سیره اخلاقی امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۵: خط ۵:
| پرسش مرتبط  = امام علی (پرسش)
| پرسش مرتبط  = امام علی (پرسش)
}}
}}
'''اوصاف اخلاقی''' فراوانی برای امیرالمؤمنین {{ع}} گفته شده است مانند اینکه برای [[مؤمنان]] پدری [[مهربان]]، برای [[کافران]] [[دشمنی]] سرسخت بود. به [[نیازمندان]] رسیدگی می‌کرد، چشمانش از [[خوف]] [[خدا]] اشک‌ریز بود، با آن همه عظمت، فروتن بود، همه نزد او در برابر [[حق]] و [[عدل]]، برابر بودند و ... . باید دانست از جمله امتیازات [[مکتب]] [[اخلاقی]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بررسی جامع و دقیق مفاهیم [[اخلاقی]] است.
'''اوصاف اخلاقی''' فراوانی برای امیرالمؤمنین {{ع}} گفته شده است مانند اینکه برای [[مؤمنان]] پدری [[مهربان]]، برای [[کافران]] [[دشمنی]] سرسخت بود. به [[نیازمندان]] رسیدگی می‌کرد، چشمانش از [[خوف]] [[خدا]] اشک‌ریز بود، با آن همه عظمت، فروتن بود، همه نزد او در برابر [[حق]] و [[عدل]]، برابر بودند و ... . باید دانست از جمله امتیازات [[مکتب]] [[اخلاقی]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} بررسی جامع و دقیق مفاهیم [[اخلاقی]] است.


==مقدمه==
== مقدمه ==
در وصف اخلاقی [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} گفته شده است: برای [[مؤمنان]] پدری [[مهربان]]، برای [[کافران]] [[دشمنی]] سرسخت بود. به [[نیازمندان]] رسیدگی می‌کرد، چشمانش از [[خوف]] [[خدا]] اشک‌ریز بود، با آن همه عظمت، [[فروتن]] بود، همه نزد او در برابر [[حق]] و [[عدل]]، برابر بودند. شب‌ها از [[عبادت]] بیدار و روزها در [[جهاد]] پیگیر بود، زندگی‌اش حتی در دوران [[زمامداری]] زاهدانه و ساده بود، با همۀ [[شجاعت]] و [[دلاوری]]، [[قلبی]] [[رؤوف]] داشت. وقت [[نماز]]، رنگ از چهره‌اش می‌پرید. خود را [[عادت]] داده بود که از [[لذایذ]] [[دنیا]] کمتر سود جوید. [[دل]] به [[دنیا]] نمی‌بست، [[اخلاص]] او نمونه بود، انفاق‌های بسیار و [[صدقات]] پنهانی و موقوفات فراوان بر محرومین داشت. در [[مبارزه با ظلم]] و [[فساد]]، سازش‌ناپذیر بود. با [[سوء]] استفاده‌کنندگان از [[بیت المال]] برخوردی شدید داشت. خوشرو و خندان، در عین حال با مهابت و [[عظمت]] بود. در [[نبرد]]، پشت به [[دشمن]] نمی‌کرد، [[گذشت]] او بی‌نظیر بود. به آنچه می‌گفت، پیش از گفتن عمل می‌کرد. [[نماز]]، [[آرامش]] جانش بود. خود را بندۀ [[خدا]] می‌دید، هر چند [[امام علی|امیرمؤمنان]] بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۲۵.</ref>.
در وصف اخلاقی [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} گفته شده است: برای [[مؤمنان]] پدری [[مهربان]]، برای [[کافران]] [[دشمنی]] سرسخت بود. به [[نیازمندان]] رسیدگی می‌کرد، چشمانش از [[خوف]] [[خدا]] اشک‌ریز بود، با آن همه عظمت، [[فروتن]] بود، همه نزد او در برابر [[حق]] و [[عدل]]، برابر بودند. شب‌ها از [[عبادت]] بیدار و روزها در [[جهاد]] پیگیر بود، زندگی‌اش حتی در دوران [[زمامداری]] زاهدانه و ساده بود، با همۀ [[شجاعت]] و [[دلاوری]]، [[قلبی]] [[رؤوف]] داشت. وقت [[نماز]]، رنگ از چهره‌اش می‌پرید. خود را [[عادت]] داده بود که از [[لذایذ]] [[دنیا]] کمتر سود جوید. [[دل]] به [[دنیا]] نمی‌بست، [[اخلاص]] او نمونه بود، انفاق‌های بسیار و [[صدقات]] پنهانی و موقوفات فراوان بر محرومین داشت. در [[مبارزه با ظلم]] و [[فساد]]، سازش‌ناپذیر بود. با [[سوء]] استفاده‌کنندگان از [[بیت المال]] برخوردی شدید داشت. خوشرو و خندان، در عین حال با مهابت و [[عظمت]] بود. در [[نبرد]]، پشت به [[دشمن]] نمی‌کرد، [[گذشت]] او بی‌نظیر بود. به آنچه می‌گفت، پیش از گفتن عمل می‌کرد. [[نماز]]، [[آرامش]] جانش بود. خود را بندۀ [[خدا]] می‌دید، هر چند [[امام علی|امیرمؤمنان]] بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۲۵.</ref>.


== [[اوصاف اخلاقی]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} ==
== [[اوصاف اخلاقی]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} ==
برخی از اوصاف اخلاقی امیرالمؤمنین {{ع}} عبارت است از:
برخی از اوصاف اخلاقی امیرالمؤمنین {{ع}} عبارت است از:
=== [[خوش اخلاقی‌]] ===
=== [[خوش اخلاقی‌]] ===
[[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمودند: "[[علی]]... خوش خُلق‌ترینِ [[مردم]] است"<ref>{{متن حدیث|رسول الله{{صل}}: عَلِی... أحسَنُ الناسِ خُلُقاً}}، المناقب، ابن مغازلی، ص ۱۵۱، ح ۱۸۸.</ref>.
[[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمودند: "[[علی]]... خوش خُلق‌ترینِ [[مردم]] است"<ref>{{متن حدیث|رسول الله {{صل}}: عَلِی... أحسَنُ الناسِ خُلُقاً}}، المناقب، ابن مغازلی، ص ۱۵۱، ح ۱۸۸.</ref>.


در کتاب [[الکامل فی التاریخ‌ (کتاب)|الکامل فی التاریخ‌]] درباره [[علی]]{{ع}} آمده است: "او خوش چهره‌ترینِ افراد بود و [[محاسن]] سفیدش را [[خضاب]] نمی‌کرد و بسیار خندان بود"<ref>الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۴۴۰.</ref>.
در کتاب [[الکامل فی التاریخ‌ (کتاب)|الکامل فی التاریخ‌]] درباره [[علی]] {{ع}} آمده است: "او خوش چهره‌ترینِ افراد بود و [[محاسن]] سفیدش را [[خضاب]] نمی‌کرد و بسیار خندان بود"<ref>الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۴۴۰.</ref>.


=== [[شکیبایی‌]] ===
=== [[شکیبایی‌]] ===
[[پیامبر خدا]]{{صل}}‌ به [[علی]]{{ع}} فرمودند: "تو نمی‌میری تا آنکه زیرْ دست قرار‌گیری و از [[خشم]]، انباشته گردی و پس از من، [[شکیبایی]] پیشه کنی"<ref>{{متن حدیث|رسول الله{{صل}}- لِعَلِی{{ع}}-: إنک لَن تَموتَ حَتی‌ تُؤمَرَ، وتُملَأَ غَیظاً، وتوجَدَ مِن بَعدی صابِراً}}، تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۴۲۲، ح ۹۰۱۶.</ref>.
[[پیامبر خدا]] {{صل}}‌ به [[علی]] {{ع}} فرمودند: "تو نمی‌میری تا آنکه زیرْ دست قرار‌گیری و از [[خشم]]، انباشته گردی و پس از من، [[شکیبایی]] پیشه کنی"<ref>{{متن حدیث|رسول الله {{صل}}- لِعَلِی {{ع}}-: إنک لَن تَموتَ حَتی‌ تُؤمَرَ، وتُملَأَ غَیظاً، وتوجَدَ مِن بَعدی صابِراً}}، تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۴۲۲، ح ۹۰۱۶.</ref>.


[[امام علی]]{{ع}}‌ در سخنرانی‌ای که در آن، ویژگی‌های خودش را پیش از [[بیعت]] یاد می‌کند، فرمود: "نگریستم و دریافتم که جز [[اهل]] بیتم [[یاوری]] ندارم. دریغم آمد که آنان بمیرند. خار در چشم، پلک بر هم گذاشتم و استخوان در گلو، نوشیدم. [[جان]] به لب، [[شکیبایی]] ورزیدم و بر تلخی شرنگ حنظله، [[صبر]] کردم"<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}- فی خُطبَةٍ لَهُ یذکرُ فیها صِفَتَهُ قَبلَ البَیعَةِ لَهُ-: فَنَظَرتُ فَإِذا لَیسَ لی مُعینٌ إلاأهلَ بَیتی، فَضَنِنتُ بِهِم عَنِ المَوتِ، وأغضَیتُ عَلَی القَذی‌، وشَرِبتُ عَلَی الشجا، وصَبَرتُ عَلی‌ أخذِ الکظَمِ، وعَلی أمَر مِن طَعمِ العَلقَمِ}}، نهج البلاغة، خطبه ۲۶.</ref>.
[[امام علی]] {{ع}}‌ در سخنرانی‌ای که در آن، ویژگی‌های خودش را پیش از [[بیعت]] یاد می‌کند، فرمود: "نگریستم و دریافتم که جز [[اهل]] بیتم [[یاوری]] ندارم. دریغم آمد که آنان بمیرند. خار در چشم، پلک بر هم گذاشتم و استخوان در گلو، نوشیدم. [[جان]] به لب، [[شکیبایی]] ورزیدم و بر تلخی شرنگ حنظله، [[صبر]] کردم"<ref>{{متن حدیث|الإمام علی {{ع}}- فی خُطبَةٍ لَهُ یذکرُ فیها صِفَتَهُ قَبلَ البَیعَةِ لَهُ-: فَنَظَرتُ فَإِذا لَیسَ لی مُعینٌ إلاأهلَ بَیتی، فَضَنِنتُ بِهِم عَنِ المَوتِ، وأغضَیتُ عَلَی القَذی‌، وشَرِبتُ عَلَی الشجا، وصَبَرتُ عَلی‌ أخذِ الکظَمِ، وعَلی أمَر مِن طَعمِ العَلقَمِ}}، نهج البلاغة، خطبه ۲۶.</ref>.


