ابوذر غفاری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
===[[زندگی]] [[نامه]] [[ابوذر]]=== | ===[[زندگی]] [[نامه]] [[ابوذر]]=== | ||
* | *ابوذر غفاری از قبیلۀ [[بنیغفار]] و نام اصلیاش جُندب بن جناده و مادرش [[رمله]] است. نام دیگر [[ابوذر]]، بُرَیر است و برخی بریر را [[لقب]] وی دانستهاند. او از نخستین گروندگان به [[اسلام]] و جزء [[اصحاب صُفّه]] بود. برخی او را چهارمین یا پنجمین فردی میدانند که [[اسلام]] آورد و نزد [[پیامبر]] و [[مسلمانان]] مقامی والا داشت. [[رسول خدا]]{{صل}} او را به [[راستگویی]] ستود و فرمود: «[[آسمان]] بر کسی سایه نیفکند و [[زمین]]، کسی را بر پشت خود نگرفت که راستگوتر از [[ابوذر]] باشد»<ref>{{متن حدیث|مَا أَظَلَّتِ الْخَضْرَاءُ وَ لَا أَقَلَّتِ الْغَبْرَاءُ عَلَی ذِی لَهْجَةٍ أَصْدَقَ مِنْ أَبِی ذَر}}؛ المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۸۵، ح ۵۴۶۱.</ref>. [[ابوذر]]، فردی آزاداندیش، رُک و دارای [[اعتقادات]] [[دینی]] ژرف و عمیق، [[زاهد]] و [[قناعتپیشه]] بود. وی و کسانی همچون [[سلمان]]، [[مقداد]] و [[ابوذر]] از [[بهترین]] [[یاران پیامبر]] بودند<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۸؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۸۲.</ref>. او پیش از [[اسلام]]، موحد بود و از [[بت پرستی]] جدا شده بود. از [[بادیه]] به [[مکه]] آمد و [[آیین حق]] را با همۀ وجود پذیرفت و [[آیات الهی]] را نوشید و اسلامجویی و حقخواهی و [[باور]] به [[آیین جدید]] را از آغازین روز، آشکارا اظهار کرد. در والاییها و فضلیتهای [[ابوذر]] باید از نمازگزاردن او بر [[پیکر مطهر]] بانوی [[اسلام]]، [[حضرت زهرا]]{{س}} نیز یاد کرد. او از معدود کسانی است که در آن هنگامۀ آمیخته به [[رنج]] و [[غم]]، بر پیکر [[فاطمه زهرا]]{{س}} [[نماز]] خواند. خروش او [[علیه ]][[بیداد]]، شُهره [[تاریخ]] است<ref>ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۳.</ref>. [[روایات]] وارد شده در منابع [[شیعی]] حاکی از آن است، [[ابوذر]] به شکلی شگفت از [[دعوت پیامبر]] [[آگاه]] شد و به [[مکه]] [[مهاجرت]] کرد و [[اسلام]] آورد. پس از آن، [[ابوذر]] از طرف [[پیامبر]]{{صل}} برای [[تبلیغ]] [[اسلام]] به سوی قبیلۀ [[بنیغفار]] فرستاده شد. [[ابوذر]] مورد [[اعتماد]] [[پیامبر]] بود و در برخی [[غزوات]] شرکت کرد. | ||
===[[ابوذر]] در زمان [[خلفا]]=== | ===[[ابوذر]] در زمان [[خلفا]]=== | ||
*[[ابوذر]] از معدود کسانی است که پس از [[پیامبر]]{{صل}}، [[حریم]] [[حق]] را پاس داشت و [[جان]] خویش را سپر [[دفاع]] از [[جایگاه]] والای [[ولایت]] [[علی]]{{ع}} ساخت و از سه نفری است که هرگز از آن بزرگوار، جدا نشدند. [[ابوذر]] در زمان [[رحلت پیامبر]] در [[مدینه]] نبود و چون بازگشت و وضعیت را به گونهای دیگر یافت، گفت: آری به بهره و میوۀ آن دست یافتید و پوسته آن را رها کردید و حال آنکه اگر این کار را در [[خاندان]] پیامبرتان قرار میدادید حتی دو تن هم با شما [[اختلاف]] نمیکردند. وی سرانجام با اکراه با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کرد<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۸۲- ۸۳.</ref>. | *[[ابوذر]] از معدود کسانی است که پس از [[پیامبر]]{{صل}}، [[حریم]] [[حق]] را پاس داشت و [[جان]] خویش را سپر [[دفاع]] از [[جایگاه]] والای [[ولایت]] [[علی]]{{ع}} ساخت و از سه نفری است که هرگز از آن بزرگوار، جدا نشدند. [[ابوذر]] در زمان [[رحلت پیامبر]] در [[مدینه]] نبود و چون بازگشت و وضعیت را به گونهای دیگر یافت، گفت: آری به بهره و میوۀ آن دست یافتید و پوسته آن را رها کردید و حال آنکه اگر این کار را در [[خاندان]] پیامبرتان قرار میدادید حتی دو تن هم با شما [[اختلاف]] نمیکردند. وی سرانجام با اکراه با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کرد<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۸۲- ۸۳.</ref>. |
نسخهٔ ۶ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۰۵
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ابوذر غفاری (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
