بحث:آیا انتظار امام مهدی واجب است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - ':«' به ': «')
 
(۴۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
==نویسنده: آقای سالاری==
==پاسخ اجمالی==
==[[وجوب]] [[انتظار فرج]] در [[روایات]]==
*[[انتظار]] [[موعود]]، اصل [[مسلم]] [[اعتقادی]] است<ref>ر.ک.. گوهری، عباس،  دیمه کار گراب، محسن، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص۹۲ ـ ۹۳.</ref> و برخی از [[علماء]] بر این باورند که به استناد بسیاری از [[روایات]]، [[انتظار]] [[موعود]] امری [[واجب]] است<ref>موسوی اصفهانی، محمد تقی، مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۳۵.</ref>. برخی از این مستندات این امر عبارت است از:
#از [[امام جواد]]{{ع}} [[نقل]] شده است فرمودند: {{متن حدیث|"إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَجِبُ أَنْ یُنْتَظَرَ فِی غَیْبَتِهِ"}}<ref>«همانا قیام کننده از ما (اهل بیت {{ع}}) همان مهدی {{ع}} است که انتظار او در (زمان) غیبتش واجب است». کمال الدین، ص۳۷۷، ج ۲.</ref> تعبیر [[وجوب]]، در فرمایش ایشان نشان دهندۀ [[ضرورت]] حال [[انتظار]] در زمان پنهانی [[امام]] است. [[دینداری]] و [[بندگی خدا]] جز به شرط تحقق این رکن مهم ـ یعنی [[انتظار قائم]]{{ع}} ـ امکان ندارد و کسی که به دنبال [[عبادت]] [[پروردگار]] است، نباید از این امر [[واجب]] [[غفلت]] بورزد<ref>ر.ک. بنی‌هاشمی، سیدمحمد، انتظار فرج، ص۱۳۴؛ گوهری، عباس، دیمه کار گراب، محسن، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص۹۲-۹۳.</ref>.
#روزی [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند<ref>بصائر الدرجات، ص ۸۳، باب ۱۴؛ ملاقات با امام عصر {{ع}}، ص ۳۴.</ref>: «می‌خواهید به شما خبر دهم از چیزی که بدون آن [[خداوند]] هیچ عمل را از [[بندگان]] نمی‌پذیرد. فرمود: [[شهادت]] به [[یگانگی خدا]] و آنکه [[حضرت محمد]]{{صل}} [[بنده]] و [[پیامبر]] اوست... و [[انتظار ظهور]] [[حضرت قائم]]{{ع}}».<ref>ر.ک. قنبری، معصوم علی، بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن‌، ص ۸۵-۸۶.</ref> و... <ref>ر.ک. قنبری، معصوم علی، بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن‌، ص ۸۵-۸۶؛ گوهری، عبا،  دیمه کار گراب، محسن، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص۹۲-۹۳؛ پزوهشگران مسجد مقدس جمکران، آیین انتظار، ص ۱۹۹.</ref>.
==چیستی [[وجوب]] [[انتظار]]==
*نکته ایی مطرح شده است که مگر حالت [[انتظار]] یک حالت اختیاری است که بتواند متعلق [[وجوب]] قرار گیرد؟ هر کس حال [[انتظار]] را در خودش [[وجدان]] کرده باشد، [[تصدیق]] می‌کند این حال بدون وجود مقدماتش در [[انسان]] ایجاد نمی‌شود و اگر مقدمات آن به طور کامل موجود شود، "[[انتظار]]" قهراً حاصل می‌شود و [[نیاز]] به امر و دستوری در مورد آن نیست. لذا می‌توان گفت: اصل حالت [[انتظار]] داشتن بسان افعالی چون خوردن و آشامیدن، اختیاری [[انسان]] نیست. اگر کسی طالب ایجاد این حال باشد، باید مقدمات آن را در خودش فراهم کند و در صورت تحقق مقدمات، حالت [[انتظار]] خود به خود به وجود می‌آید. پس امر به [[انتظار]] و [[وجوب]] آن، در [[حقیقت]] به ایجاد مقدمات بر می‌گردد<ref>ر.ک. بنی‌هاشمی، سیدمحمد، انتظار فرج، ص۱۳۴.</ref>.
==نتیجه گیری==
*نتیجه اینکه با استفاده از [[روایات]]  ائمۀ [[معصومین]]{{ع}} و اقوال [[علما]] [[انتظار فرج]] منتسب به اصل [[امامت]] و [[نبوت]] بوده و [[اعتقاد]] به آن [[واجب]] است.


==پاسخ تفضیلی==
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛}}
==[[وجوب]] [[انتظار فرج]] در [[روایات]]==
[[پرونده:Pic259.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عبدالمجید زهادت]]]]
*[[انتظار]] [[موعود]]، اصل [[مسلم]] [[اعتقادی]] است<ref>ر.ک.. گوهری، عباس،  دیمه کار گراب، محسن، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص۹۲ ـ ۹۳.</ref> و برخی از [[علماء]] بر این باورند که به استناد بسیاری از [[روایات]]، [[انتظار]] [[موعود]] امری [[واجب]] است<ref>موسوی اصفهانی، محمد تقی، مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۳۵.</ref>. برخی از این مستندات این امر عبارت است از:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالمجید زهادت]]'''، در کتاب  ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]»'' در این‌باره گفته است:
#از [[امام جواد]]{{ع}} [[نقل]] شده است فرمودند: {{متن حدیث|"إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَجِبُ أَنْ یُنْتَظَرَ فِی غَیْبَتِهِ"}}<ref>«همانا قیام کننده از ما (اهل بیت {{ع}}) همان مهدی {{ع}} است که انتظار او در (زمان) غیبتش واجب است». کمال الدین، ص۳۷۷، ج ۲.</ref> تعبیر [[وجوب]]، در فرمایش ایشان نشان دهندۀ [[ضرورت]] حال [[انتظار]] در زمان پنهانی [[امام]] است. [[دینداری]] و [[بندگی خدا]] جز به شرط تحقق این رکن مهم ـ یعنی [[انتظار قائم]]{{ع}} ـ امکان ندارد و کسی که به دنبال [[عبادت]] [[پروردگار]] است، نباید از این امر [[واجب]] [[غفلت]] بورزد<ref>ر.ک. بنی‌هاشمی، سیدمحمد، انتظار فرج، ص۱۳۴؛ گوهری، عباس، دیمه کار گراب، محسن، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص۹۲-۹۳.</ref>.
:::::: «برای بسیاری این [[پرسش]] پیش می‌آید که چرا [[انتظار]] از اهمیت و [[جایگاه]] برجسته‌ای برخوردار است؟ برای رسیدن به پاسخ مناسبی برای این [[پرسش]] چند نکته اساسی را باید مورد توجه قرار داد:
#روزی [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند<ref>بصائر الدرجات، ص ۸۳، باب ۱۴؛ ملاقات با امام عصر {{ع}}، ص ۳۴.</ref>: «می‌خواهید به شما خبر دهم از چیزی که بدون آن [[خداوند]] هیچ عمل را از [[بندگان]] نمی‌پذیرد. فرمود: [[شهادت]] به [[یگانگی خدا]] و آنکه [[حضرت محمد]]{{صل}} [[بنده]] و [[پیامبر]] اوست... و [[انتظار ظهور]] [[حضرت قائم]]{{ع}}».<ref>ر.ک. قنبری، معصوم علی، بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن‌، ص ۸۵-۸۶؛ گوهری، عبا،  دیمه کار گراب، محسن، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص۹۲-۹۳.</ref>
:::::# [[انتظار]]، حلقه اتصال [[شیعه]] با [[امام]] [[معصوم]]. [[اعتقاد]] به [[ضرورت وجود حجت خدا]] و [[امام]] [[معصوم]] در هر زمان رکن اساسی [[مکتب]] [[تشیع]] است. [[انتظار]] در [[زمان غیبت]] [[امام]]، نوعی اعلام [[پذیرش ولایت]] [[آخرین حجت خدا]] است و همین [[انتظار]] موجب می‌شود که [[ارتباط]] [[شیعیان]] با امامشان، اگر چه به صورت [[ارتباط قلبی]] و [[معنوی]]، [[حفظ]] شود. و آنها در همه اعصار از [[فیض]] وجود امامشان برخوردار باشند. در روایتی از [[امام سجاد]]{{ع}} [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|ثُمَّ تَمْتَدُّ اَلْغَيْبَةُ بِوَلِيِّ اَللَّهِ اَلثَّانِي عَشَرَ مِنْ أَوْصِيَاءِ رَسُولِ اَللَّهِ وَ اَلْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ يَا بَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ وَ اَلْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ اَلْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ اَلْعُقُولِ وَ اَلْأَفْهَامِ وَ اَلْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ اَلْغَيْبَةُ عَنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ اَلْمُشَاهَدَةِ}}.<REF>شیخ [[صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۱، ص ۳۲۰؛ [[مجلسی]]، [[بحارالانوار]]، ج ۵۲، ص ۱۲۲؛ [[غیبت]] دوازدهمین ولی [[خداوند]] –صاحب [[عزت و جلال]]- از [[سلسله]] [[جانشینان]] [[رسول خدا]]- که [[درود]] [[خدا]] بر او و خاندانش باد- و [[امامان]] بعد از او، به درازا می‌کشد. ای ابا خالد! آن گروه از [[مردم]] که در [[زمان غیبت]] او امامتش را پذیرفته و [[منتظر ظهور]] اویند [[برترین]] [[مردم]] همه زمان‌ها هستند؛ زیرا [[خداوند]] –که گرامی و بلندمرتبه است- چنان [[خرد]]، [[درک]] و شناختی به آنها ارزانی داشته که [[غیبت]] [و عدم [[حضور امام]]] برای آنها همانند [[مشاهده]] [و [[حضور امام]]] است.</REF>
#[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند<ref>ر.ک. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ص۳۳۳،ج۱؛ صدوق، الخصال ص۳۳۹،ج۱.</ref>: {{متن حدیث|"فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً"}}<ref>ر.ک. گوهری، عباس و دیمه کارگراب، محسن، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص ۹۲-۹۳.</ref>
:::::# [[انتظار]]، معیار [[ارزش]] [[انسان‌ها]]. آرزوهای [[انسان‌ها]] معیار خوبی برای سنجش [[میزان]] [[رشد]]، کمال و تعالی آنهاست. آرزوهای بلند و [[ارزشمند]] حکایت از [[کمال روح]] و [[رشد شخصیت]] [[انسان‌ها]] و بلندای [[همت]] آنها می‌کند. [[آرزوها]] [[انسان]] را به حرکت وامی‌دارد و به‌طور طبیعی هرچه [[همت]]، بلندتر و [[آرزو]]، ارزشمندتر باشد حرکت و تلاش [[انسان]] نیز از [[ارزش]] بیشتری برخوردار خواهد بود. و چون [[انسان منتظر]] [[برترین]] و ارزشمندترین آرزوهای ممکن را دارد، ([[حاکمیت]] نهایی [[دین خدا]] بر سراسر [[جهان]]) لذا از [[بهترین]] و والاترین [[ارزش‌ها]] نیز برخوردار است.
#شخصی [[خدمت]] [[امام محمد باقر]]{{ع}} آمد و نوشته‌ای همراه داشت، [[حضرت]] به او فرمودند: آیا این [[نامه]] مخاصم است که از [[دینی]] پرسیده که به واسطۀ آن [[اعمال انسان]] به درجۀ قبول می‌رسد؟ عرض کرد: بلی! [[خدا]] شما را [[رحمت]] کند مراد من همین است<ref>.کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ص۲۳، ج۲.</ref>. [[حضرت]] فرمود: آن [[دینی]] که به سبب آن [[اعمال]] قبول می‌شود، این است: «[[شهادت]] به [[یگانگی خدا]]، و اینکه شریک ندارد، [[شهادت]] به [[رسالت خاتم]] الانبیاء [[محمد]]{{صل}} و [[اقرار]] به [[حقانیت]] سخنانی که از جانب [[خداوند]] آورده است، [[دوستی]] با ما [[اهل بیت]] و [[بیزاری از دشمنان]] ما و فرمانبرداری از ما و [[پرهیزگاری]] از [[گناهان]] و [[تواضع]] و [[انتظار ظهور]] [[قائم]] ما. زیرا از برای ما دولتی است که هر وقت [[خدا]] بخواهد آن را ظاهر می‌گرداند».<ref>ر.ک. قنبری، معصوم علی، بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن‌، ص ۸۵-۸۶؛ پزوهشگران مسجد مقدس جمکران، آیین انتظار، ص ۱۹۹؛ گوهری، عبا،  دیمه کار گراب، محسن، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص۹۲-۹۳.</ref>
:::::# [[انتظار عام]]ل [[پویایی]] و [[سازندگی]] [[فرد]] و [[اجتماع]]. [[انتظار]]، [[انسان]] را برای رسیدن به [[آینده]] مطلوب به حرکت وا می‌دارد»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۲۴۳.</ref>.
==چیستی [[وجوب]] [[انتظار]]==
{{پایان جمع شدن}}
*نکته‌ای که به صورت سؤال یا اشکال مطرح می‌شود این است که: مگر حالت [[انتظار]] یک حالت اختیاری است که بتواند متعلق [[وجوب]] قرار گیرد؟ آیا اساساً امر به [[انتظار]] داشتن صحیح است؟ هر کس حال [[انتظار]] را در خودش [[وجدان]] کرده باشد، [[تصدیق]] می‌کند این حال بدون وجود مقدماتش در [[انسان]] ایجاد نمی‌شود و اگر مقدمات آن به طور کامل موجود شود، "[[انتظار]]" قهراً حاصل می‌شود و [[نیاز]] به امر و دستوری در مورد آن نیست. بنابراین می‌توان گفت: اصل حالت [[انتظار]] داشتن بسان افعالی چون خوردن و آشامیدن، اختیاری [[انسان]] نیست. اگر کسی طالب ایجاد این حال باشد، باید مقدمات آن را در خودش فراهم کند و در صورت تحقق آن مقدمات، حالت [[انتظار]] خو به خود به وجود می‌آید. پس امر به [[انتظار]] و [[وجوب]] آن، در [[حقیقت]] به ایجاد آن مقدمات بر می‌گردد. البته [[انتظار]] دارای شدت و [[ضعف]] است و هر درجه‌ای از آن، مقدمات خاص خود را دارد. پایین‌ترین درجۀ [[انتظار]] وقتی است که [[انسان]] احتمال وقوع چیزی را بدهد. شدت [[انتظار]] بستگی به [[قوت]] این احتمال دارد. احتمال بالاتر، [[انتظار]] قویتری را موجب می‌گردد و [[قوت]] [[انتظار]] منشأ پیدایش آثاری در فرد [[منتظر]] می‌شود که این آثار در مراتب پایین‌تر به چشم نمی‌خورد. بحث فعلی ما به درجات پایین [[انتظار]] که اثر چندانی در فرد ندارد، ناظر نیست<ref>ر.ک. بنی‌هاشمی، سیدمحمد، انتظار فرج، ص۱۳۴.</ref>.
==پاسخ جامع قبل==
===[[جایگاه انتظار]]===
*[[عقیده]] به [[ظهور]] [[مصلح جهانی]] و ایجاد [[آمادگی]] در کل عالم و در یک عبارت "[[انتظار]] داشتن" امر [[حیات]]ی و لازمی است که [[پیشوایان دینی]] آن را راهبردی مهم در [[دوران غیبت]] دانسته و علاوه بر امر نمودن نسبت به آن، به [[وجوب]] [[انتظار]] هم اشاره کرده‌اند<ref>ر.ک. [[لطف الله صافی گلپایگانی|صافی گلپایگانی، لطف الله]]، [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۲۲۳؛ [[سکینه طاووسی|طاووسی، سکینه]]، [[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص ۱۲؛ [[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص ۱۲۱.</ref>. در [[تفکر شیعی]] [[انتظار مهدی]] [[موعود]] {{ع}} همواره به عنوان یکی از [[اصول اعتقادی|اصول مسلّم اعتقادی]] مطرح و [[انتظار]] آن [[منجی]] از اهمیت و [[جایگاه]] خاصی برخوردار بوده و بخش عظیمی از [[معارف]] [[شیعی]] را به خود اختصاص داده است<ref>ر.ک. پژوهشگران مسجد مقدس جمکران، [[انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]، ص ۱۶ ـ ۱۸.</ref>. اندیشۀ [[انتظار]]، افزون بر گستردگی و [[پویایی]]، چنان [[عظمت]] دارد که دیگر انتظارات [[بشر]]، هر اندازه بزرگ باشند، در برابر آن، ناچیزند. [[انتظار ظهور]] [[مهدی]] {{ع}} همۀ خواسته‌های [[مقدس]] و انسانی را دربرداشته و [[پیامبران الهی]] {{ع}} پیوسته آن را نوید داده‌اند، تا [[وعده الهی]] فرارسد و آرزوهای بلند و دیرین [[انسانیت]] به بار بنشینند<ref>ر.ک: [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ج ۹، ص ۳۶۹ ـ ۳۷۱. </ref>.
* این وجوب یا ضرورت از دو منظر عقلی و نقلی قابل بررسی است:
 