در کتاب [[الإرشاد (کتاب)|الإرشاد]] به [[نقل]] از [[جندب بن عبد الله]] آمده است: "در [[مدینه]]، پس از [[بیعت]] [[مردم]] با [[عثمان]]، بر [[علی]]{{ع}} وارد شدم. او را [[غمگین]] و سر به زیر دیدم. گفتم: چه کردند [[قوم]] تو؟ فرمود: "صبری [[نیکو]] [باید]". گفتم: سبحان [[الله]]! به [[خدا]] [[سوگند]]، تو بسیار [[شکیبایی]]"<ref>الإرشاد، ج ۱، ص ۲۴۱.</ref>.
در کتاب [[الإرشاد (کتاب)|الإرشاد]] به [[نقل]] از [[جندب بن عبد الله]] آمده است: "در [[مدینه]]، پس از [[بیعت]] [[مردم]] با [[عثمان]]، بر [[علی]] {{ع}} وارد شدم. او را [[غمگین]] و سر به زیر دیدم. گفتم: چه کردند [[قوم]] تو؟ فرمود: "صبری [[نیکو]] [باید]". گفتم: سبحان [[الله]]! به [[خدا]] [[سوگند]]، تو بسیار [[شکیبایی]]"<ref>الإرشاد، ج ۱، ص ۲۴۱.</ref>.


=== [[قدرت]] [[اراده]] و [[پایداری‌]] ===
=== [[قدرت]] [[اراده]] و [[پایداری‌]] ===
[[امام علی]]{{ع}}‌ در سخنی که پس از جریان [[نهروان]] در آن، [[فضایل]] خود را می‌گفت فرمود: "هنگامی برای [[اسلام]] [[قیام]] کردم که مسلمانانْ [[ناتوان]] بودند و زمانی سربرآوردم که همه سر در گریبان فرو برده بودند و زمانی سخن گفتم که همه به لُکنت افتاده بودند و هنگامی به [[نور]] [[خدا]] پیش رفتم که همه [[ایستاده]] بودند. من آوایم از همه پایین‌تر بود و در عمل، جلوترینِ آنان بودم. زمام [[فضایل]] را به دست گرفتم، بر آنان پیشی گرفتم و از همه بُردم و چون کوهی که بادهای شکننده آن را حرکت نمی‌دهد و تندبادها آن را از بین نمی‌برد، هیچ‌کس نتوانسته از من عیبی بگیرد و در من نقصی پیدا کند"<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}- فی کلامٍ لَهُ بَعدَ وَقعَةِ النهرَوانِ یذکرُ فیهِ فَضائِلَهُ-: فَقُمتُ بِالأَمرِ حینَ فَشِلوا، وتَطَلعتُ حینَ تَقَبعوا، ونَطَقتُ حینَ تَعتَعوا، ومَضَیتُ بِنورِ اللهِ حینَ وَقَفوا، وکنتُ أخفَضَهُم صَوتاً، وأعلاهُم فَوتاً، فَطِرتُ بِعِنانِها، وَاستَبدَدتُ بِرِهانِها، کالجَبَلِ؛ لا تُحَرکهُ القَواصِفُ، ولا تُزیلُهُ العَواصِفُ، لَم یکن لِأَحَدٍ فِی مَهمَزٌ، ولا لِقائِلٍ فِی مَغمَزٌ}}، نهج البلاغة، خطبه ۳۷.</ref>.
[[امام علی]] {{ع}}‌ در سخنی که پس از جریان [[نهروان]] در آن، [[فضایل]] خود را می‌گفت فرمود: "هنگامی برای [[اسلام]] [[قیام]] کردم که مسلمانانْ [[ناتوان]] بودند و زمانی سربرآوردم که همه سر در گریبان فرو برده بودند و زمانی سخن گفتم که همه به لُکنت افتاده بودند و هنگامی به [[نور]] [[خدا]] پیش رفتم که همه [[ایستاده]] بودند. من آوایم از همه پایین‌تر بود و در عمل، جلوترینِ آنان بودم. زمام [[فضایل]] را به دست گرفتم، بر آنان پیشی گرفتم و از همه بُردم و چون کوهی که بادهای شکننده آن را حرکت نمی‌دهد و تندبادها آن را از بین نمی‌برد، هیچ‌کس نتوانسته از من عیبی بگیرد و در من نقصی پیدا کند"<ref>{{متن حدیث|الإمام علی {{ع}}- فی کلامٍ لَهُ بَعدَ وَقعَةِ النهرَوانِ یذکرُ فیهِ فَضائِلَهُ-: فَقُمتُ بِالأَمرِ حینَ فَشِلوا، وتَطَلعتُ حینَ تَقَبعوا، ونَطَقتُ حینَ تَعتَعوا، ومَضَیتُ بِنورِ اللهِ حینَ وَقَفوا، وکنتُ أخفَضَهُم صَوتاً، وأعلاهُم فَوتاً، فَطِرتُ بِعِنانِها، وَاستَبدَدتُ بِرِهانِها، کالجَبَلِ؛ لا تُحَرکهُ القَواصِفُ، ولا تُزیلُهُ العَواصِفُ، لَم یکن لِأَحَدٍ فِی مَهمَزٌ، ولا لِقائِلٍ فِی مَغمَزٌ}}، نهج البلاغة، خطبه ۳۷.</ref>.


=== کمال خلوص‌ ===
=== کمال خلوص‌ ===
در کتاب [[الفخری (کتاب)|الفخری]] گفته شده که [[علی]]{{ع}} در [[جنگی]] مردی را بر [[زمین]] افکند و آن‌گاه بر سینه‌اش نشست تا سرش را [[قطع]] کند. آن مرد، [[آب]] دهان بر صورت وی افکند. [[علی]]{{ع}} برخاست و رهایش کرد. وقتی از او درباره چرایی برخاستن و ترک کشتن مرد، پس‌ از [[تسلط]] بر او پرسیدند، فرمود: "هنگامی که او [[آب]] [[دهان]] بر صورتم افکند، [[خشمگین]] شدم. ترسیدم که اگر او را بکشم، [[خشم]] و [[غیظ]] من در کشتن او نقشی داشته باشد و [[دوست]] نداشتم که او را جز برای [[خدای متعال]] بکشم"<ref>الفخری، ص ۴۴.</ref>.
در کتاب [[الفخری (کتاب)|الفخری]] گفته شده که [[علی]] {{ع}} در [[جنگی]] مردی را بر [[زمین]] افکند و آن‌گاه بر سینه‌اش نشست تا سرش را [[قطع]] کند. آن مرد، [[آب]] دهان بر صورت وی افکند. [[علی]] {{ع}} برخاست و رهایش کرد. وقتی از او درباره چرایی برخاستن و ترک کشتن مرد، پس‌ از [[تسلط]] بر او پرسیدند، فرمود: "هنگامی که او [[آب]] [[دهان]] بر صورتم افکند، [[خشمگین]] شدم. ترسیدم که اگر او را بکشم، [[خشم]] و [[غیظ]] من در کشتن او نقشی داشته باشد و [[دوست]] نداشتم که او را جز برای [[خدای متعال]] بکشم"<ref>الفخری، ص ۴۴.</ref>.


=== کمال راستی ‌===
=== کمال راستی ‌===
[[امام علی]]{{ع}} فرمودند: "به [[خدا]] [[سوگند]]، هرگز [[دروغ]] نگفته‌ام و به من دروغ گفته نشده است، گمراه نگشته‌ام و کسی به وسیله من گمراه نشده است و هیچ عهدی با من نشده که فراموش کرده باشم وگرنه بسیار فراموشکار خواهم بود"<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}: وَاللهِ، ما کذَبتُ ولا کذبتُ، ولا ضَلَلتُ ولا ضُل بی وما نَسیتُ ما عُهِدَ إلَی، إنی إذاً لَنَسِی}}، الأمالی، صدوق، ص ۴۹۱، ح ۶۶۸.</ref>.
[[امام علی]] {{ع}} فرمودند: "به [[خدا]] [[سوگند]]، هرگز [[دروغ]] نگفته‌ام و به من دروغ گفته نشده است، گمراه نگشته‌ام و کسی به وسیله من گمراه نشده است و هیچ عهدی با من نشده که فراموش کرده باشم وگرنه بسیار فراموشکار خواهم بود"<ref>{{متن حدیث|الإمام علی {{ع}}: وَاللهِ، ما کذَبتُ ولا کذبتُ، ولا ضَلَلتُ ولا ضُل بی وما نَسیتُ ما عُهِدَ إلَی، إنی إذاً لَنَسِی}}، الأمالی، صدوق، ص ۴۹۱، ح ۶۶۸.</ref>.


