توحید افعالی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]]| + - [[))
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
(۳۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{اعتقادات شیعه}}
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = توحید
| عنوان مدخل  = توحید افعالی
| مداخل مرتبط = [[توحید افعالی در قرآن]] - [[توحید افعالی در کلام اسلامی]] - [[توحید افعالی در اخلاق اسلامی]] - [[توحید افعالی در معارف و سیره علوی]] - [[توحید افعالی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


{{ولایت}}
'''توحید افعالی''' بدین معناست که آنچه در هستی انجام می‌گیرد، فعل خداست و [[مخلوقات]] همان‌طور که در ذات خویش مستقل نیستند در تأثیر و فعل نیز [[استقلال]] ندارند. [[توحید]] در [[افعال]] با قانون علیت و [[اختیار انسان]] تنافی ندارد، [[خداوند]]، [[انسان]] را مختار [[آفریده]] است و انسان با [[اراده]] خویش و [[یاری]] آنچه خداوند بدو داده است، منشأ افعال می‌شود. [[توحید خالقی]]، [[توحید در مالکیت]]، [[توحید ربوبی]]، [[توحید در ولایت]] و [[طاعت]] و [[شفاعت]] و [[مغفرت]] از مظاهر توحید افعالی است.
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخه‌های '''[[توحید]]''' است. "'''توحید افعالی'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[توحید افعالی در قرآن]] | [[توحید افعالی در حدیث]] - [[توحید افعالی در نهج البلاغه]] | [[توحید افعالی در کلام اسلامی]] | [[توحید افعالی در عرفان اسلامی]] - [[توحید افعالی در اخلاق اسلامی]]</div>
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[توحید افعالی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== معناشناسی ==
توحید افعالی بدین معناست که آنچه در هستی انجام می‌گیرد، فعل [[خدا]]ست و آفریدگان همان طور که در ذات خویش مستقل نیستند، در تأثیر و فعل نیز [[استقلال]] ندارند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۰۲.</ref>. توحید افعالی، یعنی [[درک]] و شناختن اینکه [[جهان]] با همه نظامات و سنت‌ها و علل و معلولات و اسباب و مسببات، فعل و کار [[خداوند]] و ناشی از [[اراده]] اوست. موجودات عالم، همچنان که در ذات خود [[استقلال]] ندارند، در [[مقام]] تأثیر و علیت نیز دارای [[استقلال]] نبوده، در نتیجه [[خداوند]] چنان‌که در ذات شریک ندارد، در فاعلیت نیز از شریک مبراست. هر فاعل و سببی، [[حقیقت]] خود و وجود خود و تأثیر و فاعلیت خود را از [[خدا]] دارد و [[قائم]] به اوست. اینکه مؤثر و فاعل [[حقیقی]] در [[نظام]] موجودات، منحصراً ذات خداست، بدان معناست که هر فاعل و مؤثری به خواست و به [[مشیت]] او فاعل و مؤثر است. هیچ موجودی، اعم از مجرد یا مادی با [[اراده]] یا بی‌اراده، از خود [[استقلال]] ندارد. نه تنها همه ذات‌ها، بلکه همه کارها (حتی کارهای [[انسان]]) به [[مشیت]] و [[اراده خداوند]] است و به نحوی خواسته [[ذات مقدس]] اوست<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۸۲.</ref>.