===نخست: [[ادلۀ عقلی وجوب انتظار]]===
*برای [[وجوب]] [[انتظار]] می‌‌توان از [[دلایل عقلی]] و [[نقلی]] بهره برد:
*'''[[دلایل عقلی]]''': بر اساس [[دلایل عقلی]]، [[انتظار]] برای [[ظهور امام زمان]]{{ع}} ضروری و [[واجب]] است. برخی از این [[دلایل]] عبارتند از:
#'''حکیمانه بودن [[خلقت]]''': از دیدگاه [[عقل]]، [[نظام حاکم بر هستی]]، نظامی حکیمانه و احسن و با رویکردی روشن و مطلوب است و اگر این [[نظام]] به [[هدف غایی]] خود که همان روشن بودن [[آینده]] براساس [[هدف آفرینش]] است نرسد لازمه‌اش [[اعتقاد]] به این مطلب است که [[نظام آفرینش]] بازیچه ای بیش نیست، در اینجاست که [[انتظار]] از نگاه منطقی خودش را نشان می‌‌دهد. [[آرمان]] [[قیام]] و [[انقلاب مهدی]] {{ع}} یک فلسفۀ بزرگ [[اجتماعی]] [[اسلامی]] است<ref>ر.ک. [[مهدی نیلی‌پور|نیلی‌پور، مهدی]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۱ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۱۶-۱۷. </ref>. به عبارتی [[انسان]] اگر بخواهد دچار تناقض نسبت به [[هدف آفرینش]] نشود باید [[منتظر]] روزی باشد که این [[نظام]] حکیمانه به تمامه در عالم اجرایی شود<ref>ر.ک. [[حسین الهی‌نژاد|الهی‌نژاد، حسین]]، [[انتظار فعال و توانمندی عقلایی منتظران (مقاله)|انتظار فعال و توانمندی عقلایی منتظران]]، ص ۳۱۴. </ref>.
#'''[[انتظار]] و [[قاعده لطف]]''': بزرگانی درمورد اثبات اصل [[امامت]] به [[قاعدۀ لطف]] [[تمسک]] کرده و می‌‌گویند: "[[وجود امام]] [[لطف]] است و هر لطفی بر [[خداوند]] [[واجب]] است پس [[نصب امام]] بر [[خداوند متعال]] برای تحصیل غرض [[واجب]] است". به بیان دیگر تا وقتی تکلیفی ثابت است باید [[امام]] معصومی وجود داشته باشد تا آنها را [[هدایت]] کند؛ لذا در [[عصر غیبت]] امامی وجود دارد و [[انتظار]] برای [[ظهور]] او براساس همین قاعده معنا پیدا می‌‌کند<ref>ر.ک: [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید  جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۹۱ ـ ۹۵.</ref>.
#'''[[انتظار]] و [[حکمت خداوند]]''': براساس [[حکمت خداوند]]، [[جهان]] هیچ‌گاه از وجود کسی که دارای [[حکمت]] خداوندی بوده و نشانه‌های [[خداوند]] نزد او باشد، خالی نبوده است و این چنین کسی [[خلیفه]] خداست، یعنی [[دلیل عقلی]] اقتضا می‌کند در هر زمان امامی باشد و [[انتظار]] برای چنین امامی به موجب همین اصل ثابت می‌‌شود<ref>ر.ک: [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید  جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۹۱ ـ ۹۵.</ref>.
#'''[[انتظار]] به [[دلیل]] محال بودن منع دائمی یا اکثری از راه [[ظلم و ستم]]''': [[بشر]] در طول [[تاریخ]] تا به امروز با [[ظلم و ستم]] دست و پنجه نرم کرده است. از طرفی بر اساس [[دلیل عقلی]]، منع [[انسان]] در تمام [[عمر]] یا در اکثر عمرش تحت [[ظلم و ستم]] محال خواهد بود؛ بنابراین باید روزگاری فرا رسد که [[ظلم و ستم]] با همۀ انواعش از [[جامعۀ بشری]] رخت بربندد و روزگار [[عدل و داد]] از راه برسد و آن همان عصر طلایی [[ظهور]] [[منجی موعود]] و [[حکومت جهانی امام مهدی]] {{ع}} است<ref>ر.ک: [[محمود ملکی راد|ملکی راد، محمود]]، [[خانواده و زمینه‌سازی ظهور (کتاب)|خانواده و زمینه‌سازی ظهور]]، ص۱۷۸ـ ۱۸۲.</ref>. به عبارتی دیگر [[انتظار]] مقدمه و راهگشایی برای [[حکومت عدل]] و ایجاد [[عدالت]] است و چون [[حُسن عدل]]، امری [[عقلی]] است، باید مقدمۀ فراهم شدنش که همان [[انتظار]] برای [[عدالت]] است هم امری [[عقلی]] باشد<ref>ر.ک. [[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص۵۹-۶۱.</ref>.
#'''[[انتظار]] به [[دلیل]] منع دائمی یا اکثری از راه استخدام شهوات نسبت به [[عقل]]''': [[خداوند]] از سر [[حکمت]] خویش نیروی [[عقل]] را در [[انسان]] قرار داده تا راهنمای او به سوی [[خوبی‌ها]] باشد و او را از ارتکاب [[زشتی‌ها]] باز دارد. از طرف دیگر [[انسان]] دارای قوای شهوانی است که او را به سوی [[بدی‌ها]] سوق می‌دهد؛ بنابراین همواره [[نزاع]] بین [[تمایلات نفسانی]] و [[عقل]] وجود دارد. در [[حقیقت]] [[حکمت]] وجود [[عقل]] در [[انسان]] ایجاد تعدیل در قوای مختلف انسانی و تشخیص خوبی و [[بدی]] [[افعال]] است. اما تا به امروز [[عقل]] نتوانسته در [[جایگاه]] اصلی خود بنشیند و به کار واقعی‌اش که [[تدبیر]] و [[فرماندهی]] وجود [[انسان]] است، به طور کامل بپردازد پس باید روزی فرا رسد تا [[عقل]] [[بشر]] از [[اسارت]] و [[بردگی]] قوای [[نفسانی]] [[نجات]] یابد و [[رسالت]] خویش را به نحو اتم به انجام رساند. [[وعده]] فرارسیدن چنین روزی در [[اسلام]] در اندیشۀ [[مهدویت]] متبلور شده است<ref>ر.ک: [[محمود ملکی راد|ملکی راد، محمود]]، [[خانواده و زمینه‌سازی ظهور (کتاب)|خانواده و زمینه‌سازی ظهور]]، ص۱۷۸ـ ۱۸۲.</ref>.
#'''[[انتظار]] و [[فلسفه تاریخ]] و [[هدفمندی]] آن در پرتو [[ظهور]] [[منجی موعود]]''': یکی دیگر از [[دلایل عقلی]] بر [[انتظار]] و اندیشۀ [[منجی موعود]] و [[مهدویت]]، معنا داشتن [[تاریخ]] در سایۀ [[اعتقاد]] به [[منجی آخرالزمان]] است؛ زیرا بر اساس "معناداری و [[فلسفه تاریخ]]" روند طولانی [[تاریخ]]، [[هدف]]، [[غایت]] و معنای مشخصی دارد و آن تحقق جامعۀ [[موعود]] [[الهی]] و رسیدن [[بشر]] به اوج [[سعادت]] و کمال مادی و [[معنوی]] است. این ایده در دورانی از [[تاریخ]] به کمال و تمام تحقق خواهد یافت و آن "[[عصر ظهور]] [[منجی موعود]]" است<ref>ر.ک: [[محمود ملکی راد|ملکی راد، محمود]]، [[خانواده و زمینه‌سازی ظهور (کتاب)|خانواده و زمینه‌سازی ظهور]]، ص۱۷۸ـ ۱۸۲.</ref>.
#'''[[انتظار]] عامل جلوگیری از برخی [[مفاسد]]''': عدم [[امید]] و [[انتظار]] موجب [[یأس]] و [[ناامیدی]] می‌شود و مضرّات و مفاسدی در ابعاد فردی و [[اجتماعی]] به دنبال دارد، مانند:
##'''احساس پوچی و [[فروپاشی]] [[نظام]] [[زندگی]]''': گرفتن "[[انتظار]]" به معنای [[ناامیدی]] شخص از [[آینده]]، نوعی [[بدبینی]] است که [[نظام]] [[زندگی]] را از هم می‌پاشد؛ یعنی در واقع [[یأس]] و [[ناامیدی]] است که منجر به [[شکست]] می‌شود<ref>ر.ک. [[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص۵۹-۶۱. </ref>.
##'''حل شدن در [[مفاسد]]''': کسی که [[مأیوس]] است در [[مفاسد]] و آلودگی‌های محیط و یا اجتماع حل می‌شود، تنها چیزی که [[بشر]] را [[امیدوار]] می‌کند و نمی‌گذارد از [[محیط فاسد]] ضربه بخورد و [[فاسد]] شود، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است<ref>ر.ک. [[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص۵۹-۶۱. </ref>.
#'''[[انتظار]] و فرار از بن بست ها''': [[بشریت]] امروزه به هر محوری که در [[زندگی]] پیش روی دارد نظر می‌افکند، خود را در حصار ناکامی و [[سرخوردگی]] می‌بیند و برای [[نجات]] از این گرفتاری به هر سوی سر می‌کشد و به [[فکر]] چاره‌ای می‌افتد. چون این راه چاره‌ها و [[تدابیر]] به منبع [[فیض الهی]] متّصل نیستند. بن‌بست‌هایی که [[بشریت]] را [[مضطر]] می‌کند تا به [[ظهور]] یک [[منجی]] و [[مصلح جهانی]] [[دل]] ببندد بدین قرار است:
##'''بن‌بست [[علم]] و [[صنعت]]''': [[بشر]] با [[انقلاب]] صنعتی در این [[خیال]] بود که بر همۀ مشکلات و معضلات فائق خواهد آمد و [[رفاه]] و [[آسایش]] خود را فراهم خواهد ساخت، اما واقعیت این است که حاصل رشد [[علم]] و [[صنعت]] بدون توجه به ارزش‌های انسانی، تولید سلاح‌های [[کشتار]] جمعی و مخرّبی است که سردمداران قلدر [[جهان]] آن را به دست گرفتند و در این بین آنچه [[شکست]] می‌خورد [[انسانیت]] است.
##'''بن‌بست [[سیاسی]]''': [[بشر]] برای [[اصلاح]] [[حاکمیت سیاسی]] و [[نجات]] از گرفتاری حکومت‌های [[ملوک]] الطوایفی به حکومت‌های [[پادشاهی]] و سلطنتی روی آورد ولی در عمل دید که این نوع [[حکومت‌ها]] به دیکتاتورهای [[خون]] آشامی تبدیل شده‌اند که [[حق آزادی]] و [[حیات]] را از [[انسان‌ها]] سلب می‌کنند و برای رهایی از این مشکل به چاره‌اندیشی افتاد تا اینکه بعد از رنسانس ره آورد [[اندیشه]] بشری حکومت‌های مبتنی بر [[دموکراسی]] بود که در تجربه ثابت گشت [[مردم]] از این نوع مترقی [[حکومت]] نیز سرخورده و [[دل]] سرد شده‌اند<ref>ر.ک: [[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص ۶۴ ـ ۸۲. </ref>.
#'''[[انتظار]] و [[معنابخشی به زندگی]]''': مطلب دیگری که [[ظهور منجی]] و [[لزوم انتظار]] آن را ثابت می‌کند این است که [[انسان]] با هستی ارتباطی عمیق و پیچیده دارد حتی کوچک‌ترین حرکت‌هایش بزرگترین رابطه را با عالم برقرار می‌کند. چنین دنیای پر از رابطه و ارتباطی؛ [[انسان]] را به جستجوی ضابطه‌ای می‌کشاند و در این مسیر آشکار می‌شود نه [[علم]] و نه غریزه [[کفایت]] لازم را ندارند و فاقد کارایی هستند و از طرفی دیگر، حرکت [[آدمی]] با آن بلند پروازی‌های بی‌حسابش بدون عکس‌العمل نمی‌ماند. اکنون با این پیوند مستمر و ارتباط پیچیده [[انسان]] با [[جهان]] و هستی ناچار باید [[انتظار]] طلایه‌داری [[الهی]] را کشید تا بیاید و مسیر این حرکت را [[رهبری]] کند<ref>ر.ک: [[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص ۶۴ ـ ۸۲. </ref>.
 