=== کمالِ از خود گذشتگی‌ ===
=== کمالِ از خود گذشتگی‌ ===
[[امام]] [[زین العابدین]]{{ع}} فرمود: "نخستین کسی که برای رضای [[خداوند]] از جانش گذشت، [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} بود و [[علی]]{{ع}} هنگام خوابیدنش در جای [[پیامبر خدا]] سرود:(...)<ref>{{متن حدیث|الإمام زین العابدین{{ع}}: إن أولَ مَن شَری‌ نَفسَهُ ابتِغاءَ رِضوانِ اللهِ عَلِی بنُ أبی طالِبٍ{{ع}}، وقالَ عَلِی{{ع}} عِندَ مَبیتِهِ عَلی‌ فِراشِ رَسولِ اللهِ{{صل}}: وَقَیتُ بِنَفسی خَیرَ مَن وَطِی‌ءَ الحَصی‌ *** ومَن طافَ بِالبَیتِ العَتیقِ وبِالحِجر / رَسولَ إلهٍ خافَ أن یمکروا بِهِ‌ *** فَنَجاهُ ذُو الطولِ الإِلهُ مِنَ المَکر / وباتَ رَسولُ اللهِ فِی الغارِ آمِناً *** مُوَقی وفی حِفظِ الإلهِ وفی سِتر / وبِت اراعِیهِم ولَم یتهَمونَنی‌ *** وقَد وَطنتُ نَفسی عَلَی القَتلِ وَالأَسر}}، المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۵، ح ۴۲۶۴.</ref>.
[[امام]] [[زین العابدین]] {{ع}} فرمود: "نخستین کسی که برای رضای [[خداوند]] از جانش گذشت، [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} بود و [[علی]] {{ع}} هنگام خوابیدنش در جای [[پیامبر خدا]] سرود:(...)<ref>{{متن حدیث|الإمام زین العابدین {{ع}}: إن أولَ مَن شَری‌ نَفسَهُ ابتِغاءَ رِضوانِ اللهِ عَلِی بنُ أبی طالِبٍ {{ع}}، وقالَ عَلِی {{ع}} عِندَ مَبیتِهِ عَلی‌ فِراشِ رَسولِ اللهِ {{صل}}: وَقَیتُ بِنَفسی خَیرَ مَن وَطِی‌ءَ الحَصی‌ *** ومَن طافَ بِالبَیتِ العَتیقِ وبِالحِجر / رَسولَ إلهٍ خافَ أن یمکروا بِهِ‌ *** فَنَجاهُ ذُو الطولِ الإِلهُ مِنَ المَکر / وباتَ رَسولُ اللهِ فِی الغارِ آمِناً *** مُوَقی وفی حِفظِ الإلهِ وفی سِتر / وبِت اراعِیهِم ولَم یتهَمونَنی‌ *** وقَد وَطنتُ نَفسی عَلَی القَتلِ وَالأَسر}}، المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۵، ح ۴۲۶۴.</ref>.


=== [[زینت]] [[زهد]] ===
=== [[زینت]] [[زهد]] ===
[[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: "ای [[علی]]! [[خداوند]]، تو را به زینتی آراسته است که [[بندگان]] را به زینتی چنین [[دوست]] داشتنی در نزد [[خدا]]، نیاراسته است: [[زهد]] در [[دنیا]]. تو را به گونه‌ای قرار داده که از [[دنیا]]، چیزی فرا چنگ نیاوری و [[دنیا]] نیز چیزی از تو فراچنگ نیاورَد. به تو [[دوستی]] بینوایان را بخشیده است که به [[پیشوایی]] تو خشنودند و تو به پیرو بودن آنان، [[راضی]] هستی. خوشا بر آنکه تو را [[دوست]] می‌دارد و تو را می‌پذیرد و وای بر آنکه تو را [[دشمن]] می‌دارد و بر تو [[دروغ]] می‌بندد! کسانی که تو را [[دوست]] دارند و تصدیقت کرده‌اند، آنان، [[همسایگان]] تو در خانه‌ات در [[بهشت]] و رفیقان تو در قصرت خواهند بود، و کسانی که تو را [[دشمن]] داشتند و بر تو [[دروغ]] بستند، بر [[خدا]] رواست که آنان را در روز واپسین، در [[جایگاه]] [[دروغگویان]] قرار دهد"<ref>{{متن حدیث|رسول الله{{صل}}: یا عَلِی، إن اللهَ قَد زَینَک بِزینَةٍ لَم یتَزَینِ العِبادُ بِزینَةٍ أحَب إلَی اللهِ مِنها؛ الزهدِ فِی الدنیا، فَجَعَلَک لا تَنالُ مِنَ الدنیا شَیئاً، ولا تَنالُ الدنیا مِنک شَیئاً، ووَهَبَ لَک حُب المَساکینِ، فَرَضوا بِک إماماً، ورَضیتَ بِهِم أتباعاً، فَطوبی‌ لِمَن أحَبک وصَدَقَ فیک، ووَیلٌ لِمَن أبغَضَک وکذَبَ عَلَیک؛ فَأَما الذینَ أحَبوا وصَدَقوا فیک فَهُم جیرانُک فی دارِک، ورُفَقاؤُک فی قَصرِک، وأَما الذینَ أبغَضوک وکذَبوا عَلَیک فَحَق عَلَی اللهِ أن یوقِفَهُم مَوقِفَ الکذابینَ یومَ القِیامَةِ}}، تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۲۸۱ و ۲۸۲.</ref>.
[[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمود: "ای [[علی]]! [[خداوند]]، تو را به زینتی آراسته است که [[بندگان]] را به زینتی چنین [[دوست]] داشتنی در نزد [[خدا]]، نیاراسته است: [[زهد]] در [[دنیا]]. تو را به گونه‌ای قرار داده که از [[دنیا]]، چیزی فرا چنگ نیاوری و [[دنیا]] نیز چیزی از تو فراچنگ نیاورَد. به تو [[دوستی]] بینوایان را بخشیده است که به [[پیشوایی]] تو خشنودند و تو به پیرو بودن آنان، [[راضی]] هستی. خوشا بر آنکه تو را [[دوست]] می‌دارد و تو را می‌پذیرد و وای بر آنکه تو را [[دشمن]] می‌دارد و بر تو [[دروغ]] می‌بندد! کسانی که تو را [[دوست]] دارند و تصدیقت کرده‌اند، آنان، [[همسایگان]] تو در خانه‌ات در [[بهشت]] و رفیقان تو در قصرت خواهند بود، و کسانی که تو را [[دشمن]] داشتند و بر تو [[دروغ]] بستند، بر [[خدا]] رواست که آنان را در روز واپسین، در [[جایگاه]] [[دروغگویان]] قرار دهد"<ref>{{متن حدیث|رسول الله {{صل}}: یا عَلِی، إن اللهَ قَد زَینَک بِزینَةٍ لَم یتَزَینِ العِبادُ بِزینَةٍ أحَب إلَی اللهِ مِنها؛ الزهدِ فِی الدنیا، فَجَعَلَک لا تَنالُ مِنَ الدنیا شَیئاً، ولا تَنالُ الدنیا مِنک شَیئاً، ووَهَبَ لَک حُب المَساکینِ، فَرَضوا بِک إماماً، ورَضیتَ بِهِم أتباعاً، فَطوبی‌ لِمَن أحَبک وصَدَقَ فیک، ووَیلٌ لِمَن أبغَضَک وکذَبَ عَلَیک؛ فَأَما الذینَ أحَبوا وصَدَقوا فیک فَهُم جیرانُک فی دارِک، ورُفَقاؤُک فی قَصرِک، وأَما الذینَ أبغَضوک وکذَبوا عَلَیک فَحَق عَلَی اللهِ أن یوقِفَهُم مَوقِفَ الکذابینَ یومَ القِیامَةِ}}، تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۲۸۱ و ۲۸۲.</ref>.


[[امام علی]]{{ع}} در این زمینه فرمود: "این دنیای شما نزد من از [[عطسه]] بزی کم‌ارزش‌تر است"<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}: دُنیاکم هذِهِ أزهَدُ عِندی مِن عَفطَةِ عَنزٍ}}، نهج البلاغة، خطبه ۳.</ref>.
[[امام علی]] {{ع}} در این زمینه فرمود: "این دنیای شما نزد من از [[عطسه]] بزی کم‌ارزش‌تر است"<ref>{{متن حدیث|الإمام علی {{ع}}: دُنیاکم هذِهِ أزهَدُ عِندی مِن عَفطَةِ عَنزٍ}}، نهج البلاغة، خطبه ۳.</ref>.


همچنین فرمودند: "به [[خدا]] [[سوگند]]، این دنیای شما در نظر من از استخوان خوکی در دست فردی جذامی، بی‌ارزش‌تر است"<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}: وَاللهِ لَدُنیاکم هذِهِ أهوَنُ فی عَینی مِن عُراقِ خِنزیرٍ فی یدِ مَجذومٍ}}، نهج البلاغة، حکمت ۲۳۶.</ref>.
همچنین فرمودند: "به [[خدا]] [[سوگند]]، این دنیای شما در نظر من از استخوان خوکی در دست فردی جذامی، بی‌ارزش‌تر است"<ref>{{متن حدیث|الإمام علی {{ع}}: وَاللهِ لَدُنیاکم هذِهِ أهوَنُ فی عَینی مِن عُراقِ خِنزیرٍ فی یدِ مَجذومٍ}}، نهج البلاغة، حکمت ۲۳۶.</ref>.


در کتاب [[خصائص الأئمة (کتاب)|خصائص الأئمة]]{{عم}} آمده است: "[[علی]]{{ع}}‌ روزی بر [[منبر]] [[کوفه]] فرمود: "چه کسی این [[شمشیر]] مرا می‌خرد؟ اگر نان یک [[شب]] را می‌داشتم، آن را نمی‌فروختم" و این در حالی بود که غله‌ای که به او می‌رسید، در یک سال به [[چهل]] هزار [[دینار]] بالغ می‌شد<ref>خصائص الأئمة{{عم}}: {{متن حدیث|قالَ‌ [عَلِی‌]{{ع}} یوماً عَلی‌ مِنبَرِ الکوفَةِ: «مَن یشتَری مِنی سَیفی هذا، ولَو أن لی قوتُ لَیلَةٍ ما بِعتُهُ»، وغَلةُ صَدَقَتِهِ تَشتَمِلُ حینَئِذٍ عَلی‌ أربَعینَ ألفَ دینارٍ فی کل سَنَةٍ}}، خصائص الأئمة{{عم}}، ص ۷۹.</ref>.
در کتاب [[خصائص الأئمة (کتاب)|خصائص الأئمة]] {{عم}} آمده است: "[[علی]] {{ع}}‌ روزی بر [[منبر]] [[کوفه]] فرمود: "چه کسی این [[شمشیر]] مرا می‌خرد؟ اگر نان یک [[شب]] را می‌داشتم، آن را نمی‌فروختم" و این در حالی بود که غله‌ای که به او می‌رسید، در یک سال به [[چهل]] هزار [[دینار]] بالغ می‌شد<ref>خصائص الأئمة {{عم}}: {{متن حدیث|قالَ‌ [عَلِی‌]{{ع}} یوماً عَلی‌ مِنبَرِ الکوفَةِ: «مَن یشتَری مِنی سَیفی هذا، ولَو أن لی قوتُ لَیلَةٍ ما بِعتُهُ»، وغَلةُ صَدَقَتِهِ تَشتَمِلُ حینَئِذٍ عَلی‌ أربَعینَ ألفَ دینارٍ فی کل سَنَةٍ}}، خصائص الأئمة {{عم}}، ص ۷۹.</ref>.