*توحید افعالی بدین معناست که هر فعل و حرکت و ایجاد و وجودی باید از [[ذات خدای متعال]] سرچشمه بگیرد. هر فاعلی در فعلی که می‌کند و هر مؤثری در تأثیر و اثری که از خود بروز می‌دهد، متکی به [[خدا]] بوده و وجود و حرکت و فعل و تأثیر خود را وامدار [[خدای متعال]] است. بنابراین، فاعلیت و مؤثریت هر مؤثر و فاعلی به فاعلیت خدای واحد [[احد]] بر می‌گردد و لذا فاعلیت و فعل و تأثیر نیز در [[جهان هستی]]، فاعلیت و فعل و تأثیر خدای واحد [[احد]] است. این [[پندار]] که فاعل یا مؤثری در فعل و تأثیر خود به طور مستقل از فعل و تأثیر [[خدای متعال]] عمل کند و در فعل و حرکت و تأثیر خود به [[خدای متعال]] [[نیازمند]] نباشد، به معنای [[نفی]] [[وحدانیت]] [[ذات خدای متعال]] و [[اعتقاد]] به وجود مبدأ دیگر برای [[آفرینش]] و هستی در کنار [[ذات باری تعالی]] است، تعالی [[الله]] عن ذلک علواً کبیراً. این [[حقیقت]] نیز روشن است که توحید افعالی در [[جهان]] فاعلین مختار و [[مرید]] به معنای سلب [[اختیار]] از آنان نیست، بلکه بدین معناست که [[اختیار]] و قدرتی که فاعلین مختار و [[مرید]] دارند مستقل از فعل و [[اراده خدا]] نیست، بلکه با [[اراده]] و [[قدرت]] خداست که می‌خواهند آنچه را می‌خواهند، و می‌کنند آنچه را می‌کنند:
== مکاتب گوناگون و توحید افعالی==
:*{{متن قرآن|وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ}}<ref>«و شما (چیزى را) نمى‌خواهید مگر اینکه خدا بخواهد» سوره انسان، آیه ۳۰.</ref>؛
[[فلاسفه]] [[اسلامی]] توحید افعالی را ذیل عنوان «[[توحید]] در الاهیت»<ref>الحکمة المتعالیة، ج۶ ص۹۲؛ شرح المنظومة، ص۱۴۵.</ref> و «[[ربوبیت]]»<ref> نهایة الحکمة، ص۲۴۶.</ref> مطرح کرده‌اند. مذاهب کلامی درباره توحید افعالی مواضع متفاوتی اتخاذ کرده‌اند. توحید مورد اهتمام [[معتزله]] [[توحید ذات]] و صفاتی است یعنی بی‌همتایی [[خدا]] در صفت قدم و دیگر صفات ذاتیه<ref>المغنی، ج۴، ص۲۴۱.</ref>. در برخی از آثار متأخرین از اقسام یا مراتب چهارگانه توحید که عبارت‌اند از [[توحید ذاتی]]، [[توحید صفاتی]]، توحید افعالی و توحید آثاری یاد شده است<ref>اسرار الحکم، ص۱۱۳.</ref>. در برخی از آثار [[کلامی]] معاصران، توحید افعالی در کنار توحید ذاتی و صفاتی مطرح شده است<ref>توحید در قرآن، فصل سوم آموزش عقاید، ص۱۳۷.</ref>.<ref>حق الیقین، ج۱، ص۳۶-۳۹؛ الالهیات، ج۱، ص۳۸۷ و ۴۲۸-۴۴۹.</ref>. اشاعره بر [[نفی]] تعدد [[خالق]] [[اصرار]] ورزیده‌اند، چنان که [[معتزله]] بر نفی تعدد قدیم اصرار داشته‌اند<ref>شرح المقاصد، ج۴، ص۴۰.</ref>. توحید افعالی [[عرفانی]]، اولین مرتبه از مراتب سه‌گانه [[توحید]] [[شهودی]] است، یعنی [[حضرت حق]] به تجلی افعالی بر سالک متجلی می‌شود و سالک جمیع [[افعال]] و اشیا را در افعال [[حق]] فانی می‌یابد و در هیچ مرتبه، غیر از [[حق تعالی]] را فاعل ندیده و غیر او را مؤثر نشناسد و این [[مقام]] را «محو» می‌نامند<ref> فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص۲۶۹.</ref>. [[عالمان]] [[اخلاق]] از اقسام سه گانه [[توحید ذاتی]]، صفاتی و افعالی یاد کرده و بر توحید افعالی تأکید ورزیده‌اند<ref>نراقی، احمد، معراج السعادة، ص۱۰۳؛ نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، ج۱، ص۱۲۸.</ref>.<ref>[[ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص۵۱.</ref>
:*{{متن قرآن|وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا * إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ}}<ref>«و هرگز در مورد کارى نگو: من فردا آن را انجام مى‌دهم * مگر اینکه خدا بخواهد» سوره کهف، آیه ۲۳-۲۴.</ref>؛
:*{{متن قرآن|قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلَا نَفْعًا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ}}<ref>«بگو: من (حتّى) براى خودم، مالک زیان و سودى نیستم، (تا چه رسد براى شما) مگر آنچه خدا بخواهد» سوره یونس، آیه ۴۹.</ref>.
*در [[آیات قرآن کریم]] تأکید فراوانی بر توحید افعالی [[خدای متعال]] و [[نفی]] وجود شریک و انباز برای [[خدای متعال]] در فعل و تأثیر و ایجاد و [[تدبیر]] [[جهان]] شده است.
*داستان گفت وگوی دو [[مرد]] [[همسایه]] در [[سورۀ کهف]]، نمونه‌ای از این [[آیات]] است: {{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا * كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا وَفَجَّرْنَا خِلالَهُمَا نَهَرًا * وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنكَ مَالا وَأَعَزُّ نَفَرًا * وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا * وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِّنْهَا مُنقَلَبًا * قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلا * لَّكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَلا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا * وَلَوْلا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاء اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ إِن تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنكَ مَالا وَوَلَدًا * فَعَسَى رَبِّي أَن يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِّن جَنَّتِكَ وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِّنَ السَّمَاء فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا * أَوْ يُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَن تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَبًا * وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا * وَلَمْ تَكُن لَّهُ فِئَةٌ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مُنتَصِرًا * هُنَالِكَ الْوَلايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا}}<ref>«(اى پیامبر!) براى آنان مثلى بزن: دو مردى، که براى یکى از آنها دو باغ از انواع انگورها قرار دادیم؛ و گرداگرد آن دو (باغ) را با درختان نخل پوشاندیم؛ و در میان آن دو، کشتزارى (پر برکت) قرار دادیم * هر دو باغ، به ثمر نشسته بود، و چیزى از آن فروگذار نکرده بود؛ و میان آن دو، نهر بزرگى جارى ساخته بودیم * و براى او، درآمد فراوانى داشت؛ پس به دوستش - درحالی‌که با او گفتگو می‌کرد - گفت: "من از نظر ثروت از تو برتر، و از نظر نفرات نیرومندترم" * و درحالی‌که نسبت به خود ستمکار بود، در باغ خویش گام نهاد، و گفت: "باور نمى‌کنم هرگز این باغ نابود شود * و باور نمی‌کنم قیامت برپا گردد؛ و اگر به سوى پروردگارم بازگردانده شوم (و قیامتى در کار باشد)، جایگاهى بهتر از اینجا خواهم یافت" * دوست (باایمان) وى - درحالی‌که با او گفتگو می‌کرد - گفت: "آیا به کسى که تو را از خاک، سپس از نطفه آفرید، و پس از آن تو را مرد کاملى قرار داد، کافر شدى؟ * ولى من کسى هستم که خداى یگانه، پروردگار من است؛ و هیچ کس را همتاى پروردگارم قرار نمى‌دهم * چرا هنگامى که وارد باغت شدى، نگفتى این نعمتى است که خدا خواسته است؟! قوت (و نیرویى) جز از ناحیه خدا نیست. و اگر می‌بینى من از نظر مال و فرزند از تو کمترم * امید است پروردگارم بهتر از باغ تو، به من بدهد؛ و مجازات حساب شده‌اى از آسمان بر باغ تو فرو فرستد، بگونه‌اى که آن را به زمین بی‌گیاهى مبدل کند * و یا آب آن (در زمین) فرو رود، آن گونه که هرگز نتوانى به آن دست‌یابى" * سرانجام عذاب الهى فرا رسید، و میوه‌هاى آن نابود شد؛ و او به خاطر هزینه‌هایى که در آن صرف کرده بود، پیوسته دست‌هایش را به هم مى‌مالید درحالى‌که تمام باغ بر داربست‌هایش فرو ریخته بود. و مى‌گفت: "اى کاش هیچ کس را همتاى پروردگارم قرار نداده بودم!" * و گروهى نداشت که او را در برابر (عذاب) خداوند یارى دهند؛ و کارى هم از دستش ساخته نبود * در آنجا ثابت شد که ولایت (و قدرت) از آن خداوند بر حق است. اوست که برترین ثواب، و بهترین فرجام را (براى مطیعان) دارد» سوره کهف، آیه ۳۲-۴۴.</ref>.
*نمونۀ دیگر، داستان گفتوگوی ناصحان [[قوم]] [[قارون]] با وی و [[سرنوشت]] تلخ اوست: {{متن قرآن|إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ * وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الآخِرَةَ وَلا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ * قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِن قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلا يُسْأَلُ عَن ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ * فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ * وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِّمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلا يُلَقَّاهَا إِلاَّ الصَّابِرُونَ * فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ المُنتَصِرِينَ * وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلا أَن مَّنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«قارون از قوم موسى بود، امّا بر آنان ستم کرد؛ ما آن قدر از گنج‌ها به او داده بودیم که حمل کلیدهاى آن براى گروهى نیرومند، دشوار بود! (به خاطر آورید) هنگامى را که قومش به او گفتند: "این همه از سر غرور شادى مکن، که خداوند شادى کنندگان مغرور را دوست نمى‌دارد * و در آنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بطلب؛ و بهره‌ات را از دنیا فراموش مکن؛ و همان‌گونه که خدا به تو نیکى کرده نیکى کن؛ و هرگز در زمین در جستجوى فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد" * (قارون) گفت: "این ثروت را به وسیلۀ دانشى که نزد من است به دست آورده‌ام!" آیا او نمى‌دانست که خداوند از میان اقوام پیشین کسانى را هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامى که عذاب الهى فرا رسد) مجرمان از گناهانشان سؤال نمى‌شوند. * (قارون) با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگى دنیا بودند گفتند: "اى کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم! به راستى که او بهره عظیمى دارد!" * امّا کسانى که دانش به آنها داده شده بود گفتند: "واى بر شما! ثواب الهى براى کسانى که ایمان آورده‌اند و عمل صالح انجام مى‌دهند بهتر است، امّا جز صابران به آن نمى‌رسند. * سپس ما، او و خانه‌اش را در زمین فرو بردیم، و گروهى نداشت که او را در برابر عذاب الهى یارى کنند، و خودش نیز نمى‌توانست خویشتن را یارى دهد. * و آنها که دیروز آرزو مى‌کردند به جاى او باشند بامدادان (هنگامى که این صحنه را دیدند) گفتند: "واى بر ما! گویى خدا روزى را بر هرکس از بندگانش بخواهد وسعت مى‌بخشد یا تنگ مى‌گیرد. اگر خدا بر ما منّت ننهاده بود، ما را نیز در زمین فرومى‌برد. اى واى! گویى کافران هرگز رستگار نمى‌شوند» سوره قصص، آیه ۷۶-۸۲.</ref>.
*و در جای دیگر، در تأکید بر توحید افعالی [[خدای متعال]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ * الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ مَهْدًا وَجَعَلَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلا لَّعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * وَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاء مَاء بِقَدَرٍ فَأَنشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّيْتًا كَذَلِكَ تُخْرَجُونَ * وَالَّذِي خَلَقَ الأَزْوَاجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ الْفُلْكِ وَالأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ * لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَتَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ * وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ * وَجَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُزْءًا إِنَّ الإِنسَانَ لَكَفُورٌ مُّبِينٌ}}<ref>«اگر از آنان بپرسى: «چه کسى آسمان‌ها و زمین را آفریده است؟» به یقین مى‌گویند: «خداوند توانا و دانا آنها را آفریده است» * همان کسى که زمین را محل آرامش شما قرار داد، و براى شما در آن راه‌هایى آفرید، باشد تا هدایت شوید (و به مقصد برسید) * همان کسى که از آسمان آبى فرستاد به مقدار معیّن، و به وسیلۀ آن سرزمین مرده را حیات بخشیدیم؛ همین گونه (در قیامت از قبرها) بیرون آورده مى‌شوید. * و همان کسى که همۀ زوج‌ها را آفرید، و براى شما از کشتی‌ها و چهارپایان مرکب‌هایى قرار داد که بر آن سوار مى‌شوید، * تا بر پشت آنها به خوبى قرار گیرید؛ سپس هنگامى که بر آنها قرار گرفتید، نعمت پروردگارتان را یاد کنید و بگویید: «پاک و منزّه است کسى که این را مسخّر ما ساخت، وگرنه ما توانایى تسخیر آن را نداشتیم * و به یقین ما به سوى پروردگارمان باز مى‌گردیم» * آنها بندگان خدا را جزئی از خدا قرار دادند (و ملائکه را دختران خدا خواندند)؛ انسان ناسپاسى آشکار است» سوره زخرف، آیه ۹-۱۵.</ref>.
*در این [[آیات]]، تأکید بر توحید افعالی [[خدای متعال]] در عرصۀ [[خلق]] و [[تدبیر]] شده است و از [[اعتقاد]] به وجود مبدأ فعل و تأثیر دیگری در کنار [[خدا]] به {{متن قرآن|جَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُزْءًا}}<ref>«آنها بندگان خدا را جزئی از خدا قرار دادند» سوره زخرف، آیه ۱۵.</ref> تعبیر شده است. در [[آیه]] پنجاه و چهارم [[سورۀ اعراف]] نیز آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«پروردگار شما، خداوندى است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز [= شش دوران] آفرید؛ سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت (و به تدبیر جهان پرداخت)؛ با (پرده تاریکِ) شب، روز را مى‌پوشاند؛ و شب به سرعت، در پى روز مى‌آید؛ و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید، که مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشید که آفرینش و تدبیر (جهان)، از آن او (و به فرمان او) است! پر برکت و بى‌زوال است خداوندى که پروردگار جهانیان است» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref>.
*در این [[آیه]] نیز با تأکید بر [[حصر]] "[[خلق]] و امر" در ذات حق تعالی و [[نفی]] وجود شریک برای [[خدای متعال]] در عرصۀ [[خلق]] و [[تدبیر]] [[جهان]] بر توحید افعالی [[خداوند]] تأکید شده است. در [[سورۀ قصص]] نیز پیش از داستان [[قارون]] که در بالا بدان اشاره شد، به تفصیل، توحید افعالی [[خدای متعال]] [[تبیین]] شده و داستان [[قارون]] به عنوان نمونۀ [[عینی]] توحید افعالی و تجلّی کامل آن در [[توحید حاکمیت]] [[الهی]] مطرح گردیده است: {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ * وَرَبُّكَ يَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ * وَهُوَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الأُولَى وَالآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ * قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُم بِضِيَاء أَفَلا تَسْمَعُونَ}}<ref>«پروردگار تو هرچه بخواهد مى‌آفریند، و هرچه بخواهد برمى‌گزیند؛ آنان (در برابر او) اختیارى ندارند؛ منزّه است خداوند، و برتر است از آنچه همتاى او قرار مى‌دهند! * و پروردگار تو مى‌داند آنچه را که سینه‌هایشان پنهان مى‌دارد و آنچه را آشکار مى‌سازند * و او خداى یگانه است که هیچ معبودى جز او نیست؛ ستایش تنها براى اوست در این جهان و در جهان دیگر؛ حاکمیّت (نیز) از آن اوست؛ و همۀ شما به سوى او باز گردانده مى‌شوید * بگو: «به من خبر دهید اگر خداوند شب را تا روز قیامت بر شما جاودان سازد، آیا معبودى جز خداوند یگانه مى‌تواند روشنایى براى شما بیاورد؟! آیا نمى‌شنوید؟!» » سوره قصص، آیه ۶۸-۷۱.</ref> - تا آنجا که فرمود-: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ}}<ref>«(به خاطر آورید) روزى را که آنها را ندا مى‌دهد و مى‌گوید: «کجایند همتایانى که براى من مى‌پنداشتید؟!»» سوره قصص، آیه ۷۴.</ref>.
*تا آخر [[آیات]] که مشتمل بر داستان یاد کردۀ [[قارون]] است که خود را شریک [[خدا]] در فعل و تأثیر، و فاعل و [[قادر]] بالاستقلال می‌پنداشت، وبا ادّعای {{متن قرآن|إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي}}<ref>«دارایی و ثروت خود را از راه دانایی و خبرگی خود به دست آورده‌ام» سوره قصص، آیه ۷۸.</ref> توانائی و [[کاردانی]] خود را سبب [[علی]] الاستقلال دستیابی به [[ثروت]] می‌پنداشت.
*[[قرآن کریم]] با اشاره به [[عاقبت]] مرگ‌باری که در [[انتظار]] [[قارون]] بود و سرانجام [[قارون]] و ثروتش را به دست نابودی سپرد از [[ناتوانی]] ذاتی و عدم [[استقلال]] در فاعلیت و [[قدرت]] [[قارون]] پرده برداشته و این واقعیت را که فاعل و [[قادر]] اصلی تنها [[خدای متعال]] است، برملا ساخته است.
*از این نمونه [[آیات]] در [[قرآن]] فراوان است و به طور کلی اغلب [[آیات قرآنی]] مربوط به [[توحید]] و [[نفی]] [[شرک]]، نظر به [[نفی]] [[شرک افعالی]] و [[اثبات]] انحصار [[قدرت]] فعل بالاستقلال در [[ذات خدای متعال]] دارند و بسیاری از این [[آیات]] نظر به خصوص [[توحید حاکمیت]] [[الهی]] و [[حصر حاکمیت]] و [[امر و نهی]] و [[تدبیر]] و [[مدیریت]] [[سیاسی]] [[جهان]] در [[ذات اقدس حق تعالی]] شأنه دارند.
*یکی از روشن‌ترین و صریح‌ترین [[آیات قرآنی]] مربوط به توحید افعالی [[خدای متعال]]، دو آیۀ کریمۀ [[سورۀ قمر]] است که می‌فرماید:{{متن قرآن|إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ * وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ}}<ref>«ما همه چیز را به اندازه آفریدیم * و امر و دستور ما بیش از یکی نیست همچون یک چشم برهم زدن» سوره قمر، آیه ۴۹-۵۰.</ref>.
*امر [[خدای متعال]]، بنابر آنچه در [[آیات]] فراوان مطرح شده است همان فعل اوست و در این [[آیه]] به [[وحدت]] [[امر الهی]] که همان فعل اوست اشاره شده است.
*[[امر الهی]] که تجلّی ذات باری ‌تعالی در [[مقام]] فعل است، دو مرحله دارد: مرحلۀ [[خلق]] که می‌توان از آن به مرحلۀ امر خلقی تعبیر کرد و مرحلۀ [[تدبیر]] که می‌توان از آن به مرحلۀ امر تدبیری تعبیر نمود. با امر خلقی، شیء از عدم برون آمده و به [[عالم هستی]] پا می‌گذارد و با امر تدبیری، وجود آن شیء به سوی کمال مطلوب [[هدایت]] و [[تدبیر]] می‌شود.
*در [[آیات کریمۀ قرآن]]، به دو مرحلۀ فعل یا [[امر الهی]]، یعنی فعل یا امر خلقی و فعل یا امر تدبیری اشارات فراوانی شده است که برای نمونه به [[آیات]] ذیل اشاره می‌کنیم:
:*{{متن قرآن|رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref>«پروردگار ما همان کسى است که به هر موجودى آنچه را لازمۀ آفرینش او بوده داده؛ سپس هدایت کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.</ref>
:*{{متن قرآن|إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِينَ * الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ * وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ * وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ * وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ}}<ref>«مگر پروردگار جهانیان * همان کسى که مرا آفرید، و پیوسته راهنماییم مى‌کند * و کسى که مرا غذا مى‌دهد و سیراب مى‌نماید * و هنگامى که بیمار شوم مرا شفا مى‌دهد * و کسى که مرا مى‌میراند و سپس زنده مى‌کند» سوره شعراء، آیه ۷۷-۸۱.</ref>.
:*{{متن قرآن|قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ * مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ * مِن نُّطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ * ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ}}<ref>«مرگ بر این انسان، چقدر ناسپاس است! * مگر (خداوند) او را از چه چیز آفریده است؟! * او را از نطفه ناچیزى آفرید، سپس اندازه‌گیرى کرد و موزون ساخت * سپس راه (سعادت) را براى او آسان کرد» سوره عبس، آیه ۱۷-۲۰.</ref>.
:*{{متن قرآن|أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«آگاه باشید که آفرینش و تدبیر (جهان)، از آن او (و به فرمان او) است! پر برکت و بى‌زوال است خداوندى که پروردگار جهانیان است» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref>.
:*{{متن قرآن|سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى * الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى * وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى}}<ref>«منزّه شمار نام پروردگار بلند مرتبه‌ات را! * همان خداوندى که آفرید و موزون ساخت * و همان کس که اندازه‌گیرى کرد و هدایت نمود» سوره اعلی، آیه ۱-۳.</ref>.
:*{{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ * يُدَبِّرُ الأَمْرَ مِنَ السَّمَاء إِلَى الأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ}}<ref>«خداوند کسى است که آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان این دو است در شش روز [= شش دوران] آفرید، سپس بر عرش (قدرت و تدبیر جهان هستى) قرار گرفت؛ هیچ سرپرست و شفاعت کننده‌اى براى شما جز او نیست؛ آیا متذکّر نمى‌شوید؟! * امور (این جهان) را از آسمان به سوى زمین تدبیر مى‌کند؛ سپس در روزى که مقدار آن هزار سال از سال‌هایى است که شما مى‌شمرید به سوى او بالا مى‌رود (و دنیا پایان مى‌یابد)» سوره سجده، آیه ۴-۵.</ref>.