===دوم: [[ادلۀ نقلی وجوب انتظار]]===
*در منابع [[دینی]] به اندازه‌ای بر [[ضرورت انتظار]] تأکید شده است که [[انکار]] آن موجب [[خروج]] از دایرۀ [[مؤمنین]] و [[متقین]] می‌شود<ref>ر.ک: [[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص ۶۱ ـ ۶۴. </ref>. برخی از مستندات این امر عبارت است از:
#'''ادلۀ [[قرآنی]]''': [[قرآن کریم]] با بشارت‌های متعددی که درباره [[آینده جهان]] داده است همۀ تشنگان [[فضیلت]] را به [[آمادگی]] برای رسیدن به وضعیت ایده‌آل [[جهان]] که از آن [[بندگان]] [[صالح]] خداست [[دعوت]] می‌نماید و به این وسیله [[روح]] حرکت و [[پویایی]] را در رگ‌های [[بشریت]] به جریان انداخته است. در [[قرآن کریم]] وعدۀ روزی داده شده است که [[حق]] پرستان و [[صالحان]] [[جهان]]، [[وارثان زمین]] خواهند شد. این [[وعده]] در آیاتی چند از جمله در [[آیات]] به چشم می‌خورد مانند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور  پس از تورات  نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. با این بیان [[نورانی]] [[قرآن کریم]] به همه [[صالحان]] [[بشارت]] می‌دهد که از وجود [[فساد]] و [[تباهی]] در عالم [[مأیوس]] نگردید و [[منتظر]] باشید که [[عاقبت]] این [[دنیا]] از آن [[پاکان]] و [[صالحان]] است و با آمدن [[منجی]] [[الهی]]، [[زمین]] گلستان خواهد شد<ref>ر.ک: [[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص ۶۴ ـ ۸۲. </ref>.
#'''ادلۀ [[روایی]]:'''
##'''نیاز به حجت:''' در [[اعتقاد]] [[اسلامی]]، [[بشر]] همواره [[نیازمند]] [[هدایتگر]] است. به همین [[دلیل]]، از ابتدای [[آفرینش انسان]] تاکنون هیچ گاه [[جهان]] از [[پیامبران]] و [[امامان]] [[هدایتگری]] که [[حجت‌های خدا]] بر بندگانش هستند، خالی نبوده است. بر اساس این [[اعتقاد]]، اگر بر روی کره [[زمین]] تنها دو نفر باقی مانده باشند، یکی از آنها [[حجت الهی]] خواهد بود<ref>ر.ک: محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج 1، ص 179؛ به نقل از امام صادق {{ع}}.</ref>. [[امام محمد باقر]]{{ع}} دراین باره می‌‌فرماید: «به [[خدا]] [[سوگند]]، [[خداوند]] از روزی که [[آدم]]{{ع}} قبض [[روح]] شد، هیچ سرزمینی را از [[پیشوایی]] که [[مردم]] به وسیله او به سوی [[خدا]] [[هدایت]] می‌‌شوند، خالی نگذاشته است. این [[پیشوا]]، [[حجت خدا]] بر بندگانش است و هرگز [[زمین]] بدون امامی که [[حجت خدا]] بر بندگانش باشد، باقی نمی‌ماند»<ref>الکافی، ج 1، ص 178، 179، ح 8.</ref>. نیاز همیشگی به [[حجت‌های الهی]] ریشه در این واقعیت دارد که [[آدمی]] برای پیمودن مسیر [[هدایت]] و دست یافتن به [[حقیقت]] هستی همواره [[نیازمند]] [[راهنمایی]] انسان‌های [[شایسته]] ای است که از سوی [[خدای متعال]] به این منظور [[برگزیده]] شده است و از آنجا که امام مهدی در غیبت هستند، باید انتظار ظهور او برای تحقق برنامه‌های الهی خداوند امری لازم و بایسته است؛ این انتظار سبب می‌شود منتظر با تلاش و کسب آمادگی های لازم زمینه را برای ظهور امام مهدی آماده کند<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[ زمینه‌سازی برای ظهور آرمان انقلاب اسلامی (مقاله)|زمینه‌سازی برای ظهور آرمان انقلاب اسلامی]]، [[موعود (نشریه)|ماهنامه موعود]]، ص۱۲-۱۷</ref>.
##'''انتظار، شرط قبولی اعمال:''' در بسیاری از [[روایات]] بر [[ضرورت]] و [[لزوم انتظار]] تصریح شده است که از جمله می‌توان به [[روایات]] زیر اشاره کرد: در روایتی، [[امام صادق]]{{ع}} که در [[مقام]] بیان شرایط [[قبولی اعمال]] [[بندگان]] بودند یکی از شرایط [[قبولی اعمال]] [[بندگان]] را [[عقیده]] به [[انتظار]] برشمردند: {{متن حدیث|أَ لاَ أُخْبِرُكُمْ بِمَا لاَ يَقْبَلُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ اَلْعِبَادِ عَمَلاً إِلاَّ بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اَللَّهُ وَ اَلْوَلاَيَةُ لَنَا وَ اَلْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي أئمة [ اَلْأَئِمَّةَ ] خَاصَّةً وَ اَلتَّسْلِيمُ لَهُمْ وَ اَلْوَرَعُ وَ اَلاِجْتِهَادُ وَ اَلطُّمَأْنِينَةُ وَ اَلاِنْتِظَارُ لِلْقَائِمِ...}}؛ «آیا شما را خبر ندهم به آنچه [[خدای عزوجل]] هیچ عملی را از [[بندگان]] جز به سبب آن نمی‌پذیرد؟ [[گواهی]] دادن به [[توحید]] [[پروردگار]] و اینکه [[حضرت محمد]]{{صل}} [[بنده]] (و فرستاده‌ی) اوست، و [[اقرار]] به آنچه [[خداوند]] [[دستور]] فرموده، و [[ولایت]] ما، و [[بیزاری جستن از دشمنان]] ما -منظور خصوص [[ائمه]]{{ع}} است -و [[تسلیم]] شدن نسبت به ایشان، و [[ورع]] و کوشش (در راه عمل به [[شرع]])، و [[طمأنینه]]، و در [[انتظار]] [[حضرت قائم]]{{ع}} بودن<ref>کتاب الغیبة، ج۱، ص۲۰۰، ح۱۶.</ref>. همچنین در روایتی، [[امام باقر]]{{ع}} هم یکی از شرایط پذیرفته شدن [[اعمال]] [[بندگان]] را قبول کردن مسئله [[انتظار]] دانستند<ref>کافی، ج۲، ص۲۲، ح۱۳.</ref><ref>ر.ک: [[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]]؛ [[محمد باقر فقیه ایمانی|فقیه ایمانی، محمد باقر]]، [[ لواء‌الانصار (کتاب)|لواء‌الانصار]]، ص۱۶۰-۱۶۴.</ref>. در روایتی دیگر [[امام باقر]]{{ع}} به ابی‌جارود فرمود: «دین من و دین پدران من، بعد از شهادت به وحدانیت خدای متعال و رسالت پیامب اسلام و اقرار به آنچه از نزد خدای متعال آمده است و ولایت ما و برائت از دشمنان ما و تسلیم امر ما عبارت است از [[انتظار قائم]] و تلاش و [[پرهیزکاری]]»<ref>{{متن حدیث|عَنْهُ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ{{ع}}: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! هَلْ تَعْرِفُ مَوَدَّتِی لَکُمْ وَ انْقِطَاعِی إِلَیْکُمْ وَ مُوَالاتِی إِیَّاکُمْ؟ قَالَ: فَقَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَقُلْتُ: فَإِنِّی أَسْأَلُکَ مَسْأَلَةً تُجِیبُنِی فِیهَا فَإِنِّی مَکْفُوفُ الْبَصَرِ قَلِیلُ الْمَشْیِ وَ لَا أَسْتَطِیعُ زِیَارَتَکُمْ کُلَّ حِینٍ. قَالَ: هَاتِ حَاجَتَکَ؟ قُلْتُ: أَخْبِرْنِی بِدِینِکَ الَّذِی تَدِینُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَنْتَ وَ أَهْلُ بَیْتِکَ لِأَدِینَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ. قَالَ: إِنْ کُنْتَ أَقْصَرْتَ الْخُطْبَةَ فَقَدْ أَعْظَمْتَ الْمَسْأَلَةَ وَ اللَّهِ لَأُعْطِیَنَّکَ دِینِی وَ دِینَ آبَائِیَ الَّذِی نَدِینُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ: شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} وَ الْإِقْرَارَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ الْوَلَایَةَ لِوَلِیِّنَا وَ الْبَرَاءَةَ مِنْ عَدُوِّنَا وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِنَا وَ انْتِظَارَ قَائِمِنَا وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْوَرَعَ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، ج ۲، ح ۱۰.</ref>.<ref>ر.ک. [[محمد رسول آهنگران|آهنگران، محمد رسول]]، [[بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود (مقاله)|بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود]]، ص ۱۶۶-۱۶۷.</ref>. در این [[روایات]] ملاحظه می‌‌شود [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} در کنار [[شهادت]] به [[وحدانیت]] [[خدای متعال]] و [[رسالت]] [[نبوی]]، مسئلۀ [[انتظار]] را مطرح می‌‌فرمایند که این‌ کار بر اهمیت و [[وجوب]] [[انتظار]] دلالت می‌‌کند.
##از [[امام جواد]]{{ع}} نقل شده است فرمودند: «همانا قیام کننده از ما ([[اهل بیت]] {{ع}}) همان [[مهدی]] {{ع}} است که [[انتظار]] او در (زمان) غیبتش [[واجب]] است»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَجِبُ أَنْ یُنْتَظَرَ فِی غَیْبَتِهِ}}؛ کمال الدین، ص۳۷۷، ج ۲.</ref> تعبیر وجوب، در فرمایش ایشان نشان دهندۀ ضرورت حال انتظار در زمان پنهانی [[امام]] است. دینداری و بندگی خدا جز به شرط تحقق این رکن مهم ـ یعنی [[انتظار قائم]]{{ع}} ـ امکان ندارد و کسی که به دنبال [[عبادت]] پروردگار است، نباید از این امر واجب غفلت بورزد<ref>ر.ک. [[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص۱۳۴؛ [[عباس گوهری|گوهری، عباس]] و [[محسن دیمه کار گراب|دیمه کار گراب، محسن ]]، [[رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه (مقاله)|رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه]]، ص۹۲-۹۳؛ [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌]]، ص ۹۲؛ [[محمد رسول آهنگران|آهنگران، محمد رسول]]، [[بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود (مقاله)|بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود]]، ص ۱۶۶-۱۶۷.</ref>.
 