=== [[بخشندگی‌]] ===
=== [[بخشندگی‌]] ===
[[پیامبر خدا]]{{صل}}‌ در [[وصف]] [[علی]]{{ع}} فرمودند: "این دریای خروشان و [[خورشید]] برآمده، در [[بخشش]]، از فراتْ بخشنده‌تر است و [[دل]] گشاده‌تر از [[دنیا]]. هر کس او را [[دشمن]] بدارد، [[لعنت خدا]] بر او باد!"<ref>{{متن حدیث|رسول الله{{صل}}- فی وَصفِ عَلِی{{ع}}-: هذَا البَحرُ الزاخِرُ، هذَا الشمسُ الطالِعَةُ، أسخی‌ مِنَ الفُراتِ کفاً، وأوسَعُ مِنَ الدنیا قَلباً، فَمَن أبغَضَهُ فَعَلَیهِ لَعنَةُ اللهِ}}، مائة منقبة، ص ۵۵، ح ۱۲.</ref>
[[پیامبر خدا]] {{صل}}‌ در [[وصف]] [[علی]] {{ع}} فرمودند: "این دریای خروشان و [[خورشید]] برآمده، در [[بخشش]]، از فراتْ بخشنده‌تر است و [[دل]] گشاده‌تر از [[دنیا]]. هر کس او را [[دشمن]] بدارد، [[لعنت خدا]] بر او باد!"<ref>{{متن حدیث|رسول الله {{صل}}- فی وَصفِ عَلِی {{ع}}-: هذَا البَحرُ الزاخِرُ، هذَا الشمسُ الطالِعَةُ، أسخی‌ مِنَ الفُراتِ کفاً، وأوسَعُ مِنَ الدنیا قَلباً، فَمَن أبغَضَهُ فَعَلَیهِ لَعنَةُ اللهِ}}، مائة منقبة، ص ۵۵، ح ۱۲.</ref>


[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "[[امیر مؤمنان]] از دستْ‌رنج و [[مال]] خویش، هزار برده را [[آزاد]] کرد"<ref>{{متن حدیث|الإمام الصادق{{ع}}: إن أمیرَ المُؤمِنینَ{{ع}} أعتَقَ ألفَ مَملوک مِن مالِهِ وکد یدِهِ}}، الکافی، ج ۵، ص ۷۴، ح ۲.</ref>.
[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "[[امیر مؤمنان]] از دستْ‌رنج و [[مال]] خویش، هزار برده را [[آزاد]] کرد"<ref>{{متن حدیث|الإمام الصادق {{ع}}: إن أمیرَ المُؤمِنینَ {{ع}} أعتَقَ ألفَ مَملوک مِن مالِهِ وکد یدِهِ}}، الکافی، ج ۵، ص ۷۴، ح ۲.</ref>.


در کتاب [[ربیع الأبرار (کتاب)|ربیع الأبرار]]، [[کوفی]] به [[نقل]] از [[محمد بن حنفیه]] آمده است: "پدرم ([[علی]]{{ع}}) شبانگاه، [[قنبر]] را صدا می‌زد و آرد و خرما بر دوشش می‌نهاد و به درِ خانه‌هایی که می‌شناخت، می‌رفت و کسی را از آن [[آگاه]] نمی‌کرد. به وی گفتم: پدرم! چرا این [[اموال]] را در طول روز (علنی) به آنان نمی‌دهی؟ فرمود: "پسرم! [[صدقه]] مخفی، [[خشم]] [[پروردگار]] را خاموش می‌کند"<ref>ربیع الأبرار، ج ۲، ص ۱۴۸.</ref>.
در کتاب [[ربیع الأبرار (کتاب)|ربیع الأبرار]]، [[کوفی]] به [[نقل]] از [[محمد بن حنفیه]] آمده است: "پدرم ([[علی]] {{ع}}) شبانگاه، [[قنبر]] را صدا می‌زد و آرد و خرما بر دوشش می‌نهاد و به درِ خانه‌هایی که می‌شناخت، می‌رفت و کسی را از آن [[آگاه]] نمی‌کرد. به وی گفتم: پدرم! چرا این [[اموال]] را در طول روز (علنی) به آنان نمی‌دهی؟ فرمود: "پسرم! [[صدقه]] مخفی، [[خشم]] [[پروردگار]] را خاموش می‌کند"<ref>ربیع الأبرار، ج ۲، ص ۱۴۸.</ref>.


=== [[فروتنی]] با وجود بزرگی ‌===
=== [[فروتنی]] با وجود بزرگی ‌===
خط ۵۶: خط ۵۶:


=== [[جمع بین اضداد]] ===
=== [[جمع بین اضداد]] ===
در کتاب [[نهج البلاغة]] درباره [[امام علی]]{{ع}} آمده است: "از شگفتی‌های وی که منحصر به اوست و کسی در آن مشارکت ندارد، سخنان وی درباره [[زهد]] و [[پند]] و [[تذکر]] و [[موعظه]] است. اگر شخصِ دقیق در آنها دقت کند و متفکری در آنها بیندیشد و فارغ از این باشد که این [[کلام]]، سخن فردی چون اوست که از عظمتِ [[قدر]] و [[نفوذ]] [[فرمان]] و [[فرمانروایی]] برخوردار است، [[تردید]] نخواهد کرد که [[کلام]]، از آنِ فردی است که جز از [[زهد]]، بهره‌ای ندارد و به غیر از [[عبادت]]، به کاری نمی‌پردازد، به گوشه خانه‌ای خزیده و یا به دلِ کوه‌ها [[پناه]] بُرده و جز ناله خویش را نمی‌شنود و غیر از خودش را نمی‌بیند و بعید است [[باور]] کند این [[کلام]]، سخن کسی است که با [[شمشیر]] آهیخته در میدان [[جنگ]] گام می‌نهد، سرها را از تن جدا می‌کند و با دلیران درگیر می‌شود، و در حالی که از شمشیرش خونْ روان است و [[خون]] کشته‌شدگان از آن می‌چکد، از میدان بر می‌گردد و با این حال، زاهدِ زاهدان و عارفِ [[عارفان]] است. و این از فضیلت‌های شگفت و ویژگی‌های ظریف اوست که ویژگی‌های متضاد را در خویشتن جمع می‌کند و خصایص پراکنده را گِرد می‌آورد<ref>نهج البلاغة، مقدمه، ص ۳۵.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۶۹۲-۶۹۷.</ref>
در کتاب [[نهج البلاغة]] درباره [[امام علی]] {{ع}} آمده است: "از شگفتی‌های وی که منحصر به اوست و کسی در آن مشارکت ندارد، سخنان وی درباره [[زهد]] و [[پند]] و [[تذکر]] و [[موعظه]] است. اگر شخصِ دقیق در آنها دقت کند و متفکری در آنها بیندیشد و فارغ از این باشد که این [[کلام]]، سخن فردی چون اوست که از عظمتِ [[قدر]] و [[نفوذ]] [[فرمان]] و [[فرمانروایی]] برخوردار است، [[تردید]] نخواهد کرد که [[کلام]]، از آنِ فردی است که جز از [[زهد]]، بهره‌ای ندارد و به غیر از [[عبادت]]، به کاری نمی‌پردازد، به گوشه خانه‌ای خزیده و یا به دلِ کوه‌ها [[پناه]] بُرده و جز ناله خویش را نمی‌شنود و غیر از خودش را نمی‌بیند و بعید است [[باور]] کند این [[کلام]]، سخن کسی است که با [[شمشیر]] آهیخته در میدان [[جنگ]] گام می‌نهد، سرها را از تن جدا می‌کند و با دلیران درگیر می‌شود، و در حالی که از شمشیرش خونْ روان است و [[خون]] کشته‌شدگان از آن می‌چکد، از میدان بر می‌گردد و با این حال، زاهدِ زاهدان و عارفِ [[عارفان]] است. و این از فضیلت‌های شگفت و ویژگی‌های ظریف اوست که ویژگی‌های متضاد را در خویشتن جمع می‌کند و خصایص پراکنده را گِرد می‌آورد<ref>نهج البلاغة، مقدمه، ص ۳۵.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۶۹۲-۶۹۷.</ref>