*در آیۀ اخیر، جملۀ {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ}} [[تفسیر]] و بیان حال فاعل در جملۀ {{متن قرآن|اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ}} است که نتیجۀ استواء [[علی]] العرش را [[تدبیر امر]] بیان نموده است.
*{{متن قرآن|اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ}}؛ چنان‌که از این [[آیه]] و [[آیات]] دیگر استفاده می‌شود، به معنای [[حاکمیت]] و [[تدبیر الهی]] است که دامنۀ آن تمام [[جهان آفرینش]] را فرا می‌گیرد.
*[[خلق]] اشیاء و سپس استواء [[علی]] العرش و [[تدبیر امر]]، اشاره به همان دو مرحلۀ [[امر الهی]] است: [[امر]] خلقی و امر تدبیری.
*در [[آیات]] یادشدۀ دیگر نیز به همین دو مرحله اشارات روشنی شده است و از مرحلۀ [[تدبیر]]، گاه به "[[هدایت]]" و گاه به "امر" و گاه به "[[تیسیر]] [[سبیل]]" تعبیر شده است.
*تاکنون معلوم شد [[امر الهی]] دو مرحله دارد: مرحلۀ [[خلق]] و مرحلۀ [[تدبیر]]؛ که از مرحلۀ [[خلق]]، می‌توان به مرحلۀ "امر خلقی" و از مرحلۀ [[تدبیر]]، می‌توان به مرحلۀ "امر تدبیری" نام برد.
*"امر تدبیری" یا فعل تدبیری [[الهی]] نیز - بنا بر آنچه در [[قرآن کریم]] آمده است - چند گونه است:
#[[امر]] تسخیری؛
#[[امر]] تمکینی؛
#[[امر تشریعی]].
*فعل طبیعی صادر از مخلوقات غیر مختار به وسیلۀ امر تسخیری [[خداوند]] انجام می‌گیرد، نظیر فعل صادر از افلاک و سایر موجودات زمینی [[جمادی]] و نباتی و حیوانی که به واسطۀ [[طبیعت]] و قوۀ غریزه‌ای که از سوی [[خدا]] در آنها به [[ودیعت]] نهاده شده افعالی از آنها سرمی‌زند. اینگونه [[افعال]] که به حسب ظاهر منشأ آنها قوای طبیعی و غریزی نهفته در اشیاء است، افعالی است که به وسیلۀ "امر تسخیری" [[خداوند متعال]] انجام می‌گیرند. [[قرآن کریم]] با اشاره به این گونه [[افعال]] تسخیری [[خداوند]] می‌فرماید:
:*{{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ * وَسَخَّر لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَيْنَ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ}}<ref>«خداوند، کسى است که آسمان‌ها و زمین را آفرید؛ و از آسمان، آبى فرو فرستاد؛ و با آن، میوه‌ها (و محصولات گوناگون) را براى روزى شما (از زمین) بیرون آورد؛ و کشتی‌ها را مسخّر شما ساخت، تا بر صفحه دریا به فرمان او حرکت کنند؛ و نهرها را (نیز) مسخّر شما نمود * و خورشید و ماه را - که با برنامه منظّمى در حرکتند - به تسخیر شما درآورد؛ و شب و روز را (نیز) مسخّر شما ساخت» سوره ابراهیم، آیه ۳۲-۳۳.</ref>.
:*{{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ * وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا مِّنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«خداوند کسى است که دریا را مسخّرِ شما کرد تا کشتی‌ها به فرمانش در آن حرکت کنند و از فضل او بهره گیرید، شاید شکر (نعمت‌هایش را) به‌جا آورید. * او آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است همه را از جانب خویش مسخّر شما ساخته؛ در این نشانه‌هاى (مهمّى) است براى کسانى که اندیشه مى‌کنند» سوره جاثیه، آیه ۱۲-۱۳.</ref>.
:*{{متن قرآن|أَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِي جَوِّ السَّمَاءِ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«آیا آنها به پرندگانى که بر فراز آسمان نگه داشته شده‌اند، نظر نیفکندند؟ هیچ کس جز خدا آنها را نگاه نمى‌دارد؛ در این امر، نشانه‌هایى (از عظمت و قدرت خدا) است براى کسانى که ایمان مى‌آورند» سوره نحل، آیه ۷۹.</ref>.
:*{{متن قرآن|وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ * وَمَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ * وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«او شب و روز و خورشید و ماه را مسخّر شما ساخت؛ و ستارگان نیز به فرمان او مسخّر (و در خدمت شما) هستند؛ در این نیز، نشانه‌هایى است (از عظمت خدا) براى گروهى که مى‌اندیشند. * و (همچنین) مخلوقاتى را که در زمین به رنگ‌هاى گوناگون آفریده (نیز مسخّر و در خدمت شما) قرار داد؛ در این، نشانه روشنى است براى گروهى که متذکّر مى‌شوند. * او کسى است که دریا را مسخّر (شما) ساخت تا از آن، گوشت تازه بخورید؛ و زیورى که آن را بر خود مى‌پوشانید (همچون مروارید) از آن استخراج کنید؛ و کشتی‌ها را مى‌بینى که سینه دریا را مى‌شکافند تا شما (به تجارت بپردازید و) از فضل خدا بهره گیرید؛ شاید شکر او را به جاى آورید» سوره نحل، آیه ۱۲-۱۴.</ref>.
*در این [[آیات]]، چنان‌که ملاحظه می‌شود با تعبیر {{متن قرآن|مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ}} یا تعابیر مشابه آن به صراحت از امر تسخیری [[خداوند]] یاد شده است و [[تدبیر]] [[افعال]] غیر اختیاری موجودات [[آسمان]] و [[زمین]]، به امر تسخیری [[خداوند]] استناد داده شده است.
*از آنچه گفتیم معلوم شد حوزه امر تدبیری تسخیری [[خداوند]]، [[افعال]] غیر اختیاری یا به تعبیری دیگر [[افعال]] طبیعی موجودات [[جهان آفرینش]] است.
*نوع دیگری از [[افعال]] موجودات که از [[اختیار]] و ارادۀ آنان سر می‌زند و مخصوص موجودات مختار و برخوردار از ارادۀ [[آزاد]] است، حوزۀ امر تمکینی یا امر تدبیری تمکینی [[خداوند]] است.
*امر تمکینی [[خداوند]]، امری است که به وسیلۀ آن، موجود [[قدرت]] [[انتخاب]] فعل پیدا می‌کند و می‌تواند با اِعمال [[اراده]] و [[اختیار]]، دربارۀ فعل و [[رفتار]] مورد پسند خود [[تصمیم]] بگیرد و با [[تصمیم]] انتخابی خود، فعل و [[رفتار]] مورد پسند خود را ایجاد کند.
*این گونه [[افعال]] اختیاری که از موجوداتی مختار نظیر [[انسان]] سر می‌زند، اگر چه با [[انتخاب]] و [[تصمیم]] فاعل و با [[اراده]] و [[اختیار]] او بهوجود می‌آیند، لکن این [[قدرت]] بر [[انتخاب]] و نیز مقدمات آن و همچنین ابزار اِعمال آن - نظیر اندام و جوارح سالم و سایر ابزارهای مورد نیاز - را [[خداوند]] به فاعل مباشر آن - نظیر [[انسان]] یا هر موجود مختار دیگری - بخشیده و با تداوم این عطا و [[بخشش]] است که فاعل - نظیر [[آدمی]] یا هر موجود مختار دیگری - می‌تواند فعل و [[رفتار]] مورد پسند خود را [[انتخاب]] نموده و به آن جامۀ تحقق و وجود [[عینی]] بپوشاند.
*بخشیدن [[قدرت]] [[انتخاب]] و فعل به فاعل مختار توسّط [[خداوند متعال]] به واسطۀ امر تمکینی صورت می‌گیرد که نوعی از [[اوامر]] تدبیری [[خداوند]] است، [[قرآن کریم]] در اشاره به این امر تمکینی می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا}}<ref>«آنگاه که بخواهیم یک آبادی را نابود کنیم به ثروتمندان سرکش آن امر و دستور می‌دهیم پس آنان فساد و زشتی را در آن رواج می‌دهند پس استحقاق اجرای گفته (و سنت) ما در آنان تمامیت می‌یابد، پس آن را به طور کامل و سخت نابود می‌کنیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.</ref>.
*مقصود از {{متن قرآن|أَمَرْنَا}} در این [[آیه]] امر تمکینی است و بدین معناست که: به [[فاسقان]]، [[قدرت]] [[تصمیم]] و ابزار لازم [[انتخاب]] و ایجاد فعل بخشیدیم، لکن آنان با [[سوء]] [[اختیار]] خود [[فسق]] و [[فجور]] و [[طغیان]] را برگزیدند و [[عاقبت]]، نتیجۀ شوم این [[انتخاب]] [[نادرست]] دامن‌گیر آنان شد.
*در [[آیات]] ذیل، اشاره به همین امر تمکینی آمده است:
:*{{متن قرآن|قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلَا نَفْعًا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ}}<ref>«بگو: من (حتّى) براى خودم، مالک زیان و سودى نیستم، (تا چه رسد براى شما) مگر آنچه خدا بخواهد» سوره یونس، آیه ۴۹.</ref>.
:*{{متن قرآن|وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا * إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ}}<ref>«و هرگز در مورد کارى نگو: من فردا آن را انجام مى‌دهم * مگر این که خدا بخواهد» سوره کهف، آیه ۲۳-۲۴.</ref>.
:*{{متن قرآن|وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ}}<ref>«و شما (چیزى را) نمى‌خواهید مگر اینکه خدا بخواهد» سوره انسان، آیه ۳۰.</ref>.
:*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«اى کسانى که کتاب آسمانى به شما داده شده! به آنچه (بر پیامبر خود) نازل کردیم - و هماهنگ با نشانه‌هایى است که با شماست - ایمان بیاورید، پیش از آنکه صورت (انسانى) گروهى را محو کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم، یا آنها را از رحمت خود دور سازیم، همان‌گونه که "اصحاب سبت" [= گروهى از تبهکاران بنى‌اسرائیل] را از رحمت خود دور ساختیم؛ و فرمان خدا، در هر حال انجام شدنى است» سوره نساء، آیه ۴۷.</ref>.
*طمس وجوه و [[لعنت]] خدای در این [[آیه]] از مصادیق امر تمکینی [[خداوند]] است؛ زیرا [[خداوند]] به صاحبان [[کتاب ]]- با توجه به [[علمی]] که به [[بینات]] [[الهی]] و [[کتاب خدا]] در [[اختیار]] داشتند - [[تمکین]] تام بخشید که به [[خدای بزرگ]] و انبیای او [[ایمان]] آورند و از آنان [[تبعیت]] کنند، لکن صاحبان [[علم]] و کتاب، به رغم [[علم]] و [[آگاهی]] و دانشی که داشتند با [[سوء]] استفاده از [[تمکین]] [[الهی]] و [[سوء]] [[انتخاب]] خویش، راه کج را برگزیدند و وارونه [[رفتار]] کردند و به همین سبب به وارونگی چهره دچار گشتند؛ زیرا به حقیقتی که در آغاز، روبه سوی آن بودند، پشت کردند و از آن رویگردان شدند.
*در [[آیات]] پیش از آیۀ اخیر از این امر تمکینی به [[مشیت]] تعبیر شده است.
*در دو آیۀ زیر نیز به امر تمکینی اشاره شده است: {{متن قرآن|سَوَاءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَنْ جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ * لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ}}<ref>«کسانى از شما که به طور پنهان سخن بگویند، یا آشکار، براى او یکسان است؛ و (نیز)کسانى که شبانگاه به طور مخفیانه حرکت مى‌کنند، یا در روشنایى روز * براى هرکس، مأمورانى است که پى‌در‌پى، از پیش رو، و از پشت سر او را از فرمان خدا [= حوادث غیر حتمى] حفظ مى‌کنند؛ و خداوند سرنوشت هیچ قومى (و ملّتى) را تغییر نمى‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در (وجود) خودشان است تغییر دهند و هنگامى که خدا براى قومى (به خاطر اعمالشان) بدى (و عذاب) بخواهد، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، (نجات دهنده و) سرپرستى نخواهند داشت» سوره رعد، آیه ۱۰-۱۱.</ref>.
*مقصود از {{متن قرآن|أَرَادَ اللَّهُ}} در این [[آیه]] ارادۀ تمکینی [[خداوند]] است که به واسطۀ امر تمکینی [[الهی]] اظهار و [[اعمال]] می‌شود و لذا معنای [[آیه]] - نظیر آیۀ یادشدۀ فوق از [[سورۀ اسراء]] - این است که در آنجا که امر تمکینی [[خدا]] - در نتیجۀ [[سوء]] [[اختیار]] [[آدمیان]] - به [[عاقبت]] [[بدی]] که نتیجۀ [[انتخاب]] بد آنان است، منجر شود؛ هیچ چیز نمی‌تواند آنان را از این سرانجام شوم برهاند و مانع [[سرنوشت]] سیاهی شود که در [[انتظار]] آنان است.
*بنابر آنچه گفته شد، [[امر]] یا [[اراده]] یا فعل تمکینی [[خداوند]]، [[امر]] و اراده‌ای است که به [[افعال]] موجودات مختار تعلق می‌گیرد. [[قدرت]] بر انجام فعل، [[قدرت]] [[اراده]] و [[اختیار]] و [[انتخاب]] فعل و مقدمات [[اراده]] و فعل اختیاری، همگی متعلق امر تمکینی [[خداوند]] است.
*[[انسان]] به عنوان موجود مختاری که [[خداوند]] به او [[قدرت]] [[انتخاب]] و ارادۀ [[آزاد]] داده است، [[برترین]] نمونۀ موجوداتی است که در حوزۀ [[اوامر]] تمکینی [[خداوند]] قرار دارند.
*امر تمکینی [[خداوند]]، [[آدمی]] را [[قادر]] بر [[انتخاب]] [[رفتار]] و [[کردار]] خود نموده و [[سرنوشت]] او را در گرو [[انتخاب]] و [[اختیار]] و ارادۀ [[آزاد]] او قرار داده است.
*[[قدرت]] [[انتخاب]] و ارادۀ [[آزاد]]، مسئولیت آفرین است. به [[دلیل]] [[قدرت]] بر [[انتخاب]]، [[مسئولیت]] پیآمدهای ناشی از [[انتخاب]] بد و [[نادرست]]، دامن‌گیر فاعل انتخاب‌گر خواهد شد و اوست که باید در برابر نتایج شوم [[انتخاب]] [[نادرست]] خود پاسخگو باشد.
*در اینجا دو اصل بنیادین وجود دارد:
*'''اصل نخست:''' این قاعده [[بدیهی]] است که [[مسئولیت]] فاعل انتخاب‌گر در محدودۀ [[قدرت]] [[انتخاب]] اوست. بنابراین، مسئولیتپذیری فاعل انتخابگر محدود به حدود [[تمکین]] [[الهی]] است و فراتر از حدود [[تمکین]] [[الهی]] را شامل نمی‌شود؛
*'''اصل دوم:''' قاعدۀ "[[نظام احسن]]" در [[جهان آفرینش]] است که از [[ضرورت عقلی]] یا [[وجوب]] صدور فعل احسن از ذات باری‌تعالی نشأت گرفته است. در [[مقام]] ذات، هر [[وصف]] کمالی که بالذات بر [[خدا]] ممتنع نباشد، ثبوتش برای ذات باری‌تعالی [[واجب]] است و در [[مقام]] فعل، هر فعل احسنی که بالذات از [[خدای متعال]] ممتنع نباشد، صدورش از ذات باری تعالی [[واجب]] خواهد بود؛ زیرا "[[واجب]] بالذات از جمیع جهات خویش دارای [[وجوب]] است"<ref>{{عربی|الواجب لذاته، واجب من جميع جهاته}}</ref>
*بنابر اصل دوم، [[امر]] تمکینی صادر از [[خدای متعال]] به [[انسان]] به عنوان موجودی انتخابگر باید به گونه‌ای باشد که [[انسان]] را [[قادر]] بر [[انتخاب]] [[بهترین]] [[زندگی]] و [[بهترین]] [[رفتار]] کند؛ زیرا [[تمکین]] [[الهی]] باید [[برترین]] و [[بهترین]] [[تمکین]] باشد و [[بهترین]] و [[برترین]] [[تمکین]] آن است که [[انسان]] را بر [[انتخاب]] شایسته‌ترین [[زندگی]] و [[بهترین]] [[جامعه]] [[قادر]] نماید.
*و بنابر اصل اول، در صورتی [[انسان]] در برابر عدم [[انتخاب]] [[زندگی]] شایسته‌تر و جامعۀ بهتر [[مسئول]] است که براساس [[تمکین]] [[الهی]] [[قدرت]] [[انتخاب]] جامعۀ بهتر و [[زندگی]] شایسته‌تر داشته باشد.
*جامعۀ شایسته‌تر و [[زندگی]] بهتر در سایۀ [[نظام]] [[برتر]] و [[مدیریت]] شایسته‌تر امکان تحقق دارد و [[بدیهی]] است که [[نظام]] [[برتر]]، [[نظام]] برخاسته از [[امر و نهی]] [[الهی]] و [[مدیریت]] شایسته‌تر، [[مدیریت]] برآمده از [[مدیریت]] [[الهی]] است.
*اینجاست که امر تمکینی [[الهی]]، [[امر تشریعی]] [[الهی]] را نتیجه می‌دهد.
*بنابر آنچه گفته شد، [[امر]] تمکینی [[الهی]]، [[امر تشریعی]] [[الهی]] را به دنبال دارد. [[امر تشریعی]] [[الهی]] امری است که [[خداوند]] به وسیلۀ آن، راه را برای [[زندگی]] بهتر و جامعۀ شایستۀ [[انسانی]] می‌گشاید و در [[حقیقت]]، همان راهی است که [[بشر]] را به [[برترین]] و [[بهترین]] [[زندگی]] و شایسته‌ترین [[جامعه]] می‌رساند و به همین [[دلیل]]، در [[قرآن کریم]] از [[اوامر تشریعی]] [[الهی]] به راه یا "[[سبیل]]" تعبیر شده است.
:*{{متن قرآن|خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ * ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ}}<ref>«آفرید، سپس اندازه گیرى کرد و موزون ساخت * سپس راه (سعادت) را براى او آسان کرد» سوره عبس، آیه ۱۹-۲۰.</ref>.
:*{{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref>.
:*{{متن قرآن|إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«این یک تذکّر و یادآورى است، و هرکس بخواهد (با استفاده از آن) راهى به سوى پروردگارش برمى‌گزیند» سوره انسان، آیه ۲۹.</ref>.
*[[امر تشریعی]] [[الهی]] بر دو گونه است:
*'''[[امر تشریعی]] تکلیفی:''' دستوراتی است که از سوی [[خدا]] برای سامان دادن به [[رفتار انسان]] و نظم بخشیدن به [[جامعه انسانی]] صادر می‌شود و به وسیله [[پیامبران]] و اوصیای آنان به [[بشر]] [[ابلاغ]] می‌شود.
*'''[[امر تشریعی]] وضعی:''' امری است که [[خدای متعال]] به وسیلۀ آن حالتی یا منصبی را برای شخصی یا جمعیتی در عالم اعتبار و تقنین خویش [[جعل]] می‌کند یا حالتی یا منصبی را در عالم [[جعل]] و اعتبار قانونی خویش از آنان می‌ستاند. بنابراین، از جمله بارزترین مصادیق [[امر تشریعی]] وضعی، [[نصب]] و [[عزل]] [[الهی]] است که به وسیلۀ آن، [[خداوند]] جایگاهی را به افراد یا شخصیت‌هایی عطا می‌کند یا جایگاهی را از آنان سلب می‌نماید.
*[[امر تشریعی]] [[الهی]] - تکلیفی یا وضعی - تجلّی [[مُلک]] و [[مدیریت]] [[سیاسی]] [[خدا]] در [[جامعۀ بشر]] است و لذا در [[قرآن کریم]]، از این [[جایگاه]] [[الهی]] - یعنی [[جایگاه]] [[تشریع]] و [[مدیریت]] [[الهی]] [[جهان]] و [[انسان]] - به "[[مُلک]]" تعبیر شده و در اشارهای به امر یا [[مُلک]] [[تشریعی]] [[خداوند]] در حوزۀ "[[تکلیف]]" می‌فرماید: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا * فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ}}<ref>«و این گونه آن را قرآنى عربى (و فصیح و گویا) نازل کردیم، و انواع وعیدها (و انذارها) را در آن بازگو نمودیم، شاید آنان تقوا پیشه کنند؛ یا برایشان سبب یادآورى شود * پس بلند مرتبه است خداوندى که فرمانرواى حقیقى است!» سوره طه، آیه ۱۱۳-۱۱۴.</ref>.
*و همچنین می‌فرماید: {{متن قرآن|أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ * فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ}}<ref>«آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریده‌ایم، و به سوى ما بازگردانده نمى‌شوید؟! * پس بلندمرتبه است خداوندى که فرمانرواى حق است، معبودى جز او نیست؛ و او پروردگار عرش کریم است» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵-۱۱۶.</ref>.
*و در اشاره‌ای دیگر به امر و [[مُلک]] [[تشریعی]] [[خداوند]] در حوزۀ "وضع" می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ}}<ref>«بگو: بارالها! اى مالک حکومت‌ها! به هرکس بخواهى، حکومت مى‌بخشى؛ و از هرکس بخواهى، حکومت را مى‌گیرى» سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref>.
*و نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}}<ref>«یا اینکه نسبت به مردم [= پیامبر و خاندانش]، بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد مى‌ورزند؟! ما به خاندان ابراهیم، کتاب و حکمت دادیم؛ و حکومت عظیمى در اختیار آنها قرار دادیم» سوره نساء، آیه ۵۴.</ref>.
*از آنچه گفتیم معلوم شد، [[آفرینش]] موجود مختار و [[مسئول]] و پاسخگو به وسیلۀ امر تمکینی، [[لزوم]] فراهم ساختن گزینۀ بهتر را به دنبال دارد که فراهم آوردن گزینۀ بهتر به وسیلۀ [[تمکین]] [[انسان]] از [[انتخاب]] [[مدیریت]] و [[مُلک]] [[الهی]] صورت می‌گیرد و لازمۀ این [[تمکین]]، [[امر تشریعی]]، یعنی فراهم ساختن [[نظام]] [[مدیریتی]] [[الهی]] جامع برای انسان‌هاست که از طریق اِعمال [[مُلک]] [[تشریعی]] [[الهی]] در حوزۀ [[تکلیف]] و وضع صورت می‌گیرد.
*اِعمال [[مُلک]] و [[مدیریت]] [[الهی]] در حوزۀ [[تکلیف]]، به وسیله [[تشریع]] [[قوانین]] تکلیفی و اِعمال [[مدیریت]] و [[مُلک]] [[الهی]] در حوزۀ وضع به وسیله [[قوانین]] وضعی از جمله [[نصب]] [[انبیاء]] و اوصیای [[انبیاء]] و اوصیای اوصیای [[انبیاء]]، برای [[حاکمیت]] و [[مدیریت]] [[جامعۀ بشری]] تحقق می‌پذیرد.
*از آنچه گفتیم فرق بین امر تمکینی، و [[امر تشریعی]] معلوم شد؛ [[امر]] تمکینی امری است که منشأ وجود فعل اختیاری است و لکن [[امر تشریعی]] امری است که جهت‌گیری فعل اختیاری را معین می‌کند و به تعبیر [[قرآن کریم]] "وِجْهَه" حرکت و تلاش [[آدمی]] را مشخص می‌نماید: {{متن قرآن|وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا}}<ref>«هرکسی را سمت و جهتی است که رو به سوی آن دارد» سوره بقره، آیه ۱۴۸.</ref> هرگاه [[آدمی]] [[دین]] و [[شریعت الهی]] را به عنوان راه [[زندگی]] برگزیند، روی خود و وجهۀ حرکت خود را به سوی [[خدا]] قرار داده و در [[زندگی]]، راه به سوی [[خدا]] را [[برگزیده]] است. در [[قرآن کریم]] از این وجهۀ [[الهی]] به "[[دین]] [[قیم]] و [[استوار]]" و نیز به "[[اسلام]] وجهٌ لله" تعبیر شده است: {{متن قرآن|وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ}}<ref>«دین و آیین چه کسى بهتر از آن کس است که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد» سوره نساء، آیه ۱۲۵.</ref>، {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«پس روى خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن. این سرشت الهى است که خداوند، انسان‌ها را بر آن آفریده؛ دگرگونى در آفرینش الهى نیست؛ این است آیین استوار؛ ولى اکثر مردم نمى‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>.
*آنگونه که در این [[آیات]] ملاحظه می‌شود، از [[امر تشریعی]] یا [[شریعت]] و [[نظام]] [[الهی]] که وجهۀ [[آدمی]] را در [[زندگی]] معین می‌کند، به "[[دین]]" تعبیر شده است.
*بنابراین "[[دین خدا]]" همان [[نظام]] [[مدیریت]] [[الهی]] است که مسیر [[زندگی]] [[انسان]] را مشخص می‌نماید و بهوسیلۀ [[امر تشریعی]] [[خداوند]] بهوجود می‌آید و به واسطۀ [[انبیاء]] و اوصیای آنان به [[بشریت]] [[ابلاغ]] می‌شود<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص۱۴۲-۱۶۹.</ref>.