==پاسخ تفصیلی==
==[[جایگاه انتظار]]==
*[[عقیده]] به [[ظهور]] [[مصلح جهانی]] و ایجاد [[آمادگی]] در کل عالم و در یک عبارت "[[انتظار]] داشتن" امر حیاتی و لازمی است که [[پیشوایان دینی]] آن را راهبردی مهم در [[دوران غیبت]] دانسته و علاوه بر امر نمودن نسبت به آن، به [[وجوب]] [[انتظار]] هم اشاره کرده‌اند<ref>ر.ک. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ص ۲۲۳؛ طاووسی، سکینه، انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص ۱۲؛ نصرآبادی، علی باقی، نفش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص ۱۲۱.</ref>. در [[تفکر شیعی]] [[انتظار مهدی]] [[موعود]] {{ع}} همواره به عنوان یکی از [[اصول اعتقادی|اصول مسلّم اعتقادی]] مطرح و [[انتظار]] آن [[منجی]] از اهمیت و [[جایگاه]] خاصی برخوردار بوده و بخش عظیمی از [[معارف]] [[شیعی]] را به خود اختصاص داده است<ref>ر.ک. پژوهشگران مسجد مقدس جمکران، انتظار چیست منتظر کیست؟، ص ۱۶ ـ ۱۸.</ref>. اندیشۀ [[انتظار]]، افزون بر گستردگی و [[پویایی]]، چنان [[عظمت]] دارد که دیگر انتظارات [[بشر]]، هر اندازه بزرگ باشند، در برابر آن، ناچیزند. [[انتظار ظهور]] [[مهدی]] {{ع}} همۀ خواسته‌های [[مقدس]] و انسانی را دربرداشته و [[پیامبران الهی]] {{ع}} پیوسته آن را نوید داده‌اند، تا [[وعده الهی]] فرارسد و آرزوهای بلند و دیرین [[انسانیت]] به بار بنشینند<ref>ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج ۹، ص ۳۶۹ ـ ۳۷۱. </ref>.
==آیا [[انتظار]]، حالت اختیاری است که بتواند متعلق [[وجوب]] قرار گیرد؟==
*نکته‌ای که به صورت سؤال یا اشکال مطرح می‌شود این است که: مگر [[انتظار]] یک حالت اختیاری است که بتواند متعلق [[وجوب]] قرار بگیرد؟ آیا اساساً امر به [[انتظار]] داشتن صحیح است؟ هر کس حال [[انتظار]] را در خودش [[وجدان]] کرده باشد، [[تصدیق]] می‌کند این حال بدون وجود مقدماتش در [[انسان]] ایجاد نمی‌شود و اگر مقدمات آن به طور کامل موجود شود، "[[انتظار]]" قهراً حاصل می‌شود و [[نیاز]] به امر و دستوری در مورد آن نیست. بنابراین می‌توان گفت: اصل حالت [[انتظار]] داشتن بسان افعالی چون خوردن و آشامیدن، اختیاری [[انسان]] نیست. اگر کسی طالب ایجاد این حال باشد، باید مقدمات آن را در خودش فراهم کند و در صورت تحقق آن مقدمات، حالت [[انتظار]] خود به خود به وجود می‌آید. پس امر به [[انتظار]] و [[وجوب]] آن در [[حقیقت]] به ایجاد آن مقدمات بر می‌گردد. البته [[انتظار]] دارای شدت و [[ضعف]] است و هر درجه‌ای از آن، مقدمات خاص خود را دارد. پایین‌ترین درجۀ [[انتظار]] وقتی است که [[انسان]] احتمال وقوع چیزی را بدهد. شدت [[انتظار]] بستگی به [[قوت]] این احتمال دارد. احتمال بالاتر، [[انتظار]] قویتری را موجب می‌گردد و [[قوت]] [[انتظار]] منشأ پیدایش آثاری در فرد [[منتظر]] می‌شود که این آثار در مراتب پایین‌تر به چشم نمی‌خورد<ref>ر.ک. بنی‌هاشمی، سیدمحمد، انتظار فرج، ص۱۳۴.</ref>.
==ادلۀ [[عقلی]] [[وجوب]] [[انتظار]]==
*برای [[وجوب]] [[انتظار]] می‌‌توان از [[دلایل عقلی]] و [[نقلی]] بهره برد:
*'''[[دلایل عقلی]]''': بر اساس [[دلایل عقلی]]، [[انتظار]] برای [[ظهور امام زمان]]{{ع}} ضروری و [[واجب]] است. برخی از این [[دلایل]] عبارتند از:
#'''حکیمانه بودن [[خلقت]]''': از دیدگاه [[عقل]]، [[نظام حاکم بر هستی]]، نظامی حکیمانه و احسن و با رویکردی روشن و مطلوب است و اگر این [[نظام]] به [[هدف غایی]] خود که همان روشن بودن [[آینده]] براساس [[هدف آفرینش]] است نرسد لازمه‌اش [[اعتقاد]] به این مطلب است که [[نظام آفرینش]] بازیچه ای بیش نیست، در اینجاست که [[انتظار]] از نگاه منطقی خودش را نشان می‌‌دهد. [[آرمان]] [[قیام]] و [[انقلاب مهدی]] {{ع}} یک فلسفۀ بزرگ [[اجتماعی]] [[اسلامی]] است<ref>ر.ک. نیلی‌پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص ۱۶-۱۷. </ref>. به عبارتی [[انسان]] اگر بخواهد دچار تناقض نسبت به [[هدف آفرینش]] نشود باید [[منتظر]] روزی باشد که این [[نظام]] حکیمانه به تمامه در عالم اجرایی شود<ref>ر.ک. الهی‌نژاد، حسین، انتظار فعال و توانمندی عقلایی منتظران، ص ۳۱۴. </ref>.
#'''[[انتظار]] و [[قاعده لطف]]''': بزرگانی درمورد اثبات اصل [[امامت]] به [[قاعدۀ لطف]] [[تمسک]] کرده و می‌‌گویند: "[[وجود امام]] [[لطف]] است و هر لطفی بر [[خداوند]] [[واجب]] است پس [[نصب امام]] بر [[خداوند متعال]] برای تحصیل غرض [[واجب]] است". به [[بیان]] دیگر تا وقتی تکلیفی ثابت است و مکلفانی وجود دارند، عده‌ای هستند که [[مصون از خطا]] نیستند و باید [[امام]] [[معصوم]] و [[پیشوایی]] وجود داشته باشد تا آنها را [[هدایت]] کند. با توجه به این نکته در [[عصر غیبت]] ثابت می‌‌شود امامی وجود دارد و [[انتظار]] برای [[ظهور]] او براساس همین قاعده معنا پیدا می‌‌کند<ref>ر.ک: موسوی نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۹۱ ـ ۹۵. </ref>.
#'''[[انتظار]] و [[حکمت خداوند]]''': براساس [[حکمت خداوند]]، [[جهان]] هیچ‌گاه از وجود کسی که دارای [[حکمت]] خداوندی بوده و نشانه‌های [[خداوند]] نزد او باشد، خالی نبوده است و این چنین کسی [[خلیفه]] خداست و تا [[زمین]] و [[آسمان]] برپاست، چنین خواهد بود، یعنی [[دلیل عقلی]] اقتضا می‌کند در هر زمان [[امام]] و [[رهبری]] باشد و [[انتظار]] برای چنین امامی به موجب همین اصل ثابت می‌‌شود<ref>ر.ک: موسوی نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۹۱ ـ ۹۵. </ref>.
#'''[[انتظار]] به [[دلیل]] محال بودن منع دائمی یا اکثری از راه [[ظلم و ستم]]''': [[بشر]] در طول [[تاریخ]] تا به امروز با [[ظلم و ستم]] دست و پنجه نرم کرده و تحت [[ظلم و ستم]] [[ظالمان]] و [[ستمگران]] به سر برده است. از طرفی بر اساس [[دلیل عقلی]]، منع [[انسان]] در تمام [[عمر]] یا در اکثر عمرش تحت [[ظلم و ستم]] محال خواهد بود؛ بنابراین باید روزگاری فرا رسد که [[ظلم و ستم]] با همۀ انواعش از [[جامعۀ بشری]] رخت بربندد و روزگار [[عدل و داد]] از راه برسد و آن روزگاری است که [[انسانیت]] و ارزش‌های والای انسانی و کرامت‌های [[اخلاقی]] [[حاکمیت]] می‌یابد که همان عصر طلایی [[ظهور]] [[منجی موعود]] و [[حکومت جهانی امام مهدی]] {{ع}} است<ref>ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص۱۷۸ـ ۱۸۲. </ref>. به عبارتی دیگر [[انتظار]] مقدمه و راهگشایی برای [[حکومت عدل]] و ایجاد [[عدالت]] است و چون [[حُسن عدل]]، امری [[عقلی]] است، باید مقدمۀ فراهم شدنش که همان [[انتظار]] برای [[عدالت]] است هم امری [[عقلی]] باشد<ref>ر.ک. مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۵۹-۶۱. </ref>.
#'''[[انتظار]] به [[دلیل]] منع دائمی یا اکثری از راه استخدام شهوات نسبت به [[عقل]]''': [[خداوند]] از سر [[حکمت]] خویش نیروی [[عقل]] را در [[انسان]] قرار داده تا [[راهنما]] و [[دلیل]] او به سوی [[خوبی‌ها]] و [[ارزش‌ها]] باشد و او را از ارتکاب پلیدی‌ها و [[زشتی‌ها]] باز دارد. از طرف دیگر [[انسان]] دارای قوای شهوانی و [[نفسانی]] است که او را به سوی تجاوزگری و خودکامگی و [[بدی‌ها]] سوق می‌دهد؛ بنابراین همواره [[نزاع]] و کشمکشی بین [[تمایلات نفسانی]] و [[عقل]] وجود دارد. در [[حقیقت]] [[حکمت]] وجود [[عقل]] در [[انسان]] ایجاد تعدیل در قوای مختلف انسانی و تشخیص خوبی و [[بدی]] [[افعال]] است. اما می‌دانیم که تا به امروز [[عقل]] نتوانسته در [[جایگاه]] اصلی خود بنشیند و به کار واقعی‌اش که [[تدبیر]] و [[فرماندهی]] وجود [[انسان]] است، به طور کامل بپردازد و این در واقع بر خلاف اقتضای طبیعی [[عقل]] در وجود [[انسان]] است و حال آنکه منع دائم یا اکثری عقلاً محال است؛ پس باید روزی فرا رسد تا [[عقل]] [[بشر]] از [[اسارت]] و [[بردگی]] قوای [[نفسانی]] [[نجات]] یابد و [[رسالت]] خویش را به نحو اتم به انجام رساند. [[وعده]] فرارسیدن چنین روزی در [[اسلام]] در اندیشۀ [[مهدویت]] متبلور شده است. یعنی با آمدن [[امام مهدی]] {{ع}} و [[ظهور]] ایشان طوق [[بردگی]] و [[اسارت]] از گردن [[عقل]] برگرفته می‌شود و به [[مجد]] و [[عظمت]] واقعی می‌رسد و در [[جایگاه]] واقعی خود قرار می‌گیرد<ref>ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص۱۷۸ـ ۱۸۲. </ref>.
#'''[[انتظار]] و [[فلسفه تاریخ]] و [[هدفمندی]] آن در پرتو [[ظهور]] [[منجی موعود]]''': یکی دیگر از [[دلایل عقلی]] بر [[انتظار]] و اندیشۀ [[منجی موعود]] و [[مهدویت]]، معنا داشتن [[تاریخ]] در سایۀ [[اعتقاد]] به [[منجی آخرالزمان]] است؛ زیرا بر اساس "معناداری و [[فلسفه تاریخ]]" روند طولانی [[تاریخ]]، [[هدف]]، [[غایت]] و معنای مشخصی دارد و آن تحقق جامعۀ [[موعود]] [[الهی]] و رسیدن [[بشر]] به اوج [[سعادت]] و کمال مادی و [[معنوی]] است. در [[حقیقت]] [[ظهور]] [[منجی موعود]]، سر منزل متعالی و متکامل [[تاریخ]] بشری است. بر این اساس این معناداری [[تاریخ]]، در [[فکر]] و ذهن [[بشر]] سایه انداخته و او را متوجه فرجام متعالی [[تاریخ]] ساخته است. این ایده در دورانی از [[تاریخ]] به کمال و تمام تحقق خواهد یافت و آن "[[عصر ظهور]] [[منجی موعود]]" است<ref>ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص۱۷۸ـ ۱۸۲. </ref>.
#'''[[انتظار]] و [[فلسفه غیبت]]''': [[حضرت مهدی]]{{ع}}، [[انسان]] کاملی است که به جامعۀ آرمانی [[اسلام]] که [[وعده]] داده شده است مبنی بر تحقق [[حکومت واحد جهانی]] جامۀ عمل می‏‌پوشاند و از این راه، به همه آرمان‌های مردان [[خدا]] تحققّ می‌‏بخشد؛ لذا [[ضرورت انتظار]] [[فرج]] و تعمق در [[فلسفه غیبت]]، از سوی [[رهبران]] [[راستین]] [[اسلام]] گوشزد شده است، به گونه‌‏ای که هرچه [[غیبت]] طولانی‌‏تر می‌‌گردد، [[انتظار]] عمق بیشتری می‌‌یابد و هرچه [[انتظار]] عمیق‏‌تر می‌‌گردد، [[فلسفه غیبت]] روشن‏‌تر می‌‌شود<ref>ر.ک: جلالی، غلامرضا، فلسفه غیبت در منابع کلام شیعی، مجله چشم به راه مهدی، ص۴۰۵ ـ ۴۰۶.</ref>.
#'''[[انتظار]] عامل جلوگیری از برخی [[مفاسد]]''': عدم [[امید]] و [[انتظار]] موجب [[یأس]] و [[ناامیدی]] می‌شود و مضرّات و مفاسدی در ابعاد فردی و [[اجتماعی]] به دنبال دارد، مانند:
##'''احساس پوچی و [[فروپاشی]] [[نظام]] [[زندگی]]''': گرفتن "[[انتظار]]" به معنای [[ناامیدی]] شخص از [[آینده]]، نوعی [[بدبینی]] است که [[نظام]] [[زندگی]] را از هم می‌پاشد؛ یعنی در واقع [[یأس]] و [[ناامیدی]] است که منجر به [[شکست]] می‌شود<ref>ر.ک. مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۵۹-۶۱. </ref>.
##'''حل شدن در [[مفاسد]]''': کسی که [[مأیوس]] است در [[مفاسد]] و آلودگی‌های محیط و یا اجتماع حل می‌شود، تنها چیزی که [[بشر]] را [[امیدوار]] می‌کند و نمی‌گذارد از [[محیط فاسد]] ضربه بخورد و [[فاسد]] شود، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است<ref>ر.ک. مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۵۹-۶۱. </ref>.
#'''[[انتظار]] دورۀ [[آماده‌سازی]]''': [[انتظار]] یک دورۀ [[آماده‌سازی]] و [[زمینه‌سازی]] است و هر [[انقلاب]] و حرکتی که این دوره را پشت سر نگذاشته باشد، ناقص و بی ثمر است. کسانی را می‌بینیم که به پا ایستاده‌اند و راه افتاده‌اند، ولی دورۀ انتظاری نداشته‌اند، گویا چیزی نمی‌خواسته‌اند و تنها بر اساس جو محیط و جریان [[حاکم]] به رفتن وادار شده‌اند. اینها بدون [[انتظار]] و بدون آماده باش در گام‌های نخست گرفتار شده‌اند و به خودخوری و فرار از خویشتن رسیده‌اند و سرانجام زیر فشار ابهام‌ها و اشکال‌ها، در مرحلۀ [[فکر]] و [[اعتقاد]]، ظرفیت و [[تحمل]]، طرح و برنامه، [[اجرا]] و عمل، از کمبود امکانات گرفته تا نیازهای [[اقتصادی]] و نیازهای تخصصی و [[علمی]]، حتی [[آمادگی]] بدنی و [[توانایی]] جسمی، به [[انزوا]] و فرار از کار و جدایی از عمل روی آورده‌اند<ref>ر.ک. حیدری‌نیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۲۳-۲۷.</ref>. بنابراین، برای هر انقلابی گذر از دورۀ [[انتظار]] [[ضرورت]] است و هر [[قدر]] اهداف انقلابی بزرگ‌تر باشد، دورۀ [[انتظار]] آن هم گسترده‌تر خواهد بود<ref>ر.ک. حیدری‌نیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۲۳-۲۷.</ref>. این خاصیت [[انتظار]] است که تو را وادار می‌کند تا کمبودها را حدس بزنی و برای فراهم آوردن آن بکوشی. این خاصیت [[انتظار]] است که تو را به [[آمادگی]] و حضوری می‌رساند که مانع‌ها را بشناسی و برای زدودن آنها، برنامه بریزی<ref>ر.ک. حیدری‌نیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۲۳-۲۷.</ref>.
#'''[[انتظار]] و فرار از بن بست ها''': [[بشریت]] امروزه به هر محوری که در [[زندگی]] پیش روی دارد نظر می‌افکند، خود را در حصار ناکامی و [[سرخوردگی]] می‌بیند و برای [[نجات]] از این گرفتاری به هر سوی سر می‌کشد و به [[فکر]] چاره‌ای می‌افتد. چون این راه چاره‌ها و [[تدابیر]] به منبع [[فیض الهی]] متّصل نیستند. بن‌بست‌هایی که [[بشریت]] را [[مضطر]] می‌کند تا به [[ظهور]] یک [[منجی]] و [[مصلح جهانی]] [[دل]] ببندد بدین قرار است:
##'''بن‌بست [[علم]] و [[صنعت]]''': [[بشر]] با [[انقلاب]] صنعتی در این [[خیال]] بود که بر همۀ مشکلات و معضلات فائق خواهد آمد و [[رفاه]] و [[آسایش]] خود را فراهم خواهد ساخت، اما واقعیت این است که حاصل رشد [[علم]] و [[صنعت]] بدون توجه به ارزش‌های انسانی، تولید سلاح‌های [[کشتار]] جمعی و مخرّبی است که سردمداران قلدر [[جهان]] آن را به دست گرفتند و در این بین آنچه [[شکست]] می‌خورد [[انسانیت]] است.
##'''بن‌بست [[سیاسی]]''': [[بشر]] برای [[اصلاح]] [[حاکمیت سیاسی]] و [[نجات]] از گرفتاری حکومت‌های [[ملوک]] الطوایفی به حکومت‌های [[پادشاهی]] و سلطنتی روی آورد ولی در عمل دید که این نوع [[حکومت‌ها]] به دیکتاتورهای [[خون]] آشامی تبدیل شده‌اند که [[حق آزادی]] و حیات را از [[انسان‌ها]] سلب می‌کنند و برای رهایی از این مشکل به چاره‌اندیشی افتاد تا اینکه بعد از رنسانس ره آورد [[اندیشه]] بشری حکومت‌های مبتنی بر [[دموکراسی]] بود که در تجربه ثابت گشت [[مردم]] از این نوع مترقی [[حکومت]] نیز سرخورده و [[دل]] سرد شده‌اند<ref>ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲. </ref>.
#'''[[انتظار]] و [[معنابخشی به زندگی]]''': مطلب دیگری که [[ظهور منجی]] و [[لزوم انتظار]] آن را ثابت می‌کند این است که [[انسان]] با هستی ارتباطی عمیق و پیچیده دارد حتی کوچک‌ترین حرکت‌هایش بزرگترین رابطه را با عالم برقرار می‌کند. چنین دنیای پر از رابطه و ارتباطی؛ [[انسان]] را به جستجوی ضابطه‌ای می‌کشاند و در این مسیر [[آشکار]] می‌شود نه [[علم]] و نه غریزه [[کفایت]] لازم را ندارند و فاقد کارایی هستند و از طرفی دیگر، حرکت [[آدمی]] با آن بلند پروازی‌های بی‌حسابش بدون عکس‌العمل نمی‌ماند و هستی نظام‌مند به وسیلۀ انعکاس رفتارها [[انسان]] را تنبیه می‌کند چه بسا در لحظاتی کوتاه‌مدت، ضربه‌ای را تجربه نکنیم ولی [[انحراف]] از [[نظام هستی]] در نهایت و درازمدت صدمه‌اش را خواهد زد آن هم صدمه‌ای نه در محدودۀ [[زندگی]] [[دنیا]] بلکه با نگاهی [[دینی]] بر تمام [[زندگی]] [[انسان]] استمرار دارد. حتی بعد از [[مرگ]] نیز این ضرر و زیان دامن‌گیر [[انسان]] خواهد بود. اکنون با این پیوند مستمر و ارتباط پیچیده [[انسان]] با [[جهان]] و هستی ناچار باید [[انتظار]] طلایه‌داری [[الهی]] را کشید تا بیاید و مسیر این حرکت را [[رهبری]] کند<ref>ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲. </ref>.
#'''بررسی اوراق زرین [[تاریخ]]''': همۀ [[ادیان]] و اکثر [[ملل]] در [[انتظار]] شخصی به سر می‌برند که با [[قیام]] خود [[جهان]] را از [[ظلم]] و [[فساد]] و [[گناه]] [[پاک]]، و عدالتی همه جانبه و فراگیر را در [[زمین]] [[حاکم]] خواهد کرد. تحقق چنین اتفاق نظری میان [[پیروان ادیان]] گذشته و اکثر [[ملت‌ها]] و [[اقوام]] و نیز نوابغ و [[فلاسفه]] [[غرب]] ـ با وجود تعدد [[ادیان]] و فاصله بسیار میان [[باورها]] و [[اختلاف]] [[افکار]] آنان ـ بر اصل ایدۀ [[منجی]] باوری و [[انتظار]] [[منجی]] هیچگاه ممکن نیست بدون مدرک و پشتوانه‌ای [[استوار]] و اصیل باشد؛ زیرا نظایر چنین [[وحدت]] نظر [[جهان]] شمولی عادة بدون وجود [[سند]] و [[دلیل]] عقل‌پسند و معتبر صورت نمی‌پذیرد<ref>ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲. </ref>. همچنین [[ضرورت]] و اهمیت دورۀ [[انتظار]] را از لابه لای صفحات [[تاریخ]] نیز می‌توان به دست آورد. پس از [[رحلت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[شهادت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[سیدالشهداء]]{{ع}} تا امروز، ریشۀ تمام حرکت‌ها و [[نهضت‌های شیعی]] علیه [[باطل]] و استثمارگران، همین فلسفۀ [[اجتماعی]] [[انتظار]] و [[عقیده]] به ادامۀ [[مبارزه]] تا [[پیروزی]] [[حق]] بوده است. این امر چنان مورد توجه بزرگان [[دین]] قرار گرفته تا آنجا که یکی از معیارهای پذیرش [[اعمال]] نامیده شده است<ref>ر.ک. ابن ابی زینب، نعمانی، الغیبه، ص ۲۰۰.</ref>. {{متن حدیث|عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} أَنَّهُ قَالَ: «أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِمَا لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَی فَقَالَ:... وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ{{ع}}}}<ref>امام صادق {{ع}} به راوی فرمود: آیا ملاک قبولی اعمال بندگان را به شما خبر دهم؟ راوی گفت: آری. امام فرمود: آنها عبارت است از... و انتظار مهدی قائم آل محمد {{ع}}» (الغیبه، نعمانی، ص ۲۰۰).</ref>
#'''[[انتظار]]، [[هدف]] [[بعثت پیامبران]]''': [[هدف]] اساسی [[بعثت پیامبران]]، کامل کردن شرایط رشد و کمال برای انسان‌هاست و نیز به [[گواهی]] [[قرآن]] [[مأموریت]] بنیادین [[پیامبران]]، اشاعۀ [[توحید]] و [[پرستش]] خداست، منتها برای هیچکدام از آنان، شرایط تحقق جامعۀ [[توحیدی]] فراهم نگردیده و در نتیجه، [[غایت]] [[خلقت انسان]] و [[بعثت انبیا]] تحقق نیافته است. اکنون دو راه پیش روی [[تاریخ]] قرار دارد: یا راهی را خواهد رفت که تاکنون رفته است و چنانکه برخی می‌پندارند [[بشر]] [[آینده]] با [[قدرت]] فوق‌العاده و امکانات و ابزار بسیار پیشرفتۀ خویش، [[سعادت]] و [[زندگی]] [[انسان]] را در معبد [[خودپرستی]] و [[هوای نفس]] [[قربانی]] خواهد کرد، که در این صورت [[بعثت انبیا]] لغو خواهد بود و یا اینکه سرانجام [[تاریخ]]، با ارادۀ قاهرۀ [[خداوند بزرگ]] و با [[مشیت]] او رقم خواهد خورد و برای همیشه، [[زمین]] از آن [[صالحان]] خواهد بود و این [[اراده]] با دست [[با کفایت]] [[وارث]] [[انبیا]] و [[ذخیره الهی]] و [[منجی آخرالزمان]] محقق خواهد شد<ref>ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲. </ref>.
 