==مکتب اخلاقی امیرالمؤمنین {{ع}}==
== مکتب اخلاقی امیرالمؤمنین {{ع}} ==
چگونگی [[تبیین]] پایه‌های [[اخلاق]] از ارکان مؤثر در [[سعادت]] افراد و [[رفتار]] [[جوامع]] است برخی از مؤلفه‌های [[مکتب]] [[اخلاقی]] [[امام علی]] {{ع}} عبارت است از:  
چگونگی [[تبیین]] پایه‌های [[اخلاق]] از ارکان مؤثر در [[سعادت]] افراد و [[رفتار]] [[جوامع]] است برخی از مؤلفه‌های [[مکتب]] [[اخلاقی]] [[امام علی]] {{ع}} عبارت است از:  
#عدم نسبیت [[اخلاق]]: اصول اولیه [[اخلاقی]] همواره ثابت هستند هرچند معیارهای ثانویه نسبی اند<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۷۷.</ref>
# عدم نسبیت [[اخلاق]]: اصول اولیه [[اخلاقی]] همواره ثابت هستند هرچند معیارهای ثانویه نسبی اند<ref>ر. ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۷۷.</ref>
# [[انسان کامل]]: [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} گذشته از آنکه مصداق اتم انسان کامل است، همواره بر [[رشد]] همه جانبه ارزش‌های والای [[انسانی]] تأکید می‌کند<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، فلسفه تاریخ، ج ۲، ص ۲۵۴.</ref>.  
# [[انسان کامل]]: [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} گذشته از آنکه مصداق اتم انسان کامل است، همواره بر [[رشد]] همه جانبه ارزش‌های والای [[انسانی]] تأکید می‌کند<ref>ر. ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، فلسفه تاریخ، ج ۲، ص ۲۵۴.</ref>.  
# [[خودشناسی]] مقدمه [[اخلاق]] و در [[مکتب]] [[اخلاقی]] [[علی]]{{ع}} مقدمه [[خداشناسی]] و [[حقیقت]] [[عبادت]] است<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[حکمت‌ها و اندرزها (کتاب)|حکمت‌ها و اندرزها]]، مجموعه آثار، ج ۲۲، صص ۴۱۵ و ۴۲۹.</ref>. یکی از [[آثار خودشناسی]]، [[کرامت نفس]] است که اساس و محور [[اخلاق اسلامی]] است و مقابله با [[غرایز]] را آسان می‌کند<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[حکمت‌ها و اندرزها (کتاب)|حکمت‌ها و اندرزها]]، مجموعه آثار، ج ۲۲، ص ۳۹۶.</ref>. در نقطه مقابل [[بردگی]] [[روح]] و نفس نسبت به [[مال]] و [[ثروت]] است<ref>ر.ک: گفتارهای معنوی، ص ۳۷.</ref>.  
# [[خودشناسی]] مقدمه [[اخلاق]] و در [[مکتب]] [[اخلاقی]] [[علی]] {{ع}} مقدمه [[خداشناسی]] و [[حقیقت]] [[عبادت]] است<ref>ر. ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[حکمت‌ها و اندرزها (کتاب)|حکمت‌ها و اندرزها]]، مجموعه آثار، ج ۲۲، صص ۴۱۵ و ۴۲۹.</ref>. یکی از [[آثار خودشناسی]]، [[کرامت نفس]] است که اساس و محور [[اخلاق اسلامی]] است و مقابله با [[غرایز]] را آسان می‌کند<ref>ر. ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[حکمت‌ها و اندرزها (کتاب)|حکمت‌ها و اندرزها]]، مجموعه آثار، ج ۲۲، ص ۳۹۶.</ref>. در نقطه مقابل [[بردگی]] [[روح]] و نفس نسبت به [[مال]] و [[ثروت]] است<ref>ر. ک: گفتارهای معنوی، ص ۳۷.</ref>.  
# [[زهد]] و [[دنیا]]: از جمله امتیازات [[مکتب]] [[اخلاقی]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بررسی جامع و دقیق مفاهیم [[اخلاقی]] است. حضرت [[زهد]] را به [[تنبلی]] به بهانۀ [[ترک دنیا]] [[تفسیر]] نمی‌کند، بلکه [[روحیه]] [[ثبات]] در برابر از دست دادن و به دست آوردن دنیاست<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۷۰.</ref>. همچنین حضرت در مورد [[دنیا]] با تفکیک نعمت‎های موجود در دنیال و [[دلبستگی]] به دنیا، می‌فرماید: "دنیا کسی را [[فریب]] نمی‌دهد بلکه [[انسان]] با [[هوای نفس]] [[فریب]] می‌خورد، دنیا [[مسجد]] [[دوستان]] خداست"<ref>{{متن حدیث|مَا الدُّنْيَا غَرَّتْكَ وَ لَكِنْ بِهَا اغْتَرَرْتَ}}؛ نهج البلاغه، خ ٢٢٣ و {{متن حدیث|مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ}}؛ حکمت ١٣١.</ref>.<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[انسان کامل (کتاب)|انسان کامل]]، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص ۲۹۴.</ref>.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] صفحه ۳۵ تا۶۳.</ref>
# [[زهد]] و [[دنیا]]: از جمله امتیازات [[مکتب]] [[اخلاقی]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} بررسی جامع و دقیق مفاهیم [[اخلاقی]] است. حضرت [[زهد]] را به [[تنبلی]] به بهانۀ [[ترک دنیا]] [[تفسیر]] نمی‌کند، بلکه [[روحیه]] [[ثبات]] در برابر از دست دادن و به دست آوردن دنیاست<ref>ر. ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۷۰.</ref>. همچنین حضرت در مورد [[دنیا]] با تفکیک نعمت‎های موجود در دنیال و [[دلبستگی]] به دنیا، می‌فرماید: "دنیا کسی را [[فریب]] نمی‌دهد بلکه [[انسان]] با [[هوای نفس]] [[فریب]] می‌خورد، دنیا [[مسجد]] [[دوستان]] خداست"<ref>{{متن حدیث|مَا الدُّنْيَا غَرَّتْكَ وَ لَكِنْ بِهَا اغْتَرَرْتَ}}؛ نهج البلاغه، خ ٢٢٣ و {{متن حدیث|مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ}}؛ حکمت ١٣١.</ref>.<ref>ر. ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[انسان کامل (کتاب)|انسان کامل]]، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص ۲۹۴.</ref>.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] صفحه ۳۵ تا۶۳.</ref>


==رفتارها و عملکرد [[اخلاقی]] ([[سبک زندگی]] [[اخلاقی]])==
== رفتارها و عملکرد [[اخلاقی]] ([[سبک زندگی]] [[اخلاقی]]) ==
#هر شخصیتی، هم‌سنخ خود را جذب می‌کند و غیر سنخ را از خود دور می‌سازد. [[جاذبه]] و دافعه او سخت نیرومند است. جاذبۀ [[علی]]{{ع}} حقیقتی است که همه افراد را شیفته کرده، بر تارک قرون می‌درخشد و تا ژرفای [[دل‌ها]] و باطن‌ها پیش رفته است. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} می‌فرماید: "در [[آینده]] مرا می‌بینید و خصایص شناخته نشدۀ من برایتان آشکار می‌شود و پس از تهی شدن جای من و ایستادن دیگری به جای من، مرا خواهید [[شناخت]]"<ref>{{متن حدیث|غَداً تَرَوْنَ أَيَّامِي وَ يُكْشَفُ لَكُمْ عَنْ سَرَائِرِي وَ تَعْرِفُونَنِي بَعْدَ خُلُوِّ مَكَانِي وَ قِيَامِ غَيْرِي مَقَامِي}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۹.</ref>. سِرّ [[محبوبیت]] او [[معنویت]] اوست. دافعه [[علی]]{{ع}} نیز ممتاز و برجسته است. چون در [[راه خدا]] از کسی [[پروا]] نداشت، قهراً دل‌های پرطمع را می‌آزرد، [[انعطاف‌پذیری]] او در امور کلی [[دین]] و عدالت‌طلبی او که برای امتیازطلبان سخت بود، برای او دشمن‌ساز و بلکه عامل [[قتل]] او بود<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]] مجموعه آثار، ج۱۶،ص ۲۳۲ و ۲۸۹.</ref>.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] ص ۷۷ تا۸۱.</ref>
# هر شخصیتی، هم‌سنخ خود را جذب می‌کند و غیر سنخ را از خود دور می‌سازد. [[جاذبه]] و دافعه او سخت نیرومند است. جاذبۀ [[علی]] {{ع}} حقیقتی است که همه افراد را شیفته کرده، بر تارک قرون می‌درخشد و تا ژرفای [[دل‌ها]] و باطن‌ها پیش رفته است. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} می‌فرماید: "در [[آینده]] مرا می‌بینید و خصایص شناخته نشدۀ من برایتان آشکار می‌شود و پس از تهی شدن جای من و ایستادن دیگری به جای من، مرا خواهید [[شناخت]]"<ref>{{متن حدیث|غَداً تَرَوْنَ أَيَّامِي وَ يُكْشَفُ لَكُمْ عَنْ سَرَائِرِي وَ تَعْرِفُونَنِي بَعْدَ خُلُوِّ مَكَانِي وَ قِيَامِ غَيْرِي مَقَامِي}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۹.</ref>. سِرّ [[محبوبیت]] او [[معنویت]] اوست. دافعه [[علی]] {{ع}} نیز ممتاز و برجسته است. چون در [[راه خدا]] از کسی [[پروا]] نداشت، قهراً دل‌های پرطمع را می‌آزرد، [[انعطاف‌پذیری]] او در امور کلی [[دین]] و عدالت‌طلبی او که برای امتیازطلبان سخت بود، برای او دشمن‌ساز و بلکه عامل [[قتل]] او بود<ref>ر. ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]] مجموعه آثار، ج۱۶،ص ۲۳۲ و ۲۸۹.</ref>.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] ص ۷۷ تا۸۱.</ref>
# [[پایبندی به اصول]]: هیچ‌گاه از [[خیانت]] و [[نیرنگ]] استفاده نکرد، هرچند به قیمت از دست رفتن خلافتش باشد. در مقابل پیشنهاد [[سکوت]] موقت در برابر [[معاویه]]، فرمودند: "اگر من [[معاویه]] را حتی برای مدتی کوتاه تثبیت کنم، به این معناست که من او را حداقل در این مدت [[صالح]] می‌دانم در حالی که من او را صالح نمی‌دانم و به [[مردم]] هم [[دروغ]] نمی‌گویم". وقتی در [[جنگ صفین]] [[شریعه]] به دست [[سپاه علی]]{{ع}} افتاد. [[یاران]] پیشنهاد مقابله به مثل و [[بستن آب]] بر [[سپاهیان]] [[معاویه]] را دادند؛ اما حضرت فرمودند: "[[خداوند]] آب را برای [[مسلمان]] و [[کافر]] قرار داده و این کار دور از [[شهامت]] و [[فتوت]] و [[مردانگی]] است"<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۷۹ و ۱۰۵ و ۱۱۱.</ref>. [[علی]]{{ع}} در مسائل شخصی بسیار نرم، انعطاف‌پذیر، شوخ و خنده‌رو بود و تا جایی که به حد [[باطل]] نرسد، با [[مردم]] [[مزاح]] می‌کرد. ولی در مسائل اصولی، مقررات [[الهی]] و [[حقوق]] [[اجتماعی]]، بسیار [[صلابت]] داشت و [[انعطاف‌پذیری]] و مماشات در او راه نداشت<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۱۷۶.</ref>.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] صفحه ۶۳ تا۷۵.</ref>
# [[پایبندی به اصول]]: هیچ‌گاه از [[خیانت]] و [[نیرنگ]] استفاده نکرد، هرچند به قیمت از دست رفتن خلافتش باشد. در مقابل پیشنهاد [[سکوت]] موقت در برابر [[معاویه]]، فرمودند: "اگر من [[معاویه]] را حتی برای مدتی کوتاه تثبیت کنم، به این معناست که من او را حداقل در این مدت [[صالح]] می‌دانم در حالی که من او را صالح نمی‌دانم و به [[مردم]] هم [[دروغ]] نمی‌گویم". وقتی در [[جنگ صفین]] [[شریعه]] به دست [[سپاه علی]] {{ع}} افتاد. [[یاران]] پیشنهاد مقابله به مثل و [[بستن آب]] بر [[سپاهیان]] [[معاویه]] را دادند؛ اما حضرت فرمودند: "[[خداوند]] آب را برای [[مسلمان]] و [[کافر]] قرار داده و این کار دور از [[شهامت]] و [[فتوت]] و [[مردانگی]] است"<ref>ر. ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۷۹ و ۱۰۵ و ۱۱۱.</ref>. [[علی]] {{ع}} در مسائل شخصی بسیار نرم، انعطاف‌پذیر، شوخ و خنده‌رو بود و تا جایی که به حد [[باطل]] نرسد، با [[مردم]] [[مزاح]] می‌کرد. ولی در مسائل اصولی، مقررات [[الهی]] و [[حقوق]] [[اجتماعی]]، بسیار [[صلابت]] داشت و [[انعطاف‌پذیری]] و مماشات در او راه نداشت<ref>ر. ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۱۷۶.</ref>.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] صفحه ۶۳ تا۷۵.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۱