==جلوه‌های توحید افعالی==
== تفسیر توحید افعالی ==
* [[دانشمندان]] با توجّه به [[آیات]] [[قرآن]] برای توحید افعالی جلوه‌ها و شاخه‌های گوناگون و متعددی برشمرده‌اند که مهم‌ترین آنها به شرح زیرند<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>:
# توحید افعالی در اصطلاح [[فلاسفه]] و متکلمان اسلامی به این معنی است که [[خداوند]] در افعال خود به کسی و چیزی نیاز ندارد و در کارهایی که انجام می‌دهد مستقل و یگانه است<ref>الالهیات، ج۱، ص۴۴۹؛ آموزش عقاید، ص۱۲۷؛ معارف قرآن، ج۳-۱؛ ص۸۰.</ref> و همه [[کارها]]، حتی کارهای [[انسان]] به [[مشیت]] و [[اراده خداوند]] است<ref> کلیات علوم اسلامی، ص۱۷۱.</ref>. [[اشاعره]] به تأثیرگذاری هیچ پدیده‌ای در پدیده دیگر قائل نیستند و معتقدند همه حوادث مستقیماً و ابتداءاً مستند به خداوند است<ref>شرح المقاصد، ج۲، ص۱۳۶.</ref>، اما به [[اعتقاد]] [[فلاسفه]] و متکلمان شیعی توحید افعالی به این معناست که نظام اسباب و مسببات اصالت داشته و هر اثری در عین اینکه مستند به سبب نزدیک خودش است، مستند به [[ذات حق تعالی]] است و این دو [[قیام]] در طول یکدیگر است نه در عرض هم<ref>مطهری، مرتضی، کلیات علوم اسلامی، ص۱۹۸.</ref>.
#'''[[توحید خالقیت]]:'''
# [[اشاعره]] بر اساس [[تفسیری]] که از توحید افعالی ارائه کرده‌اند تأثیر [[قدرت]] انسان در [[افعال]] وی را [[انکار]] کرده و معتقدند وقتی انسان قصد انجام کاری را می‌کند، [[خداوند]] آن فعل را پدید می‌آورد و همزمان با پدید آوردن آن فعل، قدرت را نیز در انسان ایجاد می‌کنند، اما قدرت در فعل او هیچ‌گونه تأثیری ندارد و مقارنت قدرت با فعل کافی است که فعل جبری نباشد و نام آن را «کسب» نهاده‌اند، یعنی فعل انسان مخلوق خدا و کسب انسان است<ref> الملل و النحل، ج۱، ص۹۷؛ شرح المواقف، ج۸، ص۱۴۶؛ شرح المقاصد، ج۴، ص۲۲۵-۲۲۶.</ref>.
#'''[[توحید مالکیت]]: '''
# متکلمان ماتریدی نیز در تفسیر توحید افعالی با اشاعره هماهنگ بوده و در باب افعال انسان به «[[خلق]] [[اعمال]]» معتقدند و قدرت انسان را در پیدایش فعل او مؤثر نمی‌دانند<ref> تبصرة الادلة، ج۱، ص۸۹ و ۹۳؛ اصول الدین، ص۱۶۶؛ شرح الفقه الاکبر، ص۸۹؛ شرح العقائد النسفیة، ص۶۰.</ref>.
#'''[[توحید حاکمیت]]:'''
# سخن مشهور درباره موضع معتزله در توحید افعالی این است که آن را در خصوص افعال اختیاری انسان [[انکار]] کرده و معتقدند که انسان فاعل مستقل افعال خویش است<ref>الحکمة المتعالیة، ج۶ ص۳۶۹؛ اسرار الحکم، ص۱۰۷.</ref>.
#'''[[توحید ربوبیت]]:'''