==ادلۀ [[نقلی]] [[وجوب]] [[انتظار]]==
*در منابع [[دینی]] به اندازه‌ای بر [[ضرورت انتظار]] تأکید شده است که [[انکار]] آن موجب [[خروج]] از دایرۀ [[مؤمنین]] و [[متقین]] می‌شود. [[عالمان]] بزرگ [[دین]]، برپایۀ [[احادیث]] [[معصومین]] [[انتظار فرج]] را شاخص بزرگ [[انسان]] [[دیندار]] در [[عصر غیبت]] دانسته‌اند و همواره [[دین‌داران]] را به داشتن و دانستن این مهم فرا خوانده‌اند<ref>ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۱ ـ ۶۴. </ref>. [[انتظار]] [[موعود]]، [[اصل مسلّم]] [[اعتقادی]] است و برخی از [[علماء]] بر این باورند که به استناد بسیاری از [[روایات]]، [[انتظار]] [[موعود]] امری [[واجب]] است<ref>ر.ک.. گوهری، عباس،  دیمه کار گراب، محسن، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص۹۲ ـ ۹۳؛ آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود، ص ۱۶۶-۱۶۷.</ref>. برخی از مستندات این امر عبارت است از:
#'''ادلۀ [[قرآنی]]''': [[قرآن کریم]] با بشارت‌های متعددی که دربارۀ آیندۀ [[جهان]] داده است همۀ تشنگان [[فضیلت]] را به [[آمادگی]] برای رسیدن به وضعیت ایده‌آل [[جهان]] که از آن [[بندگان]] [[صالح]] خداست [[دعوت]] می‌نماید و به این وسیله [[روح]] حرکت و [[پویایی]] را در رگ‌های بشریت به جریان انداخته است و [[انسان‌ها]] را از رکود و [[یأس]] و [[ناامیدی]] در آورده و به حرکت و تلاش و [[امیدواری]] سوق داده است. در [[قرآن کریم]] وعدۀ روزی داده شده است که [[حق]] پرستان و [[صالحان]] [[جهان]]، [[وارثان زمین]] خواهند شد. [[قدرت]] و [[حکومت]] [[جهان]] را به دست خواهند گرفت و [[اسلام]] بر همۀ [[ادیان]] چیره خواهد شد. این [[وعده]] در آیاتی چند از جمله در [[آیات]] زیر به چشم می‌خورد: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور  پس از تورات  نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. با این [[بیان]] [[نورانی]] [[قرآن کریم]] به همۀ [[صالحان]] [[بشارت]] می‌دهد از وجود [[فساد]] و [[تباهی]] در عالم [[مأیوس]] نگردید و [[منتظر]] باشید [[عاقبت]] این [[دنیا]] از آن [[پاکان]] و [[صالحان]] است و با آمدن [[منجی]] [[الهی]]، [[زمین]] گلستان خواهد شد. {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا}}<ref>«خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده ‏اند و كارهاى شايسته كرده‏ اند وعده داد كه در روى زمين جانشين ديگرانشان كند، هم چنان كه مردمى را كه پيش از آنها بودند جانشين ديگران كرد و دينشان را- كه خود برايشان پسنديده است- استوار سازد. و وحشتشان را به ايمنى بدل كند. مرا مى‏ پرستند و هيچ چيزى را با من شريك نمى ‏كنند.» سوره نور، آیه ۵۵.</ref>. [[خداوند]] در این [[آیۀ شریفه]] به طور صریح [[وعده]] داده که [[مؤمنان]] [[صالح]] را که تحت انواع [[ظلم‌ها]] و شکنجه‌ها در طول [[تاریخ]] بوده و از خود فداکاری‌های زیادی داشته‌اند در روی کرۀ [[زمین]] [[حاکم]] گرداند<ref>ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲. </ref>.
#'''ادلۀ [[روایی]]''': [[روایات]]: [[روایات اهل بیت]] {{ع}} در این خصوص به دو دسته تقسیم می‌گردد:
##روایاتی که صریحاً در آن فعل دستوری به کار رفته است و [[مؤمنین]] را [[مکلف]] به این امر می‌کنند، مانند:
###از [[امام جواد]]{{ع}} [[نقل]] شده است فرمودند: «همانا [[قیام]] کننده از ما ([[اهل بیت]] {{ع}}) همان [[مهدی]] {{ع}} است که [[انتظار]] او در (زمان) غیبتش [[واجب]] است»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَجِبُ أَنْ یُنْتَظَرَ فِی غَیْبَتِهِ}}؛ کمال الدین، ص۳۷۷، ج ۲.</ref> تعبیر [[وجوب]]، در فرمایش ایشان نشان دهندۀ [[ضرورت]] حال [[انتظار]] در زمان پنهانی [[امام]] است. [[دینداری]] و [[بندگی خدا]] جز به شرط تحقق این رکن مهم ـ یعنی [[انتظار قائم]]{{ع}} ـ امکان ندارد و کسی که به دنبال [[عبادت]] [[پروردگار]] است، نباید از این امر [[واجب]] [[غفلت]] بورزد<ref>ر.ک. بنی‌هاشمی، سیدمحمد، انتظار فرج، ص۱۳۴؛ گوهری، عباس، دیمه کار گراب، محسن، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص۹۲-۹۳؛ موسوی اصفهانی، سید محمد تقی، تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌، ص ۹۲؛ آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود، ص ۱۶۶-۱۶۷، نیلی پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص۱۵ ـ ۱۸.</ref>.
###[[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: «صبح و [[شام]] متوقع و [[منتظر]] این امر ([[فرج]]) باشید»<ref>{{متن حدیث|تَوَقَّعُوا هَذَا الْأَمْرَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً}}؛ کافی، ص۳۳۳،ج۱.</ref>.<ref>ر.ک. گوهری، عباس و دیمه کارگراب، محسن، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص ۹۲-۹۳؛ نیلی پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص۱۵ ـ ۱۸.</ref>
###[[حضرت مهدی]]{{ع}} فرمودند: «بر شما [[باد]] به [[دعا کردن]] و [[انتظار فرج]] و [[گشایش]] چرا که به زودی برای شما [[علم]] (به فوائد آن) [[آشکار]] می‌شود»<ref>{{متن حدیث|عَلَیْکُمْ‏ بِالدُّعَاءِ وَ انْتِظَارِ الْفَرَجِ‏ فَإِنَّهُ‏ سَیَبْدُو لَکُمْ‏ عَلَمٌ}}؛ بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۳۳۶.</ref>.<ref>ر.ک: نیلی پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص۱۵ ـ ۱۸. </ref>
##روایاتی که در موضوع [[انتظار]] و [[فضیلت]] آن آمده و هر چند ظاهراً جملات خبریه است اما به صورت دستوری هستند. به عبارت دیگر این [[روایات]] توصیف [[انتظار]] و [[پاداش]] آن و آثار آن نیست، بلکه توصیه و [[دستور]] به [[انتظار]] و تحصیل این حالت در خود است<ref>ر.ک: نیلی پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص۱۵ ـ ۱۸. </ref> مانند:
###روزی [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: «می‌خواهید به شما خبر دهم از چیزی که بدون آن [[خداوند]] هیچ عمل را از [[بندگان]] نمی‌پذیرد. فرمود: [[شهادت]] به [[یگانگی خدا]] و آنکه [[حضرت محمد]]{{صل}} [[بنده]] و [[پیامبر]] اوست... و [[انتظار ظهور]] [[حضرت قائم]]{{ع}}»<ref>{{متن حدیث|أَلَا أُخْبِرُکُمْ بِمَا لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَی فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَایَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا یَعْنِی الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِیمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِینَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ{{ع}}}}؛ بصائر الدرجات، ص ۸۳، باب ۱۴؛ ملاقات با امام عصر {{ع}}، ص ۳۴.</ref>.<ref>ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج ۹، ص ۳۶۹ ـ ۳۷۱؛ قنبری، معصوم علی، بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن‌، ص ۸۵-۸۶؛ گوهری، عباس، دیمه کارگراب، محسن، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص۹۲-۹۳؛ مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۱ ـ ۶۴.</ref> [[قرابت]] و همپایگی [[انتظار قائم]] {{ع}} با دیگر [[اصول اعتقادی]] [[اسلام]] در سخن [[صادق]] [[آل محمد]] {{ع}} بیانگر [[عظمت]] و [[جایگاه]] رفیع مسئلۀ [[انتظار]] در آموزه‌های [[دین]] است، چون از سویی [[قرآن مجید]] [[ایمان]] به [[ولایت]] و [[امامت]] را رکن اساسی [[دین]] و مایه کمال آن می‌داند و از سوی دیگر، باورداشت [[مهدویت]]، مهم‌ترین جزء اندیشۀ [[امامت]] است، از این‌رو [[دین‌داری]] بدون [[انتظار ظهور]] [[مهدی]] {{ع}} نیز بی‌ارزش است<ref>ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج ۹، ص ۳۶۹ ـ ۳۷۱. </ref>.
###در روایتی، [[امام باقر]]{{ع}} به ابی‌جارود فرمود: «[[دین]] من و [[دین]] [[پدران]] من، بعد از [[شهادت]] به [[وحدانیت]] [[خدای متعال]] و [[رسالت پیامبر]] [[اسلام]] و [[اقرار]] به آنچه از نزد [[خدای متعال]] آمده است و [[ولایت]] ما و [[برائت]] از [[دشمنان]] ما و [[تسلیم]] امر ما عبارت است از [[انتظار قائم]] و تلاش و [[پرهیزکاری]]»<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی الْجَارُودِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ{{ع}}: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! هَلْ تَعْرِفُ مَوَدَّتِی لَکُمْ وَ انْقِطَاعِی إِلَیْکُمْ وَ مُوَالاتِی إِیَّاکُمْ؟ قَالَ: فَقَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَقُلْتُ: فَإِنِّی أَسْأَلُکَ مَسْأَلَةً تُجِیبُنِی فِیهَا فَإِنِّی مَکْفُوفُ الْبَصَرِ قَلِیلُ الْمَشْیِ وَ لَا أَسْتَطِیعُ زِیَارَتَکُمْ کُلَّ حِینٍ. قَالَ: هَاتِ حَاجَتَکَ؟ قُلْتُ: أَخْبِرْنِی بِدِینِکَ الَّذِی تَدِینُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَنْتَ وَ أَهْلُ بَیْتِکَ لِأَدِینَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ. قَالَ: إِنْ کُنْتَ أَقْصَرْتَ الْخُطْبَةَ فَقَدْ أَعْظَمْتَ الْمَسْأَلَةَ وَ اللَّهِ لَأُعْطِیَنَّکَ دِینِی وَ دِینَ آبَائِیَ الَّذِی نَدِینُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ: شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} وَ الْإِقْرَارَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ الْوَلَایَةَ لِوَلِیِّنَا وَ الْبَرَاءَةَ مِنْ عَدُوِّنَا وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِنَا وَ انْتِظَارَ قَائِمِنَا وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْوَرَعَ}}، کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، ج ۲، ح ۱۰.</ref>.<ref>ر.ک. آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود، ص ۱۶۶-۱۶۷.</ref>
###[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «آنچه [[خدای متعال]] به وسیلۀ آن، عمل [[بندگان]] را قبول خواهد کرد، بعد از [[شهادت]] به [[وحدانیت]] [[خدا]] و [[رسالت پیامبر]] و [[اقرار]] به [[امر الهی]] و [[ولایت]] ما و [[برائت]] از [[دشمنان]] ما و [[تسلیم]] از برای ایشان بودن و [[پرهیزکاری]] و تلاش و [[طمأنینه]]، عبارت است از [[انتظار]] برای [[قائم]]»<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} أَنَّهُ قَالَ ذَاتَ یَوْمٍ: أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِمَا لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ؟ فَقُلْتُ: بَلَی. فَقَالَ: شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَایَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا یَعْنِی الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِیمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِینَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ}}، نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۱۰۶.</ref>.<ref>ر.ک. آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود، ص ۱۶۶-۱۶۷.</ref>
###شخصی [[خدمت]] [[امام محمد باقر]]{{ع}} آمد و نوشته‌ای همراه داشت، [[حضرت]] به او فرمودند: آیا این [[نامه]] مخاصم است که از [[دینی]] پرسیده که به واسطۀ آن [[اعمال انسان]] به درجۀ قبول می‌رسد؟ عرض کرد: بلی! [[خدا]] شما را [[رحمت]] کند مراد من همین است. [[حضرت]] فرمود: آن [[دینی]] که به سبب آن [[اعمال]] قبول می‌شود، این است: «[[شهادت]] به [[یگانگی خدا]]، و اینکه شریک ندارد، [[شهادت]] به [[رسالت خاتم]] الانبیاء [[محمد]]{{صل}} و [[اقرار]] به [[حقانیت]] سخنانی که از جانب [[خداوند]] آورده است، [[دوستی]] با ما [[اهل بیت]] و [[بیزاری از دشمنان]] ما و [[فرمانبرداری]] از ما و [[پرهیزگاری]] از [[گناهان]] و [[تواضع]] و [[انتظار ظهور]] [[قائم]] ما؛ زیرا از برای ما دولتی است که هر وقت [[خدا]] بخواهد آن را ظاهر می‌گرداند»<ref>{{متن حدیث|عَنْ إِسْمَاعِیلَ الْجُعْفِیِّ، قَالَ: دَخَلَ رَجُلٌ عَلی‏ أَبِی جَعْفَرٍ{{ع}} وَ مَعَهُ صَحِیفَةٌ، فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}}: هذِهِ صَحِیفَةُ مُخَاصِمٍ یَسْأَلُ عَنِ الدِّینِ الَّذِی یُقْبَلُ فِیهِ الْعَمَلُ. فَقَالَ: رَحِمَکَ اللَّهُ، هذَا الَّذِی أُرِیدُ، فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}}: شَهَادَةُ أَنْ لَاإِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَاشَرِیکَ لَهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ تُقِرَّ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ، وَ الْوَلَایَةُ لَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ، وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ عَدُوِّنَا، وَ التَّسْلِیمُ لِأَمْرِنَا، وَ الْوَرَعُ، وَ التَّوَاضُعُ، وَ انْتِظَارُ قَائِمِنَا؛ فَإِنَّ لَنَا دَوْلَةً إِذَا شَاءَ اللَّهُ جَاءَ بِهَا}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، ج ۲، ح ۱۳.</ref>.<ref>ر.ک. قنبری، معصوم علی، بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن‌، ص ۸۵-۸۶؛ پزوهشگران مسجد مقدس جمکران، آیین انتظار، ص ۱۹۹؛ گوهری، عباس، دیمه کارگراب، محسن، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص۹۲-۹۳؛ آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود، ص ۱۶۶-۱۶۷.</ref>
*در این سه [[روایات]] ملاحظه می‌‌شود [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} در کنار [[شهادت]] به [[وحدانیت]] [[خدای متعال]] و [[رسالت]] [[نبوی]]، مسئلۀ [[انتظار]] را مطرح می‌‌فرمایند که این‌ کار بر اهمیت و [[وجوب]] [[انتظار]] دلالت می‌‌کند. علاوه بر این، مسئلۀ [[انتظار]] در کنار مسائلی ذکر شده که از آن به عنوان عامل [[قبولی اعمال]] [[بندگان]] یاد شده است<ref>ر.ک. آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود، ص ۱۶۶-۱۶۷.</ref>.
 
==نتیجه گیری==
==نتیجه گیری==
*نتیجه اینکه با استفاده از [[روایات]] ائمۀ [[معصومین]]{{ع}} و اقوال [[علما]] [[انتظار فرج]] منتسب به اصل [[امامت]] و [[نبوت]] بوده و [[اعتقاد]] به آن [[واجب]] است.
*بنابراین، [[انتظار]] به عنوان یکی از [[اصول اعتقادی|اصول مسلّم اعتقادی]]، امری لازم و حیاتی است که با توجه به [[حقیقت انتظار]]، بررسی [[تاریخ]] و مواضع [[دشمنان]] [[ضرورت]] آن معلوم می‌‌شود و در بسیاری از [[روایات]] بر [[وجوب]] آن تصریح شده است.