اوصاف اخلاقی فراوانی برای امیرالمؤمنین (ع) گفته شده است مانند اینکه برای مؤمنان پدری مهربان، برای کافران دشمنی سرسخت بود. به نیازمندان رسیدگی می‌کرد، چشمانش از خوف خدا اشک‌ریز بود، با آن همه عظمت، فروتن بود، همه نزد او در برابر حق و عدل، برابر بودند و ... . باید دانست از جمله امتیازات مکتب اخلاقی امیرمؤمنان (ع) بررسی جامع و دقیق مفاهیم اخلاقی است.

مقدمه

در وصف اخلاقی امیرالمؤمنین (ع) گفته شده است: برای مؤمنان پدری مهربان، برای کافران دشمنی سرسخت بود. به نیازمندان رسیدگی می‌کرد، چشمانش از خوف خدا اشک‌ریز بود، با آن همه عظمت، فروتن بود، همه نزد او در برابر حق و عدل، برابر بودند. شب‌ها از عبادت بیدار و روزها در جهاد پیگیر بود، زندگی‌اش حتی در دوران زمامداری زاهدانه و ساده بود، با همۀ شجاعت و دلاوری، قلبی رؤوف داشت. وقت نماز، رنگ از چهره‌اش می‌پرید. خود را عادت داده بود که از لذایذ دنیا کمتر سود جوید. دل به دنیا نمی‌بست، اخلاص او نمونه بود، انفاق‌های بسیار و صدقات پنهانی و موقوفات فراوان بر محرومین داشت. در مبارزه با ظلم و فساد، سازش‌ناپذیر بود. با سوء استفاده‌کنندگان از بیت المال برخوردی شدید داشت. خوشرو و خندان، در عین حال با مهابت و عظمت بود. در نبرد، پشت به دشمن نمی‌کرد، گذشت او بی‌نظیر بود. به آنچه می‌گفت، پیش از گفتن عمل می‌کرد. نماز، آرامش جانش بود. خود را بندۀ خدا می‌دید، هر چند امیرمؤمنان بود[۱].

اوصاف اخلاقی امیرالمؤمنین (ع)

برخی از اوصاف اخلاقی امیرالمؤمنین (ع) عبارت است از:

خوش اخلاقی‌

پیامبر خدا (ص) فرمودند: "علی... خوش خُلق‌ترینِ مردم است"[۲].

در کتاب الکامل فی التاریخ‌ درباره علی (ع) آمده است: "او خوش چهره‌ترینِ افراد بود و محاسن سفیدش را خضاب نمی‌کرد و بسیار خندان بود"[۳].

شکیبایی‌

پیامبر خدا (ص)‌ به علی (ع) فرمودند: "تو نمی‌میری تا آنکه زیرْ دست قرار‌گیری و از خشم، انباشته گردی و پس از من، شکیبایی پیشه کنی"[۴].

امام علی (ع)‌ در سخنرانی‌ای که در آن، ویژگی‌های خودش را پیش از بیعت یاد می‌کند، فرمود: "نگریستم و دریافتم که جز اهل بیتم یاوری ندارم. دریغم آمد که آنان بمیرند. خار در چشم، پلک بر هم گذاشتم و استخوان در گلو، نوشیدم. جان به لب، شکیبایی ورزیدم و بر تلخی شرنگ حنظله، صبر کردم"[۵].

در کتاب الإرشاد به نقل از جندب بن عبد الله آمده است: "در مدینه، پس از بیعت مردم با عثمان، بر علی (ع) وارد شدم. او را غمگین و سر به زیر دیدم. گفتم: چه کردند قوم تو؟ فرمود: "صبری نیکو [باید]". گفتم: سبحان الله! به خدا سوگند، تو بسیار شکیبایی"[۶].

قدرت اراده و پایداری‌

امام علی (ع)‌ در سخنی که پس از جریان نهروان در آن، فضایل خود را می‌گفت فرمود: "هنگامی برای اسلام قیام کردم که مسلمانانْ ناتوان بودند و زمانی سربرآوردم که همه سر در گریبان فرو برده بودند و زمانی سخن گفتم که همه به لُکنت افتاده بودند و هنگامی به نور خدا پیش رفتم که همه ایستاده بودند. من آوایم از همه پایین‌تر بود و در عمل، جلوترینِ آنان بودم. زمام فضایل را به دست گرفتم، بر آنان پیشی گرفتم و از همه بُردم و چون کوهی که بادهای شکننده آن را حرکت نمی‌دهد و تندبادها آن را از بین نمی‌برد، هیچ‌کس نتوانسته از من عیبی بگیرد و در من نقصی پیدا کند"[۷].

کمال خلوص‌

در کتاب الفخری گفته شده که علی (ع) در جنگی مردی را بر زمین افکند و آن‌گاه بر سینه‌اش نشست تا سرش را قطع کند. آن مرد، آب دهان بر صورت وی افکند. علی (ع) برخاست و رهایش کرد. وقتی از او درباره چرایی برخاستن و ترک کشتن مرد، پس‌ از تسلط بر او پرسیدند، فرمود: "هنگامی که او آب دهان بر صورتم افکند، خشمگین شدم. ترسیدم که اگر او را بکشم، خشم و غیظ من در کشتن او نقشی داشته باشد و دوست نداشتم که او را جز برای خدای متعال بکشم"[۸].

کمال راستی ‌

امام علی (ع) فرمودند: "به خدا سوگند، هرگز دروغ نگفته‌ام و به من دروغ گفته نشده است، گمراه نگشته‌ام و کسی به وسیله من گمراه نشده است و هیچ عهدی با من نشده که فراموش کرده باشم وگرنه بسیار فراموشکار خواهم بود"[۹].

کمالِ از خود گذشتگی‌

امام زین العابدین (ع) فرمود: "نخستین کسی که برای رضای خداوند از جانش گذشت، علی بن ابی طالب (ع) بود و علی (ع) هنگام خوابیدنش در جای پیامبر خدا سرود:(...)[۱۰].

زینت زهد

پیامبر خدا (ص) فرمود: "ای علی! خداوند، تو را به زینتی آراسته است که بندگان را به زینتی چنین دوست داشتنی در نزد خدا، نیاراسته است: زهد در دنیا. تو را به گونه‌ای قرار داده که از دنیا، چیزی فرا چنگ نیاوری و دنیا نیز چیزی از تو فراچنگ نیاورَد. به تو دوستی بینوایان را بخشیده است که به پیشوایی تو خشنودند و تو به پیرو بودن آنان، راضی هستی. خوشا بر آنکه تو را دوست می‌دارد و تو را می‌پذیرد و وای بر آنکه تو را دشمن می‌دارد و بر تو دروغ می‌بندد! کسانی که تو را دوست دارند و تصدیقت کرده‌اند، آنان، همسایگان تو در خانه‌ات در بهشت و رفیقان تو در قصرت خواهند بود، و کسانی که تو را دشمن داشتند و بر تو دروغ بستند، بر خدا رواست که آنان را در روز واپسین، در جایگاه دروغگویان قرار دهد"[۱۱].

امام علی (ع) در این زمینه فرمود: "این دنیای شما نزد من از عطسه بزی کم‌ارزش‌تر است"[۱۲].

همچنین فرمودند: "به خدا سوگند، این دنیای شما در نظر من از استخوان خوکی در دست فردی جذامی، بی‌ارزش‌تر است"[۱۳].

در کتاب خصائص الأئمة (ع) آمده است: "علی (ع)‌ روزی بر منبر کوفه فرمود: "چه کسی این شمشیر مرا می‌خرد؟ اگر نان یک شب را می‌داشتم، آن را نمی‌فروختم" و این در حالی بود که غله‌ای که به او می‌رسید، در یک سال به چهل هزار دینار بالغ می‌شد[۱۴].

بخشندگی‌

پیامبر خدا (ص)‌ در وصف علی (ع) فرمودند: "این دریای خروشان و خورشید برآمده، در بخشش، از فراتْ بخشنده‌تر است و دل گشاده‌تر از دنیا. هر کس او را دشمن بدارد، لعنت خدا بر او باد!"[۱۵]

امام صادق (ع) فرمود: "امیر مؤمنان از دستْ‌رنج و مال خویش، هزار برده را آزاد کرد"[۱۶].