==جستارهای وابسته==
متکلمان امامیه برای [[قضا و قدر الهی]] سه معنا ذکر کرده‌اند که یک معنا، [[خلق]] و ایجاد است، آنان این معنا را در مورد افعال اختیاری [[انسان]] [[انکار]] کرده‌اند؛ زیرا افعال انسان صادر از او بوده و مخلوق از جانب [[خدا]] نیست<ref>المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۹۳؛ کشف المراد، ص۴۳۲-۴۳۳؛ اللوامع الإلهیة، ص۲۱۵.</ref>. بدون [[شک]] مقصود آنان این نیست که افعال انسان حتی به واسطه قدرت انسان نیز مخلوق خدا نیست، بلکه مقصودشان خلق مستقیم افعال از سوی [[خداوند]] و بدون واسطه قدرت انسان است<ref> الحکمة المتعالیة، ج۶، ص۳۷۱-۳۷۲.</ref>.
{{فهرست اثر}}
 
{{ستون-شروع|5}}
[[نفی]] [[مخلوق بودن]] افعال اختیاری انسان از سوی خدا ناظر به جهات ذیل است:
# نفی سخن مُجبّره که به وجود قدرت برای انسان [[معتقد]] نبودند و [[نفی]] سخن [[اشاعره]] که [[قدرت]] [[انسان]] را مؤثر در پیدایش فعل او نمی‌دانستند.
# [[خالق]] و [[محدث]] به کسی گفته می‌شود که فعل بدون واسطه، یا واسطه‌ای غیر[[قادر]] و [[مرید]] از او صادر شود.
# در [[افعال]] انسان کارهای ناروا وجود دارد و چون فاعل و خالق افعال ناروا، [[مذموم]] است و [[خدای سبحان]] از فعل مذموم مبراست، خدا خالق و فاعل افعال انسان نخواهد بود.
 
وجه اول ناظر به رکن اساسی دیدگاه [[عدلیه]] و در صدد [[تحکیم]] اختیاری بودن افعال انسان و ابطال [[نظریه جبر]] است و دو وجه اخیر ناظر به شکل ظاهری دیدگاه آنان است و قبول یا رد آن به رکن اساسی دیدگاه آنان خدشه‌ای وارد نمی‌کند. برخی، [[استقلال]] قدرت انسان در سخنان [[معتزله]] را به اینکه معلول تنها در حدوث به علت نیاز دارد و در بقا [[بی‌نیاز]] از علت است [[تفسیر]] کرده‌اند<ref> اسرار الحکم، ص۱۰۷؛ الحکمة المتعالیة، ج۶، ص۵۷۱، پاورقی.</ref>، اما لازمه نظریه، غیر از [[التزام]] به آن است و ملاک در نسبت دادن یک [[عقیده]] به دیگران التزام آنان است نه مطلق [[لزوم]]، به ویژه اگر از آن [[تبری]] شده باشد.
 
در [[روایات]] [[عقیده]] [[تفویض]] ([[استقلال]] انسان در [[افعال]] اختیاری خود) به [[قدریه]] و [[مفوضه]] نسبت داده شده است و با توجه به گزارش‌های [[تاریخی]] که در [[عصر ائمه]]{{عم}} در [[جهان اهل سنت]] دو گروه [[اهل حدیث]] ([[ظاهرگرایان]]) و معتزله (عقل‌گرایان) حضور داشتند و [[جامعه]] [[اهل سنت]] را در زمینه [[اعتقادات دینی]] [[رهبری]] می‌کردند و از طرفی، اهل حدیث طرف‌دار [[جبرگرایی]] بودند، [[تفکر]] قدری‌گری و تفویض در میان معتزله مطرح بوده است و نام مفوضه در مسأله [[جبر و تفویض]] بر آنان اطلاق می‌شده است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص۵۱-۵۶.</ref>.
 
== عدم تنافی توحید در افعال با قانون علیت و اختیار انسان ==
{{همچنین ببینید|جبر و اختیار}}
توحید افعالی استناد [[افعال]] به [[خداوند]]، به معنای نفی [[قانون علیت]] نیست؛ زیرا [[خداوند]] [[اراده]] کرده است که هر کاری از گذر علل و اسباب خود انجام پذیرد هر چند علل و اسباب نیز در تأثیر خویش، مستقل نیستند<ref>الاصول من الکافی‌، ج۱، ص۱۸۳.</ref>. توحید افعالی به معنای سلب [[اراده]] و [[اختیار]] از [[انسان]] نیز نیست. [[خداوند]]، [[انسان]] را مختار آفریده است و [[انسان]] با [[اراده]] خویش و [[یاری]] آنچه [[خداوند]] بدو داده است، منشأ [[افعال]] می‌شود. از [[روایات]] [[امامان معصوم]] {{عم}} بر می‌آید که [[انسان]] نه مجبور است و نه مختار مطلق؛ بلکه در جایگاهی به نام "[[امر بین الامرین]]" قرار دارد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۰۲ ـ ۲۰۳.</ref>. توحید افعالی [[شیعه]]، به معنای این است که [[نظام]] اسباب و مسببات اصالت ندارد. هر اثری در عین اینکه به سبب نزدیک خودش [[قائم]] است، به ذات [[حق]] نیز [[قائم]] است و قائم بودن اثر به این دو در طول یکدیگر است، نه در عرض یکدیگر<ref>مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، ج۲، ص۴۳ – ۴۰.</ref>. در این راه، [[اشاعره]] به تفریط رفته‌اند و [[مفوضه]] نیز به [[افراط]] کشیده شده‌اند. در [[حقیقت]] [[مفوضه]] عملاً به توحید افعالی [[خدا]] ملتزم نیستند و [[انسان]] را در عمل، مؤثری مستقل می‌‌دانند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۸۲-۸۳.</ref>.
 
== [[دلایل]] توحید افعالی ==
بر توحید افعالی برهان‌های عقلی متعددی اقامه شده است:
# همه پدیده‌های عالم ممکن الوجود هستند و وجود ممکن الوجود مستند به وجود [[واجب]] الوجود بالذات و فعل او است، بنابراین، هرچه در عالم واقع شده و می‌شود فعل [[خدای متعال]] است<ref>نهایة الاقدام، ص۵۶؛ الحکمة المتعالیة، ج۶، ص۹۳-۹۴؛ الالهیات، ج۱، ص۳۸۴.</ref>.
# [[عالم ممکنات]] یکی بیش نیست و علت واحد [[حقیقی]]، واحد است، پس علت پدیدآورنده و تدبیرکننده عالم یگانه است. [[اثبات]] [[وحدت]] عالم به دو روش تبیین شده است: یکی اینکه شکل عالم کروی است، بنابراین، غیر از این عالم، عالم دیگری وجود ندارد<ref> اسرار الحکم، ص۲۶.</ref>. تقریر دیگر [[اثبات]] [[وحدت]] عالم، این است که تحقیق [[علمی]] در [[عالم طبیعت]] بیان‌گر آن است که اجزاء و ابعاض آن، به هم پیوسته بوده و نسبت به یکدیگر تأثیر و تأثر متقابل دارند. نظریه حرکت جوهری نیز مؤید این مطلب است<ref> نهایة الحکمة، ص۲۴۶-۲۴۷.</ref>.
# اگر [[تدبیر]] عالم مستند به دو یا چند [[مدبر]] مستقل باشد، لازمه تفاوت آنها در ذات و صفات که مقتضای [[استقلال]] وجودی آنها نسبت به یکدیگر است و نیز لازمه اصل سنخیت میان علت و معلول این است که تکثر بر عالم وجود [[حاکم]] باشد و لازمه آن این است که یا اصلاً موجودی پدید نیاید<ref>الحکمة المتعالیة، ج۶، ص۹۹.</ref> و یا چند [[نظام]] ناسازگار بر عالم حاکم باشد<ref>نهایة الحکمة، ص۲۴۷.</ref> و از آنجا که [[علم واجب]] الوجود بالذات [[علم حضوری]] است که عین ذات [[واجب]] است، نمی‌توان دو یا چند واجب الوجود بالذات را فرض کرد که در ایجاد و [[تدبیر]] عالم توافق کرده‌اند<ref>نهایة الحکمة، ص۲۴۸.</ref>. این [[برهان]] در [[حقیقت]]، «[[برهان تمانع]]» است که برخی بر [[اثبات]] [[توحید ذاتی]] و برخی بر اثبات [[توحید ربوبی]] اقامه کرده‌اند<ref>ر.ک: دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، مدخل برهان تمانع.</ref>.
# همان‌گونه که آثار صنع و [[حکمت]] در [[جهان]] و [[ارسال رسولان]] دلیل بر وجود [[خداوند]] است، انتفای این آثار از خدای دیگر، دلیل بر عدم وجود آن است؛ زیرا [[ربوبیت]] از صفات [[الوهیت]] است<ref>شبر، عبدالله، حق الیقین، ج۱، ص۳۴.</ref>.<ref>ربانی گلپایگانی، علی، الإلهیات فی مدرسة اهل البیت{{عم}}، ص۱۱۵.</ref>.
# تفرد در صنع و [[تدبیر]]، کمال، و اشتراک در آن، [[نقص]] است و [[واجب]] الوجود بالذات واجد همه [[کمالات]] و پیراسته از همه نواقص است<ref>شبر، عبدالله، حق الیقین، ج۱، ص۳۴.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص۵۶.</ref>
 