زندگی نامه ابوذر
- ابوذر غفاری از قبیلۀ بنیغفار و نام اصلیاش جُندب بن جناده و مادرش رمله است. نام دیگر ابوذر، بُرَیر است و برخی بریر را لقب وی دانستهاند. او از نخستین گروندگان به اسلام و جزء اصحاب صُفّه بود. برخی او را چهارمین یا پنجمین فردی میدانند که اسلام آورد و نزد پیامبر و مسلمانان مقامی والا داشت. رسول خدا(ص) او را به راستگویی ستود و فرمود: «آسمان بر کسی سایه نیفکند و زمین، کسی را بر پشت خود نگرفت که راستگوتر از ابوذر باشد»[۱]. ابوذر، فردی آزاداندیش، رُک و دارای اعتقادات دینی ژرف و عمیق، زاهد و قناعتپیشه بود. وی و کسانی همچون سلمان، مقداد و ابوذر از بهترین یاران پیامبر بودند[۲]. او پیش از اسلام، موحد بود و از بت پرستی جدا شده بود. از بادیه به مکه آمد و آیین حق را با همۀ وجود پذیرفت و آیات الهی را نوشید و اسلامجویی و حقخواهی و باور به آیین جدید را از آغازین روز، آشکارا اظهار کرد. در والاییها و فضلیتهای ابوذر باید از نمازگزاردن او بر پیکر مطهر بانوی اسلام، حضرت زهرا(س) نیز یاد کرد. او از معدود کسانی است که در آن هنگامۀ آمیخته به رنج و غم، بر پیکر فاطمه زهرا(س) نماز خواند. خروش او علیه بیداد، شُهره تاریخ است[۳]. روایات وارد شده در منابع شیعی حاکی از آن است، ابوذر به شکلی شگفت از دعوت پیامبر آگاه شد و به مکه مهاجرت کرد و اسلام آورد. پس از آن، ابوذر از طرف پیامبر(ص) برای تبلیغ اسلام به سوی قبیلۀ بنیغفار فرستاده شد. ابوذر مورد اعتماد پیامبر بود و در برخی غزوات شرکت کرد.
ابوذر در زمان خلفا
- ابوذر از معدود کسانی است که پس از پیامبر(ص)، حریم حق را پاس داشت و جان خویش را سپر دفاع از جایگاه والای ولایت علی(ع) ساخت و از سه نفری است که هرگز از آن بزرگوار، جدا نشدند. ابوذر در زمان رحلت پیامبر در مدینه نبود و چون بازگشت و وضعیت را به گونهای دیگر یافت، گفت: آری به بهره و میوۀ آن دست یافتید و پوسته آن را رها کردید و حال آنکه اگر این کار را در خاندان پیامبرتان قرار میدادید حتی دو تن هم با شما اختلاف نمیکردند. وی سرانجام با اکراه با ابوبکر بیعت کرد[۴].
- ابوذر در زمان خلیفۀ دوم به شام رفت و تا روزگار عثمان در آنجا بود و از کسانی بود که از شیوۀ حکومت معاویه و عثمان و انحرافهای آنان و زندگی تجمّلاتی و حیف و میل بیتالمال انتقاد میکرد. ابوذر همواره متعرض و منتقد خلیفۀ سوم، عثمان بن عفان، بود و سیاستهای نادرست او را مورد انتقاد صریح و بیپرده خود قرار میداد، از اینرو خلیفه او را به رَبَذه تبعید کرد. هنگام تبعید او، امام علی(ع) با چند تن از یاران به مشایعت آمدند. تبعید ابوذر به ربذه یکی از کارهایی است که در آن مورد بر عثمان عیب گرفته شده است. نقل کردهاند هنگامی که ابوذر را به ربذه تبعید کردند عثمان فرمان داد میان مردم جار بزنند که هیچکس نباید با ابوذر سخن بگوید و او را بدرقه کند و به مروان بن حکم فرمان داد که ابوذر را از مدینه بیرون کند. او چنان کرد و مردم از یاری ابوذر خودداری کردند، جز علی بن ابیطالب(ع) و برادرش عقیل و حسن و حسین(ع) و عمار یاسر که این گروه با او بیرون رفتند تا او را بدرقه کنند. امام علی(ع) به او فرمود: «ای ابوذر! به راستی تو برای خدا به خشم آمدی، پس به او امید دار. اینان از تو بر دنیاشان ترسیدند و تو به خاطر دینت از آنان بیمناکی. اینک دنیایی را که سنگ آن را به سینه میزنند و میترسند که از دستشان بگیری، به آنها بده و خود به سوی خدا رو. چه بسیار نیازمندند به ترک ظلم و گناه که از آن نهی میکردی و تو چه بینیازی از دنیا که تو را از آن بازمیداشتند و بهزودی خواهی دانست که فردا برنده کیست و آنکه بیشتر بدو حسد ورزند کدام است. اگر درهای آسمان و زمین بر بندهای بسته شود، امّا او تقوای الهی پیشه کند، خداوند حتماً برای او راه نجاتی مقرّر فرماید. تنها با خدا انس و الفت گیر و جز از باطل از چیزی نترس. اگر دنیای آنه را میپذیرفتی، تو را دوست میداشتند و اگر از آن سود میجستی، بهرهات میدادند»[۵].[۶] سپس علی(ع) به همراهان خود گفت: با عموی خویش بدرود کنید و به عقیل فرمود: با برادر خویش بدرود کن[۷].
- ابوذر همراه با خانواده خویش و چند گوسفند و شتر در ربذه ساکن شد. کاروانهای حجاج به دیدار او میرفتند و میخواستند به او کمک کنند، هرچند او کمک از کسی نمیپذیرفت و برای دیدارکنندگان احادیثی از پیامبر(ص) نقل میکرد. ابوذر به نقل حدیث پایبند بود. احادیث بسیاری از او در صحاح سته نقل شده است و شماری از صحابه و تابعین احادیثی را از قول او نقل کردهاند. برخی شمار حدیثهایی را که ابوذر نقل کرده است ۲۸۱ روایت نقل میکنند[۸].
- علی(ع) در جملاتی سنگین، مظلومیت ابوذر را بیان فرمود. دیگران نیز سخن گفتند تا مردمان بدانند ابوذر را حقگویی و ستم ستیزیاش به ربذه میفرستد، نه چیزهای دیگر. تبعید ابوذر، از جملۀ زمینههای شورش علیه عثمان بود. او به ربذه رفت با دلی شاد از اینکه از زیر بار مسئولیت حقگویی، شانه خالی نکرده است و با قلبی آکنده از غم که تنهایش گذاشتند و او را از مرقد مطهر حبیبش پیامبر خدا جدا ساختند. عبدالله بن حواش کعبی میگوید: ابوذر را در ربذه دیدم، نشسته در سایۀ سایبانی، تنهای تنها. گفتم: هان، ابوذر! تنهایی؟ گفت: همواره امر به معروف و نهی از منکر، شعارم بود و حقگویی شیوهام و اینها همراهی برایم باقی نگذاشت[۹].
وفات ابوذر
- ابوذر به سال ۳۲ هجری زندگی را بدرود گفت و آنچه را که پیامبر خدا در آینه زمان دیده بود و گفته بود که: «خدا رحمت کند ابوذر را! تنها زندگی میکند، تنها زندگی را بدرود میگوید و در هنگامۀ قیامت، تنها برانگیخته میشود»[۱۰] جامۀ واقعیت پوشید. گروهی از مؤمنان از جمله مالک اشتر، پس از مرگ آن صحابی بزرگ فرا رسیدند و با تجلیل و احترام، پیکر نحیف آن حقگوی روزگار را به خاک سپردند[۱۱].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
- دانشنامه نهج البلاغه ج۱
- محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین
- محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی
پانویس
- ↑ «مَا أَظَلَّتِ الْخَضْرَاءُ وَ لَا أَقَلَّتِ الْغَبْرَاءُ عَلَی ذِی لَهْجَةٍ أَصْدَقَ مِنْ أَبِی ذَر»؛ المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۸۵، ح ۵۴۶۱.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۸؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۸۲.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۳.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۸۲- ۸۳.
- ↑ «یَا أَبَاذَرٍّ إِنَّکَ غَضِبْتَ لِلَّهِ فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ إِنَّ الْقَوْمَ خَافُوکَ عَلَی دُنْیَاهُمْ وَ خِفْتَهُمْ عَلَی دِینِکَ فَاتْرُکْ فِی أَیْدِیهِمْ مَا خَافُوکَ عَلَیْهِ وَ اهْرُبْ مِنْهُمْ بِمَا خِفْتَهُمْ عَلَیْهِ فَمَا أَحْوَجَهُمْ إِلَی مَا مَنَعْتَهُمْ وَ مَا أَغْنَاکَ عَمَّا مَنَعُوکَ وَ سَتَعْلَمُ مَنِ الرَّابِحُ غَداً وَ الْأَکْثَرُ [حَسَداً] حُسَّداً وَ لَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ کَانَتَا عَلَی عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَی اللَّهَ لَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْهُمَا مَخْرَجاً لَا یُؤْنِسَنَّکَ إِلَّا الْحَقُّ وَ لَا یُوحِشَنَّکَ إِلَّا الْبَاطِلُ فَلَوْ قَبِلْتَ دُنْیَاهُمْ لَأَحَبُّوکَ وَ لَوْ قَرَضْتَ مِنْهَا لَأَمَّنُوک»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۰.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۸۳.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۳.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۳.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۳.
- ↑ الإصابة، ج ۷، ص ۱۰۹.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۳.