در کتاب ربیع الأبرار، کوفی به نقل از محمد بن حنفیه آمده است: "پدرم (علی (ع)) شبانگاه، قنبر را صدا می‌زد و آرد و خرما بر دوشش می‌نهاد و به درِ خانه‌هایی که می‌شناخت، می‌رفت و کسی را از آن آگاه نمی‌کرد. به وی گفتم: پدرم! چرا این اموال را در طول روز (علنی) به آنان نمی‌دهی؟ فرمود: "پسرم! صدقه مخفی، خشم پروردگار را خاموش می‌کند"[۱۷].

فروتنی با وجود بزرگی ‌

در کتاب فضائل الصحابة، ابن حنبل به نقل از زادان آمده است: "علی بن ابی طالب را دیدم که بند کفش‌هایی در دست می‌گرفت، در بازارها قدم می‌زد و به افراد [ی که بند کفششان پاره شده بود]، بند می‌داد[۱۸]، راه گم کرده را راهنمایی می‌کرد و باربر را در حمل بار، یاری می‌رساند و این آیه قرآن را می‌خواند: "آن سرای آخرت را برای کسانی قرار می‌دهیم که در زمین، خواستار برتری و فساد نیستند، و فرجام [خوش‌]، از آنِ پرهیزگاران است" و می‌فرمود: "این آیه درباره حاکمان و مردمان صاحب قدرت، نازل شده است"[۱۹].

جمع بین اضداد

در کتاب نهج البلاغة درباره امام علی (ع) آمده است: "از شگفتی‌های وی که منحصر به اوست و کسی در آن مشارکت ندارد، سخنان وی درباره زهد و پند و تذکر و موعظه است. اگر شخصِ دقیق در آنها دقت کند و متفکری در آنها بیندیشد و فارغ از این باشد که این کلام، سخن فردی چون اوست که از عظمتِ قدر و نفوذ فرمان و فرمانروایی برخوردار است، تردید نخواهد کرد که کلام، از آنِ فردی است که جز از زهد، بهره‌ای ندارد و به غیر از عبادت، به کاری نمی‌پردازد، به گوشه خانه‌ای خزیده و یا به دلِ کوه‌ها پناه بُرده و جز ناله خویش را نمی‌شنود و غیر از خودش را نمی‌بیند و بعید است باور کند این کلام، سخن کسی است که با شمشیر آهیخته در میدان جنگ گام می‌نهد، سرها را از تن جدا می‌کند و با دلیران درگیر می‌شود، و در حالی که از شمشیرش خونْ روان است و خون کشته‌شدگان از آن می‌چکد، از میدان بر می‌گردد و با این حال، زاهدِ زاهدان و عارفِ عارفان است. و این از فضیلت‌های شگفت و ویژگی‌های ظریف اوست که ویژگی‌های متضاد را در خویشتن جمع می‌کند و خصایص پراکنده را گِرد می‌آورد[۲۰].[۲۱]

مکتب اخلاقی امیرالمؤمنین (ع)

چگونگی تبیین پایه‌های اخلاق از ارکان مؤثر در سعادت افراد و رفتار جوامع است برخی از مؤلفه‌های مکتب اخلاقی امام علی (ع) عبارت است از:

  1. عدم نسبیت اخلاق: اصول اولیه اخلاقی همواره ثابت هستند هرچند معیارهای ثانویه نسبی اند[۲۲]
  2. انسان کامل: امیرالمؤمنین (ع) گذشته از آنکه مصداق اتم انسان کامل است، همواره بر رشد همه جانبه ارزش‌های والای انسانی تأکید می‌کند[۲۳].
  3. خودشناسی مقدمه اخلاق و در مکتب اخلاقی علی (ع) مقدمه خداشناسی و حقیقت عبادت است[۲۴]. یکی از آثار خودشناسی، کرامت نفس است که اساس و محور اخلاق اسلامی است و مقابله با غرایز را آسان می‌کند[۲۵]. در نقطه مقابل بردگی روح و نفس نسبت به مال و ثروت است[۲۶].
  4. زهد و دنیا: از جمله امتیازات مکتب اخلاقی امیرمؤمنان (ع) بررسی جامع و دقیق مفاهیم اخلاقی است. حضرت زهد را به تنبلی به بهانۀ ترک دنیا تفسیر نمی‌کند، بلکه روحیه ثبات در برابر از دست دادن و به دست آوردن دنیاست[۲۷]. همچنین حضرت در مورد دنیا با تفکیک نعمت‎های موجود در دنیال و دلبستگی به دنیا، می‌فرماید: "دنیا کسی را فریب نمی‌دهد بلکه انسان با هوای نفس فریب می‌خورد، دنیا مسجد دوستان خداست"[۲۸].[۲۹].[۳۰]

رفتارها و عملکرد اخلاقی (سبک زندگی اخلاقی)

  1. هر شخصیتی، هم‌سنخ خود را جذب می‌کند و غیر سنخ را از خود دور می‌سازد. جاذبه و دافعه او سخت نیرومند است. جاذبۀ علی (ع) حقیقتی است که همه افراد را شیفته کرده، بر تارک قرون می‌درخشد و تا ژرفای دل‌ها و باطن‌ها پیش رفته است. امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: "در آینده مرا می‌بینید و خصایص شناخته نشدۀ من برایتان آشکار می‌شود و پس از تهی شدن جای من و ایستادن دیگری به جای من، مرا خواهید شناخت"[۳۱]. سِرّ محبوبیت او معنویت اوست. دافعه علی (ع) نیز ممتاز و برجسته است. چون در راه خدا از کسی پروا نداشت، قهراً دل‌های پرطمع را می‌آزرد، انعطاف‌پذیری او در امور کلی دین و عدالت‌طلبی او که برای امتیازطلبان سخت بود، برای او دشمن‌ساز و بلکه عامل قتل او بود[۳۲].[۳۳]
  2. پایبندی به اصول: هیچ‌گاه از خیانت و نیرنگ استفاده نکرد، هرچند به قیمت از دست رفتن خلافتش باشد. در مقابل پیشنهاد سکوت موقت در برابر معاویه، فرمودند: "اگر من معاویه را حتی برای مدتی کوتاه تثبیت کنم، به این معناست که من او را حداقل در این مدت صالح می‌دانم در حالی که من او را صالح نمی‌دانم و به مردم هم دروغ نمی‌گویم". وقتی در جنگ صفین شریعه به دست سپاه علی (ع) افتاد. یاران پیشنهاد مقابله به مثل و بستن آب بر سپاهیان معاویه را دادند؛ اما حضرت فرمودند: "خداوند آب را برای مسلمان و کافر قرار داده و این کار دور از شهامت و فتوت و مردانگی است"[۳۴]. علی (ع) در مسائل شخصی بسیار نرم، انعطاف‌پذیر، شوخ و خنده‌رو بود و تا جایی که به حد باطل نرسد، با مردم مزاح می‌کرد. ولی در مسائل اصولی، مقررات الهی و حقوق اجتماعی، بسیار صلابت داشت و انعطاف‌پذیری و مماشات در او راه نداشت[۳۵].[۳۶]

جستارهای وابسته

  1. آخرین خطبه امام علی
  2. شهادت آرزوی امام علی
  3. پدر امام علی
  4. از ذو قار تا بصره‌
  5. ازدواج امام علی
  6. امارت امام علی در حدیث
  7. امامت امام علی در حدیث
  8. انواع دانش‌های امام علی
  9. انگیزه‌های دشمنی با امام علی
  10. ایثار امام علی در شب هجرت
  11. بازگشت خورشید برای امام علی
  12. اقدامات امام علی در جنگ بدر
  13. بیعت با امام علی
  14. اقدامات امام علی در جنگ تبوک
  15. ترور امام علی
  16. توطئه برای ترور امام علی
  17. جایگاه علمی امام علی
  18. اقدامات امام علی در جنگ احد
  19. اقدامات امام علی در جنگ بنی قریظه
  20. اقدامات امام علی در جنگ بنی نضیر
  21. اقدامات امام علی در جنگ حنین
  22. خبر دادن پیامبر از شهادت علی
  23. خلافت امام علی در حدیث
  24. اقدامات امام علی در جنگ خندق
  25. اقدامات امام علی در جنگ خیبر
  26. داوری‌های امام علی
  27. دشمنان امام علی
  28. دعاهای پیامبر خاتم برای امام علی
  29. دلایل تنهایی امام علی
  30. حب امام علی
  31. رویارویی امام علی با ناکثین
  32. زیان‌های دشمنی با امام علی
  33. سیاست‌های اجتماعی امام علی
  34. سیاست‌های اداری امام علی
  35. سیاست‌های اقتصادی امام علی
  36. سیاست‌های امنیتی امام علی
  37. سیاست‌های جنگی امام علی
  38. سیاست‌های حکومتی امام علی
  39. سیاست‌های فرهنگی امام علی
  40. سیاست‌های قضایی امام علی
  41. سیمای امام علی
  42. شکست بت‌ها توسط امام علی
  43. شکایت امام علی از نافرمانی یارانش
  44. عصمت امام علی در حدیث
  45. علم امام علی در حدیث
  46. امام علی از زبان اهل بیت
  47. امام علی از زبان دشمنانش
  48. امام علی از زبان قرآن
  49. امام علی از زبان همسران پیامبر
  50. امام علی از زبان پیامبر
  51. امام علی از زبان یارانش
  52. امام علی از زبان یاران پیامبر
  53. امام علی از زبان خودش
  54. غلو در دوست داشتن امام علی
  55. اقدامات امام علی در ماجرای فتح مکه
  56. فرزندان امام علی
  57. لقب‌های امام علی
  58. مأموریت امام علی
  59. محبوبیت امام علی
  60. محدودیت‌های امام علی در انتخاب کارگزاران
  61. هشدار امام علی به یارانش درباره نافرمانی
  62. نافرمانی سپاه امام علی
  63. نام‌های امام علی
  64. نسب امام علی
  65. نیرنگ‌های دشمنان امام علی
  66. هدایت امام علی در حدیث
  67. وراثت امام علی در حدیث
  68. وصایت امام علی در حدیث
  69. ولادت امام علی
  70. ولایت امام علی در حدیث
  71. ویژگی‌های اخلاقی امام علی
  72. ویژگی‌های اعتقادی امام علی
  73. ویژگی‌های امام علی
  74. ویژگی‌های جنگی امام علی
  75. ویژگی‌های دشمنان امام علی
  76. ویژگی‌های دوستداران امام علی
  77. ویژگی‌های سیاسی امام علی
  78. ویژگی‌های عملی امام علی
  79. پذیرفته شدن دعاهای امام علی
  80. پرورش امام علی
  81. پس از شهادت امام علی
  82. پیشگویی امام علی
  83. کارگزاران امام علی
  84. کنیه‌های امام علی
  85. کین‌ورزی به امام علی
  86. یاران امام علی
  87. یاری خواستن امام علی از کوفیان‌
  88. یوم‌الدار