== مظاهر توحید افعالی ==
توحید افعالی مظاهر و مصادیق بسیاری دارد که در آثار [[فلسفی]] و [[کلامی]] مورد اهتمام ویژه قرار گرفته است:
=== [[توحید خالقی]] ===
یکی از مظاهر توحید افعالی، [[توحید در خالقیت]] است. توحید خالقی در [[آیات]] بسیاری از [[قرآن کریم]] مورد تأکید واقع شده است:
# آیاتی که [[خالقیت]] [[خدای سبحان]] را قطعی دانسته و آن را پایه و اساس اسمای حسنای فعلی دیگر قلمداد می‌کند<ref>سوره فاطر، آیه ۳.</ref>؛
# آیاتی که با [[صراحت]]؛ [[آفرینش]] چیزی را به غیر [[خدا]] نسبت می‌دهد و لکن آن را به [[اذن خداوند]] می‌داند<ref>سوره مائده، آیه ۱۱۰.</ref>؛
# آیاتی که وصف کمالی [[خالق]] را منحصر در خدای سبحان می‌داند<ref>سوره انعام، آیه ۱۰۲.</ref>؛
# آیاتی که ضمن [[اثبات]] خالقیت موجودهای دیگر، خدا را [[نیکوترین]] خالق می‌‌شمرد<ref>سوره مؤمنون، آیه ۱۴.</ref>.
 
مفاد مجموع آیات در این باره همان [[توحید در خالقیت]]، یعنی انحصار [[آفرینش]] بالذات در [[خدای سبحان]] است. از مطالعه دقیق [[آیات قرآن]] به روشنی به دست می‌آید که [[قرآن کریم]] [[قانون]] سببیت را در عالم به رسمیت شناخته و برای پدیده‌های مادی و غیرمادی، بشری و غیربشری آثار و [[افعال]] ویژه‌ای را [[اثبات]] می‌کند و آنچه را که مخصوص [[خدا]] می‌داند، تأثیرگذاری بالذات و استقلالی است، نه مطلق تأثیرگذاری و فاعلیت<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص۵۸.</ref>.
 
=== [[توحید در مالکیت]] ===
یکی از مظاهر توحید افعالی، توحید در مالکیت است، در [[مالکیت]] [[حقیقی]]، وجود مملوک، وابسته به وجود مالک است . از آنجا که وجود [[عالم ممکنات]] به وجود [[خدای متعال]] وابسته است، مملوک او بوده و [[خدا]] مالک [[حقیقی]] و بالذات آن است و [[مالکیت]] [[انسان]] بر اعضای وجودیش تابع [[مالکیت خدا]] نسبت به آنهاست<ref>سوره یونس، آیه ۳۱.</ref>. هیچ موجودی مالک بالذات و مستقل سود و زیان خود نبوده و نخواهد بود. از آنجا که یکی از انگیزه‌های [[پرستش]] معبودان غیر خدا، [[جلب منفعت]] یا [[دفع ضرر]] و زیان بوده است در [[آیات قرآن]] بر اینکه غیر خدا مالک هیچ‌گونه ضرر و زیانی نیست، تأکید شده است<ref>سوره مائده، آیه ۱۷؛ سوره مائده، آیه ۷۶؛ سوره طه، آیه ۸۹؛ سوره رعد، آیه ۱۶؛  سوره اسراء، آیه ۵۶؛ سوره فرقان، آیه ۳؛ سوره عنکبوت، آیه ۱۷؛ سوره سبأ، آیه ۲۲؛ سوره فاطر، آیه ۱۳.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص۵۹.</ref>
 
=== [[توحید ربوبی]] ===
از دیگر مظاهر توحید افعالی، توحید ربوبی است. [[حقیقت]] [[ربوبیت]] و [[تدبیر]] عالم، تنظیم اسباب و مسببات به گونه‌ای است که موجودات در یکدیگر تأثیر می‌کنند و در نتیجه هر موجودی به کمال مناسب و [[هدف]] مطلوب خود می‌رسد و این در حقیقت [[آفریدن]] هدفمند و نظام‌مند است، یعنی در عالم [[تکوین]]، تدبیر، مستلزم [[خالقیت]] است<ref>ربانی گلپایگانی، علی، محاضرات، ص۶۸.</ref>. در باب [[ربوبیت]] از [[نظم]] و [[هماهنگی]] [[حاکم]] بر [[جهان]] نیز می‌توان بر [[یگانگی]] مدیر جهان [[استدلال]] کرد و این یکی از تقریرهای [[برهان تمانع]] است<ref>ر.ک: دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، مدخل برهان تمانع.</ref>. در [[آیات قرآن کریم]] [[ربوبیت الهی]] به [[خالقیت]] [[خداوند]] تعلیل شده است<ref>سوره یونس، آیه ۳؛ سوره بقره، آیه ۲۱.</ref>.
 
در [[روایات]] [[ئمه]]{{عم}} از طریق هماهنگی حاکم بر جهان، بر یگانگی [[مدبر]] عالم استدلال شده است<ref>التوحید، ص۲۴۴ و ۲۵۰.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص۵۹.</ref>
 
=== [[توحید در ولایت]] ===
یکی از مظاهر توحید افعالی، توحید در ولایت است. «ولی» یکی از [[اسمای حسنای الهی]] است. [[ولایت]] دارای معانی یا کاربردهای متعدد است، آنچه در اینجا مقصود است، داشتن [[حق سرپرستی]] و [[تدبیر امور]] است. ولایت یا تکوینی است یا [[تشریعی]]. [[ولایت تکوینی]] مربوط به [[نظام تکوینی]] عالم است و [[ولایت تشریعی]] مربوط به نظام تشریعی است که به [[انسان]] و موجودات همانند او اختصاص دارد و به حوزه بایدها و نبایدهای [[اخلاقی]]، [[حقوقی]] و [[عبادی]] باز می‌گردد. ولایت تکوینی و تشریعی به صورت بالذات به [[خدای سبحان]] اختصاص دارد؛ زیرا او [[خالق]] و مالک انسان و جهان است.
 
[[توحید در حاکمیت]] و [[فرمانروایی]] به توحید در ولایت تشریعی باز می‌گردد؛ زیرا [[حاکمیت]] [[مشروع]] در گرو آن است که [[حاکم]] از [[حق ولایت]] بر دیگران برخوردار باشد و ولایت بالذات از آن [[آفریدگار]] و [[پروردگار]] است که مالک [[حقیقی]] موجودات می‌باشد<ref>سوره انعام، آیه ۵۷، سوره انعام، آیه ۶۲، سوره فاطر، آیه ۱۳، سوره مائده، آیه ۱۷.</ref>.
 
از آنجا که [[جامعه بشری]] به حاکمانی از جنس [[بشر]] نیاز دارد، [[خداوند]] برای [[پیامبران]] و اوصیای آنان و منصوبین از سوی آنان [[حق حاکمیت]] [[تشریع]] کرده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۴۰.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص۶۰.</ref>
 
=== [[توحید در اطاعت]] ===
یکی دیگر از مظاهر و [[شؤون]] [[توحید در ربوبیت]]، [[توحید]] در [[حق اطاعت]] است؛ زیرا خداوند به دلیل این که [[آفریدگار]] و [[پروردگار]] [[جهان]] است، مالک [[حقیقی]] می‌باشد و همه موجودات مملوک و مسخّر او هستند، در نتیجه او از [[حق اطاعت]] بالذات برخوردار است و [[حق اطاعت]] دیگران، تابع [[مشیت]] و [[اذن الهی]] است<ref>سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص۶۰.</ref>
 
=== [[توحید در تشریع]] ===
[[حق تشریع]] از دیگر مظاهر [[توحید در ربوبیت]] است؛ زیرا [[تشریع]] در [[حقیقت]]، [[تدبیر]] [[حیات]] فرد و [[جامعه بشری]] و مانند آن است که به صورت بالذات، مخصوص [[خداوند متعال]] است و تدبیر [[تشریعی]] غیر [[خداوند]] منوط به [[اذن]] و [[مشیت الهی]] و مشروط به [[هماهنگی]] آن با [[احکام]] تشریعی خداوند است و اگر بر خلاف [[حکم]] و [[تشریع الهی]] باشد، [[کفر]]، [[ظلم]] و [[فسق]] خواهد بود<ref>سوره مائده، آیه ۴۴-۴۵ و ۴۷.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص۶۱.</ref>
 
=== توحید در شفاعت و مغفرت ===
توحید در شفاعت و مغفرت از دیگر اقسام توحید افعالی است. از آنجا که [[مشرکان]] در این باره به شرک گراییده بودند، قرآن کریم بر اختصاص [[شفاعت]] و مغفرت به خدا تأکید کرده است<ref>سوره انعام، آیه ۵۱،  سوره آل عمران، آیه ۱۳۵.</ref> و به [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] از جانب [[خداوند متعال]] [[حق]] [[شفاعت]] و حق [[استغفار]] برای دیگران اعطا شده است<ref>سوره طه، آیه ۱۰۹؛ سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>. یکی از مسایل دیرینه در باب توحید افعالی، مسأله [[شرور]] است که عده‌ای را به دوگانه‌گرایی در [[آفریدگار]] و مدیر [[جهان]] سوق داده است. [[متکلمان]] و [[فلاسفه]] [[اسلامی]] به گونه‌های مختلف به آن پاسخ داده‌اند<ref>ر.ک: مدخل ثنویت و شرور.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص۶۱.</ref>
 
=== توحید افعالی و [[افعال]] ناروای [[بشر]] ===
انتساب افعال ناروای بشر به [[خدای متعال]] از دیگر [[مشکلات]] در باب توحید افعالی است؛ زیرا مقتضای توحید افعالی آن است که این گونه افعال نیز به [[خدا]] منتسب شود که با [[تنزه]] خدا از [[قبایح]] منافات دارد. عناوین تکوینی افعال بیان‌گر [[واقعیت]] تکوینی آنهاست. از این نظر هیچ فعلی ناروا نخواهد بود،؛ چراکه [[خلقت]] و [[حُسن]] متلازم‌اند<ref>سوره سجده، آیه ۷.</ref>. اما عناوین [[ظلم]]، [[کذب]] و [[معصیت]] ناظر به واقعیت تکوینی افعال نیستند، بلکه از مقایسه افعال با [[اوامر و نواهی]] [[شرعی]] و [[احکام عقلی]] یا عقلایی انتزاع شده و از دایره خلقت بیرون هستند و [[قبح]] آنها نیز به فاعل مباشری افعال باز می‌گردد<ref>ر.ک: طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۷، ص۲۹۶-۲۹۷؛ ربانی گلپایگانی، علی، ایضاح المراد، ص۲۲۳-۲۲۵.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص ۶۱.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[صفات الهی]]
* [[صفات الهی]]
* [[توحید]]
* [[توحید]]
خط ۱۱۹: خط ۱۰۲:
* [[مالکیت تکوینی خدا]]
* [[مالکیت تکوینی خدا]]
* [[نذر بر مقابر شریف]]
* [[نذر بر مقابر شریف]]
{{پایان}}
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان}}


==منابع==
== منابع ==
* [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹''']]
{{منابع}}
* [[پرونده:11123.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|'''فقه نظام سیاسی اسلام ج۱''']]
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] جمعی از نویسندگان، [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:1224274.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی، ج۳''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


{{خداشناسی}}
{{خداشناسی}}
[[رده:مدخل]]
 
[[رده:توحید]]
[[رده:توحید]]
[[رده:توحید افعالی]]
[[رده:خداشناسی]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:مدخل دانش اخلاق اسلامی]]
[[رده:مدخل دانش اخلاق اسلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۴

اعتقادات شیعه
خداشناسی
توحیدتوحید ذاتیتوحید صفاتیتوحید افعالیتوحید عبادیصفات ذات و صفات فعل
فروعتوسلشفاعتتبرکاستغاثه
عدل الهی
حُسن و قُبحبداءامر بین الامرین
نبوت
عصمت پیامبرانخاتمیتپیامبر اسلاممعجزهعدم تحریف قرآن
امامت
باورهاعصمت امامانولایت تكوینیعلم غیبخلیفة‌اللهغیبتمهدویتانتظار فرجظهوررجعت
امامانامام علیامام حسنامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام عسکریامام مهدی
معاد
برزخمعاد جسمانیحشرصراطتطایر کتبمیزان
مسائل برجسته
اهل‌بیتچهارده معصومکرامتتقیهمرجعیتولایت فقیه

توحید افعالی بدین معناست که آنچه در هستی انجام می‌گیرد، فعل خداست و مخلوقات همان‌طور که در ذات خویش مستقل نیستند در تأثیر و فعل نیز استقلال ندارند. توحید در افعال با قانون علیت و اختیار انسان تنافی ندارد، خداوند، انسان را مختار آفریده است و انسان با اراده خویش و یاری آنچه خداوند بدو داده است، منشأ افعال می‌شود. توحید خالقی، توحید در مالکیت، توحید ربوبی، توحید در ولایت و طاعت و شفاعت و مغفرت از مظاهر توحید افعالی است.