==پانویس==
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{پانویس2}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۶

پاسخ جامع قبل

جایگاه انتظار

نخست: ادلۀ عقلی وجوب انتظار

  1. حکیمانه بودن خلقت: از دیدگاه عقل، نظام حاکم بر هستی، نظامی حکیمانه و احسن و با رویکردی روشن و مطلوب است و اگر این نظام به هدف غایی خود که همان روشن بودن آینده براساس هدف آفرینش است نرسد لازمه‌اش اعتقاد به این مطلب است که نظام آفرینش بازیچه ای بیش نیست، در اینجاست که انتظار از نگاه منطقی خودش را نشان می‌‌دهد. آرمان قیام و انقلاب مهدی (ع) یک فلسفۀ بزرگ اجتماعی اسلامی است[۶]. به عبارتی انسان اگر بخواهد دچار تناقض نسبت به هدف آفرینش نشود باید منتظر روزی باشد که این نظام حکیمانه به تمامه در عالم اجرایی شود[۷].
  2. انتظار و قاعده لطف: بزرگانی درمورد اثبات اصل امامت به قاعدۀ لطف تمسک کرده و می‌‌گویند: "وجود امام لطف است و هر لطفی بر خداوند واجب است پس نصب امام بر خداوند متعال برای تحصیل غرض واجب است". به بیان دیگر تا وقتی تکلیفی ثابت است باید امام معصومی وجود داشته باشد تا آنها را هدایت کند؛ لذا در عصر غیبت امامی وجود دارد و انتظار برای ظهور او براساس همین قاعده معنا پیدا می‌‌کند[۸].
  3. انتظار و حکمت خداوند: براساس حکمت خداوند، جهان هیچ‌گاه از وجود کسی که دارای حکمت خداوندی بوده و نشانه‌های خداوند نزد او باشد، خالی نبوده است و این چنین کسی خلیفه خداست، یعنی دلیل عقلی اقتضا می‌کند در هر زمان امامی باشد و انتظار برای چنین امامی به موجب همین اصل ثابت می‌‌شود[۹].
  4. انتظار به دلیل محال بودن منع دائمی یا اکثری از راه ظلم و ستم: بشر در طول تاریخ تا به امروز با ظلم و ستم دست و پنجه نرم کرده است. از طرفی بر اساس دلیل عقلی، منع انسان در تمام عمر یا در اکثر عمرش تحت ظلم و ستم محال خواهد بود؛ بنابراین باید روزگاری فرا رسد که ظلم و ستم با همۀ انواعش از جامعۀ بشری رخت بربندد و روزگار عدل و داد از راه برسد و آن همان عصر طلایی ظهور منجی موعود و حکومت جهانی امام مهدی (ع) است[۱۰]. به عبارتی دیگر انتظار مقدمه و راهگشایی برای حکومت عدل و ایجاد عدالت است و چون حُسن عدل، امری عقلی است، باید مقدمۀ فراهم شدنش که همان انتظار برای عدالت است هم امری عقلی باشد[۱۱].
  5. انتظار به دلیل منع دائمی یا اکثری از راه استخدام شهوات نسبت به عقل: خداوند از سر حکمت خویش نیروی عقل را در انسان قرار داده تا راهنمای او به سوی خوبی‌ها باشد و او را از ارتکاب زشتی‌ها باز دارد. از طرف دیگر انسان دارای قوای شهوانی است که او را به سوی بدی‌ها سوق می‌دهد؛ بنابراین همواره نزاع بین تمایلات نفسانی و عقل وجود دارد. در حقیقت حکمت وجود عقل در انسان ایجاد تعدیل در قوای مختلف انسانی و تشخیص خوبی و بدی افعال است. اما تا به امروز عقل نتوانسته در جایگاه اصلی خود بنشیند و به کار واقعی‌اش که تدبیر و فرماندهی وجود انسان است، به طور کامل بپردازد پس باید روزی فرا رسد تا عقل بشر از اسارت و بردگی قوای نفسانی نجات یابد و رسالت خویش را به نحو اتم به انجام رساند. وعده فرارسیدن چنین روزی در اسلام در اندیشۀ مهدویت متبلور شده است[۱۲].
  6. انتظار و فلسفه تاریخ و هدفمندی آن در پرتو ظهور منجی موعود: یکی دیگر از دلایل عقلی بر انتظار و اندیشۀ منجی موعود و مهدویت، معنا داشتن تاریخ در سایۀ اعتقاد به منجی آخرالزمان است؛ زیرا بر اساس "معناداری و فلسفه تاریخ" روند طولانی تاریخ، هدف، غایت و معنای مشخصی دارد و آن تحقق جامعۀ موعود الهی و رسیدن بشر به اوج سعادت و کمال مادی و معنوی است. این ایده در دورانی از تاریخ به کمال و تمام تحقق خواهد یافت و آن "عصر ظهور منجی موعود" است[۱۳].
  7. انتظار عامل جلوگیری از برخی مفاسد: عدم امید و انتظار موجب یأس و ناامیدی می‌شود و مضرّات و مفاسدی در ابعاد فردی و اجتماعی به دنبال دارد، مانند:
    1. احساس پوچی و فروپاشی نظام زندگی: گرفتن "انتظار" به معنای ناامیدی شخص از آینده، نوعی بدبینی است که نظام زندگی را از هم می‌پاشد؛ یعنی در واقع یأس و ناامیدی است که منجر به شکست می‌شود[۱۴].
    2. حل شدن در مفاسد: کسی که مأیوس است در مفاسد و آلودگی‌های محیط و یا اجتماع حل می‌شود، تنها چیزی که بشر را امیدوار می‌کند و نمی‌گذارد از محیط فاسد ضربه بخورد و فاسد شود، امید به اصلاح نهایی است[۱۵].
  8. انتظار و فرار از بن بست ها: بشریت امروزه به هر محوری که در زندگی پیش روی دارد نظر می‌افکند، خود را در حصار ناکامی و سرخوردگی می‌بیند و برای نجات از این گرفتاری به هر سوی سر می‌کشد و به فکر چاره‌ای می‌افتد. چون این راه چاره‌ها و تدابیر به منبع فیض الهی متّصل نیستند. بن‌بست‌هایی که بشریت را مضطر می‌کند تا به ظهور یک منجی و مصلح جهانی دل ببندد بدین قرار است:
    1. بن‌بست علم و صنعت: بشر با انقلاب صنعتی در این خیال بود که بر همۀ مشکلات و معضلات فائق خواهد آمد و رفاه و آسایش خود را فراهم خواهد ساخت، اما واقعیت این است که حاصل رشد علم و صنعت بدون توجه به ارزش‌های انسانی، تولید سلاح‌های کشتار جمعی و مخرّبی است که سردمداران قلدر جهان آن را به دست گرفتند و در این بین آنچه شکست می‌خورد انسانیت است.
    2. بن‌بست سیاسی: بشر برای اصلاح حاکمیت سیاسی و نجات از گرفتاری حکومت‌های ملوک الطوایفی به حکومت‌های پادشاهی و سلطنتی روی آورد ولی در عمل دید که این نوع حکومت‌ها به دیکتاتورهای خون آشامی تبدیل شده‌اند که حق آزادی و حیات را از انسان‌ها سلب می‌کنند و برای رهایی از این مشکل به چاره‌اندیشی افتاد تا اینکه بعد از رنسانس ره آورد اندیشه بشری حکومت‌های مبتنی بر دموکراسی بود که در تجربه ثابت گشت مردم از این نوع مترقی حکومت نیز سرخورده و دل سرد شده‌اند[۱۶].
  9. انتظار و معنابخشی به زندگی: مطلب دیگری که ظهور منجی و لزوم انتظار آن را ثابت می‌کند این است که انسان با هستی ارتباطی عمیق و پیچیده دارد حتی کوچک‌ترین حرکت‌هایش بزرگترین رابطه را با عالم برقرار می‌کند. چنین دنیای پر از رابطه و ارتباطی؛ انسان را به جستجوی ضابطه‌ای می‌کشاند و در این مسیر آشکار می‌شود نه علم و نه غریزه کفایت لازم را ندارند و فاقد کارایی هستند و از طرفی دیگر، حرکت آدمی با آن بلند پروازی‌های بی‌حسابش بدون عکس‌العمل نمی‌ماند. اکنون با این پیوند مستمر و ارتباط پیچیده انسان با جهان و هستی ناچار باید انتظار طلایه‌داری الهی را کشید تا بیاید و مسیر این حرکت را رهبری کند[۱۷].

دوم: ادلۀ نقلی وجوب انتظار

  1. ادلۀ قرآنی: قرآن کریم با بشارت‌های متعددی که درباره آینده جهان داده است همۀ تشنگان فضیلت را به آمادگی برای رسیدن به وضعیت ایده‌آل جهان که از آن بندگان صالح خداست دعوت می‌نماید و به این وسیله روح حرکت و پویایی را در رگ‌های بشریت به جریان انداخته است. در قرآن کریم وعدۀ روزی داده شده است که حق پرستان و صالحان جهان، وارثان زمین خواهند شد. این وعده در آیاتی چند از جمله در آیات به چشم می‌خورد مانند: ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[۱۹]. با این بیان نورانی قرآن کریم به همه صالحان بشارت می‌دهد که از وجود فساد و تباهی در عالم مأیوس نگردید و منتظر باشید که عاقبت این دنیا از آن پاکان و صالحان است و با آمدن منجی الهی، زمین گلستان خواهد شد[۲۰].
  2. ادلۀ روایی:
    1. نیاز به حجت: در اعتقاد اسلامی، بشر همواره نیازمند هدایتگر است. به همین دلیل، از ابتدای آفرینش انسان تاکنون هیچ گاه جهان از پیامبران و امامان هدایتگری که حجت‌های خدا بر بندگانش هستند، خالی نبوده است. بر اساس این اعتقاد، اگر بر روی کره زمین تنها دو نفر باقی مانده باشند، یکی از آنها حجت الهی خواهد بود[۲۱]. امام محمد باقر(ع) دراین باره می‌‌فرماید: «به خدا سوگند، خداوند از روزی که آدم(ع) قبض روح شد، هیچ سرزمینی را از پیشوایی که مردم به وسیله او به سوی خدا هدایت می‌‌شوند، خالی نگذاشته است. این پیشوا، حجت خدا بر بندگانش است و هرگز زمین بدون امامی که حجت خدا بر بندگانش باشد، باقی نمی‌ماند»[۲۲]. نیاز همیشگی به حجت‌های الهی ریشه در این واقعیت دارد که آدمی برای پیمودن مسیر هدایت و دست یافتن به حقیقت هستی همواره نیازمند راهنمایی انسان‌های شایسته ای است که از سوی خدای متعال به این منظور برگزیده شده است و از آنجا که امام مهدی در غیبت هستند، باید انتظار ظهور او برای تحقق برنامه‌های الهی خداوند امری لازم و بایسته است؛ این انتظار سبب می‌شود منتظر با تلاش و کسب آمادگی های لازم زمینه را برای ظهور امام مهدی آماده کند[۲۳].
    2. انتظار، شرط قبولی اعمال: در بسیاری از روایات بر ضرورت و لزوم انتظار تصریح شده است که از جمله می‌توان به روایات زیر اشاره کرد: در روایتی، امام صادق(ع) که در مقام بیان شرایط قبولی اعمال بندگان بودند یکی از شرایط قبولی اعمال بندگان را عقیده به انتظار برشمردند: «أَ لاَ أُخْبِرُكُمْ بِمَا لاَ يَقْبَلُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ اَلْعِبَادِ عَمَلاً إِلاَّ بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اَللَّهُ وَ اَلْوَلاَيَةُ لَنَا وَ اَلْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي أئمة [ اَلْأَئِمَّةَ ] خَاصَّةً وَ اَلتَّسْلِيمُ لَهُمْ وَ اَلْوَرَعُ وَ اَلاِجْتِهَادُ وَ اَلطُّمَأْنِينَةُ وَ اَلاِنْتِظَارُ لِلْقَائِمِ...»؛ «آیا شما را خبر ندهم به آنچه خدای عزوجل هیچ عملی را از بندگان جز به سبب آن نمی‌پذیرد؟ گواهی دادن به توحید پروردگار و اینکه حضرت محمد(ص) بنده (و فرستاده‌ی) اوست، و اقرار به آنچه خداوند دستور فرموده، و ولایت ما، و بیزاری جستن از دشمنان ما -منظور خصوص ائمه(ع) است -و تسلیم شدن نسبت به ایشان، و ورع و کوشش (در راه عمل به شرع)، و طمأنینه، و در انتظار حضرت قائم(ع) بودن[۲۴]. همچنین در روایتی، امام باقر(ع) هم یکی از شرایط پذیرفته شدن اعمال بندگان را قبول کردن مسئله انتظار دانستند[۲۵][۲۶]. در روایتی دیگر امام باقر(ع) به ابی‌جارود فرمود: «دین من و دین پدران من، بعد از شهادت به وحدانیت خدای متعال و رسالت پیامب اسلام و اقرار به آنچه از نزد خدای متعال آمده است و ولایت ما و برائت از دشمنان ما و تسلیم امر ما عبارت است از انتظار قائم و تلاش و پرهیزکاری»[۲۷].[۲۸]. در این روایات ملاحظه می‌‌شود امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در کنار شهادت به وحدانیت خدای متعال و رسالت نبوی، مسئلۀ انتظار را مطرح می‌‌فرمایند که این‌ کار بر اهمیت و وجوب انتظار دلالت می‌‌کند.
    3. از امام جواد(ع) نقل شده است فرمودند: «همانا قیام کننده از ما (اهل بیت (ع)) همان مهدی (ع) است که انتظار او در (زمان) غیبتش واجب است»[۲۹] تعبیر وجوب، در فرمایش ایشان نشان دهندۀ ضرورت حال انتظار در زمان پنهانی امام است. دینداری و بندگی خدا جز به شرط تحقق این رکن مهم ـ یعنی انتظار قائم(ع) ـ امکان ندارد و کسی که به دنبال عبادت پروردگار است، نباید از این امر واجب غفلت بورزد[۳۰].

پاسخ تفصیلی

جایگاه انتظار

آیا انتظار، حالت اختیاری است که بتواند متعلق وجوب قرار گیرد؟

  • نکته‌ای که به صورت سؤال یا اشکال مطرح می‌شود این است که: مگر انتظار یک حالت اختیاری است که بتواند متعلق وجوب قرار بگیرد؟ آیا اساساً امر به انتظار داشتن صحیح است؟ هر کس حال انتظار را در خودش وجدان کرده باشد، تصدیق می‌کند این حال بدون وجود مقدماتش در انسان ایجاد نمی‌شود و اگر مقدمات آن به طور کامل موجود شود، "انتظار" قهراً حاصل می‌شود و نیاز به امر و دستوری در مورد آن نیست. بنابراین می‌توان گفت: اصل حالت انتظار داشتن بسان افعالی چون خوردن و آشامیدن، اختیاری انسان نیست. اگر کسی طالب ایجاد این حال باشد، باید مقدمات آن را در خودش فراهم کند و در صورت تحقق آن مقدمات، حالت انتظار خود به خود به وجود می‌آید. پس امر به انتظار و وجوب آن در حقیقت به ایجاد آن مقدمات بر می‌گردد. البته انتظار دارای شدت و ضعف است و هر درجه‌ای از آن، مقدمات خاص خود را دارد. پایین‌ترین درجۀ انتظار وقتی است که انسان احتمال وقوع چیزی را بدهد. شدت انتظار بستگی به قوت این احتمال دارد. احتمال بالاتر، انتظار قویتری را موجب می‌گردد و قوت انتظار منشأ پیدایش آثاری در فرد منتظر می‌شود که این آثار در مراتب پایین‌تر به چشم نمی‌خورد[۳۴].

ادلۀ عقلی وجوب انتظار

  1. حکیمانه بودن خلقت: از دیدگاه عقل، نظام حاکم بر هستی، نظامی حکیمانه و احسن و با رویکردی روشن و مطلوب است و اگر این نظام به هدف غایی خود که همان روشن بودن آینده براساس هدف آفرینش است نرسد لازمه‌اش اعتقاد به این مطلب است که نظام آفرینش بازیچه ای بیش نیست، در اینجاست که انتظار از نگاه منطقی خودش را نشان می‌‌دهد. آرمان قیام و انقلاب مهدی (ع) یک فلسفۀ بزرگ اجتماعی اسلامی است[۳۵]. به عبارتی انسان اگر بخواهد دچار تناقض نسبت به هدف آفرینش نشود باید منتظر روزی باشد که این نظام حکیمانه به تمامه در عالم اجرایی شود[۳۶].
  2. انتظار و قاعده لطف: بزرگانی درمورد اثبات اصل امامت به قاعدۀ لطف تمسک کرده و می‌‌گویند: "وجود امام لطف است و هر لطفی بر خداوند واجب است پس نصب امام بر خداوند متعال برای تحصیل غرض واجب است". به بیان دیگر تا وقتی تکلیفی ثابت است و مکلفانی وجود دارند، عده‌ای هستند که مصون از خطا نیستند و باید امام معصوم و پیشوایی وجود داشته باشد تا آنها را هدایت کند. با توجه به این نکته در عصر غیبت ثابت می‌‌شود امامی وجود دارد و انتظار برای ظهور او براساس همین قاعده معنا پیدا می‌‌کند[۳۷].
  3. انتظار و حکمت خداوند: براساس حکمت خداوند، جهان هیچ‌گاه از وجود کسی که دارای حکمت خداوندی بوده و نشانه‌های خداوند نزد او باشد، خالی نبوده است و این چنین کسی خلیفه خداست و تا زمین و آسمان برپاست، چنین خواهد بود، یعنی دلیل عقلی اقتضا می‌کند در هر زمان امام و رهبری باشد و انتظار برای چنین امامی به موجب همین اصل ثابت می‌‌شود[۳۸].
  4. انتظار به دلیل محال بودن منع دائمی یا اکثری از راه ظلم و ستم: بشر در طول تاریخ تا به امروز با ظلم و ستم دست و پنجه نرم کرده و تحت ظلم و ستم ظالمان و ستمگران به سر برده است. از طرفی بر اساس دلیل عقلی، منع انسان در تمام عمر یا در اکثر عمرش تحت ظلم و ستم محال خواهد بود؛ بنابراین باید روزگاری فرا رسد که ظلم و ستم با همۀ انواعش از جامعۀ بشری رخت بربندد و روزگار عدل و داد از راه برسد و آن روزگاری است که انسانیت و ارزش‌های والای انسانی و کرامت‌های اخلاقی حاکمیت می‌یابد که همان عصر طلایی ظهور منجی موعود و حکومت جهانی امام مهدی (ع) است[۳۹]. به عبارتی دیگر انتظار مقدمه و راهگشایی برای حکومت عدل و ایجاد عدالت است و چون حُسن عدل، امری عقلی است، باید مقدمۀ فراهم شدنش که همان انتظار برای عدالت است هم امری عقلی باشد[۴۰].
  5. انتظار به دلیل منع دائمی یا اکثری از راه استخدام شهوات نسبت به عقل: خداوند از سر حکمت خویش نیروی عقل را در انسان قرار داده تا راهنما و دلیل او به سوی خوبی‌ها و ارزش‌ها باشد و او را از ارتکاب پلیدی‌ها و زشتی‌ها باز دارد. از طرف دیگر انسان دارای قوای شهوانی و نفسانی است که او را به سوی تجاوزگری و خودکامگی و بدی‌ها سوق می‌دهد؛ بنابراین همواره نزاع و کشمکشی بین تمایلات نفسانی و عقل وجود دارد. در حقیقت حکمت وجود عقل در انسان ایجاد تعدیل در قوای مختلف انسانی و تشخیص خوبی و بدی افعال است. اما می‌دانیم که تا به امروز عقل نتوانسته در جایگاه اصلی خود بنشیند و به کار واقعی‌اش که تدبیر و فرماندهی وجود انسان است، به طور کامل بپردازد و این در واقع بر خلاف اقتضای طبیعی عقل در وجود انسان است و حال آنکه منع دائم یا اکثری عقلاً محال است؛ پس باید روزی فرا رسد تا عقل بشر از اسارت و بردگی قوای نفسانی نجات یابد و رسالت خویش را به نحو اتم به انجام رساند. وعده فرارسیدن چنین روزی در اسلام در اندیشۀ مهدویت متبلور شده است. یعنی با آمدن امام مهدی (ع) و ظهور ایشان طوق بردگی و اسارت از گردن عقل برگرفته می‌شود و به مجد و عظمت واقعی می‌رسد و در جایگاه واقعی خود قرار می‌گیرد[۴۱].
  6. انتظار و فلسفه تاریخ و هدفمندی آن در پرتو ظهور منجی موعود: یکی دیگر از دلایل عقلی بر انتظار و اندیشۀ منجی موعود و مهدویت، معنا داشتن تاریخ در سایۀ اعتقاد به منجی آخرالزمان است؛ زیرا بر اساس "معناداری و فلسفه تاریخ" روند طولانی تاریخ، هدف، غایت و معنای مشخصی دارد و آن تحقق جامعۀ موعود الهی و رسیدن بشر به اوج سعادت و کمال مادی و معنوی است. در حقیقت ظهور منجی موعود، سر منزل متعالی و متکامل تاریخ بشری است. بر این اساس این معناداری تاریخ، در فکر و ذهن بشر سایه انداخته و او را متوجه فرجام متعالی تاریخ ساخته است. این ایده در دورانی از تاریخ به کمال و تمام تحقق خواهد یافت و آن "عصر ظهور منجی موعود" است[۴۲].
  7. انتظار و فلسفه غیبت: حضرت مهدی(ع)، انسان کاملی است که به جامعۀ آرمانی اسلام که وعده داده شده است مبنی بر تحقق حکومت واحد جهانی جامۀ عمل می‏‌پوشاند و از این راه، به همه آرمان‌های مردان خدا تحققّ می‌‏بخشد؛ لذا ضرورت انتظار فرج و تعمق در فلسفه غیبت، از سوی رهبران راستین اسلام گوشزد شده است، به گونه‌‏ای که هرچه غیبت طولانی‌‏تر می‌‌گردد، انتظار عمق بیشتری می‌‌یابد و هرچه انتظار عمیق‏‌تر می‌‌گردد، فلسفه غیبت روشن‏‌تر می‌‌شود[۴۳].
  8. انتظار عامل جلوگیری از برخی مفاسد: عدم امید و انتظار موجب یأس و ناامیدی می‌شود و مضرّات و مفاسدی در ابعاد فردی و اجتماعی به دنبال دارد، مانند:
    1. احساس پوچی و فروپاشی نظام زندگی: گرفتن "انتظار" به معنای ناامیدی شخص از آینده، نوعی بدبینی است که نظام زندگی را از هم می‌پاشد؛ یعنی در واقع یأس و ناامیدی است که منجر به شکست می‌شود[۴۴].
    2. حل شدن در مفاسد: کسی که مأیوس است در مفاسد و آلودگی‌های محیط و یا اجتماع حل می‌شود، تنها چیزی که بشر را امیدوار می‌کند و نمی‌گذارد از محیط فاسد ضربه بخورد و فاسد شود، امید به اصلاح نهایی است[۴۵].
  9. انتظار دورۀ آماده‌سازی: انتظار یک دورۀ آماده‌سازی و زمینه‌سازی است و هر انقلاب و حرکتی که این دوره را پشت سر نگذاشته باشد، ناقص و بی ثمر است. کسانی را می‌بینیم که به پا ایستاده‌اند و راه افتاده‌اند، ولی دورۀ انتظاری نداشته‌اند، گویا چیزی نمی‌خواسته‌اند و تنها بر اساس جو محیط و جریان حاکم به رفتن وادار شده‌اند. اینها بدون انتظار و بدون آماده باش در گام‌های نخست گرفتار شده‌اند و به خودخوری و فرار از خویشتن رسیده‌اند و سرانجام زیر فشار ابهام‌ها و اشکال‌ها، در مرحلۀ فکر و اعتقاد، ظرفیت و تحمل، طرح و برنامه، اجرا و عمل، از کمبود امکانات گرفته تا نیازهای اقتصادی و نیازهای تخصصی و علمی، حتی آمادگی بدنی و توانایی جسمی، به انزوا و فرار از کار و جدایی از عمل روی آورده‌اند[۴۶]. بنابراین، برای هر انقلابی گذر از دورۀ انتظار ضرورت است و هر قدر اهداف انقلابی بزرگ‌تر باشد، دورۀ انتظار آن هم گسترده‌تر خواهد بود[۴۷]. این خاصیت انتظار است که تو را وادار می‌کند تا کمبودها را حدس بزنی و برای فراهم آوردن آن بکوشی. این خاصیت انتظار است که تو را به آمادگی و حضوری می‌رساند که مانع‌ها را بشناسی و برای زدودن آنها، برنامه بریزی[۴۸].
  10. انتظار و فرار از بن بست ها: بشریت امروزه به هر محوری که در زندگی پیش روی دارد نظر می‌افکند، خود را در حصار ناکامی و سرخوردگی می‌بیند و برای نجات از این گرفتاری به هر سوی سر می‌کشد و به فکر چاره‌ای می‌افتد. چون این راه چاره‌ها و تدابیر به منبع فیض الهی متّصل نیستند. بن‌بست‌هایی که بشریت را مضطر می‌کند تا به ظهور یک منجی و مصلح جهانی دل ببندد بدین قرار است:
    1. بن‌بست علم و صنعت: بشر با انقلاب صنعتی در این خیال بود که بر همۀ مشکلات و معضلات فائق خواهد آمد و رفاه و آسایش خود را فراهم خواهد ساخت، اما واقعیت این است که حاصل رشد علم و صنعت بدون توجه به ارزش‌های انسانی، تولید سلاح‌های کشتار جمعی و مخرّبی است که سردمداران قلدر جهان آن را به دست گرفتند و در این بین آنچه شکست می‌خورد انسانیت است.
    2. بن‌بست سیاسی: بشر برای اصلاح حاکمیت سیاسی و نجات از گرفتاری حکومت‌های ملوک الطوایفی به حکومت‌های پادشاهی و سلطنتی روی آورد ولی در عمل دید که این نوع حکومت‌ها به دیکتاتورهای خون آشامی تبدیل شده‌اند که حق آزادی و حیات را از انسان‌ها سلب می‌کنند و برای رهایی از این مشکل به چاره‌اندیشی افتاد تا اینکه بعد از رنسانس ره آورد اندیشه بشری حکومت‌های مبتنی بر دموکراسی بود که در تجربه ثابت گشت مردم از این نوع مترقی حکومت نیز سرخورده و دل سرد شده‌اند[۴۹].
  11. انتظار و معنابخشی به زندگی: مطلب دیگری که ظهور منجی و لزوم انتظار آن را ثابت می‌کند این است که انسان با هستی ارتباطی عمیق و پیچیده دارد حتی کوچک‌ترین حرکت‌هایش بزرگترین رابطه را با عالم برقرار می‌کند. چنین دنیای پر از رابطه و ارتباطی؛ انسان را به جستجوی ضابطه‌ای می‌کشاند و در این مسیر آشکار می‌شود نه علم و نه غریزه کفایت لازم را ندارند و فاقد کارایی هستند و از طرفی دیگر، حرکت آدمی با آن بلند پروازی‌های بی‌حسابش بدون عکس‌العمل نمی‌ماند و هستی نظام‌مند به وسیلۀ انعکاس رفتارها انسان را تنبیه می‌کند چه بسا در لحظاتی کوتاه‌مدت، ضربه‌ای را تجربه نکنیم ولی انحراف از نظام هستی در نهایت و درازمدت صدمه‌اش را خواهد زد آن هم صدمه‌ای نه در محدودۀ زندگی دنیا بلکه با نگاهی دینی بر تمام زندگی انسان استمرار دارد. حتی بعد از مرگ نیز این ضرر و زیان دامن‌گیر انسان خواهد بود. اکنون با این پیوند مستمر و ارتباط پیچیده انسان با جهان و هستی ناچار باید انتظار طلایه‌داری الهی را کشید تا بیاید و مسیر این حرکت را رهبری کند[۵۰].
  12. بررسی اوراق زرین تاریخ: همۀ ادیان و اکثر ملل در انتظار شخصی به سر می‌برند که با قیام خود جهان را از ظلم و فساد و گناه پاک، و عدالتی همه جانبه و فراگیر را در زمین حاکم خواهد کرد. تحقق چنین اتفاق نظری میان پیروان ادیان گذشته و اکثر ملت‌ها و اقوام و نیز نوابغ و فلاسفه غرب ـ با وجود تعدد ادیان و فاصله بسیار میان باورها و اختلاف افکار آنان ـ بر اصل ایدۀ منجی باوری و انتظار منجی هیچگاه ممکن نیست بدون مدرک و پشتوانه‌ای استوار و اصیل باشد؛ زیرا نظایر چنین وحدت نظر جهان شمولی عادة بدون وجود سند و دلیل عقل‌پسند و معتبر صورت نمی‌پذیرد[۵۱]. همچنین ضرورت و اهمیت دورۀ انتظار را از لابه لای صفحات تاریخ نیز می‌توان به دست آورد. پس از رحلت رسول اکرم(ص) و شهادت امیرالمؤمنین(ع) و سیدالشهداء(ع) تا امروز، ریشۀ تمام حرکت‌ها و نهضت‌های شیعی علیه باطل و استثمارگران، همین فلسفۀ اجتماعی انتظار و عقیده به ادامۀ مبارزه تا پیروزی حق بوده است. این امر چنان مورد توجه بزرگان دین قرار گرفته تا آنجا که یکی از معیارهای پذیرش اعمال نامیده شده است[۵۲]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَنَّهُ قَالَ: «أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِمَا لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَی فَقَالَ:... وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ(ع)»[۵۳]
  13. انتظار، هدف بعثت پیامبران: هدف اساسی بعثت پیامبران، کامل کردن شرایط رشد و کمال برای انسان‌هاست و نیز به گواهی قرآن مأموریت بنیادین پیامبران، اشاعۀ توحید و پرستش خداست، منتها برای هیچکدام از آنان، شرایط تحقق جامعۀ توحیدی فراهم نگردیده و در نتیجه، غایت خلقت انسان و بعثت انبیا تحقق نیافته است. اکنون دو راه پیش روی تاریخ قرار دارد: یا راهی را خواهد رفت که تاکنون رفته است و چنانکه برخی می‌پندارند بشر آینده با قدرت فوق‌العاده و امکانات و ابزار بسیار پیشرفتۀ خویش، سعادت و زندگی انسان را در معبد خودپرستی و هوای نفس قربانی خواهد کرد، که در این صورت بعثت انبیا لغو خواهد بود و یا اینکه سرانجام تاریخ، با ارادۀ قاهرۀ خداوند بزرگ و با مشیت او رقم خواهد خورد و برای همیشه، زمین از آن صالحان خواهد بود و این اراده با دست با کفایت وارث انبیا و ذخیره الهی و منجی آخرالزمان محقق خواهد شد[۵۴].

