آیه برای اثبات ولایت امام علی(ع) بهره جستهاند. برای نمونه، ر.ک: نیشابوری، فضل بن شاذان، الایضاح، ص۱۹۹؛ حلبی، ابوالصلاح، تقریب المعارف، ص۱۸۴؛ کراجکی، ابوالفتح، التعجب، ص۱۱۹؛ لاهیجی، ملاعبدالرزاق، سرمایه ایمان، ص۱۲۳ ـ ۱۲۴. متکلمان زیدی نیز از این آیه برای اثبات امامت امام علی(ع) استفاده کردهاند؛ ر.ک: شرفی، احمد بن محمد بن صلاح، شرح الاساس الکبیر، ج۱، ص۵۲۵؛ زیدی، قاسم بن محمد بن علی، الاساس لعقائد الاکیاس، ص۱۴۹ـ ۱۵۰.
- ↑ ﴿هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا﴾«آنجا، سروری از آن خداوند راستین است، او در پاداش دادن نیکوتر و در بخشیدن بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۴.
- ↑ ر.ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۱۸۵ تا ۱۸۸.
- ↑ «امروز دين شما را به كمال رسانيدم و نعمت خود بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما برگزيدم» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ ر.ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۱۸۵ تا ۱۸۸.
- ↑ لسان العرب، ج۱۵، ص۲۸۱ـ۲۸۳؛ أقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۷۸.
- ↑ مجمع البیان، ج۴ـ۳، ص۲۱۱؛ الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۳۹ـ۴۴۰؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۳۰۲ـ۳۰۳.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «آیه ولایت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۱۰۶-۱۱۱.
- ↑ مصباح الهدایة فی اثبات الولایة، ص۳۲۰ـ۳۲۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «آیه ولایت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۱۰۶-۱۱۱.
- ↑ ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ سوره مائده، آیه:۵۵.
- ↑ ر.ک: خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۳۰ - ۴۳۶.
- ↑ از نگاه نگارنده واژگان قرآنی فقط دارای یک معنا هستند و معانی دیگر که برای یک واژه در کتابهای لغت آمده، از لوازم معنای اصلی است؛ از اینرو ولایت به معنای حق تصرف و سرپرستی است و سرپرستی نیز دارای مراتب است، شدت و ضعف، تام و ناقص دارد؛ محبت و نصرت از لوازم ولایت است.
- ↑ واژه ولی، ولایت، ولاء، مولی، اولیاء، اولی و مانند آنکه از مادّه «ولی» اشتقاق یافته، از پر کاربردترین واژههای قرآن کریم است که گوناگون در قالب اسم، فعل، مفرد و جمع در ۲۳۳ جا به کار رفته است. ولایت به معنای اتّصال و قرب است و این کلمه، گاهی در امور معنوی به کار گرفته میشود و گاهی در امور مادی و جسمانی، به دو امری که پس از یکدیگر واقع میشوند، میگویند: بین آنها توالی است، دو حادثه که پشت سر هم اتفاق میافتد، بینشان موالات است. حلقات یک سلسله حوادث که هر یک پس از دیگری رخ میدهد، متوالی است. پس موالات و توالی عبارت از ارتباط حوادث با یکدیگر و قرب هر حادثه با حادثه دیگر است نتیجه آنکه ولایت دو جزء دارد: یکی پیوند عمیق میان دو موجود و دیگری حق تصرّف از سوی یکی از آن دو است.
- ↑ لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷.
- ↑ مجمع البحرین، ج۱، ص۴۵۶.
- ↑ ر.ک: همان، ج۲۳، ص۱۲۰.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۶-۱۸.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۸.
- ↑ ارتباط و تأثیر دو گونه است: دوجانبه و یکجانبه. اگر تأثیر متقابل و دو جانبه بود، اوّلی، وَلیّ دوّمی است و دومی نیز ولی اوّلی است. مانند: اخوّت و برادری که اگر حسن برادر حسین است، حسین نیز برادر حسن است، ولی اگر تأثیر یکجانبه بود، اوّلی، ولی دوّمی است و دوّمی مولّی علیه اوّلی است؛ یعنی دوّمی تحت ولایت اولی قرار دارد؛ مانند ابوّت و بنوّت.
- ↑ احکام القرآن، ج۱، ص۵۱. قوله تعالی: ﴿إِنَّمَا﴾، و هی کلمة موضوعة للحصر تتضمّن النفی و الإثبات فتثبت ما تناوله الخطاب و تنفی ما عداه.
- ↑ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۶۴۸.
- ↑ قاضی نورالله، الصوارم المهرقة، ص۱۷۵.
- ↑ استر آبادی، تأویل الآیات الظاهرة، ج۱، ص۱۵۴.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۸-۱۹.
- ↑ «ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسندهای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسندهای نباید از نوشتن به گونهای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید»... سوره بقره، آیه ۲۸۲.
- ↑ «و برای هر دارایی از آنچه پدر و مادر و نزدیکان بهجا گذاردهاند، میراثبرانی نهادهایم و (نیز) سهم کسانی را که پیمان (زناشویی) تان (شما را به آنان) وابسته است؛ به آنها بپردازید؛ بیگمان خداوند بر هر چیزی گواه است» سوره نساء، آیه ۳۳.
- ↑ «و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهادهایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۲۰-۲۱.
- ↑ «و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و نماز را برپا میدارند و زکات میپردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان میبرند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش میآورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۷۱.
- ↑ «بیگمان آنان در برابر (عذاب) خداوند هرگز چیزی را از تو باز نمیتوانند داشت و ستمگران، دوستان یکدیگرند و خداوند دوست پرهیزگاران است» سوره جاثیه، آیه ۱۹.
- ↑ «و کافران (نیز) دوستان یکدیگرند و اگر آن (دستور) را انجام ندهید در زمین، آشوب و تباهی بزرگی رخ خواهد داد» سوره انفال، آیه ۷۳.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۲۱-۲۲.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۲۲-۲۳.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۲۳.
- ↑ مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳.
- ↑ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۵.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۲۴.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۸.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۲۵.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۲۵.
- ↑ الغدیر، ج۳، ص۱۵۶ - ۱۶۲.
- ↑ غایة المرام، ص۱۰۳ - ۱۰۹.
- ↑ احقاق الحق، ج۲، ص۳۹۹ - ۴۰۸.
- ↑ الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۲، ص۲۹۳.
- ↑ مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳.
- ↑ شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۹ - ۲۴۸.
- ↑ و غالب الأخباريين على أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه، فقد أخرج الحاكم و ابن مردويه و غيرهما عن ابن عباس رضی الله تعالى عنهما بإسناد متصل «قَالَ: أَقْبَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَامٍ وَ مَعَهُ نَفَرٌ مِنْ قَوْمِهِ مِمَّنْ قَدْ آمَنُوا بِالنَّبِيِّ(ص) فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ مَنَازِلَنَا بَعِيدَةٌ لَيْسَ لَنَا مَجْلِسٌ وَ لَا مُتَحَدَّثٌ دُونَ هَذَا الْمَجْلِسِ وَ إِنَّ قَوْمَنَا لَمَّا رَأَوْنَا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ صَدَّقْنَاهُ رَفَضُونَا وَ آلُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنْ لَا يُجَالِسُونَا وَ لَا يُنَاكِحُونَا وَ لَا يُكَلِّمُونَا فَشَقَ ذَلِكَ عَلَيْنَا فَقَالَ لَهُمُ النَّبِيُّ(ص)- ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ﴾ ثُمَّ إِنَّ النَّبِيَّ(ص) خَرَجَ إِلَى الْمَسْجِدِ وَ النَّاسُ بَيْنَ قَائِمٍ وَ رَاكِعٍ وَ بَصُرَ بِسَائِلٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ(ص) هَلْ أَعْطَاكَ أَحَدٌ شَيْئاً قَالَ نَعَمْ خَاتَماً مِنْ ذَهَبٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ(ص) مَنْ أَعْطَاكَهُ قَالَ ذَاكَ الْقَائِمُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ(ع) فَقَالَ(ص) عَلَى أَيِّ حَالٍ أَعْطَاكَ قَالَ أَعْطَانِي وَ هُوَ رَاكِعٌ فَكَبَّرَ النَّبِيُّ(ص) ثُمَّ قَرَأَ ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾»؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۴.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۲۵-۲۸.