معناشناسی

توحید افعالی بدین معناست که آنچه در هستی انجام می‌گیرد، فعل خداست و آفریدگان همان طور که در ذات خویش مستقل نیستند، در تأثیر و فعل نیز استقلال ندارند[۱]. توحید افعالی، یعنی درک و شناختن اینکه جهان با همه نظامات و سنت‌ها و علل و معلولات و اسباب و مسببات، فعل و کار خداوند و ناشی از اراده اوست. موجودات عالم، همچنان که در ذات خود استقلال ندارند، در مقام تأثیر و علیت نیز دارای استقلال نبوده، در نتیجه خداوند چنان‌که در ذات شریک ندارد، در فاعلیت نیز از شریک مبراست. هر فاعل و سببی، حقیقت خود و وجود خود و تأثیر و فاعلیت خود را از خدا دارد و قائم به اوست. اینکه مؤثر و فاعل حقیقی در نظام موجودات، منحصراً ذات خداست، بدان معناست که هر فاعل و مؤثری به خواست و به مشیت او فاعل و مؤثر است. هیچ موجودی، اعم از مجرد یا مادی با اراده یا بی‌اراده، از خود استقلال ندارد. نه تنها همه ذات‌ها، بلکه همه کارها (حتی کارهای انسان) به مشیت و اراده خداوند است و به نحوی خواسته ذات مقدس اوست[۲].

مکاتب گوناگون و توحید افعالی

فلاسفه اسلامی توحید افعالی را ذیل عنوان «توحید در الاهیت»[۳] و «ربوبیت»[۴] مطرح کرده‌اند. مذاهب کلامی درباره توحید افعالی مواضع متفاوتی اتخاذ کرده‌اند. توحید مورد اهتمام معتزله توحید ذات و صفاتی است یعنی بی‌همتایی خدا در صفت قدم و دیگر صفات ذاتیه[۵]. در برخی از آثار متأخرین از اقسام یا مراتب چهارگانه توحید که عبارت‌اند از توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی و توحید آثاری یاد شده است[۶]. در برخی از آثار کلامی معاصران، توحید افعالی در کنار توحید ذاتی و صفاتی مطرح شده است[۷].[۸]. اشاعره بر نفی تعدد خالق اصرار ورزیده‌اند، چنان که معتزله بر نفی تعدد قدیم اصرار داشته‌اند[۹]. توحید افعالی عرفانی، اولین مرتبه از مراتب سه‌گانه توحید شهودی است، یعنی حضرت حق به تجلی افعالی بر سالک متجلی می‌شود و سالک جمیع افعال و اشیا را در افعال حق فانی می‌یابد و در هیچ مرتبه، غیر از حق تعالی را فاعل ندیده و غیر او را مؤثر نشناسد و این مقام را «محو» می‌نامند[۱۰]. عالمان اخلاق از اقسام سه گانه توحید ذاتی، صفاتی و افعالی یاد کرده و بر توحید افعالی تأکید ورزیده‌اند[۱۱].[۱۲]

تفسیر توحید افعالی

  1. توحید افعالی در اصطلاح فلاسفه و متکلمان اسلامی به این معنی است که خداوند در افعال خود به کسی و چیزی نیاز ندارد و در کارهایی که انجام می‌دهد مستقل و یگانه است[۱۳] و همه کارها، حتی کارهای انسان به مشیت و اراده خداوند است[۱۴]. اشاعره به تأثیرگذاری هیچ پدیده‌ای در پدیده دیگر قائل نیستند و معتقدند همه حوادث مستقیماً و ابتداءاً مستند به خداوند است[۱۵]، اما به اعتقاد فلاسفه و متکلمان شیعی توحید افعالی به این معناست که نظام اسباب و مسببات اصالت داشته و هر اثری در عین اینکه مستند به سبب نزدیک خودش است، مستند به ذات حق تعالی است و این دو قیام در طول یکدیگر است نه در عرض هم[۱۶].
  2. اشاعره بر اساس تفسیری که از توحید افعالی ارائه کرده‌اند تأثیر قدرت انسان در افعال وی را انکار کرده و معتقدند وقتی انسان قصد انجام کاری را می‌کند، خداوند آن فعل را پدید می‌آورد و همزمان با پدید آوردن آن فعل، قدرت را نیز در انسان ایجاد می‌کنند، اما قدرت در فعل او هیچ‌گونه تأثیری ندارد و مقارنت قدرت با فعل کافی است که فعل جبری نباشد و نام آن را «کسب» نهاده‌اند، یعنی فعل انسان مخلوق خدا و کسب انسان است[۱۷].
  3. متکلمان ماتریدی نیز در تفسیر توحید افعالی با اشاعره هماهنگ بوده و در باب افعال انسان به «خلق اعمال» معتقدند و قدرت انسان را در پیدایش فعل او مؤثر نمی‌دانند[۱۸].
  4. سخن مشهور درباره موضع معتزله در توحید افعالی این است که آن را در خصوص افعال اختیاری انسان انکار کرده و معتقدند که انسان فاعل مستقل افعال خویش است[۱۹].

متکلمان امامیه برای قضا و قدر الهی سه معنا ذکر کرده‌اند که یک معنا، خلق و ایجاد است، آنان این معنا را در مورد افعال اختیاری انسان انکار کرده‌اند؛ زیرا افعال انسان صادر از او بوده و مخلوق از جانب خدا نیست[۲۰]. بدون شک مقصود آنان این نیست که افعال انسان حتی به واسطه قدرت انسان نیز مخلوق خدا نیست، بلکه مقصودشان خلق مستقیم افعال از سوی خداوند و بدون واسطه قدرت انسان است[۲۱].

نفی مخلوق بودن افعال اختیاری انسان از سوی خدا ناظر به جهات ذیل است:

  1. نفی سخن مُجبّره که به وجود قدرت برای انسان معتقد نبودند و نفی سخن اشاعره که قدرت انسان را مؤثر در پیدایش فعل او نمی‌دانستند.
  2. خالق و محدث به کسی گفته می‌شود که فعل بدون واسطه، یا واسطه‌ای غیرقادر و مرید از او صادر شود.
  3. در افعال انسان کارهای ناروا وجود دارد و چون فاعل و خالق افعال ناروا، مذموم است و خدای سبحان از فعل مذموم مبراست، خدا خالق و فاعل افعال انسان نخواهد بود.

وجه اول ناظر به رکن اساسی دیدگاه عدلیه و در صدد تحکیم اختیاری بودن افعال انسان و ابطال نظریه جبر است و دو وجه اخیر ناظر به شکل ظاهری دیدگاه آنان است و قبول یا رد آن به رکن اساسی دیدگاه آنان خدشه‌ای وارد نمی‌کند. برخی، استقلال قدرت انسان در سخنان معتزله را به اینکه معلول تنها در حدوث به علت نیاز دارد و در بقا بی‌نیاز از علت است تفسیر کرده‌اند[۲۲]، اما لازمه نظریه، غیر از التزام به آن است و ملاک در نسبت دادن یک عقیده به دیگران التزام آنان است نه مطلق لزوم، به ویژه اگر از آن تبری شده باشد.

در روایات عقیده تفویض (استقلال انسان در افعال اختیاری خود) به قدریه و مفوضه نسبت داده شده است و با توجه به گزارش‌های تاریخی که در عصر ائمه(ع) در جهان اهل سنت دو گروه اهل حدیث (ظاهرگرایان) و معتزله (عقل‌گرایان) حضور داشتند و جامعه اهل سنت را در زمینه اعتقادات دینی رهبری می‌کردند و از طرفی، اهل حدیث طرف‌دار جبرگرایی بودند، تفکر قدری‌گری و تفویض در میان معتزله مطرح بوده است و نام مفوضه در مسأله جبر و تفویض بر آنان اطلاق می‌شده است[۲۳].

عدم تنافی توحید در افعال با قانون علیت و اختیار انسان

توحید افعالی استناد افعال به خداوند، به معنای نفی قانون علیت نیست؛ زیرا خداوند اراده کرده است که هر کاری از گذر علل و اسباب خود انجام پذیرد هر چند علل و اسباب نیز در تأثیر خویش، مستقل نیستند[۲۴]. توحید افعالی به معنای سلب اراده و اختیار از انسان نیز نیست. خداوند، انسان را مختار آفریده است و انسان با اراده خویش و یاری آنچه خداوند بدو داده است، منشأ افعال می‌شود. از روایات امامان معصوم (ع) بر می‌آید که انسان نه مجبور است و نه مختار مطلق؛ بلکه در جایگاهی به نام "امر بین الامرین" قرار دارد[۲۵]. توحید افعالی شیعه، به معنای این است که نظام اسباب و مسببات اصالت ندارد. هر اثری در عین اینکه به سبب نزدیک خودش قائم است، به ذات حق نیز قائم است و قائم بودن اثر به این دو در طول یکدیگر است، نه در عرض یکدیگر[۲۶]. در این راه، اشاعره به تفریط رفته‌اند و مفوضه نیز به افراط کشیده شده‌اند. در حقیقت مفوضه عملاً به توحید افعالی خدا ملتزم نیستند و انسان را در عمل، مؤثری مستقل می‌‌دانند[۲۷].

دلایل توحید افعالی

بر توحید افعالی برهان‌های عقلی متعددی اقامه شده است:

  1. همه پدیده‌های عالم ممکن الوجود هستند و وجود ممکن الوجود مستند به وجود واجب الوجود بالذات و فعل او است، بنابراین، هرچه در عالم واقع شده و می‌شود فعل خدای متعال است[۲۸].
  2. عالم ممکنات یکی بیش نیست و علت واحد حقیقی، واحد است، پس علت پدیدآورنده و تدبیرکننده عالم یگانه است. اثبات وحدت عالم به دو روش تبیین شده است: یکی اینکه شکل عالم کروی است، بنابراین، غیر از این عالم، عالم دیگری وجود ندارد[۲۹]. تقریر دیگر اثبات وحدت عالم، این است که تحقیق علمی در عالم طبیعت بیان‌گر آن است که اجزاء و ابعاض آن، به هم پیوسته بوده و نسبت به یکدیگر تأثیر و تأثر متقابل دارند. نظریه حرکت جوهری نیز مؤید این مطلب است[۳۰].
  3. اگر تدبیر عالم مستند به دو یا چند مدبر مستقل باشد، لازمه تفاوت آنها در ذات و صفات که مقتضای استقلال وجودی آنها نسبت به یکدیگر است و نیز لازمه اصل سنخیت میان علت و معلول این است که تکثر بر عالم وجود حاکم باشد و لازمه آن این است که یا اصلاً موجودی پدید نیاید[۳۱] و یا چند نظام ناسازگار بر عالم حاکم باشد[۳۲] و از آنجا که علم واجب الوجود بالذات علم حضوری است که عین ذات واجب است، نمی‌توان دو یا چند واجب الوجود بالذات را فرض کرد که در ایجاد و تدبیر عالم توافق کرده‌اند[۳۳]. این برهان در حقیقت، «برهان تمانع» است که برخی بر اثبات توحید ذاتی و برخی بر اثبات توحید ربوبی اقامه کرده‌اند[۳۴].
  4. همان‌گونه که آثار صنع و حکمت در جهان و ارسال رسولان دلیل بر وجود خداوند است، انتفای این آثار از خدای دیگر، دلیل بر عدم وجود آن است؛ زیرا ربوبیت از صفات الوهیت است[۳۵].[۳۶].
  5. تفرد در صنع و تدبیر، کمال، و اشتراک در آن، نقص است و واجب الوجود بالذات واجد همه کمالات و پیراسته از همه نواقص است[۳۷].[۳۸]

مظاهر توحید افعالی

توحید افعالی مظاهر و مصادیق بسیاری دارد که در آثار فلسفی و کلامی مورد اهتمام ویژه قرار گرفته است:

توحید خالقی

یکی از مظاهر توحید افعالی، توحید در خالقیت است. توحید خالقی در آیات بسیاری از قرآن کریم مورد تأکید واقع شده است:

  1. آیاتی که خالقیت خدای سبحان را قطعی دانسته و آن را پایه و اساس اسمای حسنای فعلی دیگر قلمداد می‌کند[۳۹]؛
  2. آیاتی که با صراحت؛ آفرینش چیزی را به غیر خدا نسبت می‌دهد و لکن آن را به اذن خداوند می‌داند[۴۰]؛
  3. آیاتی که وصف کمالی خالق را منحصر در خدای سبحان می‌داند[۴۱]؛
  4. آیاتی که ضمن اثبات خالقیت موجودهای دیگر، خدا را نیکوترین خالق می‌‌شمرد[۴۲].