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۲۵.
  2. «رسول الله (ص): عَلِی... أحسَنُ الناسِ خُلُقاً»، المناقب، ابن مغازلی، ص ۱۵۱، ح ۱۸۸.
  3. الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۴۴۰.
  4. «رسول الله (ص)- لِعَلِی (ع)-: إنک لَن تَموتَ حَتی‌ تُؤمَرَ، وتُملَأَ غَیظاً، وتوجَدَ مِن بَعدی صابِراً»، تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۴۲۲، ح ۹۰۱۶.
  5. «الإمام علی (ع)- فی خُطبَةٍ لَهُ یذکرُ فیها صِفَتَهُ قَبلَ البَیعَةِ لَهُ-: فَنَظَرتُ فَإِذا لَیسَ لی مُعینٌ إلاأهلَ بَیتی، فَضَنِنتُ بِهِم عَنِ المَوتِ، وأغضَیتُ عَلَی القَذی‌، وشَرِبتُ عَلَی الشجا، وصَبَرتُ عَلی‌ أخذِ الکظَمِ، وعَلی أمَر مِن طَعمِ العَلقَمِ»، نهج البلاغة، خطبه ۲۶.
  6. الإرشاد، ج ۱، ص ۲۴۱.
  7. «الإمام علی (ع)- فی کلامٍ لَهُ بَعدَ وَقعَةِ النهرَوانِ یذکرُ فیهِ فَضائِلَهُ-: فَقُمتُ بِالأَمرِ حینَ فَشِلوا، وتَطَلعتُ حینَ تَقَبعوا، ونَطَقتُ حینَ تَعتَعوا، ومَضَیتُ بِنورِ اللهِ حینَ وَقَفوا، وکنتُ أخفَضَهُم صَوتاً، وأعلاهُم فَوتاً، فَطِرتُ بِعِنانِها، وَاستَبدَدتُ بِرِهانِها، کالجَبَلِ؛ لا تُحَرکهُ القَواصِفُ، ولا تُزیلُهُ العَواصِفُ، لَم یکن لِأَحَدٍ فِی مَهمَزٌ، ولا لِقائِلٍ فِی مَغمَزٌ»، نهج البلاغة، خطبه ۳۷.
  8. الفخری، ص ۴۴.
  9. «الإمام علی (ع): وَاللهِ، ما کذَبتُ ولا کذبتُ، ولا ضَلَلتُ ولا ضُل بی وما نَسیتُ ما عُهِدَ إلَی، إنی إذاً لَنَسِی»، الأمالی، صدوق، ص ۴۹۱، ح ۶۶۸.
  10. «الإمام زین العابدین (ع): إن أولَ مَن شَری‌ نَفسَهُ ابتِغاءَ رِضوانِ اللهِ عَلِی بنُ أبی طالِبٍ (ع)، وقالَ عَلِی (ع) عِندَ مَبیتِهِ عَلی‌ فِراشِ رَسولِ اللهِ (ص): وَقَیتُ بِنَفسی خَیرَ مَن وَطِی‌ءَ الحَصی‌ *** ومَن طافَ بِالبَیتِ العَتیقِ وبِالحِجر / رَسولَ إلهٍ خافَ أن یمکروا بِهِ‌ *** فَنَجاهُ ذُو الطولِ الإِلهُ مِنَ المَکر / وباتَ رَسولُ اللهِ فِی الغارِ آمِناً *** مُوَقی وفی حِفظِ الإلهِ وفی سِتر / وبِت اراعِیهِم ولَم یتهَمونَنی‌ *** وقَد وَطنتُ نَفسی عَلَی القَتلِ وَالأَسر»، المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۵، ح ۴۲۶۴.
  11. «رسول الله (ص): یا عَلِی، إن اللهَ قَد زَینَک بِزینَةٍ لَم یتَزَینِ العِبادُ بِزینَةٍ أحَب إلَی اللهِ مِنها؛ الزهدِ فِی الدنیا، فَجَعَلَک لا تَنالُ مِنَ الدنیا شَیئاً، ولا تَنالُ الدنیا مِنک شَیئاً، ووَهَبَ لَک حُب المَساکینِ، فَرَضوا بِک إماماً، ورَضیتَ بِهِم أتباعاً، فَطوبی‌ لِمَن أحَبک وصَدَقَ فیک، ووَیلٌ لِمَن أبغَضَک وکذَبَ عَلَیک؛ فَأَما الذینَ أحَبوا وصَدَقوا فیک فَهُم جیرانُک فی دارِک، ورُفَقاؤُک فی قَصرِک، وأَما الذینَ أبغَضوک وکذَبوا عَلَیک فَحَق عَلَی اللهِ أن یوقِفَهُم مَوقِفَ الکذابینَ یومَ القِیامَةِ»، تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۲۸۱ و ۲۸۲.
  12. «الإمام علی (ع): دُنیاکم هذِهِ أزهَدُ عِندی مِن عَفطَةِ عَنزٍ»، نهج البلاغة، خطبه ۳.
  13. «الإمام علی (ع): وَاللهِ لَدُنیاکم هذِهِ أهوَنُ فی عَینی مِن عُراقِ خِنزیرٍ فی یدِ مَجذومٍ»، نهج البلاغة، حکمت ۲۳۶.
  14. خصائص الأئمة (ع): «قالَ‌ [عَلِی‌](ع) یوماً عَلی‌ مِنبَرِ الکوفَةِ: «مَن یشتَری مِنی سَیفی هذا، ولَو أن لی قوتُ لَیلَةٍ ما بِعتُهُ»، وغَلةُ صَدَقَتِهِ تَشتَمِلُ حینَئِذٍ عَلی‌ أربَعینَ ألفَ دینارٍ فی کل سَنَةٍ»، خصائص الأئمة (ع)، ص ۷۹.
  15. «رسول الله (ص)- فی وَصفِ عَلِی (ع)-: هذَا البَحرُ الزاخِرُ، هذَا الشمسُ الطالِعَةُ، أسخی‌ مِنَ الفُراتِ کفاً، وأوسَعُ مِنَ الدنیا قَلباً، فَمَن أبغَضَهُ فَعَلَیهِ لَعنَةُ اللهِ»، مائة منقبة، ص ۵۵، ح ۱۲.
  16. «الإمام الصادق (ع): إن أمیرَ المُؤمِنینَ (ع) أعتَقَ ألفَ مَملوک مِن مالِهِ وکد یدِهِ»، الکافی، ج ۵، ص ۷۴، ح ۲.
  17. ربیع الأبرار، ج ۲، ص ۱۴۸.
  18. در متن حدیث، «شسع» آمده که مراد، بندی است که قسمت رویه نعل‌های عربی را تشکیل می‌داد وظاهراً امر متعارفی بوده که بندها پاره و کفش‌ها غیر قابل استفاده می‌شده‌اند. (م)
  19. فضائل الصحابة، ابن حنبل، ج ۲، ص ۶۲۱، ح ۱۰۶۴.
  20. نهج البلاغة، مقدمه، ص ۳۵.
  21. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۶۹۲-۶۹۷.
  22. ر. ک: مطهری مرتضی، سیری در سیره نبوی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۷۷.
  23. ر. ک: مطهری، مرتضی، فلسفه تاریخ، ج ۲، ص ۲۵۴.
  24. ر. ک: مطهری مرتضی، حکمت‌ها و اندرزها، مجموعه آثار، ج ۲۲، صص ۴۱۵ و ۴۲۹.
  25. ر. ک: مطهری مرتضی، حکمت‌ها و اندرزها، مجموعه آثار، ج ۲۲، ص ۳۹۶.
  26. ر. ک: گفتارهای معنوی، ص ۳۷.
  27. ر. ک: مطهری مرتضی، سیری در سیره نبوی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۷۰.
  28. «مَا الدُّنْيَا غَرَّتْكَ وَ لَكِنْ بِهَا اغْتَرَرْتَ»؛ نهج البلاغه، خ ٢٢٣ و «مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ»؛ حکمت ١٣١.
  29. ر. ک: مطهری مرتضی، انسان کامل، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص ۲۹۴.
  30. محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت صفحه ۳۵ تا۶۳.
  31. «غَداً تَرَوْنَ أَيَّامِي وَ يُكْشَفُ لَكُمْ عَنْ سَرَائِرِي وَ تَعْرِفُونَنِي بَعْدَ خُلُوِّ مَكَانِي وَ قِيَامِ غَيْرِي مَقَامِي»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۹.
  32. ر. ک: مطهری مرتضی، جاذبه و دافعه علی مجموعه آثار، ج۱۶،ص ۲۳۲ و ۲۸۹.
  33. محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت ص ۷۷ تا۸۱.
  34. ر. ک: مطهری مرتضی، سیری در سیره نبوی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۷۹ و ۱۰۵ و ۱۱۱.
  35. ر. ک: مطهری مرتضی، سیری در سیره نبوی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۱۷۶.
  36. محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت صفحه ۶۳ تا۷۵.