ادلۀ نقلی وجوب انتظار

  1. ادلۀ قرآنی: قرآن کریم با بشارت‌های متعددی که دربارۀ آیندۀ جهان داده است همۀ تشنگان فضیلت را به آمادگی برای رسیدن به وضعیت ایده‌آل جهان که از آن بندگان صالح خداست دعوت می‌نماید و به این وسیله روح حرکت و پویایی را در رگ‌های بشریت به جریان انداخته است و انسان‌ها را از رکود و یأس و ناامیدی در آورده و به حرکت و تلاش و امیدواری سوق داده است. در قرآن کریم وعدۀ روزی داده شده است که حق پرستان و صالحان جهان، وارثان زمین خواهند شد. قدرت و حکومت جهان را به دست خواهند گرفت و اسلام بر همۀ ادیان چیره خواهد شد. این وعده در آیاتی چند از جمله در آیات زیر به چشم می‌خورد: ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[۵۷]. با این بیان نورانی قرآن کریم به همۀ صالحان بشارت می‌دهد از وجود فساد و تباهی در عالم مأیوس نگردید و منتظر باشید عاقبت این دنیا از آن پاکان و صالحان است و با آمدن منجی الهی، زمین گلستان خواهد شد. ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا[۵۸]. خداوند در این آیۀ شریفه به طور صریح وعده داده که مؤمنان صالح را که تحت انواع ظلم‌ها و شکنجه‌ها در طول تاریخ بوده و از خود فداکاری‌های زیادی داشته‌اند در روی کرۀ زمین حاکم گرداند[۵۹].
  2. ادلۀ روایی: روایات: روایات اهل بیت (ع) در این خصوص به دو دسته تقسیم می‌گردد:
    1. روایاتی که صریحاً در آن فعل دستوری به کار رفته است و مؤمنین را مکلف به این امر می‌کنند، مانند:
      1. از امام جواد(ع) نقل شده است فرمودند: «همانا قیام کننده از ما (اهل بیت (ع)) همان مهدی (ع) است که انتظار او در (زمان) غیبتش واجب است»[۶۰] تعبیر وجوب، در فرمایش ایشان نشان دهندۀ ضرورت حال انتظار در زمان پنهانی امام است. دینداری و بندگی خدا جز به شرط تحقق این رکن مهم ـ یعنی انتظار قائم(ع) ـ امکان ندارد و کسی که به دنبال عبادت پروردگار است، نباید از این امر واجب غفلت بورزد[۶۱].
      2. امام باقر(ع) فرمودند: «صبح و شام متوقع و منتظر این امر (فرج) باشید»[۶۲].[۶۳]
      3. حضرت مهدی(ع) فرمودند: «بر شما باد به دعا کردن و انتظار فرج و گشایش چرا که به زودی برای شما علم (به فوائد آن) آشکار می‌شود»[۶۴].[۶۵]
    2. روایاتی که در موضوع انتظار و فضیلت آن آمده و هر چند ظاهراً جملات خبریه است اما به صورت دستوری هستند. به عبارت دیگر این روایات توصیف انتظار و پاداش آن و آثار آن نیست، بلکه توصیه و دستور به انتظار و تحصیل این حالت در خود است[۶۶] مانند:
      1. روزی امام صادق(ع) فرمودند: «می‌خواهید به شما خبر دهم از چیزی که بدون آن خداوند هیچ عمل را از بندگان نمی‌پذیرد. فرمود: شهادت به یگانگی خدا و آنکه حضرت محمد(ص) بنده و پیامبر اوست... و انتظار ظهور حضرت قائم(ع)»[۶۷].[۶۸] قرابت و همپایگی انتظار قائم (ع) با دیگر اصول اعتقادی اسلام در سخن صادق آل محمد (ع) بیانگر عظمت و جایگاه رفیع مسئلۀ انتظار در آموزه‌های دین است، چون از سویی قرآن مجید ایمان به ولایت و امامت را رکن اساسی دین و مایه کمال آن می‌داند و از سوی دیگر، باورداشت مهدویت، مهم‌ترین جزء اندیشۀ امامت است، از این‌رو دین‌داری بدون انتظار ظهور مهدی (ع) نیز بی‌ارزش است[۶۹].
      2. در روایتی، امام باقر(ع) به ابی‌جارود فرمود: «دین من و دین پدران من، بعد از شهادت به وحدانیت خدای متعال و رسالت پیامبر اسلام و اقرار به آنچه از نزد خدای متعال آمده است و ولایت ما و برائت از دشمنان ما و تسلیم امر ما عبارت است از انتظار قائم و تلاش و پرهیزکاری»[۷۰].[۷۱]
      3. امام صادق(ع) فرمود: «آنچه خدای متعال به وسیلۀ آن، عمل بندگان را قبول خواهد کرد، بعد از شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر و اقرار به امر الهی و ولایت ما و برائت از دشمنان ما و تسلیم از برای ایشان بودن و پرهیزکاری و تلاش و طمأنینه، عبارت است از انتظار برای قائم»[۷۲].[۷۳]
      4. شخصی خدمت امام محمد باقر(ع) آمد و نوشته‌ای همراه داشت، حضرت به او فرمودند: آیا این نامه مخاصم است که از دینی پرسیده که به واسطۀ آن اعمال انسان به درجۀ قبول می‌رسد؟ عرض کرد: بلی! خدا شما را رحمت کند مراد من همین است. حضرت فرمود: آن دینی که به سبب آن اعمال قبول می‌شود، این است: «شهادت به یگانگی خدا، و اینکه شریک ندارد، شهادت به رسالت خاتم الانبیاء محمد(ص) و اقرار به حقانیت سخنانی که از جانب خداوند آورده است، دوستی با ما اهل بیت و بیزاری از دشمنان ما و فرمانبرداری از ما و پرهیزگاری از گناهان و تواضع و انتظار ظهور قائم ما؛ زیرا از برای ما دولتی است که هر وقت خدا بخواهد آن را ظاهر می‌گرداند»[۷۴].[۷۵]

نتیجه گیری

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲؛ غیبت دوازدهمین ولی خداوند –صاحب عزت و جلال- از سلسله جانشینان رسول خدا- که درود خدا بر او و خاندانش باد- و امامان بعد از او، به درازا می‌کشد. ای ابا خالد! آن گروه از مردم که در زمان غیبت او امامتش را پذیرفته و منتظر ظهور اویند برترین مردم همه زمان‌ها هستند؛ زیرا خداوند –که گرامی و بلندمرتبه است- چنان خرد، درک و شناختی به آنها ارزانی داشته که غیبت [و عدم حضور امام] برای آنها همانند مشاهدهحضور امام] است.
  2. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۲۴۳.
  3. ر.ک. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ص ۲۲۳؛ طاووسی، سکینه، انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص ۱۲؛ نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص ۱۲۱.
  4. ر.ک. پژوهشگران مسجد مقدس جمکران، انتظار چیست منتظر کیست؟، ص ۱۶ ـ ۱۸.
  5. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج ۹، ص ۳۶۹ ـ ۳۷۱.
  6. ر.ک. نیلی‌پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص ۱۶-۱۷.
  7. ر.ک. الهی‌نژاد، حسین، انتظار فعال و توانمندی عقلایی منتظران، ص ۳۱۴.
  8. ر.ک: موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۹۱ ـ ۹۵.
  9. ر.ک: موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۹۱ ـ ۹۵.
  10. ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص۱۷۸ـ ۱۸۲.
  11. ر.ک. مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۵۹-۶۱.
  12. ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص۱۷۸ـ ۱۸۲.
  13. ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص۱۷۸ـ ۱۸۲.
  14. ر.ک. مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۵۹-۶۱.
  15. ر.ک. مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۵۹-۶۱.
  16. ر.ک: مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲.
  17. ر.ک: مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲.
  18. ر.ک: مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص ۶۱ ـ ۶۴.
  19. «و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
  20. ر.ک: مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲.
  21. ر.ک: محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج 1، ص 179؛ به نقل از امام صادق (ع).
  22. الکافی، ج 1، ص 178، 179، ح 8.
  23. شفیعی سروستانی، ابراهیم، زمینه‌سازی برای ظهور آرمان انقلاب اسلامی، ماهنامه موعود، ص۱۲-۱۷
  24. کتاب الغیبة، ج۱، ص۲۰۰، ح۱۶.
  25. کافی، ج۲، ص۲۲، ح۱۳.
  26. ر.ک: فروهی، ناصر، انتظار فرج؛ فقیه ایمانی، محمد باقر، لواء‌الانصار، ص۱۶۰-۱۶۴.
  27. «عَنْهُ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ(ع): یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! هَلْ تَعْرِفُ مَوَدَّتِی لَکُمْ وَ انْقِطَاعِی إِلَیْکُمْ وَ مُوَالاتِی إِیَّاکُمْ؟ قَالَ: فَقَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَقُلْتُ: فَإِنِّی أَسْأَلُکَ مَسْأَلَةً تُجِیبُنِی فِیهَا فَإِنِّی مَکْفُوفُ الْبَصَرِ قَلِیلُ الْمَشْیِ وَ لَا أَسْتَطِیعُ زِیَارَتَکُمْ کُلَّ حِینٍ. قَالَ: هَاتِ حَاجَتَکَ؟ قُلْتُ: أَخْبِرْنِی بِدِینِکَ الَّذِی تَدِینُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَنْتَ وَ أَهْلُ بَیْتِکَ لِأَدِینَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ. قَالَ: إِنْ کُنْتَ أَقْصَرْتَ الْخُطْبَةَ فَقَدْ أَعْظَمْتَ الْمَسْأَلَةَ وَ اللَّهِ لَأُعْطِیَنَّکَ دِینِی وَ دِینَ آبَائِیَ الَّذِی نَدِینُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ: شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ الْإِقْرَارَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ الْوَلَایَةَ لِوَلِیِّنَا وَ الْبَرَاءَةَ مِنْ عَدُوِّنَا وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِنَا وَ انْتِظَارَ قَائِمِنَا وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْوَرَعَ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، ج ۲، ح ۱۰.
  28. ر.ک. آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود، ص ۱۶۶-۱۶۷.
  29. «إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَجِبُ أَنْ یُنْتَظَرَ فِی غَیْبَتِهِ»؛ کمال الدین، ص۳۷۷، ج ۲.
  30. ر.ک. بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص۱۳۴؛ گوهری، عباس و دیمه کار گراب، محسن ، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص۹۲-۹۳؛ موسوی اصفهانی، سید محمد تقی، تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌، ص ۹۲؛ آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود، ص ۱۶۶-۱۶۷.
  31. ر.ک. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ص ۲۲۳؛ طاووسی، سکینه، انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص ۱۲؛ نصرآبادی، علی باقی، نفش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص ۱۲۱.
  32. ر.ک. پژوهشگران مسجد مقدس جمکران، انتظار چیست منتظر کیست؟، ص ۱۶ ـ ۱۸.
  33. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج ۹، ص ۳۶۹ ـ ۳۷۱.
  34. ر.ک. بنی‌هاشمی، سیدمحمد، انتظار فرج، ص۱۳۴.
  35. ر.ک. نیلی‌پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص ۱۶-۱۷.
  36. ر.ک. الهی‌نژاد، حسین، انتظار فعال و توانمندی عقلایی منتظران، ص ۳۱۴.
  37. ر.ک: موسوی نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۹۱ ـ ۹۵.
  38. ر.ک: موسوی نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۹۱ ـ ۹۵.
  39. ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص۱۷۸ـ ۱۸۲.
  40. ر.ک. مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۵۹-۶۱.
  41. ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص۱۷۸ـ ۱۸۲.
  42. ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص۱۷۸ـ ۱۸۲.
  43. ر.ک: جلالی، غلامرضا، فلسفه غیبت در منابع کلام شیعی، مجله چشم به راه مهدی، ص۴۰۵ ـ ۴۰۶.
  44. ر.ک. مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۵۹-۶۱.
  45. ر.ک. مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۵۹-۶۱.
  46. ر.ک. حیدری‌نیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۲۳-۲۷.
  47. ر.ک. حیدری‌نیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۲۳-۲۷.
  48. ر.ک. حیدری‌نیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۲۳-۲۷.
  49. ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲.
  50. ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲.
  51. ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲.
  52. ر.ک. ابن ابی زینب، نعمانی، الغیبه، ص ۲۰۰.
  53. امام صادق (ع) به راوی فرمود: آیا ملاک قبولی اعمال بندگان را به شما خبر دهم؟ راوی گفت: آری. امام فرمود: آنها عبارت است از... و انتظار مهدی قائم آل محمد (ع)» (الغیبه، نعمانی، ص ۲۰۰).
  54. ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲.
  55. ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۱ ـ ۶۴.
  56. ر.ک.. گوهری، عباس، دیمه کار گراب، محسن، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص۹۲ ـ ۹۳؛ آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود، ص ۱۶۶-۱۶۷.
  57. «و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
  58. «خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده ‏اند و كارهاى شايسته كرده‏ اند وعده داد كه در روى زمين جانشين ديگرانشان كند، هم چنان كه مردمى را كه پيش از آنها بودند جانشين ديگران كرد و دينشان را- كه خود برايشان پسنديده است- استوار سازد. و وحشتشان را به ايمنى بدل كند. مرا مى‏ پرستند و هيچ چيزى را با من شريك نمى ‏كنند.» سوره نور، آیه ۵۵.
  59. ر.ک: مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۴ ـ ۸۲.
  60. «إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَجِبُ أَنْ یُنْتَظَرَ فِی غَیْبَتِهِ»؛ کمال الدین، ص۳۷۷، ج ۲.
  61. ر.ک. بنی‌هاشمی، سیدمحمد، انتظار فرج، ص۱۳۴؛ گوهری، عباس، دیمه کار گراب، محسن، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص۹۲-۹۳؛ موسوی اصفهانی، سید محمد تقی، تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌، ص ۹۲؛ آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود، ص ۱۶۶-۱۶۷، نیلی پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص۱۵ ـ ۱۸.
  62. «تَوَقَّعُوا هَذَا الْأَمْرَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً»؛ کافی، ص۳۳۳،ج۱.
  63. ر.ک. گوهری، عباس و دیمه کارگراب، محسن، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص ۹۲-۹۳؛ نیلی پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص۱۵ ـ ۱۸.
  64. «عَلَیْکُمْ‏ بِالدُّعَاءِ وَ انْتِظَارِ الْفَرَجِ‏ فَإِنَّهُ‏ سَیَبْدُو لَکُمْ‏ عَلَمٌ»؛ بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۳۳۶.
  65. ر.ک: نیلی پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص۱۵ ـ ۱۸.
  66. ر.ک: نیلی پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص۱۵ ـ ۱۸.
  67. «أَلَا أُخْبِرُکُمْ بِمَا لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَی فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَایَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا یَعْنِی الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِیمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِینَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ(ع)»؛ بصائر الدرجات، ص ۸۳، باب ۱۴؛ ملاقات با امام عصر (ع)، ص ۳۴.
  68. ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج ۹، ص ۳۶۹ ـ ۳۷۱؛ قنبری، معصوم علی، بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن‌، ص ۸۵-۸۶؛ گوهری، عباس، دیمه کارگراب، محسن، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص۹۲-۹۳؛ مهدوی فرد، میرزاعباس، فلسفه انتظار، ص ۶۱ ـ ۶۴.
  69. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج ۹، ص ۳۶۹ ـ ۳۷۱.
  70. «عَنْ أَبِی الْجَارُودِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ(ع): یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! هَلْ تَعْرِفُ مَوَدَّتِی لَکُمْ وَ انْقِطَاعِی إِلَیْکُمْ وَ مُوَالاتِی إِیَّاکُمْ؟ قَالَ: فَقَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَقُلْتُ: فَإِنِّی أَسْأَلُکَ مَسْأَلَةً تُجِیبُنِی فِیهَا فَإِنِّی مَکْفُوفُ الْبَصَرِ قَلِیلُ الْمَشْیِ وَ لَا أَسْتَطِیعُ زِیَارَتَکُمْ کُلَّ حِینٍ. قَالَ: هَاتِ حَاجَتَکَ؟ قُلْتُ: أَخْبِرْنِی بِدِینِکَ الَّذِی تَدِینُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَنْتَ وَ أَهْلُ بَیْتِکَ لِأَدِینَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ. قَالَ: إِنْ کُنْتَ أَقْصَرْتَ الْخُطْبَةَ فَقَدْ أَعْظَمْتَ الْمَسْأَلَةَ وَ اللَّهِ لَأُعْطِیَنَّکَ دِینِی وَ دِینَ آبَائِیَ الَّذِی نَدِینُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ: شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ الْإِقْرَارَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ الْوَلَایَةَ لِوَلِیِّنَا وَ الْبَرَاءَةَ مِنْ عَدُوِّنَا وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِنَا وَ انْتِظَارَ قَائِمِنَا وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْوَرَعَ»، کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، ج ۲، ح ۱۰.
  71. ر.ک. آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود، ص ۱۶۶-۱۶۷.
  72. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) أَنَّهُ قَالَ ذَاتَ یَوْمٍ: أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِمَا لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ؟ فَقُلْتُ: بَلَی. فَقَالَ: شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَایَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا یَعْنِی الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِیمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِینَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ»، نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۱۰۶.
  73. ر.ک. آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود، ص ۱۶۶-۱۶۷.
  74. «عَنْ إِسْمَاعِیلَ الْجُعْفِیِّ، قَالَ: دَخَلَ رَجُلٌ عَلی‏ أَبِی جَعْفَرٍ(ع) وَ مَعَهُ صَحِیفَةٌ، فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ(ع): هذِهِ صَحِیفَةُ مُخَاصِمٍ یَسْأَلُ عَنِ الدِّینِ الَّذِی یُقْبَلُ فِیهِ الْعَمَلُ. فَقَالَ: رَحِمَکَ اللَّهُ، هذَا الَّذِی أُرِیدُ، فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع): شَهَادَةُ أَنْ لَاإِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَاشَرِیکَ لَهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ تُقِرَّ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ، وَ الْوَلَایَةُ لَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ، وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ عَدُوِّنَا، وَ التَّسْلِیمُ لِأَمْرِنَا، وَ الْوَرَعُ، وَ التَّوَاضُعُ، وَ انْتِظَارُ قَائِمِنَا؛ فَإِنَّ لَنَا دَوْلَةً إِذَا شَاءَ اللَّهُ جَاءَ بِهَا»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، ج ۲، ح ۱۳.
  75. ر.ک. قنبری، معصوم علی، بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن‌، ص ۸۵-۸۶؛ پزوهشگران مسجد مقدس جمکران، آیین انتظار، ص ۱۹۹؛ گوهری، عباس، دیمه کارگراب، محسن، رسالت منتظران در زمینه‌سازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص۹۲-۹۳؛ آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود، ص ۱۶۶-۱۶۷.
  76. ر.ک. آهنگران، محمد رسول، بررسی مبانی ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور موعود، ص ۱۶۶-۱۶۷.