مفاد مجموع آیات در این باره همان توحید در خالقیت، یعنی انحصار آفرینش بالذات در خدای سبحان است. از مطالعه دقیق آیات قرآن به روشنی به دست می‌آید که قرآن کریم قانون سببیت را در عالم به رسمیت شناخته و برای پدیده‌های مادی و غیرمادی، بشری و غیربشری آثار و افعال ویژه‌ای را اثبات می‌کند و آنچه را که مخصوص خدا می‌داند، تأثیرگذاری بالذات و استقلالی است، نه مطلق تأثیرگذاری و فاعلیت[۴۳].

توحید در مالکیت

یکی از مظاهر توحید افعالی، توحید در مالکیت است، در مالکیت حقیقی، وجود مملوک، وابسته به وجود مالک است . از آنجا که وجود عالم ممکنات به وجود خدای متعال وابسته است، مملوک او بوده و خدا مالک حقیقی و بالذات آن است و مالکیت انسان بر اعضای وجودیش تابع مالکیت خدا نسبت به آنهاست[۴۴]. هیچ موجودی مالک بالذات و مستقل سود و زیان خود نبوده و نخواهد بود. از آنجا که یکی از انگیزه‌های پرستش معبودان غیر خدا، جلب منفعت یا دفع ضرر و زیان بوده است در آیات قرآن بر اینکه غیر خدا مالک هیچ‌گونه ضرر و زیانی نیست، تأکید شده است[۴۵].[۴۶]

توحید ربوبی

از دیگر مظاهر توحید افعالی، توحید ربوبی است. حقیقت ربوبیت و تدبیر عالم، تنظیم اسباب و مسببات به گونه‌ای است که موجودات در یکدیگر تأثیر می‌کنند و در نتیجه هر موجودی به کمال مناسب و هدف مطلوب خود می‌رسد و این در حقیقت آفریدن هدفمند و نظام‌مند است، یعنی در عالم تکوین، تدبیر، مستلزم خالقیت است[۴۷]. در باب ربوبیت از نظم و هماهنگی حاکم بر جهان نیز می‌توان بر یگانگی مدیر جهان استدلال کرد و این یکی از تقریرهای برهان تمانع است[۴۸]. در آیات قرآن کریم ربوبیت الهی به خالقیت خداوند تعلیل شده است[۴۹].

در روایات ئمه(ع) از طریق هماهنگی حاکم بر جهان، بر یگانگی مدبر عالم استدلال شده است[۵۰].[۵۱]

توحید در ولایت

یکی از مظاهر توحید افعالی، توحید در ولایت است. «ولی» یکی از اسمای حسنای الهی است. ولایت دارای معانی یا کاربردهای متعدد است، آنچه در اینجا مقصود است، داشتن حق سرپرستی و تدبیر امور است. ولایت یا تکوینی است یا تشریعی. ولایت تکوینی مربوط به نظام تکوینی عالم است و ولایت تشریعی مربوط به نظام تشریعی است که به انسان و موجودات همانند او اختصاص دارد و به حوزه بایدها و نبایدهای اخلاقی، حقوقی و عبادی باز می‌گردد. ولایت تکوینی و تشریعی به صورت بالذات به خدای سبحان اختصاص دارد؛ زیرا او خالق و مالک انسان و جهان است.

توحید در حاکمیت و فرمانروایی به توحید در ولایت تشریعی باز می‌گردد؛ زیرا حاکمیت مشروع در گرو آن است که حاکم از حق ولایت بر دیگران برخوردار باشد و ولایت بالذات از آن آفریدگار و پروردگار است که مالک حقیقی موجودات می‌باشد[۵۲].

از آنجا که جامعه بشری به حاکمانی از جنس بشر نیاز دارد، خداوند برای پیامبران و اوصیای آنان و منصوبین از سوی آنان حق حاکمیت تشریع کرده است[۵۳].[۵۴]

توحید در اطاعت

یکی دیگر از مظاهر و شؤون توحید در ربوبیت، توحید در حق اطاعت است؛ زیرا خداوند به دلیل این که آفریدگار و پروردگار جهان است، مالک حقیقی می‌باشد و همه موجودات مملوک و مسخّر او هستند، در نتیجه او از حق اطاعت بالذات برخوردار است و حق اطاعت دیگران، تابع مشیت و اذن الهی است[۵۵].[۵۶]

توحید در تشریع

حق تشریع از دیگر مظاهر توحید در ربوبیت است؛ زیرا تشریع در حقیقت، تدبیر حیات فرد و جامعه بشری و مانند آن است که به صورت بالذات، مخصوص خداوند متعال است و تدبیر تشریعی غیر خداوند منوط به اذن و مشیت الهی و مشروط به هماهنگی آن با احکام تشریعی خداوند است و اگر بر خلاف حکم و تشریع الهی باشد، کفر، ظلم و فسق خواهد بود[۵۷].[۵۸]

توحید در شفاعت و مغفرت

توحید در شفاعت و مغفرت از دیگر اقسام توحید افعالی است. از آنجا که مشرکان در این باره به شرک گراییده بودند، قرآن کریم بر اختصاص شفاعت و مغفرت به خدا تأکید کرده است[۵۹] و به پیامبران و اولیای الهی از جانب خداوند متعال حق شفاعت و حق استغفار برای دیگران اعطا شده است[۶۰]. یکی از مسایل دیرینه در باب توحید افعالی، مسأله شرور است که عده‌ای را به دوگانه‌گرایی در آفریدگار و مدیر جهان سوق داده است. متکلمان و فلاسفه اسلامی به گونه‌های مختلف به آن پاسخ داده‌اند[۶۱].[۶۲]

توحید افعالی و افعال ناروای بشر

انتساب افعال ناروای بشر به خدای متعال از دیگر مشکلات در باب توحید افعالی است؛ زیرا مقتضای توحید افعالی آن است که این گونه افعال نیز به خدا منتسب شود که با تنزه خدا از قبایح منافات دارد. عناوین تکوینی افعال بیان‌گر واقعیت تکوینی آنهاست. از این نظر هیچ فعلی ناروا نخواهد بود،؛ چراکه خلقت و حُسن متلازم‌اند[۶۳]. اما عناوین ظلم، کذب و معصیت ناظر به واقعیت تکوینی افعال نیستند، بلکه از مقایسه افعال با اوامر و نواهی شرعی و احکام عقلی یا عقلایی انتزاع شده و از دایره خلقت بیرون هستند و قبح آنها نیز به فاعل مباشری افعال باز می‌گردد[۶۴].[۶۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. فرهنگ شیعه، ص۲۰۲.
  2. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۸۲.
  3. الحکمة المتعالیة، ج۶ ص۹۲؛ شرح المنظومة، ص۱۴۵.
  4. نهایة الحکمة، ص۲۴۶.
  5. المغنی، ج۴، ص۲۴۱.
  6. اسرار الحکم، ص۱۱۳.
  7. توحید در قرآن، فصل سوم آموزش عقاید، ص۱۳۷.
  8. حق الیقین، ج۱، ص۳۶-۳۹؛ الالهیات، ج۱، ص۳۸۷ و ۴۲۸-۴۴۹.
  9. شرح المقاصد، ج۴، ص۴۰.
  10. فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص۲۶۹.
  11. نراقی، احمد، معراج السعادة، ص۱۰۳؛ نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، ج۱، ص۱۲۸.
  12. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۵۱.
  13. الالهیات، ج۱، ص۴۴۹؛ آموزش عقاید، ص۱۲۷؛ معارف قرآن، ج۳-۱؛ ص۸۰.
  14. کلیات علوم اسلامی، ص۱۷۱.
  15. شرح المقاصد، ج۲، ص۱۳۶.
  16. مطهری، مرتضی، کلیات علوم اسلامی، ص۱۹۸.
  17. الملل و النحل، ج۱، ص۹۷؛ شرح المواقف، ج۸، ص۱۴۶؛ شرح المقاصد، ج۴، ص۲۲۵-۲۲۶.
  18. تبصرة الادلة، ج۱، ص۸۹ و ۹۳؛ اصول الدین، ص۱۶۶؛ شرح الفقه الاکبر، ص۸۹؛ شرح العقائد النسفیة، ص۶۰.
  19. الحکمة المتعالیة، ج۶ ص۳۶۹؛ اسرار الحکم، ص۱۰۷.
  20. المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۹۳؛ کشف المراد، ص۴۳۲-۴۳۳؛ اللوامع الإلهیة، ص۲۱۵.
  21. الحکمة المتعالیة، ج۶، ص۳۷۱-۳۷۲.
  22. اسرار الحکم، ص۱۰۷؛ الحکمة المتعالیة، ج۶، ص۵۷۱، پاورقی.
  23. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۵۱-۵۶.
  24. الاصول من الکافی‌، ج۱، ص۱۸۳.
  25. فرهنگ شیعه، ص۲۰۲ ـ ۲۰۳.
  26. مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، ج۲، ص۴۳ – ۴۰.
  27. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۸۲-۸۳.
  28. نهایة الاقدام، ص۵۶؛ الحکمة المتعالیة، ج۶، ص۹۳-۹۴؛ الالهیات، ج۱، ص۳۸۴.
  29. اسرار الحکم، ص۲۶.
  30. نهایة الحکمة، ص۲۴۶-۲۴۷.
  31. الحکمة المتعالیة، ج۶، ص۹۹.
  32. نهایة الحکمة، ص۲۴۷.
  33. نهایة الحکمة، ص۲۴۸.
  34. ر.ک: دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، مدخل برهان تمانع.
  35. شبر، عبدالله، حق الیقین، ج۱، ص۳۴.
  36. ربانی گلپایگانی، علی، الإلهیات فی مدرسة اهل البیت(ع)، ص۱۱۵.
  37. شبر، عبدالله، حق الیقین، ج۱، ص۳۴.
  38. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۵۶.
  39. سوره فاطر، آیه ۳.
  40. سوره مائده، آیه ۱۱۰.
  41. سوره انعام، آیه ۱۰۲.
  42. سوره مؤمنون، آیه ۱۴.
  43. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۵۸.
  44. سوره یونس، آیه ۳۱.
  45. سوره مائده، آیه ۱۷؛ سوره مائده، آیه ۷۶؛ سوره طه، آیه ۸۹؛ سوره رعد، آیه ۱۶؛ سوره اسراء، آیه ۵۶؛ سوره فرقان، آیه ۳؛ سوره عنکبوت، آیه ۱۷؛ سوره سبأ، آیه ۲۲؛ سوره فاطر، آیه ۱۳.
  46. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۵۹.
  47. ربانی گلپایگانی، علی، محاضرات، ص۶۸.
  48. ر.ک: دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، مدخل برهان تمانع.
  49. سوره یونس، آیه ۳؛ سوره بقره، آیه ۲۱.
  50. التوحید، ص۲۴۴ و ۲۵۰.
  51. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۵۹.
  52. سوره انعام، آیه ۵۷، سوره انعام، آیه ۶۲، سوره فاطر، آیه ۱۳، سوره مائده، آیه ۱۷.
  53. نهج البلاغه، خطبه ۴۰.
  54. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۶۰.
  55. سوره نساء، آیه ۶۴.
  56. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۶۰.
  57. سوره مائده، آیه ۴۴-۴۵ و ۴۷.
  58. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۶۱.
  59. سوره انعام، آیه ۵۱، سوره آل عمران، آیه ۱۳۵.
  60. سوره طه، آیه ۱۰۹؛ سوره نساء، آیه ۶۴.
  61. ر.ک: مدخل ثنویت و شرور.
  62. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۶۱.
  63. سوره سجده، آیه ۷.
  64. ر.ک: طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۷، ص۲۹۶-۲۹۷؛ ربانی گلپایگانی، علی، ایضاح المراد، ص۲۲۳-۲۲۵.
  65. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳ ص ۶۱.